نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امربه معروف نهی ازمنکر» ثبت شده است

۰

فاطمه زهرا برترین بانوی عالم

قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام

فاطمه زهرا برترین بانوی عالم

رهروان ولایت ـ حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) به عنوان یکی از برجسته‌ترین و مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام، همواره مورد توجه مسلمانان قرار داشته است. با توجه به شخصیت و جایگاه این بانوی بزرگوار، شناخت هر چه بیشتر حضرت می‌تواند ما را در رسیدن به مسیر ایشان یاری نماید. نگارنده می‌کوشد با مراجعه به منابع اسلامی گوشه‌هایی از فضایل حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را ارائه دهد.‌

نامی پرمعنا:
از ویژگی‌های حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نام مبارک ایشان است که با درنگ در معنا و همین‌طور وجه‌ تسمیه این اسم، می‌توان به بخشی از فضائل این بانوی بزرگوار دست‌ یافت. آن‌طور که از احادیث برمی‌آید نام‌گذاری فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) توسط خدای عالم انجام‌ گرفته است.
از سوی دیگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حَتَم) به معنای بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایی از عادت اطلاق شده است.[1] با توجه به این معنای لغوی در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است که فرمود: «او را فاطمه نام نهادم، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».[2]

از محتوای این حدیث شریف می‌توان فهمید محبت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) کلید نجات از آتش دوزخ است و مفهومش این است که خدا وعده داده است کسانی‌که او را دوست دارند و در خط و مشی او قدم بردارند، را از دوزخ مصون می‌دارد.[3] و این هم فضیلتی است که خداوند تبارک‌ و تعالی به این بانوی بزرگوار عنایت فرموده‌اند.

برترین بانوی جهان:
در روایتی از نبی اکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که فرمودند: «علی وصی و خلیفه من است و فاطمه همسر او سرور زنان عالم... ».[4]
رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در وصف امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) هم می‌فرمایند: «... مادرشان برترین زنان زمین است».[5] هم‌چنین در زیارت‌هایی که برای حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) از معصومین نقل شده است همواره ایشان را «سیدة النساء العالمین» و یا «سیدة النساء اهل الجنه» خطاب می‌کنیم.[6]

زهد و ایثار:
از محمد بن قیس روایت شده است: «هرگاه پیامبر خدا(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) از سفری بر می‌گشت، اولین کسی را که می‌دید، فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) بود. حضرت، نزد فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌رفت و مدت طولانی نزد او می‌ماند، یک وقت که پیغمبر اکرم(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) به سفری رفته بود، فاطمه اطهر دو خلخال نقره و یک گردنبند و پرده‌ای خرید، برای موقعی که پدر و شوهرش از سفر باز می‌گردند.
هنگامی‌که پیامبر اکرم(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) از مسافرت بازگشت نزد فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) رفت، اصحاب هم‌چنان بر در خانه فاطمه(سلام‌الله‌علیها) ایستاده بودند، این بار حضرت، زمان زیادی را کنار دختر خود نماند و بیرون آمد در حالیکه آثار ناراحتی از صورت مبارکش پیدا بود؛ حضرت به مسجد آمد و نزدیک منبر نشست.
فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) فهمید که ناراحتی پدر به خاطر خلخال و پرده بوده است.
فاطمه(سلام‌الله‌علیها) آن موارد را به نزد پدر فرستاد و به آن شخصی که آن‌ها را برد فرمود: «سلام من‌را به پدرم برسان و بگو: این‌ها را در راه خدا مصرف کن، موقعی که آن شخص آمد و پیام را به رسول خدا(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) رساند، حضرت سه مرتبه فرمود: «فداها ابوها» یعنی پدرش به فدایش باد، دنیا برای محمد و آل محمد(صلی‌اللَّه‌علیهم‌اجمعین) ارزشی ندارد، اگر دنیا نزد خدا به‌ قدر یک بال پشه‌ا‌ی ارزشی می‌داشت، یک لیوان از آب آن را به کافر نمی‌داد، پس‌ از این جریان برخاست و نزد فاطمه(سلام‌الله‌علیها) رفت».[7]

مقام قرب در پیش‌گاه الهی:
از پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل‌شده است که فرمودند: «فاطمه فضل من در دنیا و آخرت است، فاطمه پاره تن من است».[8]
و در روایت دیگر می‌خوانیم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد من‌را آزرده و هر کس او را خشمگین کند و من‌را خشمگین کرده و هر کس او را شاد کند، من‌را شاد کرده است».[9]
«بَضعه» در لغت به معنای تکه گوشت است و معمولاً جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه می‌کنند، درحالی‌که در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم این حدیث فراتر از معنای لغوی آن است و باید آن را این‌گونه معنا کرد که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) پاره‌ای از وجود و هستی پیامبر‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم از نظر جسمی و هم روحی است.
بدیهی است اگر بخواهیم این رابطه را در علاقه پدر و فرزندی محدود کنیم خطا کرده‌ایم، زیرا پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روایتی می‌فرماید: «... هر کس من‌را بیازارد، خداوند را آزرده است».[10] زیرا حضرت به‌ عنوان «رسول‌الله» چیزی را اراده نمی‌کند، جز آن‌چه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه(سلام‌الله‌علیها) با خشنودی و رضای خدا و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دلیلی جز یکی بودن اراده او با اراده و خواست خدا ندارد.[11]

نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود:
رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود، فاطمه است».[12] و بدیهی است که اعطای این ویژگی از سوی خداوند عالم به حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نشانه رضایت خداوند از ایشان است و شایسته است ما در راه رسیدن به خداوند و کسب رضایت الهی از وجود چنین گوهر دردانه‌ای بهره‌مند شویم.

--------------------------------------------------
پی‌نوشت‌:
[1]. کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، چاپ دوم، ج7،ص442.
[2]. «إِنَّمَا سُمِّیَتْ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.»، امالی، شیخ طوسی، تصحیح، موسسه البعثه، انتشارات، دار الثقافة، چاپ اول، قم‏، 1414 ق، ص294.
[3]. باید دانست که فهم صحیح محبت به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و اهل بیت(علیهم‌السلام) تنها با مراجعه به روایات حضرات معصومین به‌ دست می‌آید. امام باقر(علیه‌السلام) خطاب به جابر می‌فرمایند:«... مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.» هر کس مطیع پروردگار باشد دوست ما می‌باشد و هر کس که نافرمانی‌ و عصیان‌ کن دشمن ما می‌باشد و ولایت و دوستی ما حاصل نمی‌شود مگر با عمل صالح و پرهیزکاری. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب، تصحیح، علی اکبرغفارى و محمد آخوندى، دار الکتب الإسلامیة، سال چاپ چهارم، تهران، 1407 ق، ج2،ص75.
[4]. «إِنَّ عَلِیّاً وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ زَوْجَتَهُ فَاطِمَةَ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ابْنَتِی وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة‏»، من لایحضره الفقیه، محمدبن علی ابن بابویه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1413 ق، ج 4، ص179.
[5]. «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدِی وَ بَعْدَ أَبِیهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ.» شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تحقیق مهدی لاجوردی، نشر جهان، چاپ اول تهران 1378ش، ج2، ص62.
[6]. کامل الزیارات، ابن قولویه، دار المرتضویه، نجف، 1356ش،ٌ 176،229،231،310.
[7]. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد جواد نجفی، ناشر، اسلامیه‏، چاپ اول، تهران 1377 ش‏، ص22-21.
[8]. «قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: فاطمة فضلى فی الدنیا و الآخرة فاطمة بضعة منی.»، تفسیر فرات کوفی‏، فرات بن ابراهیم کوفی، تصحیح، محمد کاظم، ناشر، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول، تهران، 1410 ق، ص20.‏
[9]. «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی»، إعتقادات الإمامیه، شیخ صدوق ،ناشر: کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، قم 1414 ق‏،ص105.
[10]. «... وَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّه»‏، تفسیر قمی، على بن ابراهیم قمی‏، تصحیح، طیب موسوى جزائرى، ناشر: دار الکتاب، سال چاپ سوم، قم 1404 ق‏، ج2، ص196.
[11]. زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات سرو، ص35، با اندکی تصرف.
[12]. « أَوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَاطِمَه»، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام، ابن شهر آشوب مازندرانى، ناشر: علامه‏، سال چاپ اول، قم، 1379 ق، ج3، ص329.

۱

آموزش حیا و عفت در تربیت کودک

قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ تربیت ازدیدگاه اسلام

آموزش حیا و عفت در تربیت کودک


وجه ممیز انسان و تفاوت خوب و بد او در صفات و رفتار و خلق و خوی اوست. نیکی ها با زشتی ها سنجیده می شود، میزان در تشخیص آنها عقل و شرع است، یعنی خوبی ها و بدی ها را یا عقل انسان تشخیص می دهد یا شرع آنها را به انسان معرفی می کند...
نویسنده : سید مجتبی موسوی زنجانرودی
وجه ممیز انسان و تفاوت خوب و بد او در صفات و رفتار و خلق و خوی اوست. نیکی ها با زشتی ها سنجیده می شود، میزان در تشخیص آنها عقل و شرع است، یعنی خوبی ها و بدی ها را یا عقل انسان تشخیص می دهد یا شرع آنها را به انسان معرفی می کند. حیا و عفت نیز از جمله چیزهایی است که هم عقل فطری انسان آنها را می ستاید و هم شرع به آنها اهمیت داده است.
«حیا» عبارت است از شرم که موجب می شود انسان از عملی که سرزنش و ملامت آور است دوری کند و «عفت» عبارت است از پاکدامنی و پارسایی که موجب نزدیکی بیشتر انسان به خدا و خدا به انسان می شود. سرمنشأ حیاپذیری و عفت، خوبی والدین است. همان طوری که در بحث قبلی گذشت که باید پدر و مادر خود حریم عفاف و حیا را نگه دارند و لازم است راه حیا و عفت را به فرزندان نیز بیاموزند و آن دو را به آنها معرفی کنند و مصادیق آنها را بشناسانند که در چه مواردی حیا داشته باشند و عفت را رعایت کنند و دامن خویش را از آلوده شدن به محرمات و پلیدی ها حفظ کنند.
 
امام علی(علیه السلام) فرمود:
مَنْ کساهُ الْحَیاءُ ثَوْبَهُ لَمْ یرَ النّاسُ عَیبَهُ؛(1)
هرکسی که لباس حیا او را بپوشاند، مردم عیب او را نخواهند دید.
 
أَلْحَیاءُ یصُدُّ عَنْ فِعْلِ الْقَبیحِ؛(2)
حیا انسان را از اعمال زشت باز می دارد.
 
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
لا حَیاءَ لِمَنْ لاإِیمانَ لَهُ؛(3)
آن کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد.
 
مصادیق خارجی حیاورزی و عفت پذیری بسیار است. حیا در گفتار، حیا در کردار و همین طور عفت و ... در راستای بندگی هیچ گونه اعوجاج و ناراستی قابل بخشش نیست و آنهایی هم که خود را بنده ی خدا نمی دانند یعنی زیر بار خداپرستی نمی روند، آنها نیز از بی بند و باری و بی حیایی و بی عفتی سودی نمی برند، بلکه خود را بیشتر در مخاطره می اندازند و در نهایت تلاش می کنند خانواده ی خود را از دید و تعرض بیگانه حفظ کنند و تحمل کوچکترین جسارت را به خود ندارند. با این همه، بدون توجه به آینده ی آنها، خود را در مخاطره ی ناخودآگاه و ناخواسته قرار می دهند و نمی دانند که این خودشان هستند که شعله بر خرمن هستی فرزندانشان می زنند و آینده ی آنها را در خطر انحراف و سقوط قرار می دهند و موجب از هم پاشیدگی کیان خانواده ی خود می شوند و اینکه امروزه طبقه ی عصیان گری با عناوین خاصّی در جوامع بروز می کنند که به هیچ خدایی سر تسلیم فرود نمی آورند و سیادت کسی را نمی پذیرند، حاصل همان بی توجهی است و حاصل دستاورد فرهنگ صرفاً مادی است که اربابان دنیاپرست و از خدا بی خبر آن را ترویج می کنند.
ضمانت بقای نسل بشر و ضمانت سالم ماندن جامعه، توجه نمودن به فرامین آسمانی است.
انسان با حیا و عفتش تفسیر می شود و انسانیت منهای این دو معنی ندارد. پس یکی از وظایف مهم پدر و مادر تفهیم حجب و حیا و عفت به فرزندان است و انسان آن گاه از جامعه ی حیوانی متمایز می شود که جامعه ی او، جامه ی عفاف و حیا بر تن داشته باشد.
 
پی نوشت ها :
1) میزان الحکمه، ج 1، ص 716 (به نقل از بحارالانوار)
2) الکافی، ج 6، ص 47
3) مستدرک الوسائل، ج 1
 
برگرفته از : کتاب تربیت مذهبی کودک، سید مجتبی موسوی زنجانرودی
منبع : hawzah.net
۰

راز چادر یک شهیده!/شهیده سیده طاهره هاشمی انجپلی

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا خاطرات مدرسه

راز چادر یک شهیده!

شهیده سیده طاهره هاشمی انجپلی «شهید شاخص جامعه زنان کشور در سال ۱۳۹۲» در اول خردادماه ۱۳۴۶، در روستای شهربانومحله شهرستان آمل به دنیا آمد، فضای تربیتی و دینی خانواده هاشمی از او در ادان نوجوانی، یک شیرزن مسلمان ساخت، این شهیده مجاهد در جریان حماسه ششم بهمن مردم انقلابی و ولایتمدار شهر هزار سنگر آمل در سال ۱۳۶۰، در حال امدادرسانی به مردم رزمنده، توسط معاندان جنگل، به شهادت رسید و بال در بال ملائک پر گشود، در آستانه سالروز شهادت این سیده شهید، مطالبی درباره فعالیت‌های فرهنگی مذهبی این شیرزن ۱۴ ساله تقدیم به مخاطبان می‌شود.
یکی از همکلاسی‌های شهید نقل می‌کند: سال ۵۸، سالی است که هنوز فرهنگ رژیم ستم‌شاهی در مدرسه حاکمیت دارد و فرهنگ انقلابی، تازه دارد وارد فضای مدرسه می‌شود، یکی از چیزهای جالبی که توجه‌ام را جلب کرد، این بود که نمازخانه نداشتیم، هر روز، موکتی را وسط حیاط پهن می‌کردند و عده انگشت شماری نماز می‌خواندند، مسئولیت این کار هم با مربی پرورشی‌مان (خانم دفتری) بود، طاهره از جمله نمازگزاران ثابتی بود که این فرهنگ را تحقق بخشید، افتخار من هم این بود که در کنارش نماز می‌خواندم.

۰

یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم

قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم

آقا سیدالمظلومین امیرالمومنین حضرت على (ع) فرمود:
یکروز من و سیّده زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) بر حبیب خدا حضرت پیغمبر اسلام (ص) وارد شدیم و آن بزرگوار را در حالى دیدیم که شدیدا گریه مى کرد.
به آن حضرت عرض کردم : پدر و مادرم فدایت شوند، یارسول اللّه ، چه شده ؟! چه چیزى شما را به گریه درآورده ؟
آن حضرت فرمود: یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم . بخاطر آن شدت عذابها گریان و نالان شده ام .
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) فرمود: مگر چه دیدید که اینقدر متأ ثر و گریان شده اید؟!
حضرت رحمه للعالمین (ص) فرمود:
1 - زنى را دیدم که بمویش آویزان کرده بودند، در حالیکه مغزش ‍ میجوشید.
2 - زنى را مشاهده کردم که به زبانش آویزانش کرده بودند، و از حمیم جهنم در حلقش مى ریختند.
3 - زنى را دیدم که به دو پستانش آویزانش کرده بودند.
4 - زنى را مشاهده کردم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلط کرده بودند.
5 - زنى را دیدم که گوشت بدنش را با قیچى مى چیدند و مجبورش ‍ مى کردند که آن را بخورد، و آتش از زیر آن زبانه مى کشید.
6 - زنى را مشاهده کردم که به صورت کر و لال و کور است ، در حالى که در تابوتى از آتش مى باشد و مغز سرش از دماغش خارج مى شود و بدن او به صورت جذام و برص است .
7 - زنى را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند، در حالیکه در تنورى از آتش بود.
8 - زنى را مشاهده کردم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله مقراضهایى از آتش جدا مى کردند.
9 - زنى را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالى که روده هایش را مى خورد.
10 - زنى را مشاهده کردم که سرش مثل سر خوک ، و بدنش مثل بدن الاغ و به انواع عذابها شکنجه اش مى دادند.
11 - زنى را دیدم که به صورت سگ بود، و آتش از عقبش خارج مى شد و ملائکه با گرز آهنى از آتش ، بر سر و بدنش مى کوبند.
بى بى دو عالم فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) فرمودند: اى حبیب من و اى نور چشم من ، اى پدر بزرگوارم به من بفرمائید که این زنان چه عملى داشته اند و به چه جهت به این عذابها گرفتار شده اند و راه و روششان چه بوده که پروردگار متعال آنها را به چنین شکنجه هایى مبتلا نموده ؟!
آقا رئیس اسلام حضرت محمد (ص) فرمود:
1 - ((آن زنى را که به موهایش آویزان شده بود، آن زنى بود که موهایش ‍ را از مردان نامحرم نمى پوشانید)).
2 - آن زنى را که به زبانش آویزان کرده بودند، آن زنیست که شوهرش را با زبانش اذیت مى کرد.
3 - آن زنى را که به دو پستانش آویزان بود، آن زنى بود که از همبستر شدن با شوهرش خوددارى مى نمود.
4 - آن زنى را که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلّط کرده بودند، آن زنى بود که بدون اجازه شوهرش از خانه خارج مى شد.
5 - ((آن زنى را که از گوشت بدنش با قیچى مى چیدند و به او مى خورانیدند، زنى بود که خودش را براى مردان نامحرم زینت مى کرد و بدنش را به آنها نشان مى داد)).
6 - آن زنى را که کر و کور و لال بود، آن زنى بود که از راه زنا بچّه دار مى شد و به گردن شوهرش مى انداخت .
7 - آن زنى را که به پاهایش آویزانش کرده بودند، زنى بود که در حال نجاست وضو مى گرفت یعنى رعایت نجس و پاکى را نمى کرد، و در وقت جنابت و حیض غسل نمى نمود، و در نمازش سستى مى کرد.
8 - ((آن زنى را که از گوشت جلو و عقب بدنش با مقراض از آتش جدا مى کردند، زنى بود که خود را از راه نامشروع به مردان عرضه مى داشت )).
9 - آن زنى که صورت و دستهایش آتش گرفته و روده هایش را مى خورد، آن زنى بود که قوّادى مى کرد، یعنى واسطه حرام بود.
10 - آن زنى که سرش مثل سر خوک و بدنش مثل بدن الاغ بود، آن زنى بود که سخن چینى مى کرد و زیاد دروغگو بود.
11 - آن زنى که به صورت سگ بود آن زنى بود که آوازه خوان (و صدایش را براى نامحرم با ناز و کرشمه و مهیّج رها مى کرد) و حسود بود.(1)
مسیحى که مسلمان شد
یکى از علماء اسلام مى نویسد:
روزى یک زن مسیحى با شوهرش پیش من آمد و گفت : من از اسلام مسائلى را فهمیده ام و از دستورات و قوانین آن که مترقى است در شگفت و حیرتم و به آن علاقه مندم ، ولى بخاطر یکى از دستورات آن ، من هنوز به اسلام گرایش پیدا نکرده ام ، و درباره آن با شوهرم و عدّه اى از مسلمانان بحث و گفتگو نموده ام که متاسفانه پاسخ قانع کننده اى نشنیده ام ، اگر شما بتوانید مرا قانع کنید من به دین اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد.
من گفتم : آن دستور کدام است ؟!
زن مسیحى گفت : دستور حجاب است . چرا اسلام حجاب را براى زن لازم دانسته ؟ و چرا به او اجازه نمى دهد که مثل مرد بدون حجاب از خانه بیرون بیاید؟ سپس بنا کرد به ایراد و انتقاد کردن ، که حجاب مانع رشد و ترقى زنان ، و سبب عقب ماندگى در جامعه است .
من پس از شنیدن ایرادها و انتقادهاى آن زن ، چنین پاسخ دادم : آیا شما تا بحال به بازار جواهر فروشى رفته اید؟
گفت : آرى ، گفتم : چرا جواهر فروشان ، طلا و سائر جواهرات گرانبهاى خود را در ویترین شیشه اى قرار داده و درب آنرا قفل میکنند؟
گفت : بخاطر اینکه دست دزدان و خیانتکاران و سارقان به آنها نرسد.
در اینجا آن عالم دینى رو کرد به زن مسیحى و اظهار داشت فلسفه حجاب نزد ما مسلمانها همین است که : زن گُلى خوشبو است ... زن گوهر و یاقوت گرانبهاست و چون جنس لطیف زن هم مانند طلا و جواهرات است ، و باید از دست خیانتکاران و دزدان عِفت و ناموس محافظت کرد، و از چشم تبهکاران و اهل فساد حفظ نمود، زیرا زن همانند مروارید است که در صندوقچه صدف باید پنهان گردد تا طعمه آنان نشود و تنها ساتر و نگهدارنده زن حجاب است و حجاب براى زنان مانند محفظه اى بر جواهرات است و اگر زنان نیز در پوشش نباشند. همیشه در معرض خطرات و تجاوزات قرار مى گیرند و به خاطر نشان دادن زیبائى ها پیوسته مورد آزار و تعدى مفسدین مى شوند.
آرى دخترم ... دستور حجاب در اسلام باین جهت است که زن از دست خیانتکاران در امان باشد. زیرا بدنش پوشیده و زینتهایش مستور است و مردم از او چیزى نمى بینند و در او طمع نمى کنند و از او دورى مى جویند و نظرشان را جلب نمى کند، بلکه از او حساب مى برند و حیا مى کنند، همه اینها به خاطر حجاب است . و شما مطمئن باش که اگر زن در پوشش ‍ حجاب نباشد، پیوسته در معرض آزار مفسدین است ، بنا بر این حجاب شرافت و بزرگوارى توست ، آرى دخترم این گوشه اى از فلسفه حجاب بوده که تذکر دادم .
پس از شنیدن این مطلب ، آن خانم مسیحى فکرى کرد... و سپس با چهره اى درخشان گفت : من تا بحال این گونه نشنیده بودم ... شما بسیار جالب بیان کردى ، و اکنون اسلام را میپذیرم .
دوشیزه مسیحى در همان جلسه ، شهادتین را بر زبان جارى کرد، و اسلام را پذیرفت .
خواننده محترم : از این گفتگوى مذهبى آشکار شد که اسلام مى خواهد شخصیت و پاکى زن را حفظ نماید، و به دنبال آن از اجتماع حمایت کند، از این رو حجاب را به عنوان شرط اساسى براى هدف مزبور لازم دانسته است . همچنین از این گفتگو روشن مى شود که اغلب بانوانیکه بى حجاب هستند از فلسفه حکیمانه حجاب اطلاع ندارند و به آثار پرسودش توجه ندارند و از مفاسد بى حجابى غافلند، تنها بوسیله حجاب ، عفت و شخصیت زن حفاظت مى شود، و از خطرات ناشى از بى حجابى در امان میمانند.(2)


1- بحارالانوار: ج 8، ص 309، روایت 75، باب 24

2- خواهرم حجاب سعادت است : 14

۰

حجاب حضرت زهرا (علیهاالسلام )

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

حجاب حضرت زهرا (علیهاالسلام )

امام باقر (ع) فرمود:
روزى پیغمبر اسلام (ص) همراه جابر به طرف خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام ) حرکت کردند، وقتى که کنار در رسیدند، پیغمبر (ص) دستش ‍ را روى در گذاشت و با صداى بلند فرمود: سلام علیکم .
حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: و علیکم السّلام
حضرت رسول (ص) فرمود: آیا اجازه هست وارد خانه بشویم ؟ حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: آرى اى رسول خدا.
حضرت رسول (ص) فرمود: آیا اجازه هست همراه شخصى که با من است وارد گردم ؟
حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) فرمود: سر برهنه هستم .
حضرت پیغمبر (ص) فرمود: با رو انداز، خود را بپوشان . حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) خود را پوشانید. بار دیگر حضرت پیغمبر براى خود و جابر طلب اجازه کرد، حضرت فاطمه (علیهاالسلام ) اجازه داد، آنگاه آن دو وارد خانه شدند.(1)
گرسنه شکم و شهوت
حضرت حجة الاسلام والمسلمین مروج الاسلام والدّین حاج شیخ غلامرضا فیروزیان فرمودند:
تابستان سال 1323 در ونک مستوفى منبر میرفتم . امام جماعت آنجا سید بزرگوارى بود که اَلا ن با گذشت ، 55 سال نامش را فراموش ‍ کرده ام .
بین گفتگوهایى که با هم داشتیم تعریف کرد:
که یک روز صداى در منزل بلند شد، وقتى آمدم در را باز کردم ، خانمى نیمه برهنه و بى حجاب و آرایش کرده و دست و سینه باز را مقابل خود دیدم ، خواستم درب را ببندم و به او بى اعتنایى کنم . فکر کردم همین که در خانه یک روحانى با این قیافه آمده شاید معایب بى حجابى را نمیداند: و شاید بتوانم نصیحتش کنم .
سرم را پائین انداخته و گفتم بفرمائید، داخل اطاق شده نشست ، و مسئله اى در مورد ارث از من سئوال کرد. من گفتم خانم منهم از شما مى خواهم مسئله اى بپرسم اگر جواب دادید منهم جواب مى دهیم گفت : شما از من ؟گفتم بله . گفت بفرمائید؟
گفتم : شخصى در محلى مشغول غذا خوردنست غذا هم بسیار مطبوع و خوشبو است ، گرسنه اى از کنار او مى گذرد، پایش از حرکت مى ایستد جلوى او مى نشیند شاید تعارفش کند، ولى او اعتنا نمى کند.
شخص گرسنه تقاضاى یک لقمه میکند او میگوید: غذا متعلق بمن است و نمى دهم هر چه التماس مى کند او به خوردن ادامه میدهد، خانم این چگونه آدمیست ؟
گفت : آن شخص بیرحم از شمر بدتر است .
گفتم : گرسنه دو جور است ، یکى گرسنه شکم و یکى گرسنه شهوت .
جوان غربى و گرسنه شوت ، خانم نیمه برهنه و زیبائى را مى بیند که همه نوع عطرها و آرایش هاى مطبوع دارد، هر چه با او راه میرود شاید خانم توجهى به او بکند و مقدارى روى خوش به او نشان بدهد، جوان او اعتنا نمى کند.
جوان : اظهار علاقه میکند، زن : محل نمى گذارد، جوان : خواهش ‍ مى کند، زن میگوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت کنم .
جوان التماس میکند، زن : توجه نمى کند. این خانم چگونه آدمى است ؟
خانم فکرى کرد و از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت .
فردا درب منزل صدا کرد، رفتم در را باز کردم ، دیدم سرهنگى دم در ایستاده و اجازه ورود مى خواهد، وقتى وارد اطاق شد و نشست . گفت : من شوهر همان خانم دیروزى هستم ، وقتى که با او ازدواج کردم چون خانواده اى مذهبى بودیم از او خواستم با حجاب باشد، گفت : بعد از ازدواج ، ولى آنچه به او گفتم و خواهش کردم تهدید کردم ، زیر بار نرفت ولى دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامى خواست ، نمى دانم شما دیروز به او چه گفتید: ماجرا را به او گفتم : او با خود عبایى آورده بود. به من داد و تشکر کرد و رفت .

1- فروع کافى : ج 5، ص 529

۱

من یک دختر دبیرستانی هستم که در جمع دوستانی قرار دارم که یکی از آنها مرتکب گناه بزرگی شده است

سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ خاطرات مدرسه نماز

سوال – من یک دختر دبیرستانی هستم که در جمع دوستانی قرار دارم که یکی از آنها مرتکب گناه بزرگی شده است . بعضی از آنها هم با پسرها دوست هستند ولی من همیشه از اینکه با پسری دوست نیستم افتخار می کنم زیرا در خانه ی مدهبی هستم . تازگی نماز را کنار گذاشته ام و از این من دوست این ها هستم می ترسم که دچار عذاب الهی بشوم و راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – دوستی های آلوده بالاخره انسان را آلوده می کند . این نشان می دهد که ظرفیت ایمان در وجود ایشان هست ، نورانیت در این جوان عزیز هست . ایشان سعی کند که دارائی هایش را در یک قمار نبازد . شیطان در کمین همین نوجوان هاست که آنها را بدزد و برای همیشه آنها را خراب کند . این نوجوان احساس زیبا و قشنگی دارد . دوستی های پسر و دختر محبت نیست هوسرانی است . هوسرانی غیر از محبت است . الان واژه ی عشق ، آزادی پ، محبت و دوست واژگانی است مظلوم واقع می شوند . ارتباط زشت هوسرانی برقرار می کنند و بعد نام آن را عشق و محبت می گذارند . ما باید این واژگان را از اسارت این انحراف ها نجات بدهیم . محبت یک حقیقت زیبای سالم است اما وقتی درفضای غیر استاندارد به بازار می آید هر انسان عاقلی هر جنسی را نمی خرد . اینکه این جنس چقدر زیباست و رنگ قشنگی دارد که نباید آن را خرید . پدر و مادر جنس را ارزیابی می کند که ببیند این جنس قابل خرید هست یا خیر . سرمایه اش را به فروشنده براحتی نمی دهد . شاید تقلبی باشد . شیطان یک فروشنده ی متقلبی است که دراین امور احساسی راه افتاده است و جنس های بدلی تزیین شده را عرضه می کند . ما باید حواس مان را جمع کنیم . ما نباید به شیطان بگوییم که چرا این کار را می کنی ؟ زیرا او شیطان است و اگر شیطان غیر از این بکند جای تعجب دارد . شیطان باید کاری بکند که کلاه سر شما بگذارد . معنای شیطنت همین است . روز قیامت شیطان به فریب خورده ها می گوید که چرا من را ملامت می کنید ؟ من که شیطان بودم و کارم شیطنت بود و کارم را انجام می دادم .من فقط شما را دعوت می کردم . شما خودتان را ملامت کنید . من جنس تقلبی به بازار عرضه می کردم ، تو چرا می خرید ؟ تو باید چشمت را باز می کردی ؟ مگر خدا به تو چشم نداده است . نوجوانان دقت کنند .شما با این نوع حضورها در این جلسات آلوده می خواهید چه کسانی را راضی کنید ؟ می گویید دوستان ، آیا آنها واقعا دوست هستند ؟ کسی که دارد ما را به آتش می کشد و به ما محبت جایگزین به غلط می دهد . محبت خدا و اهل بیت را از دل من بیرون می کند و محبت نامحرم را در دل من می گذارد . روایت داریم که پرورش محبت نامحرم در دل پرورش آتش جهنم است . یعنی تو را می سوزاند . مثل معتادی که می خواهد دیگران را هم آلوده کند . خیلی از نوجوانها پایان کار را نمی دانند . کار به قیامت نرسیده آنقدر برای شخص من این مراجعات بوده است که آنها اشک حسرت و پشیمانی ریخته اند . پیامبر فرمود : اگر خدا بنده ای از امت من را دوست بدارد ، محبت این انسان را در دل پاکان ، ملائکه و سکان عرش خودش می اندازد تا او را دوست بدارند . گوارا باد بر این انسان . در روز قیامت این افراد دیگران را شفاعت می کنند . قرآن می فرماید : بهترین دوستان شما سالحین انبیاء و پاکان هستند . رفیق هایی انتخاب کنید که به آنها افتخار کنید . برنامه به من اجازه نمی دهد که درباره ی کسانی که با من مشاوره می کنند توضیحاتی بدهم تا با ادبیات تلخ آنها آشنا بشوید . انسان وقتی در مسیر حرام می رود همین خودش تزلزل است . وقتی می بینی که روشی را دنبال می کند که خدا و پیامبر او را تایید نمی کنند آیا این تزلزل نیست ؟ کسی گفته اینکه می گویند که اگر کسی تریاک بکشد معتاد می شود را من قبول ندارم زیرا خودم بیست سال است که تریاک می کشم ولی معتاد نشده ام . این خودش تزلزل است . آیا اینها دوست هستند که می خواهند آتش جهنم را در دل ما بپرورانند ؟ البته ممکن است بعضی ها بگویند که ما رابطه خلاف نداریم ، ما قصد ازدواج داریم . از این مقوله ها بسیار داریم که می گوید قصد ازدواج دارد ولی متوجه پایانه ی این ارتباطات نمی شود . اینکه نماز را کنارگذاشته اند این خودش تلنگری است که مواظب باش و هشدار خطرناکی است . مواظب باش که شیطان در کمین است . اول نماز رااز تو گرفته و چه بسا رابطه را هم برای تو ایجاد کند . جاده ی شیطان استدراج است یعنی جاده اش شیب ملایم دارد . کمکم انسان را به طرف پایین می برد . این نوجوان که صفای ایمانی دارد تا این مقدار تحت تاثیر قرا نگرفته برگردد و حرکتش را جبران کند و مطمئن باشد که از چنگال شیطان نجات پیدا می کند . فضای ارتباط با خدا زیباست . چرا می خواهیم با خدا قهر کنیم ؟ ای جوان عزیز با شیطان قهر کن . یکنفر در دریا غرق شده است و یک کوسه دهان باز کرده که او را ببلعد و یک نجات غریق هم می خواهد او را نجات بدهد . او باید متوسل به کدام بشود ؟ آیا از دست نجات غریق فرار کند و به دهان کوسه برود ؟ یا خودش را از خطر حفظ کند و دست به دست غریق نجات بدهد ؟ برویم دست در دست نماز بگذاریم و با خدا و فاطمه ی زهرا دوست بشویم .

سخنان حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا مورخ 4 اردیبهشت 1390

۰

پرسش و پاسخ احکام/دخترکلاس پنجم

احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ خاطرات مدرسه نماز

من دختری هستم که کلاس پنجم هستم . از وقتی به سن تکلیف رسیده ام نمازهایم را کامل نخوانده ام و الان که نمازهایم را می خوانم و به سوی خدا برگشته ام نمی دانم که خدا از من راضی است یا خیر . از کجا بفهمم که خدا از من راضی است ؟

من دختری هستم که کلاس پنجم هستم . از وقتی به سن تکلیف رسیده ام نمازهایم را کامل نخوانده ام و الان که نمازهایم را می خوانم و به سوی خدا برگشته ام نمی دانم که خدا از من راضی است یا خیر . از کجا بفهمم که خدا از من راضی است ؟
پاسخ – ما از این نوع پیام ها و تلفن ها زیاد داریم . این نشان می دهد که مردم ما حتی آنهایی که سی سال نماز نخوانده اند و ارتباط شان را در قالب نماز با خدا برقرار نکرده اند اما باز این استعداد و این عشق در درون شان هنوز سوسو می زند . و این نوزانیت در وجودشان خاموش نشده است . بینندگان عزیز ، این نور ها حتی اگر کم سو هم شده ، هوای آن را داشته باشید . ببینید سی سال فاصله ، اما باز بوی ایمان نورانیت در وجودش می شود ، متوجه خلافش می شود ، برمی گردد ، این اتفاق می تواند برای همه ی ما بیفتد . بزرگترین عنصر نابود کننده و خاموش کننده ی این نورانیت ها نا امیدی ها و یأس هاست . یعنی آن شیطان خبیثی که می خواهد در وجود ما بدمد که تمام شد و همه چیز از بین رفت و آب از سرت گذشت . شما از کجا می دانی که آب از سرت گذشته است . اگر آب از سرت گذشته بود خفه شده بودی ، اگر خفه شده باشی که نمی توانی نفس بزنی . این همه ابراز عشق و علاقه به خدای متعال ، توبه کردن و برگشتن ، احساس می کنم تا به الان که سی سال خلاف کرده ام ، اینها همه آثار حیات است . این آثار ممات نیست . این احساس ها ، احساس های یک انسان مرده نیست . کسی که می گوید آب از سرم گذشته و خفه شده ام ، او که دیگر احساس قشنگی ندارد . احساس بازگشت نمی کند . امکان اینکه می توانم نسبت به حرکتهای قبلی یک بازیابی در وجود خودم بکنم و برگردم ، اصلا این احساس ها را نمی کند. اگر شخصی دارای این احساسات است بداند که آب از سرش نگذشته است . و این شیطان خبیث است که علی الدوام ناامیدی را تزریق می کند. یکی از نشانه هایی که ما ببینیم خدا از ما راضی هست یا خیر ، این است که می بینیم همان اندازه که شما خدا را قبول کردی وامر و سخن او را پذیرفته اید ، وضوء گرفته اید و رو به قبله ایستاده اید ، اینها کم نشانه هایی نیست . اینها فریادی از طرف حقیقت است که بنده ی من قبولت کردم ، اگر تو را نپذیرفته بودم این حرکت از تو صادر نمی شد . این نماز را نمی خواندی . همین احساس شرمندگی که داری نشانه ی این است که من تو را پذیرفته ام . این رویکرد عابدانه و تائبانه که به سمت عبادت می آید حتی اگر سیصدسال هم گناه کرده ، توبه می کند .توبه یعنی چه ؟ یعنی اول خدا یک سیگنال به قلب طرف می فرستد چون مستعد است بعدطرف یک پژواکی در وجودش صورت می گیرد و یک پیامی از ناحیه ی حق به قلبش می رود ، وقتی به دلش خورد یک تکانی می خورد . آخر این چه کاری است که من می کنم ؟ چرا من باید نمازم را ترک کنم ؟ چرا باید حجابم را رعایت نکنم ؟ این چراها در وجودش فعال می شود ، این نشان می دهد که پژواک عنایتی است که به قلبش شده است ، برمی گردد و می گوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه . خدایا من از کارهای زشت خودم بدم می آید . توبه ای که این شخص می کند مسبوق به توبه ی الهی است . یعنی اول خدا به او رو کرده است و دل طرف را به سمت خودش می چرخاند ، بعد که به سمت او چرخید می بیند که از گناه بدش می آید و از عبادت خوشش می آید . بعد می گوید که خدایا از کارهایم پشیمان هستم و خدا هم می گوید که من قبول می کنم . هر توبه این سه مرحله را دارد . وقتی این اتفاق افتاد شیطان به سرعت فعال می شود . این نیروی کششی از طرف حق می آید و این نیروی دفعی از ناحیه ی شیطان فعال می شود . و می گوید که کجا می خواهی بروی ؟ با کدام سابقه ؟با این همه گناه می خواهی برگردی ؟ این همه آلودگی خجالت نمی کشی ؟ اصلا رویت می شود به خدا نگاه کنی ؟ کدام خدا ؟ بااین همه خلاف کجا می خواهی برگردی ؟ یا اصل عقیده به خدا ار از او می گیرد یا اینکه می گوید که امکان ندارد که تو برگردی .خدا تا این اندازه گناه را نمی بخشد . این نیروی بازدارنده در وجود طرف فعال می شود و طرف را مایوس می کند . باز از نیروی کششی الهی پیام می آید که بیا ، نا امید مباش ، ناراحت نباش . باز شیطان می گوید که این پیام ها برای تو نیست این برای کسانی است که پاک هستند و خلاف کوچکی کرده اند ، به آنها می گویند : برگردید. تو با این سابقه می خواهی چکار کنی ؟ این همه نمازها و روزه هایی که بدهکار هستی می خواهی چکار کنی ؟ شیطان بازگشت را سخت جلوه می دهد . سیاهی هیا وجودش را بزرگنمایی و سیاه نمایی می کند و روحیه اش را ضعیف می کند تا توان بازگشت را از او بگیرد . این حرکت شیطانی است . خدا مرتب پیام می دهد بیا . همه ی اینها نشان می دهد رضایت خداوند متعال است . در روایت داریم که وقتی شما اقرا به گناه می کنید این نشانه ی این است که خدا از شما راضی است . شما امید به پروردگار دارید. یعنی وقتی می گویید به خدا امید دارم این نشان می دهد که خدا از شما راضی است

سخنان حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا مورخ 4 اردیبهشت 1390

۰

گوشی تلفن، اینترنت، لاین، روزنامه، تلوزیون،...

احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

گوشی تلفن، اینترنت، لاین، روزنامه، تلوزیون،...

رهروان ولایت ـ

گوشی تلفن، اینترنت، لاین، روزنامه، تلوزیون...

در دنیای امروز درون خانه ها، پدرخانه یکطرف مشغول نگاه کردن کلیپ ها یا مشغول جواب دادن به سوالات یا پست های درون شبکه‌های اجتماعی گوشی خود است، مادر همینطور یا مشغول ور رفتن با گوشی یا تبلت خود است، بچۀ خانواده نیز مشغول نگاه کردن شبکه‌های تلوزیونی یا بازی با تبلتی هست که پدر برای او خریده، هرکدام مشغول کار خود می‌باشند، بدون هیچگونه ارتباط وصمیمیت درون خانواده، ارتباط گفتاری بین پدر وفرزند یا زن با شوهر وبرعکس...    

همۀ اینها بخاطر نداشتن یک برنامۀ منسجم درون خانه می‌باشد وقتی به سبک زندگی سفارش شده در دین مبین اسلام نگاه می‌کنیم می‌بینیم بر روی برنامه ریزی در زندگی بسیار سفارش شده است تاجایی که پیامبر(ص) که قرآن از او به الگوی نیکو [احزاب/21] نام می‌برد برای زندگی روزمرۀ خود برنامه داشتند بالاخص برای زمانی که درون خانه بودند.

امام حسین (ع) می‌فرماید: ازپدرم علی (ع) که بیش از سی سال از عمر خود را با رسول‌خدا (ص) سپری کرده و از اخلاق داخلی وخارجی حضرتش اطلاع دقیق دارد، در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال کردم، ایشان فرمودند:

وقتی به خانه اش می‌رفت، اوقاتش را سه قسمت می‌کرد: یک قسمت برای خدا و یک قسمت برای خانواده‌اش ویک قسمت برای خودش.

آنگاه قسمت خودش را نیز میان خود ومردم تقسیم می‌کرد وآن را برای بستگان وبزرگان صحابه (که در منزل به خدمت او می‌رسیدند) قرار می‌داد و ذره‌ای از امکانات خود را از آنان دریغ نمی‌نمود. بلکه آنچه امکان داشت درحقشان انجام می‌داد.[1]

این روش در سیرۀ علمای ما نیز دیده می شود علاوه بر اینکه در کارهای منزل به همسرانشان کمک می‌کردند وقت برای فرزندان نیز می گذاشتند:

درمورد حضرت امام خمینی نوشته اند: آن بزرگوار در زندگی خود نظم وبرنامه ریزی ویژه‌ای داشت. کارهایشان در ساعت مقرر انجام می‌شد. یعنی خیلی مقید بود در ساعت معین غذابخورد، در ساعت معین بخوابند، و راس ساعتی خاص بلند شوند.

خانم فاطمه طباطبایی (عروس حضرت امام(ره) ) نقل می کند: همسر امام می‌گفتند: چون بچه‌هایشان شب تا صبح گریه می‌کردند و ایشان مجبور بودند تا صبح بیدار بمانند، امام شب را تقسیم کرده بودند. یعنی مثلاً دو ساعت ایشان بچه را ساکت می‌کردند و خانم می خوابیدند و بعد دو ساعت خودشان می‌خوابیدند و خانم بچه را نگه می داشتند. البته روزها که مشغول درس و بحث بودند، فرصتی برای نگهداری بچه ها نداشتند.
فرزندانشان تعریف می کنند که ایشان با آن ها بازی می‌کردند یعنی بعد از تمام شدن درس، ساعتی را به بازی با بچه ها می‌پرداختند و به این ترتیب به خانم در کار تربیت بچه ها کمک می کردند.[2]

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

1] سنن النبی، ص14.

2] پا به پای آفتاب، ج1، ص173.

۰

چت و گناهانی که او را همراهی می‌کنند

علمای دین احکام امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

چت و گناهانی که او را همراهی می‌کنند

پسر: سلام عزیزم، خوبی؟ می تونم چندلحظه وقتتون را بگیرم ؟

دختر: سلام، خواهش می کن، asl plz

پسر: اصفهان، حمید، ۲۶ سال،  شما چطور؟

دختر‌: اصفهان، نازنین، ۲۲

پسر: وای چه اسم قشنگی داری، من این اسم رو خیلی دوست دارم.

دختر: مرسی! اسم شما هم قشنگه، ببخشید شما مجردین؟

پسر: بله. شما چی؟ ازدواج کردین؟

دختر: نه، مجردم، راستی تحصیلاتتون چیه؟

پسر: من فارغ التحصیل رشته مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا هستم، شما چی؟

دختر: من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.

پسر: چه عالی! واقعا از آشناییتون خوشحالم.

دختر: مرسی، من هم همین طور، راستی شما کجای  اصفهان هستین؟

پسر: من بچه ارغوانیه، خیابان…… کوچه……پلاک….شما چی؟

دختر: ما هم همون خیابون هستیم و همسایه کناری، شما حمید ....نیستی؟

پسر: بله...

دختر : جدی؟ حمید تویی؟ خجالت نمی‌کشی چت می‌کنی؟ تو که امروز با زنت تو نوبت پرداخت اقساط عقب مونده خانه بودی و داشتی از بانک التماس می‌کردی برات مهلت بده.! مکانیکی را کنار گذاشتی داری چت می‌کنی؟

پسر : اِه، صغرا خانم شمائین؟ چرا از اول نگفتین؟ امروز شوهرت آمده بود می‌گفت با زنم خوشبختم!!!!

.....

این نمونه‌ای از چت بین دو جنس مخالف در اینترنت است، که البته بسیار خلاصه و با حذف کلمات زننده است، از این مدل چت‌ها و آشنایی‌ها در اینترنت فراوان است.

در این چت سه گناه بسیار مهم به چشم می‌خورد:

اولین گناه خلوت کردن با نامحرم است، که قطعا اولین گام برای انحراف است همان گونه که از امام باقر علیه السلام این گونه روایت شده که حضرت فرمودند: «وقتى نوح علیه السلام قوم خود را به درگاه خداوند عزّ و جلّ نفرین کرد، ابلیس، که لعنت خدا بر او باد، نزد وى آمد و گفت: اى نوح! ... در سه جا به یاد من باش؛ زیرا، من در یکى از این سه جا، بیش از هر زمانى به انسان نزدیکم: هر گاه خشمگین شدى به یاد من باش، هر گاه میان دو نفر داورى کردى به یاد من باش، و هر گاه با زنى «نا محرم» تنها بودى و هیچ کس با شما نبود به یاد من باش.». [1]

دومین گناهی که در این چت به چشم می‌خورد، گفتگوی با نامحرم است؛ البته صرف گفتگوی با نامحرم حرام نیست بلکه مراجع بزرگوار تقلید در این خصوص فرموده‌اند:  «حرف زدن با نامحرم به مقداری که ضرورت باشد و مفسده نداشته باشد و با قصد لذت هم نباشد، اشکال ندارد ،ولی با قصد لذت حرام است». [2]
«چت کردن با جنس مخالف اشکال دارد، و غالبا پیامدهای منفی به همراه دارد، مگر اینکه مقدمه ازدواج باشد یا ضرورت دیگری در بین باشد که در این صورت به مقداری که جهت ازدواج لازم است، و به مقداری که ضرورت باشد و مفسده نداشته باشد ،اشکالی ندارد».[3]

وقتی پسر می‌تواند با هم جنس خودش چت کند، اما باز به دنبال جنس مخالف است هدفش چه می‌تواند باشد؟ آیا هدف ازدواج است؟ آیا هدف تحصیل علم است؟ یا این که هدف شهوت‎رانی و هوس‎بازی و لذت بی‎قید و شرط است؟

با توجه به این که وقتی دو نامحرم با هم خلوت می‌کنند و مشغول گفتگو می‌شود نفر سومی که شیطان باشد نیز خودش را با عجله می‌رساند، می‌شود فهمید که احتمال این که هدف شهوت و هوس رانی باشد دور از انتظار نیست؛ چرا که شیطان برای رخنه کردن در وجود انسان از راه‌های مختلفی وارد می‌شود و برای این که دختر و پسری را به گناه بکشد اول این گونه وسوسه می‌کند که روابط فقط در حد احوال پرسی و بدون کلمات عاشقانه و شهوت رانی و هوس بازی باشد.

همان گونه که از معصوم نقل شده که فرمودند: «ابلیس به موسى علیه السلام گفت: اى موسى! با زنى که به تو حلال و محرم نیست خلوت مکن؛ زیرا هیچ مردى با زنِ نا محرم، تنها نشد، جز این که من شخصاً، و نه یارانم، با او باشم».[4]

البته ممکن است روزهای اول، چت رنگ و بوی لذت و شهوت نداشته باشد اما به مرور زمان این روابط به انحراف می‌رسد چرا که  همان گونه که حضرت علی علیه‎السلام در این خصوص می‌فرماید: «اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دل‌ها را منحرف می‌سازد .»[5]

سومین گناهی که در این چت وجود دارد دروغ گویی طرفین است، هم دختر و هم پسر...

بسیاری از انحرافات، به خصوص انحرافات جنسی و آلوده شدن دختران و پسران و تباه شدن زندگی‌ها ریشه در دروغ دارد، چرا که اگر همه رذائل را در اتاقی زندانی کنند، کلیدی که همه را آزاد کرده و در صحنه احتماع و مردم پخش می‌کند دروغ گویی است همان گونه که در روایتی از وجود نازنین امام عسکری علیه السلام نقل شده که حضرت فرمودند: «زشتى‏‌ها را در خانه‌‏اى گذاشته‏‌اند و دروغ را کلید آن خانه قرار داده‌‏اند.».[6]

اگر دختر و پسری که با هم چت می‌کنند واقعیت را بیان کنند و بگویند هدف اصلی در این چت چیست، قطعا به گناه و انحراف کشیده نمی‌شود؛ اصلا سراغ چت نمی‌روند، آدمی زمانی سراغ چت می‌رود که به دروغ از شهوت به عشق تعبیر می‌کند و کلمه «دوست دارم» را وسیله‌ای جهت رسیدن به شهوت و هوس‌رانی قرار می‌دهد و در این صورت است که گناهانی مانند زنا و خیانت، و...سر و کله‌شان پیدا می‌شود.

با توجه به مطالب قوق می شود به این نتیجه رسید که انسانی که در فضای مجازی مشغول به فعالیت است باید مواظب باشد که با نامحرم وارد چت نشود مگر آن حد و اندازه حلالی که مراجع عظام تقلید بیان کرده‌اند و مواظب باشد که به دروغ و فریب کاری مبتلا نشود.

-------------------------------

منابع:

[1]. «الإمامُ الباقرُ علیه السلام : لَمّا دَعا نوحٌ علیه السلام رَبَّهُ عَزَّ و جلَّ على قَومِهِ أتاهُ إبلیسُ لَعَنَهُ اللّه ُ فقالَ : یا نوحُ... اذکُرْنی فی ثلاثةِ مَواطِنَ ، فإنّی أقرَبُ ما أکُونُ إلى العَبدِ إذا کانَ فی إحداهُنَّ : اُذکُرْنی إذا غَضِبتَ ، و اذکُرْنی إذا حَکَمتَ بینَ اثنَینِ ، و اذکُرْنی إذا کُنتَ مَع امرأةٍ خالیا لَیسَ مَعَکُما أحَدٌ.» [میزان الحمه حدیث شماره ۹۵۷۱]
[2]. .آیت الله مکارم، استفتائات جدید، ج2،سؤال 1387.
[3].  آیت الله مکارم شیرازی، بخشی از مسائل کثیر الابتلاء، مسئله 89.
[4]. «قال رسول الله قال:مَن کانَ یُؤمِنُ باللّه ِ و الیَومِ الآخِرِ فلا یَبیتُ فی مَوضِعٍ یَسمَعُ نَفَسَهُ امرأةٌ لَیست لَهُ بمَحرَمَةٍ ». [میزان الحکمه روایت شماره ۱۸۷۵۷]
[5].  وسائل الشیعه، ج 7، ص 76.
[6]. «جعلت الخبائث کلها فی بیت واحد و جعل مفتاح‌ها الکذب» [جامع الاخبار، ص 418، فصل فى الکذب و الصدق، ح 1162]

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی