نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی درمکتب اهل بیت ع» ثبت شده است

۱

سبک زندگی خانوادگی حضرت زهرا(س)

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع دهه فاطمیه

سبک زندگی خانوادگی حضرت زهرا(س)

سبک زندگی خانوادگی حضرت زهرا(س)

رفتار اجتماعی فاطمه (س) درجامعه اسلامی،گویای آن است که آن حضرت در سیره اجتماعی خود بر آن بودند تا الگوی زیست خود را همسان با توده‌های مردم ارائه نمایند. حضرت به‌گونه‌ای می‌زیست که هیچ‌گاه فاصله‌ای بازندگی عامه مردم نداشته باشد.
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز؛بررسی و شناخت سیره معصومین (ع) به‌عنوان برگزیدگان خداوند و الگوهای شایسته برای پیروی مؤمنان، اهمیت بسیاری دارد. از آن میان، حیات و رفتار اجتماعی آنان به دلیل، اهمیت و نقش امور اجتماع بر رفتارهای جمعی و هدایت بخشی جوامع، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

رویکرد کلی حاکم بر سیره اجتماعی حضرت زهرا(س)، نقش هدایتگری است. گرچه هدایتگری را هم می‌توان به‌عنوان یک نقش مستقل در نظر گرفت، ولی با توجه به اینکه همه نقش‌های دیگر به شکلی زیرمجموعه هدایتگری هم قرار می‌گیرند، هدایتگری به‌مثابه یک فرانقش یا رویکرد در نظر گرفته‌شده است. بدیهی است فرانقش هدایتگری را برای همه سیره‌ها هم می‌توان در نظر گرفت و این فرا نقش، منحصر به سیره اجتماعی نیست.

حضرت فاطمه(س) و کرامت زن در جامعه:

بر اساس گزاره‌های تاریخی و تأکیدات قرآن، پیش از بعثت و در آستانه صدر اسلام، زن در جامعه شبه‌جزیره، از حقوق فردی و اجتماعی برابر و عادلانه برخوردار نبود. او جزو دارایی پدر، شوهر یا پسر خود به شمار می‌رفت. وظیفه زن به دنیا آوردن فرزندان بسیار، به‌ویژه پسران جنگجو بود. همچنین، رفتارهای جاهلانه و تبعیض‌آمیز با دختران وزنان درمواردی به قتل آنان می‌انجامید. حضور فعال زنان خانواده پیامبر(ص) به‌ویژه دختر گرامی‌شان، حضرت فاطمه (ع) در فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اوج تضاد با نگرش جاهلی به زنان و باهدف ایجاد تحول و کرامت برای زنان و ارتقای جایگاه فردی و اجتماعی آنان بود.

رفتار اجتماعی حضرت در جامعه اسلامی مدینه، گویای آن است که آن حضرت در سیره اجتماعی خود بر آن بودند تا الگوی زیست خود را همسان با توده‌های مردم ارائه نمایند.حضرت به‌گونه‌ای می‌زیست که هیچ‌گاه فاصله‌ای با زندگی عامه مردم نداشته باشد و همه این‌ها گویا سه نکته بود. سه نکته‌ای که  نشان می‌دهد حضرت در جامعه اسلامی از سه منزلت خاص برخوردار بودند:

1.برخورداری از نوعی عصمت و سرشت پاک

2.وابستگی به خاندان رسالت و مادر امامان که مقدارت عالم بعد از آخرین فرستاده خود بر عهده آن‌ها و فرزندانشان قرارگرفته بود

3.شهروند جامعه اسلامی که این مورد خواه یا ناخواه منجر به رفتارهای فردی و جمعی خاصی در جامعه اسلامی می‌گردید.

ساده زیستی حضرت فاطمه(س):

درمجموع گزارش‌های تاریخی آنچه از سیره حضرت فاطمه(س)مشخص می‌شود، این است که حضرت به‌مانند پیامبر(ص) نه دنبال تجمل‌گرایی و اشرافیت بود و نه به دنبال زهد فروشی و دوری از هر آنچه بوی آسایش و زیبا گرایی می‌دهد. برخلاف ادعای برخی از کسان که کم بودن عمر حضرت را دلیل بر تحقیق ناپذیری سیره اجتماعی حضرت می‌دانند، باید گفت باوجود کم بودن عمر حضرت، گزاره‌های معنی‌دار و توجیه‌پذیری وجود دارد، زیرا ایشان به باور ما شیعیان برخوردار از جوهره عصمت‌اند و لذا رفتارهای ایشان فراتر از زمان و زمین و زیست شان شایسته بازخوانی و الگوبرداری است و از سوی دیگر، فراوانی آثاری که در طول تاریخ به‌صورت فزاینده درباره ایشان پدید آمده است، نشاند دهنده این است که زندگی ایشان سرشار از نکاتی است که همواره فهم‌هایی نو متناسب با بایستگی‌های زمانه را برمی‌تابد.نوشتار پیش رو، به بخش‌های کمتر توجه شده از زندگی و سیره اجتماعی حضرت می‌پردازد و همه سیره اجتماعی ایشان را در برنمی‌گیرد.

حجاب و پوشش حضرت زهرا(س):

مراسم ازدواج و عروسی حضرت با حداقل امکانات و بدون تشریفات انجام شد. رعایت ساده زیستی و همسان‌سازی زندگی خود را با توده مردم در ایام زندگی فاطمه با امیرالمومینن علی(ع) هم ادامه یافت. فاطمه یک‌بار دو دستنبد از طلا و گردنبند و دو گوشواره و پرده‌ای برای خانه(مسکتین من ورق و قلاده و قرطین و سترا لباب البیت) به‌منظور استقبال از پدر و همسرش که از سفر برمی‌گشتند، مهیا ساخت و پیامبر(ص)که به عادت مألوف و معهود به هنگام بازگشت از سفر، نخست به منزل حضرت فاطمه(س) می‌رفت، بر در خانه مکثی طولانی کرد و وارد منزل نشد و فاطمه(س) پی برد که  پیامبر(ص) به چه علتی وارد خانه نمی‌شود، پس گردنبند و گوشواره‌ها و دستنبد را گشود و پرده را نیز برگرفت و آن‌ها را نزد پیامبر فرستاد(صدوق، الامالی، ص234) در گزارش دیگر با اندکی تفاوتی این نقل‌شده که حضرت رسول فرمودند:«آیا مردم نمی‌گویند دختر محمد لباس جباران پوشیده است؟»(صحیفه الرضا، 1406، ص82).

تن‌پوش آن حضرت نیز در سطح عامه مردم آن روزگار و متناسب با پایین‌ترین مردمان بود.نوع لباس‌هایی که حضرت به‌ویژه در ایام تنگ‌دستی مهاجران در مدینه و در سال‌های اول هجرت به تن می‌کرد بسیار محقرانه بود. گاه لباس روی ایشان از جنس روانداز شتران «علیها کساء من اجله الابل»(ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج2، ص230)و گاه چادری ژنده که در دوازده نقطه با ریزشاخه های نخل دوخته‌شده بود«بشمله لها خلقه قد خیطت فی اثنی عشر مکانا بسعف النخل»(مجلسی، بحارالانوار، 86) و گاه ساده و وصله دار«علیها کساء بسیط و مرقع» (دشتی الطبرانی، نهج الحیاءص32).

پوشاک دیگر حضرت، مقنعه(قناع) بود که برای پوشاندن سر مورداستفاده قرار می‌گرفت(کلینی، الکافی، ج5، 528)حسب ضرورت از مازاد ملحفه برای پوشاندن سر استفاده می‌کرد و دست‌کم به توصیه پیامبر(ص) چنین می‌کرد (طبرسی، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، ص195) آن حضرت همچنین از روبند و روسری هم استفاده می‌کرد«فتبر قعت برقعها و وضعت خمارها علی راسها»( طبری، بشاره المصطفی، 101)

جلباب نام پوششی است که در منابع به آن اشاره‌شده است ازجمله وقتی پیامبر(ص) به ساعات پایانی عمر خود نزدیک می‌شد، دخترش را فراخواند و فاطمه(س) جلباب بر تن کرد و به نزد پیامبر(ص) رفت(مجلسی، بحارالانوار،ج36،ص288) عباء که لباسی کیسه‌مانند و بلند بود، هم در زمره تن‌پوش‌های آن حضرت در منابع مورداشاره قرارگرفته است(طبری،بشاره المصطفی،ص29) فاطمه(س) از چادر یا ملحفه‌ای از جنس پشم نیز استفاده می‌کرد(راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص537)

آن حضرت در سال‌های پایانی عمر رسول خدا(ص) که وضع اقتصادی مدینه بهبودیافته بود، گاه لباس رنگی  هم بر تن می‌کرد هرچند همین مقدار نیز گاه با مخالفت همسرش امیرالمؤمنین روبرو می‌شد«لبست لباسا صبیغا و اکتحلت و انکر علی ذلک علیها» (طوسی، الامالی،ص401)فاطمه(س) درجایی نیز سوگند خورد که «من و علی پنج سال است که جز پوست گوسفندی که روزها روی آن شترمان را علف می‌دهیم و شب‌ها آن را بستر خود قرار می‌دهیم نداریم و پشتی‌های(بالشت‌های) ما از پوستی است که با لیف خرما پرشده است»(مجلسی،بحارالانوار، ج8، ص303)4 زیرانداز خواب حسنین هم وقتی کودک بودند، پوست گوسفندی بود که با برگ گیاهی به نام «سلم» دباغی‌شده بود«جلد کیش مدبوغ بالقرط کان بنام علیه الحسن و الحسین» (مجلسی،بحارالانوار، ج3، 27).

آن حضرت بر پوشش خود در مواجهه با نامحرمان توجه خاص داشت افزون بر گزارش مشهوری که درباره دور شدن ایشان از مرد نامحرم نابینا(ابن اشعث کوفی،الجعفریات، ص 95) و حجاب بر تن کردن به هنگام ورود پیامبر(ص) و همراه نامحرمش به‌منزله فاطمه، گزارش‌های دیگری نیز در این خصوص وجود دارد که حضرت چقدر برای پوشش خود در برابر نامحرمان حساس بودند.کلینی،الکافی، ج5، ص528) . فاطمه(س) از زیورآلات نیز استفاده می‌کردند،این‌گونه نبود که تصور کنیم که حضرت از هرگونه زینت و آرایش دوری می‌کردند؛ یک‌بار گدایی به در منزل ایشان آمد،گردنبندی را که در گردن داشت(عقد کان فی عنقها) و دخترعمویش فاطمه بنت حمزه بن عبدالمطلب به آن هدیه داده به فقیر داد(طبری،بشاره المصطفی، ص38).

خوراک منزل حضرت فاطمه(س):

خوراک حضرت هم همسان و بل پایین‌تر از خوراک توده مردم بود در برخی از گزارش‌ها به رنگ‌پریدگی فاطمه (س)از سر گرسنگی اشاره‌شده است(راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، 51) اما به این نکته باید توجه داشت که این وضعیت مربوط به سال‌های اول هجرت است که مسلمانان در شرایط اقتصادی نامطلوبی به سر می‌بردند، چراکه هر چه جلوتر می‌رویم اوضاع بهتر می‌شود.آیه تطهیر(احزاب:33)در سال پنجم هجرت نازل‌شده است. در مقدمه اغلب گزارش‌های مختلفی که در منابع شیعی و سنی ذیل این آیه شریفه و یا درباره حدیث کساء وجود دارد، چنین آمده است که فاطمه دیگی سنگی(برمه) را که در آن فرنی(عصیده)(سیاح،فرهنگ بزرگ جامعه نوین،ج2،ص2005 ساخته بود و بر طبقی حمل می‌کرد، نزد پیامبر(ص) آورد و در مقابل ایشان به زمین نهاد(حاکم الحسکانی،ج2،ص104)ابن طاووس،14400،ج1، ص126) و درجایی از سبزی موردعلاقه فاطمه یعنی خُرفه(الفرفح) نام‌برده شده است(کلینی، الکافی، چ6،ص368)

آداب غذا خوردن:

در سیره اجتماعی حضرت فاطمه(س)، همچنین درباره آداب غذا خوردن به مواردی به‌عنوان استحباب اشاره‌کرده‌اند که ازجمله آن‌ها وضو ساختن پیش از غذا و نشستن بر جانب چپ است و مواردی را هم که به‌عنوان ادب نشستن بر سر سفره ذکر کرده‌اند. شامل این موارد است: خوردن غذا از قسمتی که به‌جانب توست، کوچک گرفتن لقمه، نیکو جویدن و کم نگاه کردن به چهره دیگرانی که بر سفره هستند(صدوق، 1403، ج2، 485)

حضور در اجتماع:

حضرت به‌واسطه اینکه دختر پیامبر(ص) است،هرگز خود را از فعالیت‌های اجتماعی بازنمی‌داشت، بلکه تا جایی که برایشان مقدور بود مشارکت می‌کردند و نمونه‌های بی‌شماری در این خصوص وجود دارد، ازجمله اینکه حضرت در عروسی دیگران ازجمله یهودیان شرکت می‌کرد(راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص537) و رفتار و برخورد ایشان در این‌گونه مراسم‌ها، الگوی برای دیگران زنان مدینه محسوب می‌شد.

آنچه گذشت تنها درآمدی بر روش شناخت سیره اجتماعی حضرت فاطمه و واکاوی هدف و کارکرد زیست و سیره اجتماعی ایشان بود تا الگوی برای زنان در فعالیت فردی و اجتماعی باشد.

۰

«گوشه‌هایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها»

رهبری انقلاب دهه فاطمیه

«گوشه‌هایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها»

«گوشه‌هایی از سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها

به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت حضرت صدیقه‌ی کبری فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IRمجموعه‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ی سبک زندگی دخت گرامی پیامبر اسلام را در پنج سرفصلِ «رابطه با خدا؛مدافع ولایت؛ همسر امیرالمؤمنین علیه‌السلام؛ ام‌ابیها و الگوی زن مسلمان ایرانی» تدوین و منتشر کرده است.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif فصل اول: رابطه با خدا 
حضرت زهرا سلام‌الله علیها در نقش بندگی خدا

* درس زندگی حضرت زهرا برای ما
عزیزان من، جوانان عزیز! امروز در دوران جمهوری اسلامی این فرصت برای آحاد جامعه هست که درست حرکت کنند، درست زندگی کنند، مؤمنانه زندگی کنند، با عفّت زندگی کنند. درس زندگی صدّیقه‌ی طاهره، فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) این است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن؛ همچنان‌که آن بزرگوار یکپارچه معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ [الرَّضیَّة] الزَّکیَة؛ پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایه‌افکن بوده است.   
بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
 
* اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است
میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
 این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست. 
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵
 
* حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اسوه عبادت و حق‌طلبی
ما باید راه فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی‌گوییم که «حتّی تورّم قدماها« این‌قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبه‌روز زیاد کنیم. مگر نمی‌گوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه‌ی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمی‌گوییم که یک‌تنه در مقابل جامعه‌ی بزرگ زمان خود ایستاد؟
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵

* ایثار و از خودگذشتگی در زندگی
مگر نمی‌گوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سوره‌ی دهر درباره‌ی او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»(حشر: ۹) ما هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمی‌شود که ما دم از محبت فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(علیه‌السّلام) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!  
ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم! این روایاتی که در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن‌طوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif فصل دوم: مدافع ولایت
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان عضوی از جامعه ولایی

* ایستادگی و موقع‌شناسی در سن جوانی
در قضیه‌ی حضرت صدّیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها، نکات خیلی مهمّی وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابی تطبیق می‌کند، این است که همه‌ی این افتخارات و کارهای بزرگ و مقامات عالیِ معنوی و دست‌نیافتنیِ آن انسان والا و آن زنِ بی‌نظیر تاریخ بشر و سیّده‌ی زنان عالم، و ضمناً همه‌ی آن صبرها و ایستادگیها و موقع‌شناسیها و کلمات پرباری که در این زمانها از ایشان صادر شده است - همه‌ی این حوادث بزرگ - در دوران کوتاه جوانی این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیه‌سرایی مطرح می‌کنیم و می‌گوییم که این بزرگوار سنّ کمی داشتند یا جوان بودند، که این، موضوعِ مصیبت‌خوانی و مرثیه‌سرایی می‌شود. یک وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوی درسها می‌دانیم و با این چشم نگاه می‌کنیم؛ آن وقت اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. 
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۶/۰۶/۲۶
 
* شبیه‌ترین شخص به رسول خدا
درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم و حقیقتاً نمی‌دانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه‌ی حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه‌ی نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بی‌پایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر می‌مانیم. اگر به کتابهایی که درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها به‌وسیله‌ی محدّثین اهل سنّت نوشته  شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را می‌بینید که از زبان پیغمبر صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم در ستایش صدّیقه‌ی طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل می‌کنند. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «والله ما رأیت فی سمته و هدیه اشبه برسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم من فاطمة»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیه‌تر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم.»
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
 
* اول دیگران بعد خودمان!
امام حسن مجتبی علیه‌الصّلاةوالسّلام می‌گوید: شبی - شب جمعه‌ای - مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، می‌گوید - طبق روایت - شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اماه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار» «اول دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه‌ی والاست.
 بیانات در دیدار جمعی از زنان  ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* دفاع عالمانه از ولایت
ایشان در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه‌ای است که به گفته‌ی علامه‌ی مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها می‌رود در مسجد مدینه، در مقابل مردم می‌ایستد و ارتجالاً حرف می‌زند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت کرده است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif  فصل سوم. همسر امیرالمؤمنین علیه‌السلام
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان همسر
 
* مهریه و جهیزیه ساده
در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها، با علی‌بن‌ابیطالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج می‌کند، آن مهریه و آن جهیزیه‌ی اوست؛ که همه شاید می‌دانید که با چه سادگی و وضع فقیرانه‌ای، دختر اول شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار می‌کند. زندگی فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها از همه‌ی ابعاد، زندگی‌ای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان  ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
ما باید شایستگی خود را ثابت کنیم. مگر نمیگوییم که جهیزیه‌ی آن بزرگوار چیزهایی بود که انسان با شنیدن آنها اشکش جاری میشود؟ مگر نمیگوییم که این زن والامقام، برای دنیا و زیور دنیا هیچ ارزشی قائل نبود؟ مگر میشود که روزبه‌روز تشریفات و تجمل‌گرایی و زر و زیور و چیزهای پوچ زندگی را بیشتر کنیم و مهریه‌ی دخترانمان را زیادتر نماییم؟!
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
 
* الگوی تعامل زن و شوهر
مگر هر کسی می‌تواند همسر امیرالمؤمنین باشد؟ عظمت علی آن‌گونه است که کوههای عظیم را در مقابل خود آب می‌کند. نَفْس همسری امیرالمؤمنین، یک نشانه‌ی بزرگ عظمت است؛ لیکن شما ببینید تعامل این زن و شوهر چگونه است و دو بزرگِ خارج از ابعاد ذهن انسان، چگونه با هم حرف می‌زنند؛ چگونه زندگی می‌کنند؛ چگونه این زندگیِ الگو و نمونه‌ی تاریخ را اداره می‌کنند و چگونه هرکدام نقشی به عهده می‌گیرند!
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۷/۰۷/۱۹ 
 
* همسر رزمنده‌ای که دائما در جبهه است ... 
یک وقت انسان فکر می‌کند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند - این قدر جبهه وابسته‌ی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبه‌راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم... حقیقتاً زندگی فقیرانه‌ی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم می‌کند.
ببینید انسان چقدر روحیه قوی می‌خواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچه‌ها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.
بیانات در دیدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷
 
* زنی که شوهرش حتی یکبار از او نرنجید ...
جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهداری بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.
امیرالمؤمنین درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یک‌بار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یک‌بار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام می‌گوید.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* ازدواج در جامعه ما باید مثل ازدواج فاطمه‌ زهرا (سلام‌الله‌علیها) باشد
ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سخت‌گیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانه‌ی اول برگردیم.پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سخت‌گیری نکنند؛ جوانان که سخت‌گیری‌یی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا (س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زروزیورهای پوچ و بی‌محتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و اداره‌ی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif فصل چهارم. ام ابیها
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان دختر و مادر

* خدمت به پدر راهی برای کمال انسانی
مسائل معنوی تا حدود زیادی به فضایل عملی ارتباط پیدا می‌کند. یعنی به آنچه که از تلاش فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها ناشی می‌شود. مفت نمی‌دهند و بدون دلیل نمی‌بخشند. عمل انسان - در حد بالایی - در احراز فضایل و مناقب تأثیر می‌کند. دختری که در کوره‌ی گداخته‌ی مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود.این دختر مثل یک فرشته‌ی نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمل کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بر دوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود باز کرد. اینهاست آن ویژگیهایی که آدمی را به کمال می‌رساند.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

* تسلی‌بخش پیغمبر
شما ببینیدحضرت[فاطمه(سلام‌الله‌علیها)] چگونه زندگی کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکی بود، با آن پدرِ به این عظمت کاری کرد که کنیه‌اش را امّ‌ابیها - مادرِ پدر – گذاشتند. در آن زمان، پیامبر رحمت و نور، پدیدآورنده‌ی دنیای نو و رهبر و فرمانده‌ی عظیم آن انقلاب جهانی - انقلابی که باید تا ابد بماند - در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بی‌خود که نمی‌گویند امّ‌ابیها! نامیدن آن حضرت به این کنیه، به دلیل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکّه، چه در دوران شعب‌ابیطالب - با آن‌همه سختیهاکه داشت - و چه آن هنگام که مادرش خدیجه از دنیا رفت و پیغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوارِ پدر بود. دلِ پیغمبر در مدّت کوتاهی با دو حادثه‌ی وفات خدیجه و وفات ابیطالب شکست. به فاصله‌ی کمی این دو شخصیّت از دست پیغمبر رفتند و پیغمبر احساس تنهایی کرد. فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها در آن روزها قدبرافراشت و با دستهای کوچک خود غبار محنت را از چهره‌ی پیغمبر زدود. امّ‌ابیها؛ تسلّی‌بخش پیغمبر. این کُنیت از آن ایام نشأت گرفت.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳
 
* تربیت فرزندانی که الگوی بشریتند
زندگی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها از همه‌ی ابعاد، زندگی‌ای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش می‌برد: فرزندانی تربیت می‌کند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری می‌کند مثل علی و رضایت پدری را جلب می‌کند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز می‌شود، دختر پیغمبر ذره‌ای از لذتهای دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمی‌دهد. عبادت فاطمه‌ی زهرا، سلام اللَّه علیها، یک عبادت نمونه است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
 
* تربیت نسل معرفت و معنویت
تطبیق سوره‌ی کوثر با فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) یک تطبیق مصداقی درست است؛ این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام)! عالم پُر است از نغمه‌های دلنواز فردی و اجتماعی و دنیائی و اخروی که از این حنجره‌های پاک برخاسته؛ حسین‌بن علی، زینب کبری، امام حسن مجتبی، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید چه غوغائی است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این بزرگواران و درسهای آنها و معارف آنها! این نسل فاطمه‌ی زهراست.
بیانات‌ در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) ۱۳۸۶/۰۴/۱۴
 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif فصل پنجم. الگوی زن مسلمان ایرانی

* زنی که اسلام میخواهد بسازد
اسلام، فاطمه - آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی - را به عنوان نمونه و اسوه‌ی زن معرفی میکند. آن، زندگی ظاهری و جهاد و مبارزه و دانش و سخنوری و فداکاری و شوهرداری و مادری و همسری و مهاجرت و حضور در همه‌ی میدانهای سیاسی و نظامی و انقلابی و برجستگی همه جانبه‌ی او که مردهای بزرگ را در مقابلش به خضوع وادار میکرد، این هم مقام معنوی و رکوع و سجود و محراب عبادت و دعا و صحیفه و تضرّع و ذات ملکوتی و درخشندگی عنصر معنوی و همپایه و هموزن و همسنگ امیرالمؤمنین و پیامبر بودن اوست. زن، این است. الگوی زنی که اسلام میخواهد بسازد، این است.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶
 
* الگویی برای فهم درست و هوشیاری در موقعیت‌ها
فاطمه‌‌ی زهرا و زینب کبری (سلام‌‌الله‌‌علیهما)  زنان الگو و نمونه‌‌ی اسلامند. زن امروز دنیا الگو می‌خواهد. اگر الگوی او زینب و فاطمه‌‌ی زهرا باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ و لو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که خدا بر دوش انسانها گذاشته است، همراه باشد. زن مسلمانی که الگویش فاطمه‌‌ی زهرا یا زینب کبری (علیهماالسّلام) باشد، این است.
اگر زن به فکر تجملات و خوش‌گذرانی‌ها و هوسهای زودگذر و تسلیم شدن به احساسات بی‌بنیاد و بی‌ریشه باشد، نمی‌تواند آن راه را برود؛ باید این وابستگیها را که مثل تار عنکبوت بر پای یک انسان رهروست، از خود دور کند، تا بتواند آن راه را برود؛ کمااینکه زن ایرانی در دوران انقلاب و در دوران جنگ همین کار را کرد، و انتظار این است که در همه‌ی دوران انقلاب همین کار را بکند.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۰/۰۸/۲۲ 

* الگوی زن مسلمان ایرانی
زنهای مؤمن در جامعه‌ی ما سعی کنند قدر زن ایرانیِ مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمی‌شود و خود را وسیله‌یی برای جلب چشم مرد نمی‌داند و خود را بالاتر از این می‌داند؛ زنی که شأنش را عزیزتر از این می‌شمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید؛ زنی که خود را در دامنه‌ی قله‌یی می‌داند که در اوج آن، فاطمه‌ی‌زهرا(س) - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد؛ آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچه‌های فراهم آمده‌ی تمدن غربی و روشهای توطئه‌آمیز آن، رو بگرداند و به آن بی‌اعتنایی کند.
بیانات در دیدار با جمع کثیری از بانوان ۱۳۶۸/۱۰/۲۶

* الگویی برای درس گرفتن و گرایش قلبها
فاطمه‌ی زهرا (سلام‌‌الله‌‌علیها) را که می‌خواهید معرفی کنید، آن‌چنان معرفی کنید که یک انسان مسلمان، یک زن مسلمان، یک جوان مسلمان از آن زندگی درس بگیرد؛ در دل خود نسبت به آن مجسمه‌ی قداست و طهارت و حکمت و معنویت و جهاد، احساس خشوع و خضوع و وابستگی کند. این، طبیعت انسان است. ما انسانها تابع و متمایل به کمالیم. اگر بتوانیم کمال را در خودمان ایجاد کنیم، می‌کنیم؛ اگرنه، آن کسی که صاحب کمال است، به طور طبیعی انسان به او گرایش دارد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۹/۰۳/۱۳
 
* رمز «یازهرا»
هیچ کس - نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب - در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» براى حملاتتان بگذارید، یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما هرچه که شما نگاه میکنید، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا از همه‌ى نامهاى مطهر و مبارک دیگر بیشتر مطرح است، بیشتر آورده میشود؛ همچنین نام مبارک حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه). این دو نام در انقلاب، به طور طبیعى، بدون دستور، بدون یک مطالعه‌ى قبلى، همین طور از دلها و از ایمانها و از عواطف روئیده است؛ این نشانه‌ى مبارکى است؛ نشانه‌ى توجه آن بانوى دو عالم، آن عنصر ملکوتىِ الهىِ بى‌نظیر در عرصه‌ى وجود از لحاظ نورانیت - بعد از پدر بزرگوار و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) - است.
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و ذاکرین اهل بیت(ع) ۱۳۹۰/۰۳/۰۳

۱

بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام

بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

مادرجانم! گفتن و نوشتن برای شما سخت است. این را در همین آغاز راه اعتراف می کنم. که اگر تاکنون قلم را به خدمت گرفته ام تا برای غریبانه های شما بنگارم، بارها ابراز عجز کرده ام و از ناتوانی خود نزد خدایم گله مند، که خدایا! مگر در عروج زهرای مرضیه(س) چه رازی نهفته است که اکنون پس از قرن ها هنوز هم باید برای گزینش تک تک واژگانی که در وصف «ام ابیها» بر روی کاغذ می آیند، تفالی بر عاشقانه های دل زد، تا راه به خطا نبَرد…
مادرم! پیش از این، خطاب ما به شما «مادر سادات» بود و اینک عاجزانه می خواهیم همه ما، شما را مادر بنامیم. این حس عاشقانه را شاید آن دخترتان که چندسالی است به دامان شما پناه آورده بهتر از من که در نعمت برکت نام شما زندگی کرده ام درک کند.
«لنه میته سن» یکی از همان دختران شماست که گرچه دیر اما خوب شما را یافته، وقتی سخن به شما می رسد می گوید«مادرم، فاطمه زهرا» و من سخت دلم می گیرد. نه اینکه به عاشقانه های لنه و مادرش حسادت کنم، نه! دلم برای خودم می سوزد که از بس غرق نعمت بوده ام فراموش کرده ام چه نعمتی هستی«مادر»!
لنه خیلی عاشقانه از شما می گوید، از روزی که فکرش را هم نمی کرد به ماهیت اسلام دست یابد چه برسد به ریشه آن. او که ره صد ساله را یک شبه و در حسینیه ای نوپا درکپنهاگ دانمارک پیموده از فاطمیه ای می گوید که نور ایمان را در دلش تاباندی تا دخترت شود…

می خواهم خانم لنه میته سن را بیشتر بشناسم.
لنه میته سن حالا «سمیرا خادم» است. من در یکی از شهر های کوچک دانمارک به دنیا آمدم. دریک خانواده مسیحی زندگی کردم. پدرم معلم و مادرم کارمند یکی از ادارات دانمارک بود. من یک خواهر و برادر هم دارم که متأسفانه بعد از مسلمان شدنم با من قطع رابطه کردند.

چرا قطع رابطه؟ خانواده شما مسیحی متعصبی بودند؟
نه! خانواده من خیلی مذهبی نبودند اما با اسلام آوردن من مخالف بودند و نتوانستند آن را قبول کنند.

اگر گرایش های مذهبی خانواده شما خیلی پررنگ نبوده، چطور به مذهب و اسلام گرایش پیدا کردید؟
مسلمان شدن من لطف خدا بود.

ماجرا چه بود؟
من وقتی با همسرم – آقای خادم- ازدواج کردم به ایشان گفتم ازدواجم با شما به معنای این نیست که مسلمان می شوم. البته ما با سنت اسلام ازدواج کردیم. اما با ایشان شرط کردم که مسلمان نمی شوم! چند سال به همین منوال گذشت، همسرم مسلمان بود و من مسیحی. اما اینکه چطور راه اسلام برایم باز شد، به بازگشایی حسینیه ای باز می گردد که همسرم به اتفاق دوستانش در کپنهاگ تأسیس کردند. تا آن روز هیچ مسجد و حسینیه ای برای شیعیان در دانمارک وجود نداشت. من علاقه ای به حضور در این حسینیه نداشتم چون کلا از گریه کردن خوشم نمی آمد و علاقه ای نداشتم احساساتم را با گریه کردن نشان دهم.
یک شب که همسرم می خواست به حسینیه برود به من گفت من یک خواهشی از شما دارم. امشب شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. از شما می خواهم همراه من به حسینیه بیایی. چون ایشان «مادر» اسلام است. هرچند خیلی مایل نبودم اما قبول کردم که همراهش به مراسم عزاداری حسینیه بروم.
حسینیه یک ساختمان دوطبقه بود که طبقه پایین برای خانمها تدراک دیده شده بود. چراغها را خاموش کردند و نور مجلس خیلی کم شده بود. مراسم شروع شد. نمی توانم برایتان توصیف کنم. اما روحم پرواز کرد. من در آن تاریکی نوری را دیدم که در اتاق چرخید و حس کردم در وجود من نشست. حالت خاصی پیدا کردم اما متوجه نبودم چه اتفاقی افتاد.
به خانه که برگشتیم، همسرم متوجه دگرگونی حالم شد و از من پرسید چه اتفاقی افتاده، ماجرا را برایش تعریف کردم. لبخندی زد و گفت: این طبیعی است، خدا می خواهد برای او باشی.
وقتی این جمله را گفت آرامش خاصی پیدا کردم و تصمیم گرفتم مسلمان شوم، بدون اینکه اطلاعی داشته باشم. همسرم گفت: تصمیم سختی است، فکر کن اگر وارد اسلام شوی دیگر نمی توانی از آن خارج شوی و برگردی. کمی باهم صحبت کردیم و فردای آن روز تصمیم گرفتم در اولین اقدام پوشش اسلامی را تهیه کنم.گفتم من امروز می خواهم شروع کنم. به بازار رفتم و روسری و مانتو خریدم. از همان روز از همسرم خواستم به من نماز خواندن را یاد بدهد.

یعنی اصلا شناختی نداشتید؟
ببینید این کاملا طبیعی است که وقتی پیروان دو دین با هم زندگی می کنند، درباره اعتقادات یکدیگر برایشان سؤال پیش بیاید. من وهمسرم نیز از بارها درباره دین و اسلام و مسیحیت باهم بحث کرده بودیم، همچنین همسرم کتابهایی درباره اسلام در خانه داشت که من گاهی آنها را مطالعه می کردم لذا من شناخت نسبی به اسلام داشتم اما تا آن روز تصمیم نداشتم مسلمان شوم. امروز خدا را شکر می کنم که آن شب در فاطمیه خدا مرا خواند. من خدا را شاکرم که در فاطمیه کامل شدم.

آشنایی شما با همسرتان چطور اتفاق افتاد؟
ما یک دوست مشترک داشتیم که زمینه آشنایی ما را فراهم کرد. دوستم به من گفت ما یک دوست خانوادگی داریم که می خواهم با شما آشنا شود. به آقای خادم هم همین را گفته بود. در منزل دوستم همدیگر را ملاقات کردیم بعد از اینکه کمی حرف زدیم از من پرسید شما ازدواج کردید؟ گفتم:نه.
دوباره پرسید: دوست دارید ازدواج کنید؟، جواب دادم تا چه کسی باشد!
گفت: مثلا من!، من هم بلافاصله گفتم: چرا که نه!
همسرم گفت: من مسلمانم و طبق سنت اسلام نمی توانم با شما بدون ازدواج باشم. من هم گفتم: من مشکلی ندارم، فقط مسلمان نمی شوم. خیلی هم زود ازدواج کردیم. فکر می کنم محبت او در دل من نشسته بود وگرنه بعید بود به آن سرعت پاسخ مثبت بدهم! من یقین دارم که این محبت که در جلسه اول بوجود آمد جز لطف خدا چیز دیگری نیست.

چند سال است که مسلمان شده اید؟
۱۸ سال است.

در این مدتی که مسلمان شده اید، اسلام برای شما چه جاذبه ای داشته است؟
اسلام، انسان را کامل می کند. زندگی قبل از اسلام من ناقص بود. مدام دنبال گمشده بودم اما الان خدا را دارم و به چیزی نیاز ندارم.

شما گفتید که در مراسم فاطمیه مسلمان شدید. شخصیت چهره زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در گرایش شما به اسلام چقدر مؤثر بود؟
شخصیت حضرت زهرا(س) خیلی به ما کمک می کند که شناخت کاملی نسبت به اسلام پیدا کنیم چون اسلام مجسم است. نکته دیگر اینکه حضرت فاطمه(س)، مادر ماست و رفتار مادر بر فرزند تأثیر می گذارد. حضرت زهرا(س) برای دیندار ماندن ما خیلی سختی کشیدند اما مبارزه و صبوری کردند و در عین تلاش برای احقاق حق حضرت علی(ع) از توجه به خانواده غافل نماندند. درست است که نمی توانیم در آن جایگاه باشیم اما باید مثل ایشان رفتار کنیم.

کدام بخش از شخصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای شما جذابیت بیشتری دارد؟
حجاب حضرت فاطمه(س) خیلی برای من جذابیت دارد.

انتخاب حجابی که از حضرت زهرا(سلام الله علیها) شنیده اید برای شما سخت نبود؟
من قبل از مسلمان شدن همیشه فکر می کردم حجاب مثل زندان است که زن را محدود می کند و حتی حقوق اولیه او را ازبین می برد. این تفکری است که در غرب برای حجاب رایج است و من هم مثل آنها فکر می کردم. اما روزی که تصمیم گرفتم مسلمان شوم و خواستم با مانتو روسری از خانه خارج شوم خیلی دلهره داشتم. من قبلش با حجاب نبودم و آن روز وقتی از پله ها پایین رفتم، ترسیدم که از خانه خارج بشوم چون نمیدانستم چه برخوردی با من می شود. اما همین که در را باز کردم، سرم را بلند کردم و لبخندی بر لبانم نشست و راه افتادم. حس می کردم با حجاب از زندان آزاد شده ام، احساس آزادی به من دست داده بود. خیلی احساس شادی به من دست داد. برخلاف آنچه تصور می کردم حجاب نه تنها مرا محدود نکرد بلکه علاوه بر آزادی، احترام را نیز درپی داشت.

بعد از مسلمان شدن برای شناخت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) چه کردید؟
برای شناخت بیشتر به مطالعه روی آوردم. ولی هرچه خواندم احساس کردم کمتر ایشان را می شناسم.
اینکه بانویی در ۱۸ سالگی که از دنیا رفته توانسته به این مقام معنوی و اجتماعی دست پیدا کند برایم بسیار آموزنده است. رفتار و عمل حضرت در آن سن پایین خیلی مهم است و ما باید سعی کنیم تا مثل ایشان باشیم چون مادرمان عین واقعیت اسلام است.

به عنوان یک زن مسلمان چه نگاهی نسبت به جایگاه زن بودن خود دارید؟
اسلام می گوید بهشت زیر پای مادر است. این بهترین توصیفی است که درباره زن شنیده ام. این درحالی است که در فرهنگ کشور من زن و مرد برابر هستند و این برابری حتی در مسایل معنوی هم گفته می شوداما در اسلام این زن است که به این مقام می رسد، مقامی که بهشت پاداش آن است. در اسلام مرد بالاتر از زن نیست و حقوق بسیاری برای زن قایل است. در قوانین اسلام مرد حق ندارد برای کار در خانه به زن دستور بدهد و اگر زن کاری را انجام می دهد از لطف اوست. این یک تفاوت فرهنگی بین فرهنگ اسلام و غرب است. در غرب زن بیرون از خانه کار می کند و پولش را برابر با مرد خرج زندگی می کند اما در اسلام می تواند پولی به همسرش ندهد اما این محبت بین زن و مرد است که به او می گوید برای ساختن زندگی به همدیگر کمک کنید. چون دردین ما ازدواج یعنی یکی شدن زن و مرد. من از حضرت زهرا زن بودن و مادری را یاد گرفتم.

درباره تربیت فرزندان چطور؟
مادر باید منبع محبت و گرمی خانه باشد. مادر نور خانه است. وقتی شوهر و بچه ها از خانه خارج می شوند معلوم نیست چه اتفاقی برای آنها در اجتماع می افتد، زن باید چنان نقش محوری برای همسر و فرزندان ایفا کند که همه مشتاق باشند به خانه برگردند تا به آرامش برسند. من از سیره حضرت زهرا باید گرفتم که با فرزندانم دوست باشم. آنها اصلا ترس ندارند که بگویند چه کاری انجام می دهند. هر روز عصر با بچه نشست می گذاریم و برنامه های روزانه را برای همدیگر تعریف می کنیم و نظر همدیگر را درباره درست و یا استباه بودن کار می پرسیم تا غیر مستقیم آموزه های درست را به آنها منتقل کنیم. این آرامش را باید زن در خانه ایجاد کند.

خانم خادم! فعالیت اجتماعی و علمی هم دارید؟
من مترجم کتابهای آستان قدس رضوی هستم. بعضی وقتها هم در محیط دانشگاه با بیان داستان زندگی خودم به تبلیغ اسلام می پردازم.

تحصیلات شما؟
لیسانس دارم.

چند فرزند دارید؟
من یک دختر دارم و یک پسر و از هرکدام هم سه نوه دارم. پسرم یک شرکت خصوصی دارند. دخترم مسؤول کنفرانس یک شرکت دانمارکی است.

در این مدت ۱۸ سال، چه تفاوتی بین زندگی زن مسلمان و زن مسیحی دیدید؟
زندگی زن مسلمان رنگ نور دارد. زیر همیشه زیر نظر خدا و توجه «حضرت مادر؛ فاطمه زهرا» هستید. زندگی بدون گناه در اسلام اصلا قابل مقایسه با زندگی در دنیای مسیحیت نیست. وقتی که خدا در نهایت بزرگی می بینید و حضرت فاطمه را در این بزرگی در قالب نور مشاهده می کنید تمام خوبی های عالم برای رسیدن به این هدف جذب می شود.


منبع:سایت باحجاب

۰

نظر حضرت زهرا(س) درباره چرایی وجوب «امر به معروف و نهی از منکر»

امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع

نظر حضرت زهرا(س) درباره چرایی وجوب «امر به معروف و نهی از منکر»

نظر حضرت زهرا(س) درباره چرایی وجوب «امر به معروف و نهی از منکر»

یکی از واجبات و فرایض بسیار مهم و بزرگ اسلامی که در قرآن و عترت بسیار بر آن تأکید شده است، فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است. افرادی که این فریضه‌ بزرگ الهی را ترک می‌کنند یا در برابر آن بی‌تفاوتند گناهکار محسوب می‌شوند و کیفری سخت و سنگین در انتظار آنهاست. امر به معروف و نهی از منکر به اتفاق فقهای اسلام واجب است و حتی اصل وجوب آن جزو ضروریات دین اسلام به شمار می‌آید.

حال ممکن است این سوال مطرح شود که به راستی علت وجوب این فریضه الهی چیست؟ بهترین راه برای دریافت این پاسخ رجوع به بیانات اهل‌بیت(ع) است. حضرت زهرا(س) درباره فلسفه وجوب امر به معروف می‏‌فرماید: «خداوند امر به معروف را به خاطر مصالح و منفعت عمومی و زندگی سراسر صلح و آرامش واجب کرد». (الاحتجاج، ج1، ص 99)

در همین راستا، روایاتی وجود دارد که بیانگر اثرات امر به معروف و نهی از منکر در فرد و جامعه است: امام باقر(ع) فرمودند: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ»، امر به معروف و نهى از منکر راه و روش انبیا و شیوه صالحان و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن برپا مى‏‌شود، راه‌ها امن و درآمدها حلال مى‏‌شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمى‏‌گردد، زمین آباد و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مى‏‌شود و کارها نیز سامان مى‏‌پذیرد. (العوالم، ج1، ص470)

این موضوع آنقدر مورد تأکید قرآن و عترت است که خداوند در چندین آیه از قرآن بر انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر تأکید می‌کنند. در سوره لقمان آیه 104 چنین آمده است: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ»، پسرم! نماز را بر پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن. همچنین در سوره آل‌عمران آیه 104 به این موضوع اشاره شده است: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»، باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند.

منبع:فرهنگ نیوز

۰

نظر امام زمان(عج) درباره مصائب مادرش زهرا(س)

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع دهه فاطمیه

نظر امام زمان(عج) درباره مصائب مادرش زهرا(س)

نظر امام زمان(عج) درباره مصائب مادرش زهرا(س)

حجت‌الاسلام مومنی با اشاره به روایتی از حضرت زهرا (س) که فرمودند: «اللّهم إنّی أسئلُکَ الهُدَی و التُّقی و العِفَاف و الغِنَی و العَمَل بما تُحِبُّ و ترضَی» اظهار کرد: هدایتی که در اثر انجام واجبات و ترک محرمات و سماجت و استمرار در مسیر بندگی به وجود آید شما را به جایگاهی می‌رساند که یک ذره هم، نسبت به مسیری که رفته‌ای پشیمان نخواهی شد؛ در بزنگاه‌ها احساس یاس و ناامیدی نمی‌کنی، یک ذره هم تردید در این طریق در دلت نمی‌آید.

وی فاطمیه را فرصت مناسبی برای قدم نهادن در مسیر بندگی برشمرد و گفت: در فاطمیه زودتر از محرم و صفر جواب می‌گیرید و پشتوانه‌ این استدلال، کلام امام زمان (ع) است. در این ایام همه کارها به دست مادر است، شما با هر کس رودربایستی داشته باشی با مادرت نداری؛ انسان با مادرش راحت است.

این کارشناس مسائل مذهبی در این باره افزود: پیامبر (ص) فرمود: «من پدر این امت هستم»؛ بر اساس این روایت، حضرت خدیجه(س) و حضرت زهرا (س) مادران این امت هستند. امام زمان (ع) فرمود: مادر ما به خاطر امت این همه مصیبت را تحمل کردند.

حجت‌الاسلام مومنی با بیان اینکه از خداوند در رسیدن به مسیر بندگی حاجت بطلبید، افزود: از خداوند بخواهید تا از قوتش، علمش و حلمش و خزائن غیبش به شما عنایت کند. بگوئید، خدایا من عرضه ندارم بر نفسم مسلّط شوم؛ قوت هم به باشگاه رفتن و فرم آوردن جسم نیست؛ در کنار آن، روحتان را هم به فرم آورید، چطور انسان برای رشد جسمش، طبق برنامه غذایی عمل می‌کند، برای روی فرم آمدن روح هم برنامه داده‌اند؛ به آنها هم عمل کنیم و نفسمان را مهار کنیم.

این واعظ دینی به سختی‌ها و مشکلات زمان حیات حضرت زهرا(س) اشاره کرد و گفت: فقدان پدر، غربت همسر، بی‌کسی امام و ولیّ‌خدا، محاصره اقتصادی که در برخی از روایات اشاره شده فرزندان مولا در بیشتر شب‌ها گرسنه می‌خوابیدند؛ تنزل شخصیت اجتماعی و هتک حرمت خاندان آل‌الله و حتی جراحت‌ها و آسیب‌های جسمی، همه از مسائلی است که در زمان حیات مبارک حضرت زهرا(س) وجود داشت.

حجت‌الاسلام مومنی افزود: حضرت زهرا (س) برخی اوقات به قبر پیامبر (ص) می‌آمد و با حضرت مناجات می‌کرد؛ حضرت درباره غربت همسرش فرمودند: «علی جان شنیده‌ام به مردم سلام می‌کنی و آنها جواب سلامت را نمی‌دهند» در جای دیگر درباره غربت مولا فرموده بودند که «شبانه روز با امیرالمومنین (ع) در حالی که حسن و حسین(علیهما‌السلام) کنارمان بودند به درب خانه‌ مهاجران و انصار می‌رفتیم و می‌گفتیم این قدر به علی ظلم نکنید؛ آنها به ما وعده یاری می‌دادند اما روز که تمام می‌شد، دست از یاری ما برمی‌داشتند.»

این کارشناس مسائل مذهبی به مصائب حضرت زهرا(س) اشاره کرد و گفت: دشمنان اهل‌بیت(ع) شأن حضرت زهرا(س) را پائین آوردند؛ مردم گفتند مگر زهرا (س) کیست؟ مثل همه‌ زن‌ها، مگر علی (ع) کیست؟ مثل بقیه‌ مردها، مگر این خانه چیست؟ مثل بقیه‌ خانه‌ها. این قدر شأن آنها را پایین آوردند که هیزم به پشت درب منزل مولا و خانه‌ای که پیامبر (ص) هر موقع از کنار آن خانه عبور می‌کرد می‌فرمود «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» آوردند.

منبع:فرهنگ نیوز

۰

معادل امروزی مهریه حضرت زهرا(س) چقدر است

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع دهه فاطمیه

معادل امروزی مهریه حضرت زهرا(س) چقدر است

معادل امروزی مهریه حضرت زهرا(س) چقدر است

بارها در منابر و روضه‌ها شنیده‌ایم که آب فرات را بر روی پسر فاطمه(س) بستند، در حالی که مهر مادرش بوده است. اما این موضوع چقدر صحت دارد؟

«تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء(ع)» در پاسخ به این شبهه می‌نویسد:

در منابع روایی، احادیثی هست که آب فرات را جزء مهریه حضرت زهرا(س) معرفی می‌کند؛ چنان که براساس روایت جابر جعفی از امام باقر(ع)، خداوند مهریه حضرت فاطمه(س) را در زمین، چهار نهر قرار داده که یکی از آنها فرات است. (سه نهر دیگر نیل، دجله و رود بلخ هستند)

اگر از نقد سندی و محتوایی این حدیث بگذریم، به نظر می‌رسد مقصود از مهر بودن فرات یا چهار نهر بزرگ برای حضرت زهرا(س) معنای تشریفی و نمادین آن است که با مقام قدسی و ولایی آن بانوی بزرگ ارتباط دارد؛ وگرنه روشن است که مهریه حضرت فاطمه(س) مبلغ معینی بود که امام علی(ع) در هنگام ازدواج پرداخت.

اما مهریه حضرت زهرا(س) چقدر بود؟

*محاسبه مهریه حضرت زهرا (س) به قیمت امروز

در حدیث از امام صادق(ع) که در صفحه ۲۱۴ کتاب «معانی الأخبار» نقل شده، آمده است: پیغمبر خدا(ص) مهریه هیچ یک از همسران خود و همچنین مهریه هیچ یک از دخترانش را بیش از دوازده اوقیّة و نشّ تعیین نکرده و «اوقیّه» ۴۰ درهم، و «نشّ» ۲۰ درهم است.

با توجه به حدیث نورانی امام صادق(ع)، مهریه حضرت زهرا(س) حداکثر ۵۰۰ درهم (نقره) است. در زمان پیدایش اسلام هر ۱۰ درهم معادل یک دینار (طلا) ارزش داشته، بنابراین معادل مهریه حضرت ۵۰ دینار می‌شود.

از سوی دیگر، در فقه اسلامی وزن هر دینار برابر با یک مثقال شرعی برابر ۳.۴۵۶ گرم است. بنابراین ارزش مهریه حضرت زهرا(س) حدود ۱۷۳ گرم طلا بود.

در حال حاضر، هر سکه طلای بهار آزادی ۸.۱۳۳ گرم وزن دارد، بنابراین معادل مهریه حضرت زهرا(س) تقریباً ۲۱ سکه بهار آزادی می‌شود.

منبع:فرهنگ نیوز

۰

صبر و تحمل زینب(س) عامل بقای ارزشهای دینی

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب

صبر و تحمل زینب(س) عامل بقای ارزشهای دینی

صبر و تحمل زینب(س) عامل بقای ارزشهای دینی

رهبر معظم انقلاب ضمن معرفی چهره قرآنی حضرت زینب(س) فرمودند: نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. آن صبر عظیم، آن ایستادگى، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما مى‌بینید ارزشهاى دینى در دنیا، ارزشهاى رایج است.
همزمان با سالروز ولادت حضرت زینب(س) شاید یکی از مهم‎ترین نکاتی که در شناخت حضرت زینب(س) مورد غفلت قرار گرفته است، معرفی شاخصه‎های این بانوی گرامی اسلام بر اساس آیات قرآن است، زیرا تا الان بیشتر بر اساس مطالعات تاریخی به شخصیت والای حضرت پرداخته‎اند. بر این اساس چهره قرآنی حضرت زینب(س) را بر اساس سخنان مقام معظم رهبری می‎خوانیم.

رهبر معظم انقلاب با مقایسه رنج آسیه(س) با رنج جسمانی حضرت زینب(س) در بیانات خود فرمودند: «یک مقایسه‌ کوتاه بین زینب کبرى(س) و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبرى را نشان می‎دهد. در قرآن کریم، زن فرعون براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا نمونه‌ ایمان شناخته شده است، آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسى ایمان آورده بود و دلبسته‌ آن هدایتى شده بود که موسى عرضه می‌کرد، وقتى در زیر فشار شکنجه‌ فرعونى قرار گرفت که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجه‌ جسمانى او، او را به فغان آورد «إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» از خداى متعال درخواست کرد که پروردگارا! براى من در بهشت خانه‌اى بنا کن. در واقع، طلب مرگ می‎کرد؛ می‎خواست که از دنیا برود. «وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» من را از دست فرعون و عمل گمراه‌کننده‌ فرعون نجات بده. در حالى که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجه‌اش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادى از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنج‌هاى روحى که براى زینب کبرى پیش آمد، اینها براى جناب آسیه - همسر فرعون - پیش نیامده بود ... وقتى از او سؤال می‎شود که چگونه دیدى؟ می‎فرماید «مارأیت الّا جمیلاً» این همه مصیبت در چشم زینب کبرى زیباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعتلاى کلمه‌ اوست.»

رهبر انقلاب در ادامه کلام ارزشهای دینی کنونی را در گروی صبر و استقامت حضرت زینب(س) معرفی کردند. در این راستا اشاره داشتند: «نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. بقاى دین اسلام، بقاى راه خدا، ادامه‌ پیمودن این راه به بندگان خدا یعنی امام حسین‌بن‌على علیه‌السلام و(به تبع ایشان) زینب کبرى(س) متکى شده و مدد و نیرو گرفته است. یعنى آن صبر عظیم، آن ایستادگى، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما مى‌بینید ارزشهاى دینى در دنیا، ارزشهاى رایج است.(بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش (19/11/88)

منبع:فرهنگ نیوز

۰

پرستار؛ فرشته‌ی رحمت برای بیمار

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع ویژه نامه مذهبی

پرستار؛ فرشته‌ی رحمت برای بیمار

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به‌مناسبت فرارسیدن سالروز ولادت حضرت زینب کبری سلام‌الله‌علیها و روز «پرستار» گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی پرستاران را منتشر می‌کند.

* پرستاری جزو ارزشمندترین حرفه‌ها است
اگر بخواهیم ارزش خدمات مختلفی را که قشرهای مردم به یکدیگر تقدیم میکنند، این‌گونه محاسبه کنیم که هر خدمتی که مستقیماً به انسان ارتباط پیدا میکند، هر خدمتی که نوعی غمگساری نسبت به انسانهای دیگر است، هر خدمتی که تقدیم‌کننده آن خدمتْ رنج بیشتری می‌برد و هر خدمتی که از روی علم و معرفت و آگاهی و تحصیلات است، ارزشش بیشتر است، در این صورت گمان میکنم که خدمت پرستاری، جزو ارزشمندترین حرفه‌ها و خدمتگزاریها خواهد بود. چون پرستار، هم مستقیماً با انسان سر و کار دارد، هم غمگسارِ انسانی است که به غمگساری و همدردی و کمک او نیاز دارد و هم این‌که، بحمداللَّه، کاری از روىِ دانش و تحصیلات و علم است.



پرستار چون با بیمار سر و کار دارد، با بیداری و دردکِشی سر و کار دارد و رنجش بیشتر از دیگران است؛ بنابراین حرفه‌اش حرفه عزیز و باارزشی است. اینها حقایق است؛ نه این‌که مردم بخواهند با پرستاران - چه مرد و چه زن - تعارف کنند. واقع مطلب چنین است. وقتی کاری خیلی بزرگ و خیلی عزیز باشد، دو طرف در مقابل آن مسؤولند: یکی مردمند؛ که باید آن کار را عزیز به حساب بیاورند و صاحب آن را معزّز بشمارند؛ دیگری خودِ آن شخص است که این شیء عزیز و این کار بزرگ در اختیار اوست. خود او هم باید آن را گرامی بدارد.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۳/۰۷/۲۰

* نقش پرستار نقش احیاگر و زنده‌کننده است
نقش پرستار و همچنین قابله در نظام سلامت کشور یک نقش بسیار مهمی است؛ نقش بسیار عظیمی است. اگر پرستار دلسوز و مهربانی در کنار بیمار نباشد، گمان اینکه معالجه‌ی پزشک در آن بیمار تأثیری نبخشد، بسیار زیاد است. آن عنصر و آن موجود فرشته‌گونی که بیمار را در واقع از مسیر طولانی و دشوارِ مرض و شدت آن عبور میدهد، عبارت است از پرستار. این را هر کدام از ما که دچار بیماری شده باشیم و در جریان بیماریهای سخت و عملهای جراحی دشوار قرار گرفته باشیم - از جمله خود من - بالعیان احساس کردیم و احساس میکنیم. نقش پرستار، نقش احیاگر است؛ زنده کننده است. این هم اهمیت این. قابله‌ها هم همین‌جور؛ نقششان در سلامت نوزاد، در سلامت مادر، نقش حیاتی و تعیین کننده است. اینجا هم من عرض میکنم به پرستاران - چه برادران، چه خواهران پرستار - و همچنین به قابله‌های محترم که قدر این خدمت، این نعمت بزرگ را بشناسند؛ همچنانی که مردم به چشم تکریم به آنها باید نگاه کنند، خودشان هم به این شغل خود به چشم تکریم نگاه کنند، که خودِ این کرامت دادن به خود، قدر خود را دانستن، نقش عظیمی دارد در همه‌ی قشرهای گوناگون در کیفیت انجام کار.
بیانات در دیدار جمعی از معلمان و پرستاران و کارگران ۱۳۸۸/۰۲/۰۹
 
* نقش پرستار مانند نقش یک پزشک ماهر است
برای حفظ سلامتی در جامعه، اهمیت پرستاری در طراز اول قرار دارد؛ یعنی اگر بهترین پزشکان و جراحان کار خودشان را با بیمار به بهترین وجه انجام دهند، اما از آن بیمار پرستاری نشود، به طور غالب، کار آن پزشک یا جراحِ عالیقدر بی فایده خواهد بود. نقش پرستاری و بیمارداری در حفظ سلامت و بازگشت سلامت بیمار، نقش درجه ی اول است؛ معادل است با نقش یک پزشک ماهر. بسیاری از این نکته غفلت دارند؛ لذا آن وزن و ارزشی که باید برای پرستار در نظر گرفته شود، از ذهن آنها مغفول می ماند و به آن توجه نمی کنند.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران‌ ۱۳۸۳/۰۴/۰۳
 
* پرستاری از سخت‌ترین کارها از لحاظ فشار روحی و جسمی است
پرستاری یکی از سخت ترین کارها از لحاظ فشار روحی و جسمی برای پرستار است. نشستن پهلوی بیمار، معاشر بودن دائمی با بیمار، شکوه ی بیمار را شنیدن، با او به مهربانی رفتار کردن، به او لبخند زدن، او را با عمل، رفتار و پذیرایی خود از رنجهای فراوان دوران بیماری رهاندن، تحملِ پولادین لازم دارد؛ پرستار با چنین وضعیتی روبه روست. بیماری که درد می کشد، بیماری که امید زندگی در او ضعیف می شود، بیماری که دسترسی به هیچ کس و هیچ جا ندارد؛ بخصوص بیمارانی که کودک اند، یا دچار بیماریهای بسیار سخت اند، یا در دوران مراقبتهای ویژه هستند، ببینید که پرستاری و بیمارداری از چنین کسانی چقدر فشار بر روی روح، جسم و اعصاب وارد می کند. چه سرمایه ی عظیمی از حلم و تحمل و گذشت و مدارا و اخلاق خوش لازم است تا پرستار بتواند با این بیمار سر کند. اما منش بیمار با پرستار، برعکس منش پرستاری، مهربانی نیست؛ گاهی تندی است. علاوه بر بیمار، کسان بیمار هم که دور و بر او هستند، اگر خدمتی اندکی دیر شود، توقعاتشان نسبت به پرستار حالت اعتراض می گیرد؛ گاهی تندی می کنند و گاهی پرخاش؛ تحمل اینها خیلی سخت است. سختی کار پرستار سختی جسمی نیست؛ کلنگ زدن و در فضای سختِ فرض بفرمایید معدن یا امثال آن رفتن نیست؛ اما از لحاظ فشار روحی و عصبی از آن سخت تر است.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران‌ ۱۳۸۳/۰۴/۰۳
 
* پاداش الهی پرستاری توسط ملائکه کرام الکاتبین ثبت می‌شود
پرستار فرشته ی رحمت برای بیمار است. آن وقت که بیمار از همه جا دستش کوتاه است، در آن ساعاتی که حتی همسر، فرزندان و پدر و مادر بیمار هم بالای سرش نیستند، چشم امیدش بعد از خدا به پرستار است و این پرستار است که مثل ملائکه ی آسمانی، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشکلات و نیازهای جسمی و عاطفی او پاسخ می دهد؛ اینها خیلی مهم است؛ اینها پیش خدای متعال فراموش نمی شود. البته ممکن است هیچ چشمی هم این زحمت شما را نبیند. خیلی از زحماتی که شما می کشید و رنجهایی که می برید، کسی آنها را نمی بیند. گاهی یک لبخند شما به بیمار دل افسرده، به او جانِ دوباره می دهد. چه کسی این لبخند را می بیند؟ چه کسی آن را به حساب می آورد؟ چه کسی یک معادل و پاداش مالی و پولی در مقابل این لبخند می گذارد؟ هیچکس؛ اما کرام الکاتبین می بینند؛ محاسبه گرانِ میزان الهی همین لبخند شما را می بینند. اگر در عوضِ لبخند، اخم هم بکنید، اخم شما را هم می بینند. هیچ حسنه و هیچ سیّئه یی از دید تیزبین حسابگران دیوان الهی و میزان الهی غائب نیست. قدر این کار و این خدمت باارزش را بدانید. اگر یک وقت دیگران قدرناشناسی کردند، خود شما قدر این کار را بدانید؛ این کار بسیار کار مهمی است. در روایت هست که کسی که بر سر بیمار می رود، مثل کسی است که در رحمت الهی غوطه ور می شود. ممکن است بعضی تعجب کنند که مگر بر سر بیمار رفتن چه خصوصیتی دارد. خود شما که نیاز بیمار و تأثیر کار خودتان را می دانید، می فهمید که چرا چنین پاداش بزرگی برای بیماردار و پرستار گذاشته شده است؛ چون تأثیر آن تأثیر غیرقابل محاسبه و برتر از محاسبات معمولی است. روحیه دادن به مریض گاهی از دادن داروی او بسیار حیات بخش تر و مؤثرتر است؛ این روحیه را شما می دهید. در دعاها می خوانیم: «اللّهم انّی اسألک موجبات رحمتک»؛ رحمت الهی را که بی محاسبه و بی جهت به کسی نمی دهند؛ باید التماس کرد پیش خدا تا موجبات رحمت را به ما بدهد؛ یعنی آن کاری را انجام بدهیم که موجب رحمت می شود، تا بعد خدا رحمت خودش را بفرستد. این کار، برترین موجبات رحمت است، که خیلی مغتنم و خیلی باارزش است. این، آن نکته یی بود که مایل بودم شما توجه کنید و بدانید مشغول چه کار باارزشی هستید.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران‌ ۱۳۸۳/۰۴/۰۳
 
* احترام و تکریم پرستاران برای مردم و مسئولان لازم است
پرستار، انسان مهربانی است که با رفتار و اخلاق و خدمات خود، سلامت بیمار را به او هدیه میکند. اگر طبیب، درمان خود را به انجام رساند، اما خدمات پرستاری نباشد، تأمین سلامت بیمار دشوار است. هر کس که از خدمات پرستارانِ مهربان برخوردار شده باشد، میفهمد و میداند که نقش پرستاران در هدیه کردن سلامت به بیماران، چقدر مؤثّر است. این موجود بشری - که کار فرشته‌گون انجام میدهد - با سختیهای زیادی روبه‌روست. بیمارهای گوناگون، اخلاق تند و به ستوه‌آمده بیمار در بستر و روی تخت بیماری، مشکلات ناشی از وضع بیمار، بیماریهای سخت و احیاناً واگیر، فضای گرفته بیمارستان؛ همه اینها چیزهایی است که این حرفه را با همه شرافت و قداستش، در شمار یکی از سخت‌ترین مشاغل قرار میدهد. فرق است بین کسی که فقط با جسم خود خدمت میکند، و آن کسی که علاوه بر این‌که جسم و بازوان و نیروی بدنی خود را در خدمت کار قرار میدهد، ناگزیر است با روح و اخلاق و عواطف خود هم کار کند؛ به روی بیمار لبخند بزند، او را دلگرم کند، تندی و تلخی را از او تحمّل کند و فضای دشوار بیماری را برای او آسان نماید. این حقیقتاً یکی از سخت‌ترین کارهاست.
کسانی که در زمینه‌های مختلف، برنامه‌ریز و تصمیم‌گیرند، باید به این شغل با این چشم نگاه کنند و برطبق این خصوصیت، درباره آن تصمیم بگیرند. مردم هم که به خدمتگزاران جامعه در همه رده‌ها، به چشم احترام نگاه میکنند، باید با این چشم به این شغل و شاغلان زحمتکش آن نگاه کنند. احترام پرستار لازم است. پرستار باید این را احساس کند که برای شغل و مسؤولیت و تلاش او، مردم و جامعه و مسؤولان اهمیت قائلند. این، سختیها را برای او آسان میکند.
 بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۰/۰۵/۰۳

* باید منشور اخلاقی پرستارها فراهم شود
 پرستار کار سختی را بر عهده دارد، اجر بزرگی را هم دارد؛ اما وظیفه‌ی سنگینی هم دارد. این تعادل میان وظیفه و پاداش، میان حق و تکلیف، یکی از ارکان بزرگ مفاهیم اسلامی و مبانی اسلامی است. این بازآموزی‌ای که وزیر محترم بیان کردند - که بسیار باارزش است - جا دارد که در زمینه‌ی نه فقط مسائل علمی، بلکه در زمینه‌ی اخلاق پرستاری هم وجود داشته باشد. حقیقتاً باید منشور اخلاقی پرستارها فراهم شود، میثاق پرستاری و معاهده‌ی پرستاری باید تعلیم داده شود و تدریس شود؛ پرستار عظمت کار خود را - که طبعاً این عظمت کار، ملازم با اهمیت شخصیت خود اوست - بداند؛ کار را آنچنان که شایسته است، انجام دهد.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
 
* کار پرستاری  اگر برای رضای خدا انجام شود نورانیت پیدا می‌کند
بدانید خدای متعال پاداش زحمات سخت را چنان که حق و شایسته آن است، ادا میکند. کار را برای خدا و به حساب او بگذارید. بله، مردم و مسؤولان باید به وظیفه خودشان عمل کنند؛ اما پرستار، طرف خود را خدا بداند. اگر این احساس در پرستار بیدار شود که کار او برای خداست، به بنده خدا و به انسانِ نیازمند کمک میکند تا رضای الهی را جلب کند. بنابراین کار او نورانیّت پیدا میکند و از سطح یک کار بشری فراتر میرود؛ آن‌گاه اجر کار او «لاتعدّ و لاتحصی» است. هر لحظه دشوار شما در کنار تخت بیمار و در مواجهه با سختیهای این کار دشوار - که این لحظه‌ها را هیچ کس نمیتواند درک کند؛ فقط خود شما درک میکنید و کسی که کار شما را انجام میدهد - از چشم تیزبین مأموران الهی بیرون نیست. آن دقیقه بیشتری که کار میکنید، آن چهره مهربان و پُرعطوفت و لبخندی که نشان میدهید و به حسب ظاهر هیچ کس از آن قدرشناسی نمیکند - نه مسؤولِ شما آن را میبیند، نه مأموران عالیرتبه دولتی از آن حرکت کوچک مهربانانه شما مطلع میشوند، و نه خود آن مریض مجال تشکّر پیدا میکند - در دفتر انصاف و عدل الهی ثبت میشود.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۰/۰۵/۰۳

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)