نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴۴ مطلب با موضوع «زندگی درمکتب اهل بیت ع» ثبت شده است

۰

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

قرآن وحدیث احکام سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام ویژه نامه مذهبی

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

تاکیدی که اهل بیت(‌ع) در ماه رجب به ما داشتند این است که در این ماه تمرین تواضع و خشوع و سکوت کنید. سه دستوری که اهل بیت(ع) در ماه رجب به ما دادند در واقع سه بحث است. یکی تواضع، یکی خشوع و یکی سکوت .سکوت به معنای سکوت در جایی که از منشاء غضب یا از منشاء شهوت یا از منشاء هوای نفس قرار است حرفی زده بشود، گفته اند این ماه ماهی است که شما تخصصاً در ماه رجب بر روی این سه گزینه باید کار کنی و می‌توانی، چون خداوند در ماه رجب برنامه را به گونه ای تنظیم کرده که شما این سه گزینه را خوب بتوانید کنترل کنید چرا که این ماه را ماه بندگان افسرده و نا امید از همه جا برای پناه بردن به آغوش خالق مهربان و گرفتن حاجات و همچنین ماه بندگان زرنگ خدا که به خوبی از این ماه برای رسیدن به قرب الهی استفاده می کنند، قرار دادند.

 

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

رجب و شعبان و رمضان برادران سه قلوی معنوی الهی هستند، یعنی این ها به گونه ای هستند که برادر کوچکتر انسان را در ماه رجب به سمت برادر وسط یعنی شعبان و برادر وسط به سمت برادر بزرگ تر یعنی رمضان هدایت می‌کند و کار تقسیم میراث امامت، نبوت و میراث الهی در این سه ماه ، ماه رجب ماه آقا امیرالمومنین(علیه‌السّلام) توسط برادر کوچکتر، ماه شعبان ماه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) توسط برادر وسطی و ماه رمضان ماه خدا تقسیم میراث به عهده برادر بزرگ است. بنابراین وقتی ما می‌خواهیم به ماه شعبان ورود پیدا کنیم مقدمه و قدم اول این است که در ماه رجب پیش نیازها را رد کرده باشیم و اگر هم رد نکرده باشیم الان هم ملتفت بشویم می‌توانیم برنامه ریزی کنیم، ضمن اینکه به ماه شعبان توجه می‌کنم گذشته‌ی قضا شده‌ی پیش نیازی ماه رجب را هم قضا می‌کنم، روی خودم کار می‌کنم، روی خشوع، تواضع، سکوتم کار می کنم وقتی این سه پایه کاملاً استوار می‌شود آن وقت شما می‌توانی خودت را در ماه شعبان به خدا نزدیک تر احساس کنی لذا در ماه رجب می‌گویی: “یا مَنْ أرجوهُ لکلّ خَیْر”، ای کسی که أرجوهُ، امیدواران امید دارند، یعنی چه؟ یعنی راجع به یک خدایی صحبت می‌کنی که دور است. “یا مَنْ”، ای کسی که. ای کسی که برای چه کسی می‌گویند؟ برای کسی که یا غایب یا دور است.

در ماه رجب این گونه شروع می‌کنی ولی وقتی به ماه شعبان می‌رسی این گونه شروع می‌کنی؛ “اللّهمّ صَلّ عَلی مُحَمد و آل مُحَمد، واسْمَعْ دُعائی”. فرق واسْمَعْ دُعائی با واسْمَعْ دُعائَنا چیست؟ واسْمَعْ دُعائی یعنی من و تو تنها هستیم. وقتی که ما به خدا نزدیک می‌شویم ادبیات معصوم در گفتمان و صحبت با خدا تغییر می‌کند. وقتی که به اینجا می رسد می گوید: واسْمَعْ دُعائی، خدایا گوش کن. چرا گوش کنم؟ برای اینکه من در ماه رجب یا همین الان یا در برنامه ریزی زندگی ام بر روی سه صفت به شدّت مهم الهی کار کردم. یعنی تواضع کار هر کس نیست، خشوع ابداً کار هر کس نیست، سکوت که اصلاً جزء محالات است؛ یعنی وقتی انسان به نقطه سکوت می رسد، عرفای ما سکوت را جزء قدم‌های آخر عرفان می‌دانند.

 

 

این روزها حواستان به سه قلوهای معنوی باشد

 

کسی که بتواند خودش را جمع کند، کنترل کند، حرف نزند، خیلی سخت است. شما یک وقتی امتحان کنید، می‌توانید سی نفر بشوید و یک آدم خیلی حَلیمی را گیر بیاورید، رد بشوید و ناسزا بگویید. یکی اولی، یکی دومی، یکی سومی و… فکر می‌کنید چقدر می‌تواند تحمل کند؟ با اینکه این ناسزا هیچ سیخی به این شخص نمی‌زند، همین آدم ممکن است اگر هر کسی رد بشود یک سوزن به او بزند ضمن اینکه تحمل می‌کند، اثر دردِ سوزن‌های بعدی کمتر هم می شود ولی شنیدن یک ناسزا و حلم ورزیدن سخت است. جزء افتخارات اهل بیت(ع) ما این بود که می‌گفتند ما حَلیم هستیم و جزء افتخارات امیرالمومنین(علیه‌السّلام) این است که من حلیم هستم و اگر می‌خواهید مانند من باشید، یاد بگیرید سریع جواب ندهید، هرچه به دهنتان آمد نگویید، یاد بگیرید زود عکس العمل نشان ندهید، یاد بگیرید روی نفستان کنترل داشته باشید.

 

سکوت قدم آخر

 

سکوت جزء قدم‌های آخر است، بنده‌ای که به این نقطه می‌رسد خداوند وقتی می‌بیند بنده به درجه‌ای از معنویت و الوهیت رسیده و به درجه تقربش به خدا نزدیک شده که این بنده دارای چیست؟ دارای شرح صدر است یعنی کاملاً در اختیار خودش است. کجا می‌توانم بگویم، باید بگویم. کجا نمی‌توانم، نمی‌گویم. کجا اذیت می‌شوم نمی‌گویم، حرف نمی‌زنم، سکوت می‌کنم. وقتی می‌بیند به این جا می‌رسد می‌گوید این بنده الان لیاقت دارد که ما یک گفتمان دو نفره با هم داشته باشیم.

بنده من می‌خواهی دعا بکنی این گونه شروع کن: “واسْمَعْ دُعائی إذا دَعَوْتُک، خدایا بشنو، دارم با تو حرف می‌زنم. این معنی فارسی است. “واسْمَعْ ندایی إذا نادَیْتُک” صدات که می‌زنم سریع جواب بده .این خودمانی شدن من و شما در ماه شعبان، اگر ابتدایی باشد، استارتی باشد یعنی من و شما دینداری را از ما شعبان شروع کنیم، سودی ندارد. باید برگردی اول ماه رجبت را قضا کنی، دینداری از وسط راه سود ندارد لذا ماه شعبان ماه وسط است.

عده‌ای هستند در ماه سوم که ماه آخر است تا شب نوزدهم متوجه خدا نیستند! ما نگفتیم خدا در را بسته است، داریم راجع به یک تقرب، یک سلوک، یک بچه حزب الّلهی که همیشه پای کار خداست صحبت می‌کنیم نه برای کسی که یک شب قدر یک دفعه یادش می آید که شب قدر شد به مسجد برویم! خدا به این هم یک لطفی می‌کند اما کسانی که یک عمر دوست دارند با خدا و با حسین(علیه‌السّلام) و با اهل بیت(علیهم‌السّلام) باشند، این ها آدم‌هایی هستند که مقداری راجع به اوقات معنوی و تقویم‌های معنویشان بیشتر دقت می‌کنند.

چند سال پیش کتاب تقویم معنوی از کارهای آستان قدس رضوی را خدمتتان معرفی کردم، الان هم فکر می‌کنم چاپ پنجاه، شصتم آن است که البته یک نگاهی هم به رساله لقاء الله آمیرزا جواد آقا دارد. تقویم معنوی شیعه را در آورده است، برای تمام روزهای قمری و سال شما یک تکالیفی است که بعضی از روزها ده دقیقه است، بعضی از روزها پنج ساعت است قرار نیست هر پنج ساعتش را انجام بدهی ولی اینکه من مثل دیشب پریشب باز کنم ببینم شب جمعه آخر، شب جمعه اول ماه شعبان، شب جمعه آخر ماه رجب، این یک فرق‌هایی دارد و ملتفت این قضیه باشند خیلی مهم است.

 

نماز شب خواندن را برای خودتان غول نکنید

یکی از دوستان سه شنبه، چهارشنبه به من می‌گفت، سیستم کاری من طوری است که شب ها بیدارم، شیفت کاری من این است که شب ها بیدارم، الحمدلله خدا توفیق داده همیشه نماز صبح را اول وقت می‌خوانم و می‌خوابم، همین توفیق باعث شده بقیه نمازهایم را هم، اول وقت بخوانم. بعد چیزی در ذهنم گذشت و به نظرم رسید که یک جوری به این شخص باید برسانم، به هر حال آدم وظیفه دارد، الان هم در جلسه نشسته، گرچه این جمع الحمدلله رب العالمین اغلب شب ها بیدارند، گفتم که یک زمانی می آید نمی‌توانی شب ها بیدار باشی، نمی‌توانی چون زندگی ات اجازه نمی دهد، الان زندگی ات به گونه ای تنظیم شده که شب ها بیدار بمانی، یک زمانی نمی‌توانی بیدار باشی و بعد چقدر غصه می‌خوری شب هایی که بیدار بودی و یک شبش نماز شب نخواندی! برای یک شبش چقدر غصه می‌خوری که توفیق بود بیدار بمانی، سر کار بودم روی بلدوزر بودم، پشت تریلی بودم، در قایق و ناوگان بودم، ارتش و…، مگر نماز شب خواندن چیست؟ مگر برای خواندن نماز شب باید رو به قبله بایسی؟ مگر برای خواندن نماز شب باید وضو داشته باشی، با تیمم بر روی لباست هم می‌توانی ولی یک زمانی می آید بابت یک شبی از آن شب‌ها که نماز شب نخوانده بودی به فرض  اینکه همه را خوانده ای، آن یک شب را شما خیلی اذیت می شوی.

 

 

این روزها حواستان به سه قلوهای معنوی باشد

 

بعضی‌ها برای نماز شب اینقدر آداب راه انداخته اند که آخر هم نمی توانند انجام بدهند، باید بلند بشوم، قطر جانمازم چهار سانت باشد، رو به قبله باشم، گل یاس آن روز را باید داشته باشم، تسبیح فلان داشته باشم و… در صورتی که همان جایی که نشستی، موقع راه رفتن، گشتن می‌توانی نماز شبت را بخوانی. موضوع چیست؟ موضوع این است که آدم چند درصد از آن بهره وری لازم را می تواند ببرد؟ برخی این گونه اند؛ نجف یا کربلا باشم، نصف شب حرم بروم، قبل از اذان صبح باشد، همزمان با نماز شب امام زمان(عج) باشد، یازده رکعتش کامل باشد، قنوتش چهل و پنچ دقیقه طول بکشد، غسل زیارت کرده باشم یا این صد در صدی را می‌خواهد یا اصلا نمی‌خواند!

نمی توانی نماز شب ده درصدی، بیست درصدی بخوانی؟! مرحوم آیت الله شاه آبادی می‌فرمودند: البته این مربوط عرف آن زمان است، نمی توانی شب بلند بشوی و بگویی: یا الله؟ مثلاً یک یا الله بگویی و بعد به هوای چاق کردن قلیان بلند شوی، در مسیرش دو رکعت با خدا حرف بزنی؟

یعنی وقتی ما می‌خواهیم با خدا دو نفره صحبت بکنیم اول خدا از ما سؤال می‌کند بنده من تکلیف ارتباط عشقی و محبتی من و تو، در ایام مختلف سال چیست؟ من از تو این توقع را ندارم که همیشه سه شبانه روز اعتکاف کنی، من از تو این توقع را دارم که در روز حواست باشد امروز با من چه ارتباطی داشتی بعد می‌توانی با خدا خودمانی بشوی.

 

رعشه از ارتباط نزدیک با خدا

 

خدا همه شهدا را رحمت و درجاتشان را متعالی کند، در دست نوشته‌های شهید هادی اخباری، تکرار مکررات است اما باید گفته بشود تا در اذهان حک گردد، بعد از شهادتش نوشته بود از وقتی به جبهه آمدم، فهمیدم مفاتیح الجنانی است و مناجات شعبانیه‌ای دارد که امام توصیه کرده نه ماه شعبان بلکه فرموده اند هر سه‌شنبه بخوانید، بچه‌های جبهه هم مقید بودند و می‌خواندند، به دلم مانده یک بار بتوانم مناجات شعبانیه را کامل ختم کنم! اینقدر این مناجات سنگین است که اصلاً نمی‌توانم آن را هضم کنم. یک مرتبه یادم است صفحه دوم مناجات این بزرگوار غش کرد و او را بردند، اینقدر گریه می‌کرد که می‌افتاد. چرا؟ برای اینکه وقتی می‌گوید”واسْمَعْ دُعائی إذا دَعَوْتُک، واسْمَعْ ندایی إذا نادَیْتُک و أقْبِل عَلیّ” وقتی می گوید من را بغل کن، آدم از فکر اینکه خداوند تبارک و تعالی اینقدر به ما نزدیک شده، رعشه به تنش می‌افتد.

 

 

این روزها حواستان به سه قلوهای معنوی باشد

 

باور کنید خیلی از ما اگر نزدیکی به خدا را در خواب ببینیم یعنی در خواب احساس کنیم به خدا نزدیکیم نمی توانیم تحمل کنیم. خواب حجت نیست، قبل از اینکه خواب ببینم داشتم به جملات اول کتاب سیاحت غرب فکر می‌کردم که چرا مرحوم آقای قوچانی این گونه شروع کرده: بسم الله الرحمن الرحیم و من مُردم! گفتم یعنی اینکه اینقدر مُردن ناگهانی است که آقای قوچانی نمی‌گوید و من مریض شدم، حواسم جمع شد که شاید بمیرم، بعد افتادم و خانواده آمدند، دکتر رفتیم و… یعنی اگر سرطان هم داشته باشم، پای مرگ هم باشم آدم اصلاً فکر نمی‌کند الان می خواهد بمیرد و من مُردم!

دیروز از راننده شهید حاج عبدالله اسکندری شنیدم که وسط این هیر و بیری که معلوم نیست چه خبر است، معلوم نیست امن است یا نه، صبح به راننده اش می گوید من امروز شهید می شوم! این یعنی چه؟ مگر می شود؟! آقای نجفی قوچانی می گوید: و من مُردم بعد یک جوان، یک رزمنده، صبح، فردا صبح، پس فردا صبح خبر می دهد من دارم شهید می‌شوم! این ها حجاب‌های نورانی از جلوی چشمشان کنار رفته است.

 

شروط خودمانی شدن با خدا 

شرط اولش این است که آدم اول ثابت کند ما با خدا پسرخاله هستیم، وقتی پسرخاله گی اثبات شد، ادبیات آدم ها فرق می کند. داستانی که مولوی به اسم موسی و شبان می گوید، این داستان که اصالت ندارد، در ذهن مولوی گذشته و داستان موسی و شبان را اختراع کرده است یعنی این داستان هیچ سندیت روایی، حدیثی ندارد ولی درست است. می گوید: تو کجایی که شوم من چاکرت، چارقت دوزم کنم شانه سرت، این ادبیاتش با ادبیات من با خدا فرق می کند. بعضی‌ها به یک درجه‌ای می رسند که ما درون را بنگیریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را. یعنی چه؟ یعنی این درونش به یک جایگاهی رسیده که این ادبیاتش با من هر چه باشد زیاد فرق نمی‌کند لذا معصومین(ع) خیلی مواقع در ادبیاتشان با خدا ضمیر مفرد به کار می برند، خیلی راحت برای اینکه می گویند اینجا می شود این کار را انجام داد.

– شرط بعدی این داستان چیست؟ شرط این نزدیکی و خودمانی بودن با خداوند تبارک و تعالی در عبارات بعدی مشخص‌تر می‌شود، “فَقَدْ هَرَبْتُ الیْک”. چرا در خانه خدا آمدی؟؟ این چرایی آمدن خیلی در نحوه ارتباطی من و شما و خداوند تبارک و تعالی تأثیر دارد. چرا امشب آمدی؟ خانه بودیم، هیچ خبری نبود، فوتبال هم که نداشت، جام جهانی هم که شروع نشده، سریال هم ندارد، پدر هم که اذیتمان کرده، مادر هم که گیر داده، الان اگر نیایم باید به خانه عمه بروم، حوصله هم ندارم اصلاً اوضاع مناسب نیست، دوستان هم که هستند پس کانون برویم، شاهچراغ برویم، برویم یک دوری بزنیم. بعضی از ارتباط‌های ما با خداوند تبارک و تعالی، توفیق‌های اجباری است که بسیار هم شاکریم ولی این ارتباط از این ارتباط‌های نزدیک پسرخاله گی نیست.

یک عده‌ی دیگر فقط و فقط در اوقاتی که احساس می‌کنند به خداوند تبارک و تعالی نیاز دارند می روند، باز از این هم شاکریم. که می گوید: ” انتم الفقراء الی الله”. من وقتی فقر  را احساس می‌کنم، به سمت خدا احساس نیاز می‌کنم که خیلی خوب است. خوب است از آن جهت که وقتی کارمان گیر می‌کند، جای دیگری را در نمی زنیم.

 

سخنرانی‌ حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
شرح مناجات شعبانیه – ۳/۱۰/۹۳

منبع:سایت باحجاب

۰

مبارزه با تحریف؛ مهمترین اقدام حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام

بانک فیلم زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب

مبارزه با تحریف؛ مهمترین اقدام حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مردادماه سال ۶۶ در یکی از خطبه‌های نماز جمعه تهران به تشریح ابعاد زندگی حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام پرداختند. ایشان با ذکر این نکته که خط اصلی زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام مبارزه با دشمنان خدا و طاغوت‌‌ها بوده و باید به عنوان زندگی یک انسان دویست و پنجاه ساله تفسیر شود، مبارزه با تحریف معارف و احکام اسلامی و نیز ایجاد تشکیلات بین شیعیان را دو اقدام مهم امام باقر علیه‌السلام عنوان کردند.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره‌ی اهمیت اقدامات امام باقر علیه‌السلام را در آستانه‌ی سالروز ولادت آن حضرت منتشر کرد.
۱

انسان ۲۵۰ ساله | امام باقر علیه‌السلام و مبارزه‌ی فرهنگی

زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب

انسان ۲۵۰ ساله | امام باقر علیه‌السلام و مبارزه‌ی فرهنگی

رهبر انقلاب اسلامی: مبارزه با تحریف، در دوران امام باقر (علیه‌السلام) از همیشه‌ی پیش از زمان آن حضرت گسترده‌تر انجام شد... مبارزه‌ی فرهنگی یعنی تلاش برای تغییر فرهنگ حاکم بر ذهنهای مردم، تا راه را برای حکومت الهی هموار و بر حکومت طاغوتی ببندند و امام باقر (علیه‌السلام) این کار را شروع کرد. باقر علم‌الاولین یعنی این. ایشان شکافنده‌ی حقایق قرآنی و دانشهای اسلامی بودند.۶۶/۵/۹

۰

توصیه‌های عملی برای ماه رجب و ماه شعبان

قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب

توصیه‌های عملی برای ماه رجب و ماه شعبان

توصیه‌های عملی برای ماه رجب و ماه شعبان

«ماه رجب، ماه شعبان، یک آمادگاهی است برای اینکه انسان در ماه مبارک رمضان -که ماه ضیافت الهی است- بتواند با آمادگی وارد شود. آمادگی به چیست؟ در درجه‌ی اول، آمادگی به توجه و حضور قلب است؛ خود را در محضر علم الهی دانستن، در محضر خدا دانستن، همه‌ی حالات خود را، حرکات خود را، نیّات خود را، خطورات قلبی خود را در معرض و محضر علم الهی دانستن؛ در درجه‌ی اول، این مهم است.» ۱۳۹۲/۰۲/۲۵ می‌توان با به‌جای آوردن اعمال سفارش‌شده در این دو ماه، سهمی از این آمادگی را به‌دست آورد و بهره‌ای بهتر از ماه مبارک رمضان کسب نمود.
پایگاه‌ اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی ورود به ماه‌های رجب و شعبان، گزیده‌ای از توصیه‌های عملی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای این دو ماه بافضیلت را منتشر می‌کند.

  توصیه‌های عملی برای ماه رجب و ماه شعبان
براساس بیانات رهبر انقلاب
ماه رجب

 در ماه رجب به ذکر، دعا و توسل اهمیت بدهید

 از دعاهای ماه رجب معارف الهی را یاد بگیرید

 از هر ساعت ماه رجب برای جلب توجه خدا استفاده کنید

 توسلات خود را هر چه میتوانید بیشتر کنید

 در ماه رجب دائم استغفار کنید

 جوانها از سنت حسنه‌ی اعتکاف در ماه رجب بیشتر استفاده کنند

 ماه رجب بیشتر ماه نماز است

از ماه رجب برای تقویت بُعد معنویّت‌گرایتان بهره ببرید
ماه شعبان

 ماه شعبان بیشتر ماه دعا و روزه است

 رابطه‌ی خودتان را با خدا به‌وسیله‌ی دعا و ذکر تقویت کنید

 حقیقتاً از دل، با خدا مناجات کنید

 با دعای کمیل و مناجات شعبانیه مأنوس بشوید

 
توصیه‌های ماه رجب:
* در ماه رجب به ذکر، دعا و توسل اهمیت بدهید
الان در ماه رجب هستیم؛ ماهی که روزهای متبرّکی دارد. از این ایام استفاده بردن و معنویت را تقویت کردن و با خدا ارتباط برقرارکردن و ذکر و دعا و توسّل را اهمیت دادن از وظایف است. تقویت ارتباط خود با خدا؛ تلاش در مسائل دنیایی - اعم از فراگیری علم و دانش و کوشش در راه سازندگی - آگاه بودن از مسائل سیاسی و اقتصادی و مهمتر از همه، حفظ آن امید، عوامل و ویژگیهایی است که ان‌شاءاللَّه در آینده - آینده‌ای نه چندان دور - همه روی زمین را به نور جمهوری اسلامی منوّر خواهد کرد و بشریت را از برکات اسلام برخوردار خواهد ساخت و ملت ایران را - همچنان که خدای متعال به مسلمانان وعده فرموده است - شاهدِ یکپارچگی و وحدت بشریت در روی زمین قرار خواهد داد.
بیانات در دیدار مردم قم‌ ۱۳۷۱/۱۰/۱۹
 
* از دعاهای ماه رجب معارف الهی را یاد بگیرید
امروز جامعه‌ی انقلابی ما، مردم مؤمن ما، نیاز به این دارند که این آرامش را، این سکینه را، این طمأنینه و وقار را در خودشان هرچه بیشتر به وجود بیاورند. «الا بذکر الله تطمئن القلوب». یاد خداست که دلها را در ماجراهای طوفانی دنیا و زندگی حفظ میکند. یاد خدا را مغتنم بشمارید. ایام ماه رجب نزدیک است. دعاهای ماه رجب یک دریائی از معرفت است. در دعا فقط این نیست که انسان دل را به خدا نزدیک میکند؛ این هست، فراگیری هم هست. در دعا هم تعلیم است، هم تزکیه هست. دعا هم ذهن را - این دعاهای مأثور از ائمه (علیهم‌السّلام) - روشن میکند، حقایقی را، معارفی را به ما می‌آموزد که در زندگی به آنها نیاز داریم، و هم دل را متوجه به خدا میکند. ذکر الهی را خیلی باید مغتنم بشمرید.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۸۸/۰۳/۲۹
 
* از هرساعت ماه رجب برای به‌دست آوردن توجه الهی استفاده کنید
ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد. بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است.
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۳۶۹/۱۱/۱۹
 
* توسلات خود را هرچه میتوانید بیشتر کنید
باید همه به یکدیگر تبریک عرض کنیم [این‌] توفیق الهی را که توانستیم بار دیگر وارد ماه رجب بشویم. ماه رجب یک فرصت تقرّب به ارزشهای الهی و تقرّب به ذات مقدّس پروردگار و فرصت خودسازی است. این ایّامی که در روایات ما به‌عنوان ایّام برجسته معرّفی شده‌اند، اینها همه فرصتند؛ هر فرصتی هم نعمت است و هر نعمتی هم نیازمند شکر و سپاس است. شکر و سپاس نعمت هم این است که انسان نعمت را بشناسد، بر طبق اقتضای این نعمت رفتار کند، از آن بهره ببرد، نعمت را از خدا بداند و آن را در راه خدا به کار ببرد؛ ماه رجب از این نعمتها است. بعد هم ماه شعبان است که آن هم نعمت دیگری است و این دو ماه از نظر کُمَّلین و اهل توحید و اهل معنا مقدّمه‌ی ماه رمضانند؛ و ماه رمضان ماه عروج است، ماه رفتن به معراج است، ماه تزکیه است، ماه تصفیه است که همه‌ی ما به اینها احتیاج داریم. از ماه رجب قدردانی کنید؛ در این ماه توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه میتوانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید؛ این تلاشی که میکنید، این زحمتی که میکشید، برای خدا قرار بدهید.
بیانات در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
 
* در ماه رجب دائم استغفار کنید
ماه رجب فرصت خوبى است؛ ماه دعاست، ماه توسل است، ماه توجه است، ماه استغفار است. دائم هم باید استغفار کنیم. هیچ کس هم خیال نکند که من از استغفار مستغنى‌ام. پیغمبر خدا میفرماید که: «انّه لیغان على قلبى و انّى لأستغفر اللَّه فى کلّ یوم سبعین مرّة». بلاشک پیغمبر هم حداقل روزى هفتاد مرتبه استغفار میکرد. استغفار براى همه است؛ بخصوص ماها که در این تحرکات مادى، در این دنیاى مادى غرقیم و آلوده‌ایم. استغفار بخشى از این آلودگى را پاکیزه میکند و از بین میبرد. ماه استغفار است؛ ان‌شاءاللَّه فرصت را مغتنم بشماریم.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى ۱۳۸۸/۰۴/۰۳
 
* جوانها از سنت حسنه اعتکاف در ماه رجب بیشتر استفاده کنند
در نیمه‌ی این ماه، جوانان ما سالهائی است که این سنت حسنه را در کشور  رائج کرده‌اند؛ سنت اعتکاف را، رفتن در مساجد را، روزه گرفتن را. واقعاً چقدر منظره‌ی زیبا و معطّری است که جمع کثیری از جوانهای ما برخلاف سیره‌ی متعارف جوانهای دنیا که غرق در شهوات و تمایلات نفسانی هستند، روزها و شبهائی را روزه بگیرند؛ بروند در یک مسجدی بنشینند، اعتکاف کنند؛ شب و روزشان را ذکر و فکر و شنیدن معارف الهی و شنیدن احکام و مذاکره‌ی علم حقیقی - که علم توحید است - قرار دهند؛ این خیلی چیز مهمی است. اینها از برکت انقلاب است. قبل از انقلاب، ما در این ایام نیمه‌ی ماه رجب ندیده بودیم یا خیلی بندرت میدیدیم که کسانی بروند اعتکاف کنند. غالباً همه‌ی ماها، همه‌ی مردم غافل بودیم از این روزنه‌ی رحمت الهی. بنده در مشهد که اصلاً ندیده بودم؛ در قم هم یک تعداد معدودی، یک چند نفر طلبه در مسجد امام میرفتند و ایام نیمه‌ی ماه رجب اعتکاف میکردند. امروز شما نگاه کنید؛ نه فقط مساجد جامع، نه فقط مساجد بزرگ، نه فقط در یک شهر و دو شهر، بلکه در همه‌ی کشور، در همه‌ی شهرها، در همه‌ی مساجد، جوانهای ما، مردان ما، زنان ما، دختران ما، پسران ما میروند صف میکشند، اسم مینویسند، برای اینکه به آنها فرصت داده شود که در این مسجد، در آن مسجد، سه روز روزه بگیرند و اعتکاف کنند؛ این خیلی برای یک ملت حائز ارزش است، این خیلی مهم است. اینها هست. این ماه رجب است؛ از این فرصتها استفاده کنید. جوانها! شما بیشتر استفاده کنید. دلهای پاک شما، جانهای باصفا و نورانی شما آماده‌ی تلألؤات و تشعشعات رحمت الهی و توجهات الهی است؛ این را قدر بدانید.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ ۱۳۹۲/۰۲/۲۵
 
* ماه رجب بیشتر ماه نماز است
برای این‌که انسان بتواند وقتی وارد این تالار (ماه رمضان) شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجی و گولی نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهی به دوروبر کند و استفاده‌ای ببرد و برای این‌که این آمادگی در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار داده‌اند؛ رجب یک‌جور، شعبان یک‌جور دیگر. رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است.
بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳
 
* از ماه رجب برای تقویت بُعد معنویّت‌گرایتان بهره ببرید 
یک کلمه در باب ماه رجب عرض بکنیم. یک بُعد لطیف معناگرا در هر انسانی وجود دارد. خب، انسان مجموعه‌ی ابعاد مختلف است؛ غرایز هست، امیال هست، نیازها هست؛ یک بُعد، بُعد معناگرا است در هر انسانی، همه‌ی انسانها. این بُعد، بُعد بسیار لطیفی است و در سنین جوانی لطافت این بُعد و شفّافیّتش بیشتر و زلال‌تر است. این بُعد را اگر ما آحاد بشر بتوانیم در خودمان تقویت کنیم، بقیّه‌ی ابعاد ما را هدایت خواهد کرد. نه اینکه بُعد معنوی و معناگرا جلوی غرایز را، جلوی نیازها را، جلوی تعقّل و خردورزی را بگیرد؛ نه، همه‌ی اینها به جای خود محفوظ است، این بُعد معنویّت و معناگرایی در انسان همه‌ی این ابعاد دیگر را هدایت میکند، اگر در ما باقی بماند، اگر تقویت بشود. آدمهای خبیثی که در دنیا مشاهده میکنید که یا ظالمند، یا سفّاکند، یا پول‌پرستند، یا شهوت‌پرستند، یا شکم‌پرستند و ابعاد مادّی بر وجود اینها غلبه کرده، اینها کسانی هستند که آن بُعد معناگرا را، معنویّت‌گرا را در خودشان رشد ندادند، بتدریج ضعیف شده و از بین رفته. من به شما جوانها عرض میکنم از ماه رجب استفاده کنید، بهره ببرید برای تقویت این بُعد معنویّت‌گرا.
یاد خدا، ذکر خدا، دعاهایی که وارد شده، توجّه به مضامین این دعاها، تلاوت قرآن، نماز اوّل وقت، پرهیز از گناه، اخلاق نیک، در این ماه فرصتهای بزرگی است که در اختیار همه‌ی ما هست امّا شما جوانها از این فرصتها بهتر میتوانید استفاده کنید؛ درست مثل این فرصتهای مادّی.
بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان ۱۳۹۵/۲/۱

توصیه‌های ماه شعبان:
* رابطه خودتان را با خدا به‌وسیله دعا و ذکر تقویت کنید
به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روز به روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شما را از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات باز بدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل‌زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه؛ این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها میخوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی میداشتند و همه‌ی شعبانها در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات میخوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»؛ سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.
بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت ۱۳۸۶/۰۶/۰۴
 
* حقیقتاً از دل، با زبان مناجات با خدا حرف بزنید
 شاید در ماه شعبان، بتوانیم با ذخیره‌ای که از این ماه گرفته‌ایم، آن مناجات پرسوز و گداز و پر مضمون را با نفس حقیقی بخوانیم - نه‌فقط الفاظ آن را مرور کنیم - و حقیقتاً از دل، با زبان آن مناجات با خدا حرف بزنیم، و اگر ان‌شاءاللَّه این همه فراهم شد، در ماه رمضان، آماده‌ی ورود بر سر سفره‌ی ضیافت الهی شویم و در اوج قله‌ی آن ماه، شایسته‌ی ورود به لیلةالقدر گردیم.
 شما برادران عزیز، جزو بهترین کسانی هستید که میتوانید از این سفره‌ی انعام الهی که در ماههای رجب و شعبان و رمضان گسترده است، استفاده کنید. علت این است که در این میدان، آن‌که تلاش بیشتری میکند؛ آن‌که طهارت و صداقت بیشتری برای خود ذخیره میکند و آن‌که کار بیشتری در مقابل برداشت کمتر ارائه میدهد، مقربتر و موفقتر است. او بیشتر محل تلألؤ انوار الهی قرار میگیرد.
بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایى ‌۱۳۷۱/۱۰/۲۳
 
* با دعای کمیل و مناجات شعبانیه مأنوس بشوید
این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضوان‌الله‌علیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان می‌آید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که می‌دانید اصلاً ورود اصلی‌اش مال شب نیمه‌ی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد می‌کشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد می‌کشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.
باید با اینها مأنوس بشویم و قدری دلمان را نرم کنیم. این دل چیز عجیبی است؛ گاهی اوقات به وسیله‌یی که انسان را به اوج آسمانها و اوج معنویت می‌برد، تبدیل می‌شود؛ گاهی هم بعکس، به سنگ سنگینی تبدیل می‌شود که بسته شده به پای انسان و انسان را تا اعماق آب، تا اعماق دره فرو می‌برد؛ غرق می‌کند؛ پدر انسان را درمی‌آورد. اگر دل را به پول و به شهوت جنسی و به مقام و به این چیزها دادید، این همان سنگ سنگین است؛ دل دیگر نیست.
بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات ۱۳۸۳/۰۷/۱۳
۰

روایت یک شهید زنده را بخوانید

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

روایت یک شهید زنده را بخوانید

«آقا گفتند ما یک قفسه‌ی کتاب داریم در کنار اتاق خودمان که در آن چند صد جلد کتاب وجود دارد، من بعضی وقت‌ها آن‌قدر مشغله‌ام زیاد است که رویم را از کتاب‌ها برمی‌گردانم تا آن‌ها را نبینم و به کار‌های اجرایی برسم. چند هفته قبل به صورت اتفاقی کتاب شما را دیدم و آن را خواندم.»
این جملات شرح نخستین آشنایی رهبر انقلاب با کتاب «وقتی مهتاب گم شد» است که به نقل از علی خوش لفظ راوی کتاب بیان شده است، او برای نخستین بار در تاریخ ۹۵/۱۰/۱۶ همراه با جمعی از نویسندگان دفاع مقدس میهمان رهبر انقلاب می‌شود. دو روز پس از این دیدار بود که رهبر انقلاب دو یادداشت را به عنوان تقریظ بر کتاب وقتی مهتاب گم شد مرقوم فرمودند. پس از نگارش تقریظ هم رهبر انقلاب در دیداری جداگانه میزبان علی خوش لفظ و خانواده‌ی محترم‌شان بودند. همچنین در بهمن ماه ۹۵ بود که حضرت آقا در تقریظ بر کتاب «آب هرگر نمی‌میرد» از علی خوش لفظ و حمید حسام نام بردند تا اشاره‌ای مجدد به کتاب وقتی مهتاب گم شد داشته باشند. با این همه اما گویی تاثیر کتاب و شخصیت راوی آن اندازه زیاد بود که در دیدار رهبر انقلاب با شاعران مذهبی‌سرا و همچنین دیدار با دست‌اندرکاران راهیان نور نامی از علی خوش لفظ و کتاب‌شان، به میان آمد و حتی لحظاتی رهبر انقلاب را تحت تاثیر قرار داد. مجموعه‌ی این توجهات از سوی رهبر انقلاب بود که کتاب وقتی مهتاب گم شد را از سایر آثار دفاع مقدس و حتی آثاری که ایشان بر آن‌ها تقریظ نوشته‌اند، متمایز کرد. این کتاب را باید خواند، زیرا:


 روایت زندگی یک بسیجی
راوی یک نیروی اطلاعات و عملیات است. جدا از آنکه راوی صادقانه از ‌‌‌‌‌‌زندگی خود، شیطنت‌های کودکانه‌‌ی قبل از انقلاب، غرور جوانی‌ و حوادث طاقت فرسای جنگ تحمیلی سخن می‌گوید؛ توصیف شبهای شناسایی، التهاب عبور از میدان مین، جستجوهای مخفیانه برای یافتن راه‌هایی که بشود رزمندگان را تا پشت سر بعثی‌ها برد، گرفتار شدن در تله‌ها و کمین‌ها و شهادت دوستان در برابر چشم، از بخش‌های برجسته این کتاب است.
اگر «وقتی مهتاب گم شد» را به عنوان یک روایت از دفاع مقدس بدانیم، می‌توان آن را مصداق اعلای مکتوبی از سفارش رهبر انقلاب در دیدار راهیان نور دانست: «محتوای گزارش بایستی پُر از تبیین، پُر از معرفت، پُر از بیان حقایق، پُر از نقاط برجسته و مثبت دوران دفاع مقدّس و ارزش‌های دفاع مقدّس باشد؛ ... البتّه من نمیگویم اغراق کنید. ... هیچ لزومی ندارد مبالغه کنیم. ... نخیر، از همین جنس ماها بودند، منتها بهتر از ما راه را شناختند، بهتر از ما زندگی را فهمیدند، اقبال بیشتری داشتند، توسّل بیشتری داشتند، خدای متعال هم به آنها توجّه بیشتری کرد و آنها را از سرچشمه‌ی لطف و فضل خودش سیراب کرد. ۹۵/۱۲/۱۶»

 انقلاب قلب‌ها
وقتی مهتاب گم شد، زندگی یک انسان معمولی را روایت می‌کند. فردی که با وقوع انقلاب، دچار یک تحول درونی می‌گردد و به یکباره راهی جبهه‌ می‌شود. با ورود به جبهه است که علی خوش لفظ نوجوان به دلیل شجاعت و جسارتش مشهور می‌شود و نامش بر سر زبان‌ها می‌پیچد تا در شانزده سالگی‌ نیروی اطلاعات عملیات حاج احمد متوسلیان ‌شود.
روایت زندگی او، روایت چگونگی تاثیر انقلاب بر قلب‌ها و چگونگی شکوفایی استعداد‌ها در دفاع مقدس است. امری که رهبر انقلاب درباره‌ی آن فرمودند: «در مورد استعداد اشخاص به نظر من این نکته‌ی مهم و قابل توجهی است که به آن توجه نمیشود؛ ... آن این است که دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بروز کند. ... این خیلی مهم است. ۹۲/۹/۲۵»

سفر من الخلق الی الحق
وقتی مهتاب گم شد را می‌توان شرح عملی یک حرکت عارفانه دانست. در حقیقت بیش از آنکه این کتاب به ویژگی‌های جنگ بپردازد، شرح سفر عارفانه‌ی من الخلق الی الحق، علی خوش لفظ است. هنگامی که او از رفیق و مرادش شهید چیت سازیان درس می‌گیرد که برای عبور از سیم‌خاردارهای دشمن باید از سیم‌خاردارهای نفس خود عبور کند و راه صبر و گمنامی را در پیش ‌گیرد؛ همین صبر بر مصائب و آلام است که باعث شد رهبر انقلاب او را شهید زنده خطاب کنند. در حقیقت دلیل سفارش و تاکید رهبر انقلاب بر خواندن این کتاب را نیز باید در همین نقطه جستجو کرد: «شهیدان حامل بشارتند. ... شهیدان به ما می‌گویند شما خوف و حزن نداشته باشید. دلسردی و نومیدی نداشته باشید. ... برکات الهی را در مقابل چشم ما نگه می‌دارند و این آن چیزی است که ما امروز به آن احتیاج داریم . ۹۵/۷/۵»
وقتی مهتاب گم شد شرح بشارت یک شهید زنده است به جامعه، تا مبادا از یاد خدا و نصرت الهی غافل شود، کتابی که اگر یک نفر آن را بخواند، متحول می‌شود و اگر هزاران نفر آن را بخوانند، هزاران نفر متحول خواهند شد. بنظر می‌رسد ایام فراغت نوروز، فرصتی مناسب برای عمل به توصیه رهبر انقلاب برای مطالعه  وقتی مهتاب گم شد، باشد.

۰

انسان ۲۵۰ ساله | حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، دریای پهناور تلاش و مبارزه

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

انسان ۲۵۰ ساله | حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، دریای پهناور تلاش و مبارزه

فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللّه‌علیها که الگوست، در دوران کودکی، در بعد از هجرت پیغمبر به مدینه، در داخل مدینه و در ‌همه‌ی ‌حوادث سیاسی اجتماعی حضور داشت، این نشان‌دهنده نقش ‌زن در نظام اسلامی است.

این زندگی، از جهت ‌ «جهاد و ‌مبارزه و کار انقلابی» ‌، «صبر انقلابی» ‌، «درس و فراگیری و آموزش» ‌ و «سخنرانی و دفاع از نبوّت و امامت ‌و نظام اسلامی» ‌ دریای پهناوری از تلاش و مبارزه و کار و در ‌‌نهایت هم شهادت است.
۱۳۷۹/۶/۳۰‌ و ‌۲۶/۱۰/‌۱۳۶۸a

۱

سبک زندگی خانوادگی حضرت زهرا(س)

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع دهه فاطمیه

سبک زندگی خانوادگی حضرت زهرا(س)

سبک زندگی خانوادگی حضرت زهرا(س)

رفتار اجتماعی فاطمه (س) درجامعه اسلامی،گویای آن است که آن حضرت در سیره اجتماعی خود بر آن بودند تا الگوی زیست خود را همسان با توده‌های مردم ارائه نمایند. حضرت به‌گونه‌ای می‌زیست که هیچ‌گاه فاصله‌ای بازندگی عامه مردم نداشته باشد.
گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز؛بررسی و شناخت سیره معصومین (ع) به‌عنوان برگزیدگان خداوند و الگوهای شایسته برای پیروی مؤمنان، اهمیت بسیاری دارد. از آن میان، حیات و رفتار اجتماعی آنان به دلیل، اهمیت و نقش امور اجتماع بر رفتارهای جمعی و هدایت بخشی جوامع، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

رویکرد کلی حاکم بر سیره اجتماعی حضرت زهرا(س)، نقش هدایتگری است. گرچه هدایتگری را هم می‌توان به‌عنوان یک نقش مستقل در نظر گرفت، ولی با توجه به اینکه همه نقش‌های دیگر به شکلی زیرمجموعه هدایتگری هم قرار می‌گیرند، هدایتگری به‌مثابه یک فرانقش یا رویکرد در نظر گرفته‌شده است. بدیهی است فرانقش هدایتگری را برای همه سیره‌ها هم می‌توان در نظر گرفت و این فرا نقش، منحصر به سیره اجتماعی نیست.

حضرت فاطمه(س) و کرامت زن در جامعه:

بر اساس گزاره‌های تاریخی و تأکیدات قرآن، پیش از بعثت و در آستانه صدر اسلام، زن در جامعه شبه‌جزیره، از حقوق فردی و اجتماعی برابر و عادلانه برخوردار نبود. او جزو دارایی پدر، شوهر یا پسر خود به شمار می‌رفت. وظیفه زن به دنیا آوردن فرزندان بسیار، به‌ویژه پسران جنگجو بود. همچنین، رفتارهای جاهلانه و تبعیض‌آمیز با دختران وزنان درمواردی به قتل آنان می‌انجامید. حضور فعال زنان خانواده پیامبر(ص) به‌ویژه دختر گرامی‌شان، حضرت فاطمه (ع) در فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در اوج تضاد با نگرش جاهلی به زنان و باهدف ایجاد تحول و کرامت برای زنان و ارتقای جایگاه فردی و اجتماعی آنان بود.

رفتار اجتماعی حضرت در جامعه اسلامی مدینه، گویای آن است که آن حضرت در سیره اجتماعی خود بر آن بودند تا الگوی زیست خود را همسان با توده‌های مردم ارائه نمایند.حضرت به‌گونه‌ای می‌زیست که هیچ‌گاه فاصله‌ای با زندگی عامه مردم نداشته باشد و همه این‌ها گویا سه نکته بود. سه نکته‌ای که  نشان می‌دهد حضرت در جامعه اسلامی از سه منزلت خاص برخوردار بودند:

1.برخورداری از نوعی عصمت و سرشت پاک

2.وابستگی به خاندان رسالت و مادر امامان که مقدارت عالم بعد از آخرین فرستاده خود بر عهده آن‌ها و فرزندانشان قرارگرفته بود

3.شهروند جامعه اسلامی که این مورد خواه یا ناخواه منجر به رفتارهای فردی و جمعی خاصی در جامعه اسلامی می‌گردید.

ساده زیستی حضرت فاطمه(س):

درمجموع گزارش‌های تاریخی آنچه از سیره حضرت فاطمه(س)مشخص می‌شود، این است که حضرت به‌مانند پیامبر(ص) نه دنبال تجمل‌گرایی و اشرافیت بود و نه به دنبال زهد فروشی و دوری از هر آنچه بوی آسایش و زیبا گرایی می‌دهد. برخلاف ادعای برخی از کسان که کم بودن عمر حضرت را دلیل بر تحقیق ناپذیری سیره اجتماعی حضرت می‌دانند، باید گفت باوجود کم بودن عمر حضرت، گزاره‌های معنی‌دار و توجیه‌پذیری وجود دارد، زیرا ایشان به باور ما شیعیان برخوردار از جوهره عصمت‌اند و لذا رفتارهای ایشان فراتر از زمان و زمین و زیست شان شایسته بازخوانی و الگوبرداری است و از سوی دیگر، فراوانی آثاری که در طول تاریخ به‌صورت فزاینده درباره ایشان پدید آمده است، نشاند دهنده این است که زندگی ایشان سرشار از نکاتی است که همواره فهم‌هایی نو متناسب با بایستگی‌های زمانه را برمی‌تابد.نوشتار پیش رو، به بخش‌های کمتر توجه شده از زندگی و سیره اجتماعی حضرت می‌پردازد و همه سیره اجتماعی ایشان را در برنمی‌گیرد.

حجاب و پوشش حضرت زهرا(س):

مراسم ازدواج و عروسی حضرت با حداقل امکانات و بدون تشریفات انجام شد. رعایت ساده زیستی و همسان‌سازی زندگی خود را با توده مردم در ایام زندگی فاطمه با امیرالمومینن علی(ع) هم ادامه یافت. فاطمه یک‌بار دو دستنبد از طلا و گردنبند و دو گوشواره و پرده‌ای برای خانه(مسکتین من ورق و قلاده و قرطین و سترا لباب البیت) به‌منظور استقبال از پدر و همسرش که از سفر برمی‌گشتند، مهیا ساخت و پیامبر(ص)که به عادت مألوف و معهود به هنگام بازگشت از سفر، نخست به منزل حضرت فاطمه(س) می‌رفت، بر در خانه مکثی طولانی کرد و وارد منزل نشد و فاطمه(س) پی برد که  پیامبر(ص) به چه علتی وارد خانه نمی‌شود، پس گردنبند و گوشواره‌ها و دستنبد را گشود و پرده را نیز برگرفت و آن‌ها را نزد پیامبر فرستاد(صدوق، الامالی، ص234) در گزارش دیگر با اندکی تفاوتی این نقل‌شده که حضرت رسول فرمودند:«آیا مردم نمی‌گویند دختر محمد لباس جباران پوشیده است؟»(صحیفه الرضا، 1406، ص82).

تن‌پوش آن حضرت نیز در سطح عامه مردم آن روزگار و متناسب با پایین‌ترین مردمان بود.نوع لباس‌هایی که حضرت به‌ویژه در ایام تنگ‌دستی مهاجران در مدینه و در سال‌های اول هجرت به تن می‌کرد بسیار محقرانه بود. گاه لباس روی ایشان از جنس روانداز شتران «علیها کساء من اجله الابل»(ورام بن ابی فراس، تنبیه الخواطر، ج2، ص230)و گاه چادری ژنده که در دوازده نقطه با ریزشاخه های نخل دوخته‌شده بود«بشمله لها خلقه قد خیطت فی اثنی عشر مکانا بسعف النخل»(مجلسی، بحارالانوار، 86) و گاه ساده و وصله دار«علیها کساء بسیط و مرقع» (دشتی الطبرانی، نهج الحیاءص32).

پوشاک دیگر حضرت، مقنعه(قناع) بود که برای پوشاندن سر مورداستفاده قرار می‌گرفت(کلینی، الکافی، ج5، 528)حسب ضرورت از مازاد ملحفه برای پوشاندن سر استفاده می‌کرد و دست‌کم به توصیه پیامبر(ص) چنین می‌کرد (طبرسی، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار، ص195) آن حضرت همچنین از روبند و روسری هم استفاده می‌کرد«فتبر قعت برقعها و وضعت خمارها علی راسها»( طبری، بشاره المصطفی، 101)

جلباب نام پوششی است که در منابع به آن اشاره‌شده است ازجمله وقتی پیامبر(ص) به ساعات پایانی عمر خود نزدیک می‌شد، دخترش را فراخواند و فاطمه(س) جلباب بر تن کرد و به نزد پیامبر(ص) رفت(مجلسی، بحارالانوار،ج36،ص288) عباء که لباسی کیسه‌مانند و بلند بود، هم در زمره تن‌پوش‌های آن حضرت در منابع مورداشاره قرارگرفته است(طبری،بشاره المصطفی،ص29) فاطمه(س) از چادر یا ملحفه‌ای از جنس پشم نیز استفاده می‌کرد(راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص537)

آن حضرت در سال‌های پایانی عمر رسول خدا(ص) که وضع اقتصادی مدینه بهبودیافته بود، گاه لباس رنگی  هم بر تن می‌کرد هرچند همین مقدار نیز گاه با مخالفت همسرش امیرالمؤمنین روبرو می‌شد«لبست لباسا صبیغا و اکتحلت و انکر علی ذلک علیها» (طوسی، الامالی،ص401)فاطمه(س) درجایی نیز سوگند خورد که «من و علی پنج سال است که جز پوست گوسفندی که روزها روی آن شترمان را علف می‌دهیم و شب‌ها آن را بستر خود قرار می‌دهیم نداریم و پشتی‌های(بالشت‌های) ما از پوستی است که با لیف خرما پرشده است»(مجلسی،بحارالانوار، ج8، ص303)4 زیرانداز خواب حسنین هم وقتی کودک بودند، پوست گوسفندی بود که با برگ گیاهی به نام «سلم» دباغی‌شده بود«جلد کیش مدبوغ بالقرط کان بنام علیه الحسن و الحسین» (مجلسی،بحارالانوار، ج3، 27).

آن حضرت بر پوشش خود در مواجهه با نامحرمان توجه خاص داشت افزون بر گزارش مشهوری که درباره دور شدن ایشان از مرد نامحرم نابینا(ابن اشعث کوفی،الجعفریات، ص 95) و حجاب بر تن کردن به هنگام ورود پیامبر(ص) و همراه نامحرمش به‌منزله فاطمه، گزارش‌های دیگری نیز در این خصوص وجود دارد که حضرت چقدر برای پوشش خود در برابر نامحرمان حساس بودند.کلینی،الکافی، ج5، ص528) . فاطمه(س) از زیورآلات نیز استفاده می‌کردند،این‌گونه نبود که تصور کنیم که حضرت از هرگونه زینت و آرایش دوری می‌کردند؛ یک‌بار گدایی به در منزل ایشان آمد،گردنبندی را که در گردن داشت(عقد کان فی عنقها) و دخترعمویش فاطمه بنت حمزه بن عبدالمطلب به آن هدیه داده به فقیر داد(طبری،بشاره المصطفی، ص38).

خوراک منزل حضرت فاطمه(س):

خوراک حضرت هم همسان و بل پایین‌تر از خوراک توده مردم بود در برخی از گزارش‌ها به رنگ‌پریدگی فاطمه (س)از سر گرسنگی اشاره‌شده است(راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، 51) اما به این نکته باید توجه داشت که این وضعیت مربوط به سال‌های اول هجرت است که مسلمانان در شرایط اقتصادی نامطلوبی به سر می‌بردند، چراکه هر چه جلوتر می‌رویم اوضاع بهتر می‌شود.آیه تطهیر(احزاب:33)در سال پنجم هجرت نازل‌شده است. در مقدمه اغلب گزارش‌های مختلفی که در منابع شیعی و سنی ذیل این آیه شریفه و یا درباره حدیث کساء وجود دارد، چنین آمده است که فاطمه دیگی سنگی(برمه) را که در آن فرنی(عصیده)(سیاح،فرهنگ بزرگ جامعه نوین،ج2،ص2005 ساخته بود و بر طبقی حمل می‌کرد، نزد پیامبر(ص) آورد و در مقابل ایشان به زمین نهاد(حاکم الحسکانی،ج2،ص104)ابن طاووس،14400،ج1، ص126) و درجایی از سبزی موردعلاقه فاطمه یعنی خُرفه(الفرفح) نام‌برده شده است(کلینی، الکافی، چ6،ص368)

آداب غذا خوردن:

در سیره اجتماعی حضرت فاطمه(س)، همچنین درباره آداب غذا خوردن به مواردی به‌عنوان استحباب اشاره‌کرده‌اند که ازجمله آن‌ها وضو ساختن پیش از غذا و نشستن بر جانب چپ است و مواردی را هم که به‌عنوان ادب نشستن بر سر سفره ذکر کرده‌اند. شامل این موارد است: خوردن غذا از قسمتی که به‌جانب توست، کوچک گرفتن لقمه، نیکو جویدن و کم نگاه کردن به چهره دیگرانی که بر سفره هستند(صدوق، 1403، ج2، 485)

حضور در اجتماع:

حضرت به‌واسطه اینکه دختر پیامبر(ص) است،هرگز خود را از فعالیت‌های اجتماعی بازنمی‌داشت، بلکه تا جایی که برایشان مقدور بود مشارکت می‌کردند و نمونه‌های بی‌شماری در این خصوص وجود دارد، ازجمله اینکه حضرت در عروسی دیگران ازجمله یهودیان شرکت می‌کرد(راوندی، الخرائج و الجرائح، ج2، ص537) و رفتار و برخورد ایشان در این‌گونه مراسم‌ها، الگوی برای دیگران زنان مدینه محسوب می‌شد.

آنچه گذشت تنها درآمدی بر روش شناخت سیره اجتماعی حضرت فاطمه و واکاوی هدف و کارکرد زیست و سیره اجتماعی ایشان بود تا الگوی برای زنان در فعالیت فردی و اجتماعی باشد.

۱

بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام

بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

بانوی دانمارکی که نور حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در قلبش تابید

مادرجانم! گفتن و نوشتن برای شما سخت است. این را در همین آغاز راه اعتراف می کنم. که اگر تاکنون قلم را به خدمت گرفته ام تا برای غریبانه های شما بنگارم، بارها ابراز عجز کرده ام و از ناتوانی خود نزد خدایم گله مند، که خدایا! مگر در عروج زهرای مرضیه(س) چه رازی نهفته است که اکنون پس از قرن ها هنوز هم باید برای گزینش تک تک واژگانی که در وصف «ام ابیها» بر روی کاغذ می آیند، تفالی بر عاشقانه های دل زد، تا راه به خطا نبَرد…
مادرم! پیش از این، خطاب ما به شما «مادر سادات» بود و اینک عاجزانه می خواهیم همه ما، شما را مادر بنامیم. این حس عاشقانه را شاید آن دخترتان که چندسالی است به دامان شما پناه آورده بهتر از من که در نعمت برکت نام شما زندگی کرده ام درک کند.
«لنه میته سن» یکی از همان دختران شماست که گرچه دیر اما خوب شما را یافته، وقتی سخن به شما می رسد می گوید«مادرم، فاطمه زهرا» و من سخت دلم می گیرد. نه اینکه به عاشقانه های لنه و مادرش حسادت کنم، نه! دلم برای خودم می سوزد که از بس غرق نعمت بوده ام فراموش کرده ام چه نعمتی هستی«مادر»!
لنه خیلی عاشقانه از شما می گوید، از روزی که فکرش را هم نمی کرد به ماهیت اسلام دست یابد چه برسد به ریشه آن. او که ره صد ساله را یک شبه و در حسینیه ای نوپا درکپنهاگ دانمارک پیموده از فاطمیه ای می گوید که نور ایمان را در دلش تاباندی تا دخترت شود…

می خواهم خانم لنه میته سن را بیشتر بشناسم.
لنه میته سن حالا «سمیرا خادم» است. من در یکی از شهر های کوچک دانمارک به دنیا آمدم. دریک خانواده مسیحی زندگی کردم. پدرم معلم و مادرم کارمند یکی از ادارات دانمارک بود. من یک خواهر و برادر هم دارم که متأسفانه بعد از مسلمان شدنم با من قطع رابطه کردند.

چرا قطع رابطه؟ خانواده شما مسیحی متعصبی بودند؟
نه! خانواده من خیلی مذهبی نبودند اما با اسلام آوردن من مخالف بودند و نتوانستند آن را قبول کنند.

اگر گرایش های مذهبی خانواده شما خیلی پررنگ نبوده، چطور به مذهب و اسلام گرایش پیدا کردید؟
مسلمان شدن من لطف خدا بود.

ماجرا چه بود؟
من وقتی با همسرم – آقای خادم- ازدواج کردم به ایشان گفتم ازدواجم با شما به معنای این نیست که مسلمان می شوم. البته ما با سنت اسلام ازدواج کردیم. اما با ایشان شرط کردم که مسلمان نمی شوم! چند سال به همین منوال گذشت، همسرم مسلمان بود و من مسیحی. اما اینکه چطور راه اسلام برایم باز شد، به بازگشایی حسینیه ای باز می گردد که همسرم به اتفاق دوستانش در کپنهاگ تأسیس کردند. تا آن روز هیچ مسجد و حسینیه ای برای شیعیان در دانمارک وجود نداشت. من علاقه ای به حضور در این حسینیه نداشتم چون کلا از گریه کردن خوشم نمی آمد و علاقه ای نداشتم احساساتم را با گریه کردن نشان دهم.
یک شب که همسرم می خواست به حسینیه برود به من گفت من یک خواهشی از شما دارم. امشب شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است. از شما می خواهم همراه من به حسینیه بیایی. چون ایشان «مادر» اسلام است. هرچند خیلی مایل نبودم اما قبول کردم که همراهش به مراسم عزاداری حسینیه بروم.
حسینیه یک ساختمان دوطبقه بود که طبقه پایین برای خانمها تدراک دیده شده بود. چراغها را خاموش کردند و نور مجلس خیلی کم شده بود. مراسم شروع شد. نمی توانم برایتان توصیف کنم. اما روحم پرواز کرد. من در آن تاریکی نوری را دیدم که در اتاق چرخید و حس کردم در وجود من نشست. حالت خاصی پیدا کردم اما متوجه نبودم چه اتفاقی افتاد.
به خانه که برگشتیم، همسرم متوجه دگرگونی حالم شد و از من پرسید چه اتفاقی افتاده، ماجرا را برایش تعریف کردم. لبخندی زد و گفت: این طبیعی است، خدا می خواهد برای او باشی.
وقتی این جمله را گفت آرامش خاصی پیدا کردم و تصمیم گرفتم مسلمان شوم، بدون اینکه اطلاعی داشته باشم. همسرم گفت: تصمیم سختی است، فکر کن اگر وارد اسلام شوی دیگر نمی توانی از آن خارج شوی و برگردی. کمی باهم صحبت کردیم و فردای آن روز تصمیم گرفتم در اولین اقدام پوشش اسلامی را تهیه کنم.گفتم من امروز می خواهم شروع کنم. به بازار رفتم و روسری و مانتو خریدم. از همان روز از همسرم خواستم به من نماز خواندن را یاد بدهد.

یعنی اصلا شناختی نداشتید؟
ببینید این کاملا طبیعی است که وقتی پیروان دو دین با هم زندگی می کنند، درباره اعتقادات یکدیگر برایشان سؤال پیش بیاید. من وهمسرم نیز از بارها درباره دین و اسلام و مسیحیت باهم بحث کرده بودیم، همچنین همسرم کتابهایی درباره اسلام در خانه داشت که من گاهی آنها را مطالعه می کردم لذا من شناخت نسبی به اسلام داشتم اما تا آن روز تصمیم نداشتم مسلمان شوم. امروز خدا را شکر می کنم که آن شب در فاطمیه خدا مرا خواند. من خدا را شاکرم که در فاطمیه کامل شدم.

آشنایی شما با همسرتان چطور اتفاق افتاد؟
ما یک دوست مشترک داشتیم که زمینه آشنایی ما را فراهم کرد. دوستم به من گفت ما یک دوست خانوادگی داریم که می خواهم با شما آشنا شود. به آقای خادم هم همین را گفته بود. در منزل دوستم همدیگر را ملاقات کردیم بعد از اینکه کمی حرف زدیم از من پرسید شما ازدواج کردید؟ گفتم:نه.
دوباره پرسید: دوست دارید ازدواج کنید؟، جواب دادم تا چه کسی باشد!
گفت: مثلا من!، من هم بلافاصله گفتم: چرا که نه!
همسرم گفت: من مسلمانم و طبق سنت اسلام نمی توانم با شما بدون ازدواج باشم. من هم گفتم: من مشکلی ندارم، فقط مسلمان نمی شوم. خیلی هم زود ازدواج کردیم. فکر می کنم محبت او در دل من نشسته بود وگرنه بعید بود به آن سرعت پاسخ مثبت بدهم! من یقین دارم که این محبت که در جلسه اول بوجود آمد جز لطف خدا چیز دیگری نیست.

چند سال است که مسلمان شده اید؟
۱۸ سال است.

در این مدتی که مسلمان شده اید، اسلام برای شما چه جاذبه ای داشته است؟
اسلام، انسان را کامل می کند. زندگی قبل از اسلام من ناقص بود. مدام دنبال گمشده بودم اما الان خدا را دارم و به چیزی نیاز ندارم.

شما گفتید که در مراسم فاطمیه مسلمان شدید. شخصیت چهره زهرای مرضیه(سلام الله علیها) در گرایش شما به اسلام چقدر مؤثر بود؟
شخصیت حضرت زهرا(س) خیلی به ما کمک می کند که شناخت کاملی نسبت به اسلام پیدا کنیم چون اسلام مجسم است. نکته دیگر اینکه حضرت فاطمه(س)، مادر ماست و رفتار مادر بر فرزند تأثیر می گذارد. حضرت زهرا(س) برای دیندار ماندن ما خیلی سختی کشیدند اما مبارزه و صبوری کردند و در عین تلاش برای احقاق حق حضرت علی(ع) از توجه به خانواده غافل نماندند. درست است که نمی توانیم در آن جایگاه باشیم اما باید مثل ایشان رفتار کنیم.

کدام بخش از شخصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای شما جذابیت بیشتری دارد؟
حجاب حضرت فاطمه(س) خیلی برای من جذابیت دارد.

انتخاب حجابی که از حضرت زهرا(سلام الله علیها) شنیده اید برای شما سخت نبود؟
من قبل از مسلمان شدن همیشه فکر می کردم حجاب مثل زندان است که زن را محدود می کند و حتی حقوق اولیه او را ازبین می برد. این تفکری است که در غرب برای حجاب رایج است و من هم مثل آنها فکر می کردم. اما روزی که تصمیم گرفتم مسلمان شوم و خواستم با مانتو روسری از خانه خارج شوم خیلی دلهره داشتم. من قبلش با حجاب نبودم و آن روز وقتی از پله ها پایین رفتم، ترسیدم که از خانه خارج بشوم چون نمیدانستم چه برخوردی با من می شود. اما همین که در را باز کردم، سرم را بلند کردم و لبخندی بر لبانم نشست و راه افتادم. حس می کردم با حجاب از زندان آزاد شده ام، احساس آزادی به من دست داده بود. خیلی احساس شادی به من دست داد. برخلاف آنچه تصور می کردم حجاب نه تنها مرا محدود نکرد بلکه علاوه بر آزادی، احترام را نیز درپی داشت.

بعد از مسلمان شدن برای شناخت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) چه کردید؟
برای شناخت بیشتر به مطالعه روی آوردم. ولی هرچه خواندم احساس کردم کمتر ایشان را می شناسم.
اینکه بانویی در ۱۸ سالگی که از دنیا رفته توانسته به این مقام معنوی و اجتماعی دست پیدا کند برایم بسیار آموزنده است. رفتار و عمل حضرت در آن سن پایین خیلی مهم است و ما باید سعی کنیم تا مثل ایشان باشیم چون مادرمان عین واقعیت اسلام است.

به عنوان یک زن مسلمان چه نگاهی نسبت به جایگاه زن بودن خود دارید؟
اسلام می گوید بهشت زیر پای مادر است. این بهترین توصیفی است که درباره زن شنیده ام. این درحالی است که در فرهنگ کشور من زن و مرد برابر هستند و این برابری حتی در مسایل معنوی هم گفته می شوداما در اسلام این زن است که به این مقام می رسد، مقامی که بهشت پاداش آن است. در اسلام مرد بالاتر از زن نیست و حقوق بسیاری برای زن قایل است. در قوانین اسلام مرد حق ندارد برای کار در خانه به زن دستور بدهد و اگر زن کاری را انجام می دهد از لطف اوست. این یک تفاوت فرهنگی بین فرهنگ اسلام و غرب است. در غرب زن بیرون از خانه کار می کند و پولش را برابر با مرد خرج زندگی می کند اما در اسلام می تواند پولی به همسرش ندهد اما این محبت بین زن و مرد است که به او می گوید برای ساختن زندگی به همدیگر کمک کنید. چون دردین ما ازدواج یعنی یکی شدن زن و مرد. من از حضرت زهرا زن بودن و مادری را یاد گرفتم.

درباره تربیت فرزندان چطور؟
مادر باید منبع محبت و گرمی خانه باشد. مادر نور خانه است. وقتی شوهر و بچه ها از خانه خارج می شوند معلوم نیست چه اتفاقی برای آنها در اجتماع می افتد، زن باید چنان نقش محوری برای همسر و فرزندان ایفا کند که همه مشتاق باشند به خانه برگردند تا به آرامش برسند. من از سیره حضرت زهرا باید گرفتم که با فرزندانم دوست باشم. آنها اصلا ترس ندارند که بگویند چه کاری انجام می دهند. هر روز عصر با بچه نشست می گذاریم و برنامه های روزانه را برای همدیگر تعریف می کنیم و نظر همدیگر را درباره درست و یا استباه بودن کار می پرسیم تا غیر مستقیم آموزه های درست را به آنها منتقل کنیم. این آرامش را باید زن در خانه ایجاد کند.

خانم خادم! فعالیت اجتماعی و علمی هم دارید؟
من مترجم کتابهای آستان قدس رضوی هستم. بعضی وقتها هم در محیط دانشگاه با بیان داستان زندگی خودم به تبلیغ اسلام می پردازم.

تحصیلات شما؟
لیسانس دارم.

چند فرزند دارید؟
من یک دختر دارم و یک پسر و از هرکدام هم سه نوه دارم. پسرم یک شرکت خصوصی دارند. دخترم مسؤول کنفرانس یک شرکت دانمارکی است.

در این مدت ۱۸ سال، چه تفاوتی بین زندگی زن مسلمان و زن مسیحی دیدید؟
زندگی زن مسلمان رنگ نور دارد. زیر همیشه زیر نظر خدا و توجه «حضرت مادر؛ فاطمه زهرا» هستید. زندگی بدون گناه در اسلام اصلا قابل مقایسه با زندگی در دنیای مسیحیت نیست. وقتی که خدا در نهایت بزرگی می بینید و حضرت فاطمه را در این بزرگی در قالب نور مشاهده می کنید تمام خوبی های عالم برای رسیدن به این هدف جذب می شود.


منبع:سایت باحجاب

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی