نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۰۴ مطلب با موضوع «زندگی به سبک شهدا» ثبت شده است

۰

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

زندگی به سبک شهدا

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

شهید احمد علی نیری و شنیدن تسبیح آسمانیان و زمینیان

شهید احمد علی نیری جوانی بود که به گفته بزرگانی همچون استاد اخلاق آیت الله حق شناس توانسته بود در سن جوانی به مقامات بلندی برسد. ایشان درباره شهید نیری فرمودند: «در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟»

در بخشی از کتاب “عارفانه” که در بردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید “احمدعلی نیری” است نوشته شده است: «آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دو نماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: «این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: «تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و… اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟»

به نقل از دوستان شهید: «یک روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم؛ راه زیاد بود؛ کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد، یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم. بدنم شروع کرد به لرزیدن، نمی دانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم… می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم: «خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.»
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» گفتم از این به بعد برای خدا گریه می کنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک می ریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطرافم نگاه کردم. صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…

منبع:سایت باحجاب

۰

مستند ملازمان حرم : شهید میثم نجفی

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا مدافعان حرم

مستند ملازمان حرم : شهید میثم نجفی

مستند ملازمان حرم : شهید میثم نجفی

مستند ملازمان حرم مجموعه ای است که به زندگی شهدای مدافع حرم از نگاه همسرانشان با حضور افتخاری دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد می پردازد.
قسمت بیست و سوم مستند ملازمان حرم : شهید میثم نجفی به روایت همسر محترمشان

دانلودفیلم

۰

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالصالح زارع

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا مدافعان حرم

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالصالح زارع

زهرا کمالی همسر شهید زارع این بار در گفت وگو با شهره پیرانی، خاطراتی از همسر شهیدش نقل می کند. زارع از جمله شهدای نبرد آزادسازی نبل و الزهرا محسوب می شود.

شهادت مدافع حرم، عبدالصالح زارع ۱۸ بهمن ماه سال گذشته اعلام شد، پیکر مطهرش پس از انتقال به میهن اسلامی ابتدا در استان مازندران و سپس در قم تشییع و پس از اقامه نماز به امامت آیت‌الله نوری‌همدانی مرجع تقلید شیعیان، در گلزار شهدای علی بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد.

او سومین شهید مدافع حرم شهرستان بابلسر و چهاردهمین شهید مدافع حرم استان مازندران به شمار می رود.

دانلودمستند

۱

مستند ملازمان حرم - شهید غازی علی ضاوی

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا مدافعان حرم

مستند ملازمان حرم - شهید غازی علی ضاوی

مستند ملازمان حرم - شهید غازی علی ضاوی

شهید «غازی علی ضاوی» با نام نظامی دانیال، متولد سال ۱۹۸۸، یکی از نیروهای زبده حزب الله و از دوستان صمیمی جهاد مغنیه بود.

او به همراه دیگر شهدای قنیطره چند ماه قبل از شهادت، سفری به مشهد مقدس داشتند و همچون شهدای دفاع مقدس شهادت خود را از دستان مبارک علی ابن موسی الرضا(ع) گرفتند.

این شهید مدافع حرم هنگام شهادت دختری یک ساله به نام ملیکا داشت.

این قسمت «ملازمان حرم» به گفت وگوی دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد با همسر شهید ضاوی اختصاص دارد.

همسر این شهید لبنانی از عشق و ارادت غازی علی به مکتب تشیع و دفاع از حرم حضرت زینب(س) در مقابله با تکفیری های تروریست می گوید.

او همچنان با یاد و خاطره همسر شهیدش روزگار می گذراند و یادگاری های او را همچون جان دوست دارد و احساس می کند همسرش در کنارش حاضر و ناظر است.

«ملازمان حرم» کاری از تلویزیون اینترنتی نصر می باشد.

۰

نهی از منکر به روش شهید ابراهیم هادی

امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا

نهی از منکر به روش شهید ابراهیم هادی

نهی از منکر به روش شهید ابراهیم هادی

به نقل از تسنیم، رضا هادی می گوید: عصر یکی از روزها بود. ابراهیم از سرکار به خانه می آمد وقتی وارد کوچه شد برای یک لحظه نگاهش به پسر همسایه افتاد با دختری جوان مشغول صحبت بود. پسر تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت . می خواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفتد.
چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این بار تا می خواست از دختره خداحافظی کند. متوجه شد که ابراهیم در حال نزدیک شدن به آنهاست.
دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت وابراهیم در مقابل آن پسر قرار گرفت. ابراهیم شروع کرد به سلام و علیک کردن و دست دادن. پسر ترسیده بود اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اینکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت:
ببین، در کوچه و محله ما این چیزها سابقه نداشته، من تو خانواده ات رو کامل میشناسم، تو اگه واقعا این دختر رو میخوای من با پدرت صحبت میکنم که...
جوان پرید تو حرف ابراهیم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چیزی نگو، من اشتباه کردم، غلط کردم، ببخشید و ...
ابراهیم گفت: نه! منظورم رو نفهمیدی، ببین، پدرت خونه بزرگی رو داره تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت می کنم انشاء الله بتونی با این دختر ازدواج کنی، دیگه چی می خوای؟
جوان که سرش رو پائین انداخته بود خیلی خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه
ابراهیم جواب داد: پدرت با من، حاجی رو من میشناسم. آدم منطقی و خوبیه.
جوان هم گفت نمی دونم چی بگم.بعد هم خداحافظی کرد و رفت.
شب بعد از نماز، ابراهیم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد.
اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج را داشته باشد و همسر مناسبی پیدا کند باید ازدواج کند. در غیر اینصورت اگر به حرام بیفتد باید پیش خدا جوابگو باشد.
و حالا این بزرگتر ها هستند که باید جوان ها را در این زمینه کمک کنند.
حاجی حرفهای ابراهیم را تائید کرد اما وقتی حرف از پسرش زده شد اخم هایش رفت تو هم.
ابراهیم پرسید حاجی اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نیفته، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟
حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فردای آن روز مادر ابراهیم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد...
یک ماه از آن قضیه گذشت، ابراهیم وقتی از بازار بر می گشت شب بود.
آخر کوچه چراغانی شده بود لبخند رضایت بر لبان ابراهیم نقش بسته بود.
رضایت بخاطر اینکه یک دوستی شیطانی را به یک پیوند الهی تبدیل کرده بود. این ازدواج هنوز هم پا برجاست و این زوج زندگیشان را مدیون برخورد خوب ابراهیم با این ماجرا می دانند.
کتاب سلام بر ابراهیم – ص 47
زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی

۰

روایت فرمانده نداجا از نقش تکاوران دریایی ارتش در حماسه خرمشهر

زندگی به سبک شهدا

روایت فرمانده نداجا از نقش تکاوران دریایی ارتش در حماسه خرمشهر

به گزارش عمارنامه، پس از گذشت چند دهه از حماسه آزادسازی خرمشهر وقتی از خاطره‌های ناب آن دوران می‌گوید چشمانش برق می‌زند و صدایش به هیجان درمی‌‌آید. آرزویش این است که روزی، بخشی از آن دریادلی‌ها و رشادت‌ها به‌صورت فیلم دربیایند تا خیلی‌ها با حقایق آن دوران بیشتر آشنا شوند. می‌گوید حماسه‌اش را تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران آفریدند اما فیلم آن را هالیوودی‌ها ساخته‌اند! هنوز او یکی از مراجع‌ اصلی روایت مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر است؛ شهری که به گفته خیلی‌ها، وجب به وجب آن با خون شهیدان رنگین شده و از این رو زمانی «خونین‌شهر» می‌خواندنش. در سالروز آزادسازی خرمشهر پای صحبت‌های امیر دریادار دکتر حبیب‌الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران نشستیم تا مروری تازه بر رخدادی تاریخی داشته باشیم؛ رخدادی که حیرت جهانیان را به همراه داشت و اقتدار و عظمت ایران اسلامی را بر همگان آشکار ساخت.
•    ورود شما به‌عنوان تکاور نیروی دریایی ارتش در چه سالی و چگونه انجام شد؟
سال ۵۳ دانشجوی دانشگاه افسری بودم و سال ۵۷ ما را برای تکاوری نیروی دریایی ارتش انتخاب کردند. یک دوره تکاوری در منجیل برگزار شد و ما تمام دوره‌های مربوط به آن شامل چتربازی، غواصی و... را در‌‌ همان دوره دیدیم. بعد هم وارد انقلاب و وقایع پس از آن شدیم.
•    پیش از آنکه تکاور نیروی دریایی ارتش شوید چه تصوری از فعالیت‌های این یگان داشتید؟
راستش من به تکاوری نیروی زمینی بیشتر علاقه داشتم. هم اطلاعاتم بیشتر بود و هم علاقه اصلی‌ام تکاوری نیروی زمینی بود اما دست تقدیر ما را به مسیر دیگری کشاند. من جزو دانشجویان بر‌تر دانشگاه بودم. از نظر ورزشی کاپیتان تیم به حساب می‌آمدم و از نظر آرم و علائم هم به‌خاطر دوره‌ها و مسئولیت‌هایی که در سمت‌های مختلف داشتم وضعیت مطلوبی داشتم. رتبه علمی‌ام هم بالا بود و این شد که مرا برای این کار انتخاب کردند. وقتی وارد این جریان شدم، دیدم اینجا هم یک دوره بسیار گسترده و حرفه‌ای دارد. حتی از دوره تکاوری نیروی زمینی هم پیشرفته‌تر و کامل‌تر بود. ما باید اینجا دوره‌های چتربازی، جنگ در دریا، جزیره و زیر و روی آب را یاد می‌گرفتیم و دوره‌های غواصی را کامل می‌کردیم. البته تکاوری نیروی دریایی ارتش هم رتبه‌بندی دارد و در رتبه آخر آن، همه‌کاره می‌شوید و از پس همه نوع رزم برمی‌آیید.
•    وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید شما کجا خدمت می‌کردید؟
من آن زمان منجیل بودم. بعد از انقلاب به دلیل اتفاقاتی که در استان‌های غربی و جنوبی افتاده بود، رفتیم آنجا تا زمانی که جنگ شروع شد. بعد رفتیم بوشهر، خرمشهر و آبادان و دیگر‌‌ همانجا ماندیم. واحد تکاوری پیش از جنگ خیلی گسترده نبود. یک گردان در بوشهر مستقر بود و یک مرکز آموزش در منجیل وجود داشت. هنگامی که در غرب بودیم در غائله‌های پیش از وقوع جنگ، یاری‌رسان مردم بودیم و وقتی جنگ شروع شد، رفتیم بوشهر. ظاهراً زمانی که ارتش هنوز به‌صورت کامل سامان نیافته بود، تکاوران نیروی دریایی ارتش جزو منظم‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین نیروهای ارتش بودند وآنها بودند که به عنوان نخستین نیروی نظامی وارد خرمشهر ‌شدند و از آن دفاع کردند.
•    لطفا درباره مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر و حضورتان در این شهر هم توضیح دهید.
در خرمشهر پایگاهی داشتیم به نام «کشتی‌سازی شهید موسوی» درست در تقاطع کارون به اروند که هنوز هم پایگاه ما‌‌ همانجاست. جالب است بدانید مزار شهیدان پاینده و نقدی هم درست در‌‌ همانجا واقع شده. همان‌طور که می‌دانید نیروهای دریایی ما هنگام حمله انگلیسی‌ها در شهریور ماه ۱۳۲۰ مقابل آنها ایستادگی‌ کردند تا جلوی اشغال ایران را بگیرند. نیروی دریایی ارتش در‌‌ همان زمان ۷۰۰ شهید داد و این یک سند زنده است که نیروی دریایی با از‌ خودگذشتگی در شمال ایران جلوی روس‌ها ایستاد و در جنوب هم با انگلیسی‌ها مقابله کرد و حماسه آفرید. قبل از انقلاب به عنوان یک یگان نظامی آموزش‌دیده و کاملاً ورزیده در برخی نقاط به برقراری نظم کمک می‌کردیم. بعد از پیروزی انقلاب هم هر کجا لازم بود امنیت را به وجود می‌آوریم به همانجا می‌رفتیم. وقتی جنگ شروع شد، ناخدا صمدی و یگانش در بوشهر بودند اما یک گروه پیشرو در خرمشهر داشتند. قبل از اینکه جنگ به‌صورت رسمی آغاز شود ما از خرمشهر به سمت منجیل رفتیم. درست در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۵۹ به صورت خیلی اضطراری ما را از منجیل به تهران آوردند. سوار هواپیما شدیم و به سمت مقصد نامعلومی‌رفتیم.
 

۰

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

حجاب زندگی به سبک شهدا

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید:

ای شهدا کمک کنید چادر حضرت زهرا (س) را از روی سر بچه ها برندارند …

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی،   کلیک کنید

منبع مطلب :جلباب

۰

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالحمید سالاری

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالحمید سالاری

آذرماه سال گذشته بود که خبر شهادت عبدالحمید سالاری به گوش مردم هرمزگان رسید؛ مردمی انقلابی که در دوران دفاع مقدس هم شاهد حضور پیکر مطهر شهدای جنگ تحمیلی بودند و این بار، یکی دیگر از فرزندان آنها در دفاع از اسلام و حرم زینب کبری(س) در خون خود غلطیده بود.

شهید عبد الحمید سالاری متولد ۱۳۵۸ در روستای سیرمند از توابع شهرستان حاجی آباد در یک خانواده مذهبی بود که ۱۲ آذر ماه سال جاری و در مبارزه با تکفیری های داعشی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مجموعه «ملازمان حرم» که به گفت وگو با همسران شدای مدافع حرم اختصاص دارد، این هفته با حضور همسر این شهید والامقام به روی آنتن شبکه افق می رود.

دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد به عنوان مجری برنامه با همسر شهید سالاری به گفت وگو می نشیند و از او در مورد اهداف و آرمان های شهید می پرسد.

۰

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی به سبک شهدا

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

شهیده رقیه رضایی لایه
نام: رقیه
نام خانوادگی: رضایی لایه
نام پدر: محمد علی
نام مادر: سکینه
محل تولد: قزوین
تاریخ تولد: 22/1/1344
تاریخ شهادت: 9/5/1366
محل شهادت: مکه
نحوۀ شهادت: توسط عوامل رژیم سعودی در مراسم برائت از مشرکین
محل دفن: گلزار شهدای قزوین


زندگی نامه:
نگاهی به زندگی معلم شهید رقیه رضایی لایه، جوان ترین شهید جمعه خونین مکه سال 66‏ وصالی به شایستگی و زیبایی معلمی فداکار‎
منیره غلامی توکلی‎ ‎

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)