جستجو
بایگانی
- آذر ۱۴۰۳ (۵)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2407)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
۲۴۴ مطلب با موضوع «زندگی درمکتب اهل بیت ع» ثبت شده است
نظر حضرت زهرا(س) درباره چرایی وجوب «امر به معروف و نهی از منکر»
امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع
نظر حضرت زهرا(س) درباره چرایی وجوب «امر به معروف و نهی از منکر»
یکی از واجبات و فرایض بسیار مهم و بزرگ اسلامی که در قرآن و عترت بسیار بر آن تأکید شده است، فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» است. افرادی که این فریضه بزرگ الهی را ترک میکنند یا در برابر آن بیتفاوتند گناهکار محسوب میشوند و کیفری سخت و سنگین در انتظار آنهاست. امر به معروف و نهی از منکر به اتفاق فقهای اسلام واجب است و حتی اصل وجوب آن جزو ضروریات دین اسلام به شمار میآید.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که به راستی علت وجوب این فریضه الهی چیست؟ بهترین راه برای دریافت این پاسخ رجوع به بیانات اهلبیت(ع) است. حضرت زهرا(س) درباره فلسفه وجوب امر به معروف میفرماید: «خداوند امر به معروف را به خاطر مصالح و منفعت عمومی و زندگی سراسر صلح و آرامش واجب کرد». (الاحتجاج، ج1، ص 99)
در همین راستا، روایاتی وجود دارد که بیانگر اثرات امر به معروف و نهی از منکر در فرد و جامعه است: امام باقر(ع) فرمودند: «إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَةٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْرُ»، امر به معروف و نهى از منکر راه و روش انبیا و شیوه صالحان و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن برپا مىشود، راهها امن و درآمدها حلال مىشود و حقوق پایمال شده به صاحبانش برمىگردد، زمین آباد و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته مىشود و کارها نیز سامان مىپذیرد. (العوالم، ج1، ص470)
این موضوع آنقدر مورد تأکید قرآن و عترت است که خداوند در چندین آیه از قرآن بر انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر تأکید میکنند. در سوره لقمان آیه 104 چنین آمده است: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ»، پسرم! نماز را بر پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن. همچنین در سوره آلعمران آیه 104 به این موضوع اشاره شده است: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»، باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی و امر به معروف و نهی از منکر کنند.
منبع:فرهنگ نیوز
نظر امام زمان(عج) درباره مصائب مادرش زهرا(س)
سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع دهه فاطمیه
نظر امام زمان(عج) درباره مصائب مادرش زهرا(س)
حجتالاسلام مومنی با اشاره به روایتی از حضرت زهرا (س) که فرمودند: «اللّهم إنّی أسئلُکَ الهُدَی و التُّقی و العِفَاف و الغِنَی و العَمَل بما تُحِبُّ و ترضَی» اظهار کرد: هدایتی که در اثر انجام واجبات و ترک محرمات و سماجت و استمرار در مسیر بندگی به وجود آید شما را به جایگاهی میرساند که یک ذره هم، نسبت به مسیری که رفتهای پشیمان نخواهی شد؛ در بزنگاهها احساس یاس و ناامیدی نمیکنی، یک ذره هم تردید در این طریق در دلت نمیآید.
وی فاطمیه را فرصت مناسبی برای قدم نهادن در مسیر بندگی برشمرد و گفت: در فاطمیه زودتر از محرم و صفر جواب میگیرید و پشتوانه این استدلال، کلام امام زمان (ع) است. در این ایام همه کارها به دست مادر است، شما با هر کس رودربایستی داشته باشی با مادرت نداری؛ انسان با مادرش راحت است.
این کارشناس مسائل مذهبی در این باره افزود: پیامبر (ص) فرمود: «من پدر این امت هستم»؛ بر اساس این روایت، حضرت خدیجه(س) و حضرت زهرا (س) مادران این امت هستند. امام زمان (ع) فرمود: مادر ما به خاطر امت این همه مصیبت را تحمل کردند.
حجتالاسلام مومنی با بیان اینکه از خداوند در رسیدن به مسیر بندگی حاجت بطلبید، افزود: از خداوند بخواهید تا از قوتش، علمش و حلمش و خزائن غیبش به شما عنایت کند. بگوئید، خدایا من عرضه ندارم بر نفسم مسلّط شوم؛ قوت هم به باشگاه رفتن و فرم آوردن جسم نیست؛ در کنار آن، روحتان را هم به فرم آورید، چطور انسان برای رشد جسمش، طبق برنامه غذایی عمل میکند، برای روی فرم آمدن روح هم برنامه دادهاند؛ به آنها هم عمل کنیم و نفسمان را مهار کنیم.
این واعظ دینی به سختیها و مشکلات زمان حیات حضرت زهرا(س) اشاره کرد و گفت: فقدان پدر، غربت همسر، بیکسی امام و ولیّخدا، محاصره اقتصادی که در برخی از روایات اشاره شده فرزندان مولا در بیشتر شبها گرسنه میخوابیدند؛ تنزل شخصیت اجتماعی و هتک حرمت خاندان آلالله و حتی جراحتها و آسیبهای جسمی، همه از مسائلی است که در زمان حیات مبارک حضرت زهرا(س) وجود داشت.
حجتالاسلام مومنی افزود: حضرت زهرا (س) برخی اوقات به قبر پیامبر (ص) میآمد و با حضرت مناجات میکرد؛ حضرت درباره غربت همسرش فرمودند: «علی جان شنیدهام به مردم سلام میکنی و آنها جواب سلامت را نمیدهند» در جای دیگر درباره غربت مولا فرموده بودند که «شبانه روز با امیرالمومنین (ع) در حالی که حسن و حسین(علیهماالسلام) کنارمان بودند به درب خانه مهاجران و انصار میرفتیم و میگفتیم این قدر به علی ظلم نکنید؛ آنها به ما وعده یاری میدادند اما روز که تمام میشد، دست از یاری ما برمیداشتند.»
این کارشناس مسائل مذهبی به مصائب حضرت زهرا(س) اشاره کرد و گفت: دشمنان اهلبیت(ع) شأن حضرت زهرا(س) را پائین آوردند؛ مردم گفتند مگر زهرا (س) کیست؟ مثل همه زنها، مگر علی (ع) کیست؟ مثل بقیه مردها، مگر این خانه چیست؟ مثل بقیه خانهها. این قدر شأن آنها را پایین آوردند که هیزم به پشت درب منزل مولا و خانهای که پیامبر (ص) هر موقع از کنار آن خانه عبور میکرد میفرمود «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» آوردند.
منبع:فرهنگ نیوز
معادل امروزی مهریه حضرت زهرا(س) چقدر است
سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع دهه فاطمیه
معادل امروزی مهریه حضرت زهرا(س) چقدر است
بارها در منابر و روضهها شنیدهایم که آب فرات را بر روی پسر فاطمه(س) بستند، در حالی که مهر مادرش بوده است. اما این موضوع چقدر صحت دارد؟
«تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء(ع)» در پاسخ به این شبهه مینویسد:
در منابع روایی، احادیثی هست که آب فرات را جزء مهریه حضرت زهرا(س) معرفی میکند؛ چنان که براساس روایت جابر جعفی از امام باقر(ع)، خداوند مهریه حضرت فاطمه(س) را در زمین، چهار نهر قرار داده که یکی از آنها فرات است. (سه نهر دیگر نیل، دجله و رود بلخ هستند)
اگر از نقد سندی و محتوایی این حدیث بگذریم، به نظر میرسد مقصود از مهر بودن فرات یا چهار نهر بزرگ برای حضرت زهرا(س) معنای تشریفی و نمادین آن است که با مقام قدسی و ولایی آن بانوی بزرگ ارتباط دارد؛ وگرنه روشن است که مهریه حضرت فاطمه(س) مبلغ معینی بود که امام علی(ع) در هنگام ازدواج پرداخت.
اما مهریه حضرت زهرا(س) چقدر بود؟
*محاسبه مهریه حضرت زهرا (س) به قیمت امروز
در حدیث از امام صادق(ع) که در صفحه ۲۱۴ کتاب «معانی الأخبار» نقل شده، آمده است: پیغمبر خدا(ص) مهریه هیچ یک از همسران خود و همچنین مهریه هیچ یک از دخترانش را بیش از دوازده اوقیّة و نشّ تعیین نکرده و «اوقیّه» ۴۰ درهم، و «نشّ» ۲۰ درهم است.
با توجه به حدیث نورانی امام صادق(ع)، مهریه حضرت زهرا(س) حداکثر ۵۰۰ درهم (نقره) است. در زمان پیدایش اسلام هر ۱۰ درهم معادل یک دینار (طلا) ارزش داشته، بنابراین معادل مهریه حضرت ۵۰ دینار میشود.
از سوی دیگر، در فقه اسلامی وزن هر دینار برابر با یک مثقال شرعی برابر ۳.۴۵۶ گرم است. بنابراین ارزش مهریه حضرت زهرا(س) حدود ۱۷۳ گرم طلا بود.
در حال حاضر، هر سکه طلای بهار آزادی ۸.۱۳۳ گرم وزن دارد، بنابراین معادل مهریه حضرت زهرا(س) تقریباً ۲۱ سکه بهار آزادی میشود.
منبع:فرهنگ نیوز
ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
بانک فیلم زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب دهه فاطمیه
ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
صبر و تحمل زینب(س) عامل بقای ارزشهای دینی
سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب
صبر و تحمل زینب(س) عامل بقای ارزشهای دینی
رهبر معظم انقلاب ضمن معرفی چهره قرآنی حضرت زینب(س) فرمودند: نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. آن صبر عظیم، آن ایستادگى، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما مىبینید ارزشهاى دینى در دنیا، ارزشهاى رایج است.
همزمان با سالروز ولادت حضرت زینب(س) شاید یکی از مهمترین نکاتی که در شناخت حضرت زینب(س) مورد غفلت قرار گرفته است، معرفی شاخصههای این بانوی گرامی اسلام بر اساس آیات قرآن است، زیرا تا الان بیشتر بر اساس مطالعات تاریخی به شخصیت والای حضرت پرداختهاند. بر این اساس چهره قرآنی حضرت زینب(س) را بر اساس سخنان مقام معظم رهبری میخوانیم.
رهبر معظم انقلاب با مقایسه رنج آسیه(س) با رنج جسمانی حضرت زینب(س) در بیانات خود فرمودند: «یک مقایسه کوتاه بین زینب کبرى(س) و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبرى را نشان میدهد. در قرآن کریم، زن فرعون براى مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا نمونه ایمان شناخته شده است، آن وقت مقایسه کنید زن فرعون را که به موسى ایمان آورده بود و دلبسته آن هدایتى شده بود که موسى عرضه میکرد، وقتى در زیر فشار شکنجه فرعونى قرار گرفت که با همان شکنجه هم - طبق نقل تواریخ و روایات - از دنیا رفت، شکنجه جسمانى او، او را به فغان آورد «إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» از خداى متعال درخواست کرد که پروردگارا! براى من در بهشت خانهاى بنا کن. در واقع، طلب مرگ میکرد؛ میخواست که از دنیا برود. «وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» من را از دست فرعون و عمل گمراهکننده فرعون نجات بده. در حالى که جناب آسیه - همسر فرعون - مشکلش، شکنجهاش، درد و رنجش، درد و رنج جسمانى بود؛ مثل حضرت زینب، چند برادر، دو فرزند، تعداد زیادى از نزدیکان و برادرزادگان را از دست نداده بود و در مقابل چشم خودش به قربانگاه نرفته بودند. این رنجهاى روحى که براى زینب کبرى پیش آمد، اینها براى جناب آسیه - همسر فرعون - پیش نیامده بود ... وقتى از او سؤال میشود که چگونه دیدى؟ میفرماید «مارأیت الّا جمیلاً» این همه مصیبت در چشم زینب کبرى زیباست؛ چون از سوى خداست، چون براى اوست، چون در راه اوست، در راه اعتلاى کلمه اوست.»
رهبر انقلاب در ادامه کلام ارزشهای دینی کنونی را در گروی صبر و استقامت حضرت زینب(س) معرفی کردند. در این راستا اشاره داشتند: «نام زینب و کار زینب امروز الگوست و در دنیا ماندگار است. بقاى دین اسلام، بقاى راه خدا، ادامه پیمودن این راه به بندگان خدا یعنی امام حسینبنعلى علیهالسلام و(به تبع ایشان) زینب کبرى(س) متکى شده و مدد و نیرو گرفته است. یعنى آن صبر عظیم، آن ایستادگى، آن تحمل مصائب و مشکلات موجب شد که امروز شما مىبینید ارزشهاى دینى در دنیا، ارزشهاى رایج است.(بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش (19/11/88)
منبع:فرهنگ نیوز
پرستار؛ فرشتهی رحمت برای بیمار
سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع ویژه نامه مذهبی
پرستار؛ فرشتهی رحمت برای بیمار
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن سالروز ولادت حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها و روز «پرستار» گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی پرستاران را منتشر میکند.
* پرستاری جزو ارزشمندترین حرفهها است
اگر بخواهیم ارزش خدمات مختلفی را که قشرهای مردم به یکدیگر تقدیم میکنند، اینگونه محاسبه کنیم که هر خدمتی که مستقیماً به انسان ارتباط پیدا میکند، هر خدمتی که نوعی غمگساری نسبت به انسانهای دیگر است، هر خدمتی که تقدیمکننده آن خدمتْ رنج بیشتری میبرد و هر خدمتی که از روی علم و معرفت و آگاهی و تحصیلات است، ارزشش بیشتر است، در این صورت گمان میکنم که خدمت پرستاری، جزو ارزشمندترین حرفهها و خدمتگزاریها خواهد بود. چون پرستار، هم مستقیماً با انسان سر و کار دارد، هم غمگسارِ انسانی است که به غمگساری و همدردی و کمک او نیاز دارد و هم اینکه، بحمداللَّه، کاری از روىِ دانش و تحصیلات و علم است.
پرستار چون با بیمار سر و کار دارد، با بیداری و دردکِشی سر و کار دارد و رنجش بیشتر از دیگران است؛ بنابراین حرفهاش حرفه عزیز و باارزشی است. اینها حقایق است؛ نه اینکه مردم بخواهند با پرستاران - چه مرد و چه زن - تعارف کنند. واقع مطلب چنین است. وقتی کاری خیلی بزرگ و خیلی عزیز باشد، دو طرف در مقابل آن مسؤولند: یکی مردمند؛ که باید آن کار را عزیز به حساب بیاورند و صاحب آن را معزّز بشمارند؛ دیگری خودِ آن شخص است که این شیء عزیز و این کار بزرگ در اختیار اوست. خود او هم باید آن را گرامی بدارد.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۳/۰۷/۲۰
* نقش پرستار نقش احیاگر و زندهکننده است
نقش پرستار و همچنین قابله در نظام سلامت کشور یک نقش بسیار مهمی است؛ نقش بسیار عظیمی است. اگر پرستار دلسوز و مهربانی در کنار بیمار نباشد، گمان اینکه معالجهی پزشک در آن بیمار تأثیری نبخشد، بسیار زیاد است. آن عنصر و آن موجود فرشتهگونی که بیمار را در واقع از مسیر طولانی و دشوارِ مرض و شدت آن عبور میدهد، عبارت است از پرستار. این را هر کدام از ما که دچار بیماری شده باشیم و در جریان بیماریهای سخت و عملهای جراحی دشوار قرار گرفته باشیم - از جمله خود من - بالعیان احساس کردیم و احساس میکنیم. نقش پرستار، نقش احیاگر است؛ زنده کننده است. این هم اهمیت این. قابلهها هم همینجور؛ نقششان در سلامت نوزاد، در سلامت مادر، نقش حیاتی و تعیین کننده است. اینجا هم من عرض میکنم به پرستاران - چه برادران، چه خواهران پرستار - و همچنین به قابلههای محترم که قدر این خدمت، این نعمت بزرگ را بشناسند؛ همچنانی که مردم به چشم تکریم به آنها باید نگاه کنند، خودشان هم به این شغل خود به چشم تکریم نگاه کنند، که خودِ این کرامت دادن به خود، قدر خود را دانستن، نقش عظیمی دارد در همهی قشرهای گوناگون در کیفیت انجام کار.
بیانات در دیدار جمعی از معلمان و پرستاران و کارگران ۱۳۸۸/۰۲/۰۹
* نقش پرستار مانند نقش یک پزشک ماهر است
برای حفظ سلامتی در جامعه، اهمیت پرستاری در طراز اول قرار دارد؛ یعنی اگر بهترین پزشکان و جراحان کار خودشان را با بیمار به بهترین وجه انجام دهند، اما از آن بیمار پرستاری نشود، به طور غالب، کار آن پزشک یا جراحِ عالیقدر بی فایده خواهد بود. نقش پرستاری و بیمارداری در حفظ سلامت و بازگشت سلامت بیمار، نقش درجه ی اول است؛ معادل است با نقش یک پزشک ماهر. بسیاری از این نکته غفلت دارند؛ لذا آن وزن و ارزشی که باید برای پرستار در نظر گرفته شود، از ذهن آنها مغفول می ماند و به آن توجه نمی کنند.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۳/۰۴/۰۳
* پرستاری از سختترین کارها از لحاظ فشار روحی و جسمی است
پرستاری یکی از سخت ترین کارها از لحاظ فشار روحی و جسمی برای پرستار است. نشستن پهلوی بیمار، معاشر بودن دائمی با بیمار، شکوه ی بیمار را شنیدن، با او به مهربانی رفتار کردن، به او لبخند زدن، او را با عمل، رفتار و پذیرایی خود از رنجهای فراوان دوران بیماری رهاندن، تحملِ پولادین لازم دارد؛ پرستار با چنین وضعیتی روبه روست. بیماری که درد می کشد، بیماری که امید زندگی در او ضعیف می شود، بیماری که دسترسی به هیچ کس و هیچ جا ندارد؛ بخصوص بیمارانی که کودک اند، یا دچار بیماریهای بسیار سخت اند، یا در دوران مراقبتهای ویژه هستند، ببینید که پرستاری و بیمارداری از چنین کسانی چقدر فشار بر روی روح، جسم و اعصاب وارد می کند. چه سرمایه ی عظیمی از حلم و تحمل و گذشت و مدارا و اخلاق خوش لازم است تا پرستار بتواند با این بیمار سر کند. اما منش بیمار با پرستار، برعکس منش پرستاری، مهربانی نیست؛ گاهی تندی است. علاوه بر بیمار، کسان بیمار هم که دور و بر او هستند، اگر خدمتی اندکی دیر شود، توقعاتشان نسبت به پرستار حالت اعتراض می گیرد؛ گاهی تندی می کنند و گاهی پرخاش؛ تحمل اینها خیلی سخت است. سختی کار پرستار سختی جسمی نیست؛ کلنگ زدن و در فضای سختِ فرض بفرمایید معدن یا امثال آن رفتن نیست؛ اما از لحاظ فشار روحی و عصبی از آن سخت تر است.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۳/۰۴/۰۳
* پاداش الهی پرستاری توسط ملائکه کرام الکاتبین ثبت میشود
پرستار فرشته ی رحمت برای بیمار است. آن وقت که بیمار از همه جا دستش کوتاه است، در آن ساعاتی که حتی همسر، فرزندان و پدر و مادر بیمار هم بالای سرش نیستند، چشم امیدش بعد از خدا به پرستار است و این پرستار است که مثل ملائکه ی آسمانی، مثل فرشتگان رحمت، به دردها، مشکلات و نیازهای جسمی و عاطفی او پاسخ می دهد؛ اینها خیلی مهم است؛ اینها پیش خدای متعال فراموش نمی شود. البته ممکن است هیچ چشمی هم این زحمت شما را نبیند. خیلی از زحماتی که شما می کشید و رنجهایی که می برید، کسی آنها را نمی بیند. گاهی یک لبخند شما به بیمار دل افسرده، به او جانِ دوباره می دهد. چه کسی این لبخند را می بیند؟ چه کسی آن را به حساب می آورد؟ چه کسی یک معادل و پاداش مالی و پولی در مقابل این لبخند می گذارد؟ هیچکس؛ اما کرام الکاتبین می بینند؛ محاسبه گرانِ میزان الهی همین لبخند شما را می بینند. اگر در عوضِ لبخند، اخم هم بکنید، اخم شما را هم می بینند. هیچ حسنه و هیچ سیّئه یی از دید تیزبین حسابگران دیوان الهی و میزان الهی غائب نیست. قدر این کار و این خدمت باارزش را بدانید. اگر یک وقت دیگران قدرناشناسی کردند، خود شما قدر این کار را بدانید؛ این کار بسیار کار مهمی است. در روایت هست که کسی که بر سر بیمار می رود، مثل کسی است که در رحمت الهی غوطه ور می شود. ممکن است بعضی تعجب کنند که مگر بر سر بیمار رفتن چه خصوصیتی دارد. خود شما که نیاز بیمار و تأثیر کار خودتان را می دانید، می فهمید که چرا چنین پاداش بزرگی برای بیماردار و پرستار گذاشته شده است؛ چون تأثیر آن تأثیر غیرقابل محاسبه و برتر از محاسبات معمولی است. روحیه دادن به مریض گاهی از دادن داروی او بسیار حیات بخش تر و مؤثرتر است؛ این روحیه را شما می دهید. در دعاها می خوانیم: «اللّهم انّی اسألک موجبات رحمتک»؛ رحمت الهی را که بی محاسبه و بی جهت به کسی نمی دهند؛ باید التماس کرد پیش خدا تا موجبات رحمت را به ما بدهد؛ یعنی آن کاری را انجام بدهیم که موجب رحمت می شود، تا بعد خدا رحمت خودش را بفرستد. این کار، برترین موجبات رحمت است، که خیلی مغتنم و خیلی باارزش است. این، آن نکته یی بود که مایل بودم شما توجه کنید و بدانید مشغول چه کار باارزشی هستید.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۳/۰۴/۰۳
* احترام و تکریم پرستاران برای مردم و مسئولان لازم است
پرستار، انسان مهربانی است که با رفتار و اخلاق و خدمات خود، سلامت بیمار را به او هدیه میکند. اگر طبیب، درمان خود را به انجام رساند، اما خدمات پرستاری نباشد، تأمین سلامت بیمار دشوار است. هر کس که از خدمات پرستارانِ مهربان برخوردار شده باشد، میفهمد و میداند که نقش پرستاران در هدیه کردن سلامت به بیماران، چقدر مؤثّر است. این موجود بشری - که کار فرشتهگون انجام میدهد - با سختیهای زیادی روبهروست. بیمارهای گوناگون، اخلاق تند و به ستوهآمده بیمار در بستر و روی تخت بیماری، مشکلات ناشی از وضع بیمار، بیماریهای سخت و احیاناً واگیر، فضای گرفته بیمارستان؛ همه اینها چیزهایی است که این حرفه را با همه شرافت و قداستش، در شمار یکی از سختترین مشاغل قرار میدهد. فرق است بین کسی که فقط با جسم خود خدمت میکند، و آن کسی که علاوه بر اینکه جسم و بازوان و نیروی بدنی خود را در خدمت کار قرار میدهد، ناگزیر است با روح و اخلاق و عواطف خود هم کار کند؛ به روی بیمار لبخند بزند، او را دلگرم کند، تندی و تلخی را از او تحمّل کند و فضای دشوار بیماری را برای او آسان نماید. این حقیقتاً یکی از سختترین کارهاست.
کسانی که در زمینههای مختلف، برنامهریز و تصمیمگیرند، باید به این شغل با این چشم نگاه کنند و برطبق این خصوصیت، درباره آن تصمیم بگیرند. مردم هم که به خدمتگزاران جامعه در همه ردهها، به چشم احترام نگاه میکنند، باید با این چشم به این شغل و شاغلان زحمتکش آن نگاه کنند. احترام پرستار لازم است. پرستار باید این را احساس کند که برای شغل و مسؤولیت و تلاش او، مردم و جامعه و مسؤولان اهمیت قائلند. این، سختیها را برای او آسان میکند.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۰/۰۵/۰۳
* باید منشور اخلاقی پرستارها فراهم شود
پرستار کار سختی را بر عهده دارد، اجر بزرگی را هم دارد؛ اما وظیفهی سنگینی هم دارد. این تعادل میان وظیفه و پاداش، میان حق و تکلیف، یکی از ارکان بزرگ مفاهیم اسلامی و مبانی اسلامی است. این بازآموزیای که وزیر محترم بیان کردند - که بسیار باارزش است - جا دارد که در زمینهی نه فقط مسائل علمی، بلکه در زمینهی اخلاق پرستاری هم وجود داشته باشد. حقیقتاً باید منشور اخلاقی پرستارها فراهم شود، میثاق پرستاری و معاهدهی پرستاری باید تعلیم داده شود و تدریس شود؛ پرستار عظمت کار خود را - که طبعاً این عظمت کار، ملازم با اهمیت شخصیت خود اوست - بداند؛ کار را آنچنان که شایسته است، انجام دهد.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران نمونه کشور ۱۳۸۹/۰۲/۰۱
* کار پرستاری اگر برای رضای خدا انجام شود نورانیت پیدا میکند
بدانید خدای متعال پاداش زحمات سخت را چنان که حق و شایسته آن است، ادا میکند. کار را برای خدا و به حساب او بگذارید. بله، مردم و مسؤولان باید به وظیفه خودشان عمل کنند؛ اما پرستار، طرف خود را خدا بداند. اگر این احساس در پرستار بیدار شود که کار او برای خداست، به بنده خدا و به انسانِ نیازمند کمک میکند تا رضای الهی را جلب کند. بنابراین کار او نورانیّت پیدا میکند و از سطح یک کار بشری فراتر میرود؛ آنگاه اجر کار او «لاتعدّ و لاتحصی» است. هر لحظه دشوار شما در کنار تخت بیمار و در مواجهه با سختیهای این کار دشوار - که این لحظهها را هیچ کس نمیتواند درک کند؛ فقط خود شما درک میکنید و کسی که کار شما را انجام میدهد - از چشم تیزبین مأموران الهی بیرون نیست. آن دقیقه بیشتری که کار میکنید، آن چهره مهربان و پُرعطوفت و لبخندی که نشان میدهید و به حسب ظاهر هیچ کس از آن قدرشناسی نمیکند - نه مسؤولِ شما آن را میبیند، نه مأموران عالیرتبه دولتی از آن حرکت کوچک مهربانانه شما مطلع میشوند، و نه خود آن مریض مجال تشکّر پیدا میکند - در دفتر انصاف و عدل الهی ثبت میشود.
بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۸۰/۰۵/۰۳
جوونها امید امام زمان (عج) رو ناامید نکنید.. امام زمان به شما دلبسته است
جوونها امید امام زمان (عج) رو ناامید نکنید.. امام زمان به شما دلبسته است
منبع:روشنگری
عکس/ حاج قاسم در مراسم غبارروبی حرم امام رضا
بانک تصاویر زندگی درمکتب اهل بیت ع
عکس/ حاج قاسم در مراسم غبارروبی حرم امام رضا
عزت و عظمت امام حسن عسکری علیهالسلام
سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی
عزت و عظمت امام حسن عسکری علیهالسلام
به مناسبت فرارسیدن ایام سالروز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای را پیرامون آن امام بزرگوار منتشر میکند.
اعتراف مخالفان به فضل و شجاعت و استقامت امام حسن عسکری (علیهالسلام)
امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیرمعتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختیها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت. در تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونهها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونهی عالی در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (علیهالسّلام) است که در بیست و پنج سالگی شهید شده است؛ این امام عسکری (علیهالصّلاةوالسّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.
بیانات در دیدار جمعی از مردم و خانواده شهدا و ایثارگران ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
داعیهی امامت علت دشمنی حاکمان با اهل بیت (علیهمالسلام) بود
این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزهای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدّعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه میکرد. حتّی، گاهی اوقات نظر دینی امام را هم میپذیرفت. (مثل قضایایی که در مورد «مأمون» شنیدهاید که صریحاً نظر امام را قبول کرد.) یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند. چیزی که موجب میشد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت، خودشان را «امام» میدانستند. میگفتند: «ما امامیم». حضرت باقر علیهالسّلام، در منی که رفته بود، فرمود: «إِنَّ رَسُولَ اللهِ کانَ الْاِمامُ» و همه را یک به یک برشمرد تا به خودش رسید و فرمود: «من امامم.» اصلاً بزرگترین مبارزه علیه حکّام همین بود. چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا میدانست، میدید شواهد و قرائنی که در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک میشمرد؛ چون مدّعی است. حکّام، با این روح مبارزه میجنگیدند و ائمّه علیهمالسّلام هم مثل کوه ایستاده بودند. بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خُلقیّات و اخلاقیّاتی که ائمّه ترویج میکردند، جای خود را دارد. تربیت شاگردِ بیشتر و ارتباطات شیعی، روزبهروز گستردهتر شد. شیعه را اینها نگهداشت. شما مرامی را در نظر بگیرید که دویست و پنجاه سال علیه آن حکومت شده است! اصلاً باید هیچ چیزیش نماند؛ باید بهکل از بین برود؛ ولی شما ببینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است!
این نکته را باید در اشعاری که دربارهی امام صادق، امام هادی و امام عسکری علیهمالسّلام خوانده میشود، به خوبی دید. اینها مبارزه میکردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند. راهی است که رو به هدفی مشخّص ادامه دارد. گاهی یکی برمیگردد، یکی از این طرف میرود؛ اما هدف یکی است.
۱۳۸۰/۶/۳۰
ارتباطات شیعه در زمان حضرت جواد تا حضرت عسکری (علیهمالسلام) از همیشه گستردهتر بوده است
زمان حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری، ارتباطات شیعه از همیشه گستردهتر بوده است. در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده است. وجود وکلا و نواب و همین داستانهایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل میکنند - که مثلاً کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد - نشاندهندهی این معناست. یعنی علیرغم محکوم بودن این دو امام بزرگوار در سامرا، و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا (سلاماللهعلیه) به نحوی، ارتباطات با مردم همینطور گسترش پیدا کرد. این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده؛ منتها آمدنِ حضرت به خراسان، تأثیر خیلی زیادی در این امر داشته است. ۱۳۸۴/۰۵/۱۸
اینکه آن بزرگوارها در غربتِ زیادی بودند، واقعاً همینطور است؛ دور از مدینه و دور از خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این، دربارهی این سه امام - از حضرت جواد تا حضرت عسکری - نکتهی دیگری وجود دارد و آن این است که هرچه به پایان دورهی حضرت عسکری جلوتر میرویم، این غربت بیشتر میشود. حوزهی نفوذ ائمه و وسعت دایرهی شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر شاید ده برابر است؛ و این چیز عجیبی است. شاید علت اینکه اینها را اینطور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین موضوع بود. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰
امام حسن عسکری (علیهالسلام) در شهر سامرا با تمام دنیای اسلام رابطه برقرار کرده بود
بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکی از اتفاقاتی که افتاد، همین بود. شاید اصلاً در محاسبات امام هشتم (علیهالسّلام) این موضوع وجود داشته. قبل از آن، شیعیان در همهجا تک و توک بودند؛ اما بیارتباط به هم، نا امید، بدون هیچ چشماندازی، بدون هیچ امیدی؛ سلطهی حکومت خلفا هم که همه جا بود؛ قبلش هم هارون بود با آن قدرت فرعونی. حضرت که بهطرف خراسان آمدند و از این مسیر عبور کردند، شخصیتی در مقابل مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق و هم نورانیت را جلوی چشم آنها میگذاشت؛ اصلاً مردم مثل چنین شخصیتی را ندیده بودند. قبل از آن، چقدر از شیعیان میتوانستند از خراسان حرکت کنند و به مدینه بروند و امام صادق را ببینند؟ اما در این مسیر طولانی، همه جا امام را از نزدیک دیدند؛ چیز عجیبی بود؛ کأنّه انسان پیغمبر را مشاهده کند. آن هیبت و عظمت معنوی، آن عزت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیت و آن علم وسیع - که هرچه میپرسی و هرچه میخواهی، در دستش هست؛ چیزی که اصلاً مردم آن را ندیده بودند - ولولهیی راه انداخت.
امام به خراسان و مرو رسیدند. مرکز هم مرو بود، که در ترکمنستانِ فعلی واقع شده است. بعد از یکی دو سال هم که شهادت حضرت بود و مردم داغدار شدند. هم ورود امام - که نشان دادن جلوهیی از چیزهای ندیده و نشنیدهی مردم بود - و هم شهادت آن بزرگوار - که داغ عجیبی بنا کرد - در واقع تمام فضای این مناطق را در اختیار شیعه قرار داد؛ نه اینکه حتماً همه شیعه شدند، اما همه محب اهل بیت شدند...
بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکری (علیهمالسّلام) چنین حادثهیی اتفاق افتاده. حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود - یک شهر بزرگِ آنچنانی نبود؛ پایتخت نوبنیادی بود که «سُرّ من رأی»؛ سران و اعیان و رجالِ حکومت و به قدری از مردم عادی که حوایج روزمره را برطرف کنند، در آن جمع شده بودند - توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، میفهمیم اینها چهکار میکردند. بنابراین فقط این نبود که اینها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» - با همان معنای اسلامیِ خودش - قرار میگرفتند و با مردم حرف میزدند. بهنظر من این بعد در کنار این ابعاد قابل توجه است. شما میبینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا میآورند و در سنین جوانی - چهل و دو سالگی - ایشان را به شهادت میرسانند؛ یا حضرت عسکری در بیست و هشت سالگی به شهادت میرسند؛ اینها همه نشاندهندهی حرکت عظیم ائمه (علیهمالسّلام) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با اینکه دستگاه خلفا، دستگاه پلیسیِ با شدت عمل بود، درعینحال ائمه (علیهمالسّلام) اینگونه موفق شدند. غرض، در کنار غربت، این عزت و عظمت را هم باید دید. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰
پیامبر چه کسانی را عفو نمیکرد؟
پرسش وپاسخ زندگی درمکتب اهل بیت ع
پیامبر چه کسانی را عفو نمیکرد؟
در مطلب پیشین، موضوع عفو را از منظر روایی و حدیثی مورد بررسی قرار دادیم. بخش دیگری از این موضوع، به نحوهی سیرهی اهل بیت علیهمالسلام مخصوصا پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیرالمومنین(ع) در اینباره باز میگردد. برای این موضوع به سراغ دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام رفتیم. دکتر رجبی دوانی معتقدند که پیامبر(ص)، مجرمان جنگ سخت را معمولا مورد عفو قرار میداد اما مجرمان جنگ نرم را نه.
عفو بهلحاظ لغوی و اصطلاحی به چه معناست و در آموزههای دینی چه جایگاهی دارد؟
عفو و بخشش یکی از صفات برجستهی ایجابی است که بهعنوان یکی از ویژگیهای خداوند متعال نیز شناخته میشود. چنانکه میفرماید: «ان الله غفور رحیم». این بدان معناست که خداوند بخشنده است و انسانی هم که میخواهد متخلق به اخلاق الله بشود، باید در عرصههایی که خداوند دارای چنین صفاتی است، خود را نیز بدان بیاراید.
در دین مبین اسلام، عفو در برابر کسی که به شما ظلم روا داشته است، اگر در موقعیت پشیمانی قرار گرفت و شما بر آن غلبه پیدا کردید، توصیه شده است. برای نمونه، اگر در دادگاهی، ظلم طرف مقابل اثبات شود و شخص متهم نیز ابراز ندامت کند، چنین وضعی محل عفو است. اما اگر کسی قلدری کند و ما بهدلیل ترس عقبنشینی کنیم، چنین عفوی دارای ارزش نیست. عفو در مقام قدرت داشتن و از موضع قدرت، معنا پیدا میکند. در آموزههای دینی نیز عفو و بخشش دارای اهمیت فراوانی است؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «در عفو لذتی وجود دارد که در انتقام نیست.» این آموزه روح بزرگ اخلاقی و انسانی مدنظر در اسلام را نشان میدهد.
آیا در آموزههای دین اسلام عفو تحت هر شرایطی توصیه شده یا تابع شرایط خاص خود است؟
نباید از عفو برداشت غلطی صورت پذیرد. همانطور که گفتم، اولاً پشیمانی از عمل و ثانیاً غلبه داشتن، از جمله مهمترین شرایط عفو است. اسلام هم عفو و هم انتقام را در آموزههای اخلاقی خود مدنظر دارد. مثلا قصاص یک حق طبیعی است که خداوند متعال آن را قرار داده است تا هر زمان که فرد در معرض ظلم قرار میگیرد، بتواند از آن استفاده کند: «وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».
علاوه بر این، در حالتی که جرم جنبهی اجتماعی داشته باشد، حتی در صورت عفو از سوی مظلوم نیز حکومت اسلامی نباید از جنبهی عمومی جرم بگذرد تا جرم کردن و پس از آن بخشیده شدن، به یک عادت بد اجتماعی تبدیل نشود. در اینجا برای اینکه بدعت صورت نگیرد، حاکم شرع نمیتواند از جنبهی عمومی جرم بگذرد. برای مثال، اگر کسی از طریق زورگیری مرتکب قتل شود، حتی اگر اولیای دم نیز از خون مقتول بگذرند، حاکم شرع مجازات دیگری را برای وی در نظر میگیرد تا این موضوع درس عبرتی برای سایرین شود. بنابراین براساس آموزههای دین اسلام، عفو تحت هر شرایطی و در همهی مواقع مورد قبول نیست.
در عهد امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز در زمانی که یک فرد زیر گوش فردی دیگر زده بود، پس از محاکمه امر بر آن شد که مضروب نیز عین آن کار را تکرار کند که مضروب (یا از سر ترس یا عفو) ضارب را بخشید. اما در مقابل حضرت فرمودند که اگر تو از حق خودت بگذری، من از حق جامعه نمیگذرم و ضارب را تعزیر کرد.
اگر بخواهیم وارد سیرهی پیامبر اسلام شویم، نحوهی برخورد ایشان با کسانی که مرتکب جرم و اشتباهی میشدند چگونه بود؟
در ابتدا باید در نظر داشته باشیم که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم «رحمة للعالمین» بودند و آنچه به حق شخصی ایشان بازمیگشت، گذشت میکردند. اما اگر شخصی به اصل دین، باورها و جایگاه رسالت خدشهای وارد میکرد، پیامبر اسلام گذشت نمیکردند. برای هر دوی این موارد میتوان مثالهایی ذکر کرد. بهطور کلی نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم، عاملان بهاصطلاح امروزی «جنگ سخت» (کسانی که پیکار میکردند و ضربههای جانی وارد مینمودند) را میبخشیدند. برای نمونه، ابوسفیان، وحشی (قاتل حمزه سیدالشهدا)، سفان بن امیه (از بزرگان قریش)، مروان بن حکم، عبدالله بن سعد بن سهل و... در زمان فتح مکه ابراز پشیمانی کردند و پیامبر نیز در موضع قدرت قرار داشتند و آنها را عفو کردند.
اما در نقطهی مقابل، پیامبر جنایتکاران عرصهی «جنگ نرم» را، از آنجایی که با باورهای مردم و جایگاه رسالت درافتاده بودند، عفو نمیکردند. دو نفر در این زمینه بسیار شاخصاند: یکی نذر بن حارث که دست بر قضا پسرخالهی پیامبر نیز بود و دیگری عقبه بن ابی معیط. این دو شخص از راههای تبلیغاتی و نرم سراغ اسلام آمدند. آنها به مدینه و سراغ یهودیان رفتند تا از آنها علیه اسلام کمک بگیرند. مسائلی از یهود آموختند تا به خیال خود، از پیامبر بپرسند و حضرت نتواند پاسخ آنها را دهد تا در نتیجه، رسالت ایشان ضایع شود. نذر بن حارث که به ایران آمده و با داستانهای ایرانی آشنا بود، زمانی که پیامبر در کنار دیوار کعبه از طریق بیان داستانهای اقوام سلف (هود، ثمود و...) مردم را به اسلام دعوت میکردند، یک چهارپایه در مقابل پیامبر میگذاشت و مردم را به گوش دادن داستانهای ایرانی فرامیخواند تا بدینوسیله مردم را از اطراف پیامبر پراکنده کند.
بعدتر این فرد در جنگ بدر حضور داشت و البته قطره خونی نیز از بینی مسلمانان نریخت، اما در این جنگ بههمراه هفتاد نفر از کفار اسیر شد. حال، علیرغم اینکه سیاست پیامبر کشتن اسرا نبود، در میان آن هفتاد نفر، با دریافت فدیه از ۶۸ نفر از اسرای جنگ بدر، تنها نذر بن حارث و عقبه بن ابیمعیط را نبخشید. در آن زمان وضع حکومت اسلامی (بهلحاظ مالی) خیلی مناسب نبود و پیامبر با دریافت فدیه از اسرا جذب سرمایه میکرد، اما با وجود آنکه آن دو نفر سرمایهدار نیز بودند و میتوانستند پول خوبی پرداخت کنند، بهدلیل آنکه از طریق ابزارهای تبلیغاتی و روانی بهسراغ اسلام آمده بودند، مورد عفو قرار نگرفتند و به دست امیرالمؤمنین علیهالسلام به هلاکت رسیدند.
جرم عقبه بن ابی معیط چه بود؟
عقبه بن ابی معیط علاوه بر آموزش گرفتن از یهودیان بههمراه نذر بن حارث، جسارت بزرگی به جایگاه رسالت کرده بود. او که در همسایگی پیامبر اسلام زندگی میکرد، علیرغم آنکه مسلمان نبود، آداب همسایگی را در قبال پیامبر رعایت میکرد. رعایت حال پیامبر توسط وی موجب شده بود که اراذل قریش به وی بگویند که به پیامبر علاقهمند شده است و قصد گرویدن به اسلام دارد. هراندازه که عقبه انکار میکرد نیز آنها نمیپذیرفتند و به او گفتند که باید اثبات کنی به پیامبر ارادتی نداری. عقبه برای اثبات همین موضوع روزی عبای خود را دور گردن پیامبر اسلام انداخت و میخواست ایشان را خفه کند که مردم جلوی او را گرفتند. حتی این کار نیز مورد پذیرش اراذل قریش قرار نگرفت و عقبه با انداختن آب دهان کثیف خود به صورت مبارک پیامبر اسلام، عدم ارادت خود را نشان داد.
پیامبر اسلام (اگرچه که حق طبیعی ایشان مجازات کردن عقبه بود)، بهدلیل توهین به جایگاه رسالت، خطاب به عقبه فرمودند روزی را میبینم که در جنگ به دست ما اسیر شدی و جزای کار خود را خواهی دید. سرانجام نیز عقبه در جنگ بدر اسیر شد.
شاهد مثال دیگری در رابطه با عدم عفو پیامبر اسلام وجود دارد؟
بله، در آن زمان شعر بزرگترین رسانهی عرب بود و پیامبر اسلام نیز در چند مورد دستور قتل شاعرانی را صادر کرد که علیه اسلام فعالیت داشتند. یکی از آنها کعب بن اشرف است که یهودی نیز بود. وی علیه مسلمانان شعر میسرود و زمانی که یک زن مسلمان پاسخ وی را دارد، اشعاری در وصف زنان مسلمان سرود و به نوامیس مسلمین توهین کرد. پیامبر اسلام نیز در مدینه و در زمان زمامداری، دستور قتل وی را صادر کرد.
عصما بنت مروان (همسر یزید بن حطمی) نیز شاعرهای بود که اشعاری در جهت بر هم زدن آرامش روانی جامعه میسرود و پیامبر اسلام دستور قتل وی را نیز صادر کرد. پیامبر یک تازهمسلمان از قبیلهی عصما را (که کسی از مسلمان شدن وی خبر نداشت) مأمور کرد تا این شاعره را به قتل برساند. حتی در روز فتح مکه نیز که پیامبر عفو عمومی صادر کردند، دستور قتل دو شاعر زن را دادند و فرمودند اگر بر دیوار کعبه هم آویزان شوند، آنها را میکشند. همینطور هم شد.
امثال ابوسفیان که هم در نبرد سخت و هم در نبرد نرم حضور داشتند، چرا کشته نشدند؟
حکم قتل ابوسفیان نیز صادر شده بود. پیامبر پس از جنگ احد، دستور قتل ایشان را صادر کرد، ولی فرستادهی پیامبر (عمر بن امیه زمری) شناسایی شد و امکان کار فراهم نیامد. علاوه بر این، جنبهی نبرد سخت ابوسفیان غلبه داشت و اینگونه نبود که از طریق مثلا شعر به جنگ با اسلام بیاید و تبلیغات خاصی علیه اسلام داشته باشد. اگر اقدامی هم میکرد، بیشتر بهانهای بود که مسلمانان دست وی میدادند. برای مثال، داماد وی ابتدا اسلام آورد و پس از مدتی مجدداً از اسلام روی برگرداند. به همین دلیل، ابوسفیان به جدایی دخترش اعتراضی نکرد. همچنین در موردی نیز مسلمانان در ماه حرام جلوی کاروان وی را گرفتند و حتی یکی از محافظان او را نیز کشتند و بدینوسیله بهانه به دستش دادند.
علاوه بر این، ابوسفیان پیش از فتح مکه علیالظاهر اسلام آورد و این موضوع را از طریق عباس (عموی پیامبر) به محضر پیامبر اسلام رساند و اگر در زمان فتح مکه اسلام میآورد، امکان عدم عفو وی نیز وجود داشت.
در مورد یهودیان مدینه چطور؟ چه شد که آنها مورد عفو قرار نگرفتند؟
به نکتهی خوبی اشاره کردید. پیامبر اسلام در بدو ورود به مدینه، در محلی به نام قبا توقف داشتند تا امیرالمؤمنین علیهالسلام همراه فواطم به ایشان ملحق شوند. در این هنگام، گروهی از علمای یهود به دیدار پیامبر آمدند تا ببینند آیا پیامبر اسلام همان موعود تورات است یا خیر. آنها که با دیدن نشانه مطمئن شدند نبی مکرم اسلام همان موعود است، میخواستند مسلمان شوند، اما درعینحال تقاضای باج هم کردند. در واقع آگاهانه مقابل اسلام ایستادند و بهجز عدهی اندکی، اسلام نیاوردند. اینجا بود که پیامبر اسلام از ناحیهی یهود احساس خطر کردند و به آنها پیشنهاد دادند که حدود روابط را تعریف کنند. یهودیان نیز از پیشنهاد منطقی پیامبر اسلام استقبال کردند و یک قرارداد همزیستی میان آنها منعقد شد. براساس آن قرارداد، مدینه حرم امن الهی شناخته شد و کسی (اعم از مسلمین و یهودیان) حق برهم زدن امنیت آن را نداشت. منتها در ادامه، هرکدام از سه قبیلهی یهودی بهنوعی مفاد قرارداد را نقض کردند و پیامبر نیز آنها را عفو نکردند.
برای نمونه، یهودیان بنیقینقاع با بیاحترامی نسبت به یک زن مسلمان و قتل مرد مسلمانی که به یاری آن زن برخاسته بود، این پیمان را زیر پا گذاشتند. پیامبر نیز دستور تبعید همهی افراد قبیله را صادر کردند، اما یهودیان مقاومت کردند و پیامبر با اتمام مهلت ایشان، بهطرف آنها لشکرکشی کردند. بنیقینقاع با دیدن لشکریان اسلام تصمیم گرفتند مفاد قرارداد را اجرا کنند. در این لحظه پیامبر اسلام بهدلیل مقاومت اولیهی آنها در مقابل نقض قرارداد، دستور مصادرهی اموال آنها را دادند.
بنینضیر نیز قصد جان پیامبر را کرده بودند که با اطلاعرسانی جبرئیل به پیامبر، این کار عملی نشد. پیامبر اسلام اینبار هم دستور تبعید همهی افراد قبیله را دادند. زمانی هم که آنها مقاومت کردند، پیامبر به لشکریان اسلام دستور دادند تا نخلهای این قبیله را (که خارج از محل زندگی آنها بود) قطع کنند تا قاطعیت پیامبر در مجازات افرادی که عهدشکنی میکنند، نشان داده شود. پس از این اقدام بود که بنینضیر حاضر شدند مدینه را ترک کنند و پیامبر اسلام اجازه دادند هر خانواده تنها یک بار شتر با خود ببرد.
بنیقریظه نیز با به وجود آمدن فتنهی جنگ احزاب و اتحاد همگان (کافر، مشرک، یهود و...) برای نابود کردن حکومت اسلامی در مدینه، یقین کردند که اسلام نابود خواهد شد. به همین دلیل نیز به احزاب پیوستند و بنا بود که از پشت سر به روی پیامبر جبهه باز کنند، ولی پیامبر با گماردن هفتصد نفر در مدینه، جلوی نقشهی آنها را گرفت. زمانی که احزاب نتوانستند از خندق عبور کنند، آنها نیز جنگ با مسلمانان را آغاز نکردند و تنها زمانی که احزاب ناکام بازگشتند، گیر افتادند. در اینجا براساس یک نقل تاریخی، پیامبر اسلام بههمراه سعد بن معاذ (رئیس قبیلهی اوس) با آنها مذاکره کرد و قرار شد مردان قبیله کشته شوند، زنان نیز به اسارت بروند و اموال مصادره شوند. اما برخی از مورخین معاصر مانند مرحوم آیتالله رجبی دوانی رضواناللهعلیه و مرحوم دکتر شهیدی، این موضوع را با ادلهای رد میکنند. آنها بر این باورند که این کار (قتلعام) با سیرهی پیامبر سازگار نیست. مواردی در تاریخ وجود دارد که حتی کفار و مشرکانی که به جنگ با پیامبر پرداختند نیز مورد عفو ایشان قرار گرفتند و حتی پیامبر قصد هدایت آنها را داشت. حال چطور امکان دارد که پیامبر افراد بنیقریظه را که حتی وارد جنگ نشده بودند، قتلعام کنند؟ پیامبر قاطعیت داشتند، اما به دنبال قتلعام نبودند. ضمن آنکه نوع رفتار پیامبر با یهودیان پیش از آن نیز چنین نبود. حتی یهودیان خیبر که آنجا را به پایگاهی علیه مسلمین تبدیل کرده بودند و ۲۹ نفر از مسلمانان را نیز به قتل رساندند، در نهایت کشته نشدند، بلکه قرار شد تنها نیمی از محصولات کشاورزی خیبر را بهعنوان جزیهی سالانه به حکومت بدهند. آنچنان رأفت عظیم بود که حتی یهودیان دیگر مناطق (مانند فدک) نیز بهسراغ پیامبر آمدند و تصمیم گرفتند با پیامبر صلح کنند.
از شیوهی حکومتداری پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم که بگذریم، به حکومتداری امیرالمؤمنین علیهالسلاممیرسیم. در زمان ایشان شکل و ماهیت فتنه تغییر کرد و مقابلهی حکومت اسلامی با مسلمانان بود، نه با غیرمسلمان. عفو و عدم عفو در زمان حکومتداری ایشان به چه ترتیبی بود؟
مولای متقیان نیز مانند پیامبر اسلام عمل میکردند. آنچه به شخص ایشان بازمیگشت را میبخشیدند، اما از آنچه به عموم مردم مربوط میشد نمیگذشتند. برای مثال، زمانی که فتنهی جمل برپا شود، جملیها به بصره ریختند و علاوه بر کشتار مسلمین، بیتالمال بصره را نیز غارت کردند. اقدامات جملیها در شرایطی صورت پذیرفت که آنها با حاکم بصره (عثمان بن حنیف) توافق کرده بودند تا قبل از ورود امیرالمؤمنین علیهالسلام، وارد دارالاماره و مسجد جامع نشوند، ولی هر دو مورد را نقض کردند. پس از آن، مخالفان عثمان را شناسایی کردند و آنان را نیز کشتند.
بااینحال ایشان خطاب به آنها گفتند که اگر عاملان جنایات بصره را تحویل دهند و باقی افراد نیز توبه کنند و مجدداً بیعت نمایند، میتوانند به زندگی عادی خود بازگردند و فقط امکان بخشش افرادی که جنایت کردهاند، وجود ندارد. اما آنها بهدلیل اینکه تعدادشان به سی هزار نفر میرسید و تعداد سپاهیان امیرالمؤمنین حدود دوازده هزار نفر بود، جنگ با مولای متقیان را آغاز کردند.
جالب آنجاست که حتی در این مواقع نیز امیرالمؤمنین آغازگر جنگ نبودهاند و سه بار از مسلمین خواستند که کسی داوطلب شود تا با بردن قرآن نزد آنها، از آنها بخواهد به قرآن عمل کنند و دست از فتنهگری بردارند، ولی آنها هربار حاملان قرآن را به قتل رساندند و قرآن را تکهتکه کردند. در اینجا بود که حضرت دستور آغاز جنگ را دادند.
اما در زمان درگرفتن جنگ دیگر نشانی از رحم و عطوفت و انعطاف نبود، مگر زمانی که شروعکنندگان جنگ از بین میرفتند. در جمل نیز هنگامی که رهبران اصلی کشته شدند و عایشه دستگیر شد، حضرت دیگر قصد نداشتند جنگ را ادامه دهند. ایشان دستور دادند زخمیها را رها کنند و بهدنبال فراریها نیز نروند. در این زمان، با وجود آنکه افراد بهجامانده توبه هم نکرده بودند، بهدلیل از بین رفتن سران فتنه و در هم شکسته شدن شاکلهی آنها، حضرت از باقی افراد میگذرند.
علاوه بر این مورد، حضرت در مورد فتنهگران و کسانی که با دشمنان همکاری داشتند نیز قائل به عفو و گذشت نبودند. برای نمونه، شخصی به نام واعل بن حجر حضرمی که پیش از اسلام شخص مطرحی در یمن بود، ولی آن زمان در کوفه اقامت داشت، در اواخر حکومت امیرالمؤمنین، با اجازهی ایشان تصمیم میگیرد به یمن سری بزند. حضور وی در یمن با حضور بصر بن ابیعرتاد (مأمور معاویه که مسئول کشتار هواداران امیرالمؤمنین در یمن بود) مصادف شد. واعل اقدام به همکاری با مأمور معاویه میکند و هواداران امیرالمؤمنین را به او معرفی مینماید. بدینترتیب تعداد زیادی از مردان به قتل میرسند و زنان و کودکان نیز به اسارت به شام برده میشوند. زمانی که خبر همکاری واعل به گوش امیرالمؤمنین رسید، چون به آن شخص دسترسی نداشتند، دستور دادند خانوادهی وی را بازداشت کنند تا واعل مجبور به بازگشت شود. البته همین موضوع موجب شد آنها از امیرالمؤمنین کینه به دل بگیرند و در زمان حادثهی عاشورا، یکی از فرزندان وی به نام مسروق بن واعل تصمیم گرفت به جنگ با امام حسین علیهالسلامبرود، اما با دیدن کرامتی از ایشان، از کار خود منصرف شد.
در کنار این موارد، حضرت از اختلاس از بیتالمال نیز بههیچعنوان گذشت نمیکردند. حتی در مورد بدهکاران به بیتالمال نیز گذشت به خرج نمیدادند و افراد بدهکار را زندانی میکردند. در برخی موارد نیز بدهکاران به معاویه پناه میبردند که در این موارد نیز حضرت از آنها نمیگذشتند.
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۱۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۶)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۴۴)
- معروف نیوز (۸۸۴)
- رهبری انقلاب (۸۳۶)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۰)
- سرِّ قَدر (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۷)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۰)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۱)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
امام خامنه ای:مخالفت باتحول حوزه علمیه،مخالفت باپیشرفت دین درکشوراست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
-
-
آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ -
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ -
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ -
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پیام رهبر انقلاب در پی شهادت رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ایران، ایران امام رضاست
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵