جستجو
بایگانی
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۸)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2326)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
عوامل بدحجابی و راهکارهای مقابله/دانلود
شبهات حجاب و پاسخ به آن ها/دانلود
ریشه های بدحجابی و بی حجابی/دانلود
فاطمه زهرا برترین بانوی عالم
قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام
فاطمه زهرا برترین بانوی عالم
رهروان ولایت ـ حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) به عنوان یکی از برجستهترین و مهمترین شخصیتهای تاریخ اسلام، همواره مورد توجه مسلمانان قرار داشته است. با توجه به شخصیت و جایگاه این بانوی بزرگوار، شناخت هر چه بیشتر حضرت میتواند ما را در رسیدن به مسیر ایشان یاری نماید. نگارنده میکوشد با مراجعه به منابع اسلامی گوشههایی از فضایل حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را ارائه دهد.
نامی پرمعنا:
از ویژگیهای حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) نام مبارک ایشان است که با درنگ در معنا و همینطور وجه تسمیه این اسم، میتوان به بخشی از فضائل این بانوی بزرگوار دست یافت. آنطور که از احادیث برمیآید نامگذاری فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) توسط خدای عالم انجام گرفته است.
از سوی دیگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حَتَم) به معنای بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایی از عادت اطلاق شده است.[1] با توجه به این معنای لغوی در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) آمده است که فرمود: «او را فاطمه نام نهادم، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».[2]
از محتوای این حدیث شریف میتوان فهمید محبت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) کلید نجات از آتش دوزخ است و مفهومش این است که خدا وعده داده است کسانیکه او را دوست دارند و در خط و مشی او قدم بردارند، را از دوزخ مصون میدارد.[3] و این هم فضیلتی است که خداوند تبارک و تعالی به این بانوی بزرگوار عنایت فرمودهاند.
برترین بانوی جهان:
در روایتی از نبی اکرم اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که فرمودند: «علی وصی و خلیفه من است و فاطمه همسر او سرور زنان عالم... ».[4]
رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) در وصف امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) هم میفرمایند: «... مادرشان برترین زنان زمین است».[5] همچنین در زیارتهایی که برای حضرت فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) از معصومین نقل شده است همواره ایشان را «سیدة النساء العالمین» و یا «سیدة النساء اهل الجنه» خطاب میکنیم.[6]
زهد و ایثار:
از محمد بن قیس روایت شده است: «هرگاه پیامبر خدا(صلیاللَّهعلیهوآله) از سفری بر میگشت، اولین کسی را که میدید، فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) بود. حضرت، نزد فاطمه(سلاماللهعلیها) میرفت و مدت طولانی نزد او میماند، یک وقت که پیغمبر اکرم(صلیاللَّهعلیهوآله) به سفری رفته بود، فاطمه اطهر دو خلخال نقره و یک گردنبند و پردهای خرید، برای موقعی که پدر و شوهرش از سفر باز میگردند.
هنگامیکه پیامبر اکرم(صلیاللَّهعلیهوآله) از مسافرت بازگشت نزد فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) رفت، اصحاب همچنان بر در خانه فاطمه(سلاماللهعلیها) ایستاده بودند، این بار حضرت، زمان زیادی را کنار دختر خود نماند و بیرون آمد در حالیکه آثار ناراحتی از صورت مبارکش پیدا بود؛ حضرت به مسجد آمد و نزدیک منبر نشست.
فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) فهمید که ناراحتی پدر به خاطر خلخال و پرده بوده است.
فاطمه(سلاماللهعلیها) آن موارد را به نزد پدر فرستاد و به آن شخصی که آنها را برد فرمود: «سلام منرا به پدرم برسان و بگو: اینها را در راه خدا مصرف کن، موقعی که آن شخص آمد و پیام را به رسول خدا(صلیاللَّهعلیهوآله) رساند، حضرت سه مرتبه فرمود: «فداها ابوها» یعنی پدرش به فدایش باد، دنیا برای محمد و آل محمد(صلیاللَّهعلیهماجمعین) ارزشی ندارد، اگر دنیا نزد خدا به قدر یک بال پشهای ارزشی میداشت، یک لیوان از آب آن را به کافر نمیداد، پس از این جریان برخاست و نزد فاطمه(سلاماللهعلیها) رفت».[7]
مقام قرب در پیشگاه الهی:
از پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نقلشده است که فرمودند: «فاطمه فضل من در دنیا و آخرت است، فاطمه پاره تن من است».[8]
و در روایت دیگر میخوانیم که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد منرا آزرده و هر کس او را خشمگین کند و منرا خشمگین کرده و هر کس او را شاد کند، منرا شاد کرده است».[9]
«بَضعه» در لغت به معنای تکه گوشت است و معمولاً جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه میکنند، درحالیکه در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم این حدیث فراتر از معنای لغوی آن است و باید آن را اینگونه معنا کرد که فاطمه(سلاماللهعلیها) پارهای از وجود و هستی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هم از نظر جسمی و هم روحی است.
بدیهی است اگر بخواهیم این رابطه را در علاقه پدر و فرزندی محدود کنیم خطا کردهایم، زیرا پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) در روایتی میفرماید: «... هر کس منرا بیازارد، خداوند را آزرده است».[10] زیرا حضرت به عنوان «رسولالله» چیزی را اراده نمیکند، جز آنچه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه(سلاماللهعلیها) با خشنودی و رضای خدا و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دلیلی جز یکی بودن اراده او با اراده و خواست خدا ندارد.[11]
نخستین کسی که وارد بهشت میشود:
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «نخستین کسی که وارد بهشت میشود، فاطمه است».[12] و بدیهی است که اعطای این ویژگی از سوی خداوند عالم به حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) نشانه رضایت خداوند از ایشان است و شایسته است ما در راه رسیدن به خداوند و کسب رضایت الهی از وجود چنین گوهر دردانهای بهرهمند شویم.
--------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، چاپ دوم، ج7،ص442.
[2]. «إِنَّمَا سُمِّیَتْ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.»، امالی، شیخ طوسی، تصحیح، موسسه البعثه، انتشارات، دار الثقافة، چاپ اول، قم، 1414 ق، ص294.
[3]. باید دانست که فهم صحیح محبت به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت(علیهمالسلام) تنها با مراجعه به روایات حضرات معصومین به دست میآید. امام باقر(علیهالسلام) خطاب به جابر میفرمایند:«... مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.» هر کس مطیع پروردگار باشد دوست ما میباشد و هر کس که نافرمانی و عصیان کن دشمن ما میباشد و ولایت و دوستی ما حاصل نمیشود مگر با عمل صالح و پرهیزکاری. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب، تصحیح، علی اکبرغفارى و محمد آخوندى، دار الکتب الإسلامیة، سال چاپ چهارم، تهران، 1407 ق، ج2،ص75.
[4]. «إِنَّ عَلِیّاً وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ زَوْجَتَهُ فَاطِمَةَ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ابْنَتِی وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة»، من لایحضره الفقیه، محمدبن علی ابن بابویه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1413 ق، ج 4، ص179.
[5]. «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدِی وَ بَعْدَ أَبِیهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ.» شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تحقیق مهدی لاجوردی، نشر جهان، چاپ اول تهران 1378ش، ج2، ص62.
[6]. کامل الزیارات، ابن قولویه، دار المرتضویه، نجف، 1356ش،ٌ 176،229،231،310.
[7]. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد جواد نجفی، ناشر، اسلامیه، چاپ اول، تهران 1377 ش، ص22-21.
[8]. «قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: فاطمة فضلى فی الدنیا و الآخرة فاطمة بضعة منی.»، تفسیر فرات کوفی، فرات بن ابراهیم کوفی، تصحیح، محمد کاظم، ناشر، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، چاپ اول، تهران، 1410 ق، ص20.
[9]. «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی»، إعتقادات الإمامیه، شیخ صدوق ،ناشر: کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، قم 1414 ق،ص105.
[10]. «... وَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّه»، تفسیر قمی، على بن ابراهیم قمی، تصحیح، طیب موسوى جزائرى، ناشر: دار الکتاب، سال چاپ سوم، قم 1404 ق، ج2، ص196.
[11]. زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات سرو، ص35، با اندکی تصرف.
[12]. « أَوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَاطِمَه»، مناقب آل أبی طالب علیهمالسلام، ابن شهر آشوب مازندرانى، ناشر: علامه، سال چاپ اول، قم، 1379 ق، ج3، ص329.
همسری به سبک فاطمی (حیای فاطمی)
سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام
همسری به سبک فاطمی (حیای فاطمی)
آمار بسیار بالای بیماری های روانی، استرس ها، افسردگی ها، شرکت گسترده افراد در کلاس های روانشناسی و خرج پول های فراوان برای ورزشهایی چون یوگا و ... نشان دهنده این است که بحران روحی و روانی و خلاهای عاطفی فراوانی در جامعه روز به روز در حال افزایش است.
همه ما به یاد داریم زمانی را که در اوج نگرانی ها، نگاه آرام بخش مادران و حرف های تسکین دهندهی او چه تغییر شگرفی در وجود ما پدید می اورد، گویا بار سنگینی را از دوش ما برداشته است. این آرامش را مادر، به سایر اعضای خانواده هم منتقل می کرد و مگر می شود از کسی چیزی را دریافت کنیم که او خودش فاقد آن باشد؟ بی شک آرامش وجودی خود او، باعث می شد که تمام اعضای خانواده، از این موهبت برخوردار شوند.
حال نیز از هر کس که بپرسیم برای پیدا کردن آرامش چه می کند و از چه کسی تمنای کسب آرامش را دارد، قاعدتاً محیط خانه و خانواده را به یاد می آورد.
یکی از راه های کسب آرامش، ازدواج و تشکیل خانواده است. زن و مرد هر دو در این فضا، به دنبال آسایش تن و آرامش جان هستند. خداوند متعال در آیه ۲۱ سورهی مبارکه روم میفرماید:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکم مِّنْ أَنفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکنُوا إِلَیهَا» خداوند به شما از جنس خودتان همسرانی داد تا در کنارشان آرامش بگیرید.
و اتفاقاٌ این امر را از نشانه ها و آیات خود بر می شمارد. در آیه ۱۸۹ سوره مبارکه اعراف هم میفرماید:
خداوند کسی است که خلق کرده نفس واحدی را (حضرت آدم) «وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا» و از جنس آن فرد همسرش را برایش آفرید، «لِیسْکُنَ إِلَیهَا» تا آدم در کنار او به سکون و آرامش برسد.
اما جالب است که خطاب این دو آیه به مردان است. و زنان را مایه آرامش مردان ذکر کرده است.
«محیط خانواده محیط آرامش است. باید محیط آرامش باشد. این عاطفه ای که در زن و مرد نسبت به هم وجود دارد، به این آرامش درونی کمک میکند. این سکونت، این آرامش، در مقابل حرکت نیست، حرکت خوب است؛ این به معنای آرامش در مقابل تلاطم است. انسان گاهی در زندگی اش دچار تلاطم می شود. همسر یک آرامشی به انسان می دهد که متلاطم نباشد. این در صورتی ست که فضای خانه فضای متلاطمی نباشد».1
باید این را مدنظر داشت که هر چه مشکلات و گرفتاری های فرد بیشتر می شود نیاز او هم به خانواده بیشتر خواهد شد. زندگی انسان پر از تلاطمات و مشکلات است و استمرار این مشکلات و تخلیه نشدن آن ها باعث بیماری های روانی خواهد شد.
«میدان زندگی میدان مبارزه است و انسان دائما در معرض نوعی اضطراب است، اگر این آرامش و سکونت به نحو صحیحی تحقق پیدا کند، زندگی سعادتمندانه می شود، زن خوشبخت می شود، مرد خوشبخت می شود، بچه ها که در این خانه متولد شده می شوند و پرورش می یابند، بدون عقده رشد خواهند یافت و خوشبخت خواهند شد، یعنی ازاین جهت، زمینه برای خوشبختی همه این ها فراهم است».2
زن به لحاظ خصوصیات و توانایی های روحی و روانی اش، نقش اصلی را در پیدایش این آرامش در خانه دارد زن ستون خانه است وآرامش او موجب می شود همسر و فرزندان هم از این آرامش توشه گرفته و کمالات و استعدادهای درونی شان را در سایه این آرامش روانی به منصه ظهور برسانند.
«زن در خانه مایه آرامش است؛ مایه آرامش مرد، و مایه آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانی و روحی نباشد، نمی تواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنی که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمی تواند کدبانو باشد؛ نمی تواند مدیر خانواده باشد؛ درحالی که زن، مدیر خانواده است».3
یکی از عواملی که باعث ایجاد آرامش در محیط خانواده می شود مقوله حیا و عفت می باشد. حیا و عفت متقابل زن و مرد باعث می شود که محیط امن و به دور از دسترسی هر شخص خارجی در فضای خانه ایجاد شود و همین امر به آرامش خانواده کمک فراوانی می کند. در ادامه با بررسی این مسئله به ذکر احادیث و روایاتی می پردازیم که ان شاءالله به بهتر شدن زندگی خانوادگی می انجامد.
ازدواج با زنان عفیف
در منابع اسلامی تأکید زیادی به شده است. به تعبیر مقام معظم رهبری؛
«عفت زن، وسیله ای برای تعالی و تکریم زن در چشم دیگران، حتی در چشم مردان شهوت ران و بی بند و بار است، ... عفاف تنها مخصوص زنان نیست، مردان نیز بایستی عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه مرد به خاطر قدرت جسمانی می تواند به زن ظلم کند و بر خلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است».4
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله صفت حیا برای عموم را نیکو ولی برای زنان نیکوتر دانسته اند، «الحیاء حسن لکنّه فی النساء احسن».5 و بدترین زنان را کسانی دانسته اند که از این ویژگی کمتر دارا هستند: «شر نسائکم ... القلیلة الحیاء».6
استاد شهید مرتضی مطهری دیدگاه دقیقی را در کتاب مسئله حجاب در مورد علت تمایل زنان به پوشش خود از مرد، به کار برده است:
«حیا، عفاف، ستر و پوشش، تدبیری است که زن با یک نوع الهام برای گران بهاکردن و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن باهوش به طور فطری و با یک حس مخصوص دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مرد برابری کند و از سوی دیگر نقطه امید خود را در همان نیازی یافته است که خلقت الهی در وجود مرد نهاده است و او را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرار داده است. وقتی که زن مقام و موقعیت خود را در برابر مرد یافت و نیاز او را در برابر خود دانست، به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد متوسل می شود».7
رسول خدا صلی الله علیه و آله یکی از ویژگی های بهترین زنان را عفت آنان برشمرده اند و فرموده اند «ان خیرنسائکم ... العفیفة».8
ویژگی عفت و حیا، عاملی بسیار موثر در حفظ و ارتقای موقعیت و شخصیت زن و نیز گرایش مرد به سوی زن است. حیای زن در برابر مردان بیگانه ارزشمند است؛ یعنی به همان نسبت که عفت و حیای اجتماعی زن باعث ارتقای سطح سازگاری همسران می شود، وجود حیای احمقانه در ارتباط متقابل زن و شوهر نیز زمینه ناسازگاری آنان می شود.9
حیاء زیبایی زندگی
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
خیر نسائک التی اذا خلت مع زوجها خلعت له درع الحیاء و اذا لبست، لبست معه درع الحیاء: بهترین زنان شما کسی ست که چون با همسرش خلوت کند، جامه ی حیا از تن به در کند و چون بپوشد و همراه او شود، زره حیا را بر تن کند.10
حضرت بهترین زن را کسی می داند که چون جامه بپوشد و ا زخانه بیرون رود، لباسی از حیا و عفت به تن کند که مانند سپر و زره حافظ او باشد،؛ یعنی چنان با وقار و سنگین راه برود که تیرهای نظر جوانان هرزه اجازه ورود به شخصیت او را نداشته باشد؛ ولی در خلوت با شوهر، هرگونه ظرافت کاری، طنازی و عشوه گری برای زن نه تنها جایز، بلکه بهتر است. خلاصه اینکه زن باید لباس رزم و بزم خود را بشناسد و هر یک را درجای خود بپوشد.11
عفت و پاکدامنی همانند پرده آخری است که به مانند دو پرده دیگر یعنی حجاب و حیا محافظت می شود. بدین معنا که ابتدا از حیای زن کاسته می شود، سپس حجاب او سست می گردد و نهایتا بی عفتی دامنگیرش می شود. در حدیث آمده است که «پیش درآمد عفت و پاکدامنی، داشتن حیاست».12
عفت و حیا باعث وفاداری به همسر، احساس نیاز به او، محبت و در نهایت تثبیت زندگی خواهد شد. البته باید این را در نظر گرفت که همانطور که ذکر شد حیا در تنها برای زنان نیست بلکه برای استحکام و تثبیت زندگی حیای مرد هم نقش بسیار مهمی دارد طوری که باحیا بودن زن برای حفظ یک زندگی به تنهایی کافی نیست و هر دو باید رعایت کنند تا فرزندان هم دراین زندگی عفیفانه، عفیف و با حیا بار بیایند و آینده روشنی را برای خود و جامعه رقم بزنند.
جامعه سالم در دامان مادران عففیف و پاکدامن شکل می گیرد. چنان که در حدیث آمده است: «خوشا به حال کسی که مادرش عفیف و پاکدامن باشد».13
در اینجا روایتی را به عنوان حسن ختام از زندگی بانوی بزرگوار اسلام با امیرمؤمنان ذکر می کنیم که حیا به معنای عالی آن به کار رفته است (حیا از خداوند متعال)؛
روزی حضرت علی علیه السلام به حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: غذایی در خانه هست؟ حضرت فاطمه سلام الله علیها گفتند: خیر در خانه چیزی نداریم. بچه ها و من چیزی نخورده ایم. علی علیه السلام می فرمایند: چرا چیزی به من نگفته ای؟ حضرت پاسخ دادند: من از خدا حیا می کنم که چیزی از تو بخواهم و تو نتوانی انجام دهی.14
پاورقی
1- گزیده بیانات امام خامنه ای، زن و بازیابی هویت حقیقی، چاپ دوم، زمستان 1390، ص196.
2- همان.
3- بیانات رهبری در جمع بانوان فرهیخته کشور، 30/1/93.
4- امیرحسین بانکی پور فرد، آیینه زن (مجموعه موضوعی سخنان مقام معظم رهبری)، صص 223 و 228.
5- ابی الحسین ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج 2، ص 118.
6- میرزاحسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص
7- مرتضی مطهری، مسئله حجاب، ص 70.
8- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 29.
9- علی حسین زاده، همسران سازگار، ص 36.
10- محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج 5، ص 324.
11- علی حسین زاده، همسران سازگار، ص 37.
12- امیرحسین بانکی پور فرد، حیا، چاپ هجدهم، 1392، ص 38.
13- بحارالانوار، ج 5، ص 285؛ علل الشرایع، ج 2، ص 564.
14- شیخ طوسی، الامالی، ص 615.
منبع : فائزه الماسی- پژوهشکده عفاف
آموزش حیا و عفت در تربیت کودک
قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ تربیت ازدیدگاه اسلام
آموزش حیا و عفت در تربیت کودک
آیا خانواده هم علت بی حجابی است ؟
قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ تربیت ازدیدگاه اسلام
آیا خانواده هم علت بی حجابی است ؟
بخشی از بدحجابی یا بی حجابی زنان و دختران مربوط به نوع تربیت آنها در خانواده است. بدون شک تربیت فرزند وظیفه ای سنگین و مسؤولیتی بس بزرگ است که بر عهده ی پدر و مادر واگذار شده است و آنان نمی توانند از این مسؤولیت بزرگ شانه خالی کنند.
انگار یکی تو گوشم گفت...!
قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر نماز
انگار یکی تو گوشم گفت...!
گرما بود، انگار از آسمان آتش می بارید… صورتش گل انداخته بود و عرق بود که مدام از سر و رویش روان بود، چادر مشکی انگار یه تیکه آتش شده بود به تنش، اما باز هم سعی می کرد خوب خودشو بپوشونه… لب های پر خنده دخترکان بی حجابی که از کنارش رد می شدند، گواهی از به سخره گرفتن پوشش او در این گرمای وحشتناک می داد، گاهی هم کسی بود که متلکی بیندازد و او را به بغل دستی اش نشان دهد
انگار یکی تو گوشم گفت...!
گرما بود، انگار از آسمان آتش می بارید…
صورتش گل انداخته بود و عرق بود که مدام از سر و رویش روان بود، چادر مشکی انگار یه تیکه آتش شده بود به تنش، اما باز هم سعی می کرد خوب خودشو بپوشونه…
لب های پر خنده دخترکان بی حجابی که از کنارش رد می شدند، گواهی از به سخره گرفتن پوشش او در این گرمای وحشتناک می داد، گاهی هم کسی بود که متلکی بیندازد و او را به بغل دستی اش نشان دهد…
گرمت نیست؟ … این چیه پوشیدی تو این گرما ؟…. کولر بدم خدمتتون ؟…
پاهایی که دیگه توان کشیدن بدنش رو نداشت و گرمایی که دیگه غیر قابل تحمل بود، انگار عرصه رو بد جور بهش تنگ کرده بود، دیگه به خونه نزدیک می شد و فکر اینکه سریع از این شرایط نجات پیدا می کنه لحظه ای رهاش نمی کرد…
در رو باز کرد، داخل شد و بعد از بستن درب خونه، چادرشو از سر برداشت، نگاهی بهش انداخت، احساس حقارت عجیبی می کرد، همون جا تو حیات چادر مشکی رو به گوشه ای پرتاب کرد، انگار چیزی رو از خودش می روند که به خاطرش خیلی زخم زبون خورده بود، به اتاق که رسید خودشو جلو کولر رها کرد، در جواب سوال مادر که پرسید چرا اینقدر خسته ای؟ گفت؟ خیلی گرمه… اما فقط گرما نبود، بار سنگین چشم های دریده دخترکان بی حجاب و لب های به سخره باز شده آنها در کوچه و خیابون، از این گرما بدتر بود…
شربت خنک رو که لاجرعه سر کشید، خودشو به خواب سپرد …
مغرب بود، از گرمای هوا به شدت کاسته شده بود و لحظه های اذان در پیش، بیدار شده بود، وضو گرفت و قرآن رو از طاقچه اتاق برداشت و باز کرد…آیه 26 سوره اعراف:
یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ
ای فرزندان آدم برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایه زینت شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خداست، باشد که متذکر شده، پندگیرند.
چه آیه زیبایی بود… انگار این آیه را قبلاً ندیده بود، یا توجهی نکرده بود، انگار امروز به چشمانش نازل شده بود و با صدای ملکوتی در وجودش شنیده بود که: “اقراء” … بخوان به نام پروردگارت که تو را زیبا خلق کرد و لباس تقوی را بر تو پسندید…
کمی بیشتر توجه کرد و آیه بعدی را با دقت بیشتری خواند:
یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُۆْمِنُونَ
اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا زشتی هایشان را بر آنان نمایان کند. در حقیقت او و قبیلهاش شما را از آنجا که آنها را نمىبینید مىبینند. ما شیاطین را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمىآورند.
انگار خدا داشت با او روبرو صحبت می کرد، می گفت: برایت چادر را فرستادم تا لباس تقوی باشد برایت و این لباس برای تو بسیار بهتر است، نکند با رفتن به سمت شجرهِ ممنوعهِ هوس، گناه و شیطان، زشتی های خود رو به نمایش در بیاری؟
قرآن را با لذت بیشتری تورق کرد :
فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَکَرِهُوا أَنْ یجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کَانُوا یفْقَهُونَ؛ تخلفجویان از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و کراهت داشتند که با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد کنند؛ و (به یکدیگر و به مۆمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوی میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر میدانستند! (توبة/81)
یاد کتاب تاریخ افتاد، آن قسمتش که جریان زندگی پیامبر را توضیح داده بود و منافقان زمان ایشان را. یادش آمد که ذیل این آیه در تفاسیر به برخی از منافقین اشاره می شود که ایمانشان زبانیست و در مخالفت عملی با دین خدا از هیچ چیز دریغ نمی کنند!
هرگاه دستور به انجام کاری داده می شد، آنها پرهیز می کردند و انجام نمی دادند!
نه تنها انجام نمی دادند بلکه از این رفتارشان لذت هم می بردند ! و تازه دیگران را هم به بهانه های مختلف تشویق می کردند که آنها هم با دستورات الهی مخالفت کنند!
خداوند در جواب آنها می فرماید، عذاب الهی به هیچ کدام از این بهانه ها و لذت های الکی زودگذری که دارید نمی ارزد!
با خود گفت: آیا واقعاً می توان برای خداوند متعال که به همه چیز آگاه است، بهانه آورد؟!
أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلَا یأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ؛ آیا آنها خود را از مکر الهی در امان میدانند؟! در حالی که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمیدانند! (أعراف/99)
اشک از چشمانش سرازیر شد، انگار این آیه، این لحظه، فقط داشت او را مخاطب خودش قرار می داد، بهش مستقیم اشاره می کرد، که ای دختر خوب، که خدا از زیبایی چیزی برات کم نذاشته، منِ خدا برات لباس تقوی را پسندیدم، نکنه لباسی رو تنت کنی که شیطون برات دوخته و باعث می شه زیبایی های که من بهت دادم، مبدل به زشتی بشه، زشتی ای که فقط چشمان شیطانی ، اونو زیبا می بینند و در اصل چیزی جز زشتی نیست…
دختر عزیز یادت باشه که اگر مسلمونی و خدارو دوست داری، به ظاهر گفتن کافی نیست و در عمل باید خودت را نشون بدی!!
با خودش گفت: واقعاً آتش جهنم هست ؟! اگر هست چگونه است؟! و در پی این سۆال قرآن را تورق کرد:
(إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا * لِّلطَّـغِینَ مَـَابًا * لَّـبِثِینَ فِیهَآ أَحْقَابًا)[ نبا آیه 21 ـ 23]; [آرى] جهنم [از دیرباز] کمین گاهى بوده [که] براى سرکشان، بازگشتن گاهى است. روزگارى دراز در آن درنگ کنند.
جهنم، آتش سوزانى دارد و در حالى که این آتش سوزان و شعله ور، در برابر دیدگان مجرمان قرار مى گیرد، خداوند متعال، به سوزانندگی آتش جهنم با این آیه به او نشان داد:(هَـذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ)[ یس، آیه 63]; این جهنمى است که به آن وعده داده مى شدید.
(لاَ تُبْقِى وَ لاَ تَذَرُ)[ مدثر، آیه 28]; (آتش است که) نه چیزى را باقى مى گذارد و نه چیزى را رها مى کند.[ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6، ص 483 ـ 495; همان، ص 66 ـ 74; تفسیر نمونه، ج 23، ص 412; ترجمه المیزان، ج 17، ص 211 ـ 212]
(طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَــلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا)[ نساء، آیه 169]; راه جهنم، که همیشه در آن جاودانند.
کَلاَّ إِنَّهَا لَظَى)[ معارج، آیه 15]; نه چنین است [آتش]زبانه مى کشد. «لظى» به معناى شعله آتش خالص است.
(کَلاَّ لَیُنـبَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ)[ همزه، آیه 4]; ولى نه، قطعاً در آتش خردکننده فروافکنده خواهد شد.
(وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِینُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ)[ قارعه، آیه 8 و 9]; و امّا هر که سنجیده هایش سبک برآید، پس جایش سیاه چال [جهنم] باشد.
تُسْقَى مِنْ عَیْن ءَانِیَة)[ غاشیه، آیه 5]; از چشمه هاى داغ نوشانیده شوند.
(ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِیم)[ صافات، آیه 67]; سپس ایشان را بر سر آن، آمیخته اى از آب جوشان است.
صدای اذان بلند شد و او متوجه نماز شد، این بار انگار همه وجودش می خواست به نماز برسه و سر بر سجده در مقابل کسی بذاره که امروز لذت بندگی رو بهش چشونده بود…
چادر سفید و تمیز و خوشبو رو از جالباسی برداشت و به سرش کشید…. اما…
یادش اومد عصر چادر مشکی رو انداخته گوشه حیاط، همون لحظه ای که از دیدن چادرش احساس حقارت کرده بود…به حیاط رفت و چادرش رو از گوشه ای برداشت، خاکی شده بود، کمی خاک ها رو از چادر پاک کرد…
مادر خبر نداشت، دخترش برای نماز بیدار شده یا هنوز خستگی او رو تو خواب خوش نگه داشته…
همین طور که صداش می زد، در اتاق رو باز کرد و … تعجب کرد…
دخترش ایستاده بود به نماز… اما این بار با چادر مشکی…!!!
فرآوری: زهرا اجلال
تربیت فرزندی به نام ((پو))
تربیت فرزندی به نام ((پو))
چکیده: پو یک موجود قهوهای باشکلی بصورت کدو و با چشمهای بزرگ با دو جنس مذکر ومونث میباشد. که طرفداران این بازی فقط کودکان نبوده بلکه بسیاری از بزرگسالان نیز جزو علاقه مندان پَروپاقرص این بازی محسوب میشوند.
امروزه درجوامع بشری با پیشرفت علم وتکنولوژی مردم جهان نیز نوع زندگی و روش زیستن خود را با این علوم وپیشرفتها مطابقت میدهند. وبا علوم روز جهان زندگی میکنند.و نحوۀ زندگی وتعاملات آنها نیز در پرتو این پیشرفتها دستخوش تغییر میگردد. که این نوع زیستن طبیعتا درکشور مانیز اتفاق میافتد. یعنی امروزه حتی در دورترین نقاط کشوربه روزترین تکنولوژیهای علمی از رسانهای، کامپیوتری، مدل لباس، انواع گوشیها، ورژنهای جدید نرم افزارها یافت میشود، که با این حساب این ابزار آثار بسیاری در نوع زندگی و روش زیستن افراد جامعه دارد. یکی از عوامل موثر در این امور گوشیها با قابلیتهای بسیار بالایی که توانایی نصب انواع نرم افزارها و بازیها را دارد.
بنابه گفته کارشناسان معایبی که بازیهای کامپیوتری وگوشیها بر زندگی افراد دارد به این شرح میباشد:
1ـ تقویت حس پرخاشگری
2ـ انزوا طلبی
3ـ تنبل شدن ذهن
4ـ پیامد منفی در روابط خانوادگی
5ـ افت تحصیلی
6ـ زمینه ساز ازخود بیگانگی[1]
اما امروزه یک نوع بازی دیگر در گوشیهای باسیستم عامل اندروید رواج یافته که کشورعزیزمان ایران از حیث علاقه مندان به این بازی دررتبۀ سوم قرار دارد. وآن بازی پرطرفدار به نام ((پو)) میباشد. ((پو)) یکی از محبوبترین بازیهای موبایل است که توسط پل سلامه لبنانی 24 ساله طراحی شده و بین بازیها جزو یکی از رکوردداران است. [2]
پو یک موجود قهوهای باشکلی بصورت کدو و با چشمهای بزرگ با دو جنس مذکر ومونث میباشد. که طرفداران این بازی فقط کودکان نبوده بلکه بسیاری از بزرگسالان نیز جزو علاقه مندان پَروپاقرص این بازی میباشند.
در بازی پو، شما باید این فرزند کوچک خود را به بزرگسالی برسانید البته در هر موقعیتی باید شرایط را برای او فراهم کنید. مثلادرمواقعی که گرسنه است بایدبه او غذا بدهید، یا او را به حمام ببرید، یا اینکه او را خواب کنیدیا در مواقعی او را باید به پارک برده و با او بازی کنید ویا به فروشگاه بروید وبرای او خرید کنید، این بازی طوری طراحی شده که انگار شما درحال بزرگ کردن کودکی هستیدکه متعلق به شماست وفرزند شمامحسوب میشود. تاجایی که این احساس فرزندی پو را میتوان از علاقه مندان به این بازی مشاهده کرد. مثلا برخی از نظرات مخاطبان این بازی گواه این مدعاست:
ـ کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!
ـ وقتی سیر شده و میخوام بهش غذا بدم و اون میگه: «نه» دلم میخواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!
ـ من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. آخه دخترا بابایی هستن . پوی من هم خودشو برام لوس میکنه و منم نازشو میخرم.
اگرچه این بازی بسیار آرام بوده ودر فضای بسیار لذت بخشی انجام گرفته که حتی در نگاه اول اینطور به ذهن میآید، که این بازی بسیار مناسب برای فرزندان یا حتی خانوادهها محسوب میشود، که دور از فضاهای خشن وآلودۀ بسیاری از بازیها میباشد. اما این بازی آرام این روزها فرزندخوانده بسیاری از خانوادهها شده و بسیاری از افراد به اندازهای درگیر این بازی مجازی شدهاند که زندگی واقعی خود را فراموش کردهاند. در مسیر بزرگ شدن پو، والدینش حاضر به هر کاری میشوند. در حقیقت بازی پو، برای جامعه غرب و جبران نداشتن فرزند برای کسانی است که میخواهند حس فطری والد بودن را تجربه کنند. اما این روزها در برخی از خانواده های ایرانی که فرزند واقعی نیز وجود دارد، فرزند فراموش میشود چرا که فکر و ذهن زن و مرد میشود این «فرزند مجازی»!
اما آسیب های این بازی در ظاهر آرام، که میتوان به آن اشاره کرد:
1ـ ازبین بردن فرهنگ صله رحم و ارتباط باهم نوع:
در این بازی از ارتباطات خانوادگی و خویشاوندی خبری نیست و فردگرایی ترویج شده وهمچنین در این بازی، احساس نیاز برای یافتن دوستان و خدمت به همنوعان را پدید نمیآورد. گویی در میان نیازهای پو، بازی با کودکان دیگر نیز جایی ندارد.
2ـ تبلیغ سبک زندگی غربی:
یکی از نکات قابل تامل در بازی پو غربی بودن آن است. برای مثال هنگام خرید غذا برای پو، این بازی امکان انتخاب از پنج نوع غذا را که عمدتا فست فود و غربی هستند، به فرد میدهد.
قیمت هر یک از مواد غذایی مانندقیمت واقعی آن است. از طرفی، در قسمت تنپوشهای پو، دو گزینه آخر مخصوص مناسبتهای کریسمس و هالووین است که سبک زندگی غربی را به یاد می آورد.
3ـ ترویج فرهنگ مصرف گرایی:
یکی از عمده آسیبهای این بازی رواج مصرف گرایی بوده، که هر چه بیشتر باشد امتیاز بیشتر نصیب فرد میشود، که برای داشتن پول بیشتر و به دنبال آن خرج کردنش، باید مصرف گرا باشی که این بار این فرهنگ بد و غلط را از طریق رسانهای به نام بازی پو وارد عمل شدهاند.
4ـ صرف وقت بسیار برای این بازی:
این بازی مانند بازیهای دیگر آنقدر جذاب است وقتی شما شروع به بازی میکنیدمدت زمان صرف شده برای این بازی را متوجه نشده تاجایی که میبینید این بازی وقت بسیاری را از شما گرفته است.
5ـ بی رغبتی به فرزند دار شدن یاحتی فراموش کردن فرزندان خود:
این بازی که نوعی پرکننده خلاء بیفرزندی در جامعه غرب میباشد، ترویج این فرهنگ را با پر کردن زمان افراد برای مصرف وقت خود برای انجام این بازی تشکیل میدهد. و آهسته آهسته بصورت فرهنگی در کشورمان گنجانده میشود.
باتوجه به این آسیبها باید به نوع تعامل خود بالاخص فرزندانمان با بازیهای کامپیوتری ونوع تاثیرگذاری آنها بر نوع زندگیمان و رفتارمان با اطرافیانمان متوجه بوده ظاهر آرام بعضی بازیها یک نوع ساده انگاری در ما ایجاد نکند و از هرنوع اثرگذاری این نوع بازیها بر خود واطرافیانمان جلوگیری کنیم تا این نوع رفتارها نوعی فرهنگ در زندگی ما نشده وهمچنین برنوع روش زندگی ما تغییر ایجاد نکند.
منبع بیشتر برای مطالعه:
سایت تبیان، ((پو)) فرزند مجازی شما
الهام چرخنده :گلشیفته فراهانی نماینده هیچ بانوی ایرانی نیست
حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع معروف نیوز
الهام چرخنده :گلشیفته فراهانی نماینده هیچ بانوی ایرانی نیست
به گزارش فرهنگ نیوز، الهام چرخنده بازیگر توانای تلویزیون و سینما صبح امروز در جمع دانشجویان دانشگاه پیام نور نطنز به فارس گفت: جنگ الان ما جنگ توپ و تانک یا همان جنگ سخت نیست بلکه جنگ نرم است، در جنگ سخت راحتتر میتوانی از خود دفاع کنی اما دفاع در برابر جنگ نرم استقامت و پایداری بیشتری میخواهد.
وی افزود: من یک سال است که در فضای مبارزه با جنگ نرم شهید شدهام و در این فضای مسموم جامعه در بُعد فرهنگی هر فردی میتواند تکهای از خداوند باشد و انقلاب کند.
چرخنده درباره دیدارش با رهبر معظم انقلاب و ملقب شدن به نام زهرایی بیان داشت: در آن جلسه رهبر معظم انقلاب فرمودند چون ایشان از نظر من سربازی رفته است و من نمیتوانم درجهای به او بدهم، لقب زهرایی را میدهم و وقتی پرسیدم چرا زهرایی؛ حضرت آقا فرمودند چون زهرا یعنی یکی در مقابل همه.
وی ادامه داد: یکسال تمام به من حمله کردند، تهمت زدند، فحش دادند و آرزوی مرگم را داشتند ولی با این حال ضمن آرزوی بهترینها برای دشمنانم آرزو میکنم آنها زهرایی شوند و همین جا اعلام میکنم، الهام چرخنده و الهام چرخندهها همچنان در هر شرایطی سرباز محکم جبهه جنگ نرم و جبهه مقاومت هستند و در این مسیر جان میدهند.
این بازیگر سینما رکن اصلی تقوا را در حجاب دانست و متذکر شد: آدمی که حجاب دارد کمکم تمام ارزشهای الهی و معنوی در وجودش متجلی میشود و بدون شک خوشبختی و سعادت نصیبش میشود.
وی در ادامه گریزی به رفتارهای بسیار زشت و زننده گلشیفته فراهانی در کشورهای خارجی انتقاد کرد و گفت: بدون شک وی نماینده هیچ یک از بانوان ایرانی نبوده، نیست و نخواهد بود.
چرخنده با تاکید بر اینکه با وضعیت بد حجاب همسر خوب گیر کسی نمیآید، عفت، وقار، اعتماد به نفس، شهامت، نجابت را از ویژگیهای بارز زن ایرانی خواند و تصریح کرد: مرد ایرانی زنی را به همسری میگیرد که تمام زیبایی او فقط برای خودش بوده و باشد.
وی در پایان با بیان اینکه امروز در دبیرستان هنرهای زیبای اصفهان و دانشگاه آزاد نجفآباد بالغ بر 200 نفر چادری شدند، تاکید کرد: چادر فقط پارچه نیست، یادگار حضرت زهرا (س) است؛ چادر با خود رفتار چادری می آورد؛ همان رفتارهایی که آدمی را حسینی، زهرایی و زینبی بار میآورد.
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۲)
- بانک تصاویر (۲۴۷)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۳)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۰۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۴)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۳۴)
- معروف نیوز (۸۰۵)
- رهبری انقلاب (۷۷۴)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۶۲)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۳)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۱۹)
- جنگ ودفاع مقدس (۳۹)
- شهیدسلیمانی (۲۰)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید
کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمیکرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا میگرفت.
صفرِ صفر بودیم. دقیقا ایستاده در همان نقطهای که دست از همه جا کوتاه است. چیزی شبیه حال و روز مُردهای که نه راه پس دارد و نه حتی درست و حسابی میتواند پیش برود! معلق بودیم. بین زمین و هوا. آن هم نه یک معلقِ سر به هوا که کسی کارش نداشته باشد؛ نه. یک معلق که بیشتر از ده کشور جهان دست به دست هم داده بودند تا خرد و خاکِ شیرش کنند! صدام هم پیشقراولشان شده بود. آنها موشک میدادند و اینها، ما را پشت سر هم میکوبیدند؛ با موشکهای شوروی؛ از سی و یکم شهریور ۵۹ تا مرداد سال ۶۳ که کتاب، دقیقاً از همان جا شروع میشود. آن هم با روایتی مستند و واقعی از زندگی مردی که همهی ما او را به اسم «پدر موشکی ایران» میشناسیم.
کتاب «خط مقدم»، نه پیچیدگیهای سر هم کردنِ توصیفات و رویاپردازیهای نویسندهها را دارد؛ و نه حتی قرار است شما را غرق در بازی با کلماتش کند؛ کتاب، صاف است و ساده و پر از جملههایی کوتاه که در روایتی بلند، از دو سالِ زندگی پدر موشکی ایران، به هم پیوسته شده است و خانم فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب، در مقدمهاش، اینطور از آن میگوید: کتاب را که نوشتم، دیدم که فقط دو سال از زندگی یک نفر نیست. داستانی است واقعی از تلاشی دستهجمعی و جهادی در روزهای ناامیدی و بحران.
ماجرای کتاب در روزهای اوج جنگ است؛ از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که در آن کشته میشدیم بیآنکه دفاع درخوری از خودمان و خاکمان داشته باشیم چون موشکی نداشتیم. نداشتن دانش موشکی به نقطه ضعف ما تبدیل شده بود اما ناگهان، سر و کلهی جوانی پیدا میشود به اسم «حسن طهرانی مقدم»، که آمادگی نشان میدهد تا از این نقطهی ضعف، نقطهی عطف بسازد! و «با اینکه دو ماه از عروسیاش میگذشت، فقط دو روز با عروسش زندگی کرده بود. چون دو روز بعد از مراسم، عروسش را تنها گذاشت و برگشت اهواز. بهمن و اسفند پر شده بود از مأموریتهای مهم برای توپخانه.»
در ادامه کتاب، او را به «حسن آقا» میشناسیم. مردی که فرمانده وقتِ توپخانه جمهوری اسلامی ایران است اما ردپای خندهها و شوخیهای شیریناش در خط به خط روایت ملموس است. او، کسی است که در اوج ناامیدی، امیدوار است؛ در انتهاییترین حد شکست، مطمئنِ به پیروزی است؛ و در سیاهترین لحظات جنگ، دنبال نور میگردد و پیدایش میکند.
اوایل سال ۶۰ که برای اولین بار وارد آبادان شد، کارهای زیادی میتوانست بکند. هم از تخریب چیزهایی میدانست هم کار با اسلحه؛ جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود. اما مستقیماً رفت سراغ خمپاره. میگفت: ما از توی سوراخی کوچک این ژ۳ هیچ وقت نمیتوانیم پیروز شویم.کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمیکرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا میگرفت. روی زمین بود اما اتصالی آسمانی، از او، که مجموعهای انسانی از گوشت و رگ و استخوان و خون بود، کوهی آهنین ساخته بود برای حلول در نماد قدرت و مقاومتی به نام «موشک».
او زندگی را، همسرش را، و نشستن در کنج آرام خانهاش را دوست داشت؛ در یکی از نامههایش به آدرس سفارتخانهی دمشق برای همسرش نوشته بود: نمیدانم نامههایی که فرستادهام به دستت رسیده یا نه. ولی من میدانم که تا به حال اینقدر نامه ننوشته بودم و علت آن اعتبار و علاقه و درجه محبت من به تو است. اما به سرگردان بودن در سفارتخانهها و هتلها و کشورها میبالید تا زمانِ رسیدن به دانشی که اولین موشک را برای جمهوری اسلامی ایران؛ آن هم در شرایط جنگ و زور و تحریم، بسازد.
دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند به حسن آقا ابلاغ شد. حس عجیبی بود. همه چیز امتحان نشده و بکر بود. همه کسانی که به نوعی مسئول بودند، توی ذهنشان درگیر مسائل لاینحلی بودند که جوابش را فقط آینده تعیین میکرد. آیا بعد از این همه تلاش و دوندگی، واقعا ایران میتوانست موشک هوا کند؟
اضطراب، ترس و زیر ذرهبینی به وسعت جهان بودن کافی بود تا آقا حسن از آرزویی به بزرگی و دست نیافتنیِ ساخت موشک دست بکشد اما جلو ایستاد و همه با لباس سبز سپاه به او اقتدا کردند. نمازش این بار کمی بیشتر طول کشیده بود و در قنوت، راز و نیازش متفاوتتر بود: خدایا، تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بیگناه و خوشحالی امام شهدا عازم چنین ماموریتی هستیم. خدایا، دستمان را بگیر و هر آنچه خیر ماست بر ما نازل کن. ربی إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر.
و آیا خدا، بندههای راستینش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا به حال خود رها خواهند شد؟ دفتر خاطرات حسن آقا؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ـ ظهر خبر رسید که موشک زمین به زمین به ساختمان جدید البنای وزارت خارجه بغداد، اصابت کرده است. صدای انفجار، مراسم جشنی را که صدامیها بابت عقبنشینی نیروهای ایرانی راه انداخته بودند به هم زده و صدای انفجار موشک همراه صدای سخنران مراسم از رادیو پخش شده.
حسن آقا موشک را میسازد. اولین موشک جمهوری اسلامی ایران و بغداد را با آن میزند؛ درست بیخ گوش صدام را. جهان شوکه میشود. صدام کپ میکند. بیشتر شبیه معجزه است. بیبیسی خبرش را منتشر میکند: یک موشک دوربرد زمین به زمین به بغداد اصابت کرد که شدت انفجار آن به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها فاصله از محل انفجار، شنیده شده است.
ذوقزده میخوانم و می خندم و کتاب خط مقدم را ورق میزنم. دردها و رنجها و صبوریهای حسن آقا را. دلم روشن میشود از خواندنِ دو سالِ پربرکت از عمر یک مرد و آفرین میگویم به ارادهای که شبیه معجزه است. انگار که با او دوستی صمیمی شدهام. حالا در صفحه آخر کتاب ایستادهام و آخرین جملههای نامه محسن رضایی به امام را پس از شلیک موشکِ حسن آقا را آرام زمزمه میکنم: فرزندان پاسدار حضرتعالی ظرف مدت هفده روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشکها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است. اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راهاندازی کرده؛ امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام بدهید، چرا که این کار به سالها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.
کتاب را میبندم و روی سینهام فشارش میدهم. راستی که معجزه است. و با خودم میگویم حال من چطور میتوانم برای وطنم معجزه کنم؟ ما چطور میتوانیم برای وطنمان، مثل حسن آقای طهرانی مقدم معجزه کنیم؟ آینده، چشم به راه معجزه ماست.
آخرين مطالب
-
رکن جهش تولید کارگر است/ با جهش تولید، کشور و آحاد مردم ثروتمند میشوند
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۴۱ | بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
سرودهی حضرت آیتالله خامنهای که یک بیت از آن را در آستانه عملیات وعده صادق در جلسهای خواندند
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
شناسایی باندهای تجارت جنسی در طرح نور/ حرکت طرح نور به سمت هوشمندسازی
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فیلم/ گزارش میدانی از طرح نور فراجا
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
بهترین راه ترویج و تحکیم «حجاب» از نگاه امام خامنهای
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ یاخیرالناظرین/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ بی پناهم غرق آهم حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ با روی سیاه با گریه و آه/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
-
نماهنگ | روایت یک طوفان تاریخساز
شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ -
نماهنگ | انتظار فرج
شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ -
مستند «غیر رسمی» ۶ | روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ
جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ -
نماهنگ | پرتویی از عظمت حسینبنعلی (ع)
سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ -
نماهنگ | مبارزه هویتی انقلاب
شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ -
مستند روایت دیدار | پرچمداران تولید داخلی
جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵