نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۰

داستان عجیب مسلمان شدن بانوی مسیحی و حمل جنازه ربا خوار

سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان

داستان عجیب مسلمان شدن بانوی مسیحی و حمل جنازه ربا خوار

داستان عجیب مسلمان شدن بانوی مسیحی و حمل جنازه ربا خوار

در ادامه داستان جوان مسلمانی را خواهید خواند که بخاطر عشق و علاقه به دختری مسیحی مرتد شده و مسیحی می شود. اما بعد از فروکش کردن شعله های عشق پشیمان شده و به برکت گریه بر اباعبدالله الحسین (علیه السلام) همسرش هم مسلمان می شود و...
و همچنین خواهید خواند عاقبت بد جنازه مرد رباخوار را...
مرحوم حاج میرزا حسین نوری از حاج میرزا خلیل طهرانی از یکی از شاگردان مرحوم آیت الله وحید بهبهانی چنین نقل می‏کند:
روزی در صحن شریف حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) پای درس مرحوم آیت الله بهبهانی نشسته بودیم، ناگاه مرد زائر غریبی که لباس اهل آذربایجان را به تن داشت، سراغ آیت الله بهبهانی آمد و سلام کرد و دست ایشان را بوسید و سپس کیسه‏ای که در آن مقدار زیادی از زیور آلات زنانه بود به ایشان داد و گفت: به هر صورت که می‏دانید، مصرف نمایید
آیت الله وحید بهبهانی از ایشان سؤال کردند: این‏ها چیست و کجا بوده؟ آن مرد حکایت عجیبی را درباره این جواهرات برای ایشان نقل کرد آن حکایت چنین است:
من اهل شیروان (یا دربند یا، جایی نزدیک آنجا) هستم چندین سال پیش برای تجارت به بعضی از بلاد روسیه (روسیه قدیم) سفر کردم مال زیادی هم داشتم روزی به دختری زیبا برخورد کردم که دلم را برد و به خاطر او آرامشم را از دست دادم، کم کم اختیار از دستم خارج شد به سراغ خانواده آن دختر رفتم. خانواده او از سرشناسان و اشراف نصاری بودند اما، به هر حال از دختر آنها خواستگاری کردم، جواب آنها این بود که از نظر ما، تو عیبی نداری جز آنکه هم مذهب ما نیستی، اگر حاضر باشی مسیحی شوی دخترمان را به عقد تو در خواهیم آورد. ناراحت و غمزده از منزل آنها بیرون آمدم، چون برای من شرطی گذاشته بودند که نمی‏توانستم به آن عمل کنم.
هر چه می‏گذشت، عشق و محبت من به آن دختر بیشتر می‏شد به گونه‏ای که از کار و زندگی باز مانده بودم، چون دیدم کارم به آشفتگی کشیده شده و راهی جز بهم ریختگی زندگی و هلاکت ندارم، راه دو روئی و نفاق و اظهار شرک را در پیش گرفتم، تصمیم گرفتم این کار زشت را انجام دهم. به سراغ آنها رفتم و به ظاهر از اسلام اظهار برائت کردم و رسماً، مسیحی شدم آنها هم دختر خود را به عقد من در آوردند.
مدتی گذشت آتش محبت و عشق من فرو کش کرد و بر کار مذموم خود که می‏دانستم سرانجامی جز آتش جهنم ندارد، سخت پشیمان شدم دائماً خود را بر این کار ملامت می‏کردم و در اندیشه عالم پس از مرگ بودم، نه راهی برای بازگشت به وطن خود داشتم و نه اقامت در آنجا و عمل به آئین مسیحیت برایم آسان بود تکالیف دینی اسلام را کنار گذاشته‏ام بودم دائماً مصائب آن حضرت را بیاد می‏آوردم و گریه می‏کردم همسرم خیلی شگفت زده بود، چون علت گریه‏ های مرا نمی‏دانست، از علت این گریه‏ ها می‏پرسید اما، نمی‏توانستم به او جوابی بدهم‏
سرانجام روزی با توکل به خدا، تصمیم گرفتم حقیقت را برای او بیان کنم به او گفتم: من به مذهبم اسلام، همچنان پای بندم و تنها برای وصال تو، تظاهر به نصرانیت کردم و علت گریه ‏هایم را به او گفتم: وقتی همسرم نام امام حسین (علیه السلام) را شنید بر قلب او نورانیتی ظاهر شد، گویا نام شریف امام حسین (علیه السلام) شیاطین را سوزاند او بلافاصله، اسلام را پذیرفت و مسلمان شد و در گریه بر امام حسین (علیه السلام) با من همراهی می‏کرد و سیرت او هم مانند صورتش، دل آرا و باطنش مثل ظاهرش پاک گردید
روزی به او گفتم: بیا و وسائلمان را جمع کنیم و مخفیانه به کربلا برویم تا به آسانی بتوانیم به تکالیف دینی خود (اسلام) عمل کنیم و در آنجا ساکن شویم او پیشنهاد مرا پسندید، قرار شد به کربلا بیائیم، با هم به کربلا آمدیم و مجاور حرم شریف اباعبدالله (علیه السلام) شدیم اما چیزی نگذشت که همسرم به بیماری شدیدی مبتلا شد و از دنیا رفت، خانواده از مرگ فرزندشان آگاه شدند و آمدند او را بردند و به شیوه نصاری تجهیز و او را طبق آئین خود با همه زیور آلاتش در قبرستان نصاری دفن کردند.
غم فراق او خیلی مرا افسرده کرده بود تمام وجودم از غم او آغشته بود، تصمیم گرفتم جنازه او را از قبر در آورم در پاک‏ترین شهر مسلمانان دفن کنم، نیمه‏ های شب به قبرستان نصاری رفتم قبر همسرم را شکافتم اما در قبر او مردی ریش تراشیده و با شاربهای بلند دیدم خیلی برایم عجیب بود، این کیست که در قبر همسرم دفن شده؟! در فکر بودم که بدن همسرم چه شده است؟ در همان حال خواب بر چشمانم غلبه کرد در عالم رویا به من گفتند: دل پاک دار و ناراحت مباش فرشتگان خدا جسد همسرت را به کربلا بردند و در صحن شریف اباعبدالله (علیه السلام) پائین پا، نزدیک مناره بلند سبز رنگ، دفن کردند فرشتگان، زحمت انتقال جنازه او را از تو برداشتند.
خوشحال و شادمان از خواب بیدار شدم و فوراً تصمیم گرفتم به کربلا برگردم خدای متعال به من توفیق عنایت فرمود که بار دیگر به زیارت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بیایم محل قبر را در صحن مطهر پیدا کردم و سراغ مسئولین صحن مبارک رفتم و پرسیدم چه کسی اینجا دفن شده است؟ گفتند: یکی از مأموران مالیات حکومت را در اینجا دفن کرده‏اند خواب خود را برای آنها گفتم آنها قبر را شکافتند داخل قبر شدم و همانطور که در خواب به من گفته بودند جنازه همسرم را در آنجا دیدم، زیور آلات او را از او جدا کردم و این همان زیور آلات است که به شما می‏دهم‏
آیت الله وحید بهبهانی زیور آلات را قبول کردند و آن‏ها را صرف فقرای آن بلاد نمودند.
عبرت‏ها

از بعضی از روایات چنین بر می‏ آید که یکی از نشانه‏ های مؤمنین است که با شنیدن نام امام حسین (علیه السلام) گریان می‏شوند. این ویژگی در این بانوی نصرانی در این جریان نمایان شد آیا اگر این گونه روایات را در کنار این جریان بگذاریم، نمی‏توانیم نتیجه بگیریم که همه زمینه ‏های یک ایمان قوی در درون این بانو، فراهم بوده اما چون سنت الهی این است که بدون ایمان رسمی به دین اسلام کسی به نجات نرسد حکمت الهی اقتضاء کرده که زمینه ایمان رسمی نیز برای او فراهم شود و از دنیا برود اما، نباید احتمال زمینه ‏های برعکس آن را در خود جدی بگیریم، بی‏ گمان، اگر کسی، به نام، مسلمان و شیعه باشد اما صفات درون او زمینه‏ های کفر باشند حکمت خدا اقتضاء دارد که زمینه ‏های کفر رسمی را نیز برای او فراهم کند ترس از سوء عاقبت چیزی جز جدی گرفتن این احتمالات خطرناک نیست.


منبع:
کتاب اسرار حسن عاقبت و سوء عاقبت (جلد دوم)/ میرزا حسن ابوترابی‏

منبع:سایت گناه شناسی

۱

‌آیا ارسال یک عکس مستهجن در تلگرام به دوست خود که هیچ شکایتی ندارد جرم محسوب میشود؟

دانستنی های حقوقی وقضایی

‌آیا ارسال یک عکس مستهجن در تلگرام به دوست خود که هیچ شکایتی ندارد جرم محسوب میشود؟

دانستنی های حقوقی؛

آیا ارسال یک عکس مستهجن در تلگرام به دوست خود که هیچ شکایتی ندارد جرم محسوب میشود؟

فردى که اقدام به ارسال این محتویات از جمله عکس ، فیلم ، صوت و ... مستهجن می کند، گاهی برای دوست خود ارسال می کند و گاهی در گروه منتشر میکند.

اما باید گفت در هر دو صورت طبق قانون جرایم رایانه ای، عمل فوق جرم است اما مجازات متفاوتی دارد.

اگر به دوست خود یا در گروهی که کمتر از ١٠ نفر است ارسال کنید به جزای نقدی محکوم می شوید.

اگر به ١٠ نفر یا بیشتر ارسال کنید به حبس یا جزای نقدی یا هر دوی آنها محکوم خواهد شد. یعنی هم حبس و هم جزای نقدی.

توجه کنید که لازم نیست کسی از فرد ارسال کننده شکایت کند بلکه این جرم، جرم غیر قابل گذشت است و در صورت مشاهده توسط مقام های قضایی و انتظامی، متهم قابل تعقیب است.

مطابق ماده 742 قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات(ماده 14 قانون جرائم رایانه ای)

محمدجوادنیک نژادنیاکی (وکیل ومشاورحقوقی)

۰

یاد وخاطره ارتباط ناسالم وپیامدهای منفی آن بعداز ازدواج

پرسش وپاسخ

یاد وخاطره ارتباط ناسالم وپیامدهای منفی آن بعداز ازدواج

یاد وخاطره ارتباط ناسالم وپیامدهای منفی آن بعداز ازدواج

سوال- برای کسانی که قبلاً با افرادی رابطه داشته اند و الان هنوز یاد و خاطره آنها در ذهنشان است و اکنون ازدواج کرده اند ، راه کارهایی بفرمایید .
💠 اولا به پیامدهای منفی این فکر توجه داشته باشید . این فکر ، کم کم روی زندگی شما اثر می گذارد. محبت شما رانسبت به همسرتان کم می شود و به زندگی شما لطمه وارد می کند . گذشته از این فکرها و یادها ، ممکن است انسان را وسوسه کند که برود و رابطه برقرارکند و این چیز خطرناکی است . زمینه ملاقاتها را ، با آن شخص از بین ببرید .یک موقع دیدار است ، مثلا طرف را در تلویزیون می بینید ، مثلا عاشق فوتبالیست یا مجری شده اید ، زمینه همه این ها باید از بین برود . به فردی که گفتند عاشق یک فوتبالیستی شده ام ، توصیه کردم همه عکس های فوتبالیست ها را جمع کند و تا شش ماه فوتبال نبیند.حتی ایشان را هم ، در تلویزیون نبینند . اگر اثری از او دارید باید از بین ببرید . حتی اگر کتاب است آنرا به کتابخانه هدیه کنید .اگر خاطراتی دارید ، آنرا پاک کنید.شما باید فراموش کنید . معلوم نیست ما فرصتی داشته باشیم .حالا اگر شما در دفتر خاطراتتان یادداشتی دارید ، آنرا پاک کنید.احتمال بدهید هر لحظه ممکن است ، دفتر خاطراتتان دست همسرتان بیفتد.خیلی ما این جوری داشتیم که متاسفانه دختر خانم ، به دروغ و تخیلی ، خاطراتی را درباره دوست پسر خود نوشته اند ، بخاطر اینکه از دوستانشان کم نیاورند . بعد یادشان رفته و بعد یک روز همسرشان آنرا پیدا می کند و زندگیشان خراب میشود . هرچه دختر خانم بگوید این تخیلی است ، آقا باور نمی کند.رابطه عاطفی با همسرتان را بیشتر کنید.چالش داشته باشید .یعنی مقابله با فکر طرف.انسان قوی است ، می تواند جلوی فکرش را بگیرد.شما می توانید با شماره معکوس ۱۰۰ چالش داشته باشید تا میخواهید بطرف آن فکر بروید ، از ۹۹ معکوس بشمارید ، ذهنتان را درگیر می کنید ، فکر نمی آید.یا جمع اعداد دو رقمی و هنگام مطالعه تا فکر طرف به مغزتان می آید ، یکی از حروف کلمه های کتاب را بشمارید یا می توانید یک کش و یک پول را بهم وصل کنید و به مچ خود ببیندید.هروقت فکر این طرف ، به ذهن شما می آید، این کش را از روی مچ بکشید و یک شوکی به شما وارد میشود.با فکرشان چالش داشته باشید.به ائمه معصومین توسل داشته باشید.بخصوص حضرت معصومه (س) که در این مورد مجرب است . از قرآن استمداد بجویید و قرآن بخوانید.سوره طه ، یس و چهارقل بخوانید و آیه الکرسی که چقدر تاکید شده ، ذکر لاالله الاالله و اعوذبالله من الشیطان الرجیم ، از این ذکر ها استفاده کنید.و بدانید این ذکرها ذهن را پاک میکند . ذهن ما ظرف است.اگر با افکار مثبت پرشد ، جایی برای افکار منفی باقی نمی ماند.نذر کنید . نذر صلوات چهارده هزار صلوات برای آقا امام زمان . این خیلی مجرب است .اگر این نسخه ای که به شما میدهم عمل کنید ، پنج هفته دیگر ، شما یادتان میرود و این تضمینی است . البته ۸۰ درصد را فراموش می کنید و معظل باقی میماند ولی درصدی که میماند ، خیلی مهم نیست و دیر به دیر به یادشان می افتید .
استاد دهنوی-برنامه گلبرگ ۸۸/۲/۳

منبع:جبهه سایبری امیرالمومنین ع

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)