نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴۰۷ مطلب توسط «سرباز ولایت» ثبت شده است

۰

امر به معروف و نهی از منکر یعنی آزادی بیان

بانک فیلم امربه معروف نهی ازمنکر

امر به معروف و نهی از منکر یعنی آزادی بیان

امر به معروف و نهی از منکر یعنی آزادی بیان

استاد رحیم پور ازغدی: امر به معروف و نهی از منکر یعنی آزادی بیان، یعنی آزادی قلم،یعنی آزادی نقد..آزادی بیان و آزادی نقد جزو مصلمات دین ماست، واجب شرعی ست ،باید پای آن ایستاد.پیامبر فرمود اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه انجام نگیرد باند های فاسد بر جامعه مصلت می شوند و دعا افراد آن جامعه دیگر مستجاب نمی شود....


دانلودفیلم

۱

ملازمان حرم - شهید میثم نجفی

زندگی به سبک شهدا مدافعان حرم

ملازمان حرم - شهید میثم نجفی

ملازمان حرم - شهید میثم نجفی

میثم نجفی از جمله شهدای مدافع حرم است که در عملیات مستشاری به جمع شهدای مدافع حرم پیوست.

شهید «میثم نجفی» به علت جراحت حاصل از اصابت ترکش به سر، چند روزی در کما بود و سرانجام به خیل یاران شهیدش پیوست.

همسرش تعریف می کند هنگامی که قصد عزیمت به سوریه را داشت به او گفته است نمی خواهی فرزندت به دنیا بیاید و بعد بروید و او جواب داده است: «دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد؟»

نام دختر این شهید مدافع حرم، «حلما» به معنای صبور، از صفات حضرت زینب(س) است که ۱۷ روز بعد از شهادت میثم نجفی به دنیا آمد.

بیست و پنجمین قسمت مجموعه «ملازمان حرم» کاری از تلویزیون اینترنتی نصر، به گفت وگوی شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد با زهره نجفی همسر شهید نجفی اختصاص دارد.


دانلودفیلم

۱

ابن سیرین؛ شاگرد بزازی که مُعَبری بزرگ شد

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

ابن سیرین؛ شاگرد بزازی که مُعَبری بزرگ شد

ابن سیرین؛ شاگرد بزازی که مُعَبری بزرگ شد

آیت الله قرهی در درس اخلاق خود در رابطه با اخلاص بندگان فرمودند: «ابن‌سیرین شاگرد بزاز زیبارویی بود که زنی عاشق جمال و زیبایی او شد. آن‌ قدر شهوت بر آن زن غلبه کرده بود که هر روز می‌رفت، پارچه می‌خرید و هر بار شعله شهوت او زیادتر می‌شد. یک روز رفت، چند طاقه پارچه ‌خرید- شیطان هم حمایت و کمکش ‌کرد- گفت: من نمی‌توانم بیاورم، بده شاگردت بیاورد. خودش به منزل رفت تا خود را مهیا کند.
ابن‌سیرین آمد، درب را زد، زن ‌گفت: پارچه‌ها را داخل بیاور. همین که داخل آمد، زن درب را بست و تقاضای خود را مطرح کرد و اعلان کرد که اگر تن به خواسته من ندهی فریاد می‌زنم که این می‌خواست با من عمل منافی عفت انجام دهد.
ابن‌سیرین چه کند؟! گناه جلوی او ظاهر شده است. این‌جاست که «اجْتِنَابُ الْمَعَاصِی» معنا می‌دهد. او توکل به خدا کرد و از پروردگار عالم یاری ‌خواست و به ظاهر اعلان کرد که من می روم تا آماده شوم. به بیت‌الخلاء رفت، در آنجا از آن کثافات بر‌‌داشت – چون در قدیم چاهی نبود و آن‌ها را برای کود حیوانی بر می‌داشتند- و به سر و صورت و لباس خود مالید. وقتی بیرون ‌آمد، زن دید آن جمال زیبا به کثافات انسانی متعفن شده است، در را باز ‌کرد و گفت: برو گمشو بیرون!
ابن‌سیرین می‌توانست به دامن گناه برود و بگوید: «خدا! من دیگر چاره ای نداشتم، او می‌خواست داد بزند و بعد هم به ظاهر اظهار توبه کند، اما این کار را نکرد. اجتناب از معاصی یعنی این که جلوی او گناه آماده بود، اما او از آن دوری کرد.»
ایشان بیان داشتند آن مرد الهی و عظیم‌ الشأن، آیت‌الله العظمی ادیب فرموده بودند: «ایشان(ابن سیرین) از گناه اجتناب کرد و رفت با یک درهم یا دیناری خود را شست و تمام شد، اما در مقابل، پروردگار عالم به او چه‌ها که نداد! طوری شد که ابن‌سیرین هر‌جا می‌رفت بدون این که عطر بزند، بدنش بوی عطر می‌داد. تعبیر خواب پیدا کرد، ریاضی‌دان شد. یک شاگرد بزاز از گناه اجتناب کرد، خدا مقامی به او مرحمت کرد که همان مقام مخلصین است.»

منبع:سایت باحجاب

۲

میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس

میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس

شب، طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود. به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دخترگفت: «شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ‏ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از طرفی چون این دختر شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود، لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد، ماموران، شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید: «چرا شب به ما اطلاع ندادی و ….»
محمد باقر گفت: «شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید: چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمایی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … لذا علت را پرسید طلبه گفت: «چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفسم مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند.»
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب «میرداماد» را داد. میر برهان الدین محمدباقر استرآبادی، مشهور به «میرداماد»، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان بود و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد می کنند و از مهمترین شاگردان او می توان به ملا صدرا صاحب اسفار اشاره نمود.

منبع:سایت باحجاب

۰

شیخ رجبعلی خیاط و باز شدن چشم برزخی

علمای دین سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

شیخ رجبعلی خیاط و باز شدن چشم برزخی

شیخ رجبعلی خیاط و باز شدن چشم برزخی

مرحوم شیخ رجبعلی خیاط در دیداری که با حضرت آیه الله سید محمدهادی میلانی داشت، تحول معنوی خود را چنین بازگو نموده است: «در ایام جوانی (حدود ۲۳ سالگی) دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرامِ آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.» سپس به خداوند عرضه داشتم:
«خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن.»
آنگاه دلیرانه، همچون حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر گناه مقاومت می‌کند و از آلوده شدن دامن به گناه اجتناب می‌ورزد و به سرعت از دام خطر می‌گریزد. این کف نفس و پرهیز از گناه، موجب بصیرت و بینایی او می‌گردد. دیده برزخی او باز می‌شود و آن چه را که دیگران نمی‌دیدند و نمی‌شنیدند، می‌بیند و می‌شنود. به طوری که چون از خانه خود بیرون می‌آید، بعضی از افراد را به ‌صورت واقعی خود می‌بیند و برخی اسرار برای او کشف می‌شود.
از جناب شیخ نقل شده است که فرمود:
«روزی از چهار راه “مولوی” و از مسیر خیابان “سیروس” به چهار راه “گلوبندک” رفتم و برگشتم، فقط یک چهره آدم دیدم.»
مشروح این داستان را شیخ برای کمتر کسی بیان کرده است، گاهی به مناسبتی بدان اشاره‌ای می‌کرد و می‌فرمود: «من استاد نداشتم، ولی گفتم: خدایا! این را برای رضایت خودت ترک می‌کنم و از آن چشم می‌پوشم، تو هم مرا برای خودت درست کن.»

منبع:سایت باحجاب

۰

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

زندگی به سبک شهدا

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

داستان تحول شهید نیری از زبان خودش

شهید احمد علی نیری و شنیدن تسبیح آسمانیان و زمینیان

شهید احمد علی نیری جوانی بود که به گفته بزرگانی همچون استاد اخلاق آیت الله حق شناس توانسته بود در سن جوانی به مقامات بلندی برسد. ایشان درباره شهید نیری فرمودند: «در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟»

در بخشی از کتاب “عارفانه” که در بردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید “احمدعلی نیری” است نوشته شده است: «آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دو نماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: «این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: «تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و… اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟»

به نقل از دوستان شهید: «یک روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری رو آب کن بیار… منم راه افتادم؛ راه زیاد بود؛ کم کم صدای آب به گوش رسید. از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم. تا چشمم به رودخانه افتاد، یک دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم. بدنم شروع کرد به لرزیدن، نمی دانستم چه کار کنم. همان جا پشت درخت مخفی شدم… می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودند. همان جا خدا را صدا زدم و گفتم: «خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه می کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.»
از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود. یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند، خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» گفتم از این به بعد برای خدا گریه می کنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم و اشک می ریختم و مناجات می کردم. خیلی با توجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده می شد به اطرافم نگاه کردم. صدا از همه سنگریزه های بیابان و درخت ها و کوه می آمد!!! همه می گفتند: سبوح القدوس و رب الملائکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…

منبع:سایت باحجاب

۰

حضور شخصیت ها در راهپیمایی روز جهانی قدس

بانک تصاویر معروف نیوز

حضور شخصیت ها در راهپیمایی روز جهانی قدس

سرلشکر جعفری و خانواده در روز قدس

محمد جواد ظریف در راهپیمایی روز قدس

قالیباف در راهپیمایی روز قدس

فرمانده کل ارتش در راهپیمایی روز قدس

آیت الله آملی لاریجانی ریاست قوه قضاییه در راهپیمایی روز قدس

آقای رئیس جمهوردکترحسن روحانی در راهپیمایی روز قدس

وزیراطلاعات در راهپیمایی روز قدس

منبع:فرهنگ نیوز

۰

شب بیست و هشتم ماه رمضان 1394 مراسم رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر با نوای حاج محمود کریمی

بانک صوت

شب بیست و هشتم ماه رمضان 1394 مراسم رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر با نوای حاج محمود کریمی

از گریه های اصغر دلم به غم اسیره ( روضه )

کلیپ صوتی از گریه های اصغر دلم به غم اسیره ( روضه )

در رثای حضرت علی اصغرع

کاری از گروه استدیویی عبرات

با صدای حاج محمود کریمی

۰

لقمۀ حرام و پیامدهای آن

علمای دین بانک فیلم

لقمۀ حرام و پیامدهای آن

:کلیپ ویدئوی آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)

عنوان کلیپ : لقمۀ حرام و پیامدهای آن


دانلودفیلم

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی