نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۴۸۸ مطلب با موضوع «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۰

روشنفکران باید نزد آیت‌الله خامنه‌ای شاگردی کنند+ فیلم

علمای دین سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

روشنفکران باید نزد آیت‌الله خامنه‌ای شاگردی کنند+ فیلم

حیدر رحیم‌پور ازغدی: روشنفکران باید نزد آیت‌الله خامنه‌ای شاگردی کنند/ تعبیرجالب دکتر شریعتی درباره رهبر انقلاب+ فیلم

رحیم پور ازغدی از دوستان صمیمی آیت‌الله خامنه‌ای است؛ او می‌گوید که آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل تسلط به فقه اجتماعی همواره با متحجرین مشکل داشته و تا حدی به معنای واقعی روشنفکر بوده که روشنفکران ایران باید نزد او، شاگردی کنند.
مهدی مشکینی: حاج حیدر رحیم پورازغدی، پدر حسن رحیم‌پور ازغدی و از فعالان و مبارزان سیاسی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت است که از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی همراه با مبارزه علیه رژیم پهلوی کنار حضرت امام بوده است؛ او از دوستان نزدیک، صمیمی و هم‌مباحثه‌ای آیت‌الله خامنه‌ای در دوران جوانی در مشهد مقدس بوده و با مواضع و مبانی فقهی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی ایشان آشناست. بر همین اساس و با توجه به ورود به دوران سی‌سالگی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای از حیدر رحیم‌پور  برای گفت‌وگو دعوت کردیم که در نهایت منجر به مصاحبه یک‌ساعته حضوری در منزل شخصی وی در مشهد مقدس شد.

آقای خامنه‌ای یک روحانی متشرع و در عین حال روشنفکر است/ متحجرین آقای خامنه‌ای را قبول نداشتند چون او در فقه اجتماعی قوی بود/ شریعتی می‌گفت اگر چند نفر مثل آقای خامنه‌ای داشتیم ایران، اسلامی می‌شد/ روایتی از حضور رهبر انقلاب در منزل رحیم‌پور ازغدی/ هر وقت دلم بخواهد رهبری را می‌بینم/ آقای خامنه‌ای در 22 سالگی کفایه درس می‌داد و ...از مهمترین مباحث مطرح شده از سوی استاد حیدر رحیم‌پور ازغدی است

حیدر رحیم پور ازغدی که خود شاگرد بزرگان حوزه علیمه اعم از آیت‌الله بروجردی است و دوستی صمیمی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دارد، می‌گوید که همیشه دلش برای روزهای جوانی که با رهبر انقلاب داشته تنگ می‌شود و او برای آنکه این روزها را برای خودش، یادآوری کند به دیدار رهبری می‌رود؛ دیداری که می‌گوید نیاز چندانی به هماهنگی ندارند و هر وقت که دلش بخواهد، می‌تواند رهبر را ببیند؛ " می‌روم نماز بیت‌ رهبری، ایشان که من را می‌بیند، دستم را می‌گیرد می‌رویم یک گوشه می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم"

درباره شناختش از رهبر انقلاب می‌گوید: آقای خامنه‌ای از نظر سنی 7 سال از من کوچک‌تر هستند. من با ایشان دوست صمیمی بوده و هستم و ایشان را کامل می‌شناسم. آقای خامنه‌ای یک عالم و روحانی متدین و متشرع است که اگر همه دنیا علیه‌اش باشد دست از حق و حقیقت نمی‌کشد و برای دفاع از حق از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کند. آقای خامنه‌ای پیرو واقعی مکتب امام صادق است، من هیچ وقت ندیدیم ایشان حرفی بزند یا کاری بکند که برای خودش باشد یعنی همیشه سعی کرده طبق آموخته‌های خود از مکتب امام صادق(ع) عمل کند.

وی که بیش از این چند بار ساده زیستی رهبر انقلاب را تحسین کرده بود، می‌گوید که آیت‌الله الله‌‌خامنه‌ای همیشه ساده زیست بودند و ساده‌ زیستی ایشان در قبل رهبری بیشتر "متقیانه" و بعد از رهبری "متعهدانه" بوده است؛ او در توصیف ساده‌زیستی رهبری افزود: آقای خامنه‌ای واقعا همیشه ساده زیست بودند، البته اگر عالمی این چنین نباشد، عالم نیست. همه علمای بزرگ این چنین بوده و هستند. همه علمای حقیقی بزرگ بر خود سخت می‌گیرند. زندگی پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) و ائمه ما مساوی با کمترین طبقات بود. مراجع را نگاه کنید، بالافاصله بعد از انقلاب به دلیل اینکه امنیت نبود قرار شد شماری از مسئولان موقتاً در برخی کاخ‌های به دلیل امنیت بالای آن زندگی کنند اما آقای خامنه‌ای برای خود ننگ می‌دانست که در چنین مکانی هرچند موقت زندگی کند. یادم هست ایشان وسائل زندگی خود را برای اسباب کشی جمع کردند که تمام آنها در یک وانت جمع شده بود.
رحیم‌‌پور ازغدی که خاطره‌های زیادی از دوران جوانی مقام معظم رهبری دارد، در ذکر خاطره‌ای از ساده‌زیستی ایشان گفت: "آیت‌الله خامنه‌ای چند وقت پیش آمد، مشهد. به یکی از دوستان گفته بودند من همه دوستان را دیدم غیر حیدرآقا. آقای شمقدری گفته بودند بروم ایشان را بیاورم که آقا گفتند نه خودم می‌روم منزل‌شان. آیت الله خامنه‌ای آمدند خانه‌ما. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت من آجیل نمی‌خوردم از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند، مگر فقرا آجیل می‌خورند؟ یک بار هم، در بیت بودم. آقای خامنه‌ای به من گفتند بچه‌های سپاه اینجا غذا می‌خورند و شما هم بیایید. من رفتم و یک کته‌پلو آوردند، خوردیم. یکبار هم یادم هست عدس پلو آوردند که به آقای خامنه‌ای گفتم، می‌دانی که من کباب خور هستم، این غداها مال خودتان (با خنده)".

وی می‌گوید که آیت‌الله خامنه‌ای حتی در اوایل انقلاب با برخی مسئولان نظام که قصرهای شاهنشاهی زندگی می‌کردند مخالف بود و زندگی در قصر یا خانه‌های اشرافی را را بری خود ننگ می‌دانست، تصریح کرد: البته یادم هست وقتی قبل از رهبری، آقای خامنه‌ای منزل ما می‌آمدند، کباب می‌خوردند اما بعد از رهبری که آمدند گفتند، چون فقرا آجیل نمی‌خوردند و من رهبر هستم، نمی‌توان آجیل بخورم.
او درباره برخی نقل قول‌ها درباره میزان رفاقت و صمیمتش با رهبر انقلاب، می‌گوید که برخی شلوغش کرده‌اند، ایشان رفیق زیاد دارد و من هم یکی از آن رفیقان هستم؛ البته رفیقی که می‌گود: من هر زمانی دلم برای ایشان تنگ می‌شد به دیدار ایشان می‌رفتم. الان هم هر وقت دلم بخواهد می‌توانم ایشان را ببینیم. من تاریخش را به یاد ندارم، هر زمانی بخواهم به دیدار ایشان رفته‌ام. متاسفانه یکی‌دوسال است که من به دلیل وضعیت جسمی نمی‌توانم تهران بروم منتهی ایشان در این مدت خانه ما آمدند و ایشان را دیدم.

وی در پاسخ به ادعای کسانی که می‌گویند آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل کارهای فراوان اجرایی، زمان لازم برای مطالعه و تحقیق علمی نداشته است، گفت: آیت‌ الله خامنه ای در 22 سالگی "کفایه" می‌گفت؛ یعنی سخت ترین کتاب‌های سطح. وقتی نزد آقا( امام خمینی) رفت 5-4 سالی که خارج می‌خواند بیشترین اشخاص من جمله آیت‌الله رفسنجانی رحمه‌الله می‌گفتند والله ایشان مجتهد است. بعد از این که ولی فقیه شدند یک روز خانه ایشان رفتم و دیدم آقای مومن و آقای خزعلی، آقای هاشمی (هاشمی شاهرودی) آمدند. یعنی، 4 شاگرد آقای صدر(ره)، آقای خویی(ره) و امام خمینی(ره) آمده بودند تا جلسه شورای فقهی تشکیل بشود و مباحث فقهی در آن مطرح گردد؛ یعنی باهم مباحثه علمی کنند.
رحیم‌پور ازغدی با بیان اینکه،"بعد از آن جلسات فقهی بود که همه اذعان کردند که آقای خامنه‌ای، اعلم است" توضیح می‌دهد: در ایامی که ایشان تازه رهبر شده بودند، با فقهای برجسته چندین سال مباحثه می‌کردند. بنابراین آقای خامنه‌ای، بحث علمی و فقهی را به صورت ریشه‌ای دنبال کرده‌اند و به علوم فقهی احاطه کامل دارند؛ من خدا را شاهد می‌گیرم که آقای خامنه‌ای اعلم فقهای زمانه است. بعد از این که 23 سالگی مجتهد بودند، 15 سال کار علمی کردند. آقای خامنه‌ای اعلم به فقه عبادی است؛ در فقه سیاسی و اجتماعی و مدیریت هم که رقیب ندارد.
رحیم‌پور ازغدی، آیت‌الله خامنه‌ای را یک روشنفکر واقعی و ذاتی می‌داند و می‌گوید کهمتحجرین و مرتجعین همیشه با آقای خامنه‌ای مشکل داشته و دارند چون ایشان در فقه اجتماعی قوی و مسلط بود؛ وی درباره چرایی مخالفت متحجرین با رهبر انقلاب نیز می‌گوید: "شیعه انگلیسی از فقیهی می‌ترسد که در امور اجتماعی قوی باشد. آقای خامنه‌ای در امور اجتماعی مدیریتی بی نظیر دارد. ایشان از آنهایی نبود که بنشیند و دستور بدهد، خودش وسط میدان بود. با همین فرماندهان بوده و با اینها زندگی کرده است. از کسانی نبود که خانه بنشیند و از دور جنگ را مدیریت کند. یادم هست یکبار گفتند آقای خامنه‌ای از جبهه آمده، من نزد ایشان رفتم. گفتند ایشان به دبیرستان علوی رفته است. به آنجا رفتم. نگهبان جلوی در گفت، آقای خامنه‌ای گفته اگر از دفترم هم تماس گرفتند، من را تا 4 بیدار نکنید چون 48 ساعت است که نخوابیده‌ام. گفتم به ایشان سلام برسانید. یکباره دیدم آقای خامنه‌ای از پشت شیشه گفتند بگویید حیدرآقا بیاید داخل. آقای خامنه‌ای به من گفت درست است که خیلی خسته هستم ولی دوست دارم با شما قدری حرف بزنیم. از بی‌کفایتی‌های بنی‌صدر در جبهه صحبت کردند".
"من اهل غلو کردن درباره هیچ کسی نیستم و بر اساس مشاهداتم می‌گویم که آقای خامنه‌ای نه یک روشنفکر، بلکه فراتر از روشنفکران مطرح بوده و هستند. البته روشنفکر مذهبی یا غیرمذهبی نداریم. کافر و مسلمان داریم. کافرها برخی روشنفکر هستند و برخی خرفت و در مسلمانان هم این چنین است. کسی که بیشتر ببیند و از لحاظ فکری قوی‌تر باشد، روشنفکر است. آقای خامنه‌ای ذاتاً روشنفکر است و با مطالعات و نگاه خاصی که داشته‌اند، واقعاً یک روشنفکر نابغه است" بخشی از دیگر اظهارات رحیم‌پور ازغدی در این مصاحبه است و همچنین درباره ادله‌ خود در این باره می‌گوید: باز هم می‌گویم نمی‌توانم مشاهدات خود را انکار کنم و بگویم آقای خامنه‌ای روشنفکر نیست. نگاه روشن و فکر روشن ایشان برای همه ثابت شده است. آقای خامنه‌ای آنقدر روشنفکر است که روشنفکران ایران باید نزد ایشان درس روشنفکری بخوانند. خیلی قوی‌تر از این هستند که شما تصور می‌کنید. هر کسی بود نمی‌توانست این مدت با این همه مشکل و دشمن، این انقلاب را نگه دارد. روزی به ایشان درباره مدیریت کشور نقدی کردم؛ ایشان در پاسخ گفتند این به شما مربوط است که رای به یک رئیس‌جمهور دهید یا وکیلی انتخاب کنید که صرفاً نظارت کند. ببینید 2 کار به ولی فقیه واگذار شده است که یکی حفاظت از مرزهای کشور که با چندین سال جنگ با دشمن جهانی، توانستیم طوری مرزها را حفظ کنیم که یک وجب هم به دشمن نرسد. یکی هم مرزهای دین است که ذره‌ای در انقلاب اسلامی التقاط حاصل نشده است. به آقای خامنه‌ای گفتم، پس برخی ناکارآمدی‌ها برای چیست؟ گفتند این مربوط به انقلاب نیست بلکه برخی اشتباهات و انتخاب‌هاست.
" هر سه نفر رفیق و خیلی با هم بودیم. بحث رفاقت بود نه ارتباط!" این جمله پاسخ حیدر رحیم‌پور به سوالی درباره دوستی مقام معظم رهبری با او و دکتر شریعتی است؛ می‌گوید، رفیق بودیم تا اینکه صرفاً با یکدیگر در ارتباط باشیم. رفاقتی که به گفته رحیم‌پور، 20 سال در مشهد طول کشیده است. وی در توصیف رابطه دکتر شریعتی با مقام معظم رهبری گفت:  آقای خامنه‌ای و آقای شریعتی بیشتر باهم رفیق بودند تا اینکه بگویم باهم فقط ارتباط داشتند. آقای خامنه‌ای از شریعتی نقد می‌کردند، چون فقیه بودند و حق هم داشتند که نقد کنند چون اطلاعات فقهی و دینی شریعتی کافی نبود و لازم بود که آقای خامنه‌ای ایشان را نقد کند. من هم به آقای شریعتی نقد می‌کردم. اینکه بگویند آیا آقای خامنه‌ای، شریعتی را قبول داشتند یا نه، سوال درستی نیست چون انسان‌ها معصوم نیستند و ممکن است کارهای نامطلوب هم داشته باشند آقای شریعتی چون اطلاعات فقهی لازمی نداشتند، خطاهای مرتکب می‌شدند و حق با آقای خامنه‌ای بود که او را نقد کنند.
رحیم‌پورازغدی با "سخت" خواندن توصیف دوستی مقام معظم رهبری و دکتر شریعتی می‌گوید که رفاقت مقام معظم رهبری و دکتر شریعتی مانعی برای نقدهای فقهی، علمی و منطقی آیت‌الله خامنه‌ای به دکتر شریعتی نبود و چون آیت‌الله خامنه‌ای فقیه بود و در عین حال آقای شریعتی نیز سواد فقهی لازم را نداشت، ایشان(مقام معظم رهبری) حق داشتند که به شریعتی انتقاد کنند.

وی با رد  برخی ادعاها درباره شریعتی مبنی بر عدم نقد پذیری می‌گوید که دکتر شریعتی نه تنها از آیت‌الله‌خامنه‌ای بلکه اشکال را از هرکسی قبول می‌کردند؛ او در نقل خاطره‌ای در همین‌باره می‌گوید: یک روز دکتر شریعتی در همین اتاق روبه‌رو نشسته بود و درباره ولی فقیه صحبت می‌کرد. می‌گفت نظام اسلام این چنین است که فقها بین خود کسی را به اعلمیت قبول دارند و وقتی این اعلم مطلبی را بیان کرد، همه باید اطاعت کنند. من مخالفت کردم و گفتم همه مجتهد هستند و حق انتقاد دارند. آقای شریعتی می‌گفت، اگر مجتهدین می‌خواهند اسلام جان تازه بگیرد باید همه از بین خود یک نفر را برگزینند و همه هر چه او می‌گوید انجام دهند. این حرف شریعتی است که اشکال گرفتیم و ایشان قبول کرد.

"به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می‌کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده‌اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست" این جمله مشهور مقام معظم رهبری درباره دکتر شریعتی است؛ جمله‌ای که حیدر رحیم پور ازغدی از آن به عنوان محبت و علاقه آیت‌‌الله خامنه‌ای به دکتر شریعتی یاد می‌کند و توضیح می‌دهد:ما 20 سال باهم رفیق بودیم و دائم با هم حرف می‌زدیم، بحث می‌کردیم. شریعتی می‌گفت که اگر در ایران چند روحانی همانند آقای خامنه‌ای داشته باشیم، ایران اسلامی می‌شود.
رحیم‌پور ازغدی در بخش دیگری از گفت‌‌وگوی خود با خبرنگار تسنیم با گلایه از کسانی که به گفته او کسانی ژست مخالفت با رهبری را می‌گیرند، در توصیف مخالفین می‌گوید: اسم اینها را منافق و کاهل می‌نامند. با امیرالمومنین بودند و بعد با ایشان مخالف شدند و یا از ایشان کنار کشیدند یا خوارج شدند. البته مرحله دارد برخی کاهلین هستند، برخی بدبین هستند، برخی تنبل هستند، اینها مخالفت کلاسیک نیست. ده جور مخالفت وجود دارد باید دید نوع مخالفتشان چیست.

می‌گوید مدیریت رهبر انقلاب برای همه ثابت شده است و امروز ایشان به نحوی جبهه مقاومت را مدیریت کرده که نظام استکبار با تمام توانش نتوانسته ایران را ذره‌ای به اندازه عراق، سوریه، افغانستان، لیبی ناامن کند؛ او می‌گوید البته برخی در داخل همراه با دشمنان خارجی عمل می‌کنند تا اقتدار رهبری را تضعیف کنند اما موفق نخواهند شد چون مردم هوشیار و حامی رهبری هستند.
در ادامه به برجام و بحث مذاکره با آمریکا اشاره می‌کند و می‌گوید: آقا فرمود به دشمن اعتماد نکنید، برخی اعتماد کردند و رفتار امروز دشمن، نتیجه اعتمادی است که آمریکا شده است؛ وی در عین حال می‌گوید آنها موفق نخواهند شد چون مردم عقل دارند و رهبر خود را می‌شناسند. می‌خواهند کار خلافی را به اثبات برسانند.
وی در بخش پایانی این گفت‌وگو با بیان اینکه آیت‌الله خامنه‌ای به فقه، فلسفه و عرفان احاطه کامل علمی و عملی دارد با انتقاد از کسانی که به گفته او، تصور به تفکیک عرفان از فلسفه دارند، می‌گوید که این دسته از افراد علم کافی نسبت به اسلام ندارند؛ وی در توضیح چرایی این گفته خود می‌گوید: ممکن است عرفانی باشد که اسلامی نباشد؟ عرفانی که اسلامی نباشد، کفر است. این تفکیک‌ها درست نیست. کسانی که این تفکیک‌ها را دارند بی‌سواد هستند. فیلسوف داریم که دین ندارد و عارف هم داریم که منحرف است. این چنین نیست که هم فقیه باشد و در عرفان یک مسلکی داشته باشد و در فقه مسلک دیگری. عرفان همان چیزی است که امیرالمومنین داشت. تصوف همان چیزی است که امیرالمومنین داشت و حکمت همان چیزی است که امیرالمومنین داشت. شیعه امیرالمومنین هم اینها را دارد. آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یک متشرع و فقیه هم فلسفه را خوب فهمیده و هم عرفان را.

"یک طلبه وقتی درس می‌خواند باید همه درس ها را همزمان بخواند و به هیچ کدام دلباختگی خاصی ندارد. می‌شود، فقیه باشد و استدلال عقلی نداشته باشد؟ نمی‌شود. شغل فقیه استدلال عقلی است. ایشان هم فقیه هست و هم فلسفه را به درستی می‌فهمد. در ایام جوانی هم اینگونه بود".
منبع:سایت تسنیم
۰

سخنرانی حجت‌الاسلام‌ قرائتی در جلسه درس خارج فقه امام‌خامنه‌ای + متن سخنرانی

قرآن وحدیث بانک فیلم سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

سخنرانی حجت‌الاسلام‌ قرائتی در جلسه درس خارج فقه امام‌خامنه‌ای + متن سخنرانی

سخنرانی حجت‌الاسلام‌ قرائتی در جلسه درس خارج فقه امام‌خامنه‌ای + متن سخنرانی

چندی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی از رهبر انقلاب اسلامی درخواست می‌کند که در یکی از جلسات درس خارج فقه ایشان حضور یابد تا درباره‌ی ضرورت توجه به تفسیر قرآن در حوزه‌های علمیه و مهجوریت قرآن در جامعه و کشورمان برای طلاب حاضر در درس معظم‌له سخنرانی کند. این پیشنهاد مورد استقبال رهبر انقلاب قرار می‌گیرد و موجب می‌شود که حجت‌الاسلام قرائتی در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز سه‌شنبه ۱۳۹۷/۱/۲۸ به سخنرانی بپردازد.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی ورود به ماه مبارک رمضان -ماه بهار قرآن- گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در ابتدای این جلسه و همچنین سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر می‌کند.

بیانات رهبر انقلاب پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی بدین شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدﷲ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
بیانات جناب آقای قرائتی کاملاً متین و بجا و پُرمغز و برای همه‌ی ما لازم بود. آنچه ایشان در اهمّیّت درس قرآن و تدبّر در قرآن بیان کردند، جزو حرفهای لازم و ضروریِ امروزِ جامعه‌ی ما است. این البتّه یک درد قدیمی است؛ زمان طلبگی ماها -سالها پیش- همین را کم‌وبیش انسان احساس میکرد؛ البتّه آن‌وقت یک آدم باهمّتی مثل آقای قرائتی نداشتیم. ... خب، بحمدالله امروز تا حدودی درسهای قرآن وجود دارد؛ ایشان هم انصافاً با جدّیّت دنبال این قضیّه هستند؛ مثل مسئله‌ی نماز یا مثل مسئله‌ی زکات که ایشان دنبال کردند و موفّق شدند؛ ان‌شاءالله در قضیّه‌ی تفسیر قرآن هم با تلاشی که ایشان دارند، با جدّوجهدی که دارند، با ابتکاری که در ایشان هست و با موهبتهایی که خدای متعال به آقای قرائتی داده -که بعضی از اینها جزو مواهب خاص است- موفّق باشند. امروز استفاده کردیم و خیلی ممنونیم؛ دوستان تلاش کنید که روی این مسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید.


متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در ابتدای این جلسه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین‌ بعدد ما احاط به علمه، اللّهمّ صلّ علىٰ محمّد و آل محمّد، الهی انطقنی بالهدىٰ و الهمنی التَّقوىٰ.

 عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که این عرایض بنده اگر خوب بود، برای شما [طلّاب] هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولی حالا ببینیم بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم.

 برای عید نوروز، همه‌ی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال‌احمر و ...، همه بسیج میشوند که عید می‌آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می‌آید؛ «قَد اَقبل‌َ اِلیکُم شَهرُ الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه [از مطلب] پَرت نشوم، از روی متن میخوانم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقه‌اش مال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، عَلَّم القُرآن؛(۱) واسطه: جبرئیل، شَدیدُ القُوىٰ؛(۲) محلّ فرود: قَلبِک؛ ذکرٌ لِلعالَمین‌؛(۳) انّا لَهُ لَحافِظون؛(۴) غیرَ ذی عِوَج؛(۵) فَأتُوا بِسُورَةٍ؛(۶) الی آخر؛ این معرّفی قرآن.

 جایگاه قرآن در جامعه‌ی ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خُذِ الکِتابَ بِقُوَّة»؛(۷) جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کَمَثل الحِمار،(۸) کَمَثل الکَلب،(۹) کَالحِجارَة،(۱۰) کَالاَنعام؛(۱۱) امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است: میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا؛ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ء حَتَّی تُقیمُوا.(۱۲) کلمه‌ی «اقامه» راجع به چهار چیز در قرآن آمده: اَقِیمُوا الدّین،(۱۳) اَقِیمُوا الصَّلاة،(۱۴) اَقِیمُوا الوَزن،(۱۵) وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة.(۱۶) زندگی مادّی‌مان هم بند به همین قرآن است. [میفرماید] وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة، اگر اینها تورات را اقامه کنند، لَأَکَلُوا؛(۱۷) خب، اگر اقامه‌ی قرآن شد، لَأََکَلُوا، لَأَکَلُوا، لَأَکَلُوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است: نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر،(۱۸) وَ مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً.(۱۹)

 یک سِری گیر‌و‌گورها هم شاید به‌خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیه‌اش هم این است: لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل‌َ؛(۲۰) یعنی تُبَیِّن ما نُزِّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یک‌وقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتّی از نماز واجب‌تر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشاره دارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجب‌تر است، چون عدّه‌ای که پای خطبه‌های نماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن میگوید اینها بی‌ادبند؛ وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها(۲۱) در ادامه میگوید «وَ تَرَکوکَ‌»، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمیگوید «ترکوها»، باید بگوید «تَرَکَ الصّلاة» یا «تَرَکَ الخُطبِه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه و بدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، میگوید «تَرَکوکَ»؛ به‌هرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمیگویند؛ گفتم اینجا نمیگویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارسته‌ای بود؛ گفتم من میخواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته، در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن میگوید: «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار، رُحَماءُ بَینَهُم،(۲۲) بعد [هم] «تَراهُم رُکَّعاً سُجَّداً»؛(۲۳) [در مسجد] شما «رُکَّعاً» هست، «سُجَّداً» هست، «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» در مسجدتان نیست، «رُحَماءُ بَینَهُم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر میکنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همین‌طور فقط صحبت کنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».

 راجع به مرجعیّت صحبت بود، خب مرجعیّت بیشتر روی علم و تقوا صحبت میکنند، حق هم هست، در قرآن هم هست و قبول، روی چشم؛ امّا غیر از «اَعلم‌» و «اَتقىٰ»‌، مگر این آیه در قرآن نیست؟ تُرهَبُون بِهِ عَدُوَّالله‌،(۲۴) اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار.(۲۵) اگر امام به شاپور بختیار نمیگفت «من توی دهن این دولت میزنم»، شاپور بختیار فرار میکرد؟ مقام معظّم رهبری فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا، رئیس‌جمهور فرانسه، نخست‌وزیر کجا، اینها جنایتکارند. غیر از «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ باید یک کسی هم یک تشری بزند، هی «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ ‌ نگوییم. «اعلم‌» روی چشم، «اتقىٰ»‌ روی چشم امّا این آیه‌ها هم هست. منبرها باید یک‌جوری باشد که محور، قرآن باشد؛ بله، حدیث هم باید باشد، تاریخ هم باید باشد، هرچی باید باشد، باشد؛ امّا سهم قرآن در منبرها کم است.

 الان ماه رمضان جلو ما است، یک ماه است؛ توفیقی است امسال و چند سال که ماه رمضان و تابستان به هم سوار میشود. خیلی خب، دوازده میلیون بچّه مدرسه‌ای داریم؛ چند سال پیش آقای بوشهری میگفت که ما بیست‌ هزار طلبه‌ی کت شلواری داریم که این دیپلمش را گرفته، لمعه‌اش هم تمام شده امّا معمّم نیست -در سیاسی‌عقیدتی نیست، امام جمعه، قاضی، اهل منبر، در نهاد رهبری در دانشگاه نیست- روحانی نیست ولی خب، لمعه‌اش را خوانده، دیپلم هم دارد؛ این با پسرعمّه‌ها و پسرخاله‌هایش میتواند جلسه‌های محلّی درست کند تا «اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبِین‌»(۲۶) راه بیفتد. هر هجده‌ساله‌ای میتواند ده، پانزده تا ‌ده، سیزده ساله را دعوت کند. این آموزش روخوانی قرآن یک مهارت است، هشت ساعته میشود آموزش بدهید، هشت ساعت بیشتر کار ندارد. شما اقوال را مطالعه کن، امّا روی منبر نباید اینها را بگویید، در منبر یک تفسیر روان بگویید، دو سه برابر ترجمه؛ روخوانی قرآن مهم است. ماه رمضان جلو ما است، عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمیگوید شَهرُ رَمضان «اَلّذی کُتِبَ عَلیکُمُ الصِّیام»، میگوید: «شَهرُ رَمَضان اَلّذی اُنزِلَ فِیهِ القُرآن».(۲۷)

 در این مسئله‌ی محوریّت قرآن، باید یک نهضت تفسیری ایجاد بشود. تجوید راه افتاده، حفظ قرآن راه افتاده، الحمدلله. ما دو علم داریم در قرآن که این دو علم با توبیخ است، یعنی با توبیخ میگوید که چرا نمیروی سراغش؟ یکی تفقّه است: «لَولا نَفَرَ»(۲۸) -آیه‌ی «نَفْر»- چرا نمیروید «لِیَتَفَقَّهُوا»؟ این «تفقّه» با توبیخ؛ الحمدلله حوزه‌ها هم براساس همین آیه راه افتاد، فعّالند. یک آیه‌ی دیگر هم داریم، آن هم «تدبّر» است، میگوید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآن‌»؛ منتها تفقّه یک توبیخ دارد -«لولا نفر لیتفقّهوا» یک توبیخ دارد- امّا در آیه‌ی تدبّر دو تا توبیخ هست: [اوّل] «اَفَلا یَتَدَبَّرون»،(۲۹) دو مرتبه -توبیخ دوّم- «اَم عَلَى‌ قُلُوبٍ اَقفالُها»؛(۳۰) دو تا توبیخ برای تدبّر است. حدیثی از امام رضا هست که فرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون.

 وقتی موعظه میخواهیم بکنیم، آیات موعظه را بگوییم: فَذَکِّر بِالقُرآن مَن یَخافُ وَعِید؛(۳۱) چرا جای دیگر میروید؟ در حوزه‌ها «معاونت تهذیب» هست برای اخلاق طلبه‌ها؛ آیات اخلاقی را بگویند؛ آیات اخلاقی را اگر بگویند، هم تفسیر است، هم تهذیب است، هم طلبه که این را یاد گرفت میرود توی محلّه‌شان میگوید؛ عید، تابستان، ماه رمضان، محرّم؛ یعنی ما اخلاقمان جدا است از تفسیرمان. سیاست هم میخواهیم بگوییم آیات سیاسی را باید بگوییم، چند صد آیه‌ی سیاسی داریم در قرآن، همانها را اگر بگوییم مردم تشکّر میکنند. ما مزه‌ی قرآن را نچشیده‌ایم بعضی‌هایمان و نچشیده‌اند بعضی‌هایشان؛ نه ما چشیده‌ایم و نه ما توانسته‌ایم بچشانیم. به‌هرحال مسئله‌ی قرآن را جدّی بگیریم.

 فکر هم نکنید قرآن علم نیست؛ امام رضا فرمود: مَن اَرادَ العِلم فَلیُثَوِّرِ القُرآن -«ثور» با «ث» سه نقطه یعنی انقلاب- برای علم، قرآن را زیرورو کنید. دعوت شدیم ده سال پیش برای دانشگاه تهران امام جماعت بشویم -همان‌جایی که نماز جمعه هست؛ روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه ...؛ توی هفته- گفتم من به شرطی می‌آیم که تفسیر هم بگویم؛ گفتند که اینجا صبح تا ظهر سرِ درسند، خسته‌اند اینها؛ گفتم که کم میگویم؛ گفت آخر نمیشود؛ گفتم آقا من میتوانم نیم دقیقه تفسیر بگویم. گفت آخر نیم دقیقه تفسیر! بگو ببینم؛ ما گفتیم «در قرآن چند بار گفته «کُلُوا» -یعنی بخورید- هرجا میگوید «کُلُوا»، بغلش یک مأموریّتی است، کُلُوا اَنفِقُوا، کُلُوا اَطعِمُوا، کُلُوا لاتُسرِفُوا، کُلُوا وَاعمَلُوا‌ صالِحاً، کُلُوا وَلاتَطغَوا؛ به زنبور عسل هم که میگوید «کُلِی»، دنبالش میگوید «فَاسلُکِی»، تو هم که گُل مکیدی باید عسل بسازی. یعنی کُلُوا کُلُوا هست امّا بخور بخور نیست؛ کنار خوردن یک مسئولیّتی است؛ والسّلام علیکم و رحمةالله».(۳۲)

(آقای قرائتی: خنده‌ی‌ تشکّر بود؟
معظّمٌ‌له: نه، این نَقل [والسّلام علیکم] دانشگاه را اشتباه گرفتند با اینجا،(۳۳) [شما] در دانشگاه گفتید «والسّلام علیکم».
آقای قرائتی: بله)

بعد گفتند خب، اینجا چون شصت هزار دانشجو دارد، مهم‌ترین دانشگاه کشور است، بعضی از اساتیدش استاد تمام و پروفسورند، پس علمی بگو؛ گفتم من قرائتی‌ام، طلبه‌ام، علمی میخواهید بروید سراغ علما؛ گفت مثلاً میخواهی «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»(۳۴) را بگویی؟ اینها که بچّه نیستند؛ من ناراحت شدم و گفتم به من گفته‌اند علمی حرف بزن، من میخواهم امروز آبکی حرف بزنم، روی تخته نوشتم «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»، گفتم بیست تا نکته از این میکشم بیرون؛ این «با»اش بای الصاق است؛ دو تا نامه را که سنجاق میکنند، به نامه‌ی پشتی میگویند الصاق، الحاق، پیوست؛ یعنی احسانت پیوست به خودت باشد، یعنی خودت مادرت را ببر دکتر؛ نگو پول میدهم تاکسی تلفنی [ببرد]؛ وَ بِالوالِدَین. لَقِّمهُ بِیَدَیک، با دست خودت لقمه لقمه دهان مادرت بگذار، نگو برنج بپز بخور، این درباره‌ی «بِالْـ». «بِالوالِدَین» گفته، «بِالْاَبَوَیْن» نگفته؛ چون به رهبر هم «اَب» میگویند -اَنَا وَ عَلیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّة؛ مِلَّةَ اَبِیکُم اِبراهیم؛(۳۵) به عمو میگویند، به پدر زن میگویند، به معلّم میگویند- «بِالوالِدَین» گفته، حساب والدین از آنها جدا است. نگفته «بالوالدین المؤمنَین»، گفته بِالوالِدَینِ اِحساناً‌ برّاً کان او فاجراً. نگفته «بالوالدین انفاقا»، پدر و مادر خیلی وقتها پول نمیخواهند، محبّت میخواهند. بیست تا نکته تقریباً روی تخته سیاه، در دانشگاه نوشتم. گفتم آقایان بلد بودید؟ گفتند والّا به حضرت عبّاس بلد نبودیم، تا حالا هم کسی [نگفته بود]. گفتم دیگر نگویید آقای قرائتی اینجا دانشگاه است، اینها پروفسورند، علمی حرف بزن. باسوادترین ماها پهلوی ساده‌ترین کلمات قرآن، حرف نفهمیده داریم. در «هُنَّ لِباسٌ‌ لَکُم»(۳۶) پنجاه تا نکته من گیرم آمده؛ در سوره‌ی کوثر ۸۲ تا نکته گیرم آمده. قرآن علم است، ما فکر میکنیم علم چیز دیگری است، اصلاً قرآن را جزو علم نمیدانیم. وقتی میگوییم مشغول چی هستی؟ میگوید مباحث علمیّه؛ میگوییم حالا مباحث علمیّه یعنی قرآن؟ میگوید نه، قرآن نه! نمیگویم آنها نباشد، میگویم به قرآن هم سهم بدهیم.

 ماه رمضان وقت قرآن است. ماشینی که موتورش هوا گرفته و خاموش شده، در سرازیری هلش میدهند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. پیغمبر در اُحد فرمود: کدام‌یک از این شهدا بیشتر قرآن بلدند؟ من اوّل میخواهم به جنازه‌ی او نماز بخوانم؛ این یعنی چه؟ چرا در قیامت به ما میگویند براساس قرآن درجه بگیرید، اِقرَأ وَأرقَ. اصلاً قرآن را باید بکشیم وسط؛ تاریخ میخواهیم بگوییم، از قرآن بگوییم، بعد از حدیثها بگوییم، نمیخواهم فقط هم قرآن باشد، قرآن و اهل‌بیت، از هم جدا نیست. بنده چهل سال است تقریباً در تلویزیونم، یک شبِ جمعه تعطیل نشده، این از الطاف استثنائی خدا بود. والله، بالله، اگر به هر کتابی تکیه میکردم، سال اوّل و دوّم حرفهایم تمام شده بود. صبح نگاه به قرآن میکنی یک چیز میفهمی، عصر چیز دیگری میفهمی. اصلاً اگر حرف تازه نباشد خدا نمیگوید تدبّر کن؛ اینکه صاحبخانه به همه‌ی مهمانها میگوید شاخه را بتکانید، پیدا است هر که بتکاند، یک میوه‌ای گیرش می‌آید؛ وگرنه میگویم «خدایا چرا مدام به من میگویی تدبّر کن! ملّاصدرا، فیض کاشانی، امام، بزرگان، تکاندند، میوه‌هایش را بردند، دیگر چیزی برای من نمانده». اینکه خدا به هرکسی میگوید تدبّر کن، یعنی هرکس شاخه را تکان بدهد، میوه‌ گیرش می‌آید. امامان ما چیزی از قرآن میفهمند که ما نمیفهمیم، این حق است؛ فقیه از آیات‌الاحکام چیزی در می‌آورد که ما نمیفهمیم، این حق است؛ امّا معنایش این نیست که تدبّر نکنیم.

 ما از اوّل باید برگردیم خاکِ باغچه را عوض کنیم. ما که طلبه بودیم به ما میگفتند: «ضرب‌ زیدٌ عمرواً»، خب بگو «ضرب الله مثلاً»؛(۳۷) حالا چرا از «ضَرَب» شروع کردی؟ بگو: «رَحِمَ اللهُ عَبداً»؛ از رحم خدا شروع کن، چرا از کتک کاری شروع کردی؟ میگویند یک کسی طلبه شد فرار کرد؛ گفتند چرا؟ گفت بزن بزن است؛ اوّل میگویند ضَرَب، یک مرد غایب زد؛ ضَرَبا، جفتی زدند؛ یک خانم هم پیدا شد، ضَرَبَتْ؛ دوتایی شدند، ضَرَبتا؛ بزن بزن است!(۳۸) هر چه میخواهیم بگوییم، اوّل نگاه به قرآن کنیم. بنده حدود پنج هزار ساعت در تلویزیون صحبت کرده‌ام، الان هم اگر اینجا سکته کنم، پنج هزار سخنرانی ذخیره دارم. الان قرآن در بین ما، روی کیف عروس و بالای سر مسافر و بِکَ یا الله و استخاره و نمیدانم از این برخوردهای این‌طوری بوده؛ کاشی‌کاری‌هایش هم که دمِ پشت بام کاشی‌کاری میکنند با خطّ کوفی که ما نمیفهمیم. یک مقدار باید قرآن بیشتر بخوانیم؛ بخصوص آنهایی که قرائتشان خوب است، صوت خوب دارند. قرآن جاذبه دارد آقا، قرآن جاذبه دارد؛ هر چه میخواهیم بگوییم، قرآن در آن زمینه جاذبه دارد.

 من شرمنده هستم وقت آقا را گرفتم، وقت شما را گرفتم، دیگر حالا مهم بود؛ همین دلیل بر اهمّیّت است که این‌قدر قرآن می‌ارزید که آقا درس فقهشان را تعطیل کنند؛ آقا ببخشید.

(معظّمٌ‌له: طیّب‌الله انفاسکم.)


۱) سوره‌ی الرّحمن، آیه‌ی ۲
۲) سوره‌ی نجم، آیه‌ی ۵
۳) سوره‌ی تکویر، آیه‌ی ۲۷
۴) سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۹
۵) سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۲۸
۶) سوره‌ی یونس، آیه‌ی ۳۸
۷) سوره‌ی مریم، آیه‌ی ۱۲
۸) سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ۵
۹) سوره‌ی اعراف، آیه‌ی ۱۷۶
۱۰) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۷۴
۱۱) سوره‌ی فرقان، آیه‌ی ۴۴
۱۲) سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۸
۱۳) سوره‌ی شوری، آیه‌ی ۱۳
۱۴) سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۷۲
۱۵) سوره‌ی الرحمن، آیه‌ی ۹
۱۶) سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۶
۱۷) سوره‌ی مائده، آیه‌ی ۶۶
۱۸) سوره‌ی حجر، آیه‌ی ۹
۱۹) سوره‌ی طه، آیه‌ی ۱۲۴
۲۰) سوره‌ی نحل، آیه‌ی ۴۴
۲۱) سوره‌ی جمعه، آیه‌ی ۱۱
۲۲) سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۹
۲۳) همان
۲۴) سوره‌ی انفال، آیه‌‌ی ۶۰
۲۵) سوره‌ی فتح، آیه‌ی ۲۹
۲۶) سوره‌ی شعرا، آیه‌ی ۲۱۴
۲۷) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۵
۲۸) سوره‌ی توبه، آیه‌ی ۱۲۲
۲۹) سوره‌ی محمّد، آیه‌ی ۲۴
۳۰) همان
۳۱) سوره‌ِ ق، آیه‌ی ۴۵
۳۲) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۳۳) خنده‌ی حضّار
۳۴) سوره‌ی اسرا، آیه‌ی ۲۳
۳۵) سوره‌ی حج، آیه‌ی ۷۸
۳۶) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۸۷
۳۷) سوره‌ی ابراهیم، آیه‌ی ۲۴
۳۸) خنده‌ی حضّار

۰

آیت‌الله مجتهدی تهرانی / ویژگی‌های مؤمنان در کلام امام جواد (ع)

علمای دین سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

آیت‌الله مجتهدی تهرانی / ویژگی‌های مؤمنان در کلام امام جواد (ع)

بی‌تردید عمل به توصیه‌های اهل‌بیت(ع) در موضوعات مختلف اخلاقی، اعتقادی و ... بهترین و آسان‌ترین راهکارها برای شبیه کردن خود به آن بزرگواران است، آنان به‌عنوان برترین هادیان بشریت، قطعاً مصلحت محبان و شیعیانشان را در دنیا و آخرت بیش از هر کس دیگری می‌دانند. یک رفتار ساده اما اثرگذار که خوب است به آن اهتمام بورزیم، حرف‌شنوی از ائمه اطهار(ع) حتی در جزئی‌ترین مسائل است.


در همین راستا به ویژگی‌های مؤمنان در کلام امام جواد (ع) اشاره می‌‌کنیم که شایسته است سعی کنیم آن خصوصیات را در وجود خود ایجاد و تقویت کنیم.

آیت‌‌الله احمد مجتهدی تهرانی در بیانی با اشاره به روایتی از حضرت جواد (ع) دربارۀ سه ویژگی برجستۀ مؤمنان گفت: امام جواد (ع) در حدیثی می‌فرماید: «الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ؛ مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است که نخستین آن توفیق از جانب خدای متعال است. همین که من و شما در این مجلس نشسته‌ایم، از امام جواد (ع) و دیگر ائمه (ع) می‌گوییم، سینه می‌زنیم و عزاداری می‌‌کنیم و ...، توفیق خداست.

وی با اشاره به دومین خصوصیت مؤمنان اظهار کرد: امام جواد (ع) دومین ویژگی مورد نیاز مؤمنان را «واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ» بیان می‌کند. انسان خود را مؤعظه کند؛ مثلاً بگوید «ای که پنجاه سال رفته در خوابی، مگر این پنج روزه دریابی» یا بگوید «چون در موی سفیدی آمد سفیدی، پدید آمد نشان ناامیدی». منتظر نباشیم کسی ما را موعظه کند، بلکه خودمان را موعظه و نصیحت کنیم.

منبع:تسنیم

۰

مرد باید قدردان باشد

بانک تصاویر سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب سخن نگاشت

مرد باید قدردان باشد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشی نداشته باشد. مردهای بیخیال، مردهای بی‌عاطفه، مردهای عیاش، مردهای قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد». ۱۳۹۰/۱۰/۱۴
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح(پوستر) «مرد باید قدردان باشد» را منتشر می‌کند.

۰

کتاب‌هایی که برای شناخت حضرت فاطمه (س) باید خواند

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام دهه فاطمیه

کتاب‌هایی که برای شناخت حضرت فاطمه (س) باید خواند

کتاب‌هایی که برای شناخت حضرت فاطمه (س) باید خواند

تاریخ اسلام همواره برهه‌های مهمی داشته که شناخت آن کمک شایانی به درک ماهیت اسلام می‌کند و از این رهگذر می‌توانیم مسئولیت‌های خود را در شرایط امروز بشناسیم و به آن‌ها عمل کنیم.

ماه‌های بعد از رحلت پیامبر (ص) تا شهادت حضرت زهرا (س) دوران حساسی در تاریخ اسلام محسوب می‌شود. این دوره چنان مهم است که حوادث بعدی مانند سکوت 25 ساله امام علی (ع)، صلح امام حسن (ع) و واقعه عاشورا از پیامدهای آن است.

این دوره 95 روزه با نام حضرت زهرا (س) گره خورده است و برای بررسی علل حوادث نام برده شده، نمی‌توان نامی از آن حضرت نبرد. از طرفی کمبود منابع تحلیلی مناسب تا حدی درک این دوره را سخت کرده است. با این حال آثاری در رابطه با حضرت زهرا (س) به نگارش درآمده است که می‌تواند تا حدی ما را با شخصیت این بانوی بزرگ اسلام آشنا کند.

در ادامه به معرفی تعدادی از این آثار پرداخته‌ایم:

«زندگانی حضرت زهرا (ع)»

در میان انبوه آثاری که در معرفی شخصیت حضرت زهرا (س) به ذکر مصائب آن حضرت بسنده می‌کنند، حضور کتابی نظیر «زندگانی حضرت زهرا (س)» که نهایت تلاش خود را در معرفی جامع خصایل، فضائل و موقعیت تاریخی و سیاسی آن بانوی بزرگ اسلام دارد، حضوری ارزنده و چشمگیر است. این کتاب، ترجمه اثر معروف «حیاة سیدة النساء فاطمة الزهرا (س)» نوشته محقق نامدار «باقر شریف قریشی» است که به خوبی از پس تبیین ابعاد مختلف شخصیتی آن حضرت برآمده و نظری چند بعدی به آن افکنده است.

«زندگانی حضرت زهرا (ع)»، به قلم «باقر شریف قرشی» و ترجمه «محمدرضا مهری» در 416 صفحه نوشته و توسط «بنیاد معارف اسلامی» منتشر شده است.

«فاطمه نگین جهان و جنان»

حضرت فاطمه (س) در کتاب های تفسیری، حدیثی و تاریخی اهل سنت، جایگاه جلیل و جامعی دارد. در فصل اول کتاب «فاطمه نگین جهان و جنان»، با بهره گیری از تفاسیر قدیمی اهل سنت، بیش از 100 آیه قرآن که درباره آن حضرت نازل شده، آورده شده است.

در فصل دوم، به زندگی آن بانوی بی بدیل و حوادث پس از ارتحال رسول الله (ص) از منابع دست اول اهل سنت پرداخته شده است.

در فصل سوم این پرسش پاسخ داده شده است که چرا سید مظلومان، امیرمؤمنان (ع) هنگام حمله به خانه اش سکوت اختیار کرد؟

«فاطمه نگین جهان و جنان»، تألیف «محمدرضا رمزی اوحدی» است که در 280 صفحه توسط «مؤسسه شهید احمد کاظمی» منتشر شده است.

«معارف فاطمی: گزیده ای از احادیث نورانی حضرت فاطمه زهرا (ع)»

این کتاب شامل احادیثی به نقل از فاطمه زهرا (س) در موضوعات مختلف اخلاقی و اعتقادی است. در ابتدای این کتاب، به بررسی ابعاد معنوی و نورانی فاطمه زهرا (س) مانند خلقت نوری ایشان پرداخته شده و آثار محبت و دوست داشتن آن بانوی بزرگ از لحاظ دنیوی و اخروی بیان شده است. آنگاه از منظر قرآنی به تبیین مقام و منزلت والای فاطمه زهرا (س) پرداخته شده و جایگاه خاص ایشان نزد خداوند متعال، پیامبر اسلام (ص)، امام علی (ع) و سایر امامان ترسیم شده است.

نویسنده فاطمه زهرا (س) را حقیقتی ناشناخته توصیف نموده و سخنانی از ایشان در زمینه های مختلف اعتقادی مانند توحید و شناخت امامان معصوم (ع)، قرآن کریم و عظمت آن، نماز و دعا، شیعه، حجاب و رعایت عفاف، آداب و سنن اسلامی، اسرار و فلسفه تشریع احکام الهی، مسایل اخلاقی و مسئله شفاعت، گردآوری کرده است. وی همچنین به توصیف مقام معنوی فاطمه زهرا (س) در روز قیامت پرداخته و نیز ابعادی از سیره عملی و اخلاقی ایشان را توصیف کرده است.

«معارف فاطمی: گزیده ای از احادیث نورانی حضرت فاطمه زهرا (ع)» به قلم «مجید جعفرپور» نوشته و توسط نشر «بیت الاحزان» در 148 صفحه منتشر شده است.

«فاطمه تجلی‌گاه انوار آفرینش»

کتاب «فاطمه تجلی‌گاه انوار آفرینش» مروری بر زندگانی و فضایل فاطمه زهرا (س)، سیره عملی، اخلاقی و مصائب ایشان است. در ابتدای کتاب، به بیان دوره های مختلف زندگانی فاطمه زهرا پرداخته شده و تحمل رنج های زیاد توسط این بانوی بزرگ در ادوار مختلف زندگی توصیف شده است. آنگاه به سیره ایشان در زمینه عبادت، رعایت حجاب و عفاف، اطاعت از شوهر، خانه داری، تربیت فرزند، علم، ایمان، تقوا، صبر، شکر، استقامت، ارتباط دائم با خدا و برخی دیگر از فضائل نفسانی ایشان اشاره شده و از منظری روایی و قرآنی به شرح مناقب و کرامات آن بانوی بزرگوار پرداخته شده است.

در بخش دیگری از کتاب به شرح و تفسیر معنای ولایت از لحاظ لغوی، اصطلاحی و قرآنی پرداخته شده و ادله اثبات ولایت و امامت امام علی (ع) و شایستگی همه جانبه ایشان بر سایر صحابه در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار گرفته و دفاع تمام قد فاطمه زهرا از امامت و ولایت آن امام و نقد خلافت خلیفه اول با استناد به خطبه فدکیه، تبیین شده است. در ادامه برخی از صفات فاطمه زهرا در زمینه رسیدگی به احوال یتیمان و فقرا و تأمین نیازهای مردم بیان شده است.

«فاطمه تجلی‌گاه انوار آفرینش» نوشته «سید مجتبی برهانی» است که توسط نشر «بیت الاحزان» در 616 صفحه و 6 جلد منتشر شده است.

«فاطمه (ع) اسوه بشر»

کتاب «فاطمه (ع) اسوه بشر» در معرفی شخصیت حضرت فاطمه (س) و شامل پنج بخش است. کتاب در فصل نخست با عنوان «کلیات» به بیان مباحثی با عناوین ضرورت شناخت اهل بیت (ع)، گستره شناخت اهل بیت، اهل بیت (ع) بهترین الگوی هدایت، فاطمه (س) آینه تمام‌نمای اهل بیت، فاطمه (س) الگوی فراجنسیتی و فاطمه (س) الگویی فراتر از زمان و مکان، پرداخته است.

بخش دوم کتاب، به بررسی فضایل و مناقب اهل بیت (ع) و حضرت فاطمه (س) اختصاص یافته است. «حضرت فاطمه (س) در آینه قرآن» عنوان بخش سوم است که طی آن فاطمه (س) در صفای آینه وحی و به روایت آیات و سوره هایی چون آیه تطهیر، آیه مودت، سوره کوثر، سوره قدر و سوره دهر معرفی شده است.

کتاب در بخش چهارم به بررسی و تبیین سیره حضرت فاطمه (س) در ابعاد علمی و معرفتی، تربیتی و آیین همسرداری و اجتماعی و سیاسی پرداخته است.

بخش پنجم کتاب نیز به طرح هفت پرسش و پاسخ پیرامون حضرت فاطمه (س) اختصاص یافته است.

«فاطمه (ع) اسوه بشر» به قلم «عبدالله جوادی آملی» در 260 صفحه منتشر و توسط «مرکز نشر اسراء» منتشر شده است.

«سیره فاطمی (ع): نگاهی به زندگانی، فضائل و کلام حضرت فاطمه (ع)»

این کتاب زندگانی، فصائل و سیره حضرت فاطمه (س) را شامل می شود. در مقدمه فصل اول آمده است: «فاطمه (س) همانند اهل بیت (س) الگوست؛ زیرا همه ویژگی‌های امامان همچون علم امام، عصمت و ولایت تکوینی در ایشان جمع بود و تنها امام نبود؛ بنابراین، او برای تمام بشریت الگوست و ما باید از این الگویی که خداوند برای ما به عنوان یک نعمت و هدیه فرستاده بهره بگیریم.

یکی از بخش‌های خواندنی این کتاب به ازدواج صدیقه کبری (س) و علی مرتضی (ع) اختصاص دارد. نویسنده در این اثر به بیان ویژگی‌های زندگی مطلوب علوی با مثال زدن از زندگی امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) می‌پردازد و نکات زیبایی از زندگی این دو معصوم بزرگوار را به عنوان درس عبرت برای جوانان امروز نقل می‌کند.

«سیره فاطمی (ع): نگاهی به زندگانی، فضائل و کلام حضرت فاطمه (ع)» به قلم «سید احمد خاتمی» در 338 صفحه نوشته و توسط نشر «مسیا» منتشر شده است.

منبع:سایت خبرگزاری دفاع مقدس

۰

دیدار آیت الله حق شناس با امام زمان(عج) در مکه

علمای دین سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع حکایت خوبان

دیدار آیت الله حق شناس با امام زمان(عج) در مکه

دیدار آیت الله حق شناس با امام زمان(عج) در مکه

یکی از شاگردان و دوستان نزدیک فقیه عارف حضرت آیت الله حاج میرزا عبدالکریم حق شناس در گفت‌وگوی تلفنی خبرنگار لبیک با ایشان، خاطره‌ای ناگفته و درس‌آموز را از آن عالم ربانی بیان کرد که در ذیل از نظرتان می‌گذرد:


شاگرد آیت‌الله حق شناس گفت: مرحوم حاج آقا (آیت الله حق‌شناس) هنگامی که می‌خواستند به مکه مشرف شوند در فرودگاه مهرآباد از پرواز جا ماندند و مجبور شدند برای پرواز بعدی، به صورت تنها اعزام شوند.ایشان پس از پیاده شدن از هواپیما در عربستان (مکه) به دلیل اینکه کسی ایشان را نمی‌شناخت و کاروان خود را نیز گم کرده بود و ایشان نیز نمی‌دانست که محل اسکان کاروان و همراهان کجاست سوار بر تاکسی می‌شوند و راننده تاکسی نیز ایشان را در کنار یک کاروانی پیاده می‌کند و در طی این مسیر برخورد احترام آمیزی نیز با ایشان صورت نمی‌گیرد.حتی آن کاروان جایی مثل انباری که پیاز، سیب زمینی و.. در آن مکان بود را در اختیار آیت الله حق‌شناس قرار می‌دهد و می‌گویند شما زائر ما نیستی.

آیت الله حق‌شناس که به دلیل کهولت سن و وضعیت جسمانی از یک طرف و برخورد نامناسب افراد با ایشان "مضطر " شده بودند، در همان مکان (انباری هتل) به وجود مقدس صاحب الزمان (عج) توسل پیدا می‌کنند.

آیت الله حق‌شناس می‌گوید: تا به حضرت حجت(عج) توسل پیدا کردم، آقا‌(عج) تشریف آوردند، بلند شدم، تمام قد ایستادم، ایشان به من لبخندی زدند و 15 دقیقه آقا امام زمان را نگه داشتم و خدمتشان گزارش دادم که من از پرواز جاماندم، راه را گم کردم و...با من بدرفتاری کردند به من این چیزها را گفتند و می‌گویند تو از ما نیستی ....، حضرت(عج) در طول این مدت که به ایشان گزارش می‌دادم و درد و دل می‌گفتم تمام عرایض بنده را می‌شنیدند، پس از پایان عرایضم، حضرت حجت تشریف بردند، با رفتن امام زمان، ناگهان درب انباری باز شد و سر‌کنسول ایران در جده وارد شد و گفت که شما کجا بودید و ما دنبال شما بسیار گشتیم و...

سپس شاگرد آیت الله حق شناس پس از بیان این خاطره به نقل از آیت الله حق‌شناس ادامه داد: این در حالی بود که هیچ کس نمی‌دانست آیت الله حق‌شناس کجا هستند سپس با عزت و احترام فراوان با ایشان برخورد می‌شود و همه امکانات مهیا می‌شود.آیت الله حق‌شناس پس از بیان این خاطره می‌فرمودند: هر شخص مضطری در هر مکانی که باشد به حضرت بقیه الله متوسل شود، خود حضرت تشریف می‌آورند.

منبع:سایت عمارنامه

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)