نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۰۸ مطلب با موضوع «زندگی به سبک شهدا» ثبت شده است

۵

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

زندگی به سبک شهدا

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

به گزارش روضه نیوز به نقل از فارس؛ پس از شکست پروژه‌های تبلیغی ضدانقلاب و عناصر وابسته به قدرت‌های استکباری و گروه‌های تکفیری علیه رزمندگان مدافع حرم، معاندان به شایعه سازی در این زمینه روی آوردند و موضوع پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم را مطرح کردند؛ موضوعی که همان زمان توسط مسئولان مربوطه به آن پاسخ قاطع داده و روشنگری شد.

اما این موضوع مطرح شده به حدی احساسات مردم ایران را جریحه‌دار کرده بود که به همین سادگی‌ها فراموش نمی‌شد؛ به همین‌منظور به مرور زمان و با انتشار تصاویر مختلف از لحظات ویژه شهدای مدافع حرم و خانواده‌هایشان کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتشار تصاویر مذکور و درج عنوان «تو بگو قیمت این لحظه چند؟» پاسخ دندان‌شکنی به شایعه‌سازی پیرامون رزمندگان مدافع حرم می‌دهند.

در ادامه بخشی از مطالب منتشر شده در این خصوص را از نظر می‌گذرانید:

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

 

همسر شهید مدافع حرم رضا دامرودی سال گشت پیوند با خود با آن عزیز را در جوار مزارش واقع در گلزار شهدای سبزوار گرامی داشت. می‌گویند مدافع حرم برای پول می‌روند تو بگو این لحظه چند؟

لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید

چندی پیش سردار محمدرضا یزدی معاون حقوقی و امور مجلس سپاه با اشاره به صحبت‌هایی که در خصوص پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم مطرح می‌شود، اظهار داشت: حضور رزمندگان ما برای انجام فعالیت مستشاری در عراق و سوریه، به درخواست مسئولان این کشورها صورت می‌گیرد؛ یعنی اعزام‌هایی که برای فعالیت مستشاری در این کشورها انجام می‌شود برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) بوده، و این هم بنا به درخواست مسئولان کشورهای مورد اشاره است.

وی افزود: بنابر این کسانی را که اعزام می‌کنیم، حقوقی را می‌گیرند که در تهران دریافت می‌کنند و مبلغ اضافه‌ای به آنها پرداخت نمی‌شود؛ ضمن اینکه تعداد زیادی از این عزیزان بدون اینکه حقوقی هم بگیرند، داوطلبانه در دفاع از حرمین حضور می‌یابند؛ لذا طرح سخنانی مبنی بر پرداخت حقوق میلیونی به مدافعین حرم، حرف‌هایی بی ربط است؛ که عده‌ای نیز به این شایعه دامن می‌زنند.

سردار یزدی ادامه داد: از سوی دیگر هر کس چنین ادعایی دارد، آیا حاضر است برای دریافت یک میلیون تومان یک انگشت خود را قطع کند؟ پس مقایسه کردن تلاش‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان ما با مزدوران تکفیری، صهیونیستی و آمریکایی، نهایت بی انصافی در حق این عزیزان است.

۱

«دلتنگ بابا»؛ عیدانه ای برای چشم های اشکبار دختران شهدایِ مدافع حرم

زندگی به سبک شهدا

«دلتنگ بابا»؛ عیدانه ای برای چشم های اشکبار دختران شهدایِ مدافع حرم

«دلتنگ بابا»؛ عیدانه ای برای چشم های اشکبار دختران شهدایِ مدافع حرم

به گزارش بسیج پرس؛ منصور نظری از شعرای آئینی سرا و متعهد کشور به مناسبت فرارسیدن سال نو، قطعه شعر «دلتنگ بابا» را سرود و به عنوان عیدانه ای به قلبهای شکسته و چشم های اشکبار دختران شهدایِ مدافع حرم، تقدیم کرد.

این شعر را در ادامه می خوانید:

دختر بابا منم، طناز عشق - رفته بابایم سفر شهر دمشق
یادم آید آن سحرگاهی که رفت - برنگشته او از آن راهی که رفت

وقت رفتن هست یادم در وداع - گفت بابا می‌روم بهر دفاع
گفتم از که؟ از کجا؟ ای خوب عشق - گفت از ناموس شیعه در دمشق

گفت بابا، زینب آنجا بی‌کَس است - حضرت زهرا بر او دلواپس است
خون ز غیرت در رگ بابا به جوش - گفت باید او علم گیرد به دوش

گفت باید تا شود عباس او - از حرم با جان بدارد پاس او
گفت بابا می‌رود در خاتمه - تا بگیرد انتقام فاطمه

هست یادم بوسه‌های آخرش - لحظۀِ قران گرفتن بر سرش
در بغل بگرفت و نازم کرد او - غرقه در سوزوگدازم کرد او

رفت بابا مست عطر یاس‌ها - تا شود هم‌سنگر عباس‌ها
رفت بابایم سحرگاهی دمشق - تا که عباسی کند در شهر عشق

رفته بود او یاری سید علی - گفته بود او زود می‌آید ولی
عید شد بابا نیامد، راز چیست - گفته مادر کرده او پرواز چیست

گفته مادر رفته بابا آسمان - پیش آقا مهدی صاحب زمان
در تحیُر مانده‌ام پرواز را - می‌کنم با خود مرور این راز را

آه، بابایم که بال و پر نداشت - پیکرش هم تازه دیدم سر نداشت
بی‌سر و بی‌بال و پر آیا توان - پرکشیدن از زمین تا آسمان

یادم آید بعد از آن روزی که من - لاله‌ای دیدم فریبا در کفن
در کفن پوشیده‌ای آرام عشق – بر دل او داغ بانوی دمشق

مادرم گفت او که بابای من است - این‌که تکه‌تکه و پاره تن است
پیکرش همچون شقایق گشته بود - مادرم می‌گفت عاشق گشته بود

عاشقِ من او نبود آیا ولی؟ - یا نبودم شاید عشق اولی؟
یادم آمد، بین ما از آن‌همه - بهرِ بابا عشق اول فاطمه

عاشقانه یادم آید بَر که زیست - هر شب او از یاد عشقش می‌گریست
یاد زهرا یاد زینب اشک و آه - کربلا و خیمه‌های بی‌پناه

یاد شام و آن خرابات بلا - گوشۀِ ویرانه بر پا کربلا
بسته ناموسِ علی در بند و غُل –مُعجزِ سرنیزه‌های کرده گُل

بعد از آن از عمه پرسیدم سؤال - تا گذشته بر سر بابا چه حال
گفت عمه رفته بابایم بهشت - بوده بابا را شهادت سرنوشت

با خودم در کنج تنهایی خویش - یاد بابا می‌کنم با قلب ریش
آه، یعنی او مرا تنها نهاد - دخترش را رفت و بابا جا نهاد

او که هر شب شانه می‌زد موی من - بوسه می‌زد عاشقانه روی من
رفت یعنی تا همیشه تا ابد - تا مرا با درد و غم تنها نهد

ای برایت فاطمه عشق نخست - دختر دردانه‌ات دل‌تنگ توست
کُشتۀِ از عشق زینب در دمشق - بر مزارت خفته‌ام در خواب عشق

آه ازآن شب‌ها که در آغوش تو - خنده‌ام می‌برد عقل و هوش تو
آه آن شب‌های رؤیایی چه شد - آن‌همه عشق و فریبایی چه شد

مشتریِ نازهای من چه شد - محرم با رازهای من چه شد
عید شد بابا بیا بس کُن فراق - دختر دردانه را کو تاب داغ

دل مسوزانم بیا بابای من - گم‌شده ای یوسف زیبای من
تُنگ قلبم بی تو باباجان شکست - بی تو سال نو عزا و ماتم است

سبزه‌های سال نو پژمرده، زرد – سفره‌های عیدمان لبریز درد
ای شده عباس زینب در دمشق - کاش می‌شد بازگردی مرد عشق

کاش می‌شد لحظۀی تحویل سال - در بغل‌گیرم تو را من در خیال
شه نشین خانۀِ چشم تو باز- بوسه‌بارانت کنم بابا به ناز

هرکجا هستی مرا خوش با تو یاد - سال نو بابا مبارک بر تو باد

به امید ظهور حضرت یار ...

سحرگاه چهارشنبه 26 اسفندماه 1394 – منصور نظری


انتهای پیام//

۱

حاشیه‌های دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب

حاشیه‌های دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

حاشیه‌های دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب

ولادت عقیله‌ی بنی‌هاشم حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها فرصت خوبی است برای یاد کردن از شهیدانی که این روزها دوباره فضای زندگی ایرانیان را به عطر شورانگیز شهادت معطّر کرده‌اند. شهیدانی که «حقیقتاً حق بزرگی بر گردن همه ملت ایران دارند. (بیانات در دیدار خانواده‌های شهیدان مدافع حرم ۵/بهمن/۹۴)» تمام این شهیدان یک صفت مشترک دارند: "شهید مدافع حرم" امتیازی که آنان را متمایز کرده است: «اگر اینها نمی‌رفتند و دفاع نمی‌کردند، امروز دشمنان اهل‌بیت علیهم‌السلام حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها را با خاک یکسان کرده بودند، سامرا را با خاک یکسان کرده بودند و اگر دست‌شان می‌رسید کاظمین و نجف و کربلا را هم با خاک یکسان می‌کردند. (بیانات در دیدار خانواده‌های شهیدان مدافع حرم ۷/دی/۹۴)»

اما فقط دفاع از حرم نیست که به آنها جلوه‌ی دیگری داده، امتیاز دیگرشان کوتاه کردن دست متجاوزان از خاک ایران اسلامی است؛ آن هم نه در مرزهای کشور که کیلومترها دورتر از آن، یعنی دفاع از کشور، دین و انقلاب اسلامی. شهیدان مدافع حرم «با دشمنی مبارزه کردند که اگر اینها مبارزه نمی‌کردند، این دشمن می‌آمد داخل کشور. اگر جلویش گرفته نمی‌شد ما باید اینجا در کرمانشاه و همدان و در بقیه استانها با اینها می‌جنگیدیم و جلوی اینها را می‌گرفتیم. در واقع این شهدای عزیز ما جان خودشان را در راه دفاع از کشور، ملت، دین و انقلاب اسلامی فدا کردند. (بیانات در دیدار خانواده‌های شهیدان مدافع حرم ۵/بهمن/۹۴)»

امتیاز دیگر این شهیدان که حکایت از مظلومیت آنها دارد، «شهادت در غربت» است. «امتیاز سوم هم این است که اینها در غربت به شهادت رسیدند. این هم یک امتیاز بزرگی است و پیش خدای متعال فراموش نمی‌شود. ۵/بهمن/۹۴»

ولادت با برکت دختر امیرالمؤمنین علیهما‌السلام، که حالا دفاع از حریم پاکش نمادی است برای دفاع از «حریم اسلام»، بهانه‌ای است برای انتشار حاشیه‌‌های یکی از دیدارهای خانواده‌های شهیدان مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیت رهبری (در تاریخ ۵/خرداد/۱۳۹۴).


* ای کاش من هم یک فرزند شهید بودم!
از سر و صدای بچه‌های خردسال، می‌شود حدس زد که خانواده‌های شهیدی که امروز مهمان آقا هستند، از طایفه‌ی شهدای جدیدند؛ همان‌هایی که نامشان این روزها بیشتر شنیده می‌شود: "شهدای مدافع حرم".

مگر این بچه‌ها می‌گذارند تا در محضر آقا خیلی جدی و رسمی باشی! راستش را بخواهی اصلاً نمی‌توانی در مقابل ناز و ادای گاه و بی‌گاه این کودکان معصوم بی‌تفاوت باشی و همان‌قدر که دلت با صاحب مجلس است، فکرت با این کودکان! تویی و نازهای فرزندان خردسال شهیدان مدافع حرم؛ دوست داشتن که نه، اصلاً انگار دِینی به گردن توست تا برای لحظه‌ای هم که شده آنها را در آغوش بگیری و دست نوازش به سرشان بکشی و برای لحظاتی هم که شده با محبت خود، جای خالی بابای شهیدشان را پر کنی! اما این دغدغه و نگرانی خیلی زود از بین می‌رود. زمانی که رفتار سرشار از عاطفه‌ی آقا را با فرزندان شهید می‌بینی و بوسه‌باران گونه‌های فرزندان شهید را؛ پر بیراه نمی‌گوید یکی از حاضران در مجلس که "ای کاش من هم یک فرزند شهید بودم!"

۱

این سایتــ درهنگامـ نمازتعطیل استـ

زندگی به سبک شهدا

این سایتــ درهنگامـ نمازتعطیل استـ

کاربر گرامی : اگه الآن که دآری مطآلبــ ایـن وبـلآگـ رو میخونی ووقتـ نمآز رسیده ،

برو و نمآزتـ رو بخون  چون این سایتــ درهنگامـ نمازتعطیل استـ واستفاده ازمطالبش حرامـ

یـادمون باشه ،نماز بخوانیمـ ، قبل ازآنـکه برما نماز بخواننــد هیچکـدوممون نمیدونِیمـ یه ثانیه دیــگه زنده ایمـ یـآنه !! در اخر  شهدا خیلی ها را صدا میزنند   ولی  اندک اند عده ای که می شنوند

گام های هشت گانه برای دوست شدن با شهدا

دوست شهیدت کیهدوست شهیدت کیهدوست شهیدت کیه

گام هشت گانه برای دوستی با شهدا در ادامه مطلب

گام 1:انتخاب یک شهید                              گام 2:  عهد بستن با شهید    

گام 3: شناخت شهید                                گام 4:هدیه ثواباعمال برای شهید

گام 5: درگیر کردن با شهید                          گام 6: عدم گناه به احترام شهید  

گام 7: استعانت شهید                                    گام  8: حفظ و ارتقا رابطه با شهید

 

نجواهای خودتون را میتونید برای ما بفرستید تا ما درسایت قرار بدهیم

 

 گام (1) : انتخاب  یک شهید :

 اولین ملاک انتخاب شهید قیافه و صورت شهیده. ببینید با لبخند کدوم شهید ته دلتون خالی میشه، ذوق میکنید، به وجد میایید !؟                                آفرین. درسته. این همون دوست شماست.

 گام (2) : عهد بستن با شهید :

                              یه جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضاءکنید :

 با دوست شهیدم عهد میبندم پای رفاقتم با او تا لحظه شهادتم خواهم موند و در مسیر رسیدن به خدا ازتذکرات او رو بر نمیگردونم.

 گام (3) : شناخت شهید :

تا میتونید از دوست شهیدتون اطلاعات جمع آوری کنید. ( عکس, متن, صوت, کلیپ, دستنوشته, وصیتنامه, خاطرات همرزمان, خاطرات همسر شهید, پوستر و ....)بصورت خرید از فروشگاه و  دانلود از اینترنت.

 گام (4) : هدیه ثواب اعمال خود به روح شهید :

 از همین الان هر کار خیر و ثوابی انجام میدید مثل ( نماز واجب و مستحبی, ادعیه, زیارات, صدقه, حتی درس خواندن برای رضایت خدا, روزه و خمس و زکات و ....) سریع در ابتدا یا انتهای آن به زبان بیاورید :

( خدایا طاعت من اگرچه ناقص است ولی یه نسخه از ثوابشو هدیه میکنم به روح دوست شهیدم )

طبق روایات نه تنها از ثواب شما کم نمیشه بلکه بابرکت تر هم خواهد شد !

 توجه : مطمئناً شهید با کمالات و رتبه ای که داره نیازی به ثواب ماها نداره. پس دلیل این گام چیه !؟؟

 جواب : شما با اینکار ارادت و خلوص نیت و علاقتون رو به شهید نشون میدید. یعنی به شهید میگید چیزی بهتر از ثواب اعمال یافت نکردم که تقدیم دوست کنم.

 گام (5) : درگیر کردن خود با شهید :

سریعا همین الان عکس بک گراند گوشی موبایلتونو عوض کنین و عکس شهید رو بذارید.

از امروز همه پیامک ها و تماس هاتون توسط دوست شما بررسی میشه !

 همینکارو برای دسکتاپ کامپیوتر هم انجام بدید.

 محل کارتون, کیف جیبی, داشبورد ماشین, هرجا میتونید یه عکس یا نشونه از شهیدتون بذارید.

 صبح بعد از سلام به امام عصر عجل الله، اولین نفر به دوست شهیدتون صبح بخیر بگید و شب هم آخرین شب بخیر...

در طول روز تا میتونید با روح شهید حرف بزنید.

مدام به او و خـــدای متعال فکـــــــر کنید و هرکار دیگری که صلاح میدونید.

گام (6) : عدم گناه به احترام شهید ! :

                                خود شهید اسم این گام رو گذاشته : آخرین حجاب !

روح شهید تا این گام 5 بسیار بسیار از شما راضیه و تمایل شدیدی به شروع رابطه داره ولی !

 آیا در حضور دوست جدید معنوی و به این باصفایی میتوان گناه کرد !؟

نگاه هامون, رابطمون با همکلاسی های نامحرم و اساتید نامحرم, چت با نامحرم, غیبت, دروغ, کاهل نمازی, کم فروشی, کم کاری در شغل, بداخلاقی در منزل و ..... 

جواب این سوال با خود شما....

گام (7) : اولین پاسخ شهید :

کمی صبر و استقامت در گام 6 آنچنان شیرینی ای در این گام برای شما خواهد داشت که در گام بعدی انجام گناه براتون سخت تر از انجام ندادن اونه !

با توسل به دوست شهید و مصلحت خدا برخی نشانه ها را خواهید دید (ان شاء الله) : 

    

انواع روزی های معنوی جدید !       

لذت عبادت و نمازهایی با حس و حال جدید !

دعوت به قبور شهدا و راهیان نور جنوب و غرب. 

دوستان معنوی جدید.    

پیامی, نشانه ای, گفتگویی و..... 

گام (8) : حفظ و ارتقاء رابطه تا شهادت :

گام های سختی را گذرانده اید. درسته ؟

حال به مدد دوست شهید میتونید توسل به ائمه اطهار (سلام الله علیهم) را بصورتی جدید و شیرین تر پی بگیرید...

             و در نهایـــــت به خود خـــــــدا برسید... ( نسئل الله منازل الشهــــــداء)

 

مطمئنا با شیرینی ای که چشیده اید از این مسیر خارج نخواهید شد... اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا...



شهدا شرمنده ایم | هرچندتا صلوات دلت خواست بفرست

منبع: 

۰

باران جزء خانواده شهداست + عکس

حجاب زندگی به سبک شهدا

باران جزء خانواده شهداست + عکس

باران جزء خانواده شهداست + عکس

این جمجمه ی خاکی و این خاک ها و این پوتینو یه مشت مویی که کنار اون کاغذهِ دایی منه. شهید احمد زارعی که وقتی اخرین بار از مادرم خداحافظی کرده بود قول داده بود وقتی برگرده ازدواج کنه.برگشت ولی یه مشت خاک برگشت.اول خبر شهادتش اومده بود ولی جنازه اش جا مونده بود تو چزابه مادر میگه مادر بزرگم خیلی نذر کرد تا جنازه اش پیدا شه میگفته پسرم برگرده حتی اگه یه تیکه استخونش برگرده. خاطرات جوانی مادرم خلاصه میشه توی یه جمجمه یه پوتین و یه مشت خاک که تو یک نایلون پلاستیکی جنگ براش هدیه آورده .نایلون و باز کنه ببینه داداشش که قرار بوده وقتی برگشت داماد شه الان پودر شده.مگه میشه طاقت اورد؟!! مگه میشه خم نشد؟؟!!! مگه میشه نشکست !؟مگه میشه بعد از این همه سال کا بوس ندید!؟ برای مادر من هنوز جنگ تموم نشده ..جنگ …جنگ…جنگ لعنتی هنوز مراسم دایی احمدم تمام نشده یه هدیه ی دیگه برای مادرم اورد.
دوباره یه نایلون پلاستیکی این بار براش خاک نیاوردن این بار برادر دیگشو که تو خاک عراق خمپاره خورده بود و کتفش جدا شده بود رو اوردن.مادرم خم شد…
شهید مهدی زارعی ،محل شهادت عراق .دایی مهدی جونم حسودی کرد به برادرش وقتی دید برادرش شهید شد طاقت نیاورد و رفت. تو مراسم دایی احمد خبر شهادتش رو اوردند و زن دایی ام و بچه ی چند ماهشو گذاشت و رفت.پسر داییم هیچ وقت طعم پدر داشتن رو نچشید…

مادرم اسم دایی هامو گذاشت رو اسم برادرام تا همیشه یاد و نامشون زنده باشه مادرم تو جونی پیر شدی مادرم صبر و استقامتت ستودنیه .مادرم امسال که داغ پدرتو دیدی شکستنتو دیدم دیدم که دیگه نتونستی رو پاهات وایسی.و الان هم که مادرت خیلی سخت در بستر بیماریه.ازت میخوام که پاشی و رو پاهات وایسی و به خدا توکل کنی .ما ها همون مادر صبور و قدرتمندمونو میخوایییم .دوستای عزیزم ازتون خواهش میکنم برای سلامتی مادر بزرگم خیلی دعا کنید از ته دل دعا.
یادمون نره که جنگ هنوز برای شهیدهای زنده از جمله پدر عزیزم که هشت سال جنگید. هنوز تمام نشده. یاد و خاطراتان همیشه زنده باد.

۱

مصاحبه با خانواده شهید دهقان؛ شهید ۲۰ ساله،ماهیانه سه بار ختم قرآن می کرد

زندگی به سبک شهدا

مصاحبه با خانواده شهید دهقان؛ شهید ۲۰ ساله،ماهیانه سه بار ختم قرآن می کرد

مصاحبه با خانواده شهید دهقان؛ شهید ۲۰ ساله،ماهیانه سه بار ختم قرآن می کرد

فرهنگ نیوز در یک روز سرد زمستانی با خانواده گرم و صمیمی شهید محمدرضا دهقان به گفتگو نشستیم. محمدرضا در فروردین ۱۳۷۴ متولد و در یک خانواده مذهبی رشد کرد، او در ۲۱ آبان ۱۳۹۴ مصادف با اول صفر، در سن ۲۰ سالگی در مقام مدافع حرم حضرت زینب(س) به مقام شهادت نائل شد. مادر با صفا و خواهر مهربان محمدرضا از جوان عزیز و قهرمان رشیدشان برایمان این گونه گفتند.

گفتم محمدرضا سوریه به تو خوش بگذرد. خیلی خوشحال شد، حالا با آرامش از داشتن رضایت مادر، می‌رفت.

 

وقتی لقمه پاک باشد و محیط خانواده هم یک محیط سالم و مذهبی باشد ، فرزندان خوب تربیت می شوند

 

*فرهنگ نیوز: خانم طوسی، فکر میکنم مهمترین سوالی که می توان مطرح کرد این است که سبک زندگی خانواده شما در رابطه با تربیت فرزندانتان چگونه بوده؟ چه نکاتی را در زندگی رعایت کردید؟

به نظر من مهمترین نکته در زندگی، رعایت مال حلال و حرام است. لقمه پاک روی فرزندان خیلی اثرگذار است. ممکن است بعضی از خانواده ها به این مسئله مهم توجه خاصی نداشته باشند. ولی وقتی لقمه پاک باشد و محیط خانواده هم یک محیط سالم و مذهبی باشد ، فرزندان خوب تربیت می شوند. من فکر می کنم با توجه به اینکه خودم و همسرم در یک خانواده مذهبی رشد کرده بودیم، فقط دستورات دین خدا را در زندگی مان پیاده کردیم و از فرزندانمان خواستیم که به انجام واجبات و ترک محرمات مقید باشند و فکر می کنم تمام گیر ما مسلمانان هم در همین دو مسئله است . اگر این دو مورد حساس و مهم در زندگی مان کمرنگ شود ، خود به خود زندگی رنگ اسلامی خودش را از دست می دهد. محمدرضا هم در انجام واجبات بسیار مقید بود و در ترک محرمات بسیار مراقبت می کرد و در اصل پایه و اساس زندگی ما بر این مبنا بود و خودم نیز به عنوان مادر خانواده سعی می کردم با عمل به این دو مهم در رفتار، کردار و اخلاق به فرزندانم آموزش بدهم و تا بتوانم مادری تاثیر گذار باشم و البته همیشه دستورات دین را در قالب قصه و گفتگو با آنها بازگو می کردم.

 

۱

وصیت شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده به دخترش

حجاب زندگی به سبک شهدا

وصیت شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده به دخترش

وصیت شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده به دخترش

به گزارش با حجاب به نقل از تی نیوز: ای دختر عزیزم، جگر گوشه بابا ، خیال نکن من بیخیال تو بودم ، بدان که بابا تو را بینهایت دوست داشت اما چه کنم که بر من تکلیف بود و احساس مسئولیت داشتم بابا لحظه ای از یاد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگی در یاد تو خواهم بود ولی اگر دوست داری بابا هم از تو راضی و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر دینی است و اگر روزی حافظ قرآن شدی به یاد من هم باش و برای شادی روح من قرآن تلاوت کن و همچون شب ها که برای من آیه الکرسی می خواندی بیا سر قبر بابا بخوان .

۰

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

محبوبه دانش‌آشتیانی روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. او دانش آموز باهوش و پرتلاشی بود که در کنار تحصیل فعالیت های اجتماعی و مبارزاتی را دنبال می کرد. او در نظر هر کس که او را می شناخت دختری شگرف بود که دیگران را به تحسین وادار کرده بود.
دکتر زهرا آیت اللهی، دوست نزدیک محبوبه که تا آخرین لحظات زندگی او همراهش بوده است محبوبه را اینطور توصیف می کند:
انگار همین دیروز بود و مدرسه راهنمایی رفاه و جمع چند نفره ما دخترها به رهبری محبوبه دانش آشتیانی. محبوبه کلاس دوم راهنمایی بود و ما برخی دوم و بعضی هم سوم راهنمایی،‌ سال ۱۳۵۳ بود.

۰

حتی هنگام شهادت هم نگران افتادن چادرش بود

حجاب زندگی به سبک شهدا تربیت ازدیدگاه اسلام

حتی هنگام شهادت هم نگران افتادن چادرش بود

در متن زیر گفت و گویی با خانم فاطمه فرهانیان، خواهرشهید مریم فرهانیان شده است که ایشان درطول جنگ ازهم رزمان نزدیک شهید بوده و لحظات فراموش نشدنی را درکنار ایشان سپری کرده است. شهید مریم فرهانیان امدادگر زمان جنگ و دوران افتخارآفرین هشت سال دفاع مقدس هستند که زندگی کوتاه اما پر برکتشان مخصوصاً از شروع انقلاب تا زمان شهادت -سال ۶۳- سراسرعشق و ایمان و مجاهدت درراه خداست. فردی که خدمات بسیار ارزنده ای در ابعاد گوناگون و درحد توان خودش تقدیم کرد و نهایتاً هم به فیض شهادت نائل آمد. این مصاحبه را به مناسبت سالگرد شهادت ایشان به اختصار در زیر بیان می کنیم.

از کودکی مریم و تفاوت های او با دیگران بگوئید؟

من یک بار از مادرم درباره مریم پرسیدم او این طورگفت: مریم حتی دردوران کودکی خیلی دختر قانعی بود و اهل زیاده طلبی و ریخت و پاش نبود. باتوجه به شرایط آن زمان هوای مرا زیاد داشت و می دیدم که دوست دارد مرا خوشحال کند وخوشحال ببیند اما آن چیزی که من ازدوران کودکی مریم یادم می آید گذشت او درمسائل مختلفی بود که پیش می آمد.

تفاوت و شباهت خواهر شهیدتان با جوان های حالا چیست؟

فکرمی کنم هرانسانی درهرمقطعی از زمان تفاوت ها و شباهت هایی با دیگران دارد. به نظرم توی جوان های این دوره هم خیلی هاشون شبیه مریم هستند با وجود این که انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و خیلی اتفاقات مهم دیگه رو ندیدند. البته بعضی هاشون هم اصلاً شباهتی به مریم ندارند. اما تفاوت مهم در نوع فکر کردن و به دنبال آن نوع عملکرد است. مریم خیلی اهل فکر بود. اهل تحقیق بود همان موقع هم بحث ها زیاد بود، جریانات زیاد بود اما با اون سن کم هم مطالعه می کرد هم تحقیق و هم از اهل فن سوال می کرد تا مبادا به اشتباه بیافتد. حتما اگر مریم زنده بود می گفت؛ آی جوانا همتون رو می گم دشمن از همه جا و همه کس ناامید شده، نکنه شما حواستون پرت بشه دشمن رو امیدوار کنید، حواستون جمع باشه.
جوان هایی رادیدم که خیلی شبیه مریم هستند. تحرک و پویایی شون، تلاششون، تعهدشون، عشقشون به دین و راه درست و حتی حجابشون و خیلی چیزهای دیگه ….

ازخودسازی معنوی شهید برایمان بگوئید؟

مریم از جهت مسائل عرفانی، معنوی، اخلاقی، علمی و خودسازی روی خودش کار می کرد. درکمال آرامش و دور از چشم دیگران و تنها در محضرخدا خودش رو می ساخت و انگاربرای رفتن آماده می شد. مسئله خودسازی، برای مریم هم مانند بعضی از جوان های دیگر خیلی مهم بود. چیزی که امروزه شاید کمتر به آن توجه می شود.
وقتی جنگ شروع شد، مریم فقط ۱۶ سال و ۸ ماه سن داشت اما باتوجه به اهمیت و ارزش خاصی که برای تزکیه نفس وخودسازی قائل بود و هم چنین گذرانقلاب از او انسانی دیگر ساخته بود و همین امر باعث شده بود تا بعضی اوقات مسئولیت ها و کارهای مهمی به او محول بشود.
او بسیار تزکیه نفس می کرده است. او همیشه می گفت: «ماازاسلام چی فهمیدیم؟ هیچی! فقط ادای مسلمان ها رو در می یاریم.» تازه این قدر که خودسازی می کرد و مراقبت از نفس خودش و اخلاق و رفتارش می کرد هنوز ناراضی بود.

ازنظم و آراستگی ظاهریش بگوئید؟

او هم مثل خیلی از جوان های حالا که ظاهرشون برایشان خیلی مهم است؛ دقت کافی رو داشت اما کاری نمی کرد که توجه دیگران را به خودش جلب کند. ما در شرایط سختی کارمی کردیم. در یک محیط کاملا مردانه. سر و کار ما هم که تماماً با رزمنده ها و زخمی ها و گاهی اسرا بود. هیچ وقت یادم نمی رود همان موقع ها هم هر وقت صحبت حجاب و عفاف می شد می گفت باید طوری بپوشیم و در محیط حاضر بشویم که دیگران بدانند ما با حفظ حریم خودمان، حجابمان و عفتمان فقط برای کمک و در راه اسلام کار می کنیم. توی بیمارستان که بودیم برق نبود؛ روزهای اول جنگ و ماه های اول خیلی شرایط سختی بود. برای آب هم مشکل داشتیم. اون موقع ما با مقتنعه های بلند و مانتوهای بلند کار امدادگری می کردیم. یک باردیدم مقنعش را شسته است. بارها آن را تکاند و بعد برای چند دقیقه از دو طرف مقنعه را می کشید و دستش را ثابت نگه داشته بود. وقتی علت را پرسیدم، گفت: حالا که شرایط اتو کردن رو نداریم باید چند دقیقه باهمان حالت که مقنعه هنوز نم دارد اون رو نگه دارم تا وقتی خشک شد؛ چروک نباشد. این طوری انگار آن را اتوکردی. خیلی مواظب تمیزی و آراستگی ظاهریش بود. البته در چارچوب دین. حجاب و پوشیدگی اش همیشه برای همه نمونه بود.

فکرمی کنید چرا مریم به عنوان اسوه شهادت و مجاهدت زن ایرانی معرفی شد؟

چرا هم چین جوانی الگو نباشد؟ جوان های ما دنبال چی هستند. دنبال چی می گردند والله بیایند بگویند ما هستیم الان هم جنگه، بدتر از جنگی که زمان شهید مریم فرهانیان بود. مهم تر و حساس تر از اون موقع، هر جوانی الان بیاد بگه خدا من هستم با هر چه دارم، مطمئن باشد کم از شهید فرهانیان ها نیست. برای این که الان سخت تر دشمن دارد تلاش می کند، خرجش فقط به قول آقا و رهبرمان یک بصیرت و بعد هم یک انتخاب آگاهانه که همه جوان های ایران اسلامی نشان دادند پای کارند و دشمن را ناامید کنند.

گویا تا آخرین لحظه شهادت نگران حجاب خود بود؟

بله همین طور است که شما می گوئید و این نگرانی در طول زندگی مریم هم وجود داشت. خیلی از حجاب و قبل از آن عفاف و پاکدامنی مراقبت می کرد. عکس های متعددی از جنازه شهید گرفتند. در تمامی این عکس ها شدت و همت مریم در نگهداشت مقنعه و حفظ آن رو با دستی که به خون بدنش آغشته است، می بینیم. من می شناسم مریم را، می دانم حتی در آن لحظه بیشتر از جونش مراقب بوده است که مبادا چادرش بیفتد یا مقنعه اش کنار برود.

نحوه شهادتش چگونه بود؟

مادرشهیدی بنام شهید مرزوق ابراهیمی که مریم و همکارانش مرتب به او سرکشی می کردند، از او و دوستانش می خواهد که بعد از مرگش حداقل سالگردهای شهید را که ۱۳ مرداد هرسال بود، بر سرمزار پسرش حاضر شده و خاطره او را زنده نگه دارند. مریم و همراهانش هم قول می دهند که هر ساله این وصیت مادر پیر شهید را انجام دهند. روز موعود فرا می رسد. سیزده مرداد سال ۱۳۶۳، در حالی که مهیای رفتن به گلزارشهدای آبادان بودند تا وصیت مادر شهید را عملی کنند، مورد اصابت ترکش خمپاره قرارمی گیرند که در این انفجار، مریم فرهانیان با ترکش بسیار کوچکی به قلبش شهید می شود.

منبع:سایت باحجاب

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)