نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۴۸۸ مطلب با موضوع «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۲

میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس

میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس

شب، طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود. به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دخترگفت: «شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ‏ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از طرفی چون این دختر شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود، لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد، ماموران، شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید: «چرا شب به ما اطلاع ندادی و ….»
محمد باقر گفت: «شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید: چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمایی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … لذا علت را پرسید طلبه گفت: «چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفسم مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند.»
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب «میرداماد» را داد. میر برهان الدین محمدباقر استرآبادی، مشهور به «میرداماد»، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان بود و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد می کنند و از مهمترین شاگردان او می توان به ملا صدرا صاحب اسفار اشاره نمود.

منبع:سایت باحجاب

۰

شیخ رجبعلی خیاط و باز شدن چشم برزخی

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

شیخ رجبعلی خیاط و باز شدن چشم برزخی

شیخ رجبعلی خیاط و باز شدن چشم برزخی

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در دیداری که با حضرت آیه الله سید محمدهادی میلانی داشت، تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: «در ایام جوانی (حدود ۲۳ سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرامِ آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.» سپس به خداوند عرضه داشتم:
«خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.»
آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می‌کند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر می‌گریزد. این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد. دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را که دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود. به طوری که چون از خانه خود بیرون می‌آید، بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند و برخی اسرار برای او کشف می‌شود.
از جناب شیخ نقل شده است که فرمود:
«روزی از چهار راه “مولوی” و از مسیر خیابان “سیروس” به چهار راه “گلوبندک” رفتم و برگشتم، فقط یک چهره آدم دیدم.»
مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است، گاهی به مناسبتی بدان اشاره‌ای می‌کرد و می‌فرمود: «من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک می‌کنم و از آن چشم می‌پوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.»

منبع:سایت باحجاب

۰

نیکی هارمان زن تازه مسلمان هلندی

حجاب سبک زندگی اسلامی

نیکی هارمان زن تازه مسلمان هلندی

نیکی هارمان زن تازه مسلمان هلندی

نیکی هارمان زن تازه مسلمان هلندی است، که بعد از تشرف به اسلام نام خود را فاطمه نهاد. وی از جمله مسلمانانی است که از طریق اینترنت با اسلام اشنا شد و تغییر دین داد فرصتی دست داد تا با وی گفتگو داشته باشیم ولی به علت اینکه با فارسی چندان آشنایی نداشت به واسطه سایت رهیافتگان و با کمک همسر وی حجت الاسلام حمید مقدم صحبت کردیم.

خانم نیکی (فاطمه) هارمان چه شد که تصمیم گرفتید به اسلام بگروید و مسلمان شوید؟
ذهن کنجکاو و پرسوالی داشتم از همان نوجوانی احساس می‌کردم حقیقتی وجود دارد که کسی باان اشنا نیست در وجودم تحولاتی روحی ایجاد شده بود و هرچه از دیگران سوال می‌کردم کسی جواب قانع کننده‌ای به من نمی‌داد برای همین خودم به دنبال تحقیق ومطالعه رفتم از انجایی که رسانه‌های غربی به خصوص فضای مجازی هجمه‌های سنگینی علیه اسلام وارد کرده بودند کنجکاو شده بودم که این اسلام چیست و مسلمانان چه کسانی هستند که این چنین هجمه‌ای علیه شان شده است حتی قرانی با ترجمعه هلندی هم تهیه ‌کرده و می‌خواند همین باعث شد تا درباره اسلام علاقه‌مند شوم در اینترنت به دنبال مطالب بیشتری می‌گشتم و در اخرسال ۲۰۰۷ بود که مسلمان شدم.

یعنی از طریق اینترنت با اسلام آشنا شدید؟
بله انجا کسی نبود تا بااو حرف بزنم و اطلاعاتی بگیرم هرچه می‌خواستم بفهمم از طریق اینترنت بود و خوب ابتدا به دلیل تبلیغات رسانه‌ای وهابیون به انها پیوستم و طبق مبنای اهل تسنن ایمان آوردم و احکام و دستورات اولیه را یاد گرفتم ولی‌ آنها فضای بازی نداشتند.

چطور به مذهب تشیع گرایش پیدا می کند؟
از آنجا که مدام رسانه‌های غربی علیه ایران هجمه‌های زیادی داشتند کنجکاو شدم که ایران کجاست و چرا اینقدر علیه آن گفته می‌شود بعد متوجه شدم که ایرانی‌ها مذهب تشیع دارند و همین باعث شد تا بیشتر در مورد تشیع اطلاعات جمع کنم. از آن طرف کسی پاسخی به من نمی‌داد به دنبال تحقیقاتی که داشت کتاب خانم مستشرقی به دستم می‌افتد که نویسنده آن کتاب بی‌طرفانه تاریخ صدر اسلام را نوشته بود از وقایع بعد از رحلت پیامبر و ماجرای شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در ان کتاب خیلی بی‌طرفانه ‌حق را به حضرت زهرا داده بود همین باعث شد تا از طریق اینترنت درباره ایشان بیشتر تحقیق کنم و برای همین فهمیدم که تشیع کاملتر است و شیعه شدم. البته قبل از تشرف به تشیع یک بار خوابی دیده بودم به این صورت که در مسجدی دوازده عکس نورانی نصب کرده بودند که عکس پیامبر و عکس دوازدهم نسبت به بقیه نورانی‌تر بود این در ذهنم بود تا اینکه بعد از تحقیق درباره تشیع متوجه شدم شیعیان معتقد به دوازده امام و پیامبر هستند و این هم چراغی برای هدایتم شد.

جمعیت شیعیان در هلند چقدر است؟
هلند کشوری با حدود ۱۶ میلیون جمعیت است که اغلب لاییک هستد و تعداد کمی شیعه دارد آنها هم جلسات و برنامه‌های کوتاهی دارند برای همین بیشتر اطلاعات خود را از اینترنت گرفتم حتی مرجع تقلید خود را هم از اینترنت انتخاب کردم که حضرت ایت الله سیستانی بود و از دستورات و احکام ایشان استفاده می کردم.

صفحات اینترنتی شیعه در هلند به چه زبانی است؟
بیشتر به زبان انگلیسی است؛ البته منابع و صفحات هلندی هم درباره شیعه هست ولی خیلی کم هستند.

آقای مقدم ازدواج شما هم از طریق اینترنت بود؟
همسرم بعد از تشرف به اسلام در یکی از شبکه‌های اجتماعی با خواهرم آشنا شد و ارتباط گرفت به عنوان شیعه سوال و جواب‌هایی بین آنها ردو بدل می‌شد بعد از ان ایشان به ایران سفر می‌کند و اینجا بود که با هم آشنا می‌شویم و ازدواج می‌کنیم.

همسرشما صفحه فیس بوک هم دارند؟
بله؛ صفحه‌ای است که اغلب هلندی‌ها عضو آن هستند و او هم عضویت دارد البته بعد از ازدواج و بچه‌داری مسایل خانه حضورش کمتر شده است وقتی باردار شد عضو صفحه خانم‌های باردار شد انجا خانم‌ها با هم درباره مسایل مربوط به بچه و باراداری ارتباط دارند که همسرم هم درلابه لای مطالب از اسلام احادیث، ایران و تشیع پست می‌گذاشت که دوست داشتند و ابزارعلاقه می‌کردند البته از کشورهای مختلف عضو این صفحه هستند همسرم کم و بیش عضویت دارد برخی مسلمان و برخی هم لاییک هستند اما در کل مطالب خانمم من باز خورد خوبی داشت.

در صفحات فیس بوک از طرف طیف یا گروه خاصی اذیت نمی‌شدید؟
البته بیشتر به صورت خصوصی بین دوستان بود ولی قبل از ان که صفحه بصورت عمومی بود گاهی وقتی پستی می‌گذاشتنم سلفی‌ها کامنت‌های توهین آمیز و تهدید برایم می‌گذاشتند انها در فضای مجازی خیلی فعال هستند برعکس شیعه که چندان فعالیت ندارد.

شما الان در سایر شبکه‌های اجتماعی هم حضور دارند؟
نه فرصت نمی کنند بیشتر همان صفحه بارداری پست می گذارد از طرفی سرعت اینترنت در ایران اجازه این کار را هم نمی‌دهد.

از خانواده شما فرد دیگری هم مسلمان شده است؟
نه همه لاییک هستند.

فعالیت هلندی‌ها در یوتیوپ چگونه است؟
بیشتر در فیس‌بوک هستند.

درمورد فضای فرهنگی وضعیت هلند چگونه است؟
هلند یکی از کشورهایی است که بیش از بقیه کشورهای اروپایی سعی میکند خود را با امریکا و سبک زندگی امریکایی همسو کند. به همین لحاظ و بخاطر جو لائیک که در هلند حاکم است بحثهای اخلاقی هم انجا مناسب نیست حتی در آمستردام خیابان معروفی وجود دارد که از اول تا انتها پشت ویترین زن و مرد برای امور جنسی عرضه می شود به نوعی که جاذبه توریستی هم شده است. این موضوع در کل اروپا فقط در هلند وجود دارد و این نشان دهنده عمق بحث فساد در این کشور است. هرچند مسیحیان دو آتیشه تبشیری دارند اما اکثریت لائیک‌اند مثلا در خانوداه خود من هیچکس مسیحی نیست و نگاه دین گریزانه مانند خیلی از مردم کشورم در خانواده‌ام حاکم است.

چه تاثیری حضور شیعیان در فضای مجازی دارد؟
خیلی موثر است چون با توجه به هجمه‌ای که علیه اسلام می‌شود کمبودهای زیادی در فضای مجازی احساس می‌شود باید کار کرد و اطلاعات ارائه داد اگر ما به اندازه وهابیت تبلیغات رسانه‌ای داشتیم می‌توانستیم حقیقت تشیع را بیشتر به گوش دنیا برسانیم.

فعالیت وهابیت در فضای مجازی چگونه است؟
خیلی فعال هستند و متاسفانه اغلب به خیال این‌که اسلام اینها حقیقت است جذب شان می‌شوند در هلند بزرگترین اجتماع سلفی‌ها وجود دارد و خیلی از جوانان عضو آنها شده‌اند و حتی راهی عراق و سوریه هم شده‌اند ولی بعد از مدتی پشیمان برگشته‌اند و می‌گویند حقیقتی که از اسلام گفته شده بود برای آنها با آنچه دیدند فرق دارد‌. تکفیری‌‌ها در فضای مجازی یک سایت برای تبلیغ و ترویج عقاید خود دارند و یک سایت اختصاصی برای ایجاد شبهه و تخریب شیعه دارند که به شدت هم روی آن کار می‌کنند.

در هلند چند مرکز شیعه وجود دارد؟
تاانجایی که اطلاع دارم دو صفحه فیس بوک فعالیت دارند یکی صفحه ای هست به نام اهل بیت که اغلب عراقی و افغانی هستند در میان آنها گرایش به فرقه شیرازی‌ها وجود دارد گروه‌های دیگر هم هستند که فعالیت دینی انجام می‌دهند اما جهت گیری خاصی درباره ایران و انقلاب اسلامی بین آنها نیست متاسفانه از ایران تا به حال مراکز اسلامی ندیدم‌. اخیرا گروه منتسب به عراقی‌ها متونی را ترجمه کرده‌اند و در فضای مجازی گذاشته‌اند که درباره تربیت فرزند و خانواده و معارف شیعه این طور موارد است. اما در این گروه کسانی هستند گرایش به فرقه شیرازی ها دارند.

فضای تبلیغی ایران در هلند چگونه است ؟
خیلی ضعیف و کم است همسرم می‌گفت من یک به سفارت مراجعه کردم در سفارت تا به او بدهند آخر سر یک نسخه از فیلم مریم مقدس را که داشتند به او دادند البته آثار سینمایی ما انجا ترجمه نشده زیرنویس انگلیسی دارد همسرم هم سریال مختارنامه را با زیر نویس انگلیسی دیده است. چون زبان دوم هلندیها انگلیسی است و حتی برنامه های تلویزیون را با زبان انگلیسی نگاه می‌کنند.اما به ایشون گفتند در ساختمان کنسولی ما در شهر لاهه جلساتی به زبان انگلیسی و هلندی و فارسی برای معرفی شیعه برگزذاری مشود اما مکان جلسات نسبت به محل زندگی همسرم دور بود و هزینه رفت و امد انجا هم خیلی بالاست.

به نظر شما اگر بخواهیم برای مردم هلند در زمینه اسلام کار کنیم با زبان ا نگلیسی بهتر است یا همان هلندی؟
مردم هلند انگلیسی خوب می دانند و در فضای مجازی و فیس بوک خیلی حضور دارند اغلب آنلاین هستند و صفحات خود را چک می کنند و همین به نظرم فضای مستعدی برای کار در این عرصه است من وقتی پستی در باره تشیع و احادیث و اسلام می‌گذارم عمو و دایی همسرم بااینکه لاییک هستند دوست دارند و ابزار علاقمندی می‌کنند.

آیا ایران در لیست سفر توریست‌های هلندی هست؟
بله؛ خیلی زیاد اما عمدتا پیر و بازنشسته‌اند زیرا یک عمر کار کرده اند وقت بازنشستگی قصد سفر و حضردارند با این وجود خیلی می‌توان روی همین توریست‌ها هم کاتر کرد چون حق پذیر و آزاده‌ای هستند.

جناب مقدم همسر شما تا به حال شده است تا در فضای مجازی باکسی بحث کند و از شما و علمتان که در خوزه تحصیل کرده اید استفاده کنند در یان مباحث؟
بله در فیس بوک برخی سلفی‌ها می‌آمدند و وقتی پست‌های او را می‌دیدند می‌خواستند حذفش کنند یا جذبش نمایند آنها گاهی از شبهاتی بسیار دقیق از کتابهایی چون تفسیر البرهان استفاده می‌کردند که همسرم از من سوال می‌کرد و جواب را به او می‌دادم گاهی هم مجبور می‌شدم از استادان خودم در حوزه راهنمایی بگیرم تا جوابشان را بدهد.

درمورد نامه مقام معظم رهبری چه فعالیتهایی داشتید؟
من می‌خواستم نامه اقا برای جوانان اروپا و امریکای شمالی را در صفحه شیعیان هلندی که درمرودش گفتم خدمتتان بگذارم ولی آنها که تفکرشان بیشتر با شیرازیهاست اجازه بارگذاری ندادند اما برای عمو و دایی همسرم فرستادم خیلی دوست داشتند و محتوای منطقی ان را که رهبری فاراد را به تحقیق دعوت نموده بودند تایید کردند.

در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
باید احادیث اهل بیت را به صورت تصویری ارائه دهیم چون خیلی جاذبه و تاثیر دارد و از فرصت ایجاد شده در فضای مجازی برای نشر اسلام شیعی بیشتر و قوی‌تر بهره ببریم.


منبع: رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان)

۰

دختر اهوازی که باعث مسلمان شدن ۷ نفر در سوئد شد

حجاب سبک زندگی اسلامی

دختر اهوازی که باعث مسلمان شدن ۷ نفر در سوئد شد

دختر اهوازی که باعث مسلمان شدن ۷ نفر در سوئد شد

در طول سال افراد بسیاری با جست و جو در مورد اسلام و پی بردن به حقیقت دین نبوی، راهی مشهدالرضا(ع) می شوند تا با گفتن شهادتین جسم و روح خویش را از زنگار کفر پاکیزه سازند و با امام مهربانی عهد ببندند و زندگی دوباره را آغاز کنند.در این گفت و گو میزبان یک مادر و دختر اهوازی هستیم که بیش از بیست سال از عمر خویش را در کشور سوئد سپری کرده اند و علاوه بر اینکه سعی داشتند دین خویش را حفظ کنند، درصدد بر آمدند تا گمشدگان حقیقت جو را نیز در مسیر هدایت قرار دهند. در ادامه گفت وگوی ما با آن ها را می خوانید.

خودتان را برای مخاطبان سایت با حجاب معرفی کنید
شیما مرادی، ۳۰ ساله و متولد اهواز هستم و در سن دو سالگی به همراه خانواده ام ساکن استکهلم پایتخت سوئد شدم.

علت مهاجرت شما از ایران به سوئد چه بود؟
سال ۶۷ به خاطر جنگ بین ایران و عراق به این کشور رفتیم.


محیط کشور سوئد باید شما را نیز تحت تأثیر قرار می داد. چطور در این مدت توانستید هویت ایرانی و دین خود را حفظ کنید؟
آن طور که فکر می کنید، نبود. من در کودکی به این کشور رفته بودم و از مردم و فرهنگ کشور خودم چیزی به خاطر نداشتم و همه عمرم را در این کشور گذراندم. به طبع فرهنگ آن ها نیز فرهنگ من می شود. من هم تحت تأثیر فرهنگ این کشور قرار گرفته بودم و همچون دختر ایرانی و مسلمان حجاب نداشتم.

والدین و برادرتان چطور؟
متأسفانه وقتی برخی از ایرانی ها به کشوری بیگانه می روند، رنگ و بوی آن دیار را به خود می گیرند، ما هم یک جور دیگر شدیم، واقعا خودمان را آزاد می دیدیم. الحمدالله، خدا کمک و هدایت مان کرد تا در مسیر خودش قرار بگیریم. مادرم چند سال زودتر از من به آشتی با خدا رفت و همین باعث شد که من نیز راه خودم را پیدا کنم. من آنجا بزرگ شده و راه و فرهنگ آن کشور مسیر زندگی ام شده بود و اصلا نمی توانستم مفهوم دین را درک کنم. من با دو فرهنگ سوئدی و ایرانی مواجه بودم.

سخت بود تا یکی از این دو فرهنگ را قبول کنید؟
ایران زادگاه من و سوئد محیط پرورش من بود، به قطع می توان گفت فرهنگ سوئدی غالب بر فرهنگ ایرانی بود. برای من که مردم کشورم را ندیده بودم و شناختی در مورد رسم و رسوم دینی و مذهبی آن ها نداشتم، خیلی سخت بود تا آن را بپذیرم. باز هم می گویم لطف خدا بود که فطرت خدایی من و خانواده ام را بیدار کرد و این توفیق را داد تا هویت ایرانی و دین مان را بیابیم.

الان تصمیم ندارید برای همیشه به ایران برگردید؟
به برگشتن زیاد فکر کرده ام. ولی رفتن خود و خانواده ام را به سوئد تقدیر خداوند می دانم. افراد زیادی در این کشور نیاز به راهنمایی دارند و خدا را سپاسگزارم که این توفیق را نصیب من کرده تا با کار روانشناسی دیگر بندگانش را با او آشنا کنم.

در صحبت هایتان به مادر و زودتر قرار گرفتن او در مسیر شناخت خدا اشاره کردید. چطور شما راهتان را یافتید؟
نور اهل بیت(ع) من را به دین وصل کرد. در آنجا نامی از ائمه(ع) نمی شنیدیم. من نمی توانستم بفهمم دین چرا مهم است و حتی نام خدا برایم قابل درک نبود. ولی من یک اخلاق دارم، وقتی چیزی را نمی دانم، پرس و جو می کنم. همین جست و جو من را به مرز شیعه و سنی رساند. برایم سوال بود به هر دو مسلمان می گویند، فرق شان در چیست؟ مادرم دنبال مسجد شیعه بود. آنجا کنجکاو شدم چرا مادرم بین شیعه و سنی فرق می گذارد. پس از اینکه بسیار تحقیق کردم به اسم حضرت علی(ع) رسیدم. هر چه بیشتر در موردش می خواندم، مریدش می شدم. انگار سال هاست او را می شناسم. سپس دنبال شناخت دیگر ائمه(ع) رفتم و با آشنایی آن ها، پی به حقیقت خدا و پرستش او بردم.

چند سال از آشنایی شما با خدا و اهل بیت(ع) می گذرد؟
پنج سال است که راهم را یافته ام.

چه شد به این فکر افتادید تا به کسانی که در جست و جوی حقیقت هستند، کمک کنید؟
من کار روانشناسی انجام می دهم و مردم برای مشورت و راه حل مشکلاتشان پیش من می آیند، این شغلم باعث شد توفیق یابم عده ای را با خدا آشنا کنم.

رشته تحصیلی تان روانشناسی بود؟
نه رشته تحصیلی ام بازاریابی جهانی است و رشته تحصیلی ام ربطی به شغلم ندارد.

چند سال است مشغول کار روانشناسی هستید؟ برای کارتان نیاز به مطالعه دارید. کتاب روانشناسی غربی می خوانید؟

چهار سال است به کار روانشناسی روی آورده ام. کتاب های دینی و مذهبی می خوانم. هر فردی که برای مشکل خانوادگی نزدم می آمد، به او صلوات را یاد می دادم و توصیه می کردم، این ذکر را زیاد بگوید تا آرامش پیدا کند. البته ذکرهای دیگر نیز می گفتم و در ملاقات بعدی که نزدم می آمدند، آیات قرآن و سخنان اهل بیت(ع) را برایشان بازگو می کردم و مشاوره هایم به صورت حضوری و تلفنی بود و افرادی که از کارم رضایت داشتند به بقیه نیز تبلیغ می کردند.

در مدت چهار سال فعالیت جدی شما، چند نفر مسلمان شده اند؟

هفت نفر مسلمان شده اند. یک نفر پارسال و شش نفر امسال که یک زوج مسن نیز در بین آن ها بود که پس از شهادتین، دوباره خطبه عقد برایشان جاری شد و عروس با یک جلد کلام الله مجید، یک شاخه گل یاس و ۱۴ شاخه گل رز بله را گفت.

با وجود کشورهای اسلامی دیگر، چرا آن ها را به ایران و حرم امام رضا(ع) آوردید؟
چون ایران امن است و از طرفی نور امام رضا (ع) و اهل البیت (ع) من را به خدا وصل کرد.

و جمله آخرتان
خوشحالم و سجده شکر به جا می آورم. فقط و فقط سجده شکر.


رهیافته

۱

راز رسیدن به خوشبختی از زبان بانو نصرت بیگم امین

علمای دین سبک زندگی اسلامی

راز رسیدن به خوشبختی از زبان  بانو نصرت بیگم امین

راز رسیدن به خوشبختی از زبان  بانو نصرت بیگم امین

بانو نصرت بیگم امین، از زنان عالمه و فاضله و عارفه دوران ما است که هنوز قدر و قیمت او به خوبی شناخته نشده است؛ زنی که مراتب علم و دین‌شناسی را تا اعلاترین درجاتی که مردان در دوندگی‌های عالمانه‌شان به دنبال آن‌اند در حصن و حفاظ خانه‌اش کسب کرد و شد «بانو مجتهده امین». زنی که از مردان فقیه و مجتهد هم‌عصرش چیزی کم نداشت و نگین و فخر دوران است.

کتابی برای رسیدن به خوشبختی

کتاب «روش خوشبختی»، کتابی است که خود بانو امین در مقدمه آن می‌نویسند: «در نظر دارم به یاری خداوند متعال به‌طور ساده و مختصر پیامی مشتمل بر اندرزهای نیکو به خواهران ایمانی خود ابلاغ کنم. در افراد بشر مخصوصاً در جماعت بانوان کسی پیدا نمی‌شود که آرزوی خوشبختی و سعادت‌مندی در دل خود نپروراند، لکن چنین گمان می‌شود که سعادت و خوشبختی، یک سرنوشت ازلی است و حصول آن مافوق تدبیر بشر است، این است که در مقام تحصیل آن برنمی‌آید.
«ای خواهر محترم و ای دوشیزگان عزیز! اگر آرزوی خوش‌بختی و کامیابی دارید، گوش‌ دل باز کنید تا من راه و روش و طرز رفتار یک خانم خوشبخت و سعادت‌مند را برای شما شرح دهم. تا آن‌که بفهمید و تصدیق نمایید که خوش‌بختی و کام‌یابی در چیزهایی نیست که تصور می‌کنید و آرزو دارید. وقتی به آن برسید و در پس هر آرزویی صدها آرزوی دیگر همراه دارید و عمر عزیز خود را به همین‌طور می‌گذارنید. این‌ها آرزوهای بچه‌گانه است و عقلایی نیست. …ریشه خوش‌بختی و بدبختی را در باطن خود پیدا کن و پیش از آن‌که وسایل خوش‌بختی را فراهم کنیم، بایستی بدانیم خوش‌بختی چیست و بدبختی کدام است.»

قدم به قدم در مسیر خوشبختی

صفحات آغازین کتاب، درس دین‌شناسی است؛ قدم به قدم توحید و شناخت خدا، ادله اثبات او و صفات الهی؛ تا رسیدن به نبوت و اثبات و صفات و تعداد انبای الهی و پرداختن به خاتم انبیا و دین اسلام و احکام و تکالیف آن.
در قدم بعد، کتاب رنگی زنانه به خود گرفته و به تشریح تکالیف زنان پرداخته می‌شود: «وظایفی که اختصاص به زن دارد بسیار است، بعضی راجع به احکام و عبادات، از قبیل حیض و نفاس و استحاضه که آن راجع به رساله‌های عملیه است و بعضی راجع به حقوق و وظایف او نسبت به دیگران که آن بسیار است و در این‌جا اجمالاً سه وظیفه مهم او را می‌نگارم: اول وظیفه او نسبت به شوهر، دوم وظیفه زن نسبت به اولاد، سوم وظیفه او نسبت به اجانب.»

وظایف والدین نسبت به فرزندان

در ادامه حقوق زنانشویی هر یک از زوجین به طور مختصر بررسی می‌شود؛ اموری مانند پاکیزگی خانه و زینت زن و استقبال از همسر و حفظ مال و آبرو و عرض همسر و تمکین برای زن و خوش‌رفتاری و سخت‌نگرفتن و رعایت حال زن و نفقه و… برای مرد. تکلیف دیگری که عنوان شد، وظایف والدین در قبال فرزندان است: «چنان‌چه معلوم است اصلاً حکمت زناشویی و این همه تشریفات و وظایفی که شارع مقدس در امر ازدواج مقرر فرموده، روی اصل اولاد است که نسل بشر سالم و لایق کمالات و ترقیات شایسته و تربیت نیکو گردد.».
در این زمینه نیز به تشریح این وظایف از زمان انعقاد نطفه و مراقبت‌های زمان حمل و دوران شیردهی به نوزاد پرداخته می‌شود تا دوران مدرسه و بزرگ‌سالی او: «بایستی خیلی جدیت و کوشش کرد که معلمین و رؤسای آن مدرسه اشخاص دین‌دار و باایمان و تقوی باشند و نیز باید بسیار مراعات کرد که بچه‌های همکلاس او از خانواده‌های محترم و دین‌دار باشند؛ زیرا اخلاق بچه‌ها در هم تأثیر کلی دارد.»

اصل اول برای زنان

تکلیف دیگر به بررسی وظایف زن در جامعه اسلام در دو بعد شئون زن در جامعه و حجاب و ستر می‌پردازد. در این بررسی، اصل اولی برای زن حضور در خانه و فرزندآوری است و توضیح داده می‌شود: «اشتباه نشود، نمی‌گویم زن از کار و کسب بالمره (ناگهان) معاف است و باید تن‌پروری را شعار خود کند. تمام افراد بشر، بلکه تمام موجودات بایستی مشغول کار باشند. غرض این است که نخستین وظیفه او این است که به کارهای داخلی اختصاصی خود بپردازد، پس از آن به کاری که منافی با مقام عفت تستر او نباشد.»

مردان قدردان فرشته های معنوی خود باشند

در ادامه نیز مسأله حجاب از حیث امر الهی‌بودن و جهاد محسوب‌شدن و بیان آیات حجاب و نظرات موافقان و مخالفان و…، به تفصیل مورد بررسی قرار می‌گیرد: «ببین در نظر شارع چقدر امر حجاب اهمیت دارد که با این‌که به زن امر فرموده خود را بپوشانند، هم به زن و هم به مرد امر می فرماید نگاه به یکدیگر ننمایند». و در ادامه این بحث توصیه‌هایی خطاب به مردان آمده است: «به شما توصیه می‌کنم هر یک از شما زن عفیفه پرهیزکار دارید از او بسیار قدردانی کنید، او را عزیز محترم بدارید و از هیچ فداکاری درباره او خودداری نکنید و بدانید که او یک فرشته معنوی است در منزل شما که سعادت دنیوی رهین اوست». و توصیه‌هایی نیز خطاب به زنان: «خواهرم تو مسلمان و مسلمان‌زاده‌ای و مقدسات مذهب در تمام ملل محترم است؛ خود را هدف تیر چشم‌های ناپاک بعضی مردهای بی‌عفت قرار مده. در خانه خود بنشین و مشغول انجام وظیفه خداپسند خود باش و سعادت خود را تأمین نما...» توصیه‌هایی که موجب افزونی مهر و محبت میان زوجین خواهد شد.

مراقب خرافات باشید

در ادامه سایر اصول دین شامل معاد و عدل معرفی شده است و به بررسی دقیق امامت و مبانی و ادله اثبات آن و وظایف ما نسبت به آنان پرداخته می‌شود. سپس خرافات بین مردم مورد نقد قرار می‌گیرد و به زنان به طور خاص توصیه می‌شود: «روی سخن به بانوان محترم، ای خواهران عزیز! اگر طالب سعادت و خوشبختی هستید هرگز پیرامون خرافات نگردید، اگر دین‌دار هستید آن‌چه از دین نیست داخل در دین نکنید، در هر کاری موقعیت وظیفه دینی خود را بفهمید، هر چه سر انسان می‌آید از روی جهل و نادانی است…» بانو امین ریشه خرافات را در وجه غالب آن در وسواس می‌داند و به تخطئه این صفت با استدلالات دینی می‌پردازد.

امتیازات زنانه

بخش بعدی کتاب باز هم زنانه است و بیان امتیازات و خصوصیات زن می‌پردازد.

اول: «نخستین عامل خدادادی که در وجود زن است و راه او را به حق نزدیک می‌کند، همان رقت قلب است که جبلی زن (ذات) است، قلب رقیق و حساس و دل نازک و چشم گریان به خدا نزدیک است.»

دوم: «دوم امتیاز زن: عاطفه و محبت غریزی است که سرشته با خون اوست، ببین محبت مادر را نسبت به اولاد… و نیز محبت زن نسبت به شوهر و دختر نسبت به پدر و مادر و خواهر نسبت به برادر و نیز نسبت به خویشان و بستگان محبت زن چقدر غلو دارد و این‌که گفتیم عاطفه و محبت راه را به حق تعالی نزدیک می‌کند، برای این‌که در محبت اسراری نهفته شده…»

سوم: «سومین امتیاز زن از خودگذشتگی و تحمل مصائب و بردباری است که این صفت در زن نیز بیشتر ظهور دارد و با این‌که زن رقیق‌القلب است و زودتر از ناملایمات متأثر می‌شود و به جزغ و فزغ می‌افتد… با این حال چنان‌چه تجربه شده، حوصله و بردباری و تحمل او در مشقات زیادتر است».

چهارم: «زن در امور خیریه از مرد قوی‌تر و فعال‌تر و احساسات او زیادتر است».

پنجم: «خانه‌نشینی و انزوا که این یکی از اسباب و طریق سیر الی‌الله و وسیله قرب به حق تعالی می‌شود.

خانه نشینی فضیلت است!!!

بانو امین در ادامه فضیلت خانه‌نشینی را چنین توضیح می‌دهد: «اشتباه نشود، نمی‌گویم زن بایستی در خانه بنشیند و خود را از هر کمال و دانش و فضیلتی محروم گرداند و… خانه‌نشینی به تنهایی فضیلت‌آور نمی‌شود، خانه‌نشینی اگر با فضائل اخلاقی و علم و ایمان و تقوی و معنویت نباشد، هرگز سعادت و خوشبختی برای ما تأمین نخواهد کرد.»
در ادامه نیز توصیه‌هایی اخلاقی در مورد رابطه ایمان و خوشبختی بیان کرده و به اوصاف پنج‌گانه در تقویت قلب شامل: سکوت، کم‌خوری، عزلت و کناره‌گیری، دوام ذکر می‌پردازد و اصول ملکات حمیده: حکمت، عفت، شجاعت و عدالت را نام برده و کتاب را با این جمله به پایان می‌برد: «این‌که کتاب روش خوش‌بختی و توصیه به خواهران ایمانی به پایان رسید.»

۱

«اسلام» ما را عاشق هم کرد!

حجاب سبک زندگی اسلامی

«اسلام» ما را عاشق هم کرد!

«اسلام» ما را عاشق هم کرد!

یک خانم عکاس ایرانی، با قاب‌های رنگارنگ و زیبایش، چهره‌ای زیبا از مسلمانان اروپایی نشان داده است. «منصوره معتمدی» عکاس جوان ایرانی روایتگر و تصویرگر روزهای زندگی‌اش بین مردم بوسنی است.

اینجا کشوری مسلمان در قلب اروپاست. کشوری با مردمی مهربان و نه مثل آب‌وهوایش، گرم و صمیمی. کشوری که سال‌ها پیش ایران، ناجی بزرگ آن به حساب می‌آمد و هنوز هم قهرمان باصلابت این روزهایش است. روایت روزگار بوسنی را از عکاس جوان ایرانی که الان در بوسنی زندگی می‌کند، می‌پرسیم و اول از همه سرکی می‌کشیم به زندگی شخصی خودش. «منصوره معتمدی» متولد سال ۱۳۵۷ در تهران است. در دانشگاه، رشته طراحی پارچه می‌خواند؛ اما از همان سال اول، علاقه‌اش به عکاسی پای او را به روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های مختلف می‌کشاند و می‌شود عکاس خبری. بارها در جشنواره‌های مختلف عکاس برتر و حتی دبیر جشنواره‌های عکاسی می‌شود. قصه زندگی خانم معتمدی از وقتی جالب می‌شود که سال گذشته، حول و حوش ۲۲ بهمن، با یک گروه عکاس خارجی آشنا می‌شود. «سال گذشته یک گروه عکاس از کشورهای اسلوونی و بوسنی به ایران آمدند که در این دیدار با یک آقای عکاس آشنا شدم که پس از مدتی به ازدواج ختم شد.

وقتی فهیدم مسلمان است، خوشحال شدم!

ماجرای آشنایی منصوره با «یاسکو مردان» نه تنها اولین که به بامزه‌ترین خاطره زندگی مشترکشان تبدیل شده است. « روز اولی که ما همدیگر را در خانه عکاسان دیدیم، ما به عنوان مهمان دعوت بودیم. ایشان هم با گروهی از کشور خودشان آمده بودند که به بهانه دیدن عکس‌هایم کنار من نشستند. تا اینکه موقع معرفی این گروه شد. از آنجایی که این گروه اکثرا مسیحی بودند، گوشهایم را تیز کردم و بعد که نوبت به ایشان رسید و گفتند مسلمان است و عربی می داند و حافظ قرآن است، خوشحال شدم! توی گوشی خودم به زبان انگلیسی نوشتم: خوشحالم که شما مسلمانی. و ایشان هم بلافاصله پرسیدند: با من ازدواج می‌کنی؟ همان جا این اتفاق افتاد!» اسفند سال گذشته ازدواج می‌کند و به قول خودش «اسلام» می‌شود عامل پیوند آنها.
عقدشان را در حرم امام رضا می‌خوانند و حالا چند وقتی می‌شود که در سارایوو زندگی می‌کنند. می‌پرسم این تفاوت زبان و فرهنگ و قومیت، به اختلاف منجر نشده است که می‌گوید: «ما هم بعضی وقت‌ها به اختلاف می‌خوریم و دچار مشکل می‌شویم؛ به‌خصوص که با زبان انگلیسی هم با هم حرف می‌زنیم، طبیعی است؛ اما من متنی از یکی از همسران شهدای مدافع حرم خوانده بودم که با هم قرار گذاشته بودند که بیشتر از سه دقیقه با هم قهر نکنند. ما هم این قرار را با هم گذاشتیم که بیش از سه دقیقه با هم قهر نکنیم و اینجور وقت ها به من می‌گوید: امروز شیطان در تو دارد قوی عمل می‌کند.»

بوسنی؛ کشوری مناسب برای اروپا گردی

خانم معتمدی بعد از زندگی چند ماهه بین مردم بوسنی، معتقد است تا حد زیادی از نظر فرهنگی به ما نزدیک هستند و برای همین بوسنی را کشور مناسبی برای اروپاگردی مسلمانان می‌داند: « مردم بوسنی مسلمان هستند و از نظر فرهنگی تا حد زیادی شبیه ما هستند. به خانواده اهمیت می‌دهند و رفت و آمد خانوادگی دارند و جالب اینکه اکثر مراسم های عقد خود را در مسجد برگزار می‌کنند. اینجا یک کشور اسلامی است که مسلمانان، راحت می‌توانند در رستوران ها غذا بخورند و در مسجدها نماز بخوانند و در ضمن از طبیعت زیبای اینجا لذت ببرند. رفت وآمد برای مردم سخت است و آژانس و توری هم وجود ندارد که به وسیله آن به بوسنی بیایند. خیلی ها به من در اینستاگرام پیام می‌دهند که چگونه می‌توانیم به بوسنی مسافرت کنیم؟ این در حالی است که کشورهای عربی راحت به اینجا رفت و آمد می‌کنند و چه بهتر که تبادل افکار و فرهنگ را از طریق همین رفت و آمدها داشته باشیم.»


در اروپا هم چادری هستم

منصوره در خارج از کشور و بوسنی هم باز پوشش چادر را انتخاب کرده: «تعداد افرادی که اینجا پوشش چادر دارند، خیلی اندک است و برای همین خیلی ها در برخورد با من تعجب می‌کنند؛ اما برای آن احترام قائل هستند. افراد محجبه اینجا وقتی همدیگر را در خیابان می‌بینند به هم سلام می‌کنند هیچ ربطی هم ندارد که همدیگر را می‌شناسند یا نه؟ حتی کسانی که حجاب ندارند، با اخلاق و رفتار محترمانه برخورد می‌کنند. البته یک جاهایی هم سخت است؛ اما شما در بوسنی از داشتن حجاب معذب نیستید. اینجا اکثرا مسلمان هستند. مسیحی هم دارد که تعدادشان زیاد نیست. مسلمانها هم به گونه‌ای نیستند که همه مقید به حجاب باشند. اما به نماز خیلی اهمیت می‌دهند. یعنی همان خانمی که حجاب ندارد موقع اذان حجاب می کند و در مسجد نماز می‌خواند. اهمیت خاصی می‌دهند به اینکه حتما نماز را اول وقت بخوانند و اینکه در پنج وقت برای نماز خواندن به مسجد بروند و مسجدها پر از جوان ها می شود. نماز جمعه را هم اکثر مردان می روند و اصلا آن را وظیفه می‌دانند.»

اینجا احمدی‌نژاد را دوست دارند

خانم عکاس بارها در قاب‌های خود مردم رنج‌کشیده بوسنی را جا داده و پای صحبت‌های آن‌ها نشسته است و معتقد است هنوز مردم بوسنی به ایران و ایرانی علاقه دارند. «مردم بوسنی توجه خاصی به مردم ایران دارند و باتوجه به اینکه ایران در جنگ بوسنی به مردم کمک کرده خیلی به آن علاقه دارند؛ حتی درباره آقای احمدی‌نژاد اینجور فکرمی‌کنند که چون مخالف آمریکا بود، آدم خیلی محکم و قابل تقدیری هست و دوستش دارند و چون همیشه بغضی نسبت به آمریکا دارند از پافشاری مردم درباره حقوق هسته ای لذت می برند. الان هم مدام می‌گوید چرا شما این شکلی شدید؟
حرفی که بیشتر مردم بوسنی درباره ایران می‌زنند این است که ایران در زمان جنگ خیلی به بوسنی کمک کرد و نجاتش داد؛ اما پس از این، آن را رها کرد و اجازه داد خیلی از فرقه‌ها مثل وهابیت آزادانه اینجا فعالیت کنند. با مسجدهای بزرگی که می سازند و با کتاب هایی که رایگان به مردم می‌دهند هم تبلیغات گسترده‌ای می‌کنند. در حالی که مردم بوسنی انتظار داشتند ایران فعالیت های فرهنگی خودش را ادامه بدهد.»



مردم بوسنی دوست ندارند درباره جنگ حرف بزنند

بوسنی هنوز زخم‌خورده است و هنوز بوی جنگ و ویرانی می‌دهد. «اینجا هنوز خانه‌هایی که تیر خورده و اثری از جنگ و در آن‌ها مشهود است، وجود دارد و به عمد این خانه‌ها را بازسازی نکردند که به همین شکل باقی بماند و مردم آن را ببینند. نگاه مردم بوسنی به جنگ با مردم ما در ایران متفاوت است. جنگ آنقدر در اینجا تلخ بوده و آنقدر پر از خاطرات تجاوز و تعرض بوده که اصلا دوست ندارند درباره آن حرف بزنند. هیچکس دوست ندارد خاطرات جنگ را به یاد بیاورد؛ حتی دوست ندارند نامی از کتاب یا فیلمی جنگی برده شود. آن شکلی که ما با دفاع مقدس خود برخورد می‌کنیم اینجا اصلا اینطور نیست و اصلا مدل یادمان دفاع مقدس ما خیلی خاص است. اتفاقا روزی که همسر من به ایران آمد، تشییع شهدای غواص بود. روزی که می خواستند آنها در حوزه هنری دفن کنند. ما هر دو برای عکاسی رفته بودیم. آنقدر برای ایشان جالب بود که این سیل جمعیت آمده انگار که تازه این ها شهید شده‌اند و می‌گفت چطور می شود بعد از سی و چندی سال مردم درباره جنگ و دفاع مقدس اینطور برخورد می‌کنند؟»

کشور مسلمانی که «امام حسین» را نمی‌شناسد

با اینکه بوسنی کشور مسلمان‌هاست؛ اما باز شیعه‌ها در اقلیت هستند و فرقه‌های ریز و درشت برای خود آزادانه تبلیغ می‌کنند. «شیعیان اینجا خیلی آزاد نیستند؛ مثلا اینجا در ایام عاشورا فقط دو تا حسینیه داریم که می‌توانیم خیلی مخفیانه عزاداری می‌کنیم. حتی جرئت اینکه یک پرچمی بزنند که اینجا مجلس اباعبدالله است هم ندارند. حتی جرئت نداری عکسی از مردم در مجالس بگیری آنقدر که شیعه اینجا مظلوم واقع می‌شود. در حالی که وهابیان یک مسجد مجلل ساخته‌اند. در کنارش بازار صنایع دستی خودشان است. کتابخانه و وسایل بازی هم که بماند. بسیاری اینجا اصلا نمی‌دانند روز عاشورا یعنی چه؟ آن هم در کشوری که شما در پنج نوبت صدای اذان را می‌شنوید، پیامبر را می‌شناسند؛ اما امام حسین(ع) و اقعه کربلا را نه. و وقتی من اینجا برای بعضی از مردم داستان کربلا و روز عاشورا را تعریف کردم، خودشان تعجب می‌کردند که چرا ما از این موضوع اطلاع نداریم؟»

مردم ایستاده فیلم‌های ایرانی را تماشا می‌کنند

از او می‌پرسم که هیچ نهاد ایرانی در بوسنی فعالیت نمی‌کند که جواب می‌دهد: «ما در اینجا چند تا مرکز اسلامی ایرانی داریم؛ اما به نظر من اینها خیلی کم هستند و خیلی ضعیف عمل می‌کنند. این در حالی است که مردم اینجا پتانسیل آن را دارند که ایران در آن کار فرهنگی کند. با توجه به اینکه مردم اینجا از وهابیت تصویر زیبایی ندیده اند واز آن متنفر هستند، به نظر من این پتانسیل را دارند که با شناخت ائمه در مسیر درست قرار بگیرند. البته همین اقدامات کمی هم که انجام می‌شود، تاثیر گذار هستند. مثلا یک هفته فرهنگی برگزار کردند و فیلم‌های ایرانی را نمایش دادند خیلی استقبال شد. البته من خودم فیلمهایی که اکران شد را دوست نداشتم، چون خیلی چهره خوبی از ایران نمایش نمی‌داد؛ اما با این حال آنقدر در سالن شلوغ شد که جای نشستن برای مردم نبود و مردیم ایستاده تماشا می‌کردند.»

اینجا شهدا را در پارک‌ها دفن می‌کنند

جنگ سه ساله‌ مردم بوسنی با صرب‌ها شهیدان زیادی از آنها گرفته؛ شهیدانی که جای‌جای شهر یادمان‌های آنها به چشم می‌خورد. «مردم بوسنی برای شهدا ارزش زیادی قائل هستند و در پارک ها و اماکن عمومی آنها را دفن می‌کنند و یادمانهای مختلفی در نقاط مختلف شهر برای آنها درست کرده‌اند؛ مثل کاری که ما در ایران الان می‌کنیم. هیچکس هم اعتراض نمی‌کند که چرا شهید را در پارک یا مکانهای دیگر دفن کردید؟ حتی «علی عزت بگوویچ» اولین رئیس‌جمهور بوسنی هم وصیت کرده که موقع مرگ او را بین شهیدان دفن کنند و الان هم قبر او در بین قبرهای شهدا قرار دارد.»

سعی می‌کنیم زیبایی‌های اسلام را نشان دهیم

خانم معتمدی الان در بوسنی هنوز هم عکاسی می‌کند و به قول خودش سعی می‌کند، زیبایی‌های مسلمانی را نشان دهد. تعدادی از همین زیبایی‌ها را به راحتی می‌توان در اینستاگرام او مشاهده کرد. «من و همسرم هر دو در عکاسی سعی می‌کنیم از زیبایی‌های اسلام و مسلمان عکسبرداری کنیم. حتی همسرم چند سال پیش کتابی علیه وهابیت نوشتند و این کتاب خیلی سروصدا کرد و باعث عصبانیت وهابیون شد اما بعد از آن بیشتر فعالیت های تبلیغی ما به صورت مجازی بود. البته دوست داریم به صورت فیزیکی هم فعالیت داشته باشیم؛ اما این کار نیاز به حمایت دارد. مثلا ما به کتابهایی به زبان بوسنیایی نیاز داریم که اسلام و شیعه را معرفی کند. حتی چند بار از آستان قدس رضوی درخواست کتاب کردیم که هنوز خبری نشده است.»


زندگی مشترک منصوره و یاسکو، آنها را به فرهنگ کشورهای هم علاقه‌مند کرده کرده است. خانم عکاس، طبیعت زیبای بوسنی که برایش یادآور شمال کشور است را دوست دارد و آقای عکاس، شیفته فرهنگ و غذاهای ایرانی است؛ هر چند هستند مواردی که او را در ایران غافلگیر کرده است. «همسرم فرهنگ ایرانی و به‌خصوص غذاهای ایرانی را دوست دارد؛ اما چیزهایی هم برای او عجیب بوده؛ مثلا خانم هایی که در هواپیما حجاب را از سر برمی‌داشتند یا دماغ‌های عمل‌شده و آرایش‌های شدید دختران ایرانی برایش عجیب بود و می‌گفت چرا اینها آنقدر از خودشان فاصله گرفته‌اند؟»

منبع:سایت با حجاب

۲

امام خامنه ای/ماه خودسازی و ماه اخلاق

بانک تصاویر سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

امام خامنه ای/ماه خودسازی و ماه اخلاق

امام خامنه ای/ماه خودسازی و ماه اخلاق

امام خامنه ای :
این ماه[رمضان]، ماه خشوع است، ماه استغفار است، ماه تقوا است، ماه بازگشت به خدا است، ماه خودسازی است، ماه اخلاق است.در خطبه‌ی جمعه‌ی آخر ماه شعبانِ رسول مکرّم، فِقراتی هست که نشان‌دهنده‌ی این است که این ماه فقط ماه عبادت نیست، ماه اخلاق هم هست؛فراگیری فضایل اخلاقی، [و] به کار گرفتن فضایل اخلاقی. اینها چیزهایی است که ما در این ماه بایستی توجّه کنیم. بیانات در دیدار مسئولان نظام 1394/04/02

نمایش تصویر

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)