نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۲

هر خجالتی حیا و هر حیایی خجالت نیست

سبک زندگی اسلامی

هر خجالتی حیا و هر حیایی خجالت نیست

هر خجالتی حیا و هر حیایی خجالت نیست

شاید تا به حال، تجربه کرده باشیم و یا دیده باشیم که کسی اهل نماز است؛ امّا در برخی از اجتماعات از خواندن نماز، شرم می‌کند و یا ممکن است کسی اهل حجاب باشد و آن را دوست داشته باشد؛ امّا در برابر دیگران از باحجاب بودن خود خجالت بکشد. همچنین ممکن است کسی اهل عفّت باشد؛ امّا در برابر دیگران از این که مثلا با جنس مخالف ارتباط ندارد خجالت می کشد. در همه این موارد نوعی از کمرویی وجود دارد، اما کم رویی که به حیای مثبت تعبیر نمی شود. بلکه حیا یعنی خودداری از انجام دادن کارهای قبیح؛ امّا اگر کسی به خاطر دیگران و در مقابل آنان آنچه را نیک است ترک کند، کم‌رویی نامیده می‌شود. کم‌رویی، یعنی شرم کردن از کار نیک.
همان گونه که تعبیر «فعل قبیح» در تعریف حیا دو شاخه داشت (انجام دادن قبیح و ترک کار نیک) تعبیر «فعل نیک» هم در تعریف کم رویی دو شاخه دارد” انجام دادن کار نیک و ترک کار قبیح”. بنابراین حیا، یعنی شرم از انجام دادن فعل قبیح و کم‌رویی، یعنی شرم از انجام دادن کار نیک. نتیجه حیا، خودداری از انجام دادن کار قبیح است و نتیجه کم‌رویی، خودداری از انجام دادن کار نیک.

تفاوت حیا با کم رویی

گاهی حیا به عنوان کم‌رویی معرّفی می‌شود و بار ضدّ ارزشی کم‌رویی بر آن حمل می‌گردد و حتّی ممکن است فرد را نسبت به رفتاری که ناشی از حیا و نه کم‌رویی است متنفّر سازد. مثلاً ممکن است به دختر جوانی که از ارتباط با جنس مخالف، خودداری می‌کند برچسب کم‌رویی زده شود، حال آن که این رفتار ناشی از حیاست، نه کم‌رویی. به نظر می‌رسد که این امر در صدر اسلام نیز وجود داشته است. با ظهور اسلام و مطرح شدن حیا برخی افراد رفتارهای حیامند دیگران را حمل بر کم‌رویی می‌کردند. روزی گروهی نزد رسول خدا آمدند و گفتند: «کم‌رویی، فلانی را فاسد کرده است.» آنان تصوّر می‌کردند رفتار او ناشی از کم‌رویی است و کم‌رویی نیز مایه فساد است. به همین جهت، از رسول خدا چاره‌جویی کردند. رسول خدا متوجّه اشتباه آنان شد و به آنان متذکّر شد که این حیاست و حیا از آموزه‌های اسلام است و بی‌حیایی، از پستی انسان است.(۱) در روایت دیگری آمده که حضرت به آنان فرمود: «حیا، کسی را فاسد نمی‌کند. اگر می‌گفتید حیا او را اصلاح کرده، درست گفته بودید.»(۲)
بنابراین، باید مرز میان این دو را تشخیص داد تا از اشتباه جلوگیری شود. برای این کار نخست باید فعل قبیح را به درستی شناخت تا کارهای نیک قبیح ارزیابی نشوند. بدین منظورباید ملاک شرع را در مورد فعل قبیح مورد توجّه قرار داد و قبیح شرعی را شناخت. همچنین باید ملاک عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبیح عرفی را نیز شناخت. البته در قبیح عرفی لازم است اموری مورد پذیرش قرار گیرند که مخالف شرع نباشند. عرف اگر مخالف شرع بود و آنچه را شرعْ قبیح دانسته بود جایز شمرد، مورد توجّه قرار نمی‌گیرد. قلمرو عرف در خارج از قلمرو شرع است و محدود به آداب اجتماعی می‌گردد. همچنین باید فعل نیک را نیز با معیار شرع و عرف به خوبی شناخت تا قبیح ارزیابی نشوند. در صورت شناخت صحیح فعل قبیح و فعل نیک تمیز حیا از کم‌رویی آسان می‌گردد و مغالطه و اشتباه‌اندازی در آن، راه پیدا نمی‌کند. در این صورت کارهایی که مطابق حیاست، کم‌رویی ارزیابی نمی‌شوند و کارهایی که مطابق کم‌رویی هستند حیا ارزیابی نمی‌گردند.

مفاهیم اصلی کم‌رویی

کم‌رویی نیز مانند حیا دارای چهار مفهوم اصلی است. این مفاهیم چهارگانه عبارت انداز: فعل نیک، شخص کم‌رو، حضور و نظارت و خودداری و بازداری.
در این نوشتار این چهار مفهوم را به طور مختصر، بررسی می‌کنیم:


۱- فعل نیک

موضوع شرم در بحث حیا، فعل قبیح بود و شخص باحیا از انجام دادن فعل قبیح خودداری می‌کرد؛ امّا در این جا موضوع کم‌رویی«فعل نیک» است که تفاوت حیا و کم‌رویی در آن نهفته است. شخص باحیا از انجام دادن فعل قبیح شرم می‌کند و لذا کارش یک ارزش محسوب می‌شود؛ امّا فرد کم‌رو از فعل نیک شرم می‌کند و لذا کارش ضدّ ارزش به شمار می‌رود. در برخی روایات از دو واژه «خیر» و «حق» استفاده شده است. شرم از (اِبراز) حق کم‌رویی است. وقتی رسول خدا از علی علیه‌السلام خواست تا یکی از فضایل خود را برای ابوبکر و عمر بیان کند، ایشان خجالت کشید و گفت: «أستحیی یا رسول اللّه؛ شرم دارم، ای رسول خدا!» رسول خدا به ایشان فرمود: «حَدِّثهُما إنَّ اللّه‌َ لایَستَحیی مِنَ الحَقِّ. به آنان بگو خداوند از آنچه حقّ است، شرم نمی‌کند.»(۳)
امام سجّاد علیه‌السلام نیز در بیان ویژگی‌های مؤمن، به کار خیر اشاره کرده و فرموده‌ است که مؤمن کار خیر را نه به خاطر ریا انجام می‌دهد و نه به خاطر کم‌رویی ترک می‌کند.(۴) همان گونه که می‌بینیم در این دو کلام حکیمانه، موضوع کم‌رویی، «فعل حق» و «فعل خیر» دانسته شده است.


۲- فرد کم رو

فرد کم‌رو به دلیل‌ویژگی‌هایی که دارد، هنگام مواجهه با «فعل نیک» از حاضران شرم می‌کند و دست می‌کشد. در کم‌رویی، صحبت از این نیست که شخص اعتقادی به درست بودن فلان عمل ندارد؛ بلکه بحث از این است که فلان کارِ درست را به خاطر دیگران، ترک می‌کند و انجام دادن آن را در جمع آنان نادرست می‌پندارد. ممکن است شخص کم‌رو در وضعیت دیگری به انجام دادن آن کار مبادرت کند؛ ولی اکنون و در حضور این جمع قادر به انجام دادن آن نیست. بنابراین علّت ترک فعل نیک بی‌اعتقادی فرد نسبت به آن نیست؛ بلکه علّت آن ناتوانی فرد در انجام دادن کارهایی است که ممکن است برخلاف خواست دیگران باشد. به همین جهت است که در روایات، از کم‌رویی به عنوان حیای ضعف یاد شده است. آنچه فرد کم‌رو را به این کار وا می‌دارد ضعف و ناتوانی اوست. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «الحیاء علی وجهین؛ فمنه ضعف ومنه قوّه وإسلام وإیمان؛ حیا بر دو گونه است: یکی حیای ضعف است و دیگری حیای قدرت و اسلام و ایمان».(۵)


۳_حضور و نظارت

قوام هر حیایی (چه مثبت و چه منفی) بسته به حضور ناظران و درک نظارت آنان توسط فرد کم‌روست. آنچه در این جا باید بدان اشاره کرد، این است که در صورتی یک حضور و نظارت به حیای منفی و کم‌رویی منجر می‌شود که میان فعل نیک و باورهای حاضران و ناظران، اختلاف وجود داشته باشد. اگر کسی بخواهد کار مثبتی انجام دهد و هیچ کس حضور نداشته باشد و یا اگر حضور دارد، موافق انجام دادن آن کار باشد، در چنین فرضی کم‌رویی شکل نمی‌گیرد. وقتی کم‌رویی شکل می‌گیرد که:
◄ اولاً: کسانی حضور داشته باشند و یا دستِ کم، تصوّر شود که وجود دارند.
◄ ثانیا: از دیدگاه آنان فعل مورد نظر، قبیح شمرده شود و یا دستِ کم، تصوّر شود که انجام دادن این کار نزد آنان قبیح است.
قبیح بودن کار نزد ناظران، فشار سنگینی را بر فرد وارد می‌سازد. این یک اصل است که حضور موافقان یک کار فضایی را ایجاد می‌کند که به تسهیل کار می‌انجامد و حضور مخالفان، سبب ایجاد مانع می‌گردد. به همین جهت کسی که اهل عبادت است، در جمع عبادت‌کنندگان به راحتی وظایف عبادی خود را انجام می‌دهد؛ امّا ممکن است برای انجام دادن همین کار در جمع افرادی که موافق آن نیستند، با مشکل روبه رو شود و یا کار، به سختی صورت پذیرد. البته صِرف سخت شدن کار برای فرد به معنای کم‌رویی وی نیست. ممکن است کسی به خاطر انجام دادن فرایض دینی، مورد تمسخر و آزار و اذیّت دیگران قرار بگیرد؛ امّا دست از کار خود نکشد. رسول خدا و علی علیه‌السلام و خدیجه علیهاالسلام در آغاز اسلام، به تنهایی در مسجد الحرام نماز می‌خواندند و همه آزارها و فشارهای روانی را تحمّل می‌کردند؛ امّا از کار خود خجالت نمی‌کشیدند. افرادی که کم‌رو نیستند، از هیچ سرزنشی نمی‌ترسند(۶) و به خاطر هیچ نکوهشی، دست از کار درست خویش نمی‌کشند. بنا بر این، صِرف وجود مخالفت و حضور مخالفان ، موجب کم‌رویی نمی‌شود. آنچه این حضور را به عاملی برای کم‌رویی تبدیل می‌کند ضعف و ناتوانی فرد در تحمّل فشار روانی حاضران و مخالفت‌های آنان است. وقتی یک انسان ضعیف النفس در برابر دیدگان سرزنشگر مخالفان قرار گیرد و توان مقاومت در برابر آن را نداشته باشد، کم‌رویی به وجود می‌آید و فرد را از انجام دادن کار، باز می‌دارد.


۴_باز داری و خودداری

وقتی عوامل سه گانه یادشده پدید آمدند، پدیده بازدارندگی به وجود می‌آید. اگر انسانی که ضعف شخصیت دارد بخواهد کار مثبتی انجام دهد، ولی فرد یا افرادی حضور داشته باشند که آن کار را نپسندند و او را بر این کارْ سرزنش کنند، و یا اگر خود فرد، انجام دادن فلان کار درست را نزد آنان قبیح بداند، در چنین فضایی انصراف از انجام دادن کار و خودداری از آن به وجود می‌آید. در بحث حیا مسئله‌ای به نام «مهار کردن نفس» وجود دارد؛ ولی در این جا چنین تعبیری صحیح نیست. در کم‌رویی حضور دیگران سبب مهار شدن نفس نمی‌شود؛ بلکه عاملی برای آزادی نفس امّاره می‌گردد. در کم‌رویی بازدارندگی هست؛ امّا کنترل نفس نیست. مثلاً کسی که می‌خواهد نماز بخواند، ولی به دلیل خجالت کشیدن از دیگران، آن را ترک می‌کند آیا با این کار نفس خود را مهار کرده است و یا به کمک نفس امّاره آمده و از بروز یک کار شایسته، جلوگیری کرده است؟! و یا کسی که اهل حجاب است، ولی از رعایت حجاب در جمع برخی افراد، خودداری می‌کند،آیا نفس خود را کنترل کرده است؟ کسی که اهل فلان کار خلاف نیست، ولی در جمعی قرار گرفته که به خاطر حضور آنان، حس می‌کند نمی‌تواند از انجام دادن آن خودداری کند، آیا نفس خود را مدیریت کرده است؟ یا این که چون نتوانسته آن را مدیریت کند، مجبور است تن به کاری دهد که موافق آن نیست؟پس می توان نتیجه گرفت که هر کرویی تعبیر به حیا نمی شود و حیا کردن فرد در انجام امور مختلف ، کم رویی و خجالت نیست.

◄ منبع:
پژوهشی در فرهنگ حیا_عباس پسندیده

◄ پی نوشت:
۱_«جاء قوم إلی نبی اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله بصاحبهم فقالوا: یا نبی اللّه! إنّ صاحبنا هذا قد أفسده الحیاء ! فقال النبی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: إنّ الحیاء من شرایع الاسلام وإنّ البذاء من لؤم المرء؛ گروهی همراه با کسی خدمت پیامبر رسیده و گفتند: ای پیامبر خدا ! حیا ، این همراه ما را فاسد کرده است! پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود : حیا از آیین اسلام است و بی‌حیایی از پستی فرد است». (المعجم الکبیر، ج۱۰، ص ۲۱۴، ح ۱۰۵۰۶؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۳۲۹)
۲_ «قالوا: یا رسول اللّه! إن حارثه بن النعمان أفسده الحیاء! فقال رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: لایفسد الحیاء ولکن لو قلتم أصلحه الحیاء لصدقتم؛ گفتند: ای رسول خدا! حیا حارثه بن نعمان را تباه کرده! رسول خدا فرمود: حیا، تباه نمی‌سازد؛ و اگر می‌گفتید حیا او را اصلاح کرده، هر آینه راست گفته بودید». (مکارم الأخلاق، ابن ابی الدنیا، ص ۳۶ ، ح ۷۸ ؛ کنزالعمّال ، ج ۳ ، ص ۱۲۷ ، ح ۵۷۹۹)
۳_ مناقب علیّ ، ابن مغازلی ، ص ۹۵ ، ح ۱۳۹ ؛ العمده ، ابن بطریق ، ص ۳۷۵ ؛ بحار الأنوار ، ج ۳۹ ، ص ۱۱۸
۴_ «المؤمن … لایعمل شیئا من الخیر ریاءً ولایترکه حیاءً» . (الکافی ، ج ۲ ، ص ۲۳۱ ؛ الأمالی ، صدوق ، ص ۵۸۲ ؛ تحف العقول ، ص ۲۸۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۷۰)
۵_(تحف العقول ، ص ۴۱۸)
۶_«وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَهَ لاَلـءِمٍ ؛ و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‌ترسند» . (مائده : آیه ۵۴)

۰

خانومی شماره میدی ؟

قرآن وحدیث

خانومی شماره میدی ؟

خانومی شماره میدی ؟

پســـر : می شـــه شمـــاره بدی؟؟
دختــــر : ۱۷ _ ۳۲ ….
پســر :این چـــه نوع شمـــــاره ایه دیگه!!!¿¡¡
دختـر:قــــرآن ســـوره ۱۷ آیه ۳۲ :
وَلَا تَقْــــرَبُــــوا الـــــــزِّنَا …
به زنــــا نزدیکــــ نشــــوید …

منبع:من انقلابی ام

۱

هر که ایران را دوست دارد

معروف نیوز رهبری انقلاب

هر که ایران را دوست دارد

هر که ایران را دوست دارد

روز جمعه هفتم اسفندماه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با حضور در حسینیه امام خمینی رحمه‌الله رأی خود را برای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره انتخابات خبرگان رهبری در صندوق ۱۱۰ انداختند و فرمودند: «همه شرکت کنند در انتخابات؛ همه، هر کسی که ایران را دوست دارد، هر کسی که جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کسی که شکوه و عزّت و عظمت ملّی را دوست دارد، در این انتخابات شرکت کند.»
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نماهنگ «هر که ایران را دوست دارد» را با استفاده از تصاویر رأی دادن رهبر انقلاب در حضور خبرنگاران منتشر می‌کند.

۰

انگار سالهاست که با اسلام آشنایم

حجاب سبک زندگی اسلامی

انگار سالهاست که با اسلام آشنایم

انگار سالهاست که با اسلام آشنایم

به گزارش با حجاب به نقل از رهیافته، درمورد برخی از آدمها نوشتن آن قدرها هم ساده نیست، آدمهایی که احساس می کنی، جنس روحشان متعلق به این زمین مادی نیست. درست مثل «اکاترین مارازوا». او متولد روسیه است، ۲۰ سال دارد ولی ۶ سال از عمر مسلمانی اش می گذرد.

خودش می گوید : «انگار سالهاست که با اسلام آشنایم. این دین آن قدرزیبا و دوست داشتنی است که دلم نمی خواهد لحظه ای از آن غافل بمانم.»
کاترین نگاه لطیفی به اسلام و البته اعتقاد راسخی به ائمه(ع)، به خصوص حضرت ابوالفضل(ع)دارد. آن قدر ساده و بی تکلف صحبت می کند، که دوست داری ساعتها پای حرفهایش بنشینی.
او در این گفت وگو از خودش و گمشده واقعی اش اسلام می گوید و عقیده دارد این دین آسمانی، گمشده همه انسانهای ره گم کرده جهان است، اما کاترین چطور مسلمان شده و پیش از این چه دینی داشته است؟! او در این مورد می گوید: «سالهای خیلی دور که هنوز روسیه یا همان شوروی سابق کمونیستی بود، مردم اجازه نداشتند آیین خاصی را دنبال کنند؛ ولی همه اجداد من مسیحی بودند و به طور پنهانی از دین مسیحیت پیروی می کردند، تا این که کمونیست از هم پاشیده شد و مردم توانستند آزادانه درمورد دین مسیحیت و یا سایر ادیان برنامه های تبلیغی داشته باشند.

اما در میان این ادیان اسلام دیده نمی شد. من ۱۲ساله بودم که بهایران آمدم، چون پدرم کارهای تجارت و بازرگانی را دنبال می کرد، ۲ سال درسفارت روسیه درایران ساکن شدیم، در این مدت به زبان فارسی تسلط پیدا کردم و در مدارس سفارت ادامه تحصیل دادم، تا این که از سفارت بیرون آمدیم و درکنار مردم تهران در یکی از مناطق این شهر بزرگ ساکن شدیم و همه چیز از یک خواب شروع شد و من توجهم به آیین اسلام جلب شد.» در خواب اتفاقات زیادی رخ داد که بی اختیار کلماتی را تکرار کردم.

در همین شرایط از خواب پریدم و در همان حالت بیداری آن کلمات را تکرار می کردم، حتی برای مادرم آن کلمات را تکرار کردم، او هم نمی دانست چه مفهومی دارد. بعد از چند روز شروع کردم به تحقیق در مورد آن تا ببینم چه مفهومی دارد؟ تا این که متوجه شدم آن کلمات عربی شهادتین اسلام بوده اند. قبل از هرچیز رفتم سراغ کشیش و در مورد اسلام از او پرسیدم. در باب ۱۸ انجیل نوشته شده بود که : « بعد ازمن کسی خواهد آمد که دین کاملتری از مسیحیت دارد و پیروان من درمسیحیت بهاو گرایش پیدا خواهند کرد.» بعد به سراغ برخی از علمای اسلامی رفتم و سرانجام در ۱۴سالگی مسلمان شدم و از این بابت بسیار خوشحالم و خدا را شکر می کنم.»

می پرسم وقتی به دین اسلام گرایش پیدا کرد، با توجه به این که در خانواده ای مسیحی زندگی می کرد، آیا آنها مخالفتی با آیین تازه ات نداشتند؟! او در این رابطه می گوید: «نه، پدر و مادر و برادرم خیلی روشنفکر هستند و با این که چندسالی است من مسلمانم، همیشه به اسلام احترام می گذارند. من آزادانه اسلام را تا امروز دنبال کرده ام و سعی داشتم خیلی مورد تعجب دیگران نباشم. چون قبل از مسلمان شدن عقیده داشتم بدن زن بایدپوشیده باشد و فقط روسری نداشتم که پس از تشرف به اسلام از حجاب هم استفاده کردم.»

از آنجا که کاترین با یک مرد مسلمان ایرانی ازدواج کرده، می پرسم خانواده همسرش چقدر در آشنایی دادن او با اسلام همراهش بوده اند که با تأکید می گوید: «خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنید، همراهم بوده اند .

او می گوید: ۴ سال است که ازدواج کرده ام و آنها دراین زمینه اطلاعات خوبی به من داده اند. هر چند کتابهای همسرم که علاقه زیادی به شهید مطهری دارد، در دسترسم بود ولی باز از طریق برخی افراد عالم بر دین اسلام به جواب بسیاری از سوالهایم رسیدم. حتی ایام سال نو در اولین سال زندگی مشترکمان به شلمچه رفتیم. در این منطقه ایستگاههایی بود که فیلمهایی را از شهید چمران و دکتر شریعتی پخش می کردند و عرفان و عقیده زلال آنها به اسلام، من را در این دین استوارتر کرد. ناگفته نماند، وقتی در روسیه بودم، در کتابخانه مدرسه مان کتاب خیلی سختی بود با عنوان یک شخصیت اسطوره ای به نام ابوالفضل که بعدها فهمیدم ایشان از بزرگان دین اسلام است. این تنها کتابی بود که در خصوص یک مسلمان در روسیه دیدم و البته لغات سختی داشت و حتی آموختن لغات آن جایزه داشت. مرور این کتاب و زندگی حضرت ابوالفضل (ع) توجهم را به اسلام بیشتر جلب می کرد.»

می پرسم چه ویژگیهایی را در شخصیت ایشان دیدی، می گوید: «ویژگی های زیبایی در شخصیت ایشان هست؛ مثل جوانمردی، ایثار، گذشت و وفاداری.

وقتی درمورد اسلام تحقیق می کردم، دیدم همه پیامبران می گفتند آخرین پیامبر، پیامبر گفت: امامان معصوم(ع) و امامان معصوم(ع) می گفتند امام حسین(ع) و امام حسین(ع) می گفت حضرت عباس(ع). پس حتماً سری در شخصیت ایشان است کهبرای ما ناشناخته مانده و به همین دلیل این همه عزت نصیب ایشان شده است.»آیا کاترین تا به حال به ایشان متوسل شده است؟! او در این مورد می گوید: « بله، بارها وقتی مشکلی داشته ام به ایشان متوسل شده ام و همیشه مشکلم حل شده است ایشان نماد بزرگواری و کرامت است و شخصیت حضرت عباس(ع) را همیشه ستایش می کنم.»

می پرسم ۶ سال از عمر مسلمانی ات می گذرد، حالاچه احساسی به اسلام داری؟!می گوید: «اسلام یک دین کامل است و درسهای انسان سازی بسیاری در آن ارائه شده است. مثلا اسلام برای زنان حرمت ویژه ای قایل شده که در سایر ادیان به چشم نمی آید. اسلام آمده تا به تکامل انسانها کمک کند و آنها را به تعالی برساند. نه این که قید و بند تازه ای برای انسانها باشد.
بسیاری از مسائل علمی که حالا دانشمندان ما به آن رسیده اند، ۱۴۰۰ سال قبل در اسلام مطرح شده و این دین آسمانی یک دین جهانی و به روز است. در حالی که در انجیل و مسیحیت هم تحریفاتی وارد شده، ولی قرآن کتاب آسمانی مسلمانان همچنان دست نخورده باقی مانده است.»

کاترین به قرآن اشاره می کند. می پرسم آیا آنچه به عنوان یک مسلمان می خواسته، در قرآن موجود است؟ می گوید: «بله، قرآن پاسخ همه سوالها رادربردارد. صحبت مستقیم خداوند با بنده اش. خیلی پیش آمده، از قرآن سوال کرده ام و به آن مراجعه کرده ام و به جواب رسیده ام. مثلا یکبار این سوال برایم پیش آمد که چرا خدا نخواسته هر کس در دین خودش باقی بماند؟چرااسلام؟ و قرآن را باز کردم. سوره آن یادم نیست ولی مضمون آیه یادم هست که اشاره می کرد به این که انسان باید در هرشرایطی به فکر رشد و تعالی باشد و فقط به عنوان یک موجود راکد در یک نقطه نماند، در حالی که اسلام آمده تاهمه ادیان را تکمیل کند. پس این دین بهترین دین خداست.»

می پرسم اگر بخواهی از احساس قلبی ات راجع به اسلام صحبت کنی، چه می گویی؟! او با حسی سرشار از لطافت و صداقت، می گوید: « همان طور که دین اسلام به همه احترام می گذارد، ما هم به آن احترام بگذاریم و از آن چیزی زیاد و کم نکنیم. قدرمسلمانی مان را بدانیم و ارزش تلاش و زحمت پیامبراسلام(ص) را در انتشار این دین آسمانی درک کنیم و از این که خداوند ما را به این آیین رهنمون شده، سپاسگزار باشیم.»

کاترین آن قدر شیرین از اسلام حرف می زند که دوست ندارم این گفت و گو تمام شود، ولی زمان می گذرد. از او می خواهم برای حرفهای پایانی هر چه دوست دارد بگوید و او از آرزوهایش می گوید: «آرزودارم به زیارت خانه خدا بروم و زیارت امام حسین(ع)، دوست دارم این دو سرزمین مقدس را ببینم، امیدوارم این آرزوها برای دیگران هم محقق شود و من هم بی نصیب نمانم.»

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی