نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابخانه اسلامی» ثبت شده است

۰

طرحی از یک زندگی رضوی درباره رمان «پنچشنبه فیروزه‌ای»

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

طرحی از یک زندگی رضوی درباره رمان «پنچشنبه فیروزه‌ای»

طرحی از یک زندگی رضوی درباره رمان «پنچشنبه فیروزه‌ای»

پنجشنبه فیروزه‌ای رمان مسئله‌مندی است و آنچه در بین سطور آن نمایان می‌شود این است که نویسنده برای روایت یک سبک زندگی دینی در دل زندگی محاصره شده با مظاهر مدرنیته، انگیزه و دغدغه داشته است.

 پنجشنبه فیروزه‌ای یک رمان دینی است و از تلاش برای نشان دادن جنبه‌های دینی خود طفره نمی‌رود.‌ قصه این رمان از یک سفر مشهد دانشجویی آغاز می‌شود؛ سفری که ماجراهایی عاشقانه را در دل خود نهان کرده و آرام‌آرام با پیشرفت قصه نمایان می‌کند. آدم‌های «پنجشنبه فیروزه‌ای» امروزی و متعلق به این دوره و زمانه‌اند؛ دانشجویانی با دغدغه‌ها و مسئله‌های خاص خود که می‌خواهند زیست دینی داشته باشند، اما یک زیست دینی با اقتضائات زمانه‌ای که در آن زیست می‌کنند.

نوشتن داستان عاشقانه کاری پرملاحظه است چرا که کلیشه‌ها در این گونه‌ی داستانی پررنگ‌تر از هرگونه‌ی دیگر خود را نمایان می‌کنند و اگر نویسنده برای فرار از کلیشه‌ها تمهید نداشته باشد، خیلی زود و در همان صفحات ابتدایی قافیه را به مخاطب می‌بازد و خواننده‌ را دل زده می‌کند. «پنجشنبه فیروزه‌ای» اما تا حد قابل قبولی از کلیشه‌ها فاصله می‌گیرد و برای کاراکترهای قصه خود شخصیت می‌آفریند؛ امری که به نقطه قوت این رمان تبدیل می‌شود، به آن قواره می‌دهد و اثر را به یک رمان محبوب در میان نوجوانان و جوانان کتاب‌خوان تبدیل می‌کند.

پنجشنبه فیروزه‌ای رمان مسئله‌مندی است و آنچه در بین سطور آن نمایان می‌شود این است که نویسنده برای روایت یک سبک زندگی دینی در دل زندگی محاصره شده با مظاهر مدرنیته، انگیزه و دغدغه داشته است. قصه چند دانشجو که در یک سفر دانشجویی عازم مشهد می‌شوند و هر کدام زاویه نگاه خاص خود را به مقوله زیارت دارند دستمایه خلق کتاب شده اما پیرنگ اصلی را باید در ماجرای عاشقانه میان دو شخصیت اصلی کتاب جستجو کرد؛ پیرنگی که در مواجهه با مقام زیارت امام معصوم جلا می‌گیرد، رشد می‌کند و به پختگی شخصیت‌ها منجر می‌شود. در واقع آنچه «پنجشنبه فیروزه‌ای» را از رمان‌های مشابه خود جدا و به یک اثر خواندنی تبدیل می‌کند همین استفاده قابل تامل از کهن الگوی «سفر قهرمان» است.شخصیت‌های پنجشنبه فیروزه‌ای در سفر مشهد رشد می‌کنند، تجربه‌هایی تازه می‌اندوزند و به آدم‌های بهتری تبدیل می‌شوند. نمایش قابل قبول این رشد از مهمترین ویژگی‌های کتاب است.

شخصیت‌پردازی خوب پنجشنبه فیروزه‌ای را نیز نباید نادیده گرفت. خانم سارا عرفانی که مخاطب خود را در میان نوجوانان و جوانان جستجو می‌کند به خوبی از پس شخصیت‌پردازی دانشجویانی با جهان‌های فکری مختلف برآمده و کاروان دانشجویان مسافر مشهد را به نحوی باورپذیر روایت می‌کند. این شخصیت‌پردازی جالب توجه در کنار ریتم درست قصه، خاصه شروع قدرتمند کتاب، در نهایت از «پنجشنبه فیروزه‌ای» اثری می‌سازد که می‌توان آن را به دانشجویان علاقه‌مند به رمان توصیه کرد.

شهر مشهد و حرم مطهر امام رضا یکی از بهترین بسترها برای خلق رمان در ادبیات فارسی است و بسیاری از نویسنده‌ها از جمله مرحوم سعید تشکری برای استفاده از این معدن طلای باشکوه در خلق ادبیات همت داشته‌اند. رمان خانم عرفانی اما به دلیل استفاده به روز و اغراق نشده  غیر کلیشه‌ای از مشهد مقدس، می‌تواند یک اثر ویژه و خواندنی برای علاقه‌مندان به رمان دینی باشد؛ داستانی با طرح و نقش «حرم رضوی» در زندگی روزمره‌ی ما ایرانی‌ها.

۰

معرفی کتاب «به بلندای آن ردا» داستانی از کرامات حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع)

کتابخانه اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع معروف نیوز

معرفی کتاب «به بلندای آن ردا» داستانی از کرامات حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع)

معرفی کتاب «به بلندای آن ردا» داستانی از کرامات حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع)

مهمترین ویژگی به بلندای آن ردا، انتخاب یک زاویه دید متفاوت برای گفتن از عظمت شخصیت حضرت رضا علیه السلام است. داستان این کتاب از گفتگوی میان مامون عباسی و معشوقه‌اش آغاز می‌شود و با بازگشت‌های متعدد به گذشته، مقطع زمانی ورود حضرت به خاک ایران و  ولایت‌عهدی امام رضا علیه‌السلام در توس را روایت می‌کند.

نام سید مهدی شجاعی برای کسانی که ادبیات مذهبی را در ایران دنبال می‌کنند نامی آشناست. او که ید طولایی در خلق رمان‌های آیینی و مذهبی دارد، با کتاب‌هایی مثل «سقای آب و ادب» و «پدر، عشق و پسر» به یکی از نویسندگان محبوب ادبیات ایران تبدیل شده است و نوشته‌هایش برای کسانی که می‌خواهند متن ادبیِ آیینی بنویسند  حکم الگو را دارد. ادبیات آیینی اما انگار یک میراث در خانواده شجاعی است چرا که پسر سید مهدی شجاعی یعنی سید علی هم چند سالی می‌شود که قلم خود را در راه خلق روایت‌های ادبی از زندگی و زمانی ائمه اطهار قرار داده است. یکی از بهترین آثار سید علی شجاعی داستانی است که درباره زندگی حضرت امام رضا نوشته است: به بلندای آن ردا.

مهمترین ویژگی به بلندای آن ردا، انتخاب یک زاویه دید متفاوت برای گفتن از عظمت شخصیت حضرت رضا علیه السلام است. داستان این کتاب از گفتگوی میان مامون عباسی و معشوقه‌اش آغاز می‌شود و با بازگشت‌های متعدد به گذشته، مقطع زمانی ورود حضرت به خاک ایران و  ولایت‌عهدی امام رضا علیه‌السلام در توس را روایت می‌کند. در واقع انتخاب زاویه نگاه دشمنان حضرت برای بیان زندگی ایشان، یک انتخاب جسورانه و مخاطره‌آمیز است که کار نویسنده را برای خلق روایت دشوار می‌کند اما سید علی شجاعی با ظرافت و دقت از پس این کار سخت برمی‌آید و با این تمهید داستانی خاص، یک تصویر کمتر درک شده از فضایل پرشمار آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را بازآفرینی می‌کند. تغییر پیوسته راویان هم تمهید هوشمندانه دیگری است که باعث می‌شود لحن و بیان کتاب یکنواخت نشده و ریتم قصه به درستی حفظ شود. از این منظر اگر نگاه کنیم، «به بلندای آن ردا» یک کتاب خوش‌تکنیک است که برای خلق یک روایت مذهبی در دام کلیشه‌ها نیفتاده و با ایده‌های خلاقانه و رو به جلوی فرمی خود، به امکان‌های در دسترس برای اهالی ادبیات آیینی اضافه می‌کند.

«به بلندای آن ردا» از یک زبان فاخر داستانی بهره می‌برد. زبانی با دو ویژگی برجسته؛ اول فخامت برخاسته از مطالعات گسترده نویسنده و دایره واژگان قدرتمند او و دوم ، بهره‌مندی از یک زبان روایتگر. به بلندای آن ردا از یک زبان داستانی پالوده و تراش خورده بهره می‌برد که فقط می‌توان آن را با دیالوگ‌های سریالی مثل مختارنامه مقایسه کرد: ترکیب همزمان استواری ادبی و همه‌فهمی در یک روایت تاریخی که باعث می‌شود هم مخاطب خاص و حرفه‌ای از خواندن کتاب لذت ببرد و هم مخاطب عام و کمتر متخصص، با جهان کتاب ارتباط برقرار کند.نویسندگان زیادی در طول تاریخ ادبیات ایران کوشیده‌اند به ساحت مقدس خورشید خراسان ادای احترام کنند. برخی نویسندگان دوران زندگی حضرت رضا را دستمایه قرار داده و برخی دیگر نقش پررنگ یاد و نام ایشان در زندگی روزمره مردم ایران را. در میان تمام آثار رضوی ادبیات ایران اما «به بلندای آن ردا» یک اثر ویژه است چرا که با ترکیب زبانی پخته، بیانی سنجیده و روایتی پرکشش در کمتر از ۱۶۰ صفحه تصویری واضح، درک‌شدنی و دوست‌داشتنی از دوران باشکوه امامت حضرت رضا علیه‌السلام به دست می‌دهد؛ تصویری که خلق آن فقط در توان قدرت کلمات و معجزه «ادبیات» است.

۰

اطلاع‌نگاشت | کتاب جذاب و تمدن‌ساز

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

اطلاع‌نگاشت | کتاب جذاب و تمدن‌ساز

اطلاع‌نگاشت | کتاب جذاب و تمدن‌ساز

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «باید به طور مداوم و به تناسب نیازها، محتوای کتابهای درسی پیشرفت داشته باشد.» ۱۳۹۲/۲/۱۸ به همین مناسبت مجموعه نکات رهبرانقلاب درباره مسائل مختلف کتابهای درسی در این اطلاع‌نگاشت مرور شده است.

۰

معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...

کتابخانه اسلامی حجاب معروف نیوز

معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...

معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...

فصل‌های این کتاب ۲۵۰ صفحه‌ای، از روزگاری سخن می‌گویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با این‌که این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آن‌قدر جامعیت دارد که می‌تواند همچنان به تمام شبهه‌های ما در مسئله حجاب جواب بدهد.

به چاپ صد و سی و چندم رسیده است. کتاب را می‌گویم. تنها یکی از کتاب‌هایشان را. همان که وقتی صفحاتش را ورق بزنی، صدایی مهربان اما رسا و مطمئن، دستت را می‌گیرد و تو را به مکان‌هایی می‌بَرَد که حضورِ هم‌زمانِ این جسمِ مادیِ فانی‌ات در آن‌جا، خارج از حد تصور است و حتی شاید ممکن نیست. کتابی که حرف حق را نه با نیش و کنایه، که شیرین و عاقلانه، با تو می‌زند و تو با لبخندی آغشته به شگفت‌زد‌گی، به کلماتی خیره می‌شوی که انگار از دهان پدری مهربان، به مقصدِ نشستن در سینه‌ غم‌زده‌ تو، بیرون زده‌اند.

زمان را بیش از این برای معرفی نمی‌گیرم. اسم این نویسنده، استاد، معلم، روحانی، طلبه، دانشمند، فیلسوف و... مرتضاست. اما همه‌ ما او را به «شهید مطهری» می‌شناسیم. به عظمت تلفیق خون و جانش در تیررس گلوله. او را همه‌ ما می‌شناسیم اما نه به اسم یک روحانیِ متحجرِ تکفیرکننده‌ خودرأیِ دیگران بدانگار. او، به معنای واقعی کلمه، اندیشه‌ای داشت به عظمت جهان و به وسعت آسمان. و چه چیزی‌است که بتواند این اندیشه‌ آبی و زلال را در خودش محصور کند و فکرهای بسته‌ افراطی از آن بیرون بکشد؟

حالا، و در این روزگارِ آشفته‌حالِ بی‌سر و سامان، دوباره دست به دامان کتابی از مجموعه کتاب‌های این شهیدِ راه احیای اندیشه‌ صحیح اسلامی و انسانی شده‌ایم تا شاید ما را به فطرت خویش‌تن‌مان بازگردانَد. کتابی به نام «مسئله حجاب» که به‌راستی مسئله‌ای‌است به قدمت طولانی تاریخ بشر. با ابعادی شگرف از وجود و توسعه و شکل‌هایی مختلف که در آیین‌هایی گوناگون، به انتخاب زنان و حتی مردان درآمده‌اند. فصل‌های این کتاب ۲۵۰ صفحه‌ای، از روزگاری سخن می‌گویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با این‌که این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آن‌قدر جامعیت دارد که می‌تواند همچنان به تمام شبهه‌های ما در مسئله حجاب جواب بدهد. کافی‌است سوالاتت را روی کاغذ بنویسی و ببینی چه می‌شود: «چرا حجاب کنیم؟» «حجاب را مسلمان‌ها وارد ایران کردند؟» «بقیه دین‌ها هم حجاب دارند؟» «چرا مردان حجاب ندارند؟» «محدوده‌ حجاب چیست؟» «غرب و شرق و گذشته درباره حجاب چه می‌گوید؟» «تفاوت عشق و هوس چیست؟» «آیا حجاب با اصل آزادی منافات ندارد؟» «چه چیزی موجب انحراف جنسی می‌شود؟» «کیفیت حجاب و پوشش باید چگونه باشد؟» «آیا پوشش چادر اجباری است؟» و هزاران سوال دیگر.

کافی‌است روی کاغذ گره‌های ذهنی‌‌ات در مسئله حجاب را بنویسی و بعد کتاب را باز کنی: «آن‌چه مسلم است، این است که قبل از اسلام، حجاب در جهان وجود داشته و اسلام مبتکر آن نیست، اما ...» اما چه؟ شهید مطهری، با صبر و حوصله و دقت، فصل‌به‌فصل و صفحه به صفحه و پاراگراف به پاراگراف به تو جواب می‌دهد تا بتوانی درست‌ترین تصمیم را در سخت‌ترین زمانه بگیری. تصمیمی بر مبنای عقل و اندیشه و تحقیق، نه براساس تماشا و تلقین و احساس. کافی‌است این کتاب را انتخاب کنی.‌ کتابی که نویسنده‌اش زنده نیست اما صفحاتش همچنان زنده است و چشم به راه چشم‌های توست تا خوانده شود.

۰

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

«خرمشهر»، این شهر کوچکِ مرزی، در سال‌های دفاع مقدس خیلی چیزها به خودش دیده؛ از رنج‌های بی‌پایان و مظلومیتی انکارناشدنی تا شکوه یک فتح تاریخی. در میان همه‌ی آن‌چه این شهر با چشمان خود دیده اما «حماسه» از هرچیزی پررنگ‌تر است. از شهری حرف می‌زنیم که به کشور همسایه چسبیده و فقط یک رودخانه آن را از عراق جدا می‌کند؛ شهری که اولین مقصد نظامیان اشغالگر بعثی در آغاز جنگ تحمیلی بود و روی کاغذ، فتح کردنش برای ارتش صدام نباید بیشتر از یکی-دو روز طول می‌کشید.

اما تاریخ این سرزمین گواه است که خرمشهر ما، ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد. شوخی نیست؛ ۳۴ روز یعنی بیشتر از یک ماه نگه‌داشتن یک شهر کوچک در برابر هجوم زمینی و هوایی دشمنی تا دندان مسلح که همسایه‌ی دیوار به دیوار شهر بوده.

دفاع جانانه‌ی آن ۳۴ روز حماسه‌ای بزرگ است که به اندازه‌ی بزرگی‌اش در تاریخ‌نگاری جنگ ما روایت نشده. مقاومت خرمشهر در روزهای نخست جنگ اما نتیجه‌ی مقاومت مردم و البته دو گروه شاخص‌تر بود؛ یکی جوانان خرمشهری که محمد جهان‌آرا فرماندهی‌شان می‌کرد و دیگری تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که یک نظامیِ ورزیده‌ی باابهت فرمانده‌شان بود: ناخدا هوشنگ صمدی.

جنگ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و گروه تکاوران نیروی دریایی بامداد اول مهر از زیر قرآن رد شدند تا خودشان را به خرمشهر برسانند. آن‌ها یکی از زبده‌ترین گروه‌های نظامی ارتش بودند؛ چند جوان جسور که آموزش‌هایی سخت و طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته و برای سخت‌ترین شرایط آماده شده بودند. در آن روزهای آغاز جنگ و وقتی خبر حمله سهمگین ارتش صدام به جنوب خوزستان منتشر شد، این تکاورانِ آماده‌ی نبرد منتظر نماندند و به سرعت از بوشهر راهی خرمشهر شدند. آن‌ها خوب می‌دانستد تمام آموزش‌هایی که دیده‌اند برای چنین‌روزی بوده؛ برای دفاع از مردم. پس معطل نکردند و رفتند کنار مردم و خیلی زود توان دفاعی خرمشهر را با حضورشان ارتقا دادند.کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات فرمانده این تکاوران قهرمان است. کتاب از کودکی ناخدا صمدی آغاز می‌شود و تقریباً نیمی از آن به خاطرات ناخدا از کودکی تا ورود به ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص می‌یابد. از جایی به بعد اما التهاب کتاب چندبرابر می‌شود؛ چون روایت خرمشهر آغاز می‌شود، روایت جنگی نابرابر و سهمگین. ریتم کتاب، تند است و بحرانِ جاری در شهر را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. روایت پرجزئیات ناخدا صمدی هم به نویسنده کمک کرده تا در خلق یک روایت سرراست و خواندنی به توفیق برسد. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، پر از تصاویر تأمل‌برانگیز و حیرت‌آوری است که احوال خرمشهرِ زخمی در روزهای نخست جنگ را یادآوری می‌کند.

روایت کتاب البته منحصر در روزهای نخست جنگ نیست و اگرچه ناگزیز به لحظات تلخ ترک شهر توسط نیروهای ایرانی پس از ۳۴ روز مقاومت می‌رسد اما باز هم پیش می‌رود و نقطه‌ی پایان روایت را در سوم خرداد ۱۳۶۱ می‌گذارد؛ در روزی که صمدی و هم‌رزمانش با چشمانی پر از اشک شوق دوباره به خرمشهر می‌رسند و این شهرِ دوست‌داشتنی را در آغوش می‌کشند.

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

۰

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتابخانه اسلامی معروف نیوز

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید

کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت.

صفرِ صفر بودیم. دقیقا ایستاده در همان نقطه‌ای که دست از همه جا کوتاه است. چیزی شبیه حال و روز مُرده‌‌ای که نه راه پس دارد و نه حتی درست و حسابی می‌تواند پیش برود! معلق بودیم. بین زمین و هوا. آن هم نه یک معلقِ سر به هوا که کسی کارش نداشته باشد؛ نه. یک معلق که بیشتر از ده کشور جهان دست به دست هم داده‌ بودند تا خرد و خاکِ شیرش کنند! صدام هم پیش‌قراول‌شان شده بود. آن‌ها موشک می‌دادند و این‌ها، ما را پشت سر هم می‌کوبیدند؛ با موشک‌های شوروی؛ از سی و یکم شهریور ۵۹ تا مرداد سال ۶۳ که کتاب، دقیقاً از همان جا شروع می‌شود. آن هم با روایتی مستند و واقعی از زندگی مردی که همه‌ی ما او را به اسم «پدر موشکی ایران» می‌شناسیم.

کتاب «خط مقدم»، نه پیچیدگی‌های سر هم کردنِ توصیفات و رویاپردازی‌های نویسنده‌ها را دارد؛ و نه حتی قرار است شما را غرق در بازی با کلماتش کند؛ کتاب، صاف است و ساده و پر از جمله‌هایی کوتاه که در روایتی بلند، از دو سالِ زندگی پدر موشکی ایران، به هم پیوسته شده‌ است و خانم فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب، در مقدمه‌اش، این‌طور از آن می‌گوید: کتاب را که نوشتم، دیدم که فقط دو سال از زندگی یک نفر نیست. داستانی است واقعی از تلاشی دسته‌جمعی و جهادی در روزهای ناامیدی و بحران.

ماجرای کتاب در روزهای اوج جنگ است؛ از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که در آن کشته می‌شدیم بی‌آنکه دفاع درخوری از خودمان و خاک‌مان داشته باشیم چون موشکی نداشتیم. نداشتن دانش موشکی به نقطه ضعف ما تبدیل شده بود اما ناگهان، سر و کله‌ی جوانی پیدا می‌شود به اسم «حسن طهرانی مقدم»، که آمادگی نشان می‌دهد تا از این نقطه‌ی ضعف، نقطه‌ی عطف بسازد! و «با اینکه دو ماه از عروسی‌اش می‌گذشت، فقط دو روز با عروسش زندگی کرده بود. چون دو روز بعد از مراسم، عروسش را تنها گذاشت و برگشت اهواز. بهمن و اسفند پر شده بود از مأموریت‌های مهم برای توپخانه.»

در ادامه کتاب، او را به «حسن آقا» می‌شناسیم. مردی که فرمانده وقتِ توپخانه جمهوری اسلامی ایران است اما ردپای خنده‌ها و شوخی‌های شیرین‌اش در خط به خط روایت ملموس است. او، کسی است که در اوج ناامیدی، امیدوار است؛ در انتهایی‌ترین حد شکست، مطمئنِ به پیروزی است؛ و در سیاه‌ترین لحظات جنگ، دنبال نور می‌گردد و پیدایش می‌کند.

اوایل سال ۶۰ که برای اولین بار وارد آبادان شد، کارهای زیادی می‌توانست بکند. هم از تخریب چیزهایی می‌دانست هم کار با اسلحه؛ جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود. اما مستقیماً رفت سراغ خمپاره. می‌گفت: ما از توی سوراخی کوچک این ژ۳ هیچ‌ وقت نمی‌توانیم پیروز شویم.کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمی‌کرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا می‌گرفت. روی زمین بود اما اتصالی آسمانی، از او، که مجموعه‌ای انسانی از گوشت و رگ و استخوان و خون بود، کوهی آهنین ساخته بود برای حلول در نماد قدرت و مقاومتی به نام «موشک».

او زندگی را، همسرش را، و نشستن در کنج آرام خانه‌اش را دوست داشت؛ در یکی از نامه‌هایش به آدرس سفارت‌خانه‌ی دمشق برای همسرش نوشته بود: نمی‌دانم نامه‌هایی که فرستاده‌ام به دستت رسیده یا نه. ولی من می‌دانم که تا به حال این‌قدر نامه ننوشته بودم و علت آن اعتبار و علاقه و درجه محبت من به تو است. اما به سرگردان بودن در سفارت‌خانه‌ها و هتل‌ها و کشورها می‌بالید تا زمانِ رسیدن به دانشی که اولین موشک را برای جمهوری اسلامی ایران؛ آن هم در شرایط جنگ و زور و تحریم، بسازد.

دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند به حسن آقا ابلاغ شد. حس عجیبی بود. همه چیز امتحان نشده و بکر بود. همه کسانی که به نوعی مسئول بودند، توی ذهن‌شان درگیر مسائل لاینحلی بودند که جوابش را فقط آینده تعیین می‌کرد. آیا بعد از این همه تلاش و دوندگی، واقعا ایران می‌توانست موشک هوا کند؟

اضطراب، ترس و زیر ذره‌بینی به وسعت جهان بودن کافی بود تا آقا حسن از آرزویی به بزرگی و دست نیافتنیِ ساخت موشک دست بکشد اما جلو ایستاد و همه با لباس سبز سپاه به او اقتدا کردند. نمازش این بار کمی بیشتر طول کشیده بود و در قنوت، راز و نیازش متفاوت‌تر بود: خدایا، تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بی‌گناه و خوش‌حالی امام شهدا عازم چنین ماموریتی هستیم. خدایا، دستمان را بگیر و هر آنچه خیر ماست بر ما نازل کن. ربی إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر.

و آیا خدا، بنده‌های راستینش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا به حال خود رها خواهند شد؟ دفتر خاطرات حسن آقا؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ـ ظهر خبر رسید که موشک زمین به زمین به ساختمان جدید البنای وزارت خارجه بغداد، اصابت کرده است. صدای انفجار، مراسم جشنی را که صدامی‌ها بابت عقب‌نشینی نیروهای ایرانی راه انداخته بودند به هم زده و صدای انفجار موشک همراه صدای سخنران مراسم از رادیو پخش شده.

حسن آقا موشک را می‌سازد. اولین موشک جمهوری اسلامی ایران و بغداد را با آن می‌زند؛ درست بیخ گوش صدام را. جهان شوکه می‌شود. صدام کپ می‌کند. بیشتر شبیه معجزه است. بی‌بی‌سی خبرش را منتشر می‌کند: یک موشک دوربرد زمین به زمین به بغداد اصابت کرد که شدت انفجار آن به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها فاصله از محل انفجار، شنیده شده است.

ذوق‌زده می‌خوانم و می خندم و کتاب خط مقدم را ورق می‌زنم. دردها و رنج‌ها و صبوری‌های حسن آقا را. دلم روشن می‌شود از خواندنِ دو سالِ پربرکت از عمر یک مرد و آفرین می‌گویم به اراده‌ای که شبیه معجزه است. انگار که با او دوستی صمیمی شده‌ام. حالا در صفحه آخر کتاب ایستاده‌ام و آخرین جمله‌های نامه محسن رضایی به امام  را پس از شلیک موشکِ حسن آقا را آرام زمزمه می‌کنم: فرزندان پاسدار حضرت‌عالی ظرف مدت هفده روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشک‌ها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است. اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راه‌اندازی کرده؛ امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام بدهید، چرا که این کار به سال‌ها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.

کتاب را می‌بندم و روی سینه‌ام فشارش می‌دهم. راستی که معجزه است. و با خودم می‌گویم حال من چطور می‌توانم برای وطنم معجزه کنم؟ ما چطور می‌توانیم برای وطن‌مان، مثل حسن آقای طهرانی مقدم معجزه کنیم؟ آینده، چشم به راه معجزه ماست.

۰

ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند سفیر حجاب

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی معروف نیوز تربیت ازدیدگاه اسلام سبک زندگی غربی

ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند سفیر حجاب

ماجراهای دختر دانشجویی که پای حرفش ماند سفیر حجاب

پایم که رسید به فرانسه، با اولین رفتارها و سؤال‌هایی که درباره حجابم می‌شد و به خصوص درباره وضعیت و شرایط ایران، متوجه شدم آنجا کسی من را نمی‌بیند. آن‌که آن‌ها می‌دیدند و با او سر صحبت را باز می‌کردند یک مسلمان ایرانی بود؛ نه نیلوفر شادمهری...و من شدم «ایران»!

نیلوفر شادمهری در این کتاب ماجراهای مختلفی را درباره دفاع از عقایدش و حضور باحجابش در دانشگاه روایت کرده است

خاطرات سفیر
این عبارت‌ها نخستین جملات کتاب «خاطرات سفیر» است، خاطرات دانشجوی ممتاز ایرانی که برای ادامه تحصیل به فرانسه می‌رود، نیلوفر شادمهری در این کتاب ماجراهای مختلفی را درباره دفاع از عقایدش و حضور باحجابش در دانشگاه روایت کرده است، با هم یکی از این ماجراها را می‌خوانیم:

شأن من نیست!
« این بار توجهم به لباس خانوم طراح جلب شد. عجب...بسیار شیک و شکیل و سنگین! یک کت و شلوار سرمه‌ای با یه بلیز یقه شکاری صدفی و یه گردنبند مروارید...و اتفاقاً بسیار بسیار معقول و متناسب لباس پوشیده بود...

عذر می‌خوام؛ یک سؤال خصوصی!
بله، بپرس.
این لباسایی که تیم شما طراحی کرده به نظرتون قابل قبوله؟
چرا که نه؟ مردم این مدلا رو دوست دارن؛ چون مد رو دوست دارن. به ذهن تیم من رسیده که این هم مدلیه که می‌شه پوشید.
لباسای فعلی شما به من می‌گه که اتفاقاً زیبایی رو توی همون تیپ کلاسیک می‌دونید. در واقع، نگاهی که پشت انتخاب پوشش فعلی شماست صد و هشتاد درجه با اونچه پشت طراحی این لباساست تفاوت داره. شما خودتون هم تابستون همین لباسا رو می‌پوشید؟
ابروهاش رو بالا انداخت و خندید و همون طور که به سمت در ورودی سالن می‌رفت گفت: «نه...نه....من یه مدیرم. شأن من نیست! اینا برای من نیست؛ برای مردمه.»

توجه فرمودید؟ مدیر بخش طراحی مد خودش بسیار سنگین لباس می‌پوشه و از مد تیم خودش پیروی نمی‌کنه، چون در شأن ایشون نیست! چون اون مُدلا برای مردم طراحی می‌شه، نه ایشون. جل‌الخالق!»

منبع: سایت رسانه نو+جوان

۰

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

کتابخانه اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع معروف نیوز رهبری انقلاب

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

چون همه نقل قول‌ها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایت‌هایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را می‌خواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیه‌السلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینان‌بخش کرده است.

«پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من می‌زیسته‌اند عمر نکرده‌ام، اما در کردار آنها نظر افکنده و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده ‌با همه آنها از اول تا آخر بوده‌ام.من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم و سود و زیانش را دانستم و از میان تمام آنها قسمت‌های مهم و برگزیده را برایت‌ خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت ‌انتخاب نمودم و مجهولات آن را از تو دور داشتم. لذا همانگونه که یک پدرمهربان بهترین نیکی‌ ها را برای فرزندش می‌خواهد من نیز صلاح دیدم که تو را بدین‌ صورت تربیت کنم.»

آنچه خواندید نه یک کلام عادی از یک فرد معمولی که سخنان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام خطاب به پسر بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه‌السلام است، درباره اهمیت مطالعه و دانستن تاریخ. موضوعی که برای اهتمام به آن و عبرت گرفتن از آن همین کلام گهربار امیرالمؤمنین علیه‌السلام کافی و باقی صحبت‌ها زیاده گویی است.

مطالعه تاریخ صدر اسلام همواره برای مسلمانان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. رهبر انقلاب معتقدند که ما باید تاریخ زندگی پیامبر گرامی اسلام را میلی‌متری مطالعه و از آن درس بگیریم. (۱۳۸۷/۰۵/۰۹) این در حالی است که بخش قابل توجهی از این برهه تاریخی با حیات و فعالیت‌ها و همراهی‌های امام علی علیه‌السلام عجین و مهم‌ترین رویدادهای صدر اسلام اغلب ممزوج با اقدامات امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. کارهایی که باعث شده دین مبین اسلام از غربت و تنهایی خارج و کم‌کم پر و بال بگیرد و قدرت پیدا کند.

چه زمانی که به عنوان اولین نفر دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را پذیرفتند و در دوران سخت تنهایی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یار و مونس ایشان بودند، چه در دوران قدرت گرفتن اسلام که مصادف بود با جنگ‌های پیامبر که ایشان تقریباً در همه جنگ‌ها حضور داشتند و چه در آخرین روزهای عمر با برکت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که مصادف بود با واقعه غدیرخم و معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عنوان ولی و سرپرست جامعه بعد از خود.

اینجاست که اهمیت خواندن کتاب «علی از زبان علی» بیش از پیش آشکار می‌شود. این کتاب در واقع یکی از دقیق‌ترین و خواندنی‌ترین کتاب‌هایی است که در مورد زندگی و زمانه امیرالمؤمنین نگاشته شده و با در برداشتن چند ویژگی خاص، متمایز و خواندنی شده است.

اولین و مهم‌ترین ویژگی کتاب که آن را بسیار جذاب کرده، زاویه دید اول شخص آن در تعریف وقایع است. در این کتاب امیرالمؤمنین خود راوی زندگی خویش است و در حین خواندن کتاب گویی مخاطب از زبان خود حضرت علیه‌السلام در حال شنیدن زندگانی و حوادث شیرین و تلخ زندگی ایشان است. کتاب این‌گونه آغاز می شود: «من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد در روز سیزدهم رجب سال سی عام الفیل در شهر مکه و در درون خانه کعبه متولد شدم.»

از طرفی چون همه نقل قول‌ها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایت‌هایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را می‌خواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیه‌السلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینان‌بخش کرده است.

در واقع هنر اصلی نویسنده آن بوده است که توانسته با دسته‌بندی و نظم و ترتیبی دقیق و مثال‌زدنی وقایع و گفتارهای امام را طوری کنار هم قرار دهد که گویا در حال خواندن داستانی پیوسته و جذاب از زندگی ایشان هستیم.

متن روان و دلنشین و همچنین ایجاز مثال زدنی در بیان حوادث و رویدادها و دوری از هرگونه پیچیدگی و دشوارگویی در بیان حوادث سخت آن دوران، از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب است که به روایت آن طراوت بخشیده است. در واقع ما در این کتاب با سبکی از روایت مواجه هستیم که توانسته ماجراهای بعضاً بسیار تلخ آن دوران را بسیار گیرا و خواندنی برای مخاطب بیان کند و گرفتار سخت‌خوانی و پیچیدگی‌های تاریخی نشده است.

از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب آن است که خواننده در حین مطالعه کتاب و در حالی که به نظر می‌رسد در حال خواندن قصه‌ای پر روایت و پر ماجرا از تاریخ صدر اسلام است، در واقع در حال خواندن بخش زیادی از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین است. نویسنده نه تنها از نهج البلاغه که از بسیاری از مستندات مسلم تاریخی در این جهت بهره برده است. خطبه‌ها و نامه‌هایی که به علت فصاحت و بلاغت تام امیرالمؤمنین و اتصال به سرچشمه علم الهی هر یک دریایی از اصول دین و معارف و عقاید هستند.

علاوه بر نهج‌البلاغه نویسنده برای نگارش کتاب از منابعی شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، وقعه صفین، تاریخ طبری، الارشاد، مروج الذهب، الکامل، الاخبار الطوال، انساب الاشراف، الامامه و السیاسه، الامالی، تاریخ یعقوبی، الغارات، الطبقات الکبری، تذکره الخواص، الفصول المهمه هستند.

 

کتاب از دوران کودکی امام علی علیه‌السلام آغاز و در ده فصل دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارت‌ها و دوران شهادت حضرت را روایت می‌کند.

ارائه تحلیل‌هایی جامع از ماجراهایی همچون جنگ‌های دوران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ماجرای خلافت، جنگ با قاسطین، ناکثین و مارقین، مکاتبات طولانی با معاویه، ماجرای بر نیزه کردن قرآن‌ها در جنگ صفین و... از دیگر موضوعات مطرح شده در کتاب است که از زبان خود حضرت مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

حجت‌الاسلام محمد محمدیان نویسنده کتاب «علی از زبان علی» پیش‌تر مجموعه هفت جلدی این کتاب را به زبان عربی و با عنوان «حیاة امیرالمؤمنین علیه‌السلام عن لسانه» پدید آورده بود و کتاب پیش‌رو تخلیصی از نسخه عربی آن است.

«علی از زبان علی» روایتی از حیات یک دین است که با طی کردن مسیری پر پیچ و خم و با گذر از موانع و دشواری‌ها راه خود را در جامعه‌ای سخت و متصلب باز کرده و توانسته سبک جدیدی از زندگی الهی را معرفی و پایه‌گذار تمدنی اسلامی گردد.

 

در ادامه بخشی از کتاب را که تحلیل جامع حضرت از جنگ صفین است میخوانیم:

در گفتگویی با یکی از بزرگان یهود، در جمع یارانم، درباره جنگ صفین توضیحاتی دادم: شگفت آور این بود که معاویه آرزوهایی در سر می پروراند. او به فکر خلافت بعد از عثمان بود و چشم طمع به حکومت دوخته بود و در اندیشه بود که خلیفه چهارم شود؛ ولی اوضاع بر خلاف میل او دگرگون شد و  خداوند حق را در جای خود قرار داد و حق از دست رفته مرا به من بازگرداند. امید معاویه به یاس تبدیل شده و طمعش بریده شد. معاویه به جای پذیرش حق، به دنبال توطئه چینی رفت. او سراغ عمروعاص را گرفت و با وعده حکومت مصر به او، او را فریب داد و با خود همراه کرد و با دستیاری عمروبن‌عاص، کشور اسلامی را به باد ستم داد و زیر لگد طغیان گرفت. هرکس با او بیعت می کردتحت حمایت او قرار می گرفت و هرکس به مخالفت با او برمی خاست، رانده میشد.

۰

رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» «زندگی اینجاست» یک سبک زندگی است

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» «زندگی اینجاست» یک سبک زندگی است

رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» «زندگی اینجاست» یک سبک زندگی است

مراسم رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» که روایتی کوتاه از زندگی آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای است، همزمان با سالروز رحلت این عالم جلیل القدر، پیش از ظهر امروز با حضور علما، اندیشمندان، ائمه جمعه شمالغرب کشور، خانواده شهدا، میهمانان خارجی از کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان، روسیه و گرجستان، نمایندگان گروه‌های سیاسی، اصحاب فرهنگ و هنر و اقشار مختلف مردم در مسجد جامع تبریز به عنوان یکی از مراکز تدریس و اقامه نماز پدر مکرم رهبر انقلاب برگزار شد.

ایمان عطارزاده، معاون دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در ابتدای این مراسم با اشاره به برگزاری مراسم بزرگداشت آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای و رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» اظهار داشت: رویکرد مبارکی که در سال‌های گذشته تحت عنوان آئین تکریم و تجلیل از عالمان دین و علمای بلاد در شهرهای مختلف کشور شکل‌گرفته، اقدامی شایسته در تجلیل از مقام معنوی و علمی خادمان شریعت محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.

وی افزود: نکوداشت شخصیت علمی و اجتماعی مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای در ادامه همین مسیر و معرفی و بزرگداشت علمای اسلام است. یعنی معرفی الگو و شاخص برای آحاد جامعه‌ای که طالب کمال و هدایت است.

معاون دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) ادامه داد: آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای فرزند آذربایجان و متعلق به این دیار پرافتخار است. بررسی تاریخ معاصر این منطقه مؤید آن است که حضور پررنگ و اثربخش خاندان خامنه‌ای در دفاع از اسلام عزیز، تمامیت ارضی ایران و عشق به آذربایجان ریشه در هویت اسلامی و ایرانی این خانواده اصیل و مجاهد دارد.

عطارزاده در رابطه با کتاب «زندگی اینجاست» خاطرنشان کرد: کتاب «زندگی اینجاست» کوتاهه‌هایی از زندگی مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای است که به قلم آقای مهدی قزلی نگارش شده و روایت ساده و صمیمی از زندگی عالمی عامل، مجتهدی مبرز، زاهدی متقی است که در طول ۹۳ سال حیات پربرکتش، هرگز ساده زیستی، دوری از تظاهر و زیست صمیمانه و بی‌تکلف کنار مردم را ترک نکرد.

مهدی قزلی، نویسنده کتاب «زندگی اینجاست» در ادامه این مراسم، با اشاره به جایگاه و ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای اظهار داشت: کتاب «زندگی اینجاست» به وجود نازنین امام رضا (ع) اشاره دارد. اما واقعیت این است که مسئله این کتاب یک سبک زندگی است که به جا و مکان خاصی مرتبط نیست.

وی افزود: سبک زندگی آقا سید جواد چیزی است که در همه جای جهان می‌توان از آن استفاده کرد و اختصاصی به تبریز، قم، نجف، تهران، مشهد ندارد بلکه متناسب با وجود انسان است.

قزلی در ادامه بخشی از ابتدای کتاب «زندگی اینجاست» را قرائت کرد و سبک زندگی و منش آیت الله سید جواد خامنه‌ای را الگویی برای جامعه دانست.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمدعلی آل هاشم، نماینده ولی‌فقیه در استان آذربایجان شرقی و امام‌جمعه تبریز در این مراسم با اشاره به تاریخ پرافتخار تبریز در عرصه‌های مختلف اظهار داشت: زندگی بزرگان برای ما چشمه‌سار روان از فضیلت‌ها و امید و ایمان است که هیچ‌گاه جوشش آن کاستی نمی‌گیرد.

وی افزود: مردان بزرگ به مانند قله‌های افراشته‌ای هستند که ما با شوق و حسرت به سوی آن‌ها صف می‌کشیم تا در دورترین نقطه اوج گرایی آنان را بنگریم. اینان همیشه با ما هستند اگر چه در میان ما فاصله‌هایی دور از زمان و مکان وجود داشته باشد. چون نه زمان می‌تواند آوای آنان را در گوش ما خاموش کند و نه مکان می‌تواند صورتشان را از ذهنمان محو سازد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم ادامه داد: از این رو می‌نگریم که بالاترین و تأثیرگذارترین شیوه‌های آموزشی و پرورشی و بهترین راه گسترش دانایی و توانایی، ترسیم زندگانی انسان‌های فرهیخته و پیشگامان همیشه جاوید عرصه علم و ایمان است. عالمان صالح، میراث‌دار انبیا هستند، سر در آسمان دارند و پای در زمین. در دستی کتاب را چون مشعل هدایت بر افروخته‌اند و دست دیگر را به یاری گم‌گشتگان برآورده‌اند.

نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی خاطرنشان کرد: خاندان بزرگ خامنه‌ای از سادات اصیل حسینی و از نسل پاک امام چهارم، حضرت امام سجاد علیه‌السلام هستند. یکی از فرزانگان بزرگ این خاندان که تجلی بارز و آینه تمام نمای عالمان صالح به شمار می‌رود، آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای تبریزی، فرزند سید محمد تفرشی، از علما و فقهای بنام شهر تبریز بوده‌اند. وی در حدود ۱۲۶۰ هجری قمری در خامنه به دنیا آمد و بعد از تحصیلات مقدماتی در خامنه و تبریز به نجف اشرف عزیمت کرد و بعد از تحصیل در این شهر، در زمره اساتید آن حوزه قرار گرفت و پس از ۲۰ سال تحصیل و تدریس در نجف، در سال ۱۳۱۶ قمری به تبریز بازگشت.

وی افزود: آیت‌الله فاضل شربیانی در بازگشت آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای به تبریز، نامه‌ای به آیت‌الله میرزا حسن مجتهد تبریزی نوشته و شخصیت آیت‌الله خامنه‌ای را توصیف می‌کند. معلوم است همیشه این‌گونه اشخاص معزز از آن خانواده جلیله، کمال اکرام و تمجیدات را دیده و خواهند دید. آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای در تبریز همزمان با تدریس و تقویت طلاب، به ارشاد مردم و وظایف شرعی مشغول شده و ظهرها در مسجد جامع تبریز و شب‌ها در مسجد کریمخان به اقامه نماز جماعت می‌پرداخت.

امام‌جمعه تبریز با اشاره به سابقه خانواده آیت‌الله خامنه‌ای در تبریز خاطرنشان کرد: از آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای فرزندان دانشمند و پارسا به یادگار مانده که هر کدام از استوانه‌های علمی شهر تبریز به شمار می‌روند. فرزند بزرگ ایشان آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای از شاگردان آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله آخوند خراسانی بود. وی در تحولات سیاسی تبریز مقارن با انقلاب مشروطیت، خود از علمای نقش‌آفرین مشروطه بود و مدت‌های مدیدی امامت مسجد خونی تبریز را بر عهده داشت.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم ادامه داد: فرزند دوم آیت‌الله سید حسین خامنه‌ای، فقیه بزرگوار آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای است. وی از استوانه‌های علم و عمل و زهد و تقوا و نمونه روزگار بوده و در یکی از مهم‌ترین ایام تاریخی تبریز در سنین نوجوانی، مقارن با آغاز نهضت مشروطیت، برخی رویدادهای مهم از جمله مصلوب کردن بزرگان تبریز در روز عاشورا به وسیله روس‌ها را به چشم خود دیده بود. در عظمت روحی ایشان همین بس که رفیق دیرینه‌اش آیت‌الله میرزا علی غروی علیاری می‌فرمود، در باب اعتقادات به اصول شیعه اثنی عشری التزام داشت. در تخلق، حلم و بردباری گوی سبقت را از همگان ربوده و در مردم‌داری و سلوک با فقرا زبانزد خاص و عام بود.

وی افزود: آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای در مشهدمقدس با بانو میردامادی، دختر آیت‌الله سید هاشم میردامادی که از علمای به نام مشهد بودند، وصلت نمود که حاصل این ازدواج مبارک، ولادت چهار پسر و یک دختر است که رهبر معظم انقلاب اسلامی یکی از آنهاست.

نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی با اشاره به اهداف شوم دشمنان گفت: خداوند را شاکر هستیم که امروز هدایت و رهبری نظام اسلامی ما توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انجام می‌گیرد. در ششم تیرماه سال ۱۳۶۰، دشمن می‌خواست ایشان را از ما بگیرد اما به لطف الهی ایشان ماندند و رهبری نظام اسلامی ایران و هدایت مسلمانان جهان را به عهده گرفتند و امروز ما شاهد هستیم که انقلاب ما با همان صلابت و شجاعت و اقتدار زمان حضرت امام خمینی (ره) رهبری می‌شود.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل هاشم در پایان گفت: تبریز را باید دیار مؤمنان و صالحان نامید. دیار مردانِ مرد، تبریز در همیشهِ تاریخ این مرزوبوم افتخار بوده و خیزشگاه غیور مردانی که در عرصه‌های گوناگون افتخار آفریده‌اند. آذربایجان و تبریز تا ملت ایران زنده است، تا قامت بلند سبلان برپاست و تا سرود عاشقانه شهریار به محضر مولای متقیان امام علی (ع) بر لب پیر و جوان جاری است، همواره پاسدار تشیع و جزو لاینفک و گسست ناپذیر سرزمین، فرهنگ و تمدن ایران اسلامی و شیعه بوده، هست و خواهد بود.

حجت‌الاسلام و المسلمین احمد مروی، تولیت آستان قدس رضوی در بخش پایانی این مراسم با بیان اینکه ایران یک قله دارد که در همه دنیا شناخته‌شده و آن‌هم قله دماوند است، اظهار داشت: اما تبریز سه قله دارد، که قله دماوند با همه بزرگی و عظمتش در برابر این سه قله خاشع است.

وی افزود: در حوزه فقه و فلسفه، عرفان و حکمت، تبریز در قله است. میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، میرزا علی آقا قاضی طباطبایی، علامه طباطبایی، علامه امینی و... هر کدام از این‌ها قله‌اند، و قله دماوند صد برابر هم که بشود، در برابر این قله‌ها خاشع است. در حوزه شعر و ادب، صائب تبریزی، شهریار و دیگر بزرگان این شهر در قله هستند. در حوزه جهاد، مبارزه و مقاومت، ستارخان، باقرخان، شیخ محمد خیابانی، آیت‌الله قاضی طباطبایی، شهدای دفاع مقدس، شهید باکری‌ها و... حضور دارند. در همه این‌ها تبریز و آذربایجان می‌درخشد. پس نفس کشیدن در این شهر مغتنم است.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی با اشاره به برگزاری مراسم رونمایی از کتاب «زندگی اینجاست» خاطرنشان کرد: امروز شاهد برگزاری مراسمی برای عالمی بزرگ ولی ناشناخته هستیم. حدود ۱۰-۱۵ سال قبل که در تهران بودم، خدمت فرزندان رهبر انقلاب عرض کردم که من خدمت پدربزرگ شما نرسیدم ولی از زمانی که در مشهد هستم و با رفت‌وآمدی که با علما و زعمای حوزه دارم، فهمیدم مرحوم آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای شخصیت بزرگی بوده اما این بزرگی تحت‌الشعاع فرزند بزرگوارشان قرار گرفته است و باید حق ایشان را ادا کنید چرا که ایشان ناشناخته هستند.

وی با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله سید جواد خامنه‌ای گفت: این‌ها الگو و اسوه هستند. برگزاری این‌گونه مراسم‌ها و محفل‌ها یک امر تشریفاتی و تزئینی نیست. تجلیل از این‌ها، تجلیل از علم، فقاهت، تقوا و زنده کردن فضیلت‌های بشری است. در واقع بحث یک شخص و یک نفر و یک عالم نیست. بحث احیا و زنده کردن و زنده نگه‌داشتن فضیلت‌های بشری است. این‌ها الگو هستند و باید این الگوها را به جامعه معرفی کنیم. ما بایستی این نمادها که هویت‌ساز بوده و هویت یک جامعه دینی، ارزشی و فضیلت‌مند را می‌سازند، معرفی کنیم.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی ادامه داد: هر جامعه‌ای برای خودش الگوها و نمادهایی دارد. آن کشورهایی که نماد، بزرگ و قهرمان ندارند، به وسیله افسانه‌های هنری، کتاب، رمان، فیلم و... اسطوره‌سازی کرده و به جامعه خودشان هویت و شخصیت می‌دهند. یا اگر ندارند، قهرمان‌های دیگر کشورها را سرقت نموده و از آن خودشان می‌کنند که ما در این زمانه با آن مواجه هستیم. چرا فلان شاعر و عارف بزرگ را سرقت کرده و به نام خود ثبت می‌کنند؟ این که نفع مادی برای آن‌ها ندارد، بلکه آن هویتی که از قِبل این بزرگ و قهرمان به جامعه خود می‌بخشند، با هیچ پول و سرمایه‌ای قابل تدارک نیست.

تولیت آستان قدس رضوی خاطرنشان کرد: بر اساس آیات الهی، فقط انبیا هویت‌ساز نیستند و کسانی که در مکتب تربیتی انبیا رشد کردند هم هویت‌ساز هستند. کسانی که در مکتب حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تربیت شده‌اند نیز هویت‌ساز هستند. پس بایستی برای جامعه‌ای که دنبال هویت هستند امثال این برنامه را زیاد داشته باشیم. اگر ما الگوهای صحیح، الهی و ارزشی و... معرفی نکنیم، بدخواهان و راهزنان اعتقادی و فکری، الگوهای بدلی در ذهن جوانان ما ایجاد خواهند کرد.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی با اشاره به برنامه‌ریزی‌های دشمنان به منظور بی‌هویت کردن جوامع مختلف گفت: دشمنان بشریت برای اینکه بر جوامع سلطه پیدا کنند، اول هویت آن‌ها را از بین می‌برند.

وی افزود: امروز دشمن به دنبال این است که جامعه ما، مردم ما و به خصوص نسل جوان ما را بی‌هویت کند، وقتی به این هدف رسیدند، جامعه نمی‌تواند نماد و الگو نداشته باشد، بر این اساس الگوهای خسارت بار را برای جوانان ما درست می‌کنند. در اغتشاشات سال گذشته دیدیم که عده‌ای برای دشمنان سیاهی‌لشکر شدند. در این اغتشاشات شعارها یک شعار بود و آن‌ها می‌خواستند نماد حکومت دینی، جامعه انقلابی، ارزشی، مجاهد، مقاوم، مبارز و... که ولایت‌فقیه است را بزنند. وقتی هم که آن را مورد هجمه قرار دادند، هویت جامعه فرو می‌ریزد و وقتی هویت جامعه فرو ریخت، یک بد سیرت را پیدا کرده و آن‌ها را عنوان نماد جلوه می‌دهند. یک نماد بدلی، پست و حقیر را معرفی می‌کنند.

تولیت آستان قدس رضوی ادامه داد: پس ما باید با برگزاری این‌گونه مراسم‌ها و مشابه آن‌ها به جوان‌هایمان و به نسل‌های مختلف الگو داده، نمادها را معرفی نموده و هویت‌های ارزشی بدهیم. وقتی جوان بسیجی ما در دفاع مقدس بر پیشانی‌بند خود یاحسین، یازینب و... می‌نویسد، برای نشان دادن هویت خود است. وقتی که هویت حسینی، علوی و فاطمی می‌شود، از داخل آن باکری، همت، خرازی‌ها، بروجردی‌ها و حاج قاسم سلیمانی‌ها ظهور می‌کنند. آن هویت این‌ها را به جامعه تحویل می‌دهد و دشمن نمی‌خواهد این چنین شود.

حجت‌الاسلام و المسلمین مروی خاطرنشان کرد: باید ارزش‌ها و فضیلت‌ها مشمول مرور زمان نمی‌شود و این‌گونه نیست که بگوییم یک روزی دروغ گفتن ناپسند و صداقت پسندیده بوده اما امروز برعکس شده است. زمانه و افراد تغییر می‌کند و اما اصول اخلاقی و... در هیچ جامعه‌ای حتی جامعه غیر ایمانی تغییر نمی‌کند.

در پایان این مراسم از کتاب «زندگی اینجاست» و دو سند تاریخی جدید و مهم از فقاهت و اجتهاد آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای رونمایی شد.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)