نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امربه معروف نهی ازمنکر» ثبت شده است

۰

۵ عاملی که سبب بی حیایی می شود

سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر تربیت ازدیدگاه اسلام

۵ عاملی که سبب بی حیایی می شود

۵ عاملی که سبب بی حیایی می شود

در اهمیت حیا همین بس که علی _علیه السلام _در این باره فرمودند: «کسی که دین ندارد حیا ندارد»(۱)پس طبق فرمایش ایشان یکی از نشانه های نداشتن دین و ایمان بی حیایی است. اگر فرد باحیا را فردی بدانیم که فعل قبیح (فعل نابهنجار به معنی انجام دادن کاری که نباید انجام شود و ترک کردن کاری که باید انجام شود) را به احترام فرد ناظر(خود فرد، دیگران، فرشتگان، ائمه،خداوند) ترک می کند، در نقطه مقابل فرد بی حیا است؛ که از انجام دادن فعل قبیح، شرم نمی‌کند. بنابراین بی‌حیایی، یعنی مبادرت به کار قبیح در حضور دیگران، بدون هیچ گونه نگرانی.

برخی افراد هیچ باکی ندارند که مردم آنان را در حال انجام کار ناشایست ببینند. اینان افراد بی‌حیایی هستند که اگر در حال گناه دیده شوند، هیچ گونه تاثر قلبی پیدا نمی‌کنند. در مذمت بی حیایی روایات بسیاری وجود دارد و عوامل متعددی سبب بی حیای فرد می شود، که ما در این نوشتار به بررسی اجمالی برخی از مواردی که سبب بی حیایی می شوند می پردازیم:

 

۱_تکرار 

 

فرد باحیا نسبت به تکرار فعل قبیح (فعل نابهنجار به معنی انجام دادن کاری که نباید انجام شود و ترک کردن کاری که باید انجام شود) حساس است و تجربه متعدد فعل قبیح، می‌تواند به بی‌حیایی منجر شود. ممکن است فرد باحیا به جهت غفلت یا لغزش، مرتکب فعل قبیح شود. گرچه در مرتبه اول، این کار همراه با شرمندگی و سرافکندگی خواهد بود، اما اگر تکرار شود، سبب از میان رفتن قبح آن کار می‌گردد و هنگامی که قبح عملی از میان برود دلیلی برای شرم، وجود ندارد. به همین جهت علی علیه‌السلام می‌فرماید: «خطاکاری هرکس زیاد شود، حیای او کاهش می‌یابد.»(۲)تکرار در این موارد را می توان سبب بی حیایی دانست:

 

◄پرحرفی 
حضرت می فرمایند: «مَن کَثُرَ کَلامُهُ، کَثُرَ خَطَؤُهُ.»(۳) هر کس زیاد حرف بزند، زیاد اشتباه می کند.» جالب این که ایشان علت افزایش خطا را نیز در پرحرفی دانسته است. پرحرفی منجر به افزایش اشتباه می‌شود و افزایش اشتباه، منجر به کاهش حیا. به هر جهت تجربه کار قبیح می‌تواند حیا را کاهش دهد.

 

عوامل از بین برنده حیا

 

◄رابطه نامشروع 
کار قبیح تا وقتی انجام نشده قبح زیادی دارد؛ اما وقتی تجربه شود حیای آن کاهش می‌یابد. مثلا اگر کسی پی در پی مورد سوء استفاده جنسی قرار گیرد، شرم و ترس او می‌ریزد و حتی زبان او نیز بی‌شرم می‌گردد. امام علی علیه‌السلام در این باره فرموده است: «مردی که مورد تجاوز قرار گیرد حیای او کم می‌شود و زبانش بی‌ادب می‌گردد.»(۴) در حدیث دیگری آمده که هر که از نظر جنسی هرزه باشد، پررو و دریده می‌گردد.«من لانت أسافله، صلبت أعالیه؛ هر کس اسافلش هرزه باشد، پُر رو و دریده می‌شود.»(۵) به همین جهت همجنس‌بازی و روسپیگری از عوامل کاهش حیا هستند.

 

۰

جامع ترین راه دست یابی به سعادت

حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

جامع ترین راه دست یابی به سعادت

جامع ترین راه دست یابی به سعادت

گروه فرهنگی «آوینی فیلم»- مرتضی اسماعیل دوست: پوشش مناسب از جمله موضوعات مهمی است که در تار و پود وجود آدمی به عنوان نشانه هایی از عفاف و حیا شناخته می شود و جدا از جنبه های معرفتی و دینی در استحکام بهداشت روانی و سلامت روحی جامعه نقش بسزایی دارد. کتاب ارزشمند «عفاف و حجاب از دیدگاه نوروبیولوژی » که توسط واحد انتشارات موسسه شهید آوینی به چاپ رسیده است، تلاشی است در جهت هم کیشی یافته های علمی و زیبایی های دینی که توسط گروهی محقق در مرکز تحقیقات علوم و اعصاب دانشگاه بقیه الله(عج) شکل گرفت. اثری که رتبه سوم جایزه ادبی سلمان فارسی را کسب کرده و در مدت کوتاهی به تجدید چاپ رسید. گفت و گوی صورت یافته با زینب اختری، سرپرست گروه نویسندگان کتاب «عفاف و حجاب از دیدگاه نوروبیولوژی» اطلاعات کاملی از این کتاب ارزنده را نمایان می سازد.

قدری به سوابق علمی خود و گروه تحقیقاتی علوم و اعصاب دانشگاه بقیه الله(عج) اشاره کنید و این که ایده تدوین کتاب «عفاف و حجاب از دیدگاه نوروبیولوژی» بر چه اساسی شکل گرفت؟

در سال 1391 دکترای فیزیولوژی گرفتم و از سال 92 عضو هیات علمی مرکز تحقیقات علوم و اعصاب دانشگاه بقیه الله(عج) شدم. در همین سال مدیر مرکز با فرمان مقام معظم رهبری کمیته ای با عنوان «نوروبیولوژی جنگ نرم» را تشکیل داد که من به عنوان دبیر کمیته انتخاب شدم. از جمله مواردی که این کمیته به دنبالش بود و جزو مسائل مهم شناخته می شد، مساله عفاف و حجاب بود. در بررسی قانون عفاف و حجاب که در شورای انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، مواردی وجود داشت و ما به دنبال این بودیم که از دیدگاهی جدید به مساله حجاب بپردازیم، موضوع مهمی که نه تنها در مورد مردمان ایران بلکه برای سایر مردمان جهان هم صدق می کند.

یعنی جدا از جایگاه حجاب در دین اسلام به دنبال این بودید که وجه علمی آن را برای مخاطبان غیرمسلمان هم تشریح نمایید؟

بله، مساله حجاب از دیدگاه علمی و روانشناسی نه تنها برای مسلمانان بلکه برای هر انسانی واجب می باشد، چنان که ما در میان مردمان مسیحی و یهودی و ادیان دیگر هم حجاب را به نحوی داریم.

تنها شکل و فرم حجاب آن ها متفاوت است؟

بله، مساله پوشش برای هر انسانی مساله مهمی است. ما هم در این کتاب بر این اساس پیش رفتیم که روح و وجود انسان را بررسی کنیم و در تحقیقات خود براساس ترجمه اطلاعات و منابع خارجی به یافته های موثری رسیدیم و واژه حجاب به معنای پوشاندن که آدمی را از هر نوع هیجان دور می سازد را مورد بررسی قرار دادیم.

منابع اطلاعاتی مورد نظر خود را از طریق چه داده هایی بدست آوردید؟

از طریق ژورنال هایی که موجود بود و مقالاتی که به خصوص در بخش بینایی و دیدن وجود داشت به اطلاعاتی دست یافتیم. بخش عمده ای از مسائل هم مرتبط با بخش هیجانات آدمی بود و براساس اطلاعات منابع خارجی به بازخوانی مقالات در حوزه نوروبیولوژی و نوروساینس پرداختیم و براساس نگاهی علمی و با توجه به تحقیقات بسیار به اطلاعات خوبی رسیدیم و نتایج تحقیقات را در 50 کارگاهی که برگزار کردیم، ارائه دادیم.

۰

لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید

حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر تربیت ازدیدگاه اسلام

لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید

لطفا به فرزندانتان در مورد حجاب چیزی نگویید

از معضلاتی که در جامعه ی امروز زیاد دیده می شود، همراهی مادران محجبه با دخترانی بی حجاب است. مادری که برای راضی کردن دخترش نسبت به انتخاب مدل لباسش دچار معضل شده است. به همین دلیل از دغدغه های مهم پدر و مادران این است که: چگونه می توانیم فرزندان با عفافی داشته باشیم؟

برای داشتن فرزندانی عفیف این سه گام اساسی را فراموش نکنید:

 

گام نخست: پدر و مادرها لطفا رعایت کنند!

 

پدران و مادرانی که در ارتباط با غیر همجنس از وقار و حیای لازمی برخوردارند، نحوه ارتباط سالم و مؤثر با غیر همجنس را به فرزندان خود آموزش می دهند. جالب است بدانید برخی از کارشناسان و روانشناسان علوم تربیتی معتقدند ۷۵ درصد یادگیری های فرزندان از راه چشم و ۲۵ درصد از طریق حواس دیگر صورت می گیرد!

کاری که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نسبت به فرزند خود زینب کبری (سلام الله علیها) انجام دادند سبب شد که ایشان نیز در رعایت حجاب و هم در دفاع از ولایت همانند مادر خود باشند. به همین دلیل اولین قدم رعایت عفاف توسط پدر و مادر می باشد.

 

تربیت فرزند باحیا

 

گام دوم: اعتقاد قلبی و التزام عملی والدین به دستورات دینی و ارائه الگویی عملی.


با بیان گام نخست این سوال پیش می آید که بسیاری از خانواده های با عفاف از داشتن فرزندان بی عفت رنج می برند. آن ها انسان های با عفتی هستند ولی دختران و پسران خانواده از عفت مطلوبی برخوردار نیستند.

اگر بخواهیم خلاصه بگوییم: والدین- تا آنجا که می توانند – آنگونه که می گویند، عمل کنند. و شعار و عمل آن ها یکسان باشد. این گام را در دو بخش می توان مورد بررسی قرار داد:

 

۰

بی حجاب ها بی دین نیستند، بلکه اغلب بسیار مهربان و با اخلاق اند/پاسخ به شبهه

حجاب احکام امربه معروف نهی ازمنکر تربیت ازدیدگاه اسلام

بی حجاب ها بی دین نیستند، بلکه اغلب بسیار مهربان و با اخلاق اند/پاسخ به شبهه

بی حجاب ها بی دین نیستند، بلکه اغلب بسیار مهربان و با اخلاق اند/پاسخ به شبهه

برخی می گویند؛ چرا به هر خانمی که حجاب کامل ندارد برچسب بی ایمانی و بی اعتقادی می زنند؟ چرا به خاطر حجاب، همه ی زن های بدحجاب را طرد می کنند؟ بسیاری از این افراد بسیار با اعتقادند و از خیلی چادری ها با اخلاق ترند.
با گسترش بدپوششی ها در جامعه، متأسفانه در بین برخی از متدینین این دیدگاه به وجود آمده است که مردان و زنان بدپوشش به خدا و پیامبر او ایمان ندارند و تقیدات مذهبی در آن ها ضعیف است و باز تأسف آورتر این که این افراد بر خلاف آموزه های دینی، خود را برتر از آن ها می بینند.
حقیقت این است که در واقع هیچ کس نمی تواند میزان ایمان و اعتقاد دیگری را تخمین بزند. هیچ مسلمانی اجازه ندارد ایمان کس دیگری را زیر سؤل ببرد و یا او را بخاطر گناه یا خطایی سرزنش کند.
امام صادق علیه السلام فرمودند: هرکس مؤمنى را به گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود. (الکافی: ۲/۳۵۶/۳)
مقام معظم رهبری نیز در بیانات خود در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۹۱ فرمودند:
«خانم هایی بودند که در عرف معمولی به آن ها می گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه؛ … مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص های این حقیر باطن است؛ «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که می نمائی هستی؟» ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.»

۰

با چه نوع حجابی شروع کنیم؟

حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

با چه نوع حجابی شروع کنیم؟

اگر شما به تازگی حجاب را انتخاب کرده اید و یا مدتی است تصمیم گرفته اید که حجاب را رعایت کنید، لازم است نکاتی را در نظر بگیرید تا در انتخاب خود موفق تر باشید. شاید در ابتدا با کمی مشکل مواجه باشید و نتوانید لباس های مناسبی که حجاب کامل را داشته باشد با هم ست کنید. پیشنهاد می کنیم در انتخاب نوع حجاب تان نکات زیر را در نظر بگیرید.

 

از امروز هر مانتویی را نمی توانید بپوشید

 

اکنون که تصمیم گرفته اید پوشش کامل داشته باشید، می بایست آداب آن را نیز رعایت نمایید، برای مثال در انتخاب مانتو دقت بیشتری کنید، اگر تا قبل از این نسبت به تنگ و کوتاه بودن مانتو بی توجه بودید از امروز می بایست مانتویی را انتخاب کنید که حجم بدنتان را کاملاً بپوشاند.

 

بعد از باحجاب شدن چی بپوشم؟

 

در واقع کمی کارتان سخت می شود؛ زیرا پیدا کردن مانتوهایی که با ویژگی های اسلامی باشد؛ بسیار سخت شده است. اما با کمی صبوری و کمک از خداوند خواهید توانست پوشش مناسب را تدارک ببینید. به مراکزی که پوشاک اسلامی ارائه می دهند مراجعه کنید، سعی کنید به تدریج همه ی این مراکز را بشناسید و مرکزی را که پوشاکی مناسب با سلیقه شما ارائه می کند، انتخاب کنید.

 

۲

امر به معروف جالب پسر 4 ساله به خانم بی حجاب

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر

امر به معروف جالب پسر 4 ساله به خانم بی حجاب

امر به معروف جالب پسر 4 ساله به خانم بی حجاب

سلام

بنده یه پسر 4ساله دارم، دیروز با هم سوار مترو شدیم.

یه خانم بدحجاب شروع کرد بازی کردن با پسرم، پسرم اخم کرد بهش گفت شما زشتی.

همه برگشتن سمت ما.خانم گفت چرا عزیزم؟ پسرم گفت برو اونور، خانم گفت چیکار کنم باهام دوست شی،گفت خوشگل شو!!!!

همه واگن زوم کرده بودن روی ما، خودم تعجب کرده بودم، ولی چیزی نگفتم.

گفت چیکار کنم خوشگل شم بلا؟!

پسرم گفت مثل مامانم شو، لبخند رو لبای خانومه ماسید. یه نگاهی به من کرد، بهش لبخند زدم و گفتم شما از من زیباتری قطعاً اما فطرت بچه که پاکه اینطوری دوست داره! (به گردی صورتم اشاره کردم)

حواسم بود که چند نفر خودشونو جمع کردن، خانومه مصنوعی دستشو برد به شالش، پسرم گفت گوشوارتو بکن زیر روسریت.

باور نمیکنین چه جوی بود.

آنقدر حیرت انگیز بود فضا که همه متعجب بودن. یه دختری اون طرف تر با لج پیاده شد و گفت بچه هاشونم کردن گشت ارشاد، حال آدمو به هم میزنن. اما کسی دیگه چیزی نگفت. خانومه که خودشو جمع کرده بود به پسرم گفت حالا باهام دوست میشی؟!

پسرم به من گفت مامان منو بشون روی پات این خانمه بشینه خسته نشه. خانمه دلش ضعف رفته بود نشست و نازش کرد. پسرم گفت جا بهت دادم منو دعا کن. (بهش گفتم تو مترو و اتوبوس به هرکس جا بدیم برامون دعا میکنه، اینو به همه خانوما میگه...) خانمه گفت تو باید برای من دعا کنی و بهش شکلات داد. فهمیدم حالش عوض شد، راستش خودم هم بغض کرده بودم...

منبع:سایت حریم آسمانی

۰

چشم چرانی بیماری است / اینفوگرافی

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر

چشم چرانی بیماری است / اینفوگرافی

چشم چرانی بیماری است / اینفوگرافی

از نظر روانشناسان و عالمان اخلاقی، چشم چرانی هنگامی که به صورت یک عادت مزمن در می آید؛ یک بیماری روانی تلقی می شود. در واقع این بیماری چشم در مقابل غض بصر و چشم پوشی، به معنای نگاه خیره و شهوت آلود به نامحرم است که با انگیزه لذت طلبی جنسی انجام می شود.یکی از مهمترین عوامل چشم چرانی بی تقوایی است که با وجود آن عوامل دیگر مانند خودنمایی و پوشش نامناسب زنان رنگ می بازند.این بیماری دارای عواقب بسیاری است عواقبی مانند غفلت وفراموشی یاد خداوند، به خطر افتادن امنیت و سلامت جامعه،ایجاد نگرانی و اضطراب و… است.بزرگان دینی راه هایی برای درمان این بیماری معرفی کرده اند راه هایی که استمداد از خداوند در راس آن ها قرار دارد استمدادی که سبب نجات حضرت یوسف (ع)از دام شیطان شد.غض بصر و به مقدار ضرورت در نگاه اکتفا کردن و ناموس دیگری را همانند ناموس خود دانستن نیز از عواملی است که به دور شدن از این بیماری کمک بسیار میکند.

برای بزرگ نمایی روی تصویرکلیک کنید

۰

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

محبوبه دانش‌آشتیانی روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. او دانش آموز باهوش و پرتلاشی بود که در کنار تحصیل فعالیت های اجتماعی و مبارزاتی را دنبال می کرد. او در نظر هر کس که او را می شناخت دختری شگرف بود که دیگران را به تحسین وادار کرده بود.
دکتر زهرا آیت اللهی، دوست نزدیک محبوبه که تا آخرین لحظات زندگی او همراهش بوده است محبوبه را اینطور توصیف می کند:
انگار همین دیروز بود و مدرسه راهنمایی رفاه و جمع چند نفره ما دخترها به رهبری محبوبه دانش آشتیانی. محبوبه کلاس دوم راهنمایی بود و ما برخی دوم و بعضی هم سوم راهنمایی،‌ سال ۱۳۵۳ بود.

۰

داستانی تکان دهنده از دختر ثروتمند امریکایی که شیعه شد

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر تربیت ازدیدگاه اسلام

داستانی تکان دهنده از دختر ثروتمند امریکایی که شیعه شد

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) ،سرنوشت یک دختر آمریکایى را از زبان دخترى ایرانى‏الاصل مى‏ خوانید. «فاطمه فلاحتى» که ۱۶ سال دارد در شهر سن‏خوزه آمریکا زندگى مى ‏کند و با تعالیم اسلام آشناست. وى سرگذشت خود و دوستش را براى خانم «نیره شکرانى» مبلّغ و مدرس دانشگاه که براى تبلیغ به شهر سن‏خوزه رفته بود، ایمیل کرده و ایشان نیز جهت استفاده دختران جوان از این ماجرا، آن را در اختیار دفتر مجله قرار داده است.
با هم نامه خلاصه شده فاطمه را مى‏خوانیم با این امید که نور ایمان بیش از گذشته در دل دختران جوان ایرانى و غیر ایرانى جویاى حقیقت بتابد.
«… یک سال پیش در مهمانى دخترانه‏اى، ناخواسته توجه دخترى را به خود جلب کردم، دخترى که از حقیقت دور بود و ناآگاهانه تشنه فساد و فحشا. وى که ۲۰ سال بیشتر نداشت هم‏جنس‏بازى را آزاد مى‏دانست و از عواقب آن بیمى نداشت.
بغض گلویم را گرفته بود. دلم مى‏خواست ناپدید شوم. نمى‏توانستم باور کنم که چطور با وجود حجابى که داشتم نتوانسته بودم ارزش واقعى خودم را نشان دهم.
کریستینا در خانواده‏اى بسیار ثروتمند و مذهبى به دنیا آمده بود، اما بر خلاف خانواده‏اش توجهى به دین مسیحیت نداشت. وى با نیت پلید خود هر روز در مدرسه تعقیبم مى‏کرد و مرا با حرف‏ها و حرکاتش آزار مى‏داد. تا اینکه یک روز به شدت گریه کردم و از خدا کمک خواستم. گریه‏ام نه تنها براى خودم و ناراحتى روحى‏ام و رفت و آمد او بود، بلکه به حال جامعه آمریکا و جوانان افسوس مى‏خوردم.
از کودکى شعرى مى‏دانستم با این آهنگ که:
قرآن که کلام آسمانیست‏
روشنگر راه زندگانیست‏
قرآن که نشان دهد ره راست‏
برنامه زندگانى ماست‏

دو رکعتى نماز خواندم. مى‏دانستم همان طور که در نماز من با خدا حرف مى‏زنم، در قرآن نیز او با من سخن مى‏گوید پس به قرآن رجوع کردم. آیه قرآن مرا بر آن داشت که به آن دختر کمک کنم. آیه دستور هدایت به دیگران را مى‏داد. من که همیشه مى‏ترسیدم مبادا فسادهاى آمریکا مرا در خود غرق کند، از خدا خواستم که بتوانم با فهم اندک خودم به کریستینا کمک کنم طورى که او نتواند بر من تأثیرى بگذارد.
ابتدا از طریق ایمیل شروع به ایجاد ارتباط با وى کردم اما او نه تنها حاضر نبود حرف‏هایم را گوش کند بلکه به دین نیز ناسزا مى‏گفت طورى که مرا هم ناامیدتر از همیشه مى‏کرد. اما چون قبلاً در جایى خوانده بودم «هر چند شخصى گناهکار باشد، در قلبش روزنه‏اى از پاکى وجود دارد. بایستى آن را پیدا کرد و رشدش داد تا میوه دهد» پس روزها و روزها سعى کردم تا با آسان‏ترین نصیحت‏ها بتوانم قلب کریستینا را روشن کنم. پس از سه و ماه و اندى که از طریق ایمیل با کریستینا در ارتباط بودم شاهد تغییراتى کوچک در وى شدم و فهمیدم که همه و همه حاصل دعاهاى من و کمک پروردگار بوده است. آن شعله کوچک در اعماق دل تاریک او داشت روشن و روشن‏تر مى‏شد.
براى کریستینا داستان اسکندر مقدونى را تعریف کرده بودم. شخصى که سعى داشت دنیا را به سلطه خود در بیاورد. قصه این بود که روزى اسکندر[؟!] در بیابانى به ارتش خود دستور توقف داد و گفت هر کس سنگ‏هاى بیابان را بردارد پشیمان مى‏شود و هر کس هم که برندارد باز پشیمان مى‏شود. عده‏اى کمى سنگ برداشتند و عده‏اى برنداشتند. از صحرا که خارج شدند سنگ‏ها طلا شد. آنها که سنگ برداشته بودند پشیمان بودند که چرا بیشتر برنداشته‏اند و آنهایى که سنگ نداشتند پشیمان بودند که چرا سنگ‏ها را جمع نکرده‏اند که اسکندر گفت دنیا همین است هر چه سود کنى کم کرده‏ اى و اگر هیچ نکنى پشیمان مى‏شوى.
گویا این قصه خیلى روى کریستینا تأثیر گذاشته بود طورى که روز بعدش در مدرسه سخت متعجب و خوشحال شدم چون او گفت متوجه کارهاى بدش شده و تصمیم دارد آنها را کنار بگذارد و من باید کمکش کنم که الکل را هم ترک کند. من هم گفتم کسى نیستم جز بنده خدا و او باید از پروردگار کمک بخواهد.
چند روز بعد ایمیلى از او به دستم رسید که خانواده‏اش از تغییر رفتار او بسیار خوشحال هستند و هر چند ترک آن اعمال برایش بسیار سخت و دشوار و کشنده است ولى او تصمیمش را گرفته است. من که خود شاهد رنج و تلاش کریستینا در ترک مواد مخدر بودم به او گفتم شعرى از زبان خدا هست که:
اگر عمرى گنه کردى مشو نومید از رحمت‏
تو نامه توبه را بنویس امضا کردنش با من‏

به کریستینا گفتم من به وسیله اطلاعاتم از قرآن و زندگى ائمه اطهار(ع) و کتاب‏هاى دینى کم کم توانستم به او کمک کنم. حتى سؤال‏هایى هم براى خودم پیش مى‏آمد که با مطالعه آنها را برطرف مى‏کردم.
حرف‏هاى کریستینا هم هرگز از یادم نمى‏رود که مى‏گفت:

«اسلام منطق است، قرآن منطق است، براى همین قابل قبول و قابل فهم بود …»

هر روز به وسیله ایمیل و با کلى تحقیق به سؤالات وى جواب مى‏دادم، حتى وقتى دیدم علاقه‏ مند به خواندن قرآن است برایش قرآنى با ترجمه انگلیسى گرفتم. او در آن زمان مشروب را هم ترک کرده بود. تا اینکه روزى او به من گفت: «مى‏خواهم مسلمان شوم. فاطمه کمکم کن.» باورش غیر ممکن بود. اشک‏هایم سرازیر بود. طوفانى از عشق به اسلام بدنم را سرد کرده بود و مرا مى‏لرزاند. سرگیجه داشتم. انگار در دنیا نبودم. احساس مى‏کردم تمام سلول‏هاى بدنم گریه مى‏کنند؛ گریه‏اى از عشق، از زیبایى ایمان. تمام سختى‏هاى آن چند ماه برایم خاطره‏اى زیبا شد. در آن لحظه یکى از زیباترین و بزرگ‏ترین هدیه‏ ها را از خداوند گرفته بودم، خبر مسلمان شدن کریستینا. او که از گذشته‏اش خجالت مى‏کشید مخفیانه توسط یک روحانى قرآن خواندن را یاد گرفت تا کسى از گذشته‏اش مطلع نشود. دوستى ما طورى بود که ابتدا حتى در مدرسه و خانواده کسى نمى‏دانست ما با هم دوست شده‏ایم. وقتى کریستینا مسلمان شد، بستنى دلخواهش را همراه با یک کارت‏پستال و کتاب «چرا و چگونه نماز مى‏خوانیم» به زبان انگلیسى، به او هدیه دادم و براى اولین بار همدیگر را در آغوش گرفتیم. این در نظر من یک معجزه بود. او از نمازش غافل نمى‏شد و روز به روز آرام‏تر و نورانى‏تر مى‏شد.
یک روز در کتابخانه مدرسه با هم نماز خواندیم و او به من گفت در ظلمات بودم و به نور دعوت شدم.
پس از مدتى شروع به صحبت در مورد امامان کردم. از پیامبر اکرم(ص) و حضرت على(ع) و خانم فاطمه زهرا(س) برایش گفتم و از دیگر امامان. به او گفتم حضرت فاطمه باید الگوى ما مسلمانان باشد و او قبول کرد. حتى بعدها به من گفت که با شنیدن داستان ائمه آنها را باور مى‏کند ولى نمى‏داند چرا دیگران مثل او با این داستان‏هاى دینى و ائمه، ایمان نمى‏آورند.
بعد از مدتى کریستینا براى اولین بار با روسرى و لباس پوشیده به دیدنم آمد. او حجاب را برگزیده بود. به خودش مى‏بالید و همین امر مرا هم خوشحال مى‏کرد. چون که بالاخره فهمیدم حجاب من توانسته روى او تأثیر بگذارد. او درک کرده بود که هیچ خوشى لذت‏بخش‏تر از عشق به خدا نیست و بقیه عشق‏ها کاذب و فانى است. او هم قبول داشت که ما کاسه ‏هاى کوچک خود را زیر آبشار الهى مى‏گیریم ولى چون این آبشار بسیار قوى است و ما ناتوان از پر کردن کاسه‏هایمان، لذا ائمه(ع) نعمت را در خود جمع مى‏کنند و ما از آب آن آبشار توسط آنها که واسطه بین ما و خدا هستند سیراب مى‏شویم.
… کریستینا به واسطه علاقه‏ اى که به فاطمه زهرا(س) پیدا کرده بود گفت که مى‏خواهد اسمش را عوض کند. از من پرسید معنى اسمم چیست و من گفتم: «بریده از آتش» و او که شدیداً منقلب شده بود گفت مى‏خواهد اسمش را بگذارد فاطمه. آن روز از خوشحالى دست مادرم را بوسیدم که چنین اسم زیبایى را برایم انتخاب کرده بود هر چند لایقش نبودم. کریستینا حتى در شناسنامه هم اسمش را به فاطمه تغییر داد و به من ثابت شد که دانه دل او میوه داده است.
تقریباً یک سالى از اول آشنایى ما مى‏گذشت که کریستینا خبر بدى به من داد. او مدت‏ها مبتلا به سرطان خون بود ولى خودش نمى‏دانست. یک دکتر و پرستار خصوصى در خانه از او مراقبت مى‏کردند ولى مى‏گفتند وى چند ماه بیشتر زنده نمى‏ماند. خانواده فاطمه از اینکه دخترشان به واسطه من مسلمان شده بود روى خوشى به من نشان نمى‏دادند و من نمى‏توانستم او را ببینم تا اینکه روز اول ماه محرم خبر دادند که فاطمه مرد. هر چند نمى‏دانم او را کجا دفن کرده‏اند اما خاطره‏اش براى من زنده است.
فاطمه نه تنها خودش رشد کرد بلکه باعث رشد من هم شد تا اینکه بعد از مدتى یک ایمیل از برادر سى و چند ساله‏اش به اسم مایک به دستم رسید.
«… دلیل اینکه تصمیم گرفتم براى شما ایمیل بفرستم به خاطر خواهرم است. ابتدا از رفتار بد مادرم از شما معذرت مى‏خواهم. از وقتى خواهرم مرده، او حال خوبى ندارد. شما کى هستید؟ از کجا آمده‏اید؟ ائمه چه کسانى هستند؟ آنان فرشته هستند و یا انسان، شاید هم هر چیزى دیگر. در باره خانم فاطمه به من بگویید. او چه کسى است؟ من دارم گریه مى‏کنم تا نشان دهم چقدر خوشحال هستم. خواهرم را به عنوان یک مسلمان در جایى که نمى‏خواست کسى از آن مطلع شود دفن کردیم. او مى‏گفت فاطمه، فرشته نجات من است از طرف خدا. دیشب خوابش را دیدم. خوشحال بود. من صدایش کردم کریستینا و او گفت: «نام من فاطمه است، همان خانمى که دست مرا گرفت.» او به من گفت شما روز قیامت از ائمه پاداش مى‏گیرید و استحقاق نام خانم فاطمه زهرا را دارید. خواهرم گفت که ایمان بیاورم. وقتى بیدار شدم مى‏لرزیدم ولى احساس خوبى داشتم.
وقتى زنده بود به من مى‏گفت شما فرشته هستید هر چند شما به او التماس مى‏کنید که به شما فرشته نگوید چون فرد کاملى نیستید و ناراحت مى‏شوید.
… تصمیم گرفته‏ام که به میشیگان بروم و در آنجا دور از خانواده‏ام مسلمان شوم. شما یک نسل را تغییر دادید چون بعد از من همسر و بچه ‏هایم حتماً مسلمان مى‏شوند و نوه ‏هایم مسلمان‏زاده به دنیا مى‏آیند و پاداش اینها همه به شما خواهد رسید …» پس بیایید همه با آجرهایى که خداوند به ما داده قصرى براى دنیا نسازیم بلکه پلکانى بسازیم به سوى او. بیایید همه دست به دست هم بدهیم و به سهم خود در نجات دنیا تلاش کنیم …»

http://www.shareh.com/

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی