نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۰

جدیدترین نسخه نرم افزار واجب فراموش شده

نرم افزارهای مذهبی معروف نیوز نرم افزاراندرویدی

جدیدترین نسخه نرم افزار واجب فراموش شده

جدیدترین نسخه نرم افزار واجب فراموش شده

همزمان با سومین شب از لیالی قدر نسخه جدید نرم افزار اندروید واجب فراموش شده رونمایی شد.

نسخه جدید برنامه با ظاهری بسیار متفاوت را هم اکنون از بازار دریافت کنید. برخی از تغییرات نسخه جدید بدین شرح است:
  • تغییرات ظاهری و رعایت استاندارد های طراحی متریال
  • بهبود رابط کاربری و سرعت نرم افزار در کار با اینترنت 
  • دسته بندی مکانها
  • کیفیت عکسهای نمایشی
  • و چند ایراد جزیی

دانلودنرم افزار

۰

نوجوانی که غیرتش، زن خبرنگار را مجبور به حفظ حجاب کرد

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر تربیت ازدیدگاه اسلام

نوجوانی که غیرتش، زن خبرنگار را مجبور به حفظ حجاب کرد

مهدی طحانیان، نوجوان سیزده ساله ای بود که در عملیات بیت المقدس در نوزده اردیبهشت 1361 به اسارت دشمن بعثی درآمد. مهدی همان نوجوانی است که یک سال پس از اسارت، در برابر درخواست خانم خبرنگاری بی حجاب برای مصاحبه، خطاب به شرط مصاحبه را محجبه شدن آن خبرنگار قرار داد و او مجبور شد تا حجاب خود را رعایت کند و همرزمش علیرض ا رحیمی شعر زیر را خواند:


ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است    ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است


خاطرات مهدی طحانیان که پس از دوران اسارت ادامه تحصیل داد و لیسانس علوم سیاسی گرفت ـ که اکنون از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بازنشسته شده ـ از روزهای اولیه اسارت و توصیف او از خرمشهر چند روز پیش از آزادی شنیدنی است. البته خاطرات مهدی به زودی از سوی انتشارات پیام آزادگان چاپ و منتشر خواهد شد، خاطراتی شنیدنی و گاه، بی نظیر که به مناسبت حماسه فتح خرمشهر گوشه هایی از آن را که با خبرنگار ما در میان گذاشته است، تقدیم حضور می کنیم:

پس از آن‌که با آتش کاتیوشا که در چند قدمی آتشبار آن بودیم، مستفیض! شدیم، وقتی به یکدیگر نگاه کردیم از چهره‌هایمان تنها سفیدی چشمانمان معلوم بود و بقیه چهره از دود و خاک و باروت، سیاه شده بود. تازه این حکایت چهره بود و لباس‌ها و موهایمان که قسمت هیچ کافر و مسلمانی نشود که اصلا دیدن نداشتند. گوش‌هایمان هم حکایت دیگری داشتند، چون کاتیوشا چهل گلوله خود را در حالی که دست و پا بسته در چند قدمی قبضه کاتیوشا بودیم، شلیک کرد. با هر شلیک کاتیوشا، مرگ خود را از خدا می‌خواستیم ولی لامصب‌ها انگار تمامی نداشتند. اینها به خاطر این بود که به ما بفهمانند شوخی ندارند و حتی می‌توانند ما را برای تنبیه و گوشمالی، از پشت جبهه و نزدیکی بصره، به جبهه برگردانند و با ما این کار را بکنند، ولی تصمیم خود را گرفته بویدم و من از خودم خبر داشتم که به هیچ وجه تسلیم خواسته‌هایشان نمی‌شدم.

همان لحظه معروف که خبرنگار زن مجبور به رعایت حجاب شد


آن روز که دو، سه روز از اسارتم گذشته بود، پس از آن داستان آتشبار کاتیوشا، بلافاصله ما را که سه، چهار نفر بودیم، سوار جیپ کردند و حرکت دادند. کم‌کم به خرمشهر نزدیک می‌شدیم و از دور، تک تک ساختمان‌هایی که سرپا بودند دیده می‌شدند. در نخلستان‌های میان راه، آنقدر نیرو بود که انسان، حیرت می‌کرد. در یک جایی متوقفمان کردند. نیروهای آن محل را ـ که حدود یک تیپ بودند ـ جمع کردند. کسی که فرماندهی همراهان ما را بر عهده داشت، بلندگو را گرفت و شروع کرد به سخنرانی که: این طفلی را که می‌بینید، شش ساله است و او را به زور از مهدکودک آورده‌اند به جبهه. شما باید بدانید که نیروهای ایرانی همه به زور و اجبار به جبهه‌ها می‌آیند و هیچ انگیزه‌ای برای جنگ ندارند. ایران که با کمبود نیرو روبه‌رو شده و همواره از شما شکست می‌خورد، مجبور است به مهدکودک‌ها برود و اطفالی مانند این کودک شش ساله را از آنجا به جبهه بفرستد... .

او همچنان می‌گفت و نیروهای عراقی با تعجب به من نگاه می‌کردند. به من که به زعم او شش ساله بودم و از مهدکودک، به جبهه آورده بودند، این نمایش‌ها برایم تکراری بود و در این دو، سه روز اسارت، چند بار با این نمایش‌ها برخورد کرده بودم و می‌دانستم که چگونه او را «کنف» کنم.

فرمانده در برابر حیرت و بهت سربازان عراقی، به من گفت که خودم جریان به جبهه آوردنم را تعریف کنم. بلندگو را به من واگذار کرد، با توکل بر خدا شروع کردم به صحبت:

ـ من سیزده ساله‌ام و با میل خود برای دفاع از وطن و انقلاب اسلامی به جبهه آمده‌ام و هیچ کس مرا به زور به جبهه نیاورده است، بلکه من با اصرار و گریه برای اعزام، با رزمندگان همراه شده‌ام... .

ناگهان نیروهای عراقی مات و مبهوت شدند و دهان‌هایشان از تعجب بازماند. گاهی به من و گاهی به بغل‌دستی‌هایشان نگاه می‌کردند و شگفت‌زده بودند.

فرمانده و نیروهای ویژه‌ای که با ما بودند، عصبانی شدند و مترجم هم چپ چپ به من نگاه می‌کرد و یواش می‌گفت: مهدی! چه کردی؟ تو را می‌کشند.



آزاده بزرگوار مهدی طحانیان


من لحظه‌ای نترسیدم و خود را نباختم. با غیض و خشم بلندگو را از من گرفتند و دوباره سوار جیپ شدم و حرکت کردیم. وارد خرمشهر که شدیم، دلم سوخت چون از زیبایی آن شهر بندری، بسیار شنیده بودم ولی می‌دیدم که شهر کاملا ویران شده است و به جز چند ساختمان سر پا، هیچ ساختمانی پابرجا نبود. تازه ساختمان‌هایی که پابرجا بودند، هم پر از سوراخ بودند که نشان از ترکش‌ها و بمباران‌ها بود. شهر از بس خراب شده بود، نمی‌شد تشخیص داد کجا خیابان است و کجا خانه. خانه‌های ویران‌شده، جولانگاه تانک‌ها و نفربرها و کاملا هم‌سطح زمین شده بودند. از نظر نیرو هم، تا چشم کار می‌کرد، نیرو بود که مثل مور و ملخ در شهر پراکنده بودند؛ آن هم با حالت آماده و مسلح.

در بین نیروها، افرادی بسیار تنومند و قبراق دیده می‌شدند که روی لباس‌هایشان نوشته شده بود: «حرس الجمهوریه» یا «قوات الخاصه» که نیروهای ویژه و گارد ریاست‌جمهوری بودند. با دیدن آنها دریافتم که عراق برای رویارویی با حمله رزمندگان اسلام، حتی نیروهای گارد صدام را هم به خرمشهر آورده است.

از نظر تجهیزات نظامی هم، تانک و نفر‌بر و توپ و ... در شهر جولان می‌دادند و یا در حال آماده شدن بودند. در میان آنها، تانک‌ها و نفربرهای بسیار نویی بودند که هنوز.... آنها برداشته نشده بود و حتی پلاستیکشان هم دست نخورده بودند.

با دیدن آن همه نیرو و تجهیزات، یک لحظه به خودم گفتم: خدایا بچه‌های ما چگونه می‌خواهند با این همه نیرو و تجهیزات بجنگند و خرمشهر را بگیرند؟ خدایا مگر خودت کمک کنی. جیپ ما متواری در شهر حرکت کرد و من با دیدن این صحنه‌ها، همه چیز دستم آمد که عراق، به هیچ وجه نخواهد گذاشت خرمشهر، آزاد شود. پس از چند دقیقه، جیپ متوقف شد و من را از آن پیاده کردند و دو، سه نفر همراهم را در همان جا گذاشتند. من بودم و چند نفر از نیروهای ویژه و فردی که فرماندهی آنان را بر عهده داشت و یک مترجم که گویا عراقی بود؛ اما بسیار خوب فارسی حرف می‌زد و ترجمه می‌کرد. من در میان آنان بودم و از میان محل‌ها و خانه‌هایی که سرپا بودند، رد می‌شدیم؛ آن هم از سوراخ‌هایی که در دیوارهای بین خانه‌ها بود و من که قدم کوتاه بود، به راحتی از سوراخ‌ها رد می‌شدم، ولی آنها که قدهای بلندی داشتند، مجبور بودند با خم شدن، رد شوند.

پس از مدتی پیاده‌روی در میان خانه‌ها و ساختمان مخروبه به کنار رودخانه رسیدیم و درون ساختمانی شدیم بزرگ و چند طبقه که جای جای آن نشان از ترکش‌هایی داشت که در جنگ به آن خورده بود.

نمی‌دانستم آن محل کجاست. آسانسوری بود که داخل آن شدیم و ما را به زیرزمین برد. در آسانسور که باز شد، چند نفر که بسیار تنومند و هیکلی بودند، شروع کردند به تفتیش نیروهایی که مرا آورده بودند و حتی اسلحه آنها را هم گرفتند. سپس ما را به کمی جلوتر هدایت کردند و فرمان توقف در پشت در بزرگی دادند که بسته بود.

نمی‌دانستم چه می‌شود و چه اتفاقی خواهد افتاد یا چه کسی می‌خواهد مرا ببیند و به من چه خواهد گفت؛ اما از آن همه پرستیژ و تفتیش، معلوم بود که اینجا شخصیت برجسته‌ای از عراق است و یا اتفاق خاصی می‌افتد. یک ذره هم نمی‌ترسیدم، چون خودم را برای همه چیز آماده کرده بودم و از لحظه اول اسارت با خود شرط کرده بودم که تنها در اندیشه عزت جمهوری اسلامی ایران باشم و اجازه ندهم آنها مرا به خوراک تبلیغاتی خود تبدیل کنند.

چند دقیقه بدون آن‌که بدانم آنجا کجاست و چه خواهد شد، در همان محل، ایستادیم و هیچ کس هم حرفی نمی‌زد و من که زیرچشمی افراد اطرافم را نگاه می‌کردم، می‌دیدم که هیچ کس تکان نمی‌خورد؛ انگار مجسمه بودند! و این در حالی بود که نیروهای ویژه آن محل، پیرامون ما را احاطه کرده و خشک و نظامی به من نگاه می‌کردند.

ناگهان آن در بزرگ باز شد و سالنی بزرگ و کشیده در برابر چشمانم ظاهر شد، با یک میز بزرگ بیضی شکل در وسط آن که دورتادور میز افراد ارتشی نشسته بودند و از قبه و درجه‌هایشان معلوم بود که باید فرماندهان یگان‌ها و لشکرهای عراقی باشند. روی دیوارها هم نقشه‌های بسیار بزرگ نظامی چسبیده شده بود. در قسمت ته سالن و بالای میز، فردی ارتشی با هیکل درشت و لباس نظامی که ده‌ها قپه بر دوش و سینه داشت در حال توضیح دادن نقشه‌ای بود که در مقابلش بود و همه، سراپا گوش بودند و محو سخنان او. فهمیدم آنجا اتاق جنگ عراق است.

پس از چند دقیقه که همانجا جلوی سالن ایستاده بودیم و او توضیح می‌داد، با پایان گرفتن سخنانش روی صندلی خود نشست. بعد نگاهش که به من افتاد، شروع کرد به خندیدن. بلند شد و در حالی که می‌خندید به طرف من آمد. هرچه به من نزدیک می‌شد، صدای خنده‌هایش بیشتر می‌شد و وقتی به من رسید، دیگر قهقهه می‌زد و ریسه می‌رفت.

بقیه فرماندهان هم با قهقهه‌های او شروع کردند به خندیدن و قهقهه و این در حالی بود که مرا نگاه می‌کردند و به یکدیگر نشان می‌دادند. اتاقش پر شد از قهقهه و صدای شلیک خنده‌های مستانه او و فرماندهان عراقی داخل سالن. نمی‌دانستم به چه می‌خندند، اما خیلی خشک ایستاده بودم. سرم بالا بود و خودم را محکم نشام می‌دادم و پلک نمی‌زدم، نکند نشانه ضعف من باشد.

به من که رسید، همچنان قهقهه می‌زد که همه اتاق با قهقهه‌های او می‌لرزید. چند لحظه بعد، جمله‌ای به زبان عربی به سربازها گفت و ناگهان مرا کشیدند و از کنار او بردند. نمی‌دانستم کجا می‌برندم. پس از یک راهرو، دری باز شد و دیدم حمام است که در یک لحظه مرا به داخل آن هل دادند. سرم را زیر دوش گرفتند و آب را باز کردند!

ناگهان با فشار آب، خاک و گل و باروت با رنگ سیاه از سرم به روی زمین ریخته شد و نفسی کشیدم تا می‌خواستم سرم را بشویم ناگهان مرا از زیر دوش بیرون کشیدند و در حالی که هنوز آب و گل از سرم می‌ریخت، حوله‌ای به من دادند تا سرم را خشک کنم. همانطور که سرم را خشک می‌کردم، مرا دوباره به همان سالن و نزد آن فرمانده که نمی‌دانستم چه کسی است، بردند؛ این جریان فقط چند دقیقه طول کشید چون وقتی به آنجا رسیدم، او هنوز در همان محل ایستاده بود.

به او که رسیدم و مقابلش ایستادم، دوباره از سر تحقیر خنده ای زد که باز هم اطرافیان او هم شروع کردند به خنده. از من پرسید که چند ساله‌ام و مترجم برای من ترجمه کرد. پرسید: چه جوری به جبهه آمدم؟ گفتم: داوطلبانه و با خواست خود به جبهه آمده‌ام. (متطول) او باز هم قهقهه زد و در بن قهقهه‌هایش از من پرسید که آیا تو با این سن و سال نترسیدی به جبهه بیایی و با این پهلوانان و قهرمانان بجنگی؟

ناگهان خدا به دلم انداخت که پاسخ او را بدهم؛ آن هم پاسخی دندان‌شکن. گفتم: ما که نیامده‌ایم با هم کشتی بگیریم. اینجا صحنه جنگ است. شما یک تیر می‌اندازید و من هم یک تیر. چون من کوچک و دارای هیکل ریزی هستم، از تیرهای شما در امان خواهم بود، اما شما که هیکل‌های درشت دارید به راحتی هدف تیرهای من قرار می‌گیرید.

مترجم سخن مرا در حالی که می‌لرزید و رنگ چهره‌اش سفید شده بود، ترجمه کرد و آن فرمانده با شنیدن جمله مترجم، ناگهان خنده بر لبش خشکید و صدای قهقهه‌اش خاموش شد و آن همه سرمستی و غرور، محو شد.

نگاهی خون‌آلود به من کرد. انگار تیر خلاصی به او زده باشم، قاتی کرد و خیلی به او برخورد. یکی از دلایل آن، این بود که من یک نوجوان سیزده ساله اسیر، با آن جثه نحیف و لاغر که چندین روز شکنجه شده و بدون آب و غذای درست حسابی رنج‌ها کشیده بودم و با آن وضع لباس و سر و صورت، او را در برابر آن همه فرماندهانش، کنف کرده و پاسخی دندان‌شکن به او داده بودم.

نگاهش شیطانی و غضبناک بود، ولی من اصلا خم به ابرو نیاوردم و خود را به خدا سپردم، چرا که می‌دانستم این پاسخ را خدا به من الهام کرده بود. با عصبانیت جمله‌ای به زبان عربی به مأموران گفت و برگشت و رفت تا سر جایش بنشیند. وقتی برگشت، احساس کردم شکسته شده است آن هم در میان آن همه فرمانده و نیروهای خود.

مرا سریع از آنجا دور کردند و در بالا از راه خرابه‌ها به جیپ رساندند. در بین راه، مأموران که بسیار عصبانی بودند، چپ‌چپ به من نگاه می‌کردند و با غضب و خشم و عجله من را همراهی می‌کردند. مترجم هم شروع کرد به هشدار که: مهدی! چه گفتی؟ چرا این کار را کردی؟ نمی‌دانی این کی بود؟ تو را خواهند کشت. چرا به خودت رحم نکردی؟

اما من تنها به انگیزه اسلام و رضایت امام خمینی(ره) فکر می‌کردم و تنها به فکر اندیشه عزت اسلام و انقلاب بودم. با سخنان مترجم دریافتم که به خوبی آن فرمانده را شکست داده‌ام وخود را برای شهادت آماده کردم.

در راه بازگشت باز هم شاهد نیروهای مزدوران و مسلح و آماده و تجهیزات بی‌شمار عراق در خرمشهر بودم و در حالی که از کار خودم خوشنود بودم احتمال نمی‌دادم که خرمشهر آزاد شود. مگر آن‌که خدا کمک کند. این موضوع گذشت و به عقب جبهه آورده شدیم. چند روز بعد و پس از بارها شکنجه به اردوگاه عنبر برده شدیم و در آنجا بود که بلندگوهای اردوگاه، اطلاعیه‌ای از رادیو عراق پخش کردند که عراق از خرمشهر عقب‌نشینی کرده و آنجا بود که دریافتیم نیروهای رزمنده ایرانی، خرمشهر را فتح کرده‌اند.

نخست باور نمی‌کردیم، چون من با چشم‌های خودم آن همه نیرو و تجهیزات بی‌شمار را دیده بودم و شاهد جلسات سران ارتش بعث در آن سالن بودم که آن فرمانده عالی‌رتبه، ‌با جدیت نقشه را برای آنان بازگویی کرد که نشان‌دهنده حساسیت موضوع بود. با شنیدن چند باره خبر از رادیو عراق، باور کردم که به راستی خرمشهر آزاد شده است و عزیزان رزمنده توانسته‌اند خرمشهر را آزاد کنند؛ فتحی که جز به یاری خداوند، میسر نبود و به قول امام خمینی، «خرمشهر را خدا آزاد کرد».

آن روزها گذشت و من همچنان در اندیشه بودم که آن فرمانده که در برابر من شکست خورد، چه کسی بود تا آن‌که سال 67 یا 68 بود که ناگهان خبر رسید که «عدنان خیرا...»، وزیر دفاع عراق در یک سانحه هوایی کشته شده است.

هنوز هم برایم مهم نبود؛ اما وقتی عکس او را در روزنامه‌ها و تلویزیون عراق دیدم، دریافتم که آن فرمانده در آن سالن که قهقهه می‌زد و با کمک خدا، توانستم قهقهه‌هایش را خاموش کنم، کسی نبوده است ،جز عدنان خیرا... که به عنوان شخص اول نظام پس از صدام برای دفاع از خرمشهر به آنجا آمده بود.

چند سال پس از آزادی‌ام که به خرمشهر رفتم، ما را به موزه دفاع مقدس خرمشهر بردند و من به دنبال آن ساختمان بودم. به متصدی آنجا، جریان خود را گفتم و از او پرسیدم: آیا این موزه آسانسور هم دارد؟

پاسخ داد: بله. این ساختمان تنها ساختمانی در خرمشهر بوده که پیش از جنگ آسانسور داشته است. در آنجا بود که دریافتم، محلی که من با عدنان خیرا... ملاقات کرده‌ام، همین موزه کنونی دفاع مقدس خرمشهر بوده که در آن زمان به عنوان قرارگاه فرماندهی ارتش عراق در خرمشهر از آن استفاده می‌شده است.

۰

فرهنگ حجاب و عفاف اسلامی چگونه غرب را احاطه کرده است + فیلم و عکس

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر

فرهنگ حجاب و عفاف اسلامی چگونه غرب را احاطه کرده است + فیلم و عکس

از روند گسترش حجاب در غرب به چه اندازه اطلاع دارید؟ آیا اسلام هراسی و قوانین محدود کننده حجاب در غرب، مانع از گسترش این فرهنگ اسلامی در غرب شده است؟ در حجاب اسلامی چه چیزی نهفته است که دشمنان اسلام، آن را به عنوان دشمن درجه یک دمکراسی و مدرنیته در غرب مطرح می‌کنند؟ دلایل زنان تازه مسلمان شده در دفاع از حجاب چیست؟ برای روشن شدن سؤالات فوق با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

شکوفایی اسلام در غرب نمادهای مختلفی دارد که ازجمله آنها - گسترش حجاب در میان دختران و زنان غیر مسلمانانی که به اسلام روی می‌آورند، آنها به حجاب به عنوان یک عامل مهم در ایجاد امنیت روحی و روانی می‌نگرند، امنیتی که با پدیده برهنگی و بی بند و باری در غرب مورد تهدید قرار گرفته است.
از سوی دیگر، جریان رو به جلوی بیداری اسلامی نه تنها در کشورهای اسلامی و عرب منطقه و آفریقا همچون تونس، لیبی، آذربایجان و ... در احیای سنت‌های اسلامی همچون عفاف و حجاب تأثیرات قابل توجهی داشته است، بلکه سبب توجه دیگر کشورها از جمله کشورهای غربی به خصوص نخبگان علمی این کشورها به سمت فرهنگ اسلامی از جمله حجاب و عفاف شده است.

اگر چه ماجرای روند گسترش حجاب از سال‌ها قبل در غرب اتفاق افتاده است، لکن با توجه به بیداری اسلامی، افزایش پیشرفت کشورهای اسلامی در مسائل مختلف علمی اجتماعی و ...، پیروزی حزب‌الله لبنان در جنگ 33 روزه، افزایش اسلام هراسی، قوانین ضد اسلامی و ... گسترش فرهنگ عفاف حجاب از روند قابل توجهی برخوردار شده است که در این نوشتار به قسمتی از آن اشاره می‌شود.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

زن محجبه در غرب

تاریخچه اجمالی حجاب در غرب

شاید معنای حجاب اینگونه که در حال حاضر در عرف اطلاق می‌شود، در قرون گذشته تمدن غرب جایی نداشته باشد، لکن پوشاندن بدن و به خصوص موی سر از بدیهیات تاریخی غرب است[1]؛ بسیاری از زنان مسیحی در قرون گذشته، نه تنها در مراسم مذهبی اعم از دعا و یا رفتن به کلیسا بلکه به غیر از آن در طول زندگی معمول خود نیز از نقاب، پوشیه و یا به لفظ امروزی روسری (VEIL) برای پوشاندن موی سر خود استفاده می‌کردند.[2]

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

این روند، اگر چه تا قرن هیجدهم، نوزدهم و بیست میلادی ادامه پیدا کرده است، لکن در طول این دوره دستخوش حوادثی نیز شده است؛ بنبار اسناد تاریخی و تصاویر موجود از شکل لباس زنان غربی در این چند قرن، شکل حجاب چندین بار تغییر کرده است به خصوص بعد از دوره رنسانس.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

حجاب زن مسیحی در قرن 17 میلادی

به عنوان مثال، پوشیه یا همان روسری در قرن هجدهم تبدیل به کلاه شده است و میان زنان اختلاف بوجود آمده است که آیا باید حجاب موی سر فقط در مواقع دعا و ورود به کلیسا باشد، یا فرقی نمی‌کند در چه وضعیتی باشی و باید در همه حال موی سرت پوشیده باشد.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

حجاب زن مسیحی در قرن 19

بعد از آن، در اوایل قرن 20، پوشش زنان تبدیل به کلاهی آویزان شده است که بیشتر در زنان روستایی و زنانی که در کلیسا خدمت می‌کرده‌اند، دیده شده است؛ در قرن نوزدهم میلادی تا اواسط این قرن، کلاه به عنوان یکی از وسایل تجملی در اروپا مورد استفاده زنان قرار می‌گرفته است لکن زنان اروپایی همواره در اماکن عمومی موی سر خود را با کلاه می‌پوشاندند.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

آنچه از نظر جامعه شناسان غربی مورد نظر قرار گرفته است، فراموش شدن دلیل اصلی پوشش زنان در مواقع دعا و غیر از آن است، بنبا ر نظر این افراد، دلایل معنوی پشت سر آن وجود داشته است که در حال حاضر فراموش شده است[3].

به هر حال آنچه در دنیای امروز غرب وجود دارد، از آنچه که در تاریخ گذشته تمدن غرب وجود داشته است، فاصله پیدا کرده است.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

زنان مسیحی محجبه در حال عبادت

افزایش گرایش زنان به اسلام و حجاب در غرب

اگر چه با توجه با تبیلغات منفی و همه جانبه غرب علیه اسلام و فرهنگ اسلامی، بسیاری از مردان و زنان غربی در ذهن خود، تصویر ترسناک و خطرناکی در ذهن خود ایجاد کرده‌اند، لکن در کنار تمام تبیلغات منفی غرب، روند گرایش و تمایل مردان به خصوص زنان غربی به اسلام و علی الخصوص به مسئله حجاب غیر قابل انکار است[4] به شکلی که بر اساس آمار مختلف، اسلام نسبت به دیگر ادیان در غرب رو به گسترش است و بیش از 150 درصد، افزایش یافته است[5].

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

پروفسور "مادلین زیلفی" استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه مریلند درباره افزایش رروند تمایل قشر تحصیلکرده زنان در دانشگاه‌های آمریکایی می‌گوید: سرعت این روند مرا کنجکاو کرده است، من بارها این موضوع را در دانشکده دیده‌ام که اسلام به دختران هویت بخشیده است، اکنون دختران مسلمان با انگیزه قویتری در دین اسلام تحقیق می‌کنند و نسبت به اعتقاداتشان جدیت بیشتری دارند.

زیلفی همچنین می‌گوید: حجاب کلمه‌ای است که معنای بسیار دارد، حجاب همیشه در داخل و خارج کشورهای اسلامی نماینده خیلی از چیزها از جمله یک بیانیه سیاسی محکم علیه فساد و بی بند و باری و یک عمل مذهبی عمیق شخصی بوده است؛ این موضوع به اصل اسلام برمی‌گردد؛ قرآن حجاب را در قالب لباس لازم شمرده است.[6]

 

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

گسترش حجاب در دانشگاه‌های غربی

گزارش مختصری از مبارزه غرب برای گسترش حجاب در جامعه

پس از حوادث یازده سپتامبر، صدور و تصویب قوانین ضد اسلامی در غرب و گسترش پدیده اسلام فوبیا وارد فاز جدیدی شده است و به دنبال آن حجاب که از ارکان اساسی ایمان زن مسلمان و سمبل عفاف وی محسوب می‌شود، در بعضی از کشورهای غربی با تهدیدها و مشکلات فراوانی روبرو است.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

ممنوعیت حجاب در مدارس فرانسه

اولین بار تصویب قانون ممنوعیت حجاب در مدارس فرانسه سر و صدای زیادی ایجاد کرد[7]؛ مسلمانان فرانسه به عنوان بزرگترین جامعه مسلمان اروپا، از سال 2004 به موجب تصویب قانونی از داشتن حجاب در مدارس دولتی منع شدند. به موجب این قانون تحت عنوان طرح"ممنوعیت استفاده از نشانه‌های مذهبی در مدرسه‌های فرانسه"، استفاده از حجاب اسلامی در مدارس فرانسه رسماً غیرقانونی شد. پیش از آن نیز اغلب مدارس فرانسه به سختی به دانش آموزان خود اجازه می‌دادند با پوشش اسلامی در کلاس‌های خود حاضر شوند.[8]

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

دختر مسلمان فرانسوی

در شرایطی که تبعیت مسلمانان فرانسه از این قانون نشانه موجه بودن آن در نظر مسلمانان نیست، بسیاری از دختران مسلمان به واسطه این ممنوعیت برای تحصیل به کشورهای همسایه فرانسه سفر کرده یا در مدارس خصوصی حاضر می‌شوند تا بتوانند حجاب و هویت دینی خود را حفظ کنند.[9]

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

تظاهرات علیه ممنوعیت حجاب در فرانسه

طرح قانون ممنوعیت حجاب در آمریکا

طرح ممنوعیت حجاب که برای اولین بار در اروپا و کشور فرانسه اجرا گردید، به سرعت در سطح جهان مثل آمریکا و حتی در کشورهایی مانند ترکیه که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، رواج یافت.
پیش‌نویس قانون ممنوعیت نمادهای دینی برای معلمان مدارس از جمله داشتن حجاب در ایالت اورگان آمریکا مطرح شده است.[10]

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

دستگیری مخالفین ممنوعیت حجاب در آمریکا

مجازات زندان برای زنان محجبه در بلژیک

براساس طرح پیشنهادی برخی نمایندگان پارلمان بلژیک، زنان محجبه‌ای که از پوشیه یا نقاب در اماکن عمومی استفاده می‌کنند، مجرم شناخته شده و جریمه نقدی شده یا زندانی می‌شوند.
"کریستین دوفرانیه " عضو مجلس سنای بلژیک و رئیس فراکسیون جنبش اصلاح از ارائه طرحی قانونی به مجلس خبر داد که طبق آن، استفاده از حجاب پوشیه یا نقاب در این کشور جرم محسوب شود.
این نماینده پارلمان بلژیک با اشاره به اینکه پیشنهاد طرح این قانون در چارچوب سلامت عمومی و احترام به ارزش‌های جامعه است، ادعا کرد: باید قانونی وجود داشته باشد که براساس آن هرکس از لباسی که موجب عدم شناخت و تشخیص هویتش در اماکن عمومی شود، مورد پیگرد قانونی قرار گیرد.[11]

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

تظاهرات زنان محجبه در بلژیک

براساس این قانون قرار است جریمه کسانی که پوشیه استفاده می کنند از 15 تا 25 یورو یا یک تا هفت روز زندان باشد.[12]
 

ممنوعیت حجاب در سوئیس، چهارمین کشور اروپایی در فرایند مقابله با حجاب

در کنار کشورهایی همچوم فرانسه، بلژیک و هلند در راستای ممنوعیت حجاب، کشور سوئیس نیز قرار می‌گیرد که عنوان چهارمین کشور اروپایی ممنوعیت نقاب و حجاب را به تصویب رساند. پارلمان سوئیس با 101 رای موافق در برابر 77 رای مخالف، نسبت به نداشتن تقاب در اماکن عمومی سوئیس رای داد که این امر باعث آزرده خاطر شدن مسلمانان شد.

این اقدام در زمانی اتخاذ شد که "اسکار فریسینگر" از قانونگذاران حزب راست گرای مردم در سوئیس ممنوعیت نقاب را به پارلمان ارائه داد و مدعی شد: در زمانی که عدم امنیت در خیابانهای ما رشد می کند مردم بیشتری چهره خود را پشت روبنده یا برقع پنهان می کنند باید جلوی نقاب را بگیریم.

 

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

اسلام هراسی و مقابله با حجاب، وسیله غرب برای زنده نگه داشتن لیبرال دموکراسی

یکی از علل برخورد غرب با مسلمانان و ایجاد محدودیت برای آنها در این جوامع، تبلیغ خطر مسلمانان و بزرگنمایی آن است؛ بر کسی پوشیده نیست که پس از حوادث خود ساخته یازده سپتامبر و متهم نمودن مسلمانان، محدودیت حقوق اقلیت‌های اسلامی در کشورهای غربی رو به فزونی گذاشت. بخشی از منشأ اسلام هراسی به این دلیل است که وقتی مارکسیسم فرو می‌پاشد غرب باید برای حفظ یکپارچگی خود دشمن فرضی ترسیم کند، این نظریه هانتینگتون که برتری آمریکا در بحران و چالش معنا پیدا می‌کند، به منزله دکترین استمرار قدرت ایالات متحده آمریکا تلقی می‌شود. بنابر این باید پس از خلا رقیب شرقی آن جایگزینی معرفی شود که در این راستا پس از فروپاشی کمونیسم، اسلام را به عنوان دشمن فرضی جایگزین نمودند.

 
حجاب چرا؟!
پخش

مقایسه میان محدودیت زنان مسلمان و زنان غربی (دانلود)

آنچه زمینه کشته شدن "مروه الشربینی " را در دادگاه درسدن آلمان به وجود آورد، نژادپرستی است که سراسر اروپا و آمریکا را فرا گرفته و در حقیقت علت اصلی اسلام ستیزی در غرب به شمار می‌رود.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

شهید مروه الشربینی

گوشه‌ای از سخنان بازیگر و مدل آمریکایی مسلمان شده

"سارا بوکر" هنر پیشه، مدل و مانکن تازه مسلمان آمریکایی در گفتگویی خود را و علت مسلمان شدنش را اینگونه بیان می‌کند: من یک دختر آمریکایی هستم که در مرکز این کشور به دینا آمده‌ام و در آنجا زندگی کرده‌ام، من نیز به مانند تمام دختران دیگر، بزرگ شده و رشد کرده‌ام و به مانند آنها، علاقه بسیاری به مادیات و زرق و برق زندگی در شهرهای گران داشتم.

در نهایت من به فلوریدا و از آنجا به ساحل جنوبی میامی نقل مکان کردم. یک منطقه پرشور برای آنهائی که در جستجوی "زندگی پر زرق و برق" هستند. طبیعتا، من آنچه که یک دختر معمولی غربی انجام می‌دهد را انجام می‌دادم؛ براساس ارزیابی ارزش خودم بر مبنای میزان جلب توجه دیگران من به ظاهر و جذابیت و گیرائی خودم توجه داشتم. من مرتبا ورزش می کردم و یک مربی شخصی شدم. یک خانه شیک لب دریا خریدم و توانستم یک سبک زندگی "با کلاس" برای خود فراهم کنم.

سالها گذشت تا متوجه شوم که هر چه بیشتر در "جذابیت زنانگی‌ام" پیشرفت می‌کنم درجه رضایت شخصی و خوشبختی‌ام افت می‌کند؛ من برده مد بودم، من گروگان ظاهرم بودم.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

سارا بوکر:

من برده مد بودم، من گروگان ظاهرم بودم

 

به علت افزایش مستمر فاصله میان رضایت شخصی من و سبک زندگی‌ام، من در فرار از الکل و مهمانی‌ها (پارتی ها) به مراقبه (مدیتیشن) و مذاهب غیرمتعارف پناه می‌بردم. اما یک فاصله کوچک به یک دره تبدیل گشت. و در نهایت متوجه شدم که تمامی آنها فقط یک مسکن هستند و نه یک درمان موثر.[13]

یازده سپتامبر ۲۰۰۱، زمانی که من شاهد رگبار پی در پی اسلام، ارزش‌ها و فرهنگ اسلامی و اعلام شرم آور "جنگ صلیبی جدید" بودم، توجه‌ام به چیزی بنام اسلام، جلب شد؛ تا آن زمان، تمام چیزهائی که برای من با اسلام تداعی می‌گردید عبارت بودند از: زنان پوشیده در "چادر"، کتک زنندگان زنان (همسران) و یک دنیا ترور و وحشت.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

قبل و بعد از مسلمان شدن

یک روز من با قرآن، کتابی که در غرب بطور منفی کلیشه‌ای معرفی شده است برخورد کردم. در ابتدا سبک و نحوه برخورد قرآن مرا تحت تاثیر قرار داد، و سپس نگاه آن به هستی، زندگی، آفرینش و ارتباط میان خالق و مخلوق مرا به شگفتی آورد. من قرآن را خطابه‌ای مملو از بصیرت و بینش برای قلب و روح، بدون نیاز به هیچ مترجم (مفسر) و کشیشی یافتم.

من یک ردای زیبای بلند و یک پوشش سر که شبیه لباس عرفی زنان مسلمان است خریداری کردم و در خیابان‌ها و محله‌هائی که روزهای پیشین با شلوار کوتاه، بیکینی، و یا با لباس کار "شیک" سبک غربی در آنها راه میرفتم، ظاهرشدم. اگر چه مردم، چهره‌ها، و مغازه‌ها همه همان‌ها بودند، اما یک چیز به طرز چشمگیر و استثنائی متفاوت بود، من همان نبودم و نه آرامشی که من برای اولین بار در زن بودن تجربه کردم.

حجاب,پوشش,مد,غرب,اسلام,دانلود فیلم,دانلود عکس,زن,اسلام هراسی,دشمن

خانم سارا بوکر با پوشیه

به شما زنانی که مفاهیم زشت کلیشه‌ای علیه حجاب فروتنانه اسلامی را می‌پذیرید، می‌گویم که: شما نمی‌دانید که چه چیزی را دارید از دست می‌دهید.[14]

 

منابع و مآخذ:


[1] - http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=65911

[2] - http://www.scrollpublishing.com/store/head-covering-history.html

[3] - http://www.kingshouse.org/headcovering.htm

[4] - http://www.30-days.net/muslims/statistics/islam-growth/

[5] - http://www.ukbbcnews.com/shocking-statistics-islam-the-fastest-growing-religion-in-the-west.html/islam-vs-others-growth-rate

[6] - http://uzbek.irib.ir/persian/print/4431.html

[7] - http://edition.presstv.ir/detail/88766.html

[8] - http://www.bbc.co.uk/news/world-europe-13031397

[9] - http://www.globalpost.com/dispatch/education/100612/france-education-muslim-girls-headscarves

[10] - http://www.presstv.ir/detail/196865.html

[11] - http://realityviews.blogspot.com/2010/04/belgium-becomes-first-european-nation.html

[12] - http://news.bbc.co.uk/2/hi/europe/8636605.stm

[13] - http://www.islamicity.com/forum/printer_friendly_posts.asp?TID=21862

[14] - http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900923000206

 
 

منبع:سایت شهیدآوینی

۰

به نظرم حجابم مناسب ماه رمضان نیست

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر

به نظرم حجابم مناسب ماه رمضان نیست

با شروع ماه رمضان بسیاری از مردم به انجام فرائض الهی پایبندتر می شوند. بطوریکه اگر یک امر الهی را در ماه های دیگر انجام ندهند در این ماه سعی می کنند آن را بخوبی انجام دهند. کسانی که گاهی نماز نمی خوانند و اصطلاحاً کاهل نماز هستند در ماه رمضان مقید هستند که نمازشان را سر وقت بخوانند. بسیاری از زنان و دختران نیز در ماه رمضان سعی می کنند حجاب را بیشتر رعایت کنند.

درباره تأثیر فضای معنوی ماه مبارک رمضان، با دو تن از بانوان مصاحبه ای داشتیم که نتیجه آن را در زیر مشاهده می کنید:

* از یک مادر که خود با مانتو و روسری پوشش کاملی داشت درباره پوشش دختر جوانش در ماه رمضان پرسیدیم و او این طور توضیح داد: «آرزو ۲۰ ساله است و در این ماه سعی می کند حجاب کامل تری داشته باشد چون برای این ماه حرمت قایل می شود ولی در ماه های دیگر این طور نیست. می‌گوید در ماه رمضان روزه‌ می گیرم و نباید نامحرم موهای مرا ببیند و تن من هم باید روزه باشد. البته در سایر ماه‌ها هم خیلی از مسایل را رعایت می کند. او خیلی بد حجاب نیست، در ظاهرش خیلی تغییر ایجاد نمی‌کند و فقط شالش به مقنعه تبدیل می‌شود و موهایش را می‌پوشاند.»

* تکتم دختری ۳۳ ساله و دانشجو است، پوشش او مانتو و شال همراه با آرایش است او درباره تفاوت ماه رمضان با ماه های دیگر می گوید: «به نظرم ماه رمضان با ماه های دیگر خیلی متفاوت است، این ماه برکت است و هر فردی میهمان خداست به صورت ویژه و تنها. (تکتم بغض می کند و اشک در چشمانش حلقه می زند) چون تو هستی و خدایت و این فرصت ویژه که برای بنده اش مهیا کرده است، تو هستی و داشته هایی که به تو عطا کرده و منتظر هست تا ببیند چه طور داشته‌هایت را در این ماه به او ارائه می‌دهی.»
او درباره این که در فضای شهر چقدر معنویت ماه رمضان را احساس می کند می گوید:
«افسوس که من هیچ حسی از ورود این ماه عزیز در جامعه و در سطح شهر نکردم، افسوس که قدر این میهمانی را خیلی‌ها ندانستند و آن را زیرپا گذاشتند، از این حس معنوی زدایی شکستم، با خودم گفتم که بوی ماه رمضان مانند ۱۰ سال پیش نمی‌آید، در این ماه حتی تسبیح درختان هم فرق می کند اگر انسان ها بگذارند شنیده می‌شود، این ماه را فقط در نگاه پدر و مادرم حس کردم و در خانه وقتی کنار هم جمع هستیم.»
تکتم ادامه می دهد: «باورمان لنگ می زند، آنقدر این باور کمرنگ شده که برخی در تیپ روشنفکران (البته به اصطلاح خودشان نه بر پایه باور بزرگان و حتی جامعه)، شیشه آب خنک در دست می‌گیرند و در ملأ عام راه می‌روند و در نهایت به این فکر می کنند که روشنفکرند. اما به نظرم در عصر حاضر حجاب و تدین، تک بودن و روشنفکری حقیقی هست. چون اکثریت دیگر شالوده و باوری ندارند، پس این افتخار بیشتری دارد. باور داشتن الان خاص‌تر هست تا همرنگ جماعت شدن. اما ای کاش این جماعت هم حداقل بنا بر قانون و اخلاق اجتماعی حرمت نگه می‌داشتند. به همه دوستانم سفارش می‌کنم که ماه رمضان امسال را خیلی محکم دریابیم.»
او درباره فلسفه روزه داری می گوید: «به نظرم فلسفه روزه صرفاً دریافتن نیازمندان نیست. چون خیلی از ما امید به افطار داریم و می‌دانیم دقیقاً در چه زمانی بالاخره سیر می‌شویم، درست هست که حداقل این رنج را چشیده ایم و اندکی از حال مستمندان را درک می‌کنیم اما فراموش نکنیم که افرادی هم هستند که امید به افطار ندارند. اما اگر واقعاً بخواهیم درک کنیم عرفان حقیقی را و رشد کنیم، حتما باید روزه نگاه، زبان و رفتار را هم داشته باشیم و گناه را ترک کنیم! به نظرم کار من الان اشتباه هست که با پوشش مناسبی نیستم در حالی که همه این رفتارها جزوی از روزه است.»

اما آنچه در روزهای ماه مبارک مشاهده می شود این است که بطور کلی تمایل افراد به سمت زشتی ها و انجام خطا و گناه کاهش یافته و در مقابل گرایش به خوبی ها و پاکی ها افزایش می یابد. مطالعات و تحقیقات علمی نیز نشان می دهد که میزان جرائم و ناهنجاری های خانوادگی و اجتماعی تا حد زیادی کاهش پیدا می کند.
در ماه رمضان به واسطه روزه گرفتن، نفس و خواهش های آن در کنترل بیشتر انسان است. زیرا روزه صبر را افزایش می دهد و زمینه ای را که شیطان بر اساس آن انسان را به گمراهی می کشاند از بین می برد. از طرف دیگر احترام و تقدسی که افراد برای این ماه قایل هستند مانع از انجام بسیاری گناهان می شود.
تحت تأثیر برکات ویژه ای که خداوند در این ماه قرار داده است برخی افراد در این ماه مسیر دین داری را بطور جدی در پیش می گیرند و آن را برای همیشه ادامه می دهند که یکی از جلوه های دین داری رعایت پوشش اسلامی است.

۰

از شب های قدر تصمیم گرفتم چادر سر کنم

حجاب امربه معروف نهی ازمنکر

از شب های قدر تصمیم گرفتم چادر سر کنم

درسته که من  بی حجاب بودم ولی نماز می خوندم و به شهدا علاقه ی زیادی داشتم. مادرم به من توصیه می کرد که وصیت نامه های شهدا رو بخونم و من وقتی این چند سطر رو می خوندم به گریه افتادم…

قبل از هر چیز با نهایت تأسف میگم که قبلا” بی حجاب بودم. بازم میگم با نهایت تاسف، با یادآوری اون روزها احساس شرمندگی می کنم از این که بعضی پسرا من رو با چشمای ناپاک نگاه می کردند …
ماه رمضان بود تو حال و هوای شب های قدر و سخنرانی هایی در مورد حجاب که روی من خیلی تأثیر گذاشت.
سخنرانی ها مرا متوجه عقوبت گناه کردند، عقوبتی که از آن غافل شده بودم. وقتی سخنران می گفت که خانم هایی که بی حجاب هستن و تو خیابون راه میرن و ناز می کنن، حقیقت کارشون مثل این می مونه که به مردم التماس می کنن که منو نگاه کنید. حتی اگه اون خانم در دلش چنین نیتی نداشته باشه. درحالی که من هیچ وقت دوست نداشتم که افراد نسبت به من این دید رو داشته باشن.
با این که قبلا” هم این حرف هارو شنیده بودم اما توجه نمی کردم ولی این بار طور دیگه ای به این صحبت ها گوش می کردم و دیدم درست می گن.
درسته که من  بی حجاب بودم ولی نماز می خوندم و به شهدا علاقه ی زیادی داشتم. مادرم به من توصیه می کرد که وصیت نامه های شهدا رو بخونم و من وقتی این چند سطر رو می خوندم به گریه افتادم.
یکی از اون وصیت نامه ها مال شهید منصور رنجبران بود: «این دنیا زود گذر است و به زودی همگی ما برای پاسخ در میز محاکمه ی الهی حاضر می شویم.. و آن موقع است که از شما سؤال می کنند؛ ای زنان آیا پیرو حضرت زهرا بودید یا نه……آن وقت چه جوابی دارید بدهید…….؟؟؟؟!!!! »
و دیگری شهید محمد محمودی: «حجاب شما از خون ما که در جبهه ها می ریزد برای دشمن کوبنده تر است….»
و دیگری که منو خیلی تکون داد از شهید احمد پناهی: «حجاب شما سنگری است آغشته به خون من….اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید…»
همه ی اینها باعث شد کم کم با حجاب آشتی کنم و مانتوی مناسب بپوشم و موهام رو بیرون نزارم تا اینکه بالاخره بعد از شب های قدر تصمیم گرفتم چادر سرم کنم.



روز اول که چادری شدم واقعا با چادر احساس امنیت و آرامش داشتم و این احساس همیشه با منه و از این که پسرا تو خیابون منو دیگه با چشم ناپاک نگاه نمی کنن خوشحالم. چون از یه خانواده مذهبی هستم و تمام اقوام چه پدری و چه مادری همه چادری هستن یا اگه نباشن با حجاب و مانتوی مناسب بیرون میان، خیلی به من احترام میزارن و منو تشویق می کنن. امیدوارم که خدا به خاطر این که در گذشته بی حجاب بودم منو ببخشه من واقعا توبه کردم ……..

منبع:سایت باحجاب

۰

همسر شهید مدافع حرم خطاب به حاج قاسم سلیمانی: "اگر نیاز باشد ما هم برای نبرد و جان دادن حاضریم"+ عکس

معروف نیوز

همسر شهید مدافع حرم خطاب به حاج قاسم سلیمانی: "اگر نیاز باشد ما هم برای نبرد و جان دادن حاضریم"+ عکس

یکی از همسران شهدا خطاب به حاج قاسم گفت "اگر نیاز باشد ما هم برای نبرد و جان دادن حاضریم". جمله ای که بسیاری از ناظران را تحت تاثیر قرار داد.

به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا مراسم بزرگداشت 4 تن از شهدای مدافع حرم صبح امروز با حضور سردار سرلشکر، قاسم سلیمانی حال و هوای دیگری گرفت.

 

این مراسم که به مناسبت شهادت شهیدان حامد جوانی، حسن غفاری، علی امرایی و محمد حمیدی برگزار شد، مهمانان ویژه ای داشت که از جمله آنها می توان به فرمانده سپاه قدس اشاره کرد.

 

مراسم ابتدا با تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید آغاز شد و تصاویری از 4 شهید مدافع حرم نیز راس مجلس را مزین کرده بود. در ادامه برنامه مهدی سلحشور مداح اهل بیت عصمت و طهارت اشعاری حماسی در وصف ایستادگی و مقاومت خواند. اشعار سلحشور به قدری با شور و شوق حضار مواجه شد که بعد از هر بند از شعر به نشانه تایید مضامین اشعار، تکبیر و صلوات حاضران بلند می شد.

 

کم کم فضای جلسه به سمت روضه خوانی رفت و صدای هق هق همرزمان شهدای مدافع حرم هم بالا گرفت. هنگامی که روضه خوان، نام سرور و سالار شهیدان را بر زبان گرفت، ناله حاضران نیز بلندتر شد تا فضای جلسه نیز رنگ و بویی خاصی به خود بگیرد.

 

مراسم سینه زنی هم قرار بود دقایقی کوتاه برگزار شود اما حس و حال ایجاد شده در محل برگزاری مراسم موجب شد تا حضار روی پا ایستاده و فضای مراسم را به هیئت های عزاداری ائمه طاهرین تبدیل نمایند.

 

سردار سلیمانی که در بدو ورود کنار همان درب ورودی مسجد در گوشه ای به قرائت قرآن مشغول شد، هر از چند گاهی نیز با پدران شهدا به گفتگو می نشست؛ اما دقایق پایانی مراسم بود که به حاج قاسم خبر دادند که جمعی از مادران و همسران شهدا نیز بیرون از مسجد منتظر هستند. سردار سلیمانی نیز بلافاصله خود را به بیرون از مسجد رساند و با مادران و همسران این شهدا ابراز همدردی کرد.

در این لحظه بود که یکی از همسران شهدا خطاب به حاج قاسم گفت "اگر نیاز باشد ما هم برای نبرد و جان دادن حاضریم". جمله ای که بسیاری از ناظران را تحت تاثیر قرار داد.

 

در پایان مراسم نیز سردار سلیمانی بر سر مزار شهدای گمنام حاضر شد و با بدرقه خانواده شهدا، محل برگزاری مراسم را ترک کرد.

انتهای پیام/

منبع:dana.ir

۰

شهیده حجاب، مروه الشربینی که بود؟

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا

شهیده حجاب، مروه الشربینی که بود؟

شهیده حجاب، مروه الشربینی که بود؟

مروه الشربینی زن مسلمان باردار ۳۲ ساله مصری ساکن آلمان، به دلیل پوشش اسلامی مورد توهین مرد جوانی قرار می‌گیرد و در دادگاه شهر درسدن در حالی‌که به پرونده شکایت وی رسیدگی می‌شد، جلوی چشم همسر، فرزند خردسالش و قاضی به طرز فجیعی با ۱۸ ضربه چاقو به قتل رسیده و شهیده حجاب لقب می‌گیرد.
جبهه جهانی مستضعفین: اول ژانویه سال ۲۰۰۹  "مروه الشربینی" زن ۳۳ ساله تبعه مصر به جرم پایبندی به اصول دین خود و اعتقاد قلبی بر پوشش اسلامی و اصرار برای حفظ آن، به دست یک فرد نژاد پرست آلمانی در شهر "درسدن" به شهادت رسید تا سرمشق پایداری، نماد اسلام‌ستیزی در غرب و شهیده حجاب لقب گیرد.

در ادامه به بررسی زندگی مروه الشربینی می‌پردازیم:

مروه الشربینی که بود؟
در سال ۱۹۷۷ میلادی در شهر اسکندریه مصر در خانواده‌ای علمی و تحصیل‌کرده متولد شد. 

پدر وی علی شربینی و مادرش لیلا شمس هر دو شیمی‌دان بودند.

مروه در سال ۱۹۹۵ از کالج انگیسی دختران فارغ التحصیل شد و سپس در دانشگاه اسکندریه داروسازی خواند و در سال ۲۰۰۰ در رشته علوم دارویی مدرک کارشناسی دریافت کرد.

وی غیر از موفقیت در زمینه علمی در فعالیت‌های ورزشی نیز مشارکت داشت و از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ عضو تیم ملی هندبال مصر بود.


همسرش "علوی علی اکاز" وابسته فرهنگی مصر در یکی از دانشگاه‌های آلمان بود و با استفاده از بورسیه تحصیلی که از موسسه ماکس پلانک شهر درسدن گرفته بود در رشته مهندسی ژنتیک مشغول به تحصیل بود.

مروه در سال ۲۰۰۵ با شوهرش، علی اکاز به برمن در آلمان نقل مکان کرد و سه سال بعد، این زن و شوهر به همراه پسر دو ساله‌شان مصطفی به درسدن رفتند؛ زیرا اکاز یک فرصت پژوهش دکترا در موسسه ماکس پلانک به دست آورده بود وقرار بود تا چند روز پیش از شهادت مروه از تز دکتری خود دفاع کند.

مروه نیز در بیمارستان دانشگاه درسدن و در یک داروخانه محلی کار می‌کرد تا بتواند طرح کارآموزی خود را در آلمان به پایان برساند.(+)

شهادت مروه الشربینی 
چندی پیش از شهادتش، مروه الشربینی به دادگاه مراجعه و آلکس دبلیو ۲۸ ساله و مهاجر روسی آلمانی تبار را متهم کرد که « زمانی‌که در پارک با پسرش بازی می‌کرده، آلکس او را مورد توهین قرار داده و بخاطر حجاب مروه او را تروریست و فاحشه اسلامی خطاب کرده‌ است».

دادگاه شکایت شربینی را پذیرفته و آلکس را محکوم به پرداخت ۷۵۰ یورو کرد؛ آلکس دبلیو این حکم را نپذیرفت و تقاضای تجید نظر نمود.

در حین برگزاری جلسه تجدید نظر در دادگاه "لوندس کریچ " شهر درسدن در شرق آلمان، مروه در حال پاسخگویی به سوالات قاضی بود که آلکس جلوی چشمان فرزند و همسر مروه، قاضی و سایر حاضران به وی حمله کرد و با ضربات چاقو وی را که سه ماهه باردار بود، از پا در آورد.

هنگامی‌که آلکس ضربات چاقو را به شربینی وارد می‌کرد، شوهر مروه برای نجات همسرش به طرف وی شتافت که توسط پلیس آلمان مورد تیراندازی قرار گرفت و در حالی‌که وضعیتش وخیم بود به بیمارستان منتقل شد؛ که بعد از این اتفاق پلیس ادعا کرد که از روی اشتباه به وی تیراندازی کرده است.

فرزند سه ساله شربینی به دلیل مشاهده مادرش که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید بود تا مدتی برای معالجه تحت نظر روانشناس بود.

این متهم ۲۸ساله در حین دادگاه د رپی تلاش برای روانی جلوه دادن خود بود و در همین راستا ناگهان شروع به زدن پاهای خود بر زمین و سرخود به میز و دیوار کرد که مأموران مجبور به جلوگیری از انجام این اقدامات از سوی وی شدند و تعداد پلیس‌های محافظ او از ۴ نفر به ۹نفر افزایش یافت.

آلکس در دادگاه با"ماسک"، "کلاه" و "عینک آفتابی حضور پیدا می‌کرد و هیچ واکنشی نیز به اتهامش نشان نمی‌داد؛ در ادامه این اقدامات آلکس؛  وی تحت معاینه پزشکی قرار گرفت و براساس گزارش روانپزشکی که از سوی مأموران تحقیقات پزشکی در مورد وضعیت روانی متهم منتشر شد، آلکس هیچ مشکل روانی نداشت.(+


دادگاه قاتل مروه شربینی در سه جلسه برگزار شد و در نهایت قاتل وی به دلیل اقدام به قتل، به حبس ابد محکوم شد.

وکیل مدافع این قاتل آلمانی پس از صدور حکم حبس ابد از سوی دادگاه درسدن، اعلام کرده بود که نسبت به صدور آن در دادگاه قانون اساسی و دادگاه اروپایی حقوق بشر اعتراض و خواستار تجدیدنظر خواهد شد؛ اما قاتل به شدیدترین مجازات ممکنه، حبس ابد، محکوم شد و درخواست تجدید نظر وی نیز رد شد.(+)

بعد از این ماجرا مجله « فوکوس» آلمان فاش کرد که آلکس نژاد‌پرست ۲۸ ساله آلمانی، قبل از ورود به دادگاه از تصمیمش به قتل « مروه الشربینی » خبر داده بود.(+)

مصر در سوگ شهادت مروه 
در مصر واکنش نسبت به کشته شدن مروه متفاوت بود، الشربینی را رسانه‌های مصر "شهید حجاب" خواندند و از آن پس وی به نمادی برای تظاهرات‌کنندگان در اعتراض به اسلام‌ستیزی در غرب تبدیل شد.

روز دوشنبه پانزدهم تیرماه جسد مروه به قاهره رسید و تشییع جنازه باشکوهی برای او برگزار شد.

مراسم تشییع مروه با حضور هزاران نفر از مردم مصر و چند تن از وزیران دولت در قاهره تبدیل به تظاهرات سیاسی علیه آلمان شد؛ مردم شعارهای مرگ بر آلمان سر دادند که با دخالت پلیس، تشییع کنندگان پراکنده شدند.

پیکر "مروه الشربینی " سپس به اسکندریه منتقل شد و پس از اقامه نماز بر پیکر او در مسجد " قائد ابراهیم " در منطقه الرمل مردم این شهر در فضایی مملو از حزن و اندوه این شهیده را تشییع کرده و به خاک سپردند.

مردم اسکندریه در جریان تشییع مروه در حالی‌که شعارهای " الله اکبر" و " حسبنا الله و نعم الوکیل"سر می‌دادند، خواستار قصاص قاتل آلمانی وی شدند.


مصری‌های شرکت‌کننده در تشییع جنازه مروه با حزن و اندوه فراوان علاوه بر اینکه شعارهایی چون  "آلمانی‌ها دشمنان خدا هستند و ما انتقام قتل او را خواهیم گرفت" سر می‌دادند، خواهان واکنش شدید از سوی حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر درباره این حادثه شدند.

مروه از زبان پدرش
" على الشربینى " پدر اندوهگین مروه در مورد وی گفت: پایبندى دخترم به حجاب در آلمان باعث شده بود که به رغم تحصیلات عالیه، نتواند شغلى پیدا کند. 

هر وقت که سوابق تحصیلاتى و کارى خود را براى تصدى شغلى به داروخانه یا یک مؤسسه پزشکى ارسال می‌کرد، سوابق او را پس مى‌فرستادند و از وى مى‌خواستند که عکس خود را بدون حجاب ارسال کند و بالطبع چون دخترم به حجاب متعهد بود شغل مورد نظر را از دست مى‌داد، زیرا او یک مسلمان با حجاب و از نظر آنان یک تروریست بود.

یک سال و نیم بود که دخترم از طریق تلفن مزاحمت‌هاى همسایه نژادپرست خود را با من در میان مى‌گذاشت.

بارها این فرد اقدام به برداشتن حجاب از سر دخترم کرده و او را تروریست خوانده بود تا اینکه دخترم از او در دادگاه شکایت کرد و ما هرگز تصور نمى‌کردیم این شکایت تعصب فرد نژاد‌پرست را تا حدى تحریک کند که دختر و نوه‌ام را که هنوز متولد نشده بود با هم به شهادت برساند.(+

واکنش‌های جهانی به شهادت مروه الشربینی
پس از این اقدام اسلام‌ستیزانه و شهادت مروه موجی از واکنش‌های متفاوت نسبت به این اقدام به راه افتاد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم: 

* آنگلا مرکل صدراعظم آلمان در حاشیه نشست گروه ۸ در لاکوئیلای ایتالیا که با حضور حسنی‌ مبارک، رئیس‌جمهور مصر برگزار شد، تنها به اعلام همدردی با خانواده شربینی بسنده کرد.

* دادستانی کل آلمان نیز به رسانه‌های این کشور دستور داد تا پیش از بررسی پرونده دبلیو در دادگاه و صدور حکم، از پرداختن به این مسأله خودداری کنند تا این جنایت در داخل آلمان تقریبا هیچ انعکاسی نداشته باشد.(+)

* "میکاییل بوج" معاون شهردار شهر "نویاکلن" و دبیر سیاست‌های داخلی پارلمان آلمان تمامی انواع نژادپرستی و افراط گرایی از جمله کشته شدن یک زن محجبه مصری به دست یک تندرو آلمانی در این کشور را محکوم کرد.

* " نادر خلیل" مسئول کمیته تلفیق حزب مسیحی دموکرات آلمان با اشاره به اینکه این حادثه اولین مورد از این اتفاقات در دادگاه‌های آلمان نبوده است بر حمایت سازمان‌های رسمی این کشور از ( تأمین جانی) شاهدان حاضر در دادگاه‌ها تأکید کرد.

* سخنگوی دولت آلمان نیز در این رابطه گفت: "اگر این حمله، حادثه‌ای نژادپرستانه بوده دولت طبیعتاً به شدیدترین وجهی آن را محکوم می‌کند."

* رمزى عزالدین سفیر مصر در برلین مدعی شد که قتل مروه یک مشاجره عادى بوده که مى‌تواند در هر جایى از دنیا اتفاق بیفتد! و هیچ ارتباطى به مسلمان و باحجاب بودن وى ندارد!!!! و این در حالى است که روزنامه‌هاى آلمانى نیز به نژادپرست و اسلام‌ستیز بودن الکس (قاتل) اشاره کرده و گفته بودند او به شدت از حجاب متنفر بوده است.

* احمد رزق معاون وزیر خارجه در امور کنسولى و مصریان خارج نیز گفت: این اتفاق صرفاً ریشه نژاد‌پرستانه دارد و وزیر دادگسترى آلمان هم در تماس با سفیر مصر از این واقعه اظهار تأسف کرده است!

* محمد حلمى فرستاده وزیر خارجه مصر به مراسم تشییع جنازه "مروه" گفت: این اتفاق به خاطر حجاب مقتول نبوده و هیچ گزارش رسمى در این خصوص هنوز منتشر نشده و حتى تحقیقات دولت آلمان هم به جایى نرسیده است!

* توماس اشتیگ سخنگوى رسمى آلمان در مصاحبه با دویچه وله گفت: ما هنوز اطلاعات مستقیمى درباره انگیزه‌هاى قتل نداریم اما مطمئناً مسائل نژادى در آن بسیار تعیین کننده بوده است.

* شیخ "محمد سید طنطاوی" مفتی اعظم مصر نیز در این‌باره گفت: "قاتل این شهروند مصری در آلمان که شوهر او را نیز مجروح کرده باید به اشد مجازات برسد و ابراز امیدواری که قتل این زن که از او به عنوان شهید یاد شده است، تأثیر منفی بر روابط غرب و اسلام نداشته باشد.

سخنگوى دولت آلمان افزود: ما از همکارى شوراهاى یهود و مسلمان استقبال مى کنیم، این اتفاق (همکارى دو شورا) در گذشته اتفاق نیفتاده بود. امرى که به نفع مسلمانان است.

رسانه‌های آلمان که ادعا دارند شهادت شربینی در واقع مساله‌ای شخصی است، توجه چندانی به آن نشان ندادند و این حادثه تقریبا هیچ انعکاسی در این کشور نداشت.

* رئیس مجلس مصر،"فتحی سرور " در واکنش به شهادت "مروه الشربینی " در دادگاه آلمان گفت: دولت آلمان به خاطر اینکه نتواسته امنیت صحن دادگاه در کشورش را حفظ کند مسئول این فاجعه انسانی است و کوتاهی دولت آلمان بوده که مروه الشربینی در مقابل چشمان قضات دادگاه کشته شده است.


* رییس مرکز مطالعات قانونی "حمورابی" در لبنان ، کشته شدن "مروه الشربینی" درسالن دادگاه آلمان را برخاسته از ماهیت نژادپرستانه اروپایی علیه مسلمانان دانست.

*پس از به شهادت رسیدن مروه، «کنسول مرکزی مسلمانان» و «کنسول مرکزی یهودیان» شدیداً نسبت به واکنش‌های غیرقابل توضیح سیاست‌مداران و دستگاه‌های ارتباط جمعی واکنش نشان دادند؛ اما دولت آلمان در پاسخ به این اعتراض گفت که جزئیات ماجرا مشخص نشده‌است و اینکه اگر معلوم شود که واقعاً انگیزه نژادپرستانه در میان بوده نسبت به آن واکنش مناسب نشان خواهد داد.

* وکلای مصر قتل الشربینی را جنایت علیه صلح جهانی نامیده و بر محاکمه قاتل وی در دادگاه بین‌المللی تأکید کردند.

* اتحادیه داروسازان مصری خواستار تحریم داروهای آلمانی شدند.

* جمعی از مردم مصری با گرایش‌های متفاوت سیاسی با تجمع در مقابل سفارت آلمان در مصر ضمن اعتراض به موضع‌گیری تلخ آلمان در رابطه با این ماجرا قصاص فوری قاتل مروه را خواستار شدند.


* راینا زول‌ایش سردبیر بخش عربی دویچه‌وله، به بیان اینکه رسانه‌ها و مردم خشمگین مصر اتهاماتی از قبیل «مسلمان‌ستیز بودن افکار عمومی آلمان» و «عدم توجه دادگاه به رفتار خشنونت‌بار علیه مسلمانان» را مطرح کرده‌اند را نقد کرد و گفت: این قبیل اتهامات زیاده‌روی است، ا زجمله استدلالهای وی در رد این دیدگاه‌ها این بود که در آلمان نه افکار عمومی مسلمان‌ستیز است و نه می‌توان دادگاه را متهم کرد که رفتار خشنونت‌بار علیه مسلمانان را مورد توجه قرار نمی‌دهد.

به نظر راینا، آلمان کشوری نیست که سیاست‌مداران و رسانه‌های آن، هر کس که روسری سر می‌کند را تروریست احتمالی قلمداد کنند. در آلمان کم نیستند نهادهای خودجوشی که برای گسترش روابط مسلمانان و غیر مسلمانان تلاش می‌کنند...».

* استفان جی کرمر دبیر کل شورای مرکزی یهودیان همراه ایمان مازیک دبیر کل شورای مرکزی مسلمانان آلمان در دیداری که از همسر مجروح مروه در بیمارستان داشت، اظهار کرد: «من به عنوان یک یهودی می‌دانم آنکس که به انسانی به دلیل نژاد، اصلیت و یا مذهب او حمله می‌کند، تنها به یک فرد حمله نکرده‌است، بلکه به ریشه دمکراسی جامعه حمله‌ور شده‌است.»

* عبدالعزیز حامد سردبیر روزنامه مستقل مصری الشروق نیز در سرمقاله‌ای نوشت: «اگر قربانی حادثه اخیر در آلمان یک یهودی بود در جهان غوغایی به پا می‌شد.»

* روزنامه گاردین نیز نوشت، این حادثه در اروپا پوشش کمی داشته ولی در کشور آلمان باعث ایجاد بحث‌هایی در مورد تأمین امنیت در دادگاه شده‌ و بصورت نسبی توجه کمتری به آنچه این روزنامه «انگیزه‌های نژادپرستانه انجام قتل» می‌خواند شده‌ است.(+)

* در پی شهادت مظلومانه مروه شربینی، هربرت هونزوویتس، سفیر جمهوری فدرال آلمان در تهران، به وزارت امور خارجه ایران فراخوانده شد و مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران به این اقدام غیر انسانی به وی ابلاغ شد.

* حسن قشقاوی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، اقدام تروریستی عناصر نژاد پرست آلمانی در به شهادت رساندن ناجوانمردانه خانم مروه شربینی در محل دادگاه را یک اقدام شنیع و مغایر با کلیه اصول و ارزش‌های حقوق بشر دانست و آن را شدیداً محکوم کرد.

* دکتر احمدی‏‌نژاد، رئیس جمهور وقت ایران در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل با اظهار تعجب از عدم موضع گیری وی در خصوص قتل بی‌رحمانه مروه شربینی تصریح کرد: «آیا وقت آن نیست که با محکوم کردن قاطع جنایت اخیر خواستار رسیدگی و مجازات عاملان این رسوایی بزرگ شوید؟!»(+)

بورسیه بین المللی مروه الشربینی
دانشگاه تهران در سالگرد شهادت الشربینی در تیر ۱۳۹۰ اعلام کرد، بورسیه بین‌المللی "مروه شربینی" را به زنان مسلمانی که به دلیل رعایت حجاب اسلامی مورد اذیت و آزار دولت‌های مختلف قرار می‌گیرند، اعطا می‌‌کند.

اهداف دانشگاه تهران در ارائه این بورسیه، تشویق دانش پژوهانی که به دلیل رعایت اصول دینی مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند، ایجاد بستر مناسب برای جذب دانشجویان و محققان اسلامی، تعامل و گفت‌وگو میان دانش‌پژوهان اسلامی جهت رفع تبعیض‌های اعتقادی و حمایت از قربانیان تبعیض‌های نژادپرستی عنوان شده است.

دانشگاه تهران اعلام کرد که این اقدام را بر اثر محدودیت‌های اعمال شده توسط برخی دولت‌های غربی بر پوشش اسلامی و درافتادنشان با اقلیت‌ها و نقض آزادی‌های دینی انجام داده‌است و ایجاد بستر برای جذب دانشجویان و محققان اسلامی جهت گفتگو برای رفع تبعیض‌های اعتقادی و حمایت از تبعیض‌های نژادپرستی را از اهداف آن برشمرد.

این بورسیه به بانوان مسلمان مهاجر و ساکن خارج از کشور و افرادی در سطح جهان که به دلیل رعایت ارزش‌های اسلامی و مذهبی دچار محرومیت از تحصیل شده‌اند تعلق می‌گیرد؛ دبیرخانه بورسیه همه ساله بر اساس بررسی‌ها به شناسایی افراد در سطح جهان اقدام می‌کند.(+)

رونمایی از تمبر شهیده حجاب، مروه شربینی در تهران 
به منظور گرامی‌داشت یاد و خاطره شهیده حجاب، مروه الشربینی، مراسم رونمایی و انتشار تمبر یادبود آن شهیده، ۲۸ تیر ماه ۱۳۸۹ از سوی مرکز مقاومت بسیج امور بانوان و روابط عمومی وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات با حضور دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور رهبری در امور بین‌الملل، برگزار و از تمبر این شهیده حجاب رونمایی شد.


نامگذاری خیابان و مدرسه‌ای در اسکندریه مصر به نام "مروه الشربینی"
مقامات شهر اسکندریه مصر به مناسبت تکریم "مروه الشربینی"، شهیده حجاب، یکی از خیابان‌های اصلی و یک مدرسه دخترانه این شهر را به نام وی نامگذاری کردند.

رونمایی از سردیس مروه شربینی در تهران
در تاریخ ۲۲ تیر ماه سال ۹۱، ازسردیس مروه الشربینی با حضور میهمانان و دست اندرکاران نخستین اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی در پارک لاله تهران رونمایی شد.

در آیین رونمایی از سردیس شهیده حجاب، ۱۸ نفر از بانوان مصری که برای حضور در نخستین اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی به تهران سفر کرده‏ بودند، حضور داشتند. 

سردیس این بانوی مسلمان با حضور امینه مصطفی، خواهر شهید و عزیزه محمد، مادر شهید از کشور مصر به همراه مینو اصلانی، رییس بسیج جامعه زنان کشور و مهری سویزی، قائم مقام وزیر آموزش و پرورش رونمایی شد.(+)

تشییع نمادین پیکر الشربینی در تهران
در تهران پس از برگزاری نماز جمعه مردم طی تظاهراتی، بطور نمادین پیکر شربینی را تشییع کردند.


دانشجویان نیز با برپایی تجمعی اعتراضی مقابل سفارت آلمان ضمن محکوم کردن نقض حقوق بشر، آزادی‌های مذهبی و حقوق شهروندی در این کشور، قتل مسلمانان را ادامه پروژه اسلام‌ستیزی در غرب دانسته و از مسئولان دولت آلمان خواستند تا به نقض آزادی‌های مذهبی پایان داده و عاملان قتل شهیده حجاب را محاکمه و مجازات کنند.(+)

در دنیای کنونی که با افزایش چشمگیر اقدامات اسلام‌هراسانه در کشورهای اروپایی مواجه هستیم، مروه الشربینی الگوی بزرگی است برای آنان که از نقض آزادی‌های دینی و محدودیت‌های دولت‌های غربی برای پوشش اسلامی رنج می‌برند تا در سایه تعالیم بلند این دین الهی بر این مشکلات فائق آیند. 
منبع:mwfpress.com
۰

معراج آسمانی، نظری بر زنان گنهکار امت

تربیت ازدیدگاه اسلام

معراج آسمانی، نظری بر زنان گنهکار امت

پس کو آن خدای رحمان و رحیم و پیامبر محب و شفیع امّت؟

خدای ما تا چه میزان خشن است؟خدای ما مگر خدای بسم الله الرحمن الرحیم که بارها در نمازهای روزانه از آن یاد می کنیم نیست؟ مگر همان خدای بخشنده مهربانی نیست که فرموده که اگر بندگان از شوق ومحبت من نسبت به خودشان آگاه بودند هر آیینه از شوق می مردند! مگر همیشه نگفته اند پیامبر ما رسول رحمت و مهربانی و شفیع امت در روز حساب است!پس حکایت داستان معراج درباره عذاب برخی از زنان و مردان امت که در صحت و سقم آن بنا به استدلالات متقن حدیثی شکی نیست چیست؟

گناه کاران

آنجا که صدوق‌ از وَرّاق‌ از اسدی‌ از سَهل‌ از عبدالعظیم‌ حسنی‌، از محمّد بن‌ علی‌ از پدرش‌ حضرت‌ رضا از پدرانش‌ ازأمیرالمؤمنین‌ صلواتُ الله‌ علیهم‌ أجمعین‌ روایت‌ می‌کند که‌ فرمود:

من‌ و فاطمه‌ بر رسول‌ خدا صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله‌ وسلّم‌ وارد شدیم‌، و دیدیم‌ که‌ به‌ شدّت‌ گریه‌ می‌کند. من‌ عرض‌ کردم‌: پدرم‌ و مادرم‌ فدای‌ تو باد ای‌ رسول‌ خدا! چرا گریه‌ می‌کنی‌؟!

رسول‌ خدا فرمود: ای‌ علی‌! در آن‌ شبی‌ که‌ مرا به‌ معراج‌ به‌ آسمان‌ بردند، زن‌هائی‌ از امّت‌ خود را در عذاب‌ سختی‌ مشاهده‌ نمودم‌، و از وضعیّت‌ آن ها ملول‌ و ناراحت‌ شدم‌؛ و اینک‌ از شدّت‌ عذابی‌ که‌ بر آنها دیده‌ام‌ به‌ گریه‌ افتادم‌.

عذاب جهنم مخصوص چه کسانی است

پیامبر کدام زنان را دیدند؟

ایشان در شرح آنچه دیده بودند فرمودند:

زنی را در این معرکه دیدم که از موی سرش آویزان بود و به شدت در عذاب بود. خازنان دوزخ دور او می چرخیدند و او را عذاب می کردند. هنگامی که علت این عذاب را سوال کردم در پاسخ گفتند: او کسی است که موی خویش از نامحرم نمی پوشاند.

زنی را دیدم که به زبانش آویخته شده و در دهانش گدازه های آتش می کردند علت را که پرسیدم، گفتن : او کسی است که بد زبان بوده و همسر مومن و اطرافیانش از نیش و زخم زبان و تحقیر او در امان نبودند.

در سمتی زنی را دیدم که بی اختیار از گوشت بدن خود می خورد و فریاد می زد ولی نمی توانست که نخورد. او کسی بود که برای نامحرم و مجالس گناه زینت و آرایش می کرد تا دیگران متوجه شده و او را ببینند.

زنی را دیدم  که گوشت بدنش را با قیچی تکه می کرد؛ علت را که جویا شدم خطاب شد: او فردی است که شهوات را تحریک می کرد ـ شاید به واسطه عمل گفتار و یا راه رفتن و نوع پوشش ـ زنی را دیدم سرش مثل خوک و بدن مثل چهارپا، او کسی بود که سخن چینی می کرد و فتنه ایجاد می کرد. و امّا آن‌ زنی‌ که‌ بر شکل‌ و صورت‌ سگ‌ بود و آتش‌ از دُبرش‌ داخل‌ و از دهانش‌ خارج‌ می‌گردید، آن‌ زن‌ آوازه‌ خوانی‌ است‌ که‌ در مجالس‌ آوازه‌ خوانی‌ و ماتَم‌ خوانی‌ آواز می‌خواند، و نیز حسادت‌ می‌ورزد؛ آن بود که با صدایش شهوات را تحریک می کرد. و امّا آن‌ زنی‌ که‌ گوشت‌ صورت‌ و بدنش‌ می‌سوخت‌ و روده‌های‌ خود را می‌خورد، آن‌ زنی‌ است‌ که‌ واسطۀ عمل‌ نامشروع‌ بین‌ مردی‌ و زنی‌ می‌گردد.

زنان جهنمی

پس کو آن خدای رحمان و رحیم و پیامبر محب و شفیع امّت؟

شاید این جملات حجابی از پیش چشمان ما و اما و اگرها و شبهات باز کند. هرچند که ساده و بدیهی باشد.

دین ما همان قدر که دین بشارت و رحمت است به همان میزان دین نذیر و هشدار است. هم در آن تبشیر است و هم تنذیر. همیشه از خدایی سخن می گویند که رحیم است و می بخشد و نسبت به بنده اش لطف کرم دارد و همین باعث می شود که با همین سهل انگاری ها همیشه بگوییم: خدا که مهربان است و می بخشد، سخت نگیرید.

پیامبر اعظم

ولی نمی گوییم خدا به همان اندازه قیّوم و مجازات کننده است و پاکان و ناپاکان را در عمل یکی نمی داند. آنچنان که در سوره مائده نیز به آن اشاره کرده است.

بعضی از ما به واسطه شوق و ایمان و اعتقاد و تقوا، و برخی به واسطه بشارت ها و نعمت ها تسلیم اند. ولی برخی را باید ترساند، همانطور که تنذیر جزو فرهنگ تبلیغی قرآن است. و اینان برخی از زنان امت اسلام هستند نه کافران و مشرکان،  حال با تنذیر با تبشیر یا هرچه دیگر؛ این متن در واقع به بازخوانی واقعه معراج رسول خدا (ص)  که در چنین روزهایی در ۱۷ رمضان که امسال مصادف با ۲۳ مرداد و شب معراج ایشان است پرداخته.

معراج

شاید که خیلی زود دیر نشود و صدای اَلرّحیل را به برکت نزول رحمت الهی در ماه مبارک به زیبایی بشنویم.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)