نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۱۰۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علمای دین» ثبت شده است

۰

حکم کسی که نماز نمی‌خواند چیست؟

علمای دین احکام پرسش وپاسخ رهبری انقلاب نماز

حکم کسی که نماز نمی‌خواند چیست؟

حکم کسی که نماز نمی‌خواند چیست؟

حرمت ترک نماز، از انجام بسیاری از اعمال حرام سنگین تر است. چون انسان در ارتکاب بعضی از اعمال حرام، قصد بی حرمتی به خدای متعال و دین را ندارد، بلکه جنبه حیوانی انسان بر او غلبه کرده و چه بسا بعد از مبتلا شدن به فعل حرام، به شدت از خدای متعال می ترسد و توبه می کند. در حالی که رها کردن نماز، موثر از غلبه شهوات بر انسان نیست. بلکه ناشی از ضعف ایمان و بی توجهی به دستور الهی است.

از حضرت صادق علیه الاسلام سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمى ‏گذارد کافر مى ‏باشد، امام علیه الاسلام فرمود: چون زناکار براى‏ شهوت این کار را مى‏ کند ولى آن کس که نماز را ترک مى‏ کند براى این است که به آن اهمیت نمى ‏دهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مى ‏گیرد و از او کامجوئى مى ‏کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى ‏دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى‏ اهمیت شمردن آن مى ‏باشد و هر گاه کسى نظرش استخفاف باشد کافر مى ‏گردد.

البته این کفر تا زمانی که همراه با انکار نماز نباشد، سبب جاری شدن احکام کافر، مثل عدم طهارت، عدم پاک بودن ذبایح او و حرمت ازدواج با او و ... نمی شود. و تنها در جایی که انکار نماز به شکل انکار ضروری دین باشد، این احکام برای شخص لازم است. اما به هر حال ترک نماز، مساله ای سبک نیست. و شخص در صورتی که نسبت به نماز سهل انگاری کند، مشمول نفرین الهی می شود:

«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ* الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ[ماعون/4و5] پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهل‏ انگارى مى ‏کنند.»

سهل انگاران در نماز با هم تفاوت هایی دارند، بعضی نماز را به طور کلی ترک می کنند و علت این کار مسامحه و کم اعتنایی به امور اخروی است. بعضی نماز را در بعضی اوقات ترک می کنند و آن را سبک می شمارند، بعضی نماز را انجام می دهند اما نسبت به شرایط و واجبات آن (مثل طهارت، غصبی نبودن محل و ...) بی اعتنا هستند، همه این ها با تفاوت هایشان، در نفرین الهی شریک هستند. هر چند هر کدام به میزان سهل انگاری اش در نماز، بهره ای از این قهر و غضب خواهد داشت.

از حضرت صادق علیه الاسلام سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمى ‏گذارد کافر مى ‏باشد، امام علیه الاسلام فرمود: چون زناکار براى‏ شهوت این کار را مى‏ کند ولى آن کس که نماز را ترک مى‏ کند براى این است که به آن اهمیت نمى ‏دهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مى ‏گیرد و از او کامجوئى مى ‏کند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمى ‏دهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بى‏ اهمیت شمردن آن مى ‏باشد و هر گاه کسى نظرش استخفاف باشد کافر مى ‏گردد

به هر حال باید توجه داشت که ایمان باید در زبان، قلب و عمل انسان، نقش آفرینی کند. پیامبر صلوات الله علیه وآله می فرمایند: «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ ؛ ایمان شامل اقرار زبانی، عقیده قلبی و عمل اعضا است.»

پس کسی که ایمان او تنها در زبانش است، و تاثیری در اعمال او ندارد و اساسی ترین عبادت را انجام نمی دهد، از ایمان واقعی بهره نبرده و این گونه ایمان فایده ای به حال او نخواهد داشت. مگر اینکه زمینه ساز و مقدمه ای برای سیر مراحل دیگر ایمان باشد تا شخص به لوازم قطعی ایمان پایبند شود. و حقیقتا خود را بنده خدا بداند.

در برخی از روایات تارک نماز را در حکم کافر معرفی کرده اند، مَنْ تَرَکَ‏ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ…؛ علامه مجلسی، بحار، ج 30، ص 673. دو صورت دارد گاهی کاهل نماز است، یعنی از روی جهل و تنبلی و یا بی مبالاتی در انجام نماز کوتاهی می کند، چنین شخصی کافر فقهی و عقیدتی نیست بلکه چون معرفت لازم را ندارد، نعمت الهی را کفر ورزیده است و مستحق عذاب الهی هست اما حکم سایر مسلمانان را دارد! اما گاهی اصل نماز را قبول ندارد به گونه ای که منکر دین و ضروریات می شود در این صورت چنین شخصی کافر فقهی محسوب می شود و آثار کافر را دارد یعنی نمی توان با او ازدواج کرد و نجس می باشد!.

مطابق نظر آیت الله خامنه ای:

س 315: با جمعی از دوستان خانه‏ای را اجاره کردیم و متوجه شدیم که یکی از آنها نماز نمی‏خواند. بعد از سؤال از وی، پاسخ داد که قلباً به خداوند تبارک و تعالی ایمان دارد، ولی نماز نمی‏خواند. با توجه به هم غذا بودن و ارتباط زیاد با وی، آیا باید او را نجس بدانیم؟

ج: مجرد ترک نماز و روزه و سایر واجبات شرعى باعث ارتداد مسلمان و کافر شدن و نجاست وى نمى‏گردد و تا زمانى که ارتداد وى احراز نشده است، حکم سایر مسلمانان را دارد. (سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی خامنه ای)

مطابق نظر آیت الله سیستانی:

پرسش: تارک الصلاة در چه صورت کافر است و آیا نجس هم می باشد؟

پاسخ: مجرد ترک نماز موجب کفر نمی شود اگر چه ترک آن از گناهان بزرگ است .

منبع:فرهنگ نیوز

۰

مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (استادیزدان پناه نیاکی)

علمای دین مجموعه دروس عرفان دروادی عمل استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی رسالة الولایة لغت موران شیخ اشراق اسرارنماز اشارات بوعلی(نمط8)

مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (استادیزدان پناه نیاکی)



شروع جلسات درایام فاطمیه

تفسیرالمیزان
شرح اشارات بوعلی نمط
9


سه شنبه:سوم اسفند
ازساعت 16:30 الی  18

مکان:آمل خیابان امام خمینی (هراز) آفتاب 12 مسجدامام مسجدموسی بن جعفر(ع)

۰

مرحوم دولابی: در باطنِ خودت عقب حق برو

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

مرحوم دولابی: در باطنِ خودت عقب حق برو

مرحوم دولابی: در باطنِ خودت عقب حق برو

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: چرا این هرچه می‌بیند دلش می‌خواهد؟ فرمود غَضّوُا ابصارَکم عمّاحرَّمَ اللهُ (چشم‌هایتان را از آنچه حرام کرده است بپوشانید). یعنی چشم‌هایتان را از قشنگی نپوشانید و نگاه کنید. هرچه به چشم دلت زیبا بود نگاه کن، فرمان دلت را ببر و هرچه دلت گفت زیباست آن را نگاه کن. بدن نه! دلت. دلت هرجا خواست برو که آن اذن الله است و متعلق به ولایت و محبّت اهل بیت(ع) است. آن معصوم است و جای اشتباه نمی‌رود. حتّی اگر جایی اشتباه کند و کسی را بکُشد. - ولو دوست اهل بیت(ع) را کشته باشد – خدا به او جزا می‌دهد. به خیالش دشمن اهل بیت است، کارد را گذاشت و به او مزد هم دادند. تعزیه گرفته بودند شمر می‌خواست سر امام حسین(ع) را با خنجر ببرد. یک تبریزی آنجا بود و خنجر همراه داشت آن را درآورد و سر شمر را برید. بختِ شمر بود.

شمر دارد سر امام حسین(ع) را می‌بُرد، آیا اگر شما بودید می‌ایستادید؟ الان من دیده‌ام فوتبال که پخش می‌کنند آنها که پای تلویزیون نشسته‌اند، خود را این طرف آن طرف می‌کنند. آیا این بابا نکُشد؟ شما در تلویزیون، عکس توپ را که مربوط به بازی دیروز است می‌بیند. بچه من در اطاق، خودش را این طرف آن طرف می‌کند که توپ را بزند. وجود بشر خیلی پشتکار دارد. علی ایّ حال این رفیق ما که تعزیه را نگاه می‌کرد یک مرتبه خنجر را بر می‌دارد و سر شمر را می‌بُرد و او را زندان می‌برند. کسی را کشته بود و باید او را محاکمه می‌کردند. او را که محاکمه می کردند گریه می‌کرد و می‌گفت آیا بایستم تا شمر سر امام حسین(ع) را ببرد؟ بلکه نزدیک بود سر قاضی را هم ببرد. قاضی دید نمی‌شود او را از کربلا بیرون آورد. خدا ان شاء الله ما را هم شمائل شناس کند که مثل او چنان داخل تعزیه برویم که اصلاً بیرون نیاییم.


چقدر خوب است که آدمی وقتی حق را پیدا کرد پشتکار داشته باشد. وقتی قلبت حق را می‌بیند، در باطنِ خودت عقبش برو. اگر در نماز است یا در روزه است یا در کارهای خیر است عقبش برو. یا اینکه در کار نیست بلکه در سکوت و نشستن است. روزها دو ساعت، یک ساعت، نیم ساعت جایی بنشین، تفکر و تعقّل کن. راست است که تفکر ساعه افضلُ مِن عبادهِ سَبعینَ سَنهٍ. بیشتر عمر این امت بین شصت و هفتاد است . لذا از هفتاد زیاد می‌فرمایند. کسی که یک ساعت فکر کند یک مرتبه ممکن است دری را باز کند که هفتاد سال عمر، آن را باز نکند. یک ساعت فکر کرد و کلید را یافت و در را باز کرد. تازه منظور، ساعت هم نیست. همان وقت که کلید را پیدا می‌کند را ساعت می‌گویند. می‌گوید اینجاست. والا ممکن است آدمی ده ساعت، بیهوده این طرف و آن طرف را نگاه کند. آن ساعت نیست. ساعت قرآن «آنی» است که آدمی چیزی را پیدا می‌کند. امیدوارم خیلی وقت شناس باشید. پی آن، «آن» بگردید که آدمی چیزی را پیدا می‌کند.

کتاب طوبی محبت؛ جلد3 – ص 206
مجلس حاج محمد اسماعیل دولابی

منبع:فرهنگ نیوز

۱

فیلتر مشکل فضای مجازی را حل نمی‌کند‌/ در مقابل رسانه‌های بیگانه نباید حالت انفعالی داشت

علمای دین معروف نیوز بشقاب های توخالی فضای مجازی

فیلتر مشکل فضای مجازی را حل نمی‌کند‌/ در مقابل رسانه‌های بیگانه نباید حالت انفعالی داشت

فیلتر مشکل فضای مجازی را حل نمی‌کند‌/ در مقابل رسانه‌های بیگانه نباید حالت انفعالی داشت

مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر لزوم راه‌اندازی فضای شبکه ملی ارتباطات گفت: فیلتر کردن مشکل فضای مجازی را حل نمی‌کند و باید دسترسی به آموزه‌های دینی آسان‌تر شده و در این زمینه اهتمام جدی داشت.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیت‌الله ناصر مکارم‌شیرازی عصر امروز در دیدار با جمعی از بسیجیان سازمان بسیج رسانه کشور با تأکید بر لزوم هزینه برای گسترش رسانه‌ها اظهار داشت: در اختیار داشتن رسانه‌های قدرتمند از سوی دشمنان سبب شده که رسانه برتر همواره در اختیار آن‌ها باشد اما دولت‌های اسلامی باید با اتحاد با یکدیگر رسانه‌هایی قوی و غالب بر رسانه‌های خارجی به وجود آورند.

مرجع تقلید شیعیان با اشاره به نقش کلیدی رسانه در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی گفت: رسانه‌ها در دنیای امروزی نقش اصلی را در اطلاع‌رسانی به مردم به عهده دارند و این نقش در آینده نزدیک گسترده‌تر نیز خواهد شد.

وی بابیان اینکه نقش رسانه‌ها در دوران حکومت امام زمان(عج) پررنگ‌تر خواهد شد، افزود: در این دوران استفاده و انتقال پیام از طریق نامه و تلفن قدیمی شده و باید رسانه‌ای قوی‌تر در این حکومت وجود داشته باشد.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به شایعاتی که در برخی رسانه‌ها مطرح می‌شوند، گفت: بیشتر این شایعات دروغ بوده و برخی نیز افشای اسرار است و این در حالی است که انسان مؤمن باید حافظ اسرار برادر مؤمن خود باشد و به شایعات دامن نزند.

استاد برجسته حوزه علمیه افزود: باید رسانه‌ها هدف درستی را دنبال کنند و مطرح کردن هر حرفی برای تخریب دیگران کار درستی نیست ازاین‌رو باید مراقب نفس خود بوده و از دامن زدن به شایعات بپرهیزیم.

وی با اشاره به منفعت‌طلبی برخی رسانه‌ها گفت: تهمت، دروغ، تولید فساد در رسانه‌های دشمن به دلیل آنکه به دنبال حفظ منافع خود است آزاد بوده و هیچ‌گاه منافع خود را به خاطر حق‌گویی در حاشیه قرار نمی‌دهد.

مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر در نظر گرفتن شرایط زمانه گفت: در این رابطه حضرت علی(ع) بر حرکت کردن در مسیر حق تأکید کرده‌اند و بر طبق فرمایشات ایشان انسان مؤمن نباید از حرکت در مسیر حق پشیمان شود.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به آیه‌ای از سوره احزاب گفت: در این آیه بر لزوم پرهیز از شایعه‌سازی تأکید شده است اما در جامعه کنونی توجهات لازم به آن نمی‌شود و این در حالی است که شایعات گاهی ریشه مذهب را هدف قرارگرفته است.

استاد برجسته حوزه علمیه با اشاره به مشکلات فضای مجازی در دنیای کنونی گفت: باید اذعان کرد که مبارزه و برخورد با این فضاها کار ساده‌ای نیست و گسترش این فضاها جامعه را به ترویج فساد در دنیا سوق می‌دهد چراکه افرادی که به دنبال ترویج فساد در دنیا هستند از این فضاها استفاده بیشتری می‌کنند.

وی با اشاره به مسئولیت سنگین بسیج رسانه گفت: در مقابل رسانه‌های بیگانه نباید حالت انفعالی داشت و باید سرمایه‌گذاری در سالم‌سازی فضاهای مجازی را موردتوجه قرار دهیم.

آیت‌الله مکارم شیرازی با تأکید بر لزوم راه‌اندازی فضای شبکه ملی ارتباطات خاطرنشان کرد: فیلتر کردن مشکل فضای مجازی را حل نمی‌کند و باید دسترسی به آموزه‌های دینی آسان‌تر شده و در این زمینه اهتمام جدی داشت.

مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر آموزش و ترویج آموزه‌های دینی از دوران خردسالی گفت: با این کار در مقابل بمباران تبلیغاتی دشمن ایستادگی کرده و فرزندان خود را واکسینه می‌کنیم.

انتهای پیام/

۰

باید از مردم آمل تشکر کنیم-امام خمینی(ره)

علمای دین معروف نیوز

باید از مردم آمل تشکر کنیم-امام خمینی(ره)

باید از مردم آمل تشکر کنیم-امام خمینی(ره)

شما ملاحظه فرمودید که این‌ها در داخل تبلیغات زیاد مى‏کردند، به خارج هم که رفتند تبلیغات زیاد مى‏کنند؛ به این‌که مردم در اختناق‏اند و خودشان همه مخالف‏اند با جمهورى اسلامى. در صد، شش تا موافق دارد جمهورى اسلامى، یا فوقش ده تا، ولى سایرین همه موافق منفى و مخالف هستند. و دیدند که همه‌ی آمال‌شان را به شمال دوخته بودند و بیشتر تبلیغات این بود که شمال دیگر تقریباً صددرصد مخالف با جمهورى اسلامى هستند. و این‌ها همه‌ی قوای‌شان را جمع کردند و به آمل آن حمله‌ی وحشیانه‌ی غافل‌گیرانه را کردند، به امید این‌که مردم آمل هم با آن‌ها هم‌دست بشوند و آمل را مرکز استان قرار بدهند و بعد مازندران و جاهاى دیگر و رشت و همه‌ی جاها را بگیرند و جلو بروند.

این‌ها به خیال خودشان با دست ملت مى‏خواستند که - همان ملتى که آن‌ها تراشیدند که مخالفند با جمهورى اسلامى- با این‌ها بیایند و مرکز را هم بگیرند و حکومت را تغییر بدهند و بعد هم هرطورى که دل‌شان مى‏خواهد عمل بکنند، مرتجعین را هم از بین ببرند! وقتى مواجه شدند با مخالفت مردم - مهم مخالفت مردم بود- [شکست خوردند] و ما باید تشکر کنیم از شهر آمل و آن مردم فداکار که مع‌الأسف، خوب عده‏اى را هم شهید دادند، لکن خوب این مطلب را ثابت کردند که آن‌جایى که شما تمام آمال‌تان به آن‌جا بود با شما مخالفند؛ حالا شما مى‏خواهید بیایید قم؟ مى‏خواهید بیایید تهران، جاهاى دیگر؟

۰

سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد حماسه 6 بهمن

علمای دین معروف نیوز

سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد حماسه 6 بهمن

سخنان آیت الله جوادی آملی در مورد حماسه 6 بهمن 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده هم متقابلاً شهادت شش بهمن 1360 آمل را گرامی می‌دارم...
خب بالأخره ما الآن هزار سال است که مادران ما پدران ما یا علی یا علی یا حسین یا حسین گفتند در این منطقه. ما با دیگران خیلی فرق می‌کنیم. شما قدم به قدم ببینید هر منطقه‌ای بالأخره یک امام‌زاده‌ای دارد. این سادات بزرگوار آمدند، پیروان اهل بیت بودند این منطقه را ولایت‌مدار کردند...  
و همان عرق تشیع و ولایت‌مداری در روز خطر به داد این مملکت رسید. نشانه‌اش همان است که این عزیزان هر یک ربع یک جوان قربانی شد. ده ساعت چهل تا جوان قربانی بشوند. یعنی هر پانزده دقیقه یک جوان را در طبق اخلاص گذاشتند. 
جریان حمله جنگل و تاریخ آن شش بهمن گرچه شبیه برخی از نهضتهاست که بیش از ده دوازده ساعت طول نکشید؛  لکن از نظر زمینه دراز دامن است. چند تا درگیری در جنگل اتفاق افتاد، نیروهای عزیز سپاه و بسیج رفتند جنگل، چند بار درگیری شد، چند نفر شهید شدند، چند نفر را کشتند، چند نفر را فراری کردند، چند نفر را زخمی کردند، سنگرهایی که آنها در بالای کوه منگول گرفتند ، چند بار عزیزان رفتند.
دو سه بار نیروهای رزمی رفتند، جنگلبانها درگیر شدند، شهدایی که رفتند و درگیر شدند، آنها باید شناسایی بشود، تاریخ اینها مشخص بشود فرمانده اینها مشخص بشود... پیروزیها و شهامتهایی که شده باید حفظ بشود. بنابراین گاه‌شمار او حداقل مال یک سال است این ‌طور نیست که مال بیست و چهار ساعت باشد...
خدای سبحان همه شهدا و شهدای همه انقلابیون مخصوصاً شهدای شش بهمن را با اولیای خود با شهدای کربلا محشور بکند!
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

برگرفته از سایت مقام معظم رهبری 

۰

سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی در رابطه با حماسه ششم بهمن سال 60

علمای دین معروف نیوز

سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی در رابطه با حماسه ششم بهمن سال 60

سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی در رابطه با حماسه ششم بهمن سال 60

« آفرین بر شمائی که فقط با سلاح ایمان در مقابل آنان قیام کردید، چنانکه به آنان مهلت ندادید که در دارالمومنین «شهرستان آمل» نفس تازه کنند. عده‌ای از آنانرا به کیفرشان رسانده و عده‌ای را دستگیر و خلع سلاح کردید، شما بی‌سلاح و آنان مسلح، شما در پناه خدای عزوجل و آنان در پناه جنگل.»

و نیز در جای دیگری فرمودند:

«شما از این مشت محکمی که چون پتک پولادین بر دهن مهاجمان زدید خدا و پیغمبر را از خود خشنود کردید.»

    کتاب حماسه مردم آمل، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهمن ۱۳۶۱.

۰

آشنایی اجمالی با زندگی پر برکت حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی قدس سره الشریف

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

آشنایی اجمالی با زندگی پر برکت حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی قدس سره الشریف

آشنایی اجمالی با زندگی پر برکت حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی قدس سره الشریف

به گزارش احیاگرمعروف،  سایت «راسخون» نوشت:

حضرت استاد در سال 1316 ه.ش در خانواده ای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت ‏الله میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت الله شاه آبادی بزرگ، به اقامه جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی‏ الله‏ تعالی اهتمام ویژه داشت.
حضرت آیت‏ الله حاج آقا مجتبی تهرانی، طبق رسم تمامی خاندان های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوق العاده ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السلام مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجسته ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را به سوی خود جذب می کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند.
حضرت استاد با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به ‏سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّم له همین نکته کافی است که به فرموده خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائل الشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجه رفیع اجتهاد رسیده و به زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام خمینی رحمت الله علیه قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، به اندازه ای بود که حضرت امام به طلبه خوش فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته جات درس بیع شان را جمع آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمه حضرت امام خمینی رحمت الله علیه، همچنین دو جلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند.
با آن که هنوز مدّت زیادی از استفاضه این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیت الله العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم نظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاج آقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمع آوری فتاوا و تنظیم اوّلین نسخه از رساله عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایّام به چاپ رسید و در دست رس مقّلدان قرار گرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره ‏گیری از دست نوشته های متعدّد استاد خویش، با ایشان هم بحث شد و رساله ای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیق ترین رساله های منسوب به امام خمینی مطرح گردید. همه این امور در زمانی اتّفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد می گذشت.
ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه ‏های اجتماعی و سیاسی امام امّت به خوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیات بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آن که جرقّه های بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. بعد از این واقعه دردناک، حضرت آیت الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایه فیوضات امیر المؤمنین علیه السلام و دیگر ائمه هدی علیهم السلام تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بی بهره نماند. امّا این معیّت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید.
حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامه جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیه تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیت های معظّم له پیش از انقلاب بود. حضور عادّی حضرت استاد در تهران و فعالیّت های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن قدر مفید و مؤثّر بود ¬هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّت‏ها سرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا امروز در عاصمه جهان تشیّع بماند و نعمتی بی بدیل برای اهل این دیار باشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح ‏الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار می رفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشه ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرموده خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین علیهم السلام، خود را از قبول مسؤولیت های آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنه نیروسازی برای انقلاب، همچنان به‏ صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند.
لذا جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن قدر مفید و کم نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود. بدیهی است که درس خارجِ فقیه متتبّعی که به فرموده خویش، بیش از سی مرتبه کتب اربعه را مرور کرده و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر دارد، پُر از نکات دقیق و بدیعی خواهد بود که کمتر نصیب اهل علم شده است.
از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به ‏طور منظّم و هفتگی دائر می گردید، مأمن بی نظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روح الله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیات یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم شاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بی صبرانه و مشتاقانه به دنبال معارف عمیق اسلام بودند.
این استاد بی بدیل اخلاق همان گونه که آرزو داشت در آستانه اربعین حسینی به دیدار معبود خویش نایل آمد و رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی بر پیکر مطهر ایشان اقامه نماز نمودند و سپس با تشییع با شکوهی در آستان مقدس حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام به خاک سپرده شد.

۰

دردانه اخلاق شهر

علمای دین حکایت خوبان

دردانه اخلاق شهر

دردانه اخلاق شهر

به گزارش احیاگرمعروف،  سایت «فرهنگ نیوز» نوشت:

مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی جزو علمایی بودند که علاوه بر پیشرفت در حوزه فقه و اجتهاد، جلسات پرباری در حوزه تربیت و اخلاق داشتند؛ هنوز جوانان بسیاری حسرت فقدان شبهای قدر تهران بدون حاج آقا مجتبی را دارند؛ ایشان در در عین اینکه در دوران حیات خود از شهرت به شدت دوری میگزیدند، مورد توجه بسیاری از علما و عامه مردم بودند؛ رحلت آیت الله مجتبی تهرانی در ۱۳ دیماه ۱۳۹۱ ضایعه‌ای برای حوزه های تهران و جوانان جویای معرفت در پایتخت بود.

به مناسبت چهارمین سالگرد رحلت این عالم اخلاق نگاهی داریم به صحبت‌های برخی از اساتید حوزه و علما درباره ایشان.

عامل ارتباط جوانان با خدا بود

حجت الاسلام صدیقی، امام جمعه موقت تهران: آیت الله مجتبی تهرانی شخصی معتقد و با اخلاص بود به طوری که زندگی خصوصی و بیرونی او فرقی با یکدیگر نداشت، زیرا روحیات ایشان بدور از تزویر و دورویی بود. ایشان برای نظام فردی پرفایده بود و هیچ وقت برای نظام هزینه و دردسر درست نکرد و همواره تلاش می‌کرد دل‌ها را به هم نزدیک کند و عامل ارتباط جوانان با خدا بود.

شاگردان بزرگی تربت کرد

من افتخار می‌کنم که از آغاز دهه پنجاه، محضر این عالم بزرگوار در تهران حضور داشتم و در مدرسه فقه او شاگردی کردم. آیت الله آقا مجتبی تهرانی ۴۰ سال اندوخته‌های علمی و معرفتی خود را با الهام از آموزه‌های خود در خدمت مردم شریف قرار داد. مرحوم آیت الله آقا مجتبی تهرانی با اعتقاد کامل به آرمان‌های امام (ره) ۴۰ سال تلاش کرد و شاگردان بزرگی را تربیت کرد.

در قلبها اثر می گذاشت

جاذبه شخصیتی آیت الله مجتبی تهرانی به این بود که وی برای جذب مردم به دین از معارف اهل بیت بهره می‌برد و چون کلمات معصومان را طرح و اشاعه می‌داد از این رو در قلب‌ها تاثیر می‌گذاشت. استاد از بدو نهضت حضرت امام (ره) در کنار ایشان بود و با اینکه مبارزات انقلابی و قرابتی که با حضرت امام راحل داشت، اما هیچگاه علاقمند نبود پست و مقامی داشته باشد.

مشکلات جوانان را در نظر داشت

حجة الاسلام علی محمدی: آیت الله تهرانی از اخلاص و تواضع درخور توجهی برخوردار بودند و به همین جهت نیز مردم شهر تهران ایشان را با جان و دل دوست می‌داشتند. غالب مباحثی که در جلسات اخلاقی این عالم مجاهد مطرح می‌گردید، حول محور مسائل و ضروریات مورد نیاز جامعه و مشکلات جوانان قرار می‌گرفت. آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) بحق از شاگردان برجسته و مورد وثوق حضرت امام (ره) بودند، که همواره چه در زمان حیات امام و پس از آن در خط ولایت ثابت قدم ماندند. ایشان فقیه، عارف، فیلسوف و معلم اخلاق بودند و کرسی درس خارجشان در تهران معروف بود.

عامه مردم از برکات وجودی اش متنعم می شدند

حجة الاسلام والمسلمین طائب: ایشان ازنظر علمی و فقهی ولایت ولی فقیه را پذیرفته و همچون انسانی متواضع و بی‌ادعا هم در زمان امام (ره) و هم در زمان مقام معظم رهبری تبعیت از ولی امر و رهبری را واجب می‌دانست. ایشان به دلیل اینکه تربیت یافته خاص محضر حضرت امام (ره) بود، از نظرعلمی و فقهی به مراتب بالایی رسیده و بسیاری از ویژگی‌ها و سجایای اخلاقی امام (ره) را سرمشق خود کرده بود. عمل کردن از روی وظیفه و تکلیف بدون توجه به امیال نفسانی خصیصه‌ای بود که ایشان از امام فرا گرفته بود، لذا بدون در نظر گرفتن جایگاه و شأن والای فقهی و علمی خود، بر اساس احساس تکلیف در بین عامه مردم بویژه جوانان حاضر شده و از برکات وجودی و علمش دیگران را متنعم می‌ساخت.

تمرکز بر تربیت جوانان داشت

آیت الله ضیاء الدین نجفی، تولیت مدرسه علمیه نبی اکرم (ص) تهران: مرحوم حاج آقا مجتبی از نوادر روزگار و عالم متخلق به اخلاق اسلامی و موثر در هدایت نسل جوان جامعه بودند. ایشان به معنای واقعی کلمه روحانی، عالم، فقیه و متواضع بود و حضور مقام معظم رهبری در تشییع پیکر این عالم ربّانی و اقامه نماز بر ایشان کاشف از عظمت علمی و اخلاقی آن مرحوم است. بی‌تردید اثربخشی و تاثیر گذاری کلام نافذ ایشان در سطح جامعه ریشه در درجه والای اخلاص و بندگی ایشان داشت. یکی از ویژگی‌های بارز حضرت حاج آقا مجتبی تهرانی توجه به نسل جوان و تمرکز بر تربیت این قشر از جامعه بود که روحانیت معظم باید در این عرصه از ایشان الگو بگیر و راه او را ادامه دهند.

آیت‌الله تهرانی دردانه اخلاق شهر بود

حجت الاسلام محمدرضا زائری از شاگردان آیت الله تهرانی: این مرد الهی جامعیت دارد؛ هم تقریرات فقهی امام (ره) را نوشته و فقیه است و هم درس اصول فنی و محکمی دارد. هم در اخلاق صاحب سبک است و تفصیلی که در اخلاق داده سابقه ندارد. از یک طرف تمام تأکیدش بر عقلانیت و فکر و محکمات است و از طرف دیگر موقع روضه و ذکر مصیبت که می‌شود، چیزی از توسل محکمتر نمی‌بیند. شور را نفی نمی‌کند اما مأموریت خود را درترویج شعور می‌داند.

آیت الله تهرانی را دردانه اخلاق شهر می‌گفتند؛ سلوکی عاشورایی داشت و عروجی عاشورایی؛ روح شیدا و بی‌قرارش نیز در ایام عزای سالار شهیدان و در آستانه اربعین حسینی از خاکدان عالم فانی به ملکوت اعلی پیوست. حاج آقای ما معصوم نیست، بی‌تردید پیش از او فراوان بوده‌اند نسخه‌هایی مانند او که ما ندیده‌ایم، اما وقتی به او نگاه می‌کنیم تصویری از آنچه روایات برای مؤمن نقل کرده‌اند می‌بینیم، تصویری از آنچه برای اوصاف یک شاگرد امام صادق (ع) نوشته‌اند، تصویری از التزام به مکتب اهل بیت (ع) در اندیشه و عمل. ما که امام خمینی (ره) را درست درک نکردیم و سهم ما از او تنها تماشای جمالش بود، از پشت پرده اشک و میان شعارهای مردمی حسینیه جماران، اما آنچه از او خوانده‌ایم و شنیده‌ایم در این مرد تماشا می‌کنیم.

وی پناهگاه فکری، معنوی و عاطی مردم بود

امام و رییس جامعه شیعیان اتریش: ایشان علاوه بر اینکه فقیه و استاد ممتاز دروس حوزوی از جمله فقه و اصول و عرفان بود آنچه که موجب محبوبیت ویژه ایشان شد وجهه مردمی و زندگی ایشان در میان مردم بود. حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی ملجاء و پناهگاه فکری، معنوی و عاطفی مردم بود و همانگونه که در قرآن کریم تصریح شده است، خداوند محبت کسانی را که ایمان می‌آورند و عمل صالح انجام می‌دهند در قلوب مردم جای می‌دهد.

منبع:فرهنگ نیوز

۰

خواستگاری جالب آیت‌الله بهشتی از دختر شهید مفتح برای یک جوان مومن

علمای دین سبک زندگی اسلامی ازدواج

خواستگاری جالب آیت‌الله بهشتی از دختر شهید مفتح برای یک جوان مومن

خواستگاری جالب آیت‌الله بهشتی از دختر شهید مفتح برای یک جوان مومن

محمد پیشگامی‌فرد گفت: شهید بهشتی از شهید مفتح پرسیدند دخترتان قصد ازدواج دارد و مرا معرفی کردند و مفتح از بهشتی پرسیدند :« اگر خودشان دختر دم‌بخت داشتند، آیا حاضر بودند مرا به دامادی خود بپذیرند؟» و شهید بهشتی پاسخ مثبت دادند.
به گزارش فرهنگ نیوز، محمدرضا کائینی: مهندس محمد پیشگاهی فرد داماد شهید آیت‌الله محمد مفتح و از اقوام نزدیک شهید آیت‌الله بهشتی است، و اساسا وصلت او با خانواده شهید مفتح، به دلیل صمیمیت آن دو عالم اندیشمند صورت گرفته است. پیشگاهی فرد به دلیل همین ارتباط نزدیک با این دو شخصیت و بسیاری دیگر از چهره های انقلابی، از فراز و نشیب های نهضت اسلامی در تهران، اصفهان و بسیاری دیگر از نقاط ایران، خاطراتی شنیدنی دارد که شمه ای از آن را در گفت و شنود پیش روی باز گفته است. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب را مفید ومقبول آید.

*جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با شهید آیت‌الله مفتح آشنا شدید؟ این آشنایی چگونه توسعه یافت و به وصلت با خانواده ایشان منجرشد؟

قبل از وصلت با خانواده شهید آیت‌الله مفتح(رحمت الله علیه)، از طریق مطالعه کتاب‌هایشان، با افکار او آشنائی داشتم. پدرم در سال 48 به رحمت خدا رفتند و شهید بهشتی از آلمان برای من نامه تسلیت فرستادند و گفتندکه: «نگران نباش، من هر کاری از دستم بر بیاید برای تو انجام می‌دهم». ایشان از آلمان که برگشتند، در منزلی در نزدیکی منزل شهید مفتح سکونت کردند و رفت‌ و آمد و مراوده بین دو خانواده برقرار بود. در سال 50 که مسئله ازدواج من مطرح شد، شهید بهشتی از شهید مفتح پرسیده بودند که: آیا دخترشان قصد ازدواج دارند و وقتی پاسخ مثبت دریافت کردند، مرا پیشنهاد دادند. شهید مفتح از ایشان خیلی صریح سئوال کرده بودند که:« اگر خودشان دختر دم‌بخت داشتند، آیا حاضر بودند مرا به دامادی خود بپذیرند؟» و شهید بهشتی پاسخ داده بودند که:« قطعاٌ این کار را می‌کردم». به این ترتیب مقدمات آشنائی خانواده ما با خانواده شهید مفتح فراهم شد. در آن زمان ایشان درقم سکونت داشتند و مادرم برای خواستگاری به قم رفتند و صحبت‌های معمول انجام شد. بعد هم شهید بهشتی مدیریت امور را به عهده گرفتند و همچون پدری مهربان، هر کاری را که لازم بود انجام دادند. سرانجام با مهریه یک جلد کلام‌الله مجید، 15 هزار تومان و یک و نیم دانگ از منزل ما در اصفهان که به نام خانم زده شد، این وصلت سر گرفت.

*آیا شما و شهید بهشتی نسبت خویشاوندی‌ داشتید؟

بله، ایشان شوهر خاله من بودند و همواره مثل پدری مهربان از من سرپرستی و حمایت کردند.

*خطبه عقد را شهید بهشتی خواندند؟

خیر، من خودم اصرار داشتم که ایشان عاقد مراسم باشند، ولی ایشان صلاح دانستند که آیت‌آلله آملی که از بستگان ایشان و امام جماعت مسجد امام زمان (عج) در خیابان مختاری تهران بودند، از سوی داماد وکیل باشند و خطبه عقد را جاری کنند. شهید مفتح هم آیت‌الله زنجانی، امام جماعت حسینیه ارشاد را وکیل عروس خانم کردند.

*شهید مفتح هنگامی که با ازدواج شما و دخترشان موافقت کردند، چه صحبت‌هائی با شما کردند؟

اول از کار و تحصیلاتم پرسیدند و بعد هم فرمودند:« دارم گوهر گرانبهائی را به دست شما می‌دهم. خوب از او مراقبت کنید».

*در برخورد اول با شهید مفتح چه ویژگی‌هائی در ایشان بود که شما را جذب کرد؟

محبت و مهربانی، تواضع و احترامی که برای کوچک و بزرگ قائل بودند. چهره گشاده و لبخند محبت‌آمیز ایشان، بسیار دلگرم‌کننده بود. بعدها که بیشتر آشنا شدیم، نوآوری‌های بدیع ایشان در امور علمی و دینی و عزم جزم ایشان در نشر معارف دینی و عقاید شیعی، بسیار برایم جذاب بود. همین مهربانی و تواضع بی ‌حد و حصر ایشان موجب گردید که جوان‌ها، بسیار به ایشان جذب شوند. خدا رحمت کند مرحوم آقای پرورش را. می‌گفتند:« من با شخصیت‌ها و افراد مختلفی آشنا هستم، ولی وقتی به تهران می‌آیم، تنها جائی که بی‌رودربایستی می‌توانم بمانم و احساس شرم و ناراحتی نکنم، منزل آقای مفتح است». شهید مفتح به‌قدری خاکی و بی‌تکبر بودند که هر کسی از هر صنف و طبقه‌ای که بود، می‌توانست در کنار ایشان بنشیند و ساعت‌ها با ایشان درددل کند. مخصوصاٌ علاقه خاصی به جوانان داشتند و می‌گفتند: «وقتی به مسجد قبا می‌آیم و شور و هیجان جوان‌ها را برای کسب معارف دینی و مسائل انقلابی می‌بینم، احساس می‌کنم آینده این مملکت با وجود چنین جوانانی تضمین شده است!»

*یکی از فرازهای مهم زندگی شهید مفتح، فعالیت‌ها و خدمات برجسته ایشان در مسجد قبا، به عنوان یکی از پایگاه‌های اصلی انقلاب است. با توجه به قرابت و خویشاوندی نزدیک شما با ایشان، طبیعتاٌ در جریان کامل این فعالیت‌ها هستید ، لذا شنیدن خاطرات آن دوران از زبان شما شنیدنی است. آیا خود شما هم در این فعالیت‌ها شرکت داشتید؟

مسجد قبا به‌ویژه پس از بسته شدن مسجد هدایت، مسجد جاوید و حسینیه ارشاد، تبدیل به مهم‌ترین پایگاه انقلاب شد و به همت بزرگانی چون شهید مفتح، نقش اصلی را در حرکت اسلامی انقلابی مردم ایفا کرد، به‌طوری که همیشه در هنگام سخنرانی‌ها خیابان‌های اطراف مسجد تا حسینیه ارشاد، از جمعیت پر می‌شد. مخصوصاٌ در شب‌های ماه‌های رمضان و محرم و مناسبت‌های مذهبی، واقعاٌ جای سوزن انداختن نبود.

بنده هم در کنار این بزرگواران هر کاری که از دستم برمی‌آمد و یا از من خواسته می‌شد، انجام می‌دادم. از جمله در اواخر سال 52 شهید بهشتی و شهید مفتح به من توصیه کردند که با سازماندهی نیروهای جوان، دامنه فعالیت‌هایم را گسترده‌تر کنم. من به همراه آقایان حداد و منوچهر بزرگی، شرکتی به نام ایران فوکو را تاسیس کرده بودیم و تحت پوشش آن جوانان مستعد و انقلابی را دعوت می‌کردیم. نام شرکت را هم جوری انتخاب کرده بودیم که سوءظن ساواک را برنیانگیزیم و به همراه عده‌ای از دانشجوها، برای تبعیدی‌ها وسایل مورد نیازشان را می‌بردیم.

*به چه کسانی سر زدید؟

آیت‌الله پسندیده، آیت‌الله خلخالی، آیت‌الله خسروشاهی، آقای کلانتر و... به نقاط مختلف کشور می‌رفتیم تا کمک‌هایمان را به آنان برسانیم.

یکی دیگر از کارهایی که تحت پوشش شرکت «ایران فوکو» انجام می‌دادیم، راه‌اندازی نمایشگاه سراسری کتاب بود. شهید مفتح حدود صدهزار جلد کتاب فراهم کردند که ما بسته‌بندی کردیم و به شهرهای مختلف فرستادیم.

*معمولاً کتاب‌های چه کسانی بود؟

شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، دکتر شریعتی، مهندس بازرگان، آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله سبحانی، آقای حجتی کرمانی و... واقعاً بسیار هم مورد استقبال جوانان قرار می‌گرفتند.این نمایشگاه‌ها درواقع مقدمه‌ای برای برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ بودند. مخصوصاٌ شهید بهشتی روی کردستان تاکید زیادی داشتند و می‌گفتند: به آنها بیشتر برسید!

*نقش شهید مفتح در جامعه روحانیت مبارز نیز بسیار برجسته بود. در باره نقش این جامعه و ارتباط شهید مفتح با آن نیز به نکاتی اشاره بفرمائید.

جامعه روحانیت مبارز با همفکری و همت بزرگانی چون شهید مطهری، شهید مفتح، شهید باهنر، مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی، مرحوم آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تشکیل شد و نقش فوق‌العاده برجسته‌ای در سازماندهی حرکت‌های مردمی، تظاهرات، گردآوری اطلاعات و ایجاد ارتباط با بخش‌هائی از بدنه رژیم از جمله ارتش داشت...

*چگونه با ارتش ارتباط برقرار کرد؟

در این مورد خاطره‌ای را نقل می‌کنم. یک روز به منزل شهید مفتح رفته بودم که در آنجا با فردی به نام سرگرد اقارب‌پرست روبرو شدم. من ایشان را از اصفهان می‌شناختم. هنگامی که رفت، قضیه را از شهید مفتح جویا شدم و ایشان گفتند که: آقای اقارب‌پرست در واقع، رابط جامعه روحانیت مبارز با ارتش است و اطلاعات و اخبار ارتش را به آنها می‌رساند.

جامعه روحانیت با این گونه اقدامات تلاش می‌کرد جوانان و توده مردم را از انحرافاتی که رژیم درصدد گسترش آنها بود، حفظ کند و با تزریق افکار اسلامی انقلابی به بدنه اجتماعی، درواقع اقشار مختلف مردم را از مهلکه‌ها برهاند و در آنها مصونیت ایجاد کند.

*جامعه روحانیت در پی شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی هم نقش برجسته‌ای را ایفا کرد.اینطور نیست؟

همین‌ طور است. پس از تغییر ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین و ضربات سهمگین رژیم بر پیکره انقلابیون، نوعی دلسردی و ناامیدی در بین مبارزان به وجود آمده بود. اختلاف بین دو جریان روحانیت در سال 56 هم، به دست رژیم فرصت خوبی داده بود تا در صدد بهره‌برداری از این اختلافات برآید. درچنین فضائی، شهادت حاج آقا مصطفی همچون شعله‌ای بود که به این خرمن افسرده خورد و ناگهان مردم به شکل خودجوش فریاد برآوردند و چنان تحرکی درجامعه پدید آمد که تا آن روز سابقه نداشت.

جامعه روحانیت مبارز که دیگر تشکل و انسجام خوبی پیدا کرده بود، با درایت و هوشمندی زیاد، از این واقعه بهره‌برداری و با برنامه‌ریزی‌های دقیق و وسیع در سطح کشور، مراسم‌های متعددی را، به‌خصوص برای چهلم شهید حاج آقا مصطفی در شهرهای مختلف برگزار کرد. شهید آیت‌الله مطهری، شهید آیت‌الله مفتح، شهید آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی معتقد بودند که باید اطلاعیه سراسری بدهند و همه علما هم پای آن را امضا کنند، اما طیفی از روحانیون، به‌ویژه وعاظ تهران اعلام کردند: به شرطی امضا خواهند کرد که نام آقای مطهری و آقای مفتح حذف شود!!

*چرا؟

آنها از شهید مطهری به خاطر آرای ایشان به‌خصوص در باره حجاب و از شهید مفتح به خاطر طرفداری از بعضی از افکار دکتر شریعتی دلخور بودند. البته شهید بهشتی با قاطعیت در برابر این خواسته آنها ایستادند و گفتند که: به هیچ وجه زیر بار این قضیه نمی‌رویم و نهایتاٌ دو مجلس ختم جداگانه برگزار شدند و وعاظ تهران در مسجد عزیزالله، مراسم ختم حاج آقا مصطفی را گرفتند. جامعه روحانیت مبارز هم مجلس باشکوهی را درمسجد ارک برگزار کرد که واقعاٌ تاریخی شد. قبل از برگزاری این مجلس، روزی به منزل شهید مفتح رفته بودم که ایشان فرمودند: می‌خواهیم در مسجد ارک مراسم بگیریم و از آقای معادیخواه هم بخواهیم که بیاید و سخنرانی کند. من گفتم: شما بیشتر با جوانان سر و کار دارید و آنها، به‌خصوص کسانی که با آقای معادیخواه در زندان بوده‌اند، به عملکرد ایشان در زندان انتقاد دارند! از آنجا که این مراسم و مجلس جنبه نمادین هم دارد و قرار است نوار این سخنرانی تکثیر و در تمام کشور پخش شود، به نظر من ایشان انتخاب مناسبی نیست. شهید مفتح گفتند: «من هم در این باره یک چیزهائی شنیده‌ام، ولی خود من که ممنوع‌المنبر هستم و فعلاً هم کسی را نداریم که بتواند این کار را انجام بدهد.»من آقای حسن روحانی(رئیس جمهور کنونی) را از سال 54- که در مسجد حکیم اصفهان ده شب سخنرانی کرده بودند- می‌شناختم و نوارهای آن سخنرانی‌ها را برای شهید مفتح آوردم. ایشان گوش دادند و گفتند: خوب صحبت می‌کند و قرار شد با ایشان تماس بگیرند، اما پیش از آن با شهید بهشتی تماس گرفتند و مشورت کردند و گفتند: که پیشگاهی نسبت به سخنان آقای معادیخواه انتقاد دارد و دکتر روحانی را پیشنهاد می‌کند. شهید بهشتی آقای روحانی را در این حد که از شاگردان آقای مطهری و طلبه جوان و بااستعدادی بود، می‌شناختند، لذا قرار شد ایشان با آیت‌الله مطهری مشورت کنند. شهید مطهری گفته بودند که: آقای روحانی هرچند هنوز چندان شناخته شده نیست، اما بسیار خوب صحبت می‌کند و گزینه بسیار مناسبی است. در هر حال آقا روحانی آمدند و سخنرانی حیرت‌انگیز، تاریخی و عجیبی شد. در آنجا دکتر روحانی با استناد به آیه‌ای از قرآن، برای نخستین بار از لفظ «امام» برای امام خمینی استفاده کردند که با تکبیر مردم تائید و تصویب شد. نوار سخنرانی را هم به‌سرعت تکثیر و در سراسر ایران پخش کردیم و یکی از برجسته‌ترین سخنرانی‌های دوره مبارزات شد.

*یکی دیگر از فرازهای برجسته زندگی شهید مفتح، برگزاری نماز عید فطر در قیطریه است که به عنوان یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب به ثبت رسیده است. از این رویداد شاخص برایمان بگوئید؟

در آخرین شب ماه رمضان سال 57، شهید مفتح مردم را برای اقامه نماز عید فطر در قیطریه دعوت کردند. ساواک فوراٌ دست به کار شد و اعلامیه‌ای را همان شب بین مردم پخش کرد که در غیبت امام‌زمان(عج) اقامه نماز عید فطر به جماعت مجاز نیست، اما شهید مفتح با هوشمندی و درایت از این فریب پرده برداشتند و به مردم اعلام کردند که: ما شاگردان و پیروان امام خمینی هستیم و از فتوای ایشان باخبریم و این حرف به هیچ وجه صحت ندارد و نماز عید فطر به جماعت در قیطریه برگزار خواهد شد. بعد هم نماز باشکوه تمام برگزار شد و راه‌پیمائی عظیمی که پس از آن صورت گرفت، واقعاٌ رژیم را به وحشت انداخت.

*شما در این مراسم حضور داشتید؟

خیر، من در اصفهان بودم، اما شرح مفصل آن را از شهید مفتح و شهید بهشتی شنیدم. در آن روز نماز به امامت شهید مفتح برگزار می‌شود و سپس شهید دکتر باهنر، سخنرانی مبسوطی درباره وضعیت کشور و تصمیم روحانیت برای تغییر اوضاع ایراد و در پایان اعلام می‌کنند که برای بزرگداشت شهدای تهران و شهرستان‌ها، روز پنجشنبه تعطیل عمومی اعلام می‌شود. راه‌پیمائی در میان ماموران امنیتی رژیم آغاز می‌شود. در دوراهی قلهک، شهید مفتح توسط نیروهای رژیم مجروح می‌شوند و از آن به بعد، هدایت و مدیریت راه‌‌پیمانان به عهده شهید بهشتی قرار می‌گیرد. ایشان نهایتاٌ در میدان آزادی سخنرانی پرشوری را ایراد می‌کنند و نماز ظهر به امامت ایشان اقامه می‌شود.

*ماجرای دستگیری شهید مفتح چه بود؟

من در روز 16 شهریور برای شرکت در مراسم عروسی دختر دوم شهید مفتح، از اصفهان به تهران آمدم. شهید مفتح به دلیل مجروحیت در بیمارستان بستری بودند و اعضای خانواده معتقد بودند صلاح نیست که ایشان به خانه برگردند، اما خود ایشان برای شرکت در مراسم عروسی دخترشان برگشتند. من موقع عصر به خانه شهید مفتح رفتم که ماموران امنیتی ریختند و هر سه طبقه خانه را اشغال کردند و گفتند: تا آقای مفتح را پیدا نکنیم از اینجا نخواهیم رفت! ما را هم عملاً حبس کردند و اجازه ندادند کسی بین طبقات تردد کند. من و برادرِ شهید مفتح، همین که صدای اتومبیل را از کوچه شنیدیم، با عجله بیرون دویدیم که مانع از ورود ایشان به خانه بشویم که دیدیم ماموران ماشین ایشان را محاصره کرده‌اند! زن‌ها و بچه‌ها گریه می‌کردند و شهید مفتح سعی داشتند آنها را آرام کنند. من و چند نفر دیگر سعی کردیم به طرف ایشان برویم و اجازه ندهیم که ماموران ایشان را ببرند، اما ما را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و مانع شدند و ایشان را داخل ماشین نشاندند و بردند. ایشان قبل از اینکه سوار ماشین ماموران بشوند، به ما گفتند: حتماً همین امشب مراسم را برگزار کنید و نگذارید مجلس عروسی به هم بخورد! ما هم طبق دستور ایشان به هر شکلی که بود مراسم را برگزار کردیم.

فردای آن روز هنگامی که خانم ها را برای مراسم پاتختی به منزل داماد می‌بردیم، از طرف میدان ژاله (شهدا) صدای تیراندازی‌ شنیدیم. فاجعه 17 شهریور در واقع رویدادی بود که سقوط رژیم شاه را تسریع کرد.

*شهید مفتح کی از زندان آزاد شدند؟

دو ماه بعد و موقعی که شریف امامی دولت آشتی ملی را اعلام کرد.

*از روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله حضور حضرت امام در فرانسه چه خاطراتی دارید؟

شهید مطهری از دیدار با امام در پاریس برگشته بودند و شهید مفتح خواستند به ملاقات ایشان بروند. شهید مطهری پیشنهاد کردند که به اتفاق هم به عیادت آیت‌الله زنجانی -که بیمار بودند- بروند. شهید مفتح به من فرمودند که: آنها را همراهی کنم و من هم با اشتیاق پذیرفتم. ابتدا به منزل شهید مطهری رفتیم و همراه ایشان برای عیادت آیت‌الله زنجانی راهی منزل ایشان شدیم. در بین راه شهید مطهری نگرانی خود را از وضعیت اطرافیان امام بیان داشتند و گفتند که: اینها اعتقادی به فقه ندارند و دیدگاه اسلامی‌شان، به کلی با ما تفاوت دارد! بعد هم گفتند که: امام ابداً نگران نیستند و به ایشان فرموده‌اند که: با وجود امثال شما جای نگرانی نیست! این سخن امام نشان می‌دهد که ایشان چقدر به یارانی چون شهید مطهری اعتماد داشتند و با وجود آنان، همه مشکلات را قابل حل می‌دانستند.

*با وجود سوابق علمی و مبارزاتی شهید مفتح، عدم حضور ایشان در مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی سئوال برانگیز بود. ماجرا از چه قرار بود؟

در جریان انتخابات مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی عده زیادی از تهران کاندید شده بودند، در حالی که تنها 15 نماینده می‌توانستند از تهران به مجلس بروند. در جلسات روحانیت مبارز سعی شد روی 15 نفری که احتمال رای آوردن آنها بالا بود تصمیم گرفته شود. شهید بهشتی به شهید مفتح پیشنهاد می‌دهند که از همدان کاندید شوند تا احتمال رای آوردن ایشان صد در صد باشد. درست از این زمان بود که خناسان تلفن زدن‌ها و رفت‌ و آمدهایشان را شروع کردند که: دیدید آقای بهشتی شما را کنار زد! حق شماست که از تهران کاندید بشوید، نه از همدان! سرانجام هم متأسفانه این تحریکات موجب گردید که شهید مفتح درست در لحظات آخر از نامزدی از همدان استعفا دهند و از تهران نامزد شوند که متأسفانه رأی نیاوردند.

*کی و چگونه از شهادت ایشان باخبر شدید؟

من آن موقع مدیر صدا و سیمای اصفهان بودم. آن قدر هم مشغله داشتم که آن روز نرسیده بودم به اخبار رادیو گوش بدهم. ساعت نه یا نه و نیم بود که منشی آمد و از من پرسید: «اخبار را شنیدید؟» گفتم خیر! او هم حرفی نزد و رفت. بعد از چند دقیقه عده‌ای از معاونین و مدیران آمدند و آرام آرام به من فهماندند که دکتر مفتح مورد سوء قصد قرار گرفته و در حال حاضر در بیمارستان است. هنوز خبر شهادت ایشان را به صدا و سیمای تهران نداده بودند. من به خانه رفتم و سعی کردم قضیه را با آرامش به همسرم بگویم. بعد هم بلیط هواپیما تهیه کردیم و به تهران آمدیم و با دیدن سیل جمعیت سیاه پوش در اطراف منزل شهید مفتح، متوجه شدیم که چه فاجعه‌ای روی داده است.

*ماجرای راه‌پیمائی در سالگرد شهادت شهید مفتح در سال 59، چه بود و راه‌پیمایان چه قصدی داشتند؟

قبل از سالگرد شهادت آیت الله مفتح، شیخ علی تهرانی به اصفهان آمد و سخنرانی کرد. بعد از سخنرانی او، منافقین در حالی که شعار مرگ بر بهشتی می‌دادند، به سمت صدا و سیما حرکت کردند. اعضای حزب جمهوری اسلانی در اصفهان هم در حالی که شعار مرگ بر بنی‌صدر می‌دادند، با آنها به مقابله برخاستند. ما انتظامات صدا و سیما را به‌سرعت تقویت کردیم که یک وقت آنجا را تصرف نکنند. از همه صحنه‌ها هم فیلمبرداری و شب از شبکه استانی پخش کردیم.

ظاهراٌ در فیلم صحنه‌ای بود که فردی عکس امام را پاره می‌کرد! از دفتر آقای طاهری اصفهانی زنگ زدند که چنین اتفاقی افتاده و ایشان فوق‌العاده ناراحت هستند. من گفتم: موضوع را بزرگ نکنید و بگذارید این بحران تمام شود. عبدالله نوری از تهران تلفن زد که: اتفاقاً باید موضوع را بزرگ و جو را علیه بنی‌صدر متشنج کنید. بعد هم قرار شد در همه کشور راهپیمائی اعتراضی نسبت به توهین به عکس امام برگزار شود و روز سالگرد شهادت شهید مفتح برای این کار در نظر گرفته شد. فضا کاملاً متشنج و بحرانی بود و هر لحظه بیم آن می‌رفت که در تمام کشور درگیری‌هائی بین طرفداران بنی‌صدر و دیگران صورت بگیرد. مهار کار کاملاً داشت از دست همه در می‌رفت که امام اعلامیه دادند و راه‌پیمائی را لغو کردند و به این ترتیب جلوی یک بلوای بزرگ را گرفتند.

و سخن آخر؟

برای ایجاد و تقویت نظام جهوری اسلامی بزرگان زیادی شهید شدند که شهید مفتح یکی از نمونه‌های برجسته آن هستند. بر ماست که این میراث گرانبهارا حفظ کنیم و در برابر توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی بایستیم و نگذاریم به انقلاب شکوهمند اسلامی صدمه‌ای وارد شود.

منبع:فرهنگ نیوز

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)