نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ماه مبارک رمضان» ثبت شده است

۰

اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان/ثواب زیارت امام حسین(ع) در شب قدر

ویژه نامه مذهبی ماه مبارک رمضان

اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان/ثواب زیارت امام حسین(ع) در شب قدر

دهۀ دوم ماه مبارک رمضان نیز رو به پایان است و در آستانۀ ورود به نخستین شب از شب‌های قدر هستیم. سه‌شنبه 23 اردیبهشت مصادف با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و اولین شب قدر؛ شب ارزش‌گذاری انسان‌هاست. هر قدر در این شب به خواسته‌های خدا توجه کنیم و آنها را عرضه بداریم، قدر و ارزش بیشتری پیدا خواهیم کرد. در روایت داریم که خودِ امام زمان(عج) برای تعجیل در ظهورشان دعا می‌کنند، این خواسته ایشان یعنی همان خواسته خدا، پس بدانیم درخواست برپایی امر ظهور ایشان از مهم‌ترین موضوعاتی است که انسان‌ها را در شب قدر ارزشی‌تر می‌کند، اما این بدین معنا نیست که غیر از ظهور امام زمان، چیز دیگری نباید بخواهیم، بلکه باید برای موضوعات دیگر نیز دعا کرد اما درخواست اصلی و تأکید ما دعای برای تعجیل در فرج مولایمان باشد.

در کتاب مفاتیح الجنان درباره اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آمده است:

این شب باعظمت آغاز شب‌های قدر است و شب قدر آن شبی است که در طول سال، شبی به خوبی و فضلیت آن یافت نمی‌شود و عمل در این شب از عمل در طول هزار ماه بهتر است و تقدیر امور سال در این شب صورت می‌گیرد و فرشتگان و روح که اعظم فرشتگان الهی است، در این شب به‌اذن پروردگار به زمین فرود می‌آیند و به محضر امام زمان(عج) می‌رسند و آنچه را که برای هر فرد مقدّر شده بر آن حضرت عرضه می‌دارند.

* اعمال شب نوزدهم:

اوّل:

غسل کردن.
علاّمه مجلسی فرموده: بهتر است غسل این شب‌ها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.

دوم:

دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز «هفتاد مرتبه» بگوید:

«أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ»

سوم:

قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ وَفِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَأَسْماؤُکَ الْحُسْنىٰ وَمَا یُخافُ وَیُرْجىٰ أَنْ تَجْعَلَنِى مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ؛

خدایا؛ از تو درخواست می‌کنم به حق کتاب نازل‌شده‌ات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگ‌ترت و نام‌های نیکوترت و آنچه بیم‌انگیز است و امیدبخش، این که مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهی.

سپس هر حاجت که دارد بخواهد.

چهارم:

قرآن مجید را روی سر بگذارد و بگوید:

اللّٰهُمَّ بِحَقِّ هٰذَا الْقُرْآنِ وَبِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلَا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛

خدایا؛ به حق این قرآن و به حق کسی که آن را بر او فرستادی و به حق هر مؤمنی که او را در قرآن ستودی و به حق خود بر آنان، پس احدی شناساتر از تو به حق تو نیست.

سپس 10 مرتبه بگو: «بِکَ یَا اللّٰهُ» و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدٍ» و 10 مرتبه «بِعَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِفَاطِمَةَ» و 10 مرتبه «بِالْحَسَنِ» و 10 مرتبه «بِالْحُسَیْنِ» و 10 مرتبه «بِعَلِیِّ‌بْنِ الْحُسَیْنِ» و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِجَعْفَرِبْنِ مُحَمَّدٍ» و 10 مرتبه «بِمُوسَى‌بْنِ جَعْفَرٍ» و 10 مرتبه «بِعَلِیِّ‌بْنِ مُوسَى» و 10 مرتبه «بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِعَلِیِّ‌بْنِ مُحَمَّدٍ» و 10 مرتبه «بِالْحَسَنِ‌بْنِ عَلِیٍّ» و 10 مرتبه «بِالْحُجَّةِ»؛

به ذاتت ای خدا؛ به حق محمّد؛ به حق على؛ به حق فاطمه؛ به حق حسن؛ به حق حسین؛ به حق على‌بن الحسین؛ به حق محمّدبن على؛ به حق جعفربن محمّد؛ به حق موسى‌بن جعفر؛ به حق على‌بن موسى؛ به حق محمدبن على؛ به حق على‌بن محمّد؛ به حق حسن‌بن على؛ به حق حجّت.

پس هر حاجتى که دارى از خدا بخواه.

پنجم:

زیارت امام حسین علیه السلام. در روایت آمده: هنگامی که شب قدر می‌شود، منادی از آسمان هفتم از پشت عرش ندا سر می‌دهد که خدا هرکه را به زیارت مزار امام حسین علیه السلام آمده آمرزید.

ششم:

این شب‌ها را احیا بدارد؛ روایت شده: هرکه شب قدر را اِحیا بدارد، گناهانش آمرزیده می‌شود، هرچند به‌شماره ستارگان آسمان و سنگینی کوه‌ها و پیمانه دریاها باشد.

هفتم:

صد رکعت نماز به‌جا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، 10 مرتبه «توحید» بخواند.

هشتم:

این دعا را بخواند:

اللّٰهُمَّ إِنِّى أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لَاأَمْلِکُ لِنَفْسِى نَفْعاً وَلاضَرّاً وَلاأَصْرِفُ عَنْها سُوءً، أَشْهَدُ بِذٰلِکَ عَلَىٰ نَفْسِى، وَأَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِى، وَقِلَّةِ حِیلَتِى، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَأَنْجِزْ لِى مَا وَعَدْتَنِى وَجَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِى هٰذِهِ اللَّیْلَةِ، وَأَتْمِمْ عَلَىَّ مَا آتَیْتَنِى فَإِنِّى عَبْدُکَ الْمِسکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ. اللّٰهُمَّ لَاتَجْعَلْنِى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فِیما أَوْلَیْتَنِى، وَلاغافِلاً لِإِحْسانِکَ فِیما أَعْطَیْتَنِى، وَلَاآیِساً مِنْ إِجابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّى فِى سَرَّاءَ کُنْتُ أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخاءٍ أَوْ عافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْماءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ.

خدایا، شام کردم درحالی‌که برای تو تنها بنده کوچک و خواری هستم که برای خویش سود و زیانی را به‌دست ندارم و نمی‌توانم از خود پیش‌آمد بدی را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهی می‌دهم و در پیشگاهت به ناتوانی و کمی چاره‌ام اعتراف می‌کنم، خدایا، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادی وفا کن و آنچه را به من عنایت فرموده‌ای کامل ساز که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست و خوار توأم. خدایا، مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده، در آنچه سزاوار آنم فرمودی و نه فراموش کننده احسانت، در آنچه عطایم نمودی و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانی طولانی شود، چه در خوشی یا ناخوشی، یا سختی، یا آسانی، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستی، یا در نعمت، همانا تو شنونده دعایی.

کفعمی از امام زین‌العابدین علیه‌ السلام روایت کرده که حضرت در این شب‌ها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود این دعا را می‌خواند.

علاّمه مجلسی فرموده: بهترین اعمال در این شب‌ها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوایج دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زنده‌اند و چه آنان که از دنیا رفته‌اند و خواندن اذکار و صلوات بر محمّد و آل محمّد (صلّی اللّه علیه و آله) به هر اندازه که بتواند.

در بعضی از روایات وارد شده: دعای «جوشن‌کبیر» را در این سه شب بخواند. روایت شده که خدمت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) عرض شد: اگر شب قدر را یافتم، از خدا خود چه بخواهم؟ فرمود: عافیت.

نهم:

گفتن «صد مرتبه»: أَسْتَغْفِرُ اللّٰهَ رَبِّی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ.

دهم:

گفتن «صد مرتبه»: اللّٰهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ؛ خدایا؛ قاتلان امیرالمؤمنین را لعنت کن.

منبع:تسنیم

۰

گزارش استهلال ماه رمضان المبارک۱۴۴۱ ه‌.ق

معروف نیوز ویژه نامه مذهبی ماه مبارک رمضان

گزارش استهلال ماه رمضان المبارک۱۴۴۱ ه‌.ق

الف- مشخصات نجومی هلال در شامگاه پنجشنبه ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ (۲۹ شعبان المعظم ۱۴۴۱)

زمان مقارنه‌ی ماه و خورشید: ساعت ۶ و ۵۶ دقیقه روز پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹

زمان غروب خورشید: ساعت ۱۹:۴۴

زمان غروب ماه: ساعت ۲۰:۰۳

ارتفاع ماه: ۲.۷ درجه

مدت مکث ماه بعد از غروب خورشید: ۱۹ دقیقه

سن ماه: ۱۲ ساعت و ۴۷ دقیقه

فاصله زاویه ای ماه و خورشید: ۶.۵ درجه

ب ـ پیش‌بینی تقاویم و نظر کارشناسان رؤیت هلال

تقویم رسمی کشور مستخرج مرکز تقویم وابسته به مؤسسه‌ی ژئوفیزیک دانشگاه تهران، و کارشناسان رؤیت هلال، پیش‌بینی کرده‌اند هلال ماه رمضان المبارک در غروب روز پنجشنبه در کشور قابل رؤیت نیست. بنابراین ماه شعبان ۳۰ روزه بوده و غرّه‌ی ماه رمضان ۱۴۴۱ روز شنبه ۶ اردیبهشت ماه خواهد بود.

ج ـ گزارش‌های رسیده

در همین راستا ستادهای استهلال و گروه‌های رصدی در سراسر کشور به همراه تجهیزات رصدی درغروب روز پنجشنبه اقدام به استهلال نمودند که نتیجه‌ی آن به قرار ذیل است.

۱. مناطقی که هوا صاف بود و هلال رؤیت نشد:

استان فارس: شیراز، بوانات

استان خراسان جنوبی: خضری

استان بوشهر: بوستان مرجان، بوستان لیان، گناوه

استان خوزستان: اهواز، خرمشهر، لالی، دزفول، آبادان

استان هرمزگان: بندرعباس، فین، رودان، پارسیان، بندرچارک، حاجی آباد، بندرلنگه، بندرخمیر

۲. مناطقی که هوا ابری و یا غبارآلود بود و هلال رؤیت نشد:

استان خراسان رضوی: مشهد، نیشابور، قوچان، ریوش، تایباد، تربت حیدریه، گناباد، سبزوار، درگز، طرقبه، گلبهار، بردسکن، خواف، فیروزه

استان مرکزی: اراک، خمین، نراق، ساوه، محلات، شازند، زرندیه، تفرش، فراهان، کمیجان

استان لرستان: خرم آباد، بروجرد

استان آذربایجان شرقی: تبریز

استان خراسان شمالی: بجنورد

استان چهارمحال بختیاری: شهرکرد، بروجن

استان ایلام: ایلام، آبدانان، مهران، دهلران، ایوان غرب

استان خراسان جنوبی: بیرجند، بشرویه، طبس، سه قلعه

استان سمنان: سمنان، دامغان، گرمسار، سرخه، مهدی شهر

استان کرمان: کرمان، هفت باغ، سیرجان، بهرامجرد

استان سیستان و بلوچستان: زاهدان، زابل

استان مازندران: رصدخانه آلاشت

استان اصفهان: اصفهان، شهرضا

استان یزد: یزد، میبد، اردکان

استان قم: قم، پردیسان

استان گلستان: گرگان

استان زنجان: زنجان

استان اردبیل: اردبیل

۰

حضرت خدیجه(س) چگونه با نبی مکرم اسلام ازدواج کرد؟/ پاسخ به شبهاتی درباره سیره و زندگی بانوی بزرگ اسلام

سبک زندگی اسلامی پرسش وپاسخ زندگی درمکتب اهل بیت ع ازدواج ماه مبارک رمضان

حضرت خدیجه(س) چگونه با نبی مکرم اسلام ازدواج کرد؟/ پاسخ به شبهاتی درباره سیره و زندگی بانوی بزرگ اسلام

اولین زنی که به اسلام مشرف شد، اولین و عزیزترین همسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله، مادر حضرت زهرا سلام الله علیها، یکی از چهار بانویی که به عنوان برجسته‌ترین و بهترین زنان عالم معرفی شدند و... تنها بخشی از کمالات شخصیتی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها است.


اگر بخواهیم شخصیت ارزشمند و کمالات معنوی حضرت خدیجه سلام الله علیها را مرور کرده و بشناسیم، باید به بررسی دقیق زندگی‌نامه و سیره حضرت خدیجه سلام الله علیها بپردازیم؛ زندگی‌ای که بخش‌های زیادی از آن مورد غفلت ثبت و ضبط کنندگان تاریخ اسلام قرار گرفت.

خبرگزاری تسنیم، سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها را فرصتی دانست تا در گفتگو با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، کارشناس تاریخ اسلام، شبهات و سؤالات رایج درباره زندگی و سیره بانوی ارزشمند و بزرگوار اسلام را مورد بررسی قرار دهد.

رفع شبهه درباره سن حضرت خدیجه(س)

یکی از پرسش‌هایی که درباره حضرت خدیجه سلام الله علیها مطرح می‌شود، مربوط به سن ایشان در زمان ازدواج با پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است. آیا درست است که ایشان حدود 15 سال از نبی مکرم اسلام بزرگ‌تر بودند؟

خیر. سن حضرت خدیجه سلام الله علیها برخلاف نقلی که گفته شده، درست نیست؛ یعنی ایشان در زمان ازدواج با نبی مکرم اسلام 40 ساله نبودند، بلکه روایت‌های معتبرتری نشان می‌دهد که ایشان تقریباً هم‌سن رسول خدا صلی الله علیه و اله بودند و در زمان ازدواج مانند آن حضرت، حدود 25 سال داشتند.

باید دقت شود که بعضی از علمای بزرگ مانند علامه جعفر عاملی این نقل را پذیرفته‌اند و اعتقاد دارند که سن حضرت خدیجه سلام الله علیها هنگامی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله پیوند ازدواج بستند، بیشتر از 25 یا 26 سال نبود و حتی قبل از آن هم هیچ ازدواج دیگری نداشته‌اند.

صحت و سقم ازدواج بانوی بزرگ اسلام قبل از پیوند با نبی مکرم اسلام

در برخی مطالب عنوان شده که آن بانوی بزرگوار، پیش از آنکه با پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله ازدواج کنند، بافرد دیگری ازدواج کرده بودند. آیا چنین مطلبی صحت دارد؟

طبق بعضی از روایت‌ها، حضرت خدیجه سلام الله علیها پیش از این که با حضرت محمد صلی الله علیه و آله ازدواج کنند، دو بار ازدواج کرده بودند و حتی از همسران قبلی خود دارای فرزندانی هم بودند. اما باید دقت شود که در مورد زندگی آن بانوی بزرگوار روایت‌های دیگری هم وجود دارد که تأکید می‌کند ایشان قبل از آن ازدواج مبارک با رسول خدا صلی الله علیه و آله با مرد دیگری زندگی نکرده بودند.

در این میان، کدام نقل را باید قبول کنیم؟

نقلی که علمای بزرگ مانند علامه جعفر عاملی عنوان کرده و پذیرفته‌اند، صحیح‌تر از سایر نقل‌ها است. چون کسی که مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، یعنی مادر امامت و همسر ولایت است و به عنوان یکی از چهار زن بزرگ تاریخ شناخته می‌شود، بعید است قبل از ازدواج خود با نبی مکرم اسلام ازدواج دیگری داشته باشد. آن هم اینکه همسر دو مردی بوده باشد که مطابق با شرایط حاکم بر جامعه، مشرک بودند.

این نوع نقل‌ها با اعتقادات شیعی هماهنگی ندارد. چنانکه در زیارت وارث نیز از زبان امام معصوم خطاب به حضرت سیدالشهدا علیه السلام عرضه می‌داریم که: «أشهد ان کنت نورا فی الاصلاب شامخه و الأرحام المطهره لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها» درنتیجه حضرت خدیجه سلام الله علیها نمی‌توانسته‌اند قبل از آنکه با نبی مکرم اسلام ازدواج کنند، همسر مردی مشرک شده و از او صاحب فرزند شده باشند.

واسطه‌گری جناب ابوطالب در ازدواج حضرت خدیجه(س) با نبی مکرم اسلام

آیا حضرت خدیجه سلام الله علیها به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیشنهاد ازدواج دادند یا نبی مکرم اسلام از ایشان خواستگاری کردند؟

حضرت خدیجه سلام الله علیها دارای شخصیتی بسیار ارزشمند و نمونه بودند که افراد بسیاری می‌خواستند با ایشان ازدواج کنند اما حضرت خدیجه سلام الله علیها به آن‌ها جواب منفی می‌دادند. در همان زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله از جوانان برجسته مکه بودند که به امانت‌داری و فهم و درک بالا و فضایل فراوان شهرت داشتند.

همین فضایل موجب شد تا حضرت خدیجه‌ سلام الله علیها به ایشان علاقه‌مند شوند و بعد از آنکه ایشان با پیامبر صلی الله علیه و آله قرارداد تجاری بستند، غلامانشان را همراه پیامبر صلی الله علیه و آله فرستادند تا حضرت را در آن سفر تجاری تحت نظر داشته باشند و اعمال و حرکات آن بزرگوار را به او گزارش کنند. وقتی غلامان از ویژگی‌های پیامبر صلی الله علیه و آله تعریف کردند، حضرت خدیجه‌ سلام الله علیها بسیار شیفته ایشان شدند و به پیامبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد دادند که اگر مایل باشند با او ازدواج کنند. پیامبر اکرم‌ صلی الله علیه و آله هم پس از مشورت با عموی بزرگوارشان جناب ابوطالب‌ به این پیشنهاد پاسخ مثبت دادند.

همین واسطه‌گری جناب ابوطالب منجر به این ازدواج پر خیر و برکت شد. ظاهراً عاقد ازدواج هم جناب ابوطالب بوده‌اند. درست است؟

بله. خطبه عقد ازدواج پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها را حضرت ابوطالب خوانده است، با وجود اینکه بقیه بزرگان قبیله قریش و مضر حضور داشتند. نکته جالب‌تر هم این است که در ابتدای خطبه عقد، خداوند متعال را با اوصافی که یکتاپرستان خطاب می‌کنند یاد کرده و خودش را هم به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهما السلام منسوب کرده است.

این ماجرا هم مورد تائید علمای شیعه و اهل سنت است که حضرت ابوطالب در روز ازدواج پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه سلام الله علیها این خطبه را خوانده است که: «سپاس خدای را که ما را از نسل ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و برای ما خانه‌ای نهاد که مردمان گرد او طواف کنند و همچنین حرم امنی که از اطراف جهان نعمت‌ها به سوی آن می‌آورند. و ما را در دیار خود بر مردم فرمانروا قرار داد.»

و بعد از آن گفت: «این برادرزاده من محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب با هیچ یک از مردان قریش سنجیده نشود جز آن‌که برتری یابد و با هیچ کس از آنان قیاس نگردد، جز آن که بزرگ‌تر آید اگرچه از مال دستش تهی است (اما این نقص نیست) زیرا که مال نصیبی ناپایدار و سایه‌ای زودگذر است. و اکنون او را به همسری با خدیجه رغبتی است و خدیجه را به ازدواج با او، شوقی. آنچه از مهریه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود، چه نقدینه و چه بر ذمه، و او دارای موقعیت حساسی است شخصیت و مرتبه‌ای والا و رفیع دارد.»

فرزندان حضرت خدیجه(س)

فرزندان حضرت خدیجه سلام الله علیها و پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله چه کسانی بودند؟ چرا از میان فرزندان ایشان، فقط حضرت زهرا سلام الله علیها را می‌شناسیم؟

حضرت زهرا سلام الله علیها در خانه پدری خود دارای خواهران و برادرانی هم بودند. طبق نقلی گفته شده که حضرت خدیجه سلام الله علیها و پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله شش فرزند داشتند، چهار دختر و دو پسر. هرچند که عده‌ای گفته‌اند دختران حضرت خدیجه سلام الله علیها به جز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، همه از همسران قبلی ایشان بوده‌اند، اما شواهد نشان می‌دهد که چنین نقلی صحت ندارد و آن بانوی مکرم همه این فرزندان را نبی مکرم اسلام داشته است. دختران ایشان زینب، رقیه، ام‌کلثوم و حضرت زهرا سلام الله علیها بودند. به این ترتیب حضرت زهرا سلام الله علیها کوچک‌ترین و آخرین فرزند حضرت خدیجه سلام الله علیها هستند که بعد از بعثت نبی مکرم اسلام به دنیا آمدند.

اشاره کردید که ایشان دو پسر هم داشتند. با این وجود چرا از دو پسر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مطلبی عنوان نشده و دشمنان اسلام، نداشتن فرزند پسر را دلیلی برای آزار حضرت قرار می‌دادند؟

بله. حضرت خدیجه سلام الله علیها دو پسر برای نبی مکرم اسلام به دنیا آورد به نام‌های قاسم و عبدالله. قاسم زودتر از عبدالله به دنیا آمد و به همین علت، پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را ابوالقاسم یعنی پدر قاسم هم می‌نامند. اما این فرزند در کودکی از دنیا رفت. عبدالله هم پسر دیگر ایشان بود که او هم عمر کوتاهی داشت و مانند قاسم در خردسالی وفات کرد.

البته عده‌ای معتقدند که حضرت خدیجه دو پسر دیگر به دنیا آورد به نام‌های طیب و طاهر، اما طبق روایت‌هایی طیب و طاهر لقب قاسم و عبدالله است که هر در کودکی از دنیا رفتند.

البته خوب است یادآوری شود که نبی مکرم اسلام بعد از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها همسران دیگری داشته‌اند ولی تنها از ماریه قبطیه صاحب فرزندی شدند که او را ابراهیم نامیدند. چون این کودک را خداوند متعال پس از سال‌ها به نبی مکرم اسلام عطا کرده بود، ابراهیم برای آن حضرت بسیار عزیز بود. او تقریباً هم سن امام حسین علیه السلام بود ولی او هم مانند سایر پسران رسول خدا صلی الله علیه و آله در کودکی و در حالی که حدود یک سال و نیم داشت، از دنیا رفت.

ماجرای خورشیدگرفتگی در آن زمان، ربطی به وفات ابراهیم داشته است؟

خیر. گفته شده که در زمان وفات ابراهیم، خورشیدگرفتگی اتفاق افتاد و عده‌ای از مردم این واقعه را به دلیل مصیبتی که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله روی داده بود، تعبیر کردند. اما آن حضرت به صراحت فرمودند که این امری طبیعی است که به طور اتفاقی در این زمان روی داده است.

علاقه بسیار نبی مکرم اسلام به همسر خود

برخورد و نوع زندگی حضرت خدیجه و نبی مکرم اسلام چگونه بود؟

هرچند در زمانی که پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله با حضرت خدیجه سلام الله علیها ازدواج کردند، مردسالاری در زندگی‌ها بیداد می‌کرد و زن‌ها از حقوق چندانی در زندگی خود بهره‌مند نبودند، اما زندگی نبی مکرم اسلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها سراسر عشق و دوستی بود.

نبی مکرم اسلام حرمت و شخصیت والای زن را در خانواده رعایت می‌کردند و به همسر خود بسیار احترام می‌گذاشتند. در عین حال همیشه محبت خود را به حضرت خدیجه سلام الله علیها نشان می‌دادند.

به عنوان مثال زمانی که پیش از تولد حضرت زهرا سلام الله علیها جبرئیل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت که تا چهل روز شهر را ترک کند و چله‌نشین شود، حضرت از این دوری غیرمنتظره از حضرت خدیجه سلام الله علیها ناراحت بودند. طوری که بعد از چند روزی که در غار حرا بودند پیغامی را توسط عمار یاسر برای همسر خود فرستادند. در این پیغام حضرت فرموده بودند: «ای خدیجه! از این جدایی من گمان بد مبر و آن را نشانه بی‌علاقگی من به خودت مپندار. بلکه این به امر الهی است و خداوند خواسته امرش تحقق یابد. پس جز گمان نیک چیزی به قلبت راه نده چراکه خداوند به افتخار تو به طور مکرر به فرشتگان بزرگ خود افتخار می‌کند.»

۰

بیانات ولی امرمسلمین در محفل انس با قرآن کریم

رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی قرآن ماه مبارک رمضان

بیانات ولی امرمسلمین در محفل انس با قرآن کریم

در آستانه ماه مبارک رمضان و در حسینیه‌ی امام خمینی رحمه‌الله (۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.

 خیلی خوش‌آمدید! خیلی بهره بردیم، استفاده کردیم از تلاوتهای خوب و از برنامه‌هایی‌ که اجرا کردند. بحمدالله سال‌به‌سال، روز‌به‌روز ملّت ما، جوانهای ما، قرآن‌خوان‌های ما رشد میکنند، پیش میروند و این، مایه‌ی سپاس دائمی ما باید باشد؛ الحمد‌للّه خیلی خوب بود. و خدا را شاکریم که یک بار دیگر توفیق داد، عمر داد، فرصت داد که این مجلس را، این جلسه را، این جمع را زیارت کنیم. خداوند ان‌شاءالله همه‌ی شما را با قرآن محشور کند.

 قرآن یک اثر هنری بی‌نظیر است، یعنی یک جنبه‌ی از عظمت قرآن و اهمّیّت قرآن عبارت است از زیبایی هنری قرآن؛ اتّفاقاً آن چیزی که در درجه‌ی اوّل دلها را مثل مغناطیس به سمت اسلام جذب کرد، همین جنبه‌ی هنری قرآن بود. عربها، هم موسیقی الفاظ را میفهمیدند، هم با زبان ادب آشنا بودند -در آن محیط عربی این جوری بود- ناگهان دیدند یک پدیده‌ای وسط آمد که شبیه آن را نشنیده‌اند؛ نه شعر است، نه نثر است امّا یک پدیده‌ی هنری فوق‌العاده است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(۲) «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفت‌آور، آن زیبایی‌ای که وقتی انسان در مقابل آن قرار میگیرد، به حیرت می‌افتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارس‌زبانها یعنی غیر عرب‌زبان‌ها و خیلی از عرب‌زبان‌ها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن میشود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت میفهمد که غیر از جنبه‌ی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است.

 خب، این اثر هنری را باید هنری اجرا کرد. یک وقت هست که من و شما در منزل برای خودمان قرآن میخوانیم، خب هر جور خواندیم مانعی ندارد؛ با صوت بخوانیم، بی صوت بخوانیم -البتّه ظاهراً آنجا هم وارد شده است که صدای قرآن از خانه‌ها بیرون بیاید؛ آن برای جنبه‌ی فضاسازی قرآنی در کلّ جامعه است که یک فضاسازی‌ قرآنی‌ای بشود، از خانه‌ها صدای قرآن بیرون بیاید، لکن وقتی انسان تنها میخواند، برای خودش میخواند، فرقی نمیکند که یواش بخواند، بلند بخواند، آهسته بخواند، با صوت بخواند- امّا وقتی شما مخاطبی دارید، مثلاً [قرائت] مجلسی میخوانید، اینجا میخواهید مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهید؛ اینجا باید هنر بیاید وسط میدان، اینجا است که هنر بایستی نقش ایفا کند؛ مخاطب را با هنر میشود تحت تأثیر قرار داد. این تلاوتهایی که ما می‌شنویم و گوش میکنیم و تشویق میکنیم و تأیید میکنیم، معنایش این است؛ یعنی شما این اثر فاخر بی‌نظیر هنری را به شکل هنرمندانه اجرا میکنید، به شکل هنرمندانه میخوانید؛ آن وقت نتیجه این میشود که اثرش میشود چند برابر؛ البتّه به شرط اینکه این جنبه‌ی تلاوت هنری درست انجام بگیرد، با دقّت انجام بگیرد. مثلاً فرض بفرمایید بنده بارها به دوستان سفارش میکنم که قرآن را تلاوت از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که میخواهید معانی را تفهیم کنید. ما این را در شعرخوانی فارسی خودمان مشاهده میکنیم؛ مدّاح می‌آید می‌ایستد، با صدای خوش شعر میخواند؛ دو جور میتواند بخواند:
هان ای دل عبرت‌بین از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را آئینه‌ی عبرت دان(۳)
میشود این جوری بخواند، میشود هم بگوید:
هان ای دل عبرت‌بین! از دیده نظر کن هان!
ایوان مدائن را، آئینه‌ی عبرت دان
این دو جور خواندن مثل هم است؟ این دو جور خواندن مثل هم نیست. دوّمی این جوری است که شما روی جملات، روی کلمات، تکیه‌ی مناسب میکنید. این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی میکند، مصطفیٰ اسماعیل میکند؛ این کار آنها است؛ یعنی در میان خواننده‌های قدیمیِ مصری هم، همه این جور نیستند، همه این کار را بلد نیستند یا توجّه ندارند، امّا بعضی‌هایشان میفهمند که چه کار دارند میکنند؛ وقتی که قرآن را میخواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه میکند؛ جوری حرف میزند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار میگیرید، دل شما جذب میشود. این معنا بایستی در تلاوتهای ما -و بخصوص شماها که الحمدللّه خوش‌صدا هستید؛ میبینم دیگر، الحمدللّه همه‌ی شما خوش‌صدا هستید و صداهایتان و نَفَسهایتان خوب است و مثلاً از جهات گوناگون بلدید- در قرآن خواندن ما در محافل و مجالس وجود داشته باشد.

 البتّه آن جنبه‌ی دوّم هم -وَ باطِنُهُ عَمیق- با همین کار هنری ارتباط دارد، ارتباط پیدا میکند؛ یعنی این شیوه‌ی خواندن میتواند تا حدود زیادی ما را به آن باطن رهنمون بشود؛ امّا بایستی توجّه به باطن قرآن پیدا کرد. منظورم از «باطن قرآن» آن بطونی نیست که فقط اهل‌الذّکر، ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) از آن آگاهند؛ آن کار ما نیست -آن را بایستی برویم یاد بگیریم از روایات، از بیانات ائمّه (علیهم السّلام) و بفهمیم- مراد همین عبارت ظاهر است. [مثلاً] قرآن میگوید: وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(۴) خب عاقبت -پایان کار- یعنی چه؟ پایان کار متعلّق است به متّقین؛ هم پایان کار دنیا متعلّق به متقّین است، هم پایان کار آخرت متعلّق به متّقین است، هم مبارزات اگر بخواهد پیروز بشود متعلّق به متّقین است، هم در میدان جنگ اگر بخواهید بر دشمن پیروز بشوید باید متّقی باشید. ببینید! [اگر] دقّت بکنید، [می‌بینید] عاقبت مال متّقین است؛ این را یک خرده عمق پیدا کنیم، دقّت پیدا کنیم، از جمله نگذریم. [یا مثلاً:] وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ ‌الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَرتِ وَ بَشِّرِ الصُّبِرین؛(۵) این خوف چیست؟ جوع‌‌ چیست؟ انسان بایستی تأمّل کند بر روی این کلمات، بر روی این مفاهیم؛ معنای این، همان تدبّر در قرآن است؛ تدبّر در قرآن، اینها است.

 بَاطِنُهُ عَمیق؛ این عمق را هر کسی به اندازه‌ی توانایی خودش، به اندازه‌ی آگاهی‌های خودش، مطالعات خودش، فهم و هوش خودش، میتواند پیش برود؛ همه به یک اندازه پیش نمیروند. ما هم میتوانیم بالاخره یک دست و پایی بزنیم؛ این دست و پا را بزنیم یعنی دقّت بکنیم که از قرآن معارف بفهمیم. اینکه گفته میشود «از قرآن درس زندگی بیاموزیم»، معنایش این نیست که مثلاً فرض کنید که بایستی ما قوانین و مقرّرات راهنمایی و رانندگی را هم در قرآن پیدا کنیم؛ نه، قرآن ذهن ما را به معارف عالی مزیّن میکند. وقتی ذهن انسان با معارف عالی بالا رفت، همه‌ی اسرار عالم را میتواند بفهمد؛ حکمت می‌آموزد:
آن که در او جوهر دانایی است
بر همه کاریش توانایی است(۶)

 وقتی شما فهمیدید که معارفِ قرآنی اینها است و اینها مثلاً در ذهن جامعه، در ذهن مجموعه‌ی مجتمعِ در این کشور یا لااقل مجموعه‌ی قرآنی ما تثبیت شد، آن وقت بابهای معارف گوناگون بشری به روی انسان باز میشود.

 به نظر من یکی از کارهایی که خیلی مهم است، عبارت است از اینکه ما دوره‌های قرآن را، جلسات قرآن را زیاد کنیم. البتّه توجّه قرآنی در گذشته قابل مقایسه‌ی با امروز نیست؛ نمیشود گفت یک‌صدم، [بلکه] یک‌هزارم هم نبود؛ آن زمانی که ماها در عرصه بودیم و میدیدیم، واقعاً یک‌هزارمِ حالا هم نبود؛ امّا بعضی از عادتهای خوب وجود داشت که حالاها به خاطر تلویزیون قرآن و رادیوی تلاوت و مانند اینها که داریم -که خیلی هم خوب است- این چیزها یک خرده‌ای عقب افتاده که بایستی جبران بشود.

 یکی همین دوره‌های خانگیِ قرآن بود، یکی همین قرآن [خواندن] در مساجد یا در حسینیّه‌ها بود. مساجد را پایگاه قرآن قرار بدهید. دو جور هم میشود جلسه‌ی قرآنی تشکیل داد: یکی همین که دُور هم جمع بشوند و یک استادی بنشیند آنجا، بخوانند، قرآنِ افراد را تصحیح کند، نکات را بگوید، تذکّرات را بگوید؛ این یک جور است. یک جور هم این است که جمع  بشوند، یک نفر برود روی منبر، بنا کند قرآن خواندن، و نیم ساعت، یک ساعت قرآن بخواند -مثل منبری‌ای که منبر میرود و شما می‌نشینید پای منبرش، قرآن‌خوان، تالی قرآن، تلاوت‌گر برود روی منبر بنشیند و شروع کند به قرآن خواندن- شما هم بنشینید گوش کنید، [قرآن را] باز کنید، از روی قرآن نگاه کنید که این کار البتّه یواش‌یواش معمول شده. من وقتی میبینم در تلویزیون این کاری که در ماه رمضان‌ها در مشهد و قم و در خیلی از شهرهای دیگر راه افتاده است که جمع میشوند داخل صحن و یک جزء از قرآن را میخوانند، همه گوش میکنند، واقعاً لذّت میبرم -که از قم هم این کار شروع شد، دیگران هم یاد گرفتند- خیلی کار خوبی است. این بایستی در مساجد مختلف در طول سال -نه فقط در ماه رمضان- تکرار بشود. مساجد گوناگون پایگاه‌های قرآن باشند؛ اعلان کنند مثلاً فرض کنید که شب پنج‌شنبه، شب جمعه، شب شنبه  -یک شبی در هفته؛ اگر هر شب نمیشود- یک نفر خواننده‌ی قرآن بیاید آنجا بنشیند، شما هم بروید آنجا بنشینید و قرآن را باز کنید، او بخواند و شما نگاه کنید؛ و به ترجمه هم مراجعه کنید؛ ترجمه‌های‌ خوب. زمان ما، آن وقتهایی که بنده در مشهد تفسیر میگفتم -دَه‌ها سال پیش- یکی دو ترجمه‌ی قرآن بود، آن هم ناقص؛ الان بحمدالله ترجمه‌های بسیار خوب، متعدّد وجود دارد در دسترس مردم، این ترجمه‌ها را بگیرند نگاه کنند؛ این یک کار.

 یک کار دیگر، جلسات تفسیر است؛ تفسیر هم بسیار بسیار مهم است. کسانی که میتوانند، کسانی که بلدند، عمدتاً آقایان روحانیّون محترم، فضلای محترم، کسانی که با قرآن اُنس دارند، مطالعه کنند، فکر کنند، مباحث تفسیری را بیان کنند، سطح معارف جامعه را بالا بیاورند. بالاخره اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(۷) این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قوی‌تر، باقوام‌تر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخروی‌تان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان-(۸) معارف قرآنی وقتی همه‌گیر بشود، این جوری میشود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کرده‌ایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعه‌ی ما، مرد و زن ما، جوانهای ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهنها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود می‌آید، قوّت دفاع به وجود می‌آید، ایمانها کامل میشود، حرکتها [به نتیجه میرسد].

 در مورد جلسات قرآنی هم [نکته‌ای عرض بکنم:] حالا البتّه شما «الله الله» میگویید و خواننده را تشویق هم میکنید و بعضی‌ها هم یک خرده بالاتر، از روی نوارهای عربها که می‌آید و آنها یک هیاهوهایی انجام میدهند -که طبیعت آنها است، این جور نیست که این جزو لوازم قرآن باشد- [یاد گرفته‌اند و] سعی میکنند همانها را عیناً تقلید کنند که این لزومی ندارد. تشویق هم خوب است، اشکالی ندارد، منتها من میبینم گاهی اوقات بعضی از این خواننده‌های خارجی که اینجا می‌آیند میخوانند -مال کشورهای عربی که بعضی‌شان هم انصافاً خوبند، همه‌شان یک جور نیستند- این حضّاری که در جلسه نشسته‌اند، کأنّه موظّفند بعد از هر آیه‌ای یا نصف آیه‌ای که او میخواند، با صدای بلند تشویق کنند؛ چه لزومی دارد؟ یک عیب بزرگش این است که او میفهمد شما درست نمیفهمید تلاوت را؛(۹) چون او بد میخواند، شما میگویید «الله الله»، او میفهمد که شما ملتفت نیستید؛ نه، شما سعی کنید آنجایی که خوب میخواند [تشویق کنید]. البتّه بچّه‌های خودمان را هر چه تشویق کنید اشکالی ندارد،(۱۰) من با اینها مخالف نیستم امّا وقتی که آن قاری بیرونی اینجا می‌آید و میخواند، این جور نباشد که [مستمع] موظّف باشد که همین طور هر جور [خواند تشویق کند]؛ بخصوص گاهی اوقات با همان آهنگی که او میخواند «الله الله» میگویند؛ اینها لزومی ندارد؛ لکن خب جلسه‌ی گرم قرآنی، بسیار چیز خوبی است که در جامعه [رواج پیدا کند]. پس بنابراین آنچه عرض میکنم این است که قاریِ خواننده‌ی قرآن وقتی که مخاطبی دارد، به آن نکته‌ی جمله توجّه کند و روی آن تکیه کند، برای اینکه این تفهیم مفاهیم قرآنی آسان‌تر و بهتر بشود برای مخاطب.

 عزیزان من! ما احتیاج داریم به قرآن؛ این قرآن نیاز امروز ما است؛ نه فقط ما ملّت ایران، جامعه‌ی اسلامی بلکه جامعه‌ی بشری، امروز واقعاً به قرآن نیاز دارند. قرآن است که با استکبار مخالفت میکند، قرآن است که با ظلم صریحاً مخالفت میکند، قرآن است که با کفر بالله صریحاً مقابله میکند، قرآن است که با طغیان و طاغوت با قدرت مقابله میکند: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلوِّا اَولِیاّْءَ الشَّیطن؛(۱۱) این لحن قرآن چه قوی است! اینها همین گرفتاری‌های امروز بشر است. اینهایی که می‌بینید عربده میکشند در موضع ریاست جمهوری فلان کشور یا پادشاهی فلان کشور علیه ملّتها، علیه مردم، علیه صلح، علیه آرامش، علیه ثبات حکومتها و کشورها، همانهایی هستند که قرآن بر سر آنها داد کشیده؛ این را باید مردم بفهمند. اینکه قرآن به ما [میگوید]: وَلا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّار؛(۱۲) اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتاری امروز مردم دنیا است. اعتماد میکنند، پدرشان درمی‌آید. دیدید در بعضی از این کشورهای عربی یک حرکت خوبی انجام گرفت، یک مبارزه‌ی خوبی به وجود آمد، یک غوغایی به پا شد، یک بیداری‌ای به وجود آمد، منتها مثل شعله‌ای که بیایند روی آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لا تَرکَنوا اِلَی الَّذینَ ظَلَموا» را عمل نکردند. رکون(۱۳) کردند به آمریکا، به رژیم صهیونیستی؛ نفهمیدند چه کار باید بکنند، [لذا] این جوری میشود.

 اگر چنانچه خدای متعال به یک ملّتی کمکی کرد و آن ملّت قدر آن کمک را ندانستند، کتکش را میخورند، سیلی‌اش را میخورند؛ باید قدر بدانند. ملّت ما بحمدالله از روز اوّل قدر دانست. این حرکت عظیم ملّت ما، این بقای انقلاب، این ایستادگی این ملّت و عزّت روزافزون این ملّت، این پیشرفت فوق‌العاده‌ی این کشور به خاطر همین است که این ملّت به برکت وجود امام بزرگوار به این چند جمله‌ی از آیات قرآن عمل کرد؛ او به ما یاد داد. خود او دلش پُر بود از ایمان به الله، سرشار و لبریز بود از ایمان به خدا و معارف قرآنی؛ به ما یاد داد که چه کار بکنیم و حرکت کردیم؛ و بحمدالله [ملّت] ایستاد. امروز هم راه همین است؛ امروز هم جز ایستادگی در مقابل شیاطین و طواغیت و کفّار راهی برای این کشور وجود ندارد و ان‌شاءالله که خدای متعال هم توفیقات خود و کمکهای خود را به این ملّت خواهد داد.

 پروردگارا! ما را از اهل قرآن قرار بده. پروردگارا! ما را با قرآن زنده بدار؛ با قرآن بمیران؛ با قرآن محشور کن. پروردگارا! به حقّ محمّد و آل محمّد امام بزرگوار ما را با اولیائت محشور کن؛ شهدای گران‌قدر ما را با شهدای کربلا محشور کن. پروردگارا! جوانهای ما را به راه راست هدایت کن؛ عاقبت همه‌ی ما را ختم به خیر بفرما؛ گرفتاری‌ها را برطرف بفرما.

رحم‌الله من قرأ الفاتحة مع الصّلوات


۱)  درابتدای این دیدار، جمعی از قاریان و گروه‌های جمع‌خوانی به تلاوت قرآن و تواشیح‌خوانی پرداختند.
۲) نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۱۸
۳) خاقانی. دیوان اشعار، بخش قصاید، هنگام عبور از مدائن و دیدن طاق کسری
۴) از جمله سوره‌ی اعراف، بخشی از آیه‌ی ۱۲۸؛ «... و فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است.»
۵) سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۵۵؛ «و قطعا شما را به چیزی [از قبیلِ] ترس و گرسنگی، و کاهشی در اموال و جانها و محصولات می‌آزماییم؛ و مژده دِه شکیبایان را.»
۶) نظامی. مخزن‌الاسرار
۷) سوره‌ی اسراء، بخشی از آیه‌ی ۹
۸) سوره‌ی عنکبوت، بخشی از آیه‌ی ۶۴
۹) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۱۰) خنده‌ی معظّمٌ‌له و حضّار
۱۱) سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌‌ی ۷۶؛ « آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا مىجنگند؛ و کسانى که کافر شده‌اند، در راه طاغوت مىجنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید.»
۱۲) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۳
۱۳) اعتماد

۰

سخن‌نگاشت | مواعظ رمضانی

رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی ماه مبارک رمضان

سخن‌نگاشت | مواعظ رمضانی

بخش فقه و معارف پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارک رمضان، مجموعه‌ای از مواعظ اخلاقی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را برای استفاده‌ی بیشتر از فرصت ارزنده و معنوی این ماه، در قالب مجموع سخن‌نگاشت «مواعظ رمضانی» منتشر میکند.
این مجموعه هر روز، تا پایان ماه مبارک رمضان به روز رسانی میشود.

۰

«ماه خدا» از امشب به استقبال رمضان می‌رود/ بازیگر سینما راوی برنامه سحرگاهی تلویزیون

معروف نیوز ویژه نامه مذهبی ماه مبارک رمضان

«ماه خدا» از امشب به استقبال رمضان می‌رود/ بازیگر سینما راوی برنامه سحرگاهی تلویزیون

برنامه سحرگاهی شبکه یک از امشب کار خودش را آغاز می‌کند و فخرالدین صدیق‌شریف راوی حکایت‌های اخلاقی آن خواهد بود.


برنامه «ماه خدا» از امشب حوالی ساعت 2:30 به صورت زنده روی آنتن می‌رود. این برنامه را بعد از یک سال غیبت، حسن سلطانی اجرا می‌کند و شامل بخش‌های متعدد معنوی و گفتگوهای کارشناسی با جمعی از مولفان، شاعران، ادیبان و گویندگان برجسته کشور است.  دعای سحر، دعای ابوحمزه ثمالی، ادعیه روزها، مناجات و آواز‌های عرفانی از بخش‌های برنامه سحرگاهی «ماه خدا» است که تا اذان صبح ادامه دارد. همچنین پس از پخش اذان صبحگاهی، ترتیل قرآن در قالب برنامه «ثقلین» هم از حرم مطهر رضوی پخش می‌شود.

حسن سلطانی مجری با سابقه تلویزیون در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم، تصریح کرد: ان‌شاالله از امشب به استقبال ماه مبارک رمضان می‌رویم کمی دیرتر و حوالی ساعت 3 و از شب اول ماه مبارک رمضان ما از ساعت 2:15 تا تقریباً نیم‌ساعت بعد از اذان صبح روی آنتن خواهیم بود. امیدواریم که تدارکی که دیدیم این تدارک مورد پسند مخاطبین باشد. سعی کردیم لحظه‌ سحرگاهی که خدمت مردم هستیم یک بسته معرفتی متنوع شامل دعا، مناجات، حرف بزرگان و آواز و تکیه‌های شنیدنی را عرضه کنیم.


وی افزود: فارغ از پخش صداهای نوستالژی مناجات سحر برای مردم، از صدای مناجات‌خوانان دیگری همچون سیدعباس حیدرزاده، سیدمهدی میرداماد، سیدمهدی سماواتی و بسیاری دیگر بهره می‌بریم. بنابر سنوات قبل هر شب گزیده‌ای از برنامه مسجد ارک را روی آنتن خواهیم داشت. از امشب در خدمت علیرضا برازش که جزو کارشناسان برجسته دینی ما هستند و پیش از این مدیر شبکه یک سیما هم بودند، هستیم. و در دهه‌های بعدی ماه مبارک رمضان، محمد شجاعی و حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی خواهیم بود.

سلطانی با اشاره به روایت آیتم‌هایی با مضمون حکایت‌های اخلاقی و معرفتی، خاطرنشان کرد: همان‌طور که در قبل شهاب حسینی و دیگر بازیگران آیتم‌هایی را روایت می‌کردند امسال فخرالدین صدیق شریف بازیگر سینما و تلویزیون راوی حکایت‌های اخلاقی و معرفتی برنامه «ماه‌خدا» است و آیتم‌هایی داریم که هر شب یکی از شاعران، شعر می‌خوانند. ما سعی کردیم در حوزه برآوردسازی حواس‌مان به تنوع و حنس مخاطب توجه داشته‌ایم و ضمن اینکه تدارک برنامه سحر کاملاً تخصصی است و سایر برنامه‌ها و بیننده‌ها بیدار هستند و از یک ساعتی تلویزیون‌شان روشن و خاموش می‌شود. ما با مخاطبی مواجه هستیم که دسته به دسته، تکیه به تکیه بیدار می‌شود تا یک فرصتی برای سحری خوردن و مناجات و عبادت داشته باشد. بسته‌های کوتاه کوتاه متنوعی را درنظر می‌گیریم که یک نوع یادآوری و تلنگری برای مخاطب ایجاد کند که گاهی ما را هم ببیند. همانطور که حضرت حق می‌فرمایند روزه برای من است و جزایش را من می‌دهم امیدوارم خودش نگاه مرحمتی به خدمتگزارانش هم داشته باشد تا یک برنامه دلنشین و تأثیرگذار برای روزه‌داران بسازیم. 

وی با اشاره به حضور مهمانان خاص که یک شگفتی برای مخاطبان ایجاد کند، افزود: معمولاً اینگونه برنامه‌ها در دو شب آخر ماه مبارک رمضان تدارک دیده می‌شود. قطعاً نتوانستم و نمی‌توانم شایسته و بایسته اوقات نورانی وبی بدیل سحرهای ماه مبارک رمضان انجام وظیفه کنم ولی ازصاحب رمضان مدد می‌طلبم و همه  تلاش و سعی‌ام را بکار خواهم بست تاشاید انجام وظیفه من و همکارانم در این برنامه مرضی رضای حق و مورد رضای سحرخیزان قرار بگیرد  اگرچه باظرفی کوچک وتوانی اندک درزمره خدمتگزاران سفره رمضان به حساب آئیم.


وی در پاسخ به این سوال که برخی به نوع ساختار «ماه خدا» ایراد می‌گیرند که یک مجری در مقابل دو شاعر و کارشناس مذهبی می‌نشیند و خیلی برنامه کسالت‌باری است، تأکید کرد: می‌دانید که سحر ماه مبارک رمضان به تعبیر اهل معرفت، حدیث بنده با خداست. سحر خلوت بندگی است؛ در سحر سفارش به دعا و مناجات و راز و نیاز شده است ... دعای ابوحمزه، دعای سحر، دعای افتتاح، این ادعیه آسمانی مشحون از تکه‌ها و نکته‌های عاشقانه و عارفانه است. برنامه من آنست که باتنوع در ساختار و محتوای معرفتی و غنای ویژه آن لحظات ناب بندگی ، اوقات و فرصت مغتنمی را برای همراهان سحری خویش فراهم نمایند و تهیه کننده مجرب و پرتلاش برنامه  هم تمام سعی و تلاش و تجربه خود را دراین ایام باقیمانده بکار بسته تا بتواند برنورانیت آن اوقات خوش و ناب سحری بیفزاید.

سلطانی در پایان خاطرنشان کرد: فکر می‌کنم مخاطب برنامه ما امسال با ترکیبی از برنامه های مناجات، سخنان اهل معرفت، سخن بزرگان از متقدمین و متأخرین و نیز نکات ناب شنیدنی را از علما و اهل فضل و نیز آوازهای عرفانی و مناجات‌خوانی زنده مواجه می‌شود. من بر آن باورم که درسحرهای ماه مبارک در چنین برنامه‌هایی باید به بیان و شرح حالات آنانی که دلنشینی این لحظات را حس و شیرینی آن را چشیده‌اند پرداخت، و از فرمایشات معصومین علیهم السلام استمداد طلبید که ره چنان رویم که ره روان رفتند. من و همکارانم سعی و تلاشی جمعی خواهیم داشت تا ویژه برنامه سحری شبکه یک « ماه خدا» رضایت خاطر مبارک مهمانان عزیز حضرت حق را برآورده سازد، امامعتقدیم آنکه سخن ما و برنامه ما را دلنشین و جذاب و بیادماندنی میکند آن نگاه لطف و مهر خدای رمضان است امید که قابل این فیض باشیم.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)