جستجو
بایگانی
- آذر ۱۴۰۳ (۶)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2408)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
نخستین زندان مدرن ایران/موزه عبرت
نخستین زندان مدرن ایران/موزه عبرت
به گزارش فرهنگ نیوز؛ نخستین زندان مدرن ایران؛ ساختمانی در منطقه تاریخی باغ ملی تهران است که در زمان حکومت پهلوی به اولین زندان تخصصی زنان شهرت داشت. بعدها از سوی سازمان های مختلف امنیتی و انتظامی خصوصاً ساواک و کمیته مشترک ضدخرابکاری جهت بازداشت و شکنجه زندانیان اسلام خواه و آزادی طلب مورد استفاده قرار میگرفت و سرانجام در تاریخ هشتم بهمن ماه 1382 به عنوان «موزه عبرت ایران» نامگذاری شد.
موزه ای که باید از آن «عبرت» گرفت + تصاویر
موزه عبرت یا همان شکنجهگاه ساواک، در زمان شاه پذیرای 10 هزار مبارز در طول 7 سال فعالیت خود بود. 1000 نفر از آنان زنان و دختران عمدتا جوان بودند که تن به شکنجه بازجوها سپردند. نام 118 نفر از این زنان با عکس در راهرو زندان درج شده است.
موزه ای که باید از آن «عبرت» گرفت + تصاویر
آویزان کردن صلیبی، دستبند قپانی، وصل کردن جریان برق، نمک پاشیدن روی زخم، سوزاندن نقاط حساس بدن با فندک و شعله شمع، قفس هیتردار، آزار دادن بچههای شیرخواره برای گرفتن اقرار از مادر و پدر و آویزان کردن از سقف؛ از متداولترین شیوه ها و ابزار شکنجه مأموران آن دوران بوده است.
موزه ای که باید از آن «عبرت» گرفت + تصاویر
موزه عبرت ایران، با استفاده از کلیه اسناد و مدارک موجود و با بهرهمندی از وجود مجربترین هنرمندان متعهد ایرانی و با حفظ و بازسازی فضای آن زمان سعی در به تصویر کشیدن جنایات رژیم پهلوی و معرفی آن به نسل جوان و فراهم آوردن زمینههای پژوهشی برای محققین و اندیشمندان داخلی و خارجی نموده است.
اتاقی به نام فوتبال
یکی از اتاق های شکنجه کمیته مشترک ضد خرابکاری «اتاق فوتبال» نام داشت. در این اتاق، ابتدا دست های مبارز را به صورت قپانی از پشت می بستند، سپس پنج یا شش نفر بازجو دور تا دور او دایره وار می ایستادند و مبارز را شبیه توپ فوتبال، با ضربات سهمگین لگد به اصطلاح به یکدیگر پاس می دادند. بازجوها در این شیوه شکنجه، بیشتر از کفش های نوک تیز فلزی استفاده می کردند. «اتاق فوتبال» از شیوه های شکنجه ابداعی ساواک به شمار می رود.
شایان ذکر است؛ از چهره های معروفی که در این مکان زندانی بوده اند می توان به حضرت آیت الله خامنه ای، سید محمدقاضی طباطبایی، شهیدان محمد علی رجایی، محمد جواد باهنر، سید محمد بهشتی، علی شریعتی و مرحوم آیت الله علی اکبر هاشمی رفسجانی اشاره کرد.
شرکت درنظر سنجی سایت احیاگرمعروف
شرکت درنظر سنجی سایت احیاگرمعروف
سلام
مدیرسایت احیاگر معروف هستم
از حضورگرمتون وحمایت های تمام دوستان وکاربران عزیزی که توی این دوسالی که شروع به کار کردیم از سایت احیاگرمعروف بازدید کردند وکم وکاستی های ما رو درقالب پیام ونظر به ما رسوندن خیلی تشکر وقدردانی می کنم
خیلی خوشحالم که تونستم یک محیط باصفا وگرم با مطالبی که درسایت قرار میدم بوجود بیارم
یه زحمت هم دارم برای شما عزیزی که از سایت احیاگرمعروف بازدید می کنید درانتهای قالب سمت چپ یک نظرسنجی برای سایت وجود داره اگه دوست داشتی اونجا هم نظرت رو تیک بزن
خیلی زحمت دادم انشاالله با مطالب خوبی که براتون توی سایت قرار میدم جبران بکنم
یا حق
عبد صالح | انقلاب قرآن
عبد صالح | انقلاب قرآن
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پنجمین قسمت از مجموعه چندرسانهای عبدصالح، خاطرهای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی رحمهالله در سال ۱۳۵۷ به کشور و ماجرایی دربارهی انس ایشان با کلامالله مجید را منتشر کرد. عنوان این قسمت «انقلاب قرآن» است و بخشی از فایل صوتی خاطرهی رهبر انقلاب برای اولین بار پس از سی و سه سال در این برنامه منتشر میشود.
متن خاطرهی رهبر انقلاب اسلامی:
بیانات در جلسه درس تفسیر قرآن کریم ۱۳۶۰/۱۱/۰۹
امام که آمده بودند ایران - سال ۵۷ - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، روزی که ایشان وارد شدند آنجا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسهی رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همهی دورشان را گرفته بودند، میبوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،[گفتم] بعد میرویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهراً، یا یکی دو شب بود که آن مدرسهی علوی بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیهی برادرانی که عضو شورای انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن میخوانند. حالا کِی است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایی که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطهی اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولولهی جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمدهاند، رفتهاند. حالا غیر از اینکه مردم آمدهاند مراجعه کردند، افراد خصوصی، سیاستمداران، روحانیون، - نمیدانم - دوستان قدیمی، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکی پیشنهاد کرده، یکی پرسیده، یکی چیزی گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدّهای بخواهند ملاقات کنند، یک عدّهای کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همهی این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبری نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنی امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمیرفت؛ مرتب قرآن میخواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که اینجوری است.
۱۳۷۶/۱۱/۱۴
یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلیکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلیکوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر میخواسشت جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم میریختند و اصلاً اجازه نمیدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. میخواستند دور امام را بگیرند.
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آنجا در یک قسمت، کارهایی را که من عهدهدار بودم، انجام میگرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر میکردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّهای آنجا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام میدادیم.
آخر شب - حدود ساعت نهونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار میکردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط میآید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی میآید؛ مثل اینکه کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خستهاند.
برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشتهاند و ایام دوازده بهمن، گرامی میدارند - به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پلهها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه میکردیم. روی پلهها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمیآید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پلهها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علویِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آنجا بود. این خاطره به یادم مانده است.
سخننگاشت | شهیدان راه خدمت
بانک تصاویر رهبری انقلاب سخن نگاشت
سخننگاشت | شهیدان راه خدمت
حضرت آیتالله خامنهای:«خانوادههای داغدار و همهی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود دربارهی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غمانگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفهی پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد انشاء الله.» ۹۵/۱۱/۱۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر اساس پیام رهبر انقلاب به مناسبت بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو، مجموعه سخننگاشت«شهیدان راه خدمت» را منتشر میکند.
منبع:شهدای نیاک
یاد شلمچه، یاد فکه، یاد مجنون...
یاد شلمچه، یاد فکه، یاد مجنون...
حضرت آیتالله خامنهای:«قهرمانان کمادّعا و با اخلاص آتشنشان، یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثالزدنی را تجسّم میبخشد و در راه خدا متاع جان را بیچند و چون عرضه میکند.» ۹۵/۱۱/۱۰
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از پیام رهبر انقلاب به مناسبت بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو، پوستر «یاد شلمچه، یاد فکه، یاد مجنون...» را منتشر میکند.
منبع:شهدای نیاک
جوونها امید امام زمان (عج) رو ناامید نکنید.. امام زمان به شما دلبسته است
جوونها امید امام زمان (عج) رو ناامید نکنید.. امام زمان به شما دلبسته است
منبع:روشنگری
توصیه پیامبر (ص) به ابوذر برای حضور قلب در نماز
توصیه پیامبر (ص) به ابوذر برای حضور قلب در نماز
روایتی از پیامبر خدا وارد شده که به ابوذر توصیه می کنند که "ای ابوذر وقتی خداوند را عبادت می کنی جوری خداوند را عبادت کن "کانه تری / انگار گه تو او را می بینی" و اگر نمی توانی این را احساس کنی یعنی "کانه تری / چنان که انگار تو خداوند را می بینی" طوری عبادت کن که انگار خداوند تو را می بیند." خب برای ما تصور این که طوری عبادت کنیم که انگار خداوند را می بینیم بسیار دشوار است اما این که تصور کنیم که خداوند در عبادت ما را می بیند شاید چندان سخت و صعب نباشد لذا یکی از راهکارهایی که می تواند نماز انسان را به درجات متعالی برسند و حضور قلب در نماز را برای انسان پدید آورد، این است که انسان در نماز این تصور را برای خود ایجاد کند که خداوند او را می بیند و ناظر بر این نماز است و حقیقت هم همین است.
گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین جلال اعیان منش،کارشناس دینی درباره راه های رسیدن به نمازی با کیفیت بالا و همراه با حضور قلب را می خوانید.
درباره اذکار مستحبی هم که فرمودید می تواند نماز انسان را صیقل و غنای معرفتی ببخشد توضیح فرمایید.
از جمله اذکار مستحبی که وارد شده این است که انسان قبل از تکبیر الاحرام این عبارت را بخواند که "إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ." توجه کنید که بسیاری از ما در ابتدای راه هستیم اما با این مقدمات می توان زمینه اوج نماز را فراهم کرد.
روایتی از پیامبر خدا وارد شده که به ابوذر توصیه می کنند که "ای ابوذر وقتی خداوند را عبادت می کنی جوری خداوند را عبادت کن "کانه تری / انگار گه تو او را می بینی" و اگر نمی توانی این را احساس کنی یعنی "کانه تری / چنان که انگار تو خداوند را می بینی" طوری عبادت کن که انگار خداوند تو را می بیند." خب برای ما تصور این که طوری عبادت کنیم که انگار خداوند را می بینیم بسیار دشوار است اما این که تصور کنیم که خداوند در عبادت ما را می بیند شاید چندان سخت و صعب نباشد لذا یکی از راهکارهایی که می تواند نماز انسان را به درجات متعالی برسند و حضور قلب در نماز را برای انسان پدید آورد، این است که انسان در نماز این تصور را برای خود ایجاد کند که خداوند او را می بیند و ناظر بر این نماز است و حقیقت هم همین است.
یکی از دشوارهای نماز خواندن خوب و حضور قلب، بازی های قوه خیال است که مثل پرنده ای بازیگوش به هر سمتی می رود و انصراف از یاد خدا را برای نمازگزار به وجود می آورد. دیدگاه تان در این باره چیست؟
همین طور است. ذهن انسان و قوه خیال او بسیار قدرتمند است و وسط نماز به هزاران جهت و هزاران شاخه سرک می کشد. شما در نماز در محضر خداوند ایستاده اید، یک دفعه قوه خیال می آید و شما را به امتحان و آزمون فردا می برد و یک دفعه شما از نماز کنده می شوید و می روید محل آزمون و تشویش خاطری که در ذهن دارید. یا می بینید که کسی پیامکی به شما داده و یک دفعه این پیامک در وسط نماز به یادتان می افتد . حال چه باید کرد؟ این جا شما به محض این که متوجه قضیه شدی و یادت آمد که وسط نماز و در محضر خداوند قرار داری باید تلاش کنی و قوه خیال را برگردانی دوباره سر جای خودش. مرحوم حضرت امام (ره) در کتاب آداب الصلوه می فرماید اگر انسان چند روز زحمت کشید و قوه خیال را برگرداند بعد از چند روز به راحت می تواند قوه خیال را جمع کند.
پرسش این است که چگونه می توان قوه خیال را ضبط کرد؟ چون تصور همه ما بر این است که مقابله با قوه خیال بسیار دشوار است.
اساتید و علمای اخلاق و کسانی که در این راه عمری صرف کرده اند به ما می گویند ابتدایی ترین کار که چندان هم دشوار نیست این است که انسان برای ضبط قلب و قوه خیال به متن نماز یا ترجمه نماز دقت کند. مثلا وقتی که می گوید "الحمد لله رب العالمین" مفهوم آیه را در ذهنش بیاورد یا به ترجمه اش فکر کند که سپاس خداوند را که پروردگار جهانیان است. این نسخه پیچیده و سختی نیست و نمازگزاران می توانند برای آن که تردد افکار و خیالات ذهن را به کنترل خود درآورند به کلمات و معانی و ترجمه اش دقت کنند. بنده به ضرس قاطع عرض می کنم اگر انسان با همین مقدار اندک هم جلو برود، روزش نورانی می شود. اگر نمازگزاری دایم در نماز این حقیقت را به خود گوشزد کند که در محضر الهی است، نور علی نور می شود .
یک راه دیگر که برای رسیدن به نمازی با حضور قلب بسیار مهم است، این است که وقتی نماز انسان تمام شد سریع بلند نشود، حداقل تسبیحات حضرت فاطمه (س) را بگوید یا اگر وقت ندارد حداقل سجده برود و سه مرتبه بگوید شکر لله و بلند شود . ما در روایات داریم که اگر انسان نماز خود را خوب نخواند و ذکرها را نگوید ملائک نماز را به سرش می کوبند اما اگر نماز را با توجه بخواند همین نماز از نماز بعدی او هم حفاظت خواهد کرد.
منبع:فرهنگ نیوز
فیلتر مشکل فضای مجازی را حل نمیکند/ در مقابل رسانههای بیگانه نباید حالت انفعالی داشت
علمای دین معروف نیوز بشقاب های توخالی فضای مجازی
فیلتر مشکل فضای مجازی را حل نمیکند/ در مقابل رسانههای بیگانه نباید حالت انفعالی داشت
مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر لزوم راهاندازی فضای شبکه ملی ارتباطات گفت: فیلتر کردن مشکل فضای مجازی را حل نمیکند و باید دسترسی به آموزههای دینی آسانتر شده و در این زمینه اهتمام جدی داشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، آیتالله ناصر مکارمشیرازی عصر امروز در دیدار با جمعی از بسیجیان سازمان بسیج رسانه کشور با تأکید بر لزوم هزینه برای گسترش رسانهها اظهار داشت: در اختیار داشتن رسانههای قدرتمند از سوی دشمنان سبب شده که رسانه برتر همواره در اختیار آنها باشد اما دولتهای اسلامی باید با اتحاد با یکدیگر رسانههایی قوی و غالب بر رسانههای خارجی به وجود آورند.
مرجع تقلید شیعیان با اشاره به نقش کلیدی رسانه در پیشبرد اهداف جامعه اسلامی گفت: رسانهها در دنیای امروزی نقش اصلی را در اطلاعرسانی به مردم به عهده دارند و این نقش در آینده نزدیک گستردهتر نیز خواهد شد.
وی بابیان اینکه نقش رسانهها در دوران حکومت امام زمان(عج) پررنگتر خواهد شد، افزود: در این دوران استفاده و انتقال پیام از طریق نامه و تلفن قدیمی شده و باید رسانهای قویتر در این حکومت وجود داشته باشد.
آیتالله مکارم شیرازی با اشاره به شایعاتی که در برخی رسانهها مطرح میشوند، گفت: بیشتر این شایعات دروغ بوده و برخی نیز افشای اسرار است و این در حالی است که انسان مؤمن باید حافظ اسرار برادر مؤمن خود باشد و به شایعات دامن نزند.
استاد برجسته حوزه علمیه افزود: باید رسانهها هدف درستی را دنبال کنند و مطرح کردن هر حرفی برای تخریب دیگران کار درستی نیست ازاینرو باید مراقب نفس خود بوده و از دامن زدن به شایعات بپرهیزیم.
وی با اشاره به منفعتطلبی برخی رسانهها گفت: تهمت، دروغ، تولید فساد در رسانههای دشمن به دلیل آنکه به دنبال حفظ منافع خود است آزاد بوده و هیچگاه منافع خود را به خاطر حقگویی در حاشیه قرار نمیدهد.
مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر در نظر گرفتن شرایط زمانه گفت: در این رابطه حضرت علی(ع) بر حرکت کردن در مسیر حق تأکید کردهاند و بر طبق فرمایشات ایشان انسان مؤمن نباید از حرکت در مسیر حق پشیمان شود.
آیتالله مکارم شیرازی با اشاره به آیهای از سوره احزاب گفت: در این آیه بر لزوم پرهیز از شایعهسازی تأکید شده است اما در جامعه کنونی توجهات لازم به آن نمیشود و این در حالی است که شایعات گاهی ریشه مذهب را هدف قرارگرفته است.
استاد برجسته حوزه علمیه با اشاره به مشکلات فضای مجازی در دنیای کنونی گفت: باید اذعان کرد که مبارزه و برخورد با این فضاها کار سادهای نیست و گسترش این فضاها جامعه را به ترویج فساد در دنیا سوق میدهد چراکه افرادی که به دنبال ترویج فساد در دنیا هستند از این فضاها استفاده بیشتری میکنند.
وی با اشاره به مسئولیت سنگین بسیج رسانه گفت: در مقابل رسانههای بیگانه نباید حالت انفعالی داشت و باید سرمایهگذاری در سالمسازی فضاهای مجازی را موردتوجه قرار دهیم.
آیتالله مکارم شیرازی با تأکید بر لزوم راهاندازی فضای شبکه ملی ارتباطات خاطرنشان کرد: فیلتر کردن مشکل فضای مجازی را حل نمیکند و باید دسترسی به آموزههای دینی آسانتر شده و در این زمینه اهتمام جدی داشت.
مرجع تقلید شیعیان با تأکید بر آموزش و ترویج آموزههای دینی از دوران خردسالی گفت: با این کار در مقابل بمباران تبلیغاتی دشمن ایستادگی کرده و فرزندان خود را واکسینه میکنیم.
انتهای پیام/
آیهای که ناله ابلیس را درآورد
آیهای که ناله ابلیس را درآورد
بنابر روایتی، نازل شدن آیه ای از کلام الله مجید موجب خشم شیطان شده و او را به ناله و شیون کشانده است.
امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید: وقتى که این آیه نازل شد؛ «والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم/ آن کسانى که هرگاه کار زشتى انجام مى دهند یا هرگاه به خود ستمى مى کنند خداى را به یاد مى آورند و از او طلب بخشش گناهانشان را مى نمایند»(سوره آل عمران آیه 135)؛ ابلیس به بالاى کوه ثور واقع در مکه رفت و با بلندترین صدایش شیطان هایش را فریاد زد پس همگى گرد آمدند، پس گفت: چه کسى براى این آیه چاره اى مى اندیشد؟ پس هر یک از شیاطین برخاسته و سخنى گفتند و ابلیس راه حل آن ها را نپذیرفت تا اینکه وسوسه گر خناس برخاسته و گفت: من چاره ساز این آیه ام. گفت: به وسیله چه چیزى؟ وسوسه گر خناس گفت: به مردمان وعده مى دهم و در دل آنان آرزو می افکنم (آرزومندشان می کنم) تا در گناه بیافتند، پس هنگامى که در گناه افتادند استغفار را از یادشان مى برم. ابلیس راى او را پسندید و تا روز قیامت کار این آیه را به او سپرد.
امیرمؤمنان على (ع) حدیثی را از پیامبر گرامى خدا (ص) نقل می کند که فرمود:
«خیر آیة فى کتاب اللَّه هذه الایة! یا على! ما من خدش عود، و لا نکبة قدم الا بذنب، و ما عفى اللَّه عنه فى الدنیا فهو اکرم من ان یعود فیه و ما عاقب علیه فى الدنیا فهو اعدل من ان یثنى على عبده»
«این آیه (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ...) بهترین آیه در قرآن مجید است، اى على! هر خراشى که از چوبى بر تن انسان وارد می شود و هر لغزش قدمى؛ بر اثر گناهى است که از او سر زده، و آنچه خداوند در دنیا عفو می کند گرامی تر از آن است که (در قیامت) در آن تجدید نظر فرماید، و آنچه را که در این دنیا عقوبت فرموده عادل تر از آن است که در آخرت، بار دیگر کیفر دهد.» به این ترتیب اینگونه مصائب علاوه بر اینکه بار انسان را سبک می کنند او را نسبت به آینده کنترل خواهند نمود.
پینوشت:
تفسیر نمونه، ج 20، ص: 441
منبع:فرهنگ نیوز
ناگفتههای حادثه آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال 1360
ناگفتههای حادثه آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال 1360
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک صفبندی ملموسی بین گروههای سیاسی - که قصد سهمخواهی داشتند - بهوجود آمد. در این بستر که تا حدودی ناشی از فضای اول انقلاب بود، گروههای سیاسی با گرایشات مختلف نظیر منافقین، کمونیستها، لیبرالها و... سعی داشتند تا سهم بیشتری از قدرت را تصاحب کنند. یکی از این جریانهای چپ، - که عامل اصلی حوادث آمل بود- "اتحادیهی کمونیستهای ایران" بود که اعضای آن از لحاظ فکری، وامدار تفکر مائویستی بودند. مشی این گروه قبل از انقلاب، صرفاً مشی سیاسی و فرهنگی بود که فعالیتهایشان نیز بر این مبنا تعریف میشد. اما پس از انقلاب و بهخصوص پس از عزل بنیصدر سران این اتحادیه در اهداف و روشهای خود تغییر ساختاری دادند و مشی مبارزات مخفی و مسلحانه را در پیش گرفتند. شاخصهی مبارزاتی این اتحادیه - که در ابتدا متشکل از 53 نفر بود- مبارزات فیدل کاسترو و چهگوارا در آمریکای لاتین بود. اما برای همراه کردن مردم، روش مائو در چین را برگزیده بودند.
- به چه دلیل، شمال کشور را برای فعالیتهای شورشگرانهی خود انتخاب کردند؟
پس از علنی شدن مشی مسلحانهی ضدانقلاب، منافقین، اتحادیهی کمونیستها و... آنها برنامهها و طراحی مبارزاتی خود را در خانههای تیمی و مخفیانه انجام میدادند و بهاصطلاح، از روی زمین به زیر زمین رفتند. پس از حادثهی 30 تیر و فرار بنیصدر و افزایش ترورها، طرحی بهنام مالک و مستأجر از سوی نظام اسلامی اجرا شد که در پی آن، هر مالکی موظف بود که هویت مستأجر خود را با ارائهی شناسنامه نشان دهد. اجرای این طرح باعث لو رفتن و شناسایی آنها شد. از طرفی هم پس از خروج رجوی و بنیصدر از کشور، هنوز خط خروج برای آنها آماده نبود. بنابراین بهترین مکان برای آنها جنگلهای شمال کشور بود.
دلیل دیگر، تشکیل جبهه سوم بر ضد جمهوری اسلامی بود. ناصر میرریاحی از رهبران اتحادیهی کمونیستها مبدع این تز بود. او معتقد بود که عراق در جنگ تحمیلی، بخش عمدهای از امکانات و نیروی نظامی ایران را در جبههی اول به خود مشغول کرده است. مبارزات کردها در کردستان، جبههی دوم علیه نظام اسلامی میباشد. بنابراین با ایجاد جبههی سوم، "اتحادیه کمونیستها" میتواند در یک جنگ بدون مقاومت، نظام نوپای سیاسی را به ورطهی سقوط بکشاند. به همین خاطر رهبران شورشگر اتحادیهی کمونیست ها، جنگلهای منطقهی عمومی جنوب غربی شهر آمل را انتخاب کرده و به جولان در آن پرداختند.
- انتخاب شهرستان آمل و جنگلهای آن، دلیل خاصی داشت؟
مهمترین نکته بحث ظرفیتهای جغرافیایی این منطقه بود که دارای شاخص مهم بود: 1. آمل برای فعالیت آنها دارای عمق استراتژیک بود و آمل به دلیل اینکه از کوههای جنگلی تا لب دریا فاصله و عمق قابل توجهی بود که برای برای جنگ و گریز خوب بود. 2. شاخص مهم دیگر این بود که باید منطقهی انتخابی به مرز نزدیک باشد. 3. نکتهی دیگر قرمز بودن مناطق مشابه آمل بود. یعنی در مناطق مشابه نظیر سیاهکل و لاهیجان، قبلاً سابقهی درگیری وجود داشته و در آنجا پاسگاه دایر کرده بودند. 4. وجود جادهی هراز. یکی از این عناصر اتحادیه بهنام بهمن شیردل میگفت که دلیل انتخاب آمل، وجود جادهی هراز بود. میگفت که اگر ما میتوانستیم نیمساعت جاده را ببندیم و اعلامیه پخش کنیم، چونکه رادیو این اینگونه مسائل را پخش میکرد، همهی ایران را متوجه خود میکردیم. ضمن اینکه جادهی هراز، جادهی استراتژیکی است که شمال را به مرکز، و مرکز را به مشهد متصل میکرد.
5. آنها تمایل داشتند که مکان استقرار، قابلیت تقسیم شدن را از مرکز داشته باشد و آمل به دلیل وجود سلسلهکوههای البرز، دارای این ویژگی بود. 6. یکی از مهمترین دلایل آنها برای انتخاب آمل این بود که آنها تصور میکردند که در این شهر زمینههای مردمی برای همراهی با آنها وجود دارد که البته بزرگترین اشتباهشان نیز همین مسأله بود. ضمن اینکه جنگل هم آب داشت و هم بعضی از درختها میوههای خوردنی داشتند. جنگل محل استتار و اختفای مناسبی بود که آنها در آن محدودیتی نداشتند.بود.
- این استنباط غلط از جامعهی آمل، ناشی از چه عواملی بود؟
پاسخ این سؤال را با نقل خاطرهای بیان میکنم. سال 59 در سپاه گرگان درگیری شد و بچههای ادارهی اطلاعات سپاه گرگان را در مقر سپاه کشته بودند. به من ابلاغ کردند که باید برای فرماندهی سپاه به گرگان بروی و اوضاع را سر و سامانی بدهی. در راه گرگان بودیم که شب به آمل رسیدیم. چون شهر را نمیشناختیم، تصمیم گرفتیم که به مقر سپاه رفته و در آنجا نماز بخوانیم.در بدو ورود متوجه شدیم که بین کادر سپاه آمل و فرماندهی آن درگیری شدید وجود دارد. بچههای حزباللهی، بسیجیها یک طرف هستند و فرماندهی سپاه طرف دیگر. یک روحانی هم بود که بعد متوجه شدم که ایشان امامجمعهی آمل حضرت علامه حسنزادهآملی هستند. وقتی فهمیدند که ما از تهران آمدیم، به سمت ما آمدند و با اعتراض گفتند که باید فرماندهی سپاه را عوض کنید؛ چراکه او دارای اندیشههای التقاطی بود. در اصطلاح آن زمان او یک "امتی" بود و در صبحگاه، برای پرسنل ":امّت" میخواند.
من به آنها گفتم که یک ماشین در اختیار من بگذارند تا در سطح شهر، گشتی بزنم. یکی از بچههای آمل گفت که شما نمیتوانید بروید. گفتم چرا؟ گفت چونکه ریش داری! از این حرف او خیلی تعجب کردم. خلاصه سوار ماشین شدیم. اولین محلهای که سر زدیم، "اسپیکلا" بود. دیدیم کمونیستها در آنجا ایست بازرسی گذاشتهاند. با تعجب گفتم پس شما اینجا چه کارهاید؟ گفت این محله مال آنهاست. رفتیم به منطقهای بهنام "چاکسر". تکیهای در آنجا بود معروف به "تکیه شهدا" وجه تسمیهی آن را پرسیدم، در جواب گفتند که ما این تکیه را با شهادت سه نفر از بچهها گرفتیم. گفتم این چه وضع شهر شماست؟ سپاه باشد و این منطقه مال کمونیستها؟! این منطقه مال منافقین؟! پس شما چه کار میکنید؟ یکیدو جای دیگر هم رفتیم که اوضاع همانی بود که دیده بودم. احساس کردم که جای خوبی برای کار کردن است و با هماهنگی دیگر به گرگان نرفتم و در آمل ماندم.
این موارد موجب شده بود که سران اتحادیهی کمونیستها ظرفیتهای دینی مردم را نبینند. وجود اینهمه امامزاده در این منطقه نشان میدهد که از قدیمالایام مردم این منطقه ارادت به اهلبیت(ع) داشته و شیعه بودهاند. ضمن اینکه جز آلبویه که کنترل این منطقه برعهده داشت، حکومتهای دیگر نداشتند و یا نمیخواستند هم درگیر شوند. بهعلاوهی این موارد سابقهی مبارزاتی نظیر قیام جنگل میرزا کوچکخان هم در تاریخ این منطقه ثبت شده بود.
- برنامهی خاصی هم برای مردم طراحی کرده بودند؟
بله؛ همراه کردن مردم طبق طرح آنها، شبیه مدل مائو در چین بود. آنها معتقد بودند که دشمنان اصلی ما در شهرها هستند. ما بهوسیلهی تسلط بر روستاها و اتصال آنها به یکدیگر شهرها را تهدید کرده و بهتدریج فتح کرده و به سمت مرکز حرکت کنند. همان کاری که مائو در چین انجام داد و با اتصال روستاهای دهقانی به هم و پیریزی یک راهپیمایی بزرگ، پکن را فتح کرد. ضمن اینکه در روستاهای آمل به دلیل ییلاق و قشلاق کردن مردم آمل، در زمان سرما هم که روستاها خالی از سکنه بود، مواد غذایی در خانهها موجود بود که آنها میتوانستند با همکاری چند نفر از بومیها، وارد روستا شده از این امکانات استفاده کنند.
البته گفتم که اشتباهشان نیز همین تصور غلط بود که مردم با آنها همراهی میکنند، غافل از اینکه اصلاً مردم آن ظرفیتی را که آنها فکر میکردند، برایشان فراهم نکردند. هرچند اسمشان هم فدایی خلق بود و تصورشان هم این بود که میخواهند خلق را از زیر یوغ حکومت دربیاورند، اما تحلیلها و اخبار آنها از مردم آمل غلط بود. در روز شش بهمنماه سال 60 بهگونهای شد که مردم خودشان آنها را میگرفتند و تحویل ما میدادند. یادم میآید فردی که آمادهی اعدام شدن بود، گفت که ما اصلاً مردم را نشناختیم و اصلاً اشتباه کردیم وارد شمال شدیم.
- یعنی خیلی از اعضای اتحادیه اهل شمال نبودند؟
همینطور است. اساس تشکیل این اتحادیه به این شکل بود که در سال 48، زمانیکه قیمت نفت بالا رفت، شاه در خوزستان به کارمندان صنعتنفت امتیازات رفاهی و... میدهد. یکی از آن امتیازات، بورسیهی تحصیلی خارج از کشور برای فرزندان آنها بود. من از زبان دو نفر از همین آدمها نقل میکنم که میگفتند ما برای تحصیل به برکلی آمریکا رفتیم. وقتی فضای ایران انقلابی شد، ما نیز تحتتأثیر این فضا به کمونیسم گرایش پیدا کردیم و عضو کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور با گرایشات کمونیستی میشوند. جالب است که یکی از آنها در جواب سؤال من که پرسیدم آنجا چه کسی با شما ارتباط داشت؟ گفت سه آمریکایی که بعدها فهمیدیم یکی از آنها عضو CIA است، در خطدهی به ما نقش داشتند. میگفت نزدیک انقلاب ایران که شد، به ما گفتند که دیگر به کشورتان بروید - چه فارغالتحصیل بودیم یا نه- و مبارزه کنید تا در انقلاب سهمی داشته باشید.
از 97 نفری که دستگیر کردیم، 46 نفر از افرادی بودند که پدرانشان صنعتنفتی بودند. مابقی هم اغلب خوزستانی بودند که سازمان با فراخوانی نیروهایش از سراسر کشور به منطقهی شمال، در واقع در جنگلهای شمال، سه کمپ در سه نقطه دایر میکنند و آموزشهای مخصوص چریکی را آنجا به نیروها آموزش میدادند. جالب است که چند نفر از آنها در لبنان و در مبارزات "جرج حبش" شرکت کرده بودند.
- از لحاظ مالی چگونه تأمین میشدند؟
اینها یک شبکهی شهری داشتند، یک شبکهی جنگل و یک شبکهی تهران که در بازار تهران کسانی به اینها کمک میکردند. مثلاً میگفتند که ما یک کیسه برنج را که دوهزار تومان بود، سههزار تومان میدادیم و بقیهاش را هم پس نمیگرفتیم؛ چون میخواستیم با پول نیرو جذب کنیم.
راه دیگر هم دزدی از بانکها بود. یک روز در مقر سپاه بودیم. خبر آوردند از یک بانک سرقت شده است. دم صبح وقتی که پول بانک را با ماشین آوردند، با همکاری یکی از کارمندان بانک، دو نفر با اسلحه تهدید کرده و حدود 280هزار تومان پول را میبرند. البته یکی از آنها فرار کرد که بعدها در درگیریها کشته شد و دیگری را هم مردم گرفتند و تحویل دادند.
- تسلیحات نظامی خود را از چه طریقی تأمین میکردند؟
از همان طریق. خودشان هم میگفتند که کمکهای ریالی خیلی مهم نبود، بلکه تسلیحاتی که به آنها داده میشد، مهمتر بود. مثلاً میگفتند که برای ما سه پارتی سلاح آوردند. اینها را که با چندهزار تومان نمیشود خرید.
- بنابراین با نیروهای کاملاً آماده مواجه بودید؟
بله؛ هم تسلیحات داشتند و هم از نظر بدنی و آموزشهای نظامی آماده بودند. یادم میآید که در همان اوایل که ما در منطقهی امامزاده عبدلله، عملیات کردیم، 11شهید دادیم. خیلی سخت بود. نیروهای ما قصد داشتند از ارتفاع صعود کنند و مکان مورد نظر را بگیرند. وقتی از بچهها پشت بیسیم خبر میگرفتیم، هِنهِن میکردند و میگفتند، از شرجی بودن هوا نمیتوانیم نفس بکشیم. اما در آنطرف میدان، دختری را میدیدیم که پشت دوشکا نشسته و هلیکوپتر را هدف قرار داده است؛ یک دختر کمونیست! اینها را که میگویم از مشاهدات خودم است. تمامی نیروهای آنها ورزیده بودند. واقعیت این بود که ما ضعیف بودیم و به دلیل نداشتن تجربه و جوانی، بلد نبودیم. حتی در داخل شهر میآمدند، ترور میکردند و از شهر خارج میشدند. از مردم عادی نظیر دو جوانی که از نظامآباد تهران بودند تا افرادی که به ظاهر حزباللهی بودند. یا دست به تخریب، انفجار، گروگانگیری، سرقت بانک و... میزدند.
- با این اوصاف، دربرابر ضدانقلاب چهکار کردید؟
بهتدریج، ما قدرت پیدا کردیم و نیروها نسبت به گذشته وضع بهتری را پیدا کردند. اما ورق از زمانی به نفع ما برگشت که به تدبیر و پیشنهاد آیتالله جوادیآملی نیروهای ما وارد جنگل شدند. رفتن ما آنها را تجزیه کرد. ماجرا از این قرار بود که ایشان به سپاه آمل آمدند. دربارهی آنها از من سؤالاتی کردند. من هم بهوسیلهی نقشه، بهطور کامل حرکات، اهداف و مواضع اتحادیهی کمونیستهای ایران را در گزنهسرا، مَنگُلدرّه و... برای ایشان توضیح دادم و گفتم که حزباللهیها بهخاطر ترورها، وحشت دارند که سر کارشان بروند. خیلی وضع بدی است. ایشان گفتند که تدبیرتان چیست؟ گفتم که میخواهیم در سطح وسیعی در شهر از نیروهای مسلح استفاده کنیم؛ بهطوریکه زیر تیر هر چراغبرق، یک بسیجی باشد. ایشان در جواب من گفتند مگر نمیگویید که اینها در جنگل هستند و از آنجا میآیند و محیط را ناامن میکنند. چرا شما میخواهید شهر را امن کنید؟ شما هم بروید محیط آنها را ناامن کنید. شما هم بروید در جنگل. من همین جمله را از ایشان شنیدم و بعدازظهر به چالوس و مرکز فرماندهی آمدم. پیشنهاد آیتالله جوادیآملی را ارائه کردم و مورد قبول واقع شد.
ما نیروهایمان را به جنگل بردیم و در آنجا پایگاه زدیم. در شیارها، تپهها و به هر ترتیب توانستیم آنها را در جنگل تجزیه کنیم. به یکی از آنها گفتم که چرا شما به شهر حمله کردید؟ گفت که ما اگر میخواستیم برای خرید به روستا برویم، سرودخوان وارد روستا میشدیم، اما حالا شما آمدید بالای تپه پایگاه زدید، کنار رودخانه پایگاه زدید، خیلیجاها نیرو گذاشتید. اصلاً دیگر امنیت نبود. بنابراین یا ما باید بهدلیل سرما به شهرهایمان برمیگشتیم که ریسک بود یا باید حمله به شهر میکردیم. شما ما را مجبور کردید.
- بنابراین دلیل انتخاب شش بهمن توسط آنها اجباری بود؟
بله؛ البته آنها حدود یکماه قبل از آن نیز قصد حمله داشتند، اما بهطور اتفاقی برادری بهنام شهید کارگر که از بچههای سپاه بود و اسلحه نیز همراهش بود، آنها را دیده، با آنها درگیر و شهید میشود. آنها فکر میکنند که عملیات لو رفته و به جنگل برمیگردند.
اما از طرفی شش بهمن سالروز انقلاب سفید شاه نیز بود. به یکی از آنها گفتم که چرا شش بهمن که این مناسبت را دارد شما به شهر حمله کردید؟ بعدها فهمیدیم که آنهایی که پول آنها را تأمین میکردند، انتخابشان این روز بوده تا که آن واقعه را زنده کنند. آنها در واقع مائویستهای وابسته به سلطنتطلبها بودند، درحالیکه خودشان نمیدانستند؛ واقعاً نمیدانستند.
- اگر موافق باشید به ششم بهمنماه سال 60 برویم. برنامهی آنها برای حمله به چه بود؟
برنامهی آنها برای حمله، تسخیر سه نهاد بود؛ یکجا ساختمان بسیج بود که از لحظ استراتژیک در محل خوبی بود. ضمن اینکه ساختمان بسیج از لحاظ استقامت ساختمان محکمی بود. مکان دوم فرمانداری و مکان سوم، سپاه.
- تعداد نیروهایشان چند نفر بود؟
95 نفر
- زمانی که وارد شهر میشدند، کسی مشکوک نشده بود؟
نه؛ به این دلیل که آنها با لباس فرم سپاه وارد شهر شده بودند. بنیصدر در زمان ریاست جمهوری خود، به یکی از کارخانههای آمل که لباس فرم سپاه را تولید میکرد، دستور کتبی داد تا 400 یا 4000 لباس به دارندهی این نامه بدهند که البته کنار امضای بنیصدر، یک امضای دیگر هم بود که من این دستخط را دیدهام. یک ماشین گشت ما گزارش داد که ما آنها را دیدیم اما فکر میکردیم که سپاهی هستند. حادثهای قبل از حمله به آمل اتفاق افتاد. اینها آمدند و جادهی هراز را بستند که اعلامیه پخش کنند.
یک روحانی بهنام آقای شریعتی از گرگان با پسر و عروسش به آنجا میرسد. از این روحانی کارت شناسایی میخواهند و او نیز به سبب پوشش آنها کارتش را به آنها نشان میدهد. من از قول عروسش میگویم که آنها به روحانی گفتند که بهبه! ما در آسمانها دنبال شما میگشتیم و او را از ماشین پیاده کرده و جلوی چشم خانوادهاش به شهادت میرسانند. یعنی با لباس سپاه این کار را کردند. راهبندان هم کرده بودند. مردم هم که میدیدند، اما به واسطهی لباس سپاه به آنها اعتماد کردند. بنابراین کسی نمیتوانست به آنها شک کند. در حادثهی دیگری چون زمان حمله به دههی فجر نزدیک بود، یکی از معلمان با دانشآموزان، مشغول رنگآمیزی و شعارنویسی بر روی دیوار بودند که آنها با لباس سپاهی به آنها میگویند که من سپاهی هستم و بچهها هم میگویند که ما بسیجی هستیم. تا این حرف را میزنند، آنها را به رگبار میبندند و از آن دانشآموزان تنها یک نفر زنده میماند. البته دو روز قبل از عملیات اصلی؛ خانهای را روبروی سپاه اجاره کردند و میخواستند با انفجار دیوار زندان، زندانیها را آزاد کنند که بهصورت اتفاقی رهگذری آنها را دیده و مشکوک میشود. وقتی که قصد پرسوجو را از آنها دارد، آنها فرار میکنند.
- تا اینجا رسیدیم که وارد شهر شدند.
بله؛ البته آنها در عصر 5 بهمن حرکت کردند و در دو محلهی "اسپیکلا" و "رضوانیه" در خانههایی که برایشان تدارک دیده بودند، مستقر شدند. در اعترافاتشان میگفتند، فرض ما این بود که جایی را بگیریم که از آنجا نگذاریم کمکی از آنطرف پل به نیروهای انقلاب برسد. بعد هم حمله میکنیم و منطقه را از دست آنها میگیریم. حدود یکربع به یازده شب شش بهمن بود که من در سپاه بودم. ناگهان صدای تیراندازی شنیدیم. آنها حمله را شروع کردند درحالیکه بسیاری از نیروهای ما در جنگل بودند. مثلاً در ساختمان بسیج، تنها 7 نفر بودند. نکتهی جالبی را بگویم که نقل آن خالی از لطف نیست. در جیب یکی از دستگیرشدهها کاغذی را پیدا کردیم. در آن نوشته بود که از شیشههای ساختمان بسیج -حدود سیوسه پنجره- آنقدر به ما تیراندازی میشد که نمیتوانستیم وارد ساختمان بسیج شویم.
اما همانطور که گفتم در آن ساختمان تنها هفت نفر بودند. این موضوع را بعدها با علامه حسنزادهآملی در میان گذاشتم که ایشان ضمن خواندن آیهی: " أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَائِکَةِ مُرْدِفِینَ" (انفال؛ آیهی 9) گفتند که در جنگ بدر هم ملائکه آمدند و به پیامبر کمک کردند و اینها این موضوع را نمیفهمند.
بنابراین درگیریها در همان شب آغاز شد. ما تصمیم گرفتیم که در شب به دلیل آسیبپذیری، دستور حمله را متوقف کنیم و منتظر شدیم تا صبح شود. ضمن اینکه این تصمیم موجب شد که برای طرحریزی حمله، زمان بیشتری را در اختیار بگیریم. صبح که شد، به کمک مردم، ما ابتکار عمل را در دست گرفتیم. مردم واقعاً به ما کمک کردند. تئوریهایی که در بعضی از کشورها مثل کوبا یا انقلاب چین، جواب داده بود و کمونیستها توانسته بودند در 24ساعت، موفق شوند، در کشور ما و در آمل بهوسیلهی مردم در 24ساعت، طومارش بسته شد. اصلاً خود مردم اینها را میگرفتند و تحویل میدادند. یادم هست که دمِ در سپاه، سه نفر از حزباللهیها دو نفر از آنها را گرفته و برای تحویل آورده بودند. پرسیدم چگونه آنها را دستگیر کردید؟ گفت اینقدر تیر زدند و ما اینقدر سنگ زدیم تا تیرهایشان تمام شد و گرفتیمشان. جالب است که آن بندهی خدا تا آن روز آرپیجی ندیده بود. میگفت این سلاحش هم که شکسته را بگیر! زن و مرد کمک میکردند؛ زنان در سنگرسازی و... یا موردی را دیدم که کسی در پشتش شن ریخته و عقبعقب راه میرفت، مثل یه سنگر که اگر تیر زدند به آن بخورد. البته از دیگر شهرها نیز وقتی مردم و نیروها قضیه را شنیدند، به سمت آمل حرکت کردند تا به ما کمک کنند. بهخاطر همین جانفشانیها بود که امام در وصیتنامهی خویش، از حماسهی مردم آمل یاد میکنند. من در 11استان کشور خدمت کردهام. اما تا به امروز مردمی بانشاطتر از مردم آمل ندیدهام.
- به همین دلیل آمل لقب شهر "هزارسنگر" را گرفته است؟
بله؛ حضور مردم به حدی بود که همهجا تبدیل به سنگر شده بود. یادم میآید که خانمی که برای امرار معاش خانواده تخممرغ میفروخت، کار خود را رها کرد و با چادر خود شن و ماسه میآورد. پس از این ماجرا، برای ارئهی گزارش خدمت امام رسیدیم. نمایندهی آن زمان شهرستان آمل، در خلال گزارش خود گفت که آمل به یکباره به شهر "هزارسنگر" تبدیل شد. از آن زمان به بعد، این لقب برای آمل ماندگار شد.
- با خارج از ایران هم ارتباط داشتند؟
در این زمینه نکات جالبی وجود دارد که تا بهحال نشنیدهاید. این اطلاعات، ارتباط آنها را با خارج از کشور نیز نمایان میکند. یکبار در همان سالها با آقای هاشمی رفسنجانی جلسهای داشتیم که پس از آن، ایشان در خطبههای نمازجمعه جملهای دارد. ایشان میگوید که "در حوادث آمل، اتفاقاتی افتاد که من فعلاً از گفتن آن به دلیل مسائل امنیتی خودداری میکنم." اما جریان از این قرار بود که سال 61 وپس از حادثهی آمل، نیروهای امنیتی در ایستگاه راهآهن دامغان، به یک زن و مرد مشکوک شده و آنها را هنگام فرار دستگیر میکنند. مرد با خوردن سیانور خودکشی میکند، اما آن زن پس از دستگیری، همکاری کرده و اقرار میکند که از رابطین جنگل است و نیز قرار ملاقاتی را لو میدهد. او میگوید سه روز دیگر و در هتلی در سمنان، با پاریس تماس خواهیم گرفت. به همین جهت، نیروهای سپاه نیز در آن محل مستقر میشوند.
در شنودها مشخص شد که از پاریس میگفتند برنامهتان چیست؟ رابطین میگفتند که ما آمادهایم و بازار خوب است. بازار خوب است یعنی ما آمادهی عملیاتیم. آنها نیز گفتند که منتظر ابلاغ ما باشید. هنگامیکه از هتل بیرون آمدند، دستگیرشان کردیم که در بازجوییها خانهای را در ساری و روبروی استانداری مازندران لو دادند. وقتی آن خانه را تصرف کردیم، سه نفر در محل بودند. نکنهی جالب اینکه 11خط تلفن برای خطدهی به نیروها و کنترل اوضاع در آنجا بود. تلفنها زنگ میزد و چون آنها با رمز با هم صحبت میکردند، ما نمیتوانستیم، جواب بدهیم. ضمن اینکه آن سه نفر نیز با ما همکاری نمیکردند. خلاصه از طریق کاغذهایی که آنجا بود، متوجه رمزها شده و به تلفن آنها پاسخ میدادیم. به این ترتیب توانستیم با آنها ارتباط برقرار کنیم. آنها 95 نفر منافق و کمونیست بودند که در مناطق کوهستانی سوادکوه کمپ زده بودند. بهتدریج توانستیم همهی آنها را از کوه پایین بیاوریم و دستگیر کنیم. در گیلان نیز همین طرح را پیاده کرده و تعدادی را دستگیر کردیم. نکتهی جالب اینکه هیچکدام از آنها متوجه فریبخوردنشان نشده بودند. وقتی در چالوس -مرکز فرماندهی سپاه- قضیه را فهمیدند، برایشان باورکردنی نبود.
نکتهی دیگر اینکه، بنیصدر پس از فرار نیز به آنها خطدهی میکرد. او در پاریس و طی مصاحبهای گفته بود که در فاصلهی زمانی اندکی، شما شاهد خواهید بود در شمال کشور، حوادثی به وقوع میپیوندد.
- چه زمانی شهر پاکسازی شد؟
حدود ساعت 4 بود که بسیاری از آنها، کشته، مجروح و اسیر شده بودند. آنها قصد فرار داشتند و از مواضع خود عبنشینی میکردند. احساس کردم که ممکن است در حال عقبنشینی به سمت دادگاه بروند و آنجا را بزنند و زندانیها را آزاد کنند. در زندان 45، 46 نفر منافق مهم داشتیم که با صدای تیراندازی به وجد آمده بودند. سوار ماشین شدم و به سمت دادگاه رفتم. وقتی آنجا رسیدم، تیراندازی خیلی شدید بود. خلاصه دادگاه را حفظ کردیم. اما بعد متوجه شدیم که آنها میخواستند فرار کنند. سرانجام نیز از 95 نفری که به شهر حمله کردند، تقریباً 86، 87 نفر جنازه و اسیر و مجروح گرفتیم و 7 نفر از آنها توانستند فرار کنند که البته حدود دو هفتهی بعد، دستگیر شدند.
منبع:حماسه شش بهمن آمل
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۱۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۶)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۴۴)
- معروف نیوز (۸۸۵)
- رهبری انقلاب (۸۳۷)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۰)
- سرِّ قَدر (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۷)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۰)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۱)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
خط حزبالله ۴۷۱ | سلاحی اختصاصی در دست جبهه حق
يكشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای:مخالفت باتحول حوزه علمیه،مخالفت باپیشرفت دین درکشوراست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
-
-
آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ -
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ -
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ -
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پیام رهبر انقلاب در پی شهادت رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ایران، ایران امام رضاست
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵