نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبری انقلاب» ثبت شده است

۰

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب ازدواج

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌ها و مناسبت‌های مختلف به آسیب‌شناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداخته‌اند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانواده‌ها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر رسمی درباره‌ی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنت‌هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دست‌‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان‌ها است؛ این سنت‌ها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌‌ى نقض خیلى از عادت‌ها و سنت‌ها هستید، به نظر من این سنت‌هاى غلطى را هم که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
جدول و متن زیر به هشت مورد از این سنت‌های غلط که مورد تصریح رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، می‌پردازد:
 
۱. مهریه سنگین
 کسانی که مهریه‌ی بالا برای خانمشان قرار می‌دهند، به جامعه ضرر می‌زنند. خیلی از دخترها توی خانه می‌مانند، خیلی از پسرها بی‌زن می‌مانند، به‌خاطر این‌که این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای این‌که مهر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱
 
 مهریه‌ی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از یک خانواده‌ی اعیانی است. خانواده‌ی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تقریباً اعیانی‌ترین خانواده‌ی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است می‌خواهند ازدواج کنند، مهریه‌ی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریه‌ی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸
 
 مهریه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدس یک مهریه‌ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸
 
 بعضی خیال می‌کنند مهریه‌ی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک می‌کند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریه‌ی سنگین هیچ معجزه‌ای نمی‌تواند بکند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
 
 بعضی از خانواده‌های طرف عروس می‌گویند که ما مهریه‌ی آن‌قدر بالا نمی‌خواهیم ولی خانواده‌ی داماد برای پز دادن و تفاخر می‌گویند نه نمی‌شود! چند میلیون یا فلان‌قدر. خب اینها همه دوری از اسلام است. هیچ کس با مهریه‌ی بالا خوشبخت نشد. این‌هایی که خیال می‌کنند اگر مهریه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، ‌ این‌ها اشتباه می‌کنند. ازدواج اگر چنان‌چه با محبت بود، ‌ با وضعیت درست بود، بی‌مهریه هم متزلزل نمی‌شود. ولی اگر چنان‌چه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری و فریب و این چیزها بود، مهریه هر چقدر هم که زیاد باشد، مرد بدجنس زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریه هم فرار کند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۹/۴
 
 من از مردم سراسر کشور خواهش می‌کنم که آن قدر مهریه‌ها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمی‌گوییم حرام است. نمی‌گوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولاد ایشان و ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش این‌هاست و به‌خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این‌که همه‌ی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواج‌ها را این‌طور مشکل کنند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲
 
۲. جهیزیه سنگین
 من گمان می‌کنم این‌که در جهیزیه‌ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد... این حد را حفظ کردند. این یک جنبه‌ی نمادین داشت. برای این‌که بین مردم مبنا و پایه‌ای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیاده‌روی‌ها پیش می‌آید، نشوند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸
 
 بعضی از خانواده‌های عروس، خودشان را اذیت می‌کنند و به زحمت می‌اندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیه می‌کنند. اگر پول دارند خرج زیادی می‌کنند، برای این‌که یک جهیزیه‌ی مفصل پر زرق و برقی را مثلاً در  اختیار دخترشان بگذارند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۲۸
 
 جهیزیه‌ی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی‌کند و هیچ خانواده‌ای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی‌رساند. اینها زوایای زندگی است. فضولِ زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایده‌ای ندارد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸
 
 مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۸۱/۳/۲۹
 
 بعضی‌ها سعی می‌کنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همه‌ی قوم و خویش‌ها و همسایه‌ها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانواده‌ی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی ساده‌ای داشته باشند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۹/۸/۳
 
 انواع و اقسام ریخت و پاش‌ها، زیاده‌روی‌ها، کارهای غلط، جهیزیه‌های سنگین. همه‌جور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیه بگذارند، که اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خاله‌اش، یا نمی‌دانم خواهرش، یا آن همسایه‌شان یا آن همکلاسی‌شان داشته باشد. اینها از آن غلط‌های بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمی‌توانند به خانه‌ی بخت بروند، خیلی از پسرها نمی‌توانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاری‌ها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آن‌قدر سخت‌گیری نکرده بودند، بعضی‌ها اگر مهریه‌شان سنگین نبود، اگر این جهیزیه‌های جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان برای این‌که مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش نمی‌زدند، این گرفتاری‌ها برای خیلی از خانواده‌ها پیش نمی‌آمد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
 
 از اول، بعضی‌ها همه‌ی ریز و درشت و لازم و غیر لازم را برای دخترشان به عنوان جهیزیه فراهم می‌کنند که مبادا از دختر فلانی، از نمی‌دانم دختر عمویش، یا از خواهرش یا از جاریش مثلاً کمتر باشد. اینها درست نیست. این کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتی که هیچ اجری پیش خدا ندارد، مایه‌ی تشکر هم نمی‌شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۸/۹/۲
 
 نگذارید جهیزیه‌ها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروس‌ها شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر می‌خواهند، شما نگذارید.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
 
 مادرهای عروس‌ها در تهیه‌ی جهیزیه دست نگه دارند، خیلی افراط و اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دخترمان است، دلش می‌شکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمی‌خواهند. ما بیخود نباید دل آن‌ها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و... حتماً باید برایش تهیه شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۹/۱۱/۱۶
 
۳. تجملات زیاد
 تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذت‌ها و خوشی‌هایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰
 
 مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد می‌شوند خوشبخت‌ترند؟ چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز این‌که یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر این‌ها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن‌جور آن‌ها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین‌طور غیر متأهل بماند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
 
۴. اسراف
 برخی، اسراف می‌کنند. می‌ریزند و می‌پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اولیات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بیخود است. هر کس بکند خلاف است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۶/۱۱
 
 بعضی از مردم با این کاری که می‌شود با آن ثواب برد، گناه می‌برند. با اسراف‌هایی که می‌کنند، با خلاف‌هایی که انجام می‌دهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام می‌دهند. حرام همه‌اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است، اما ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیاده‌روی کردن، ‌ حرام و حلال کردن برای این‌که بتواند جهیزیه‌ی دخترش را فراهم کند، اینها حرام است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۶/۱۱/۹
 
 بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج‌های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴
 
۵. خرید از مکان‌های معروف به گرانی
 این دختر خانم‌ها که می‌خواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیه، توی این دکان‌های گران‌قیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلات گران‌قیمت که معروف است – نمی‌خواهم البته اسم بیاورم – من می‌شناسم کجاهاست که دکان‌هایش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این‌طور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می‌کنند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹
 
۶. هتل‌ها و سالن‌های پرخرج
 این هتل‌ها و سالن‌ها و جشن‌های پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد اما ساده، مانعی ندارد. من نمی‌خواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانه‌هایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۱۰/۲۷
 
 عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم برای دختر مکرمه‌ی‌ خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زن‌ها دست زدند و خوشی کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسراف‌ها همین مجالس عقد و عروسی گران‌قیمت است. در هتل‌ها، در این سالن‌های گران‌قیمت مجالس درست می‌کنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام می‌شود، از بین می‌رود، روی زمین ریخته می‌شود و ضایع می‌گردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافله‌ی اسراف!؟
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۱/۵
 
 عروسی شیرین، آن عروسی‌ای نیست که توی آن خیلی خرج می‌شود و اسراف زیاد در آن می‌شود. عروسی شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین می‌شود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این می‌شود عروسی. این میهمانی‌های مفصل و سالن‌های آن‌چنانی یا توی هتل‌ها، خرج‌های زیاد، جنس‌های گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمی‌گویم ازدواج را باطل می‌کند، نه! ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ می‌کند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۹/۱۲
 
 مگر سابق که این سالن‌ها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن می‌گرفتند، مهمان‌ها می‌آمدند شیرینی می‌خوردند، ازدواج‌ها بی‌برکت‌تر از امروز بود؟ عزت دخترها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالن‌های بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمی‌کنم با این سالن‌ها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی می‌روند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۶/۷/۳۰
 
 بعضی خیال می‌کنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالن‌های گران گرفتن، خرج‌های زیادی کردن، ‌ عزت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد می‌کند. نخیر عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظری آن‌هاست، نه به این چیزها...
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
 
۷. لباس عروس گران‌قیمت
 بعضی‌ها لباس عروس گران‌قیمت می‌خرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس می‌خواهند، بعضی‌ها لباس عروس را می‌روند کرایه می‌کنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضی‌ها این را ننگ می‌دانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با این وضعی که بعضی مردم دارند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۱۰/۴
 
۸. به رخ کشیدن ثروت‌ها
 اگر چنان‌چه در ازدواج بحث مادیات عمده شد، این معامله‌ی عاطفی و روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معامله‌ی مادی. این معامله‌های گران، این جهیزیه‌های سنگین، این چشم و هم‌چشمی‌ها و این به رخ کشیدن ثروت‌ها و پول‌ها – که برخی از افراد غافل و بی‌خبر می‌کنند – ازدواج را در واقع خراب می‌کنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب است مهریه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳
 
* ازدواج را آسان کنید
من به همه‌ی مردم در سراسر کشور توصیه می‌کنم که ازدواج‌ها را آسان کنند. بعضی‌ها ازدواج را مشکل می‌کنند. مهریه‌های گران و جهیزیه‌های سنگین ازدواج را مشکل می‌کند... خانواده‌ی پسرها توقع جهیزیه‌های سنگین بکنند. خانواده‌ی دخترها برای چشم هم‌چشمی دیگران جهیزیه‌ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین‌تر بکنند. چرا؟ اثر این را می‌دانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها می‌مانند، کسی جرئت نمی‌کند به ازدواج نزدیک شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲
۰

ابلاغ سیاستهای کلی خانواده

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

ابلاغ سیاستهای کلی خانواده

ابلاغ سیاستهای کلی خانواده

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجرای بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاستهای کلی «خانواده» را که پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شده است، ابلاغ کردند.

متن سیاستهای کلی خانواده که به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده، به این شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

سیاست‌های کلی خانواده

خانواده واحد بنیادی و سنگ بنای جامعه اسلامی و کانون رشد و تعالی انسان و پشتوانه سلامت و بالندگی و اقتدار و اعتلای معنوی کشور و نظام است و سمت و سوی حرکت نظام باید معطوف باشد به:

۱- ایجاد جامعه‌ای خانواده محور و تقویت و تحکیم خانواده و کارکردهای اصلی آن بر پایه الگوی اسلامی خانواده به عنوان مرکز نشو و نما و تربیت اسلامی فرزند و کانون آرامش بخش.
۲- محور قرار گرفتن خانواده در قوانین و مقررات، برنامه‌ها، سیاست‌های اجرایی و تمام نظامات آموزشی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به‌ویژه نظام مسکن و شهرسازی.
۳- برجسته کردن کارکردهای ارتباط خانواده و مسجد برای حفظ و ارتقاء هویت اسلامی و ملی و صیانت از خانواده و جامعه.
۴- ایجاد نهضت فراگیر ملی برای ترویج و تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران و افراد در سنین مناسب ازدواج و تشکیل خانواده و نفی تجرد در جامعه با وضع سیاست‌های اجرایی و قوانین و مقررات تشویقی و حمایتی و فرهنگ‌سازی و ارزش‌گذاری به تشکیل خانواده متعالی بر اساس سنت الهی.
۵- تحکیم خانواده و ارتقاء سرمایه اجتماعی آن بر پایه رضایت و انصاف، خدمت و احترام و مودت و رحمت با تأکید بر:
- به‌کارگیری یکپارچه ظرفیت‌های آموزشی، تربیتی و رسانه‌ای کشور در جهت تحکیم بنیان خانواده و روابط خانوادگی.
- فرهنگ سازی و تقویت تعاملات اخلاقی.
- مقابله مؤثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی و انحراف روابط خانوادگی و رفع موانع و زدودن آسیب‌ها و چالش‌های تحکیم خانواده.
- ممنوعیت نشر برنامه‌های مخل ارزش‌های خانواده.
- ایجاد فرصت برای حضور مفید و مؤثر اعضای خانواده در کنار یکدیگر و استفاده مؤثر خانواده از اوقات فراغت به صورت جمعی.
۶- ارائه و ترسیم الگوی اسلامی خانواده و تقویت و ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی با:
- ترویج ارزش‌های متعالی و سنت‌های پسندیده در ازدواج و خانواده.
- پر رنگ کردن ارزش‌های اخلاقی و زدودن پیرایه‌های باطل از آن.
- مبارزه با اشرافیت و تجمل‌گرایی و مظاهر فرهنگ غرب.
- اصلاح رفتار گروه‌های مرجع و برجسته سازی رفتارهای شایسته آنها و جلوگیری از شکل‌گیری گروه‌های مرجع ناسالم.
۷- بازنگری، اصلاح و تکمیل نظام حقوقی و رویه‌های قضایی در حوزه خانواده متناسب با نیازها و مقتضیات جدید و حل و فصل دعاوی در مراحل اولیه توسط حکمیت و تأمین عدالت و امنیت در تمامی مراحل انتظامی، دادرسی و اجرای احکام در دعاوی خانواده با هدف تثبیت و تحکیم خانواده.
۸- ایجاد فضای سالم و رعایت روابط اسلامی زن و مرد در جامعه.
۹- ارتقاء معیشت و اقتصاد خانواده‌ها با توانمندسازی آنان برای کاهش دغدغه‌های آینده آنها درباره اشتغال، ازدواج و مسکن.
۱۰- ساماندهی نظام مشاوره‌ای و آموزش قبل، حین و پس از تشکیل خانواده و تسهیل دسترسی به آن بر اساس مبانی اسلامی-ایرانی در جهت استحکام خانواده.
۱۱- تقویت و تشویق خانواده در جهت جلب مشارکت خانواده برای پیشبرد اهداف و برنامه‌های کشور در همه عرصه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی.
۱۲- حمایت از عزت و کرامت همسری، نقش مادری و خانه‌داری زنان و نقش پدری و اقتصادی مردان و مسؤولیت تربیتی و معنوی زنان و مردان و توانمندسازی اعضای خانواده در مسؤولیت پذیری، تعاملات خانوادگی و ایفاء نقش و رسالت خود.
۱۳- پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و عوامل تزلزل نهاد خانواده بویژه موضوع طلاق و جبران آسیب‌های ناشی از آن با شناسایی مستمر عوامل طلاق و فروپاشی خانواده و فرهنگ‌سازی کراهت طلاق.
۱۴- حمایت حقوقی، اقتصادی و فرهنگی از خانواده‌های با سرپرستی زنان و تشویق و تسهیل ازدواج آنان.
۱۵- اتخاذ روش‌های حمایتی و تشویقی مناسب برای تکریم سالمندان در خانواده و تقویت مراقبت‌های جسمی و روحی و عاطفی از آنان.
۱۶- ایجاد ساز و کارهای لازم برای ارتقاء سلامت همه جانبه خانواده‌ها بویژه سلامت باروری و افزایش فرزندآوری در جهت برخورداری از جامعه جوان، سالم، پویا و بالنده.

منبع:khamenei.ir

۰

ترویج فحشا در تهران/ دوچرخه سواری بانوان شرعا جایز نیست

احکام امربه معروف نهی ازمنکر رهبری انقلاب

ترویج فحشا در تهران/ دوچرخه سواری بانوان شرعا جایز نیست

ترویج فحشا در تهران/ دوچرخه سواری بانوان شرعا جایز نیست

به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ عصر دیروز عده ای دوچرخه سوار دختر و پسر در خیابان ولیعصر و انقلاب به دوچرخه سواری پرداختند که بر روی دوچرخه همه آنها یک نوشته ای نصب شده بود که همراه با عکس مقام معظم رهبری یادآوری می کرد دوچرخه سواری بانوان هم شرعی است هم قانونی! این افراد که علی رغم کثرت تعدادشان با هیچ مانعی روبه رور نشدند و نیروی انتظامی هم از حرکت مانور سیاسی شان جلوگیری نکرد در حالی در خط ویژه اتوبوس های تهران به راحتی رد شدند که گویی قانون در چند ساعت متوقف شده بود.

اما علی رغم این حرکت غیر قانونی این گروه که اگر از سوی نیروهای انقلابی صورت می گرفت بدون شک به جرم برهم زدن نظم عمومی دادگاهی می شدند، نوشته های نصب شده بر روی دوچرخه ایشان نه تنها قانونی نبود بلکه همه مراجع عظام تقلید و رهبر معظم انقلاب آن را رد می کنند.

این دوچرخه سواران در حالی این جملات کذب را به رهبر انقلاب منصوب دانستند که مقام معظم رهبری ضمن اینکه ورزش کردن بانوان را با حجاب جایز می دانند در مورد دوچرخه سواری بانوان آن هم در معابر عمومی می فرمایند مصداق تبرج و ناپسند است.

مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان وزارت ورزش در سال 75 در خصوص موضوع دوچرخه سواری بانوان می فرمایند: "فرض کنید که شما، ورزش دوچرخه سواری را ترویج کنید، بعد دخترها در خیابانهای تهران دوچرخه سواری کنند! بدیهی است این کار، مناسب نیست. … دختر تهرانی که در خیابان می‌آید و دوچرخه سواری میکند، مثل دختر چینی نیست. در زمان مائو که شما به چین میرفتید یا حتّی بعد از او هم که ما دیده بودیم، اصلاً نمیشد فهمید که این دختر است یا پسر! میدانید چینیها به گونه‌ای هستند که درست نمیشود تشخیص داد این، زن است یا مرد! لباس آنها هم یک جور بود! آن، اصلاً تبرّج نیست؛ امّا این دخترِ شلوار تنگ و لباس چسبان پوشیده، وقتی سوار یک دوچرخه تشریفاتی هم بشود و در خیابان بیاید، این تبرّج است!”

همچنین آیت الله سید محمد کاظم مدرسی ضمن تکذیب برخی اظهارات در خصوص موافقت علما درخصوص دوچرخه سواری بانوان در پارک های عمومی گفت: مطلقا چنین چیزی صحت ندارد زیرا بر اساس فتوای مقام معظم رهبری و بزرگان دین دوچرخه سواری بانوان در اماکنی که محل رفت وآمد نامحرم باشد و جنبه عمومی داشته باشد شرعاٌ مجاز نیست.

آیت الله مدرسی دوچرخه سواری بانوان در پارک های عمومی را دارای اشکال شرعی دانست و اظهار داشت: تا زمانی که پارک ها به صورت اختصاصی به بانوان اختصاص پیدا نکند برگزاری دوچرخه سواری توسط بانوان در آن، محل اشکال بوده و نباید انجام شود. بانوان باید در مکان هایی که به طور اختصاصی در اختیار آن ها قرار گرفته است دوچرخه سواری کنند.

حالا این افراد بدون هیچ محدودیتی اقدام به برگزاری چنین مانور سیاسی در تهران کرده اند و متأسفانه هیچ ارگانی نیز با ایشان برخورد نکرده است.

منبع : پایگاه خبری تحلیلی شهدای ایران

۰

«خلأِ لحظه» را پُر کنید

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

«خلأِ لحظه» را پُر کنید

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا | 

مجموعه ۱۱ قسمتی «رسم کتابخوانی»

روز دوشنبه ۱۳۹۵/۵/۱۸ در مراسمی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تن‌تن و سندباد» رونمایی شد. این کتابِ داستانِ نوجوان که به بیان دفاعِ استعاری قهرمانان داستانی مشرق زمین به رهبری سندباد در برابر تهاجم قهرمانان داستانی غربی به رهبری تن‌تن پرداخته، تمجید رهبر انقلاب را برانگیخت. به این مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IRدر یادداشت زیر، به بررسی جایگاه و الزامات تولیدات ادبی و فرهنگی برای کودکان و نوجوانان در اندیشه‌ی رهبر انقلاب می‌پردازد.

* بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند
«در منزل خودِ من، همه‌ی افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان می‌برد. خود من هم همین‌طورم. نه این‌که حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم می‌آید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همه‌ی افراد خانه‌ی ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همه‌ی خانواده‌های ایرانی باید این‌گونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچه‌های کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.» ۱۳۷۴/۲/۲۶ [۱]

این بیانات رهبر معظم انقلاب در سال ۷۴ به صورت توأمان دو موضوع مهم و اساسیِ «توجه به مقوله‌ی کتابخوانی» و «لزوم نهادینه‌ شدن این موضوع در خانواده‌‌ها» را نشان می‌دهد. این توجه برگرفته از فکر و روش ایشان بوده و چنانکه پیداست این الگو در زندگی شخصی‌شان نیز جاری است. رهبر انقلاب کتابخوانی در سنین پائین را دارای ماندگاری و «عادتِ مراجعه به کتاب» را نکته‌ای مثبت معرفی می‌کنند:
«آنچه که همیشه برای انسان میماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزه‌گردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئله‌ی بعدی است؛ مسئله‌ی اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» ۱۳۹۱/۷/۲۰ [۲]

توجه به کتاب و محصول فرهنگیِ خوب و مناسب نیز دیگر موضوع مورد تأکید رهبر انقلاب است. چنانکه از سالیان دور در حیطه‌ی تربیتی فرزندان‌شان نیز به این موضوع توجه داشته‌اند:
«من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد [مهدی آذر یزدی] و کتاب این مرد میدانم... آنوقتی که کتاب ایشان درآمد -اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آنوقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»- من رفتم تورق کردم. بچه‌های ما داشتند به دوران مُراهقی -یعنی نزدیکی به بلوغ- میرسیدند، دوره هم دوره‌ی طاغوت بود و همه‌ی عوامل در جهت گمره‌سازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد. من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد... برای بچه‌های کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم... من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.» ۱۳۸۶/۱۰/۱۵ [۳]

* مسئولان از خوابشان هم خواهند زد ...
رهبر انقلاب از سویی رسیدن جامعه‌ی ایرانی به اهدافش را بدون نهادینه‌ کردن فرهنگِ مطالعه و کتابخوانی «ناممکن» دانسته‌:
«[مردم] باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه‌ی ایرانی به هدف و آرزویی که دارد نخواهد رسید.» ۱۳۷۴/۲/۲۶ [۴]و از سوی دیگر رسیدن به آرمان‌ها را منوط به «تربیتِ صحیح» کودکان و نوجوانان دانسته‌اند:
«اگر حقیقتاً به آرمانهای اسلامی و ملی و عظمت ایران و ایرانی و جبران راهی که دستهای استبداد سیاه در این صدوپنجاه سال، دویست سال اخیر ما را در آن کشانده است، فکر میکنیم؛ اگر اینها برایمان مهمّ است و به آینده به معنای حقیقی کلمه اهمیت میدهیم، پس بایستی به تربیت کودک و نوجوان خیلی بپردازیم، درباره‌ی آن خیلی فکر کنیم و اهمیت آن را خیلی بشناسیم.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۵]

«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایت‌کننده‌ی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست... ناگهان مشاهده میکنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانه‌های گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛» ۱۳۷۷/۲/۲۳


بر همین اساس است که مسئله‌ی کودک و نوجوان از منظر آیت‌الله خامنه‌ای اهمیتی فوق‌العاده می‌یابد:
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسأله‌ی کودک و نوجوان را آن‌چنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال میکنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۶]
در واقع می‌توان گفت از منظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هر دو مقوله‌ی «کتابخوانی» و «تربیتِ کودک» ناظر به آینده بوده و از عوامل مهمِ رشد و پیشرفت ملت است. از ترکیبِ این دو موضوع مهم و اساسی می‌توان به اهمیت مقوله‌ی تولیدات فرهنگی و ادبی برای کودکان و نوجوانان در اندیشه و نگاه رهبر انقلاب پی بُرد.

و این همه در حالی است که جریان «تهاجم فرهنگیِ دشمن» نیز وجود دارد. جریانی که به دنبال اثرگذاری بر ذهن، قرهنگ، رفتار و سبک زندگیِ کودک و نوجوان و جوان ایرانی است تا نظام ارزشی خود را تحمیل کند:
«تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جمله‌ی همین است؛ این اسباب‌بازیهایی که وارد کشور میشود از جمله‌ی همین است... الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده... همه‌ی کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوه‌های جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقل‌کننده‌ی سبک زندگی غربی است.» ۱۳۹۲/۹/۱۹ [۷]

خطر تهاجم فرهنگی آنجا جدی‌تر می‌شود که دسترسی به «کالای فرهنگی فاسد» کار سخت و دشواری نیست:
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایت‌کننده‌ی فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست... ناگهان مشاهده میکنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانه‌های گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۸]

* قصّه‌های خوب، سازنده شخصیت کودک است
در مقابل جریان تهاجم فرهنگی و نفوذ فکری و فرهنگیِ دشمن «کار و ابتکار» لازم است:
«در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکی کار، یکی ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطه‌ی مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکاری باشد.» ۱۳۹۲/۹/۱۹ [۹]

در این زمینه تولیدِ کالای فرهنگی و هنری و به‌خصوص کتابِ مناسب و مبتنی بر ارزش‌های دینی برای کودکان و نوجوانان ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است و یکی از قالب‌های بسیار اثرگذار برای نیل به این مقصود، توجه به داستان و «قصّه‌گویی» است:
«قصّه‌گویی، هنر بسیار خوبی است. قصّه‌های خوب، سازنده‌ی شخصیت کودک است. همان قصّه‌های قدیمی را که ما از مادر خودمان، از مادربزرگ و یا از پیرزن دیگری در کودکی شنیده‌ایم، امروز که مرور میکنیم، میبینیم در آنها چقدر حکمت وجود دارد! انسان، بعضی از خصال و تفکّرات خودش را که ریشه‌یابی میکند، به این قصّه‌ها میرسد. قصّه مقوله‌ی خیلی مهمّی است؛ منتها قصّه‌های خوب.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۱۰]

و البته دائماً باید به این نکته توجه کرد که مهم‌ترین هدف در این فعالیت «ایجاد و تقویت ایمان» است:
«سعی کنید در این قصّه‌گویی و در این کار هنری، اوّلین چیزی را که در کودک ایجاد میکنید، ایمان باشد. هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود آورید... سعی کنید بچه‌ها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. اگر این بچه‌ها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر شخصیت عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۱۱]

«شما مربّی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه میشوید، شما که قصّه میگویید، شما که کتاب میخوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید که الان درست روی نقطه‌ی اصلی و اساسی حرکت میکنید. آن کسی میتواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر میکنید.»۱۳۷۷/۲/۲۳


آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه‌ی داستان و قصّه‌گویی نیز توجه به «افسانه» را پیشنهاد داده‌اند البته با تذکر این نکته که پرداختن به وقایع مذهبی در قالب افسانه غلط است:
«افسانه، با داستانی که منطبق بر واقعیات است، تفاوتش همین است که مبالغه‌هایی در افسانه هست. ممکن است چیزهای خیلی بدی باشد، ممکن است خیلی هم بد نباشد. وقتی شما وقایع را مبالغه‌آمیز کردید و رنگ و روغنهای غلیظ به آن زدید و به ابعاد آن با واقعیت، یک مقدار فاصله دادید، می‌شود افسانه. وقتی آن را برگرداندید به ابعاد حقیقی خودش و صحنه را منعکس کردید، می‌شود داستان. همه جا می‌توانید این کار را بکنید... ما گاهی اوقات می‌بینیم ماجراهای پیغمبران، به‌عنوان «افسانه‌ی پیغمبران» نقل می‌شود. یا ماجرای آفرینش، که در قرآن به آن تصریح شده، به عنوان «افسانه‌ی آفرینش» منعکس می‌شود. این البته غلط است.» ۱۳۷۱/۵/۵ [۱۲]

رشد و تقویت خِصال و ویژگی‌های مثبت مقوله‌ی دیگری است که در کنار تقویت ایمان می‌توان در آثار مربوط به کودکان و نوجوانان مورد توجه و اهتمام قرار گیرد:
«میتوان بر محور ایمان، تعصّب و جمود و امثال آن را پروراند و تنید؛ میتوان صفات عالی، آزاداندیشی، شجاعت، بزرگواری و سماحت را پروراند و تنید. آنچه را که فکر میکنید برای این بچه و برای شخصیت او لازم است، بر محور ایمان بتنید.» ۱۳۷۷/۲/۲۳[۱۳]

حال اگر کسی با این نگاه به فعالیت در حوزه‌ی تولید کالای فرهنگی مناسب برای کودک و نوجوان پرداخت در واقع اقدامی اصلی و اساسی را انجام داده و «خلأِ لحظه» را پُر کرده است. چنین فردی می‌تواند از کارِ خود خشنود و نسبت به کسبِ «رضای الهی» خاطرجمع باشد:
«شما مربّی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه میشوید، شما که قصّه میگویید، شما که کتاب میفرستید، شما که کتاب میخوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید که الان درست روی نقطه‌ی اصلی و اساسی حرکت میکنید. شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام میدهید. آن کسی میتواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر میکنید.» ۱۳۷۷/۲/۲۳ [۱۴]

پی‌نوشت‌ها:
۱. مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۴/۲/۲۶
۲. بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاه‌های خراسان شمالی ۱۳۹۱/۷/۲۰
۳. بیانات در دیدار نخبگان استان یزد ۱۳۸۶/۱۰/۱۵
۴. مصاحبه در پایان بازدید از نمایشگاه کتاب ۱۳۷۴/۲/۲۶
۵. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۶. همان
۷. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۹/۱۹
۸. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۹. بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۹/۱۹
۱۰. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۱۱. همان
۱۲. بیانات در دیدار اعضاى «کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان» ۱۳۷۱/۵/۵
۱۳. بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ۱۳۷۷/۲/۲۳
۱۴. همان

۰

رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب

رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»

در مراسم دومین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی که صبح امروز (دوشنبه) در مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، از یادداشت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد» نوشته‌ی آقای محمد میرکیانی رونمایی شد.
در این مراسم که از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و با عنوان «نشست تخصصی ادبیات کودک و نوجوان از منظر رهبر انقلاب اسلامی» برگزار شد، جمعی از شخصیت‌های فرهنگی و ادبی حضور داشتند.
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این یادداشت که در آبان ماه ۱۳۷۳ به نگارش درآمده مرقوم داشته‌اند:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
ـ‌ من هم همین قصّه را همیشه تعریف می‌کردم! حیف که خیلی‌ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخه‌ی این کتاب را به همه‌ی بچه‌ها بدهم . .

*****************************************************************

گفت‌وگو با محمد میرکیانی، نویسنده کتاب «تن‌تن و سندباد»

خانواده‌ها باید فرزندان را هوشیار بار بیاورند

«من هم همین قصه را همیشه تعریف می کردم! حیف که خیلی ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید!» این بخشی از یادداشت کوتاهی است که رهبر انقلاب بعد از خواندن کتاب «تن‌تن و سندباد» در وصف این اثر نوشته‌اند. تن‌تن و سندباد کتابی داستانی برای مخاطب نوجوان است که در ابتدای دهه‌ی هفتاد با موضوع «تهاجم فرهنگی» نگاشته شد. محتوای ارزشمند، پیرنگ داستانی قوی و زبان استعاری از ویژگی‌های ممتاز این اثر ارزشمند است. در آستانه‌ی رونمایی از یادداشت رهبرانقلاب بر این کتاب، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گفت‌و‌گویی با نویسنده‌ی کتاب، آقای محمد میرکیانی تریتب داده است. نویسنده‌ای که در کارنامه‌ی ادبی خود کتاب‌هایی همچون «قصه‌ی ما مثل شد»، «پهلوان حیدر» و «قند و پند» را نیز دارد.

* چه شد که شما به حوزه‌ی داستان کودک و نوجوان علاقه پیدا کردید و به این حوزه وارد شدید؟
ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات پایه‌ای و ریشه‌ای است. من تقریباً از اوایل جوانی علاقه‌ی وافری به نوشتن داشتم، به‌دلیل اینکه در ایام نوجوانی، کارگر چاپخانه بودم. قدیم‌ها کارگر چاپخانه، بعد از نویسنده یا مترجم، اولین کسی بود که متن را می‌خواند. از همین‌جا به ادبیات علاقه‌مند شدم. البته کار اصلی‌ام برای نوشتن را بعد از انقلاب شروع کردم. مسجدی بود به اسم مسجد نبوی که در آنجا کار تئاتر را شروع کردم. یکی دو سال بعد، شروع به نوشتن قصه کردم. تقریباً اسفندماه سال ۱۳۶۰ بود که داستانی نوشتم به اسم «قلعه‌ی شاه مال منه». این داستان مبنای ورودم به صداوسیما شد. اولین برنامه‌ای هم که شروع کردم، برنامه‌ی «قصه‌ی ظهر جمعه» بود. در آن دوران با آقای رهگذر آشنا شدم و همان آشنایی مبنایی شد برای نوشتن در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان.

در رابطه با اینکه چرا برای این گروه سنی می‌نویسم، باید بگویم معمولاً هنرمندان و نویسندگان این حوزه هرکدام به‌دلایلی وارد آن می‌شوند. اولین و مهم‌ترین دلیلش این است که با این گروه می‌توانند ارتباط برقرار کنند؛ یعنی به‌راحتی می‌توانند وارد فضا یا دنیای ذهنی مخاطب شوند. وقتی توانستند وارد دنیای ذهنی مخاطب شوند، می‌توانند با آن حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند و زندگی، هستی، معارف و اندیشه را برایشان تعریف کنند. علت اصلی فعالیت من در عرصه‌ی ادبیات کودک و نوجوان هم همین بود؛ یعنی گروهی بود که می‌شناختمشان و می‌توانستم با آن‌ها ارتباط برقرار کنم. علاوه بر این، حوادث و ماجراهای دوران کودکی و نوجوانی‌ام را خوب به یاد داشتم و این‌ها برای کار بهتر، به من کمک می‌کرد.

* نکته‌ی حائز اهمیت این است که ادبیات نوجوان یکی از مهم‌ترین عرصه‌های ادبی است که می‌تواند بر هویت نسل آینده تأثیرگذار باشد. در مورد اهمیت این موضوع توضیح دهید و اینکه چرا در ایران این موضوع ضعیف است؟
دوره‌ی نوجوانی، دوره‌ی تفکر و یافتن فلسفه‌ی زندگی است. دوره‌ی بایدها و نبایدهاست. دوره‌ی اندیشه است. دوره‌ای است که نوجوان به من وجودی خودش و به چراها خیلی فکر می‌کند. زندگی چرا این‌‌گونه است، من در آینده چرا باید آن‌گونه شوم، چرا این‌طور فکر کنم، چرا این لباس‌ها را بپوشم، چرا این غذاها را بخورم و... برای همین، سرمایه‌گذاری اصلی در دنیا، روی گروه سنی نوجوان انجام می‌گیرد.

فضای کار برای دوران کودکی، دوره‌ی آموزشی است؛ یعنی در حقیقت، مخاطب شما تحت‌تأثیر پیام‌های آموزشی مستقیم، راحت‌تر قرار می‌گیرد. روشن‌تر عرض کنم، خردسال و کودک راحت‌تر حرف نویسنده را می‌فهمند. دوران نوجوانی اما این‌گونه نیست. دوره‌ی نوجوانی دوره‌ی چندوچون است. برای همین، نوشتن برای نوجوانان، به‌مراتب دشوارتر از نوشتن برای کودکان است. البته من برای همه‌ی رده‌های سنی نوشته‌ام؛ هم برای کودک و هم برای نوجوان. منتها چون دوره‌ی نوجوانی دوره‌ی منطق و اندیشه و فلسفه است، فرد به‌سادگی تحت‌تأثیر پیام یا اندیشه‌ی نویسنده قرار نمی‌گیرد. به ‌همین علت، تعداد نویسندگان نوجوان کمتر است.

* در سال‌های اخیر، رهبر انقلاب تأکید داشتند که تولید محصولات فرهنگی‌مان، مخصوصاً برای کودک و نوجوان، باید افزایش پیدا کند؛ چراکه محصولات غربی در این حوزه زیاد است، اما محصولات بومی خیلی کم هستند. رفتار مسئولان را در زمینه‌ی تولید محصولات فرهنگی برای این رده‌ی سنی، چگونه ارزیانی می‌کنید؟ چرا محصولات فرهنگی ما نسبت‌به دهه‌ی شصت و هفتاد، کاهش پیدا کرده است؟
دلایل مختلفی دارد. اولاً در دهه‌ی شصت، ما در فضای تولید محصول فرهنگی، رقیب نداشتیم. شبکه‌های مجازی، ماهواره‌ها، اینترنت و... نبود. مسئولین کشور هم به‌دلیل اینکه هنوز نظام تثبیت نشده بود، دائم دغدغه‌ی فعالیت‌های فرهنگی داشتند و فکر می‌کردند بهترین راه تثبیت نظام، تولید کالای فرهنگی است. با گذشت زمان و تصور اینکه دیگر تهدیدات فرهنگی تمام شده است، سطح تولید محصولات فرهنگی کودک و نوجوان هم کاهش یافت و در نهایت به فراموشی سپرده شد.

ثانیاً مدیریت فرهنگی ما قوی نیست. در دنیا دوره‌ای بود که تولید محصول فرهنگی یک کار شخصی محسوب می‌شد، مثلاً یک نفر تابلویی برای خودش می‌کشید یا یک نفر برای خودش کتابی می‌نوشت یا شعری می‌گفت، ولی با گذشت زمان، برای اینکه محصول فرهنگی به دست مخاطب برسد و تکثیر شود، نیاز به مدیریت فرهنگی به وجود آمد. امروزه در دنیا، پشت هر کتاب یا فیلم خوبی که تولید می‌شود، یک مدیر توانمند وجود دارد. موج‌های سنگین تبلیغاتی برای محصولشان ایجاد می‌کنند و با آدم‌های مختلف راجع‌به آن اثر گفت‌وگو می‌کنند و به این ترتیب، اثرشان به‌عنوان یک محصول فرهنگی مطرح می‌شود. متأسفانه در سال‌های اخیر، مدیریت فرهنگی ما ضعیف بوده است.

* شما در ابتدای دهه‌ی هفتاد، کتاب «تن‌تن و سندباد» را نوشتید. ماجرای نوشتن آن چه بود و چرا احساس کردید باید چنین کتابی با این مضمون نوشته شود؟
من از سال ۶۱ تا ۷۲ سردبیر و نویسنده‌ی قصه‌ی ظهر جمعه‌ی رادیو بودم. خیلی از داستان‌ها را در آن زمان من می‌نوشتم یا بازنویسی و تنظیم رادیویی می‌کردم. یکی از کارهایی که مجبور بودم برای رادیو انجام بدهم، این بود که هر هفته یک قصه بنویسم. برای این کار به متون کهن فارسی مراجعه می‌کردم. درباره‌ی فضاها، آدم‌ها، قهرمان‌ها، سرزمین‌های دور و نزدیک و مخصوصاً فضاهای خاصی که در ادبیات کهن و عامیانه‌ی ما راجع‌به جاده‌ی ابریشم بود، مطالعه می‌کردم. در اوایل دهه‌ی هفتاد که رهبر انقلاب بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، کتاب «تن‌تن و سندباد» را نوشتم که فکر می‌کنم اولین رمانی بود که راجع‌به تهاجم فرهنگی نوشته شده است.

البته در این داستان همه‌ی شخصیت‌ها یکسان نیستند. مثلاً شخصیت تن‌تن که او را یک جهان‌گرد می‌شناسند (که البته از نظر من جهان‌گیر است، نه جهان‌گرد) و بچه‌ها هم دوستش دارند و طرفدار هم زیاد دارد، نماد یکی از قدرت‌های غرب است. تن‌تن نماد یک نوجوان آمریکایی شیرین و باهوش است. یا کاپیتان هالوک نماد قدرت نظامی آن‌هاست. پرفسور نماد اندیشه و فکر و فناوری آن‌ها و سگ پشمالو نماد سبک زندگی آن‌هاست. ما که در زندگی‌مان سگ نداریم که وارد زندگی‌مان شود. این‌ها شخصیت‌هایی هستند که همه‌جای دنیا می‌روند. من تصور کردم که در مقابل این شخصیت‌ها، باید شخصیت‌های داستانی را قرار بدهیم که آن‌هم بتواند همه‌جای دنیا برود. دیدم شخصیتی که ما داریم، سندباد داستان «هزارویک شب» است. البته این سندباد با آن کارتونی که ژاپنی‌ها درست کرده‌اند، تفاوت دارد. سندباد سفرش را از ۳۵سالگی شروع می‌کند، نه از نوجوانی.

* بعد از نوشتن کتاب، چه حاشیه‌هایی به وجود آمد؟
خیلی از همکاران بنده خوش‌شان نیامد. به ‌نظرشان می‌آمد این کار، کتاب‌سازی است. خیلی وقت‌ها که می‌خواهند بگویند کاری ارزش فرهنگی ندارد، می‌گویند کتاب‌سازی شده است. می‌گفتند میرکیانی کتاب‌سازی کرده است و این شخصیت‌ها را داخل داستان قرار داده است تا جذابیت ایجاد کند، درحالی‌که من واقعاً نیازی به این موضوع نداشتم. هدف اصلی‌ام این بود که تهدید فرهنگی که احساس می‌کردم وجود دارد، به مخاطب و جامعه منتقل کنم.

* گویا سال‌ها گذشت تا این دوستان متوجه موضوع تهاجم فرهنگی شدند.
بله، این ما هستیم که باید هوشیار باشیم. یکی از کارهایی که غربی‌ها برای تسلط بر دنیا انجام می‌دهند، «یکسان‌سازی فرهنگی» است. برای اینکه این کار انجام شود، باید مابقی مردم دنیا مثل آن‌ها فکر و زندگی کنند تا از این طریق، آن‌ها بتوانند محصولات خودشان را بفروشند. در حقیقت راه تسلط اقتصادی، تسلط فرهنگی است. تا فکر یک جامعه را تغییر ندهند، نمی‌توانند محصول خود را بفروشند. این یک واقعیت است. مثلاً اینترنت که می‌آید، بخشی از آن، توسعه‌ی محصولات آن‌هاست و بخشی دیگر، تبلیغ و ترویج فکر و اندیشه‌ی آن‌ها. ما هم می‌توانیم از این امکان استفاده کنیم، به‌شرطی که واقعیت را درک کنیم. واقعیت این است که تهاجم فرهنگی را باور کنیم. تهاجم فرهنگی وجود دارد. از قبل هم وجود داشته، منتها حالا چندلایه و پیچیده شده است.

یک زمان آن‌ها علیه اسلام محصول تولید می‌کردند، بعد علیه انقلاب محصول تولید کردند و حالا علیه ایران هم فیلم می‌سازند، مثل فیلم «سیصد». برای اینکه فهمیده‌اند اندیشه‌ای در مقابل اندیشه‌ی آن‌ها وجود دارد. بنابراین ما هم باید در مقابل آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم و نقاط قوت و ضعف خودمان را به‌درستی بشناسیم. همین حوزه‌ی ادبیات کهن که بنده در آن کار می‌کنم، یکی از نقاط قوت فرهنگی ماست که مانع از یکسان‌سازی فرهنگی و تبلیغ فرهنگ غرب می‌شود. غرب به‌شدت به‌دنبال از بین بردن خرده‌فرهنگ‌هاست، چون این خرده‌فرهنگ‌ها هستند که موجب پایداری فرهنگ و هویت می‌شوند. «تن‌تن و سندباد» هم در حقیقت برآمده از همین خرده‌فرهنگ شرقی و ادبیات عامه و کهن خودمان است.

ایران از آن جهت برای غرب اهمیت دارد که در چهارراه جاده‌ی ابریشم قرار داشته و نقطه‌ی طلایی تمدن‌های بزرگ جهان است. بنابراین آن‌ها سعی دارند بر آن تسلط پیدا کنند، چون اگر بر ایران تسلط پیدا کنند، بر کل منطقه دست پیدا می‌کنند. از منظر اقتصادی و سیاسی نیز اهمیت ایران قابل ملاحظه است. واضح است که همواره نمی‌توانند با لشکرکشی به اهداف خود دست پیدا کنند و ایران را تحت سلطه قرار دهند. بنابراین از طریق فرهنگ این کار را انجام می‌دهند. محصول فرهنگی تولید می‌کنند و از این راه هم درآمد کسب می‌کنند، هم فرهنگ و فکر خود را تبلیغ می‌کنند و هم موجب از بین بردن فرهنگ ملی ما می‌شوند.

* در اوایل دهه‌ی هفتاد، در بدو ورود پدیده‌ای به نام ماهواره، گویا شما خیلی زودتر از برخی مدیران فرهنگی متوجه تهدید فرهنگی علیه ما شدید و شروع به نگارش کتاب «تن‌تن و سندباد» کردید. اگر بخواهید توصیه‌ای برای این روزها داشته باشید، چه می‌گویید؟
بهترینش به نظر من، همان بصیرت است. بصیرت برای نوجوانان و خانواده‌های ما حرف اول را می‌زند. اولاً خانواده‌ها باید فرزندان ما را هوشیار بار بیاورند. در سرمایه‌داری غرب، هیچ‌کاری بدون هدف انجام نمی‌شود. به قول خودشان، برای سنت‌سنت‌شان برنامه‌ریزی می‌کنند. بنابراین تولید فکر و فرهنگ، تولید فیلم و سریال و پویانمایی، راه‌اندازی شبکه‌های ماهواره‌ای، برگزاری جشنواره‌های هنری و علمی بین‌المللی، همه و همه با قصد و هدفی انجام می‌شود. بهترین راه مقابله آن است که ما در برابر آن هوشیار باشیم و بصیرت داشته باشیم.

دوم آنکه براساس اولویت‌ها و نیازهای کشور و جامعه، تولید کنیم. باید قدم‌هایمان را حساب‌شده برداریم؛ یعنی اگر از ما پرسیدند که این داستان، این فیلم یا این سریال برای چه ساخته شده است، باید دلیل و هدف قانع‌کننده‌ای داشته باشیم. البته متأسفانه در حال حاضر این‌گونه نیست. هر محصولی به‌صرف اینکه محصولی فرهنگی است، قابل ارائه نیست. کمااینکه هر غذایی به‌صرف اینکه اسمش غذاست، قابل خوردن نیست. برای غذای جسم کودکانمان تا چه‌اندازه اهمیت قائل هستیم، اما به غذای روح آن‌ها اهمیت نمی‌دهیم. خانواده‌ها باید قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، متوجه خطر فرهنگی موجود بشوند.

سوم آنکه باید به تاریخ خودمان (تاریخ ملی و تاریخ اسلامی‌مان)، ادبیات کهن و عامه‌مان و همچنین شناخت عناصر فرهنگی‌مان، توجه بیشتری داشته باشیم. مثلاً ما در فرهنگ ملی‌مان چیزی به نام «ضرب‌المثل» داریم. این ضرب‌المثل‌ها در حقیقت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکرند. همان سبک زندگی اسلامی-ایرانی‌اند. در آن‌ها امانت‌داری و منظم بودن، دست‌درازی نکردن به اموال غیر، آداب معاشرت درست با دیگران، رعایت حق‌الناس و... وجود دارد. همه‌ی این‌ها امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر هستند. گسترش همین فرهنگ و ادبیات عامه و قدیمی، موجب پایداری فرهنگی کشور می‌شود. متأسفانه در فیلم‌ها و سریال‌های خودمان، از این تلمیحات و اشارات خیلی کم بهره می‌بریم و برعکس، از تلمیحات وارداتی استفاده می‌کنیم. مثلاً در فلان سریال، یکی از شخصیت‌ها به دیگری می‌گوید «تو فکر کردی سوپرمنی». تلمیحات در حقیقت نمک یک زبان و فرهنگ محسوب می‌شوند. این‌ها را نباید از فرهنگ‌های دیگر گرفت.

در غرب، گاهی هزینه و زمان زیادی صرف می‌کنند تا یک اصطلاح جا بیفتد. مثلاً شکسپیر در نمایشنامه‌ی «هملت» می‌نویسد: «بودن یا نبودن، مسئله این است.» چقدر این جمله را در آثار فرهنگی و هنری خودشان تکرار کردند تا آن را در فکر جامعه جا بیندازند. حالا دیگر ما هم این جمله را می‌دانیم. در ادبیات ملی ما، کلی از این عبارات حکمت‌آمیز و پندآموز و جملات نغز وجود دارد، خیلی بیشتر و بهتر و حکیمانه‌تر از جملات تمدن غرب. مثلاً «خدایا از تو می‌خواهم که چیزی نخواهم.» اما متأسفانه این‌ها در تولیدات فرهنگی ما اصلاً وجود ندارد، درحالی‌که منبع اصلی تولید فکر و فرهنگ، ادبیات است. ما اگر با ادبیات غنی خودمان آشنا نباشیم، نمی‌توانیم حرف بزنیم. کسی که مطالعه نداشته باشد، از دایره‌ی واژگانی کمی برخوردار است و بنابراین نمی‌تواند به‌خوبی حرف بزند. حتی مدیران فرهنگی ما را هم می‌توانید این‌گونه امتحان کنید. مدیران فرهنگی زیادی را دیده‌ام که موقع سخنرانی، متنی را مثل انشای بچه‌دبستانی‌ها، جلوی چشمشان می‌گیرند و از روی آن می‌خوانند. معلوم است این مدیر فرهنگی، نه از ادبیات چیز خاصی می‌داند و نه اینکه مطالعه‌ی چندانی داشته است. واضح است که اساساً این فرد توانایی تأثیرگذاری بر فلان هنرمند را نخواهد داشت.

بنابراین آن چیزی که من در این کتاب دنبال آن بوده‌ام، هوشیاری نسبت‌به زندگی، ایران و اتفاقات جاری در دنیاست تا بچه‌ها بتوانند با خواندن این کتاب، متوجه یک مسیر تاریخی درست شوند. مثلاً در جایی از این کتاب، گفت‌وگویی بین رستم و تارزان وجود دارد. تارزان به رستم می‌گوید «غریبه تو اینجا چه‌کار می‌کنی؟» رستم می‌گوید «آن زمانی که در مغرب‌زمین اصلاً خبری نبود، من اینجا داشتم گورخر شکار می‌کردم.» هدفم این بود که با این گفت‌وگو نشان بدهم که تمدن ماست که پیشینه‌ای تاریخی دارد، وگرنه از کشف آمریکا فقط سیصد سال می‌گذرد. نوجوان ما باید این را بداند. باید بداند که در دنیا، ما حرف برای گفتن داریم و حالا که حرف برای گفتن داریم، نباید خیلی راحت تحت‌تأثیر حرف دیگران قرار بگیرد. البته ما هیچ‌گاه ستیزه‌جو نبوده‌ایم. آن‌ها همیشه ستیزه‌جو بوده‌اند و جنگ‌ها را همیشه آن‌ها راه انداخته‌اند، مخصوصاً در صد سال اخیر. ما فقط در مقابل تهاجمات آن‌ها، ایستادگی کرده‌ایم.

* سؤال آخر اینکه کار بعدی که در دست دارید، چیست؟
مدت‌هاست که موضوعی برای نوشتن، ذهن من را مشغول کرده و آن‌هم نگارش رمانی جذاب درباره‌ی انقلاب اسلامی است. رمانی که جذاب باشد و مخاطبش هم کودکان باشند، کار خیلی سختی است. دوست دارم رمانی بنویسم که بچه‌ها با آن ارتباط برقرار کنند و آن را بخوانند. درباره‌ی دفاع مقدس الحمدالله کارهای خوبی شده است که البته کافی نیست، اما به‌هرحال کارهای خوبی انجام شده، اما درباره‌ی انقلاب اسلامی هنوز این اتفاق نیفتاده است. ان‌شاءالله خدا کمک کند و بتوانم این کار را انجام بدهم.

۰

نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب

نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی

نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «من بدون تعارف، نشستن پهلوی والدین شهدا و روی فرش آنها و زیر سقف آنها را برای خود سعادت می‌دانم، برای خود مفید می‌دانم. ما از شماها کسب روحیه و معنویت می‌کنیم، الحمدلله رب العالمین.»
همزمان با فرا رسیدن میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR نماهنگی از حضور رهبر انقلاب در منزل خانواده‌ی شهیدان اعلمی، در دی‌ماه سال ۹۴ را منتشر می‌نماید.

نماهنگی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهیدان اعلمی

عنوان کلیپ : شهیدان اعلمی

دانلودفیلم

منبع:سایت شهدای نیاک

۰

توصیه‌ای به دختران عزیزم!

حجاب سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

توصیه‌ای به دختران عزیزم!

امروز، بحمداللَّه، در همه کشور، دانشگاه و حوزه علمیه وجود دارد و دختران جوان، در بخشهای مختلف این دو نهاد و مرکز علمی، آگاهی کسب میکنند و به علم‌آموزی میپردازند. تا وقتی این روحهای جوان، پرشور، دارای آگاهی، با اراده وبا محبّت، در جامعه ما بحمداللَّه فراوان است، استکبار، امریکا و دشمنان ریز و درشت این ملت، هیچ غلطی نسبت به این کشور نمیتوانند بکنند. توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید. مطالعه، دقّت، تحقیق، درس، ورود به مسائل مورد ابتلای روز و اهتمام به کارهای دینی، جزو وظایف حتمی و مسلّمی است که امروز زنان کشور باید مثل مردان، خود را موظّف به انجام آنها بدانند. شما هستید که فرزندان صالح میپرورید و همسران خود را برای ورود به میدانهای مثبت، تشجیع میکنید. بسیاری از زنان، شوهرانِ خودشان را بهشتی میکنند و آنها را از مشکلات دنیا و آخرت نجات میدهند. کار و تلاش زن و آگاهی و موضعگیری او، چنین ارزشی دارد.
رهبر انقلاب؛ ۷۵/۶/۲۸

گزیده بیانات / الگوی سوم زن

۰

سخنان صریح ارزشمند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در مورد دختران به اصطلاح بد حجاب

حجاب بانک فیلم رهبری انقلاب

سخنان صریح ارزشمند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در مورد دختران به اصطلاح بد حجاب

سخنان صریح ارزشمند حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب در مورد دختران به اصطلاح بد حجاب

برگرفته شده از بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) در مورد حجاب 


دانلودفیلم

منبع"سایت انصارکلیپ

۰

نماهنگ گوهری درصدف

حجاب بانک فیلم رهبری انقلاب

نماهنگ گوهری درصدف

نماهنگ گوهری درصدف

برگرفته شده از بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) در مورد حجاب / کاری از سایت انصار کلیپ


دانلودفیلم

۰

پوشش دختر در مقابل خواستگار چگونه باید باشد؟

حجاب احکام پرسش وپاسخ رهبری انقلاب

پوشش دختر در مقابل خواستگار چگونه باید باشد؟

پوشش دختر در مقابل خواستگار چگونه باید باشد؟

مطابق با فتاوای آیت‌الله العظمی خامنه‌ای؛ توسط حجت‌الاسلام والمسلمین فلاح‌زاده

دختری که هنوز عقدش با پسری که به خواستگاری او آمده خوانده نشده -ولو انگشتر هم آورده باشند- بنا بر حکم اولی نامحرم هستند و حدود و ثغور شرعی در رابطه با حجاب، نگاه و حتی صحبت باید رعایت شود، اما یک استثنائی وجود دارد؛ زمانی که خواستگار آمده، همه‌ی صحبت­‌ها شده و توافق صورت گرفته، فقط مانده که پسر نامزدش را خوب ببیند که آیا کاملاً مورد پسند است یا خیر؛ گفته‌اند یک نگاه به مو و اینها اشکالی ندارد آن هم احتیاط این است که لباس توری داشته باشد و از روی آن ببیند اما این بدان معنا نیست که هر روز خواست صبح و شب راه بیفتد دخترها را ببیند بعد راجع به شرایط صحبت بکند.

ادامه احکام وپرسش وپاسخ

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی