نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۴۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۰

شرح حدیث اخلاق | پرهیز از بی‌حوصلگی و تنبلی

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

شرح حدیث اخلاق | پرهیز از بی‌حوصلگی و تنبلی

شرح حدیث اخلاق | پرهیز از بی‌حوصلگی و تنبلی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسات درس خارج فقه خود، به شرح یک حدیث اخلاقی می‌پردازند. جلسات درس خارج ایشان که از سال ۱۳۶۹ تاکنون ادامه داشته، هم‌اکنون روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه‌ی هر هفته در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) برگزار می‌گردد.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR فیلم و متن شرح آیت‌الله خامنه‌ای بر حدیثی تربیتی از حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) را درباره‌ی «تأثیر منفی تنبلی و بی‌حوصلگی بر صبوری بر موضع حق و ادای حق» منتشر می‌کند. متن بیانات معظمٌ‌له که در ابتدای جلسه‌ی درس روز سه‌شنبه ۱۳۹۵/۹/۱۶ ایراد شده است، به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الأرضین و لعنةالله علی أعدائهم أجمعین

عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیه‌السلام: وَ إیّاکَ وَ خَصلَتَین (۱)
[امام صادق علیه‌السلام فرمودند:] از دو خصوصیّت و خصلت بپرهیز

الضَّجرَ وَ الکَسَل
«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بی‌حوصله شدن است. انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثه‌ای مثلاً -یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهده‌ی او هست- ملول میشود، دلتنگ میشود. میفرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کم‌حوصلگی نشوی، کم‌حوصلگی؛ این ضَجر است.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی، تنبلی؛ یک کاری را انسان تأخیر بیندازد به‌خاطر تنبلی؛ مطالعه‌ای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبال‌گیری‌ای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند. میفرماید از این دو چیز پرهیز کن.

[درباره‌ی] این مسئله‌ی ضَجر که بی‌حوصلگی است، این را ما به شما جوانها عرض کنیم که یکی از بزرگ‌ترین نِعَم الهی برای انسانی که جوان هست، حوصله است. حالا این [چیزی] که ما -امثال بنده که وارد وادی پیری شدیم و مبالغی در این وادی پیش رفتیم- خوب درک میکنیم و جوانها درست توجه ندارند به این نعمت بزرگ، یکی‌اش این است؛ نعمت حوصله، حوصله.
حوصله که بود، انسان از قوای خود استفاده میکند، از نیروهای خود استفاده میکند. فرض بفرمایید یک مطلبی را میخواهید تحقیق کنید، یک مسئله‌ی علمی را میخواهید تحقیق کنید، یک وقت آدم باحوصله هست، یک وقت بی‌حوصله هست؛ بی‌حوصله که باشد یک مقداری جلو میرود بعد رها میکند. آدم باحوصله نه، همین‌طور هِی دنبال میکند، تحقیق میکند، هِی إن قُلت می‌آورد، اشکالی به نظرش میرسد، آن اشکال را دفع میکند، باز اشکال دیگری به نظرش میرسد، باز یک راه جدیدی به نظرش میرسد. حوصله این است. انسان از نیروی ذهنش استفاده میکند.
از نیروی بدنی هم همین‌جور است. گاهی انسان به‌خاطر بی‌حوصلگی از قوای بدنی استفاده نمیکند. حوصله این‌قدر اهمّیّت دارد. این ضَجر که فرمودند، بی‌حوصلگی و ملالت، دلزدگی، اینها همه‌اش یکی است، در واقع ابعاد یک حالت است که هرکدام یک بخشی از این حالت را بیان میکند.

تنبلی هم همین‌جور [است]، تنبلی هم مثلاً [اینکه] فرض کنید صبح -حالا بعد از نماز- خواب رفته، گرفته خوابیده است؛ کار واجبی هم دارد، تنبلی میکند، بلند نمیشود. پهلوی زن و بچه‌اش نشسته است، تنبلی میکند؛ در یک جلسه‌ای نشسته است، تنبلی میکند؛ حرکت نمیکند، راه نمیرود.

یعنی این دو خصوصیّت، دو خصوصیّتی است که یک انسان را از عمل، عمل -که عمل در اسلام فوق‌العاده مورد اهمّیّت است- باز میدارد؛ از عمل صالح که عِدل ایمان است؛ شما در قرآن ملاحظه میکنید عِدل ایمان، عمل صالح است [باز میدارد]. عمل صالح هم خب کار است دیگر، عمل است، تحرّک است، فعّالیّت است؛ اگر ضَجر بود یا اگر کَسَل بود، انسان این عمل صالح را انجام نمیدهد.
بعد فرمود:

فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ
آن نقطه‌ی اصلی را امام (سلام‌الله‌علیه) مورد توجّه قرار میدهند. ما حالا به جوانب قضیه می‌پردازیم. امام (علیه‌السلام) آن اصل مطلب را، نقطه‌ی اساسی را مورد توجّه قرار میدهند؛ میفرماید اگر «ضَجِرتَ» یعنی اگر بی‌حوصله شدی، بر حق صبر نمیکنی. یک راه حقّی است، یک کلمه‌ی حقّی است، یک مسیر حقّی است که شما آن را انتخاب کردید؛ وقتی دچار بی‌حوصلگی شدید، پایداری در آن نمی‌کنید. یک مقداری سخت میگذرد، مشکل درست میشود، بی‌حوصله میشوید، رها میکنید.
بی‌حوصلگی خاصیّتش این است که انسان بر حق که بایستی پایداری کند، پافشاری کند، بر سر حق بماند، انسان از این محروم میماند. وقتی که [انسان] دچار ضَجر و دچار همین حالت ملالت و حالت بی‌حوصلگی شد، بر حق پافشاری نمیکند.

فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ و إن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّاً
وقتی دچار «کَسَل» یعنی تنبلی شدی، آن وقت حق را ادا نمی‌کنی، آن کاری را که باید انجام بدهی، حقّی را که باید ادا بکنی، آن را ادا نمیکنی به خاطر تنبلی؛ به خاطر تن‌پروری و تنبلی.
اینکه در دعاهای متعددی [آمده]: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلَ» [به این خاطر است]. این در چندین دعا هست، حالا یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الضَّجر»، یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَم»؛ «هَرَم» یعنی پیری، پیری در اینجا مراد پیری سنّی نیست، پیری روحی است. گاهی انسان سنّاً جوان است اما روحاً پیر است؛ گاهی عکسش هم هست، سنّاً پیر است اما روحاً جوان و بانشاط هست. این[جا] به خدای متعال انسان پناه میبرد در دعا از کَسَل؛ حالا کَسَل همراه با ضَجر یا کَسَل همراه با هَرَم.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۳۶
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیه‌السلام: وَ إِیَّاکَ وَ خَصْلَتَیْنِ الضَّجَرَ وَ الْکَسَلَ فَإِنَّکَ إِنْ ضَجِرْتَ لَمْ تَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ وَ إِنْ کَسِلْتَ لَمْ تُؤَدِّ حَقّاً.
از دو خصلت بپرهیز: کم‌حوصلگى و تنبلى؛ زیرا اگر کم‌حوصله شوى بر حق صبر نمیکنی، و اگر تنبل شوی حق را ادا نمیکنی.

۰

آنچه که از عروسی فرزندان رهبر انقلاب نمی‌دانید + فیلم

بانک فیلم سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب ازدواج

آنچه که از عروسی فرزندان رهبر انقلاب نمی‌دانید + فیلم

آنچه که از عروسی فرزندان رهبر انقلاب نمی‌دانید + فیلم

حاج غلامرضا سازگار مداح اهل بیت (ع) ؛ با بیان خاطره‌ای از عروسی فرزندان رهبر انقلاب گفت: عروسی کارگر ساده از عروسی فرزند رهبر انقلاب تجملاتی‌تر است، بشقابی گذاشته بودن و تنها چند میوه در آن. در مراسم تنها یک نوع غذا بود که حضرت آقا هم همراه با مهمانان در سر سفره نشستند، من گفتم آنهایی که عروسی میلیاردی می گیرند بیایند ببیند رهبرشان چه کار می کند.


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 35 ثانیه

منبع:عمارنامه

۰

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(8)

بانک تصاویر قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(8)

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(8)

به گزارش احیاگرمعروف،  سایت «چادری ها» نوشت:

 ویژه نامه تصویری آیاتی از قرآن کریم که روی سخنش با بانوان است.

دریافت تصویر باکیفیت

۰

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(7)

بانک تصاویر قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(7)

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(7)

به گزارش احیاگرمعروف،  سایت «چادری ها» نوشت:

 ویژه نامه تصویری آیاتی از قرآن کریم که روی سخنش با بانوان است.

دریافت تصویر باکیفیت

۰

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(6)

بانک تصاویر قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(6)

حرفهای شنیدنی و شیرین خدا با بانوان(6)

به گزارش احیاگرمعروف،  سایت «چادری ها» نوشت:

 ویژه نامه تصویری آیاتی از قرآن کریم که روی سخنش با بانوان است.

دریافت تصویر باکیفیت

۰

احکام مراسم عروسی و نهی از منکر در مجلس عروسی

سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ ازدواج

احکام مراسم عروسی و نهی از منکر در مجلس عروسی

احکام مراسم عروسی و نهی از منکر در مجلس عروسی

هر روز در گوشه و کنار شهر شاهد برگزاری مراسم مختلف عروسی هستیم.

شاید خیلی از ما هم جزو مهمانان یا برگزارکنندگان این مراسم باشیم. متأسفانه برخی از این مجالس به بهانه‌هایی مثل اینکه « یک شب ، هزار شب نمی‌شود » تبدیل به مجلس گناه می‌شود. خیلی از افراد هم به‌دلیل ناآگاهی از مسائل شرعی، با حضور در این مجالس گرفتار گناه می‌شوند. اما گاهی « یک شب هزار شب می شود » و اعمال آن بر کل زندگی ما اثر می گذارد .
اینجا می‌توانید با برخی از احکام مراسم عروسی آشنا شوید. همراه بنیانا باشید

مراسم عروسی برویم یا نه؟
حکم کلی: رفتن به مجالسی که انسان علم دارد در آنجا لهو و لعب برپا می‌شود جایز نیست مگر برای نهی از منکر و جلوگیری از ارتکاب گناه. بنابراین رفتن یا نرفتن به مجلس عروسی بستگی به شکل برگزاری آن دارد. اگر مجلس به‌گونه‌ای نباشد که عنوان مجلس لهو و حرام و معصیت بر آن صدق کند و حضور در آن مفسده‌ای نداشته باشد و درضمن حضور و نشستن در آن تأیید کار حرامی محسوب نشود، اشکال ندارد.

نکته: اگر دست‌زدن در مجالس عقد و عروسی به نحو لهوی باشد اشکال دارد و اگر به‌طور متعارف باشد، اشکال ندارد. لهوی در اینجا یعنی حالتی از دست‌زدن و خواندن است که مثلا حالت رقص در انسان به‌وجود می‌آورد.

سؤال: اگر رفتن به عروسی به‌خاطر احترام به عادت‌های اجتماعی باشد آیا به‌علت احتمال، انجام عمل حرام اشکال شرعی دارد؟

اصل شرکت در عروسی‌هایی که احتمال عمل حرام در آنها وجود دارد تا زمانی که به‌عنوان تأیید انجام‌دهنده کار حرام محسوب نشود و موجب ابتلا به حرام هم نشود، اشکال ندارد.

حضور در مجالس مختلط عروسی
حکم کلی: مجالس مختلط عروسی مصداق واضح مجلس حرام است. شرکت در مجلس حرام اگر به نوعی تأیید کار حرام باشد، جایز نیست مگر اینکه شرایط امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته باشد.
اما اگر می‌دانیم در فلان مجلس قرار است کار حرامی صورت بگیرد و ما نیز توان نهی نداریم، در حالت معمولی حضور جایز نیست، مگر اینکه عدم‌حضورمان مفسده‌هایی داشته باشد که بیشتر از مفسده حضور در آن مجلس باشد که در این صورت حضور به مقدار ضرورت اشکالی ندارد. فرض کنید عدم‌حضور شما در آن مجلس باعث درگیری‌هایی بین فامیل شود. در این حالت به حداقل حضور در محفل حرام اکتفا کنید.

گاهی نیز ممکن است حضور شما اگرچه مانع کامل ارتکاب حرام نمی‌شود، اما باعث شود گناه کمتری صورت گیرد و همین حضور شما باعث حیای آنها از ارتکاب حرام‌های بیشتر شود؛ در این صورت نیز حضور شما اگر مفسده نداشته باشد، حتی ممکن است لازم نیز باشد.

سؤال: اگر مردی وارد عروسی شود و در آنجا زن بی‌حجابی باشد و مرد بداند که نهی از منکر تأثیری ندارد، آیا واجب است مجلس را ترک کند؟

اگر خروج از مجلس معصیت به‌عنوان اعتراض، مصداق نهی از منکر باشد، واجب است.

حضور در مجلس رقص ( احکام مراسم عروسی )
حکم کلی: در مراسم عروسی، ممکن است افرادی اقدام به رقص کنند. قبل از بیان فتوای شرعی در این زمینه باید به‌معنای رقص از نظر شرعی توجه کنیم. رقص عبارت است از حرکاتی که براساس لعب به اندام می‌دهند. لذا اگر براساس لعب نباشد، بلکه براساس نظمِ دارای غایت و هدف باشد، رقص نیست؛ مثل اجرای کاتا در ورزش‌های رزمی که اگرچه زیباست، اما رقص نیست. یا حرکات ژیمناستیک یا نرمش‌های زورخانه‌ای.

بنابراین نکته اصلی در تعریف رقص، لعب‌بودن حرکات است. براساس فتوای شرعی، رقص مرد بنا بر احتیاط واجب حرام است و رقص زن برای زنان اگر عنوان لهو بر آن صدق کند، مثل اینکه جلسه زنانه تبدیل به مجلس رقص شود، محل اشکال است و احتیاط واجب در ترک آن است؛ در غیر این‌صورت هم اگر به‌گونه‌ای باشد که باعث تحریک شهوت شده و یا مفسده‌ای ایجاد کند و یا همراه با فعل حرام (مانند موسیقی و آواز حرام) باشد یا مرد نامحرمی حضور داشته باشد، حرام است.

در این حکم شرعی، تفاوتی بین مجلس عروسی و غیرآن نیست. شرکت در مجالس رقص هم اگر به‌عنوان تأیید کار حرام دیگران محسوب شود و یا مستلزم کار حرامی باشد، جایز نیست.

نکته ۱: درباره رقص در مجلس زنانه عروسی باید گفت که اگر تبدیل‌کردن این جلسه به جلسه رقص، به‌گونه‌ای باشد که یکی پس از دیگری بلند شود و مفصلا برقصد، این رقص محل اشکال است. بنابراین احتیاط واجب این است که این نوع رقص انجام نگیرد؛ حتی در مجالس زنانه. پس اگر در مجلس زنانه در رقصیدن زنان اغراق کنند؛ به‌طوری که مجلس را به مجلس لهو تبدیل کنند، این محل اشکال است و به احتیاط واجب، حرام است.

نکته ۲: اگر مثلا در مجلس زنانه به خواهر داماد یا خواهر عروس اصرار می‌کنند که حرکتی کند و بنشیند، با اینکه رقص هم صدق می‌کند اما در صورت رعایت سایر شرایطی که عنوان شد این رقص حرام نیست.

نکته ۳: لهوی بودن رقصیدن مرد در مقابل مردان روشن‌تر است؛ چون رقص زن در مجالس زنانه متعارف است؛ به‌خصوص در مجالس عروسی که خیلی جنبه لهوی‌بودن آن محسوس نیست. اما رقصیدن مرد بین مردان، از مصادیق لهو است.

نکته ۴: اگر رقص زن برای شوهرش یا برعکس، همراه ارتکاب حرامی نباشد، اشکال ندارد.

سؤال: شرکت در جشن‌های عروسی که زنان و مردان در آنها مبادرت به رقص به‌طور جداگانه می‌کنند چه حکمی دارد؟

شرکت در مجلس معصیت اگر مستلزم ارتکاب حرام باشد یا حضور در آن تأیید گناه محسوب شود، جایز نیست.

سؤال: رقص زنان در برابر مردان در مجالس عروسی روستایی که آلات موسیقی در آنها به‌کار می‌رود چه حکمی دارد؟ و تکلیف ما در برابر آن چیست؟
رقص زنان در برابر بیگانگان و همچنین هر رقصی که موجب مفسده و برانگیخته‌شدن شهوت شود، حرام است و به‌کارگیری آلات موسیقی و گوش‌دادن به آنها هم اگر به‌صورت لهوی و مطرب باشد، حرام است و وظیفه مکلفین در این موارد نهی از منکر است.

نهی از منکر کردن در عروسی
حکم کلی: نهی از منکر در مجلس عروسی هم باید با همان شرایط و احکام شرعی مربوط به امربه‌معروف و نهی از منکر صورت گیرد؛ یعنی باید شرایط و مراحل و مراتب آن رعایت شود که قبلا در همین صفحه، احکام آن توضیح داده شده است. یک نکته مهم که در مجالس عروسی کاربردی به‌نظر می‌رسد این است که تکلیف امر به معروف و نهی از منکر با عدم‌احتمال تأثیر ساقط است. اما اگر مثلا خروج از مجلس عروسی که تبدیل به مجلس معصیت شده به‌عنوان اعتراض، مصداق نهی از منکر باشد، واجب است این کار انجام شود.

مسائل متفرقه مربوط به عروسی

سؤال: کراوات زدن در شب عروسی خود یا دیگران چه حکمی دارد؟
به‌طور کلی پوشیدن کراوات و یا دیگر لباس‌هایی که پوشش و لباس غیرمسلمانان محسوب می‌شوند به‌طوری که پوشیدن آنها منجر به ترویج فرهنگ منحط بیگانگان شود جایز نیست.

سؤال: در بعضی از مناطق به‌خصوص روستاها مجلس عروسی را در مساجد برگزار می‌کنند، به این صورت که مجلس رقص و آواز در خانه بر پا می‌شود، ولی نهار یا شام را در مسجد تناول می‌کنند. آیا این کار شرعا جایز است یا خیر؟

غذا دادن به دعوت‌شدگان در مسجد فی‌نفسه اشکال ندارد.

سؤال: هنگام جشن عروسی چند عکس از من گرفته شد که در آنها حجاب کامل نداشتم، این عکس‌ها در حال حاضر نزد دوستان و اقوام من هستند. آیا جمع‌آوری آنها بر من واجب است؟

اگر وجود عکس‌ها نزد دیگران مفسده‌ای ندارد و یا برفرض ترتب مفسده، شما در دادن عکس‌ها به دیگران نقشی نداشته‌اید یا جمع‌کردن آنها از دیگران برای شما مشقت دارد، تکلیفی در این‌باره ندارید.

همیشه راهی هست

اگر مجبور هستید برای جلوگیری از یک مفسده بزرگ‌تر در یک مجلس عروسی که در آن فعل حرام انجام می‌شود حضور یابید درصورت امکان باید از گوش دادن و توجه کردن به رقص و یا موسیقی حرام، اجتناب کنید.

لذا اگر شرایط نهی از منکر فراهم نیست و نیز نمی‌توانید مجلس را ترک کنید، می‌توانید خود را از محل فعل حرام دور کرده و مثلا در محل تهیه پذیرایی خود را به‌کار دیگری مشغول کنید و یا به نوعی توجه خود را به جای دیگری معطوف دارید.

آن مقدار از موسیقی حرام هم که ناخودآگاه به گوش شما می‌رسد، در این حالت ضرورت، مشکلی ندارد زیرا «گوش کردن» به موسیقی حرام، حرام است، ولی به گوش رسیدن صدای آن بدون توجه شما اشکال ندارد.

منبع:مجله بنیانا

۰

عزت و عظمت امام حسن عسکری علیه‌السلام

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی

عزت و عظمت امام حسن عسکری علیه‌السلام

عزت و عظمت امام حسن عسکری علیه‌السلام

به مناسبت فرارسیدن ایام سالروز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخشی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را پیرامون آن امام بزرگوار منتشر می‌کند.

* اعتراف مخالفان به فضل و شجاعت و استقامت امام حسن عسکری (علیه‌السلام)
امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیرمعتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختی‌ها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت. در تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونه‌ها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونه‌ی عالی در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (علیه‌السّلام) است که در بیست و پنج سالگی شهید شده است؛ این امام عسکری (علیه‌الصّلاةوالسّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.
بیانات در دیدار جمعی از مردم و خانواده شهدا و ایثارگران ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
 
* داعیه‌ی امامت علت دشمنی حاکمان با اهل بیت (علیهم‌السلام) بود
این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدّعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد. حتّی، گاهی اوقات نظر دینی امام را هم می‌پذیرفت. (مثل قضایایی که در مورد «مأمون» شنیده‌اید که صریحاً نظر امام را قبول کرد.) یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند. چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت، خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند: «ما امامیم». حضرت باقر علیه‌السّلام، در منی که رفته بود، فرمود: «إِنَ‌ّ رَسُولَ اللهِ کانَ الْاِمامُ» و همه را یک به یک برشمرد تا به خودش رسید و فرمود: «من امامم.» اصلاً بزرگترین مبارزه علیه حکّام همین بود. چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قرائنی که در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک می‌شمرد؛ چون مدّعی است. حکّام، با این روح مبارزه می‌جنگیدند و ائمّه علیهم‌السّلام هم مثل کوه ایستاده بودند. بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خُلقیّات و اخلاقیّاتی که ائمّه ترویج می‌کردند، جای خود را دارد. تربیت شاگردِ بیشتر و ارتباطات شیعی، روزبه‌روز گسترده‌تر شد. شیعه را اینها نگهداشت. شما مرامی را در نظر بگیرید که دویست و پنجاه سال علیه آن حکومت شده است! اصلاً باید هیچ چیزیش نماند؛ باید به‌کل از بین برود؛ ولی شما ببینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است!

این نکته را باید در اشعاری که درباره‌ی امام صادق، امام هادی و امام عسکری علیهم‌السّلام خوانده می‌شود، به خوبی دید. اینها مبارزه می‌کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند. راهی است که رو به هدفی مشخّص ادامه دارد. گاهی یکی برمی‌گردد، یکی از این طرف می‌رود؛ اما هدف یکی است.
۱۳۸۰/۶/۳۰
 
* ارتباطات شیعه در زمان حضرت جواد تا حضرت عسکری (علیهم‌السلام) از همیشه گسترده‌تر بوده است
زمان حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری، ارتباطات شیعه از همیشه گسترده‌تر بوده است. در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده است. وجود وکلا و نواب و همین داستان‌هایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل می‌کنند - که مثلاً کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد - نشان‌دهنده‌ی این معناست. یعنی علی‌رغم محکوم بودن این دو امام بزرگوار در سامرا، و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا (سلام‌الله‌علیه) به نحوی، ارتباطات با مردم همین‌طور گسترش پیدا کرد. این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده؛ منتها آمدنِ حضرت به خراسان، تأثیر خیلی زیادی در این امر داشته است. ۱۳۸۴/۰۵/۱۸
 
این‌که آن بزرگوارها در غربتِ زیادی بودند، واقعاً همین‌طور است؛ دور از مدینه و دور از خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این، درباره‌ی این سه امام - از حضرت جواد تا حضرت عسکری - نکته‌ی دیگری وجود دارد و آن این است که هرچه به پایان دوره‌ی حضرت عسکری جلوتر می‌رویم، این غربت بیشتر می‌شود. حوزه‌ی نفوذ ائمه و وسعت دایره‌ی شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر شاید ده برابر است؛ و این چیز عجیبی است. شاید علت این‌که اینها را این‌طور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین موضوع بود. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰

* امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در شهر سامرا با تمام دنیای اسلام رابطه برقرار کرده بود
بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکی از اتفاقاتی که افتاد، همین بود. شاید اصلاً در محاسبات امام هشتم (علیه‌السّلام) این موضوع وجود داشته. قبل از آن، شیعیان در همه‌جا تک و توک بودند؛ اما بی‌ارتباط به هم، نا امید، بدون هیچ چشم‌اندازی، بدون هیچ امیدی؛ سلطه‌ی حکومت خلفا هم که همه جا بود؛ قبلش هم هارون بود با آن قدرت فرعونی. حضرت که به‌طرف خراسان آمدند و از این مسیر عبور کردند، شخصیتی در مقابل مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق و هم نورانیت را جلوی چشم آنها می‌گذاشت؛ اصلاً مردم مثل چنین شخصیتی را ندیده بودند. قبل از آن، چقدر از شیعیان می‌توانستند از خراسان حرکت کنند و به مدینه بروند و امام صادق را ببینند؟ اما در این مسیر طولانی، همه جا امام را از نزدیک دیدند؛ چیز عجیبی بود؛ کأنّه انسان پیغمبر را مشاهده کند. آن هیبت و عظمت معنوی، آن عزت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیت و آن علم وسیع - که هرچه می‌پرسی و هرچه می‌خواهی، در دستش هست؛ چیزی که اصلاً مردم آن را ندیده بودند - ولوله‌یی راه انداخت.
امام به خراسان و مرو رسیدند. مرکز هم مرو بود، که در ترکمنستانِ فعلی واقع شده است. بعد از یکی دو سال هم که شهادت حضرت بود و مردم داغدار شدند. هم ورود امام - که نشان دادن جلوه‌یی از چیزهای ندیده و نشنیده‌ی مردم بود - و هم شهادت آن بزرگوار - که داغ عجیبی بنا کرد - در واقع تمام فضای این مناطق را در اختیار شیعه قرار داد؛ نه این‌که حتماً همه شیعه شدند، اما همه محب اهل بیت شدند...
بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکری (علیهم‌السّلام) چنین حادثه‌یی اتفاق افتاده. حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود - یک شهر بزرگِ آن‌چنانی نبود؛ پایتخت نوبنیادی بود که «سُرّ من رأی»؛ سران و اعیان و رجالِ حکومت و به قدری از مردم عادی که حوایج روزمره را برطرف کنند، در آن جمع شده بودند - توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، می‌فهمیم اینها چه‌کار می‌کردند. بنابراین فقط این نبود که اینها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» - با همان معنای اسلامیِ خودش - قرار می‌گرفتند و با مردم حرف می‌زدند. به‌نظر من این بعد در کنار این ابعاد قابل توجه است. شما می‌بینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا می‌آورند و در سنین جوانی - چهل و دو سالگی - ایشان را به شهادت می‌رسانند؛ یا حضرت عسکری در بیست و هشت سالگی به شهادت می‌رسند؛ اینها همه نشان‌دهنده‌ی حرکت عظیم ائمه (علیهم‌السّلام) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با این‌که دستگاه خلفا، دستگاه پلیسیِ با شدت عمل بود، درعین‌حال ائمه (علیهم‌السّلام) این‌گونه موفق شدند. غرض، در کنار غربت، این عزت و عظمت را هم باید دید. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)