نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۴۸۶ مطلب با موضوع «سبک زندگی اسلامی» ثبت شده است

۰

آسیب های ماهواره در جامعه

سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب بشقاب های توخالی فضای مجازی

آسیب های ماهواره در جامعه

برای دریافت تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

دانلود اینفوگرافی با فرمت PDF

۱

سبک زندگی اسلامی 1 /تصویری

سبک زندگی اسلامی زندگی به سبک شهدا

سبک زندگی اسلامی 1 /تصویری

سبک زندگی اسلامی 1 /تصویری

شهداچطور رفتارمی کردند؟

شهداچطورازدواج می کردند؟

شهداچطورانقلابی بودند؟

شهداچطورتفریح می کردند؟

شهداچطورباخانواده رفتارمی کردند؟

شهداچطوررفاقت می کردند؟

شهداچطورمناجات می کردند؟

شهداچطور ورزش می کردند؟

شهدابایدگذشت ازدنیابه آسانی

منبع:بسیج پرس

۰

نظرات شنیدنی خانم آمریکایی درباره حجاب

حجاب سبک زندگی اسلامی معروف نیوز

نظرات شنیدنی خانم آمریکایی درباره حجاب

"سالی البیلی" بانوی محجبه‌ای است که با وجود تمام محدودیت‌های جامعه آمریکا علیه زنان مسلمان، ارزش‌های اسلامی خود را حفظ کرده و حجاب او را از رسیدن به مدارج بالای علمی و پیشرفت در رشته مهندسی برق و حفاری باز نداشته است.

به گزارش فرهنگ نیوز، "سالی البیلی" نخستین مهندس زن محجبه در آمریکا در رشته حفاری چاه‌های نفت است که تجربیاتش را از محجبه بودن در کمپین "روز جهانی حجاب" چنین شرح می‌هد:

"من اصالتاً اهل سودان هستم و از ۱۵ سالگی محجبه شدم، مدرک مهندسی برق را در سودان گرفتم و برای ادامه تحصیل به آمریکا آمدم.

با توجه به سختی رشته‌ای که در آن تحصیل می‌کردم برخی از دوستان و حتی اعضای خانواده‌ام مرا تشویق می‌کردند تا برای رفاه و امنیت بیشتر حجاب خود را بردارم و همواره به دلیل داشتن پوشش اسلامی مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتم.

من معتقدم با عبادت خدا در امنیت کامل هستم و اگر امروز زمان مرگ من باشد چه حجاب داشته باشم و چه نداشته باشم مرگم فرا خواهد رسید.

پس از آن که کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی برق گرفتم، در زمینه مهندسی میدانی نفت مشغول به کار شدم.

کار در دریا و حفظ کامل حجاب خیلی سخت بود؛ اما در آن جا یاد گرفتم که انسان در واقع همان چیزی است که خود را معرفی می‌کند و اگر با اعتماد به‌نفس باشید مردم هم با احترام با شما برخورد خواهند کرد.

حجاب تأثیر فراوانی در زندگی من داشته است، هرگز به دیگران بی‌ادبی و گستاخی نکرده‌ام؛ زیرا دیگران به خاطر این رفتار من برداشت نادرستی از اسلام و سایر مسلمانان خواهند داشت.

هم‌چنین آموخته‌ام که از دیگران سخت‌کوش‌تر باشم، چون من به دلیل پوشیدن حجاب معرف اسلام و زن مسلمان هستم.

پس از سال‌ها از سوی شرکت هالیبرتون (بزرگ‌ترین شرکت خدمات نفتی جهان) برای مهندسی میدانی انتخاب شدم.

من دومین زنی هستم که این شرکت برای این پست انتخاب کرده و هم‌چنین اولین زن مسلمان و محجبه در آمریکا هستم که به عنوان حفار چاه‌های نفت در سراسر ایالت متحده مشغول به کار هستم.

به دلایل شغلی همواره مجبور به کار در مناطق دور دست بوده‌ام و البته به دور از قضاوت‌ها و برخوردهای ناشایست افراد ناآگاه به کار خود ادامه داده‌ام.

پس از یک سال کار در این شرکت و به دلیل صلاحیت‌های کاری و اخلاقی‌ام این شرکت برای اولین برنامه بزرگ طراحی خود از من دعوت کرد.

اکنون پیام من به تمام زنان محجبه این است که حجاب شما را بی‌ارزش نخواهد کرد، این شما هستید که با این تفکر که حجاب تنها تکه پارچه‌ای بر سرتان خواهد بود شخصیت خود را زیر سؤال می‌برید.

سخن من با مسلمانانی که تنها راه برای ذوب شدن در جامعه غربی را الگو‌گیری در مد و لباس می‌دانند این است که چنین فکری بسیار کوته‌نظرانه است. راهنما و رهبر کسی است که در میان جمع متفاوت از دیگران باشد.
 
*جبهه جهانی مستضعفین
۰

فرهنگ قرآنی عفاف

قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام

فرهنگ قرآنی عفاف

عفاف به معنای نگهداری نفس از انجام محرمات و خودداری از گرفتن چیزی از مردم است، در اصل به معنای بسنده کردن در گرفتن چیزی اندک است.کسی را که حالتی از عفت را در اثر تمرین و ممارست حاصل کند متعفف می گویند و استعفاف نیز از همین خانواده است...
نویسندگان : سعیده سادات موسوی نیا (1)، سید علی رضا میرانوری (2)
 
چکیده
عفاف به معنای نگهداری نفس از انجام محرمات و خودداری از گرفتن چیزی از مردم است، در اصل به معنای بسنده کردن در گرفتن چیزی اندک است.
کسی را که حالتی از عفت را در اثر تمرین و ممارست حاصل کند متعفف می گویند و استعفاف نیز از همین خانواده است. فرهنگ عفاف نقش بسیار عمده ای در سالم سازی اجتماع و رهنمون کردن آن به سوی جامعه ای ایده آل دارد. و به عبارت دیگر می توان از رابطه بین این دو با عنوان فواید عفاف نام برد.
عفت ابعاد گوناگونی دارد، عفت نفس، عفت کلام، عفت دامن، عفت در پوشش، عفت چشم، عفت در معاشرت و...و فرد عفیف کسی است که عفاف را در همه ابعاد آن رعایت کند، و خود را با این فرهنگ فرآنی تطبیق دهد. مهمترین بعد عفاف حجاب است و به عبارت دیگر می توان گفت، حجاب میوه ی عفاف است و از سوی دیگر عفاف ریشه حجاب است، برخی افراد ممکن است که حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی در خویش ایجاد نکرده باشند، که این حجاب فقط حفظ پوسته ظاهری می باشد.
 
مقدمه
فرد عفیف کسی است که عفاف را در همه ابعاد آن رعایت کند و خود را با این فرهنگ قرآنی تطبیق دهد، قرآن کریم در معرفی ملکه عفاف هم تمثیل از مرد - یوسف علیه السلام - و هم تمثیل از زن -مریم علیه السلام - آورده است که با تکیه بر ملکه عفاف نجات پیدا کرده اند. فرد و خانواده و اجتماع این سه به کمک یکدیگر می توانند ما را به فرهنگ عفاف نزدیک کنند، از این رو نقش هر یک در گسترش فرهنگ عفاف قابل توجه می باشد.
از سوی دیگر اجتماع نیز باید از هر گونه تحریکات عاری باشد تا عفاف شکل حقیقی خود را بگیرد که تشویق و معرفی الگوهای برتر، ازدواج، امر به معروف و نهی از منکر و... می تواند ما را به این فرهنگ نزدیک تر کند.
ایمان به خدا، بالا بردن سطح آگاهی، کنترل نگاه و فکر، شرم و حیا و غیرت از جمله عوامل گسترش عفاف فردی است که فرد باید در جهت کسب آنها بکوشد. پاکدامنی مادر، پاکسازی خانواده از تحریکات جنسی و تربیت صحیح دینی در خانواده زمینه ساز عفاف در خانواده می باشد. از سوی دیگر اجتماع نیز بایسته است از هرگونه تحریکات عاری باشد تا عفاف شکل حقیقی خود را بگیرد که تشویق و معرفی الگوهای برتر، ازدواج، امر به معروف و نهی از منکر، و... می تواند ما را به این فرهنگ نزدیکتر نماید.
 
تعریف عفاف
در لسان العرب ذیل واژه عفّت چنین آمده است:« الکفّ عمّا لا یحلّ و لا یجمل؛ عفّ عن المحارم و الاطماع الدنّیه» (3)؛ خودداری از آنچه زیبا و شایسته نیست، خودداری از حرامها و طمع های پست.
در قاموس المحیط می خوانیم: « عفّ: کفّ عمّا لا یحلّ و لا یجمل کاستعفّ و تعفّف» (4)؛ خودداری از آنچه زیبا و شایسته نیست و مانند استعفّ و تعفف.
آنچه در مجموع از تتبّع در سایر کتب لغت می توان فهمید این است که عفّت به معنای نگهداشتن نفس از ارتکاب معاصی و کارهای حرام می باشد.
خواجه نصیرالدین طوسی هنگامی که از فضایل چهارگانه اخلاقی سخن به میان می آورد، جایگاه عفّت را چنین تبیین می کند؛ فضایل چهار بود، اول تهذیب قوت نظری و آن «حکمت » بود، دوّم تهذیب قوت عملی و آن «عدالت» بود و سوم تهذیب قوت غضبی و آن «شجاعت» بود و چهارم تهذیب قوت شهوی و آن «عفّت» بود. (5)
برخی از عالمان اخلاق گفته اند: عفّت دارای مفهومی عام و خاص است؛ مفهوم عام آن خویشتن داری در برابر هرگونه تمایل افراطی و نفسانی است و مفهوم خاص آن خویشتن داری در برابر تمایلات بی بند و باری جنسی است. (6)
حاج ملا احمد نراقی در کتاب ارزشمند خود برای قوه شهویه سا حالت در نظر می گیرد، «افراط» که از آن به «شره» و «تفریط» که از آن به «خمود» و«اعتدال» که از آن به «عفّت» تعبیر می نمایند و عفّت را مطیع و منقاد شدن قوه شهویه از برای قوه عاقله می داند. (7)
در نتیجه آنچه از خمیر مایه غالب تعریف ها بر می آید؛ عفت به معنای رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل است البته با رعایت شرط اعتدال، یعنی نه غرق در شهوات شویم که به افراط گراییم و نه ترک غرایز کنیم که به تفریط دچار آییم بلکه استفاده صحیح و مشروع نماییم زیرا خدای تعالی همه غرایز را به حکمت در وجود آدمی به ودیعت نهاده است.
 
واژه عفاف در قرآن کریم
عفاف در قرآن کریم به دو صورت «یستعفف» و «تعفّف» و در چهار آیه آمده است. عفاف با توجه به متن آیه معانی گوناگونی متحمل می شود، که می توان از آن به ابعاد عفاف یاد نمود.
 
1- عفّت به معنای خویشتن داری و عدم اظهار نیاز
(لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ‌) (8)
و (اتفاق شما مخصوصا باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا، قرار گرفته اند؛ (و توجه به آیین خدا آنان را از وطن های خویش آواره ساخته، و شرکت در میدان جهاد به آنها اجازه نمی دهد تا برای تامین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند) نمی توانند مسافرتی بکند ( و سرمایه ای بدست آورند) و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه آنها را بی نیاز می پندارد؛ اما آنها از چهره هایشان می شناسی، و هرگز با اصرار از مردم چیزی نمی خواهند (این است مشخصات آنها) و هر چیز خوبی که در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.
کلمه «تعفّف» به معنای آن است که عفّت صفت آدمی شده باشد و « یحسبهم الجاهل اغنیاء» یعنی کسی که از حال ایشان اطلاع ندارد، از شدت عفّتی که دارند آنان را توانگر می پندارند، چون با اینکه فقیرند ولی تظاهر به فقر نمی کنند و مردم پی به حال آنان نمی برند، مگر اینکه شدت فقر رنگ و رویشان را زرد کند. (9)
گفتنی است که «الحاف» به معنای اصرار است و جمله «لا یسالون» به قرینه «یحسبهم الجاهل اغنیاء) و نیز به قرینه «تعفّف» باید به این معنا باشد که تقاضا نمی کنند تا به اصرار منجر شود. (10)
فقرا دو دسته اند، دسته ای که برای حفظ آبرو اظهار فقر و نیاز نمی کنند و دسته ای دیگر که تا برآورده شدن حاجت دست از آدمی نمی کشند.
در اینجا عفاف به معنای عدم اظهار فقر به عنوان یک ارزش اخلاقی برای مسلمین مطرح شده است، بنابراین خداوند برای حفظ عزّت و کرامت ایشان، بهترین مصرف انفاق را در حق ایشان عنوان می فرماید. از این رو است که روایات کثیری در باب استحباب انفاق و کمک پنهانی به فقرا وارد شده است.
عفاف به همین معنا در حدیثی از معصوم علیهم السلام نقل شده که می فرمایند: « العفاف زینته الفقر و الشکر زینته الغنی»؛ (11) عفاف زینت فقر و شکرگزاری زینت بی نیازی است.
 
2- عفّت به معنای قناعت
(وَ ابْتَلُوا الْیَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَ لاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافاً وَ بِدَاراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کَانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کَانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ...) (12) و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید و اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را نخورید و هرکس که بی نیاز است، (از برداشتن حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (مطابق زحمتی که می کشد) از آن بخورد.
صاحب المیزان در تفسیر این آیه می فرماید:
گاهی سرپرست یتیم فقیر است و چاره ای ندارد، جز اینکه برای رفع حوائجش برای یتیم کار کند، و از اجرت کارش حوائج ضروریش را برآورد ولی گاهی سرپرست یتیم ثروتمند است، در این صورت خدای تعالی می فرماید: هرکس که ثروتمند است طریق عفت در پیش گیرد و از مال یتیم چیزی را نگیرد و اگر فقیر است به طور شایسته از آن بخورد. (13)
و ثروتمندان به منظور مهرورزی به یتیم و باقی گذاردن مالش به ثروتی که خداوند روزی آنان کرده قناعت کنند. (14) همچنین امام باقر علیه السلام روایتی به همین مضمون دارند. (15)
با توجه به سیاق آیه که درباره احکام حقوقی و قوانین ارث است، از این رو خدای تعالی در آیات بعدی با لحن شدیدتری خورندگان مال یتیم را مورد خطاب قرار داده و می فرماید: (إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً)؛ آتش جهنم را در شکم خود فرو می برند و به زودی در آتش فروزان دوزخ خواهند افتاد.»
در این آیه شریفه عفاف به معنای قناعت می باشد که به همین مضمون حدیثی از معصوم علیه السلام نقل شده که می فرمایند:«ثمره العفّه القناعه» (16)؛ میوه عفت قناعت است.
 
3- عفت به معنای پاکدامنی
(وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ نِکَاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...) (17) و کسانیکه امکانی برای ازدواج نمی یابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا از فضل خود آنان را بی نیاز سازد و مراد از «لا یجدون نکاحا» قدرت نداشتن به دادن مهریه و نفقه است. (18)
از آنجا که در آیه قبل ترغیب به ازدواج می باشد، گاهی با تمام تلاش و کوشش وسیله ازدواج فراهم نمی گردد و خواه یا ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محرومیت بگذراند، مبادا کسانی که در این مرحله قرار دارند، گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنان مجاز است و ضرورت چنین ایجاب می کند، لذا بلافاصله در آیه بعد دستور پارسایی می دهد. (19)
بر طبق یک قاعده کلی و فطری حساسیت روحی مرد نسبت به زن امری ثابت شده و بدیهی است و شاهد قرآنی این مدعا می تواند آیه ذیل باشد که می فرماید: (زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ...)(20) محبت زنان و... در نظر مردم جلوه داده شده است.
بنابراین باید در طلب عفت کوشید تا اینکه لذایذ باطنی و ملکوتی را بر لذایذ جسمانی ترجیح داده و بر شهوات غلبه کرد.
از این روست که معصوم علیه السلام در پاداش شخص عفیف می فرمایند: « ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف، لکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه» (21) کسی که در راه خدا جهاد کند و شهید شود، اجرش بزرگتر از کسی نیست که بتواند گناه کند و عفّت بورزد، انسان پاکدامن نزدیک است فرشته ای از فرشتگان خدا شود.
 
4- عفاف به معنای رعایت چادر
(وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاَّتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌) (22)؛ و زنان از کار افتاده ای که امید ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباس های (رویین) خود را بر زمین بگذارند ، به شرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است، و خداوند شنوا و داناست.
قواعد جمع «قاعد» به معنای زنی است که از نکاح باز نشسته یعنی کسی به خاطر پیری اش به او میل نمی کند. (23) و ثیاب منظور جلبابی است که بالای خمار می پوشند. (24)
همان طور که از آیه بر می آید، زنان سالخورده ای که امیدی به زناشویی ندارند، می توانند روسری خود را بردارند و این برداشتن روسری بدان شرط است که در اندیشه جلوه گری و دلربایی نباشند، زیرا این کار هم بر زنان سالخورده حرام است و هم بر زنان جوان، پاکدامنی و عفت ورزیدن زنان سالخورده نیز به وسیله پوشیدن چادر بهتر از کنار گذاشتن آن است، اگرچه کنار گذاشتن روسری بر آنان گناهی ندارد. (25)
در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است: عن ابی عبدالله علیه السلام قال: « القواعد لیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن قال تضع الجلباب وحده» (26)؛ پیرزنان بر آنان حرجی نیست که فقط چادر خویش را نپوشند.
امّا با وجود همه اینها این یک حکم الزامی نیست، بلکه اگر آنها مانند زنان دیگر پوشش را رعایت کنند ترجیح دارد.(27)
زن به علت جاذبه هایی که خدای تعالی در وجود او نهاده است، حکم پوشش به او اختصاص یافته تا زیبایی های او منحصر به محارم خویش باشد و از تحریک مردان بیگانه پیشگیری کند، امّا هنگامی که آن جاذبه ها از بین رود، می تواند چادر خویش را به خاطر حرج و سختی که برای وی دارد، کنار بگذارد.
در این آیه شریفه به خوبی رابطه عفاف و حجاب نمایان است و این تنها آیه ای است که به طور مستقیم به این رابطه اشاره می کند و صریحاً می فرماید: « حجاب را برای حفظ عفت رعایت کنند» برای درک بهتر این رابطه به بررسی معنای حجاب می پردازیم.
حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است، حجاب به معنای پرده نیز هست. (28)
در لسان العرب چنین آمده است: « الحجاب: الستر و امراه المحجوبه: قد سترت بستر» (29)؛ حجاب یعنی پوش و زن محجوب یعنی با پوششی شده باشد.
واژه حجاب پنج بار در قرآن کریم ذکر شده است و تنها در یک مورد به پوشش زن از نامحرم اشاره دارد.
(وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ ...) (30)
هنگامیکه چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) می خواهید از پشت پرده بخواهید، اینکار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است.
در این آیه شریفه ضمیر (هنّ) به همسران رسول خدا برمی گردد و در خواست متاع از ایشان کنایه است و معنایش این است که با همسران پیامبر از پس پرده صحبت کنید، به دلیل اینکه دلهایتان دچار وسوسه نشود. (31)
در واقع خطاب آیه متوجه مردان است که با زنان اختلاط نیابند و در صحبت کردن با زنان حریمی را رعایت کنند تا موجبات تحریک دل را فراهم نیاورند.
در واقع می توان گفت این امر یعنی پشت پرده قرار گرفتن که دستاویزی برای مخالفان حجاب شده است و آن را عدم آزادی زن می دانند، یک امر ترجیحی و برتر است و قرآن کریم هر چیزی که به عفاف نزدیکتر باشد، مورد توجه قرار می دهد و مادامیکه که ضرورت ایجاب نمی کند، بهتر و مطلوب تر است و هیچ منافاتی با آزادی و حضور زن در اجتماع ندارد.
سیره حضرت زهرا سلام الله علیها نیز مؤید همین معنا می باشد. ایشان هنگامی که ضرورت ایجاب می کند برای دفاع از حق به سوی مسجد می شتابد و در حضور جمع کثیری از مهاجرین و انصار خطابه ای ایراد کرده و غاصبان حکومت را به زیر سؤال می برد.
 
حجاب اسلامی
دو واژه «خمار» و«جلباب» نقش کلیدی در حجاب اسلامی به عهده دارند، و از این دو با عناوین «مقنعه» و «چادر» در جامعه ما یاد می شود.
ضرورت پوشیدن خمار از آیه شریفه سوره مبارکه نور استنباط می شود که می فرماید: (لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ ...) (32) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود)
راغب ذیل واژه خمار می نویسد: « اصل الخمر ستر الشی و یقال لما یستر به خمار و لکن الخمار و صار فی التعارف اسما لما تغطی الامراه راسها»؛ خمار در اصل به معنای پوشاندن چیزی است و در اصطلاح پارچه ای که زن سرش را با آن می پوشاند. (33)
در لسان العرب می خوانیم: « و الخمار للمراه ، و هو النصیف و قیل: الخمار ما تغطی به المراه راسها» (34)؛ خمار برای زن است و آن دستاری است که زن سرش را با آن می پوشاند. بنابراین می توان گفت که خمار به معنای چارقد و مقنعه است و از آن جهت به آن خمار می گویند که سر را می پوشاند، امّا نکته ای که قابل توجه است این است که مسئولیت مقنعه فقط پوشاندن سر نیست، بلکه باید گریبان را نیز بپوشاند و این معنا از کلمه جیوب فهمیده می شود.
صاحب التحقیق در تعریف «جیوب» آورده است: « ما ینفتح علی النحر و الجمع اجیاب و جیوب و جابه یجوبه» (35)؛ یعنی قسمتی از پیراهن که برای داخل شدن سر به آن باز می باشد، پس جیب به معنای گریبان است.
در این آیه شریفه خدای متعال طرز پوشیدن خمار را به زنان آموزش می دهد و به زنان مؤمن دستور می دهد که از پوششی استفاده کنند که علاوه بر سر، گریبان آنها را هم بپوشاند، چون تا آن زمان خانم ها از روسری استفاده می کردند و غالبا پست گوش می انداختند و چون یقه لباس آنها باز بود، پوشش کافی نداشتند و گردن و گریبان آنها در معرض دید بود تا وقتی که این آیه نازل شد و امر به پوشاندن این اعضا داد. (36)
آیه ای دیگر چگونگی پوشیدن چادر را به زنان آموزش می دهد و می فرماید:
(یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً) (37)؛ ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو چادرهای خود را ب خویش نزدیک کنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند بهتر است، (اگر خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحیم است.
کلمه «یدنین» از ریشه «دنو» به معنای نزدیک است. (38) جلباب جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشاند. (39)
ابن منظور ذیل جلباب چنین می آورد: « ثوب اوسع من الخمار، دون الرداء ، تغطی به المراه راسها و صدرها» (40)، لباسی بزرگتر از خمار (روسری) که غیر از رداء است و زن سر و سینه اش را با آن می پوشاند.
در قاموس المحیط آمده است: « جلباب کسرداب و ثوب واسع المراه دون الملحفه او ما تغطی به ثیابها من فوق کالملحفه او هو خمار» (41)؛ جلباب به غیر از ملحفه بلکه مثل آن است و مانند خمار روی لباسهای دیگر پوشیده می شود.
عده ای گویند منظور از «یدنین علیهن جلابیبهن» یعنی اینکه جلبابها را بر روی خویش بیافکنند و صورت خویش را بپوشانند، در صورتیکه روایات وارده از ائمه اطهار علیه السلام بر عدم ضرورت پوشش وجه و کفّین دلالت دارد و لیکن هرگاه زن احساس کند که مورد نگاه شهوانی مردان قرار دارد واجب است که وجه و کفین را نیز بپوشاند.
جلباب در ملل و نحل مختلف مصادیق گوناگونی پیدا می کند، اما آن چیزی که در همه مشترک است، پوشش اندام و برجستگی های بدن است و بیانگر یک نوع پوشش سرتاسری است که در ایران به آن چادر گفته می شود و به عنوان حجاب برتر یاد می شود.
 
فوائد عفاف
قرآن کریم در قالب آیات نورانی اش فرهنگ عفاف را تبیین می کند تا بوسیله آن، آدمی به سعادتمند شدن زندگی دنیوی و اخروی خویش اهتمام ورزد؛ عمل کردن به دستورات الهی نه تنها باعث سعادتمندی در آخرت می شود بلکه در سعادت زندگی دنیوی نیز نقش بسزایی دارد.
هر دستگاه پیشرفته الکترونیکی دستور عملی دارد که سازنده آن در دفترچه ای روش استفاده از آن را داده است و موارد استفاده صحیح و ناصحیح آن را بیان نموده است، انسان این اشرف مخلوقات نیز دستور عملی دارد که خالق او (خداوند) در کتاب مقدس قرآن کریم آورده است.
خداوندی که آدمی را آفرید، خود در او غرایز گوناگون از جمله زیبا پرستی، شهوت، و... را قرار داد و از سوی دیگر راه های استفاده مشروع آن را نیز بیان کرد، تا آدمی را در بوته آزمایش قرار دهد و جوهره اصلی او را هویدا سازد، همه این دستورات فوایدی دارد که به قدر توان به تبیین آن می پردازیم.
 
استحکام پیوند خانوادگی
بی شک هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی می شود، در ایجاد آن باید حداکثر کوشش را مبذول داشت و هرچیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد با آن مبارزه کرد.
قرآن کریم در آیات گوناگونی به مردان و زنان دستورات جداگانه ای می فرماید، مثلاً به زنان می گوید، چشم های خویش را از نامحرم فرو گیرند و زینت های خویش را بر نامحرمان آشکار نسازند و هنگامی راه می روند زینت هایشان آشکار نباشد (42)، و در کلامشان نرمش زنانه به کار نبرند تا مردان هوسران تحریک شوند (43) و مانند زمان جاهلیت تبرّج و خود آرایی نکنند، (44) و چادرهای خود را به خویشتن نزدیک کنند تا به عفت شناخته شده و مورد آزاد و اذیت قرار نگیرند. (45)
علاوه بر آنها در احادیث وارده از ائمه اطهار آمده است که زن نباید خود را برای غیر شوهر خویش خوشبو سازد و دستورات ارزشمند دیگری نیز که همگی به نوبه خود سهم بسیار زیادی در تحکیم روابط زناشویی دارد، هرگاه هر زنی به این دستورات عمل نماید و زیبایی های خود را برای محارم خویش آشکار نماید، جلو انحرافات و اختلافات خانوادگی زیادی گرفته خواهد شد، چه بسا مردانی به غلط ضعف ایمان با دیدن چنین زنان و دختران آرایش کرده از همسران خود دلسرد شده و بنیان خانوادگی آنها از هم می پاشد. از سوی دیگر قرآن مردان را به چشم پوشی از نامحرم فراخواند (46)؛ زیرا چشم روزنه دل است و گاهی نگاهی هر چند اندک حسرت طولانی به بار می آورد.
منع کامیابی از همسر غیر مشروع از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار رود (47)، در غیر این صورت مرد یا زن اگر با جنس مخالف روابط آزاد داشته باشد همسر قانونی وی نقش زندانبان او را دارد و در نتیجه آمار طلاق روزافزون شده و جوانان کمتر رو به ازدواج آورده و آفت های آن از قبیل افزایش بیماری های جنسی، ایدز، تولّد فرزندان بی سرپرست، آمار روزافزون طلاق و... افزایش می یابد.
 
سلامت اجتماع
یکی دیگر از فواید عفاف سلامت و استواری اجتماع می باشد که از سلامت فرد ناشی می شود، هر گاه زنان و مردان در روابط و معاشرت های خود دستورات اسلامی را رعایت کنند، دیگر هر روز شاهد هزاران تجاوز به عنف در اجتماع نخواهیم بود.
امیر مؤمنان علی علیه السلام در بیان گهرباری می فرمایند: «العفه تضعیف الشهوه»؛ (48) عفت شهوت را تضعیف می کند»، فرهنگ عفاف باعث امنیت و سلامت فرزندان اجتماع خواهد شد و قوای بشر را در جهت صحیح راهنمایی و هدایت خواهد کرد.
واضح است که فعالیت های اجتماعی زنان و حضور آنان در عرصه های مختلف زمینه تعادل و ارتباط میان زن و مرد را بیشتر کرده است. در پرتو حضور اجتماعی، بسیاری از استعدادها و قابلیت های زنان به فعلیت می رسد و از این رو یکی از انگیزه های دعوت به مشارکت اجتماعی زنان، بالا رفتن شخصیت علمی و معنوی و اجتماعی آنان است، که بدون این حضور این مهم دست یافتنی نیست.
در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله، زنان پرسش های خود را از ایشان می پرسیدند و هیچ گاه رسول خدا آنها را منع نمی فرمود، آنچه مسلم است و از قرآن و سیره پیامبر دریافت می شود، این است که زنان با رسول اکرم و امامان بزرگوار معاشرت داشتند و این یک امر طبیعی بوده است. از دیدگاه اسلام مشارکت اجتماعی زنان و تعامل ارتباطی که در این زمینه پیش می آید، تجویز شده است، اما این روابط همواره دارای آداب و شرایطی است که از آن به عنوان عفت در روابط اجتماعی یاد می شود.
عفت در معاشرت آن قدر مهم و دقیق است که شامل دستوراتی از قبیل طرز راه رفتن، خوشبو نکردن برای نامحرم، پرهیز از شوخی با نامحرم، پرهیز از خلوت کردن با نامحرم و ... می شود.
خداوند متعال از دخیر شعیب به عنوان یک الگوی رفتاری چنین ستایش می کند: (فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ) (49) « یکی از دختران شعیب که با شرم و حیا حرکت می کرد نزد[موسی] آمد.»
در این آیه شریفه شرم و حیای دختر شعیب ستایش شده است و به عنوان یک الگوی رفتاری می تواند مورد عمل قرار گیرد، و در جای دیگر در مورد راه رفتن به زنان چنین سفارش می فرماید:«وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ »؛ (50) و [زنان مؤمن] هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت های پنهانیشان به گوش برسد.»
زنان در رعایت عفت و دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور می کند و ممکن است منتهی به انحراف از جاده عفت شود، آنچنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی که در پای دارند به گوش مردان بیگانه خودداری کند، و این گواه باریک بینی اسلام در این زمینه است. (51)
یکی دیگر از موارد عفت در معاشرت اذن طلبیدن قبل از ورود به خانه است، آنجا که می فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‌)؛ ای مومنان در خانه هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا وقتی که اجازه بگیرید و بر اهل خانه سلام کنید، این برای شما بهتر است، شاید متذکر شوید. (52)
در این آیه بخشی از آداب معاشرت و دستورهای اجتماعی اسلام که ارتباط نزدیکی با مسائل عفت عمومی دارد بیان شده است و آن طرز ورود به خانه های مردم و چگونگی اجازه گرفتن است، ابو ایوب انصاری گوید، پرسیدیم: یا رسول الله، مقصود از استیناس چیست؟ فرمود: اینکه انسان تسبیح و حمد و تکبیر بگوید و تنحنح کند که اهل خانه متوجه او شوند. (53)
وقتی شخص داخل شونده هنگام دخولش به خانه غیر استیناس کند و صاحب خانه را به استیناس خود آگاه سازد، در حقیقت او را در پوشاندن آنچه باید بپوشاند کمک کرده است و نسبت به خود ایمنی داده است و معلوم است که استمرار این شیوه پسندیده مایه استحکام اخوت و الفت و تعاون عمومی بر اظهار جمیل و ستر قبیح دارد. (54)
یکی دیگر از موارد عفت در معاشرت پرهیز از خلوت کردن با نامحرم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره می فرمایند: « بدانید که هیچ مردی با زنی خلوت نمی کند مگر سومی آنها شیطان است. (55) و در جای دیگر زنان را از آرایش برای غیر شوهر منع کرده زیرا باعث ایجاد بی بند و باری و گناه در جامعه می گردد و چه بسا کاشانه هایی که بدین سبب از هم پاشیده اند.
پیامبر اکرم در این باره می فرمایند: « امرأة استعطرت و خرجت لیوجد ریحها فهی زانیة و کل عین زانیة (56)؛ اگر زنی عطر بزند و بیرون رود و بر گروهی بگذرد که بوی او را دریابند زناکار است.»
هرچند بیشترین امر و نواهی در باب معاشرت متوجه زنان است، اما از این نکته غافل نشویم که مردان نیز باید خود را به سلاح ایمان مجهز کرده و از چشم چرانی و شوخی های بی مورد و... بپرهیزید تا شاهد یک اجتماع سالم باشیم.
نکته ظریف دیگری که قرآن کریم به آن اشاره کرده است، این است که باید خدمه منزل و کودکانی که به سن بلوغ نرسیده اند، گوشزد کرد که در سه موقع شبانه روز بدون اجازه وارد اتاقی که زن و شوهر در آن هستند نشوند، و این سه وقت عبارت است از: پیش از نماز صبح، هنگان قیقوله در ظهر، و پس از نماز عشاء، وقتی که انسان برای استراحت و خواب آماده می شود.
خدای متعال در این باره می فرماید: (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاَةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ‌ (57))؛ ای کسانیکه ایمان آورده اید [بدانید که] باید بندگان ملکی شما و کودکانی که به وقت احتلام و بلوغ نرسیده اند، شبانه روزی سه مرتبه از شما اجازه بخواهند، یک بار پیش از نماز صبح دیگر هنگام ظهر که جامه ها از تن برمی گیرند و سوم پیش از نماز خفتن، که این سه وقت هنگام خلوت شماست [اغلب برهنه و یا در لباس کوتاهید] بعد از این سه بار اجازه بر شما و آنه باکی نیست که بی دستور با بندگان و اطفال خود جمع شده و هر ساعت در کارها بر شما مراجعه کنند، خداوند اینچنین آیاتش را بر شما روشن می سازد و او به کار خلق دانا و محکم کار است.»
چون در این اوقات سه گانه مزبور، انسان غالبا لباس هایی را که معمولاً در اجتماعی با آنها است را از تن خارج می کنند و لباس استراحت و خواب می پوشد و در چنین لباس هایی احتمال ظاهر شدن قسمت هایی از بدن - که شایسته مشاهده نیست، می رود.
 
آرامش روانی و تمرکز حواس
در جامعه امروزین که امار تحصیل دختران و ورود آنها به دانشگاه افزایش یافته است و حضور آنها در اجتماع و مشاغل اداری خصوصی چشم گیر است، لزوم گسترش فرهنگ عفاف بیش از پیش احساس می شود.
پوشانیدن بدن، به استثنای وجه و کفین نه تنها مانع تحصیل و فعالیت اقتصادی نمی شود، بلکه باعث آرامش روانی و تمرکز حواس بیش تر می شود؛ در این صورت مردان و زنان بیش از آنکه به آرایش و پوشش خود اهمیت بدهند و ساعت ها پای میز توالت بنشینند، مشغول کار و فعالیت شغلی خود می شوند.
 
پاکدامنی
آدمی در سایه عفاف عزت دنیوی و اخروی پیدا می کند، تمام اعضای بدن را باید از گناه باز داشت، اما نسبت به حفظ شکم و شهوت جنسی از گناه تأکید زیادی شده است، زیرا انسان بیش از دیگر اعضا به گناهان مربوط به آن دچار می شود، مخصوصاً در ابتدای جوانی و زمان به جوش آمدن شهوت که شناخت انسان از خدا و ایمان و عبادات که ثمره آن عفت است می تواند مانع هوای نفس شود و جلو گمراهی را بگیرد و چنین است که در قرآن کریم می خوانیم: (وَ الْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحَافِظَاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً)؛ «مردان و زنان پاکدامن... خداوند برای آنان مغفرت و پاداش عظیمی را فراهم ساخته است.» (58)
 
جمع بندی و نتیجه گیری
عفاف به عنوان یک فرهنگ که تعادل شعار آن می باشد، روش و منش مسلمانان را تعیین می کند.
از آنجا که در بیشتر مواقع، واژه عفاف و حجاب با یکدیگر به کار می روند، بعضا گمان می رود که به یک معنا می باشند، در حالیکه حجاب یکی از نمودهای بارز آن می باشند و عفت ابعاد گوناگونی دارد همچون عفت نفس، عفت در معاشرت، عفت کلام، عفت چشم، عفت در پوشش و...
سیمای عفاف در قرآن به عنوان یک فرهنگ قرآنی مطرح شده است که مومنان باید همواره خود را با این فرهنگ تطبیق دهند تا از سلامت فردی و اجتماعی همه جانبه ای برخوردار شوند.
آنچه در این فرهنگ قابل توجه است، ظریف بینی و نکته بینی آن در مسائل مربوط به مرد و زن می باشد و تا آنجا که می تواند سعی در کم کردن تحریکات فیما بین دارد.
به عنوان مثال زنان را از اینکه حتی راه رفتن آنها مردان را به سویشان جلب کند منع فرموده و دستور به پوشیدن زینتهای پنهانی می دهد و از سوی دیگر به مردان امر به چشم پوشی می دهد.
آنچه از این فرهنگ قرآنی می توان فهمید این است که همه این دستورات الهی در جهت منافع خود شخص و تامین سعادت دنیوی و اخروی او می باشد، از آنجا که به شهادت خود قرآن «این کتابی است که بر تو نازل نمودیم تا مردم را به فرمان پروردگارشان از تاریکی ها به روشنایی ها ببری».
نمونه بارز عفت خود قرآن کریم می باشد که از هر نوع تعبیر زننده پرهیز کرده و مسائل جنسی را به طور کنایه آورده است.
این فرهنگ چگونه حرف زدن، چگونه راه رفتن، چگونه پوشیدن، و چگونه نگاه کردن و... را به مسلمین آموزش می دهد.
همان طور که گفتیم یکی از بارزترین ابعاد عفاف حجاب است و دستور به پوشیدن چادر و مقنعه به طور صریح در قرآن کریم آمده است و این نکته را باید مورد توجه قرار داد که حجابی مورد تأیید اسلام است که همراه با عفت باشد یعنی اگر زنی حجاب مناسبی داشته باشد ولی دارای آرایش زننده و حرکات و اعمال جلب توجه کننده داشته باشد این حجاب او اسلامی به شمار نمی رود زیرا قرآن او را از کمترین تحریک در دل مردان منع فرموده است.
دین اسلام که دین سهل و آسانی می باشد به زنان سالخورده که امیدی به زناشویی ندارند اجازه داده است که لباس روئین خود را کنار بگذارند هر چند که رعایت کردن حجاب برایشان بهتر است.
در هر حال در جهان امروزین آنچه نجات بخش انسان از ورطه نابودی است عمل به فرامین و دستورات الهی است.
 
پی نوشت ها :
1- دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد.
2- دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد.
3- ابن منظور، ابوالفضل جمال الدین محمد بن مکرم، الطبعه الاولی، دار صادر بیروت، 1997، المجلد التاسع، ص252.
4- فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، قاموس المحیط، الطبعه الاولی، دارالجیل بیروت، بی تا، الجزء الثالث، ص177.
5- طوسی، نصیرالدین، اخلاق ناصری، انتشارات خورشید، بی تا، تهران، ص123.
6- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، چاپ دوم، قم، 1381،ج2، ص283.
7- نراقی، احمد، معراج السعاده، چاپ اول، قم، 1371، ص321.
8- بقره/273.
9- طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی التفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، قم، 1366، ج2،ص613.
10- هاشمی رفسنجانی، اکبر، تفسیر راهنما، قم،1374، ج3، ص288.
11- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، دارالحدیث، چاپ اول، ج8، ص3828.
12- نساء/6.
13- المیزان،ج4، ص276.
14- طبرسی، ابوعلی الفضل، جوامع الجامع، ترجمه احمد امیری، مشهد، 1374، ج1، ص555.
15----------------------- ، مجمع البیان، ترجمه علی کرمی،؛ تهران،1380، ج2، ص718.
16- میزان الحکمه، ج8، ص3828.
17- نور/33.
18-المیزان، ج15، ص227.
19- مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، با همکاری عذهه ای از فضلا قم، چاپ بیست و پنج، تهران، 1376، ج14، ص459.
20- آل عمران/14.
21- آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد خوانساری، تهران، 1366، ج1، ص36.
22- نور/60.
23- المیزان، ج15، ص227.
24- مجمع البیان، ج7، ص155.
25- همان.
26- حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی التحصیل مسائل الشریعه، تحقیق شیخ محمد شیرازی، موسسه آل بیت، قم، الطبعه الاولی، 1412، ج20، ص230.
27- تفسیر نمونه، ج14، ص547.
28- قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، الکتب الاسلامیه، تهران، 1354، ج2، ص180.
29- لسان العرب، مجلد الاول، ص298.
30- احزاب/53.
31- المیزان، ج16، ص506.
32- نور/31.
33- راغب اصفهانی، ابوالقاسم، معجم مفردات الفاظ قرآن، الدار الشامیه بیروت، 1412، ص210.
34- لسان العرب، مجلد الرابع، ص257.
35- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الطبعه ی الاولی، وزاره ی الثقافه و الارشاد الاسلامی، 1368، المجلد الثانی، ص157.
36- زمخشری، محمود بی عمر، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل، دار احیا التراث العربی، بیروت، 1427، ج3، ص235.
37- احزاب/59.
38- مفردات راغب، ص172.
39- المیزان، ج16، ص364.
40- لسان العرب، مجلد الاول، ص272.
41- قاموس المحیط، جزء الاول، ص41.
42-نور/31.
43- همان.
44- احزاب/34.
45- احزاب/59.
46- نور/30.
47- مساله حجاب، مرتضی مطهری، ص48.
48- غرر الحکم و دررالکلم، ج3، ص167.
49- قصص/25، نور/31، تفسیر نمونه، ج14، ص438، نور/37، مجمع البیان، ج17، ص122، المیزان، ج15، ص152، پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، بهمن، 1361، چاپ شانزدهم، ص478، همان، ص205، نور/58.
50- نور/31.
51- تفسیر نمونه، ج14، ص438.
52- نور/27.
53- مجمع البیان، ج17، ص122.
54- المیزان، ج15، ص152.
55- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، بهمن، 1361، چاپ شانزدهم، ص478.
56- همان، ص205.
57- نور/58.
58- احزاب/35.
 
برگرفته شده از: (1388)، مجموعه مقالات قرآن و جامعه شناسی(2)، تهران، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مؤسسه نشر شهر، چاپ اول.
منبع : noorportal.net
 
۰

روشهای موثر در جذب کودکان به نماز

سبک زندگی اسلامی نماز

روشهای موثر در جذب کودکان به نماز

دغدغه بسیاری از پدران و مادران و مربیان در جامعه امروزی این سوال است و از آنجا که درباره روش‌های موثر در جذب کودک به آموزه‌های دینی سخن فراوان است به صورت مختصر چند روش کاربردی که والدین می‌توانند، با به کارگیری آنها اثر مثبت در نهادینه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، توضیح داده می‌شود

الگو دهی
از جمله روش‌های مؤثر و سریع‏ الانتقال مطرح در روانشناسی رشد، روش الگوپذیری است، اگر پدر و مادر، والدین و اولیاء قبل از اینکه بخواهند کودک را با آداب اسلامی آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوی و اسلامی باشند و خود عمل کنند، کودک نیز تقلید کرده و عمل خواهد کرد، زیرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار می‌کند و این مساله در همه جوامع پذیرفته شده است و حتی نسبت به افراد بزرگسال نیز تاثیرگذار است.

فضاسازی معنوی
فرزندی که در خانواده‌ای لبریز از یاد و محبت خدا به دنیا می‌آید، هیچ‌گاه نیازی ندارد که آموزش ویژه برای نماز ببیند، زیرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه می‌گویند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خیرالعمل» دعوت می‌کنند، در خانه‌ای که والدین به مناجات شبانه بر می‌خیزند و اهل خانه همگی معتقد و مقید به آداب دینی هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گریزان و روی گردان از خدا باشد؟

پاسخ به کنجکاوی‌های کودک
کنجکاوی کودک یک ویژگی طبیعی اوست که پاسخ آن ضمن ایجاد آرامش روحی و روانی کودک، فرصت مناسب در اختیار والدین قرار می‌دهد تا بتوانند رفتارهای مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر این اساس وقتی که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادی و نماز می‌پرسند، فرصت مناسب برای ما به وجود آورده‌اند، تا بتوانیم با پاسخ‌های مناسب و یا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربیتی بگذاریم.

آموزش مستقیم
پدر و مادر باید این را باور کنند که همان گونه که در تامین نیازهای مادی کودک مسؤولیت دارند، در قبال تامین نیازهای معنوی نیز موظف هستند، امام باقر علیه‌السلام در یک گفتار حکیمانه مراحل تربیت معنوی فرزندان را شرح داده و چگونگی تربیت آنان را در سنین مختلف بیان می‌دارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدین باید در سه سالگی کلمه توحید «لا اله الا الله» را به کودک یاد دهند، در چهار سالگی کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بیاموزند و در پایان پنج سالگی او را آزمایش کنند، اگر راست و چپ را می‌شناسد، صورتش را به سوی قبله متوجه ساخته و به او بگویند رو به سوی قبله سجده کند، در شش سالگی اجزاء نماز، رکوع و سجده صحیح را یادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگویند: دست‌ها و صورتش را بشوید و آنگاه به نماز بایستد.

حضور در مجامع و محافل نماز
مشاهدات انسان یکی از عوامل مؤثر در تربیت انسان است، قرآن در آیات متعدد انسان ها را به «دیدن» و «فکر کردن» دعوت می‌کند، بین «دیدن» و «باور کردن» رابطه مستقیم وجود دارد، باید کاری کنیم که فرزند ما با صحنه‌های گوناگون اقامه نماز و آماده شدن برای اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهای جماعت مسجد محله می‌تواند در تقویت روحیه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد.

زیبا سازی نماز
انسان یک موجود زیبا دوست است و به دنبال زیبایی‌ها می‌رود و این ویژگی را خداوند در وجود آدمی قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بیش از بزرگسالان زیبایی‌ها را می‌بیند و دوست دارد، با ترتیب دادن یک سجاده زیبا و چادر نمازی قشنگ برای دختران، جانماز و لباس زیبا برای پسران می‌توان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزونی بخشد، هرقدر والدین بتوانند زیبایی‌ها را با نماز خواندن پیوند بزنند، به همان اندازه موفق‌تر خواهند بود.

تشویق
همان گونه که قرآن انسان‌ها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب می‌کند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت بر حذر می‌دارد، سخنان پدر، مادر و مربی نیز باید این گونه باشد، جای جای قرآن کریم وعده به بهشت است که نمونه‌ای بارز برای تشویق به عبادت است،پدر و مادر نیز با روش‌های مختلف و وعده برآورده ساختن نیازهای فرزند به اسباب بازی و رفتن به سینما، پارک شادی و ... او را به نماز تشویق کنند، البته این تشویق نباید به گونه‌ای باشد که فرزند برآورده شدن نیازها را نتیجه نماز بداند که این آسیب جدی در امر تشویق است.
منبع:ارم نیوز

۰

فاطمه زهرا برترین بانوی عالم

قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام

فاطمه زهرا برترین بانوی عالم

رهروان ولایت ـ حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) به عنوان یکی از برجسته‌ترین و مهم‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام، همواره مورد توجه مسلمانان قرار داشته است. با توجه به شخصیت و جایگاه این بانوی بزرگوار، شناخت هر چه بیشتر حضرت می‌تواند ما را در رسیدن به مسیر ایشان یاری نماید. نگارنده می‌کوشد با مراجعه به منابع اسلامی گوشه‌هایی از فضایل حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را ارائه دهد.‌

نامی پرمعنا:
از ویژگی‌های حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نام مبارک ایشان است که با درنگ در معنا و همین‌طور وجه‌ تسمیه این اسم، می‌توان به بخشی از فضائل این بانوی بزرگوار دست‌ یافت. آن‌طور که از احادیث برمی‌آید نام‌گذاری فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) توسط خدای عالم انجام‌ گرفته است.
از سوی دیگر «فاطمه» از ماده «فطم» (بر وزن حَتَم) به معنای بازگرفتن کودک از شیر مادر است، سپس به هر گونه بریدن و جدایی از عادت اطلاق شده است.[1] با توجه به این معنای لغوی در حدیثی از پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمده است که فرمود: «او را فاطمه نام نهادم، زیرا خداوند او و دوستانش را از آتش دوزخ باز داشته است».[2]

از محتوای این حدیث شریف می‌توان فهمید محبت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) کلید نجات از آتش دوزخ است و مفهومش این است که خدا وعده داده است کسانی‌که او را دوست دارند و در خط و مشی او قدم بردارند، را از دوزخ مصون می‌دارد.[3] و این هم فضیلتی است که خداوند تبارک‌ و تعالی به این بانوی بزرگوار عنایت فرموده‌اند.

برترین بانوی جهان:
در روایتی از نبی اکرم اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که فرمودند: «علی وصی و خلیفه من است و فاطمه همسر او سرور زنان عالم... ».[4]
رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در وصف امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) هم می‌فرمایند: «... مادرشان برترین زنان زمین است».[5] هم‌چنین در زیارت‌هایی که برای حضرت فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) از معصومین نقل شده است همواره ایشان را «سیدة النساء العالمین» و یا «سیدة النساء اهل الجنه» خطاب می‌کنیم.[6]

زهد و ایثار:
از محمد بن قیس روایت شده است: «هرگاه پیامبر خدا(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) از سفری بر می‌گشت، اولین کسی را که می‌دید، فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) بود. حضرت، نزد فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌رفت و مدت طولانی نزد او می‌ماند، یک وقت که پیغمبر اکرم(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) به سفری رفته بود، فاطمه اطهر دو خلخال نقره و یک گردنبند و پرده‌ای خرید، برای موقعی که پدر و شوهرش از سفر باز می‌گردند.
هنگامی‌که پیامبر اکرم(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) از مسافرت بازگشت نزد فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) رفت، اصحاب هم‌چنان بر در خانه فاطمه(سلام‌الله‌علیها) ایستاده بودند، این بار حضرت، زمان زیادی را کنار دختر خود نماند و بیرون آمد در حالیکه آثار ناراحتی از صورت مبارکش پیدا بود؛ حضرت به مسجد آمد و نزدیک منبر نشست.
فاطمه زهرا(سلام‌الله‌علیها) فهمید که ناراحتی پدر به خاطر خلخال و پرده بوده است.
فاطمه(سلام‌الله‌علیها) آن موارد را به نزد پدر فرستاد و به آن شخصی که آن‌ها را برد فرمود: «سلام من‌را به پدرم برسان و بگو: این‌ها را در راه خدا مصرف کن، موقعی که آن شخص آمد و پیام را به رسول خدا(صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله) رساند، حضرت سه مرتبه فرمود: «فداها ابوها» یعنی پدرش به فدایش باد، دنیا برای محمد و آل محمد(صلی‌اللَّه‌علیهم‌اجمعین) ارزشی ندارد، اگر دنیا نزد خدا به‌ قدر یک بال پشه‌ا‌ی ارزشی می‌داشت، یک لیوان از آب آن را به کافر نمی‌داد، پس‌ از این جریان برخاست و نزد فاطمه(سلام‌الله‌علیها) رفت».[7]

مقام قرب در پیش‌گاه الهی:
از پیغمبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل‌شده است که فرمودند: «فاطمه فضل من در دنیا و آخرت است، فاطمه پاره تن من است».[8]
و در روایت دیگر می‌خوانیم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را آزار دهد من‌را آزرده و هر کس او را خشمگین کند و من‌را خشمگین کرده و هر کس او را شاد کند، من‌را شاد کرده است».[9]
«بَضعه» در لغت به معنای تکه گوشت است و معمولاً جمله «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را به معنای فاطمه پاره تن من است، تفسیر و ترجمه می‌کنند، درحالی‌که در این جمله سخنی از تن در میان نیست، بلکه مفهوم این حدیث فراتر از معنای لغوی آن است و باید آن را این‌گونه معنا کرد که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) پاره‌ای از وجود و هستی پیامبر‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم از نظر جسمی و هم روحی است.
بدیهی است اگر بخواهیم این رابطه را در علاقه پدر و فرزندی محدود کنیم خطا کرده‌ایم، زیرا پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روایتی می‌فرماید: «... هر کس من‌را بیازارد، خداوند را آزرده است».[10] زیرا حضرت به‌ عنوان «رسول‌الله» چیزی را اراده نمی‌کند، جز آن‌چه خدا اراده کند، و هماهنگی خشنودی و رضای فاطمه(سلام‌الله‌علیها) با خشنودی و رضای خدا و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) دلیلی جز یکی بودن اراده او با اراده و خواست خدا ندارد.[11]

نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود:
رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «نخستین کسی که وارد بهشت می‌شود، فاطمه است».[12] و بدیهی است که اعطای این ویژگی از سوی خداوند عالم به حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نشانه رضایت خداوند از ایشان است و شایسته است ما در راه رسیدن به خداوند و کسب رضایت الهی از وجود چنین گوهر دردانه‌ای بهره‌مند شویم.

--------------------------------------------------
پی‌نوشت‌:
[1]. کتاب العین، خلیل بن احمد فراهیدی، نشر هجرت، چاپ دوم، ج7،ص442.
[2]. «إِنَّمَا سُمِّیَتْ ابْنَتِی فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ (عَزَّ وَ جَلَّ) فَطَمَهَا وَ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ.»، امالی، شیخ طوسی، تصحیح، موسسه البعثه، انتشارات، دار الثقافة، چاپ اول، قم‏، 1414 ق، ص294.
[3]. باید دانست که فهم صحیح محبت به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و اهل بیت(علیهم‌السلام) تنها با مراجعه به روایات حضرات معصومین به‌ دست می‌آید. امام باقر(علیه‌السلام) خطاب به جابر می‌فرمایند:«... مَنْ کَانَ لِلَّهِ مُطِیعاً فَهُوَ لَنَا وَلِیٌّ وَ مَنْ کَانَ لِلَّهِ عَاصِیاً فَهُوَ لَنَا عَدُوٌّ وَ مَا تُنَالُ وَلَایَتُنَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ.» هر کس مطیع پروردگار باشد دوست ما می‌باشد و هر کس که نافرمانی‌ و عصیان‌ کن دشمن ما می‌باشد و ولایت و دوستی ما حاصل نمی‌شود مگر با عمل صالح و پرهیزکاری. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب، تصحیح، علی اکبرغفارى و محمد آخوندى، دار الکتب الإسلامیة، سال چاپ چهارم، تهران، 1407 ق، ج2،ص75.
[4]. «إِنَّ عَلِیّاً وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی وَ زَوْجَتَهُ فَاطِمَةَ سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ ابْنَتِی وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّة‏»، من لایحضره الفقیه، محمدبن علی ابن بابویه، شیخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1413 ق، ج 4، ص179.
[5]. «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ خَیْرُ أَهْلِ الْأَرْضِ بَعْدِی وَ بَعْدَ أَبِیهِمَا وَ أُمُّهُمَا أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْأَرْضِ.» شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، تحقیق مهدی لاجوردی، نشر جهان، چاپ اول تهران 1378ش، ج2، ص62.
[6]. کامل الزیارات، ابن قولویه، دار المرتضویه، نجف، 1356ش،ٌ 176،229،231،310.
[7]. زندگانى حضرت زهرا علیها السلام( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار)، محمد جواد نجفی، ناشر، اسلامیه‏، چاپ اول، تهران 1377 ش‏، ص22-21.
[8]. «قال النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: فاطمة فضلى فی الدنیا و الآخرة فاطمة بضعة منی.»، تفسیر فرات کوفی‏، فرات بن ابراهیم کوفی، تصحیح، محمد کاظم، ناشر، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی‏، چاپ اول، تهران، 1410 ق، ص20.‏
[9]. «إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی، وَ مَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِی وَ مَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِی»، إعتقادات الإمامیه، شیخ صدوق ،ناشر: کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، قم 1414 ق‏،ص105.
[10]. «... وَ مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّه»‏، تفسیر قمی، على بن ابراهیم قمی‏، تصحیح، طیب موسوى جزائرى، ناشر: دار الکتاب، سال چاپ سوم، قم 1404 ق‏، ج2، ص196.
[11]. زهرا(ع) برترین بانوی جهان، آیت الله مکارم شیرازی، انتشارات سرو، ص35، با اندکی تصرف.
[12]. « أَوَّلُ شَخْصٍ یَدْخُلُ الْجَنَّةَ فَاطِمَه»، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام، ابن شهر آشوب مازندرانى، ناشر: علامه‏، سال چاپ اول، قم، 1379 ق، ج3، ص329.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)