نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۳۶ مطلب با موضوع «زندگی درمکتب اهل بیت ع» ثبت شده است

۱

بانویی از آمریکا(پیاده روی اربعین)

بانک فیلم سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع محرم وامام حسین ع

بانویی از آمریکا(پیاده روی اربعین)

بانویی از آمریکا(پیاده روی اربعین)

در این کلیپ، چند دختر از آمریکا که در پیاده‌روی اربعین شرکت کرده‌اند، به بیان نظر و خاطرۀ خود از سفر پیاده‌روی اربعین می‌پردازند. بانویی ازآمریکا: فوق‌العاده‌است! مثل خونۀ آدم می‌مونه! دلم می‌خواست اینجا زندگی می‌کردم و هر روز این مسیر را می‌رفتم!

منبع:اربعین

۱

بانوی مسیحی از ایتالیا در پیاده روی اربعین

بانک فیلم سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع محرم وامام حسین ع

بانوی مسیحی از ایتالیا در پیاده روی اربعین

بانوی مسیحی از ایتالیا در پیاده روی اربعین

مستند کلودیا ، حضور بانوی مسیحی از ایتالیا در پیاده روی اربعین و وصف جالب او از این پیاده روی زائر مسیحی : "پیاده روی اربعین یکی از بهترین چیزهایی است که تاحالا به دست آورده ام..."

********

منبع:اربعین

۰

ویدئو کلیپ «راه زینب» با موضوع عفاف و حجاب

بانک فیلم سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع محرم وامام حسین ع

ویدئو کلیپ «راه زینب» با موضوع عفاف و حجاب

ویدئو کلیپ «راه زینب» با موضوع عفاف و حجاب

مداح: حاج مهدی تدینی

دوباره عهد می بندند پیروان راه زینب با خون سرخ حسین و چادر سیاه زینب / کاخ ظلمت مگه دیده اشک چشمای ترش نه، جسمش از حسین جدا شد ولی چادر از سرش نه / هل من ناصر حسینو خوب زینب داده جوابش ، وقتی تو اوج مصائب، زینب بوده و حجابش / عفیفه النساء ، عقیله العرب ، شریکه الحسین ، یا زینب / توو سکوت شهر فتنه، نور خطبه هاش درخشید تا نشون بده توو ظلمت مثل خورشید میشه تابید / عاشقی تو اوج روضه درسی از زینب کبراست حتی سر رو نیزه دیدن ما رأیت الّا جمیلاست / راه ما راه حسینه راه ما ادامه داره تا که صبر زینبی هست کربلا ادامه داره / حماسه آفرین و حیدری نسب تمام فاطمه یا زینب / میشه یک تنه شفا داد همه ی دلای کورو، میشه با سرِ شکسته سرشکسته کرد عدو رو، میشه «لا سَیف» تو باشی گرچه این نثار مولاست آخه کار خطبه ی تو کار ذوالفقار مولاست / خورشید صبح حسین و نور چشمان اباالفضل در عمق کلام تو بود تیغ برّان اباالفضل / ای مادر وفا و خواهر ادب ، پیمبر حسین یا زینب

شعر و سبک: برادر حمید رمی

منبع:انصارکلیپ

۱

گناه چیست؟

قرآن وحدیث زندگی درمکتب اهل بیت ع

گناه چیست؟

گناه چیست؟

از اساتید اخلاق متعددی بارها وبارها شنیده ام که اگر می خواهید مسیر معرفت خدا را طی کنید گناه نکنید.


این گناه به چه معناست؟ آیا گناه بزرگ،کوچک داره یا فرقی نمی کند؟


گناه به معنى خلاف است و دراسلام هر کارى که برخلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب مى شود.
گناه هر چند کوچک باشد چون نافرمانى خداست، بزرگ است.
رسول اکرم صلى االله علیه وآله در سخنى به ابوذر فرمودند:« لاتنظر الى صغر الخطیئة و لکن انظر الى من عصیته ». کوچکى گناه را ننگر، بلکه بنگر چه کسى را نافرما می کنى1.

پس از الان فهمیدیم گناه یعنی نافرمانی خدا ،نافرمانی خدا یعنی دور شدن از خدا...

1.مجموعه ورام، ج ٢ص ٥٣


منبع:مذّکر

۰

قرآن صاعد | ۱. معرفی

زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب

قرآن صاعد | ۱. معرفی

به‌مناسبت فرارسیدن شهادت حضرت امام سجاد علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR با انتشار مجموعه‌ی صوتی «قرآن صاعد» در پنج برنامه به بازخوانی و بررسی بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه می‌پردازد.

اولین برنامه از این مجموعه شامل نوشتاری از حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه درباره‌ی صحیفه‌ی سجادیه و بیانات رهبر انقلاب اسلامی پیرامون انس با این کتاب گران‌بهاست.
* نوشتاری از حضرت امام خمینی
این متن در صحیفه‌ای که ایشان به نوه‌شان اهدا کرده‌اند نوشته شده است.

بسمه تعالی
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی / از خم دوست جوانم به خم موی علی‌
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست / یاد آرم به خرابات چو ابروی علی‌
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیْل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی می‌آموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان می‌کند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هرکس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده می‌کند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِّ معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل می‌شود در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود می‌چشاند و آنان را محو و نابود می‌کند:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم انا الیه راجعون‌.
پس توای نویسنده محروم از همه معارف و بیخبر از کون و مکان، قلم را بشکن و صحیفه را ببند و از حدّ خود که هواهای نفسانی چون تار عنکبوت بر سراسر وجودت پیچیده و هر روز و شب افزون می‌گردد به فضل لایزال الهی پناه ببر «انّه ذو رحمة واسعة».
و من این کتاب بزرگ را به فرزند عزیزم که در جبهه او نور و نورٌ عَلی‌ نُور می‌بینم و آن عزیز که یادگار احمد و از سلاله پاک ائمه اطهار - علیهم سلام الله - و پرورده دامن پاک مادر عزیزش که سلاله پاک ائمه اطهار و از طباطبایی‌ها که افتخار فرزندی حسنین را دارند اهدا کردم و امیدوارم او از علمای برجسته و فقهای متعهد و از عرفای مجاهد فی سبیل الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از این کتاب مقدس به‌طور شایسته بهره مند گردد و پدر پیر خود، خمینی را که عمری با هوای نفس و عصیان و ناسپاسی گذرانده و اکنون با روی سیاه و کوله باری از معصیت بدون هیچ امید - مگر به فضل خدای رحمان - از این‌دار و دیار به‌دار و دیار دیگر می‌رود از طلب رحمت و دعایی و بخشش گناهان بر او منت نهد.
خداوندا، این عائله را به تو سپردم و از هیچ کس امیدی ندارم؛ تو خود با عنایات خویش آنان را تحت تربیت خویش قرار ده.
به تاریخ شب سه شنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۶۷ / سوم جمادی الاولی ۱۴۰۹
بنده عاصی خدا
روح الله الموسوی الخمینی
 
* سخنان رهبر انقلاب
من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آن‌جا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفته‌اند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمه‌های معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم‌النّفس است، هم درس امور اجتماعی است...
شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز میکنید، از جمله چیزهایی که میخواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعه‌ای که حداقل مجموعه بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعه‌ای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد.
۱۳۷۶/۰۹/۱۳
در این برنامه حجت‌الاسلام و المسلمین احمد غلامعلی به شرح فرازهایی از صحیفه‌سجادیه می‌پردازند.
 

۰

امر به معروف در سخنان امام حسین در منا

امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع

امر به معروف در سخنان امام حسین در منا

امر به معروف در سخنان امام حسین در منا

...این روایت از دو قسمت تشکیل یافته: قسمت اول روایتى است از حضرت سید الشهدا (ع)، که از امیر المؤمنین على ابن ابی طالب (ع) نقل فرموده، درباره «امر به معروف و نهى از منکر». و قسمت دوم نطق حضرت سید الشهداست درباره «ولایت فقیه» و وظایفى که فقها در مورد مبارزه با ظلمه و دستگاه دولتى جائر به منظور تشکیل حکومت اسلامى و اجراى احکام دارند. این نطق مشهور را در منى‏ ایراد، و در آن علت جهاد داخلى خود را بر ضد دولت جائر اموى تشریح فرموده است. از این روایت دو مطلب مهم به دست مى‏ آید: یکى «ولایت فقیه» و دیگرى اینکه فقها باید با جهاد خود و با امر به معروف و نهى از منکر حکام جائر را رسوا و متزلزل و مردم را بیدار گردانند تا نهضت عمومى مسلمانان بیدار حکومت جائر را سرنگون و حکومت اسلامى را برقرار سازد. اینک روایت:
«اى مردم، از پندى که خدا به دوستدارانش به صورت بدگویى از «احبار» داده عبرت بگیرید؛ آنجا که مى‏ فرماید: «چرا نباید علماى دینى و احبار از گفتار گناهکارانه آنان (یعنى یهود) و حرامخوارى آنان جلوگیرى کنند. راستى آنچه انجام مى ‏داده و به وجود مى‏ آورده ‏اند چه بد بوده است». و مى‏ فرماید: «آن عده از بنى اسرائیل که کفر ورزیدند لعنت شدند». تا آنجا که مى‏ فرماید: «راستى که آنچه انجام مى‏ داده ‏اند چه بد بوده است». در حقیقت، خدا آن را از این جهت برایشان عیب مى‏ شمارد و مایه ملامت مى ‏سازد که آنان با چشم خود مى‏ دیدند که ستمکاران به زشتکارى و فساد پرداخته ‏اند، و باز منعشان نمى‏ کردند، به خاطر عشقى که به دریافتهاى خود از آنان داشتند؛ و نیز به خاطر ترسى که از آزار و تعقیب آنان به دل راه مى‏ دادند. در حالى که خدا مى‏ فرماید: «از مردم نترسید؛ و از من بترسید». و مى‏ فرماید: «مردان مؤمن دوستدار و رهبر و عهده ‏دار یکدیگرند. همدیگر را امر به معروف و نهى از منکر مى‏ کنند». (مى‏ بینیم که در این آیه در شمردن صفات مؤمنان، صفاتى که مظهر دوستدارى و عهده دارى و رهبرى متقابل مؤمنان است)، خدا از امر به معروف و نهى از منکر شروع مى‏ کند، و نخست این را واجب مى‏ شمارد زیرا مى‏ داند که اگر امر به معروف و نهى از منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همه واجبات، از آسان گرفته تا مشکل، همگى برقرار خواهد شد. و آن بدین سبب است که امر به معروف و نهى از منکر عبارت است از دعوت به اسلام؛ (یعنى جهاد اعتقادى خارجى) به اضافه بازگرداندن حقوق ستمدیدگان به ایشان؛ و مخالفت و مبارزه با ستمگران (داخلى)؛ و کوشش براى اینکه ثروتهاى عمومى و درآمد جنگى طبق قانون عادلانه اسلام توزیع شود، و صدقات (زکات و همه مالیاتهاى الزامى یا داوطلبانه) از موارد صحیح و واجب آن جمع ‏آورى و گرفته شود، و هم در موارد شرعى و صحیح آن به مصرف برسد.
علاوه بر آنچه گفتم، شما اى گروه، اى گروهى که به علم و عالم بودن شهرت دارید و از شما به نیکى یاد مى‏ شود و به خیرخواهى و اندرزگویى و راهنمایى در جامعه معروف شده اید و به خاطر خدا در دل مردم شکوه و مهابت پیدا کرده ‏اید به طورى که مرد مقتدر از شما بیم دارد و ناتوان به تکریم شما بر مى‏ خیزد و آن کس که هیچ برترى بر او ندارید و نه قدرتى بر او دارید شما را بر خود برترى داده است و نعمتهاى خویش را از خود دریغ داشته به شما ارزانى مى‏ دارد، در موارد حوایج (یا سهمیه مردم از خزانه عمومى) وقتى به مردم پرداخت نمى‏ شود وساطت مى ‏کنید، و در راه با شکوه و مهابت پادشاهان و بزرگوارى بزرگان قدم بر مى‏ دارید، آیا همه این احترامات و قدرتهاى‏ معنوى را از این جهت به دست نیاورده ‏اید که به شما امید مى‏رود که به اجراى قانون خدا کمر ببندید؟ گرچه در مورد بیشتر قوانین خدا کوتاه آمده ‏اید؛ بیشتر حقوق الهى را که به عهده دارید فرو گذاشته ‏اید. مثلًا حق ملت را خوار و فرو گذاشته ‏اید؛ حق افراد ناتوان و بى‏ قدرت را ضایع کرده ‏اید؛ اما در همان حال به دنبال آنچه حق خویش مى ‏پندارید برخاسته ‏اید. نه پولى خرج کرده ‏اید؛ و نه جان را در راه آنکه آن را آفریده به خطر انداخته ‏اید؛ و نه با قبیله و گروهى به خاطر خدا در افتاده ‏اید. شما آرزو دارید و حق خود مى‏ دانید که بهشتش و همنشینى پیامبرانش و ایمنى از عذابش را به شما ارزانى دارد؛ من، اى کسانى که چنین انتظاراتى از خدا دارید، از این بیمناکم که نکبت خشمش بر شما فرو افتد؛ زیرا در سایه عظمت و عزت خدا به منزلتى بلند رسیده ‏اید، ولى خداشناسانى را که ناشر خداشناسى هستند احترام نمى‏ کنید؛ حال آنکه شما به خاطر خدا در میان بندگانش مورد احترامید. و نیز از آن جهت بر شما بیمناکم که به چشم خود مى‏ بینید تعهداتى که در برابر خدا شده گسسته و زیر پا نهاده شده است، اما نگران نمى‏ شوید؛ در حالى که به خاطر پاره‏ اى از تعهدات پدرانتان نگران و پریشان مى‏ شوید؛ اینک تعهداتى که در برابر پیامبر انجام گرفته مورد بى ‏اعتنایى است؛ نابینایان، لالها، و زمینگیران ناتوان، در همه شهرها بى‏ سرپرست مانده‏ اند، و بر آنها ترحم نمى‏ شود. و نه مطابق شأن و منزلتتان کار مى ‏کنید؛ و نه به کسى که چنین کارى بکند و در ارتقاى شأن شما بکوشد اعتنا یا کمک مى‏ کنید. با چرب زبانى و چاپلوسى و سازش با ستمکاران، خود را در برابر قدرت ستمکاران حاکم ایمن مى‏ گردانید. تمام اینها دستورهایى است که خدا به صورت نهى، یا همدیگر را نهى کردن و بازداشتن، داده و شما از آنها غفلت مى‏ ورزید. مصیبت شما از مصایب همه مردم سهمگینتر است؛ زیرا منزلت و مقام علمایى را از شما بازگرفته ‏اند اگر مى‏ دانستید. چون در حقیقت، جریان ادارى کشور و صدور احکام قضایى و تصویب برنامه‏ هاى کشور باید به دست دانشمندان روحانى، که امین حقوق الهى و داناى حلال و حرامند، سپرده شده باشد. اما اینک مقامتان را از شما بازگرفته و ربوده ‏اند. و اینکه چنین مقامى را از دست داده ‏اید، هیچ علتى ندارد جز اینکه از دور محور حق (قانون اسلام و حکم خدا) پراکنده ‏اید؛ و درباره سنت، پس از اینکه دلایل روشن بر حقیقت و کیفیت آن وجود دارد، اختلاف پیدا کرده ‏اید. شما اگر مردانى بودید که بر شکنجه و ناراحتى شکیبا بودید و در راه خدا حاضر به تحمل ناگوارى مى‏ شدید، مقررات براى تصویب پیش ما آورده مى ‏شد؛ و به دست شما صادر مى ‏شد؛ و مرجع کارها بودید. اما شما به ستمکاران مجال دادید تا این مقام را از شما بستانند؛ و گذاشتید حکومتى که قانوناً مقید به شرع است به دست ایشان بیفتد، تا بر اساس پوسیده حدس و گمان به حکومت پردازند؛ و طریقه خودکامگى و اقناع شهوت را پیشه سازند. مایه تسلط آنان بر حکومت، فرار شما از کشته شدن بود، و دلبستگى ‏تان به زندگى گریزان دنیا. شما با این روحیه و رویه، توده ناتوان را به چنگال این ستمگران گرفتار آوردید تا یکى برده وار سرکوفته باشد؛ و دیگرى بیچاره وار سرگرم تأمین آب و نانش؛ و حکام خودسرانه به امیال خود عمل کنند؛ و با هوسبازى خویش ننگ و رسوایى به بار آورند؛ پیرو بدخویان گردند و در برابر خدا گستاخى ورزند. در هر شهر سخنورى از ایشان بر منبر آمده و گماشته شده است. زمین برایشان فراخ و دستشان در آن گشاده است. مردم بنده ایشانند و قدرت دفاع از خود را ندارند. یک حاکم دیکتاتور و کینه ورز و بدخواه است؛ و حاکم دیگر بیچارگان را مى‏ کوبد و به آنها قلدرى و سختگیرى مى ‏کند؛ و آن دیگر فرمانروایى مسلط است که نه خدا را مى‏ شناسد و نه روز جزا را. شگفتا! و چرا نه شگفتى، که جامعه در تصرف مرد دغلباز ستمکارى است که مأمور مالیاتش ستم ورز است؛ و استاندارش نسبت به اهالى دیندار نامهربان و بى‏ رحم است. خداست که در مورد آنچه در باره‏اش به کشمکش برخاسته‏ ایم حکومت و داورى خواهد کرد؛ و درباره آنچه بین ما رخ داده با رأى خویش حکم قاطع خواهد کرد.
خدایا، بى‏ شک تو مى‏ دانى آنچه از ما سر زده رقابت در به دست آوردن قدرت سیاسى نبوده؛ و نه جستجوى ثروت و نعمتهاى ناچیز دنیا؛ بلکه براى این بوده که اصول و ارزشهاى درخشان دینت را بنماییم و ارائه دهیم؛ و در کشورت اصلاح پدید آوریم؛ و بندگان ستمزده ‏ات را ایمن و برخوردار از حقوق مسلمشان گردانیم؛ و نیز تا به وظایفى که مقرر داشته ‏اى و به سنن و قوانین و احکامت عمل شود.
بنابراین، شما (گروه علماى دین) اگر ما را در انجام این مقصود یارى نکنید و حق ما را از غاصبان نستانید؛ ستمگران بر شما چیره شوند و در خاموش کردن نور پیامبرتان بکوشند. خداى‏ یگانه ما را کفایت است؛ و بر او تکیه مى‏ کنیم؛ و به سوى او رو مى ‏آوریم. و سرنوشت به دست او و بازگشت به اوست.»
مى‏ فرماید: اعتبروا أیّها الناس بِما وعظ اللَّهُ به أولیاءه من سوء ثنائه على الأحبار. خطاب به دسته مخصوص، حاضرین مجلس، اهل شهر و بلد، اهل مملکت، و یا مردم دنیاى آن روز نیست؛ بلکه هر کس را در هر زمان که این ندا را بشنود شامل مى‏ شود. مثل: یا أیها النّاس که در قرآن آمده است. خداوند با اعتراض به «احبار» یعنى علماى یهود و استنکار رویه آنها، اولیاى خویش را موعظه فرموده، و به آنان پند داده است. منظور از «اولیا» کسانى هستند که توجه به خدا دارند، و در جامعه داراى مسئولیت مى ‏باشند؛ نه اینکه منظور ائمه، علیهم السلام، باشد.

کتاب ولایت فقیه، امام خمینی(ره)، ص106 تا 111


منبع:اندیشه های تمدن ساز

۰

شرح وتفسیر زیارت امین الله دهه اول محرم 1395(استادیزدان پناه نیاکی)

زندگی درمکتب اهل بیت ع بانک صوت محرم وامام حسین ع

شرح وتفسیر زیارت امین الله دهه اول محرم 1395(استادیزدان پناه نیاکی)

شرح وتفسیر زیارت امین الله دهه اول محرم 1395(استادیزدان پناه نیاکی)



مجموعه سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین سیّدیدالله یزدان پناه نیاکی
با موضوع شرح وتفسیرزیارت امین الله دردهه اول محرم 1395 درحسینیه رضوان آمل

      
     
      
      
      

منبع:سایت شهدای نیاک

۱

سخن عمرسعد را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند تا «مذاکره برد-برد» با دشمنان را توجیه کنند

علمای دین زندگی درمکتب اهل بیت ع

سخن عمرسعد را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند تا «مذاکره برد-برد» با دشمنان را توجیه کنند

سخن عمرسعد را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند تا «مذاکره برد-برد» با دشمنان را توجیه کنند

به گزارش عمارنامه، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم،‌ شب گذشته در هیئت محبان الفاطمه(س) با انتقاد شدید از یک تحریف  بزرگ تاریخی درباره واقعه عاشورا که اخیراً در سخنان سروش محلاتی مطرح شده است، گفت: "یک فردی گفته است که امام حسین(ع) در کربلا قصد مذاکره داشته و برخی خجالت می‌کشند که این مطلب را بگویند!"
این استاد عالی حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه گزارش منابع تاریخی حکایت از آن دارد که پس از ورود عمرسعد ملعون به کربلا، مذاکره در جایی میان دو لشگر صورت می‌گیرد و هر یک از طرفین با 20 نفر در این صحنه حاضر می‌شوند؛ خاطرنشان کرد: امام حسین(ع) با حضرت عباس(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) و عمرسعد هم با پسرش حفص و غلامش در این صحنه حاضر شده است.
وی با تاکید بر اینکه هیچ یک از اهل اعلم از به کار بردن واژه مذاکره برای این اقدام ابایی ندارد و خجالتی هم در کار نیست، ادامه داد: اما تمام سخن در معنایی است که برخی مسئولان اجرایی و اتباعشان همچون همین جناب سروش محلاتی بر مفهوم مذاکره تحمیل کرده و می‌کنند.
حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی افزود: تحریف آشکاری که بعضی از مسئولان اجرایی و برخی افراد دیگر بر کارکرد و ماهیت مذاکره انجام داده، حمل عبارت برد-برد بر این مفهوم و تحمیل آن بر تاریخ معصومان علیهما سلام است.
وی خطاب به آنها که مذاکره معصومین علیهماسلام با دشمنانشان را ذیل معنای «مذاکره برد-برد» معنا می‌کنند، گفت که "این حرف که ناشی از بی‌سوادی است را تکرار نکنید". مومنی تاکید کرد: نه مذاکره پیامبر(ص) در حدیبیه برد-برد بود و نه اقدام علی(ع) در صفین، نه حسن(ع) در مدائن و نه حسین(ع) در کربلا. اصلاً معنا ندارد که مذاکره میان حق و باطل برد-برد باشد. ابداً نمی‌توان گفت که معصوم(ع) به گونه‌ای مذاکره کند که به برد دشمن هم بینجامد؛ همواره برآیند مذاکره معصومین با دشمنانشان برای تحقق هدف نهایی برد جبهه حق و نابودی جبهه باطل بوده است.
این عضو مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم، هیئت محبان‌الفاطمه(س) گفت: آنهایی که این مطالب را مطرح می‌کنند،‌ اگر یک منطق مظفر هم خوب می‌خواندند می‌دانستند که جمع ضدین محال است؛ نمی‌شود همزمان هم حق ببرد و هم باطل. اصلاً این حرف از نظر عقلی مضحک و خنده‌دار نیست؟ پس چگونه‌ است که به راحتی چنین سخنانی به زبان جاری می‌کنند؟
حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه در  کربلا به خلاف ادعای آقای سروش محلاتی، امام(ع) هیچگاه سخن از دست در دست یزید گذاشتن و یا به مرز رفتن را مطرح نکرده است، تصریح کرد: این حرفها تحریف تاریخ و دروغ مسلم است. سخن عقبه‌ بن‌ سمعان غلام رباب(س) شاهد این مدعای ماست که گفت در تمام مسیر همراه حضرت بودم و هیچگاه چنین سخنی نشنیده‌ام. گویا این شایعه که حسین(ع) سه راه را پیشنهاد کرد ناشی از ادعایی بوده که عمرسعد در نامه‌اش به ابن‌زیاد مطرح کرد تا او را قانع کند که جنگ نشود و گفت که حسین پیشنهاد کرده یا بگذاریم برگردد و یا به یکی از مرزها برود و یا به شام برود و دست در دست یزید بگذارد. 
این خطیب شهیر در هیئت محبان الفاطمه(س) با بیان اینکه مطلبی که آقای سروش محلاتی اخیراً گفته سراسر شبهه مطلق است، گفت: کاملاً واضح است که هدف سیاسی آنها از طرح این شبهات چیست؛ اما باید آنها را انذار دهیم که از خدا و عاقبت به شری بترسند.
حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی خاطرنشان کرد: هدف امام از همه کارهایش هدایت‌گری و تامین صلاح امت بوده است. اگر امام به دنبال پرهیز از جنگ است نه از باب ترس و ذلت بلکه از باب هدایت امت است. سخن گفتن امام حسین(ع) با عمر سعد به این شیوه بود که به او هشدار داد و نصیحت کرد و بعد از مشاهده اصرار عمر سعد بر مواضعش او را نفرین کرد.
منبع: تسنیم

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)