نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معروف نیوز» ثبت شده است

۰

بیست وپنجمین جشنواره اشک ولبخندشهدای نیاک

زندگی به سبک شهدا

بیست وپنجمین جشنواره اشک ولبخندشهدای نیاک

همزمان باشهادت امام صادق علیه السلام

سخنران:

حجت الاسلام حاج احمدشرفخانی

مداح:

حاج سیدجوادمیری

زمان:

دوشنبه 18 تیرماه 1397 از ساعت 10 الی 14

مکان:
حسینیه سیدالشهدای ع روستای نیاک لاریجان

منبع خبر :سایت شهدای نیاک

۰

فردا (جمعه) ۲۵ خرداد، عید سعید فطر است

معروف نیوز رهبری انقلاب

فردا (جمعه) ۲۵ خرداد، عید سعید فطر است

دفتر مقام معظم رهبری در اطلاعیه ای اعلام کرد فردا ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۷ روز اول شوال المکرم و عید سعید فطر است.
متن اطلاعیه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات ملت عزیز در ماه مبارک رمضان، به اطلاع عموم مردم شریف ایران می رساند، بر اساس گزارش راصدان مورد وثوق و خبره که از نقاط مختلف کشور واصل شده است، رؤیت هلال ماه شوال المکرم در غروب پنج‌شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۷ مطابق با ۲۹ رمضان المبارک ۱۴۳۹ هجری قمری برای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی) محرز گردیده است، بنابراین فردا جمعه ۲۵ خرداد عید سعید فطر خواهد بود.
ضمن عرض تبریک این عید سعید به تمامی برادران و خواهران ایمانی و ملت مؤمن و بزرگوار ایران، نماز پرشکوه عید سعید فطر در سراسر کشور اقامه خواهد شد.

دفتر مقام معظم رهبری
    ۲۴ خرداد ۱۳۹۷

۰

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

معروف نیوز رهبری انقلاب

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

دیدار صریح و صمیمی دانشجویان با امام خامنه‌ای؛ ۳ ساعت بدون لکنت با رهبری

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 خیلی متشکّرم از برادران و خواهران عزیزی که تشریف آوردند، بخصوص آنهایی که برنامه اجرا کردند و از مجریِ محترم برنامه که جلسه را خیلی خوب تا این ساعت اداره کردند. الحمدلله بیاناتِ گویندگان عزیز، متنوّع بود؛ هم مسائل علمی در بیاناتشان بود و پیشنهادهایی بود که من یادداشت کردم، هم مسائل کشور، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، انتقاد، گِله، اعتراض، تأیید؛ همه چیز بحمدالله بود؛ یک جلسه‌ی به معنای واقعی کلمه دانشجویی.

۰

نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک

نرم افزارهای مذهبی معروف نیوز نرم افزاراندرویدی قرآن قرآن

نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک

نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک(به زودی رونمایی می شود)

این نرم افزار هم برای استفاده درسیستم های رایانه ای وهم برای گوشی وتبلت های ios - Android طراحی شده است 

نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان

نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
تلاوت ترتیل جزء30 قرآن کریم
زندگینامه 40 شهیدسرافرازنیاک لاریجان
زندگینامه سرداران دفاع مقدس
زندگینامه سرداران شهدای مدافع حرم
محرم درنیاک
کلیپ های قرآنی
کلیپ درآرزوی شهادت
فیلم مداحان کشوری (حاج صادق آهنگران،حاج مجتبی رمضانی،حاج مهدی سلحشور درنیاک)
سخنان گوهربار حضرت آیت الله جوادی آملی دردیداروگزارش اعضای جشنواره های ستادیادواره شهدای نیاک دربیت معظم اله درقم
معرفی شخصیت های سیاسی فرهنگی (سخنران جشنواره های شهدای نیاک) و ...
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
توجه ( برای اجرای کامل نرم افزار باید نرم افزارفلش پلیر درسیستمتان نصب شده باشد)
۰

بازدید رهبر انقلاب از سی و‌‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

بازدید رهبر انقلاب از سی و‌‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

بازدید رهبر انقلاب از سی و‌‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) از سی و‌ یکمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در مصلای امام خمینی رحمه‌الله بازدید کردند.










رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (جمعه) به مدت یک‌ساعت و نیم از سی‌ویکمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بازدید کردند.
در این بازدید که آقای صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز حضور داشت، حضرت آیت الله خامنه‌ای از ۵۰ غرفه دیدن کردند و ضمن گفت‌وگو با ناشران و شنیدن نکات و دغدغه‌های آنان در جریان تازه‌های نشر قرار گرفتند.
رهبر انقلاب اسلامی پس از بازدید، در سخنان کوتاهی، کتاب و کتابخوانی را یکی از ضرورتهای زندگی آحاد مردم بویژه جوانان دانستند و افزودند: نقش کتاب یک نقش بی‌بدیل است، البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد.


 بخش‌‌هایی از حاشیه‌های این بازدید را به قلم مهدی قزلی به شرح زیر منتشر می‌کند.

  خاطره‌ی جالب آیت‌الله خامنه‌ای از مترجم کتاب خانواده‌ی تیبو
آقا رسیدند غرفه‌ی انتشارات نیلوفر، مثل همه جا خوش و بش کردند و از تازه‌ها سوال کردند. کتابی نظرشان را جلب کرد و پرسیدند این همان چهارجلدی قدیمی است؟ و جواب گرفتند بله. پرسیدند مترجمش چه کسی بود؟ گفتند ابوالحسن نجفی.
آقا گفت: آها ابوالحسن نجفی... بگذارید یک ماجرایی را تعریف کنم. سالها قبل ابوالحسن نجفی با آقای مرحوم حبیبی و چند نفر دیگر از بزرگان ادبیات آمدند پیش ما. من پرسیدم «شما مترجم "خانواده تیبو" هستید؟» آقای نجفی از اینکه من اسم این رمان را بلدم تعجب کردند. بعد که نشستیم من از رمان تعریف کردم و نقدی هم به ترجمه ایشان گفتم. آقای نجفی با تعجب بیشتر پرسید: «شما واقعا هر چهار جلد را خوانده‌اید؟ من اصلا فکرش را نمیکردم شما حتی اسمش را شنیده باشید!»
آقا با خنده ادامه داد: گفتم حالا خوانده بودم دیگر... خدا آقای ابوالحسن نجفی را بیامرزد. کتاب خانواده‌ی تیبو رمان خیلی خوبی بود که متاسفانه در حد قدرش معروف نشد.
خانواده تیبو رمان بلندی است که توسط روژه مارتن دوگار نویسنده فرانسوی و برنده جایزه نوبل ادبیات نوشته شده‌است. این رمان از سویی به بررسی وقایع اروپا در سالهای ابتدایی قرن بیستم و سالهای جنگ اول جهانی می‌پردازد و از سویی دیگر همگام با آن شرح وقایع خانواده ثروتمند و فرهیخته فرانسوی یعنی خانواده تیبو را توصیف می‌کند.

  این کتاب را پنجاه سال قبل خوانده‌ام!
در غرفه‌ی نشر نگاه آقا مثل همه‌جا با غرفه‌دار سلام‌و‌علیک کردند. حرفهایی بینشان رد و بدل شد. غرفه‌دار خواست کتابی را به آقا بدهد. آقا لبخند زدند و گفتند: من این کتاب را ۵۰ سال پیش خواندم.
«چشمهایش» ِ بزرگ علوی را میگفتند.
«چشم‌هایش» نام رمانی است از بزرگ علوی که برای نخستین بار در سال ۱۳۳۱ شمسی منتشر شد.

  کتاب‌های تازه‌ای هست که ندیدم
آقا وارد نشر نی شدند. قبلش سرشان را بلند کردند و اسم ناشر را بالای غرفه دیدند و آرام زیر لب گفتند: بشنو از نی...
غرفه‌دارها سلام کردند. آقا جواب دادند و پرسیدند: «چی دارید؟» درست مثل مشتری‌های دست‌به‌نقد. منتظر جواب غرفه‌دار نماندند و خودشان بین کتاب‌ها مشغول شدند به یافتن جواب. وزیر کتاب‌ورق‌زدن آقا را تماشا میکرد.
آقا سری تکان دادند و گفتند: عقب ماندم من از کتاب! چیزهای تازه‌ای هست که ندیدم.
صالحی گفت: کسی از شما جلوتر نیست.
حرف آقا جدای از اینکه جلو باشند یا عقب، حرف یک کتابخوان حرفه‌ای است...

 آقا و غرفه‌دار!
در یکی از غرفه‌ها قبل از رسیدن آقا، یکی از مدیران دولتی رفت داخل غرفه و کنار غرفه‌دار ایستاد.
وقتی آقا رسیدند، مدیر دولتی شروع کرد به گزارش دادن درباره‌ی وضعیت این انتشارات. حرفش که تمام شد، آقا از غرفه‌دار اصلی پرسید: فقط کتاب ترجمه دارید؟
غرفه‌دار گفت: چهل درصد کتاب‌هایمان تألیف است.
مدیر وسط بحث آمد و گفت: باید به عرض برسانم این انتشارات چند دوره به عنوان ناشر نمونه... آقا رو به غرفه‌دار اصلی پرسیدند: کتاب جدید چی دارید؟ و غرفه‌دار جواب داد. و آقا هم تا آخر فقط خود غرفه‌دار را مخاطب قرار دادند...

  «این کتاب به درد ما نمی‌خورد»
در غرفه‌ی انتشارات نورالزهرا(س)، آقا کتابی برداشتند و پرسیدند: این «ریحانه‌ی بهشتی» موضوعش چی هست؟
غرفه دارد توضیح داد که کتابی است براساس روایات درباره بچه‌داری از پیش از بارداری تا به دنیا آمدن بچه.
آقا به‌شوخی گفتند: خب پس به درد ما نمیخورد!
همه آنهایی که شنیدند، خندیدند...
۰

قم| دعوت مراجع تقلید و علما برای حضور پرشور و گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن

علمای دین معروف نیوز

قم| دعوت مراجع تقلید و علما برای حضور پرشور و گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن

قم| دعوت مراجع تقلید و علما برای حضور پرشور و گسترده مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن

مراجع عظام تقلید، شخصیت‌ها و علما در سخنرانی‌ها و بیانات خود، خواستار حضور پرشور و انقلابی مردم در راهپیمایی روز 22 بهمن و حفظ آرمان انقلاب اسلامی شدند.

آیت‌الله مکارم شیرازی: مردم با حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن دشمن را مأیوس و ناامید کنند

آیت‌الله مکارم شیرازی در جلسه درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم، با اشاره به پیشِ‌رو بودن 22 بهمن‌ماه اظهار داشت: ان‌شاءالله همه در این راه‌پیمایی‌ها شرکت کرده و به دشمن ضربه می‌زنند و این راه‌پیمایی‌های عظیم نشانه علاقه مردم به انقلاب است که با حضور خود دشمن را مأیوس و ناامید کنند، و ما باید نشان دهیم که این امید به ناامیدی منتهی می‌شود.

وی با تأکید بر تفاوت انقلاب اسلامی با همه انقلاب‌های دنیا ابراز کرد: همه انقلاب‌های دنیا یا متکی به غرب و یا متکی به شرق بوده است، بدون این اتکا نمی‌توانستند کار خود را پیش ببرند اما انقلاب ایران بدون تکیه‌بر شرق و غرب پیشرفت کرد، هشت سال جنگ بر ما تحمیل کردند و دشمن در بهترین شرایط به‌سر می‌برد اما هشت سال جنگ را تحمل کردیم و دشمن نتوانست کاری انجام دهد.

مرجع تقلید شیعیان با بیان اینکه یک عامل پیروزی انقلاب اسلامی وحدت بود، اما در عمل بسیاری خلاف وحدت گام برمی‌دارند و این مسئله بسیار اهمیت دارد، افزود: بر اساس آیات قرآن کریم هرکجا اختلاف بود معلوم می‌شود که عقل حاکم نیست، اختلاف مایه شکست است و انسان عاقل سراغ شکست نمی‌رود، قلب دشمنان با هم نیست اما خیال می‌کنی که با هم هستند.

آیت‌الله مکارم شیرازی دومین عامل پیروزی انقلاب را خلوص نیت اشخاص بیان و تصریح کرد: اگر مردم با وحدت و خلوص نیت دست‌به‌دست هم بدهند، ان‌شاءالله این انقلاب تا ظهور امام عصر(عج) باقی می‌ماند.

آیت‌الله جوادی آملی: مردم با حضور در راهپیمایی 22 بهمن عزت و شکوه اسلام و نظام اسلامی را بخواهند

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی از مراجع عظام تقلید از همه مردم ایران برای حضور باشکوه در راهپیمایی حماسی 22 بهمن دعوت کرد و گفت: ضمن احترام به همه اصناف و قشرهای جامعه، همه مردم باوجود برخی ایرادات و مشکلات که در کشور وجود دارد، در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کنند.

مرجع تقلید شیعیان در ابتدای درس اخلاق خود بیان کرد: مردم با حضور در راهپیمایی، عزت و شکوه اسلام و نظام اسلامی را بخواهند، دفاع ما از اصل انقلاب و نظام باشد، درصحنه به‌خوبی حضور داشته باشیم و به‌خصوص زنان با حضور خود عفاف و حجاب را بیش‌ازپیش شکوفا کنند.

وی با اشاره به راهپیمایی 22 بهمن، از همه قشرها به‌ویژه بانوان برای حضور پررنگ در این راهپیمایی دعوت کرد و گفت: زنان در مقابل این رفتار برخی از دختران ناآگاه که روسری خود را برداشتند باید همپای مردان در راهپیمایی 22 بهمن حضور پیدا کنند و اعلام کنند که شعار ما این آیه قرآن است که می‌فرماید «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ».

آیت‌الله نوری همدانی: حفظ انقلاب از اوجب واجبات است

آیت‌الله حسین نوری همدانی در جلسه درس خارج فقه خود با بیان اینکه این انقلاب که به‌وجود آمده مسئولیت بزرگی بر گردن مسئولان می‌گذارد، اظهار داشت: مردم پای انقلاب جان داده‌اند و مسئولان باید احساس مسئولیت کرده و بیکاری و فقر را از بین ببرند.

وی با بیان اینکه حفظ انقلاب از اوجب واجبات است، افزود: هرکسی در حد توانش باید انقلاب را حفظ کند، اغتشاشات اخیری که به‌وجود آمد اقدام اندکی بود که صورت گرفت، اما مردم خواب را از مستکبران ربوده‌اند، مردم 40 سال است با عزت و افتخار در برابر کارشکنی‌های غرب ایستاده‌اند، اما باید بدانیم که خواب غربی‌ها خرگوشی است.

آیت‌الله علوی گرگانی: مردم یک‌بار دیگر در 22 بهمن امسال وفاداری خود را به انقلاب اسلامی نشان خواهند داد

آیت‌الله سید محمدعلی علوی گرگانی از دیگر مراجع تقلید نیز با دعوت از همگان به حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن گفت: حضور مردم در همه برهه‌های حساس، برای دفاع از اسلام و انقلاب فوق انتظار ما بوده است.

وی با ابراز اینکه مردم ایران صاحبان اصلی انقلاب اسلامی هستند، گفت: ما باید قدردان این ملت شریف و وظیفه‌شناس باشیم، چراکه همیشه در هر شرایطی برای دفاع از اسلام و انقلاب بیش از انتظار ما در صحنه حضور داشته‌اند.

آیت‌الله علوی گرگانی حضور پرشور مردم در گردهمایی‌های سیاسی ازجمله انتخابات و راهپیمایی‌ها را نشان از دلسوزی ملت نسبت به انقلاب و خون شهدا دانست و افزود: مردم ما یک‌بار دیگر در 22 بهمن امسال وفاداری خود را به انقلاب اسلامی نشان خواهند داد.

آیت‌الله حسینی بوشهری: حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن دشمنان را خجالت‌زده می‌کند

آیت‌الله حسینی بوشهری در خطبه‌های نماز جمعه این هفته قم با بیان اینکه پیروزی انقلاب اسلامی یکی از نعمت‌های الهی است، تصریح کرد: خداوند در سوره مائده تعبیر جالبی دارد که تعبیر آن می‌تواند انقلاب اسلامی کشورمان باشد، مؤمنان روزهایی را به‌یادآورید که خداوند به شما تفضل کرد و مجموعه‌ای به‌نام حکومت طاغوت با بیگانگان برای نابودی شما دست‌به‌دست می‌دادند اما به‌کمک شما آمدیم.

عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی گفت: ملت ایران با وحدت خود توانست رژیم شاهنشاهی را که نوکر آمریکا بود و ایمان مردم را به‌سخره گرفته بود و فرهنگ غرب را در کشور جاری و روحانیت آزادی‌خواه و حوزه‌های علمیه و دانشگاه را به‌مسلخ برده بود نابود کند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: دشمنان کشورمان کوتاهی نکردند و آنچه برای مقابله با ملت ایران نیاز بود انجام داده و انجام می‌دهند اما به‌لطف الهی تاکنون به اهداف خود دست پیدا نکردند، امید در جامعه ما همچنان وجود دارد و ملت ایران ذره‌ای از آرمان‌های خود عقب‌نشینی نمی‌کند.

استاد حوزه علمیه با یادآوری آثار و برکات انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: پیشرفت در عرصه‌های مختلف و دانش‌های مهم نظیر لیزر و نانو و صنعت دفاعی و هسته‌ای دنیا را دچار بهت کرده است که این پیشرفت‌ها همه در شرایط سخت توسط فرزندان برومند ملت انجام شده است.

وی افزود: آمریکا اعلام می‌کند که قدس پایتخت رژیم صهیونیستی است اما کشورها به این موضوع توجهی نمی‌کنند که این نشان از عزت و سربلندی ایران و انزوای آمریکا است.

امام‌جمعه قم با توجه به اهمیت حضور ملت ایران در مراسم راهپیمایی 22 بهمن بیان کرد: روز 22 بهمن ملت ایران به‌گونه‌ای در راهپیمایی حضور پیدا می‌کنند که ابرقدرت‌ها احساس خجالت می‌کنند.

منبع»سایت تسنیم

۰

حضور رهبری انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا

معروف نیوز رهبری انقلاب

حضور رهبری انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای سحرگاه امروز و‌ در آستانه‌ی ایام‌الله دهه‌‌ی فجر، در مرقد مطهر بنیانگذار انقلاب اسلامی و گلزار شهدای بهشت زهرا سلام‌الله‌علیها حضور یافتند.
تصاویر این گزارش به‌مرور تکمیل خواهد شد.







۰

کارنامه ۲۰ ساله محبوب‌ترین فرمانده سپاه

کارنامه ۲۰ ساله محبوب‌ترین فرمانده سپاه

کارنامه ۲۰ ساله محبوب‌ترین فرمانده سپاه

به گزارش عمارنامه،  20 سال قبل، در چنین روزهایی سردار قاسم سلیمانی به تهران فراخوانده و مسئولیت فرماندهی یکی از مهمترین نیروهای سپاه پاسداران برعهده او گذاشته شد؛ مسئولیتی که تاثیرات آن نه تنها در داخل، که بیشتر در بیرون از مرزها و در گستره‌ای به اندازه جهان اسلام قابل مشاهده است.
قاسم سلیمانی، بنازاده‌ کرمانی، 61 سال پیش در اسفند ماه سال 1335 در شهرستان «رابُر» متولد شد و با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
او در ابتدای جنگ فرماندهی دو گردان از نیروهای کرمانی را برعهده داشت تا اینکه با پیشنهاد شفاهی سردار شهید حسن باقری، تیپ جدیدی از نیروهای کرمان را تشکیل داد که اندکی بعد در زمستان سال 61 به لشکر 41 ثارالله ارتقا یافت که شامل نیروهایی از کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان می‌شد.
 

 
لشکر 41 ثارالله را باید جزو لشکرهای خط شکن سپاه در سال‌های دفاع مقدس نامید که نیروهای آن نقش بسزایی در عملیات‌های بزرگی مثل والفجر8، کربلای5 و... داشتند.
اگر برای بسیاری از همرزمان قاسم سلیمانی، جنگ در تابستان سال 67 به پایان رسید، ولی برای او آغاز دوران جدیدی در میادین نبرد بود.
او که پس از دفاع مقدس همچنان فرماندهی لشکر 41 ثارالله را بر عهده داشت، مامور مقابله با اشرار و قاچاقچیان این مناطق شد و چون خودش فرزند کویر بود و با منطقه اشنایی کامل داشت، به موفقیت‌های زیادی دست پیدا کرد.
 

 
* فرماندهی بر شاخه برون مرزی سپاه
اما مهمترین دوران زندگی قاسم سلیمانی از سال 1376 آغاز شد.
در این سال، با تغییر فرماندهی کل سپاه و انتصاب سردار سرلشکر سید یحیی صفوی به فرماندهی کل سپاه (به جای سرلشکر محسن رضایی)، فرماندهان نیروهای مختلف نیز تغییر کردند.
طی این تغییرات سردار قاسم سلیمانی که از کرمان به پایتخت فراخوانده شده بود، به عنوان فرمانده «نیروی قدس» جایگزین سردار احمد وحیدی شد.
نیروی قدس، یکی از نیروهای پنج‌گانه سپاه است که در افکار عمومی (لااقل تا چند سال قبل) کمتر نامی از آن برده می‌شد و مسئولیت عملیات‌های برون مرزی سپاه را بر عهده داشت. قاسم سلیمانی هم تا سال‌های بعد همچنان چهره‌ای ناشناخته برای عموم مردم بود.
 

 
انتصاب سردار قاسم سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس، همزمان بود با درگیری‌های طالبان در افغانستان و به همین دلیل برخی این انتصاب را به آشنایی سردار سلیمانی با مناطق شرق کشور مرتبط می دانستند؛ آشنایی که میزان موفقیت آن را چند سال قبل در مقطع فرماندهی بر لشکر 41 ثارالله بخوبی نشان داده بود.
ازجمله نقاط درخشان فرماندهی سردار سلیمانی بر نیروی قدس، تقویت حزب‌الله لبنان و گروه‌های مبارز فلسطینی بود که نمود عینی آن را در نبردهای متعددی ازجمله جنگ 33روزه حزب‌الله لبنان و رژیم صهیونیستی و پیروزی مبارزان فلسطینی در جنگ 22 روزه غزه علیه ارتش مجهز اسرائیل دیدیم.
در واقع قاسم سلیمانی توانسته بود استراتژی جمهوری اسلامی یعنی کمک به گروه های مبارز علیه اسرائیل را به خوبی دنبال کرده و هر روز در این مسیر گام های دیگری بردارد.
 

 

اما این پایان ماجرا نبود. با توطئه جدید غرب و پشتیبانی مالی کشورهایی مانند عربستان سعودی، که به شکل‌گیری گروهک‌های تروریستی تکفیری اعم از داعش و جبهه‌النصرة در منطقه انجامید، قاسم سلیمانی ماموریتی تازه یافت و آن هم مقابله با این تهدیدات در دو کشور عراق و سوریه بود.
سلیمانی در عراق «حشد الشعبی» و در سوریه «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) را شکل داد و با کمک آنها و هدایت و مشاوره نیروی قدس سپاه، طی 6 سال، بساط تروریست‌ها در این دو کشور تقریبا جمع شد.
در واقع باید این طور گفت که او و نیروهایش که با درخواست رسمی دولت‌های سوریه و عراق، به این دو کشور رفتند، مانع سقوط دمشق و بغداد شدند و هم او بود که با سفر به مسکو، نقش بسزایی در همراه کردن روسیه و پوتین برای ورود به میدان نبرد سوریه داشت.
برای حاج قاسم -به گفته خودش- فرقی میان مسلمانان نیست و باید به همه آنها در برابر ظالمان و دشمنان یاری رساند.
او در اوج مبارزه با تروریست‌ها در سوریه و عراق، اعلام کرد که برای نظام اسلامی، کمک به شیعه و سنی تفاوتی ندارد و برای نمونه به مردم فلسطین اشاره کرد که اگرچه اکثر قریب به اتفاق آنها از اهل تسنن هستند، ولی جمهوری اسلامی ایران بیشترین دفاع و حمایت را از آنها داشته است.
 

 
این موضوع نیز در تاریخ ثبت شد که وقتی دامنه جنایات داعش به کردستان عراق کشید، این قاسم سلیمانی بود که به کمک آنها رفت و مانع از سقوط اربیل شد.
* حلقه مقاومت شکل می‌گیرد
شاید یکی از اهداف اصلی دشمنان برای سقوط سوریه، قطع کردن ارتباط ایران و حزب‌الله لبنان بود ولی با شکست داعش و نقش آفرینی نیروی قدس در سوریه و عراق، یک حلقه مستحکم به نام حلقه مقاومت تشکیل شد و زنجیره ایران، عراق، سوریه و لبنان و فلسطین را به هم متصل کرد.
جای تردید نیست که این موضوع خلاف خواست آمریکا و اسرائیل است ولی با فرماندهی «قاسم سلیمانی» در عمق میدان و تشکیل بسیج مردمی در سوریه و عراق این موضوع به واقعیت بدل گشت و اتحادی از جنس پاسداران، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و... ایجاد کرد.
نقش بی‌بدیل سردار سلیمانی در مدیریت منطقه و مقابله با دشمنان، القابی چون «شبح فرمانده»، «قدرتمندترین فرد خاورمیانه» و «کابوس اسرائیل» را از سوی آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها، برای او به دنبال داشته است.
 

 
«مایک پمپئو» رئیس سازمان سیا اخیرا در سخنانی در همایش سالیانه امنیت ملی ریگان در کالیفرنیا، اظهار داشت که نامه‌ای را برای سردار قاسم سلیمانی ارسال و نگرانی خود را نسبت به اقداماتی که او آن را رفتار تهدیدآمیز ایران در عراق خواند، ابراز کرده است.
پمپئو گفت: «من این نامه را پس از آن ارسال کردم که فرمانده ارشد نظامی ایران نشان داده بود که نیروهای تحت کنترلش شاید به نیروهای آمریکایی در عراق حمله کنند.»
رئیس سازمان سیا به زمان ارسال این نامه اشاره‌ای نکرد اما تصریح کرد: «چیزی که در نامه قصد منتقل کردن آن را به او داشتیم این بود که ما او و ایران را به خاطر هرگونه حمله‌ای به منافع آمریکا در عراق توسط نیروهای تحت کنترلش، پاسخگو خواهیم کرد. می خواهیم مطمئن شویم که او  به طور شفاف این مساله را درک کرده است.»
رئیس سازمان سیا گفت: «البته سلیمانی حاضر به بازکردن نامه نشده است.»
بی‌شک اگر کمک‌های مستشاری نیروی قدس و فرماندهی قاسم سلیمانی نبود شاید شرایط منطقه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد اما با رشادت‌های رزمندگان ایرانی در کنار دیگر رزمندگان مسلمان شاهد پیروزی جبهه مقاومت بودیم.
حال پس از گذشت 20 سال از فرماندهی سردار سرلشکر قاسم سلیمانی بر نیروی قدس سپاه، به گفته فرماندهان عالیرتبه نظامی، تهدیدات از مرزهای کشورمان به سواحل غربی مدیترانه رفته و در آنجا با دشمنان مقابله می‌کنیم و این بی‌شک موفقیتی بزرگ در مواجهه انقلاب اسلامی با غرب است.
قاسم سلیمانی در سال 1389 با حکم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا با یک درجه ارتقا به درجه سرلشکری نائل آمد اما هنوز هم در افکار عمومی همه او را «حاج قاسم» می‌خوانند.
آنچه خواندید مروری بود گذرا بر برخی نقاط درخشان در کارنامه دو دهه فرماندهی قاسم سلیمانی بر نیروی قدس؛ نقاطی که هرکدام از آنها دنیایی از حوادث را در دل خود دارند که شاید تا سال‌های سال مکتوم و ناشناخته بماند.
منبع: فارس

۰

ناگفته‌های حادثه 6بهمن آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال1360

معروف نیوز

ناگفته‌های حادثه 6بهمن آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال1360

ناگفته‌های حادثه 6بهمن آمل از زبان سردار شعبانی فرمانده سپاه آمل در سال1360

شما در زمان واقعه‌ی شش بهمن سال 60 آمل، فرمانده‌ی سپاه آمل بودید. ابتدا از فضای سیاسی- اجتماعی که این حادثه رخ داد، توضیح دهید.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یک صف‌بندی ملموسی بین گروه‌های سیاسی - که قصد سهم‌خواهی داشتند - به‌وجود آمد. در این بستر که تا حدودی ناشی از فضای اول انقلاب بود، گروه‌های سیاسی با گرایشات مختلف نظیر منافقین، کمونیست‌ها، لیبرال‌ها و... سعی داشتند تا سهم بیشتری از قدرت را تصاحب کنند. یکی از این جریان‌های چپ، - که عامل اصلی حوادث آمل بود- "اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران" بود که اعضای آن از لحاظ فکری، وامدار تفکر مائویستی بودند. مشی این گروه قبل از انقلاب، صرفا‍ً مشی سیاسی و فرهنگی بود که فعالیت‌های‌شان نیز بر این مبنا تعریف می‌شد. اما پس از انقلاب و به‌خصوص پس از عزل بنی‌صدر سران این اتحادیه در اهداف و روش‌های خود تغییر ساختاری دادند و مشی مبارزات مخفی و مسلحانه را در پیش گرفتند. شاخصه‌ی مبارزاتی این اتحادیه - که در ابتدا متشکل از 53 نفر بود- مبارزات فیدل کاسترو و چه‌گوارا در آمریکای لاتین بود. اما برای همراه کردن مردم، روش مائو در چین را برگزیده بودند.

به چه دلیل، شمال کشور را برای فعالیت‌های شورش‌گرانه‌ی خود انتخاب کردند؟ پس از علنی شدن مشی مسلحانه‌ی ضدانقلاب، منافقین، اتحادیه‌ی کمونیست‌ها و... آن‌ها برنامه‌ها و طراحی مبارزاتی خود را در خانه‌های تیمی و مخفیانه انجام می‌دادند و به‌اصطلاح، از روی زمین به زیر زمین رفتند. پس از حادثه‌ی 30 تیر و فرار بنی‌صدر و افزایش ترورها، طرحی به‌نام مالک و مستأجر از سوی نظام اسلامی اجرا شد که در پی آن، هر مالکی موظف بود که هویت مستأجر خود را با ارائه‌ی شناسنامه نشان دهد. اجرای این طرح باعث لو رفتن و شناسایی آن‌ها شد. از طرفی هم پس از خروج رجوی و بنی‌صدر از کشور، هنوز خط خروج برای آن‌ها آماده نبود. بنابراین بهترین مکان برای آن‌ها جنگل‌های شمال کشور بود.

دلیل دیگر، تشکیل جبهه‌ سوم بر ضد جمهوری اسلامی بود. ناصر میرریاحی از رهبران اتحادیه‌ی کمونیست‌ها مبدع این تز بود. او معتقد بود که عراق در جنگ تحمیلی، بخش عمده‌ای از امکانات و نیروی نظامی ایران را در جبهه‌ی اول به خود مشغول کرده است. مبارزات کردها در کردستان، جبهه‌ی دوم علیه نظام اسلامی می‌باشد. بنابراین با ایجاد جبهه‌ی سوم، "اتحادیه کمونیست‌ها" می‌تواند در یک جنگ بدون مقاومت، نظام نوپای سیاسی را به ورطه‌ی سقوط بکشاند. به همین خاطر رهبران شورش‌گر اتحادیه‌ی کمونیست ها، جنگل‌های منطقه‌ی عمومی جنوب غربی شهر آمل را انتخاب کرده و به جولان در آن پرداختند.
- انتخاب شهرستان آمل و جنگل‌های آن، دلیل خاصی داشت؟مهم‌ترین نکته بحث ظرفیت‌های جغرافیایی این منطقه بود که دارای شاخص مهم بود: 1. آمل برای فعالیت آن‌ها دارای عمق استراتژیک بود و آمل به دلیل این‌که از کوه‌های جنگلی تا لب دریا فاصله و عمق قابل توجهی بود که برای برای جنگ و گریز خوب بود. 2. شاخص مهم دیگر این بود که باید منطقه‌ی انتخابی به مرز نزدیک باشد. 3. نکته‌ی دیگر قرمز بودن مناطق مشابه آمل بود. یعنی در مناطق مشابه نظیر سیاهکل و لاهیجان، قبلاً سابقه‌ی درگیری وجود داشته و در آن‌جا پاسگاه دایر کرده بودند. 4. وجود جاده‌ی هراز. یکی از این عناصر اتحادیه به‌نام بهمن شیردل می‌گفت که دلیل انتخاب آمل، وجود جاده‌ی هراز بود. می‌گفت که اگر ما می‌توانستیم نیم‌ساعت جاده را ببندیم و اعلامیه پخش کنیم، چون‌که رادیو این این‌گونه مسائل را پخش می‌کرد، همه‌ی ایران را متوجه خود می‌کردیم. ضمن این‌که جاده‌ی هراز، جاده‌ی استراتژیکی است که شمال را به مرکز، و مرکز را به مشهد متصل می‌کرد.

5. آن‌ها تمایل داشتند که مکان استقرار، قابلیت تقسیم شدن را از مرکز داشته باشد و آمل به دلیل وجود سلسله‌کوه‌های البرز، دارای این ویژگی بود. 6. یکی از مهم‌ترین دلایل آن‌ها برای انتخاب آمل این بود که آن‌ها تصور می‌کردند که در این شهر زمینه‌های مردمی برای همراهی با آن‌ها وجود دارد که البته بزرگ‌ترین اشتباه‌شان نیز همین مسأله بود. ضمن این‌که جنگل هم آب داشت و هم بعضی از درخت‌ها میوه‌های خوردنی داشتند. جنگل محل استتار و اختفای مناسبی بود که آن‌ها در آن محدودیتی نداشتند.بود.

این استنباط غلط از جامعه‌ی آمل، ناشی از چه عواملی بود؟پاسخ این سؤال را با نقل خاطره‌ای بیان می‌کنم. سال 59 در سپاه گرگان درگیری شد و بچه‌های اداره‌ی اطلاعات سپاه گرگان را در مقر سپاه کشته بودند. به من ابلاغ کردند که باید برای فرماندهی سپاه به گرگان بروی و اوضاع را سر و سامانی بدهی. در راه گرگان بودیم که شب به آمل رسیدیم. چون شهر را نمی‌شناختیم، تصمیم گرفتیم که به مقر سپاه رفته و در آن‌جا نماز بخوانیم.در بدو ورود متوجه شدیم که بین کادر سپاه آمل و فرمانده‌ی آن درگیری شدید وجود دارد. بچه‌های حزب‌اللهی، بسیجی‌ها یک طرف هستند و فرمانده‌ی سپاه طرف دیگر. یک روحانی هم بود که بعد متوجه شدم که ایشان امام‌جمعه‌ی آمل حضرت علامه حسن‌زاده‌‌آملی هستند. وقتی فهمیدند که ما از تهران آمدیم، به سمت ما آمدند و با اعتراض گفتند که باید فرمانده‌ی سپاه را عوض کنید؛ چراکه او دارای اندیشه‌های التقاطی بود. در اصطلاح آن زمان او یک "امتی" بود و در صبحگاه، برای پرسنل ":امّت" می‌خواند.

من به آن‌ها گفتم که یک ماشین در اختیار من بگذارند تا در سطح شهر، گشتی بزنم. یکی از بچه‌های آمل گفت که شما نمی‌توانید بروید. گفتم چرا؟ گفت چون‌که ریش داری! از این حرف او خیلی تعجب کردم. خلاصه سوار ماشین شدیم. اولین محله‌ای که سر زدیم، "اسپی‌کلا" بود. دیدیم کمونیست‌ها در آن‌جا ایست بازرسی گذاشته‌اند. با تعجب گفتم پس شما این‌جا چه کاره‌اید؟ گفت این محله مال آن‌هاست. رفتیم به منطقه‌ای به‌نام "چاکسر". تکیه‌ا‌ی در آن‌جا بود معروف به "تکیه شهدا" وجه تسمیه‌ی آن را پرسیدم، در جواب گفتند که ما این تکیه را با شهادت سه نفر از بچه‌ها گرفتیم. گفتم این چه وضع شهر شماست؟ سپاه باشد و این منطقه مال کمونیست‌ها؟! این منطقه مال منافقین؟! پس شما چه کار می‌کنید؟ یکی‌دو جای دیگر هم رفتیم که اوضاع همانی بود که دیده بودم. احساس کردم که جای خوبی برای کار کردن است و با هماهنگی دیگر به گرگان نرفتم و در آمل ماندم.

این موارد موجب شده بود که سران اتحادیه‌ی کمونیست‌ها ظرفیت‌های دینی مردم را نبینند. وجود این‌همه امام‌زاده در این منطقه نشان می‌دهد که از قدیم‌الایام مردم این منطقه ارادت به اهل‌بیت(ع) داشته و شیعه بوده‌اند. ضمن این‌که جز آل‌بویه که کنترل این منطقه برعهده داشت، حکومت‌های دیگر نداشتند و یا نمی‌خواستند هم درگیر شوند. به‌علاوه‌ی این موارد سابقه‌ی مبارزاتی نظیر قیام جنگل میرزا کوچک‌خان هم در تاریخ این منطقه ثبت شده بود.

- برنامه‌ی خاصی هم برای مردم طراحی کرده بودند؟بله؛ همراه کردن مردم طبق طرح آن‌ها، شبیه مدل مائو در چین بود. آن‌ها معتقد بودند که دشمنان اصلی ما در شهرها هستند. ما به‌وسیله‌ی تسلط بر روستاها و اتصال آن‌ها به یکدیگر شهرها را تهدید کرده و به‌تدریج فتح کرده و به سمت مرکز حرکت کنند. همان کاری که مائو در چین انجام داد و با اتصال روستاهای دهقانی به هم و پی‌ریزی یک راه‌پیمایی بزرگ، پکن را فتح کرد. ضمن این‌که در روستاهای آمل به دلیل ییلاق و قشلاق کردن مردم آمل، در زمان سرما هم که روستاها خالی از سکنه بود، مواد غذایی در خانه‌ها موجود بود که آن‌ها می‌توانستند با همکاری چند نفر از بومی‌ها، وارد روستا شده از این امکانات استفاده کنند.

البته گفتم که اشتباه‌شان نیز همین تصور غلط بود که مردم با آن‌ها همراهی می‌کنند، غافل از این‌که اصلاً مردم آن ظرفیتی را که آن‌ها فکر می‌کردند، برای‌شان فراهم نکردند. هرچند اسم‌شان هم فدایی خلق بود و تصورشان هم این بود که می‌خواهند خلق را از زیر یوغ حکومت دربیاورند، اما تحلیل‌ها و اخبار آن‌ها از مردم آمل غلط بود. در روز شش بهمن‌ماه سال 60 به‌گونه‌ای شد که مردم خودشان آن‌ها را می‌گرفتند و تحویل ما می‌دادند. یادم می‌آید فردی که آماده‌ی اعدام شدن بود، گفت که ما اصلاً مردم را نشناختیم و اصلاً اشتباه کردیم وارد شمال شدیم.

یعنی خیلی از اعضای اتحادیه اهل شمال نبودند؟همین‌طور است. اساس تشکیل این اتحادیه به این شکل بود که در سال 48، زمانی‌که قیمت نفت بالا رفت، شاه در خوزستان به کارمندان صنعت‌نفت امتیازات رفاهی و... می‌دهد. یکی از آن امتیازات، بورسیه‌ی تحصیلی خارج از کشور برای فرزندان آن‌ها بود. من از زبان دو نفر از همین آدم‌ها نقل می‌کنم که می‌گفتند ما برای تحصیل به برکلی آمریکا رفتیم. وقتی فضای ایران انقلابی شد، ما نیز تحت‌تأثیر این فضا به کمونیسم گرایش پیدا کردیم و عضو کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور با گرایشات کمونیستی می‌شوند. جالب است که یکی از آن‌ها در جواب سؤال من که پرسیدم آن‌جا چه کسی با شما ارتباط داشت؟ گفت سه آمریکایی که بعدها فهمیدیم یکی از آن‌ها عضو CIA است، در خط‌دهی به ما نقش داشتند. می‌گفت نزدیک انقلاب ایران که شد، به ما گفتند که دیگر به کشورتان بروید - چه فارغ‌التحصیل بودیم یا نه- و مبارزه کنید تا در انقلاب سهمی داشته باشید.

از 97 نفری که دستگیر کردیم، 46 نفر از افرادی بودند که پدران‌شان صنعت‌نفتی بودند. مابقی هم اغلب خوزستانی بودند که سازمان با فراخوانی نیروهایش از سراسر کشور به منطقه‌ی شمال، در واقع در جنگل‌های شمال، سه کمپ در سه نقطه دایر می‌کنند و آموزش‌های مخصوص چریکی را آن‌جا به نیروها آموزش می‌دادند. جالب است که چند نفر از آن‌ها در لبنان و در مبارزات "جرج حبش" شرکت کرده بودند.

- از لحاظ مالی چگونه تأمین می‌شدند؟این‌ها یک شبکه‌ی شهری داشتند، یک شبکه‌ی جنگل و یک شبکه‌ی تهران که در بازار تهران کسانی به این‌ها کمک می‌کردند. مثلاً می‌گفتند که ما یک کیسه برنج را که دوهزار تومان بود، سه‌هزار تومان می‌دادیم و بقیه‌اش را هم پس نمی‌گرفتیم؛ چون می‌خواستیم با پول نیرو جذب کنیم.

راه دیگر هم دزدی از بانک‌ها بود. یک روز در مقر سپاه بودیم. خبر آوردند از یک بانک سرقت شده است. دم صبح وقتی که پول بانک را با ماشین آوردند، با همکاری یکی از کارمندان بانک، دو نفر با اسلحه تهدید کرده و حدود 280هزار تومان پول را می‌برند. البته یکی از آن‌ها فرار کرد که بعدها در درگیری‌ها کشته شد و دیگری را هم مردم گرفتند و تحویل دادند.

- تسلیحات نظامی خود را از چه طریقی تأمین می‌کردند؟از همان طریق. خودشان هم می‌گفتند که کمک‌های ریالی خیلی مهم نبود، بلکه تسلیحاتی که به آن‌ها داده می‌شد، مهم‌تر بود. مثلاً می‌گفتند که برای ما سه پارتی سلاح آوردند. این‌ها را که با چندهزار تومان نمی‌شود خرید.

- بنابراین با نیروهای کاملاً آماده مواجه بودید؟بله؛ هم تسلیحات داشتند و هم از نظر بدنی و آموزش‌های نظامی آماده بودند. یادم می‌آید که در همان اوایل که ما در منطقه‌ی امام‌زاده عبدلله، عملیات کردیم، 11شهید دادیم. خیلی سخت بود. نیروهای ما قصد داشتند از ارتفاع صعود کنند و مکان مورد نظر را بگیرند. وقتی از بچه‌ها پشت بی‌سیم خبر می‌گرفتیم، هِن‌هِن می‌کردند و می‌گفتند، از شرجی بودن هوا نمی‌توانیم نفس بکشیم. اما در آن‌طرف میدان، دختری را می‌دیدیم که پشت دوشکا نشسته و هلی‌کوپتر را هدف قرار داده است؛ یک دختر کمونیست! این‌ها را که می‌گویم از مشاهدات خودم است. تمامی نیروهای آن‌ها ورزیده بودند. واقعیت این بود که ما ضعیف بودیم و به دلیل نداشتن تجربه و جوانی، بلد نبودیم. حتی در داخل شهر می‌آمدند، ترور می‌کردند و از شهر خارج می‌شدند. از مردم عادی نظیر دو جوانی که از نظام‌آباد تهران بودند تا افرادی که به ظاهر حزب‌اللهی بودند. یا دست به تخریب، انفجار، گروگان‌گیری، سرقت بانک و... می‌زدند.

- با این اوصاف، دربرابر ضدانقلاب چه‌کار کردید؟به‌تدریج، ما قدرت پیدا کردیم و نیروها نسبت به گذشته وضع بهتری را پیدا کردند. اما ورق از زمانی به نفع ما برگشت که به تدبیر و پیشنهاد آیت‌الله جوادی‌آملی نیروهای ما وارد جنگل شدند. رفتن ما آنها را تجزیه کرد. ماجرا از این قرار بود که ایشان به سپاه آمل آمدند. درباره‌ی آن‌ها از من سؤالاتی کردند. من هم به‌وسیله‌ی نقشه، به‌طور کامل حرکات، اهداف و مواضع اتحادیه‌ی کمونیست‌های ایران را در گزنه‌سرا، مَنگُل‌درّه و... برای ایشان توضیح دادم و گفتم که حزب‌اللهی‌ها به‌خاطر ترورها، وحشت دارند که سر کارشان بروند. خیلی وضع بدی است. ایشان گفتند که تدبیرتان چیست؟ گفتم که می‌خواهیم در سطح وسیعی در شهر از نیروهای مسلح استفاده کنیم؛ به‌طوری‌که زیر تیر هر چراغ‌برق، یک بسیجی باشد. ایشان در جواب من گفتند مگر نمی‌گویید که این‌ها در جنگل هستند و از آن‌جا می‌آ‌‌یند و محیط را ناامن می‌کنند. چرا شما می‌خواهید شهر را امن کنید؟ شما هم بروید محیط آن‌ها را ناامن کنید. شما هم بروید در جنگل. من همین جمله را از ایشان شنیدم و بعدازظهر به چالوس و مرکز فرماندهی آمدم. پیشنهاد آیت‌الله جوادی‌آملی را ارائه کردم و مورد قبول واقع شد.

ما نیروهای‌مان را به جنگل بردیم و در آن‌جا پایگاه زدیم. در شیارها، تپه‌ها و به هر ترتیب توانستیم آن‌ها را در جنگل تجزیه کنیم. به یکی از آن‌ها گفتم که چرا شما به شهر حمله کردید؟ گفت که ما اگر می‌خواستیم برای خرید به روستا برویم، سرود‌خوان وارد روستا می‌شدیم، اما حالا شما آمدید بالای تپه پایگاه زدید، کنار رودخانه پایگاه زدید، خیلی‌جاها نیرو گذاشتید. اصلاً دیگر امنیت نبود. بنابراین یا ما باید به‌دلیل سرما به شهرهای‌مان برمی‌گشتیم که ریسک بود یا باید حمله به شهر می‌کردیم. شما ما را مجبور کردید.

- بنابراین دلیل انتخاب شش بهمن توسط آن‌ها اجباری بود؟بله؛ البته آن‌ها حدود یک‌ماه قبل از آن نیز قصد حمله داشتند، اما به‌طور اتفاقی برادری به‌نام شهید کارگر که از بچه‌های سپاه بود و اسلحه نیز همراهش بود، آن‌ها را دیده، با آن‌ها درگیر و شهید می‌شود. آن‌ها فکر می‌کنند که عملیات لو رفته و به جنگل برمی‌گردند.

اما از طرفی شش بهمن سال‌روز انقلاب سفید شاه نیز بود. به یکی از آن‌ها گفتم که چرا شش بهمن که این مناسبت را دارد شما به شهر حمله کردید؟ بعدها فهمیدیم که آن‌هایی که پول آن‌ها را تأمین می‌کردند، انتخاب‌شان این روز بوده تا که آن واقعه را زنده کنند. آن‌ها در واقع مائویست‌های وابسته به سلطنت‌طلب‌ها بودند، درحالی‌که خودشان نمی‌دانستند؛ واقعاً نمی‌دانستند.

- اگر موافق باشید به ششم بهمن‌ماه سال 60 برویم. برنامه‌ی آن‌ها برای حمله به چه بود؟برنامه‌ی آن‌ها برای حمله، تسخیر سه نهاد بود؛ یک‌جا ساختمان بسیج بود که از لحظ استراتژیک در محل خوبی بود. ضمن این‌که ساختمان بسیج از لحاظ استقامت ساختمان محکمی بود. مکان دوم فرمانداری و مکان سوم، سپاه.

- تعداد نیروهای‌شان چند نفر بود؟95 نفر

- زمانی که وارد شهر می‌شدند، کسی مشکوک نشده بود؟نه؛ به این دلیل که آن‌ها با لباس فرم سپاه وارد شهر شده بودند. بنی‌صدر در زمان ریاست جمهوری خود، به یکی از کارخانه‌های آمل که لباس فرم سپاه را تولید می‌کرد، دستور کتبی داد تا 400 یا 4000 لباس به دارنده‌ی این نامه بدهند که البته کنار امضای بنی‌صدر، یک امضای دیگر هم بود که من این دست‌خط را دیده‌ام. یک ماشین گشت ما گزارش داد که ما آن‌ها را دیدیم اما فکر می‌کردیم که سپاهی هستند. حادثه‌ای قبل از حمله به آمل اتفاق افتاد. این‌ها آمدند و جاده‌ی هراز را بستند که اعلامیه پخش کنند.


یک روحانی به‌نام آقای شریعتی از گرگان با پسر و عروسش به آن‌جا می‌رسد. از این روحانی کارت شناسایی می‌خواهند و او نیز به سبب پوشش آن‌ها کارتش را به آن‌ها نشان می‌دهد. من از قول عروسش می‌گویم که آن‌ها به روحانی گفتند که به‌به! ما در آسمان‌ها دنبال شما می‌گشتیم و او را از ماشین پیاده کرده و جلوی چشم خانواده‌اش به شهادت می‌رسانند. یعنی با لباس سپاه این کار را کردند. راه‌بندان هم کرده بودند. مردم هم که می‌دیدند، اما به واسطه‌ی لباس سپاه به آن‌ها اعتماد کردند. بنابراین کسی نمی‌توانست به آن‌ها شک کند. در حادثه‌ی دیگری چون زمان حمله به دهه‌ی فجر نزدیک بود، یکی از معلمان با دانش‌آموزان، مشغول رنگ‌آمیزی و شعارنویسی بر روی دیوار بودند که آن‌ها با لباس سپاهی به آن‌ها می‌گویند که من سپاهی هستم و بچه‌ها هم می‌گویند که ما بسیجی هستیم. تا این حرف را می‌زنند، آن‌ها را به رگبار می‌بندند و از آن دانش‌آموزان تنها یک نفر زنده می‌ماند. البته دو روز قبل از عملیات اصلی؛ خانه‌ای را روبروی سپاه اجاره کردند و می‌خواستند با انفجار دیوار زندان، زندانی‌ها را آزاد کنند که به‌صورت اتفاقی رهگذری آن‌ها را دیده و مشکوک می‌شود. وقتی که قصد پرس‌وجو را از آن‌ها دارد، آن‌ها فرار می‌کنند.

- تا این‌جا رسیدیم که وارد شهر شدند.بله؛ البته آن‌ها در عصر 5 بهمن حرکت کردند و در دو محله‌ی "اسپی‌کلا" و "رضوانیه" در خانه‌هایی که برای‌شان تدارک دیده بودند، مستقر شدند. در اعترافات‌شان می‌گفتند، فرض ما این بود که جایی را بگیریم که از آن‌جا نگذاریم کمکی از آن‌طرف پل به نیروهای انقلاب برسد. بعد هم حمله می‌کنیم و منطقه را از دست آن‌ها می‌گیریم. حدود یک‌ربع به یازده شب شش بهمن بود که من در سپاه بودم. ناگهان صدای تیراندازی شنیدیم. آن‌ها حمله را شروع کردند درحالی‌که بسیاری از نیروهای ما در جنگل بودند. مثلاً در ساختمان بسیج، تنها 7 نفر بودند. نکته‌ی جالبی را بگویم که نقل آن خالی از لطف نیست. در جیب یکی از دستگیرشده‌ها کاغذی را پیدا کردیم. در آن نوشته بود که از شیشه‌های ساختمان بسیج -حدود سی‌وسه پنجره- آن‌قدر به ما تیراندازی می‌شد که نمی‌توانستیم وارد ساختمان بسیج شویم.

اما همان‌طور که گفتم در آن ساختمان تنها هفت نفر بودند. این موضوع را بعدها با علامه حسن‌زاده‌آملی در میان گذاشتم که ایشان ضمن خواندن آیه‌ی: " أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلَائِکَةِ مُرْدِفِینَ" (انفال؛ آیه‌ی 9) گفتند که در جنگ بدر هم ملائکه آمدند و به پیامبر کمک کردند و این‌ها این موضوع را نمی‌فهمند.

بنابراین درگیری‌ها در همان شب آغاز شد. ما تصمیم گرفتیم که در شب به دلیل آسیب‌پذیری، دستور حمله را متوقف کنیم و منتظر شدیم تا صبح شود. ضمن این‌که این تصمیم موجب شد که برای طرح‌ریزی حمله، زمان بیشتری را در اختیار بگیریم. صبح که شد، به کمک مردم، ما ابتکار عمل را در دست گرفتیم. مردم واقعاً به ما کمک کردند. تئوری‌هایی که در بعضی از کشورها مثل کوبا یا انقلاب چین، جواب داده بود و کمونیست‌ها توانسته بودند در 24ساعت، موفق شوند، در کشور ما و در آمل به‌وسیله‌ی مردم در 24ساعت، طومارش بسته شد. اصلاً خود مردم این‌ها را می‌گرفتند و تحویل می‌دادند. یادم هست که دمِ در سپاه، سه نفر از حزب‌اللهی‌ها دو نفر از آن‌ها را گرفته و برای تحویل آورده بودند. پرسیدم چگونه آن‌ها را دستگیر کردید؟ گفت این‌قدر تیر زدند و ما این‌قدر سنگ زدیم تا تیرهای‌شان تمام شد و گرفتیم‌شان. جالب است که آن بنده‌ی خدا تا آن روز آرپی‌جی ندیده بود. می‌گفت این سلاحش هم که شکسته را بگیر! زن و مرد کمک می‌کردند؛ زنان در سنگرسازی و... یا موردی را دیدم که کسی در پشتش شن ریخته و عقب‌عقب راه می‌رفت، مثل یه سنگر که اگر تیر زدند به آن بخورد. البته از دیگر شهرها نیز وقتی مردم و نیروها قضیه را شنیدند، به سمت آمل حرکت کردند تا به ما کمک کنند. به‌خاطر همین جان‌فشانی‌ها بود که امام در وصیت‌نامه‌ی خویش، از حماسه‌ی مردم آمل یاد می‌کنند. من در 11استان کشور خدمت کرده‌ام. اما تا به امروز مردمی بانشاط‌تر از مردم آمل ندیده‌ام.

به همین دلیل آمل لقب شهر "هزارسنگر" را گرفته است؟بله؛ حضور مردم به حدی بود که همه‌جا تبدیل به سنگر شده بود. یادم می‌آید که خانمی که برای امرار معاش خانواده تخم‌مرغ می‌فروخت، کار خود را رها کرد و با چادر خود شن و ماسه می‌آورد. پس از این ماجرا، برای ارئه‌ی گزارش خدمت امام رسیدیم. نماینده‌ی آن زمان شهرستان آمل، در خلال گزارش خود گفت که آمل به یک‌باره به شهر "هزارسنگر" تبدیل شد. از آن زمان به بعد، این لقب برای آمل ماندگار شد.

- با خارج از ایران هم ارتباط داشتند؟در این زمینه نکات جالبی وجود دارد که تا به‌حال نشنیده‌اید. این اطلاعات، ارتباط آن‌ها را با خارج از کشور نیز نمایان می‌کند. یک‌بار در همان سال‌ها با آقای هاشمی رفسنجانی جلسه‌ای داشتیم که پس از آن، ایشان در خطبه‌های نمازجمعه جمله‌ای دارد. ایشان می‌گوید که "در حوادث آمل، اتفاقاتی افتاد که من فعلاً از گفتن آن به دلیل مسائل امنیتی خودداری می‌کنم." اما جریان از این قرار بود که سال 61 وپس از حادثه‌ی آمل، نیروهای امنیتی در ایستگاه راه‌آهن دامغان، به یک زن و مرد مشکوک شده و آن‌ها را هنگام فرار دستگیر می‌کنند. مرد با خوردن سیانور خودکشی می‌کند، اما آن زن پس از دستگیری، همکاری کرده و اقرار می‌کند که از رابطین جنگل است و نیز قرار ملاقاتی را لو می‌دهد. او می‌گوید سه روز دیگر و در هتلی در سمنان، با پاریس تماس خواهیم گرفت. به همین جهت، نیروهای سپاه نیز در آن محل مستقر می‌شوند.

در شنودها مشخص شد که از پاریس می‌گفتند برنامه‌تان چیست؟ رابطین می‌گفتند که ما آماده‌ایم و بازار خوب است. بازار خوب است یعنی ما آماده‌ی عملیاتیم. آن‌ها نیز گفتند که منتظر ابلاغ ما باشید. هنگامی‌که از هتل بیرون آمدند، دستگیرشان کردیم که در بازجویی‌ها خانه‌ای را در ساری و روبروی استانداری مازندران لو دادند. وقتی آن خانه را تصرف کردیم، سه نفر در محل بودند. نکنه‌ی جالب این‌که 11خط تلفن برای خط‌دهی به نیروها و کنترل اوضاع در آن‌جا بود. تلفن‌ها زنگ می‌زد و چون آن‌ها با رمز با هم صحبت می‌کردند، ما نمی‌توانستیم، جواب بدهیم. ضمن این‌که آن سه نفر نیز با ما همکاری نمی‌کردند. خلاصه از طریق کاغذهایی که آن‌جا بود، متوجه رمزها شده و به تلفن آن‌ها پاسخ می‌دادیم. به این ترتیب توانستیم با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم. آن‌ها 95 نفر منافق و کمونیست بودند که در مناطق کوهستانی سوادکوه کمپ زده بودند. به‌تدریج توانستیم همه‌ی آن‌ها را از کوه پایین بیاوریم و دستگیر کنیم. در گیلان نیز همین طرح را پیاده کرده و تعدادی را دستگیر کردیم. نکته‌ی جالب این‌که هیچ‌کدام از آن‌ها متوجه فریب‌خوردن‌شان نشده بودند. وقتی در چالوس -مرکز فرماندهی سپاه- قضیه را فهمیدند، برای‌شان باورکردنی نبود.

نکته‌ی دیگر این‌که، بنی‌صدر پس از فرار نیز به آن‌ها خط‌دهی می‌کرد. او در پاریس و طی مصاحبه‌ای گفته بود که در فاصله‌ی زمانی اندکی، شما شاهد خواهید بود در شمال کشور، حوادثی به وقوع می‌پیوندد.

- چه زمانی شهر پاک‌سازی شد؟حدود ساعت 4 بود که بسیاری از آن‌ها، کشته، مجروح و اسیر شده بودند. آن‌ها قصد فرار داشتند و از مواضع خود عب‌نشینی می‌کردند. احساس کردم که ممکن است در حال عقب‌نشینی به سمت دادگاه بروند و آن‌جا را بزنند و زندانی‌ها را آزاد کنند. در زندان 45، 46 نفر منافق مهم داشتیم که با صدای تیراندازی به ‌وجد آمده بودند. سوار ماشین شدم و به سمت دادگاه رفتم. وقتی آن‌جا رسیدم، تیراندازی خیلی شدید بود. خلاصه دادگاه را حفظ کردیم. اما بعد متوجه شدیم که آن‌ها می‌خواستند فرار کنند. سرانجام نیز از 95 نفری که به شهر حمله کردند، تقریباً 86، 87 نفر جنازه و اسیر و مجروح گرفتیم و 7 نفر از آن‌ها توانستند فرار کنند که البته حدود دو هفته‌ی بعد، دستگیر شدند.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی