جستجو
بایگانی
- فروردين ۱۴۰۴ (۵)
- اسفند ۱۴۰۳ (۱۵)
- بهمن ۱۴۰۳ (۱۸)
- دی ۱۴۰۳ (۱۰)
- آذر ۱۴۰۳ (۱۹)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2469)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
-
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
۴۸۸ مطلب با کلمهی کلیدی «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است
«خلأِ لحظه» را پُر کنید
کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب
«خلأِ لحظه» را پُر کنید
دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا |
مجموعه ۱۱ قسمتی «رسم کتابخوانی»
روز دوشنبه ۱۳۹۵/۵/۱۸ در مراسمی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تنتن و سندباد» رونمایی شد. این کتابِ داستانِ نوجوان که به بیان دفاعِ استعاری قهرمانان داستانی مشرق زمین به رهبری سندباد در برابر تهاجم قهرمانان داستانی غربی به رهبری تنتن پرداخته، تمجید رهبر انقلاب را برانگیخت. به این مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IRدر یادداشت زیر، به بررسی جایگاه و الزامات تولیدات ادبی و فرهنگی برای کودکان و نوجوانان در اندیشهی رهبر انقلاب میپردازد. بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
«در منزل خودِ من، همهی افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶ [۱]
این بیانات رهبر معظم انقلاب در سال ۷۴ به صورت توأمان دو موضوع مهم و اساسیِ «توجه به مقولهی کتابخوانی» و «لزوم نهادینه شدن این موضوع در خانوادهها» را نشان میدهد. این توجه برگرفته از فکر و روش ایشان بوده و چنانکه پیداست این الگو در زندگی شخصیشان نیز جاری است. رهبر انقلاب کتابخوانی در سنین پائین را دارای ماندگاری و «عادتِ مراجعه به کتاب» را نکتهای مثبت معرفی میکنند:
«آنچه که همیشه برای انسان میماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئلهی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» ۱۳۹۱/۷/۲۰ [۲]
توجه به کتاب و محصول فرهنگیِ خوب و مناسب نیز دیگر موضوع مورد تأکید رهبر انقلاب است. چنانکه از سالیان دور در حیطهی تربیتی فرزندانشان نیز به این موضوع توجه داشتهاند:
«من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد [مهدی آذر یزدی] و کتاب این مرد میدانم... آنوقتی که کتاب ایشان درآمد -اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب»- من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی -یعنی نزدیکی به بلوغ- میرسیدند، دوره هم دورهی طاغوت بود و همهی عوامل در جهت گمرهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد... برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم... من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.» ۱۳۸۶/۱۰/۱۵ [۳] مسئولان از خوابشان هم خواهند زد ...
رهبر انقلاب از سویی رسیدن جامعهی ایرانی به اهدافش را بدون نهادینه کردن فرهنگِ مطالعه و کتابخوانی «ناممکن» دانسته:
«[مردم] باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعهی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد نخواهد رسید.» ۱۳۷۴/۲/۲۶ [۴]و از سوی دیگر رسیدن به آرمانها را منوط به «تربیتِ صحیح» کودکان و نوجوانان دانستهاند:
«اگر حقیقتاً به آرمانهای اسلامی و ملی و عظمت ایران و ایرانی و جبران راهی که دستهای استبداد سیاه در این صدوپنجاه سال، دویست سال اخیر ما را در آن کشانده است، فکر میکنیم؛ اگر اینها برایمان مهمّ است و به آینده به معنای حقیقی کلمه اهمیت میدهیم، پس بایستی به تربیت کودک و نوجوان خیلی بپردازیم، دربارهی آن خیلی فکر کنیم و اهمیت آن را خیلی بشناسیم.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۵]

بر همین اساس است که مسئلهی کودک و نوجوان از منظر آیتالله خامنهای اهمیتی فوقالعاده مییابد:
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسألهی کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال میکنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۶]
در واقع میتوان گفت از منظر حضرت آیتالله خامنهای هر دو مقولهی «کتابخوانی» و «تربیتِ کودک» ناظر به آینده بوده و از عوامل مهمِ رشد و پیشرفت ملت است. از ترکیبِ این دو موضوع مهم و اساسی میتوان به اهمیت مقولهی تولیدات فرهنگی و ادبی برای کودکان و نوجوانان در اندیشه و نگاه رهبر انقلاب پی بُرد.
و این همه در حالی است که جریان «تهاجم فرهنگیِ دشمن» نیز وجود دارد. جریانی که به دنبال اثرگذاری بر ذهن، قرهنگ، رفتار و سبک زندگیِ کودک و نوجوان و جوان ایرانی است تا نظام ارزشی خود را تحمیل کند:
«تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جملهی همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جملهی همین است... الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده... همهی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبک زندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹ [۷]
خطر تهاجم فرهنگی آنجا جدیتر میشود که دسترسی به «کالای فرهنگی فاسد» کار سخت و دشواری نیست:
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکنندهی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست... ناگهان مشاهده میکنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۸] قصّههای خوب، سازنده شخصیت کودک است
در مقابل جریان تهاجم فرهنگی و نفوذ فکری و فرهنگیِ دشمن «کار و ابتکار» لازم است:
«در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکی کار، یکی ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطهی مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکاری باشد.» ۱۳۹۲/۹/۱۹ [۹]
در این زمینه تولیدِ کالای فرهنگی و هنری و بهخصوص کتابِ مناسب و مبتنی بر ارزشهای دینی برای کودکان و نوجوانان ضرورتی اجتنابناپذیر است و یکی از قالبهای بسیار اثرگذار برای نیل به این مقصود، توجه به داستان و «قصّهگویی» است:
«قصّهگویی، هنر بسیار خوبی است. قصّههای خوب، سازندهی شخصیت کودک است. همان قصّههای قدیمی را که ما از مادر خودمان، از مادربزرگ و یا از پیرزن دیگری در کودکی شنیدهایم، امروز که مرور میکنیم، میبینیم در آنها چقدر حکمت وجود دارد! انسان، بعضی از خصال و تفکّرات خودش را که ریشهیابی میکند، به این قصّهها میرسد. قصّه مقولهی خیلی مهمّی است؛ منتها قصّههای خوب.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۱۰]
و البته دائماً باید به این نکته توجه کرد که مهمترین هدف در این فعالیت «ایجاد و تقویت ایمان» است:
«سعی کنید در این قصّهگویی و در این کار هنری، اوّلین چیزی را که در کودک ایجاد میکنید، ایمان باشد. هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود آورید... سعی کنید بچهها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. اگر این بچهها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر شخصیت عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۱۱]

آیتالله خامنهای در همین زمینهی داستان و قصّهگویی نیز توجه به «افسانه» را پیشنهاد دادهاند البته با تذکر این نکته که پرداختن به وقایع مذهبی در قالب افسانه غلط است:
«افسانه، با داستانی که منطبق بر واقعیات است، تفاوتش همین است که مبالغههایی در افسانه هست. ممکن است چیزهای خیلی بدی باشد، ممکن است خیلی هم بد نباشد. وقتی شما وقایع را مبالغهآمیز کردید و رنگ و روغنهای غلیظ به آن زدید و به ابعاد آن با واقعیت، یک مقدار فاصله دادید، میشود افسانه. وقتی آن را برگرداندید به ابعاد حقیقی خودش و صحنه را منعکس کردید، میشود داستان. همه جا میتوانید این کار را بکنید... ما گاهی اوقات میبینیم ماجراهای پیغمبران، بهعنوان «افسانهی پیغمبران» نقل میشود. یا ماجرای آفرینش، که در قرآن به آن تصریح شده، به عنوان «افسانهی آفرینش» منعکس میشود. این البته غلط است.» ۱۳۷۱/۵/۵ [۱۲]
رشد و تقویت خِصال و ویژگیهای مثبت مقولهی دیگری است که در کنار تقویت ایمان میتوان در آثار مربوط به کودکان و نوجوانان مورد توجه و اهتمام قرار گیرد:
«میتوان بر محور ایمان، تعصّب و جمود و امثال آن را پروراند و تنید؛ میتوان صفات عالی، آزاداندیشی، شجاعت، بزرگواری و سماحت را پروراند و تنید. آنچه را که فکر میکنید برای این بچه و برای شخصیت او لازم است، بر محور ایمان بتنید.» ۱۳۷۷/۲/۲۳[۱۳]
حال اگر کسی با این نگاه به فعالیت در حوزهی تولید کالای فرهنگی مناسب برای کودک و نوجوان پرداخت در واقع اقدامی اصلی و اساسی را انجام داده و «خلأِ لحظه» را پُر کرده است. چنین فردی میتواند از کارِ خود خشنود و نسبت به کسبِ «رضای الهی» خاطرجمع باشد:
«شما مربّی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه میشوید، شما که قصّه میگویید، شما که کتاب میفرستید، شما که کتاب میخوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید که الان درست روی نقطهی اصلی و اساسی حرکت میکنید. شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام میدهید. آن کسی میتواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر میکنید.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۱۴]
پینوشتها:
۱. مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۴/۲/۲۶
۲. بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی ۱۳۹۱/۷/۲۰
۳. بیانات در دیدار نخبگان استان یزد ۱۳۸۶/۱۰/۱۵
۴. مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۴/۲/۲۶
۵. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۶. همان
۷. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۹/۱۹
۸. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۹. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۹/۱۹
۱۰. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۱۱. همان
۱۲. بیانات در دیدار اعضاى «کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان» ۱۳۷۱/۵/۵
۱۳. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۱۴. همان
تاثیر لقمه حلال در نسل
قرآن وحدیث احکام سبک زندگی اسلامی بانک صوت
کلیپ صوتی تاثیر لقمه حلال در نسل
کلیپ تنظیم شده با عنوان تاثیر لقمه حلال در نسل
مال حرام رشد و برکتی نخواهد داشت
دربارهی مال حرام در حدیثی داریم که « إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمی وَ إِنْ نَمَى لَا یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ ؛ مال حرام رشد نمی کند و زیاد نمی شود و اگر هم رشد کند ، برکت نخواهد داشت. » ۱
لقمه ی حرام ، حرف های امام معصوم را بی اثر می کند
امام حسین پیش از ظهر عاشورا در کربلا صحبتهای زیادی کرد ولی هیچ کدام اثر نمی کرد. در آخر حضرت فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شکمهای شما از حرام پرشده است ، حرفهای من در شما اثر نمی گذارد.»۲
لقمه ، در نسل آدمی تأثیر دارد
« کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ ؛ مال حرام در فرزندان آشکار می شود و روی آنها اثر می گذارد.»۳
۱- کافی / ج ۵ / ص ۱۲۵
۲- بحار الانوار / ج ۴۵ / ص ۸
۳- کافی / ج ۵ / ص ۱۲۴
منبع:سایت محبان امیرالمومنین ع
اثرات فضای مجازی برسبک زندگی
بانک تصاویر سبک زندگی اسلامی بشقاب های توخالی فضای مجازی سخن نگاشت
اثرات فضای مجازی برسبک زندگی
... برای مشاهده و دریافت اینفوگرافیک در سایز اصلی بر روی آن کلیک کنید ...
این نشریه که پیش شماره اول آن با عنوان «اثرات فضای مجازی برسبک زندگی» منتشر شده است در سه بخش اثرات مثبت و منفی و تاثیر فضای مجازی برخانواده به بیان نکاتی گزیده در این رابطه پرداخته است.
نشریه «ایست رسانه ای» که به همت فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی و با هدف ارتقای سواد رسانهای و سواد فضای مجازی شهروندان و افزایش آگاهی و توجه خانواده ها نسبت به استفاده و نحوه حضور در فضاهای مجازی به ویژه شبکه های اجتماعی، تدوین و تولید شده است، به صورت اینفوگرافی و در قالب نشریه دیواری هرهفته در فرهنگسراها، خانه های فرهنگ، مساجد، ایستگاههای مترو و اماکن عمومی شهر توزیع می شود.
در این نشریه موضوع های گوناگون پیرامون فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی و مسائلی که در این فضا و شبکه های اجتماعی به وجود می آید، مورد توجه قرار گرفته است.
رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»
کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب
رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

در مراسم دومین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی که صبح امروز (دوشنبه) در مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، از یادداشت حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد» نوشتهی آقای محمد میرکیانی رونمایی شد.
در این مراسم که از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای و با عنوان «نشست تخصصی ادبیات کودک و نوجوان از منظر رهبر انقلاب اسلامی» برگزار شد، جمعی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی حضور داشتند.
حضرت آیتالله خامنهای در این یادداشت که در آبان ماه ۱۳۷۳ به نگارش درآمده مرقوم داشتهاند:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
ـ من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخهی این کتاب را به همهی بچهها بدهم . .
*****************************************************************
گفتوگو با محمد میرکیانی، نویسنده کتاب «تنتن و سندباد»
خانوادهها باید فرزندان را هوشیار بار بیاورند
«من هم همین قصه را همیشه تعریف می کردم! حیف که خیلی ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید!» این بخشی از یادداشت کوتاهی است که رهبر انقلاب بعد از خواندن کتاب «تنتن و سندباد» در وصف این اثر نوشتهاند. تنتن و سندباد کتابی داستانی برای مخاطب نوجوان است که در ابتدای دههی هفتاد با موضوع «تهاجم فرهنگی» نگاشته شد. محتوای ارزشمند، پیرنگ داستانی قوی و زبان استعاری از ویژگیهای ممتاز این اثر ارزشمند است. در آستانهی رونمایی از یادداشت رهبرانقلاب بر این کتاب، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گفتوگویی با نویسندهی کتاب، آقای محمد میرکیانی تریتب داده است. نویسندهای که در کارنامهی ادبی خود کتابهایی همچون «قصهی ما مثل شد»، «پهلوان حیدر» و «قند و پند» را نیز دارد.
* چه شد که شما به حوزهی داستان کودک و نوجوان علاقه پیدا کردید و به این حوزه وارد شدید؟
ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات پایهای و ریشهای است. من تقریباً از اوایل جوانی علاقهی وافری به نوشتن داشتم، بهدلیل اینکه در ایام نوجوانی، کارگر چاپخانه بودم. قدیمها کارگر چاپخانه، بعد از نویسنده یا مترجم، اولین کسی بود که متن را میخواند. از همینجا به ادبیات علاقهمند شدم. البته کار اصلیام برای نوشتن را بعد از انقلاب شروع کردم. مسجدی بود به اسم مسجد نبوی که در آنجا کار تئاتر را شروع کردم. یکی دو سال بعد، شروع به نوشتن قصه کردم. تقریباً اسفندماه سال ۱۳۶۰ بود که داستانی نوشتم به اسم «قلعهی شاه مال منه». این داستان مبنای ورودم به صداوسیما شد. اولین برنامهای هم که شروع کردم، برنامهی «قصهی ظهر جمعه» بود. در آن دوران با آقای رهگذر آشنا شدم و همان آشنایی مبنایی شد برای نوشتن در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان.
در رابطه با اینکه چرا برای این گروه سنی مینویسم، باید بگویم معمولاً هنرمندان و نویسندگان این حوزه هرکدام بهدلایلی وارد آن میشوند. اولین و مهمترین دلیلش این است که با این گروه میتوانند ارتباط برقرار کنند؛ یعنی بهراحتی میتوانند وارد فضا یا دنیای ذهنی مخاطب شوند. وقتی توانستند وارد دنیای ذهنی مخاطب شوند، میتوانند با آن حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند و زندگی، هستی، معارف و اندیشه را برایشان تعریف کنند. علت اصلی فعالیت من در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان هم همین بود؛ یعنی گروهی بود که میشناختمشان و میتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم. علاوه بر این، حوادث و ماجراهای دوران کودکی و نوجوانیام را خوب به یاد داشتم و اینها برای کار بهتر، به من کمک میکرد.
* نکتهی حائز اهمیت این است که ادبیات نوجوان یکی از مهمترین عرصههای ادبی است که میتواند بر هویت نسل آینده تأثیرگذار باشد. در مورد اهمیت این موضوع توضیح دهید و اینکه چرا در ایران این موضوع ضعیف است؟
دورهی نوجوانی، دورهی تفکر و یافتن فلسفهی زندگی است. دورهی بایدها و نبایدهاست. دورهی اندیشه است. دورهای است که نوجوان به من وجودی خودش و به چراها خیلی فکر میکند. زندگی چرا اینگونه است، من در آینده چرا باید آنگونه شوم، چرا اینطور فکر کنم، چرا این لباسها را بپوشم، چرا این غذاها را بخورم و... برای همین، سرمایهگذاری اصلی در دنیا، روی گروه سنی نوجوان انجام میگیرد.
فضای کار برای دوران کودکی، دورهی آموزشی است؛ یعنی در حقیقت، مخاطب شما تحتتأثیر پیامهای آموزشی مستقیم، راحتتر قرار میگیرد. روشنتر عرض کنم، خردسال و کودک راحتتر حرف نویسنده را میفهمند. دوران نوجوانی اما اینگونه نیست. دورهی نوجوانی دورهی چندوچون است. برای همین، نوشتن برای نوجوانان، بهمراتب دشوارتر از نوشتن برای کودکان است. البته من برای همهی ردههای سنی نوشتهام؛ هم برای کودک و هم برای نوجوان. منتها چون دورهی نوجوانی دورهی منطق و اندیشه و فلسفه است، فرد بهسادگی تحتتأثیر پیام یا اندیشهی نویسنده قرار نمیگیرد. به همین علت، تعداد نویسندگان نوجوان کمتر است.
* در سالهای اخیر، رهبر انقلاب تأکید داشتند که تولید محصولات فرهنگیمان، مخصوصاً برای کودک و نوجوان، باید افزایش پیدا کند؛ چراکه محصولات غربی در این حوزه زیاد است، اما محصولات بومی خیلی کم هستند. رفتار مسئولان را در زمینهی تولید محصولات فرهنگی برای این ردهی سنی، چگونه ارزیانی میکنید؟ چرا محصولات فرهنگی ما نسبتبه دههی شصت و هفتاد، کاهش پیدا کرده است؟
دلایل مختلفی دارد. اولاً در دههی شصت، ما در فضای تولید محصول فرهنگی، رقیب نداشتیم. شبکههای مجازی، ماهوارهها، اینترنت و... نبود. مسئولین کشور هم بهدلیل اینکه هنوز نظام تثبیت نشده بود، دائم دغدغهی فعالیتهای فرهنگی داشتند و فکر میکردند بهترین راه تثبیت نظام، تولید کالای فرهنگی است. با گذشت زمان و تصور اینکه دیگر تهدیدات فرهنگی تمام شده است، سطح تولید محصولات فرهنگی کودک و نوجوان هم کاهش یافت و در نهایت به فراموشی سپرده شد.
ثانیاً مدیریت فرهنگی ما قوی نیست. در دنیا دورهای بود که تولید محصول فرهنگی یک کار شخصی محسوب میشد، مثلاً یک نفر تابلویی برای خودش میکشید یا یک نفر برای خودش کتابی مینوشت یا شعری میگفت، ولی با گذشت زمان، برای اینکه محصول فرهنگی به دست مخاطب برسد و تکثیر شود، نیاز به مدیریت فرهنگی به وجود آمد. امروزه در دنیا، پشت هر کتاب یا فیلم خوبی که تولید میشود، یک مدیر توانمند وجود دارد. موجهای سنگین تبلیغاتی برای محصولشان ایجاد میکنند و با آدمهای مختلف راجعبه آن اثر گفتوگو میکنند و به این ترتیب، اثرشان بهعنوان یک محصول فرهنگی مطرح میشود. متأسفانه در سالهای اخیر، مدیریت فرهنگی ما ضعیف بوده است.
* شما در ابتدای دههی هفتاد، کتاب «تنتن و سندباد» را نوشتید. ماجرای نوشتن آن چه بود و چرا احساس کردید باید چنین کتابی با این مضمون نوشته شود؟
من از سال ۶۱ تا ۷۲ سردبیر و نویسندهی قصهی ظهر جمعهی رادیو بودم. خیلی از داستانها را در آن زمان من مینوشتم یا بازنویسی و تنظیم رادیویی میکردم. یکی از کارهایی که مجبور بودم برای رادیو انجام بدهم، این بود که هر هفته یک قصه بنویسم. برای این کار به متون کهن فارسی مراجعه میکردم. دربارهی فضاها، آدمها، قهرمانها، سرزمینهای دور و نزدیک و مخصوصاً فضاهای خاصی که در ادبیات کهن و عامیانهی ما راجعبه جادهی ابریشم بود، مطالعه میکردم. در اوایل دههی هفتاد که رهبر انقلاب بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، کتاب «تنتن و سندباد» را نوشتم که فکر میکنم اولین رمانی بود که راجعبه تهاجم فرهنگی نوشته شده است.
البته در این داستان همهی شخصیتها یکسان نیستند. مثلاً شخصیت تنتن که او را یک جهانگرد میشناسند (که البته از نظر من جهانگیر است، نه جهانگرد) و بچهها هم دوستش دارند و طرفدار هم زیاد دارد، نماد یکی از قدرتهای غرب است. تنتن نماد یک نوجوان آمریکایی شیرین و باهوش است. یا کاپیتان هالوک نماد قدرت نظامی آنهاست. پرفسور نماد اندیشه و فکر و فناوری آنها و سگ پشمالو نماد سبک زندگی آنهاست. ما که در زندگیمان سگ نداریم که وارد زندگیمان شود. اینها شخصیتهایی هستند که همهجای دنیا میروند. من تصور کردم که در مقابل این شخصیتها، باید شخصیتهای داستانی را قرار بدهیم که آنهم بتواند همهجای دنیا برود. دیدم شخصیتی که ما داریم، سندباد داستان «هزارویک شب» است. البته این سندباد با آن کارتونی که ژاپنیها درست کردهاند، تفاوت دارد. سندباد سفرش را از ۳۵سالگی شروع میکند، نه از نوجوانی.
* بعد از نوشتن کتاب، چه حاشیههایی به وجود آمد؟
خیلی از همکاران بنده خوششان نیامد. به نظرشان میآمد این کار، کتابسازی است. خیلی وقتها که میخواهند بگویند کاری ارزش فرهنگی ندارد، میگویند کتابسازی شده است. میگفتند میرکیانی کتابسازی کرده است و این شخصیتها را داخل داستان قرار داده است تا جذابیت ایجاد کند، درحالیکه من واقعاً نیازی به این موضوع نداشتم. هدف اصلیام این بود که تهدید فرهنگی که احساس میکردم وجود دارد، به مخاطب و جامعه منتقل کنم.
* گویا سالها گذشت تا این دوستان متوجه موضوع تهاجم فرهنگی شدند.
بله، این ما هستیم که باید هوشیار باشیم. یکی از کارهایی که غربیها برای تسلط بر دنیا انجام میدهند، «یکسانسازی فرهنگی» است. برای اینکه این کار انجام شود، باید مابقی مردم دنیا مثل آنها فکر و زندگی کنند تا از این طریق، آنها بتوانند محصولات خودشان را بفروشند. در حقیقت راه تسلط اقتصادی، تسلط فرهنگی است. تا فکر یک جامعه را تغییر ندهند، نمیتوانند محصول خود را بفروشند. این یک واقعیت است. مثلاً اینترنت که میآید، بخشی از آن، توسعهی محصولات آنهاست و بخشی دیگر، تبلیغ و ترویج فکر و اندیشهی آنها. ما هم میتوانیم از این امکان استفاده کنیم، بهشرطی که واقعیت را درک کنیم. واقعیت این است که تهاجم فرهنگی را باور کنیم. تهاجم فرهنگی وجود دارد. از قبل هم وجود داشته، منتها حالا چندلایه و پیچیده شده است.
یک زمان آنها علیه اسلام محصول تولید میکردند، بعد علیه انقلاب محصول تولید کردند و حالا علیه ایران هم فیلم میسازند، مثل فیلم «سیصد». برای اینکه فهمیدهاند اندیشهای در مقابل اندیشهی آنها وجود دارد. بنابراین ما هم باید در مقابل آنها برنامهریزی کنیم و نقاط قوت و ضعف خودمان را بهدرستی بشناسیم. همین حوزهی ادبیات کهن که بنده در آن کار میکنم، یکی از نقاط قوت فرهنگی ماست که مانع از یکسانسازی فرهنگی و تبلیغ فرهنگ غرب میشود. غرب بهشدت بهدنبال از بین بردن خردهفرهنگهاست، چون این خردهفرهنگها هستند که موجب پایداری فرهنگ و هویت میشوند. «تنتن و سندباد» هم در حقیقت برآمده از همین خردهفرهنگ شرقی و ادبیات عامه و کهن خودمان است.
ایران از آن جهت برای غرب اهمیت دارد که در چهارراه جادهی ابریشم قرار داشته و نقطهی طلایی تمدنهای بزرگ جهان است. بنابراین آنها سعی دارند بر آن تسلط پیدا کنند، چون اگر بر ایران تسلط پیدا کنند، بر کل منطقه دست پیدا میکنند. از منظر اقتصادی و سیاسی نیز اهمیت ایران قابل ملاحظه است. واضح است که همواره نمیتوانند با لشکرکشی به اهداف خود دست پیدا کنند و ایران را تحت سلطه قرار دهند. بنابراین از طریق فرهنگ این کار را انجام میدهند. محصول فرهنگی تولید میکنند و از این راه هم درآمد کسب میکنند، هم فرهنگ و فکر خود را تبلیغ میکنند و هم موجب از بین بردن فرهنگ ملی ما میشوند.
* در اوایل دههی هفتاد، در بدو ورود پدیدهای به نام ماهواره، گویا شما خیلی زودتر از برخی مدیران فرهنگی متوجه تهدید فرهنگی علیه ما شدید و شروع به نگارش کتاب «تنتن و سندباد» کردید. اگر بخواهید توصیهای برای این روزها داشته باشید، چه میگویید؟
بهترینش به نظر من، همان بصیرت است. بصیرت برای نوجوانان و خانوادههای ما حرف اول را میزند. اولاً خانوادهها باید فرزندان ما را هوشیار بار بیاورند. در سرمایهداری غرب، هیچکاری بدون هدف انجام نمیشود. به قول خودشان، برای سنتسنتشان برنامهریزی میکنند. بنابراین تولید فکر و فرهنگ، تولید فیلم و سریال و پویانمایی، راهاندازی شبکههای ماهوارهای، برگزاری جشنوارههای هنری و علمی بینالمللی، همه و همه با قصد و هدفی انجام میشود. بهترین راه مقابله آن است که ما در برابر آن هوشیار باشیم و بصیرت داشته باشیم.
دوم آنکه براساس اولویتها و نیازهای کشور و جامعه، تولید کنیم. باید قدمهایمان را حسابشده برداریم؛ یعنی اگر از ما پرسیدند که این داستان، این فیلم یا این سریال برای چه ساخته شده است، باید دلیل و هدف قانعکنندهای داشته باشیم. البته متأسفانه در حال حاضر اینگونه نیست. هر محصولی بهصرف اینکه محصولی فرهنگی است، قابل ارائه نیست. کمااینکه هر غذایی بهصرف اینکه اسمش غذاست، قابل خوردن نیست. برای غذای جسم کودکانمان تا چهاندازه اهمیت قائل هستیم، اما به غذای روح آنها اهمیت نمیدهیم. خانوادهها باید قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، متوجه خطر فرهنگی موجود بشوند.
سوم آنکه باید به تاریخ خودمان (تاریخ ملی و تاریخ اسلامیمان)، ادبیات کهن و عامهمان و همچنین شناخت عناصر فرهنگیمان، توجه بیشتری داشته باشیم. مثلاً ما در فرهنگ ملیمان چیزی به نام «ضربالمثل» داریم. این ضربالمثلها در حقیقت امربهمعروف و نهیازمنکرند. همان سبک زندگی اسلامی-ایرانیاند. در آنها امانتداری و منظم بودن، دستدرازی نکردن به اموال غیر، آداب معاشرت درست با دیگران، رعایت حقالناس و... وجود دارد. همهی اینها امربهمعروف و نهیازمنکر هستند. گسترش همین فرهنگ و ادبیات عامه و قدیمی، موجب پایداری فرهنگی کشور میشود. متأسفانه در فیلمها و سریالهای خودمان، از این تلمیحات و اشارات خیلی کم بهره میبریم و برعکس، از تلمیحات وارداتی استفاده میکنیم. مثلاً در فلان سریال، یکی از شخصیتها به دیگری میگوید «تو فکر کردی سوپرمنی». تلمیحات در حقیقت نمک یک زبان و فرهنگ محسوب میشوند. اینها را نباید از فرهنگهای دیگر گرفت.
در غرب، گاهی هزینه و زمان زیادی صرف میکنند تا یک اصطلاح جا بیفتد. مثلاً شکسپیر در نمایشنامهی «هملت» مینویسد: «بودن یا نبودن، مسئله این است.» چقدر این جمله را در آثار فرهنگی و هنری خودشان تکرار کردند تا آن را در فکر جامعه جا بیندازند. حالا دیگر ما هم این جمله را میدانیم. در ادبیات ملی ما، کلی از این عبارات حکمتآمیز و پندآموز و جملات نغز وجود دارد، خیلی بیشتر و بهتر و حکیمانهتر از جملات تمدن غرب. مثلاً «خدایا از تو میخواهم که چیزی نخواهم.» اما متأسفانه اینها در تولیدات فرهنگی ما اصلاً وجود ندارد، درحالیکه منبع اصلی تولید فکر و فرهنگ، ادبیات است. ما اگر با ادبیات غنی خودمان آشنا نباشیم، نمیتوانیم حرف بزنیم. کسی که مطالعه نداشته باشد، از دایرهی واژگانی کمی برخوردار است و بنابراین نمیتواند بهخوبی حرف بزند. حتی مدیران فرهنگی ما را هم میتوانید اینگونه امتحان کنید. مدیران فرهنگی زیادی را دیدهام که موقع سخنرانی، متنی را مثل انشای بچهدبستانیها، جلوی چشمشان میگیرند و از روی آن میخوانند. معلوم است این مدیر فرهنگی، نه از ادبیات چیز خاصی میداند و نه اینکه مطالعهی چندانی داشته است. واضح است که اساساً این فرد توانایی تأثیرگذاری بر فلان هنرمند را نخواهد داشت.
بنابراین آن چیزی که من در این کتاب دنبال آن بودهام، هوشیاری نسبتبه زندگی، ایران و اتفاقات جاری در دنیاست تا بچهها بتوانند با خواندن این کتاب، متوجه یک مسیر تاریخی درست شوند. مثلاً در جایی از این کتاب، گفتوگویی بین رستم و تارزان وجود دارد. تارزان به رستم میگوید «غریبه تو اینجا چهکار میکنی؟» رستم میگوید «آن زمانی که در مغربزمین اصلاً خبری نبود، من اینجا داشتم گورخر شکار میکردم.» هدفم این بود که با این گفتوگو نشان بدهم که تمدن ماست که پیشینهای تاریخی دارد، وگرنه از کشف آمریکا فقط سیصد سال میگذرد. نوجوان ما باید این را بداند. باید بداند که در دنیا، ما حرف برای گفتن داریم و حالا که حرف برای گفتن داریم، نباید خیلی راحت تحتتأثیر حرف دیگران قرار بگیرد. البته ما هیچگاه ستیزهجو نبودهایم. آنها همیشه ستیزهجو بودهاند و جنگها را همیشه آنها راه انداختهاند، مخصوصاً در صد سال اخیر. ما فقط در مقابل تهاجمات آنها، ایستادگی کردهایم.
* سؤال آخر اینکه کار بعدی که در دست دارید، چیست؟
مدتهاست که موضوعی برای نوشتن، ذهن من را مشغول کرده و آنهم نگارش رمانی جذاب دربارهی انقلاب اسلامی است. رمانی که جذاب باشد و مخاطبش هم کودکان باشند، کار خیلی سختی است. دوست دارم رمانی بنویسم که بچهها با آن ارتباط برقرار کنند و آن را بخوانند. دربارهی دفاع مقدس الحمدالله کارهای خوبی شده است که البته کافی نیست، اما بههرحال کارهای خوبی انجام شده، اما دربارهی انقلاب اسلامی هنوز این اتفاق نیفتاده است. انشاءالله خدا کمک کند و بتوانم این کار را انجام بدهم.
ماجرای مسلمان شدن کریستینا بیکر، خبرنگار مشهور آلمانی
ماجرای مسلمان شدن کریستینا بیکر، خبرنگار مشهور آلمانی
کریستینا بیکر ۴۳ ساله، مجری سابق ام تیوی در لندن، کسی که زندگی آزاد غربی را رها کرده و به اسلام روی آورده است.
نقطه عطف زندگی کریستینا، ملاقات او با بازیکن مسلمان پاکستانی کریکت، عمران خان بود که در سال ۱۹۹۲ در اوج زندگی حرفه ای کریستینا رخ داد. عمران خان، او را به پاکستان برد و کریستینا آنجا با سبک زندگی سرشار از معنویت و محبت مسلمانان از نزدیک آشنا شد. کریستینا در این رابطه می گوید: گرچه رابطه ما دوام نداشت ولی من شروع به مطالعه درباره عقاید مسلمانان کردم و درنهایت مسلمان شدم. به خاطر شغلم، برای مصاحبه با خوانندگان موسیقی راک سفر می کردم و از هر نوع هوا و هوسی پیروی می کردم و اینجا بود که در درونم احساس پوچی می کردم. اما زمانی که اسلام به زندگی من هدف داد، من احساس اغنا و رضایت درونی پیدا کردم.
در غرب، ما به خاطر مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت مانند نوع لباسی که می پوشیم در فشار و اضطراب هستیم، ولی در اسلام، مسلمان واقعی باید به اهداف والا که همان رضایت خداوند است، بیندیشد. این کاملترین تفاوت ارزشهای غربی با اسلام است. من در سبک زندگی قبلی، احساس پوچی می کردم و فهمیدم که اسلام نجات بخش زندگی انسان است. تبعیت از خدای واحد، زندگی انسان را پاکتر و خالصتر می کند و شما مجبور نیستید از هر هوا و هوس زودگذری پیروی کنید.
من در آلمان در یک خانواده پروتستان نه چندان مذهبی بزرگ شدم. قبلاً مشروبات الکلی مصرف می کردم و به مهمانی های مختلط می رفتم. اما الان فهمیدم که انسان برای اینکه زندگی پس از مرگ خوبی داشته باشد باید در این دنیا عمل صالح انجام دهد. ما، مسئول کارهای خودمان هستیم.
مسلمانان سفید پوست بیشتر از کسانی که مسلمان بوده اند تحت تبعیض قرار می گیرند، این موضوع برای کریستین بیکر اتفاق افتاده است. او می گوید در آلمان یک نوع اسلام هراسی وجود دارد. من زمانی که مسلمان شدم کارم را از دست دادم. یک سری حملات جرایدی علیه من بود با این زخم زبان که تمام مسلمانان از تروریست حمایت می کنند. به من بهتان زده شد. حالا مجری NBC اروپا هستم.
من خودم را یک مسلمان اروپایی می نامم که با شخص مسلمان متولد شده متفاوت است. به عنوان یک مسلمان اروپایی هر چیز را مورد پرسش و پاسخ قرار می دهم و کورکورانه نمی پذیرم.
آنچه که من عاشق آن هستم مهمان نوازی و صمیمیت جوامع مسلمان است. لندن بهترین مکان برای مسلمانان اروپایی است و اینجا فرهنگ فوق العاده اسلامی وجود دارد و من بسیار از این موضوع خوشحال هستم.
کریستن بیکر که یک کتاب از سفر معنوی خود تحت عنوان از ام تی وی به مکه نوشته است معتقد است نسل جدید مسلمانان مستقل و مدرن می توانند با همدیگر به جهان نشان دهند اسلام آن چیزی نیست که من با آن بزرگ شدم، اسلامی که ادعا می شود حقوق زنان را لگد کوب می کند.
او می گوید من زنانی را می شناسم که مسلمان متولد شده اند و سرخورده گشته اند و بر علیه اسلام شوریده اند. وقتی که عمیق تر فکر می کنید می بیند آنها بر علیه عقیده شان نشوریده اند بلکه بر علیه فرهنگشان برخواسته اند.
قوانینی مانند ازدواج با هم طبقه و عدم اهمیت تحصیل دختران و در نتیجه ازدواج زودتر و.. کدام یک از اینها در قران آمده است؟ هیچ یک.
بسیاری از جوانان مسلمان رویکرد معنوی و منطقی را دوباره کشف کرده اند، رویکردی که عاری از تعصبات فرهنگ های نسل قدیمی است؛ این که من چگونه می خواهم زندگی کنم و زیبایی اسلام واقعی را به جهانیان نشان دهم.
منبع:سایت باحجاب
توصیهای به دختران عزیزم!
حجاب سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب
توصیهای به دختران عزیزم!
امروز، بحمداللَّه، در همه کشور، دانشگاه و حوزه علمیه وجود دارد و دختران جوان، در بخشهای مختلف این دو نهاد و مرکز علمی، آگاهی کسب میکنند و به علمآموزی میپردازند. تا وقتی این روحهای جوان، پرشور، دارای آگاهی، با اراده وبا محبّت، در جامعه ما بحمداللَّه فراوان است، استکبار، امریکا و دشمنان ریز و درشت این ملت، هیچ غلطی نسبت به این کشور نمیتوانند بکنند. توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید. مطالعه، دقّت، تحقیق، درس، ورود به مسائل مورد ابتلای روز و اهتمام به کارهای دینی، جزو وظایف حتمی و مسلّمی است که امروز زنان کشور باید مثل مردان، خود را موظّف به انجام آنها بدانند. شما هستید که فرزندان صالح میپرورید و همسران خود را برای ورود به میدانهای مثبت، تشجیع میکنید. بسیاری از زنان، شوهرانِ خودشان را بهشتی میکنند و آنها را از مشکلات دنیا و آخرت نجات میدهند. کار و تلاش زن و آگاهی و موضعگیری او، چنین ارزشی دارد.
رهبر انقلاب؛ ۷۵/۶/۲۸
خداوندبه دخترمهربان تراز...
تازه مسلمان امریکایی: بخاطر چادر برسرکردن٬ هزینه زیادی پرداخت کردم
تازه مسلمان امریکایی: بخاطر چادر برسرکردن٬ هزینه زیادی پرداخت کردم
تا۱۶سالگی که در کلیسا بزرگ شدم٬ نه پدرم و نه کشیشان کلیسا هیچ کدام حرفی از اینکه در انجیل نامی از پیامبر اخرالزمان که نامش احمد است به زبان نیاوردند. در انجیل از اسلام نام برده شده است و این باعث کنجکاوی من در مورد دین اسلام و مباحثی بین من و خانواده ام شد.
اقای رنجبر شوهر خانم گلیندا که هم دانشگاهی ایشان میباشد در ادامه اینچنین میگوید:
این کنجکاوی در مورد شناخت اسلام باعت شد که ایشان به سمت من که یک مسلمان معتقد بودم کشیده شود تا در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب نماید.
خانم گلیندا میگوید : بعد از ان کتابهای زیادی در مورد اسلام و بخصوص حجاب خواندم. کتابهایی از امام خمینی که اقای رنجبر در اختیار من میگذاشتند. در کتابخانه دانشگاه ساعت ها باهم بحث میکردیم بعد اسلام را قلبا پذیرفتم. با اقای رنجبر ازدواج کردم و توأم بااین ازدواج٬ شهادتین را نیز گفتم. تاچند ماه بعد ازادواج باز هم درمورد ازدواج مطالعه میکردم. زمانیکه برای اولین بار باحجاب میخواستم به خانه پدری خود بروم ترس عجیبی داشتم. راستش مادرم خیلی مذهبی است و پدرم هم از اعضای کلیسا بود. وقتی وارد خانه شدم مادرم برخورد خیلی خوبی با من داشت و به من گفت تو قشنگترین دختر دنیا شده ای!
این حرف مادرم به من روحیه داد و کم کم باعث شد چادر هم برسر کنم. بعد ازاین که چادر رابعنوان حجاب برای خود انتخاب کردم چندین جا باتبعیض بامن برخورد شد. یکی کار به نمیداد. به من میگفتند شما بااین پوشش پرسنل و مشتری و هرکسی که دور و بر شما باشد را ناراحت میکنید و جای دیگر دردانشکده پرستاری خواستم پذیرش بگیرم که مخالفت کردند و گفتند حجاب تو مانع کارت میشود. من جزء اولین زنان در آمریکا بودم که از چادر بعنوان حجاب استفاده میکردم و بخاطر این مسئله هزینه های زیادی پرداختم. به همراه اقای رنجبر به زندگی خود ادامه دادم.زمانی که برای دیدن خانواده ام به امریکا امدم بمن گفتند میتوانی اینجاچادر خود را برداری و دیگر نیازی به چادر نیست. من درجواب گفتم برای این چادر بهای زیادی را از دست دادم٬ به هیچ وجه نمیخواهم آن را بردارم حتی در کشورخودم. اوائل مسلمانیم یک شب در انجمن دانشجویان آمریکا و کانادا فیلم محمد رسول الله(ص) را برای اولین باردیدم. بانویی به نام سمیه رادیدم و استقامت ایشان در برابراختلاف طبقاتی وطاغوت زمان خود برایم جالب و عجیب بود و در اخر هم شهید شدند. به همین دلیل نام سمیه را برای خود انتخاب کردم تا الگویی برای خود داشته باشم. سال ۷۰به زیارت امام رضا(ع)رفتم و در انجا آرزو کردم خدایا فقط به من۱ثانیه اجازه بده تاخادم افتخاری امام رضا بشوم و خدا این خواسته من را ۳سال پیش برآورده کرد و من مفتخرم که از سال۱۳۹۲خادم افتخاری امام رضا(ع) هستم.
منبع:سایت باحجاب
ماجرای مانکن آمریکایی که مسلمان شد
ماجرای مانکن آمریکایی که مسلمان شد
«جیمی» یک مانکن آمریکایی است که به اسلام روی آورده است. او پیش از تشرف به عنوان مدل و مانکن مشغول به کار بود و به گفته خودش، برای حفظ ظاهر و اندامش مجبور به مصرف مواد مخدر شده و در نتیجه به مدت پنج سال به آن اعتیاد شدید داشته است.
جیمی دلیل اصلی مسلمان شدنش را احترام اسلام به زنان عنوان کرد و گفت: "من در یک خانواده مسیحی به دنیا آمدم؛ ولی هیچ وقت جوابی برای سؤالاتم درباره خداوند پیدا نکردم و تا سن 31 سالگی نتوانستم خدا را احساس کنم.
هر چه بیشتر درباره اسلام تحقیق می کردم، بیشتر به آن علاقه مند می شدم و دلیل اصلی این علاقه، احترامی بود که اسلام برای زنان قائل می شد".
وی ادامه داد: "قبل از این که مسلمان شوم، رویای هالیوود را در سر داشتم؛ اما وقتی شهادتین را گفتم تمام این رویاها برایم رنگ باخت. اما حالا اصلاً نمی خواهم که هیچ کدام از کارهای بدم را انجام دهم. از این که مسلمانم در قلبم احساس آرامش میکنم. قبل از این که مسلمان شوم هیچ هدفی در زندگیام نداشتم. زنده بودن و ادامه زندگی برایم هیچ معنا و مفهومی نداشت. اما اسلام به من حس آرامش و امنیت داد و به زندگیام رنگ و بوی تازه ای بخشید".
منبع:فرهنگ نیوز
مجموعه تصاویر سبک زندگی(11)
بانک تصاویر سبک زندگی اسلامی آموزش
مجموعه تصاویر سبک زندگی(11)
بزرگ نمای تصویرکامل اعتیادبه سیگار
بزرگ نمای تصویرکامل احساس امنیت
بزرگ نمایی تصویرکامل اضافه کاری بی مورد
منبع:سازمان بسیج مستضعفین شهرداری تهران
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۹)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۲۹)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۸)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۵۳)
- معروف نیوز (۹۴۶)
- رهبری انقلاب (۸۹۱)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۶)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۳)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۳)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۹)
- بانک صوت (۱۰۴)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۷)
- سرِّ قَدر (۶)
- شرح خطبه فدکیه (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۱۳)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۱)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۳)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
خط حزبالله ۴۹۱ | پیام ارسال شد
پنجشنبه ۱۵ فروردين ۱۴۰۴ -
امام خامنهای: اگر شرارتی از سوی آمریکا صورت گیرد قطعا ضربه متقابلی خواهد خورد
دوشنبه ۱۲ فروردين ۱۴۰۴ -
خط حزبالله ۴۸۹ | خلأها را پر، و مقاومت را تبیین کنید
جمعه ۲ فروردين ۱۴۰۴ -
امام خامنهای: آمریکا در صورت خباثت نسبت به ملت ایران «سیلی سخت» خواهد خورد
جمعه ۲ فروردين ۱۴۰۴ -
سخننگاشت | پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۴
جمعه ۲ فروردين ۱۴۰۴ -
رهبری انقلاب :مذاکره با این دولت آمریکا گره تحریم ها را کورتر خواهد کرد
جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۸۸ | شلیک کاغذی به ذهن و معیشت مردم
چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ -
امام خامنهای:جمهوری اسلامی ایران توقعات دولتهای قلدر را نخواهد پذیرفت
يكشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۸۷ | ملاقات با شیطان
جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: راه حل همه مسائل امروز جامعه در قرآن است
دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
امام خامنهای: آمریکا در صورت خباثت نسبت به ملت ایران «سیلی سخت» خواهد خورد
جمعه ۲ فروردين ۱۴۰۴ -
صفیالدین: کلید هر موفقیتی در مقاومت به دست سماحةالقائد است
سه شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۳ -
نماهنگ | برادرم؛ عزیزم؛ مایه فخرم
يكشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مجتهد پهلوان
شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ -
فرمان رهبرانقلاب به جوانان :درمقابل تهدیدنرم افزاری دشمن تولیدمحتوا و اندیشه کنید.
سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ -
محراب جمکران
شنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ -
نماهنگ | روز شکوفایی آرزوها
چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ -
نماهنگ | داستان انقلاب تناور
يكشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ملت متحد
يكشنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ -
حضرت آیتالله خامنهای: نماهنگ پرتویی از عظمت حسینبنعلی (ع)
يكشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ -
امیرالمؤمنین علیهالسلام،مرجع رهروان حقیقت
دوشنبه ۲۴ دی ۱۴۰۳ -
نماهنگ | احیاگر
شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ -
مجموعه مستند «این ستارهها» مستند «جاذبه»
دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵