نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۹۹ مطلب با موضوع «زندگی به سبک شهدا» ثبت شده است

۰

روایت فرمانده نداجا از نقش تکاوران دریایی ارتش در حماسه خرمشهر

زندگی به سبک شهدا

روایت فرمانده نداجا از نقش تکاوران دریایی ارتش در حماسه خرمشهر

به گزارش عمارنامه، پس از گذشت چند دهه از حماسه آزادسازی خرمشهر وقتی از خاطره‌های ناب آن دوران می‌گوید چشمانش برق می‌زند و صدایش به هیجان درمی‌‌آید. آرزویش این است که روزی، بخشی از آن دریادلی‌ها و رشادت‌ها به‌صورت فیلم دربیایند تا خیلی‌ها با حقایق آن دوران بیشتر آشنا شوند. می‌گوید حماسه‌اش را تکاوران ارتش جمهوری اسلامی ایران آفریدند اما فیلم آن را هالیوودی‌ها ساخته‌اند! هنوز او یکی از مراجع‌ اصلی روایت مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر است؛ شهری که به گفته خیلی‌ها، وجب به وجب آن با خون شهیدان رنگین شده و از این رو زمانی «خونین‌شهر» می‌خواندنش. در سالروز آزادسازی خرمشهر پای صحبت‌های امیر دریادار دکتر حبیب‌الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران نشستیم تا مروری تازه بر رخدادی تاریخی داشته باشیم؛ رخدادی که حیرت جهانیان را به همراه داشت و اقتدار و عظمت ایران اسلامی را بر همگان آشکار ساخت.
•    ورود شما به‌عنوان تکاور نیروی دریایی ارتش در چه سالی و چگونه انجام شد؟
سال ۵۳ دانشجوی دانشگاه افسری بودم و سال ۵۷ ما را برای تکاوری نیروی دریایی ارتش انتخاب کردند. یک دوره تکاوری در منجیل برگزار شد و ما تمام دوره‌های مربوط به آن شامل چتربازی، غواصی و... را در‌‌ همان دوره دیدیم. بعد هم وارد انقلاب و وقایع پس از آن شدیم.
•    پیش از آنکه تکاور نیروی دریایی ارتش شوید چه تصوری از فعالیت‌های این یگان داشتید؟
راستش من به تکاوری نیروی زمینی بیشتر علاقه داشتم. هم اطلاعاتم بیشتر بود و هم علاقه اصلی‌ام تکاوری نیروی زمینی بود اما دست تقدیر ما را به مسیر دیگری کشاند. من جزو دانشجویان بر‌تر دانشگاه بودم. از نظر ورزشی کاپیتان تیم به حساب می‌آمدم و از نظر آرم و علائم هم به‌خاطر دوره‌ها و مسئولیت‌هایی که در سمت‌های مختلف داشتم وضعیت مطلوبی داشتم. رتبه علمی‌ام هم بالا بود و این شد که مرا برای این کار انتخاب کردند. وقتی وارد این جریان شدم، دیدم اینجا هم یک دوره بسیار گسترده و حرفه‌ای دارد. حتی از دوره تکاوری نیروی زمینی هم پیشرفته‌تر و کامل‌تر بود. ما باید اینجا دوره‌های چتربازی، جنگ در دریا، جزیره و زیر و روی آب را یاد می‌گرفتیم و دوره‌های غواصی را کامل می‌کردیم. البته تکاوری نیروی دریایی ارتش هم رتبه‌بندی دارد و در رتبه آخر آن، همه‌کاره می‌شوید و از پس همه نوع رزم برمی‌آیید.
•    وقتی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید شما کجا خدمت می‌کردید؟
من آن زمان منجیل بودم. بعد از انقلاب به دلیل اتفاقاتی که در استان‌های غربی و جنوبی افتاده بود، رفتیم آنجا تا زمانی که جنگ شروع شد. بعد رفتیم بوشهر، خرمشهر و آبادان و دیگر‌‌ همانجا ماندیم. واحد تکاوری پیش از جنگ خیلی گسترده نبود. یک گردان در بوشهر مستقر بود و یک مرکز آموزش در منجیل وجود داشت. هنگامی که در غرب بودیم در غائله‌های پیش از وقوع جنگ، یاری‌رسان مردم بودیم و وقتی جنگ شروع شد، رفتیم بوشهر. ظاهراً زمانی که ارتش هنوز به‌صورت کامل سامان نیافته بود، تکاوران نیروی دریایی ارتش جزو منظم‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین نیروهای ارتش بودند وآنها بودند که به عنوان نخستین نیروی نظامی وارد خرمشهر ‌شدند و از آن دفاع کردند.
•    لطفا درباره مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر و حضورتان در این شهر هم توضیح دهید.
در خرمشهر پایگاهی داشتیم به نام «کشتی‌سازی شهید موسوی» درست در تقاطع کارون به اروند که هنوز هم پایگاه ما‌‌ همانجاست. جالب است بدانید مزار شهیدان پاینده و نقدی هم درست در‌‌ همانجا واقع شده. همان‌طور که می‌دانید نیروهای دریایی ما هنگام حمله انگلیسی‌ها در شهریور ماه ۱۳۲۰ مقابل آنها ایستادگی‌ کردند تا جلوی اشغال ایران را بگیرند. نیروی دریایی ارتش در‌‌ همان زمان ۷۰۰ شهید داد و این یک سند زنده است که نیروی دریایی با از‌ خودگذشتگی در شمال ایران جلوی روس‌ها ایستاد و در جنوب هم با انگلیسی‌ها مقابله کرد و حماسه آفرید. قبل از انقلاب به عنوان یک یگان نظامی آموزش‌دیده و کاملاً ورزیده در برخی نقاط به برقراری نظم کمک می‌کردیم. بعد از پیروزی انقلاب هم هر کجا لازم بود امنیت را به وجود می‌آوریم به همانجا می‌رفتیم. وقتی جنگ شروع شد، ناخدا صمدی و یگانش در بوشهر بودند اما یک گروه پیشرو در خرمشهر داشتند. قبل از اینکه جنگ به‌صورت رسمی آغاز شود ما از خرمشهر به سمت منجیل رفتیم. درست در تاریخ ۳۱ شهریور ماه ۵۹ به صورت خیلی اضطراری ما را از منجیل به تهران آوردند. سوار هواپیما شدیم و به سمت مقصد نامعلومی‌رفتیم.
 

۰

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

حجاب زندگی به سبک شهدا

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید:

ای شهدا کمک کنید چادر حضرت زهرا (س) را از روی سر بچه ها برندارند …

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی،   کلیک کنید

منبع مطلب :جلباب

۰

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالحمید سالاری

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالحمید سالاری

آذرماه سال گذشته بود که خبر شهادت عبدالحمید سالاری به گوش مردم هرمزگان رسید؛ مردمی انقلابی که در دوران دفاع مقدس هم شاهد حضور پیکر مطهر شهدای جنگ تحمیلی بودند و این بار، یکی دیگر از فرزندان آنها در دفاع از اسلام و حرم زینب کبری(س) در خون خود غلطیده بود.

شهید عبد الحمید سالاری متولد ۱۳۵۸ در روستای سیرمند از توابع شهرستان حاجی آباد در یک خانواده مذهبی بود که ۱۲ آذر ماه سال جاری و در مبارزه با تکفیری های داعشی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مجموعه «ملازمان حرم» که به گفت وگو با همسران شدای مدافع حرم اختصاص دارد، این هفته با حضور همسر این شهید والامقام به روی آنتن شبکه افق می رود.

دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد به عنوان مجری برنامه با همسر شهید سالاری به گفت وگو می نشیند و از او در مورد اهداف و آرمان های شهید می پرسد.

۰

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی به سبک شهدا

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

شهیده رقیه رضایی لایه
نام: رقیه
نام خانوادگی: رضایی لایه
نام پدر: محمد علی
نام مادر: سکینه
محل تولد: قزوین
تاریخ تولد: 22/1/1344
تاریخ شهادت: 9/5/1366
محل شهادت: مکه
نحوۀ شهادت: توسط عوامل رژیم سعودی در مراسم برائت از مشرکین
محل دفن: گلزار شهدای قزوین


زندگی نامه:
نگاهی به زندگی معلم شهید رقیه رضایی لایه، جوان ترین شهید جمعه خونین مکه سال 66‏ وصالی به شایستگی و زیبایی معلمی فداکار‎
منیره غلامی توکلی‎ ‎

۰

حجابم را مدیون شهدا هستم

حجاب بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

حجابم را مدیون شهدا هستم

حجابم را مدیون شهدا هستم

برنامه از لاک جیغ تا خدا با موضوع حجاب و تجربیات افراد مختلف در این زمینه به روی آنتن می رود. در مستند تلوزیونی از لاک جیغ تا خدا به سراغ بانوانی می روند که در گذشته حجاب مناسبی نداشته اند و حال هر کدام بر اثر اتفاقاتی جذاب مسیر زندگیشان تغییر کرده و محجبه شده اند. برنامه از لاک جیغ تا خدا کاری از گروه مستند شبکه دو سیما است که هر هفته سه شنبه و چهارشنبه روی آنتن می رود. تهیه کننده و کارگردان مستند از لاک جیغ تا خدا هاشم تفکری بافقی است.

دانلودفیلم

۲

دلایل روبنده زدن همسر شهید مدافع حرم

حجاب بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

دلایل روبنده زدن همسر شهید مدافع حرم

دلایل روبنده زدن همسر شهید مدافع حرم

دانلود فیلم

به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، امروز نصف‌جهان میزبان یکی از اهالی بهشت است، مسلم خیزاب که فرماندهی گردان یا زهرا (س) لشکر 14 امام حسین (ع) را بر عهده داشت، به کاروان شهدا پیوست تا امروز پیکر مطهرش بر روی دست مردمان دیار شهیدپرور و ولایت‌مدار اصفهان تا خانه ابدی در گلستان شهدا تشییع شود.

امروز شهر گنبدهای فیروزه‌ای میزبان شهید مدافع حرمی است که سعادت ابدی را بر زندگی چند روزه دنیوی ترجیح داد و در نهایت نیز در آستانه عاشورای حسینی، به افتخار حسینی شدن دست یافت تا ما جاماندگان زمزمه کنیم ای عاشق راه حسین، ای سربلند میدان بصیرت، ای یاور ولایت و ای مدافع حرم اهل‌البیت، شهد شیرین شهادت گوارایت باد.

*شیرزنی که رسالت زینب‌وار بر عهده گرفت

مسلم خیزاب به آرزوی دیرینه‌اش که همانا شهادت و وصال معبود بود، دست پیدا کرد و همسر وی امروز زینب‌وار رسالت پاسداری از خون این شهید بزرگوار و تحقق خواسته وی مبنی بر ولایت‌داری و تبعیت محض از مقام عظمای ولایت را بر عهده گرفته است.

متانت خانم رنجبر در طول گفت‌وگو و صبر و طاعتش در غم از دست دادن شریک زندگی 11 ساله و پدر فرزندش نشان می‌دهد که این شیرزن در قبال سرخی خون همسرش، رو سفید خواهد شد.

همسر شهید مسلم خیزاب به یادآوری وداع آخر با او پرداخته و می‌گوید: حدود 60 روز قبل بود که وی راهی سفر شد؛ از قبل می‌دانست که سرنوشت شهادت در انتظار اوست و وصیت کرده بود در گلستان شهدا و نزدیکی‌های مزار شهید حسین خرازی به خاک سپرده شود.

نخستین بار در مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول (ص) بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب مرا خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم، گفت اگر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی. من هم در جواب گفتم رضایت دارم بروی و ان‌شاءالله صحیح و سلامت بر می‌گردی اما وی تاکید داشت که شهید می‌شود.

وی به وداع شهید با یارانش در گلستان شهدا نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: سر قبر شهید تورجی‌زاده که رفتیم، دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت: آمین بگو؛ من هم دستم را روی قبر شهید تورجی‌زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم، پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم.

*جواز شهادتش را از شهدای غواص گرفت

مراسم تشییع شهدای غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظه‌شماری می‌کرد تا به یاران شهیدش بپیوندد.

همسرش در این‌باره می‌گوید: بعد از مراسم تشییع شهدای غواص که وی ساعت‌ها در کنار آن‌ها بود، گفت: اول شهادت و بعد سلامتی خانواده را از شهدای غواص خواستم و به هر دو خواسته نیز خواهم رسید. وی همواره می‌گفت آرزو دارم با گلوله مستقیم دشمن شهید شوم و به من نیز تاکید کرد اگر دیدی سر بر تن من نیست، گلوگاهم را ببوس و بگو خدایا این قربانی را از ما بپذیر.

*یادگار شهید خواب شهادت پدرش را دیده بود

محمدمهدی پنج ساله یادگار شهید خیزاب است که با وجود اینکه شهید شدن پدرش را در خواب دیده، امروز دلتنگ پدری است که به مولا و امامش اقتدا کرده است.

همسر شهید خیزاب در این‌باره می‌گوید: چند وقت قبل محمدمهدی برایم گفت که خواب دیده همسایه‌‌مان که شهید شده، ستاره‌ای به وی داده و گفته پدرت شهید می‌شود.

وقتی خوابش را برای من تعریف کرد، نگران بود که من ناراحت شده باشم اما به وی گفتم که پدرش به سلامت از سفر باز خواهد آمد.

دادن خبر شهادت پدر به محمدمهدی خردسال کار ساده‌ای نیست اما این شیرزن اصفهانی، با تکیه بر مهر و محبت مادری، خبر شهادت پدر را به یگانه فرزند داده است.

محمدمهدی از اینکه پدرش در گلستان شهدا به خاک سپرده می‌شود، خوشحال است، زیرا به خیال خودش حالا می‌تواند با دوچرخه‌اش در محوطه گلستان شهدا بازی کند.

*سفارش شهید خیزاب به شهید خرازی

شهید خیزاب در آخرین حضورش در گلستان شهدا سفارش محمدمهدی را به شهید خرازی کرده است.

همسر وی در این باره می‌گوید: من نمی‌دانستم که شهید خرازی پسری به نام محمدمهدی دارد اما شنیدم که همسرم سفارش پسرمان را به شهید خرازی کرد و گفت که وی نیز پسری همنام فرزند ما دارد.

در این لحظه به وی گفتم چرا می‌خواهی ما را تنها بگذاری که وی جواب داد: شما خدا را دارید و تنها نخواهید بود؛ شما که بالاتر از حضرت زینب (س) و خانواده امام حسین (ع) نیستید که در صحرای کربلا تنها مانده بودند.

وی ادامه می‌دهد: شهید خیزاب از من خواست که پس از شهادتش، بی‌تابی و گریه و زاری نکنم تا ترحم کسی برای ما جلب نشود.

همسر شهید خیزاب با الگو گرفتن از حضرت زینب کبری (س) به خواسته شوهرش عمل کرده و امیدوارانه از جلب رضایت وی می‌گوید: روز گذشته بعد از مراسمی که تعدادی از همرزمان همسرم برگزار کرده بودند، یک لحظه پلکم روی هم رفت و در خواب همسرم را دیدم که خوشحال بود و مرا از بابت اینکه به وصیتش عمل کرده و برایش آبروداری کردم، تحسین می‌کرد.

**به جای فامیل‌های وابسته بنویسید لشکر امام حسین(ع)

شهید مسلم خیزاب قبل از شهادت از همسرش درخواست‌هایی داشته که رنجبر با تشریح آن‌ها می‌گوید: حرف اول و آخر شهید این بود که گوشتان به حرف امام خامنه‌ای باشد و راه شهدا را ادامه بدهید.

وی ادامه می‌دهد: همسرم علاقه زیادی به مقام معظم رهبری داشت و سفارش کرده بود در اعلامیه‌شان، عکس و جمله‌ای از ایشان باشد.

رنجبر با اشاره به وصیت این شهید می‌گوید: شهید خیزاب دوست داشت مراسم ترحیم وی مکانی برگزار شود که نفس و بوی سپاه را داشته باشد و بنا به علاقه وی، مراسم ترحیم در ناحیه امام صادق برگزار می‌شود، همچنین وی تاکید داشت که در اعلامیه به جای فامیل‌های وابسته بنویسند سپاه پاسداران و لشگر 14 امام حسین؛ جا دارد از همکاری و مساعدت لشگر 14 امام حسین و دوستان و همرزمان وی که در این روزها در کنار خانواده ما بوده‌اند، تشکر کنم.

۲

«شهید یعنی:

زندگی به سبک شهدا

«شهید یعنی:

«شهید یعنی:

به خیرگذشت.....نزدیک بود بمیرد!»
"تو"
چه میکنی،این میانه ی خون برادرم...؟!برای بیداری ما...؟!
آخ ...
یادم رفته بود ...
شهید بیدارمیکند ...
شهید دستت را میگیرد ...
شهید بلندت میکند ...
شهید ، "شهیدت" میکند ...

فکه و اروند یا دمشق وحلب... یا صعده و صنعا...!
فرقی نمیکند...
شهید ، شهیدت میکند ؛ باورنمیکنی....؟؟؟؟
بیدار که بشوی ،
جاده خاکی انحرافی رفته را برمیگردی به صراط مستقیم...
شهادت میوه ی درختان جاده ی صراط مستقیم است ..!
یادت باشد :
«شهید ، شهیدت میکند»

روایت شهید آقامحمودرضابیضائی از تفاوت مدافعان حرم لبنانی، عراقی و ایرانی:

🌷برادرمعزز شهید:

محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی می‌گفت. یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعه‌های لبنان بهترند یا عراق؟ گفت: شیعه‌های لبنان مطیع و ولایت پذیرند ولی شیعه‌های عراق دچار دسته‌بندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بی‌نظیرند؛ دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را می‌بری طاقتشان را از دست می‌دهند. گفتم شیعه‌های ایران کجا هستند؟
گفت: شیعه‌های ایران هیچ جای دنیا پیدا نمی‌شوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعه‌ها. آموزش به شیعه‌های یمنی را وظیفه خود می‌دانست و می‌گفت این‌ها مستضعفند.

🌷به هیچکس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند
قبل رفتنش بار آخری که در اسلامشهر دیدمش سفارش آقا را کرد.
گفت: “به هیچکس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند.” خودش اینطور بود. مانع می‌شد. دیده بودم که چطور اخم‌هایش می‌رود توی هم. تنها وصیتش با من، “آقا” بود.

منبع : پرواز تا خدا

۰

ایتالیایی که شیعه شده بود » مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

زندگی به سبک شهدا

ایتالیایی که شیعه شده بود » مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

ایتالیایی که شیعه شده بود » مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

به نام خدایی که چراغ دین هدایت گرش هیچ گاه خاموش نمیشود ...

شهید لوکا
ایتالیایی که شیعه شده بود » مردی که از جهنم فساد به اسلام گروید

یک شب یک دختر بی بند و بار ایرانی که مقیم لندن بود به ایتالیا می رود ساعت یک نیمه شب در فرودگاه لوکا را می بیند و از او نشانی یک مسافر خانه را می پرسد وقتی این اشراف زاده ایتالیایی شیعه متوجه می شود او ایرانی است بخاطر ارادتی که به ایرانیها داشت وی را به قصر خود دعوت می کند و اتاق خود را در اختیار وی می گذارد دختر خود را برای همخوابگی با این ایتالیایی خوش تیپ و ثروتمند آماده می کند اما هرچی صبر می کند لوکا نزد او نمی آید بعد از چند ساعت دنبال لوکا می گردد. وقتی وارد اتاق لوکا می شود از تعجب خشک اش می زند!
لوکا درحال خواندن نماز صبح بود و تصویر امام خمینی روی دیوار اتاقش جلوه می کرد ...

لوکا که بود؟
لوکا از خانواده‌ای اشرافی و از دوستان شهید مهدی ادواردو آنیلی فرزند سوپر میلیاردر ایتالیایی و صاحب فیات و باشگاه فوتبال یوونتوس بود.

پدر وی مالک کارخانه بزرگ و قدیمی تولید مشروبات الکلی به نام مونتالچینو Montalcino می‌باشد. کارخانه‌ای که اینک به دست برادرش جلاسیو Gelasio Gaetani D’Aragona Lovatelli به همراه مراکز پورنو اداره می‌شود.

لوکا از زمان کودکی از دوستان ادواردو آنیلی بود.وی در سال ۱۹۸۸ به همراه ادواردو آنیلی به ایران آمد. یکی از دوستان ادواردو در جلسه‌ای به مدت دو ساعت با لوکا در هتل آزادی صحبت می‌کند و این جلسه منجر به اسلام آوردن وی و پذیرش تشیع می‌شود،سپس به اتفاق هم به منزل آیت‌الله سید علی گلپایگانی واقع در یوسف‌آباد می‌روند و آنجا مراسم تشرف لوکا به تشیع برگزار می‌گردد.لوکا در این سفر به همراه ادواردو به مناطق جنگی جنوب کشور سفر می‌کند…

آقای قدیری ابیانه [سفیر آن زمان ایران در ایتالیا] روایت می کند:
ادواردو در آن سفر به من گفت که دوستش لوکا را تا مرز قبول اسلام آورده است، ولی نتوانسته او را مسلمان کند و درخواست کرد که با او صحبت کنم. در ملاقاتی در هتل آزادی تهران با او داشتم به این نتیجه رسیدم که او در کلیات اسلام مشکلی ندارد، اما عاملی باعث می‌شود که از پذیرش اسلام امتناع کند.

با شناختی که از تبلیغات ایتالیا در مورد اسلام و حجاب و وضعیت زن در اسلام داشتم، متوجه شدم مشکل او فلسفه حجاب در اسلام است. لذا در این مورد با او صحبت کرده و فلسفه حجاب در اسلام و قوانین در مورد زن را تشریح کردم. این مسئله برای لوکا که از خانوادای بود که از طریق پورنوگرافی و مشروبات الکلی به ثروت افسانه‌ای دست یافته بود، بسیار جذاب بود و بلافاصله مسلمان و شیعه شد.اما قرار شد اسلام آوردن خود را پنهان نماید تا آسیبی به او نرسد.
اما سر انجام توسط همان بانید که آنیلی را به شهادت رساند به شهادت رسید.

آری اینان اند که به قافله حسین رسیدند قافله ای که از قرن ها قبل ندای یاری میطلبد ...

منبع:پایگاه اسلامی دانش آموزی سادات

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)