نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۰

یادداشت های یک دختر تنها

حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

یادداشت های یک دختر تنها

داشتم خواب می دیدم که یک شاهزاده با شنلی روی دوش و تاجی بر سر و لبخندی بر لب، با اسب سفیدی از راه رسید و دست مرا گرفت، (البته ما عقد کرده بودیم؛ وگرنه من دستم را توی دست هر شاهزاده ای نمی گذارم!) دست مرا گرفت و خواست سوار اسب سفید بالدارش کند و...
شنبه
داشتم خواب می دیدم که یک شاهزاده با شنلی روی دوش و تاجی بر سر و لبخندی بر لب، با اسب سفیدی از راه رسید و دست مرا گرفت، (البته ما عقد کرده بودیم؛ وگرنه من دستم را توی دست هر شاهزاده ای نمی گذارم!) دست مرا گرفت و خواست سوار اسب سفید بالدارش کند و...
هنوز سوار نشده بودم که احساس کردم صدای سم اسبِ خیلی نزدیک تر از این حرف هاست. از خواب پریدم. اسبی داشت توی کوچه سمش را خِرت خِرت به آسفالت می کشید. تندی سرم را از پنجره بیرون بردم که یک وقت خدای نکرده شاهزاده نگران و نارحت نشود که چه همسر بی توجهی دارم و از زندگی دلسرد شود!
تا سرم را بیرون بردم، کریم آقا را دیدم که هی آن جاروی دسته بلندش را می کشید روی زمین و کوچه را تمیز می کرد. نه از اسب خبری بود، نه از شاهزاده.
گفتم: این دور و برها یک اسب ندیدی؟
رویم نشد بگویم یک شاهزاده، گفتم الان با خودش می گوید: چه ندید بدید! چه قدر لوس! نمی تواند ببیند که شوهرش یک لحظه از جلوی چشمش دور شده.
نیشش تا بناگوش باز شد و گفت: من که ندیدم، ولی قربان دستت! لطفا یک لیوان آب به من بده.
من را می گویی، کارد می زدی، خونم در نمی آمد. از همان بالا گفتم: شکر خدا، توی خانه پدرم آن قدر بهم گفته «قربان دستت!» که گوشم پر است! فکر کردی من از آن دخترها هستم که تا پسری بهش گفت «قربان دستت، فدای چشمت» ولو شوم کف خیابان؟ نخیر آقا! آدرس را اشتباه آمده ای!
واقعا که چه آدم هایی پیدا می شوند. توی روز روشن، راست راست توی چشم های آدم نگاه می کنند و بهش پیشنهاد دوستی می دهند. نمی دانند که من فقط طرفدار زندگی پایدارم!

یکشنبه
امروز مامان بهم گفت: شهناز خانم دارد می رود کیش. بیا برویم بهش بگوییم که اگر می تواند، چند قلم جنس هم برای ما بیاورد.
نشسته بودیم و داشتیم با مامان شربت می خوردیم و پسر شهناز خانم ( یاشار) داشت تلویزیون تماشا می کرد که شهناز خانم با کلی خنده و سر و شانه تکان دادن، به مادرم گفت: مریم خانم! خودتان که بهتر می دانید، پدر یاشار جان صبح می رود، شب می آید. من هم که نیستم. بالاخره همسایه برای همین روزها به درد می خورد. زحمت این چند تا پله را بکشید و حواس تان به یاشار باشد.
با این یاشار جان، یاشار جان گفتن ها، من که فکر نمی کنم این پسر حالا حالاها بزرگ بشود؛ انگار نه انگار که دانشجوست. چه قدر شهناز خانم خنده های الکی و زورکی کرد تا این چند جمله را بگوید. ولی من که فهمیدم منظورش با من بود! واقعا که چه مادرهایی پیدا می شوند! خودشان راه می افتدند دنبال دوست دختر برای پسرشان که مثلا اعتماد به نفسش را بالا ببرند.
همین ها هستند که باعث بدبختی بچه هایشان می شوند. فکر کرده من از آن دخترها هستم که تا یک در باغ سبز بهشان نشان دادند، خودشان را گم کنند. ولی باید بهش می گفتم که من فقط طرفدار زندگی پایدارم.

دوشنبه
امروز رفتم آموزشگاه. کلی تیرآهن و میل گرد ریخته بودند گوشه ی حیاط و داشتند جوشکاری می کردند. کارگرها همین طور هوار هوار با هم حرف می زدند، بس که صدا به صدا نمی رسید. یک بار هم پایم گیر کرد و نزدیک بود با مخ بروم توی آهن ها.
هنوز کسی نیامده بود. این کلاس نمایشنامه نویسی هم از آن کلاس هاست. همیشه با نیم ساعت تاخیر شروع می شود. نشسته بودم توی کلاس که این پسره، مجد آمد تو. عینکش را روی چشم جابه جا کرد و در را پشت سرش بست. مثل ترقه از جا پریدم که چرا در را می بندی؟
تندی در را باز کرد و بعد زل زد توی چشم هایم.
-ببخشید! گفتم شاید صدای جوشکاری اذیت تان کند.
واقعا که چه آدم هایی پیدا می شوند! از هر چیزی برای سرپوش گذاشتن روی افکار و امیال شیطانی شان استفاده می کنند! فکر کرده چون من هر هفته اولین نفر هستم که می آیم، همین طور چشمم به در است که او کی از راه می رسد و مرا از تنهایی در می آورد. مرا نمی شناسد. باید بهش می گفتم که من فقط طرفدار زندگی پایدارم.

سه شنبه
تا در را باز کردم که بروم بیرون، پدر یاشار را دیدم که پشت در ایستاده است. مرا که دید، لبخندی زد و سلام کرد. این پا و آن پا کرد و گفت: چیزه... حاج آقا منزل تشریف دارند؟
واقعا که چه آدم هایی پیدا می شوند! مرد گُنده از موی سفید و سن و سالش خجالت نمی کشد. جای پدرم است، پیش خودش نمی گوید این دخترِ سن پسرم را دارد. من که می دانم پدر بهانه است. می خواهد ببیند که می تواند با خیال راحت سر صحبت را باز کند یا نه! اصلا این ها خانوادگی مشکل دارند. بله دیگر! زنی که تنها راه بیفتد، برود سیاحت کیش و شوهر و پسرش را بسپرد به همسایه، بهتر از این که نمی شود. باید حتما به این خانواده ی شهناز خانم بگویم که من فقط طرفدار زندگی پایدارم.

چهارشنبه
مادر گفت: خاله زنگ زده و گفته اگر امروز بیایی و لباست را پرو کنی، تا جمعه آماده است.
سر خیابان ایستاده بودم. برای یک تاکسی دست تکان دادم که نگه دارد. تا خواستم سوار شوم گفت: تنهایید؟
سر تکان دادم که یعنی بله. گفت: فکر کردم آن خانم هم با شماست.
در ماشین را بستم و سوار نشدم. گفت: اِ! خانم چی شد؟
هیچ محلش نگذاشتم. حقش بود، آدم... انگار خودش خواهر و مادر ندارد. چه قدر هم بی ادب بود. برگشت گفت: مردم آزار!
اصلا نباید با همچین آدم هایی دهان به دهان شد. واقعا که چه آدم هایی پیدا می شوند. همه دنبال دختر تنها هستند. دیگر به تاکسی ها هم نمی شود اعتماد کرد. حیف که محلش نگذاشتم و رفت؛ وگرنه بهش می گفتم که من فقط طرفدار زندگی پایدارم.

پنج شنبه
امروز فهمیدم این که می گویند بحران های اجتماعی در حال افزایش است و بنیان خانواده در آستانه ی فروپاشی است، خیلی هم حرف بی ربطی نیست.
امروز داشتم توی بالکن لباس ها را پهن می کردم که دیدم زهره سوار یک 206 آلبالویی شد که پسر جوانی راننده اش بود. زهره که برادر ندارد از این بشر هم که بعید است خواستگار و نامزدی داشته باشد، پدرش هم یک پراید قراضه ی نقره ای دارد. تازه جوان هم نیست؛ پس معلوم می شود...
واقعا که چه آدم هایی پیدا می شوند. از پدر و مادر و در و همسایه خجالت نمی کشند. باید به زهره بگویم، او هم باید مثل من، فقط طرفدار زندگی پایدار باشد.

برگرفته از : ماهنامه دیدار آشنا ؛ مرداد ماه 1389، شماره 118
منبع : hawzah.net

۰

نتیجه کنترل غضب

قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

نتیجه کنترل غضب


مردی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد : ای رسول خدا ، نصیحتی به من بیاموز . پیامبر فرمود : « اذهب و لا تغضب » (برو و غضب مکن) . آن مرد گفت : همین نصیحت مرا کافی است .....
مردی به حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمد و عرض کرد : ای رسول خدا ، نصیحتی به من بیاموز .
پیامبر فرمود : « اذهب و لا تغضب » (برو و غضب مکن) .
آن مرد گفت : همین نصیحت مرا کافی است .
او نزد قبیلة خود رفت ، دید مقدمة جنگی خونین در میان دو گروه قومش پدید آمده و افراد هر دو گروه اسلحه به دست گرفته و صف کشیده و آمادة جنگ هستند . آن مرد نیز تحریک شد و به نفع خویشان خود اسلحه برداشت و به صف یکی از آن دو گروه پیوست. در این هنگام ناگاه سخن پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به یادش آمد که فرموده بود : « غضب نکن » .
همان دم اسلحه اش را به کناری انداخت ، سپس آرام آرام به طرف گروه مقابل که برای جنگ با خویشان او آماده شده بودند ، رفت و به آنها گفت : هر زخم و قتلی که از ناحیة ما به شما رسیده و نشان ندارد ( ضارب و قاتل مشخص نیست )، خونبهای آن را من به عهده می گیرم و می پردازم و هر زخم یا قتلی که نشان دارد ( ضارب یا قاتلش معلوم است )، خونبهای آن را از ضارب و قاتل بگیرید.
همین پیشنهاد نرم و صلح آمیز او باعث شد که طرفهای مقابل آرام شدند و در پاسخ گفتند ما به پرداخت جریمه سزاوارتریم . و در نتیجه بین دو گروه به وجود آمد و خشم و غضب بکلی برطرف گردید (1).

قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):
الا ادلّکم علی خیر اخلاق الدّنیا و الاخره ؟ تصل من قطعک و تعطی من حرمک و تعفو عمّن ظلمک(2) .
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود :
آیا شما را از بهترین اخلاق دنیا و آخرت آگاه نسازم ؟ پیوند با کسی که با تو قطع رابطه نموده ، احسان به کسی که تو را محروم ساخته و گذشت از کسی که به تو ظلم کرده است .

پی نوشت ها :
1- داستانهای اصول کافی، ص 255
2- اخلاق عملی، آیه الله مهدوی کنی، ص 595

۰

امر به معروف و کار فرهنگی با پیامک!

امربه معروف نهی ازمنکر

امر به معروف و کار فرهنگی با پیامک!

نویسنده : مختار حسنی سوخته‌سرایی*
پلان اول:
نزدیکی‌های نماز مغرب بود، حول و حوش یک ساعت مانده. سوار اتوبوس شده بودیم و منتظر تا به حرکت در آید. یک ربع بعد ماشین حرکت کرد. هنوز چند دقیقه‌ای از حرکت نگذشته بود که راننده برای رفاه حال مسافران، سیستم صوتی خودرو را روشن کرد!
خواننده‌های آنطرف آبی، اعم از ترکی و فارسی شروع به خواندن کرده بودند که سر و کله خواننده‌های زن نیز به وسط آمد. از همان ابتدا خواستم تذکر بدهم که یا خاموش کند یا موسیقی مجاز بگذارد. هرچه فکر کردم روش درستی به ذهنم نرسید. از واکنش راننده و برخی مسافران موافق او نیز نگران بودم، به ویژه اینکه همسرم نیز همراهم بود.
با نزدیک‌شدن به اوقات نماز نیز بر حساسیتم اضافه شد و خدا خدا می‌کردم تا راه حلی جلوی پایم بگذارد. در همین فکر و خیال بودم که شماره تماس روی شیشه، نظرم را جلب کرد و کنارش نوشته بود «دربست». به ذهنم رسید که این شماره راننده است، پس بهتر است پیامکی برایش ارسال کنم. متنی به این مضمون ارسال کردم: «سلام آقای راننده، خداقوت، خسته نباشی، در لحظات روحانی نماز مغرب هستیم، بهتر نیست ضبط را خاموش نمایید؟»
چند ثانیه‌ای طول نکشید که صدای تلفن همراه آقای راننده بلند شد، آن را برداشت و پیام را خواند و بدون هیچ عکس‌العملی، ضبط را خاموش کرد و دیگر تا پایان مسیر، روشن نکرد.

پلان دوم:
چند روز پیش در صف نانوایی منتظر بودم که تصویر چند جعبه در ویترین مغازه اسباب‌بازی‌فروشی، نظرم را جلب کرد. جعبه‌های استخر بادی بچه‌ها بود که از خارج وارد شده و روی آن، عکس استخر به همراه بچه‌ها و مادرشان به صورت نیمه‌عریان درج شده بود.
متوجه شدم تقریباً تمام افرادی که ایستاده‌اند، به این تصویرها نگاه می‌کنند. ناراحت شدم، خواستم به فروشنده بگویم، اما از واکنش احتمالاً منفی او واهمه داشتم.
ناگهان یاد تجربه قبلی افتادم و به تابلوی مغازه نگاه کردم. خوشبختانه شماره موبایلش را هم نوشته بود. بلافاصله گوشی را از جیبم در آوردم و یک پیامک فرستادم: «سلام، خداقوت؛ فکر نمی‌کنی اگر به جای گذاشتن جعبه‌های استخر بادی با این عکس‌ها، روی یه کاغذ می‌نوشتی استخر بادی موجود است، خدا راضی‌تر بود؟»
فردا که دوباره به صف نانوایی رفتم، دیدم که جعبه‌ها نیست و از این بابت، خدا را شکر کردم.

نتیجه:
در زمانه‌ای که فسادها و بی‌حرمتی‌ها در حال علنی‌شدن هستند و امر به معروف و نهی از منکر نیز به عنوان یک واجب در حال فراموشی است و اکثریت ما به خاطر برخی ملاحظات، امکان بیان و تذکر نداریم، به نظر می‌رسد روش‌های غیرمستقیم مانند ارسال پیامک و حتی ایمیل می‌تواند در برخی امورات راهگشا باشد.

نظر شما کاربران عزیز در مورد این شیوه‌ امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

۰

حدیث تکان دهنده درباره عذاب بدحجابی

قرآن وحدیث حجاب امربه معروف نهی ازمنکر

حدیث تکان دهنده درباره عذاب بدحجابی

به گزارش پایـگاه جوان انقلابی ؛ متن کـامل این حدیث از کـتاب داسـتانهای بحارالانوار ٬ ج۵ ٬ص۶۹ – زبده القصص ٬ ص۲۰۲ بدین شرح است :
ـ
امیرالمومنین علی (علیه السلام) میفرماید: « روزی با فاطمه (سلام الله علیها) محضر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) رسیدیم ٬ دیدیم حضرت به شدت گریه می کند.
گفتم: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! چرا گریه می کنی؟
ـ
فرمود: یا علی! آن شب که مرا به معراج بردند ٬ گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم. (و اکنون گریه ام برای ایشان است.)
ـ
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد...
زنی را دیدم که از زبانش آویزان کرده اند و از آب سوزان جهنم به گلوی او می ریزند.…
زنی را دیدم که از پستانش آویزان کرده اند.…
زنی را دیدم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها بر او مسلط هستند .…
زنی را دیدم که کر و کور و لال بود و در تابوتی از آتش قرار داشت که مغز سرش از سوراخ های بینی اش بیرون می آمد و بدنش از شدت جذام و برص قطعه قطعه شده بود.…
زنی را دیدم که…
زنی را دیدم که ٬ که از پاهایش در تنور آتشین جهنم آویزان است.…
زنی را دیدم که گوشت بدنش را با قیچی های آتشین ریز ریز می کنند .…
زنی را دیدم که صورت و دستهایش در آتش می سوزد و امعا و احشای داخلی اش را می خورد.…
زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود و به هزاران نوع عذاب گرفتار بود...
و زنی را به صورت سگ دیدم و آتش از نشیمنگاه او داخل می شود و از دهانش بیرون می آید و فرشتگان عذاب عمودهای آتشین بر سر و بدن او می کوبند.…
ـ
ـ
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد : پدر جان ! این زنان در دنیا چه کرده بودند که خداوند آنان را چنین عذاب می کند؟!
ـ
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
ـ
دخترم ! زنی که از موی سرش آویخته شده بود ٬ موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.…
زنی که از پستانش آویزان بود ٬ زنی است که از حق شوهرش امتناع می ورزیده.…
و زنی که از زبانش آویزان بود ٬ شوهرش را با زبان اذیت می کرد ….
و زنی که گوشت بدن خود را می خورد ٬ خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.…
و زنی که دست و پایش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ٬ به وضو و طهارت لباس و غسل جنابت و حیض اهمیت نمی داد و نظافت و پاکیزگی را مراعات نمی کرد ٬ و نماز را سبک می شمرد و مورد اهانت قرار می داد.
و زنی که کر و کور و لال بود ٬ زنی است که از راه زنا بچه به دنیا می آورد و به شوهرش می گوید بچه تو است.…
و زنی که گوشت بدن او را با قیچی می بریدند ٬ خود را در اختیار مردان اجنبی می گذاشت.…
و زنی که صورت و دستانش می سوخت و او او امعا و احشای داخلی خودش را می خورد ٬ زنی است که واسطه کارهای نامشروع و خلاف عفت و عصمت قرار می گرفت .
و زنی که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود ٬ او زنی سخن چین و دروغگو بود.…
و اما زنی که در قیافه سگ بود و آتش از نشیمنگاه او وارد و از دهانش خارج می شد ٬ زنی خواننده و حسود بود.…
سپس فرمودند: وای بر زنی که همسرش از او راضی نباشد و خوشا به حال آن که همسرش از او راضی باشد.

۱

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری چهارم)

بانک تصاویر احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر نماز

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری چهارم)

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری چهارم)

دزد نماز

کسی که از نمازش می دزدد مانند کلاغی است که زمین را نوک می زند
بحار ج 82 ص 222

چرا نماز ما کارایی ندارد

چرا نماز ما فریادش آنچنان رسا نیست که ما را در مواجهه با گناه در جایمان میخکوب کند؟

نماز فرار به سمت خداست

نماز کوچ کردن و فرار به سمت خداست و در این حال در موضع بنده ای هستی که امیدوار و ترسان، خاضع و متضرع و با صمیم قلب در برابر خدا ایستاده ای

من لایحضره الفقیه، جلد 3 صد 558

منبع:سایت گروه اینترنتی رهروان ولایت

۰

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری سوم)

بانک تصاویر احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر نماز

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری سوم)

نمازت را که درست بخوانی خداوند راه انجام خوبی ها را به تو الهام می کند

و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می کردند و به  آنان انجام کارهای نیک را وحی کردیم
سوره انبیاء آیه 73

بیم از قیامت مومن را اهل معامله با خدا می کند

مردانی هستند که هیچ تجارت و معامله ای آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز سرگرم نمی کند. چون از روزی که در آن چشم و دل دگرگون شود بیمناکند

 سوره نور آیه 37

شیطان با شراب و قمار مانع یاد خدا و نماز خوب می شود.

شیطان می خواهد با شراب و قمار میان شما دشمنی افکنده و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد

سوره مائده آیه 91

منبع:سایت گروه اینترنتی رهروان ولایت

۰

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری دوم)

بانک تصاویر احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر نماز

چگونه یک نمازخوب بخوانیم(سری دوم)

تلاش کنیم نمازمان را خدا قبول کند. چرا که اگر نمازمان قبول شود، بقیه اعمالمان هم قبول می شود

«اوّل ما یُحاسبُ ‏بِهِ العَبْد الصّلوة إنْ قُبْلتْ قُبِل ما سِواها»

مصداق بارز بندگی خدا و عشق بازی با او، برپاداشتن نماز است.
اِنَّنِی اَنَاالله لا اِلهَ اِلّا اَنَا فَاعبًدنِی وَاَقِم الصّلاةَلِذِکرِی

گرایش به خوبی ها و دینداری خالص از کانال نماز می گذرد

و بندگان امر نشدند مگر به اینکه خدا را خالصانه و در حالیکه دین خود را خالص کرده اند عبادت کنند و نماز بپا دارند و زکات را بپردازند  

سوره بینه آیه 5

منبع:سایت گروه اینترنتی رهروان ولایت

۰

حرکت ارزشمند بانوی محجبه ایرانی +عکس

بانک تصاویر حجاب سبک زندگی اسلامی معروف نیوز

حرکت ارزشمند بانوی محجبه ایرانی +عکس

جودوکار نوجوان عضو تیم ملی بانوان ایران با احترام جواب دست دادن نایب رئیس نپالی اتحادیه آسیا را داد.

به گزارش فرهنگ نیوز، در جریان روز نخست از رقابتهای نوجوانان آسیا بانوی محجبه نوجوان تیم ملی کشورمان بعد از کسب مدال روی سکو با احترام از دست دادن با نایب رئیس نپالی اتحادیه جودو آسیا را با احتران پاسخ داد و از دست دادن امتناع کرد.

زهرا باقری جودوکار وزن ۷۰+ کیلوگرم تیم ملی بانوان ایران روز پنجشنبه دور نخست استراحت داشت و سپس در حالی که با پیروزی بر حریف تنومند قزاقستانی تنها یک ثانیه فرصت داشت ، بازنده تاتامی را ترک کرد و در گروه بازنده ها هند را خیلی زود ضربه فنی کرد و به مدال برنز دست پیدا کرد.
هشتمین دوره رقابتهای نوجوانان آسیا از روز گذشته در هنگ کنگ آغاز شده و تا عصر امروز ادامه خواهد داشت.
۰

فتاوی رهبر انقلاب درباره امر به معروف

علمای دین احکام امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ رهبری انقلاب

فتاوی رهبر انقلاب درباره امر به معروف

امام حسین(ع) قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است.

به گزارش فرهنگ نیوز، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (KHAMENEI.IR) همزمان با ایام محرم و صفر طی فراخوانی اعلام کرد به پرسش‌های شرعی مخاطبان که مربوط به احکام امر به معروف و نهی از منکر است، پاسخ می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین فلاح‌زاده عضو دفتر استفتائات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و رئیس مرکز موضوع‌شناسی احکام فقهی- به پرتکرارترین سؤالات مطابق با فتاوای ایشان پاسخ داده‌است که در ادامه آن را می‌خوانید:

* معنای امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ شرایط و مراحل آن کدام است؟ و چه روش‌هایی دارد؟

معروف یعنی شناخته‌شده و منکر یعنی ناشناس؛ آنچه را که دین به رسمیت می‌شناسد و قبول دارد، اینها معروف است؛ آنچه را که دین به رسمیت نمی‌شناسد و انکار می‌کند و نهی می‌کند، اینها منکر است؛ یا به تعبیر خیلی ساده‌تر، همه‌ی خوبی‌ها در حوزه‌ی دین، اینها معروف است و تمام زشتی‌ها و بدی‌ها منکر است؛ و در اصطلاح فقهی به مجموعه‌ی واجبات و مستحبات، معروف گفته می‌شود و محرمات و مکروهات، منکر است. گرچه در مرحله‌ی اول، امر به واجبات و نهی از محرمات و معاصی و گناهان مطرح است؛ اما امر به مستحبات و نهی از اعمال مکروه، آن هم مستحب و خوب است.

اما امر به معروف و نهی از منکر شرایط و مراحلی دارد؛ شرط اول این‌ است که باید معروف‌ها و منکرها را بشناسد؛ نیاز نیست این شناخت به تفصیل و با جزئیات باشد؛ بلکه باید قبل از آنکه کسی را امر به معروف و نهی از منکر کنیم، اجمالاً بدانیم کاری که این شخص ترک کرده است، واجب و معروف بوده که بر ما واجب و لازم می‌شود تا او را امر کنیم به انجام آن؛ یا اینکه باید بدانیم کاری را شخص قصد دارد انجام دهد حرام است تا بتوانیم او را نهی کنیم.

بنابراین باید هم معروف‌ها و هم منکرها را بشناسیم تا زمانی که نهی می‌کنیم دچار اشتباه نشویم. گاهی وقت‌ها انسان خیال می‌کند کاری که شخصی انجام می‌دهد حرام است، درصورتی‌که حرام نیست.

بنابراین مرحله‌ی اول، آگاهی اجمالی خود شخص به معروف‌ها و منکرها است. یعنی از نظر دینی باید بداند که چه کارهایی معروف و چه کارهایی منکر است.

شرط دوم این است که احتمال تأثیر در طرف مقابل وجود داشته باشد؛ امر به معروف و نهی از منکر برای این است که به معروف عمل شود و معروف اقامه شود، منکر برچیده شده و ترک شود. بنابراین ما وقتی امر به معروف می‌کنیم باید احتمال بدهیم که این کار تأثیر دارد، از نظر احکام دینی فرد آمر یا ناهی یا باید بداند که امر و نهی‌اش مؤثر است یا لااقل احتمال بدهد که تأثیر می‌گذارد.

اما اگر می‌دانیم که امر و نهی ما اثر ندارد یا نمی‌دانیم اثر دارد یا نه، واجب نیست که امر به معروف و نهی از منکر کنیم.

شرط سوم این است که امر و نهی مفسده‌ای نداشته باشد؛ مفسده به این معنا که ضرر جانی، مالی و آبرویی نداشته باشد؛ اگرچه فرموده‌اند که منظور از ضرر مالی در اینجا، ضرر جزئی نیست، بلکه ضرر معتنابه است.

شرط چهارم اینکه شخص گناهکار بر استمرار گناه، اصرار و سماجت داشته باشد.

اما مراحل امر به معروف و نهی از منکر:

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی