نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۱

پیشنهادهای یک معلم ِموفق برای جذب دانش آموزان

حجاب سبک زندگی اسلامی خاطرات مدرسه

پیشنهادهای یک معلم ِموفق برای جذب دانش آموزان

پیشنهادهای یک معلم ِموفق برای جذب دانش آموزان

خانم بهرامی، مربی حجاب و عفافی است که پس از رخ دادن تحول عظیم اعتقادی در شب تاسوعا چادر را به عنوان نماد عشق به اهل بیت (ع) و بخصوص حضرت زهرا _سلام الله علیه_ برای خود برگزید و همزمان با این تحول عظیم، هم چون دیگر عاشقانی که شیرینی عشق به اهل بیت (ع) را دریافته بودند، هدایت زنان و دخترانی را که در شلوغی بازار پر زرق و برق دنیا اندکی از این عشق فاصله گرفته بودند را بر عهده گرفت. در مصاحبه قبل به بخش هایی از صحبت های ایشان اشاره شد و در این نوشتار به ادامه سخنان ایشان می پردازیم.

دلیل اینکه دانش آموزان تا این حد با شما ارتباط برقرار کردن و شما را پذیرفته اند به نظر خودتان چه چیزی می تواند باشد؟

به نظر من ارتباط گرفتن با دانش آموزان و تفهیم مطالب مورد نظر نیاز به چند مهارت دارد؛ یکی از آن ها خوش اخلاقی و دانستن زبان آن ها است. شاید آن چیزی که به من کمک کرده که در کار با بچه های دبیرستان موفق باشم این بوده که زبان بچه ها را بلد بودم. من با ادبیات خود بچه ها با آن ها صحبت می کنم. اجازه می دهم که سر کلاس کمی شوخی کنند، بخندند تا کلاس خشک و خسته کننده نباشد. سعی می کنم به صورت مستقیم وارد مسائل حجاب و عفاف نشوم، در ابتدای راه از در نیاز های بچه ها وارد می شوم. در ارتباط با ویژگی ها، نیازها، حساسیت ها و معضلات و مشکلات دوران نوجوانی و جوانی با آن ها صحبت می کنم و بعد راهکارهای حل این مسائل را در اختیارشان قرار می دهم و بعد از اعتماد سازی و جلب نظر آن ها، بحث را به مسائل اعتقادی، حجاب و معنویت می رسانم. با بچه ها روراست هستم و به آن ها می گویم من اینجا هستم که با شما راجع به مسائل و مشکلاتتون صحبت کنم و هدفم این نیست که شما را با حجاب کنم، همه ما مختار هستیم و هیچ کس مجبور نیست. این صحبت ها را که با بچه ها می گویم بچه ها سوت و دست می زنند و جذب و آمادگی در آن ها بیشتر می شود.
نوجوانان در این سن یک سری نیازهای اساسی دارند که اگر تامین شود بسیار راحت می شود با آن ها ارتباط برقرار کرد و آن نیازها عبارتند از: محبت شدید، احترام شدید و حق انتخاب،که همچون اکسیری در سربه راه کردن دانش آموزان موثر است. من به این نیاز در مدارس توجه دارم و سعی می کنم به آن ها بسیار محبت کنم و با آن ها دوست بشوم و بلا استثنا در تمام مدارس شماره تلفنم را به بچه ها میدم و بچه ها بامن تماس می گیرند و راجع به مشکلاتشان با من صحبت می کنند.

تا حالا توانستید فعالیت و تاثیری خاص یا مورد نظرتان را در این حوزه انجام بدهید بطوریکه باعث قوت قلبی شما شده باشد و کارتان را محکم تر ادامه بدید؟

الحمدلله در طی این چند سال موارد بسیاری از خانم ها بودنند که رو به حجاب و عفاف آوردند. خیلی از عزیزان بودنند که به لطف اهل بیت (ع) شروع به خواندن نماز کردند، دختران زیادی که ارتباط با جنس مخالف را بعد از دریافت مفهوم عشق حقیقی رها کردند و همه این ها برای من خوشحال کننده است. اما آن چیزی که برای من انگیزه و دلگرمی برای ادامه این راه است این مسئله است که انسان ها در عشق زمینی دوست دارند که تک باشند و هیچ کسی عاشق معشوقشان نباشد ولی در عشق اهل بیت (ع) تمام محاسبات زمینی بهم می ریزد. هیچ عشقی در عالم رقیب نمی پذیرد جز عشق به ائمه (ع) که دلشان می خواهد مدام عاشقانشان بیشتر شوند و عاشقان این بزرگواران هم دوست دارند مدام بر عاشقان معشوقشان افزوده شود.
این عشق بسیار شیرین و دلچسب است. من هم یکی از این عاشقان هستم و وقتی یک نفر دیگر عاشق معشوق من حضرت زهرا (ع) و امام زمان روحی و ارواحنا فداه می شود و با این بزرگواران ارتباط می گیرد دوست دارد شبیه این بزرگواران بشود. این برای من بالاترین ارزش و قوت قلبی است. زیباترین لحظه های زندگی من همین لحظه هاست که یک دانش آموز خطاب من می گوید که خانم سعی می کنم که فلان گناه را به خاطر خدا برای همیشه ترک کنم و در این لحظات من خیلی آرامش پیدا می کنم.

چه روش هایی برای ارتباط با دانش آموزان و ایجاد انگیزه و ترغیب به حیا و عفاف را امتحان کردید و در نهایت کدامیک را انتخاب کردید و به کار می برید؟

همه افراد اصولا به دنبال آرامش، راحتی و خوشبخت شدن هستید. من هم برای دانش آموزان همین کار ها را انجام می دهم، دقت می کنم که چه چیزی به آن ها آرامش می دهد، با چه چیزهایی احساس خوشبختی می کنند و بعد سعی می کنم در راستای نیازها و احتیاجاتشان با آن ها ارتباط برقرار کنم و در راستای همان نیازها با محبت و احترام خیلی زیاد به آن ها آگاهی می دهم، نوجوان نیاز به دادن آگاهی دارد، اگر شما به بچه آگاهی بدهید مطمئن باشید خیلی اتفاقات خوبی می افتد. ما کافی است وارد حریم آدم ها نشویم و اگر بخواهیم وارد بشویم با عشق و محبت از آن ها اجازه بگیریم که ما را در حریمشان راه بدهند. وقتی محبت کنید آن ها جذب شما می شوند.
ما در آموزهای خودمان داریم که پیغمبر اکرم _سلام الله علیه_ بیشتر به مردم خوبی می کردند؛ یعنی قبل از اینکه مردم بخواهند جذب گفتار ایشان شوند جذب رفتار ایشان می شدند و من معتقدم هر که بخواهد دین را ترویج بدهد، علی الخصوصص حجاب و عشق به حضرت زهرا _سلام الله علیه_ را باید سعی کند تا جایی که می تواند خلق و خوی مناسب داشته باشد. با دوستی با مردم و به دست آوردن دل ها به راحتی می توان ایمان را به آن ها هدیه داد.
فقط کافی است دقت کنیم که چطور با آن ها حرف بزنیم. وقتی شما با نوجوان دوست می شوی و او احساس می کندکه شما دوستش دارید و می خواهید به او کمک کنید؛ به شما اعتماد می کند و برای آن هر کاری انجام می دهد. من بچه ای داشتم برای این که ثابت کند، رفتار خانواده اش اشتباه است؛ خیلی تلاش کرد. خانواده ای که درونش مشروب و بی ایمانی بود؛ بچه تلاش می کرد تا خانواده متوجه شوند. سعی کرد که خانواده این موارد را ترک کند و نماز بخوانند ولی آن ها درک نمی کردنند و در نهایت وقتی دیدند بچه تا این حد تحت فشار است؛ تغییر کردند.
برای نوجوان باید غیرمستقیم عمل کرد. مثلا در بحث جنس مخالف بچه ها خیلی حساس هستند. من در ارتباط با این موضوع سعی می کنم در ابتدا یک سری آگاهی راجع به ویژگی ها و شناخت روحیات خودشان و جنس مخالفشان به آن ها بدهم. وقتی بچه ها علت علمی این که چرا باید حجاب داشت، چرا یک خانم موقع صحبت با آقا نباید صدایش رو بلند و نازک کند، چرا وضو گرفتن خانم ها و آقایان با هم فرق دارد و دیگر مسائل را بفهمد، وقتی بچه هم سو بودن مسایل اعتقادی با مسائل علمی را متوجه می شود برایش بسیار جذاب و جالب است. وقتی با بچه ها صحبت می کنم و به آن ها می گویم که: «بچه ها امروز که شما به پدر و مادرتون دروغ می گید و اون ها رو می پیچونید، پس فردا هم یکی پیدا میشه میاد سر راهتون که شما رو می پیچونه. امروز که موهای خوشگلتون رو می ریزید بیرون و دل کسی رو می برید، فردا هم یکی پیدا میشه دل شوهر شما رو می بره، امروز که الکی الکی، همین جوری با نامحرمی صحبت می کنید، فردا هم یکی پیدا میشه که همین جوری با شوهر شما صحبت می کنه. بچه ها اگر می خواهید که خوشبخت بشید به کسی با گناهاتون ظلم نکنید تا بهتون ظلم نشه و…» این ها باعث فکر کردن در بچه ها می شود و بعد از چند جلسه بچه ها دیگر خودشان راه می افتند و در مسیر قرار می گیرند و این مسائل برایشان ملکه ذهن می شود. بعضی از بچه ها که هنوز با من ارتباط دارند، به من می گویند که خانم امکان ندارد ما بخواهیم فلان گناه را انجام بدهیم و یاد صحبت های شما نیوفتیم. ما نمی توانیم بچه ها را وادار به کاری کنیم ولی می توانیم آن ها را به فکر کردن بیندازیم و وقتی بچه به مسائل مطرح شده و راه حل های آن فکر می کند و مسیر ترسیم شده ای در پیش رویش می بیند که آینده آن کاملا مشخص است انتخاب درستی هم خواهد داشت.

از نظر مالی کار در این حوزه برای شما چگونه بوده است؟ آیا حضور در این عرصه سبب مشکلات مالی برایتان شده و با شرایطی مواجه بودید که مجبور به هزینه کردن از طرف خودتان باشید؟

من در این مسیر هیچ وقت چشم داشت مالی نداشتم و فقط خواستم به عشق آقا صاحب الزمان _روحی و ارواحنا فداه _کار کنم. استدلالم این است که هر کدام از ما که می گوییم اگر زمان هرکدام از اهل بیت (ع) بودیم کنارشان می ایستادیم و نمی گذاشتیم این قدر سختی بکشند؛ در واقع فقط مدعی هستیم. چرا که امروز آخرین فرزند حضرت زهرا (ع) امام غریب ما بسیار مظلوم هستند و من نوعی نه تنها باری از دوش ایشان بر نمی دارم بلکه خودم هم باری بر روی دوش ایشان هستم.
بارها فقط آرزویم این بوده که فقط یک لبخند روی لبان مبارک آقا امام زمان _روحی و ارواحنا فداه_ بیاورم و ایشان را خوشحال کنم و به ایشان بگویم: «آقای من در این دوره ای که بیشتر ما مادرتون رو فراموش کردیم دلم می خواد تا جایی که می تونم اطرافیانم را با مادرتون آشنا کنم و عشق به ایشان رو در زندگی هر کسی که بتونم وارد کنم. آقا جانم با این که خودم خیلی کم و ناچیزم ولی یابن الحسن دارم تمام سعیم رو می کنم تا مادرتون رو به این بچه ها معرفی کنم.»
مخصوصا این که یک بار از استاد عزیزم خانم فیاض بخش شنیدم که می فرمودنند: روایتی از حضرت رسول(س) هست که مضمونش این است که «یتیمان امت من کسانی هستند که از وجود ظاهری قائم ما امام مهدی محروم هستند.» و ایشون می فرمودند تا جایی که می توانید سعی کنید روی نوجوان کار کنید و نوجوان ها را زنده کنید تا بشود عالمی را زنده کرد. من بعد از کلام ایشون بود که در این یک سال تصمیم گرفتم که بیشتر روی نوجوان ها و جوان ها کار کنم و مقطع دبیرستانی را برای ادامه کار انتخاب کردم و فعلا بقیه کلاس هایی که برای خانم ها داشتم به دیگران واگذار کردم. و دغدغم این بود که حتی اگر یک نفر هم شده امام زمانش را پیدا کرده با من در این مسیر همراهی کند. به لطف خداوند در این مدت حلقه ای بصورت خودجوش شکل گرفت که روز به روز بزرگ تر شد و من نتایجش را دیدم که خود آقا صاحب الزمان روحی فداه یاری کردند. همین که می بینم بچه ها از آقا صاحب الزمان روحی فداه شناخت پیدا می کنند با ایشون دوست می شوند و با ایشون صحبت می کنند و به ایشان تکیه می کنند؛ این بزرگ ترین و والاترین انگیزه ای است که من را در این مسیر جلو می برد و مسئله مالی به هیچ عنوان برای من حتی جای فکر هم ندارد.

به نظر شما گره ذهنی دختران ما در مورد مسئله حجاب چه چیزی است؟

گره ذهنی بچه های ما امروزه در واقع تضادهایی که می بینند. چیزی که حتی در سریال ها و فیلم های خودمان می بینیم، این که در فیلم های ما متاسفانه خانم های چادری مظلوم، فقیر و بی چاره هستند و خانم های بد حجاب خوشتیپ، با کلاس، زیبا، پولدار و زندگی امروزی و موفقی دارند. این ها همه در ضمیر ناخودآگاه بچه های ما اثر می گذارد. من فکر می کنم ما عقاید و ارزش ها یمان را نتوانستیم با زبان شیرین و جذاب به بچه ها انتقال بدهیم. اگر می توانستیم این کار را انجام بدهیم هزاران فیلم داخلی و خارجی هم نمی توانستند تاثیری بر بچه های ما بگذارند. من موارد بسیاری در مدارس داشتم که بعد از آشنایی با اعتقادات صحیح خانوادهایشان را مجبور کردند که ماهوارها را جمع کنند.
بچه های که با خانواده هایشان قهر کردند،گریه کردند، غذا نخوردند تا خانوادهاشان نماز بخوانند. کار با نوجوان زبان شیرین می خواهد محبت می خواهد. بچه های ما اصلا معاند نیستند بارها شده که وقتی با بچه هایی صحبت کردم که در ظاهر شاید تصور بشود که اصلا مقید نیستند ولی به واقع دیده ام که این بچه ها کم اطلاع هستند و هیچ وقت یک همراه خوب الهی نداشتند که آن ها را راهنمایی کند. پس به واقع مشکل از ما بوده نه از بچه های ما.

آیا سیستم آموزشی کشور تا به حال توانسته پاسخگوی نیازهای معنوی دانش آموزان باشد؟

متأسفانه تا به حال که این طور نبوده. ما می توانستیم از سنین پایین که بچه ها هنوز ذهنشان پاک است با گذاشتن وقت و هزینه و آموزش های موثر و ریشه ای و کار آمد آن ها را برای آینده شکل بدهیم.
من قبلا تصور می کردم که امیدی به دانش آموزهای ۱۷_۱۸ ساله نیست چرا که شخصیت آن ها دیگر شکل گرفته، اما در طول مدتی که با آن ها کار کردم دیدم که به لطف خداوند اگر بچه ها آگاهی پیدا کنند و از در محبت و احترام با آن ها وارد شویم بچه ها تغییر می کنند و هنوز جای امید بسیاری هست.
به نظرم اگر آموزش پرورش بخواهد در این زمینه موثر باشد باید بر روی شناخت اهل بیت (ع) و مخصوصا بر روی شناخت آقا امام زمان (عج) کار کند. حتی واحد درسی به این امر اختصاص بدهد که با بیان داستان های زیبا، شیرین، جذاب و با همان ادبیاتی که دانش آموز دوست دارد این مفاهیم را به آن ها انتقال بدهد. ما خودمان می بایست در بچه ها دغدغه ایجاد کنیم. این که دانش آموز بداند اگر مشکل مالی، مشکل خانوادگی و هر چیزی که دغدغه اش است باید برود در خانه امام زمان علیه السلام و بداند که خداوند همه مشکلات را به دست امام عصرش حل می کند؛ آرام آرام در مسیر صحیح قرار می گیرد. بارها شده که بچه ها برای طلب حاجتشان مثلا رسیدن به پسر خاصی در خانه آقا رفتند و توانستند با آقا مانوس شوند و این ارتباط شکل گرفته و بعد از مدتی آمدند و به من گفتند که: «خانم دیگه روم نشد از آقا بخوام که به اون پسره برسم.» این اعجاز و تغییر را تنها در ارتباط برقرار کردن با خداوند و اهل البیت (ع) است که می توان دریافت.

در پایان از شما به دلیل این که وقت شریفتان را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم و از خداوند برای شما طلب توفیق و موفقیت در این مسیر را داریم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)