نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴۴ مطلب با موضوع «زندگی درمکتب اهل بیت ع» ثبت شده است

۰

پیامبر مودت و محبت

زندگی درمکتب اهل بیت ع معروف نیوز رهبری انقلاب

پیامبر مودت و محبت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «باید مسلمانان در جامعه‌ی اسلامی، از حالت بی‌تفاوتی نسبت به یکدیگر خارج بشوند. یکی از فصول زندگی رسول اکرم این بود که فضای بی‌تفاوتی را، به فضای محبت و همکاری و برادری تبدیل کند.» ۱۳۶۸/۰۷/۲۸

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز میلاد پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم لوح «پیامبر مودت و محبت» را منتشر میکند.

۰

ساعاتی پیش صورت گرفت؛ کشف بقایای دفترچه یک شهید با عبارت «پیامبر اکرم (ص)»

زندگی به سبک شهدا من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل زندگی درمکتب اهل بیت ع معروف نیوز

ساعاتی پیش صورت گرفت؛ کشف بقایای دفترچه یک شهید با عبارت «پیامبر اکرم (ص)»

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همزمان با ایام میلاد با سعادت پیامبر رحمت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق (ع)، دقایقی پیش پیکر مطهر یک شهید در منطقه چنگوله شهر مهران کشف شد.

اعضای کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در جریان عملیات تفحص در منطقه غرب کشور به پیکر شهیدی برخورد کردند که دفترچه همراه این شهید توجهات را به خود جلب کرد.

در این دفترچه یادداشت که تمامی برگه‌های آن از بین رفته تنها یک صفحه باقی مانده است که روی آن کلمه مبارک «پیامبر اکرم (ص)» درج شده.

تصویری از باقی مانده دفترچه این شهید نیز منتشر شده که در ادامه آمده است.

۰

پیشنهادی برای مطالعه تاریخ پیامبر(ص)

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی ماه صفر

پیشنهادی برای مطالعه تاریخ پیامبر(ص)

یک کتابِ خوبِ فراموش‌شده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزه‌ای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سه‌گانه‌ی «پیامبری» نوشته‌ی آقای جلال‌الدین فارسی. با خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زده‌اید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کرده‌اید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شده‌اید و هم مروری بر زندگی و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام از تولد تا رحلت ایشان داشته‌اید.

«زندگی پیغمبر را میلیمتری باید مطالعه کرد. هر لحظه‌ی این زندگی یک حادثه است، یک درس است، یک جلوه‌ی عظیم انسانی است؛ تمام این ۲۳ سال همین‌جور است. جوان‌های ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است.» (۱۳۸۷/۰۵/۰۹)

 

یک کتابِ خوبِ فراموش‌شده؛ تا جایی که ناشر هم انگیزه‌ای برای توزیع و تجدید چاپش ندارد. سه‌گانه‌ی «پیامبری» نوشته‌ی آقای جلال‌الدین فارسی. با خواندن مجموعه‌ی سه‌جلدی «پیامبری» با یک تیر، سه هدف مهم زده‌اید؛ هم یک دوره تاریخ صدر اسلام را مرور کرده‌اید، هم با ترجمه و مفاهیم آیات قرآن کریم و شأن نزول آیات آشنا شده‌اید و هم مروری بر زندگی و سیره‌ی پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از تولد تا رحلت ایشان داشته‌اید. «پیامبری و انقلاب»، «پیامبری و جهاد» و «پیامبری و حکومت» عناوین این مجموعه‌ی سه‌جلدی است؛ کتاب‌هایی از جلال‌الدین فارسی که در دهه‌ی شصت منتشر شد، اما آن‌چنان که شایسته‌ی آن بود در مجامع علمی و گفت‌وگوهای اهالی فرهنگ به آن پرداخته نشد. اثری که نویسنده در مقدمه‌ی چاپ نخست آن در اردیهشت سال ۱۳۶۱ می‌گوید ثمره‌ی ده‌سال تحقیق او بوده‌است. امری که با دیدن پانویس‌های کتاب و ارجاعات مکرر به آثاری همچون سیره‌ی ابن‌اسحاق، سیره‌ی ابن‌هشام، مغازی واقدی، طبقات ابن‌سعد، اسباب‌النزول واحدی و منابع متعدد دیگر می‌توان آن را تصدیق کرد.

 

تاریخ پیامبر به روایت قرآن کریم

در این کتاب وقایع زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم براساس سیر نزول آیات قرآن کریم مرتب شده است. در هر بخش از تاریخ زندگی رسول اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ترجمه‌ی آیات نازل‌شده آمده و باعث شده تا کتاب کمی قدری حجیم شود. «پیامبری و انقلاب» که به ۱۳ سال اول بعثت می‌پردازد ۴۵۰ صفحه، «پیامبری و جهاد» که به حوادث ۵ سال اول پس از هجرت اختصاص دارد، ۵۲۵ صفحه و جلد سوم یعنی «پیامبری و حکومت» که به ۵ سال آخر حیات بابرکت نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌پردازد، ۶۰۷ صفحه دارد. با مطالعه‌ی این دوره‌ی سه‌جلدی، گویی خواننده یک‌بار ختم قرآن کرده است. علاوه‌بر آن با جزئیات وقایعی که زمینه‌ساز نزول آیات مختلف شد و اتفاقات مهم دیگری که در خلال نزول وحی در صدر اسلام برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رخ داد، آشنا می‌شود. موضوع دیگری که خواندن کتاب را ساده می‌کند، زبان روان کتاب است. در متن کتاب، زبان رایج تفسیر و علوم قرآنی را نمی‌بینیم و حتی زبان رایج متون تاریخی هم در کتاب غلبه ندارد. در بیشتر صفحات، زبان کتاب با شرح زمان و مکان اتفاقات و توصیف گفت‌وگوهای بین افراد به «زبان داستان» نزدیک می‌شود؛ زبانی که در تصویری کلان، اتفاقات زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را روایت می‌کند و برای هر مخاطب علاقمند به موضوع کتاب جذاب و خواندنی است. بنابراین برای استفاده از این کتاب لازم نیست حتماً خواننده‌ی تخصصی تاریخ اسلام باشید یا مباحث اسباب‌النزول مطرح در علوم قرآنی را به‌صورت تخصصی دنبال کنید.

مؤلف می‌گوید منبعش برای ترتیب نزول آیات، مقدمه‌ی تفسیر مفاتیح‌الاسرار و مصابیح‌الابرار شهرستانی و ترتیب نزولی است که در آن‌جا از مصحف منسوب به امام صادق علیه‌السلام آمده است. ترتیبی که با سوره‌ی علق و ماجرای نزول وحی در غار حراء آغاز می‌شود و با آیات پایانی سوره‌ی مائده خاتمه می‌یابد. مؤلف می‌گوید این ترتیب با ترتیب مشهور نقل‌شده از ابن‌عباس نیز مطابقت دارد.

 

کتاب عمل، رفتار و سیاست

جلال‌الدین فارسی می‌گوید قرآن کتاب عمل و رفتار و سیاست است و با شاهد آوردن فرمایشی از علامه‌ی طباطبایی اضافه می‌کند «فراگیری مؤمنان در دوران وحی به فراگیری دانشجویانی می‌ماند که پزشکی را با استاد خویش در بالین بیماران و در اتاق عمل می‌آموزند.» گویا او با نوشتن این کتاب به دنبال این بوده که این صحنه‌ها را به زبانی ساده برای خواننده‌ی امروزی بازسازی کند تا مخاطبش بتواند به فهم دقیق‌ و عمیق‌تری از تاریخ زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و قرآن کریم به عنوان بک برنامه‌ی عملی زندگی برسد. بیان تاریخ به‌نحوی که بتواند برای امروز مسلمانان و امت اسلامی پیامی داشته‌ باشد، از دغدغه‌های قدیمی نویسنده است که می‌توان آن را در اثر قدیمی‌تر و معروف او یعنی «انقلاب تکاملی اسلام» دید. کتابی که در سال ۱۳۴۹ منتشر و تا قبل از پیروزی انقلاب، ۲۷بار مخفیفانه تجدید چاپ شد. نام‌گذاری مجلدات و برخی اصطلاحات مجموعه‌ی پیامبری را نیز باید در این چهارچوب و تعلق نویسنده به عالَم انقلاب اسلامی تحلیل کرد؛ مانند همین انتخاب «پیامبری و انقلاب» برای عنوان جلد اول این مجموعه که به شروع بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اختصاص دارد.

نثر کتاب همراه با قلم‌فرسایی متکلفانه یا بیان جملات احساسی نیست و برخلاف رویکرد رایج برخی آثار مذهبی، سیاق و لحن خطابی ندارد. مخاطب با یک پژوهش و روایت نوی تاریخی روبه‌روست که به‌صورت مستند و مبتنی بر اقوال مشهور و مورد قبول قاطبه‌ی علما تنظیم شده است.

جلد اول یعنی «پیامبری و انقلاب» با عنوان «نیاکان رسول خدا» شروع می‌شود و پس از ترسیم مختصری از زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم تا ۴۰سالگی و رسیدن به نبوت در ۲۰صفحه‌ی ابتدایی کتاب، به ماجرای نزول نخستین آیات قرآن کریم به ایشان می‌رسد:

«محمد فرشته‌ی وحی -آن روح امین- را که در هاله‌ای از نور است، آن طاووس فرشتگان را می‌نگرد که به سوی او فرود آمده‌است ... می‌گوید ای محمد بخوان! می‌پرسد چه بخوانم؟ می‌گوید: ای محمد! اقْرَ‌أْ بِاسْمِ رَ‌بِّکَ الَّذِی خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ. اقْرَ‌أْ وَرَ‌بُّکَ الْأَکْرَ‌مُ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ‌یَعْلَمْ؛ بخوان بنام پروردگارت که آفرید (از نیستی)، آدمی را از لخته‌ای آفرید، بخوان و پروردگارت آن گرامی‌ترین است که با قلم آموخت، آدمی را آن‌چه ندانست آموخت.»

در ادامه و پس از ذکر شواهد تاریخی، خواننده درمی‌یابد که آیات ابتدایی سوره‌ی قلم که نسبت جنون را از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رفع می‌کند، پس از این آیات و درپی تحول عظیم روحی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و نگرانی ایشان از چنین نسبت‌هایی از سوی قریش، در بامداد ۲۳ ماه رمضان سال بعثت نازل شده است. سیر کتاب به این ترتیب به پیش می‌رود و در این بین، همه‌ی ماجراهای مهم تاریخی صدر اسلام طرح می‌شود. آخرین فراز آخرین جلد کتاب، صحنه‌ی گریه‌ی اطرافیان بر بالین پیامبر را توصیف می‌کند:

«ام‌ایمن هم اشک می‌ریزد. به او می‌گویند: «بر پیامبر خدا گریه می‌کنی؟» می‌گوید: «من که گریه می‌کنم نه از آن‌ است که ندانم او به جایی رفته است که برایش خیلی بهتر از دنیاست، بلکه من بر این گریانم که جریان خبری که از آسمان می‌آمد قطع شد.»

 

ایده‌ای خلاق و متنی ساده

کتاب از لحاظ ویرایشی و نگارشی نیز با دقت و وسواس تنظیم شده است. نمونه‌اش همین به‌کاربردن علامت‌های کاما (ویرگول) و نقطه در متن عربی آیات ابتدایی سوره‌ی علق است. نویسنده در علامت‌گذاری‌ها دقت زیادی به خرج داده تا مخاطب، اسامی و کلماتی مانند «قُصَیّ بن‌کلاب» یا «جِعِرّانَه» را اشتباه نخواند. این موضوع از آن جهت جالب توجه است که کتاب اوایل دهه‌ی ۶۰ منتشر شده است و حتی در سال‌های اخیر نیز که با افزایش کمّی و کیفی کتاب‌های مذهبی مواجهیم، کمتر این‌گونه دقت‌ها را می‌بینیم.

همان‌طور که گفته شد، این کتاب آن‌چه را که در زندگی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ۲۳ سال نبوت ایشان در صدر اسلام گذشته است، به ترتیب وقوع بیان کرده و در خلال آن، به شأن نزول آیات در حوادث مرتبط پرداخته است. در این بین چنان‌چه برخی منتقدان این اثر اشاره داشته‌اند، ممکن است برخی اشکالات به‌خصوص در بیان ترتیب و توالی آن‌ها وجود داشته باشد، چنان‌چه حتی در بیان تاریخ وقایع انقلاب اسلامی خودمان نیز که به‌لحاظ تاریخی مدت زیادی از آن نگذشته است، ممکن است در خصوص یک حادثه، گاه گزارش‌های متضادی از منابع معتبر مختلف موجود باشد. آن‌چه جالب توجه است تلاش و ایده‌ی خلاقانه‌ی این کار و رجوع مؤلف به منابع و کوشش برای ارائه‌ی متنی ساده و مبتنی بر منابع دست اول است که باعث می‌شود خواننده با رغبت به سراغ تاریخ عصر نبوی برود و ماجراهایی که بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و یارانشان گذشته است را قدم‌به‌قدم دنبال کند. دوره‌ی سه‌جلدی «پیامبری» جلال‌الدین فارسی، خوانندگانش را به حال و هوای صدر اسلام و زمان پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم می‌بَرَد و انسان را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و فضای نزول قرآن نزدیک می‌کند و علاوه‌بر این‌که اطلاعات زیادی به خواننده می‌دهد، روح و قلب مخاطبش را به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نزدیک می‌کند.

۰

گنجینه وجود پیامبرص

زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب ماه صفر

گنجینه وجود پیامبر(ص)

در آستانه سالروز رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR پوستر «گنجینه وجود پیامبر(ص)» را منتشر می‌کند. رهبر انقلاب در سخنانشان در دیدار اقشار مختلف مردم‌ (۱۳۸۶/۱۲/۲۲) می‌فرمایند: اگر از گنجینه وجود پیامبر(ص) استفاده کنیم، امت اسلامی به آنچنان موقعیتی خواهد رسید که نتوانند دیگر به او زور بگویند و او را زیر فشار و تهدید قرار بدهند؛ این درس است برای ما.

۰

«رسوایی نزد خدا سخت‌تر از رسوایی نزد شماست» ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله از مردم

سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب تربیت ازدیدگاه اسلام ویژه نامه مذهبی ماه صفر

«رسوایی نزد خدا سخت‌تر از رسوایی نزد شماست» ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله از مردم

در آستانه سالروز رحلت پیامبر اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات‌الله‌علیه‌وآله، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخشی از فیلم بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه‌ی تهران در تاریخ ۱۳۸۰/۲/۲۸ را منتشر می‌کند. رهبر انقلاب در این سخنان به نقل ماجرای طلب حلالیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه‌وآله از مردم در مسجد می‌پردازند.
در مثل چنین روزهایی - روز بیست‌وهشتم صفر - این نور آسمانی، این انسان والا و این پدر مهربان از میان مردم رفت و آنها را غمگین و داغدار کرد. روز رحلت پیغمبر و قبل از آن، روزهای بیماری آن حضرت، روزهای سختی برای مدینه بود؛ به‌ویژه با آن خصوصیاتی که اندکی قبل از رحلت پیغمبر پیش آمد. پیغمبر به مسجد آمد و روی منبر نشست و فرمود: هر کس به گردن من حقّی دارد، آن حق را از من بگیرد. مردم شروع به گریه کردند و گفتند یا رسول‌الله! ما به گردن تو حق داشته باشیم؟! فرمود رسوایی پیش خدا سخت‌تر از رسوایی پیش شماست؛ اگر به گردن من حقّی دارید، اگر از من طلبی دارید، بیایید و بگیرید تا به روز قیامت نیفتد. ببینید چه اخلاقی! کیست که دارد این حرف را میزند؟ آن انسان والایی که جبرئیل به مصاحبت با او افتخار میکند؛ اما درعین‌حال با مردم شوخی نمیکند؛ جدّی میگوید تا مبادا در جایی به وسیله او، ندانسته حقّی از کسی ضایع شده باشد. پیغمبر این مطلب را دو بار، سه بار تکرار کرد. البته در تاریخ ماجراهایی را آورده‌اند که من خیلی نمیدانم کدامش و چقدرش دقیق است؛ اما آن مطلبی که غالباً نقل کرده‌اند، این است که یک نفر بلند شد و عرض کرد: یا رسول‌الله! من به گردن تو حقّی دارم. تو یک وقت با ناقه از پهلوی من عبور میکردی؛ من هم سوار بودم، تو هم سوار بودی. ناقه من نزدیک تو آمد و تو با عصا، هی کردی؛ ولی عصا به شکم من خورد و من این را از تو طلبکارم! پیغمبر پیرهنش را بالا زد و گفت همین حالا بیا قصاص کن؛ نگذار به قیامت بیفتد. مردم حیرت‌زده نگاه میکردند و میگفتند آیا این مرد واقعاً میخواهد قصاص کند؟ آیا دلش خواهد آمد؟ دیدند پیغمبر کسی را فرستاد تا از خانه، همان چوبدستی را بیاورند. بعد فرمود: بیا بگیر و با همین چوب به شکم من بزن. آن مرد جلو آمد. مردم، همه مبهوت، متحیّر و شرمنده از این‌که نکند این مرد بخواهد این کار را بکند؛ اما یک وقت دیدند او روی پای پیغمبر افتاد و بنا کرد شکم پیغمبر را بوسیدن. گفت: یا رسول‌الله! من با مسّ بدن تو خودم را از آتش دوزخ نجات میدهم! (امالی شیخ صدوق، ۵۰۶)
پروردگارا ! به محمّد و آل محمّد، به عزّت و جلالت، برترین درودها و الطاف و تفضّلات خود را، امروز تا ابد بر روح مطهّر پیغمبر عزیز ما بفرست. پروردگارا ! او را از اسلام و مسلمین و از بشریّت جزای خیر عنایت کن؛ ما را امّت او قرار بده؛ ما را رونده راه و صراط مستقیم او قرار بده؛ جامعه ما را شبیه جامعه او کن؛ همّت پیروی از او را به همه ما عنایت کن.
 

گزیده دیدار: ماجرای طلب حلالیت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام از مردم به روایت رهبر انقلاب

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 125.5 MB

کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 18.8 MB

مناسب برای تلفن همراه و فرمت 3gp و با حجم 8.7 MB

۰

انسان ۲۵۰ ساله | ویژگی‌های مبارزه امام حسن ع

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع ویژه نامه مذهبی ماه صفر

انسان ۲۵۰ ساله | ویژگی‌های مبارزه امام حسن علیه‌السلام

بخشی از سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این کلیپ صوتی می‌شنوید:

* جنگ نظامی را امام حسن با آن دشمنی که قبلا باید افشا بشود و سپس با آن مبارزه بشود متوقف کرد تا جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی، جنگ تبلیغاتی و جنگ اسلامی خود را با او شروع بکند. نتیجه این شد، که بعد از آنی که امام حسن از دنیا رفت و امام حسین علیهماالسلام هم ده سال دیگر همان راه امام حسن را ادامه داد، وضعیت دنیای اسلام به آن جایی رسید که دیگر میتوانست فرزند پیغمبر - یعنی فرزندی از فرزندان پیغمبر - آنچنان شهادتی را بپذیرد که تا آخر تاریخ دنیا آن شهادت بماند همچنانی که ماند، و منشأ آثار مقاومت‌آمیز و بزرگ بشود همچنان که شد، و اسلام را زنده نگه بدارد همچنان که زنده نگه داشت؛ این کار امام حسن.
در مورد کار امام حسن ما هیچ درصدد نمیآئیم از موضع دفاع حرف بزنیم که چرا صلح کرد و چه موجباتی داشت، امام حسن اگر صلح نمیکرد یقینا اسلام ضربه میدید؛ برای خاطر این‌که آن چهره افشا نشده بود، مردم هنوز حقایق را نمیدانستند، آنقدر نمیدانستند که هزاران نفر یا صدها هزار نفر از سربازان امام حسن حاضر شدند با آن طرفی که با امیرالمؤمنین جنگیده بود دیگر نجنگند. تبلیغات و پول و کارهای گوناگون سیاسی آنچنان جو بدی به وجود آورده بود که امام حسن اگر آن روز خود را و جان خود را و جان اصحاب نزدیک و معدود خود را از دست میداد چیزی از اسلام باقی نمیماند. بعد از چند سالی نام علی و نام حسن و نام حسین و نام افتخارات صدر اسلام و نام آن همه حوادث آموزنده اگر در لابلای کتابها میماند هم برای مدت زیادی نمیماند و به درستی و تحریف نشده نمیماند؛ این کار امام حسن بود. وقتی شما جمع‌بندی میکنید، میبینید کار امام حسن با کار امیرالمؤمنین، با کار امام حسین، با کار همه‌ی ائمه دارای یک مضمون و یک معنا است. آگاهانه مقاومت کردن، تکلیف را فهمیدن و ایستادن، و من به شما بگویم برادران و خواهران من، {امام حسین‌} امام حسن یکی از شجاعانه‌ترین اقدامها را برای انجام این تکلیف انجام داد، چرا؟ برای خاطر این‌که به دیگران، به پیغمبران، به پیغمبر اسلام، به امیرالمؤمنین، به همه‌ی ائمه فقط دشمنان بودند که طعن میزدند، اما پیچیدگی کار امام حسن و ظرافت آن موضع آنچنان بود که حتی دوستان او هم به او طعن میزدند. حجربن‌عدیها هم نمیدانستند و به او «یا مذل المؤمنین» میگفتند اما صبر کرد. 
۱۳۶۴/۰۳/۱۷
امام حسن بعد از حادثه‌ی متارکه‌ی جنگ، بنا کرد تشکیلات دهی و سازماندهی، آن کاری که آن زمان انجام نشده بود لزومی هم نداشت، امکان هم نداشت، یک سازماندهی عظیم شیعی را به وجود آوردند این همان سازماندهی است که شما در کوفه، در مدینه، در یمن، در خراسان، در مناطق دور دست حتی نشانه‌های او را میبینید زمان امام حسین و بعد از ماجرای شهادت امام حسین همان سازماندهی بود که ماجرای توابین را به وجود آورد، ماجرای مختار را به وجود آورد، ماجراهای فراوانی را در دنیای اسلام ایجاد کرد که تا آخر هم نگذاشت آب خوش از گلوی خلفای بنیامیه پایین بیاید. این تشکیلات زمان امام حسین بود که امام حسین وقتی شهید میشد میدانست که دنبال خودش یک تشکیلاتی را دارد باقی میگذارد که اینها پرچم را بالا نگه خواهند داشت و نمیگذارند که قضیه لوث بشود و حقیقت مکتوم بماند.
۱۳۶۵/۰۳/۰۴
۰

اعجاز کلام حضرت زینب (س) در جمع کوفیان

زندگی درمکتب اهل بیت ع ویژه نامه مذهبی ماه محرم

اعجاز کلام حضرت زینب (س) در جمع کوفیان

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، در تاریخ کربلا وقایع روز عاشورا همان اندازه واجد اهمیت است که وقایع اسارت اهل بیت امام حسین (ع)، ابدا نمی‌توان این دور را از هم تفکیک کرد چرا که هر دو به مثابه ستون‌های یک قیام واحد است.

به بیان دیگر قیام امام حسین (ع) با شهادت ایشان به پایان نرسید و امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) ادامه این نهضت را به عهده داشتند. 

از آنجایی که امام سجاد (ع) مأمور به جهاد با شمشیر نبودند، بهترین سلاح مبارزه ایراد خطبه‌ بود که این وظیفه مهم را در درجه اول حضرت زینب (س) به عهده داشتند و در کنار ایشان حضرت ام‌کلثوم خواهر آن حضرت و فاطمه بنت الحسین انجام وظیفه کردند.

متن زیر بخشی از کتاب شریف «منتهی‌الآمال» تالیف «شیخ عباس قمی» است که به ورود اسرای کربلا به شهر کوفه می‌پردازد.

قیام به خطبه

چون ابن زیاد را خبر رسید که اهل بیت (ع) به کوفه نزدیک شده‌‎اند، امر کرد سرهاى شهدا را که ابن سعد از پیش فرستاده بود باز برند و پیش روى اهل بیت سر نیزه‌ها نصب کنند و از جلو حمل دهند و به اتّفاق اهل بیت به شهر در آورند و در کوچه و بازار بگردانند تا قهر و غلبه و سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد و بر هول و هیبت مردم افزوده شود، و مردم کوفه چون از ورود اهل بیت (ع) آگهى یافتند از کوفه بیرون شتافتند.

از مسلم گچکار روایت کرده‌اند که گفت: عبیدالله بن زیاد مرا به تعمیر دارالامارة گماشته بود هنگامى که دست به کار بودم که ناگاه صیحه و هیاهویی عظیم از طرف محلات کوفه شنیدم، پس به آن خادمى که نزد من بود گفتم که این فتنه و آشوب در کوفه چیست؟

گفت: همین ساعت سر مردى خارجى که بر یزید خروج کرده بود می‌آورند و این انقلاب و آشوب به جهت نظاره آن است.

پرسیدم که این خارجى که بوده؟

گفت: حسین بن على (ع)!؟

چون این شنیدم صبر کردم تا آن خادم از نزد من بیرون رفت آن‌وقت لطمه سختى بر صورت خود زدم که بیم آن داشتم دو چشمم نابینا شود. آن‌وقت دست و صورت را که آلوده به گچ بود شستم و از پشت قصر الاماره بیرون شدم تا به کناسه رسیدم پس در آن هنگام که ایستاده بودم و مردم نیز ایستاده منتظر آمدن اسیران و سرهاى بریده بودند که ناگاه دیدم قریب به چهل محمل و هودج پیدا شد که بر چهل شتر حمل داده بودند و در میان آنها زنان و حَرَم حضرت سیّدالشهدا (ع) و اولاد فاطمه بودند، و ناگاه دیدم که على بن الحسین (ع) را بر شتر برهنه سوار است و از زحمت زنجیر خون از رگ‌های گردنش جارى است.

مسلم گفت که مردم کوفه را دیدم که بر اطفال اهل بیت رقت و ترحم می‌کردند و نان و خرما و گردو براى ایشان می‌آوردند آن اطفال گرسنه می‌گرفتند، امّ‌‎کلثوم آن نان پاره‌ها و گردو و خرما را از دست و دهان کودکان می‌ربود و می‌افکند، پس بانگ بر اهل کوفه زد و فرمود: صدقه بر ما اهل بیت روا نیست. اى اهل کوفه! مردان شما ما را می‌کشند و زنان شما بر ما می‌گریند، خدا در روز قیامت ما بین ما و شما حکم فرماید.

هنوز این سخن در دهان داشت که صداى ضجه و غوغا برخاست و سرهاى شهدا را بر نیزه کرده بودند آوردند، و از پیش روى سرها، سر حسین (ع) را حمل می‌دادند و آن سرى بود تابنده و درخشنده، شبیه‌ترین مردم به رسول خدا (ص) و طلعتش چون ماه می‌درخشید و باد، محاسن شریفش را از راست و چپ جنبش می‌داد.

آنچه از مقاتل معتبره معلوم می‌شود حمل ایشان بر شتران بوده که جهاز ایشان پلاس و رو پوش نداشته بلکه در ورود ایشان به کوفه حالتى بوده که محصور میان لشکریان بوده‌اند چون خوف فتنه و شورش مردم کوفه بوده؛ چه در کوفه شیعه بسیار بوده و زن‌هایی که خارج شهر آمده بودند گریبان چاک زده و موها پریشان کرده بودند و گریه و زارى می‌نمودند.

چون اهل بیت را بر آن شتران بى روپوش و برهنه وارد کردند، زنان کوفه به حال ایشان رقّت کرده گریه و ندبه آغاز نمودند. در آن حال على بن الحسین (ع) را دیدم که از کثرت علّت مرض رنجور و ضعیف گشته و (غل جامعه) بر گردنش نهاده‌اند و دست‌هایش را به گردن مغلول کرده‌اند و آن حضرت به صداى ضعیفى می‌فرمود که این زن‌ها بر ما گریه می‌کنند پس ما را که کشته است؟!

در آن‌وقت حضرت زینب (س) آغاز خطبه کرد، و به خدا قسم که من زنى با حیا و شرم، اَفْصَح و اَنْطَق از جناب زینب دختر على (ع) ندیدم که گویا از زبان پدر سخن می‌گوید، و کلمات امیرالمؤمنین (ع) از زبان او فرومی‌ریزد، در میان آن ازدحام و اجتماع که از هر سو صدایی بلند بود به‌جانب مردم اشارتى کرد که خاموش باشید، در زمان نفس‌ها به سینه برگشت و صداى جرس‌ها ساکت شد آنگاه شروع در خطبه کرد و بعد از سپاس یزدان پاک و درود بر خواجه لَوْلاک فرمود:

اى اهل کوفه، اهل خدیعه و خذلان! آیا بر ما می‌گریید و ناله سر می‌دهید هرگز بازنایستد اشک چشم شما، و ساکن نگردد ناله شما، جز این نیست که مثل شما مثل آن زنى است که رشته خود را محکم می‌تابید و بازمی‌گشود چه شما نیز رشته ایمان را ببستید و باز گسستید و به کفر برگشتید، نیست در میان شما خصلتى و شیمتى جز لاف زدن و خودپسندی کردن و دشمن‌داری و دروغ گفتن و به شیوه کنیزان تملّق کردن و مانند اَعدا غمّازى کردن، مَثَل شما مَثَل گیاهی است که در مَزْبَله روییده باشد پس بد توشه‌ای بود که نفس‌های شما از براى شما در آخرت ذخیره نهاده و خشم خدا را بر شما لازم کرد و شما را جاودانه در دوزخ جاى داد پس آنکه ما را کشتید بر ما می‌گریید.

سوگند به خدا که شما به گریستن سزاوارید، پس بسیار بگریید و کم بخندید؛ چه آنکه ساحت خود را به عیب و عار ابدى آلایش دادید که لوث آن به هیچ آبى هرگز شسته نگردد و چگونه توانید شست و با چه تلافى خواهید کرد کشتن جگرگوشه خاتم پیغمبران و سیّد جوانان اهل بهشت و پناه نیکویان شما و مَفْزَع بلیّات شما و علامت مناهج شما و روشن کننده محجّه شما و زعیم و متکلّم حُجَج شما که در هر حادثه به او پناه می‌بردید و دین و شریعت را از او می‌آموختید.

آگاه باشید که بزرگ وِزرى براى حشر خود ذخیره نهادید، پس هلاکت از براى شما باد و در عذاب به روى درافتید و از سعى و کوشش خود نومید شوید و دست‌های شما بریده باد و پیمان شما مورث خسران و زیان باد، همانا به غضب خدا بازگشت نمودید و ذلّت و مسکنت بر شما احاطه کرد، واى بر شما آیا می‌دانید که چه جگرى از رسول خدا (ص) شکافتید و چه خونى از او ریختید و چه پردگیان عصمت او را از پرده بیرون افکندید، امرى فظیع و داهیه عجیب به جا آوردید که نزدیک است آسمان‌ها از آن بشکافد و زمین پاره شود و کوه‌ها پاره گردد و این کار قبیح و ناستوده شما زمین و آسمان را گرفت، آیا تعجب کردید که از آثار این کارها از آسمان خون بارید؟

آنچه در آخرت بر شما ظاهر خواهد گردید از آثار آن عظیم‌تر و رسواتر خواهد بود؛ پس بدین مهلت که یافتید خوش‌دل و مغرور نباشید؛ چه خداوند به مکافات عجلت نکند و بیم ندارد که هنگام انتقام بگذرد و خداوند در کمینگاه گناهکاران است.

پس آن مخدّره ساکت گردید و من نگریستم که مردم کوفه از استماع این کلمات در حیرت شده بودند و می‌گریستند و دست‌ها به دندان می‌گزیدند.

در این وقت حضرت على بن الحسین (ع) فرمود: اى عمّه! خاموشى اختیار فرما و باقى را از ماضى اعتبار گیر و حمد خداى را که تو عالمى می‌باشی که معلم ندیدى، و دانایى باشى که رنج دبستان نکشیدى، و می‌دانی که بعد از مصیبت جزع کردن سودى نمی‌کند و به گریه و ناله آنکه از دنیا رفته بازنخواهد گشت.

مردم صداها به صیحه و نوحه بلند کردند و زنان گیسوها پریشان نمودند و خاک بر سر می‌ریختند و چهره‌ها بخراشیدند و طپانچه‌ها بر صورت زدند و ندبه به ویل و ثبور آغاز کردند و مردان چندان بگریستند که هیچ‌گاه دیده نشد که زنان و مردان چنین گریه کرده باشند.

پس حضرت سید سجاد (ع) اشارت فرمود مردم را که خاموش ‍ شوید و شروع فرمود به خطبه خواندن پس ستایش کرد خداوند یکتا را و درود فرستاد محمد مصطفى (ص) را پس از آن فرمود که:

ایّها النّاس! هرکه مرا شناسد شناسد و هر کس نشناسد بداند که منم على بن الحسین بن على بن ابى‌طالب (ع) منم پسر آن کس که او را در کنار فرات ذبح کردند بی‌آنکه از او خونى طلب داشته باشند، منم پسر آنکه هتک حرمت او نمودند و مالش را به غارت بردند و عیالش را اسیر کردند، منم فرزند آنکه او را به قتل صبر کشتند  و همین فخر مرا کافى است.

اى مردم! سوگند می‌دهم شما را به خدا آیا فراموش کردید شما که نامه‌ها به پدر من نوشتید چون مسئلت شما را اجابت کرد از در خدیعت بیرون شدید، آیا یاد نمی‌آورید که با پدرم عهد و پیمان بستید و دست بیعت فرا دادید آنگاه او را کشتید و مخذول داشتید، پس هلاکت باد شما را براى آنچه براى خود به آخرت فرستادید، چه زشت است رأیی که براى خود پسندیدید، با کدام چشم به‌سوی رسول خدا (ص) نظر خواهید کرد هنگامى که بفرماید شماها را که کشتید عترت مرا و هتک کردید حرمت مرا و نیستید شما از امّت من.

چون سیّد سجاد (ع) سخن بدین جا آورد صداى گریه از هر ناحیه و جانبى بلند شد، بعضى بعضى را می‌گفتند هلاک شوید و ندانستید. دیگرباره حضرت آغاز سخن کرد و فرمود:

خدا رحمت کند مردى را که قبول کند نصحیت مرا و حفظ کند وصیّت مرا در راه خدا و رسول خدا و اهل بیت او؛ چه ما را با رسول خدا (ص) متابعتى شایسته و اقتدائى نیکو است.

مردمان همگى عرض کردند که یا بن رسول اللّه! ما همگى پذیراى فرمان توییم و نگاهبان عهد و پیمان و مطیع امر توییم و هرگز از تو روى نتابیم و به هر چه امر فرمایی تقدیم خدمت نمائیم و حرب کنیم با هر که ساخته حرب تو است و از در صلح بیرون شویم با هر که با تو در طریق صلح و سازش است تا هنگامى که یزید را ماءخوذ داریم و خونخواهى کنیم از آنان‌که با تو ظلم کردند و بر ما ستم نمودند حضرت فرمود:

هیهات! اى غدّاران حیلت اندوز که جز خدعه و مکر خصلتى به دست نکردید مگر باز اراده کرده‌اید که با من روا دارید آنچه با پدران من به جا آوردید، حاشا و کلاّ به خدا قسم هنوز جراحاتى که از شهادت پدرم در جگر و دل ما ظاهر گشته بهبودى پیدا نکرده؛ چه آنکه دیروز بود که پدرم با اهل بیت شهید گشتند.

هنوز مصائب رسول خدا (ص) و پدرم و برادرانم مرا فراموش نگشته و حزن و اندوه بر ایشان در حلق من کاوش مى‌کند و تلخى آن در دهانم و سینه‌ام فرسایش مى‌نماید و غصه آن در راه سینه من جریان مى‌کند، من از شما مى‌خواهم که نه با ما باشید و نه برما.

۰

عظمت زنانه، عزت مجاهدانه

زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی محرم وامام حسین ع ماه محرم

عظمت زنانه، عزت مجاهدانه

«در عاشورا، در حادثه‌ی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود... این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد.» ۱۳۸۹/۰۲/۰۱ 
رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره‌ی حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) این شخصیت برجسته‌ی اسلام و تشیع سخنان زیادی را مطرح کرده و ابعاد مختلف شخصیت و مجاهدت ایشان را تبیین نموده‌اند. بخش زن، خانواده‌ و سبک زندگی (ریحانه) پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در متن زیر گزیده‌ای از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را در اینباره بازخوانی می‌کند:

 
* ناجی تاریخ
حضرت زینب، آن کسی است که از لحظه شهادت امام حسین، این بار امانت را بر دوش گرفت و شجاعانه و با کمال اقتدار؛ آن‌چنان که شایسته دختر امیرالمؤمنین است، در این راه حرکت کرد. اینها توانستند اسلام را جاودانه کنند و دین مردم را حفظ نمایند. ماجرای امام حسین، نجاتبخشىِ یک ملت نبود، نجاتبخشىِ یک امّت نبود؛ نجاتبخشی یک تاریخ بود. امام حسین، خواهرش زینب و اصحاب و دوستانش، با این حرکت، تاریخ را نجات دادند. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸.

* مقامِ غیرقابل توصیف
زینب (سلام اللَّه علیها)، هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثه‌ی روز عاشورا، آن سختیها و آن محنتها؛ هم در حادثه‌ی بعد از شهادت حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)، بی سرپناهی این مجموعه‌ی به جا مانده‌ی کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهی آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمیشود نظیری برای این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پیدرپی، در دوران اسارت زینب، در کوفه، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگری است برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و پیش بردن جامعه‌ی اسلامی. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبری (سلام اللَّه علیها) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹

* معلّم رفتار اسلامیِ زن
زینب کبری سلام‌الله علیها، نقش همسر، نقش مادر و نقش یک زن برجسته و ممتاز در خاندان پیغمبر را، در مدینه به بهترین وجه ایفاد کرده است. شخصیت آن بزرگوار در مدینه - قبل از حادثه‌ی کربلا - یک شخصیت برجسته و معروف و ممتاز بوده است. همچنان‌که بعد از حادثه‌ی کربلا هم - منهای آن مدّت کوتاهِ مربوط به شام و قضایای کربلا - باز نقش آن بزرگوار، یک نقش خیلی برجسته و ممتاز است. اگر فرض می‌کردیم که حادثه‌ی کربلا اصلاً نبود - که ما آنچه درباره‌ی زینب کبری سلام‌الله علیها می‌گوییم و می‌شنویم مربوط به ماجرای کربلاست - باز زینب کبری سلام‌الله علیها، یک شخصیت برجسته، یک انسان بزرگ و یک زن قابل تبعیّت و پیروی محسوب می‌شد. از لحاظ علمی، از لحاظ تقوا، از لحاظ پاکدامنی و طهارت، از لحاظ برجستگی اخلاقی، از جهت محور بودن برای همه‌ی کسانی که به مسائل معنوی و اخلاقی و دینی توجّهی دارند و از جهات گوناگون، یک استاد، معلّم معنویّت، معلّم اخلاق و معلّم رفتار اسلامیِ زن محسوب می‌شد. ۱۳۷۴/۰۷/۱۲.

* الگوی مردان و زنان بزرگ عالم
خطبه‌ی فراموش نشدنی زینب کبری در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست... اینجور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبی برای اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه‌داران دشمن دور و برشان را گرفته‌اند؛ یک عده هم مردم مختلف‌الحال حضور داشتند؛ همانهائی که مسلم را به دست ابن‌زیاد دادند، همانهائی که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهائی که آن روزی که باید با ابن‌زیاد در میافتادند، توی خانه‌هایشان مخفی شدند - اینها بودند توی بازار کوفه - یک عده هم کسانی بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میکنند، دختر امیرالمؤمنین را میبینند، گریه میکنند. حضرت زینب کبری با این عده‌ی ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه‌ی مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همه‌ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. ۱۳۸۹/۰۲/۰۱

* عظمت زنانه
زینب کبری شور عاطفه‌ی زنانه را همراه کرده است با عظمت و استقرار و متانت قلب یک انسان مؤمن، و زبان صریح و روشن یک مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه، و زلال معرفتی که از زبان و دل او بیرون می تراود و شنوندگان و حاضران را مبهوت می کند. عظمت زنانه‌اش، بزرگان دروغین ظاهری را در مقابل او حقیر و کوچک می کند. عظمت زنانه، یعنی این؛ یعنی مخلوطی از شور و عاطفه‌ی انسانی، که در هیچ مردی نمی‌توان این عاطفه‌ی شورانگیز را سراغ داد؛ همراه با متانت شخصیت و استواری روح که همه‌ی حوادث بزرگ و خطیر را در خود هضم می کند و روی آتش‌های گداخته، شجاعانه قدم می گذارد و عبور می‌کند؛ در عین حال، درس می‌دهد و مردم را آگاهی می‌بخشد؛ در عین حال، امام زمان خود - یعنی امام سجاد - را مانند یک مادر مهربان آرامش و تسلا می‌بخشد؛ در عین حال، با کودکان برادر و بچه‌های پدر از دست داده‌ی آن حادثه‌ی عظیم، در میان آن طوفان شدید، مثل سد مستحکمی برای آنها امنیت و آرامش و تسلا ایجاد می‌کند. بنابراین زینب کبری (سلام‌اللَّه‌علیها) یک شخصیت همه‌جانبه بود. اسلام زن را به این طرف سوق می دهد. ۱۳۸۴/۰۳/۲۵

* نمونه کاملِ زن مسلمان
زینب کبری(سلام‌اللَّه‌علیها) یک نمونه‌ی کامل از زن مسلمان است؛ یعنی الگویی که اسلام برای تربیت زنان، آن را در مقابل چشم مردم دنیا قرار داده است. زینب کبری دارای شخصیت چند بُعدی است؛ دانا و خبیر و دارای معرفت والا و یک انسان برجسته است که هر کس با آن بزرگوار مواجه می شود، در مقابل عظمتِ دانایی و روحی و معرفت او احساس خضوع می کند. شاید مهم‌ترین بُعدی که شخصیت زن اسلامی می تواند آن را در مقابل چشم همه قرار دهد - تأثیری که از اسلام پذیرفته - این بُعد است. شخصیت زن اسلامی به برکت ایمان و دل سپردن به رحمت و عظمت الهی، آن‌چنان سعه و عظمتی پیدا می‌کند که حوادث بزرگ در مقابل او، حقیر و ناچیز می شود. در زندگی زینب کبری، این بُعد از همه بارزتر و برجسته‌تر است. ۱۳۸۴/۰۳/۲۵

* انتخاب‌هایِ زینب کبری (سلام اللَّه علیها)
ارزش و عظمت زینب کبری، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او این‌طور عظمت بخشید. هر کس چنین کاری بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) هم نباشد، عظمت پیدا می کند. بخش عمده‌ی این عظمت از این‌جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین (علیه‌السّلام) به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشنده‌ی بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخاب‌ها زینب را ساخت. ۲۲/۰۸/۱۳۷۰    

* اوجِ موقعیت‌شناسی
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابن‌عباس و ابن‌جعفر و چهره‌های نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال این ها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه‌کار باید بکنند؛ ولی زینب کبری گیج نشد و فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه این‌که نمی فهمید راه سختی است؛ او بهتر از دیگران حس می کرد. او یک زن بود؛ زنی که برای مأموریت، از شوهر و خانواده‌اش جدا می‌شود؛ و به همین دلیل هم بود که بچه‌های خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس می کرد که حادثه چگونه است. در آن ساعت های بحرانی که قوی ترین انسان ها نمی توانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود. بعد از شهادت حسین‌بن‌علی هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جان ها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ یک نوری شد و درخشید. زینب به جایی رسید که فقط والاترین انسان های تاریخ بشریت یعنی پیامبران می توانند به آن‌جا برسند. ۱۳۷۰/۰۸/۲۲

* همه چیز فدایِ انجام تکلیف
زینب کبری سلام‌الله علیها ناگهان در مقابل یک تکلیفِ بزرگِ آنی و خطرناک قرار گرفت که آن عبارت بود از رفتن به سمت کربلا. همه چیز تحت‌الشّعاع این قضیه قرار گرفت... در حالی که زینب کبری سلام‌الله علیها، رهبر این حرکت هم نبود. اما رهبر آن حرکت از او خواست و او هم بی‌قید و شرط، اطاعت کرد: تصمیم گرفت، به راه افتاد، و همه چیز -حتّی خانواده - را رها کرد. عجیب این است! حضرت زینب، خانه و شوهر و زندگی و همه چیز را برای انجام این تکلیف بزرگ و فداکارانه که حیات اسلام به آن وابسته بود و بایستی انجام می‌گرفت، رها کرد. این ها، آن شاخص های برجسته‌اند. ۱۳۷۴/۰۷/۱۲.

* دو حرکتِ زینب کبری (علیهاالسّلام)
حادثه‌ى عاشوراى حسینى را هم ستمگران و ظالمان میخواستند نگذارند باقى بماند، زینب کبرا (سلام‌الله‌علیها) نگذاشت. دو حرکت عمّه‌ى ما - زینب کبری (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى‌ها و آن بیانات که مایه‌ى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزه‌هاى خباثت‌آلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند. ۱۳۹۳/۱۰/۱۷

* حماسه‌ی زینبی
حماسه‌ی زینب کبری (سلام الله علیها) است که مکمّل حماسه‌ی عاشورا است؛ بلکه به یک معنا حماسه‌ای که بی‌بی زینب کبری (سلام الله علیها) به‌وجود آورد، احیاکننده و نگه‌دارنده‌ی حماسه‌ی عاشورا شد. عظمت کار زینب کبری (علیهاالسّلام) را نمی‌شود در مقایسه‌ی با بقیّه‌ی حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ی با خود حادثه‌ی عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند. این انسان باعظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلکه بشریّت، توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌دارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از این‌همه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجهه‌ی با دشمنان، هم در مواجهه‌ی با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قلّه‌ی سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ی شگفت‌آور را ایراد کرد: «یا اَهلَ‌الکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛ لفظ مثل پولادْ محکم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جان ها می‌نشیند. در آن‌چنان وضعیّتی زینب کبری مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تکان داد دل ها را، جان ها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌زیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آن‌چنان قدرتی سخن گفت که، هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختی‌هایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما می خواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین. مجسّمه‌ی عزّت است زینب کبری، همچنان‌که حسین بن علی (علیه‌السّلام) در کربلا، در روز عاشورا مجسّمه‌ی عزّت بود. ۱۳۹۲/۰۸/۲۹

* خطبه فراموش‌نشدنی
آنچه که از بیانات زینب کبری باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبری را نشان میدهد. خطبه‌ی فراموش نشدنی زینب کبری در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهارنظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه‌ی اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیق‌ترین و غنیترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است... «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ ای خدعه‌گرها، ای کسانی که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله‌رو اسلام و اهل‌بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کوری نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده‌ی مقابله‌ی با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسی شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبه‌ی نریسیده. با بیبصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده‌های خودتان را، گذشته‌ی خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابیگری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بیمقاومت در مقابل بادهای مخالف. این، آسیب‌شناسی است. ۱۳۸۹/۰۲/۰۱

* ما رأیت الّا جمیلا
یک مقایسه‌ی کوتاه بین زینب کبری و بین همسر فرعون، عظمت مقام زینب کبری را نشان میدهد. در قرآن کریم، زن فرعون نمونه‌ی ایمان شناخته شده است، برای مرد و زن در طول زمان تا آخر دنیا... در روز عاشورا زینب کبری این همه عزیزان را در مقابل چشم خود دید که به قربانگاه رفته‌اند و شهید شده‌اند: حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام) - سیدالشهداء - را دید، عباس را دید، علی اکبر را دید، قاسم را دید، فرزندان خودش را دید، دیگرِ برادران را دید. بعد از شهادت، آن همه محنتها را دید: تهاجم دشمن را، هتک احترام را، مسئولیت حفظ کودکان را، زنان را. عظمت این مصیبتها را مگر میشود مقایسه کرد با مصائب جسمانی؟ اما در مقابل همه‌ی این مصائب، زینب به پروردگار عالم عرض نکرد: «ربّ نجّنی»؛ نگفت پروردگارا! من را نجات بده. در روز عاشورا عرض کرد: پروردگارا! از ما قبول کن. بدن پاره پاره‌ی برادرش در مقابل دست، در مقابل چشم؛ دل به سمت پروردگار عالم، عرض میکند: پروردگارا! این قربانی را از ما قبول کن. وقتی از او سؤال میشود که چگونه دیدی؟ میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا». این همه مصیبت در چشم زینب کبری زیباست؛ چون از سوی خداست، چون برای اوست، چون در راه اوست، در راه اعلای کلمه‌ی اوست. ببینید این مقام، مقام چنین صبری، چنین دلدادگی نسبت به حق و حقیقت، چقدر متفاوت است با آن مقامی که قرآن کریم از جناب آسیه نقل میکند. این، عظمت مقام زینب را نشان میدهد. ۱۳۸۸/۱۱/۱۹

* تحقیرِ ستمگران با عظمت معنوی
حادثه‌ای مثل روز عاشورا نمی‌تواند زینب کبری را خُرد کند. شکوه و حشمت ظاهری دستگاه ستمگر جباری مثل یزید و عبیداللَّه‌بن‌زیاد نمی تواند زینب کبری را تحقیر کند. زینب کبری در مدینه - که محل استقرار شخصیت باعظمت اوست - و در کربلا - که کانون محنت های اوست - و در کاخ جبارانی مثل یزید و عبیداللَّه‌بن‌زیاد، همان عظمت و شکوه معنوی را با خود حفظ می کند و شخصیت‌های دیگر در مقابل او تحقیر می شوند. یزید و عبیداللَّه‌بن‌زیاد - این مغروران ستمگر زمان خود - در مقابل این زنِ اسیر و دست‌بسته، تحقیر می شوند. ۱۳۸۴/۰۳/۲۵

* عامل پیروزیِ در حادثه کربلا
در عاشورا، در حادثه‌ی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد. حادثه‌ی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصه‌ی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعىِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است. این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثه‌ی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری را مشاهده میکند که با یک عظمت خیره‌کننده و درخشنده‌ای در عرصه ظاهر میشود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلع و قمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است. زینب (سلام اللَّه علیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ. ۱۳۸۹/۰۲/۰۱

* حراست از روح کلّی اسلام
تلاش حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها فقط این نیست که از امام بیماری در کربلا حراست و پرستاری کرده است. حضرت زینب از روح کلّی اسلام و جامعه آن روز مسلمین پرستاری کرد؛ پرستاری بزرگ او آن‌جاست. حضرت زینب در مقابل یک دنیا بدی، ظلم، بی‌انصافی، حیوان‌صفتی و قساوت، یک تنه ایستاد. و با این ایستادگی، توانست از روح کلّی اسلام حراست و پرستاری کند. همچنان که می گوییم امام حسین علیه‌السّلام اسلام را حفظ کرد، می توانیم دقیقاً ادّعا کنیم که حضرت زینب سلام‌اللَّه‌علیها هم با ایستادگی خود، اسلام را حفظ کرد. این ایستادگی، یک رمز و راز و یک عامل اصلی است. ۱۳۸۰/۰۵/۰۳

* الگوی اسلامیِ تربیت
اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند - یعنی الگوی زهرایی، الگوی زینبی، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانی که می توانند دنیا و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند - آن وقت زن به مقام شامخِ حقیقی خود نائل آمده است. اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقی ای که خدای متعال و آیین الهی برای همه انسانها - چه مرد و چه زن - به طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و با صفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گره‌های زندگی آسانتر باز خواهد شد؛ یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. ۱۳۷۶/۰۷/۳۰

* حرکت زینبیِ ما...
زینب کبری از اولیاءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلندپروازی را نداریم، آن همّت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما کوچک‌تر از این حرف ها هستیم؛ امّا باید به‌هرحال حرکت ما در جهت حرکت زینبی باشد؛ باید همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعه‌ی اسلامی و عزّت انسان باشد؛ همان‌که خدای متعال با احکام دینی و شرایعِ بر پیغمبران، مقرّر فرموده است. ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
۰

روضه‌های خانگی را رونق بدهیم

زندگی درمکتب اهل بیت ع ویژه نامه مذهبی ماه محرم

بایدها و نبایدهای عزاداری سیدالشهدا روضه‌های خانگی را رونق بدهیم

رهبرانقلاب اسلامی درباره عزاداری محرم در شرایط کرونایی فرمودند: «توصیه‌ی من و تأکید من به همه‌ی کسانی که میخواهند عزاداری کنند -هیئات، آقایان حضرات منبری‌ها، صاحبان مجالس، مدّاحها، نوحه‌خوان‌ها و دیگران- این است: هر کاری میکنید، [اوّل] ببینید آنها چه میگویند. یعنی ستاد ملّی کرونا اگر چنانچه یک ضابطه‌ای را معیّن کرد برای عزاداری، همه‌ی ما موظّفیم آن را عمل کنیم.» ۱۳۹۹/۰۵/۱۰
به همین مناسبت بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با جناب آقای حاج مهدی توکلی، از وعاظ تهران، اهمیت مسئله‌ی عزاداری اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام و رعایت دستورالعمل‌های ستاد ملی مبارزه با کرونا را بررسی کرده است.

* با توجه به شرایطی که کرونا ایجاد کرده است، توصیه‌های شما به هیئتی‌ها و هیئت‌داران چیست؟ در این شرایط باید چگونه عزاداری کرد؟
* اصل عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام در دهه‌ی اوّل محرم واجب و ضروری است. همه‌ی بزرگان هم در این مطلب اتفاق نظر و اجماع دارند. مراجع تقلید و بزرگان ما همه می‌گویند عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام در این دهه واجب است. آقای انصاریان یک فتوایی از حضرت آیت‌اللّه العظمی گلپایگانی رحمة‌اللّه‌علیه نقل کردند. یک طلبه‌ای برای ایشان نوشته بود من منبر می‌روم و سخنرانی می‌کنم، ولی روضه نمی‌خوانم و ذکر مصیبت نمی‌گویم. مواعظم که تمام می‌شود، فقط دعا می‌‌کنم. نظر شما چیست؟ حضرت آیت‌اللّه گلپایگانی فرموده بودند که امروز منبر رفتن و موعظه کردن مستحب است، امّا روضه خواندن واجب است. شما باید این نقیصه را برطرف کنید. حالا ممکن است بعضی‌ها بگویند عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام واجب نیست، امّا یک مستحبی است که ده‌ها واجب را حفظ می‌کند. از دل او ده‌ها واجب زاییده می‌شود. مرحوم امام می‌فرمودند ما هرچه داریم از محرم و صفر داریم. یعنی ما هرچه داریم از عزاداری امام حسین علیه‌السلام داریم. برای خودش مستحب است، ولی یک مستحبی است که واجبات را حفظ می‌کند. همان‌طوری که می‌گویند مقدمه‌ی واجب، واجب است. عقلاً این عزاداری واجب است. به یک معنا ستون خیمه‌ی اسلام است و این ستون را باید حفظ کرد تا این خیمه فرو نریزد.

امّا عزاداری غیر از هیئت‌داری است. ممکن است کسی عزادار باشد و هیئت هم نرود. اهل بیت علیهم‌السلام در دهه‌ی اوّل عزادار بودند. امام رضا علیه‌السلام در مورد پدرشان حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام می‌فرمودند در کل این دهه من پدرم را ندیدم یک‌جا لبخند بزند و تبسم کند. گاهی در این دهه این‌قدر اهل بیت علیهم‌السلام گریه می‌کردند که مژه‌هایشان زخم می‌شد. چشم‌هایشان مجروح می‌شد. این‌ها در کلماتشان هم هست که می‌فرمایند گریه‌ی برای امام حسین علیه‌السلام چشم‌های ما را زخم کرده است. می‌شود آدم عزادار باشد و هیئت هم نرود. عزادار و داغ‌دیده است. گریه می‌کند و پیراهن مشکی پوشیده است.

یک توصیه‌ام به هیئات این است که خیمه‌هایشان را برپا کنند. نگویند که امسال چون ما به‌خاطر کرونا محدودیت داریم دیگر خیمه، داربست و پرچم مشکی‌مان را نمی‌زنیم. نه خیمه‌ها، پرچم‌های مشکی و علم‌هایتان را برپا کنید. حالا چون محدودیت جا دارند و نمی‌توانند فاصله‌های اجتماعی را رعایت کنند، مداحی پخش کنند. این خودش از مصادیق شعائر است. همین که مردم رد می‌شوند و آن مداحی و روضه را می‌شنوند، یاد امام حسین علیه‌السلام و مصیبت‌های ایشان می‌افتند. خداوند می‌فرماید: «ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»(۱)، یکی از نشانه‌های تقوای درونی و باطنی این است که آدمی شعائر الهی را بزرگ بدارد. شعائر هم هر چیزی است که مردم را به یاد خدا بیندازد.

اصلاً عزاداری مکان نمی‌خواهد. آدم عزادار راه می‌رود، گریه می‌کند. در خانه‌اش نشسته، گریه می‌کند. یاد امام حسین علیه‌السلام می‌افتد، اشک می‌ریزد. می‌شود همه‌ی ایرانیان عزادار باشند و برای امام حسین علیه‌السلام اشک بریزند، امّا محدودیت داشته باشند و مثل هر سال نتوانند هیئت بروند. در عین حالی که عزادارند، خیلی هیئت نتوانسته‌اند که شرکت کنند. ما باید یک تفکیکی بین عزاداری و هیئت‌داری در این محدودیت‌ها قائل شویم. بگوییم عزاداری واجب است، امّا هیچ محدودیتی هم ندارد. همه می‌توانند در خانه‌هایشان عزادار باشند. مثلاً مادر خانه می‌تواند به نیت امام حسین علیه‌السلام وضو بگیرد و برای اعضای خانواده نذری بپزد. بعد پای تلویزیون بنشینند و اشک بریزند و نذری را بخورند. می‌شود ده روز عزادار بود و یک هیئت هم شرکت نکرد. می‌شود از هیئتی‌ها هم عزادارتر بود و اشک بیشتری ریخت، و بیشتر منقلب شد و به یاد امام حسین علیه‌السلام افتاد.
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46314/C/13990604_0246314.jpg
ما الان باید برای حفظ عزاداری امام حسین علیه‌السلام قیام کنیم. عزاداری امام حسین علیه‌السلام را زنده نگه داریم. نگذاریم به‌هیچ‌وجه به آن آسیب برسد. ملت ما عزادارند، ولی محدودیت‌هایی دارند. مثل هر سال نمی‌توانند هیئت بروند. این واجب عقلی است. حالا ما محدودیت‌هایی داریم که این‌ها هم عقلی است. من همیشه می‌گویم این ماسکی که ما می‌زنیم، این مثل لباس است. اگر محرم امام حسین علیه‌السلام در زمستان باشد، ما لباس‌های گرم می‌پوشیم. در هیئت‌هایمان بخاری می‌گذاریم. اگر تابستان باشد، یک پیراهن می‌پوشیم و در هیئت‌هایمان کولر می‌گذاریم. حالا الان فضا آلوده است، یک ماسک هم باید بزنیم.

من در حرم امام رضا علیه‌السلام یک کسی را دیدم که با ماسک وارد حرم شد. بعد ماسکش را درآورد و در سطل زباله انداخت. بعد گفت حریم امام رضا علیه‌السلام امن است. من گفتم که این کار شما مثل این می‌ماند که الان سه درجه زیر صفر باشد و شما با پالتو دم در بیایی و پالتویت را درآوری و بگویی کسی در حریم امام رضا علیه‌السلام سرما نمی‌خورد. خب سینه پهلو می‌کنی! خود اهل بیت علیهم‌السلام هم بخواهند زیارت امام رضا علیه‌السلام بروند مثلاً یک عبای پشمی تنشان می‌کنند و می‌گویند هوا سه درجه زیر صفر است. اگر هم هوا گرم باشد با یک عبای نازک می‌روند. این‌ها لباس است و هیچ ربطی به دین ندارد. عقل حکم می‌کند که آدم در سرما لباس گرم بپوشد. در خود حرم هم زمستان‌ها بخاری و در تابستان‌ها کولر می‌گذارند. حالا کسی کولرها را خاموش کند و بگوید کسی در حریم امام رضا علیه‌السلام گرمازده نمی‌شود، یا بخاری‌ها را خاموش کند و بگوید کسی در حریم حضرت رضا علیه‌السلام سرما نمی‌خورد، عقل نمی‌تواند این‌ها را تأیید کند. ربطی هم به دین و حضرت رضا علیه‌السلام ندارد. خدا به ما عقل داده است که در گرما از لوازم خنک‌کننده و در سرما از لوازم گرم‌کننده استفاده کنیم. در مسئله‌ی کرونا هم ما باید از وسایل بهداشتی و ضدعفونی استفاده کنیم. دست‌هایمان را بشوییم و ماسک بزنیم. این‌ها عین لباس است. امروز هم هیئت‌داران به‌دلیل کرونا با محدودیت روبرو شده‌اند. ما می‌توانیم از پادگان‌ها و پارک‌ها استفاده کنیم. الان خیلی از این هیئات پرجمعیت به پادگان‌ها رفته‌اند و مجلس گرفته‌اند. مناطقی که سر باز است. شیوه‌ها عوض شده، امّا عزاداری امام حسین علیه‌السلام سر جایش است. هیچ آسیبی هم نمی‌بیند. همه باید همت کنیم که این عزاداری‌ها ان‌شاءاللّه در این دهه با قوت برگزار شود.

ممکن است هیئات با یک محدودیت‌هایی روبرو باشند که باید آن‌ها را رعایت کنند. آقا هم فرمودند که در ستاد کرونا کارشناس‌های مذهبی هم حضور داشته باشند. یعنی الان باید در این ستاد یک هیئت کارشناس حضور داشته باشد و مصوبه‌های آن منطبق با نیازهای همه‌ی مردم باشد. ما فقط نیازهای مادی نداریم، نیازهای معنوی هم داریم. و باید به فکر روحمان هم باشیم. ما نیاز به دعا، توسل، نماز جماعت، عزاداری برای حضرت سیدالشهداء و... داریم. باید برای این نیازها هم فکر شود و دستورالعمل‌هایی منطبق با نیازهای مردم نوشته شود. مردم هم موظف‌اند این دستورالعمل‌ها را تا آنجایی که می‌توانند رعایت کنند. هم عزاداری و هم هیئت‌داری را می‌توانیم با رعایت این دستورالعمل‌ها برگزار کنیم.
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46314/C/13990604_0546314.jpg
* توصیه‌ی حضرت‌عالی برای کسانی که مسائل بهداشتی را رعایت نمی‌کنند و می‌گویند هیئت شفاخانه است و این بیماری هیچ تأثیری ندارد، چیست؟
* همان‌طور که گفتم مثل این می‌ماند که در سرما با یک پیراهن به عزاداری برویم و بگوییم اینجا شفاخانه است. چنین موردی در هیچ جا در طول تاریخ دیده نشده است. کسی نمی‌تواند انکار کند که اهل بیت علیهم‌السلام شفا می‌دهند. امّا «اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»(۲)؛ ما شفا را هم باید از وسایلش جست‌وجو کنیم. آدم تشنه باید آب بخورد تا عطشش برطرف شود. نباید به مجلس امام حسین علیه‌السلام برود و بگوید اینجا کسی تشنه نمی‌‌ماند. می‌گویند اگر تشنه‌ات هست برو یک لیوان آب بخور! خدا عطش را با‌ آب برطرف می‌کند. آدم گرسنه برود مجلس امام حسین علیه‌السلام بگوید اینجا آدم را سیر می‌کند، نمی‌شود که! گرسنه‌ای باید نان بخوری. به همین خاطر ما باید برای سلامتی‌مان دستورات بهداشتی را رعایت کنیم. اهل بیت علیهم‌السلام هم نزد طبیب می‌رفتند و دارو می‌گرفتند. وقتی سر امیرالمؤمنین علیه‌السلام مجروح شد، برای ایشان طبیب آوردند. اتفاقاً طبیب هم نصرانی بود. اهل بیت علیهم‌السلام می‌فرمودند که دوا را از این‌ها و شفا را از خدا باید بگیرید. یک کسی می‌خواست به مسجد برود و شترش را نبست و گفت من به خدا می‌سپارم. پیامبر فرمودند: «اعْقِلْ و تَوَکَّل‌»؛ با توکل زانوی اُشترت را ببند. چون خیلی‌ها شترشان را می‌بندند، ولی باز هم دزد می‌برد. در زمان ما هم نباید مثلاً موتورمان را دم هیئت رها نکنیم و بگوییم در پناه امام حسین علیه‌السلام است!

ما باید هم دستورات بهداشتی را رعایت کنیم و هم شفا را از خدا بخواهیم. بگوییم خدا ان‌شاءاللّه ما را حفظ کند. البته بی‌نیاز از توسل و دعا نخواهیم بود. الان خیلی‌ها از خانه‌هایشان بیرون نمی‌آیند.، امّا کرونا می‌گیرند. بالاخره خدا هست و فقط به ماسک زدن و دست شستن نیست، امّا باید دستانمان را بشوییم و ماسک بزنیم و دعا هم بکنیم. در عین حالی که دستانمان را می‌شوییم و ماسک هم می‌زنیم، باز هم خدا باید ما را حفظ کند. ما باید هم مسائل بهداشتی را رعایت کنیم، و هم شفا بخواهیم. اتفاقاً یکی از چیزهایی که شفا می‌دهد، تربت ابی‌عبداللّه است. این تربت هم شفا می‌دهد و هم امان است. یعنی آدم تربت بخورد ان‌شاءاللّه مریض نمی‌شود و کرونا نمی‌گیرد. این‌ها اعتقادات ماست. اگر سازمان بهداشت جهانی بگوید عسل برای کرونا خوب است، همه عسل می‌خرند، امّا اگر ما روی منبر بگوییم که خدا شفا را در تربت ابی‌عبداللّه قرار داده، مردم تردید می‌کنند. خدا در تربت امام حسین علیه‌السلام شفا قرار داده است و خوردن آن ان‌شاءاللّه آدم را از کرونا حفظ می‌کند. امّا در عین حال باید دستورات بهداشتی را هم رعایت کرد. این‌ها عقلانیت است. عقلانیت می‌‌گوید هم دستورات بهداشتی را رعایت کن و هم دعا کن و از خدا شفا بخواه و به اهل بیت علیهم‌السلام پناه ببر.
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/46314/C/13990604_1146314.jpg
* در صحبت‌هایتان به روضه‌ی خانگی و پختن نذری در خانه اشاره کردید. برای اینکه این حال معنوی در خانواده‌ها و این عزاداری رنگ و رونق بیشتری داشته باشد، چه توصیه‌ی اخلاقی دارید؟
* برای حال خوش بهترین کار نیت است. «الاعمال بالنیات»؛ مادری که صبح بیدار می‌شود، نیت کند و بگوید من امروز آشپز و کنیز حضرت اباعبداللّه‌الحسین علیه‌السلام هستم. می‌خواهم برای عزاداران امام حسین علیه‌السلام ناهار و شام درست کنم. همان قیمه‌‌ای که در هیئت‌ها می‌دهند. بعد همین‌جوری که دارد غذا درست می‌کند، با یک حال خوشی با وضو مثلاً زیر لب صلی‌اللّه‌علیک‌یااباعبداللّه را زمزمه کند و اشکش جاری شود. اسم امام حسین علیه‌السلام را بیاورد. یا بگوید یااباعبداللّه در این غذا برکت و شفا قرار بده. همین حال جلسه را خوش می‌کند. یا مادر، پدر قربان صدقه‌ی بچه‌هایشان بروند و بگویند شما عزاداران امام حسین علیه‌السلام هستید، قربانتان برویم، فدایتان بشویم. این بچه‌ها حالشان خوب می‌شود. این کارها فضای درونی خانه را خوش می‌کند و به‌سمت اباعبداللّه می‌برد. ان‌شااللّه امام حسین علیه‌السلام هم یک نظری می‌کند. وقتی مادر با وضو باشد، ذکر صلوات، ذکر امام حسین علیه‌السلام و قرائت زیارت عاشورا بخواند، صدای آن ذکرها در فضا می‌پیچد و غذا پخته می‌شود. این‌ها روی حال معنوی داخل خانه تأثیر می‌گذارد. همه خودشان را خدمتکار امام حسین علیه‌السلام می‌دانند.

کم کم باید به بچه‌هایمان القاء کنیم که در همین مجلس چند نفره‌ای که برای امام حسین علیه‌السلام در خانه می‌گیریم، همین چای و قندی که می‌دهد، یعنی تو خدمتکار امام حسین علیه‌السلام هستی و داری به امام حسین علیه‌السلام خدمت می‌کنی. این چایی شفا می‌دهد. این غذا تبرک است. این کارها و نیت‌ها حال معنوی را در درون خانه‌ بهبود می‌بخشد. حضرت آیت‌اللّه‌العظمی گلپایگانی رحمةاللّه‌علیه روز عاشورا برای زن و بچه‌ی خودش روضه می‌خواند که اسمش جزو روضه‌خوان‌های امام حسین علیه‌السلام ثبت شود. یعنی روز قیامت اسم ایشان هم جزو روضه‌خوان‌های امام حسین علیه‌السلام باشد. ما هم می‌توانیم برای زن و بچه‌هایمان روضه بخوانیم و به گریه کردن وادارشان کنیم. الحمدللّه همه عاشق امام حسین علیه‌السلام هستند. عشق امام حسین علیه‌السلام در دل‌های مردم ما موج می‌زند. فقط نیاز به زدن یک تلنگر است. این تلنگر را که می‌زنی، روضه‌های خانگی هم رونق پیدا می‌کند.
 
پی‌نوشت‌ها:
۱) سوره حج، آیه ۳۲ «این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانۀ تقواى دلهاست.»
۲) سوره مائده، آیه ۳۵

۰

نماهنگ جواد الأوصیاء ع

بانک فیلم زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب نمآهنگ

نماهنگ | جواد الأوصیاء

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه آخرین روز از ماه ذی‌قعده و در سالروز شهادت حضرت امام جواد علیه‌السلام نماهنگ «جواد الاوصیاء» را منتشر می‌کند.

بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم مشاهده می‌کنید:
«زندگی امام جواد علیه‌السّلام هم الگوست. امام جواد علیه‌السّلام - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت در بیست‌وپنج سالگی از دنیا رفت. ۷۷/۲/۷
«این بزرگوار نمودار و نشانه‌ی مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگیش که در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسیده است. ... با قدرت مُزَور و ریاکار خلیفه‌ی عباسی، مأمون مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب‌نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه‌ی شیوه‌های مبارزه‌ی ممکن، مبارزه کرد. ۶۰/۲/۲۵
امام جواد می‌خواست به مردم بگوید که من طرفدار اسلام و طرفدار خاندان پیغمبرم. امام علی‌بن‌موسی‌الرضا صلواةالله‌علیه و امام جواد صلواةالله‌علیه همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره‌ی مأمون کنار بزنند و موفق شدند. ۱۳۵۹/۰۷/۱۸»

 

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی