نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۰

بیست وپنجمین جشنواره اشک ولبخندشهدای نیاک

زندگی به سبک شهدا

بیست وپنجمین جشنواره اشک ولبخندشهدای نیاک

همزمان باشهادت امام صادق علیه السلام

سخنران:

حجت الاسلام حاج احمدشرفخانی

مداح:

حاج سیدجوادمیری

زمان:

دوشنبه 18 تیرماه 1397 از ساعت 10 الی 14

مکان:
حسینیه سیدالشهدای ع روستای نیاک لاریجان

منبع خبر :سایت شهدای نیاک

۰

روشنفکران باید نزد آیت‌الله خامنه‌ای شاگردی کنند+ فیلم

علمای دین سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

روشنفکران باید نزد آیت‌الله خامنه‌ای شاگردی کنند+ فیلم

حیدر رحیم‌پور ازغدی: روشنفکران باید نزد آیت‌الله خامنه‌ای شاگردی کنند/ تعبیرجالب دکتر شریعتی درباره رهبر انقلاب+ فیلم

رحیم پور ازغدی از دوستان صمیمی آیت‌الله خامنه‌ای است؛ او می‌گوید که آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل تسلط به فقه اجتماعی همواره با متحجرین مشکل داشته و تا حدی به معنای واقعی روشنفکر بوده که روشنفکران ایران باید نزد او، شاگردی کنند.
مهدی مشکینی: حاج حیدر رحیم پورازغدی، پدر حسن رحیم‌پور ازغدی و از فعالان و مبارزان سیاسی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت است که از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی همراه با مبارزه علیه رژیم پهلوی کنار حضرت امام بوده است؛ او از دوستان نزدیک، صمیمی و هم‌مباحثه‌ای آیت‌الله خامنه‌ای در دوران جوانی در مشهد مقدس بوده و با مواضع و مبانی فقهی، فلسفی، سیاسی و اجتماعی ایشان آشناست. بر همین اساس و با توجه به ورود به دوران سی‌سالگی رهبری آیت‌الله خامنه‌ای از حیدر رحیم‌پور  برای گفت‌وگو دعوت کردیم که در نهایت منجر به مصاحبه یک‌ساعته حضوری در منزل شخصی وی در مشهد مقدس شد.

آقای خامنه‌ای یک روحانی متشرع و در عین حال روشنفکر است/ متحجرین آقای خامنه‌ای را قبول نداشتند چون او در فقه اجتماعی قوی بود/ شریعتی می‌گفت اگر چند نفر مثل آقای خامنه‌ای داشتیم ایران، اسلامی می‌شد/ روایتی از حضور رهبر انقلاب در منزل رحیم‌پور ازغدی/ هر وقت دلم بخواهد رهبری را می‌بینم/ آقای خامنه‌ای در 22 سالگی کفایه درس می‌داد و ...از مهمترین مباحث مطرح شده از سوی استاد حیدر رحیم‌پور ازغدی است

حیدر رحیم پور ازغدی که خود شاگرد بزرگان حوزه علیمه اعم از آیت‌الله بروجردی است و دوستی صمیمی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دارد، می‌گوید که همیشه دلش برای روزهای جوانی که با رهبر انقلاب داشته تنگ می‌شود و او برای آنکه این روزها را برای خودش، یادآوری کند به دیدار رهبری می‌رود؛ دیداری که می‌گوید نیاز چندانی به هماهنگی ندارند و هر وقت که دلش بخواهد، می‌تواند رهبر را ببیند؛ " می‌روم نماز بیت‌ رهبری، ایشان که من را می‌بیند، دستم را می‌گیرد می‌رویم یک گوشه می‌نشینیم و صحبت می‌کنیم"

درباره شناختش از رهبر انقلاب می‌گوید: آقای خامنه‌ای از نظر سنی 7 سال از من کوچک‌تر هستند. من با ایشان دوست صمیمی بوده و هستم و ایشان را کامل می‌شناسم. آقای خامنه‌ای یک عالم و روحانی متدین و متشرع است که اگر همه دنیا علیه‌اش باشد دست از حق و حقیقت نمی‌کشد و برای دفاع از حق از هیچ اقدامی دریغ نمی‌کند. آقای خامنه‌ای پیرو واقعی مکتب امام صادق است، من هیچ وقت ندیدیم ایشان حرفی بزند یا کاری بکند که برای خودش باشد یعنی همیشه سعی کرده طبق آموخته‌های خود از مکتب امام صادق(ع) عمل کند.

وی که بیش از این چند بار ساده زیستی رهبر انقلاب را تحسین کرده بود، می‌گوید که آیت‌الله الله‌‌خامنه‌ای همیشه ساده زیست بودند و ساده‌ زیستی ایشان در قبل رهبری بیشتر "متقیانه" و بعد از رهبری "متعهدانه" بوده است؛ او در توصیف ساده‌زیستی رهبری افزود: آقای خامنه‌ای واقعا همیشه ساده زیست بودند، البته اگر عالمی این چنین نباشد، عالم نیست. همه علمای بزرگ این چنین بوده و هستند. همه علمای حقیقی بزرگ بر خود سخت می‌گیرند. زندگی پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) و ائمه ما مساوی با کمترین طبقات بود. مراجع را نگاه کنید، بالافاصله بعد از انقلاب به دلیل اینکه امنیت نبود قرار شد شماری از مسئولان موقتاً در برخی کاخ‌های به دلیل امنیت بالای آن زندگی کنند اما آقای خامنه‌ای برای خود ننگ می‌دانست که در چنین مکانی هرچند موقت زندگی کند. یادم هست ایشان وسائل زندگی خود را برای اسباب کشی جمع کردند که تمام آنها در یک وانت جمع شده بود.
رحیم‌‌پور ازغدی که خاطره‌های زیادی از دوران جوانی مقام معظم رهبری دارد، در ذکر خاطره‌ای از ساده‌زیستی ایشان گفت: "آیت‌الله خامنه‌ای چند وقت پیش آمد، مشهد. به یکی از دوستان گفته بودند من همه دوستان را دیدم غیر حیدرآقا. آقای شمقدری گفته بودند بروم ایشان را بیاورم که آقا گفتند نه خودم می‌روم منزل‌شان. آیت الله خامنه‌ای آمدند خانه‌ما. برایش وقتی آجیل آوردیم، خندید و گفت من آجیل نمی‌خوردم از وقتی رهبر شدم اصلاً آجیل نخوردم چون رهبر باید مثل فقرا زندگی کند، مگر فقرا آجیل می‌خورند؟ یک بار هم، در بیت بودم. آقای خامنه‌ای به من گفتند بچه‌های سپاه اینجا غذا می‌خورند و شما هم بیایید. من رفتم و یک کته‌پلو آوردند، خوردیم. یکبار هم یادم هست عدس پلو آوردند که به آقای خامنه‌ای گفتم، می‌دانی که من کباب خور هستم، این غداها مال خودتان (با خنده)".

وی می‌گوید که آیت‌الله خامنه‌ای حتی در اوایل انقلاب با برخی مسئولان نظام که قصرهای شاهنشاهی زندگی می‌کردند مخالف بود و زندگی در قصر یا خانه‌های اشرافی را را بری خود ننگ می‌دانست، تصریح کرد: البته یادم هست وقتی قبل از رهبری، آقای خامنه‌ای منزل ما می‌آمدند، کباب می‌خوردند اما بعد از رهبری که آمدند گفتند، چون فقرا آجیل نمی‌خوردند و من رهبر هستم، نمی‌توان آجیل بخورم.
او درباره برخی نقل قول‌ها درباره میزان رفاقت و صمیمتش با رهبر انقلاب، می‌گوید که برخی شلوغش کرده‌اند، ایشان رفیق زیاد دارد و من هم یکی از آن رفیقان هستم؛ البته رفیقی که می‌گود: من هر زمانی دلم برای ایشان تنگ می‌شد به دیدار ایشان می‌رفتم. الان هم هر وقت دلم بخواهد می‌توانم ایشان را ببینیم. من تاریخش را به یاد ندارم، هر زمانی بخواهم به دیدار ایشان رفته‌ام. متاسفانه یکی‌دوسال است که من به دلیل وضعیت جسمی نمی‌توانم تهران بروم منتهی ایشان در این مدت خانه ما آمدند و ایشان را دیدم.

وی در پاسخ به ادعای کسانی که می‌گویند آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل کارهای فراوان اجرایی، زمان لازم برای مطالعه و تحقیق علمی نداشته است، گفت: آیت‌ الله خامنه ای در 22 سالگی "کفایه" می‌گفت؛ یعنی سخت ترین کتاب‌های سطح. وقتی نزد آقا( امام خمینی) رفت 5-4 سالی که خارج می‌خواند بیشترین اشخاص من جمله آیت‌الله رفسنجانی رحمه‌الله می‌گفتند والله ایشان مجتهد است. بعد از این که ولی فقیه شدند یک روز خانه ایشان رفتم و دیدم آقای مومن و آقای خزعلی، آقای هاشمی (هاشمی شاهرودی) آمدند. یعنی، 4 شاگرد آقای صدر(ره)، آقای خویی(ره) و امام خمینی(ره) آمده بودند تا جلسه شورای فقهی تشکیل بشود و مباحث فقهی در آن مطرح گردد؛ یعنی باهم مباحثه علمی کنند.
رحیم‌پور ازغدی با بیان اینکه،"بعد از آن جلسات فقهی بود که همه اذعان کردند که آقای خامنه‌ای، اعلم است" توضیح می‌دهد: در ایامی که ایشان تازه رهبر شده بودند، با فقهای برجسته چندین سال مباحثه می‌کردند. بنابراین آقای خامنه‌ای، بحث علمی و فقهی را به صورت ریشه‌ای دنبال کرده‌اند و به علوم فقهی احاطه کامل دارند؛ من خدا را شاهد می‌گیرم که آقای خامنه‌ای اعلم فقهای زمانه است. بعد از این که 23 سالگی مجتهد بودند، 15 سال کار علمی کردند. آقای خامنه‌ای اعلم به فقه عبادی است؛ در فقه سیاسی و اجتماعی و مدیریت هم که رقیب ندارد.
رحیم‌پور ازغدی، آیت‌الله خامنه‌ای را یک روشنفکر واقعی و ذاتی می‌داند و می‌گوید کهمتحجرین و مرتجعین همیشه با آقای خامنه‌ای مشکل داشته و دارند چون ایشان در فقه اجتماعی قوی و مسلط بود؛ وی درباره چرایی مخالفت متحجرین با رهبر انقلاب نیز می‌گوید: "شیعه انگلیسی از فقیهی می‌ترسد که در امور اجتماعی قوی باشد. آقای خامنه‌ای در امور اجتماعی مدیریتی بی نظیر دارد. ایشان از آنهایی نبود که بنشیند و دستور بدهد، خودش وسط میدان بود. با همین فرماندهان بوده و با اینها زندگی کرده است. از کسانی نبود که خانه بنشیند و از دور جنگ را مدیریت کند. یادم هست یکبار گفتند آقای خامنه‌ای از جبهه آمده، من نزد ایشان رفتم. گفتند ایشان به دبیرستان علوی رفته است. به آنجا رفتم. نگهبان جلوی در گفت، آقای خامنه‌ای گفته اگر از دفترم هم تماس گرفتند، من را تا 4 بیدار نکنید چون 48 ساعت است که نخوابیده‌ام. گفتم به ایشان سلام برسانید. یکباره دیدم آقای خامنه‌ای از پشت شیشه گفتند بگویید حیدرآقا بیاید داخل. آقای خامنه‌ای به من گفت درست است که خیلی خسته هستم ولی دوست دارم با شما قدری حرف بزنیم. از بی‌کفایتی‌های بنی‌صدر در جبهه صحبت کردند".
"من اهل غلو کردن درباره هیچ کسی نیستم و بر اساس مشاهداتم می‌گویم که آقای خامنه‌ای نه یک روشنفکر، بلکه فراتر از روشنفکران مطرح بوده و هستند. البته روشنفکر مذهبی یا غیرمذهبی نداریم. کافر و مسلمان داریم. کافرها برخی روشنفکر هستند و برخی خرفت و در مسلمانان هم این چنین است. کسی که بیشتر ببیند و از لحاظ فکری قوی‌تر باشد، روشنفکر است. آقای خامنه‌ای ذاتاً روشنفکر است و با مطالعات و نگاه خاصی که داشته‌اند، واقعاً یک روشنفکر نابغه است" بخشی از دیگر اظهارات رحیم‌پور ازغدی در این مصاحبه است و همچنین درباره ادله‌ خود در این باره می‌گوید: باز هم می‌گویم نمی‌توانم مشاهدات خود را انکار کنم و بگویم آقای خامنه‌ای روشنفکر نیست. نگاه روشن و فکر روشن ایشان برای همه ثابت شده است. آقای خامنه‌ای آنقدر روشنفکر است که روشنفکران ایران باید نزد ایشان درس روشنفکری بخوانند. خیلی قوی‌تر از این هستند که شما تصور می‌کنید. هر کسی بود نمی‌توانست این مدت با این همه مشکل و دشمن، این انقلاب را نگه دارد. روزی به ایشان درباره مدیریت کشور نقدی کردم؛ ایشان در پاسخ گفتند این به شما مربوط است که رای به یک رئیس‌جمهور دهید یا وکیلی انتخاب کنید که صرفاً نظارت کند. ببینید 2 کار به ولی فقیه واگذار شده است که یکی حفاظت از مرزهای کشور که با چندین سال جنگ با دشمن جهانی، توانستیم طوری مرزها را حفظ کنیم که یک وجب هم به دشمن نرسد. یکی هم مرزهای دین است که ذره‌ای در انقلاب اسلامی التقاط حاصل نشده است. به آقای خامنه‌ای گفتم، پس برخی ناکارآمدی‌ها برای چیست؟ گفتند این مربوط به انقلاب نیست بلکه برخی اشتباهات و انتخاب‌هاست.
" هر سه نفر رفیق و خیلی با هم بودیم. بحث رفاقت بود نه ارتباط!" این جمله پاسخ حیدر رحیم‌پور به سوالی درباره دوستی مقام معظم رهبری با او و دکتر شریعتی است؛ می‌گوید، رفیق بودیم تا اینکه صرفاً با یکدیگر در ارتباط باشیم. رفاقتی که به گفته رحیم‌پور، 20 سال در مشهد طول کشیده است. وی در توصیف رابطه دکتر شریعتی با مقام معظم رهبری گفت:  آقای خامنه‌ای و آقای شریعتی بیشتر باهم رفیق بودند تا اینکه بگویم باهم فقط ارتباط داشتند. آقای خامنه‌ای از شریعتی نقد می‌کردند، چون فقیه بودند و حق هم داشتند که نقد کنند چون اطلاعات فقهی و دینی شریعتی کافی نبود و لازم بود که آقای خامنه‌ای ایشان را نقد کند. من هم به آقای شریعتی نقد می‌کردم. اینکه بگویند آیا آقای خامنه‌ای، شریعتی را قبول داشتند یا نه، سوال درستی نیست چون انسان‌ها معصوم نیستند و ممکن است کارهای نامطلوب هم داشته باشند آقای شریعتی چون اطلاعات فقهی لازمی نداشتند، خطاهای مرتکب می‌شدند و حق با آقای خامنه‌ای بود که او را نقد کنند.
رحیم‌پورازغدی با "سخت" خواندن توصیف دوستی مقام معظم رهبری و دکتر شریعتی می‌گوید که رفاقت مقام معظم رهبری و دکتر شریعتی مانعی برای نقدهای فقهی، علمی و منطقی آیت‌الله خامنه‌ای به دکتر شریعتی نبود و چون آیت‌الله خامنه‌ای فقیه بود و در عین حال آقای شریعتی نیز سواد فقهی لازم را نداشت، ایشان(مقام معظم رهبری) حق داشتند که به شریعتی انتقاد کنند.

وی با رد  برخی ادعاها درباره شریعتی مبنی بر عدم نقد پذیری می‌گوید که دکتر شریعتی نه تنها از آیت‌الله‌خامنه‌ای بلکه اشکال را از هرکسی قبول می‌کردند؛ او در نقل خاطره‌ای در همین‌باره می‌گوید: یک روز دکتر شریعتی در همین اتاق روبه‌رو نشسته بود و درباره ولی فقیه صحبت می‌کرد. می‌گفت نظام اسلام این چنین است که فقها بین خود کسی را به اعلمیت قبول دارند و وقتی این اعلم مطلبی را بیان کرد، همه باید اطاعت کنند. من مخالفت کردم و گفتم همه مجتهد هستند و حق انتقاد دارند. آقای شریعتی می‌گفت، اگر مجتهدین می‌خواهند اسلام جان تازه بگیرد باید همه از بین خود یک نفر را برگزینند و همه هر چه او می‌گوید انجام دهند. این حرف شریعتی است که اشکال گرفتیم و ایشان قبول کرد.

"به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می‌کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده‌اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست" این جمله مشهور مقام معظم رهبری درباره دکتر شریعتی است؛ جمله‌ای که حیدر رحیم پور ازغدی از آن به عنوان محبت و علاقه آیت‌‌الله خامنه‌ای به دکتر شریعتی یاد می‌کند و توضیح می‌دهد:ما 20 سال باهم رفیق بودیم و دائم با هم حرف می‌زدیم، بحث می‌کردیم. شریعتی می‌گفت که اگر در ایران چند روحانی همانند آقای خامنه‌ای داشته باشیم، ایران اسلامی می‌شود.
رحیم‌پور ازغدی در بخش دیگری از گفت‌‌وگوی خود با خبرنگار تسنیم با گلایه از کسانی که به گفته او کسانی ژست مخالفت با رهبری را می‌گیرند، در توصیف مخالفین می‌گوید: اسم اینها را منافق و کاهل می‌نامند. با امیرالمومنین بودند و بعد با ایشان مخالف شدند و یا از ایشان کنار کشیدند یا خوارج شدند. البته مرحله دارد برخی کاهلین هستند، برخی بدبین هستند، برخی تنبل هستند، اینها مخالفت کلاسیک نیست. ده جور مخالفت وجود دارد باید دید نوع مخالفتشان چیست.

می‌گوید مدیریت رهبر انقلاب برای همه ثابت شده است و امروز ایشان به نحوی جبهه مقاومت را مدیریت کرده که نظام استکبار با تمام توانش نتوانسته ایران را ذره‌ای به اندازه عراق، سوریه، افغانستان، لیبی ناامن کند؛ او می‌گوید البته برخی در داخل همراه با دشمنان خارجی عمل می‌کنند تا اقتدار رهبری را تضعیف کنند اما موفق نخواهند شد چون مردم هوشیار و حامی رهبری هستند.
در ادامه به برجام و بحث مذاکره با آمریکا اشاره می‌کند و می‌گوید: آقا فرمود به دشمن اعتماد نکنید، برخی اعتماد کردند و رفتار امروز دشمن، نتیجه اعتمادی است که آمریکا شده است؛ وی در عین حال می‌گوید آنها موفق نخواهند شد چون مردم عقل دارند و رهبر خود را می‌شناسند. می‌خواهند کار خلافی را به اثبات برسانند.
وی در بخش پایانی این گفت‌وگو با بیان اینکه آیت‌الله خامنه‌ای به فقه، فلسفه و عرفان احاطه کامل علمی و عملی دارد با انتقاد از کسانی که به گفته او، تصور به تفکیک عرفان از فلسفه دارند، می‌گوید که این دسته از افراد علم کافی نسبت به اسلام ندارند؛ وی در توضیح چرایی این گفته خود می‌گوید: ممکن است عرفانی باشد که اسلامی نباشد؟ عرفانی که اسلامی نباشد، کفر است. این تفکیک‌ها درست نیست. کسانی که این تفکیک‌ها را دارند بی‌سواد هستند. فیلسوف داریم که دین ندارد و عارف هم داریم که منحرف است. این چنین نیست که هم فقیه باشد و در عرفان یک مسلکی داشته باشد و در فقه مسلک دیگری. عرفان همان چیزی است که امیرالمومنین داشت. تصوف همان چیزی است که امیرالمومنین داشت و حکمت همان چیزی است که امیرالمومنین داشت. شیعه امیرالمومنین هم اینها را دارد. آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یک متشرع و فقیه هم فلسفه را خوب فهمیده و هم عرفان را.

"یک طلبه وقتی درس می‌خواند باید همه درس ها را همزمان بخواند و به هیچ کدام دلباختگی خاصی ندارد. می‌شود، فقیه باشد و استدلال عقلی نداشته باشد؟ نمی‌شود. شغل فقیه استدلال عقلی است. ایشان هم فقیه هست و هم فلسفه را به درستی می‌فهمد. در ایام جوانی هم اینگونه بود".
منبع:سایت تسنیم
۰

نماهنگ | دانشمند عارف

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

نماهنگ | دانشمند عارف

نماهنگ | دانشمند عارف

به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نماهنگ «دانشمندِ عارف» را براساس بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی این شهید عزیز منتشر می‌کند.
دکتر مصطفی چمران، در حالی در روز ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه‌ی خوزستان به شهادت رسید که در آن زمان، به همراه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، یکی از دو نماینده‌ی حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) در شورای عالی دفاع، فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم و نماینده‌ی مردم در اولین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی بود.

بخشی از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی شهید مصطفی چمران که در این نماهنگ از آن استفاده شده است:

چند کلمه‌ای درباره‌ی شهید چمران صحبت کنیم. اولاً این شهید یک دانشمند بود؛ یک فرد برجسته و بسیار خوش‌استعداد بود. خود ایشان برای من تعریف میکرد که در آن دانشگاهی که در کشور ایالات متحده‌ی آمریکا مشغول درسهای سطوح عالی بوده - آنطور که به ذهنم هست ایشان یکی از دو نفرِ برترینِ آن دانشگاه و آن بخش و آن رشته محسوب میشده - تعریف میکرد برخورد اساتید را با خودش و پیشرفتش در کارهای علمی را. یک دانشمند تمام‌عیار بود. آن وقت سطح ایمان عاشقانه‌ی این دانشمند آنچنان بود که نام و نان و مقام و عنوان و آینده‌ی دنیائىِ به ظاهر عاقلانه را رها کرد و رفت در کنار جناب امام موسای صدر در لبنان و مشغول فعالیتهای جهادی شد؛ آن هم در برهه‌ای که لبنان یکی از تلخترین و خطرناکترین دورانهای حیات خودش را میگذرانید. ما اینجا در سال ۵۷ میشنیدیم خبرهای لبنان را. خیابانهای بیروت سنگربندی شده بود، تحریک صهیونیستها بود، یک عده هم از داخل لبنان کمک میکردند، یک وضعیت عجیب و گریه‌آوری در آنجا حاکم بود، و صحنه هم بسیار شلوغ و مخلوط بود.

 همان وقت یک نواری از مرحوم چمران در مشهد دست ما رسید که این اولین رابطه و واسطه‌ی آشنائی ما با مرحوم چمران بود. دو ساعت سخنرانی در این نوار بود که توضیح داده بود صحنه‌ی لبنان را که لبنان چه خبر است. برای ما خیلی جالب بود؛ با بینش روشن، نگاه سیاسىِ کاملاً شفاف و فهم عرصه - که توی آن صحنه‌ی شلوغ چه خبر است، کی با کی طرف است، کیها انگیزه دارند که این کشتار درونی در بیروت ادامه داشته باشد - اینها را در ظرف دو ساعت در یک نواری ایشان پر کرده بود و فرستاده بود، که دست ما هم رسید. رفت آنجا و تفنگ دستش گرفت. بعد معلوم شد که نگاه سیاسی و فهم سیاسی و آن چراغ مه‌شکنِ دوران فتنه را هم دارد. فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است. آنجا جنگید؛ بعد که انقلاب پیروز شد، خودش را رساند اینجا.

 از اول انقلاب هم در عرصه‌های حساس حضور داشت. رفت کردستان و در جنگهایی که در آنجا بود حضور فعال داشت؛ بعد آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیه‌ی مناصب دولتی و مقامات را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد تا در ۳۱ خرداد سال ۶۰ به شهادت رسید. یعنی برای او مقام ارزش نداشت، دنیا ارزش نداشت، جلوه‌های زندگی ارزش نداشت.

 اینجور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوش‌ذوق بود، عکاس درجه‌ی یک بود - خودش به من میگفت من هزارها عکس گرفته‌ام، اما خودم توی این عکسها نیستم؛ چون همیشه من عکاس بوده‌ام - هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا.

 انسان باانصافی بود. لابد قضیه‌ی پاوه را شماها میدانید که در پاوه بر روی بلندیها، بعد از چند روز جنگیدن، مرحوم چمران با چند نفرِ معدودِ همراهش، محاصره شده بودند؛ ضد انقلاب اینها را از اطراف محاصره کرده بود و نزدیک بود به اینها برسند که امام اینجا از قضیه مطلع شدند، و یک پیام رادیوئی از امام پخش شد که همه بروند طرف پاوه؛ دوی بعدازظهر این پیام پخش شد؛ ساعت چهار بعدازظهر من توی این خیابانهای تهران شاهد بودم که همین طور کامیون و وانت و اینها بودند که از مردم عادی و نظامی و غیر نظامی از تهران و همین طور از همه‌ی شهرستانهای دیگر، راه افتادند بروند طرف پاوه. بعد از قضیه‌ی پاوه که مرحوم شهید چمران آمده بود تهران، توی جلسه‌ای که ما بودیم به نخست‌وزیرِ وقت گزارش میداد که بین اینها هم از قدیم یک رابطه‌ی عاطفیای وجود داشت. مرحوم چمران توی آن جلسه اینجوری گفت: وقتی ساعت دو پیام امام پخش شد، به مجرد پخش پیام امام و قبل از آنی که هنوز هیچ خبری از حرکت مردم به آنجا برسد، ما احساس کردیم که کأنه محاصره باز شد. میگفت: حضور امام و تصمیم امام و پیام امام آنقدر مؤثر بود که به صورت برق‌آسا و به مجرد اینکه پیام امام رسید، کأنه برای ما همه‌ی آن فشارها به پایان رسید؛ ضد انقلاب روحیه‌ی خودش را از دست داد و ما نشاط پیدا کردیم و حمله کردیم و حلقه‌ی محاصره را شکستیم و توانستیم بیاییم بیرون. آنجا نخست‌وزیر وقت خشمگین شد و به مرحوم چمران توپید که ما این همه کار کردیم، این همه تلاش کردیم، تو چرا همه‌ی این را به امام مستند میکنی!؟ یعنی هیچ ملاحظه نمیکرد؛ منصف بود. بااینکه میدانست که این حرف گله‌مندی ایجاد خواهد کرد، اما گفت.

 حضور برای او یک امر دائمی بود. ما از اینجا با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای سی - ۱۳۰ رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود نه و ده شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا کوت کردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم میشود بیایم؟ چون فکر نمیکردم بتوانم توی عرصه‌ی نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم میشود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و - البته کلاشینکف داشتم که برداشتم - و با اینها رفتیم.

 یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمیگذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است. یکی از خصوصیات خصلت بسیجی و جریان بسیجی، حضور است؛ غایب نبودن در آنجایی که باید در آنجا حاضر باشیم. این یکی از اوّلیترین خصوصیات بسیجی است.

 در روز فتح سوسنگرد - چون میدانید سوسنگرد اشغال شده بود؛ بار اول فتح شد، دوباره اشغال شد؛ باز دفعه‌ی دوم حرکت شد و فتح شد - تلاش زیادی شد برای اینکه نیروهای ما - نیروهای ارتش، که آن وقت در اختیار بعضی دیگر بودند - بیایند و این حمله را سازماندهی کنند و قبول کنند که وارد این حمله بشوند. شبی که قرار بود فردای آن، این حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگیرد، ساعت حدود یک بعد از نصف شب بود که خبر آوردند یکی از یگانهائی که قرار بوده توی این حمله سهیم باشد را خارج کرده‌اند. خب، این معنایش این بود که حمله یا انجام نگیرد یا بکلی ناموفق بشود. بنده یک یادداشتی نوشتم به فرمانده‌ی لشکری که در اهواز بود و مرحوم چمران هم زیرش نوشت - که اخیراً همان فرمانده‌ی محترم آمده بودند و عین آن نوشته‌ی ما را قاب کرده بودند و دادند به من؛ یادگار قریب سی ساله؛ الان آن کاغذ در اختیار ماست - و تا ساعت یک و خرده‌ای بعد از نصف شب ما با هم بودیم و تلاش میشد که این حمله، فردا حتماً انجام بگیرد. بعد من رفتم خوابیدم و از هم جدا شدیم.

 صبح زود ما پا شدیم. نیروهای نظامی - نیروهای ارتش - که حرکت کردند، ما هم با چند نفری که همراه من بودند، دنبال اینها حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران کجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی که نیروهای نظامىِ منظم و مدون - که برنامه ریخته شده بود که اینها در کجا قرار بگیرند و آرایش نظامیشان چگونه باشد - حرکت بکنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حرکت کرده بود و با مجموعه‌ی خودش چندین کیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدللَّه این کار بزرگ انجام گرفت، و چمران هم مجروح شد. خدا این شهید عزیز را رحمت کند. اینجوری بود چمران. دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بیرودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازکمزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود.

 من خودم میدیدم شلیک آر. پی. جی را که نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر. پی. جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجه‌ی عربی آر. بی. جی هم میگفت؛ ماها میگفتیم آر. پی. جی، او میگفت آر. بی. جی. او از آنجا بلد بود؛ یک مقدار هم از یک راه‌هائی گیر آورده بود؛ تعلیم میداد که اینجوری آر. پی. جی را بایستی شلیک کنید. یعنی در میدان عملیات و در میدان عمل یک مرد عملی به طور کامل. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ی عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهنده‌ی عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود. دانشمند بسیجی این است؛ استاد بسیجی یک چنین نمونه‌ای است. این نمونه‌ی کاملش است که ما از نزدیک مشاهده کردیم. در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خنده‌آور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین - که به عنوان نظریه مطرح میشود و عده‌ای برای اینکه امتداد عملی آن برایشان مهم است دنبال میکنند - اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بیمعنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل. اینکه گفتند:

با عقل آب عشق به یک جو نمیرود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم‌

 نه، او آب و آتش را با هم داشت. آن عقل معنوىِ ایمانی، با عشق هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه خود پشتیبان آن عشق مقدس و پاکیزه است.

 خب، حالا توقعی که ما داریم و این توقع، توقع زیادی هم نیست، یعنی آن زمینه‌ای که انسان مشاهده میکند - این روحیه های پرنشاط شما، این دلهای پاک و صاف، این ذهنهای روشن، این جوّال بودن فکرهای شما که انسان در عرصه‌های مختلف از نزدیک شاهد است - این امید را و این توقع را به انسان میبخشد، این است که فرآورده‌ی دانشگاه جمهوری اسلامی - نه به نحو استثنا بلکه به نحو قاعده - چمران‌ها باشند؛ نه اینکه چمران‌ها یک استثنا باشند. این امید، امید بیجائی نیست.

۰

فردا (جمعه) ۲۵ خرداد، عید سعید فطر است

معروف نیوز رهبری انقلاب

فردا (جمعه) ۲۵ خرداد، عید سعید فطر است

دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه ای اعلام کرد فردا ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۷ روز اول شوال المکرم و عید سعید فطر است.
متن اطلاعیه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات ملت عزیز در ماه مبارک رمضان، به اطلاع عموم مردم شریف ایران می رساند، بر اساس گزارش راصدان مورد وثوق و خبره که از نقاط مختلف کشور واصل شده است، رؤیت هلال ماه شوال المکرم در غروب پنج‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷ مطابق با ۲۹ رمضان المبارک ۱۴۳۹ هجری قمری برای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی) محرز گردیده است، بنابراین فردا جمعه ۲۵ خرداد عید سعید فطر خواهد بود.
ضمن عرض تبریک این عید سعید به تمامی برادران و خواهران ایمانی و ملت مؤمن و بزرگوار ایران، نماز پرشکوه عید سعید فطر در سراسر کشور اقامه خواهد شد.

دفتر مقام معظم رهبری
    ۲۴ خرداد ۱۳۹۷

۰

روزی که فلسطین آزاد شود...

بانک تصاویر رهبری انقلاب

روزی که فلسطین آزاد شود...

«فلسطین قطعاً آزاد خواهد شد و به مردم بر خواهد گشت و در آنجا دولت فلسطینی تشکیل خواهد شد؛ در اینها هیچ تردیدی نیست؛ اما بدنامی آمریکا و بدنامی غرب برطرف نخواهد شد.» رهبر انقلاب اسلامی  ۱۳۸۸/۱۲/۰۸

بخش زن و خانواده‌ (ریحانه) پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس، لوح «روزی که فلسطین آزاد شود» را منتشر می‌کند.

۱

یکی بزند ده تا می‌خورد

بانک تصاویر رهبری انقلاب

یکی بزند ده تا می‌خورد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«امروز جوانان ما توانسته‌اند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن میداند که اگر یکی بزند، ده تا میخورَد. پس موشک، مایه‌ی امنیّت و نقطه‌ی قوّت است. ببینید؛ دشمن روی مسئله‌ی موشکی متمرکز میشود. یک عدّه‌ای هم متأسّفانه در داخل با دشمن هم‌صدا میشوند که «آقا چه فایده‌ای دارد؟». ۱۳۹۷/۰۳/۱۴
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب لوح «یکی بزند ده تا می‌خورد» را منتشر می‌کند.

۰

بیت المقدّس پایتخت فلسطین

بانک تصاویر رهبری انقلاب

بیت المقدّس پایتخت فلسطین

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «فلسطین به توفیق الهی و باذن‌الله تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت المقدّس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا و کوچک‌تر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.» ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس، لوح « بیت المقدّس پایتخت فلسطین» را منتشر می‌کند.

۰

شب عروج معنوی ۱۲ توصیه برای استفاده بهتر از لیالی قدر

ویژه نامه مذهبی ماه مبارک رمضان

شب عروج معنوی ۱۲ توصیه برای استفاده بهتر از لیالی قدر

شب عروج معنوی ۱۲ توصیه برای استفاده بهتر از لیالی قدر

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن لیالی قدر ماه مبارک رمضان برخی از توصیه‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای استفاده‌ی هرچه بهتر و کامل‌تر از این فرصت گران‌بها را مرور می‌کند:

با آمادگی معنوی وارد شب قدر شوید
در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر». شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵

* ساعات لیلةالقدر را مغتنم بشمارید
قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که ان‌شاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن‌چنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳

* از رذائل مادی خود را دور کنید
ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها[ی لیالی قدر] برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله‌ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵

* بهترین اعمال در این شب، دعاست
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعت‌های کیمیایی لیلةالقدر، بنده‌ی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست... احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شب‌های قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه‌ی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بنده‌ی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹

* به معانی دعاها توجه کنید
ادعیه‌ی رسیده‌ی از معصومین (علیهم‌السّلام) همه پرمغز، پرمضمون از لحاظ سوز و گداز عاشقانه و عارفانه است و غالباً در حد عالی، منتها جزو بهترینها یا شاید بهترینها، این دعاهائی است که از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) رسیده است. همین دعای کمیل یا دعای صباح یا دعای مناجات شعبانیه، که من از امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی پرسیدم که در بین این دعاها شما بیشتر به کدام علاقه دارید، ایشان گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیه. هر دو از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. این راز و نیاز و سوز و گداز امیرالمؤمنین و هم مناجاتهای آن بزرگوار، حقیقتاً گدازنده است برای کسی که توجه داشته باشد.
و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

* با خدا حرف بزنید
من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواسته‌ها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابی‌حمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواسته‌های خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده میکند.  ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
 
* از خدای متعال عذرخواهی کنید
شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آن‌جا جای عذرخواهی نیست. این‌جا که میدان هست، این‌جا که اجازه هست، این‌جا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. این‌جا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

* دلهایتان را با مقام والای امیر مؤمنان آشنا کنید
مناسبت شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونه‌ی کامل آن و برجسته‌ترین الگو برای آن خصوصیت است. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹

* به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید
امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.
امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷
 
* در آیات خلقت و سرنوشت انسان تأمّل کنید
از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی - «سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمه‌ی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بی‌اعتباری این زندگی مادّی و این‌که همه‌ی این چیزهایی که میبینید، مقدّمه‌ی آن عالمی است که لحظه‌ی جان دادن، دروازه‌ی آن عالم است، بگذرانید. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲

* برای مسائل کشور و مسلمین دعا کنید
شبهای قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶

* حاجات خود و مؤمنان را از خدا بخواهید
نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریض‌دارها، به جانبازان، به غم دیده‌ها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره خاک هستند. همه این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید. ۱۳۷۳/۱۱/۲۸
۰

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

معروف نیوز رهبری انقلاب

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 خیلی متشکّرم از برادران و خواهران عزیزی که تشریف آوردند، بخصوص آنهایی که برنامه اجرا کردند و از مجریِ محترم برنامه که جلسه را خیلی خوب تا این ساعت اداره کردند. الحمدلله بیاناتِ گویندگان عزیز، متنوّع بود؛ هم مسائل علمی در بیاناتشان بود و پیشنهادهایی بود که من یادداشت کردم، هم مسائل کشور، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، انتقاد، گِله، اعتراض، تأیید؛ همه چیز بحمدالله بود؛ یک جلسه‌ی به معنای واقعی کلمه دانشجویی.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)