جستجو
بایگانی
- آذر ۱۴۰۳ (۱۴)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2416)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز
حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا
محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز
محبوبه دانشآشتیانی روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. او دانش آموز باهوش و پرتلاشی بود که در کنار تحصیل فعالیت های اجتماعی و مبارزاتی را دنبال می کرد. او در نظر هر کس که او را می شناخت دختری شگرف بود که دیگران را به تحسین وادار کرده بود.
دکتر زهرا آیت اللهی، دوست نزدیک محبوبه که تا آخرین لحظات زندگی او همراهش بوده است محبوبه را اینطور توصیف می کند:
انگار همین دیروز بود و مدرسه راهنمایی رفاه و جمع چند نفره ما دخترها به رهبری محبوبه دانش آشتیانی. محبوبه کلاس دوم راهنمایی بود و ما برخی دوم و بعضی هم سوم راهنمایی، سال ۱۳۵۳ بود.
ظهر پنجشنبه که مدرسه تعطیل میشد، چند نفری مدرسه میماندیم و بحث سیاسی داشتیم. اعلامیههایی را هم که علیه رژیم پهلوی نوشته شده بودند و به دستمان میرسید، میخواندیم. یادم هست یک روز محبوبه جزوهای را آورده بود که بسیار مفصل بود و خیلی هم ریز نوشته شده بود تا حجم کمی داشته باشد و بتوان راحت آن را همراه برد. او برایم تعریف کرد که چطور تمام شب را بیدار مانده و با عینک ذرهبینی مادربزرگش از سر تا ته آن اعلامیه را خوانده است.
عجیب دختری بود محبوبه، دنیای بیکرانی از شور و حرکت، سیلی بود خروشان. ظاهراً کوچک بود، دختری سیزده ساله ولی آن قدر سریع طی طریق میکرد که سیسالهها هم به پایش نمیرسیدند.
درباره انقلاب چین، کوبا، جنگ ویتنام و… کتابهایی را مطالعه و خواندن آن ها را به ما سفارش میکرد. تأکید فراوان داشت تا از نظر اعتقادی قوی بشویم. میگفت یک مسلمان باید اطلاعات عمیقی داشته باشد. همت او منجر به آن شد تا ما در جمع چند نفرهمان با راهنمایی یکی از دبیرانمان که شاگرد با واسطه شهید مطهری محسوب میشد، روی قرآن کار کنیم. بین خودمان تقسیم کار میکردیم. چند نفر تفسیرالمیزان میخواندیم و چند نفر مجمعالبیان. اگر برایمان امکان داشت به تفاسیر دیگر هم مراجعه میکردیم. هر هفته با هم جلسه داشتیم و حاصل مطالعات خود را با دیگران در میان میگذاشتیم. این بحثها با راهنمایی دبیرمان جمعبندی میشدند. و قرار مطالعه تفسیر آیات هفته آینده را میگذاشتیم، سپس اطلاعاتمان را با هم تبادل میکردیم. هنگامی که مدرسه رفاه توسط ساواک تعطیل شد، جلسات را در منزل یکی از دوستان تشکیل میدادیم.
عمده فعالیت ما در آن زمان، صرف تقویت اعتقادات دینی و رشد اطلاعات سیاسی میشد و این کلاسها انصافاً در رشد معلومات ما تأثیر بسیار داشتند. در سالهای ۵۵ و ۵۶ در آن جلسات، انحرافات سازمان مجاهدین مورد بحث و بررسی قرار گرفتند، در حالی که بسیاری، تازه سالها بعد متوجه التقاط آنها شدند.
در سال ۵۴، ما که چهارده سال داشتیم، گچ به دست سعی میکردیم. روی دیوار کوچهها شعار بنویسیم. آن سالها، اوج اقتدار رژیم پهلوی بود. ابتدا میخواستیم بنویسیم مرگ بر شاه اما به این نتیجه رسیدیم که بهتر است مطالب مفیدتری را بنویسیم.
قرار شد یکی سر کوچه نگهبانی بدهد و دیگری مراقبت ساختمانها باشد تا کسی از پنجرهها ما را نبیند. نفر سوم هم روی دیوار، ساعت و موج رادیوهایی را که علیه رژیم پهلوی برنامه پخش میکردند، مینوشت. قصد ما این بود که اگر مردم ساعت و موج مثلاً رادیو «روحانیت مبارز» را بدانند و به برنامههای آن گوشت بدهند، کار هزار”مرگ بر شاه” را میکند.
محبوبه مشوق اصلی و مدیر و برنامهریز بود
حدود سه سالی، سیر مطالعاتی ما ادامه پیدا کرد و هر یک از ما دختران، در مدرسه با تعدادی دیگری از دانشآموزان ارتباط پیدا کردیم و کوشیدیم تا آنچه را که آموخته بودیم، برای دیگران هم نقل کنیم. کتابها و نوارهای شهید مطهری، دکتر شریعتی، رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای، جلال آل احمد و… به سرعت دست به دست میگشتند. آن هم با چه زحمتی! بسیاری از این کتابها ممنوع بودند و همراه داشتن آن ها خطرناک بود و ما با زحمت فراوان، این کتابها را رد و بدل میکردیم. گاهی هم اعلامیهها را در کیف مدرسهمان جاسازی میکردیم و به همدیگر میدادیم. هر جا هم که سخنرانی یک خطیب خوب برگزار میشد، تلفنی با اسم رمز به همدیگر خبر میدادیم که مثلاً امشب دکتر مفتح یا دکتر شریعتی یا… برنامه دارند. عمده این برنامهها در ماه رمضان یا محرم و در مساجدی چون مسجد قبا یا حسینیه ارشاد و یا مسجد هدایت یا جلیلی و… برگزار میشدند که متأسفانه بعد از چند جلسه، مأموران ساواک، سخنرانی را تعطیل میکردند و به دنبال دستگیری سخنران بودند. ما هم سریعاً و بدون آنکه به روی خودمان بیاوریم که چرا به آنجا آمدهایم، به خانه بر میگشتیم.
در تمام این برنامهها، محبوبه مشوق اصلی و نیز مدیر و برنامهریز بود و جالب اینکه او از همه ما، یک سال کوچکتر بود. خدا رحمت کند پدربزرگوارش را که مدتی پس از شهادت محبوبه، در فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی شهد شهادت نوشید. او پس از شهادت محبوبه میگفت، «محبوبه هفده سال بیش نداشت، ولی من او را مانند فردی چهل ساله میدیدم.»
محبوبه دریایی از تحرک بود
محبوبه در نظر همگان، دنیایی شگرف بود. رحمت بیکران الهی شامل حالش باد که دریایی از تحرک بود و سراپای وجودش عشق به آموختن و برای آنکه مطابق آنچه که میآموزد، عمل کند. ارادهای عظیم داشت. سرا پا صفا بود و اخلاص، نگاه زیبا و معصومش همواره آکنده از ایمان و اخلاص بود. آنچه در جمع ما دختران نوجوان جایی نداشت. دنیا بود و مظاهرش. میکوشیدیم تا آنجا که میسر است، ساده بپوشیم، در خوراک به اندک اکتفا کنیم و مابقی اوقات را نه در حرکت که در حال دویدن به سوی خدا باشیم. هر چه بود، این جمع، محصول همت بزرگوارانی چون شهید باهنر و شهید رجایی بود که مکرراً میگفتند، «شما دخترهای مدرسه رفاه را با این شعار تربیت میکنیم: سادهپوش، ساده نوش، و سختکوش» و محبوبه مصداق آشکار این شعار بود.
محبوبه همیشه تمیز بود و آراسته. نظافت و ادب او وقتی به جمال ظاهریاش اضافه میشد، الحق که انسان را وا میداشت تا ناخودآگاه بگوید: «تبارک الله احسن الخالقین» در درس مدرسه هم همیشه نمراتش عالی بودند و البته بخشی از موفقیت خود را مدیون هوش سرشارش بود و بخشی را هم مدیون همت خود، مادر و پدر خوب و با ایمانش نیز نقش فراوانی در شکلگیری شخصیت او داشتند.
محبوبه، محبوب دلهای دختران کوچک و بزرگ این کتابخانه بود
کلاس دوم دبیرستان بود که با من صحبت کرد و گفت: «مدتی است در یکی از کتابخانههای مساجد جنوب شهر مسئولیتی را به عهده گرفتهام» و پیشنهاد کرد من هم در آنجا مشغول خدمت شوم. کتابخانه مسجد حمام گلشن در چهارراه مولوی، با حضور چند جوان با اخلاص حزب اللهی، رونق عجیبی گرفته بود. حضور محبوبه در بخش دختران این کتابخانه سبب شده بود که دختران محروم محله نیز در آنجا جمع شوند. یادم میآید که چقدر محبوب دلهای دختران کوچک و بزرگ این کتابخانه بود. «محبوبه خانم» ورد زبان همه بچههای آنجا شده بود.
اخلاص محبوبه، به رغم مشغله تحصیل، او را از بالاترین مناطق شهر تهران (قیطریه) تا پایینترین بخش آن (محله سید اسماعیل) میکشاند. با اتوبوس میآمد و با اتوبوس برمیگشت و با شور و نشاطی زایدالوصف، در خدمت به محرومین آنجا میکوشید. گاهی آن چنان غرق تلاش بود که نمیفهمید زمان انجام کار مدتی است که سپری شده است و موقع بازگشت به خانه است. میگفت گاهی اوقات از بعضی از کوچههای بالا شهر که میگذرم، صدای عربده مردان مست، وحشت زدهام میکند. به همین دلیل سخت مراقبت میکنم که نفهمند یک دختر جوان هستم.
نگاه به محبوبه، همه ما را سر شار از انرژی میکرد
وجود محبوبه در آن مسجد منشأ برکات فراوان بود. ذهن بسیار خلاقی داشت و دائماً طرحهای نو میداد و ما که از او بزرگتر بودیم، برنامههایش را اجرا میکردیم. کتابها دست به دست میگشتند. بچهها در سن های مختلف دبستانی، راهنمایی و دبیرستانی برنامه مطالعاتی و نقد کتاب داشتند. کتابهای خوب را دستچین میکردیم و میشد موضوع تئاتر تعدادی از دختران. دخترهای خوب آنجا هم با مشاهده محبوبه سر تا پا انرژی شده بودند. نه فقط آن ها که هر کسی با محبوبه دمخور میشد، شرمش میشد خسته شود. نگاه به محبوبه، همه ما را سرشار از انرژی میکرد. تئاتر زیبای دختران آنجا، هیچ وقت یادم نمیرود که نشان دادند مسلمین برای یاری پیامبر(ص) چه زجرها کشیدند. دخترها چقدر خوب نشان میدادند که بلال حبشی چه شکنجههایی را تحمل کرد؛ ولی دست از اعتقاد خود برنداشت. شاگرد محبوبه، زیر شکنجه مشرکان با صلابتی میگفت؛ «احد! احد!».
در روز ۱۷ شهریور سال ۵۷ چه گذشت
عصر شانزدهم شهریور بود که تلفن زد و پرسید، «چرا امروز نیامدی؟» منظورش شرکت در نماز جماعت عید فطر به امامت شهید مفتح بود و بعد تأکید کرد که فردا حتماً بیا. منزل ما نزدیک میدان ژاله (شهدا) بود. قرار بود مردم در ساعت ۸ روز جمعه ۱۷ شهریور در میدان ژاله تجمع و علیه رژیم پهلوی تظاهرات کنند. ملت، مطیع امام خمینی بود که فرمان داده بودند اعتراض خویش را علیه شاه، علنی کنیم. محبوبه سخت مأموم امام خود بود و پیوسته تأکید میکرد، «امام فرمودهاند…» و ما به یقین در مییافتیم که چه باید بکنیم.
ساعت ۷ صبح بود که برادرم مرا صدا زد و گفت: «دوستت دم در منزل با تو کار دارد.» وقتی خوابآلوده پشت در رفتم. محبوبه را دیدم. آن روز چه نوری در چهرهاش بود و چه صفایی در حرکات و سکناتش. سراپای وجودم شرم شد. یک ساعت به شروع راهپیمایی مانده بود و من هنوز خواب بودم. در حالی که محبوبه این همه راه را طی کرده بود و خود را به آنجا رسانده بود.
گفتم، «چقدر زود آمدی. تظاهرات یک ساعت دیگر شروع میشود.» گفت: «احتمال میدادم خیابانها را ببندند و نگذارند مردم خودشان را به میدان ژاله برسانند و من از این توفیق بیبهره بمانم.» او را به داخل منزل دعوت کردم تا خودم هم آماده شوم و در ساعت ۸ به میدان ژاله برویم. برایش صبحانه آوردم، نخورد. فهمیدم روزه است. دوست داشت اگر شهید میشود، با دهان روزه به لقای خداوند بپیوندد.
کمکم صدای همهمه مردم از جلوی در منزل شنیده شد. من رفتم لباس بپوشم که محبوبه طاقت نیاورد و زودتر رفت تا به جمع تظاهرکنندگان بپیوندد. طبق معمول، لایق نبودم همپای او باشم. وقتی آماده شدم که از خانه بیرون بروم، دیدم در باز شد و مردم که گاز اشکآور، چشمهایشان را میسوزاند، وارد خانه شدند و با آب حیاط منزل ما صورتشان را شستند.
از خانه بیرون زدم و همراه با جمعیت مشغول شعار دادن شدم. هر چه جلوتر میرفتیم بر جمعیت افزوده میشد و حضور ما زنان، مردان را هم شجاعتر میساخت. مدتی نگذشت که سنگینی دستی را بر شانهام حس کردم. به پشت سر نگاه کردم؛ محبوبه بود. با خنده گفت: «ببین! وقتی که گاز اشکآور پرت میکنند، باید سریع بپری بالا و آن را در دست بگیری و با سرعت به سمت مأموران رژیم بیندازی. این جوری، گاز بین خود آن ها پخش میشود و ضررش به آن ها باز میگردد.» طبق معمول، باز هم مشغول آموزش بود که ناگهان صدای هلیکوپتری را بر بالای سرمان و بعد هم رگبار مسلسل آن را شنیدیم. روبروی ما یک تانک بود و سربازان مسلح صف بسته بودند. در صفوف جلوی تظاهرکنندگان، زنان بودند که همگی نشسته بودند و مردان پشت سر آن ها مشغول شعار دادن بودند. ناگهان تیراندازی از روبرو شروع شد. مردم به هر سو میدویدند. در اینجا بود که محبوبه را گم کردم. به کوچهای خزیدم و پس از چند ساعت، از میان اجساد شهدا و مجروحین گذشتم و به خانه برگشتم.
راستی که آن روزها چه صحنهها و چه عبرتهایی را که شاهد بودیم. یادم نمیرود که دو نفر بدن جوان حدوداً بیست سالهای را از روی زمین بلند کرده بودند و میدویدند. تیر به سر جوان خورده بود و خون فوران میکرد. جوان در همان حال، دست خود را مشت کرده بود و فریاد میزد، «درود بر خمینی.» مردم، مجروحان را بلند کرده بودند و میبردند، زیرا میدانستند در صورتی که به دست مأموران رژیم بیفتند، مرگ آن ها حتمی است.
بیشتر خانههای آن منطقه، پر از جمعیت بود. با شروع تیراندازی، مردم در خانههایشان را باز کرده و تظاهرکنندگان را پناه داده بودند. بعدازظهر بود که یکی از بستگان زنگ زد و گفت مسجد نزدیک منزل آن ها در چهارراه کوکاکولا، پر از جنازه شهید است و در میان آنها جنازه دختری دیده میشود. پس از چند ساعت متوجه شدم که جنازه متعلق به محبوبه است.
چندی بعد فهمیدم هنگامی که با شروع رگبار، من به خانهای خزیدم. محبوبه در همان کوچه پایینتر به جمع شعاردهندگان پیوسته و به تظاهرات ادامه داده بود. مردان به او اعتراض کرده بودند که خانم شما برو. صلاح نیست که یک زن در این موقعیت اینجا باشد و او پاسخ داده بود، «مگر ما زنها با شما مردان تفاوتی داریم؟»
سرانجام محبوبه هدف تیر دشمن قرار میگیرد و تیری مستقیماً به قلب پاک او مینشیند و او در روز جمعه پس از ماه رمضان و با دهان روزه، به لقاءالله میپیوندد.
شهادت محبوبه وجود بسیاری را مالامال از درد ساخت؛ از جمله بچههای مسجد حمام گلشن. سر تا پای مسجد شده بود ناله محبوبه! محبوبه! این دختر هفده ساله، چه زیبا به هر کسی متناسب با حالش رسیدگی کرده بود. هم کودکان به او عشق میورزیدند و هم پیرزنها او را دوست داشتند. محرومینی که از محبت و رسیدگی مخفیانه او نیز برخوردار شده بودند، جگرشان سوخته بود و سخت میگریستند.
سالها گذشته است و هنوز یاد محبوبه در ذهن بسیاری زنده است. چشمان عسلی و زیبایش که از فرط ایمان و شور و نشاط، برق میزد، لبهای چون غنچهاش که هر گاه به کلام باز میشد، صدها گل سخن پر معنا از آن میریخت. او که لحظهای آرام و قرار نداشت. در مجلس محرومان پیوسته بلوز بلند و شلواری بر تن داشت و در سایر اوقات مانتو و شلواری و چادر بر سر.
وقتی حزن فقدان محبوبه مرا از پای در میآورد، تفالی به نام قرآن زدم تا خداوند آرامم کند و این آیه آمد:
«و اما الذین سعدوا ففی لجنه خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطاء غیرمجذوز.»
«و اما آنان که سعادتمند شدند، در بهشت جاودان، مادام که آسمانها و زمین باقی است، بمانند، مگر آنچه خداوند خواهد عطا و بخششی است بیپایان»
اینک محبوبه در قسمت مزارشهدای بهشت زهرا(س)، قطعه ۱۴، ردیف ۱۹۱، شماره ۳۰ به خاک سپرده شده است.
پینوشتها
۱- سوره هود، آیه ۱۰۸٫
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۷
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۱۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۶)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۵۰)
- معروف نیوز (۸۹۳)
- رهبری انقلاب (۸۳۹)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۹)
- بانک صوت (۱۰۴)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۶)
- سرِّ قَدر (۶)
- شرح خطبه فدکیه (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۷)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۰)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۱)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجتالاسلام رفیعی: جلسه ششم
يكشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ -
شرح آیات قرآن درخطبه فدکیه به همراه فایل صوتی، حجتالاسلام رفیعی: جلسه پنجم
يكشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
خط حزبالله ۴۷۲ | بنبستشکنان بیادعا
شنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
-
خط حزبالله ۴۷۱ | سلاحی اختصاصی در دست جبهه حق
يكشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای:مخالفت باتحول حوزه علمیه،مخالفت باپیشرفت دین درکشوراست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ -
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پیام رهبر انقلاب در پی شهادت رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ایران، ایران امام رضاست
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵