نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۰۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علمای دین» ثبت شده است

۰

فواید دائم الوضو بودن

علمای دین احکام سبک زندگی اسلامی

فواید دائم الوضو بودن

فواید دائم الوضو بودن

بسیاری از ما، فقط قبل از نماز خواندن وضو می گیریم.اما اگر در طول روز وضو دتشته باشیم فوایدی برای ما دارد که در 6 حدیث از رسول خدا(ص) و امام صادق(ع) به آن می پردازیم.

1_رزق و روزیت فراوان می گردد

از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: کسی که دوست دارد بر خیر و برکت منزلش بیفزاید، هنگام غذا خوردن وضوء بگیرد...

2_خشک نکردن آب وضو حسنه دارد

امام صادق (علیه السلام) فرمودند : کسى که وضو بگیرد و با حوله اعضاى وضو را خشک کند، یک حسنه براى او نوشته مى شود و کسى که وضو بگیرد و صبر کند تا دست و رویش خود خشک شوند، سى حسنه براى او نوشته مى شود...

3_ عمرت زیاد می شود

رسول خدا (ص) فرمود: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید....

4_خواب با وضو، عبادت است

رسول خدا (ص) فرمود : کسی که با وضو بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند و اگر کسی بدون وضو خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود....

5_ مرگ با وضو، شهادت است

رسول خدا (صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی شهید خواهى بود...

6_ در قیامت نورانی می شوی

پیامبر خدا(ص) می فرمایند: فردای قیامت خدای متعال امّت من را بین بقیّه‌ ی امّت‌ها در حالی محشور می‌کند که به خاطر وضویی که در دنیا گرفتند روسپیدند و پیشانی‌های نورانی‌ دارند...

منابع:

مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج۱ ص۳۵۶
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۲، باب۵
بحارالأنوار: ج۸۰، ص۳۱۴، روایت۳، باب۵
وسایل الشیعه: ج۱، ص ۲۹۷
ثواب الاعمال، شیخ صدوق

منبع:فرهنگ نیوز

۰

آیا خوانندگی زنان حرام است؟+نظر مراجع تقلید

علمای دین احکام امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

آیا خوانندگی زنان حرام است؟+نظر مراجع تقلید

آیا خوانندگی زنان حرام است؟+نظر مراجع تقلید

آیا شنیدن صدای زنان به عنوان خواننده، از نظر شرعی دارای اشکال است؟ این پرسشی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. برای رسیدن به پاسخ برای این پرسش، باید دو فرض را مدنظر قرار داد.

فرض اول، هنگامی است که این خوانندگی موجب غنا شود. در تعریف غنا آمده که عبارت است از ترجیع صدا و گرداندن آن در حلق خواننده، به نحوى که طرب ‏انگیز و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد. در چنین فرضی، نظر تمامی علما بر حرام بودن است.
اما در فرض دوم، یعنی غنا نداشتن صدای خواننده زن، میان علما اختلاف نظر وجود دارد.

با این توضیحات، پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:

حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای (مد ظله العالی):
اگر صداى زن (چه به صورت تک خوانی و یا همخوانی با زنان و یا با مردان ) به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده‌‏اى هم بر آن مترتّب نشود، اشکال ندارد، اگر مفسده داشته باشد و یا تحریک شهوت بکند، جایز نیست.

آیت الله سیستانی (مد ظله العالی):
آواز خواندن زن حرام نیست؛ مگر اینکه مشتمل بر ترقیق و تحسین که عادت مهیج شهوت شنونده باشد. در این صورت بر مردان هم حرام است و منظور از آن سخن باطلی است که با آوازی خوانده می‌شود که مناسب مجالس لهو و لعب باشد.

آیت الله مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
کلیه آهنگ‌ها و صداهایى که مناسب مجالس لهو و فساد است، حرام و غیر آن جایز است و فرقى در این قسمت میان مرد و زن نیست؛ ولى خوانندگى نوع مباح براى زنان در صورتى جایز است که مجلس مخصوص به جنس خودشان باشد، خواه دسته جمعى بخوانند یا به تنهایى.

آیات عظام امام خمینى (ره)، فاضل لنکرانی (ره)، بهجت (ره)، صافى گلپایگانی و وحید خراسانی (مد ظلهم العالی):
گوش دادن به صدای خوانندگی زن مطلقاً جایز نیست.

آیات عظام تبریزى (ره) و نورى همدانی (مدظله العالی):
گوش دادن به آواز زن اگر غنا نباشد و باعث التذاذ جنسى و تهییج شهوت نشود و مفسده‌‏اى بر آن مترتب نگردد، اشکال ندارد.

منبع:فرهنگ نیوز

۰

فیلم، عنایت ویژه امام رضا به علامه حسن زاده آملی

علمای دین زندگی درمکتب اهل بیت ع حکایت خوبان

فیلم، عنایت ویژه امام رضا به علامه حسن زاده آملی

واقعه ای بسیار زیبا از ملاقات علامه حسن زاده با امام رضا علیه السلام در رویای سحری و القاء حقیقت علم به ایشان:

به نقل از خود ایشان از کتاب هزار و یک کلمه، جلد1، صفحه 342:
"در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا - علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء - نائل شدم .
در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا - روحى لتربه الفداء، و خاک درش تاج سرم - رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون اینکه سخنى بگویم ، امام که آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیک بیا!
نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که : بنوش ، امام خم شد و من زبانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که :


دوش  وقـت  سحـــر  از  غصه  نجــــاتم  دادند                          وندر  آن  ظلمـــت  شـــب  آب  حیــــاتم  دادند
چه  مبارک  سحرى  بود  و  چه  فرخنده  شبى                       آن  شب  قـــــدر  که  این  تازه  بـــــراتم  دادند

منبع:سایت قاصدون

۰

کلاسهای درس استاد یزدانپناه نیاکی

علمای دین معروف نیوز

کلاسهای درس استاد یزدانپناه نیاکی
کلاسهای درس استاد یزدانپناه نیاکی
تفسیر المیزان و اشارات ابن سینا

شروع کلاس:  از روز چهارشنبه مورخ ۲۶ آبانماه ۱۳۹۵
مکان: آمل مسجد موسی بن جعفر ع. آفتاب ۱۲
ساعت کلاس: ۱۵/۳۰ الی ۱۷

۱

روایت مقام معظم رهبری از حضور آیت­ الله میرزا جواد آقا تهرانی در جبهه

علمای دین حکایت خوبان

روایت مقام معظم رهبری از حضور آیت­ الله میرزا جواد آقا تهرانی در جبهه

روایت مقام معظم رهبری از حضور آیت­ الله میرزا جواد آقا تهرانی در جبهه/ شهید برونسی چه دستوری به میرزا جواد آقا داد؟

به گزارش دفاع پرس از خراسان رضوی، حاج میرزا جواد آقاى تهرانى، یکی از بزرگ‌ترین مفسران قرآن در تاریخ علمی تشیع است؛ که در فقه و اصول نیز از جایگاهی فرهیخته برخوردار است.
این سالک وارسته و عالم ربانی در سال۱۲۸۳ شمسی در تهران متولد شد.

میرزا جواد آقا، تحصیل خود را در تهران آغاز کرد و بعد از دریافت گواهی سیکل، برای فراگیری علوم دینی رهسپار قم و حضور در حوزه علمیه آن شد. پس از چند سال سکونت و گذراندن مقدمات و بخشی از دروس سطح علوم حوزوی، عازم نجف شد و به مدت دو سال به کسب معارف در محضر اساتید بزرگ آن دوره پرداخت. پس از این مدت به توصیه مادرش به تهران بازگشت و تشکیل خانواده داد. در همان ایام به مشهد عزیمت کرد و در جوار حرم رضوی اقامت گزید.

در مدت ۵۶ سال اقامت در مشهد مقدّس در بین سال‌های ۱۳۱۲ تا ۱۳۶۸ شمسی و بهره‌مندی از کلاس‌های درس اساتید، عهده‌دار کرسی تدریس در زمینه فقه، اصول، معارف و تفسیر به مدت ۴۵ سال شد.

ایشان انسانی وارسته‌ای بود که حتی دانش بالایش او را عاملی برای جدا دانستن خود از شاگردانش نمی‌دانست؛ به همین علت در جلسات تدریس هم‌سطح با شاگردانش می‌نشست. هیچ‌گاه به کسى، حتى به فرزندانش دستور نمى‌داد.

از این که او را با عنوان «آیت‌الله» خطاب کنند، پرهیز می‌کرد. حتی روزى به خانه واعظى که در منبر از ایشان تجلیل کرده و از او به عنوان آیت‌الله نام برده بود رفت و از وى خواست که دیگر در منبر از ایشان نام نبرد. اجازه دست‌بوسی به کسی نمی‌داد و اگر کسى بى‌اطلاع از این روحیه و یا ناگهانى دستش را مى‌بوسید، سخت آزرده مى‌شد. مهربان و خوش‌رفتار بود و هرگز کسی را آزرده نکرد. هرگز از کسى به بدى یاد نکرد و به هیچ شخصی رخصت غیبت نمى‌داد. حتى‌الامکان هم‌ردیف شاگردان بر زمین مى‌نشست و براى خود جاى مخصوص و ممتازى درنظر نمى‌گرفت.

همچنین میرزا جوادآقا تهرانی، در راستای پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی، در سال های آخر زندگی و با همان قدّ خمیده و کمانی، چهار بار در جبهه نبرد حاضر شد و لباس بسیجی به تن کرد. ایشان روزی چهارده گلوله خمپاره به نام چهارده معصوم شلیک می کرد که کاملاً به هدف اصابت می­کرد. خود مرحوم میرزا جوادآقا نقل کرده است: «روزی قرار شد خمپاره بزنم. مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم، چهار پایه ­ای بیاورند و من روی آن قرار گرفتم و یک نفر هم از پشت دو گوش مرا گرفت و من گلوله را در لوله آن انداختم».

آری، به جبهه رفتن بنده صالحی مانند آیت اللّه تهرانی، صدها معنا داشت و چه بسیار، اشکالات واهی را جواب می داد و چه شک و تردیدها را برطرف می نمود و چه آثار خوبی برای رزمندگان به جا می گذاشت.

میرزا جواد آقای تهرانی از عالمان بزرگی است که به حق می‎توان او را «فقیه عارف» نامید. مرحوم میرزا جواد آقا گرچه از نظر فلسفی و عرفانی مشرب خاصی داشت و به حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی نقدهایی وارد می‎دانست و حتی در کتاب «عارف و صوفی چه می‎گویند؟» به نقد آرای فیلسوفانی مثل ملاصدرا پرداخت، ولی هیچ‎گاه از کار فلسفیدن و تفکر فلسفی و بهره بردن از استدلال عقلی فاصله نگرفت.

آیت‌الله حاج میرزا جواد آقاى تهرانی، روز شنبه ۲ آبان ۱۳۶۸ مطابق 23 ربیع الاول 1410 چهره بر نقاب خاک کشید و دوست‌داران و ارادتمندان اولیای الهی را در ماتمی عظیم فرو برد. قبرستان بهشت رضای مشهد، مدفن این عالم برجسته­ ی شیعی است.

خاطرات

الله اکبر میرزا جواد آقا تهرانی پای خمپاره‌انداز

گاهی یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان می‌شناسند، آقای حاج‌میرزا جواد‌آقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشت‌خمیده‌ی با‌ عصا، ایشان چند بار جبهه رفته.

یک‌بار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، می‌رفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند. خدمت امام رسیدند به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچه‌ها من را به چشم یک پیرمرد نگاه می‌کنند، گفتم نخیر از من هم کار بر می‌آید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقا‌میرزا جواد‌آقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلوله‌ی خمپاره را می‌انداختند توی خمپاره و پرتاب می‌شد و می‌خورد به دشمن. خب خمپاره‌انداز، خوب است دیگر. خمپاره‌زنی، یک کار رزمی، شما ببینید چقدر در روحیه‌ی این جوانها اثر می‌کند، چه جانی به اینها می‌دهد.

آن جوانی که می‌بیند این پیرمرد ۸۰ ساله با محاسن سفید، پشتِ خمیده، عصا به‌دست آمده پای خمپاره ایستاده و خمپاره می‌زند، این جوان دیگر ممکن نیست که از مقابل دشمن برگردد عقب و احساس ترس بکند. آقایانی که بودند می‌دانند دیگر، چون خمپاره صدا دارد و معمولاً آن کسی که خودش خمپاره را می‌اندازد سرش را می‌برد عقب و گوش ها را می‌گیرد، ایشان می‌گفت خمپاره را که می‌زدم، برای این‌که صدای خمپاره توی گوشم نپیچد، وقتی گلوله خمپاره می‌خواست بیرون بیاید فریاد می‌زدم الله‌اکبر. منظره را مجسم کنید یک پیرمردِ عالمِ محاسن‌سفیدی، پای خمپاره ایستاده هی خمپاره می‌زند، هی می‌گوید الله‌اکبر.

از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 1366/8/26

من هم می­ خواهم در صف ابراهیمیان باشم

هنگامی که برای عزیمت به جبهه‌های جنگ به ایشان گفته شد که آقا حال شما مساعد نیست و کهولت سن اجازه نمی‌دهد که در صف رزمندگان اسلام باشید، در پاسخ گفتند: به این مسئله واقف هستم اما می­ خواهم مثل آن پرستویی باشم که موقع پرتاب حضرت ابراهیم (ع) به طرف آتش، یک قطره آب به منقار خود گرفته بود، به او گفتند کجا می­ روی؟ گفت: می­ روم این قطره آب را روی آتش بریزم!

گفتند: این قطره آب که در این انبوه آتش اثر نمی‌گذارد، پرستو گفت: من هم می‌دانم تأثیر ندارد، اما می‌خواهم ابراهیمی باشم.

سپس اضافه می‌کردند. من هم می‌دانم که در جبهه تأثیر چندانی ندارم اما منهم می‌خواهم در صف ابراهیمیان زمان باشم.

یکبار هم که روی یک بلندی ایستاده بودم. دیدم از طرف تلویزیون با دستگاه ضبط و فیلم به نزد من آمدند گفتم چرا آمدید؟

لابد می­ خواهید بپرسید من کی هستم ولی من خود را معرفی نمی­ کنم شما بی جهت خود را معطل نکنید!!

شفاعت میرزا جواد آقا شرط گرفت عکس

در جبهه یک نوجوان بسیجی خدمت ایشان ‌رسید و گفت آقا بیائید با هم یک عکس بگیریم، ایشان ‌فرمایند: من به شرطی با شما عکس می‌گیرم که یک قول به من بدهید؛ قول بدهید وقتی فردای قیامت دست جواد را می‌گیرند که به طرف جهنم ببرند، بیائید و مرا شفاعت کنید!

آن جوان قول داد و بعد آقا با او عکس گرفت.

دستور شهید برونسی به میرزا جواد آقا

مرحوم علامه میرزا جواد آقا تهرانی به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، به دلیل تواضع زیادشان امام جماعت نمی شدند مگر به زور.

ایشان به ما می فرمود: شما از من جلوتر هستید. خیلی اعتقاد و احترام عجیبی به رزمنده ­ها داشت.

یک شب ایشان به تیپ امام جواد(ع) آمدند و سخنرانی کردند. بعد که سخنرانی تمام شد، موقع نماز بود، اما قبول نمی ­کردند بروند جلو و امام بایستند. آقای برونسی گفت: آقا! بروید و امام باشید. علامه فرمود: شما دستور می­ دهی؟

آقای برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می­ کنم. علامه گفت: نه پس خواهش را نمی­ پذیرم.

بچه­ ها گفتند: خوب آقای برونسی! مصلحتا بگوئید دستور می­ دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت سر این عارف بزرگ نماز بخوانیم.

شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز.

بعد از نماز، علامه حال عجیبی داشت، شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک می ریخت، می فرمود: دوست عزیزم از جواد فراموش نکنی و حتماً ما را شفاعت کن.

شلیک گلوله با خرج ذکر توسط میرزا جواد اقا

روز اولی که میرزا جواد آقا تهرانی، عضو مجلس خبرگان رهبری به جبهه آمده بودند، من ایشان را شناختم. دیگران فکر می­ کردند ایشان یک روحانی پیر معمولی است که به اهواز آمده و با آن قد خمیده، عصازنان به رزمنده­ ها پیوسته است! یکی دو نفر هم همراهشان بودند.

یک روز بعد از نماز گفتند حاج آقا می­ خواهند بروند خط! من گفتم: با من بیایید! فرمانده اجازه داد و ما عازم خط شدیم. من ایشان را به سنگری که خودم ساخته بودم بردم. سنگر هم با فاصله از قبضه بود. چرا که پس از آنکه ما ده تا گلوله می­ زدیم، عراقی ها دویست تا گلوله در همان جا خالی می­ کردند! برای همین پای قبضه با بلوک سنگر یک نفره ­ای ساخته بودیم که به محض شروع آتش باران عراق، توی آن جاگیر می­ شدیم و دیگر امکان هیچ تحرکی هم نداشتیم!

میرزا جواد گفتند من هم می­ خواهم شلیک کنم! گفتم: شما همین جا باعث تقویت روحیه ما هستید و همین جنگ است!

ایشان گفت: نه سلاح کو؟ کو دشمن؟ ایشان را پای قبضه بردیم. به بچه ها سپردم که ده پانزده تا گلوله با ایشان بزنیم و فوراً ایشان را به عقب منتقل کنیم.

جلوتر از ما، در نزدیکی دشمن، یک نفر دیده بان مستقر بود و به ما تصحیح تیر می داد. حاج آقا گفتند: من می­ خواهم گلوله را بیاندازم! گلوله ها هم سنگین بود و برایشان مشکل بود. لذا کمک کردیم و گلوله را تا کمر وارد لوله خمپاره کردیم و بعد تحویل حاج آقا دادیم. ایشان چند ثانیه گلوله را نگه داشتند و این دعا را زمزمه کردند: « یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان وانصرانی ...» منتظر ماندیم که صدای دیده­بان از بیسیم بیاید و تصحیح بدهد که گفت: "اوه ! اوه ! امروز چه کار دارید می­ کنید؟" ایشان نمی دانستند که میرزا جواد آقا آنجا هستند. خمپاره اول به یک انبار مهمات خورده بود! دومی و سومی و چهارمی و پنجمی هم به همین طریق، همگی به اهداف مهمی برخورد کردند که دیده بان به ما خبر می­ داد.

منبع کتاب آیینه اخلاق

۰

یار صادق

علمای دین رهبری انقلاب

یار صادق
یار صادق
به مناسبت سالروز درگذشت عالم مجاهد و پارسا حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نماهنگ «یار صادق» را تهیه و منتشر کرد. در این نماهنگ فیلم‌هایی از دیدارهای رهبر انقلاب اسلامی و مرحوم حضرت آیت‌الله مهدوی کنی برای اولین بار در فضای مجازی منتشر شده است.

۱

سخن عمرسعد را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند تا «مذاکره برد-برد» با دشمنان را توجیه کنند

علمای دین زندگی درمکتب اهل بیت ع

سخن عمرسعد را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند تا «مذاکره برد-برد» با دشمنان را توجیه کنند

سخن عمرسعد را به امام حسین(ع) نسبت می‌دهند تا «مذاکره برد-برد» با دشمنان را توجیه کنند

به گزارش عمارنامه، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین مومنی از مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم،‌ شب گذشته در هیئت محبان الفاطمه(س) با انتقاد شدید از یک تحریف  بزرگ تاریخی درباره واقعه عاشورا که اخیراً در سخنان سروش محلاتی مطرح شده است، گفت: "یک فردی گفته است که امام حسین(ع) در کربلا قصد مذاکره داشته و برخی خجالت می‌کشند که این مطلب را بگویند!"
این استاد عالی حوزه و دانشگاه، با بیان اینکه گزارش منابع تاریخی حکایت از آن دارد که پس از ورود عمرسعد ملعون به کربلا، مذاکره در جایی میان دو لشگر صورت می‌گیرد و هر یک از طرفین با 20 نفر در این صحنه حاضر می‌شوند؛ خاطرنشان کرد: امام حسین(ع) با حضرت عباس(ع) و حضرت علی‌اکبر(ع) و عمرسعد هم با پسرش حفص و غلامش در این صحنه حاضر شده است.
وی با تاکید بر اینکه هیچ یک از اهل اعلم از به کار بردن واژه مذاکره برای این اقدام ابایی ندارد و خجالتی هم در کار نیست، ادامه داد: اما تمام سخن در معنایی است که برخی مسئولان اجرایی و اتباعشان همچون همین جناب سروش محلاتی بر مفهوم مذاکره تحمیل کرده و می‌کنند.
حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی افزود: تحریف آشکاری که بعضی از مسئولان اجرایی و برخی افراد دیگر بر کارکرد و ماهیت مذاکره انجام داده، حمل عبارت برد-برد بر این مفهوم و تحمیل آن بر تاریخ معصومان علیهما سلام است.
وی خطاب به آنها که مذاکره معصومین علیهماسلام با دشمنانشان را ذیل معنای «مذاکره برد-برد» معنا می‌کنند، گفت که "این حرف که ناشی از بی‌سوادی است را تکرار نکنید". مومنی تاکید کرد: نه مذاکره پیامبر(ص) در حدیبیه برد-برد بود و نه اقدام علی(ع) در صفین، نه حسن(ع) در مدائن و نه حسین(ع) در کربلا. اصلاً معنا ندارد که مذاکره میان حق و باطل برد-برد باشد. ابداً نمی‌توان گفت که معصوم(ع) به گونه‌ای مذاکره کند که به برد دشمن هم بینجامد؛ همواره برآیند مذاکره معصومین با دشمنانشان برای تحقق هدف نهایی برد جبهه حق و نابودی جبهه باطل بوده است.
این عضو مدرسین سطوح عالی حوزه علمیه قم، هیئت محبان‌الفاطمه(س) گفت: آنهایی که این مطالب را مطرح می‌کنند،‌ اگر یک منطق مظفر هم خوب می‌خواندند می‌دانستند که جمع ضدین محال است؛ نمی‌شود همزمان هم حق ببرد و هم باطل. اصلاً این حرف از نظر عقلی مضحک و خنده‌دار نیست؟ پس چگونه‌ است که به راحتی چنین سخنانی به زبان جاری می‌کنند؟
حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه در  کربلا به خلاف ادعای آقای سروش محلاتی، امام(ع) هیچگاه سخن از دست در دست یزید گذاشتن و یا به مرز رفتن را مطرح نکرده است، تصریح کرد: این حرفها تحریف تاریخ و دروغ مسلم است. سخن عقبه‌ بن‌ سمعان غلام رباب(س) شاهد این مدعای ماست که گفت در تمام مسیر همراه حضرت بودم و هیچگاه چنین سخنی نشنیده‌ام. گویا این شایعه که حسین(ع) سه راه را پیشنهاد کرد ناشی از ادعایی بوده که عمرسعد در نامه‌اش به ابن‌زیاد مطرح کرد تا او را قانع کند که جنگ نشود و گفت که حسین پیشنهاد کرده یا بگذاریم برگردد و یا به یکی از مرزها برود و یا به شام برود و دست در دست یزید بگذارد. 
این خطیب شهیر در هیئت محبان الفاطمه(س) با بیان اینکه مطلبی که آقای سروش محلاتی اخیراً گفته سراسر شبهه مطلق است، گفت: کاملاً واضح است که هدف سیاسی آنها از طرح این شبهات چیست؛ اما باید آنها را انذار دهیم که از خدا و عاقبت به شری بترسند.
حجت‌الاسلام والمسلمین مومنی خاطرنشان کرد: هدف امام از همه کارهایش هدایت‌گری و تامین صلاح امت بوده است. اگر امام به دنبال پرهیز از جنگ است نه از باب ترس و ذلت بلکه از باب هدایت امت است. سخن گفتن امام حسین(ع) با عمر سعد به این شیوه بود که به او هشدار داد و نصیحت کرد و بعد از مشاهده اصرار عمر سعد بر مواضعش او را نفرین کرد.
منبع: تسنیم

۰

برنامه جلسات حضرت آیت الله یزدان پناه نیاکی دردهه اول محرم 1395 درآمل

علمای دین محرم وامام حسین ع

برنامه جلسات حضرت آیت الله یزدان پناه نیاکی دردهه اول محرم 1395 درآمل


دهه اول محرم
حسینیه ارشاد(سادات نیاکی)
روزها ساعت 17بهمراه اقامه نماز جماعت مغرب وعشا

حسینیه رضوان
شبها ساعت21

مسجدموسی ابن جعفر(ع)
روزها ساعت13:30 تا17 کلاس تفسیرقرآن

۱

رابطه بی‌حجابی با کفران نعمت چیست؟

علمای دین حجاب سبک زندگی اسلامی

رابطه بی‌حجابی با کفران نعمت چیست؟

رابطه بی‌حجابی با کفران نعمت چیست؟

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر استاد شیخ حسین انصاریان، با توجه به سؤالات مکرر مخاطبان درباره استنادات سخنان استاد انصاریان در سخنرانی خود پیرامون ارتباط گناهان و زوال نعمت‌ها و ایجاد گرفتاری‌ها به نکات زیر اشاره می‌شود:

معنای گناه

در اسلام گناه یعنی هر کاری که برخلاف فرمان خداوند متعال باشد گناه هر چند کوچک باشد چون نافرمانی خداست بزرگ است چنانکه رسول اکرم(ص) در سخنی به ابوذر فرمودند: «لَا تَنْظُرْ إِلَى صِغَرِ الْخَطِیئَةِ وَلَکِنِ انْظُرْ إِلَى مَنْ عَصَیْتَ».

اى ابوذر، به کوچکى گناه نگاه نکن، بلکه به بزرگى و عظمت خداوندى نگاه کن که با گناه، از فرمانش سرپیچى مى‌کنى.

اقسام گناه:

عالمان دین و مربیان اخلاق گناهان را بر دو گونه تقسیم کرده‌اند:

الف: گناهان کبیره «بزرگ»/ ب: گناهان صغیره «کوچک»

این تقسیم‌بندی از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است. آیه 31 سوره نسا می‌فرماید: «إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئٰاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً»؛ اگر از گناهان بزرگی که از آنها نهی می‌شوید دوری کنید، گناهان کوچکتان را از شما محو می‌کنیم، و شما را به جایگاهی ارزشمند و نیکو وارد می‌کنیم.

در مواردی گناه صغیره به کبیره تبدیل می‌شود که عبارتند از:

الف: اصرار بر گناه صغیره: گناه صغیره مانند نخ نازکی و باریکی است که اگر تکرار شود طناب و ریسمان ضحیم و کلفتی می‌شود که پاره کردنش مشکل است. امام باقر(ع) در شرح آیه: «وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلىٰ مٰا فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»، فرمودند: اصرار عبارت از این است که کسی گناهی کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد.

همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «لَا صَغِیرَ مَعَ الْإِصْرَار»؛ هیچ گناهى با تکرار و اصرار، کوچک نیست.

ب: کوچک شمردن گناه: امیر مومنان علی(ع) می‌فرماید: «أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَهَانَ بِهِ صَاحِبُهُ»؛ بدترین گناهان، گناهى است که گنهکار، آن را کوچک بشمارد.

ج: اظهار خوشحالی هنگام گناه: امیر مومنان(ع) فرمودند: «شر الاشرار من تبهج بالشر»؛ بدترین بدها کسی است که به انجام بدى خوشحال شود.

د: تجاهر به گناه: آشکار نمودن گناه نیز گناه صغیره را تبدیل به گناه کبیره می‌کند و این به جهت آن است که علنی کردن گناه حاکی از جرأت و بی‌باکی بیشتر گنهکار است که موجب آلوده کردن جامعه و عادی نمودن گناه می‌شود.

امیر مومنان(ع) فرمودند: «ایاک و المهاجرة بالفجور فانه من اشد المآثم»؛ از آشکار نمودن گناهان بپرهیز که آن از سخت‌ترین گناهان است. نکته مهم این است که برخی از گناهان زمینه سازان گناهان متعدد مثل بدحجابی که در ابتدای امر گناه صغیره است اما با اصرار و استمرارش به کبیره تبدیل می‌شود و علاوه موجب پیدایش گناهان کبیره می‌شود زیرا زمینه‌های گناه در وجود انسان عبارتند از غرایز و قلب و فکر و اندیشه است. بی‌حجابی و بی‌مبالاتی در پوشش زنان غریزه جنسی را تحریک و فکر و اندیشه گناه را پرورش می‌دهد و فحشا و ولنگاری به همراه دارد که بر هیچ عاقلی قابل تردید و انکار نیست.

سؤالی که باقی می‌ماند این است که:

آیا کسانی که با تساهل و تسامح با موضوع بی حجابی و بد حجابی بر خورد می‌کنند و آن را سهل و آسان می‌پندارند فکر نمی‌کنند که به تشویق گنهکار می‌پردازند.

رسول اکرم(ص) فرمودند: «إذا مُدِحَ الفاجِرُ اهتَزَّ العَرشُ و غَضِبَ الرَّبُّ»؛‌ هرگاه بدکار ستوده شود، عرش بلرزد و پروردگار به خشم آید. و در سخنی دیگر پیامبر(ص) فرمودند: «حْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَابَ»؛ به صورت آنها که از گناهکاران مدح و تمجید می‌کنند خاک بپاشید.

آیا هنوز جایی بر دفاع از بدحجابی و بی حجابی باقی می‌ماند. بدتر از گناه توجیه گناه و دلیل تراشی بر گناه است زیرا توجیه گناه یک نوع کلاهبرداری دینی است. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «بَلِ اَلْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ»؛ بلکه انسان خود به وضع خویش بیناست. «وَ لَوْ أَلْقىٰ مَعٰاذِیرَهُ»؛ و هر چند [برای توجیه گناهانش] بهانه‌ها بتراشد.

آثار و پیامدهای گناه از نظر آیات وروایات:

از اموری که قابل تردید نیست و از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان چه نیک و چه بد دارای پیامد در دنیا و آخرت است و مانند بذری است که کاشته می‌شود و ثمره می‌دهد. این جهان کوه است و فعل ما ندا/ سوی ما آید نداها از صدا. و به عبارت دیگر هر عملی دارای عکس‌العمل و هر کنشی دارای واکنش است و مکافات عمل هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت با این تفاوت که مکافات عمل در دنیا در مقایسه با آخرت کمتر است.

اثر طاعت و بندگی و تقوا و پرهیزگاری نزول برکت آسمانی می‌شود چنانکه قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»؛ ونیز توبه و استغفار سبب ریزش رحمت الهی می‌شود. چنانکه می‌فرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا* یُرْسِلِ السَّمَآءَ عَلَیْکُم مّدْرَارًا». و ازطرفی گناه موجب نزول عذاب و قطع رحمت وبرکات الهی می‌شود.

«فَأَنْزَلْنٰا عَلَى اَلَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ اَلسَّمٰاءِ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ»؛ ما هم بر ستمکاران به سبب آنکه همواره نافرمانی می‌کردند، عذابی از آسمان فرود آوردیم. و در آیه 49 سوره مائده می‌خوانیم:

«فَاعْلَمْ أَنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلنّٰاسِ لَفٰاسِقُونَ»؛ بدان که خدا می‌خواهد آنان را به سبب پاره‌ای از گناهانشان مجازات کند؛ و مسلماً بسیاری از مردم فاسق‌اند. و در آیه هفتم سوره انعام هلاکت قومی را به سبب گناهانشان بیان می‌کند: «فَأَهْلَکْنٰاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنٰا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ»؛ پس آنان را به کیفر گناهانشان هلاک کردیم، و بعد از آنان اقوامی دیگر را پدید آوردیم.

«فَأَخَذْنٰاهُمْ بِمٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ»؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می‌شدند [به عذابی سخت] گرفتیم. «وَ مٰا أَصٰابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمٰا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ»؛ و هر آسیبی به شما رسد به سبب اعمالی است که مرتکب شده اید، و از بسیاری [از همان اعمال هم] درمی‌گذرد.

از دیدگاه احادیث اهل بیت هر گونه نکبت و بلا اعم از روحی و جسمی از گناه سرچشمه می‌گیرد. امام باقر(ع) فرمودند: «ما من نکبةٍ تصیب العبد الّا بذنبٍ»؛ هیچ گرفتاری ای به بنده نمی رسد، مگر به سبب گناه. امیر مومنان(ع) فرمودند: «مَا جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لِقَسوَةِ القُلوب وَ ما قَسَتِ القُلوبُ إلّا لِکَثرَةِ الذُّنوب»؛ چشم‌ها خشک نمی‌شود مگر به خاطر قساوت قلب و دلها قساوت پیدا نمی‌کند مگر به سبب زیادی گناه. امام صادق(ع) سلب نعمت را نتیجه گناه می‌داند و می‌فرمایند:

«اِنَّ اللهَ عَزَّ وَجلَّ قَضی قَضاءً حتماً لاینعُمُ عَلی العبدِ بِنِعمَهٍ لِیَسلُبَها اِیّاها حتّی یَحدثُ العَبدُ ذَنباً یَستحقُّ بِذلکَ النٍّقمهِ». حکم حتمی و تخلف ناپذیر خداوند آن است که نعمتی را که به بنده اش داده است، نگیرد مگر آن که قبلاً بنده گناهی مرتکب شده باشد.

با بررسی آیات و روایات برخی از عواقب گناه عبارتند از: قطع باران، ویرانی خانه، بلاهای بی‌سابقه، پرده دری و رسوایی، کوتاهی عمر، زلزله، فقر عمومی، اندوه، بیماری، خشم و لعن الهی و....

گناه موجب غضب الهی می‌شود و قطع باران به همراه دارد. رسول خدا(ص) فرمودند: وقتی خداوند بر امتی غضب کند و عذاب بر آنان نفرستد نرخ‌ها گران می‌شود عمر‌ها کوتاه می‌شود و تجار سود نمی‌برند نهر‌ها پر نمی‌شود و باران از مردم قطع می‌شود.

امام باقر(ع) در اصول کافی جلد سوم در ضمن حدیثی می‌فرماید: هیچ سالی کم باران‌تر از سال دیگر نیست ولی خدا باران را به جایی که خواهد می‌فرستد چون مردمی مرتکب گناهان شوند خدای عزو جل بارانی را که در آن سال برای آنها مقدر فرموده است از آنها بر می‌گرداند و به مناطق دیگر فرستد.

در روایات اسلامی نیز بعضی از گناهان مثل ارتباط نامشروع را عامل قطع رزق معرفی می‌کند. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «فِی الزِّنَا سِتّ خِصَالِ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِی الدُّنْیَا وَثَلاَثٌ فِی الْآخِرَةِ فَاَمَّا الَّتِی فِی الدُّنْیَا فَیَذْهَبُ بِالْبَهَاء وَیُعَجِّلُ الْفَنَاء وَیَنْقَطِعُ الرِّزْقَ». امام صادق(ع) می‌فرماید: «اَلذُّنوبُ التّی تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا»؛ از جمله گناهانی که جلوی روزی را می‌گیرد زناست.

یکی از پیش زمینه‌های رواج روابط نامشروع عبارت از بی‌بند و باری و بی‌حجابی و بدحجابی است. که به دنبالش هرزه نگاهی و تحریک غریزه جنسی است. از عوامل دیگر سلب نعمت عبارت از کفران نعمت و گناه ناسپاسی است. قرآن کریم، ناسپاسی را موجب شدت عذاب معرفی می‌کند: {ولئن کفرتم إن عذابی لشدید}، و شکران نعمت را موجب ازدیاد آن میداند. {لئن شکرتم لأزیدنکم}.

امام سجاد(ع) درباره ناسپاسی می‌فرماید: کفران نعمت و ترک شکر، نعمت‌های الهی را تغییر می‌دهد. و توجه به این نکته مهم است که از مصادیق کفران نعمت این است که به وسیله نعمت مرتکب معصیت شود چنانکه امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: «مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِیَةِ فَهُوَ الْکَفُورُ»؛ کسی که با نعمت خدا گناه می‌کند، کفران نعمت و ناسپاسی می‌کند.

سؤال این است که آیا زیبایی و جمال که در زنان است نعمت نیست؟! آیا به وسیله این زیبایی سبب انحراف جوانان را فراهم کردن گناه نیست و آیا این گناه طبق کلام امیرمؤمنان(ع) کفران نعمت نیست. اگر موی سر و جمال و زیبایی برای زنان نعمت است که قطعاً چنین هست، بی حجابی مصداق کفران چنین نعمتی است که امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: مبغوض‌ترین مردم نزد خدا مردمی هستند که با استفاده نامشروع از نعمت‌های خدا، کفران نعمت و ناسپاسی می‌کنند.

جای تعجب است که برای عده‌ای قابل باور نیست که بی‌حجابی و بی‌بندوباری زمینه‌ساز گناهان و انحرافات فراوانی است که بر هیچ عاقل و خردمندی جای انکار و تردید باقی نمی‌گذارد.

نکته:

گاهی برای عده‌ای این سؤال مطرح است که چرا در بلاد کفر که بی‌حجابی و گناهان دیگر رواج دارد عذابی نازل نمی‌شود و در فراوانی نعمت هستند؟ پاسخ این سؤال در آیات و روایات بیان شده است.

در آیات سوره اعراف خداوند می‌فرماید: «وَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَعْلَمُونَ»؛ و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمی دانند [به ورطه سقوط و هلاکت می‌کشانیم تا عاقبت به عذاب دنیا و آخرت دچار شوند.]

و در سوره قلم می‌فرماید: «فَذَرْنِی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهٰذَا اَلْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَعْلَمُونَ»؛ پس مرا با کسانی که این قرآن را انکار می‌کنند واگذار، به زودی ما آنان را به تدریج از آن جا که نمی دانند [به سوی عذاب] می‌کشانیم. امام صادق(ع) در ذیل آیه استدراج فرمودند: منظور از این آیه بنده گنهکاری است که پس از انجام گناه خداوند او را مشمول نعمتی قرار می‌دهد ولی او نعمت را به حساب خوبی خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش می‌سازد.

امام حسین(ع) فرمودند: استدراج از خداوند سبحان آن است که نعمت بنده را فراوان کند و توفیق شکر را از او سلب نماید. از مجموع آیات و روایات چنین بدست می‌آید که خداوند گناهکاران و طغیان گران را طبق یک سنت فورا گرفتار مجازات نمی‌کند بلکه درهای نعمت را به روی آنان می‌گشاید و هرچه طغیان بیشتر شود نعمت هم افزونی می‌یابد. که در این صورت دو حالت دارد:

الف: متنبه می‌شوند که مصداق هدایت الهی است.

ب: بر غرور و معاصی آنان افزوده می‌شود که مضمون استدراج و سیر و حرکت تدریجی به سوی عذاب و مجازات دردناکتر و شدیدتر است. سنت استدراج منحصر به عصر و نسل و قوم خاصی نیست و همه عصرها و نسل‌ها را دربر می‌گیرد.

۰

انتقاد آیت‌الله نوری همدانی از افزایش «بی‌حجابی»

علمای دین حجاب

انتقاد آیت‌الله نوری همدانی از افزایش «بی‌حجابی»

انتقاد آیت‌الله نوری همدانی از افزایش «بی‌حجابی»

به گزارش فرهنگ نیوز، آیت‌الله حسین نوری همدانی پیش از ظهر امروز در دیدار اعضای ستاد امربه‌معروف و نهی از منکر کشور با اشاره به نقش مهم و تأثیرگذار این ستاد در کشور اظهار داشت: هیچ قشر و گروهی تأثیرگذاری و نقش‌آفرین‌تر از قشر شما نیست و کار این ستاد بسیار مقدس و مهم است.

وی بابیان اینکه موضوعی مهم‌تر از امربه‌معروف و نهی از منکر وجود ندارد، تصریح کرد: خداوند انسان را آفریده است ولی باید برای ساختن مبانی جامعه معروف عملی و منکر ترک شود.

مرجع تقلید شیعیان ادامه داد: درک و شناخت معروف‌ها و منکرات بسیار مهم است و متأسفانه خیلی از آن‌ها عملی هم نمی‌شود که این عملی نشدن یکی از دغدغه‌ها و مشکلات است.

وی ابراز کرد: مشکلات بودجه‌ای وجود دارد ولی باید شما این‌قدر قوی باشید که اگر کسانی خواستند به بیت‌المال تصرفی داشته باشند جلویش را بگیرید و به‌نوعی همه قدرت‌ها باید در سیطره قدرت شما باشد.

استاد برجسته حوزه علمیه با تأکید بر اینکه حق یکی است ولی این‌همه اختلاف در جراید کشور نشان از آن دارد که معروف‌ها و منکراتی در حال انجام است، خاطرنشان کرد: موضوع حجاب و عفاف نباید این‌قدر ادامه پیدا کند و وزارتخانه‌ها باید ابتدا از خودشان برای برخورد با آن شروع کنند.

وی دریافت دیرکرد توسط بانک‌ها را موردتوجه قرار داد و افزود: بارها تأکید کرده‌ایم دیرکردی که بانک‌ها دریافت می‌کنند ربا و حرام است ولی متأسفانه هنوز انجام می‌پذیرد.

آیت‌الله نوری همدانی اظهار داشت: در صیانت یا رد برجام درباره حقوق‌های نجومی و پاسخگویی به توهین‌های شبکه‌های بیگانه شما باید ورود کنید.

مرجع تقلید شیعیان خاطرنشان کرد: در شرایطی که شاهد منکرات فراوانی هستیم باید قشری به وجود آید که مردم را دعوت به خیر و از منکرات نهی کند.

وی ادامه داد: عربستان سعودی سایت فارسی راه می‌اندازد و اشخاص ضدانقلاب را جمع می‌کند تا برعلیه نظام تبلیغات کنند که باید قشری باشد که مردم را درباره آن ارشاد و راهنمایی کند.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی