نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۴۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۰

توصیه‌امام باقر ع به فرزندشان درباره دوست‌یابی

قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی

توصیه‌امام باقر ع به فرزندشان درباره دوست‌یابی

توصیه‌امام باقر ع به فرزندشان درباره دوست‌یابی

پدرم مرا به سه چیز ادب آموخت و از سه چیز نهى‏ فرمود...دوستى با کسى که چشم دیدن نعمت کسى را ندارد، و با کسى که از مصیبت دیگران شاد مى‏‌شود و با سخن‏ چین.
به گزارش فرهنگ نیوز،  امام جعفر صادق علیه‏ السلام فرمودند: پدرم مرا به سه چیز ادب آموخت و از سه چیز نهى ‏ فرمود. سه نکته ادب این بود که فرمود:
 
فرزندم! هرکس با دوست بد بنشیند، سالم نمى‏‌ماند و هر کس گفتارش را کنترل نکند، پشیمان مى‏‌شود، و هر کس به جایگاه‏ هاى بد وارد شود، مورد بدگمانى قرار مى‏‌گیرد(زیر سؤال مى‌رود)
و آن سه چیز که مرا از آن نهى فرمود: دوستى با کسى که چشم دیدن نعمت کسى را ندارد، و با کسى که از مصیبت دیگران شاد مى‏‌شود و با سخن‏ چین.
 
متن حدیث:
 
اَدَّبَنى اَبى بِثَلاثٍ ... و نَهانى عَن ثَلاثٍ: قالَ لى: یا بُنَىَّ مَن یَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا یَسلَم وَ مَن لا یُقَـیِّد اَلفاظَهُ یَندَم، وَ مَن یَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ یُتَّهَم... وَ نَهانى اَن اُصاحِبَ حاسِدَ نِعمَةٍ وَ شامِتا بِمُصیبَةٍ، اَو حامِلَ نَمیمَةٍ.
 
 
«تحف العقول، صفحه376»

۰

۱۲ نکته تربیتی برای باحجاب کردن دختران

حجاب سبک زندگی اسلامی تربیت ازدیدگاه اسلام

۱۲ نکته تربیتی برای باحجاب کردن دختران

۱۲ نکته تربیتی برای باحجاب کردن دختران

صحبت ها و انگیزه های داشتن حجاب را از ۵ و ۶ سالگی شروع کنید. برای او تشریح کنید که یک دختر، با حجاب بسیار زیبا می شود، همه به او احترام می گذارند، با حجاب از بدی ها دور می شود، دیگران او را با ارزش و با حیا می دانند. و حجاب نشانه یک دختر خوب است. در این سنین کودکان در برابر حوادث و رفتار دیگران تاثیر پذیرترند، حجاب شرعی مادر، خاله، عمه و خانم های نزدیک به کودک و دوستانی که با آن ها روابط نزدیک داریم می تواند زمینه را برای محجبه بودن دختران فراهم کند.

داشتن فرزندانی با تربیت صحیح دینی یکی از دغدغه های هر خانواده معتقدی است. فرزندانی که با رعایت صحیح اصول اخلاقی _اسلامی بتوانند زندگی موفق و آرامی داشته باشند. یکی از این اصول اخلاقی و اسلامی داشتن حیا و پوشش مناسب در فضای عمومی جامعه است. خصیصه ای که برای تبیین شدن در هر فردی نیاز به تدریج و مداومت داشته و می توان دوران کودکی را بهترین زمان برای تربیت فرزندان عفیف و با حیا دانست، چرا که به فرموده بزرگان دینی تربیت در زمان خردسالی همانند حک کردن نقش بر روی سنگ است؛ بنابراین برای داشتن فرزندان با حجاب می بایست دوران کودکی را دوران طلایی برای پایه گذاری علاقه به حجاب دانست و برای آن برنامه مناسب ریخت. با وجود آن که مراجع سن نه سال را سن وجوب حجاب به لحاظ فقهی اعلام کرده اند اما به لحاظ تربیتی این سن برای شروع رعایت حجاب دیر است. دختری که تا قبل از این سن آزادانه هر لباسی را می پوشیده با رسیدن به این سن قطعا نخواهد توانست حجاب را در معنای مطلوبش رعایت کند؛ پس آشنایی تدریجی با این امرضروری است. در این مقاله به بررسی نکات تربیتی می پردازیم که می تواند برای داشتن فرزندی با حجاب به شما کمک کند.

۱- در ابتدا خود و همسرتان را طوری پرورش دهید تا نسبت به حجاب و عفاف حساسیت خاصی داشته باشید. با هر کسی(افراد بد حجاب و بی بند و بار نسبت به مسائل دینی)رفت و آمد نداشته باشید و طوری رفتار کنید تا کودک بدی ارتباط با این دسته از افراد را درک کند و نیز الگو بگیرد.

 

۰

۳توصیه امام حسین(ع) درباره تربیت فرزند

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام

۳توصیه امام حسین(ع) درباره تربیت فرزند


در میان معصومین امام حسین(ع) برای تربیت صحیح فرزندان از موقعیت ویژه ای برخوردار است. در این قسمت نکات تربیتی تحقق یافته پیش از حادثه کربلا بیان می شود:

۱-زمینه سازی تربیت

در مکتب اهل بیت نه تنها تربیت فرزندان از لحظه تولد مورد توجه بوده بلکه به زمینه های تربیت و شرایط قبل ازتولد و بلکه حتی قبل از انعقاد نطفه نیز توجه خاص شده است. ازاین رو در روایات شرایط مطلوب و نامطلوب انعقاد نطفه بیان گردید.
امام حسین(ع)خطاب به اصحابشان فرمودند: از همبستر شدن با همسرانتان در شبی که قصد مسافرت دارید بپرهیزید; اگر در اثر آن فرزندی روزی شود احول(لوچ)خواهدبود.

۲- اظهار محبت به فرزندان

محبت به فرزندان امری درونی است. اما آنچه در این میان آثار تربیتی در پی دارد ابراز آن است. این امری اختیاری است و والدین می توانند در پرتو آن زمینه تربیت صحیح رافراهم آورند. چه بسیارند والدینی که در برابر فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمی کنند در حالی که محبت وقتی تاثیر گذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهی یابد.
امام حسین(ع) به عنوان الگوی تربیتی، ابراز محبت به فرزندان را از نیازهای ضروری آنان می دانند و در قالب های گوناگون به ابراز آن می پرداختند. گاه با در آغوش گرفتن و به سینه چسبانیدن خردسالان، زمانی با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات محبت آمیز.
عبیدالله بن عتبه چنین می گوید: «نزد حسین بن علی(ع) بودم. حسین امام سجاد را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر زیبایی!»

۳- تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان

یکی از شیوه های تربیتی، تشویق است. تشویق متناسب با فعالیت انجام شده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر شده، و به تقویت رفتار می انجامد.
چه بسا فرزندان از صفات مثبت خود آگاهی نداشته، و خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار آورند. ازاین رو والدین باید ویژگی های مثبت فرزندان را برجسته سازند و مورد تشویق قرار دهند. در فرهنگ اسلامی که تربیت دینی و اخلاقی فرزندان درکانون توجه است. برتشویق فرزندان هنگام رفتارهای دینی و برجسته کردن صفات اخلاقی ومعنوی آنان بسیار تاکید شده است. امام سجاد(ع)فرمود: من به بیماری شدیدی مبتلا شدم. پدرم بربالینم آمد و فرمود:
چه خواسته ای داری؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانی باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم؟ پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلی; به هنگام گرفتاری گفت از خداوند سؤال نمی کنم. خداوند مرا کافی است و او بهترین وکیل است.
در این حدیث ملاحظه می شود که امام حسین(ع) در مقابل پاسخ عارفانه فرزندش که براساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانی هم نداشته جمله «احسنت »را به کار بردند و او را به «ابراهیم خلیل » تشبیه کردند.

در آخر باید بیان کرد؛ تربیت صحیح فرزندان از ضروری ترین وظایف والدین به شمارمی آید. معصومان در همه ابعاد هدایتی و تربیتی الگوهایی کامل به شمار می آیند و تکیه بر رفتارهای تربیتی آنان برای تربیت فرزندان، بهترین ره توشه است.

کاری از گروه دین و فرهنگ باحجاب

۰

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی به سبک شهدا

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

محبوبه دختری خاص، اما ناشناخته برای نسل امروز

محبوبه دانش‌آشتیانی روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۴۰ در تهران متولد شد. او دانش آموز باهوش و پرتلاشی بود که در کنار تحصیل فعالیت های اجتماعی و مبارزاتی را دنبال می کرد. او در نظر هر کس که او را می شناخت دختری شگرف بود که دیگران را به تحسین وادار کرده بود.
دکتر زهرا آیت اللهی، دوست نزدیک محبوبه که تا آخرین لحظات زندگی او همراهش بوده است محبوبه را اینطور توصیف می کند:
انگار همین دیروز بود و مدرسه راهنمایی رفاه و جمع چند نفره ما دخترها به رهبری محبوبه دانش آشتیانی. محبوبه کلاس دوم راهنمایی بود و ما برخی دوم و بعضی هم سوم راهنمایی،‌ سال ۱۳۵۳ بود.

۱

چگونه دختری محجبه تربیت کنیم؟

حجاب سبک زندگی اسلامی تربیت ازدیدگاه اسلام

چگونه دختری محجبه تربیت کنیم؟

چگونه دختری محجبه تربیت کنیم؟

 

مادران که ارتباط و مسئولیت بیشتری در تربیت دختران دارند، در رابطه با مسأله حجاب نقش مهمی دارند،‌ اگر آن‌ها از حجاب کامل مثل چادر در مواجهه با نامحرم استفاده کنند، دخترانشان از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا می‌شوند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، پوشش زن و مرد از آغاز تاریخ و با تولد حضرت آدم و حوا(ع) همراه بوده است. برخی از آیات قرآن کریم به این حقیقت اشاره دارد.[۱] از سکه‌ها، تندیس‌ها، نقاشی‌ها و دیگر آثار به جا مانده از دوره‌های قبل، معلوم می‌شود که همه اقوام و ملل گذشته پوشش نسبتاً کاملی داشته‌اند.[۲] از کتاب مقدس فهمیده می‌شود که در عهد حضرت سلیمان نبی(ع) زنان علاوه بر پوشش بدن، صورت را نیز با روبند می‌پوشانیدند.[۳] در زمان حضرت ابراهیم پیامبر(ع) هم این سنت رایج بوده است.[۴] لباس و پوشش جدای از حفظ بدن و آراستگی آن دارای آثار مثبت و فراوان، هم برای خود زنان و هم برای جامعه است. لذا مذاهب مختلف در نوع لباس مردم نقش مؤثری داشته‌اند و در اسلام نیز بر لزوم پوشیدگی و حجاب به ویژه برای زنان تأکید شده است.[۵] متأسفانه در غرب با گسترش تفکر لیبرالیسم جنسی و رواج کامیابی نامشروع، «برهنگی» فراگیر شده که امروزه شاهد پیامدهای منفی آن هستند. حال با توجه به قدمت دیرینه و آثار مثبت حجاب، چه راهکارهایی برای آموزش و ترویج حجاب در کشور پهناور اسلامی ما وجود دارد؟ وظیفه نهادها و اقشار مختلف مردم در راستای عملی‌سازی این آموزه دینی در جامعه چیست؟

مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی اینچنین پاسخ می‌دهد:

برای آموزش، ترویج، گسترش و نهادینه‌سازی فرهنگ حجاب و عفاف، به بهره‌گیری از همه توانایی‌ها و امکانات موجود در نهادهای مختلف کشور نیازمندیم. نهاد آموزش و پرورش، خانواده، حوزه‌ها، دانشگاه‌ها، نهادهای اقتصادی و فرهنگی و حتی بهداشتی کشور در رسیدن به هدف مورد نظر نقش بسزایی دارند. حجاب و پوشش اسلامی را می‌توان به کمک نهادی گوناگون و اقشار مختلف مردم از راه‌های آگاهی‌بخشی، الگودهی، تشویق، فعالیت‌های علمی، فرهنگی و هنری و احیای فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر ترویج و گسترش داد.

*مقدمه
تقریباً در همه فرهنگ‌ها، همیشه پوشش زنان به صورت یک اصل پسندیده مطرح بوده و کمتر قوم و ملتی بوده است که زنان آنان پوشش مناسبی نداشته باشند. البته چگونگی و حدود آن متفاوت بوده است. اسلام نیز حجاب را بر زنان واجب کرده است زیرا حجاب بهترین وسیله‌ای است که زن را از خطر آسیب‌های اجتماعی حفظ می‌کند. زن بی‌حجاب همچون میوه درختی است که شاخه آن از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری ممکن است در آن طمع کند یا مانند گلی است که هرکس به چیدن آن تمایل دارد.[۶]


انسان در پناه محافظ، احساس آرامش می‌کند. پوشش اسلامی نیز نگهبان زن است و به او امنیت و آرامش می‌بخشد. پس هرچه این پوشش کامل‌تر شود، درصد امنیت و حفاظت زنان بالاتر می‌رود. زحمت حجاب، حق بیمه‌ای است که زن برای تأمین سلامت خود می‌پردازد؛ زیرا حجاب، مانع جریان یافتن هوای نفس و نگاه‌های آلوده و فسادآمیز، به حریم پاک زنان می‌شود. پوشش، سدّی بزرگ در برابر تهاجم فرهنگ غرب است.[۷]

*راهکارهای ترویج حجاب
۱. آگاهی‌بخشی
۱-۱. خانواده‌ها خصوصاً مادران که ارتباط و مسئولیت بیشتری در تربیت دختران دارند:

اولاً: از حجاب کامل مثل چادر در مواجهه با نامحرم استفاده کنند، تا از این طریق فرزندان دختر نیز از همان کودکی با حجاب اسلامی آشنا شوند و از همان کودکی به آن عادت کنند. امروزه همه‌ کارشناسان مسایل تربیتی به نقش فراوان و شگرف تمرین و عادت در تربیت فرزندان اذعان دارند.

ثانیاً: ابعاد مختلف مربوط به حجاب را برای فرزندان خویش تبیین کرده آنان را در جهت رعایت پوشش کامل اسلامی تشویق و ترغیب کنند.

ثالثاً: ترتیبی اتّخاذ کنند تا دخترانشان با کسانی دوست شده و ارتباط برقرار کنند که مقید به حفظ ظواهر شرعی در عین آراستگی ظاهری هستند.

۱-۲. مراکز آموزشی مانند آموزش و پرورش، در دوره‌های مختلف تحصیلی (ابتدایی، راهنمایی، متوسطه) در قالب کتاب‌های درسی، به طور سلسله‌وار مباحث مختلف حجاب را به شکل ترتیب دوره‌های تحصیلی برای دانش‌آموزان دختر مطرح کنند تا از همان سنین خردسالی دختران جامعه نسبت به فلسفه‌ حجاب، آثار مثبت حجاب و آثار منفی بدحجابی، آگاه شده و اعتقاد عمیق و راسخ پیدا کنند.

۱-۳. در مراکز آموزش عالی و دانشگاه‌ها که مقدار آگاهی افراد نسبت به این مسایل بیشتر است، در مورد شبهاتی که دختران و پسران دانشجو و اساتید، پیرامون اهمیت و ضرورت حجاب، آثار آن، کیفیت حجاب کامل و برتر اسلامی دارند، می‌توان جلسات پرسش و پاسخ و سخنرانی برگزار کرد.

۱-۴. مراکز فرهنگی و رسانه‌های جمعی مثل مطبوعات، با نگارش آثار و مقالات علمی و استدلالی به تبیین مسائل مهم و اساسی حجاب بپردازند و از درج مقالات و آثاری که به نوعی در تضعیف حجاب کامل اسلامی بانوان خدشه کرده و اثر منفی دارد اجتناب کنند.

۱-۵. صداوسیما به عنوان گسترده‌ترین وسیله‌ ارتباط جمعی نقش مهمی در تبیین مسائل مختلف مربوط به حجاب دارد. ضمن آنکه رعایت پوشش اسلامی خانم‌ها در فیلم‌ها نقش خاصی در ارائه‌ الگوی صحیح حجاب به مخاطبین و خصوصاً نسل جوان دارد.

۲. معرفی الگوهای شایسته
یکی دیگر از راهکارهای ترویج فرهنگ حجاب، الگودهی است. انسان فطرتا الگوگزین و اسوه‌پذیر است و دوست دارد ارزش‌های باورمند خود را در چهره‌های مجسم دیده و همانندسازی کند. الگوها و نمونه‌های اخلاقی، همیشه نیروی محرکه جامعه بوده‌اند و کاروان بشریت را به هدف‌های متعالی سوق داده‌اند. با معرفی الگوهای شایسته از صدر اسلام و ایجاد تنوع در پوشش اسلامی، می‌توان تا حدود زیادی به نیازهای بانوان پاسخ داد.

مراکز آموزشی نظیر وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و حتی دیگر مراکزی که زنان به عنوان معلم و استاد شاغل هستند و نقش الگویی برای افراد جامعه خصوصاً دختران و بانوان را دارند، آراسته بودن آن‌ها به حجاب کامل اسلامی می‌تواند تأثیر فراوانی بر مخاطبان و دختران داشته باشد.

۳. تشویق
این اصل در تربیت انسان کاربرد فراوان دارد. ماهیت تشویق‌ها متفاوت است و می‌تواند بار عاطفی، مالی، تشریفاتی، شغلی، سیاسی، عملی و امثال آن داشته باشد که در ترویج فرهنگ حجاب مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اگر فردی نیازمند نوعی تشویق نباشد، باید از نوع دیگر بهره بگیریم. احترام لازم و محسوس مردم به بانوان باحیا و با حجاب جامعه سبب ترویج فرهنگ حجاب خواهد شد. همان طور که برخورد منفی با زنان بی‌حجاب نیز می‌تواند عاملی بازدارنده به حساب آید؛ با این شرط که حد و اندازه آن را باید رعایت کرد تا به لجاجت نینجامد.

۴. فعالیت‌های علمی، فرهنگی و هنری
انتشار نشریه و کتاب، تشکیل میزگرد‌های ادبی، فراخوانی مقاله، تعیین موضوع حجاب برای انشا و پرسش، به‌کارگیری هنرهای تصویری، مسابقات فرهنگی، پخش آیات، روایات و کلمات حکمت آمیز و تصاویر الهام بخش درباره حجاب در محیط‌های عمومی، تابلوهای شهری و محیط‌های مناسب دیگر و … آثار مثبتی دارند. تولید برنامه‌ها و فیلم‌های مفید و آموزشی نیز در رادیو و تلویزیون اثری فراگیر دارد. رعایت کامل پوشش دینی بانوانی که در فیلم های سینمایی و تلویزیونی بازی می کنند یا عکسی که با پوشش اسلامی در صفحات مطبوعات به چاپ می‌رسد، آثار مثبتی دارد.

۵. احیای امر به معروف و نهی از منکر
پس از تقویت ریشه‌های حجاب، شناخت معروف و اجرای امر به معروف و نهی از منکر تأثیر به سزایی در ترویج فرهنگ حجاب دارد. امر و نهی دینی، تکلیف عمومی است. زن، ناموس جامعه اسلامی است و همه باید در حفظ این گوهر الهی بکوشند. جامعه دینی، هیچ‌گونه تساهل و تسامحی را در این راستا برنمی‌تابد. بی‌اعتنایی در این راه پسندیده نیست ولی وسواس و بدگمانی هم کارساز نخواهد بود.[۸]

پی‌نوشت‌ها:
[۱]. اعراف، آیات ۲۰، ۲۲، ۲۶ و ۲۷, طه، آیه ۱۲۱.
[۲]. کاکس روت تریزویل، تاریخ لباس، ص۱۱.
[۳]. عهد قدیم، سفر غزل، غزل های سلیمان، باب۵.
[۴]. عهد قدیم، سفر تکوین، باب ۱۴.
[۵]. نور، آیه ۳۱؛ احزاب آیه ۵۹-۶۰.
[۶]. معصومه جهانی، نگاهی به فرهنگ حجاب و عفاف در نظام اسلامی، مجله پیام زن، شهریور ۱۳۸۷، شماره ۱۹۸، ص۵۴.
[۷]. سیدحسین اسحاقی، بایسته‌های پوشش و عوامل بی‌حجابی، مجله پیام زن، دی ۱۳۸۸، شماره ۲۱۴، ص۳۰.
[۸]. اقتباس و تصرف از مجله پیام زن، بایسته‌ها و راهکارهای ترویج فرهنگ حجاب، - مرداد و شهریور ۱۳۸۹ - شماره های ۲۲۱ و ۲۲۲، ص۴.

۰

به خاطر پدرم

حجاب سبک زندگی اسلامی

به خاطر پدرم

به خاطر پدرم

از دوران دبیرستان آنقدر به خانواده ام وابسته بودم که معمولا بدون نظرشان کاری نمی کردم. در نوع پوششم هم همین طور بود. در خانوادمون هیچ وقت محدودیت نبود ولی آزادی مطلق هم نبود.
از طرفی در دوران دبیرستان چون نماینده کلاس بودم احساس مسئولیت بیشتری داشتم. دوست داشتم یک سری کارهای بچه های دیگه رو انجام بدم ولی به خودم این اجازه رو نمی دادم. مثلا دوست داشتم نوع پوششم رو خودم انتخاب کنم یا مدل موهامو مثل اونا درست کنم ولی این اجازه رو به خودم نمی دادم.
مهر۸۹ در رشته زبان وارد دانشگاه آزاد شدم. دانشجوهای این رشته نسبت به سایر رشته ها ظاهر متفاوت تری داشتند تا حدی که تعداد محجبه های دانشکده انگشت شمار بود.
از دوران دبیرستان عطشی در وجودم بود که دوست داشتم مثل بقیه باشم. وقتی وارد دانشگاه شدم احساس کردم در مقابل دریایی هستم که می تونم خودمو سیراب کنم. به خاطر همین اگه یک روز با لاک یا مقنعه کوتاه و یا بدون ساق دست می رفتم دانشگاه به خودم خرده نمی گرفتم. چون احساس می کردم مثل بقیه هستم و دیده نمیشم.
دو ماه گذشت و من احساس کردم همون فاطمه ایی که باید باشم نیستم. من یک سری مسئولیت ها داشتم و خیلی ها روی من حساب می کردند، ولی با این نوع پوششی که داشتم انتخاب می کردم و هنوزم توش متزلزل بودم نمی تونستم به اون شخصیتی که قبلا داشتم برگردم.
ترم یک با همه این تفاسیر گذشت و با وجود همه این تغییرات هیچ تذکری از طرف خانواده به من داده نشد. چرا که احساس می کردن خودم می تونم مسیرم رو پیدا کنم.
من به روال قبل پیش می رفتم ولی احساس غرور و آزادی و اعتماد به نفسی که قبلا داشتم رو نمی کردم. تا اینکه در دانشگاه وقتی از کنار خانم های محجبه رد می شدم احساس می کردم که چقدر با غرور راه میرن و چقدر اعتماد به نفس دارن. هیچ کس جرأت نمی کرد بد نگاهشون کنه.
کم کم متوجه شدم که دارم به سمتی میرم که ممکنه دیگه هیچ وقت نتونم فاطمه قبل باشم. در واقع دریایی که برای رفع عطشم سراغش رفته بودم لحظه به لحظه تشنه ترم می کرد. به همین دلیل رفتار افرادی که دور و برم بودند را می سنجیدم. اواسط ترم دوم بود که درباره این موضوع با خانوادم صحبت کردم. مادرم گفت که اگه قراره روزی چادری بشی باید حرمتش رو نگهداری. پدرم هم خیلی خوشحال شد. همیشه دوست داشت که من چادری باشم. قبل ها به من گفته بود که فاطمه با چادر زیباتر و رشید تری. چقدر چادر بهت میاد اما من فکر می کردم که اگه به خاطر حرف های پدرم چادر سر کنم ممکنه زود پشیمون بشم.
وقتی برای اولین بار چادر سر کردم پدرم گفت تو الگوی خواهراتی. در واقع من از طرف خانواده حمایت می شدم اما ترسی وجودم رو گرفته بود که نگاه ها به من عوض می شه. از طرف دوستام طرد می شم و اصلا می تونم این چادری که به عنوان پوشش انتخاب کردم نگه دارم یا نه. تا اینکه پدرم فوت کرد. تا چهلم اصلا تو حال خودم نبودم اما بعد از دو ماه با خودم فکر کردم که اگه پدرم پیش ما بود شاید این چادر و میذاشتم کنار و اتفاقی هم نمی افتاد اما الان هر روز صبح که چادرمو سر می کنم به این فکر می کنم که روح پدرم از این پوشش من شاد میشه. شاید زمانی که پدرم بود من نتوستم قدردان زحمتاش باشم ولی الان می تونم یک جوری براش حسنه بفرستم و روحش رو شاد کنم.

۰

داستانی تکان دهنده از دختر ثروتمند امریکایی که شیعه شد

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر تربیت ازدیدگاه اسلام

داستانی تکان دهنده از دختر ثروتمند امریکایی که شیعه شد

به گزارش رهیافتگان (پایگاه جامع مبلغین و تازه مسلمانان ) ،سرنوشت یک دختر آمریکایى را از زبان دخترى ایرانى‏الاصل مى‏ خوانید. «فاطمه فلاحتى» که ۱۶ سال دارد در شهر سن‏خوزه آمریکا زندگى مى ‏کند و با تعالیم اسلام آشناست. وى سرگذشت خود و دوستش را براى خانم «نیره شکرانى» مبلّغ و مدرس دانشگاه که براى تبلیغ به شهر سن‏خوزه رفته بود، ایمیل کرده و ایشان نیز جهت استفاده دختران جوان از این ماجرا، آن را در اختیار دفتر مجله قرار داده است.
با هم نامه خلاصه شده فاطمه را مى‏خوانیم با این امید که نور ایمان بیش از گذشته در دل دختران جوان ایرانى و غیر ایرانى جویاى حقیقت بتابد.
«… یک سال پیش در مهمانى دخترانه‏اى، ناخواسته توجه دخترى را به خود جلب کردم، دخترى که از حقیقت دور بود و ناآگاهانه تشنه فساد و فحشا. وى که ۲۰ سال بیشتر نداشت هم‏جنس‏بازى را آزاد مى‏دانست و از عواقب آن بیمى نداشت.
بغض گلویم را گرفته بود. دلم مى‏خواست ناپدید شوم. نمى‏توانستم باور کنم که چطور با وجود حجابى که داشتم نتوانسته بودم ارزش واقعى خودم را نشان دهم.
کریستینا در خانواده‏اى بسیار ثروتمند و مذهبى به دنیا آمده بود، اما بر خلاف خانواده‏اش توجهى به دین مسیحیت نداشت. وى با نیت پلید خود هر روز در مدرسه تعقیبم مى‏کرد و مرا با حرف‏ها و حرکاتش آزار مى‏داد. تا اینکه یک روز به شدت گریه کردم و از خدا کمک خواستم. گریه‏ام نه تنها براى خودم و ناراحتى روحى‏ام و رفت و آمد او بود، بلکه به حال جامعه آمریکا و جوانان افسوس مى‏خوردم.
از کودکى شعرى مى‏دانستم با این آهنگ که:
قرآن که کلام آسمانیست‏
روشنگر راه زندگانیست‏
قرآن که نشان دهد ره راست‏
برنامه زندگانى ماست‏

دو رکعتى نماز خواندم. مى‏دانستم همان طور که در نماز من با خدا حرف مى‏زنم، در قرآن نیز او با من سخن مى‏گوید پس به قرآن رجوع کردم. آیه قرآن مرا بر آن داشت که به آن دختر کمک کنم. آیه دستور هدایت به دیگران را مى‏داد. من که همیشه مى‏ترسیدم مبادا فسادهاى آمریکا مرا در خود غرق کند، از خدا خواستم که بتوانم با فهم اندک خودم به کریستینا کمک کنم طورى که او نتواند بر من تأثیرى بگذارد.
ابتدا از طریق ایمیل شروع به ایجاد ارتباط با وى کردم اما او نه تنها حاضر نبود حرف‏هایم را گوش کند بلکه به دین نیز ناسزا مى‏گفت طورى که مرا هم ناامیدتر از همیشه مى‏کرد. اما چون قبلاً در جایى خوانده بودم «هر چند شخصى گناهکار باشد، در قلبش روزنه‏اى از پاکى وجود دارد. بایستى آن را پیدا کرد و رشدش داد تا میوه دهد» پس روزها و روزها سعى کردم تا با آسان‏ترین نصیحت‏ها بتوانم قلب کریستینا را روشن کنم. پس از سه و ماه و اندى که از طریق ایمیل با کریستینا در ارتباط بودم شاهد تغییراتى کوچک در وى شدم و فهمیدم که همه و همه حاصل دعاهاى من و کمک پروردگار بوده است. آن شعله کوچک در اعماق دل تاریک او داشت روشن و روشن‏تر مى‏شد.
براى کریستینا داستان اسکندر مقدونى را تعریف کرده بودم. شخصى که سعى داشت دنیا را به سلطه خود در بیاورد. قصه این بود که روزى اسکندر[؟!] در بیابانى به ارتش خود دستور توقف داد و گفت هر کس سنگ‏هاى بیابان را بردارد پشیمان مى‏شود و هر کس هم که برندارد باز پشیمان مى‏شود. عده‏اى کمى سنگ برداشتند و عده‏اى برنداشتند. از صحرا که خارج شدند سنگ‏ها طلا شد. آنها که سنگ برداشته بودند پشیمان بودند که چرا بیشتر برنداشته‏اند و آنهایى که سنگ نداشتند پشیمان بودند که چرا سنگ‏ها را جمع نکرده‏اند که اسکندر گفت دنیا همین است هر چه سود کنى کم کرده‏ اى و اگر هیچ نکنى پشیمان مى‏شوى.
گویا این قصه خیلى روى کریستینا تأثیر گذاشته بود طورى که روز بعدش در مدرسه سخت متعجب و خوشحال شدم چون او گفت متوجه کارهاى بدش شده و تصمیم دارد آنها را کنار بگذارد و من باید کمکش کنم که الکل را هم ترک کند. من هم گفتم کسى نیستم جز بنده خدا و او باید از پروردگار کمک بخواهد.
چند روز بعد ایمیلى از او به دستم رسید که خانواده‏اش از تغییر رفتار او بسیار خوشحال هستند و هر چند ترک آن اعمال برایش بسیار سخت و دشوار و کشنده است ولى او تصمیمش را گرفته است. من که خود شاهد رنج و تلاش کریستینا در ترک مواد مخدر بودم به او گفتم شعرى از زبان خدا هست که:
اگر عمرى گنه کردى مشو نومید از رحمت‏
تو نامه توبه را بنویس امضا کردنش با من‏

به کریستینا گفتم من به وسیله اطلاعاتم از قرآن و زندگى ائمه اطهار(ع) و کتاب‏هاى دینى کم کم توانستم به او کمک کنم. حتى سؤال‏هایى هم براى خودم پیش مى‏آمد که با مطالعه آنها را برطرف مى‏کردم.
حرف‏هاى کریستینا هم هرگز از یادم نمى‏رود که مى‏گفت:

«اسلام منطق است، قرآن منطق است، براى همین قابل قبول و قابل فهم بود …»

هر روز به وسیله ایمیل و با کلى تحقیق به سؤالات وى جواب مى‏دادم، حتى وقتى دیدم علاقه‏ مند به خواندن قرآن است برایش قرآنى با ترجمه انگلیسى گرفتم. او در آن زمان مشروب را هم ترک کرده بود. تا اینکه روزى او به من گفت: «مى‏خواهم مسلمان شوم. فاطمه کمکم کن.» باورش غیر ممکن بود. اشک‏هایم سرازیر بود. طوفانى از عشق به اسلام بدنم را سرد کرده بود و مرا مى‏لرزاند. سرگیجه داشتم. انگار در دنیا نبودم. احساس مى‏کردم تمام سلول‏هاى بدنم گریه مى‏کنند؛ گریه‏اى از عشق، از زیبایى ایمان. تمام سختى‏هاى آن چند ماه برایم خاطره‏اى زیبا شد. در آن لحظه یکى از زیباترین و بزرگ‏ترین هدیه‏ ها را از خداوند گرفته بودم، خبر مسلمان شدن کریستینا. او که از گذشته‏اش خجالت مى‏کشید مخفیانه توسط یک روحانى قرآن خواندن را یاد گرفت تا کسى از گذشته‏اش مطلع نشود. دوستى ما طورى بود که ابتدا حتى در مدرسه و خانواده کسى نمى‏دانست ما با هم دوست شده‏ایم. وقتى کریستینا مسلمان شد، بستنى دلخواهش را همراه با یک کارت‏پستال و کتاب «چرا و چگونه نماز مى‏خوانیم» به زبان انگلیسى، به او هدیه دادم و براى اولین بار همدیگر را در آغوش گرفتیم. این در نظر من یک معجزه بود. او از نمازش غافل نمى‏شد و روز به روز آرام‏تر و نورانى‏تر مى‏شد.
یک روز در کتابخانه مدرسه با هم نماز خواندیم و او به من گفت در ظلمات بودم و به نور دعوت شدم.
پس از مدتى شروع به صحبت در مورد امامان کردم. از پیامبر اکرم(ص) و حضرت على(ع) و خانم فاطمه زهرا(س) برایش گفتم و از دیگر امامان. به او گفتم حضرت فاطمه باید الگوى ما مسلمانان باشد و او قبول کرد. حتى بعدها به من گفت که با شنیدن داستان ائمه آنها را باور مى‏کند ولى نمى‏داند چرا دیگران مثل او با این داستان‏هاى دینى و ائمه، ایمان نمى‏آورند.
بعد از مدتى کریستینا براى اولین بار با روسرى و لباس پوشیده به دیدنم آمد. او حجاب را برگزیده بود. به خودش مى‏بالید و همین امر مرا هم خوشحال مى‏کرد. چون که بالاخره فهمیدم حجاب من توانسته روى او تأثیر بگذارد. او درک کرده بود که هیچ خوشى لذت‏بخش‏تر از عشق به خدا نیست و بقیه عشق‏ها کاذب و فانى است. او هم قبول داشت که ما کاسه ‏هاى کوچک خود را زیر آبشار الهى مى‏گیریم ولى چون این آبشار بسیار قوى است و ما ناتوان از پر کردن کاسه‏هایمان، لذا ائمه(ع) نعمت را در خود جمع مى‏کنند و ما از آب آن آبشار توسط آنها که واسطه بین ما و خدا هستند سیراب مى‏شویم.
… کریستینا به واسطه علاقه‏ اى که به فاطمه زهرا(س) پیدا کرده بود گفت که مى‏خواهد اسمش را عوض کند. از من پرسید معنى اسمم چیست و من گفتم: «بریده از آتش» و او که شدیداً منقلب شده بود گفت مى‏خواهد اسمش را بگذارد فاطمه. آن روز از خوشحالى دست مادرم را بوسیدم که چنین اسم زیبایى را برایم انتخاب کرده بود هر چند لایقش نبودم. کریستینا حتى در شناسنامه هم اسمش را به فاطمه تغییر داد و به من ثابت شد که دانه دل او میوه داده است.
تقریباً یک سالى از اول آشنایى ما مى‏گذشت که کریستینا خبر بدى به من داد. او مدت‏ها مبتلا به سرطان خون بود ولى خودش نمى‏دانست. یک دکتر و پرستار خصوصى در خانه از او مراقبت مى‏کردند ولى مى‏گفتند وى چند ماه بیشتر زنده نمى‏ماند. خانواده فاطمه از اینکه دخترشان به واسطه من مسلمان شده بود روى خوشى به من نشان نمى‏دادند و من نمى‏توانستم او را ببینم تا اینکه روز اول ماه محرم خبر دادند که فاطمه مرد. هر چند نمى‏دانم او را کجا دفن کرده‏اند اما خاطره‏اش براى من زنده است.
فاطمه نه تنها خودش رشد کرد بلکه باعث رشد من هم شد تا اینکه بعد از مدتى یک ایمیل از برادر سى و چند ساله‏اش به اسم مایک به دستم رسید.
«… دلیل اینکه تصمیم گرفتم براى شما ایمیل بفرستم به خاطر خواهرم است. ابتدا از رفتار بد مادرم از شما معذرت مى‏خواهم. از وقتى خواهرم مرده، او حال خوبى ندارد. شما کى هستید؟ از کجا آمده‏اید؟ ائمه چه کسانى هستند؟ آنان فرشته هستند و یا انسان، شاید هم هر چیزى دیگر. در باره خانم فاطمه به من بگویید. او چه کسى است؟ من دارم گریه مى‏کنم تا نشان دهم چقدر خوشحال هستم. خواهرم را به عنوان یک مسلمان در جایى که نمى‏خواست کسى از آن مطلع شود دفن کردیم. او مى‏گفت فاطمه، فرشته نجات من است از طرف خدا. دیشب خوابش را دیدم. خوشحال بود. من صدایش کردم کریستینا و او گفت: «نام من فاطمه است، همان خانمى که دست مرا گرفت.» او به من گفت شما روز قیامت از ائمه پاداش مى‏گیرید و استحقاق نام خانم فاطمه زهرا را دارید. خواهرم گفت که ایمان بیاورم. وقتى بیدار شدم مى‏لرزیدم ولى احساس خوبى داشتم.
وقتى زنده بود به من مى‏گفت شما فرشته هستید هر چند شما به او التماس مى‏کنید که به شما فرشته نگوید چون فرد کاملى نیستید و ناراحت مى‏شوید.
… تصمیم گرفته‏ام که به میشیگان بروم و در آنجا دور از خانواده‏ام مسلمان شوم. شما یک نسل را تغییر دادید چون بعد از من همسر و بچه ‏هایم حتماً مسلمان مى‏شوند و نوه ‏هایم مسلمان‏زاده به دنیا مى‏آیند و پاداش اینها همه به شما خواهد رسید …» پس بیایید همه با آجرهایى که خداوند به ما داده قصرى براى دنیا نسازیم بلکه پلکانى بسازیم به سوى او. بیایید همه دست به دست هم بدهیم و به سهم خود در نجات دنیا تلاش کنیم …»

http://www.shareh.com/

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)