نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۶ مطلب با موضوع «خاطرات مدرسه» ثبت شده است

۰

دختر ۱۷ ساله‌ای که «سمیه کردستان» لقب گرفت

حجاب زندگی به سبک شهدا خاطرات مدرسه معروف نیوز

دختر ۱۷ ساله‌ای که «سمیه کردستان» لقب گرفت

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «ناهید فاتحی کرجو» در چهارمین روز از تیر سال ۱۳۴۴ در شهر سنندج در خانواده‌ای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه‌دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت (ع) بزرگ کرد.

ناهید کودکی مهربان، مسئولیت‌پذیر و شجاع بود که در دامان عفیف مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را هم پرورش می­‌داد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت می‌­برد که به پدرش گفته بود: «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم و گریه کنم، چشمانم سرخ می‌شود و سرم درد می‌گیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز کرده و گریه می­‌کنم، نه خسته‌ام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس می‌کنم، بلکه تازه سبک‌تر و آرام‌تر می­‌شوم».

با شروع حرکت‌های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی‌ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت.

روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم پهلوی به خیابان‌های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم حمله کردند. آن‌ها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد. برادرش می‌گوید «آن شب ناهید از درد نمی‌توانست درست روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود شده بود».

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری‌های ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاری‌اش را با نیرو‌های ارتش و بسیج و سپاه آغاز کرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک «کومله» را که زخم‌خورده فعالیت‌های انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.

ناهید علاوه بر همکاری با بسیج و سپاه بیشتر وقتش را به خواندن کتاب‌های مذهبی و قرآن و انجام فعالیت‌های اجتماعی می‌گذراند.

اوایل زمستان سال ۱۳۶۰ به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران شده بودند. خواهرش به دنبال وی می‌رود و بعد از ساعت‌ها پرس‌وجو پیدایش نمی‌کند. خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت‌ها پدر ناهید در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست‌تنها، به تنهایی همه جا دنبال او گشت. تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را می‌شناختند و او را آن روز دیده بودند شنید که چهار نفر، ناهید را دوره کرده، به زور سوار مینی‌بوس کردند و بردند!

بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار می‌گرفتند. افراد ناشناس به خانه آن‌ها نامه می‌فرستادند که «اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه بچه‌هایتان را هم می­ کشیم».

چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستا‌های کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آن‌ها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بود که ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آن‌ها رهایی بخشد.

از روز ربوده شدن او ۱۱ ماه می‌گذشت که پیکر بی‌جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ‌های اطراف روستای «هشمیز» پیدا کردند. روایت دیگر حاکی است که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام (ره) او را زنده‌به‌گور کرده بودند.

وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی‌تابی می‌کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت، اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیده‌ اش، به ماهیت اصلی ضد انقلاب، بیش از بیش پی برده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.

شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم از سوی گروهک­‌ها بر مردم و فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود، مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید کرجو، شهید مظلوم سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن کند.

چند سال بعد، مادر از اندوه فراق ناهید، بیمار شد و از دنیا رفت. برادر ناهید می‌گوید «مادرم در تهران ماند و با بچه‌های کوچک و وضعیت بد اقتصادی مجبور به کار شد. دوران سختی را گذراندیم، اما مادر دلخوش بود که نزدیک ناهید است. دلش خوش بود که دیگر لازم نیست کوه به کوه، دشت به دشت و آبادی به آبادی دنبال ناهید بگردد.»

۱

با این ۱۰ کار کودک خود را کتابخوان کنید

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی خاطرات مدرسه

با این ۱۰ کار کودک خود را کتابخوان کنید

با این ۱۰ کار کودک خود را کتابخوان کنید

کاهش تدریجی شمارگان کتاب در ایران امری بی‌سابقه نیست؛ چند سالی است که شمارگان کتاب آب رفته و امروزه به حداقل میزان خود طی سال‌های گذشته رسیده است. در حالی که شمارگان کتاب در دوره‌ای 5 هزار نسخه بود، امروزه در برخی موارد شاهد چاپ عناوینی با 1000 تا 500 نسخه هستیم. این موضوع، مشکلی دامنه‌دار است و در تمامی گروه‌ها کم و بیش به چشم می‌خورد.

طبق بررسی‌های انجام شده میزان شمارگان کتاب کودک نیز از این امر مستثنی نبوده است. کتاب کودک که پس از انقلاب با اقبال خوبی همراه بوده و همیشه به عنوان یکی از موفق‌ترین و پرمخاطب‌ترین حوزه‌ها به شمار می‌رفت، امروزه با کاهش تدریجی شمارگان و عناوین همراه است.

کارشناسان حوزه نشر کودک دلایل مختلفی را برای این موضوع مطرح می‌کنند. عده‌ای رشد کتاب‌های الکترونیک و پیوند کودکان امروز با فضای مجازی را یکی از دلایل کم‌اقبالی کودکان به کتاب می‌دانند و عده‌ای دیگر نیز مشکلات ناشران و هزینه چاپ کتاب‌های کودک را از جمله دلایل این امر برمی‌شمارند؛ از این رو می‌توان علت این مشکل را در زمینه‌های مختلف جست. از جمله دلایل کاهش رغبت کودکان به مطالعه، جدای از هزینه بالای کتاب، عملکرد آموزش و پرورش در این زمینه است که طی سال‌های گذشته همواره با نقد همراه بوده است. در چنین شرایطی نباید نقش خانواده‌ها را در جذب بیشتر کودکان به سمت کتاب نادیده گرفت. در این گزارش سعی شده تا برخی از نظرات کارشناسان در کشورهای توسعه یافته برای تشویق کودک به مطالعه بررسی و طرح شود.

به کودک خود زمان بدهید

در همین رابطه، امی ماسکوت کارشناس امور آموزشی کودکان، در مقاله‌ای تحت عنوان «چگونه کودکان را به کتابخوانی علاقه‌مند کنیم؟» به بررسی دلایل عدم علاقه در برخی از کودکان به کتاب پرداخته و راه‌هایی را به مادران و پدران در این زمینه پیشنهاد داده است. به عنوان نمونه، او پیشنهاد می‌کند که در مواجهه با کودکی که به کتاب علاقه‌ای ندارد یا از آن متنفر است، باید خونسرد بود و با آرامش برای افزایش اشتیاق او به کتاب اقدام کرد. به گفته ماسکوت؛ یکی از راه‌ها این است که والدین به کودک خود زمان بدهند و در این مدت، به کشف علایق او بپردازند. وقتی مطمئن شدند که او از حوزه‌ای خاص لذت می‌برد، کتاب‌های مربوط به آن حوزه را برای او تهیه کنند.

با هم کتاب بخوانید

همچنین او راه‌های دیگری را نیز به در این رابطه پیشنهاد می‌کند: کتابخوانی جمعی. این کارشناس امور آموزشی به والدین این دسته از کودکان پیشنهاد می‌کند که به صورت جمعی کتابخوانی را امتحان کنند. مثلاً خود با کودکشان یا به همراه دیگر بچه‌ها کتاب‌هایی را بخوانند. نحوه اجرای این طرح می‌تواند بسته به سن کودک یا موضوعی که او علاقه دارد، متفاوت است. خواندن با هم، عموماً به عنوان گزینه‌ای نادیده انگاشته می‌شود. به گفته ماسکوت؛ این شیوه تا یک دوره سنی پاسخ می‌دهد. بچه‌ها عموماً تا زمانی که وارد مدرسه نشده‌اند، می‌توانند با این روش جذب کتاب شوند، اما در زمانی که وارد مدرسه می‌شوند، دیگر دوست دارند که با هم‌سالان خود این لحظات را تجربه کنند. ماسکوت پیشنهاد می‌کند که والدین تا زمانی که کودک وارد مدرسه نشده است،‌ این روش را امتحان کند. او می‌گوید که این‌ راه‌ها جادو نمی‌کند، اما یک گام است برای نزدیک شدن به شرایط مطلوب.

این کار را هر روز تکرار کنید

خواندن همراه با کودک موضوعی است که دیگر کارشناسان حوزه کودک نیز به آن تأکید دارند. لویس بایگل‌من، کارشناس و مربی کودکان، در همین رابطه می‌گوید که بهتر است این امر در محیطی آرام انجام شود و مادر با در آغوش گرفتن کودک، کتاب‌های مرتبط با سن او را برایش بخواند. اگر این کار هر روز تکرار شود، برای کودک به یک عادت تبدیل شده و او هر روز انتظار این زمان را می‌کشد. البته این کارشناس تأکید می‌کند که کتابخوانی در این شرایط باید با ابراز علاقه والدین به فرزند همراه باشد تا طعم شیرین این لحظات در خاطر او باقی بماند.

اول از خودتان شروع کنید

او معتقد است برای داشتن یک کودک کتابخوان، نیاز است که اول از خودمان شروع کنیم. هرگز نمی‌توان به کودکی که در محیطی دور از کتاب بزرگ می‌شود،‌ امید داشت تا در آینده علاقه‌مند به مطالعه باشد. بایگل‌من به والدین پیشنهاد می‌کند برای اینکه کودکتان کتابخوان شود، اول از خودتان شروع کنید و علاقه خود به کتاب را با در دست گرفتن کتاب، به او نشان دهید. همچنین اگر در این مسیر کودکتان از شما خواست تا کتابی را برای او بارها و بارها بخوانید، این کار را انجام دهید. این کار به او فرصت می‌دهد تا در زمینه مورد علاقه‌اش به یک متخصص تبدیل شود. ساختن یک کتابخانه در خانه و اجازه به تظاهر به خواندن توسط کودک از دیگر پیشنهاداتی است که این کارشناس به والدین می‌دهد.

کتاب‌های الکترونیکی را از یاد نبرید

استفاده از ابزارهای جدید و تکنولوژی برای تشویق کودکان به مطالعه از دیگر روش‌هایی است که کارشناسان در این زمینه تأکید دارند. به گفته آنها؛ هرچند تکرار استفاده از برخی از ابزارهای موجود می‌تواند به یک عادت تبدیل شود و شاید این امر برای برخی از والدین ناپسند باشد، اما استفاده از لوازم و ابزاری مانند ای بوک‌ها و کتاب‌های گویا می‌تواند برای کودکان در این سنین جذاب باشد و شیرینی مطالعه را در این طفل گریز پای ایجاد کند. از سوی دیگر، امکاناتی مانند کتاب‌های الکترونیک براساس سلیقه افراد مختلف طراحی شده‌اند؛ فونت‌های آنها تغییر می‌کند، تصاویر متنوعی دارند، امکان پخش صدا در آنها تعبیه شده و حتی می‌توانند صدای کودک را ضبط کنند. کارشناسان بر استفاده از امکانات این‌چنینی تأکید دارند و حتی آن را یکی از لوازم مناسب برای کودکان معلول می‌دانند.

برگزاری یک جشن برای کتاب خوانده شده

«برگزاری جشن کتاب» مانند جشن تولد می‌تواند یکی از شیوه‌های جذاب برای تشویق کودکان به مطالعه باشد. ایجاد فضایی شاد با حضور دوستان و هم‌سالان که در آن کتاب محوریت دارد، می‌‌تواند به کودک شما در مطالعه بیشتر کمک کند. این جشن می‌تواند در زمانی برگزار شود که کودک شما در امر مطالعه یک کتاب موفق بوده است. داستانش را به خاطر سپرده و با آن ارتباط خوبی برقرار کرده است. این کار کمک می‌کند تا از کتابخوانی به عنوان یک موضوع جذاب و در عین حال مفرح در ذهنش ثبت شود.

برگزاری مسابقه کتابخوانی

روزنامه گاردین در مقاله‌ای در همین رابطه، راه‌های مختلفی را پیشنهاد می‌کند. برگزاری مسابقه کتابخوانی در میان بچه‌ها که حس رقابت را در آنها برمی‌انگیزد، می‌تواند یکی از راه‌های خوب برای رسیدن به کودکی علاقه‌مند به کتاب باشد. گاردین در این مقاله از مدرسه‌ای در همپشایر یاد می‌کند و به نتایج موفقیت‌آمیز آن اشاره می‌کند.

معلم‌ها به کمک کودکان بیایند

در این مدرسه، معلمان کتاب‌های مورد علاقه خود را پیش از آغاز کلاس و به مدت 10 دقیقه به دانش‌آموزان معرفی می‌کردند. طرح کتاب مورد علاقه معلم در کلاس، بحث‌های جالبی را در میان دانش‌آموزان ایجاد می‌کرد که همین بحث‌ها، آغاز جذب آنها به کتاب بوده است.

بخوان؛ از یک داستان گرفته تا تابلوهای خیابان

مطالعه در کشورهای توسعه یافته یک موضوع ضروری برای زندگی محسوب می‌شود. از این رو، در این دسته از کشورها از والدین درخواست می‌شود تا هر نوع امکانی را برای خواندن برای کودکان فراهم کنند؛ از مطالعه یک کتاب گرفته تا خواندن تابلوهای خیابان و ... . در واقع، هدف این است که به کودک خود بیاموزید که از اوقات فراغت و زمان‌هایی که به اصطلاح مرده است و کار خاصی نمی توان در آن انجام داد، یک شرایط خوب برای مطالعه و خواندن خلق کند.

طراحی نمادهای شهری برای تشویق کودکان به کتاب

مطالب یاد شده تنها بخشی از اقداماتی است که اکثر خانواده‌ها در کشورهای توسعه‌یافته برای ایجاد علاقه بیشتر کودکان به کتابخوانی به کار می‌برند. استفاده از نمادها و المان‌های شهری برای این منظور، ایجاد کتابخانه‌های پرنشاط با کتاب‌های جذاب و متنوع، فرهنگ‌سازی کتابخوانی در میان خانواده‌ها، تسهیل خرید کتاب، ایجاد ویترین های مخصوص کودکان در کتابفروشی‌ها، راه اندازی باشگاه‌های کتابخوانی و ... از دیگر راهکارهایی است که مسئولان در این کشورها برای ایجاد انگیزه بیشتر در کودکان و خانواده‌ها به کتاب به کار می‌برند. در دنیایی که تلویزیون و فیلم، لذت کتاب‌های کاغذی را از مردم گرفته و در شرایطی که سهم هر کودک از بازار نشر ایران حتی یک کتاب هم نیست، می‌توان با استفاده از شیوه‌هایی که یاد شد، به تربیت نسلی کتابخوان امید داشت.

منبع:تسنیم

۰

پاورپوینت کودکانه: عفاف و حجاب

حجاب سبک زندگی اسلامی خاطرات مدرسه تربیت ازدیدگاه اسلام کودکانه

پاورپوینت کودکانه: عفاف و حجاب

پاورپوینت کودکانه: عفاف و حجاب

این پاورپوینت با موضوع حجاب و عفاف یکی از تولیدات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برای کلاسهای فرهنگی طرح هجرت است که برای کودکان مقطع دبستان تهیه شده است.

دریافت پاورپوینت

منبع:موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت

۰

پیام شخصیت های کارتون برای فرزندان ما

سبک زندگی اسلامی خاطرات مدرسه سبک زندگی غربی

پیام شخصیت های کارتون برای فرزندان ما

پیام شخصیت های کارتون برای فرزندان ما

بن تن، باربی، انگری برد، باب اسفنجی، لاک پشت های نینجا، مرد عنکبوتی و… شخصیت هایی هستند که این روزها دنیای کودکان و نوجوانان ما را تسخیر کرده اند و فرزندان ما، نه تنها با این نمادها بیگانه و غریبه نیستند؛ بلکه این نام ها و تصاویر به بخشی از دلبستگی های آنان تبدیل شده است. چرا که تصاویر این شخصیت های به ظاهرکارتونی و در واقع نماد فرهنگ آمریکایی، همه جا از تصویر روی لباس، رختخواب، بشقاب، لوازم التحریر و اسباب بازی ها گرفته تا شهربازی ها هر لحظه پیش روی فرزندان ما است؛ به طوری که فرزندان ما با آن ها انس گرفته و درمیان انبوه تصاویر، اسباب بازی ها و کارتون های تلویزیونی شانس انتخاب با این تصاویر یار است.

لوازم تحریر

در سال های اخیر استقبال از لوازم التحریرهایی که در آن ها از این تصاویر استفاده شده؛ سبب نگرانی ها و اعتراضاتی توسط کارشناسان و خانواده ها و درخواست برای استفاده از تصاویری که با فرهنگ ایرانی و اسلامی شده همخوانی دارد؛ شده است. اما به راستی این تصاویر تا چه اندازه می توانند بر شخصیت و آینده فرزندان ما موثر باشند؟ آیا نگرانی کارشناسان بر میزان تاثیر این تصاویر بر اذهان و آینده فرزندان ما با نوعی اغراق همراه است؟

۱

پیشنهادهای یک معلم ِموفق برای جذب دانش آموزان

حجاب سبک زندگی اسلامی خاطرات مدرسه

پیشنهادهای یک معلم ِموفق برای جذب دانش آموزان

پیشنهادهای یک معلم ِموفق برای جذب دانش آموزان

خانم بهرامی، مربی حجاب و عفافی است که پس از رخ دادن تحول عظیم اعتقادی در شب تاسوعا چادر را به عنوان نماد عشق به اهل بیت (ع) و بخصوص حضرت زهرا _سلام الله علیه_ برای خود برگزید و همزمان با این تحول عظیم، هم چون دیگر عاشقانی که شیرینی عشق به اهل بیت (ع) را دریافته بودند، هدایت زنان و دخترانی را که در شلوغی بازار پر زرق و برق دنیا اندکی از این عشق فاصله گرفته بودند را بر عهده گرفت. در مصاحبه قبل به بخش هایی از صحبت های ایشان اشاره شد و در این نوشتار به ادامه سخنان ایشان می پردازیم.

دلیل اینکه دانش آموزان تا این حد با شما ارتباط برقرار کردن و شما را پذیرفته اند به نظر خودتان چه چیزی می تواند باشد؟

به نظر من ارتباط گرفتن با دانش آموزان و تفهیم مطالب مورد نظر نیاز به چند مهارت دارد؛ یکی از آن ها خوش اخلاقی و دانستن زبان آن ها است. شاید آن چیزی که به من کمک کرده که در کار با بچه های دبیرستان موفق باشم این بوده که زبان بچه ها را بلد بودم. من با ادبیات خود بچه ها با آن ها صحبت می کنم. اجازه می دهم که سر کلاس کمی شوخی کنند، بخندند تا کلاس خشک و خسته کننده نباشد. سعی می کنم به صورت مستقیم وارد مسائل حجاب و عفاف نشوم، در ابتدای راه از در نیاز های بچه ها وارد می شوم. در ارتباط با ویژگی ها، نیازها، حساسیت ها و معضلات و مشکلات دوران نوجوانی و جوانی با آن ها صحبت می کنم و بعد راهکارهای حل این مسائل را در اختیارشان قرار می دهم و بعد از اعتماد سازی و جلب نظر آن ها، بحث را به مسائل اعتقادی، حجاب و معنویت می رسانم. با بچه ها روراست هستم و به آن ها می گویم من اینجا هستم که با شما راجع به مسائل و مشکلاتتون صحبت کنم و هدفم این نیست که شما را با حجاب کنم، همه ما مختار هستیم و هیچ کس مجبور نیست. این صحبت ها را که با بچه ها می گویم بچه ها سوت و دست می زنند و جذب و آمادگی در آن ها بیشتر می شود.
نوجوانان در این سن یک سری نیازهای اساسی دارند که اگر تامین شود بسیار راحت می شود با آن ها ارتباط برقرار کرد و آن نیازها عبارتند از: محبت شدید، احترام شدید و حق انتخاب،که همچون اکسیری در سربه راه کردن دانش آموزان موثر است. من به این نیاز در مدارس توجه دارم و سعی می کنم به آن ها بسیار محبت کنم و با آن ها دوست بشوم و بلا استثنا در تمام مدارس شماره تلفنم را به بچه ها میدم و بچه ها بامن تماس می گیرند و راجع به مشکلاتشان با من صحبت می کنند.

تا حالا توانستید فعالیت و تاثیری خاص یا مورد نظرتان را در این حوزه انجام بدهید بطوریکه باعث قوت قلبی شما شده باشد و کارتان را محکم تر ادامه بدید؟

الحمدلله در طی این چند سال موارد بسیاری از خانم ها بودنند که رو به حجاب و عفاف آوردند. خیلی از عزیزان بودنند که به لطف اهل بیت (ع) شروع به خواندن نماز کردند، دختران زیادی که ارتباط با جنس مخالف را بعد از دریافت مفهوم عشق حقیقی رها کردند و همه این ها برای من خوشحال کننده است. اما آن چیزی که برای من انگیزه و دلگرمی برای ادامه این راه است این مسئله است که انسان ها در عشق زمینی دوست دارند که تک باشند و هیچ کسی عاشق معشوقشان نباشد ولی در عشق اهل بیت (ع) تمام محاسبات زمینی بهم می ریزد. هیچ عشقی در عالم رقیب نمی پذیرد جز عشق به ائمه (ع) که دلشان می خواهد مدام عاشقانشان بیشتر شوند و عاشقان این بزرگواران هم دوست دارند مدام بر عاشقان معشوقشان افزوده شود.
این عشق بسیار شیرین و دلچسب است. من هم یکی از این عاشقان هستم و وقتی یک نفر دیگر عاشق معشوق من حضرت زهرا (ع) و امام زمان روحی و ارواحنا فداه می شود و با این بزرگواران ارتباط می گیرد دوست دارد شبیه این بزرگواران بشود. این برای من بالاترین ارزش و قوت قلبی است. زیباترین لحظه های زندگی من همین لحظه هاست که یک دانش آموز خطاب من می گوید که خانم سعی می کنم که فلان گناه را به خاطر خدا برای همیشه ترک کنم و در این لحظات من خیلی آرامش پیدا می کنم.

۰

خاطره اولین اعتکاف یک معتکف

خاطرات مدرسه

خاطره اولین اعتکاف یک معتکف

خاطره اولین اعتکاف یک معتکف

اولین بار که معتکف شدم را هیچگاه فراموش نمی کنم. روزی که هیچ تصور و آشنایی با این عمل عبادی نداشتم و صرفاً تعریف و تمجیدهای دوستانم مرا مجاب کرد که این برنامه را یکبار هم که شده تجربه کنم.
فضای عجیبی بود. فرصتی بود تا فارغ از هیاهوی پایان ناپذیر زندگی، چند روزی با خودت بلکه با خدای خودت خلوتی کنی. مجالی بود برای استوار سازی شانه هایی را که زیر بار سنگین گناه ، دیگر قامت ایستادن نداشتند. اصلا با خودت که خلوت می کنی تازه می فهمی چقدر ناخالصی و ناپاکی داری و اینجاست که حس می کنی خودت هم حوصله و تحمل خودت را نداری.
 
از خودت که نا امید می شوی تازه گدایی در خانه خدا معنا پیدا می کند و چه لذتی دارد که از همه عالم بریده باشی و گوشه ای و خلوتی و تسبیحی...
الهی العفو.....  الهی العفو...
 
در همین احوالات هستی که صدای پیر مردی با موهای جوگندمی و ریشی سفید از سوز دل و با گریه به گوشت می رسد که در خلوت خود می نالد:  ادعونی استجب لکم...
و تو گویی همین مرد پیک خداست و در جواب  آشوبی که در دل داری مرحمی از جانب خدا آورده است.
 
رجب ماه خداست و این سه روز انگار عصاره این ماه است. انگار خدا در این سه روز دست یافتنی تر شده است.
این سه روز  نمازهایت آنقدر به خدا نزدیک می‌شوند که صدای مهربان خدا را به گوش قلبت می شنوی که تو را به سیر مسیر عبودیت و خودسازی فرا می خواند و از آنچه تاکنون در پرونده اعمالت جمع کرده ای مهربانانه گلایه می کند.
 
روز سوم اما حال و هوای همه طور دیگری است. هر چه  به اذان مغرب نزدیک تر می شویم بیشتر دلم می گیرد. انگار خدا از ما سیر شده است و بیرونمان می کند. حس می کنم خدا هم از  من ناامید شده است و دیگر مرا نمی خواهد. گریه امروزم بی تاب تر شده است و این بار برای های های گریه کردن نیازی به خاموشی شب های گذشته ندارم.
سه روز در آغوش خدا بودم و اکنون حس تنهایی و بی پناهی رهایم نمی کند.
 
و چقدر وقت شناس است روحانی حاضر در اعتکاف که روضه های مصیبت عمه سادات را در آخرین ساعات که دلت بی قرار است برایت می خواند و تو اینبار چقدر عمیق تر حس میکنی غم بی پناهی و غربت این بانو را ...

بچه های بهشت" الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ "

۰

بچه‌ها ! حجاب و نماز را فراموش نکنیم + عکس

حجاب خاطرات مدرسه نماز تربیت ازدیدگاه اسلام

بچه‌ها ! حجاب و نماز را فراموش نکنیم + عکس

بچه‌ها ! حجاب و نماز را فراموش نکنیم + عکس

به گزارش با حجاب به نقل از پانا شهر تهران , ملیکا وطن‌پور ۹ ساله مدتی است به دلیل بیماری در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری است. مادر ملیکا می‌گوید: متأسفانه در وضعیت امروزی (عدم رعایت حجاب و عفاف و سبک زندگی اسلامی در برخی از فضاها و بعضی از خانواده ها) دختر ۹ ساله‌ام حتی در سخت‌ترین شرایط بیماری و جسمی، پشت در اتاق خود، کاغذی چسبانده که همهٔ آقایان را ملزم و موظف به گفتن یاالله قبل از ورود به اتاق برای سر کردن روسری و چادر و حجاب کرده که مورد استقبال و تشویق مسئولین و مدیران و پزشکان و پرستاران و کارکنان قرار گرفته است.

 

 

آنان حتی برای تشویق و تقدیر از این کار ملیکا، بار‌ها و بار‌ها با هدایایی برای عیادت دخترم به اتاق خصوصیشان مراجعه کرده و حضور ملیکا جان و امثال ایشان را موجب افتخار و برکت بیمارستان دانسته و التماس دعای خیر داشتند.

اما بشنویم و بخوانیم حرف‌های ملیکا را از زبان خودش

 

بسم الله الرحمن الرحیم

ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است، بهترین زینت زن حفظ حجاب است.

سلام دوستان هم سن و سال من، من ملیکا هستم ۹ ساله و به خاطر بیماری مدتی در بیمارستان تهران بستری هستم. چون خدا می‌خواهد مرا امتحان کند و امیدوارم نمره قبولی بگیرم. اما در حالت بیماری باید مراقب حجاب و نمازمان باشیم و نباید حجابمان را رعایت نکنیم و پیش خودمان بگوییم که حالا من مریضم و مهم نیست که نامحرم حتی دکتر، موهای مرا ببیند. اتفاقا خیلی هم مهم است و اگر رعایت نکنیم خدای مهربان از ما ناراحت می‌شود. به خاطر همین من یک کاغذی نوشتم و روی درب ورودی اتاقم زدم تا همه بدانند که من مانند طلا و مروارید باارزشم و هیچ مردی در بیمارستان نمی‌تواند مرا بدون حجاب ببیند، جز پدرخوبم و عمویم و دایی‌ام، چون خدای مهربان دستور به حجاب داده و من از عذاب خدا می‌ترسم اما عاشق مهربانی‌های خدا هستم.

 

بچه‌ها ! حجاب و نماز را فراموش نکنیم

 

وقتی درد می‌کشم امام حسین و حضرت عباس علیه السلام را صدا می‌زنم تا کمکم کنند و دردم کمتر بشود. من در بیمارستان پارس بستری‌ام و پرستارهای مهربونی دارد، تازه به من می‌گویند تو مثل گل میمونی. من می‌دانم که منو بخاطر خدا و حجابم دوست دارند. من هم دوستشان دارم، تازه من با تیمم نماز می‌خوانم چون نباید آب به دستم برسد. راستی بچه‌های گل، من در نمازم خدا را حس می‌کنم و با گریه‌هایم او را صدا می‌زنم و منتظرم امام زمان عزیزم ظهور کند و من او را ببینم و ببوسمش و امام مهربان، همهٔ بیمار‌ها را خوب کند. خب باید استراحت کنم دستام درد می‌کنند، چون رگ‌هایم پاره شده و با چسب بستند.

۰

راز چادر یک شهیده!/شهیده سیده طاهره هاشمی انجپلی

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا خاطرات مدرسه

راز چادر یک شهیده!

شهیده سیده طاهره هاشمی انجپلی «شهید شاخص جامعه زنان کشور در سال ۱۳۹۲» در اول خردادماه ۱۳۴۶، در روستای شهربانومحله شهرستان آمل به دنیا آمد، فضای تربیتی و دینی خانواده هاشمی از او در ادان نوجوانی، یک شیرزن مسلمان ساخت، این شهیده مجاهد در جریان حماسه ششم بهمن مردم انقلابی و ولایتمدار شهر هزار سنگر آمل در سال ۱۳۶۰، در حال امدادرسانی به مردم رزمنده، توسط معاندان جنگل، به شهادت رسید و بال در بال ملائک پر گشود، در آستانه سالروز شهادت این سیده شهید، مطالبی درباره فعالیت‌های فرهنگی مذهبی این شیرزن ۱۴ ساله تقدیم به مخاطبان می‌شود.
یکی از همکلاسی‌های شهید نقل می‌کند: سال ۵۸، سالی است که هنوز فرهنگ رژیم ستم‌شاهی در مدرسه حاکمیت دارد و فرهنگ انقلابی، تازه دارد وارد فضای مدرسه می‌شود، یکی از چیزهای جالبی که توجه‌ام را جلب کرد، این بود که نمازخانه نداشتیم، هر روز، موکتی را وسط حیاط پهن می‌کردند و عده انگشت شماری نماز می‌خواندند، مسئولیت این کار هم با مربی پرورشی‌مان (خانم دفتری) بود، طاهره از جمله نمازگزاران ثابتی بود که این فرهنگ را تحقق بخشید، افتخار من هم این بود که در کنارش نماز می‌خواندم.

۱

من یک دختر دبیرستانی هستم که در جمع دوستانی قرار دارم که یکی از آنها مرتکب گناه بزرگی شده است

سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ خاطرات مدرسه نماز

سوال – من یک دختر دبیرستانی هستم که در جمع دوستانی قرار دارم که یکی از آنها مرتکب گناه بزرگی شده است . بعضی از آنها هم با پسرها دوست هستند ولی من همیشه از اینکه با پسری دوست نیستم افتخار می کنم زیرا در خانه ی مدهبی هستم . تازگی نماز را کنار گذاشته ام و از این من دوست این ها هستم می ترسم که دچار عذاب الهی بشوم و راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – دوستی های آلوده بالاخره انسان را آلوده می کند . این نشان می دهد که ظرفیت ایمان در وجود ایشان هست ، نورانیت در این جوان عزیز هست . ایشان سعی کند که دارائی هایش را در یک قمار نبازد . شیطان در کمین همین نوجوان هاست که آنها را بدزد و برای همیشه آنها را خراب کند . این نوجوان احساس زیبا و قشنگی دارد . دوستی های پسر و دختر محبت نیست هوسرانی است . هوسرانی غیر از محبت است . الان واژه ی عشق ، آزادی پ، محبت و دوست واژگانی است مظلوم واقع می شوند . ارتباط زشت هوسرانی برقرار می کنند و بعد نام آن را عشق و محبت می گذارند . ما باید این واژگان را از اسارت این انحراف ها نجات بدهیم . محبت یک حقیقت زیبای سالم است اما وقتی درفضای غیر استاندارد به بازار می آید هر انسان عاقلی هر جنسی را نمی خرد . اینکه این جنس چقدر زیباست و رنگ قشنگی دارد که نباید آن را خرید . پدر و مادر جنس را ارزیابی می کند که ببیند این جنس قابل خرید هست یا خیر . سرمایه اش را به فروشنده براحتی نمی دهد . شاید تقلبی باشد . شیطان یک فروشنده ی متقلبی است که دراین امور احساسی راه افتاده است و جنس های بدلی تزیین شده را عرضه می کند . ما باید حواس مان را جمع کنیم . ما نباید به شیطان بگوییم که چرا این کار را می کنی ؟ زیرا او شیطان است و اگر شیطان غیر از این بکند جای تعجب دارد . شیطان باید کاری بکند که کلاه سر شما بگذارد . معنای شیطنت همین است . روز قیامت شیطان به فریب خورده ها می گوید که چرا من را ملامت می کنید ؟ من که شیطان بودم و کارم شیطنت بود و کارم را انجام می دادم .من فقط شما را دعوت می کردم . شما خودتان را ملامت کنید . من جنس تقلبی به بازار عرضه می کردم ، تو چرا می خرید ؟ تو باید چشمت را باز می کردی ؟ مگر خدا به تو چشم نداده است . نوجوانان دقت کنند .شما با این نوع حضورها در این جلسات آلوده می خواهید چه کسانی را راضی کنید ؟ می گویید دوستان ، آیا آنها واقعا دوست هستند ؟ کسی که دارد ما را به آتش می کشد و به ما محبت جایگزین به غلط می دهد . محبت خدا و اهل بیت را از دل من بیرون می کند و محبت نامحرم را در دل من می گذارد . روایت داریم که پرورش محبت نامحرم در دل پرورش آتش جهنم است . یعنی تو را می سوزاند . مثل معتادی که می خواهد دیگران را هم آلوده کند . خیلی از نوجوانها پایان کار را نمی دانند . کار به قیامت نرسیده آنقدر برای شخص من این مراجعات بوده است که آنها اشک حسرت و پشیمانی ریخته اند . پیامبر فرمود : اگر خدا بنده ای از امت من را دوست بدارد ، محبت این انسان را در دل پاکان ، ملائکه و سکان عرش خودش می اندازد تا او را دوست بدارند . گوارا باد بر این انسان . در روز قیامت این افراد دیگران را شفاعت می کنند . قرآن می فرماید : بهترین دوستان شما سالحین انبیاء و پاکان هستند . رفیق هایی انتخاب کنید که به آنها افتخار کنید . برنامه به من اجازه نمی دهد که درباره ی کسانی که با من مشاوره می کنند توضیحاتی بدهم تا با ادبیات تلخ آنها آشنا بشوید . انسان وقتی در مسیر حرام می رود همین خودش تزلزل است . وقتی می بینی که روشی را دنبال می کند که خدا و پیامبر او را تایید نمی کنند آیا این تزلزل نیست ؟ کسی گفته اینکه می گویند که اگر کسی تریاک بکشد معتاد می شود را من قبول ندارم زیرا خودم بیست سال است که تریاک می کشم ولی معتاد نشده ام . این خودش تزلزل است . آیا اینها دوست هستند که می خواهند آتش جهنم را در دل ما بپرورانند ؟ البته ممکن است بعضی ها بگویند که ما رابطه خلاف نداریم ، ما قصد ازدواج داریم . از این مقوله ها بسیار داریم که می گوید قصد ازدواج دارد ولی متوجه پایانه ی این ارتباطات نمی شود . اینکه نماز را کنارگذاشته اند این خودش تلنگری است که مواظب باش و هشدار خطرناکی است . مواظب باش که شیطان در کمین است . اول نماز رااز تو گرفته و چه بسا رابطه را هم برای تو ایجاد کند . جاده ی شیطان استدراج است یعنی جاده اش شیب ملایم دارد . کمکم انسان را به طرف پایین می برد . این نوجوان که صفای ایمانی دارد تا این مقدار تحت تاثیر قرا نگرفته برگردد و حرکتش را جبران کند و مطمئن باشد که از چنگال شیطان نجات پیدا می کند . فضای ارتباط با خدا زیباست . چرا می خواهیم با خدا قهر کنیم ؟ ای جوان عزیز با شیطان قهر کن . یکنفر در دریا غرق شده است و یک کوسه دهان باز کرده که او را ببلعد و یک نجات غریق هم می خواهد او را نجات بدهد . او باید متوسل به کدام بشود ؟ آیا از دست نجات غریق فرار کند و به دهان کوسه برود ؟ یا خودش را از خطر حفظ کند و دست به دست غریق نجات بدهد ؟ برویم دست در دست نماز بگذاریم و با خدا و فاطمه ی زهرا دوست بشویم .

سخنان حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا مورخ 4 اردیبهشت 1390

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)