نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابخانه اسلامی» ثبت شده است

۰

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

«خرمشهر»، این شهر کوچکِ مرزی، در سال‌های دفاع مقدس خیلی چیزها به خودش دیده؛ از رنج‌های بی‌پایان و مظلومیتی انکارناشدنی تا شکوه یک فتح تاریخی. در میان همه‌ی آن‌چه این شهر با چشمان خود دیده اما «حماسه» از هرچیزی پررنگ‌تر است. از شهری حرف می‌زنیم که به کشور همسایه چسبیده و فقط یک رودخانه آن را از عراق جدا می‌کند؛ شهری که اولین مقصد نظامیان اشغالگر بعثی در آغاز جنگ تحمیلی بود و روی کاغذ، فتح کردنش برای ارتش صدام نباید بیشتر از یکی-دو روز طول می‌کشید.

اما تاریخ این سرزمین گواه است که خرمشهر ما، ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد. شوخی نیست؛ ۳۴ روز یعنی بیشتر از یک ماه نگه‌داشتن یک شهر کوچک در برابر هجوم زمینی و هوایی دشمنی تا دندان مسلح که همسایه‌ی دیوار به دیوار شهر بوده.

دفاع جانانه‌ی آن ۳۴ روز حماسه‌ای بزرگ است که به اندازه‌ی بزرگی‌اش در تاریخ‌نگاری جنگ ما روایت نشده. مقاومت خرمشهر در روزهای نخست جنگ اما نتیجه‌ی مقاومت مردم و البته دو گروه شاخص‌تر بود؛ یکی جوانان خرمشهری که محمد جهان‌آرا فرماندهی‌شان می‌کرد و دیگری تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که یک نظامیِ ورزیده‌ی باابهت فرمانده‌شان بود: ناخدا هوشنگ صمدی.

جنگ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و گروه تکاوران نیروی دریایی بامداد اول مهر از زیر قرآن رد شدند تا خودشان را به خرمشهر برسانند. آن‌ها یکی از زبده‌ترین گروه‌های نظامی ارتش بودند؛ چند جوان جسور که آموزش‌هایی سخت و طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته و برای سخت‌ترین شرایط آماده شده بودند. در آن روزهای آغاز جنگ و وقتی خبر حمله سهمگین ارتش صدام به جنوب خوزستان منتشر شد، این تکاورانِ آماده‌ی نبرد منتظر نماندند و به سرعت از بوشهر راهی خرمشهر شدند. آن‌ها خوب می‌دانستد تمام آموزش‌هایی که دیده‌اند برای چنین‌روزی بوده؛ برای دفاع از مردم. پس معطل نکردند و رفتند کنار مردم و خیلی زود توان دفاعی خرمشهر را با حضورشان ارتقا دادند.کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات فرمانده این تکاوران قهرمان است. کتاب از کودکی ناخدا صمدی آغاز می‌شود و تقریباً نیمی از آن به خاطرات ناخدا از کودکی تا ورود به ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص می‌یابد. از جایی به بعد اما التهاب کتاب چندبرابر می‌شود؛ چون روایت خرمشهر آغاز می‌شود، روایت جنگی نابرابر و سهمگین. ریتم کتاب، تند است و بحرانِ جاری در شهر را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. روایت پرجزئیات ناخدا صمدی هم به نویسنده کمک کرده تا در خلق یک روایت سرراست و خواندنی به توفیق برسد. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، پر از تصاویر تأمل‌برانگیز و حیرت‌آوری است که احوال خرمشهرِ زخمی در روزهای نخست جنگ را یادآوری می‌کند.

روایت کتاب البته منحصر در روزهای نخست جنگ نیست و اگرچه ناگزیز به لحظات تلخ ترک شهر توسط نیروهای ایرانی پس از ۳۴ روز مقاومت می‌رسد اما باز هم پیش می‌رود و نقطه‌ی پایان روایت را در سوم خرداد ۱۳۶۱ می‌گذارد؛ در روزی که صمدی و هم‌رزمانش با چشمانی پر از اشک شوق دوباره به خرمشهر می‌رسند و این شهرِ دوست‌داشتنی را در آغوش می‌کشند.

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

۰

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت.

صفرِ صفر بودیم. دقیقا ایستاده در همان نقطه‌ای که دست از همه جا کوتاه است. چیزی شبیه حال و روز مُرده‌‌ای که نه راه پس دارد و نه حتی درست و حسابی می‌تواند پیش برود! معلق بودیم. بین زمین و هوا. آن هم نه یک معلقِ سر به هوا که کسی کارش نداشته باشد؛ نه. یک معلق که بیشتر از ده کشور جهان دست به دست هم داده‌ بودند تا خرد و خاکِ شیرش کنند! صدام هم پیش‌قراول‌شان شده بود. آن‌ها موشک می‌دادند و این‌ها، ما را پشت سر هم می‌کوبیدند؛ با موشک‌های شوروی؛ از سی و یکم شهریور ۵۹ تا مرداد سال ۶۳ که کتاب، دقیقاً از همان جا شروع می‌شود. آن هم با روایتی مستند و واقعی از زندگی مردی که همه‌ی ما او را به اسم «پدر موشکی ایران» می‌شناسیم.

کتاب «خط مقدم»، نه پیچیدگی‌های سر هم کردنِ توصیفات و رویاپردازی‌های نویسنده‌ها را دارد؛ و نه حتی قرار است شما را غرق در بازی با کلماتش کند؛ کتاب، صاف است و ساده و پر از جمله‌هایی کوتاه که در روایتی بلند، از دو سالِ زندگی پدر موشکی ایران، به هم پیوسته شده‌ است و خانم فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب، در مقدمه‌اش، این‌طور از آن می‌گوید: کتاب را که نوشتم، دیدم که فقط دو سال از زندگی یک نفر نیست. داستانی است واقعی از تلاشی دسته‌جمعی و جهادی در روزهای ناامیدی و بحران.

ماجرای کتاب در روزهای اوج جنگ است؛ از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که در آن کشته می‌شدیم بی‌آنکه دفاع درخوری از خودمان و خاک‌مان داشته باشیم چون موشکی نداشتیم. نداشتن دانش موشکی به نقطه ضعف ما تبدیل شده بود اما ناگهان، سر و کله‌ی جوانی پیدا می‌شود به اسم «حسن طهرانی مقدم»، که آمادگی نشان می‌دهد تا از این نقطه‌ی ضعف، نقطه‌ی عطف بسازد! و «با اینکه دو ماه از عروسی‌اش می‌گذشت، فقط دو روز با عروسش زندگی کرده بود. چون دو روز بعد از مراسم، عروسش را تنها گذاشت و برگشت اهواز. بهمن و اسفند پر شده بود از مأموریت‌های مهم برای توپخانه.»

در ادامه کتاب، او را به «حسن آقا» می‌شناسیم. مردی که فرمانده وقتِ توپخانه جمهوری اسلامی ایران است اما ردپای خنده‌ها و شوخی‌های شیرین‌اش در خط به خط روایت ملموس است. او، کسی است که در اوج ناامیدی، امیدوار است؛ در انتهایی‌ترین حد شکست، مطمئنِ به پیروزی است؛ و در سیاه‌ترین لحظات جنگ، دنبال نور می‌گردد و پیدایش می‌کند.

اوایل سال ۶۰ که برای اولین بار وارد آبادان شد، کارهای زیادی می‌توانست بکند. هم از تخریب چیزهایی می‌دانست هم کار با اسلحه؛ جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود. اما مستقیماً رفت سراغ خمپاره. می‌گفت: ما از توی سوراخی کوچک این ژ۳ هیچ‌ وقت نمی‌توانیم پیروز شویم.کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت. روی زمین بود اما اتصالی آسمانی، از او، که مجموعه‌ای انسانی از گوشت و رگ و استخوان و خون بود، کوهی آهنین ساخته بود برای حلول در نماد قدرت و مقاومتی به نام «موشک».

او زندگی را، همسرش را، و نشستن در کنج آرام خانه‌اش را دوست داشت؛ در یکی از نامه‌هایش به آدرس سفارت‌خانه‌ی دمشق برای همسرش نوشته بود: نمی‌دانم نامه‌هایی که فرستاده‌ام به دستت رسیده یا نه. ولی من می‌دانم که تا به حال این‌قدر نامه ننوشته بودم و علت آن اعتبار و علاقه و درجه محبت من به تو است. اما به سرگردان بودن در سفارت‌خانه‌ها و هتل‌ها و کشورها می‌بالید تا زمانِ رسیدن به دانشی که اولین موشک را برای جمهوری اسلامی ایران؛ آن هم در شرایط جنگ و زور و تحریم، بسازد.

دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند به حسن آقا ابلاغ شد. حس عجیبی بود. همه چیز امتحان نشده و بکر بود. همه کسانی که به نوعی مسئول بودند، توی ذهن‌شان درگیر مسائل لاینحلی بودند که جوابش را فقط آینده تعیین می‌کرد. آیا بعد از این همه تلاش و دوندگی، واقعا ایران می‌توانست موشک هوا کند؟

اضطراب، ترس و زیر ذره‌بینی به وسعت جهان بودن کافی بود تا آقا حسن از آرزویی به بزرگی و دست نیافتنیِ ساخت موشک دست بکشد اما جلو ایستاد و همه با لباس سبز سپاه به او اقتدا کردند. نمازش این بار کمی بیشتر طول کشیده بود و در قنوت، راز و نیازش متفاوت‌تر بود: خدایا، تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بی‌گناه و خوش‌حالی امام شهدا عازم چنین ماموریتی هستیم. خدایا، دستمان را بگیر و هر آنچه خیر ماست بر ما نازل کن. ربی إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر.

و آیا خدا، بنده‌های راستینش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا به حال خود رها خواهند شد؟ دفتر خاطرات حسن آقا؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ـ ظهر خبر رسید که موشک زمین به زمین به ساختمان جدید البنای وزارت خارجه بغداد، اصابت کرده است. صدای انفجار، مراسم جشنی را که صدامی‌ها بابت عقب‌نشینی نیروهای ایرانی راه انداخته بودند به هم زده و صدای انفجار موشک همراه صدای سخنران مراسم از رادیو پخش شده.

حسن آقا موشک را می‌سازد. اولین موشک جمهوری اسلامی ایران و بغداد را با آن می‌زند؛ درست بیخ گوش صدام را. جهان شوکه می‌شود. صدام کپ می‌کند. بیشتر شبیه معجزه است. بی‌بی‌سی خبرش را منتشر می‌کند: یک موشک دوربرد زمین به زمین به بغداد اصابت کرد که شدت انفجار آن به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها فاصله از محل انفجار، شنیده شده است.

ذوق‌زده می‌خوانم و می خندم و کتاب خط مقدم را ورق می‌زنم. دردها و رنج‌ها و صبوری‌های حسن آقا را. دلم روشن می‌شود از خواندنِ دو سالِ پربرکت از عمر یک مرد و آفرین می‌گویم به اراده‌ای که شبیه معجزه است. انگار که با او دوستی صمیمی شده‌ام. حالا در صفحه آخر کتاب ایستاده‌ام و آخرین جمله‌های نامه محسن رضایی به امام  را پس از شلیک موشکِ حسن آقا را آرام زمزمه می‌کنم: فرزندان پاسدار حضرت‌عالی ظرف مدت هفده روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشک‌ها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است. اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده؛ امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام بدهید، چرا که این کار به سال‌ها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.

کتاب را می‌بندم و روی سینه‌ام فشارش می‌دهم. راستی که معجزه است. و با خودم می‌گویم حال من چطور می‌توانم برای وطنم معجزه کنم؟ ما چطور می‌توانیم برای وطن‌مان، مثل حسن آقای طهرانی مقدم معجزه کنیم؟ آینده، چشم به راه معجزه ماست.

۰

ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند سفیر حجاب

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی معروف نیوز تربیت ازدیدگاه اسلام سبک زندگی غربی

ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند سفیر حجاب

ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند سفیر حجاب

پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتارها و سؤال‌هایی که درباره حجابم می‌شد و به خصوص درباره وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمی‌بیند. آن‌که آن‌ها می‌دیدند و با او سر صحبت را باز می‌کردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری...و من شدم «ایران»!

نیلوفر شادمهری در این کتاب ماجراهای مختلفی را درباره دفاع از عقایدش و حضور باحجابش در دانشگاه روایت کرده است

خاطرات سفیر
این عبارت‌ها نخستین جملات کتاب «خاطرات سفیر» است، خاطرات دانشجوی ممتاز ایرانی که برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رود، نیلوفر شادمهری در این کتاب ماجراهای مختلفی را درباره دفاع از عقایدش و حضور باحجابش در دانشگاه روایت کرده است، با هم یکی از این ماجراها را می‌خوانیم:

شأن من نیست!
« این بار توجهم به لباس خانوم طراح جلب شد. عجب...بسیار شیک و شکیل و سنگین! یک کت و شلوار سرمه‌ای با یه بلیز یقه شکاری صدفی و یه گردنبند مروارید...و اتفاقاً بسیار بسیار معقول و متناسب لباس پوشیده بود...

عذر می‌خوام؛ یک سؤال خصوصی!
بله، بپرس.
این لباسایی که تیم شما طراحی کرده به نظرتون قابل قبوله؟
چرا که نه؟ مردم این مدلا رو دوست دارن؛ چون مد رو دوست دارن. به ذهن تیم من رسیده که این هم مدلیه که می‌شه پوشید.
لباسای فعلی شما به من می‌گه که اتفاقاً زیبایی رو توی همون تیپ کلاسیک می‌دونید. در واقع، نگاهی که پشت انتخاب پوشش فعلی شماست صد و هشتاد درجه با اونچه پشت طراحی این لباساست تفاوت داره. شما خودتون هم تابستون همین لباسا رو می‌پوشید؟
ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همون طور که به سمت در ورودی سالن می‌رفت گفت: «نه...نه....من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.»

توجه فرمودید؟ مدیر بخش طراحی مد خودش بسیار سنگین لباس می‌پوشه و از مد تیم خودش پیروی نمی‌کنه، چون در شأن ایشون نیست! چون اون مُدلا برای مردم طراحی می‌شه، نه ایشون. جل‌الخالق!»

منبع: سایت رسانه نو+جوان

۰

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

کتابخانه اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع معروف نیوز رهبری انقلاب

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

چون همه نقل قول‌ها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایت‌هایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را می‌خواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیه‌السلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینان‌بخش کرده است.

«پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من می‌زیسته‌اند عمر نکرده‌ام، اما در کردار آنها نظر افکنده و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده ‌با همه آنها از اول تا آخر بوده‌ام.من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم و سود و زیانش را دانستم و از میان تمام آنها قسمت‌های مهم و برگزیده را برایت‌ خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت ‌انتخاب نمودم و مجهولات آن را از تو دور داشتم. لذا همانگونه که یک پدرمهربان بهترین نیکی‌ ها را برای فرزندش می‌خواهد من نیز صلاح دیدم که تو را بدین‌ صورت تربیت کنم.»

آنچه خواندید نه یک کلام عادی از یک فرد معمولی که سخنان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام خطاب به پسر بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه‌السلام است، درباره اهمیت مطالعه و دانستن تاریخ. موضوعی که برای اهتمام به آن و عبرت گرفتن از آن همین کلام گهربار امیرالمؤمنین علیه‌السلام کافی و باقی صحبت‌ها زیاده گویی است.

مطالعه تاریخ صدر اسلام همواره برای مسلمانان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. رهبر انقلاب معتقدند که ما باید تاریخ زندگی پیامبر گرامی اسلام را میلی‌متری مطالعه و از آن درس بگیریم. (۱۳۸۷/۰۵/۰۹) این در حالی است که بخش قابل توجهی از این برهه تاریخی با حیات و فعالیت‌ها و همراهی‌های امام علی علیه‌السلام عجین و مهم‌ترین رویدادهای صدر اسلام اغلب ممزوج با اقدامات امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. کارهایی که باعث شده دین مبین اسلام از غربت و تنهایی خارج و کم‌کم پر و بال بگیرد و قدرت پیدا کند.

چه زمانی که به عنوان اولین نفر دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را پذیرفتند و در دوران سخت تنهایی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یار و مونس ایشان بودند، چه در دوران قدرت گرفتن اسلام که مصادف بود با جنگ‌های پیامبر که ایشان تقریباً در همه جنگ‌ها حضور داشتند و چه در آخرین روزهای عمر با برکت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که مصادف بود با واقعه غدیرخم و معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عنوان ولی و سرپرست جامعه بعد از خود.

اینجاست که اهمیت خواندن کتاب «علی از زبان علی» بیش از پیش آشکار می‌شود. این کتاب در واقع یکی از دقیق‌ترین و خواندنی‌ترین کتاب‌هایی است که در مورد زندگی و زمانه امیرالمؤمنین نگاشته شده و با در برداشتن چند ویژگی خاص، متمایز و خواندنی شده است.

اولین و مهم‌ترین ویژگی کتاب که آن را بسیار جذاب کرده، زاویه دید اول شخص آن در تعریف وقایع است. در این کتاب امیرالمؤمنین خود راوی زندگی خویش است و در حین خواندن کتاب گویی مخاطب از زبان خود حضرت علیه‌السلام در حال شنیدن زندگانی و حوادث شیرین و تلخ زندگی ایشان است. کتاب این‌گونه آغاز می شود: «من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد در روز سیزدهم رجب سال سی عام الفیل در شهر مکه و در درون خانه کعبه متولد شدم.»

از طرفی چون همه نقل قول‌ها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایت‌هایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را می‌خواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیه‌السلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینان‌بخش کرده است.

در واقع هنر اصلی نویسنده آن بوده است که توانسته با دسته‌بندی و نظم و ترتیبی دقیق و مثال‌زدنی وقایع و گفتارهای امام را طوری کنار هم قرار دهد که گویا در حال خواندن داستانی پیوسته و جذاب از زندگی ایشان هستیم.

متن روان و دلنشین و همچنین ایجاز مثال زدنی در بیان حوادث و رویدادها و دوری از هرگونه پیچیدگی و دشوارگویی در بیان حوادث سخت آن دوران، از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب است که به روایت آن طراوت بخشیده است. در واقع ما در این کتاب با سبکی از روایت مواجه هستیم که توانسته ماجراهای بعضاً بسیار تلخ آن دوران را بسیار گیرا و خواندنی برای مخاطب بیان کند و گرفتار سخت‌خوانی و پیچیدگی‌های تاریخی نشده است.

از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب آن است که خواننده در حین مطالعه کتاب و در حالی که به نظر می‌رسد در حال خواندن قصه‌ای پر روایت و پر ماجرا از تاریخ صدر اسلام است، در واقع در حال خواندن بخش زیادی از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین است. نویسنده نه تنها از نهج البلاغه که از بسیاری از مستندات مسلم تاریخی در این جهت بهره برده است. خطبه‌ها و نامه‌هایی که به علت فصاحت و بلاغت تام امیرالمؤمنین و اتصال به سرچشمه علم الهی هر یک دریایی از اصول دین و معارف و عقاید هستند.

علاوه بر نهج‌البلاغه نویسنده برای نگارش کتاب از منابعی شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، وقعه صفین، تاریخ طبری، الارشاد، مروج الذهب، الکامل، الاخبار الطوال، انساب الاشراف، الامامه و السیاسه، الامالی، تاریخ یعقوبی، الغارات، الطبقات الکبری، تذکره الخواص، الفصول المهمه هستند.

 

کتاب از دوران کودکی امام علی علیه‌السلام آغاز و در ده فصل دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارت‌ها و دوران شهادت حضرت را روایت می‌کند.

ارائه تحلیل‌هایی جامع از ماجراهایی همچون جنگ‌های دوران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ماجرای خلافت، جنگ با قاسطین، ناکثین و مارقین، مکاتبات طولانی با معاویه، ماجرای بر نیزه کردن قرآن‌ها در جنگ صفین و... از دیگر موضوعات مطرح شده در کتاب است که از زبان خود حضرت مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

حجت‌الاسلام محمد محمدیان نویسنده کتاب «علی از زبان علی» پیش‌تر مجموعه هفت جلدی این کتاب را به زبان عربی و با عنوان «حیاة امیرالمؤمنین علیه‌السلام عن لسانه» پدید آورده بود و کتاب پیش‌رو تخلیصی از نسخه عربی آن است.

«علی از زبان علی» روایتی از حیات یک دین است که با طی کردن مسیری پر پیچ و خم و با گذر از موانع و دشواری‌ها راه خود را در جامعه‌ای سخت و متصلب باز کرده و توانسته سبک جدیدی از زندگی الهی را معرفی و پایه‌گذار تمدنی اسلامی گردد.

 

در ادامه بخشی از کتاب را که تحلیل جامع حضرت از جنگ صفین است میخوانیم:

در گفتگویی با یکی از بزرگان یهود، در جمع یارانم، درباره جنگ صفین توضیحاتی دادم: شگفت آور این بود که معاویه آرزوهایی در سر می پروراند. او به فکر خلافت بعد از عثمان بود و چشم طمع به حکومت دوخته بود و در اندیشه بود که خلیفه چهارم شود؛ ولی اوضاع بر خلاف میل او دگرگون شد و  خداوند حق را در جای خود قرار داد و حق از دست رفته مرا به من بازگرداند. امید معاویه به یاس تبدیل شده و طمعش بریده شد. معاویه به جای پذیرش حق، به دنبال توطئه چینی رفت. او سراغ عمروعاص را گرفت و با وعده حکومت مصر به او، او را فریب داد و با خود همراه کرد و با دستیاری عمروبن‌عاص، کشور اسلامی را به باد ستم داد و زیر لگد طغیان گرفت. هرکس با او بیعت می کردتحت حمایت او قرار می گرفت و هرکس به مخالفت با او برمی خاست، رانده میشد.

۰

رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» «زندگی اینجاست» یک سبک زندگی است

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» «زندگی اینجاست» یک سبک زندگی است

رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» «زندگی اینجاست» یک سبک زندگی است

مراسم رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» که روایتی کوتاه از زندگی آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای است، همزمان با سالروز رحلت این عالم جلیل القدر، پیش از ظهر امروز با حضور علما، اندیشمندان، ائمه جمعه شمالغرب کشور، خانواده شهدا، میهمانان خارجی از کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، روسیه و گرجستان، نمایندگان گروه‌های سیاسی، اصحاب فرهنگ و هنر و اقشار مختلف مردم در مسجد جامع تبریز به عنوان یکی از مراکز تدریس و اقامه نماز پدر مکرم رهبر انقلاب برگزار شد.

ایمان عطارزاده، معاون دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در ابتدای این مراسم با اشاره به برگزاری مراسم بزرگداشت آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای و رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» اظهار داشت: رویکرد مبارکی که در سال‌های گذشته تحت عنوان آئین تکریم و تجلیل از عالمان دین و علمای بلاد در شهرهای مختلف کشور شکل‌گرفته، اقدامی شایسته در تجلیل از مقام معنوی و علمی خادمان شریعت محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.

وی افزود: نکوداشت شخصیت علمی و اجتماعی مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای در ادامه همین مسیر و معرفی و بزرگداشت علمای اسلام است. یعنی معرفی الگو و شاخص برای آحاد جامعه‌ای که طالب کمال و هدایت است.

معاون دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) ادامه داد: آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای فرزند آذربایجان و متعلق به این دیار پرافتخار است. بررسی تاریخ معاصر این منطقه مؤید آن است که حضور پررنگ و اثربخش خاندان خامنه‌ای در دفاع از اسلام عزیز، تمامیت ارضی ایران و عشق به آذربایجان ریشه در هویت اسلامی و ایرانی این خانواده اصیل و مجاهد دارد.

عطارزاده در رابطه با کتاب «زندگی اینجاست» خاطرنشان کرد: کتاب «زندگی اینجاست» کوتاهه‌هایی از زندگی مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای است که به قلم آقای مهدی قزلی نگارش شده و روایت ساده و صمیمی از زندگی عالمی عامل، مجتهدی مبرز، زاهدی متقی است که در طول ۹۳ سال حیات پربرکتش، هرگز ساده زیستی، دوری از تظاهر و زیست صمیمانه و بی‌تکلف کنار مردم را ترک نکرد.

مهدی قزلی، نویسنده کتاب «زندگی اینجاست» در ادامه این مراسم، با اشاره به جایگاه و ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای اظهار داشت: کتاب «زندگی اینجاست» به وجود نازنین امام رضا (ع) اشاره دارد. اما واقعیت این است که مسئله این کتاب یک سبک زندگی است که به جا و مکان خاصی مرتبط نیست.

وی افزود: سبک زندگی آقا سید جواد چیزی است که در همه جای جهان می‌توان از آن استفاده کرد و اختصاصی به تبریز، قم، نجف، تهران، مشهد ندارد بلکه متناسب با وجود انسان است.

قزلی در ادامه بخشی از ابتدای کتاب «زندگی اینجاست» را قرائت کرد و سبک زندگی و منش آیت الله سید جواد خامنه‌ای را الگویی برای جامعه دانست.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمدعلی آل هاشم، نماینده ولی‌فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام‌جمعه تبریز در این مراسم با اشاره به تاریخ پرافتخار تبریز در عرصه‌های مختلف اظهار داشت: زندگی بزرگان برای ما چشمه‌سار روان از فضیلت‌ها و امید و ایمان است که هیچ‌گاه جوشش آن کاستی نمی‌گیرد.

وی افزود: مردان بزرگ به مانند قله‌های افراشته‌ای هستند که ما با شوق و حسرت به سوی آن‌ها صف می‌کشیم تا در دورترین نقطه اوج گرایی آنان را بنگریم. اینان همیشه با ما هستند اگر چه در میان ما فاصله‌هایی دور از زمان و مکان وجود داشته باشد. چون نه زمان می‌تواند آوای آنان را در گوش ما خاموش کند و نه مکان می‌تواند صورتشان را از ذهنمان محو سازد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم ادامه داد: از این رو می‌نگریم که بالاترین و تأثیرگذارترین شیوه‌های آموزشی و پرورشی و بهترین راه گسترش دانایی و توانایی، ترسیم زندگانی انسان‌های فرهیخته و پیشگامان همیشه جاوید عرصه علم و ایمان است. عالمان صالح، میراث‌دار انبیا هستند، سر در آسمان دارند و پای در زمین. در دستی کتاب را چون مشعل هدایت بر افروخته‌اند و دست دیگر را به یاری گم‌گشتگان برآورده‌اند.

نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی خاطرنشان کرد: خاندان بزرگ خامنه‌ای از سادات اصیل حسینی و از نسل پاک امام چهارم، حضرت امام سجاد علیه‌السلام هستند. یکی از فرزانگان بزرگ این خاندان که تجلی بارز و آینه تمام نمای عالمان صالح به شمار می‌رود، آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای تبریزی، فرزند سید محمد تفرشی، از علما و فقهای بنام شهر تبریز بوده‌اند. وی در حدود ۱۲۶۰ هجری قمری در خامنه به دنیا آمد و بعد از تحصیلات مقدماتی در خامنه و تبریز به نجف اشرف عزیمت کرد و بعد از تحصیل در این شهر، در زمره اساتید آن حوزه قرار گرفت و پس از ۲۰ سال تحصیل و تدریس در نجف، در سال ۱۳۱۶ قمری به تبریز بازگشت.

وی افزود: آیت‌الله فاضل شربیانی در بازگشت آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای به تبریز، نامه‌ای به آیت‌الله میرزا حسن مجتهد تبریزی نوشته و شخصیت آیت‌الله خامنه‌ای را توصیف می‌کند. معلوم است همیشه این‌گونه اشخاص معزز از آن خانواده جلیله، کمال اکرام و تمجیدات را دیده و خواهند دید. آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای در تبریز همزمان با تدریس و تقویت طلاب، به ارشاد مردم و وظایف شرعی مشغول شده و ظهرها در مسجد جامع تبریز و شب‌ها در مسجد کریمخان به اقامه نماز جماعت می‌پرداخت.

امام‌جمعه تبریز با اشاره به سابقه خانواده آیت‌الله خامنه‌ای در تبریز خاطرنشان کرد: از آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای فرزندان دانشمند و پارسا به یادگار مانده که هر کدام از استوانه‌های علمی شهر تبریز به شمار می‌روند. فرزند بزرگ ایشان آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای از شاگردان آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله آخوند خراسانی بود. وی در تحولات سیاسی تبریز مقارن با انقلاب مشروطیت، خود از علمای نقش‌آفرین مشروطه بود و مدت‌های مدیدی امامت مسجد خونی تبریز را بر عهده داشت.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم ادامه داد: فرزند دوم آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای، فقیه بزرگوار آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای است. وی از استوانه‌های علم و عمل و زهد و تقوا و نمونه روزگار بوده و در یکی از مهم‌ترین ایام تاریخی تبریز در سنین نوجوانی، مقارن با آغاز نهضت مشروطیت، برخی رویدادهای مهم از جمله مصلوب کردن بزرگان تبریز در روز عاشورا به وسیله روس‌ها را به چشم خود دیده بود. در عظمت روحی ایشان همین بس که رفیق دیرینه‌اش آیت‌الله میرزا علی غروی علیاری می‌فرمود، در باب اعتقادات به اصول شیعه اثنی عشری التزام داشت. در تخلق، حلم و بردباری گوی سبقت را از همگان ربوده و در مردم‌داری و سلوک با فقرا زبانزد خاص و عام بود.

وی افزود: آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای در مشهدمقدس با بانو میردامادی، دختر آیت‌الله سید هاشم میردامادی که از علمای به نام مشهد بودند، وصلت نمود که حاصل این ازدواج مبارک، ولادت چهار پسر و یک دختر است که رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از آنهاست.

نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی با اشاره به اهداف شوم دشمنان گفت: خداوند را شاکر هستیم که امروز هدایت و رهبری نظام اسلامی ما توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انجام می‌گیرد. در ششم تیرماه سال ۱۳۶۰، دشمن می‌خواست ایشان را از ما بگیرد اما به لطف الهی ایشان ماندند و رهبری نظام اسلامی ایران و هدایت مسلمانان جهان را به عهده گرفتند و امروز ما شاهد هستیم که انقلاب ما با همان صلابت و شجاعت و اقتدار زمان حضرت امام خمینی (ره) رهبری می‌شود.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم در پایان گفت: تبریز را باید دیار مؤمنان و صالحان نامید. دیار مردانِ مرد، تبریز در همیشهِ تاریخ این مرزوبوم افتخار بوده و خیزشگاه غیور مردانی که در عرصه‌های گوناگون افتخار آفریده‌اند. آذربایجان و تبریز تا ملت ایران زنده است، تا قامت بلند سبلان برپاست و تا سرود عاشقانه شهریار به محضر مولای متقیان امام علی (ع) بر لب پیر و جوان جاری است، همواره پاسدار تشیع و جزو لاینفک و گسست ناپذیر سرزمین، فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و شیعه بوده، هست و خواهد بود.

حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی در بخش پایانی این مراسم با بیان اینکه ایران یک قله دارد که در همه دنیا شناخته‌شده و آن‌هم قله دماوند است، اظهار داشت: اما تبریز سه قله دارد، که قله دماوند با همه بزرگی و عظمتش در برابر این سه قله خاشع است.

وی افزود: در حوزه فقه و فلسفه، عرفان و حکمت، تبریز در قله است. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، میرزا علی آقا قاضی طباطبایی، علامه طباطبایی، علامه امینی و... هر کدام از این‌ها قله‌اند، و قله دماوند صد برابر هم که بشود، در برابر این قله‌ها خاشع است. در حوزه شعر و ادب، صائب تبریزی، شهریار و دیگر بزرگان این شهر در قله هستند. در حوزه جهاد، مبارزه و مقاومت، ستارخان، باقرخان، شیخ محمد خیابانی، آیت‌الله قاضی طباطبایی، شهدای دفاع مقدس، شهید باکری‌ها و... حضور دارند. در همه این‌ها تبریز و آذربایجان می‌درخشد. پس نفس کشیدن در این شهر مغتنم است.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی با اشاره به برگزاری مراسم رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» خاطرنشان کرد: امروز شاهد برگزاری مراسمی برای عالمی بزرگ ولی ناشناخته هستیم. حدود ۱۰-۱۵ سال قبل که در تهران بودم، خدمت فرزندان رهبر انقلاب عرض کردم که من خدمت پدربزرگ شما نرسیدم ولی از زمانی که در مشهد هستم و با رفت‌وآمدی که با علما و زعمای حوزه دارم، فهمیدم مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای شخصیت بزرگی بوده اما این بزرگی تحت‌الشعاع فرزند بزرگوارشان قرار گرفته است و باید حق ایشان را ادا کنید چرا که ایشان ناشناخته هستند.

وی با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای گفت: این‌ها الگو و اسوه هستند. برگزاری این‌گونه مراسم‌ها و محفل‌ها یک امر تشریفاتی و تزئینی نیست. تجلیل از این‌ها، تجلیل از علم، فقاهت، تقوا و زنده کردن فضیلت‌های بشری است. در واقع بحث یک شخص و یک نفر و یک عالم نیست. بحث احیا و زنده کردن و زنده نگه‌داشتن فضیلت‌های بشری است. این‌ها الگو هستند و باید این الگوها را به جامعه معرفی کنیم. ما بایستی این نمادها که هویت‌ساز بوده و هویت یک جامعه دینی، ارزشی و فضیلت‌مند را می‌سازند، معرفی کنیم.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی ادامه داد: هر جامعه‌ای برای خودش الگوها و نمادهایی دارد. آن کشورهایی که نماد، بزرگ و قهرمان ندارند، به وسیله افسانه‌های هنری، کتاب، رمان، فیلم و... اسطوره‌سازی کرده و به جامعه خودشان هویت و شخصیت می‌دهند. یا اگر ندارند، قهرمان‌های دیگر کشورها را سرقت نموده و از آن خودشان می‌کنند که ما در این زمانه با آن مواجه هستیم. چرا فلان شاعر و عارف بزرگ را سرقت کرده و به نام خود ثبت می‌کنند؟ این که نفع مادی برای آن‌ها ندارد، بلکه آن هویتی که از قِبل این بزرگ و قهرمان به جامعه خود می‌بخشند، با هیچ پول و سرمایه‌ای قابل تدارک نیست.

تولیت آستان قدس رضوی خاطرنشان کرد: بر اساس آیات الهی، فقط انبیا هویت‌ساز نیستند و کسانی که در مکتب تربیتی انبیا رشد کردند هم هویت‌ساز هستند. کسانی که در مکتب حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تربیت شده‌اند نیز هویت‌ساز هستند. پس بایستی برای جامعه‌ای که دنبال هویت هستند امثال این برنامه را زیاد داشته باشیم. اگر ما الگوهای صحیح، الهی و ارزشی و... معرفی نکنیم، بدخواهان و راهزنان اعتقادی و فکری، الگوهای بدلی در ذهن جوانان ما ایجاد خواهند کرد.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی با اشاره به برنامه‌ریزی‌های دشمنان به منظور بی‌هویت کردن جوامع مختلف گفت: دشمنان بشریت برای اینکه بر جوامع سلطه پیدا کنند، اول هویت آن‌ها را از بین می‌برند.

وی افزود: امروز دشمن به دنبال این است که جامعه ما، مردم ما و به خصوص نسل جوان ما را بی‌هویت کند، وقتی به این هدف رسیدند، جامعه نمی‌تواند نماد و الگو نداشته باشد، بر این اساس الگوهای خسارت بار را برای جوانان ما درست می‌کنند. در اغتشاشات سال گذشته دیدیم که عده‌ای برای دشمنان سیاهی‌لشکر شدند. در این اغتشاشات شعارها یک شعار بود و آن‌ها می‌خواستند نماد حکومت دینی، جامعه انقلابی، ارزشی، مجاهد، مقاوم، مبارز و... که ولایت‌فقیه است را بزنند. وقتی هم که آن را مورد هجمه قرار دادند، هویت جامعه فرو می‌ریزد و وقتی هویت جامعه فرو ریخت، یک بد سیرت را پیدا کرده و آن‌ها را عنوان نماد جلوه می‌دهند. یک نماد بدلی، پست و حقیر را معرفی می‌کنند.

تولیت آستان قدس رضوی ادامه داد: پس ما باید با برگزاری این‌گونه مراسم‌ها و مشابه آن‌ها به جوان‌هایمان و به نسل‌های مختلف الگو داده، نمادها را معرفی نموده و هویت‌های ارزشی بدهیم. وقتی جوان بسیجی ما در دفاع مقدس بر پیشانی‌بند خود یاحسین، یازینب و... می‌نویسد، برای نشان دادن هویت خود است. وقتی که هویت حسینی، علوی و فاطمی می‌شود، از داخل آن باکری، همت، خرازی‌ها، بروجردی‌ها و حاج قاسم سلیمانی‌ها ظهور می‌کنند. آن هویت این‌ها را به جامعه تحویل می‌دهد و دشمن نمی‌خواهد این چنین شود.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی خاطرنشان کرد: باید ارزش‌ها و فضیلت‌ها مشمول مرور زمان نمی‌شود و این‌گونه نیست که بگوییم یک روزی دروغ گفتن ناپسند و صداقت پسندیده بوده اما امروز برعکس شده است. زمانه و افراد تغییر می‌کند و اما اصول اخلاقی و... در هیچ جامعه‌ای حتی جامعه غیر ایمانی تغییر نمی‌کند.

در پایان این مراسم از کتاب «زندگی اینجاست» و دو سند تاریخی جدید و مهم از فقاهت و اجتهاد آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای رونمایی شد.

۰

«عمار انقلاب» حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

«عمار انقلاب» حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی

«عمار انقلاب» حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی

جایگاه تفسیری آیت‌الله مصباح در نزد علامه طباطبایی و همکاری در تنظیم و انتشار تفسیر شریف المیزان، پیش از این فقط در قالب تاریخ شفاهی مطرح می‌شد، اما برای نخستین‌بار دستخط علامه طباطبایی در کتاب «عمار انقلاب» منتشر شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «عمار انقلاب؛ حیات‌نامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی، از هنگام تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی (1357-1313)» در آستانه سالگرد ارتحال علامه محمدتقی مصباح یزدی، توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی منتشر می‌شود. این کتاب به قلم سهراب مقدمی شهیدانی نوشته شده و در آن برای نخستین‌بار برخی ناگفته‌های تاریخی و اسناد تازه‌یاب منتشر می‌شود که بسیاری از ابهامات تاریخی را حل و فصل می‌کند. رویکرد تبیینی و مستندنگارانه کتاب، موجب آن شده که حیات‌نامه آیت‌الله مصباح یزدی را در دل تحولات تاریخی پیرامونی روایت کند و از این رو، خوانندگان با مطالعه این اثر به اطلاعاتی گسترده دست می‌یابند که آنان را به دل تاریخ پرحادثه دهه چهل و پنجاه خواهد برد. اسناد و ناگفته‌های تاریخی مندرج در کتاب «عمار انقلاب» سرآغازی است بر تحلیل‌های تازه و رهیافت‌های تاریخی جدید پیرامون زندگانی پربار علامه مصباح و تاریخ حوزه و روحانیت در دورانِ معاصر.

مرور زندگی و زمانه علامه مصباح

کتاب «عمار انقلاب» بر پایه برخی اسناد و خاطراتِ دستِ اول انتشار یافته و جز در موارد ضروری، از تحلیل و قلم‌فرسایی خودداری شده است تا مخاطب از دریچه منابع دستِ اول، به مرور زندگی و زمانه علامه مصباح بپردازد. از این جهت، این کتاب می‌تواند منبعی برای تولید آثار تفصیلی و تحلیلیِ بعدی قرار گیرد. علاوه بر اسناد، به جهت تکمیل مباحث و روشن کردن برخی ناگفته‌ها از زندگی و کارنامه علامه مصباح یزدی، استفاده از محتوای گفت‌وگوهای تاریخی منتشر نشده با برخی شخصیت‌های حوزوی از جمله رضا استادی، محمود رجبی، غلامرضا فیاضی، سیدحمید روحانی، حسن منفرد، علی اکبر مسعودی خمینی، علی مصباح و... نیز بر غنای این مجموعه افزوده است.

«عمار انقلاب» به سه تن از اساتید علامه مصباح تقدیم شده است: «تقدیم به امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت‌الله العظمی بهجت، که عمار انقلاب پرورش‌یافته مکتب فکری و سیاسی آنان بود.»

این کتاب هشت فصل دارد. پیش از آغاز فصل نخست، «پیشینه پژوهش» و «گاه‌شمار زندگانی آیت‌الله مصباح از تولد تا ارتحال» درج شده است که شامل مروری اجمالی بر زندگانی پرحادثه و خدمات گسترده این عالم بزرگوار است. در این اثر، برخی اسناد تاریخی برای نخستین‌بار انتشار می‌یابد که در این یادداشت، یکی از این اسناد تازه‌یاب مندرج در کتاب «عمار انقلاب» در ادامه خواهد آمد.

اجازه‌نامه تفسیری علامه طباطبایی به علامه مصباح و مشارکت در تدوین و انتشارِ تفسیر المیزان

رابطه علمیِ آیت‌الله مصباح با علامه طباطبایی به هیچ وجه محدود به رابطه استاد-شاگردی عادی نیست بلکه ایشان آنچنان مورد وثوق علمی علامه بوده‌اند که در تآلیف و نشر کتاب شریف المیزان، مشارکت داشته است. مرحوم آیت‌الله مصباح در توصیف مراودات علمی خود با مرحوم علامه طباطبائی، چنین می‌گوید:

«اولین فرم کتاب تفسیر که چاپ شد یک جزوه شانزده صفحه‌ای بود. اوایل تابستان بود و من به مشهد مشرّف می‌شدم. ایشان همان فرم اول را با یک جلد کتاب «روش رئالیسم» که تازه چاپ شده بود به من دادند که خدمت مرحوم آقای میلانی بدهم. آقای میلانی تازه از کربلا به مشهد آمده و سکونت پیدا کرده بودند و هنوز در میان مردم خیلی شناخته شده نبودند. به هر حال من به مشهد مشرّف شدم و خدمت ایشان رفتم.

در جمع دوستان گفتند فلانی هم در تفسیر ما شریک است

برای اولین بار بود که ایشان را از نزدیک زیارت می‌کردم. ... بعد که با اصرار کتاب‌ها را به ایشان دادم خیلی اظهار بشاشت کردند و خوشحال شدند و فرمودند: «چه هدیه بزرگی برای من آوردید» و سفارش کردند «هر فرمی که از تفسیر چاپ می‌شود برای من بفرستید، صبر نکنید تا تمام شود و یک‌جا بفرستید. مشتاق هستم زودتر جزوه جزوه ببینم.» ... همین‌طور خدمت ایشان [علامه طباطبائی] بودم و ارتباط‌مان تا حدی بود که گاهی سؤالاتی می‌کردم و ایشان هم گاهی قبل از این‌که تفسیرشان را به چاپ‌خانه بدهند، به من می‌دادند و می‌گفتند: «تو هم نگاهی بکن». ...این جزوات را زود می‌گرفتم و مرور می‌کردم و اگر چیزی به نظرم می‌رسید، خدمت ایشان عرض می‌کردم. گاهی می‌فرمودند درست است و گاهی هم اشتباه مرا رفع می‌کردند و می‌گفتند اشتباه کرده‌اید. از کمال لطف‌شان یک مرتبه من پیشنهاد کرده بودم و ایشان جایی را تغییر داده بودند و کم و زیاد کرده بودند. برای این‌که از من تفقّدی کرده باشند، در جمع دوستان گفتند فلانی هم در تفسیر ما شریک است.»

جایگاه تفسیری آیت‌الله مصباح در نزد علامه طباطبایی و همکاری در تنظیم و انتشار تفسیر شریف المیزان، پیش از این فقط در قالب تاریخ شفاهی مطرح می‌شد، اما برای نخستین‌بار دستخط علامه طباطبایی در کتاب «عمار انقلاب» منتشر شده است.

متن کامل دست‌خط مبارک علامه طباطبایی خطاب به آیت‌الله مصباح در زمینه تصحیح و چاپ تفسیر شریف المیزان:

«جناب مستطاب عماد الاعلام آقای شیخ محمدتقی مصباح دامت برکاته؛

جلد پنجم تفسیر را اگر چنانچه وسائل چاپ فراهم شد، مشغول تصحیح و غلط‌گیری بشوید.

دیگر هیچ‌گونه مراجعه به اینجانب لزوم نداشته و در تصحیح و اتّخاذ کمک و اجازه چاپ و غیره، کاملاً مختارید.

والسلام علیکم

محمدحسین طباطبائی»

دستخط مذکور نشان‌گر جایگاه علمی والای علامه مصباح در نزد علامه طباطبایی است و بر اعتماد کامل علامه به ایشان و نیز مشارکت در تدوین و چاپ تفسیر شریف المیزان دلالت دارد که مسئله‌ای مهم در بازشناسی کارنامه علمی و جایگاه حوزوی علامه مصباح یزدی است. زندگانی پربرکت ایشان، از این قبیل نکته‌ها و ناگفته‌ها کم ندارد. ناگفته ماندنِ ابعادی از جایگاه علمی و خدمات فرهنگی علامه مصباح، بیش از آنکه ریشه در غفلت و کم‌اطلاعیِ برخی تراجم‌نگاران و مورخان داشته باشد، به وصفِ اخلاص و کتمان آن عالمِ مهذب بازمی‌گردد که همواره تلاش می‌کرد در آشکارسازی مجاهدت‌های خود، گامی برندارد و بی‌ادعا و گمنام به خدمت و مجاهدت در سنگرِ فکر و فرهنگ بپردازد.

«عمار انقلاب» در 824 صفحه وزیری در 500 نسخه توسط بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی انتشار می‌یابد. علاقمندان برای تهیه کتاب می‌توانند با شماره 32904231-025 تماس بگیرند.

۰

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب شهیدسلیمانی

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

با نزدیک شدن سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی، انتشارات انقلاب اسلامی بسته‌ی محصولات فرهنگی «سرباز» را با تخفیف ۲۰ درصدی ارائه می‌کند.

این بسته شامل دوعنوان کتاب، ۲۲ قطعه تصویر و یک قطعه پوستر است. 

اولین محصول این بسته، کتاب «یاران سلیمانی» است که بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم را در بر می‌گیرد که برخی از این بیانات برای نخستین بار منتشر شده است.

کتاب مصور «قاف»، دیگر محصول بسته‌ سرباز، شامل خاطرات حاج قاسم سلیمانی از جنگ ۳۳ روزه‌ لبنان است که درقالب داستان تصویری منتشر شده است.

۲۱ قطعه از عکس‌های شهید حاج قاسم سلیمانی همراه با بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در مورد شهید سلیمانی به چاپ رسیده است که ۴ قطعه از این تصاویر برای نخستین بار منتشر شده است. همچنین عکس ویژه‌ای که به دیدار خانواده‌ حاج قاسم سلیمانی با رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۳ اختصاص دارد، همراه با متن سخنرانی معظم‌‌له در این جلسه، برای نخستین بار منتشر شده است و پوستر «یا حسین فرماندهی از آن توست» آخرین محصول این بسته است.

بسته «سرباز» با طراحی منحصر به فرد از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) منتشر شده است و علاقمندان می‌توانند این بسته را تا 10 دی ماه با ۲۰ درصد تخفیف از سایت انتشارات انقلاب اسلامی از این نشانی تهیه نمایند.

خرید بسته فرهنگی سرباز

۰

«شاه جعفر»؛ داستان امامزاده‌ای که مدافع حرم بود

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

«شاه جعفر»؛ داستان امامزاده‌ای که مدافع حرم بود

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، کتاب «شاه جعفر» از سوی واحد ادبیات پایداری انتشارات کتاب جمکران و به قلم «سعید محمدی» به چاپ رسید. این کتاب با مشارکت کنگره ملی شهدای استان قم تولید شده است.

امامزاده جعفر شهید از نوادگان امام موسی کاظم (ع) بوده که مزار شریف شان در خیابان امامزاده ابراهیم قم و کمی بالاتر از امامزاده ابراهیم واقع شده است. این امامزاده جلیل القدر از شهدای شهر قم بوده و در حمله مغول به قم به شهادت رسیدند.

رمان «شاه جعفر» ماجرای زندگی یونس، جوانی نمک فروش است که کارش، استخراج نمک از اطراف قم (دریاچه نمک) و فروش آن در قم است. او عاشق عطیه، یکی از دختر‌های دهکده جمکران شده و به هر دری می‌زند نمی‌تواند رضایت پدر دختر را بگیرد. با دعوای طایفه آن‌ها و طایفه عطیه، اوضاع برایش سخت‌تر می‌شود. یونس قصد کمک گرفتن از شاه جعفر که از بزرگان قم است را دارد که خبر می‌رسد لشکر مغول، به فرماندهی امیرزاده جته نویان، در حال حمله به قم است. شهر بهم می‌ریزد و همه در تدارک دفاع می‌شوند. به رهبری امامزاده جعفر، قرار می‌شود، دروازده‌ها بسته شود و حصار شهر مستحکم شود و در داخل شهر به دفاع برخیزند. مقدمات کار فراهم می‌شود. مغول‌ها به پشت دروازه‌های قم می‌رسند، اما با مقاومت قمی‌ها، در فتح شهر ناموفق هستند.

ماجرای حمله مغول به قم از ناگفته‌های تاریخ است. ناگفته‌تر از آن، دفاع غیورانه مردم قم به رهبری شاهزاده سید جعفر است. رمان «شاه جعفر» را باید خواند تا آنچه بر مردم قم در این هجوم گذشته، برای همگان روشن شود.

«شاه جعفر»، داستان امامزاده‌ای که مدافع حرم بودسر کوچه شان که رسید، موسی، برادر عطیه را دید که به سرعت به سوی او می‌آید. سرش را با پارچه سفیدی بسته بود. رد خون از زیر پارچه مشخص بود. شنیده بود که زخمی شده. موسی که به او رسید با اضطراب و ترس، در حالی که صدایش می‌لرزید گفت: «مغول دروازه را با منجنیق به سنگ بسته! این دفعه با دفعات قبل فرق می‌کند. اوضاع خیلی خراب است. دروازه ترک خورده، انگار آتش زدن باغ، تعدادی از سربازانشان را سوزانده و حالا عصبانی اند. خدا به خیر بگذراند.»

کتاب «شاه جعفر» به قلم «سعید محمدی» نوشته شده که نگارش کتاب ماموریت در قصر را با حال و هوای تاریخی در پرونده ادبی خود دارد. این کتاب در ۱۸۸ صفحه و به قیمت ۷۰ هزارتومان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده اشت.

۰

اهمیت کتاب و کتابخوانی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

اهمیت کتاب و کتابخوانی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران روز (سه‌شنبه ۲۰ اردیبهشت) پس از دو سال وقفه با حضور محمدمهدی اسماعیلی وزیر ارشاد افتتاح شد.

به این بهانه به بخش‌هایی از نظرات و تأکیدات فراوان رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه گسترش فرهنگ مطالعه و کتاب‌خوانی در جامعه می‌پردازیم.

«من هر زمانی که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامعه خودمان می افتم، قلباً غمگین و متاسف می شوم. این به خاطر آن است که در کشور ما به هر دلیل که شما نگاه کنید، باید کتاب اقلا ده برابر این میزان رواج و توسعه و حضور داشته باشد.۱

از بس که درباره این مسئله مهم (کتابخوانی) گفته ام و به من هم گفته شده که چقدر اثر دارد، حقیقتا وقتی می خواهم بار دیگر این مسئله را بیان کنم دچار تردید می شوم که این دیگر جزو گفتار لغو نباشد! من نمی‌دانم واقعا این تکرار، اثر کرده، یا نکرده است... بیایید کاری کنید که مردم کتابخوان بشوند.۲

من اگر بدانم هر روز یک ساعت باید حرف بزنم و نتیجه اش این باشد که مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! اگر اینطوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست بله، ما باید عرضمان را به مردم بکنیم و بنده هم عرض می کنم، منتهی چیزهایی است که با گفتن تنها تمام نمی شود... این، گفتن و بازگفتن و بازگفتن و به زبانهای گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فکر محاصره کردن می خواهد، تا یک عادت از بین برود، یا به وجود بیاید.۳

از فرصت‌ها می شود استفاده کرد. مثلا فرض بفرمایید امروز پنج، شش هزار نفر بسیجی با من ملاقات داشتند؛... در میان اینها اگر یادآوری بشود و من یک اشاره بکنم و (کتاب های مربوط به دفاع مقدس) آماده باشد و در اختیارشان قرار بگیرد، آنها را می خرند... یا در همین دیدارهایی که سران سپاه و ارتش می روند... شما می توانید آنجا آن کتاب را به زبان آن گوینده بیاورید... مثلا فرض بفرمایید الان نزدیک عملیات کربلای یک است... چند جلد از این کتاب های خیلی خوب درباره همین کربلای یک آماده شود و... و در آنجا اسم آورده شود؛... خواهید دید که چندین هزارنسخه فروش خواهد رفت.۴

امروز در‌ نمایشگاه... سه نفر جدا جدا به من پیشنهاد واحدی ارائه کردند و آن این است که درمدارس ساعتی برای کتابخوانی گذاشته شود به نظرم فکر خوبی است. این را باید حتما وزارت آموزش و پرورش بررسی کند و ببیند چه کار می تواند بکند... ساعت کتابخوانی بگذارند تا دانش آموزان با فرهنگ کتابخوانی آشنا بشوند.۵

کتاب مقوله بسیار مهمی است. البته من به کارهای هنری و تصویری- تلویزیون، سینما، یا این قبیل چیزها-خیلی اعتقاد دارم. اما کتاب نقش مخصوصی دارد. جای کتاب را هیچ چیزی پر نمی کند. کتاب را باید ترویج کرد... مردم باید به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی بشود.۶

این عادت هنوز در بین مردم ما جانیفتاده که بروند کتابی را بخرند، بعد آن را بخوانند، بعد به دوستشان یا به فرزندشان بدهند، تا آنها هم بخوانند، اینطوری نیست... واقعاً کتاب خواندن در مملکت ما جا نیفتاده است و این درد بزرگی است ما از اهمیت و عظمت این درد غافلیم.۷

در کار فرهنگی نباید مسئله پول و بودجه، یک مشکل عمده به حساب آید؛ به این معنا که مشکلات و نقایص فرهنگی را در ردیف نیازهای بودجه ای و در آخرهای لیست قرار ندهیم؛ بلکه در اول های لیست- اگر نگوئیم در ردیف اول- قرار بدهیم. اگر درست فکر بکنیم این به صرفأ اقتصادی مملکت هم است. یعنی از اینکه بودجه و امکانات بیشتر را به کارهای فرهنگی- به خصوص فرهنگ آموزشی- متوجه کنیم کشور زیان نخواهد کرد؛ زیرا که خود این برای آیندأ کشور تولید امکانات می کند۸.

افرادی که کار روزانه دارند- اداری، کاسب، روستایی، کشاورز و امثال اینها- اگر مثلا شب یا بین روز به خانه می آیند، بخشی از زمان را، ولو نیم ساعت، برای کتاب خواندن بگذارند. چقدر کتابها را در همین نیم ساعت ها می توان خواند. بنده خودم دوره های بیست و چند جلدی کتاب ها را در همین فاصله های ده دقیقه، بیست دقیقه، یک ربع ساعت خوانده ام!... این بایستی یک سیره و سنت رایجی بین مردم ما بشود که کتاب را بخوانند و به بچه هایشان یاد بدهند. خانم ها در خانه ها کتاب بخوانند و معلومات را فرابگیرند۹.

کاری بکنید که مردم اگر کتاب حمل نمی کنند، بتوانند در اتوبوس، در مطب دکتر، در اداره ای که نوبت ایستاده اند، در نوبت نان و یا در نوبت قند، کتاب بخوانند. اگر بشود این کار را راه بیاندازید و باب کنید، خدمت بزرگی کرده اید. این کار محال نیست، بلکه ممکن است، به دلیل اینکه ما می بینیم در کشورهای دیگر تا حدود زیادی این کارها انجام شده است. ما که اهل این کار و اولی به این کار هستیم، متأسفانه هنوز نتوانسته‌ایم ۱۰»

منابع و مأخذ:

۱- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب-۰۳.۷۱۳۷۵.
۲- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب- ۰۳.۷۱۳۷۵.
۳- بیانات در دیدار با برگزیدگان مراسم انتخاب کتاب سال- ۷.۰۱۱۳۷۲.
۴- بیانات در دیدار با اعضای دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی-
۲۲.۴۱۳۷۱.
۵- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از دهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- ۴۱.۲۱۳۷۶.
۶- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- ۱۲.۲۱۳۷۲.
۷- بیانات در دیدار با اعضای هیئت تحریریه دفتر نشر فرهنگ اسلامی- ۸۱.۲۱۳۷۴.
۸- بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی- ۱۲.۹۱۳۶۸.
۹- مصاحبه با خبرنگار صداوسیما پس از بازدید از ششمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران- ۱۲.۲۱۳۷۲.
۱۰- بیانات در دیدار با دست اندرکاران برگزاری هفته کتاب- ۰۳.۷۱۳۷۵

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)