نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۰

چگونگی عذاب زن بی حجاب در آخرت+فیلم

قرآن وحدیث حجاب بانک فیلم

چگونگی عذاب زن بی حجاب در آخرت+فیلم

دانلودفیلم

حدیث معراج / عذاب زنان گناهکار از زبان محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) / بخشی از سخنان آیت الله جرجانی شاهرودی / مشهد مقدس
یکی از واجبات بسیار مهم و از ضروریات دین مبین اسلام، بلکه تمام ادیان الهی، مساله «حجاب» و پوشش است؛ دین مبین اسلام نیز برای این مساله اهمیت ویژه‌ای قائل شده است و قرآن کریم ـ با این‌که تنها به بیان کلیات اکتفا کرده است ـ در آیات متعددی به این مساله پرداخته که دال بر اهمیت بسیار زیاد قرآن و اسلام به این مساله است.
حجاب و نگاه در قرآن و حدیث
به طور مثال در سوره «نور» در آیاتی چند می‌فرماید: «قُلْ لِلْمُۆْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُون* وَ قُلْ لِلْمُۆْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ ...[1] ؛

به مومنان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و فروج خود را حفظ کنند، این دستور، براى آن‌ها پاکیزه‏‌تر است، خداوند از آن‌چه انجام می‌دهید آگاه است. و به زنان با ایمان بگو چشم‌هاى خود را (از نگاه هوس‏‌آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار نکند و (اطراف) روسری‌هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا...».
تفسیر
از این آیات چند نکته قابل استنباط است:
1. هر مسلمان چه مرد و چه زن، باید از چشم‌چرانی و نظربازی خودداری کند.
2. هر مسلمانی باید پاک‌دامن باشد و اهل فحشاء نباشد.
3. زنان باید دارای پوشش باشند و زینت‌های خود را جز برای محارم خود آشکار نکنند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان دیگر نباشند.[2]
این آیات در واقع دستور خداوند متعال به حفظ حیاء و حجاب است، که واجب است و حکمی است حتمی که توسط بندگان او لازم است رعایت شود و از ضروریات دین مبین اسلام محسوب می‌شود که بین تمام مذاهب اسلام با تمام اختلافی که دارند مشترک است.
اگر به روایات معصومین(علیهم‌السلام) هم رجوع کنیم، خواهیم دید آنان نیز به تبع قرآن کریم، در سخنان بسیار زیادی که واقعاً بیش از حد شمارش است، به این مساله پرداخته و حدود و میزان آن را بیان کرده‌اند، و در برخی احادیث وارد شده است که تمام دین و ایمان، حیاء، عفت و پاک‌دامنی است؛[3]
هم‌چنین در احادیث مختلفی چگونگی و اندازه پوشش زنان نیز بیان شده است؛ در حدیثی امام صادق(علیه‌السلام) در پاسخ به سوالی که راجع به نگاه کردن به نامحرم پرسیده شد، فرمودند: «تنها نگاه به صورت و دو کف دست جایز است».[4]یعنی نگاه کردن به غیر این دو حرام است و بر زن واجب است تمام بدن خود به غیر از صورت و دو دست تا مچ را بپوشاند.
لذا با توجه به این آیات و روایات، در این‌که پوشاندن غیر وجه و دست‌ها تا مچ، بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هیچ‌گونه تردیدی وجود ندارد. این قسمت جزو ضروریات اسلام است و در بین مراجع نیز هیچ اختلاف و تشکیکی وجود ندارد.[5] حتی این مساله در بین مذاهب دیگر هم قطعی است و هیچ مسلمانی نمی‌توان بگوید حجاب واجب نیست.
بنابراین حفظ حجاب و پوشش کامل اسلامی برای زنان مسلمان، واجب است و ترک آن معصیت بوده و از گناهان کبیره محسوب می‌شود و قطعاً در آخرت، عذاب خاص خود را دارد.
عذاب برخی از زنان در قیامت
در حدیثی امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند: «روزی من و فاطمه(سلام‌الله‌علیها) به خدمت حضرت رسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفتیم و آن حضرت را بسیار گریان یافتیم، عرض کردم پدر و مادرم فدای شما باد یا رسول الله، چه چیز سبب گریه شما شده است؟
حضرت فرمودند: یا علی، شبی که من‌را به آسمان بردند، زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم، از حالت آن‌ها تعجب کردم و از شدت عذاب آن‌ها گریستم. زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده، مغز سرش از شدت گرما می‌جوشد؛ زنی را دیدم که به زبانش آویخته و آب داغ جهنم در حلقش ریخته می‌شد؛ زنی را دیدم که با سینه‌هایش آویخته شده بود؛ زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می‌خورد و آتش از زیرش شعله می‌کشید؛ زنی‌ را دیدم که پاهایش به دست‌هایش بسته شده و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده بودند؛ زنی‌ را دیدم کر و کور و لال، در تابوتی از آتش، مغز سرش از بینی او بیرون می‌آمد و بدنش از(مرض) خوره و پیسی پاره پاره بود؛ زنی را دیدم که تنوری از آتش به پاهایش آویزان بود؛ زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد؛ زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش می‌سوخت و روده‌های خود را می‌خورد؛ زنی را دیدم که سرش سر خوک بود و بدنش الاغ و بر او هزار هزار نوع عذاب بود؛ زنی را دیدم به صورت سگ، آتش در پشتش داخل می‌شد و از دهانش بیرون می‌آمد و ملائکه سر و بدنش را با گرزهای آتشین می‌کوبیدند.
حضرت فاطمه(علیهاالسلام) عرض کرد: ای حبیب من و ای نور دیده من، به من خبر بدهید که عمل و روش ایشان چه بوده است که خدای تعالی این نوع عذاب را بر ایشان مسلط گردانیده است؟
حضرت فرمودند: ای دخترم:
آن زنی که به مو آویخته شده بود، موی خود را از مردهای نامحرم نمی‌پوشاند؛
زنی که به زبان آویخته شده بود (با زبانش) شوهرش را آزار می‌داد؛
زنی که با سینه آویخته شده بود، از انجام وظایف زناشویی خودداری می‌کرد؛
آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود، بدون اجازه شوهر از خانه بیرون می‌رفت؛
زنی که دست‌هایش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها بر او مسلط شده بودند، کسی بود که خود را نمی‌شسته است و لباس‌هایش را پاک نمی‌کرد و غسل حیض و جنابت انجام نمی‌داد و بدنش را از نجاسات پاک نمی‌کرد و نماز را سبک می‌شمرد؛
زنی که کور، کر و لال بود، از زنا فرزند پیدا کرده و به گردن شوهر خود انداخت بود؛
زنی که گوشت بدنش با قیچی‌های آتشین بریده می‌شد، خود را به مردان نامحرم نمایش می‌داد تا به او رغبت کنند؛
زنی که صورت و سرش، سر خوک بود و بدنش بدن الاغ، سخن چین و بسیار دروغ‌گو بود؛
آن‌که به صورت سگ بود و آتش در پشتش داخل و از دهانش خارج می‌شد‌، خواننده و آواز خوان و حسود بود».[6]


پی‌نوشت ها:
[1] . [نور/31]
[2] . شهید مطهری، مساله حجاب، انتشارات صدرا، 1385ش، ص 117.
[3] . نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص، ص 454.
[4] . الکافی، ج5، ص 521.
[5] . مساله حجاب، همان، ص 165.
[6] . وسائل الشیعه ج20، ص 213,

منبع : تبیان


منبع: گناه شناسی

۰

بهانه های بی حجابی

حجاب

بهانه های بی حجابی

بهانه های بی حجابی

چقدر زیباست این سخن خدای مهربان که در آیه 30 سوره نور می‎فرماید:  قُل لِلمُؤمِنتِ یَغضُضنَ مِن اَبصارِِِِهِنَّ وَ یَحفِظنَ فُروجَهُِنَّ وَ لایُبدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها... "زنان مومن رابگوتاچشمها(ازنگاه ناروابپوشند) و فروج واندامشان را (ازعمل زشت) محفوظ دارند و زینت خود را جز آنچه قهرا ظاهر می‎شود بر بیگانه آشکار نسازند..."

بدون شک در عصری که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذاشته اند و افراد ناآگاه وغرق درظواهرفریبنده دنیایی وتمایلات شهوانی ، بی بند و باری مردان و زنان را جزئی ازسهم آزادی او می دانند ، سخن از حجاب وعفاف گفتن ، کمی سخت است . ولی مفاسد بی حساب و مشکلات و گرفتاری های روز افزونی که از این آزادی های بی قید و شرط به وجود آمده، سبب شده است که به تدریج گوش های شنوایی برای این سخن پیدا شود.

دربحث حجاب وعفاف ،مسأله مهمی که باید به آن توجه بشوداین است که آیا شخصیت و جایگاه اجتماعی زنان که خداوند علیم وحکیم آنان را پرورش و آرامش دهنده کانون گرم خانواده وتربیت فرزند و رشددهنده جامعه به سوی سعادت وکمال قرارداده است بایدبه اندازه ای پایین بیایدکه به آنها به چشم یک ابزار مادی نگاه شود واین قشرارزشمندجامعه به عنوان وسیله وبازیچه ای برای بهره کشی های مادی وجنسی در اختیار مردان دنیاطلب ، هرزه وهوسران قراربگیرند. درمکتب الهی اسلام ، روابط زن ومرد درقالب ضوابط خاصی که دراحکام دینی و پیمان زناشویی مشخص شده است موردقبول وپذیرش بوده وحتی بسیارموردتاکیدقرارگرفته است و فلسفه حجاب، امر پنهانی وغیرقابل درکی نیست بلکه کاملا عقلانی وآشکاراست زیرا ؛
1 - بی حجابی وبرهنگی زنان که به صورت های مشخص تجلی پیدامی کند،مردان را د یک حال تحریک دائم قرار می دهد، تحریکی که سبب کوبیده شدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان های بیمار گونه عصبی و سرچشمه امراض روانی می گردد ودرنهایت موجب ازهم پاشیدگی خانوادگی اینگونه مردان می شود.
2- آمار قطعی و مستند نشان می دهد که با افزایش برهنگی وبی بندوباری در جهان، شمار طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی به طور مداوم بالا رفته وموجب ازهم پاشیده شدن خانواده های فروانی شده است.
3- گسترش دامنه فحشا و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناک ترین پیامدهای بی حجابی است که عوارض آن درهمه جا ، به ویژه در جوامع غربی کاملا نمایان است .
4 – گسترش بی حجابی وبی بندوباری درحال حاضر به عنوان وسیله ای برای تامین خواست های مادی قدرتهای غربی وسرمایه داران شده است و زنان ودختران بدون اینکه بدانند ومتوجه عواقب اعمال ورفتار خودباشند دنیاوآخرت خودرا تباه می کنندتاجیب سرمایه داران پرپولتر وبساط هوسرانی آنها گسترده تر شود
5 – ودرنهایت یادآوری این نکته ضروری است که بیشترین لطمه وضربه روحی وروانی وخسارت های دنیایی وآخرتی به دلیل عدم رعایت حجاب وعفاف وتن دادن به بی بندوباری،دامنگیر خود زنهایی می شود که اینگونه زندگی می کنند ولی افسوس که زمانی پی به رفتار اشتباه خودمی برند که دیگر راهی برای برگشت خودباقی نگذاشته اند .
بهانه هایی که مانع استفاده از حجاب می شوند
هرکدام از ماها به طور قطع با بدحجاب های زیادی برخورد کرده ایم که هر کدام برای خودشان دلیل و بهانه ای دارند. دراین نوشته به برخی از آن بهانه ها اشاره کرده وبه امید توفیق وتاثیر گذاری به آنها پاسخ می دهیم .
بهانه یکم – بعضی ها می گویند: من هنوز قانع نشده ام که حجاب واجب باشد.
قبل ازاینکه به این بهانه پاسخ بدهیم ، از معتقدین به آن بهانه ، دو سؤال می پرسیم.
سؤال یکم - آیا افرادی که به این بهانه ازحجاب دوری می کنند به دین اسلام وصحت ودرستی احکام آن اعتقاد دارندیاخیر؟ جواب آنها طبیعتاً مثبت است، همه انسانهای معتقدبه وجود مقدس خداوند متعال ، به ویژه مسلمانان ، " لا اِلهَ اِلاَّ الله "می گویند و این نشانه اعتقاد عمومی به یگانگی خداوند است . یک مسلمان ، بعدزاعتقادبه توحید ویگانه پرستی ، به بعثت انبیا ونبوت نبی مکرم اسلام ایمان دارد وبه آن اقرارمی کند و می گوید،" مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله" و این یعنی به شریعت اسلام ایمان دارم، پس هرمسلمانی به اسلام به عنوان عقیده، شریعت و راه و روش زندگی اعتقاد دارد.
سؤال دوم - آیاحجاب جزء شریعت اسلام و واجبات آن می باشدیاخیر؟اگر آن خانم هایی که بااین بهانه ازحجاب وعفاف دوری می کنند،نیتشان راخالص بگرداند وهمانند کسی که به دنبال حقیقت است، در این قضیه تحقیق نمایند بطور قطع ویقین خواهند گفت : بله حجاب جزء شریعت اسلام ورعایت آن ازضروریات دینی است . پس ،ای خواهر مسلمانم! آن خدایی که به وحدانیت او ایمان آورده ای ،در کتاب عزیزش (قرآن کریم) و پیامبر بزرگواری که به رسالتش ایمان داری در سنتش به رعایت حجاب دستور می دهند.
بهانه دوم – بعضی ها می گویند : من به واجب بودن پوشش شرعی اعتقاددارم اما مادرم مرا از پوشیدن آن باز می دارد و سرپیچی ازامر مادررا جایزنمی دانم.
گرامی ترین بنده ی خدا حضرت رسول اکرم(ص) در سخنی کوتاه و حکمت آمیز در جواب این بهانه می فرماید: لا طاعَةَ لِمَخلُوق فی مَعصِیَةِ الخالِق " فرمانبرداری از مخلوق در صورتی که نافرمانی خالق در آن باشد جایز نیست."
جایگاه والدین ، به خصوص مادر در اسلام مهم و ارزشمند است .به حدی که خداوند در آیات زیادی از قرآن کریم ، آن را با بزرگترین امور یعنی عبادت ویکتاپرستی قرین نموده است؛ چنانکه درآیه 36 سوره نساءمی فرماید: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً "خدا را عبادت کنید و هیچ چیزی را شریک او نکنیدو به پدر و مادرخود نیکی کنید."
نافرمانی از والدین جایز نمی باشد مگر اینکه به نافرمانی پروردگار دستور دهند؛ زیرا خداوند درآیه 15سوره لقمان می فرماید : وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلی اَن تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا" هرگاه آن دو، تلاش و کوشش کنند که چیزی را شریک من قرار دهی که به آن علم وآگاهی نداری، از ایشان فرمانبرداری مکن."
بهانه سوم — بعضی ها می گویند : هوا گرم است و ما نمی توانیم بدون پوشش گرمای شدید هوا را تحمل کنیم، پس چگونه با رعایت حجاب بتوانیم آن را تحمل کنیم؟
خداوند در پاسخ این بهانه درآیه 18سوره توبه می فرماید:قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّاً لَوْ کَانُوا یَفْقَهُونَ "بگو اگر دانا بودند می‌فهمیدند که آتش دوزخ بسیار گرمتر و سوزانتر (از گرما وهمه آتش های جهان) است."
خانم محترم وخواهر گرامی! چگونه و با چه دلیلی گرمای این دنیا را با آتش سوزان دوزخ مقایسه می کنید؟! یقین بدانید که شیطان با یکی از تله های خیالی اش شما را گول زده و به شکار خود در آورده است تا اینکه از گرمای دنیا به سوی آتش دوزخ بکشاند. پس بیدار شو یدو خودتان را از تله اش نجات بدهید، و این گرمای آفتاب را برای خودتان نعمت بدانید نه عذاب. چرا که گرمای شدید آفتاب در فصل گرما انسان را به فکر عذاب دردناک آخرت می اندازد.
بهانه چهارم – بعضی ها می گویند : می ترسم اگر حجاب را رعایت کنم، دوباره آن را کنار بگذارم، چرا که زنان زیادی را دیده ام که بعد زمانی طولانی که حجاب را رعایت کرده، آن را کنار گذاشته اند
به چنین بانوانی می گویم: اگر همه مردم نظریه ای مانند نظریه شما را می داشتند، آنگاه دین را رها می کردند و کسی به دنبال دین نمی رفت، نماز نمی خواندند چرا که برخی ها می ترسیدند آن را ترک کنند. روزه نمی گرفتند، زیرا بسیاری می ترسند که در شرایطی آن را ترک کنند، آیا متوجه شدید که شیطان چگونه از راهی دیگر به دنبالتان آمده و برایتان تله گذاشته وشما را از واجباتت باز می دارد.!
پیامبر عزیزاسلام(ص) می فرمایند: أَحَبُّ العَمَلِ إلىَ اللهِ أَدوَمُهُ وإنَّ قَلَّ "‌بهترین عمل در نظر خداوند آن است که دوام بیشتر داشته باشد هر چند که اندک هم باشد." به شما توصیه میکنم درصورت مشاهده افرادی این چنینی ، به دنبال دلایلی که سبب ترک حجاب توسط آنها شده است،بگردید تا اینکه از آن اسباب وعوامل اجتناب کنید و پایه اعتقادوعمل خودرامحکم بگردانید .
بهانه پنجم - بعضی ها می گویند : می ترسم اگر خود را ملزم به لباس شرعی نمایم، نام جماعت و گروهی خاص بر من بیفتد و من دوست ندارم که وابسته به هیچ حزبی باشم.
خواهر گرامی! در اسلام تنها دو حزب وجود دارد که خداوند در قرآن کریم از آن دو سخن گفته است: نخست حِزبُ الله؛ حزب الله گروهی هستند که خداوند آنان را به وسیله انجام عبادت ها و اجتناب از محرمات ومنکرات ، یاری می دهد. دوّم حِزبُ الشِیطان؛ حزب الشیطان گروهی هستند که خداوند را نافرمانی می کنند و در زمین به فتنه وفساد می پردازند. و شما هنگامی که خویشتن را ملزم به آداب اسلامی از جمله پوشش ولباس شرعی می نمایید، جزو حزب پیروز و رستگار خداوند می گردید، اما هنگامی که خودنمایی و تبرج راپیشه خودمی سازید، مرکب شیطان گشته و جزو دوستان او شده اید و در صف منافقین و کفار قرار گرفته اید. و خدا می داند که آنان به چه اندازه دوستان بدی هستند.!
بهانه ششم - بعضی می گویند: هرگاه لباس شرعی پوشیده و حجاب را رعایت کنم، نمی توانم ازدواج کنم، پس حجاب را کناز می گذارم تا بتوانم ازدواج کنم!
خواهر گرامی! بی گمان همسری که دوست داشته باشد شمارا بی بندو بار، آرایش کرده و در برابر خداوند ، نافرمان ببیند، برایت شایسته نیست، همسری که در برابر انجام حرام ها غیرت و ایمانش به جوش نیاید، نسبت به شما هم هیچگونه غیرتی نخواهد داشت و برای رفتن به بهشت و نجات از دوزخ یاری تان نخواهدکرد. بی گمان خانواده ای که اساس تشکیل آن، بر نافرمانی خداوند و خشمگین نمودن او پایه ریزی شود، خداوند حق دارد که شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت را بر آن بنویسد، چنان که درآیه 124 سوره طه می فرماید: وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى‌"و هرکس از یادمن روی بگرداند،زندگی تنگ (و سخت و گرفته‌ای) خواهد داشت‌؛ و روز رستاخیزاو رانابیناگردمی‌آوریم." و گذشته از این، ازدواج نعمتی از نعمت های خداوند است که به انسانها هدیه می شود، چه بسیارند زنان با حجابی که ازدواج کرده اند و چه بسیارند زنان بی حجابی که هنوز موفق به ازدواج نشده اند.
پس ، اگر ازدواج را که یک امر مقدس است به عنوان یک هدف برای خودانتخاب کرده اید برای رسیدن به آن از آرایش و بی حجابی استفاده نکنید که دین مبین اسلام برای رسیدن به هدف، استفاده از وسایل وروش های غیرشرعی را جایزنمی داند.
بهانه هفتم – بعضی می گویند : می دانم که حجاب واجب است، اما هروقت خداوند مرا هدایت کرد، من هم حجاب را رعایت خواهم کرد.
از این گوونه افراد می پرسم: آیا شما خودتان گام هایی در مسیر به دست آوردن هدایت برداشته اید تا اینکه به این هدایت دست پیداکنید.؟ می دانیم که خداوند با حکمت خویش برای هر چیزی سببی قرار داده است؛ مثلا، بیمار دارو مصرف می کند تا شفا یابد،مسافر ،سواروسیله ای می شود تا به مقصدش برسد، و... پس ،شما خانم محترمی که منتظرهدایت هستید آیا با جدیت تمام در مسیر به دست آوردن آن ،گام برداشته اید و اسبابش را به دست آورده اید.؟ برخی از این سبب ها عبارتند از:
1- خالصانه درخواست هدایت کردن از خداوند، همانگونه که ما را دستور می دهد که اینگونه از او بخواهیم: اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ‌. پروردگارا ما را به راه راست راهنمائی فرما.
2- همنشینی با زنان مومن وصالحه ، زیرا زنان صالحه بهترین یاری دهنده بر هدایت و استمرار بر آن می باشند که به این وسیله خداوند همنشینان با افرادمومن را هدایت و رشد و تقوی را به آنها الهام می کند تا اینکه خویش را ملزم به انجام اوامر و دوری از نواهی خداوند نمایند.
بهانه هشتم – بعضی ها می گویند : هنوز وقتش نیامده و من هنوز دردوران نوجوانی وجوانی هستم بعد از اینکه بزرگ شدم توبه می کنم ، به حج می روم و حجابم را هم رعایت می کنم.
به این گونه افرادمی گویم : خواهر گرامی! فرشته مرگ، در دنیا می گردد و پشت در منزلمان ایستاده و منتظر فرمان خداوند می باشد تا اینکه در هر لحظه از لحظه های عمرمان به او اجازه دهد، در را باز کندوجانمان رابازستاند. خداوندمتعال درآیه 34 سوره اعراف می فرماید: وَلکُلِِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ " هر گروهی دارای مدّت زمان واجل مشخّص و معلومی است، و هنگامی که زمان آنان به سر رسید، نه لحظه‌ای (از آن) تأخیر خواهند کرد و نه لحظه‌ای ( بر آن ) پیشی می‌گیرند." مرگ کوچک و بزرگ ، شب وروز وخواب وبیداری نمی شناسد، نکندزمانی به سراغمان بیایدکه در حال گناه باشیم.
البته بهانه های دیگری راهم می شنویم که ازطرف تعدادی ازبانوانی که رعایت حجاب شرعی را نمی کنند مطرح می شود که به دلیل جلوگیری از طولانی شدن مطلب از ذکر آنها خودداری می کنم وبه به بانوان سرزمین عزیزم که دیارپاکان ومعطر به عطر شهیدان وایثارگران است توصیه می کنم که درباره هربهانه ای که قطعا شیطان هم آن را شاخ وبرگ می دهد ودرنظرها آراسته می کند، لحظه ای تفکرکنند وبه انتهای راه ودست آوردی که نصیبشان خواهد شد بنگرند وآنگونه که به مصلحت دنیا وآخرت خودتشخیص دادند عمل کنند . یاعلی مدد


منبع: گناه شناسی

۰

تاثیر لقمه حلال در نسل

قرآن وحدیث احکام سبک زندگی اسلامی بانک صوت

تاثیر لقمه حلال در نسل

کلیپ صوتی تاثیر لقمه حلال در نسل

کلیپ تنظیم شده با عنوان تاثیر لقمه حلال در نسل

مال حرام رشد و برکتی نخواهد داشت
درباره‌ی مال حرام در حدیثی داریم که « إِنَّ الْحَرَامَ لَا یَنْمی وَ إِنْ نَمَى لَا یُبَارَکُ لَهُ فِیهِ ؛ مال حرام رشد نمی کند و زیاد نمی شود و اگر هم رشد کند ، برکت نخواهد داشت. » ۱

لقمه ی حرام ، حرف های امام معصوم را بی اثر می کند
امام حسین پیش از ظهر عاشورا در کربلا صحبت‌های زیادی کرد ولی هیچ کدام اثر نمی ‌کرد. در آخر حضرت فرمودند: « فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شکم‌های شما از حرام پرشده است ، حرف‌های من در شما اثر نمی گذارد.»۲

لقمه ، در نسل آدمی تأثیر دارد
« کَسْبُ الْحَرَامِ یَبِینُ فِی الذُّرِّیَّهِ ؛ مال حرام در فرزندان آشکار می شود و روی آن‌ها اثر می ‌گذارد.»۳
۱- کافی / ج ۵ / ص ۱۲۵
۲- بحار الانوار / ج ۴۵ / ص ۸
۳- کافی / ج ۵ / ص ۱۲۴

منبع:سایت محبان امیرالمومنین ع

۰

ازدواج پسر شیعه با دختر مسیحی

بانک صوت ازدواج

ازدواج پسر شیعه با دختر مسیحی

کلیپ صوتی ازدواج پسر شیعه با دختر مسیحی

کلیپ تنظیم شده با عنوان ازدواج پسر شیعه با دختر مسیحی

منبع:سایت محبان امیرالمومنین ع

۰

اثرات فضای مجازی برسبک زندگی

بانک تصاویر سبک زندگی اسلامی بشقاب های توخالی فضای مجازی سخن نگاشت

اثرات فضای مجازی برسبک زندگی

اثرات فضای مجازی برسبک زندگی/ایست رسانه ای

... برای مشاهده و دریافت اینفوگرافیک در سایز اصلی بر روی آن کلیک کنید ...

این نشریه که پیش شماره اول آن با عنوان «اثرات فضای مجازی برسبک زندگی» منتشر شده است در سه بخش اثرات مثبت و منفی و تاثیر فضای مجازی برخانواده به بیان نکاتی گزیده در این رابطه پرداخته است.

نشریه «ایست رسانه ای» که به همت فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی و با هدف ارتقای سواد رسانه‎ای و سواد فضای مجازی شهروندان و افزایش آگاهی و توجه خانواده ها نسبت به استفاده و نحوه حضور در فضاهای مجازی به ویژه شبکه های اجتماعی، تدوین و تولید شده است، به صورت اینفوگرافی و در قالب نشریه دیواری هرهفته در فرهنگسراها، خانه های فرهنگ، مساجد، ایستگاه‌های مترو و اماکن عمومی شهر توزیع می شود.
در این نشریه موضوع های گوناگون پیرامون فرصت‌ها و تهدیدهای فضای مجازی و مسائلی که در این فضا و شبکه های اجتماعی به وجود می آید، مورد توجه قرار گرفته است.

۰

مگر مرد هم برای مرد نامحرم می شود؟

علمای دین حکایت خوبان

مگر مرد هم برای مرد نامحرم می شود؟

مگر مرد هم برای مرد نامحرم می شود؟


چند تا مرد جوان رسیدند خدمت علامه حسن زاده آملی . گفتند: آقا! یه نصیحتی بفرمایین تا استفاده کنیم .
علامه فرمودند: سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید چه زن باشد چه مرد !!!
گفتند : آقا مگر مرد هم برای مرد نا محرم میشه !!! علامه فرمودند : هر کس با خدا ارتباط ندارد نامحرم است !


منبع: گناه شناسی

۰

زن‌ و مرد زیبا در قیامت‌!

قرآن وحدیث

زن‌ و مرد زیبا در قیامت‌!

زن‌ و مرد زیبا در قیامت‌!

امام‌ صادق‌(علیه السلام‌):
روز قیامت، زن‌ زیبایی‌ را که‌ با زیبایی‌ خود فتنه‌ می‌کرده‌ است‌، می‌آورند و به‌ او خطاب‌ می‌شود که‌ چرا فتنه‌ کردی‌؟ جواب ‌می‌دهد که‌: خدایا! تو مرا زیبا آفریدی‌! به‌ او خطاب‌ می‌شود که‌: حضرت‌ مریم‌(سلام الله علیها‌) از تو زیباتر بود ولی‌ او فتنه‌ نکرد!
سپس‌ مرد زیبایی‌ را که‌ با زیبایی‌ خود فتنه‌ می‌نموده‌ است‌، رامی‌ آورند و به‌ او خطاب‌ می‌شود که‌ چرا فتنه‌ کردی‌؟ جواب‌ می‌دهد که‌: تو مرا زیبا آفریدی‌! به‌ او خطاب‌ می‌شود که‌: حضرت‌ یوسف‌ از تو زیباتر بود. ولی‌ به‌ فتنه‌ نیفتاد.
بعد شخصی‌ را که‌ به خاطر بلاها و سختی‌ها به‌ فتنه‌ افتاده‌ بود را می‌آورند. به‌ او خطاب ‌می‌شود که‌: چرا تحمل‌ سختی‌ها ننمودی‌ و به‌ فتنه‌ افتادی‌؟ جواب‌ می‌دهد که‌: تو سختی‌ها و بلاها را بر من‌ نازل‌ کردی‌ و من‌ به‌ فتنه‌ افتادم‌! به‌ او خطاب‌ می‌شود که‌: بلاهای‌ حضرت‌ ایوب‌(علیه السلام‌‌) از تو بیشتر بود ولی‌ او به فتنه‌ نیفتاد.


منبع: از عالم بعد از مرگ چه خبر؟/ محمد تقی صرفی پور


منبع: سایت گناه شناسی

۰

دستمان پر است

بانک تصاویر

دستمان پر است

دستگاه های تبلیغاتی دنیا برای گمراه کردن انسانها... از همه ی امکانات استفاده می کنند برای الگوسازی، ملتها هم دستشان خالی است و الگویی برای ارائه در مقابل آنها ندارند. ما دستمان پُر است... امام حسن و امام حسین را گفته اند: «سیّدی شباب اهل الجنّة... یعنی جوانی اینها باید به عنوان یک الگو همیشه در مقابل چشم جوانهای دنیا باشد. جوانی پیغمبر و امیرالمؤمنین هم همین جور است.
۱۳۸۳/۰۵/۱۷

۰

رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

در مراسم دومین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی که صبح امروز (دوشنبه) در مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، از یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد» نوشته‌ی آقای محمد میرکیانی رونمایی شد.
در این مراسم که از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و با عنوان «نشست تخصصی ادبیات کودک و نوجوان از منظر رهبر انقلاب اسلامی» برگزار شد، جمعی از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی حضور داشتند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این یادداشت که در آبان ماه ۱۳۷۳ به نگارش درآمده مرقوم داشته‌اند:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
ـ‌ من هم همین قصّه را همیشه تعریف می‌کردم! حیف که خیلی‌ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخه‌ی این کتاب را به همه‌ی بچه‌ها بدهم . .

*****************************************************************

گفت‌وگو با محمد میرکیانی، نویسنده کتاب «تن‌تن و سندباد»

خانواده‌ها باید فرزندان را هوشیار بار بیاورند

«من هم همین قصه را همیشه تعریف می کردم! حیف که خیلی ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید!» این بخشی از یادداشت کوتاهی است که رهبر انقلاب بعد از خواندن کتاب «تن‌تن و سندباد» در وصف این اثر نوشته‌اند. تن‌تن و سندباد کتابی داستانی برای مخاطب نوجوان است که در ابتدای دهه‌ی هفتاد با موضوع «تهاجم فرهنگی» نگاشته شد. محتوای ارزشمند، پیرنگ داستانی قوی و زبان استعاری از ویژگی‌های ممتاز این اثر ارزشمند است. در آستانه‌ی رونمایی از یادداشت رهبرانقلاب بر این کتاب، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گفت‌و‌گویی با نویسنده‌ی کتاب، آقای محمد میرکیانی تریتب داده است. نویسنده‌ای که در کارنامه‌ی ادبی خود کتاب‌هایی همچون «قصه‌ی ما مثل شد»، «پهلوان حیدر» و «قند و پند» را نیز دارد.

* چه شد که شما به حوزه‌ی داستان کودک و نوجوان علاقه پیدا کردید و به این حوزه وارد شدید؟
ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات پایه‌ای و ریشه‌ای است. من تقریباً از اوایل جوانی علاقه‌ی وافری به نوشتن داشتم، به‌دلیل اینکه در ایام نوجوانی، کارگر چاپخانه بودم. قدیم‌ها کارگر چاپخانه، بعد از نویسنده یا مترجم، اولین کسی بود که متن را می‌خواند. از همین‌جا به ادبیات علاقه‌مند شدم. البته کار اصلی‌ام برای نوشتن را بعد از انقلاب شروع کردم. مسجدی بود به اسم مسجد نبوی که در آنجا کار تئاتر را شروع کردم. یکی دو سال بعد، شروع به نوشتن قصه کردم. تقریباً اسفندماه سال ۱۳۶۰ بود که داستانی نوشتم به اسم «قلعه‌ی شاه مال منه». این داستان مبنای ورودم به صداوسیما شد. اولین برنامه‌ای هم که شروع کردم، برنامه‌ی «قصه‌ی ظهر جمعه» بود. در آن دوران با آقای رهگذر آشنا شدم و همان آشنایی مبنایی شد برای نوشتن در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان.

در رابطه با اینکه چرا برای این گروه سنی می‌نویسم، باید بگویم معمولاً هنرمندان و نویسندگان این حوزه هرکدام به‌دلایلی وارد آن می‌شوند. اولین و مهم‌ترین دلیلش این است که با این گروه می‌توانند ارتباط برقرار کنند؛ یعنی به‌راحتی می‌توانند وارد فضا یا دنیای ذهنی مخاطب شوند. وقتی توانستند وارد دنیای ذهنی مخاطب شوند، می‌توانند با آن حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند و زندگی، هستی، معارف و اندیشه را برایشان تعریف کنند. علت اصلی فعالیت من در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان هم همین بود؛ یعنی گروهی بود که می‌شناختمشان و می‌توانستم با آن‌ها ارتباط برقرار کنم. علاوه بر این، حوادث و ماجراهای دوران کودکی و نوجوانی‌ام را خوب به یاد داشتم و این‌ها برای کار بهتر، به من کمک می‌کرد.

* نکته‌ی حائز اهمیت این است که ادبیات نوجوان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های ادبی است که می‌تواند بر هویت نسل آینده تأثیرگذار باشد. در مورد اهمیت این موضوع توضیح دهید و اینکه چرا در ایران این موضوع ضعیف است؟
دوره‌ی نوجوانی، دوره‌ی تفکر و یافتن فلسفه‌ی زندگی است. دوره‌ی بایدها و نبایدهاست. دوره‌ی اندیشه است. دوره‌ای است که نوجوان به من وجودی خودش و به چراها خیلی فکر می‌کند. زندگی چرا این‌‌گونه است، من در آینده چرا باید آن‌گونه شوم، چرا این‌طور فکر کنم، چرا این لباس‌ها را بپوشم، چرا این غذاها را بخورم و... برای همین، سرمایه‌گذاری اصلی در دنیا، روی گروه سنی نوجوان انجام می‌گیرد.

فضای کار برای دوران کودکی، دوره‌ی آموزشی است؛ یعنی در حقیقت، مخاطب شما تحت‌تأثیر پیام‌های آموزشی مستقیم، راحت‌تر قرار می‌گیرد. روشن‌تر عرض کنم، خردسال و کودک راحت‌تر حرف نویسنده را می‌فهمند. دوران نوجوانی اما این‌گونه نیست. دوره‌ی نوجوانی دوره‌ی چندوچون است. برای همین، نوشتن برای نوجوانان، به‌مراتب دشوارتر از نوشتن برای کودکان است. البته من برای همه‌ی رده‌های سنی نوشته‌ام؛ هم برای کودک و هم برای نوجوان. منتها چون دوره‌ی نوجوانی دوره‌ی منطق و اندیشه و فلسفه است، فرد به‌سادگی تحت‌تأثیر پیام یا اندیشه‌ی نویسنده قرار نمی‌گیرد. به ‌همین علت، تعداد نویسندگان نوجوان کمتر است.

* در سال‌های اخیر، رهبر انقلاب تأکید داشتند که تولید محصولات فرهنگی‌مان، مخصوصاً برای کودک و نوجوان، باید افزایش پیدا کند؛ چراکه محصولات غربی در این حوزه زیاد است، اما محصولات بومی خیلی کم هستند. رفتار مسئولان را در زمینه‌ی تولید محصولات فرهنگی برای این رده‌ی سنی، چگونه ارزیانی می‌کنید؟ چرا محصولات فرهنگی ما نسبت‌به دهه‌ی شصت و هفتاد، کاهش پیدا کرده است؟
دلایل مختلفی دارد. اولاً در دهه‌ی شصت، ما در فضای تولید محصول فرهنگی، رقیب نداشتیم. شبکه‌های مجازی، ماهواره‌ها، اینترنت و... نبود. مسئولین کشور هم به‌دلیل اینکه هنوز نظام تثبیت نشده بود، دائم دغدغه‌ی فعالیت‌های فرهنگی داشتند و فکر می‌کردند بهترین راه تثبیت نظام، تولید کالای فرهنگی است. با گذشت زمان و تصور اینکه دیگر تهدیدات فرهنگی تمام شده است، سطح تولید محصولات فرهنگی کودک و نوجوان هم کاهش یافت و در نهایت به فراموشی سپرده شد.

ثانیاً مدیریت فرهنگی ما قوی نیست. در دنیا دوره‌ای بود که تولید محصول فرهنگی یک کار شخصی محسوب می‌شد، مثلاً یک نفر تابلویی برای خودش می‌کشید یا یک نفر برای خودش کتابی می‌نوشت یا شعری می‌گفت، ولی با گذشت زمان، برای اینکه محصول فرهنگی به دست مخاطب برسد و تکثیر شود، نیاز به مدیریت فرهنگی به وجود آمد. امروزه در دنیا، پشت هر کتاب یا فیلم خوبی که تولید می‌شود، یک مدیر توانمند وجود دارد. موج‌های سنگین تبلیغاتی برای محصولشان ایجاد می‌کنند و با آدم‌های مختلف راجع‌به آن اثر گفت‌وگو می‌کنند و به این ترتیب، اثرشان به‌عنوان یک محصول فرهنگی مطرح می‌شود. متأسفانه در سال‌های اخیر، مدیریت فرهنگی ما ضعیف بوده است.

* شما در ابتدای دهه‌ی هفتاد، کتاب «تن‌تن و سندباد» را نوشتید. ماجرای نوشتن آن چه بود و چرا احساس کردید باید چنین کتابی با این مضمون نوشته شود؟
من از سال ۶۱ تا ۷۲ سردبیر و نویسنده‌ی قصه‌ی ظهر جمعه‌ی رادیو بودم. خیلی از داستان‌ها را در آن زمان من می‌نوشتم یا بازنویسی و تنظیم رادیویی می‌کردم. یکی از کارهایی که مجبور بودم برای رادیو انجام بدهم، این بود که هر هفته یک قصه بنویسم. برای این کار به متون کهن فارسی مراجعه می‌کردم. درباره‌ی فضاها، آدم‌ها، قهرمان‌ها، سرزمین‌های دور و نزدیک و مخصوصاً فضاهای خاصی که در ادبیات کهن و عامیانه‌ی ما راجع‌به جاده‌ی ابریشم بود، مطالعه می‌کردم. در اوایل دهه‌ی هفتاد که رهبر انقلاب بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، کتاب «تن‌تن و سندباد» را نوشتم که فکر می‌کنم اولین رمانی بود که راجع‌به تهاجم فرهنگی نوشته شده است.

البته در این داستان همه‌ی شخصیت‌ها یکسان نیستند. مثلاً شخصیت تن‌تن که او را یک جهان‌گرد می‌شناسند (که البته از نظر من جهان‌گیر است، نه جهان‌گرد) و بچه‌ها هم دوستش دارند و طرفدار هم زیاد دارد، نماد یکی از قدرت‌های غرب است. تن‌تن نماد یک نوجوان آمریکایی شیرین و باهوش است. یا کاپیتان هالوک نماد قدرت نظامی آن‌هاست. پرفسور نماد اندیشه و فکر و فناوری آن‌ها و سگ پشمالو نماد سبک زندگی آن‌هاست. ما که در زندگی‌مان سگ نداریم که وارد زندگی‌مان شود. این‌ها شخصیت‌هایی هستند که همه‌جای دنیا می‌روند. من تصور کردم که در مقابل این شخصیت‌ها، باید شخصیت‌های داستانی را قرار بدهیم که آن‌هم بتواند همه‌جای دنیا برود. دیدم شخصیتی که ما داریم، سندباد داستان «هزارویک شب» است. البته این سندباد با آن کارتونی که ژاپنی‌ها درست کرده‌اند، تفاوت دارد. سندباد سفرش را از ۳۵سالگی شروع می‌کند، نه از نوجوانی.

* بعد از نوشتن کتاب، چه حاشیه‌هایی به وجود آمد؟
خیلی از همکاران بنده خوش‌شان نیامد. به ‌نظرشان می‌آمد این کار، کتاب‌سازی است. خیلی وقت‌ها که می‌خواهند بگویند کاری ارزش فرهنگی ندارد، می‌گویند کتاب‌سازی شده است. می‌گفتند میرکیانی کتاب‌سازی کرده است و این شخصیت‌ها را داخل داستان قرار داده است تا جذابیت ایجاد کند، درحالی‌که من واقعاً نیازی به این موضوع نداشتم. هدف اصلی‌ام این بود که تهدید فرهنگی که احساس می‌کردم وجود دارد، به مخاطب و جامعه منتقل کنم.

* گویا سال‌ها گذشت تا این دوستان متوجه موضوع تهاجم فرهنگی شدند.
بله، این ما هستیم که باید هوشیار باشیم. یکی از کارهایی که غربی‌ها برای تسلط بر دنیا انجام می‌دهند، «یکسان‌سازی فرهنگی» است. برای اینکه این کار انجام شود، باید مابقی مردم دنیا مثل آن‌ها فکر و زندگی کنند تا از این طریق، آن‌ها بتوانند محصولات خودشان را بفروشند. در حقیقت راه تسلط اقتصادی، تسلط فرهنگی است. تا فکر یک جامعه را تغییر ندهند، نمی‌توانند محصول خود را بفروشند. این یک واقعیت است. مثلاً اینترنت که می‌آید، بخشی از آن، توسعه‌ی محصولات آن‌هاست و بخشی دیگر، تبلیغ و ترویج فکر و اندیشه‌ی آن‌ها. ما هم می‌توانیم از این امکان استفاده کنیم، به‌شرطی که واقعیت را درک کنیم. واقعیت این است که تهاجم فرهنگی را باور کنیم. تهاجم فرهنگی وجود دارد. از قبل هم وجود داشته، منتها حالا چندلایه و پیچیده شده است.

یک زمان آن‌ها علیه اسلام محصول تولید می‌کردند، بعد علیه انقلاب محصول تولید کردند و حالا علیه ایران هم فیلم می‌سازند، مثل فیلم «سیصد». برای اینکه فهمیده‌اند اندیشه‌ای در مقابل اندیشه‌ی آن‌ها وجود دارد. بنابراین ما هم باید در مقابل آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم و نقاط قوت و ضعف خودمان را به‌درستی بشناسیم. همین حوزه‌ی ادبیات کهن که بنده در آن کار می‌کنم، یکی از نقاط قوت فرهنگی ماست که مانع از یکسان‌سازی فرهنگی و تبلیغ فرهنگ غرب می‌شود. غرب به‌شدت به‌دنبال از بین بردن خرده‌فرهنگ‌هاست، چون این خرده‌فرهنگ‌ها هستند که موجب پایداری فرهنگ و هویت می‌شوند. «تن‌تن و سندباد» هم در حقیقت برآمده از همین خرده‌فرهنگ شرقی و ادبیات عامه و کهن خودمان است.

ایران از آن جهت برای غرب اهمیت دارد که در چهارراه جاده‌ی ابریشم قرار داشته و نقطه‌ی طلایی تمدن‌های بزرگ جهان است. بنابراین آن‌ها سعی دارند بر آن تسلط پیدا کنند، چون اگر بر ایران تسلط پیدا کنند، بر کل منطقه دست پیدا می‌کنند. از منظر اقتصادی و سیاسی نیز اهمیت ایران قابل ملاحظه است. واضح است که همواره نمی‌توانند با لشکرکشی به اهداف خود دست پیدا کنند و ایران را تحت سلطه قرار دهند. بنابراین از طریق فرهنگ این کار را انجام می‌دهند. محصول فرهنگی تولید می‌کنند و از این راه هم درآمد کسب می‌کنند، هم فرهنگ و فکر خود را تبلیغ می‌کنند و هم موجب از بین بردن فرهنگ ملی ما می‌شوند.

* در اوایل دهه‌ی هفتاد، در بدو ورود پدیده‌ای به نام ماهواره، گویا شما خیلی زودتر از برخی مدیران فرهنگی متوجه تهدید فرهنگی علیه ما شدید و شروع به نگارش کتاب «تن‌تن و سندباد» کردید. اگر بخواهید توصیه‌ای برای این روزها داشته باشید، چه می‌گویید؟
بهترینش به نظر من، همان بصیرت است. بصیرت برای نوجوانان و خانواده‌های ما حرف اول را می‌زند. اولاً خانواده‌ها باید فرزندان ما را هوشیار بار بیاورند. در سرمایه‌داری غرب، هیچ‌کاری بدون هدف انجام نمی‌شود. به قول خودشان، برای سنت‌سنت‌شان برنامه‌ریزی می‌کنند. بنابراین تولید فکر و فرهنگ، تولید فیلم و سریال و پویانمایی، راه‌اندازی شبکه‌های ماهواره‌ای، برگزاری جشنواره‌های هنری و علمی بین‌المللی، همه و همه با قصد و هدفی انجام می‌شود. بهترین راه مقابله آن است که ما در برابر آن هوشیار باشیم و بصیرت داشته باشیم.

دوم آنکه براساس اولویت‌ها و نیازهای کشور و جامعه، تولید کنیم. باید قدم‌هایمان را حساب‌شده برداریم؛ یعنی اگر از ما پرسیدند که این داستان، این فیلم یا این سریال برای چه ساخته شده است، باید دلیل و هدف قانع‌کننده‌ای داشته باشیم. البته متأسفانه در حال حاضر این‌گونه نیست. هر محصولی به‌صرف اینکه محصولی فرهنگی است، قابل ارائه نیست. کمااینکه هر غذایی به‌صرف اینکه اسمش غذاست، قابل خوردن نیست. برای غذای جسم کودکانمان تا چه‌اندازه اهمیت قائل هستیم، اما به غذای روح آن‌ها اهمیت نمی‌دهیم. خانواده‌ها باید قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، متوجه خطر فرهنگی موجود بشوند.

سوم آنکه باید به تاریخ خودمان (تاریخ ملی و تاریخ اسلامی‌مان)، ادبیات کهن و عامه‌مان و همچنین شناخت عناصر فرهنگی‌مان، توجه بیشتری داشته باشیم. مثلاً ما در فرهنگ ملی‌مان چیزی به نام «ضرب‌المثل» داریم. این ضرب‌المثل‌ها در حقیقت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکرند. همان سبک زندگی اسلامی-ایرانی‌اند. در آن‌ها امانت‌داری و منظم بودن، دست‌درازی نکردن به اموال غیر، آداب معاشرت درست با دیگران، رعایت حق‌الناس و... وجود دارد. همه‌ی این‌ها امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر هستند. گسترش همین فرهنگ و ادبیات عامه و قدیمی، موجب پایداری فرهنگی کشور می‌شود. متأسفانه در فیلم‌ها و سریال‌های خودمان، از این تلمیحات و اشارات خیلی کم بهره می‌بریم و برعکس، از تلمیحات وارداتی استفاده می‌کنیم. مثلاً در فلان سریال، یکی از شخصیت‌ها به دیگری می‌گوید «تو فکر کردی سوپرمنی». تلمیحات در حقیقت نمک یک زبان و فرهنگ محسوب می‌شوند. این‌ها را نباید از فرهنگ‌های دیگر گرفت.

در غرب، گاهی هزینه و زمان زیادی صرف می‌کنند تا یک اصطلاح جا بیفتد. مثلاً شکسپیر در نمایشنامه‌ی «هملت» می‌نویسد: «بودن یا نبودن، مسئله این است.» چقدر این جمله را در آثار فرهنگی و هنری خودشان تکرار کردند تا آن را در فکر جامعه جا بیندازند. حالا دیگر ما هم این جمله را می‌دانیم. در ادبیات ملی ما، کلی از این عبارات حکمت‌آمیز و پندآموز و جملات نغز وجود دارد، خیلی بیشتر و بهتر و حکیمانه‌تر از جملات تمدن غرب. مثلاً «خدایا از تو می‌خواهم که چیزی نخواهم.» اما متأسفانه این‌ها در تولیدات فرهنگی ما اصلاً وجود ندارد، درحالی‌که منبع اصلی تولید فکر و فرهنگ، ادبیات است. ما اگر با ادبیات غنی خودمان آشنا نباشیم، نمی‌توانیم حرف بزنیم. کسی که مطالعه نداشته باشد، از دایره‌ی واژگانی کمی برخوردار است و بنابراین نمی‌تواند به‌خوبی حرف بزند. حتی مدیران فرهنگی ما را هم می‌توانید این‌گونه امتحان کنید. مدیران فرهنگی زیادی را دیده‌ام که موقع سخنرانی، متنی را مثل انشای بچه‌دبستانی‌ها، جلوی چشمشان می‌گیرند و از روی آن می‌خوانند. معلوم است این مدیر فرهنگی، نه از ادبیات چیز خاصی می‌داند و نه اینکه مطالعه‌ی چندانی داشته است. واضح است که اساساً این فرد توانایی تأثیرگذاری بر فلان هنرمند را نخواهد داشت.

بنابراین آن چیزی که من در این کتاب دنبال آن بوده‌ام، هوشیاری نسبت‌به زندگی، ایران و اتفاقات جاری در دنیاست تا بچه‌ها بتوانند با خواندن این کتاب، متوجه یک مسیر تاریخی درست شوند. مثلاً در جایی از این کتاب، گفت‌وگویی بین رستم و تارزان وجود دارد. تارزان به رستم می‌گوید «غریبه تو اینجا چه‌کار می‌کنی؟» رستم می‌گوید «آن زمانی که در مغرب‌زمین اصلاً خبری نبود، من اینجا داشتم گورخر شکار می‌کردم.» هدفم این بود که با این گفت‌وگو نشان بدهم که تمدن ماست که پیشینه‌ای تاریخی دارد، وگرنه از کشف آمریکا فقط سیصد سال می‌گذرد. نوجوان ما باید این را بداند. باید بداند که در دنیا، ما حرف برای گفتن داریم و حالا که حرف برای گفتن داریم، نباید خیلی راحت تحت‌تأثیر حرف دیگران قرار بگیرد. البته ما هیچ‌گاه ستیزه‌جو نبوده‌ایم. آن‌ها همیشه ستیزه‌جو بوده‌اند و جنگ‌ها را همیشه آن‌ها راه انداخته‌اند، مخصوصاً در صد سال اخیر. ما فقط در مقابل تهاجمات آن‌ها، ایستادگی کرده‌ایم.

* سؤال آخر اینکه کار بعدی که در دست دارید، چیست؟
مدت‌هاست که موضوعی برای نوشتن، ذهن من را مشغول کرده و آن‌هم نگارش رمانی جذاب درباره‌ی انقلاب اسلامی است. رمانی که جذاب باشد و مخاطبش هم کودکان باشند، کار خیلی سختی است. دوست دارم رمانی بنویسم که بچه‌ها با آن ارتباط برقرار کنند و آن را بخوانند. درباره‌ی دفاع مقدس الحمدالله کارهای خوبی شده است که البته کافی نیست، اما به‌هرحال کارهای خوبی انجام شده، اما درباره‌ی انقلاب اسلامی هنوز این اتفاق نیفتاده است. ان‌شاءالله خدا کمک کند و بتوانم این کار را انجام بدهم.

۰

ماجرای مسلمان شدن کریستینا بیکر، خبرنگار مشهور آلمانی

حجاب سبک زندگی اسلامی

ماجرای مسلمان شدن کریستینا بیکر، خبرنگار مشهور آلمانی

ماجرای مسلمان شدن کریستینا بیکر، خبرنگار مشهور آلمانی

کریستینا بیکر ۴۳ ساله، مجری سابق ام تیوی در لندن، کسی که زندگی آزاد غربی را رها کرده و به اسلام روی آورده است.
نقطه عطف زندگی کریستینا، ملاقات او با بازیکن مسلمان پاکستانی کریکت، عمران خان بود که در سال ۱۹۹۲ در اوج زندگی حرفه ای کریستینا رخ داد. عمران خان، او را به پاکستان برد و کریستینا آنجا با سبک زندگی سرشار از معنویت و محبت مسلمانان از نزدیک آشنا شد. کریستینا در این رابطه می گوید: گرچه رابطه ما دوام نداشت ولی من شروع به مطالعه درباره عقاید مسلمانان کردم و درنهایت مسلمان شدم. به خاطر شغلم، برای مصاحبه با خوانندگان موسیقی راک سفر می کردم و از هر نوع هوا و هوسی پیروی می کردم و اینجا بود که در درونم احساس پوچی می کردم. اما زمانی که اسلام به زندگی من هدف داد، من احساس اغنا و رضایت درونی پیدا کردم.



در غرب، ما به خاطر مسائل پیش پا افتاده و کم اهمیت مانند نوع لباسی که می پوشیم در فشار و اضطراب هستیم، ولی در اسلام، مسلمان واقعی باید به اهداف والا که همان رضایت خداوند است، بیندیشد. این کاملترین تفاوت ارزشهای غربی با اسلام است. من در سبک زندگی قبلی، احساس پوچی می کردم و فهمیدم که اسلام نجات بخش زندگی انسان است. تبعیت از خدای واحد، زندگی انسان را پاکتر و خالصتر می کند و شما مجبور نیستید از هر هوا و هوس زودگذری پیروی کنید.

من در آلمان در یک خانواده پروتستان نه چندان مذهبی بزرگ شدم. قبلاً مشروبات الکلی مصرف می کردم و به مهمانی های مختلط می رفتم. اما الان فهمیدم که انسان برای اینکه زندگی پس از مرگ خوبی داشته باشد باید در این دنیا عمل صالح انجام دهد. ما، مسئول کارهای خودمان هستیم.

مسلمانان سفید پوست بیشتر از کسانی که مسلمان بوده اند تحت تبعیض قرار می گیرند، این موضوع برای کریستین بیکر اتفاق افتاده است. او می گوید در آلمان یک نوع اسلام هراسی وجود دارد. من زمانی که مسلمان شدم کارم را از دست دادم. یک سری حملات جرایدی علیه من بود با این زخم زبان که تمام مسلمانان از تروریست حمایت می کنند. به من بهتان زده شد. حالا مجری NBC اروپا هستم.
من خودم را یک مسلمان اروپایی می نامم که با شخص مسلمان متولد شده متفاوت است. به عنوان یک مسلمان اروپایی هر چیز را مورد پرسش و پاسخ قرار می دهم و کورکورانه نمی پذیرم.

آنچه که من عاشق آن هستم مهمان نوازی و صمیمیت جوامع مسلمان است. لندن بهترین مکان برای مسلمانان اروپایی است و اینجا فرهنگ فوق العاده اسلامی وجود دارد و من بسیار از این موضوع خوشحال هستم.









کریستن بیکر که یک کتاب از سفر معنوی خود تحت عنوان از ام تی وی به مکه نوشته است معتقد است نسل جدید مسلمانان مستقل و مدرن می توانند با همدیگر به جهان نشان دهند اسلام آن چیزی نیست که من با آن بزرگ شدم، اسلامی که ادعا می شود حقوق زنان را لگد کوب می کند.

او می گوید من زنانی را می شناسم که مسلمان متولد شده اند و سرخورده گشته اند و بر علیه اسلام شوریده اند. وقتی که عمیق تر فکر می کنید می بیند آنها بر علیه عقیده شان نشوریده اند بلکه بر علیه فرهنگشان برخواسته اند.
قوانینی مانند ازدواج با هم طبقه و عدم اهمیت تحصیل دختران و در نتیجه ازدواج زودتر و.. کدام یک از اینها در قران آمده است؟ هیچ یک.

بسیاری از جوانان مسلمان رویکرد معنوی و منطقی را دوباره کشف کرده اند، رویکردی که عاری از تعصبات فرهنگ های نسل قدیمی است؛ این که من چگونه می خواهم زندگی کنم و زیبایی اسلام واقعی را به جهانیان نشان دهم.


منبع:سایت باحجاب

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی