نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۰۴ مطلب با موضوع «زندگی به سبک شهدا» ثبت شده است

۰

مروری بر کارنامه درخشان فرمانده شهید نیروی قدس سپاه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز

مروری بر کارنامه درخشان فرمانده شهید نیروی قدس سپاه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی

ساعاتی قبل، در جریان حمله به کاروان الحشدالشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه به‌همراه ابومهدی المهندس معاون الحشد الشعبی و چند نفر از اعضای این سازمان به شهادت رسیدند و برخی دیگر نیز مجروح شدند.

بیشتر بخوانید:

بیشتر بخوانید
سردار سرلشکر قاسم سلیمانی به‌همراه ابومهدی المهندس در عراق به شهادت رسید

قاسم سلیمانی در سال 1335 در شهرستان رابُر از توابع کرمان به دنیا آمد، پدرش یک کارگر بنای ساده بود. او دوران نوجوانی‌اش را در همان مناطق گذراند و با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران که یک تشکیلات تازه‌تأسیس بود درآمد.

قاسم سلیمانی در آغاز جنگ، 24 سال سن داشت و در همان ابتدای کار، فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را به‌عهده گرفت و اندکی بعد با پیشنهاد شهید حسن باقری، تیپ جدیدی را از نیروهای کرمان تشکیل داد و این تیپ چند ماه بعد در زمستان سال 61، با اضافه شدن نیروهایی از سیستان و بلوچستان و هرمزگان به لشکر 41 ثارالله تبدیل شد.

لشکر ثارالله ازجمله لشکرهای معروف و خط‌شکن دفاع مقدس بود که در عملیات‌های بزرگی مثل والفجر8، کربلای 4 و 5 و... نقش‌آفرینی کرد.

اگر بخواهیم دوران خدمت 40ساله فرمانده 63ساله این روزهای نیروی قدس را به سه بخش تقسیم کنیم، اولین بخش آن در تابستان سال 67 و پایان جنگ تحمیلی به اتمام رسید. اگرچه جنگ برای بسیاری از همرزمان او در این تاریخ تمام شد اما برای قاسم سلیمانی آغاز دوران جدیدی بود که انجامش 9 سال طول کشید.

از جمله مسئولیت‌های لشکر 41 ثارالله به‌فرماندهی او پس از پایان جنگ، مقابله با اشرار، قاچاقچیان و برهم‌زنندگان امنیت در جنوب‌شرق بود و قاسم سلیمانی به‌دلیل آشنایی با بافت این منطقه، توانست کارنامه قابل قبولی از خود و نیروهای تحت امرش به‌جای بگذارد.

اما مهمترین دوران فرماندهی «حاج قاسم» از اواسط سال 76 ــ وقتی که 42ساله بود ــ آغاز شد؛ مسئولیتی که دامنه تأثیرات آن مرزهای جغرافیایی کشور را درنوردید و تأثیرات زیادی بر گستره جغرافیایی جهان اسلام گذاشت.

با تغییر فرماندهی‌کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 76، یکی از اولین جابه‌جایی‌ها در سطوح فرماندهان نیروها، انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس بود. قاسم سلیمانی پس از سردار احمد وحیدی، دومین نفری بود که فرماندهی شاخه برون‌مرزی سپاه را به‌عهده می‌گرفت.

نیروی قدس به‌عنوان شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران، یکی از نیروهای پنج‌گانه این نهاد است که در افکار عمومی (حداقل تا چند سال قبل) کمتر نامی از آن برده می‌شد.

* تغییر فرماندهی همزمان با بحران کشور همسایه

انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی این نیرو همزمان بود با درگیری‌های طالبان در افغانستان و به همین دلیل برخی این انتصاب را بی‌ارتباط با آشنایی «حاج قاسم» با مناطق شرق کشور نمی‌دانستند؛ اشرافی که میزان موفقیت آن را در مقطع فرماندهی او بر لشکر 41 ثارالله، طی سال‌های گذشته به‌خوبی می‌توان درک کرد.

* دوران ثبات در جبهه مقاومت

در کارنامه فرماندهی سردار سلیمانی در نیروی قدس، نقاط درخشان بسیاری وجود دارد که بسیاری از آنها شاید برای همیشه پنهان بماند اما آنچه لااقل در ظاهر و برای نمونه می‌توان دید، تقویت و ثبات حزب‌الله لبنان، تقویت نیروهای مقاومت فلسطینی در جریان جنگ‌های 33روزه، 22روزه و 8روزه و نیز شکل‌گیری و تقویت محور مقاومت خصوصاً در 8 سال اخیر و پس از شروع بحران در سوریه و عراق است.

شیوه و منطق کاری نیروی قدس در این کشورها و در بسیاری از نقاط دیگر ــ که نیازمند کمک از سوی جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از خاک و جان مسلمین هستند ــ فعال کردن ظرفیت‌های خفته در همان کشورهاست، برای مثال، در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) تشکیل شد و با کمک آنها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، بساط تروریست‌ها در این دو کشور تقریباً جمع شد.

کنار فرماندهی بی‌نظیر سردار سلیمانی در میدان جنگ، در خلال همین بحران‌ها بود که افکار عمومی با چهره دیگری از «حاج قاسم» آشنا شد؛ چهره‌ای که او را در قامت یک سیاستمدار و دیپلمات کارکشته نیز نشان می‌داد که توانایی اقناع و همراه‌‌سازی دیگر کشورها را برای ورود به جبهه جنگ مقابله با تروریست‌ها در سوریه دارد. قاسم سلیمانی به‌عنوان نماینده ایران در سفر به مسکو طی مذاکره با پوتین رئیس جمهور روسیه توانست از ظرفیت عملیاتی روس‌ها نیز برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.

سردار محمدجعفر اسدی فرمانده سابق نیروهای ایرانی در سوریه در این رابطه به تسنیم گفت: «پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ایران در سوریه، سردار سلیمانی در سفری به روسیه، به‌مدت دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار و گفتگو کرد تا روس‌ها را قانع کند در سوریه حضور یابند.»

به‌گفته سردار اسدی، «حاج قاسم» در این سفر به پوتین تفهیم کرد که «سوریه آخرین سنگر جبهه شرق است و اگر این را از دست بدهید، غربی­‌ها ارزشی برای شما قائل نیستند.»

* کمک به جبهه مقاومت، شیعه و سنی نمی‌شناسد

برای حاج قاسم ــ به‌گفته خودش ــ فرقی میان مسلمانان نبود و باید به همه آنان در برابر ظالمان و دشمنان یاری رساند. او در اوج مبارزه با تروریست‌ها در سوریه و عراق، اعلام کرد که برای نظام اسلامی، کمک به شیعه و سنی تفاوتی ندارد و برای نمونه به مردم فلسطین اشاره کرد که اگرچه اکثر قریب به اتفاق آنها از مذهب اهل تسنن هستند، ولی جمهوری اسلامی ایران بیشترین دفاع و حمایت را از آنها داشته است.

این حقیقت نیز در تاریخ ثبت شد که وقتی دامنه جنایات داعش به کردستان عراق کشید، این قاسم سلیمانی بود که به کمک آنها رفت و مانع از سقوط اربیل شد.

* حلقه مقاومت شکل می‌گیرد

امروزه واضح و روشن است که یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزب‌الله لبنان بود ولی با شکست داعش و نقش‌آفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، یک حلقه مستحکم به‌نام حلقه مقاومت تشکیل شد و زنجیره ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد.

جای تردید نیست که این موضوع خلاف خواست آمریکا و اسرائیل است ولی با فرماندهی قاسم سلیمانی در عمق میدان و تشکیل بسیج مردمی در سوریه و عراق این موضوع به واقعیت بدل گشت و اتحادی از جنس پاسداران، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و... ایجاد کرد.

نقش بی‌بدیل سردار سلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، القابی چون «شبح فرمانده»، «قدرتمندترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسرائیل» را از سوی آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها برای او به‌دنبال داشته است.

* تأثیر فرهنگ جهاد و مقاومت از جبهه‌های ایران

همان‌طور که گفته شد، ازجمله قابلیت‌های فرماندهی سردار سلیمانی در نیروی قدس سپاه، فعال کردن ظرفیت‌های آشکار و پنهان در جبهه مقاومت به‌جای فرماندهی مستقیم بر نیروها بود و درست در همین نقطه است که ما با چهره دیگری از توانمندی‌های این فرمانده کارکشته و نیروهای تحت امرش مواجه می‌شویم و آن همراه کردن نیروهای مبارز با فرهنگ‌های مختلف از سراسر جهان اسلام است که یک نمونه آن را در سوریه دیدیم؛ جبهه‌ای که رزمندگان و مجاهدان ایرانی، لبنانی، سوری، افغانستانی، عراقی، پاکستانی و... کنار هم با دشمن مشترک جنگیدند.

راز موفقیت فرمانده نیروی قدس در برقراری ارتباط با توده‌های مردمی کشورهای مسلمان را بدون شک باید در دهه‌های قبل و در جریان سال‌های دفاع مقدس جست‌وجو کرد.

قاسم سلیمانی که به‌وضوح تحت تأثیر روحیات به‌جامانده از دوران جنگ تحمیلی قرار دارد، سعی کرد تا این فرهنگ را در تمامی گستره جبهه مقاومت بسط و گسترش دهد و درواقع با تمسک به همین ویژگی‌ بود که می‌تواند جبهه متحدی از مجاهدان کشورهای اسلامی را دور هم جمع کند.

بخشی از گفتگوی 90دقیقه‌ای اخیر او نیز به تبیین و تشریح همین موضوع اختصاص داشت و وی به‌خوبی توانست این مسئله را در قالب دو خاطره منحصر به فرد به مخاطب خود منتقل کند.

به هر ترتیب، سخن گفتن از مردی که بیش از نیمی از عمر 40ساله خدمت خود را در گمنامی و مجاهدت‌های خاموش گذرانده کار آسانی نیست، سال‌ها باید بگذرد تا کسانی پیدا شوند و بتوانند برخی از نقاط ناشناخته کارنامه درخشان این مجاهد نستوه را برای افکار عمومی آشکار کنند تا شاید از آن طریق بهتر بدانیم حقایق پنهان از مجاهدت‌های این فرمانده شهید را درک کنیم.

منبع:سایت تسنیم

۰

تکلیف امروز بسیجیان از زبان شهید حسن باقری+ صوت

زندگی به سبک شهدا بسیج

تکلیف امروز بسیجیان از زبان شهید حسن باقری+ صوت

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مرکز اسناد دفاع مقدس سپاه پاسداران به تازگی صوتی از شهید حسن باقری فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس منتشر کرده است که در آن وی درباره شناخت درست هدف و تکلیف بسیجیان صحبت می‌کند.

این فرمانده نام‌آشنا دراین‌باره می‌گوید: «برادرها بدانند وضع مملکت چیست و اسلام از آن‌ها چه می‌خواهد. بسیجی‌ها می‌گویند شما به ما فقط بگویید اسلام چه می‌خواهد. اگر اسلام بگوید 30 کیلومتر بدو اینها می‌دوند.»

وی همچنین توضیح می‌دهد: «یکی از بسیجی‌ها می‌گفت من می‌دانم اسلام به من می‌گوید «اهدنا الصراط المستقیم». من این راه را مستقیم می‌گیرم تا کربلا بروم. یکی دیگر آنقدر مخلص است که پشت پیراهنش نوشته بود ورود ترکش و توپ و خمپاره ممنوع، این فرد با زندگی اینطور برخورد می‌کند.»


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه

۰

بیست جمله از رهبر انقلاب درباره «بسیج»

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز رهبری انقلاب بسیج

بیست جمله از رهبر انقلاب درباره «بسیج»

در آستانه فرارسیدن «هفته بسیج»، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بیست جمله‌ی برگزیده از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در این‌باره، منتشر کرد:

* هفته بسیج، در حقیقت فرصتی برای ارائه حرکت عظیمی است که به وسیله امام بزرگوار راحل، در این کشور پایه‌گذاری شد و این حرکت، در این منطقه اسلامی و دینی، برای دیگر ملتها هم ان‌شاءاللَّه الگو و سرمشق خواهد شد. ۱۳۷۵/۰۸/۳۰

* سازماندهی بسیج، یکی از نوآوری‌های امام بزرگوار بود. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴

* امروز اگر شما جلوه‌های زیبای پُرشور حضور جوانان را در صحنه‌های پُرخطر فلسطین و لبنان مشاهده میکنید، این الگوگیری از بسیج است. ۱۳۸۴/۰۶/۰۲

میتوان بسیج را بحق مکتبی‌ترین و مردمی‌ترین نیروی مقاومت جهانی نامید. ۱۳۶۲/۰۹/۰۴

* بسیج، عبارت است از مجموعه‌ای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آماده‌به‌کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رساندن و به خوشبختی نائل کردنِ این کشور، جمع شده‌اند. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

* بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطه‌ای است که اسلام و قرآن و امام زمان ارواحنافداه و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنافداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. ۱۳۷۸/۰۹/۰۳

* همه باید بدانند که در دوران دفاع مقدس چه معجزات عظیمی از حضور مؤمنانه و پر تلاش نیروهای بسیجی در صحنه‌های جنگ اتفاق افتاد؛ این را باید همه بدانند. ۱۳۸۷/۰۲/۱۴

مطمئن باشید اگر حضور بسیج مستضعفین در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت کشور چیز دیگری بود. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

* تا بسیج هست، نظام اسلامی و جمهوری اسلامی از سوی دشمنان تهدید نخواهد شد؛ این یک رکن اساسی است. ۱۳۸۸/۰۹/۰۴

* عرصه‌ی بسیج یک عرصه‌ی عمومی است؛ نه مختص یک قشر است، نه مختص یک بخشی از بخشهای جغرافیائی کشور است، نه مختص یک زمانی دونِ زمان دیگری است؛ نه مختص یک عرصه‌ئی دون عرصه‌ی دیگری است. در همه‌ی جاها، در همه‌ی مکانها، زمانها، عرصه‌ها و در همه‌ی قشرها، این وجود دارد. این معنای بسیج است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۲

* بسیج دانشجویی یکی از ارزنده‌ترین یادگارهای امام راحل بزرگوار ما است. ۱۳۷۷/۰۷/۱۴

* بسیج به کیفیت‌بخشیدن روزافزون به خود نیازمند است و این حلقات «صالحین»، از کارهای بسیار خوب و برجسته است و در طریق همین تکمیل بسیج قرار دارد که ان‌شاءالله روز به روز باید آن را کاملتر کرد. ۱۳۹۱/۰۹/۰۱

از جمله‌ی اساسیترین کارهائی که بر عهده‌ی بسیج است و در بافت درونىِ هویت بسیج دخالت دارد، عبارت است از حمایت و دفاع از اصول مسلّم اسلامی. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲

* جوانی که در نیروی مقاومت بسیج به عنوان یک نیروی بسیجی، خود را خدمتگزار اهداف انقلاب و آرمانهای اسلامی میداند، باید چنان خود را بسازد که مثل شمعی پروانه‌ها را به دور خود جمع کند و سازندگی علمی، اخلاقی، معنوی، فکری و سیاسی داشته باشد. ۱۳۸۰/۰۸/۲۱

* اخلاص و معنویت بسیجی و ارتباط با خدا در بسیجی، یک خصوصیت عمده است. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

* بسیج نگاه میکند ببیند که این حرکت عمومی انقلاب و نظام از مسیرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است که انحراف به وجود نیاید؛ هر جا انحرافی مشاهده شد، بسیج در مقابل آن میایستد. این از جمله‌ی خصوصیاتی است که مربوط به بسیج است. ۱۳۹۰/۰۷/۲۲

* آنچه که برای همه‌ی ما، برای همه‌ی بسیجیان عزیز، برای جوانها در هر نقطه‌ای از این عرصه‌ی عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد، عبارت است از این سه عنصر: بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه. این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. ۱۳۸۹/۰۸/۰۲

بسیجیان در قبال پیچیدگی اوضاع توانسته‌اند در ذهن خود و فکر خود و شخصیت خود پیچیدگی ایجاد کنند و بشناسند؛ قضایای سال ۸۸ این را نشان داد. ۱۳۸۹/۰۸/۰۲

* بسیج تنها تا آن روز پیروز است که در یک دست بسیجی«قرآن» و در دست دیگرش«سلاح» باشد. ۱۳۶۲/۰۹/۰۴

* راز پیروزی مسلمین و وحشت و هراس دشمنان و معاندین از مسلمین در برافراختن پرچم قرآن است. بسیج باید مطیع مسجد، حامی مسجد، عامل به قرآن و حافظ قرآن باشد. ۱۳۶۲/۰۹/۰۴

۰

ناگفته‌های جنگ ۳۳روزه در گفتگوی اختصاصی با سرلشکر حاج قاسم سلیمانی

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا معروف نیوز

ناگفته‌های جنگ ۳۳روزه در گفتگوی اختصاصی با سرلشکر حاج قاسم سلیمانی

همین که روی صندلی نشست، گفت بیست سال است که گفتگوی مطبوعاتی انجام نداده؛ با یک محاسبه‌ی سرانگشتی می‌شود از زمانی که فرماندهی سپاه قدس به او واگذار شده است. این بار اما موضوع گفتگو سبب شد تا حاج قاسم به درخواست ما پاسخ مثبت بدهد؛ جنگ ۳۳روزه. صحبت از حاج رضوان که به میان آمد، آرام‌آرام رنگ صدایش عوض شد. گفت امروز در کشور ما کلمه‌ی سردار و امیر عرف شده است اما حقیقتاً یک سردار به معنای واقعی، شهید عماد مغنیه بود. اگرچه بیم داشتیم هنوز زمان گفتنِ ناگفتنی‌ها نرسیده باشد اما روایت مشاهدات عینی فرماندهی که تا پایان جنگ ۳۳روزه در لبنان بوده است، این گفتگوی دوساعته را بسیار جذاب و خواندنی کرده است.

* بحث را می‌خواهیم با بررسی زمینه‌های وقوع جنگ ۳۳روزه آغاز کنیم. این جنگ زمانی به‌وقوع پیوست که حدوداً پنج سال از حضور نظامی آمریکا در منطقه و اقدام این کشور در اشغال افغانستان و عراق می‌گذشت و آمریکا در عراق هم با ناکامی‌های عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کرد و به همین دلیل، اجرا و تحقق طرح خاورمیانه‌ی جدید آمریکا با مشکلات متعددی مواجه شده بود. اما به‌یک‌باره دیدیم که جناح بازی عوض شد و لبنان به‌عنوان زمین بازی اجرای این طرح انتخاب شد و جنگ ۳۳روزه رقم خورد. چرا این اتفاق افتاد؟

بسم الله الرحمن الرحیم. ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) را خدمت شما تسلیت می‌گویم. در مسئله‌ی جنگ ۳۳روزه یک عوامل پنهانی وجود داشت که درواقع عوامل واقعی جنگ بود و یک عوامل ظاهر و آشکاری وجود داشت که بهانه‌ی آن اهداف پنهانی بود. البته ما اطلاعاتی نسبت به آمادگی‌های رژیم صهیونیستی داشتیم اما اطلاعاتی نسبت به اینکه دشمن می‌خواهد یک هجومی را در یک غافلگیری انجام بدهد، نداشتیم. بعد از شروع جنگ، از دو موضوع به این جمع‌بندی رسیدیم که بنا بود جنگی با سرعت و با غافلگیری انجام بشود و در آن غافلگیری، حزب‌الله منهدم بشود. اما جنگ در شرایطی اتفاق افتاد که دو اتفاق مهم، یکی مربوط به کل منطقه و دیگری مربوط به خود رژیم صهیونیستی وجود داشت. در مسئله‌ی منطقه، آمریکا با توجه به حادثه‌ی یازده سپتامبر به یک توسعه‌ی فوق‌العاده‌ای در حضور نیروهای مسلح خودش در منطقه‌ی ما رسیده بود که تقریباً مشابه آن، در بُعد کمّی فقط در جنگ جهانی دوم وجود داشت و در بُعد کیفی، حتی در آن جنگ هم وجود نداشت.

پس از حمله‌ی صدام به کویت در سال ۱۹۹۱ و متعاقب آن، حمله‌ی آمریکا و شکست صدام، یک ته‌نشین مسلحانه‌ای در منطقه‌ی ما به وجود آمد که منجر به استقرار نیروهای آمریکایی شد. اما از یازده سپتامبر به این طرف، به‌دلیل دو هجوم سنگینی که آمریکا داشت (به افغانستان و به عراق) تقریباً نزدیک به ۴۰ درصد از نیروهای مسلحِ در خدمت آمریکا مستقیماً وارد منطقه‌ی ما شدند و بعداً‌ در طول مدت به‌دلیل تعویضات و تغییراتی که انجام گرفت، حتی به حضور نیروهای ذخیره و احتیاط و گارد ملی هم کشیده شد. یعنی تقریباً می‌توان گفت که بیش از ۶۰ درصد ارتش آمریکا اعم از نیروهای داخلی تا نیروهای بیرونی، وارد منطقه‌ی ما شدند. بنابراین یک حضور بسیار حجیم در بُعد کمّی اتفاق افتاد که فقط در عراق بالغ بر ۱۵۰ هزار سرباز وجود داشت و بیش از ۳۰ هزار نیروی آمریکایی در افغانستان بودند. این غیر از نیروی متحدین بود که در افغانستان قریب به ۱۵ هزار نفر بودند. بنابراین یک نیروی ۲۰۰ هزار نفره‌ی آموزش‌دیده‌ی متخصص در منطقه‌ی ما، در کنار فلسطین حضور داشت. این حضور طبیعتاً یک فرصت‌هایی را برای رژیم صهیونیستی ایجاد می‌کرد؛ یعنی حضور آمریکا در عراق، مانع تحرک سوری‌ها در سوریه بود، تهدیدی علیه دولت سوریه هم محسوب می‌شد، تهدیدی علیه ایران هم محسوب می‌شد. بنابراین شما اگر به جغرافیای عراق در هنگام جنگ سال ۲۰۰۶ (جنگ ۳۳روزه) نگاه کنید، می‌بینید در عراق که حلقه‌ی اتصال کشور محور و کشور مادر مقاومت است، آمریکا یک حائل قریب به ۲۰۰ هزار نفره از نیروهای مسلح خود با صدها فروند هواپیما و هلی‌کوپتر به اضافه‌ی هزاران دستگاه زرهی ایجاد کرد.

۰

ستاره‌های خدمت | شهید محمدعلی رجائی

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز رهبری انقلاب نمآهنگ

ستاره‌های خدمت | شهید محمدعلی رجائی

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد شهادت شهیدان رجائی و باهنر و هفته‌ی دولت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر  اساس بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شهدای دولت، مجموعه نماهنگ «ستاره‌های خدمت» را منتشر می‌کند.
چهارمین نماهنگ از این مجموعه به معرفی شهید محمدعلی رجائی دومین رئیس جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد:
«یک‌وقت مرحوم رجائی به من گفت که به محلّ کار یکی از وزرای خود در دوره‌ی نخست‌وزیری‌اش رفته و در آنجا دیده که وزیر پشت میز پنهان است؛ از بس روی میز او کارتابل چیده بودند! ایشان میگفت رفتم وزیر را از آنجا بیرون کشیدم و به او گفتم کارت را بکن.» ۱۳۸۰/۰۶/۰۵

۰

ستاره‌های خدمت | شهید محمدجواد باهنر

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز رهبری انقلاب نمآهنگ

ستاره‌های خدمت | شهید محمدجواد باهنر

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر و هفته‌ی دولت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر  اساس بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب درباره شهدای دولت، مجموعه نماهنگ «ستاره‌های خدمت» را منتشر می‌کند. پنجمین نماهنگ از این مجموعه به معرفی شهید محمدجواد باهنر، سومین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران می‌پردازد:
یاد -شهید رجایی عزیز و شهید باهنر عزیز را - که در همان مدت کوتاه مسئولیتشان، طوری عمل کردند که از خودشان برای ما الگو باقی گذاشتند - گرامی میدارم و حقیقتاً با تلاش سختی که کردند، با تحملی که به خرج دادند و با تمسکی که به عقیده و ایمان خودشان در عمل ورزیدند، موجب شدند که ما امروز بتوانیم برای تعریف مدل موردنظر خودمان، اسم و یاد اینها را مطرح کنیم. ۱۳۸۵/۰۶/۰۶

۰

ستاره‌های خدمت | شهید رحمان دادمان

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب نمآهنگ

ستاره‌های خدمت | شهید رحمان دادمان

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر و هفته‌ی دولت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر  اساس بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب درباره شهدای دولت، مجموعه نماهنگ «ستاره‌های خدمت» را منتشر می‌کند.
دومین نماهنگ از این مجموعه به معرفی شهید رحمان دادمان وزیر راه و ترابری دولت هفتم می‌پردازد:
«من وقتی در سفر گیلان، به بندر انزلی رفتم و آن پل قدیمی را -که خود من حدود چهل سال قبل از آن عبور کرده بودم- دیدم، در دل شرمنده شدم... بعد هم که رفتیم، دیدیم مردم و به تبع آنها آقای امام جمعه، همه از ما ساخت پل را میخواهند. من وقتی به رشت برگشتم -در خانه‌ی آقای صوفی، آقایان وزرا جمع شدند؛ آقای عارف و دیگران هم بودند- مسئله‌ی پل را مطرح کردم و به مرحوم دادمان گفتم شما این پل را میسازید؟ ایشان فکری کرد و گفت بله، ما سه‌ساله آن را تحویل میدهیم. من گفتم آن را دوساله تحویل دهید. ایشان سری تکان داد و من فکر کردم که تلقّی به قبول کرده که دوساله تحویل دهد. گفتم من دلم میخواهد دو سال دیگر رئیس‌جمهور بیاید و در همین موقع این پل را افتتاح کند. وقتی دادمان از دنیا رفت، کسانی از دوستان ما که با خانواده‌ی ایشان مرتبطند، گفتند دادمان در خانه گفته بود که فلانی به من گفت دو ساله پل را بسازید؛ اما من آن را یک‌ساله تمام میکنم! همّت آن مرد، این‌گونه بود. ببینید انسان از فقدان چنین آدمهایی چقدر میسوزد.» ۱۳۸۰/۰۶/۰۵

۰

ستاره‌های خدمت | شهید موسی کلانتری

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب نمآهنگ

ستاره‌های خدمت | شهید موسی کلانتری

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد شهادت شهیدان رجایی و باهنر و هفته‌ی دولت، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر  اساس بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شهدای دولت، مجموعه نماهنگ «ستاره‌های خدمت» را منتشر می‌کند.
اولین نماهنگ از این مجموعه به معرفی شهید موسی کلانتری می‌پردازد:
«مرحوم شهید کلانتری به من گفت در نماز جمعه نشسته بودم، یک نفر به من رو کرد و گفت ببین چقدر زمانه عوض شده است. گفتم چطور؟ آن شخص به کسی که در صفِ جلو نشسته بود، اشاره کرد و گفت: او وزیر است. مرحوم شهید کلانتری میگفت به صف جلو نگاه کردم، دیدم عبّاسپور -وزیر نیرو- است. به او گفتم پس من یک چیز عجیب‌تر به تو بگویم؛ من هم وزیرم! خدا شهید کلانتری را رحمت کند. آنهایی که او را دیده بودند و میشناختند، میدانند که آدم بسیار پُرتحرّک، پُرخون، پُرعزم و خیلی به‌دردبخوری بود. او هم واقعاً از جمله کسانی بود که از دستمان رفت.» ۱۳۸۰/۰۶/۰۵

۰

چه دردناک! خون، لباس سفیدش را گلگون کرده بود

زندگی به سبک شهدا

چه دردناک! خون، لباس سفیدش را گلگون کرده بود

به گزارش دفاع پرس از کرمانشاه، «فوزیه شیردل» دوم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۳۸ در کرمانشاه به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران راهنمایی، به عنوان بهیار وارد مرکز درمانی شد و سه سال در بهداری کرمانشاه خدمت کرد. سپس به بیمارستان «قدس» پاوه منتقل شد و سه سال نیز در پاوه خدمت صادقانه کرد.

«فوزیه شیردل» همیشه از امام‌خمینی (ره) صحبت می‌کرد و سال ۱۳۵۷ به خاطر حمایت از انقلاب، بار‌ها با عوامل و هواداران رژیم طاغوت درگیر شد. تمثال امام خمینی (ره) را در اتاقش نصب کرده و در پاسخ به دیگران که او را منع می‌کردند، با شجاعت می‌گفت: «من پیرو صاحب این عکسم.»

وی سرانجام در ۲۵ مردادماه سال ۱۳۵۸ در جریان حمله‌ عوامل ضدانقلاب «کومله» و «دموکرات» به شهر پاوه در حال خدمت به هم‌نوعان خود، ناجوانمردانه مورد اثابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

محبوبه مادر

مادر شهیده «فوزیه شیردل» درباره فرزند خود چنین گفته است:

به خاطر استیلای حکومت پهلوی و قوانین ضداسلامی آن دوران، چندین‌بار در مدرسه «فوزیه» را به خاطر حجاب تنبیه کردند، امّا وی به این سخت­‌گیری­‌ها توجهی نمی­‌کرد و همواره حجاب خود را حفظ می­‌کرد.

بعد از گذراندن دوره راهنمایی به استخدام بهداری درآمد، در آن زمان مناطق محروم به نیروی انسانی، نیاز شدیدی داشتند. «فوزیه» با وجود این‌که می­‌دانست بیمارستان پاوه از نظر تجهیزات پزشکی بسیار محدود است و کار کردن در آن‌جا دشوار، امّا به صورت داوطلبانه پذیرفت که به آن‌جا منتقل شود. مخالفت من و پدرش هم فایده‌­ای نداشت، معتقد بود خدمت در مناطق محروم اجر بیشتری دارد و از این‌که بتواند به افراد ضعیف کمک کند، بیشتر خوشحال می‌­شد.

مهربان، چون مادر

«مریم شیردل» خواهر شهیده «فوزیه شیردل» از خواهر خود چنین گفت:

خیلی خوب به خاطر دارم که «فوزیه» با اولین حقوقی که گرفته بود، برای هر کدام از برادرهایم یک دست لباس محلی سبز رنگ، برای مادرم یک لباس قشنگ و برای پدرم یک جفت جوراب پشمی و کلی خوراکی­‌های رنگارنگ خریده بود. آن زمان ما مستأجر بودیم؛ پدرم بیمار بود و توانایی خریدن خانه نداشتیم. «فوزیه» همیشه از این‌که خانه‌­ای از خودمان نداشتیم غصه می­‌خورد. بعد از مدتی وامی گرفت و توانستیم صاحب‌خانه شویم.

سال ۱۳۵۷ برای اولین‌بار همراه «فوزیه» به پاوه رفتم و چند روز در آن‌جا ماندم. محل استراحت پرستارها، نزدیک بیمارستان بود. چند دختر از استان‌های دیگر هم آن‌جا پرستار بودند؛ دیدن آن‌ها برای من خیلی جالب بود، با لهجه‌­ خاصی صحبت می‌کردند. همه­­ پرستار‌ها با هم رابطه­ دوستانه و صمیمانه‌­ای داشتند.

یک شب در ساختمان محل استراحت پرستارها، کنار چند نفر از دوستانش نشسته و منتظر آمدنش بودم. وقتی «فوزیه» برگشت، همگی دور سفره‌ شام نشستیم و مشغول خوردن غذا شدیم. هنوز چند لقمه‌­ای نخورده بودیم که ناگهان یکی از نگهبان­‌ها آمد و گفت: «چند تا بچه­ مریض از «نودشه» آوردند؛ دکتر هم توی بیمارستان نیست». «فوزیه» بلافاصله از برخاست و روپوشش را پوشید و همراه نگهبان رفت. ساعت یک بامداد «فوزیه» آرام و بی‌صدا وارد اتاق شد. از حال بچه‌ها پرسیدم، گفت: «طفلکی­‌ها! خیلی بی‌حال بودند، ازشان مراقبت کردم تا دکتر رسید، بعد از تزریق دارو حال‌شان بهتر شد. ولی هر چه اصرار کردم تا صبح بمانند پدرشان قبول نکرد. منم برگشتم». آن شب آن‌قدر خسته بود که شام نخورده خوابش برد. صبح روز بعد، قبل از این‌که من از خواب بیدار شوم، به بیمارستان رفته بود.

محاصره

«ایران محمدی» از دوستان شهیده «فوزیه شیردل» چنین می‌گوید:

در بیمارستان پاوه با او آشنا شدم. دختر محجوب و مؤدبی بود. کم‌کم با هم صمیمی شدیم و بعد‌ها یکی از بهترین دوستان من شد. علی‌رغم این‌که نیرو‌های ضدانقلاب­ در همه‌جا حضور داشتند، از بیان اعتقاداتش هیچ ترسی نداشت و همیشه اعلام می‌کرد که پیرو خط امام‌خمینی (ره) است.

روزی که بیمارستان به وسیله­ نیرو‌های «دموکرات» محاصره شد، از همه­ نیرو‌های زن خواسته شد که از بیمارستان خارج شوند. به ما گفتند که پشت یک تویوتا که در آن حوالی بود دراز بکشید و ملحفه­ سفیدی روی خود بیاندازید و تکان هم نخورید. همان‌طور که پشت ماشین دراز کشیده بودیم، یک­ مرتبه صدای بالگرد خودی به گوش رسید. فوزیه بی‌اختیار بلند شد، یک‌­دفعه نیرو‌های دموکرات که روی کوه­‌ها و تپه­‌های اطراف کمین کرده بودند، ماشین ما را به رگبار بستند و یک گلوله به پلوی «فوزیه» اصابت کرد. وحشت­‌زده «فوزیه» را گرفتم. نمی‌دانستم چه‌کار کنم، چند لحظه بعد ما را به خانه پاسداران منتقل کردند. مدتی گذشت و ما هنوز منتظر بالگرد‌های خودی بودیم تا او و سایر مجروحین را به کرمانشاه منتقل کنیم، ولی خبری نشد. به خانه رفتم تا کمی استراحت کنم، پس از مدت کوتاهی خبر شهادتش خاطرم را بسیار آزرده ساخت.
چه دردناک!

شهید «مصطفی چمران» در وصف رشادت شهیده «فوزیه شیردل» نوشته است:

خداوندا! چه منظره‌ای داشت این خانه پاسداران! چه دردناک! دختر پرستاری که پهلویش هدف گلوله دشمن قرار گرفته بود خون لباس سفیدش را گلگون کرده بود، ۱۶ ساعت مانده بود و خون از بدنش می‌رفت و پاسداران هم که کاری از دست‌شان برنمی‌آمد و گریه می‌کردند... این فرشته بی‌گناه ساعاتی بعد، در میان شیون و ضجه زدن‌ها جان به جان‌آفرین تسلیم کرد...

فرازی از وصیت‌نامه شهیده «فوزیه شیردل»

خدایا! به مظلومیت پاسدارانی که منافقان سر از بدن‌شان جدا کردند و به پاکی خون‌هایی که از صبح تا به حال در این منطقه به دفاع از دین تو ریخته شده، مرا بخواه.

خدایا! مرا بطلب، مرا بخواه، خودت گفتی: «اگر کسی مرا بخواهد، صدا کند، اجابتش می‌کنم.» مرا بخواه و بطلب که آماده‌ام: «اَشهَدُ اَن لا اِله الا الله، اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَداً رَسولَ الله»

انتهای پیام/

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)