نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۴۸۴ مطلب با موضوع «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۰

در کمال سادگی/دکتر غلامعلی حداد عادل

علمای دین سبک زندگی اسلامی خاطرات مدرسه رهبری انقلاب

در کمال سادگی/دکتر غلامعلی حداد عادل

در سال 1377 خانمی به منزل ما زنگ زده بود که می‌خواهیم برای خواستگاری بیاییم منزل شما. خانم ما گفته بود: بچة ما فعلاً سال چهارم دبیرستان است و می‌خواهد کنکور بدهد. آن خانم گفته بود: حالا نمی‌شود ما بیاییم و دخترتان را ببینیم؟ خانم ما گفته بود: اصلاً شما خودتان را معرفی نکردید. من نمی‌دانم چه کسی می‌خواهد بیاید؟ آن خانم گفته بود: من همسر مقام رهبری هستم. خانم ما از هولش دوباره سلام علیک می‌کند و می‌گوید: ما تا حالا هر کسی آمده، رد کردیم، صبر کنید با آقای دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر می‌کنم.
بعداً تماس گرفتند که ما حرفی نداریم. البته از آن جا که ممکن بود نپسندند، برای این که دختر هوایی نشود، هماهنگ کردیم بیایند در دبیرستان، او را ببینند؛ به طوری که او هم متوجه نشود چه کسی آمده است. در دفتر دبیرستان قرار گذاشتیم ( که خانم من هم مدیر آن بود ). همسر آقا (رهبر معظم انقلاب) تشریف آورده و در دفتر نشسته بودند. خانمم گفته بود که من با دخترم صحبت می‌کنم، وقتی صدایش کردند، شما او را ببینید. او را دیدند و دختر هم رفت سر کلاس.
چند روز گذشت که من برای کاری خدمت آقا رفتم، ایشان گفتند: خانم ما خیلی به استخاره اعتقاد دارند، خوب نیامده. بعداً گفتم که خدا را شکر دخترمان نفهمید که به روحیه‌اش لطمه بخورد.
یک سال از این قضیه گذشت و بازهم خانواده آقا زنگ زدند که دوباره می‌خواهیم بیاییم. خانم ما گفته بود: خانم چی‌شده دوباره می‌خواهید بیایید؟ همسر آقا گفته بود: چون دخترتان، دختر محجـّبه و فرهیخته و خوبی است، نمی‌توانستیم بگذریم و دوباره استخاره کردم و خوب آمد. اگر اجازه بدهید، بیاییم. در آن موقع، دیپلم گرفته بود و کنکور شرکت کرده بود. آمدند و وقتی مقدمات کار فراهم شد، قرار گذاشتیم پسر آقا و مادرش بیایند منزل ما. با یک قواره پارچه به عنوان هدیه که عروس را ببینند و گفتگو کنند.
آمدند و نشستند و صحبت کردند. وقتی آقا مجتبی (فرزند رهبر انقلاب) رفتند، از دخترم پرسیدم: نظرتان چیست؟ موافق بود. به او گفتم: خوب فکرهایت را بکن. بعد از چند روز، رفتیم پیش آقا، فرمودند: داریم خویش و قوم می شویم. گفتم: چطور؟ گفتند: اینها آمدند و پسندیدند و در گفتگو به نتیجه رسیدند، نظر شما چیست؟ گفتم: آقا، اختیار ما دست شماست. گفتند: نه، بالاخره شما دکتر و استاد دانشگاهید و خانمتان هم همین طور. وضع زندگی شما وضع مناسبی است، ولی وضع ما این طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی‌ام را بار کنم، غیر از کتابهایم یک وانت بار می‌شود. اینجا هم دو اتاق اندرونی داریم و یک اتاق بیرونی که آقایان و مسئولان می آیند و با من دیدار می کنند. من پول ندارم که خانه بخرم. یک خانه اجاره کرده‌ایم. در یک طبقه مصطفی و در یک طبقه مجتبی زندگی می‌کنند. شما با دخترت صحبت کن که چیزهایی در ذهنش نباشد. زندگی ما این طوری است، شما این طور زندگی نکرده‌اید. نسبتاً زندگی خوبی دارید، خانه دارید، زندگی دارید، حالا بخواهد وارد یک زندگی این چنینی شود، مشکل است. مجتبی الآن معمم نیست، اما می‌خواهد روحانی شود، برود قم درس بخواند و زندگی کند. همه را بگو تا بداند.
من آمدم با دخترم صحبت کردم و او هم قبول کرد. برگشتیم و وارد مرحله بعدی شدیم. آقا یک خانه‌ای قبل از ریاست جمهوری‌شان در جنوب تهران داشتند، آن را اجاره داده بودند و خرج زندگی‌شان را از آن در می‌آوردند. (ایشان حقوقی بابت رهبری نمی‌گیرند و از وجوهات هم استفاده نمی‌کنند).
خلاصه برای مراسم عقد و مهریه صحبت شد. آقا فرمودند: اولاً، مهریه هر چه اختیار دختر شما باشد، همان را مهریه قرار دهید، ولی من چون برای مردم خطبه می‌خوانم و این سنت من بوده است که بیش از چهارده سکه عقد نمی‌خوانم و تا حالا هم نخوانده‌ام. اگر بخواهید می‌توانید بیشتر از چهارده سکه هم بگذارید، ولی من عقد را نمی‌توانم بخوانم؛ چون تا حالا برای مردم نخوانده‌ام، برای عروسم هم نمی‌خوانم. بروید یک آقای دیگر عقد را بخواند. از نظر من اشکالی ندارد. ما گفتیم: نه آقا این که نمی‌شود، ولی حالا من با مادرش صحبت می‌کنم. فکر نمی‌کنم مخالفتی داشته باشد. گفتند: می‌توانید مراسم عقد را در تالار بگیرید، ولی من نمی‌توانم شرکت کنم. گفتم: آقا هر طور شما صلاح می‌دانید. فرمودند: می‌خواهید این دو اتاق را با هم حساب کنید چند نفر مرد و زن جا می‌شود. به اندازة نصف آن از خانوادة ما و نصف آن را از خانواده شما دعوت کنیم؟ گفتیم: باشد.

۰

چه کسانی صلاحیت امر به معروف را دارند؟/آیا برای امر به معروف، وکالت شرعی وجود دارد؟

قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

چه کسانی صلاحیت امر به معروف را دارند؟/آیا برای امر به معروف، وکالت شرعی وجود دارد؟

همگانی بودن امر به معروف و نهی از منکر به این معناست که باید همه در این باب خود را مسئول دانسته و نسبت به آن بخش از این وظیفه همگانه که بر عهده آنها نهاده شده است دغدغه داشته باشند .
به گزارش گروه فرهنگی فرهنگ نیوز، کلمات بار مفهومی خاص خود را دارند  که باید به  آن توجه شود. گاه گفتن یا نگفتن یک جمله و یا یک کلمه و یا به کار بردن یا نبردن یک اسلوب ادبی، کلام را تبدیل به سخنی می‌کند که به چند وجه قابل برداشت است و در صورتی که متکلم به وجوه آن توجه نداشته باشد، می‌تواند بستری شود برای سوء استفاده کسانی که در پی چهره به ظاهر حق خود در پی اهدافی هستند که گاه شاید با هدف اصلی گوینده در تضاد است .
 
چند روز گذشته پیامی از حجت الاسلام سید حسن خمینی خطاب به همایش دانشجویان و تشکل‌ها و انجمن‌های اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی  منتشر شد که نکات خوبی در آن بیان شده بود. ترغیب دانشجویان به تهذیب نفس و آشنایی با معارف قرآن، تشویق به بهره گیری از آرمان‌های انقلاب و نیز فعالیت تشکیلاتی از جمله نکات خوب گنجانده شده در این پیام بود . اما با توجه به این محسنات نقدهایی نیز به محتوای پیام ایشان وارد است که انتظار می‌رفت پیام از این ایرادات پیراسته باشد چرا که از جایگاهی صادر می‌شود که منتسب به علم است .
 
توجه دائم به هدایت رهبری در نهان و آشکار
اولین نکته ای که در پیام ایشان مغفول مانده است همان نکته ایست که امام راحل(ره) در اکثر دیدارها و توصیه های سیاسی الهی خود به آن اشاره می‌فرمودند . از آنجا که خط سیر یک جامعه را رهبریش مشخص می‌کند و تشکل های سیاسی و دینی داعیه دار تبیین این خط سیر هستند، لازم است زمانی که شخصی برای یک تشکل با دغدغه های سیاسی و دینی پیامی صادر می‌کند آن تشکل را به رأس هرم و رهبری آن جریان رهنمون گردد. چیزی که در سطور مرقومه ی ایشان مفقود است. پیروی از ولایت فقیه و نیز پیروی از شخص ولی باید دائما مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که ولایت رکن جریان سیاسی اسلام است و ولایت فقیه که تجسم آن در ولی فقیه است به فرموده امام راحل(ره) همان ولایت رسول الله(صلی الله علیه و آله) است.البته این مساله را باید ناشی از غفلت در نگارش دانست وگرنه ایشان که علی الدوام داعیه ترویج تفکر امام(ره) را دارند و یقینا با توجه به اهتمام امام(ره) به جریان ولایت فقیه به به این رکن اساسی  علما و عملا التزام دارند.
 
امر به معروف و نهی از منکر، از وظائف آحاد ملت است 
مسئله دیگر در مورد نظر ایشان در خصوص امر به معروف و نهی از منکر است. ایشان در بند چهارم پیام خود با توصیه به امر به معروف و نهی از منکر حاکمان  می‌نویسند:" مهمترین وظیفه ی دانشگاهی شما عزیزان، اصلاح انحرافات و نیز اعتقاد و التزام به امر به معروف و نهی از منکرِ حاکمان است وظیفه ای که به هیچ فرد یا گروهی نمی توان برای انجام آن وکالت داد."
امر به معروف و نهی از منکر یقینا از وظائف آحاد ملت است و بنا به فرموده امام راحل(ره) "امر به معروف و نهی از منکر دو اصلی است در اسلام که می خواهد همه چیز را اصلاح کند .
 
یعنی با این دو اصل می خواهد تمام اقشار مسلمین را اصلاح کند . به همه مأموریت داده ، به همه ی ما ، به تمام افراد زیر پرچم مأموریت داده که باید وادار کنید همه را به کارهای صحیح و جلوگیری از کارهای فاسد.(1)"  و این به این معناست که این وظیفه بر دوش آحاد ملت نهاده شده است و بر همگان لازم است نسبت به آن اقدام نمایند . قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت به این نکته اشاره نموده و میگوید "در جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر،‌امر به معروف و نهی از منکر وظیفه‌ای است همگانی و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت،‌ شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون معین می‌کند. والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض،‌یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر(2)" 
 
امر به معروف و نهی از منکر و رابطه آن با  امر و نهی حاکمان
 یکی از مصادیق مهم امر به معروف و نهی از منکر امر و نهی حاکمان است؛  که در لسان روایات از آن به النصیحه لائمة المسلمین یاد شده است. امام صادق(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل می‌فرماید: که حضرت در مسجد خیف خطبه ای خواندند و در آن خطبه فرمودند: "سه چیز است که قلب مرد مؤمن نسبت به آنها رغبت دارد و از آن روی گردان نیست.  عمل خالص برای خدا و نصیحت پیشگامامن و حاکمان مسلمان و اهتمام نسبت به امور جماعت مسلمین(3) ."
 
این روایت با بیان‌های مختلف بیش از 65 مرتبه در کتب روایی آمده است و نکته جالب این است که سه چیز یعنی اخلاص در عمل و نصیحت حاکمان و اهتمام به امور مسلمین همراه هم آمده است و این خط، سیر نصیحت را مشخص می‌نماید  و شاید بتوان با نگاه فقاهتی چنین برداشتی نمود که نصیحت نسبت به ائمه مسلمین باید محفوف و پیچیده شده در اخلاص در عمل و نیز توجه به مصالح عامه مسلمین(4) باید باشد و نه اغراض فردی و یا حزبی و گروهی.
 
گستره تکرار این جمله نشان می‌دهد که از اصول مهم در ادبیات سیاسی اسلام است و  و برزگانی چون ثقة الاسلام کلینى در کتاب الحجة از کتاب کافى شریف ، بابی با نام باب ما امر النبى(ص )بالنصیحة لائمة المسلمین  گشوده و به احادیث مرتبط با این باب پرداخته است.
امام راحل در این خصوص می‌فرمایند :اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسؤلید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی ؟(5)
 
با نگاهی به مراتب امر به معروف و نهی از منکر و نیز شرایط آن به نکات قابل توجیه ی می‌رسیم که به واسطه آن نکات نقدی جدی بر  این جمله حجت الاسلام خمینی که فرموده اند وظیفه ای که به هیچ فرد یا گروهی نمی توان برای انجام آن وکالت داد. وارد می‌شود که  از دریچه انصاف این بیان از کسی که داعیه دار فهم بار اجتهادی کلمات است بعید است.
 
وظیفه ای که توسط شارع مقدس برای آن قانون گذاشته شود، واجب الاجراست
نکته قابل توجه که در امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد این است که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه است و هر چیزی که وظیفه شد قطعا از طرف شارع مقدس برای آن قواعدی مشخص شده است تا با توجه به آن قواعد ثمره مطلوب از آن تکلیف به دست آید که امر به معروف و نهی از منکر نیز از این قاعده مسنثنی نیست.
 
یکی از قواعد مهم در امر به معروف و نهی از منکر توجه به مراتب امر به معروف و نهی از منکر است که برای آن سه مرتبه ذکر نموده اند. مرتبه قلبی که در آن فرد مسلمان قلبا از منکر انجام شده منزجر است، مرتبه زبانی که انسان مؤمن در مقابل منکرات سکوت نمی‌کند و با زبان تذکر می‌دهد و مرتبه عملی که در این مرحله در برابر منکر به صورت عملی اقدام می‌شود.امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: کسى که منکَر را با قلب و زبان و دستش و انکار نکند، مرده ‏اى است میان زندگان. (6)
 
 
با توجه به ظرافت مسئله امر به معروف و نهی از منکر شارع مقدس پس از آن‌که امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه همگانی دانسته مسئولیت هر بخش از مراتب مذکور را با توجه به توانمندی و پیش‌نیازهای یک امر به معروف و نهی از منکر موفق به عهده گروهی نهاده است و یا به تعبیر حجت الاسلام خمینی گروهی را وکیل بر انجام این کار نموده است . 
 
به عنوان مثال در امر و نهی حاکمان با توجه به ظرافت کار، مسئولیت انجام این وظیفه به عهده گروهی از عالمان و سیاست‌مداران و خبرگان جامعه نهاده شده است. چرا که از شرایط امر به معروف و نهی از منکر علم به معروف و منکر است یعنی کسی که می‌خواهد به این فریضه عمل نماید باید ابتدا معروف و منکر را بشناسد(7)  و با توجه به اینکه امر حکومت، امری خطیر است و هرکسی توان تحلیل شرایط و فهم وظیفه ملوک را ندارد، لذا این مسئولیت به دوش طایفه ای از خواص نهاده شده است که آن‌ها نیز با توجه به شرایط مندرج در فقه موظف به این امر و نهی هستند و یا در خصوص امر به معروف و نهی از منکر عملی در خصوص حدود و احقاق حقوق و یا جلو گیری از افساد جامعه، که مرتبه سوم از امر به معروف و نهی از منکر است، مردم حق دخالت ندارند چرا که زمینه ساز هرج و مرج اجتماعی می‌شود و این وظیفه. طبق اصل ۱۵۹(8)  قانون اساسی  بر عهده دستگاه قضایی کشور نهاده شده و در واقع آن‌ها وکیل این بخش از امر به معروف و نهی از منکر شده اند.
 
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونى براى مقابله با هر چیزى که به نظر انسان منکر مى‌آید - بدون اجازه حکومت - خودش یک جرم است؛ مگر نهى از منکر زبانى، که بارها گفتیم نهى از منکر زبانى جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطى هم ساقط نمى‌شود؛ اما آن‌جایى که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزى مجوّز این نیست که بگویند چون نیروى انتظامى و قوّه قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزى که لازم باشد مردم براى حادثه‌اى خودشان وارد عمل شوند، رهبرى صریحاً به آنها خواهد گفت.(9)
 
از آنجا که امر به معروف و نهی از منکر یک واجب کفائیست و در صورتی که کسی به آن اقدام ننماید بر همگان واجب است که نسبت به آن اقدام نمایند؛ در ماده 19 قانون امر به معروف و نهی از منکر بسیج مستضعفین موظف به امر به معروف و نهی از منکر گردیده است. البته این معنا نیست که امر به معروف و نهی از منکر از بقیه ساقط است بلکه این نهاد مردمی به عنوان وظیفه باید به این فریضه اقدام نماید. 
 
وکالت به گروهی برای احیای امر به معروف شرعی و قانونی است، اما منافاتی با امر به معروف همگانی ندارد
با توجه به ظرافت مسئله امر به معروف و نهی از منکر شارع مقدس پس از آنکه امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه همگانی دانسته مسئولیت هر بخش را با توجه به توانمندی و پیشنیازهای یک امر به معروف و نهی از منکر موفق به عهده گروهی نهاده است و یا به تعبیر حجت الاسلام خمینی گروهی را وکیل بر انجام این کار نموده است .
 
جا دارد ایشان قبل از صدور این پیام با مراجعه به باب امر به معروف و نهی از منکر در کتب مختلف فقهی و روایی جمله ای را انتخاب می‌نمودند که جلوی هر گونه سوء استفاده ای را بگیرد و مستمسک دست عده ای که با گرفتن این خط به دنبال ایجاد شک در سطوح عالی نظام هستند قرار نگیرد.
 
نکته دیگر در امر به معروف و نهی از منکر لازم است مورد توجه قرار گیرد این است که باید به گونه ای باشد که احتمال تاثیر در آن برود و لذا ایجاد جو سیاسی در امر به معروف و یا نهی از منکر حاکمان، که غالبا مانع پذیرش است خلاف هدف این دو فریضه الهیست؛ لذا شیوه این امر و نهی نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
 
نکته قابل توجه این است که همگانی بودن امر به معروف و نهی از منکر به معنای بی قانونی در این وادی نیست بلکه به این معناست که باید همه در این باب خود را مسئول دانسته و نسبت به آن بخش از این وظیفه همگانه که بر عهده آنها نهاده شده است دغدغه داشته باشند .  
 
 1) صحیفه نور جلد 9 ص 195
2)  اصل هشتم قانون اساسی 
3)  بحار الانوار ج 21 ص 138 ح 33
4)  اصول کافى، ج1، ص403/ بابی در نصیحت و نهی از منکر حاکمان
5) صحیفه نور ج 8 ص 44 
6) تهذیب الأحکام(تحقیق خرسان) ج 6، ص 181 ، ح 374
7)  تحریر الوسیله امام خمینی (ره)،ج1، ص442.
8) مرجع رسمی تظلمات و شکایات، دادگستری است. تشکیل دادگاه‏ها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است
9) بیانات رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ حکم رییس‌جمهوری وقت، ۱۱ مرداد ۱۳۸۰.
منبع:فرهنگ نیوز
۰

کسی که نفس خودراگرامی بدارد،شهوات وخواستهای نفسانی درپیش اوحقیروبی ارزش خواهدبود

بانک تصاویر قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

کسی که نفس خودراگرامی بدارد،شهوات وخواستهای نفسانی درپیش اوحقیروبی ارزش خواهدبود

منبع:سایت گروه اینترنتی رهروان ولایت

۰

داستانی زیبا در مورد امر به معروف ونهی از منکر

کتابخانه اسلامی قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

داستانی زیبا در مورد امر به معروف ونهی از منکر

داستان برزگر

روزی عیسی علیه السلام از خانه خارج شد و به کنار دریا رفت، که چیزی نگذشت که مردم زیادی دور او جمع شدند او هم سوار قایق شد و شروع کرد به تعلیم دادن مردمی که در ساحل جمع شده بودند، در حین صحبت حکایت های زیادی برای آنها تعریف کرد که یکی از آنها چنین بود:

یک کشاورز در مزرعه اش تخم می کاشت،همینطور که تخم ها را به اطراف می پاشید؛بعضی در گذرگاه کشتزار می افتادند و پرنده ها می آمدند و آنها را می خوردند،بعضی نیز روی خاکی افتاد که زیرش سنگ بود، که تخم ها روی آن خاک کم، خیلی زود سبز می شدند،ولی وقتی  خورشید سوزان روی آنها می تابید همه می سوختند و از بین می رفتند،زیرا ریشه عمیقی نداشتند.بعضی از تخم ها لابه لای خارها افتاده و خارها و تخم ها با هم رشد می کردند و ساقه های جوان گیاه زیر فشار خارها خفه می شدند،ولی مقداری از این تخم ها روی خاک خوب افتاده و از هر تخم ،سی، شصت و حتی صد تخم دیگر بدست می آمد.در این موقع شاگردانش پیش عیسی علیه السلام آمدند و پرسیدند،چرا همیشه حکایت هایی تعریف می کنید که فهمیدنش سخت است؟بعد به آنها گفت:گذرگاه کشتزار که تخم ها روی آن افتاده،دل سخت ِ کسی را نشان می دهد، که گرچه مژده ی سلطنت خداوند را می شنود ولی آن را نمی فهمد، بعد شیطان سر می رسد و تخم ها را از قلب او می دزدد.خاکی که زیرش سنگ بود، دل کسی را نشان می دهد که تا پیغام خدا را می شنود فوری با خوشحالی آن را قبول می کند،ولی چون آن را سرسری می گیرد،این پیغام در دل او ریشه ای نمی دواند و تا آزار و اذیتی بخاطر ایمانش می بیند شور و حرارتش را از دست می دهد و از ایمان بر می گردد.زمینی که از خارها پوشیده شده بود حالت کسی را نشان می دهد که پیغام خدا را می شنود ولی نگرانی های زندگی و عشق به پول، کلام خدا را در او خفه می کنند و او خدمت موثری برای خدا نمی کند.و اما زمین خوب دل ِ کسی را نشان می دهد که به پیغام خدا گوش می دهد و آن را می فهمد و این پیغام را به دیگران نیز می رساند،و سی، شصت و حتی صد نفر به آن ایمان می آورند.

 نتیجه گیری:

  ملاحظه می فرمائید که از راه مثل و حکایت، چگونه مردم را از «آنچه درست نیست» بر حذر می دارد، و روشن می کند که این ایمان قوی و ریشه دار است که کار ساز است و انسانی که چنین ایمانی دارد می تواند با دعوت و تبلیغ خود، با امر به معروف و نهی از منکر خود، دیگران را نیز به سَمت ایمان واقعه ای هدایت و راهنمایی کند.

«ایمان واقعی داشته باشید»

منبع:وبلاگتوشه آخرت

۱

مسابقه زیباترین زن

کتابخانه اسلامی قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

مسابقه زیباترین زن

مسابقه زیباترین زن

رهروان ولایت ـ زیر بار شوهر کردن نمی رفت. می گفت مرد، پیری زودرس و مرض اعصاب می آورد. بعد هم که با مصیبتی راضی به ازدواج شد، از شوهرش قول گرفته بود...
کفش قرمز

جمعیت زیادی آمده بود. هر کاندید، طرفدارانش دورش حلقه زده بودند. سارا هنوز نیامده بود. خیلیها منتظرش بودند. چند عکاس هم مسیر آمدنش را دید میزدند. درشکهای اشرافی کنار جمعیت ایستاد. سارا از درشکه پیاده شد. کفش پاشنه بلند قرمزش را زمین گذاشت. کفشش چشمم را گرفت. کفشی ظریف بود که با طرحی توری صورتی و چند لایه، رویش کار شده بود. همان ابتدا فهمیدم که این سارا با سارای خوابگاه دبیرستان هوستون خیلی فرق دارد. برای پیاده شدن، دستش را گرفتم. چه دست لطیفی داشت. انگشتانش ظریف و کشیده بود. ناخن هایش را بلند نگه داشته بود. برق انداخته بود و سوهان زده بود. یادش بخیر. خوابگاه که بودیم اتاقمان را پر کرده بود از ژورنال لباس و عکسهای فشن. عاشق « beautiful women match» بود.

به پیتزا و هله هوله و این زهر ماریها لب نمیزد. میگفت هیکلم به هم میخورد. کمتر غذایی را دوست داشت. برنامه غذاییش با توجه به هیکلش بود. گاهی در خوابگاه هوس سینه مرغ میکرد. بعدها فهمیدم که سینه مرغِ بدون پوست برای محکمی ناخنها خوب است. پوست روشنی داشت. بعضی از غذاها را نمیخورد. میگفت بریتس پوستش میاید پایین. هنوز هم مطمئن نیستم ولی فکر کنم منظورش همان شفافیت بود. خیار دوست داشت. میگفت مرطوب کننده پوست است. بادام میخورد اما خیلی کم؛ میگفت نرم کننده است اما کالریاش بالاست. بارها پیش آمده بود که در مهمانی قهوه یا چای را ردّ میکرد. نمیخواست دندانهایش لکهدار شود. وقتی لبخند میزد برق و سفیدی دندانهایش پیدا میشد. سیب و کرفسش به راه بود برای همین لبخند که میزد، دندانهای سفیدی میدرخشید.

زیر بار شوهر کردن نمیرفت. میگفت مرد، پیری زودرس و مرض اعصاب میآورد. بعد هم که با مصیبتی راضی به ازدواج شد، از شوهرش قول گرفته بود که بچه دار نشوند تا بدنش خراب نشود. موهایش طلایی و مجعّد بود و پیشانیش پهن. لب کوچکش به بینی قلمی و کشیدهاش میآمد. لباسی زیبا پوشیده بود. گفت طراحی و دوختش از خیاطی نایس است؛ خیاطی مشهوری در فیلادلفیا. رنگ لباسش مثل چشمانش آبی بود؛ البته آبی کم رنگ که گلهای پیچک، دامنش را حاشیه زده بود. چند تار از زلفش را استادانه از کنارههای گوشش با پیچ و تابی رها کرده بود کنار گوشواره اش. 

امروز هم آمده بود « beautiful women match». مسابقه زیباترین زن که چهار سال یکبار برگزار میشد. آمده بود تا آرزوی دیرینهاش را محقق کند. خیلیها روی او شرط بندی کرده بودند. خیلی از این خر پولها. میگفتند او یک سر و گردن از بقیه بالاتر است. قطعا اول است. بهش گفتم اینقدر احتیاط کردی و خراب نشدی تا ملتی خرابت شدند. با افتخار به طرف سِن همراهیاش میکردم. ناگهان صدای جیغش بلند شد. زنبوری بینیاش را نیش زد و رفت. پزشک سیار آمد سراغش. پمادی به او داد و شربتی؛ اما فایده ای نداشت. بینی و کنار صورتش مثل سیب زمینی بالا آمد. شرکتش در مسابقه منتفی شد. چند روز بعد صورتش خوب شد. اما الان دو ماه است که گوشه ای می نشیند و با کسی حرف نمیزند.

 

حاشیه:
خدا اگر بخواهد آتش سوزان، سرد و سالم می شود.[1] گاهی انسان خیال میکند برنامه عالم دو دو تا چهارتاست. فکر می کند هر چه را تلاش کند حتما به دست میآورد و خواست خدا را فراموش میکند. در صورتی که طبق قرآن خواسته هیچ کس بدون خواست خدا تحقق نمییابد[2]؛ برخی استثنا (ان شاء الله) را ترک کردند و با خوش خیالی سراغ زراعتشان رفتند. ولی جز خاکستری نیافتند.[3] البته انسان باید تلاش خود را انجام دهد ولی بداند که نتیجه به دست خداست. (گر چه وصالش نه به کوشش دهند/ هر قدر ای دل که توانی بکوش.) 

پی نوشت :
1-    «قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهیمَ.[ الأنبیاء/ 69] گفتیم: اى آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت باش.»
2-    «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ.[التکویر/29] و نمیخواهند جز آن که خدایی که پروردگار جهانیان است، بخواهد.»
3-    [قلم/ 17-27]

منبع:سایت گروه اینترنتی رهروان ولایت

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی