نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ ودفاع مقدس» ثبت شده است

۰

بیانات رهبری انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای روحانی

معروف نیوز رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس

بیانات رهبری انقلاب در دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای روحانی

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

بزرگداشت علما و روحانیّونی که در خدمت جهاد و در عرصه‌ی جهاد وارد شدند و جهاد کردند و سرانجام هم به سعادت شهادت رسیدند، کار بسیار شایسته‌ای است. از این جهت مهم است که روحانیّون همیشه دعوت به خیر میکنند؛ اگر چنانچه خودِ داعی الی‌الخیر در عرصه‌ی خیر پیش‌قدم باشد، تأثیرش بیشتر است؛ کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم‌.(۲)‌ این علمای شهید ما کسانی هستند که دعوت کردند مردم را، هم با زبانشان، هم با عملشان. بنده در دفاع مقدّس، مکرّر دیدم طلبه‌های جوانی را که لباس نظامی تنشان بود، عمامه سرشان بود و از اوّل به عنوان تبلیغ در وسط یگانهای رزمی آمده بودند تا برای جوانهایی که مشغول جهاد هستند، احکام دین را، نصایح را ]بیان کنند[ و وظایف روحانی را انجام بدهند لکن به این اکتفا نمیکردند ــ ما دیدیم، شناختیم ــ و خودشان در صفوف مقدّم وارد میدان جنگ میشدند؛ و تعداد زیادی هم به شهادت رسیدند.

خب، در باب شهادت روحانیّون، شهادت برای عالم روحانیّت یک امر جدیدی نیست. ما در کتابهای درسی طلبگی‌مان، دو کتاب، از دو شهید داریم: شهید اوّل(۳) و شهید ثانی.(۴) یعنی طلبه‌ی ما وقتی وارد درس حوزه‌ی علمیّه میشود، بعد از دو سه سالی که میگذرد، کتاب شرح لمعه را میخواند؛ لمعه مال یک شهید است، شرحش مال یک شهید دیگر است؛ دو شهید بزرگوار از علمای برجسته و جزو کسانی که از لحاظ رتبه‌ی علمی، جزو ستاره‌های عالم روحانیّتند؛ یعنی در طول این هزار سال تاریخ فقه استدلالی شیعه، اینها جزو برجسته‌هایند؛ هم شهید اوّل، هم شهید ثانی. شهید ثالث هم داریم که البتّه شهید ثالث اسم چند نفر است: هم شهید برغانی قزوین، هم شهید شیخ نورالله شوشتری در هند، و شهدای گوناگون دیگر؛ بعد شهدای روحانی دیگری که به عنوان شهید اوّل یا شهید دوّم یا شهید سوّم شناخته نشدند؛ شهید مدرّس، روحانی عالی‌قدر، شهید شیخ فضل‌الله نوری، روحانی عالی‌قدر؛ اینها شهدای عالم روحانیّتند؛ و از این قبیل [باز هم] هستند. بنابراین مسئله‌ی شهادت در بین جمع روحانیّون، امر جدیدی، امر تازه‌ای نیست و ما شهدای بزرگی داشته‌ایم.

در بین روحانیّون اهل سنّت هم همین‌ جور؛ [این] مخصوص شیعه نیست؛ هم در جنگ کسانی را داشتیم، هم در بعد از جنگ در دورانهای مختلف؛ در همین اواخر، این شهید شیخ‌الاسلام(۵) که جزو روحانیّون بسیار مؤثّر و مفید در کردستان بود و به شهادت رسید؛ و شهدای متعدّد دیگری که چه در این منطقه، چه در مناطق دیگر به شهادت رسیدند.

خب، اینها افتخارات روحانیّت است؛ ما از این بُعد نگاه نکنیم که حالا این در مقایسه‌ی با بقیّه‌ی اقشار چه‌ جور است؛ این [مسئله‌ی] درجه‌ی دوّم و سوّم است؛ از این بُعد نگاه کنیم که در عالم دعوت الی‌الخیر، شهیدِ روحانی آن کسی است که با جان خودش وارد میدان دعوت شده؛ این خیلی مهم است. و ما امروز در بین طلّاب جوان، در بین فضلای جوان احتیاج به این روحیه داریم که بدانند که عالِم دین بودن و ملّای بزرگ بودن و مجتهد عالی‌مقام بودن، به معنای کناره‌گیری و انزوای از میدان جهاد نیست بلکه عالِم دین، مرجع تقلید، استاد برجسته‌ِی درجه‌ی یک حوزه‌ی علمیّه، مثل امام بزرگوار ما، وارد میدان جهاد شد و آن جهاد عظیم را ایشان انجام داد که در طول تاریخ شیعه یک چنین جهادی با این عظمت و با این نتایج وجود ندارد؛ هم عالِم بود، هم محقّق بود، هم فقیه بود و اصولی بود، هم حکیم بود و عارف بود؛ یعنی یک انسان برجسته‌ی علمی در حدّ امام بزرگوار، اوّلْ‌مجاهد دوران خودش، بلکه بسیاری از دورانها بود و در بالاترین رتبه‌ قرار گرفت. بنابراین این تصوّر به وجود نیاید که اگر میخواهیم عالِم باشیم، مرجع باشیم، محقّق باشیم، مدرّس عالی‌مقام در حوزه باشیم، لازمه‌اش کناره‌ گرفتن از کار جهاد و عرصه‌ی جهاد و مانند اینها است؛ نخیر، ورود در عرصه‌ی جهاد وظیفه‌ی ما است؛ ما باید جهاد بکنیم.

حالا جهاد انواع مختلفی دارد: یک وقت ممکن است که جهاد علمی رجحان(۶) پیدا کند ــ بله، مواردی داریم از این قبیل که جهاد علمی رجحان پیدا میکند ــ یک وقت هم جهاد نظامی رجحان پیدا میکند، یک وقت جهاد سیاسی رجحان پیدا میکند، یک وقت جهاد اجتماعی و ورود در فعّالیّتهای اجتماعی رجحان پیدا میکند. در همه‌ی این موارد، طلّاب جوان ما، فضلای جوان ما باید احساس مسئولیّت بکنند و بدانند که خطاب اوّل، متعلّق به آنها است؛ برای اینکه وظیفه‌ی اوّلی‌ و اصلی‌ ما جامعه‌ی روحانیّت عبارت است از دعوت الی‌الخیر؛ کاری که انبیا میکردند؛ این وظیفه‌ی اوّلیّه‌ی ما است. و بهترین وسیله‌ی دعوت الی‌الخیر هم عبارت است از عمل؛ عمل در میدان خیر و در میدان دعوت. بنابراین وارد شدن در میدان مجاهدت، برای عالِم دینی و روحانی یک وظیفه‌ی اوّلی و بدیهی و قطعی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. آن کسی که از میدان جهاد کناره میگیرد، در واقع بایستی توجّه بکند که میدان جهاد، اساس قضیّه است.

خوشبختانه ما در بین روحانیّون بزرگوارمان [این روحیه را می‌بینیم]. حالا شهدا را آقایان احصاء کرده‌اند.(۷) مرحوم امینی (رضوان ‌الله ‌علیه) صاحب الغدیر کتابی دارند به نام شهداء‌الفضیلة که همین علمای شهید در طول تاریخ را احصاء کرده‌اند؛ [البتّه] نه همه را، یک تعدادی را ایشان توانسته‌اند پیدا کنند؛ از قرن چهارم پنجم به بعد را ایشان احصاء کرده‌اند، قبل از آن را ایشان احصاء نکرده‌اند. در طول زمان هم کسان زیادی هستند که به شهادت رسیده‌اند یا در میدان مجاهدت و مبارزه بوده‌اند و شهادت نصیبشان نشده لکن مجاهد فی‌سبیل‌الله بودند؛ [نام] اینها قهراً در آن کتابها نیامده؛ خب این یک فرهنگ افتخارآمیزی است برای روحانیّت و امیدواریم که ان‌شاء‌الله این روحیه و این حالت ادامه پیدا کند.

توصیه‌ی من به دوستان و برادران عزیزی که این بزرگداشت‌ها را برگزار میکنند، این است که به عنوان هدف به اینها نگاه نشود؛ اینها وسیله‌اند، اینها ابزارند؛ دنباله‌ی این بزرگداشت‌ها باید کارهای فراوانی انجام بگیرد. پیدا کردن شیوه‌های عمل و شیوه‌های کار احتیاج به گروه‌های فکری دارد؛ مجموعه‌های اهل فکر، کسانی که اهل فکرند، اهل فرهنگند، اهل هنرند، بنشینند راه‌های مختلف را پیدا کنند؛ همین طور که به آقایان عرض کردیم،(۸) ترویج نامهای اینها، ترویج عکسهای اینها، بیان شرح‌‌حال‌های اینها، ترویج و تکثیر وصیّت‌نامه‌های اینها و بیان موقعیّتهایی که اینها در آن قرار داشتند و در آن موقعیّتها دست به این جهاد زدند، کارهای خیلی مهمّی است؛ اینها را باید تکثیر کرد و ان‌شاء‌الله همه در مقام استفاده‌ی از معنویّت این بزرگواران باشند.

امیدواریم ان‌شاء‌الله مؤیّد باشید و خداوند شماها را موفّق بدارد و کمکتان کند تا بتوانید آن کار لازمی را که در این زمینه هست، انجام بدهید.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
 
 در ابتدای این دیدار ــ که در چهارچوب دیدارهای دسته‌جمعی برگزار شد ــ حجّت‌الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی‌صادقی (نماینده‌ی ولیّ فقیه در سپاه و رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری کنگره) و حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدیوسف طباطبائی‌نژاد (امام جمعه‌ی اصفهان) ــ گزارشی ارائه کردند.
 کافی، ج ۲، ص ۷۸
 شیخ شمس‌الدّین محمّد بن ‌‌مکّی بن احمد عاملی نبطی
 شیخ زین‌الدّین بن علی بن احمد عاملی جبعی
 ماموستا محمّد شیخ الاسلام از اعضای مجلس خبرگان رهبری که در بیست‌وهفتم ماه مبارک رمضان سال ۸۸ به دست عناصر مزدور به شهادت رسید.
 برتری، اولویّت
شمردن
۸) بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگره‌ی بزرگداشت ۲۰۰۰ شهید استان بوشهر (۱۳۹۸/۱۰/۲۳)
۰

دزفول؛ شهر موشک‌ها و رشادت‌ها

معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس

دزفول؛ شهر موشک‌ها و رشادت‌ها

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس _ علی عبدالصمدی؛ در گاه‌شمار ملی و فرهنگ دفاع مقدس، چهارم خرداد روز دزفول، روز مقاومت و پایداری نامگذاری شده است.

روزی برای بزرگداشت مقاومت و پایداری مردم قهرمان و سلحشور دزفول که در ماه‌های نخست جنگ تحمیلی بعضا تمامی خانه و خانواده‌ی خود را از دست دادند، اما دست از مقاومت نکشیدند.

تاریخ شهر دزفول در آن دوران سراسر حماسه، رشادت، شهامت و شهادت است. تمامی پایمردی‌هایی که در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی و غیرایرانی به قهرمانان نسبت داده میشود را به سادگی میتوان در مقاومت جانانه‌ی مردم دزفول در دوران دفاع مقدس یافت.

در دوران حماسه آفرین دفاع مقدس دزفول ۲۰۰ بار موشک باران شد. این شهر ۲۰ هزار بار گلوله‌های دشمن را به چشم خود دید. مجموعه‌ی آمار شهداء جانبازان و مفقودالاثر‌های این شهر به ۷ هزار نفر می‌رسد. آمار شهداء این شهر به ۲ هزار ۶۰۰ نفر می‌رسد.

در تمام آن دوران سرشار از حماسه و جهاد و مقاومت مردم دزفول هرگز دست از دفاع نکشیدند. مردم مومن و معتقد این شهر سرافراز با ایمان راسخی که داشتند در برابر دشمن بعثی ایستادگی و مقاومت کرده و نهایتا باعث خلع ید اهریمنان شدند. مردم دزفول با دست خالی و بدون هیچ پشتیبانی در برابر دشمنی ایستادگی کردند که حمایت همه‌ی ابرقدرت‌های جهان را داشت.

نکته‌ی جالب و حائز اهمیت اینکه در طول آن دوران سخت، نماز جمعه هرگز تعطیل نشد که این امر روایتگر و نشان دهنده‌ی ایمان و اعتقاد قوی مردم دزفول همیشه قهرمان است.

تاریخ دزفول در دوران دفاع مقدس همانگونه که ذکر شد سراسر حماسه و رشادت است. این غرور آفرینی‌ها میتواند به بهترین شکل ممکن دستمایه‌ی بسیاری از آثار فرهنگی و هنری در حوزه‌های مختلف شود. هنرمندان عرصه‌ی هنر هفتم از طریق تئاتر، سینما و تلویزیون و قابلیت‌های رسانه‌های نوپدید آنلاین به خوبی میتوانند آینه دار شجاعت‌ها و استقامت‌ها و رشادت‌های مردم این شهر در آن دوران حماسی باشند.

رسانه‌های خبری چاپی اعم از روزنامه ها، هفته نامه ها، ماهنامه ها، مجلات و ... با انتشار تصاویر و روایات مختلف مربوط به آن دوران غرورانگیز میتوانند در انعکاس آن دوران طلایی مقاومت نقشی حیاتی ایفا کنند. رسانه‌های خبری آنلاین ازجمله پایگاه‌های خبری و کانال‌ها و گروه‌های مجازی نیز که این روز‌ها بیشترین مخاطب را دارند میتوانند از طریق اشتراک گذاری داده‌های مختلفی مانند متن، تصویر، فیلم و... جلوه گاه مقاومت مردم دزفول باشند.

به طور کلی، هنر‌ها و رسانه‌های مختلف (اعم از نقاشی، مجسمه سازی و...) هر کدام به شکلی و طریقی میتوانند قهرمانان واقعی و راستین این مرز و بوم را به نسل‌های بعدی نشان دهند تا در برابر فریب قهرمانان پوشالی رسانه‌های غربی از قهرمانان ملی و میهنی خویش مدد گیرند.

امروزه رسانه‌های غربی سعی و اهتمام دارند تا با ساخت فیلم، سریال، عروسک، بازی‌های رایانه‌ای و سایر ابزار‌ها و محصولات فرهنگی، نسلی مطیع را برای خود در جهان پرورش دهند. در کشور ما با وجود قهرمانان واقعی، به سادگی میتوان در برابر این توطئه‌ی دشمنان انسان و انسانیت ایستادگی کرد.

همانگونه که در جبهه‌های مقاومت مانند دزفول اهریمن به زانو درآمد، در جبهه‌ی فرهنگ نیز روزی خواهد رسید که قهرمانان پوشالی غرب در برابر قهرمانان حقیقی ایران زمین مغلوب شوند.

۰

«بازی‌دراز» روایت‌گر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس

«بازی‌دراز» روایت‌گر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، ترم چهار دوران دانشجویی برای اولین‌بار قسمت شد که در اردوی راهیان نور شرکت کنم. آشنایی چندانی با شهدا نداشتم، وقتی که فراخوان اردوی راهیان نور را دیدم، فکر کردم که یک سفر تفریحی خواهم داشت و سریع ثبت‌نام کردم؛ ولی وقتی وارد مناطق جنگی شدم، وقتی راویان دفاع مقدس از ایثار و شهادت شهدا می‌گفتند، وقتی خادمان اردو بااخلاق نیکو و شهداگونه برخورد می‌کردند، اتفاقی دیگر افتاد، بعد از آن در دوران دانشجویی اکثراً مسئول کاروان بودم و تمام سعی‌ام را می‌کردم تا دوستان بیشتری را با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا کنم.

دوران دانشجویی تمام شد و من از قضای روزگار وارد کار خبرنگاری شدم. هر سال دوست داشتم در اردوهای راهیان نور شرکت کنم؛ ولی قسمت نمی‌شد، تا اینکه اوایل هفته گذشته بسیج رسانه همدان برایم پیام ثبت‌نام اردوی راهیان نور غرب کشور را فرستاد، سریع وارد لینک ثبت‌نام شدم و اسمم را ثبت کردم، باورم نمی‌شد که می‌توانم بار دیگر به این سفر پر خیروبرکت بروم.

آقای «قوامی» مسئول بسیج رسانه همدان که او هم سابقه کاری طولانی در بسیج دانشجویی داشت، امسال برای اولین‌بار برای اصحاب رسانه چنین اردویی را برگزار کرده بود.

برخی دوستان پیام می‌فرستادند که هوا غبارآلود است، نرو! ولی انگار اراده و انگیزه‌ای من را به سمت این سفر سوق می‌داد و عزم رفتن کرده بودم و دیگر به حرف کسی گوش نمی‌دادم.

روز حرکت فرارسید، همه رأس ساعت ۶:۴۵ کنار اتوبوس بودند، از زیر قرآنی که فرزند شهید «منطقی» به دست گرفته بود، عبور کردیم و راهی سرزمین عشق شدیم.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

اندکی از سفر گذشته بود و از منطقه عملیاتی «مرصاد» که مزین به تصویری از شهید حاج «میرزامحمد سلگی» فاتح عملیات مرصاد بود، عبور کرده بودیم که آقای «امیر فرجام» از راویان دفاع مقدس وارد اتوبوس ما شد، با دیدارش یاد خاطرات کاروان‌های راهیان نور دانشجویی افتادم. مثل قبل از ته دل و با اخلاص شروع به روایت‌گری کرد؛ از اینکه افتخار می‌کند که پاسدار است گفت، از این‌که با خود عهد بسته که تا وقتی جان در بدن دارد، تمام وقایع دفاع مقدس را بدون هیچ تحریفی روایت‌گری کند، گفت، از ایثارگری‌های رزمندگان سپاه انصارالحسین (ع) در عملیات مرصاد گفت، در طی مسیر محل شهادت برخی شهدای عملیات مرصاد را نشان‌مان داد، کم‌کم داشتیم به «سرپل‌ذهاب» و اردوگاه «ابوذر» نزدیک می‌شدیم، به‌محض این‌که از اتوبوس پیاده شدیم، حاج‌آقا فرجام به سمت ساختمانی کوچک رفت و گفت این‌جا زورخانه‌ای بود و شهدا زمانی که در این اردوگاه مستقر بودند، در این‌جا ورزش می‌کردند؛ با لحنی جذاب از خاطرات آن روزها گفت، گویا خاطرات شیرینی از ورزش با رزمندگان دفاع مقدس از این زورخانه در ذهنش بود.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

به بخشی دیگر از اردوگاه رفتیم، حس غریبی بود، ساختمان‌هایی که اثراتی از گلوله بر رویشان بود به چشم می‌خورد. در مکانی مستقر شدیم و حاج‌آقا فرجام شروع به روایتگری کرد و گفت غیرممکن بود که شهیدی بخواهد به منطقه اعزام شود و به این اردوگاه نیامده باشد، از صعب‌العبوری مناطق غربی کشور و آماده‌سازی جسمی رزمندگان در این اردوگاه گفت، از ۱۶ عملیات بزرگی که در این منطقه برنامه‌ریزی شد گفت، از مظلومیت شهدا گفت و این اردوگاه را سکوی پرواز رزمندگان غرب خواند، با سوزی دردناک روایت‌گری می‌کرد، از این‌که هنوز هم انگار صدای رزمنده‌ها در منطقه  پیچیده است، حضور شهدا به‌طور کامل احساس می‌شد، گویا تک‌تک به استقبال‌مان آمده بودند و به ما خوش‌آمد می‌گفتند.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

اشک در چشم همگان جاری شده بود تا اینکه مداح با توسل به امام حسین (ع) فضا را معنوی‌تر کرد، بعد از پایان روایت‌گری سوار اتوبوس و راهی ارتفاعات «قراویز» شدیم، تا حالا قسمت حضور در آن منطقه را نداشتم، راهی کوهی داشت، اندکی که از تپه‌ها بالا رفتیم، مجدد حاج‌آقا فرجام ما و زوار دیگر که از بچه‌های بسیج دانشجویی بودند را دور خود جمع و شروع به روایت‌گری و معرفی این منطقه کرد. از مقاومت رزمنده‌ها در این منطقه، از شهید مجید بیات‌ها، نورعلی مؤمنی‌ها، علی زارعی‌ها که در این منطقه شهید شدند گفت، خیانت یک نفر باعث شهید شدن بسیاری از رزمندگان شده بود، گویا اینجا کربلای ایران شده و عاشورایی دیگر در این مکان اتفاق افتاده بود. ما نسل امروز باید خاکریزهایی که شهدا حفظ کردند را حفظ کنیم و شهدا الگو بگیریم، یک سری از آدم‌های شجاع  همچون شهدای مدافع حرم «مجتبی کرمی» و «سید میلاد مصطفوی» به این مکان‌ها آمدند و الگو گرفتند و در نهایت به مقام شهادت نائل آمدند.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

مکان دیگر یادمان «شهید بهشتی» بود؛ حاج‌آقا فرجام از عملیاتی که در این منطقه اتفاق افتاد و منجر به آزادسازی راه مواصلاتی سرپل‌ذهاب به قصرشیرین و آزادسازی چندین تپه شد، گفت. عکسی یادگاری با هم‌سفران گرفتیم و در نهایت راهی قصرشیرین برای اسکان شدیم.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

صبح روز بعد راهی «بازی‌دراز» شدیم، از پیر و جوان و کودک همه آمده بودند، همه با یاد شهدای بازی‌دراز عزم صعود به منطقه را کرده بودند، و همه سختی راه را به عشق شهدا خریده بودند، پیرمرد و پیرزنی نظرم را جلب کرد که عصا به دست در حال صعود بودند، کمی بالاتر جانبازی بود که پایش را از دست داده بود و به یاد همرزمان شهیدش به این منطقه آمده بود، می‌گفت که هیچ‌وقت از سهمیه جانبازی‌اش استفاده نکرده و افتخار می‌کند که در این راه پایش را از دست داده است، ایستگاه‌های صلواتی در کل مسیر به چشم می‌خورد، برخی هم در حال جمع‌کردن زباله‌ و پاک‌سازی منطقه بودند.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

صدای بلندگویی که هر لحظه اسم یک استان را می‌آورد و به آنان خوش‌آمد می‌گفت، خستگی را از تن زوار درمی‌آورد، سخت است که تصور کنی یک روز در این منطقه رزمندگان به‌سختی از تپه‌های ناهموار این منطقه عبور می‌کردند تا بتوانند تجهیزات را به همرزمانش برسانند، سخت است این‌که تصور کنی در آن بالا بعد از کلی خستگی ببینی که تعدادی از همرزمانت شهید شده‌اند؛ ولی همچنان با روحیه‌ای قوی و توکل بر خدا در برابر دشمنان بایستی، فقط به برکت وجود ایمان قوی می‌توان به این درجه رسید. بازی‌دراز بیانگر ایثار و فداکاری‌های رزمندگان دفاع مقدس است.

بازی دراز روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس

قرار ما رأس ساعت ۱۱:۳۰ کنار اتوبوس‌ها بود، تک‌تک همسفران خود را به کنار اتوبوس می‌رساندند، لحظه خداحافظی از شهدای منطقه بازی‌دراز فرارسیده بود، ایثار و مجاهدت شهدای این منطقه هیچ‌وقت از ذهنم فراموش نخواهد شد، شهدایی که از تمام هستی خود برای حفظ یک وجب خاک گذشتند.

شهدایی که سیدالشهداء (ع) را الگوی خود قرار دادند و جاودانه شدند. شهدایی که به امام زمان (عج) خود لبیک گفتند و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمدند، من و نسل آینده باید این شهدا را الگوی خود قرار دهیم و با جان و دل مطیع امر ولایت‌فقیه باشیم و از خاک کشورمان دفاع کنیم؛ چراکه اگر در مملکتی فرهنگ ایثار و شهادت ترویج پیدا کند، دشمن جرأت نمی‌کند به آن گزندی وارد کند.

۰

رونمایی از تصویر جدید سردارشهیدسیدحسین الهی نیاکی/پیام خانواده شهید

معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس

رونمایی از تصویر جدید سردارشهیدسیدحسین الهی  نیاکی/پیام خانواده شهید

پیام خانواده شهید سردار سیدحسین الهی نیاکی به سایت شهدای نیاک

بسم رب الشهدا والصدیقین  

سایت محترم و وزین شهدای نیاک        

سلام علیکم

با تقدیم احترام وعرض ادب و آرزوی توفیق وقبولی  طاعات و عبادات 

از اینکه در جهت فرهنگ ایثار وشهادت و شناساندن هدف ومنش شهیدان خصوصا" باترسیم زیبای تمثال مبارک شهدا وشهید سردار الهی نیاکی متقبل زحمت زیادی شده اید کمال تشکر و قدردانی را نموده امیدوارم که ان شاء الله مشمول دعا وشفاعت شهدا باشید. 

باتقدیم بهترین احترامات خانواده شهید سردار الهی نیاکی

**************

پیام تقدیروتشکر سایت شهدای نیاک از خانواده محترم سردارشهید سیدحسین الهی نیاکی

بسم رب الشهدا و الصدیقین

خانواده محترم سردارشهید سیدحسین الهی نیاکی

سلام علیکم

با احترام ضمن آرزوی توفیق وسلامتی روز افزون بدین وسیله از تلاش و پیگیری و مساعدت های شما عزیزان در بازسازی و طراحی و ترسیم نقاشی دیجیتال از تصویر شهید سرافرازتان کمال تقدیر وتشکر را داریم و خدا را شاکریم که توفیقی داشته باشیم به جهت رونمایی از این تصویر بسیار زیبا در سایت شهدای نیاک .

انشاالله خانواده محترم و بخصوص شهید بزرگوار از این قدم های کوچکی که برمی داریم راضی و خشنود بوده باشد و در قیامت شفیع ما باشند.

ومن الله التوفیق

سایت شهدای نیاک

رونمایی از تصویر جدید سردارشهیدسیدحسین الهی  نیاکی

در میلاد با سعادت و نورانی امام حسن مجتبی ع در ماه رمضان ۱۴۴۳  که به همت سایت شهدای نیاک به تصویر کشیده شده است،ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید،این قبیل امور در راستای ترویج فرهنگ ایثارو شهادت و انتقال مفاهیم آن به نسل کنونی به تصویر کشیدن تمثال مبارک شهدا یکی از راه‌های ترویج فرهنگ ایثار و شهادت می‌باشد.

زندگینامه  سردارشهیدسیدحسین الهی  نیاکی

نام پدر:    سید علی‌اکبر

نام مادر:    بمانی

تاریخ تولد:    1339/4/10

وضعیت اشتغال:   پاسدار

تحصیلات :    دیپلم

یگان خدمتی:  لشکر ویژه 25 کربلا

عضویت:   رسمی سپاه

تاریخ شهادت:   1367/5/7

محل شهادت:    شلمچه

نحوه‌ی شهادت:   اصابت ترکش

محل دفن:    آمل

سن :    28 سال

تار و پود فکری و روحی خانواده را ایمان راسخ به خداوند تبارک و تعالی بهم سرشته بود و عشق به اهل‌بیت به خصوص شیفتگی و دلدادگی به سرور و سالار شهیدان، حسین‌بن علی (ع) زیبایی درخشانی به بنیان خانواده می‌داد. پدر چشم به آسمان داشت و مادر به توفیقات الهی امیدوار بود.  کانون خانواده با ترنم حسینی گرم و گرمتر می‌شد. تا اینکه در دهم تیرماه سال 1339 امانتی به خانواده سید علی‌اکبر الهی بخشیده شد و نام او را مزیّن به نام نامی سرور و سالار شهیدان، «حسین» نهادند.  کودک نورسیده با صفا و سادگی خاص روستایی، بال و پر گرفت و جسم و روح او متأثر از کوه سر به فلک کشیده دماوند ایستادگی می‌آموخت و از رودخانه هراز حرکت و رفتن . نسیم فرحبخش کوهستان روح و روان او را چون گونه‌اش به صراحت و صداقت و صمیمت جلا داد. از همان کودکی راهی را در پیش گرفت تا  فردایی بس درخشان به یادگار بگذارد.

بعد از دوران ابتدایی از نیاک به آمل سفر نمود و در مدرسه راهنمایی حکیمی که بعد از انقلاب به شاهد تغییر نام یافت، ادامه تحصیل داد و مقطع متوسطه را در دبیرستان شاکری، پشت سر گذاشت.

شهید از سه سالگی، در اثر توجه و صیانت دینی پدر و مادر، به اقامه نماز پرداخت و از همان کودکی با قرآن انس پیدا کرد که همین دو (نماز و قرآن) سرمایه‌ی جاودانه‌ی او گردید. او با روحیه‌ی شاد و اخلاق حسنه، سرآمد دیگران بخصوص هم‌سن و سالان خود در رفتارهای اجتماعی بود. در دوران شکل‌گیری انقلاب، روح جستجوگر او، آگاهی و بصیرت کامل یافت و ضمن آشنایی با مسائل سیاسی به صف مبارزان پیوست و با شرکت در راهپیمائیها و تظاهرات در پیروزی انقلاب از خود شور و شعوری نشان داد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت افتخاری کمیته انقلاب اسلامی در آمد. در سال 1361 رسماً عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد و به لحاظ استعداد هنری نقش مؤثری در گروههای مختلف هنری : خوشنویسی، مداحی و تبلیغات سپاه پاسداران آمل داشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌ها اعزام گردید و با اطاعت خالصانه از فرامین رهبری در مسؤولیت‌های ستادی لشگر 25 کربلا ایفای وظیفه نمود.

در طول سالهای دفاع مقدس، بارها با قبول مسؤولیتهای مختلف به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و زمانی که در آمل حضور پیدا می‌کرد، در واحد بسیج سپاه آمل مسوولیت ستاد ناحیه کربلا 08 را بر عهده گرفت و بنا به فرموده فرماندهان و اعضای بسیج، آن ایّام از بهترین دوران فعالیت بسیج و اعزام نیروها به مناطق جنگی بود.

سال 1366 برای چندمین بار به جبهه اعزام شد و در بسیج لشکر 25 کربلا به عنوان قائم مقام و مسوول ستاد اردویی به جهاد و تلاش صادقانه مشغول شد تا اینکه در هفتم مرداد ماه همان سال در کربلای شلمچه با ذکر «یا حسین» به جوار رحمت حق‌بال و پر گشود و به آرزوی دیرینه خود دست یافت. او رفت ولی صداقت و اخلاص و تواضع او در قاب خاطرات بستگان، آشنایان، دوستان و هم‌رزمان ثبت و ضبط شده است.

هنور هم خاطرات، دغدغه، همّت و تلاش شهید سید حسین الهی در جهاد کشاورزی روستایی و برداشتن کوله‌بار سنگین کار و زراعت از دوش اهالی روستای نیاک، کام‌ها را شیرین می‌کند. هیچگاه ترنم بهجت‌آور آیات قرآن و صدای دلنواز دعای کمیل، راز و نیاز شبانه و استغاثه العفوالعفو از صفحه‌ی ذهن خانواده، دوستان، نزدیکان و همراهان محو نمی‌شود.

خلاصه‌ای از وصیت‌نامه پاسدار شهید سید حسین الهی (نیاکی)

در شگفتم از اینکه، کسی که به حقیقت مرگ یقین دارد چگونه شادی می‌کند. کسی که حساب و کتاب روز جزا را باور دارد چگونه در جمع مال و منال می‌کوشد. کسی که به قبر و حقیقت آن ایمان دارد چگونه خنده بسیار می‌کند. کسی که اعتقاد به زوال و فنای دنیا دارد چگونه به آن مطمئن است و نیز در تعجّبم از کسی که به بقا و جاودانگی آخرت و نعمتهای آن ایمان دارد چگونه آسوده است.

خداوندا! در این لحظه که قلم در دست گرفته‌ام و این مطلب را می‌نگارم نمی‌دانم چه بسر من می‌آید زیرا از سرنوشت خود خبر ندارم.

 ولی نعمتا! آرزویم این است   اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.

خداوند! زندگی مرا از زندگی محمد و آل محمد قرار ده و مرگ مرا در راه محمد و آل او قرار ده. غم دوری عزیزان مانند یک کوه بر جانم سنگینی می‌کند و نمی‌دانم چه کنم، غم دوری عزیزانی مانند، اسماعیل، امیرحامد، علی، حسین و ... نمی‌دانم گناهم چقدر است تا حال مرا نگهداشته و از تو جدایم کرده است آرزوی وصال تو دارم، آرزوی در جوار نبی تو بودن در دارالسلام و کنار شهیدانی مانند، بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری ...

ای خدای مهربان ! تو خود گواه من باش که این راه را برای رضای تو و به خاطر تو انتخاب کردم ولاغیر.

با اندک شناختی که از تو داشتم، با رهنمودهای پیامبر گونه امام خود در این راه قدم گذاشتم، برای این  به میدان نبرد «جنگ حق علیه باطل» آمدم تا به دنیا ثابت کنم که اسلام هنوز تنها نیست و هنوز کسانی هستند که خون ناقابل خود را پای این درخت کهنسال که هزار و چند صد سال قبل بر این پهنه‌ی گیتی به دست توانای رحمت‌العالمین خاتم پیامبران حضرت محمد (ص) کاشته ، بریزند و او را زنده نگهدارند.

خداوند! آرزویم این بود. وقتی نام حسینی و لباس حسینی به من عطا کردی ، عملی حسینی به من عطا فرمایی.

معبودا! جز جان، چیزی دیگر ندارم که تقدیم مقام اقدس حضرتت نمایم، این ارزان‌ترین متاع ناقابل را از من بپذیر و مرا شهید بمیران.

پدر عزیز و مهربانم!  درود خداوند و رسول گرامی او شامل حال تو باد، سلام بر تو ای پدر پیر و والا مقام من، ای عزیزی که سالها خاطره عاشورای حسینی را با نوحه‌سرایی اهل‌بیت در ذهن مردم زنده نگهداشتی، شاد و سربلند باش که ذاکر بودن خود را نسبت به رسول خدا و اهل‌بیت عصمت و طهارت ثابت کردی، خرم و آزاد قدم بردار که حسین نالایق خود را فدای پاره‌ی تن صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) حسین (ع) کردی که جان عالمی فدای فاطمه (س) و فرزندان او باد.

مادر عزیزم! سلام و درود خداوند و اولیای گرامیش بر تو باد، بر تو مادری که از فاطمه و زینب (س) درس استقامت آموختی تا چگونه در مصیبت‌ها استوار باشی، سلام ناقابل من بر تو مادر عظیم‌الشان که بس مقامی بزرگ نزد پروردگار عالمیان داری و بهشت زیرپای شما مادران شریف است.

برادران مهربانم! شما مرا از هر کسی بهتر می‌شناسید آگاهید که این راه را خود برگزیده‌ام و کسی مرا به اجبار نبرده است پس شما راه مرا ادامه دهید و امام را تنها نگذارید که هر که راهی غیر از راه اسلام برود هلاک خواهد شد و جای آن آتش جهنم است و در انتظار فرج امام عصر (عج) باشید که انتظار فرج امام زمان انتظار قدرت اسلام است.

رویاهای مادر شهید

مادر شهید سید حسین الهی نقل می‌کرد: «چند سال قبل از ولادت حسین عزیزم خواب دیدم، در حیاط امام‌زاده ابراهیم آمل باغ وسیعی درست کردند و مشغول گل‌کاری بودند. در گوشه‌ای از این گلستان، جای خالی وجود داشت. پرسیدم چرا آن نقطه خالی از گل است؟ به من جواب دادند: آنجا را باید تو گل بکاری!

مادر شهید در شب شهادت پسرش خواب می‌بیند که در جلوی مسجد جامع نیاک در حال عبور بود که خانمی با چهره‌ی پوشیده از مسجد بیرون می آید و رو به مادر شهید می‌کند و می‌گوید: حسین رفت پیش حسین(ع). صدام، سگ کیست که حسین را اسیر کند. حسین رفت کربلا. مادر شهید از خواب بیدار می‌شود و به پدر شهید می‌گوید: حسین شهید شد.

۰

رونمایی از تصویر جدید سرلشکرخلبان شهید میرحسن سجادی نیاکی/پیام خانواده شهید

معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس

رونمایی از تصویر جدید سرلشکرخلبان شهید میرحسن سجادی نیاکی/پیام خانواده شهید

بسم رب الشهدا و الصدیقین

خانواده محترم سرلشکر خلبان شهیدمیرحسن سجادی نیاکی

سلام علیکم

با احترام ضمن آرزوی توفیق وسلامتی روز افزون بدین وسیله از تلاش و پیگیری و مساعدت های شما عزیزان در بازسازی و طراحی و ترسیم نقاشی دیجیتال از تصویر شهید سرافرازتان کمال تقدیر وتشکر را داریم و خدا را شاکریم که توفیقی داشته باشیم به جهت رونمایی از این تصویر بسیار زیبا در سایت شهدای نیاک .

انشاالله خانواده محترم و بخصوص شهید بزرگوار از این قدم های کوچکی که برمی داریم راضی و خشنود بوده باشد و در قیامت شفیع ما باشند.

ومن الله التوفیق

سایت شهدای نیاک

پیام خانواده سرلشکرخلبان شهیدمیرحسن سجادی نیاکی

بنام خدا

سایت شهدای نیاک

سلام علیکم

بااحترام ضمن آرزوی توفیق وسلامتی روزافزون بدین وسیله ازتلاش وپیگیری ومساعدت های شما عزیزان درطراحی وترسیم هنرمندانه وبی نهایت زیبای تصویر شهید میرحسن سجادی نیاکی که کاملا مشخص است وقت ودقت وعشق وتعهد دربه انجام رساندن این اثر زیبا به کار گرفته شده است ، کمال تشکر وقدردانی رابعمل آورده وتوفیقات روز افزون برای شما عزیزان از خداوند منان آرزومندیم .

با احترام خانواده شهید میرحسن سجادی نیاکی

اردیبهشت  ۱۴۰۱

*********

رونمایی از تصویر نقاشی سرلشکر شهیدمیرحسن سجادی نیاکی در میلاد با سعادت و نورانی امام حسن مجتبی ع در ماه رمضا ۱۴۴۳  که به همت سایت شهدای نیاک به تصویر کشیده شده است،ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهید،این قبیل امور در راستای ترویج فرهنگ ایثارو شهادت و انتقال مفاهیم آن به نسل کنونی به تصویر کشیدن تمثال مبارک شهدا یکی از راه‌های ترویج فرهنگ ایثار و شهادت می‌باشد.

زندگینامه سرلشگرخلبان شهید میرحسن‌سجادی‌نیاکی

نام پدر :   سید آقا رضا  

نام مادر: سیده زینت السادات

تاریخ تولد:    1332

تحصیلات:    کارشناسی

یگان خدمتی:    هوار نیروز

نوع عضویت :    خلبان

تاریخ شهادت:   1360/5/5

محل شهادت:    کرخه کور (نور)

نحوه‌ی شهادت:    اصابت گلوله به جنگنده هوایی

محل دفن:    تهران

سن:    28 سال

شهید سجادی نیاکی در تهران متولد گردید؛ اما شجره او از شهرستان نیاک می‌باشد. تحصیلات ابتدائی و دبیرستان را در تهران به پایان رساند و در سال 1352 جهت خلبانی بالگرد در هوانیروز استخدام شد. پس از گذراندن دوره‌های نظامی، زبان انگلیسی و پرواز ، با درجه ستوان‌سومی و تخصص پرواز با بالگرد ترابری 214 در پایگاه هوانیروز مسجد سلیمان به انجام وظیفه مشغول شد.

خلبان سجادی در طول عمر نظامی کوتاهی که داشت، از حماسه‌سازان هوانیروز در روزهای انقلاب و 8 سال دفاع مقدس بود. سجادی از تیزپروازان سلحشوری بود که ایمان را با شجاعت همراه داشت و ایثار را تا قله شهادت پرواز داد. پرونده خدمتی او سرشار از پروازها و ماموریت‌های متهورانه در آسمان جبهه‌های جنگ جنوب  و غرب است.

نحوه‌ی شهادت خلبان سجادی از دلخراش‌ترین نوع مرگ و شهادت در صحنه‌های جنگ می‌باشد. آخرین ماموریت و پرواز این خلبان مؤمن و دلاور هوانیروز در تاریخ 5/5/1360 در جبهه جنوب (کرخه نور) می‌باشد. در آن ماموریت او همراه با هم پروازش خلبان سیف‌الله اشرفی اصفهانی و درجه‌دار حسن برجسته در نقش بالگرد نجات در کنار تیم‌پروازی بر علیه دشمن می‌جنگیدند که بالگردشان هدف گلوله مستقیم توپ قرار می‌گیرد و سقوط می‌کنند. در آن سانحه درجه‌دار برجسته بعلت پرتاب از بالگرد و خلبان سجادی با قطع شدن سر از بدن به شهادت می‌رسند و خلبان اشرفی بشدت زخمی و جانباز می‌گردد.

خلبان سجادی با درجه سرلشگری در آمار شهدای هوانیروز و جنگ منظور شده و مزارش در بهشت زهرای تهران می‌باشد.

یاد و خاطره‌اش گرامی و راهش پر رهرو باد.

۰

دشمن به دنبال تحریف گنجینه دفاع مقدس است

معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس

سرلشکر موسوی در همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس:

دشمن به دنبال تحریف گنجینه دفاع مقدس است/ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس پرچمدار روایت صحیح دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز (پنج‌شنبه) در سومین روز همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس که در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، با اشاره به اینکه شما پرچمداران روایت مقطع بی‌نظیر دفاع مقدس هستید، اظهار داشت: تلاش‌های خالصانه‌ای برای حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس صورت گرفته است.

وی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب اسلامی در فراز‌هایی از بیانیه گام دوم فرمودند «برای برداشتن گام‌های استوار در آینده باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت اگر از آن‌ها به درستی استفاده نشود دشمنان آن‌ها را تحریف خواهند کرد از همه ابزار‌ها برای تحریف آن بهره‌گیری می‌کنند و حقیقت را از دشمن و پیاده نظامش نمی‌توان شنید.»

فرمانده کل ارتش گفت: انقلاب اسلامی در طول ۴۳ سال عمر پربرکت خود، دستاور‌دهای عظیمی کسب کرده که مهمترین آن مقطع درس‌آموز دفاع مقدس است، که مقاومت و جبهه مقاومت شاخه برکشیده آن است.

سرلشکر موسوی با بیان اینکه دفاع مقدس در امتداد عاشورا است، خاطرنشان کرد: اگر در حوزه دفاع مقدس کاری هم نکنیم راه خود را ادامه خواهند داد، چراکه این راه حق است.

وی اظهار داشت: یکی از ثمرات بسیار مهم دفاع مقدس خانواده شهدا و فرزندانشان هستند که مایه سربلندی و تضامین موفقیت کشور هستند؛ خانواده شهدا و فرزندان آن‌ها از آثار و ارزش‌های دفاع مقدس است و ما در حفظ و نشر این آثار هم مسئولیت داریم.

سرلشکر موسوی با بیان اینکه آموزه‌های دفاع مقدس مورد نیاز امروز و فردای کشور است، تاکید کرد: دفاع مقدس نشان داد اگر ملتی به خود اتکا باشد و از رهبری تبعیت کند می‌تواند در مقابل دنیای شرک از حق دفاع کند و پیروز و موفق شود.

فرمانده کل ارتش گفت: روز به روز و دقیقه به دقیقه دفاع مقدس جای کار دارد و درس‌آموز است.

وی با بیان اینکه خورستان، ایلام، کرمانشاه و کردستان خودشان یک موزه هستند، تصریح کرد: باید کاری صورت گیرد که وقتی مردم وارد این شهر‌ها می‌شوند احساس کنند وارد موزه‌ای از ارزش‌ها و مقطع بی‌نظیری از انقلاب اسلامی می‌شوند.

سرلشکر موسوی افزود: امروز نسلی که دفاع مقدس را درک نکرده نیازمند آن است که بداند برای موفقیت هیچ چالشی نمی‌تواند در برابر آن ایستادگی کند.

وی اضافه کرد: نسل امروز باید بداند برای حل مشکلات هیچ بن‌بستی وجود ندارد چراکه ما در دفاع‌ مقدس صدها بار راه شکست بن‌بست‌ها را آموخیتم و هیچ چیز نمی‌تواند باعث توقف در حرکت به سمت آرمان‌های انقلاب اسلامی شود.

فرمانده کل ارتش با بیان اینکه دشمنان ما امروز کوچکترین مشکلات ما را بزرگ جلوه می‌دهند، گفت: دفاع مقدس و ظرفیت‌های آن سدی در برابر دشمنان است و ما باید با هم‌افزایی این سرمایه عظیم را هنرمندانه به جوانان منتقل کنیم.

وی افزود: دفاع مقدس نعمت بزرگی است که در اختیار ما قرار دارد و مسئولیت حفظ و نشر آن بر دوش شما قرار دارد.

سرلشکر موسوی با بیان اینکه نباید اجازه دهیم دشمن با جنگ شناختی و ثاتیرگذاری بر ذهن جوانان ما موفقیتی به دست بیاورد، گفت: دفاع مقدس سرمایه عظیمی است و نباید اجازه دهیم دشمنان در این حوزه ایجاد شبهات کنند.

فرمانده کل ارتش اضافه کرد: باید با روایت صحیح و درست از دفاع مقدس که می‌تواند باعث سربلندی کشورمان شود سوءنیت‌ها و شبهات را از بین ببریم.

وی گفت: امروز ذائقه جوانان ما تغییر کرده است و ما باید با ابزار و روش‌های مختلف بتوانیم معارف دفاع مقدس را به آن‌ها منتقل کنیم.

سرلشکر موسوی خاطرنشان کرد: دفاع مقدس یکی از مهمترین نمادهای وحدت ملی و قدرت اراده ملت برای دفاع از آرمان‌های دفاع مقدس است و تقلیل این دانشگاه بزرگ به جناح خاصی یک خطای بزرگ راهبردی است.

وی با بیان اینکه این کاملا بدیهی است که سال‌ها طول بکشد که همه ابعاد دفاع مقدس را تبیین و تشریح کنیم، گفت: باید رخدادها، حوادث و نقاط مهم را تثبیت کنیم تا دشمنان نتوانند آن را دچار تحریف کنند.

سرلشکر موسوی با اشاره به مراسم اخیر تشییع پیکر شهدای گمنام گفت: امروز دشمنان ما از این مراسمات ترس دارند.

۰

نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلوگیری از سقوط سوسنگرد/ اتمام حجت قاطع شهید چمران با بنی‌صدر

معروف نیوز رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس

نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلوگیری از سقوط سوسنگرد/ اتمام حجت قاطع شهید چمران با بنی‌صدر

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: عملیات آزادسازی سوسنگرد در تاریخ بیست و ششم آبان ۱۳۵۹ انجام شد.

این عملیات قرار بود با مشارکت پاسداران و تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و نیرو‌های ستاد جنگ‌های نامنظم انجام شود. کلیه هماهنگی‌ها برای انجام عملیات و نجات مدافعان توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) و شهید چمران انجام گرفته بود و قرار بود فردا صبح نیروی اصلی عملیات که همان تیپ ۲ زرهی ۹۲ بود حمله خود را به سوسنگرد آغاز کند که حدود ساعت ۱۲ شب فرمانده لشکر ۹۲ زرهی امیر سرتیپ «غلامرضا قاسمی‌نو» در تماس تلفنی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اظهار داشت که فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار «ظهیرنژادـ می‌گوید تیپ ۲ نباید در عملیات شرکت کند و چون احتمال انهدام تیپ وجود دارد به دستور بنی صدر از شرکت در این عملیات خودداری خواهد کرد. با این دستور عملا عملیات لغو می‌شد و سوسنگرد نیز سقوط‌ می‌کرد و تمام مدافعان به شهادت می‌رسیدند.

بلافاصله حضرت آیت الله خامنه‌ای در تماس تلفنی این مساله را با حضرت امام (ره) در میان می‌گذارند و امام (ره) هم می‌فرمایند تیپ باید شرکت کند و نیازی به اجازه بنی صدر نیست، حضرت آقا هم فورا نامه‌ای به فرماندهی لشکر ۲ زرهی می‌نویسند که تیپ باید در عملیات شرکت کند و هرکس از این دستور سرپیچی کند مسئول است.

شهید چمران نیز در زیر نامه متنی را اضافه می‌کند با این مضمون که اگر تیپ فردا عمل نکند ۵۰۰ نفر از مدافعان فردا به شهادت می‌رسند و اگر من زنده باشم با مسئول متخلف برخورد خواهم کرد (منظور بنی صدر بود) از آن طرف فرماندهی متعهد لشکر ۲ هم که علاقه خاصی به رهبر معظم انقلاب داشتند تیپ را در حالت آماده‌باش قرار می‌دهند و فردا صبح عملیات به فرماندهی شهید چمران و امیر قاسمی‌نو در تاریخ ۵۹/۸/۲۶ اغاز می‌شود و با حمایت چند فروند بالگرد توپدار کبری محاصره سوسنگرد شکسته می‌شود.

در این عملیات که شهید چمران در خط مقدم شرکت داشت از ناحیه پا به شدت مجروح می‌شود و یکی از محافظانش هم به شهادت می‌رسد، ولی شهید چمران با کشتن راننده بعثی یک کامیون و به همراه دیگر محافظش با همان کامیون به عقب برمی‌گردند و او را برای مداوا به تهران منتقل می‌کنند. این عملیات با فرماندهی مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای و شهید چمران با موفقیت به پایان می‌رسد و سوسنگرد برای همیشه آزاد می‌شود.  مناطق مرزی بستان و چذابه در اشغال دشمن باقی می‌ماند تا این که عملیات طریق القدس در نیمه شب دی ماه سال ۶۰ به فرماندهی شهید سپهبد علی صیادشیرازی به اجرا درآمد و ۶۵۰ کیلومتر مربع از سرزمین‌های جمهوری اسلامی ایران و مناطق بستان و چذابه آزاد شدند و برای اولین بار نیرو‌های جمهوری اسلامی ایران به مرز‌های بین‌المللی رسیدند.

در عملیات آزاد‌سازی سوسنگرد که بیست و ششم آبان ماه سال ۱۳۵۹ صورت گرفت و به شکست حصر سوسنگرد منجر شد، ۲۴ خلبان نیروی هوایی شرکت داشتند که از این تعداد «هوشنگ کیان‌آرا»، «سید محمدتقی حسینی»، «محمد کام‌بخش ضیایی»، «نعمت‌الله اکبری سامانی»، «یونس خوش‌بین» و «ابراهیم امیدبخش» به شهادت رسیدند.

همچنین «استوار دوم شهید حسین سلمان‌زاده»، «گروهبان یکم شهید ابراهیم قهوه‌چی‌زاده»، «استوار دوم شهید غلامعلی حلاج قدوی»، «سروان فنی شهید عبدالله عیسی‌پور»، «ستوان دوم شهید سیدعلی اکبر حیدری» نیز از دیگر شهدای نیروی هوایی در جریان عملیات آزاد‌سازی سوسنگرد هستند.

فهرست خلبانان هواپیمای F۵ شرکت‌کننده در عملیات آزاد‌سازی سوسنگرد به شرح زیر اعلام شد: «داوود صادقی»، «محمود نعیمی»، «شیرافکن همتی»، «جلال آرام»، «پرویز نصری»، «بهنام غنامیان»، «احمد مهرنیا»، «سید اسماعیل موسوی»، «سیاوش مشیری» «حبیب‌الله بقایی»، «داوود سلمان»، «قاسم محمدامینی»، «ایرج عصاره»، «اکبر توانگریان» و همچنین خلبانان «محمد مسبوق»، «رضا رمضانی»، «فضل‌الله جاوید‌نیا» و «داوود عسگری» که این‌ها با هواپیمای F۱۴ در جریان عملیات آزاد‌سازی سوسنگرد شرکت داشتند.

بعد از شکست نخستین تلاش دشمن در اوایل مهرماه برای اشغال سوسنگرد و بعد از سقوط خرمشهر در اواسط آبان، دشمن یک بار دیگر برای تصرف شهر اقدام و آن را محاصره کرد. در شرایطی که مدافعان شهر آخرین مقاومت‌ها را انجام می‌دادند، دو گردان زرهی از ارتش با همراهی نیرو‌های سپاه، بسیج و ستاد جنگ‌های نامنظم دکتر چمران، در امتداد جاده سوسنگرد ـ حمیدیه دست به حمله زده و ضمن شکستن خط محاصره، بعثی‌ها را از داخل شهر عقب راندند.

۰

نماهنگ | در راه قلّه

بانک فیلم سبک زندگی اسلامی زندگی به سبک شهدا نمآهنگ جنگ ودفاع مقدس

نماهنگ | در راه قلّه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهادت قلّه است و قلّه بدون دامنه معنا ندارد. هر قلّه‌ای یک دامنه‌ای دارد؛ بسیاری از ماها آرزوی رسیدن به آن قلّه را داریم؛ [خب،] باید از دامنه عبور کنیم، بایستی مسیر را در دامنه‌ی آن قلّه پیدا کنیم و از آن مسیر برویم تا به قلّه برسیم وَالّا رسیدن به قلّه بدون عبور از دامنه ممکن نیست. این دامنه و این مسیر چیست؟ اخلاص است، ایثار است، صدق است، معنویّت است، مجاهدت است، گذشت است، توجّه به خدا است، کار برای مردم است، تلاش برای عدالت است، تلاش برای استقرار حاکمیّت دین است؛ اینها است که مسیر را معیّن میکند و اگر شما از این مسیر رفتید، ممکن است به قلّه برسید. آن کسی که به قلّه میرسد، از اینجا باید برود و از این مسیرها حرکت کند.» ۱۴۰۰/۰۷/۲۴

۰

آنچه در واقعه پاوه گذشت؛ مروری بر حماسه خونین پاوه بعد از ۴۲ سال

معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس

آنچه در واقعه پاوه گذشت؛ مروری بر حماسه خونین پاوه بعد از ۴۲ سال

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در کتاب «اطلس پاوه در جنگ با ضد انقلاب و دفاع مقدس» که به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس پیرامون واقعه پاوه منتشر شده، پیرامون دوره‌ای که شهر پاوه تحت تصرف ضد انقلاب بود مطالبی به تفصیل آمده است که بخش‌هایی ازآن را در ادامه می‌خوانید:

زمینه‌های شورش

حوادث پاوه را می‌توان نقطه اوج بحران‌های مرداد ۱۳۵۸ دانست. حزب دمکرات که از ابتدای پیروزی انقلاب در حمله به پادگان‌ها و مراکز سپاه، گوی سبقت را از همه گروه‌های ضدانقلاب ربوده بود، از گذشته دور تجزیه کردستان از خاک ایران را در سر می‌پروراند و در اندیشه بازگشت به دوران حاکمیت قاضی محمد بود. با پیروزی انقلاب، به‌جای همسویی با ملت ایران، سر مخالفت برداشت. این حزب با استفاده از تجهیزاتی که از تیپ ۳ لشکر ۶۴ غارت کرده بود و با همراهی کومله و سازمان چریک‌های فدایی خلق، پاوه را مکان بعدی خود برای طغیانگری برگزیده بود. شورشگران تصرف پاوه را نقطه عطفی در استراتژی تجزیه‌طلبانه خود می‌دانستند و پیش‌بینی می‌کردند، ظرف ۳ روز پاوه به تسلط شورشگران درخواهد آمد.

حلقه محاصره

در روز چهاردهم مرداد افراد مسلح ۸ روستا با هم عهد و پیمان بسته بودند که به پاوه حمله کنند، جمعیتی مرکب از احزاب دموکرات، کومله، فدائیان خلق و اتحادیه میهنی کردستان و گروه‌هایی از مزدوران سپهبد پالیزبان و سردار جاف مجهز به سلاح‌های سبک و نیمه سبک، آماده برای حمله شده بودند و کمیته ۱۲ نفری تجزیه‌طلبان در قوری قلعه، فرماندهی حمله به پاوه را در دست داشت.

در بیست و چهارم مرداد ۵۸ تجزیه‌طلبان حرکت خود را به سمت پاوه و به‌منظور محاصره شهر آغاز کردند. هم‌زمان با پیشروی تجزیه‌طلبان به‌سوی پاوه، سه‌راهی کرمانشاه، کامیاران، پاوه در منطقه‌ای به نام قزانچی ناامن گردید تا ارتباطات زمینی پاوه به مرکز استان قطع گردد و همچنین ادارة مخابرات شهر از فعالیت افتاد و ارتباط تلفنی پاوه با سایر نقاط کشور قطع شد. سپس با پیشروی مهاجمین به کوه‌های مشرف‌به شهر، آنان به تلمبه‌خانه آب شهر دست‌یافته و با تخریب تلمبه‌خانه آب آشامیدنی شهر نیز قطع گردید در روز ۲۵ مرداد ۵۸ در اولین دقایق بامداد ارتفاعات مشرف‌به شهر به تصرف مهاجمین درآمد. تا ساعت ۶ بامداد باند فرود هلی‌کوپتر شهر به دست مهاجمین افتاده، مهاجمین وارد شهر شده و به‌جز خیابان اصلی شهر اکثر مناطق را در دست داشتند.

ورود چمران

درحالی‌که امید‌ها از پایداری پاوه بسیار کمرنگ شده بود و درخواست‌های کمک پاسداران و ژاندارمری در تنگنای زمانی مزبور قابل تأمین نبود در اقدامات اولیه روز ۲۵ مرداد یک فروند هواپیمای شکاری اف ـ ۴ از پایگاه همدان به‌قصد شناسایی وضعیت منطقه به پرواز درآمد. لیکن در حین انجام مأموریت با سانحه روبرو شد و ضمن سقوط هواپیما خلبانان آن (نوژه و موسوی) به شهادت رسیدند. در اقدامی دیگر دولت وقت به دکتر مصطفی چمران مأموریت داد، راهی پاوه شود تا آشوب پاوه را با مسالمت آرام نماید. مصطفی چمران به همراه فرمانده وقت نیروی زمینی، تیمسار فلاحی روز ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ وارد آسمان پاوه شد و درحالی‌که چند گلوله به هلی‌کوپتر آنان اصابت کرده بود، هلی‌کوپتر به زمین نشست.

چمران پس از بازدید از استحکامات و سنگر‌های پاسگاه ژاندارمری و توصیه‌های لازم به فرمانده پاسگاه به همراه تیمسار فلاحی و سه پاسدارش عازم خانه (مقر) پاسداران شد و پس از بررسی وضعیت و شناسایی نیاز‌های پرسنلی، تجهیزاتی ـ تدارکاتی مقرر شد تیمسار فلاحی برای تأمین نیازمندی‌ها عازم کرمانشاه شود.

صبح روز بیست و ششم مرداد در ساعت ۱۴ یک فروند هلی‌کوپتر در آسمان پاوه ظاهر شد و در باند اضطراری روی تپه هلال‌احمر به زمین نشست آذوقه را تخلیه کرد و تیمسار فلاحی را به همراه تعدادی از مجروحان به‌سوی کرمانشاه برد.

حادثه سهمگین

در ساعت ۱۶ روز ۲۶ مرداد دومین و آخرین هلی‌کوپتر حامل آذوقه و مهمات روی باند اضطراری فرود آمد. پس از تخلیه بار، هلی‌کوپتر برای خروج از برد آتش تجزیه‌طلبان به صعود و اوج‌گیری هرچه سریع‌تر نیاز داشت، اما این اقدام موجب شد، پروانه هلی‌کوپتر به تپه جنوبی اصابت کرده و بشکند، با شکسته شدن یکی از پروانه‌ها، کنترل هلی‌کوپتر غیرممکن شد و به زمین خورد و این حادثه چند بار تکرار شد؛ و در مکانی که محل تخلیه مهمات بود با موتور روشن متوقف شد. خطر انفجار هلی‌کوپتر و مهمات و بروز فاجعه‌ای بزرگ‌تر دور از ذهن نبود. کابین هلی‌کوپتر متلاشی‌شده بود، ۲ خلبان و مجروحین داخل هلی‌کوپتر همگی شهید شده بودند. در بیرون محوطه هلال‌احمر لاشه هلی‌کوپتر مانده بود و قطعات پراکنده‌اش و خون‌های بر زمین ریخته شده همه این حوادث ظرف مدت ۳۰ دقیقه انجام شد و سپس سکوتی مرگبار همه را فراگرفت!

قتل‌عام در بیمارستان

روز جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ که هم‌زمان بود با جمعه آخر ماه مبارک رمضان و اولین سال نام‌گذاری جمعه آخر ماه رمضان به نام روز قدس، پاوه خون رنگ بود! تجزیه‌طلبان با تسلطی که بر شهر پیداکرده بودند، به شکسته شدن مقاومت شهر بسیار امیدوار بودند، به‌ویژه سقوط هلی‌کوپتر را سایه افزایش امید و تضعیف روحیه پاسداران تلقی می‌کردند. یکی از موفقیت‌های تجزیه‌طلبان در روز ۱۳۵۸/۵/۲۶ تصرف بیمارستان پاوه و قتل‌عام پاسداران بیمارستان بود. شهدای بیمارستان بالغ‌بر ۹ پاسدار بومی و ۱۶ پاسدار اعزامی بودند که ضمن شکنجه، آن‌ها را در محوطه بیمارستان تیرباران کرده و ۱۸ نفر از آنان را سر بریدند. همچنین مهاجمین عده‌ای از کادر بیمارستان را به گروگان گرفتند، دارو‌ها را غارت کردند و گروگان‌ها و دارو‌ها را به باینگان منتقل کردند.

قلعه ژاندارمری

پاسگاه ژاندارمی، ساختمان مستحکمی بود در پایین کوهی مرتفع که بر همه منطقه سیطره داشت و تسلط بر آن حکایت از پایداری شهر می‌کرد شورشگران مقاومت قلعه بانان ژاندارمری را مانعی برای تسلط خود بر شهر می‌دانستند. چمران با توجه به اهمیت قلعه ژاندارمری به همراه اصغر وصالی و چند پاسدار، عازم پاسگاه ژاندارمری شد. فرمانده پاسگاه را که از پا مجروح شده بود تعویض کرد و آیت شعبانی (مسئول واحد عملیات سپاه کرمانشاه) را به فرماندهی پاسگاه گمارد و خود به مقر سپاه بازگشت. نزدیک به غروب بود که از برج دیده‌بانی گزارش آمد: «عده‌ای از مهاجمین با پرچم سفید در حال پیشروی به‌سوی پاسگاه هستند»، ۱۰ مهاجم که وانمود می‌کردند در حال تسلیم هستند بعد از دست‌یابی به خاکریز در پشت آن سنگر گرفته و یکباره اجرای آتش کردند، آن‌ها با این عملیات فریب پاسگاه را محاصره و تا ۳۰ متری پاسگاه پیش‌آمده بودند.

شب‌هنگام با گسترش تاریکی، مهاجمین دست به عملیات روانی زدند و تا پای دیوار‌های قلعه، پیش‌آمده فریاد می‌زدند، با ژاندارم‌ها جنگ نداریم سلاح خود را تحویل دهید و به‌سلامت بروید، ما فقط می‌خواهیم سر پاسدار‌ها را ببریم، ولی رزمندگان، حاضر به ترک صحنه نشدند. بدین ترتیب عملیات روانی مهاجمین بجای تضعیف روحیه موجب تقویت اراده قلعه‌نشینان شد. آن شب تا صبح قلعه ژاندارمری در زیر آتش دشمن مقاومت کرد تا این‌که با روشن شدن هوا، مهاجمین مجبور به فاصله گرفتن از قلعه شدند.

شب انتظار

روز جمعه ۱۳۵۸/۵/۲۶، در حالی به پایان می‌رسید که تجزیه‌طلبان ضمن در دست داشتن، ارتفاعات مشرف‌به شهر، اشغال بیمارستان و محاصره قلعه ژاندارمری به تصرف کامل شهر کاملاً امیدوار بودند، و در مقابل نیرو‌های خودی که حادثه سهمگین سقوط هلی‌کوپتر و فاجعه قتل‌عام بیمارستان را پشت سر گذاشته بودند، هیچ امیدی برای دریافت کمک از آن سوی شهر نداشتند.

با آغاز شب حملات مهاجمین شدت یافت، صدای خمپاره‌ها قطع نمی‌شد، مزدوران پالیزبان و سردار جاف که در میان مهاجمین بودند با شوق غارت خانه‌های مردم وارد شهر شده بودند. غارتگری آن‌چنان مزدوران را به خود مشغول کرده بود که آن‌ها را از هجوم به مقر سپاه غافل کرده بود، با روشن شدن هوا دو فروند بمب‌افکن شکاری مواضع سلاح سنگین و دشمن را در هم کوبیدند؛ اما اجرای آتش در دو سوی صحنه نبرد همچنان ادامه داشت که ناگهان از طریق رادیو پیامی از سوی امام خمینی پخش شد و فریاد الله‌اکبر پاسداران فضای مقر را فراگرفت.

نقطه عطف

در روز شنبه ۱۳۵۸/۵/۲۷ امام خمینی تصمیمی راهبردی اتخاذ کرد و با ارسال پیامی به ارتش فرمان داد تا برای بازگرداندن امنیت به پاوه، وارد عمل شود. امام خمینی در این پیام به ارتش و سپاه دولت فرمان داد:

«به دولت، ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به‌سوی پاوه نشود من همه را مسئول می‌دانم. من به‌عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که فورا با تجهیز کامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگان‌های ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که بی‌انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت، با تمام تجهیزات به‌سوی پاوه حرکت کنند و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فورا فراهم کند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم و درصورتی‌که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می‌کنم.»

تا قبل از فرمان امام، تجزیه‌طلبان آن‌چنان موقعیت خود را موفقیت‌آمیز می‌دانستند که گویا برای برقراری جشن پیروزی خود را آماده می‌کنند؛ اما پیام امام معادله را در هر دو سوی صحنه نبرد تغییر داد. این پیام که روحیه خودی را چند برابر کرده بود، به روحیه تجزیه‌طلبان به‌شدت آسیب وارد کرد، به‌طوری‌که باوجود در دست داشتن نقاط مهم شهر، قدرت مقاومت آنان برای حفظ موقعیت را ضعیف کرد.

این مطلب برگرفته از کتاب «اطلس پاوه در جنگ با ضدانقلاب و دفاع مقدس» به نگارش محمد الهیاری، توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، برای خرید اینترنتی این کتاب می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

۰

رازسجده‌های طولانی حاج‌آقاابوترابی درس اخلاقی که سیدالاسرابه صلیب سرخ وافسرعراقی داد

زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس

۲ روایت از سید آزادگان؛ راز سجده‌های طولانی حاج‌آقا ابوترابی/ درس اخلاقی که «سیدالاسرا» به صلیب سرخ و افسر عراقی داد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابوترابی‌فرد معروف به سیدالاسرا و رهبر فکری و دینی اسرا در دوران دفاع مقدس بود؛ کسی که با رفتار و شخصیت بزرگ خود علاوه بر اسرای ایرانی، نگهبانان بعثی را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. او در دوران دفاع مقدس به اسارت نیرو‌های بعثی درآمد و سال‌ها در اردوگاه‌های صدام به انجام فعالیت‌های فرهنگی پرداخت و در میان اسرا به «سید آزادگان» معروف شد.

وی به همراه پدرش در سال ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بر اثر سانحه رانندگی درگذشت.

حجت الاسلام عالی آزاده، برادر شهید و امام جمعه موقت تبریز درباره شخصیت عارفانه سید آزادگان اظهار داشت: قسمت شد در اردوگاه تکریت او را ببینم. حاج آقا جایگاه معنوی خاصی داشت. سجده‌های طولانی او را در زمان اسارت دیده بودم و برایم جای سوال داشت و مبهم بود. قسمت شد تا بعد از اسارت روزی او را در تبریز ببینم. برایم تعریف کرد که در نجف محضر شیخ عباس قوچانی تلمذ می‌کرد، کسی که از هم ردیفان آیت الله بهجت و دیگر بزرگان بود. تازه آنجا فهمیدم عبادت‌های خالصانه و سجده‌های طولانی ایشان از کجا سچشمه می‌گیرد. فهمیدم زمانی که در نجف بود ارتباط قلبی با شاگردان آیت الله قاضی داشت و خودش از عرفای پنهان بود.

وی افزود: حاج آقا بسیار به فکر ایثارگران و آزادگان بود و تلاش‌های زیادی کرد و تا آخر عمرش این جهاد را ادامه داد.

محمدباقر علیی از آزادگان دوران دفاع مقدس در خاطره‌ای از حاج آقا ابوترابی گفت: در یکی از روز‌های اسارت افسرا عراقی حاج آقا ابوترابی را خیلی شکنجه کردند. از صلیب سرخ آمدند پیش حاج آقا وهرچه از او پرسیدند ایشان چیزی از شکنجه‌ها نگفت، با اینکه سینه‌اش از شدت شلاق چاک چاک شده بود. فهمیدیم اردوگاه او را خواسته و پرسید چرا مقابل صلیب سرخ اعتراضی نکرده است. ایشان گفته بود صلیب سرخ مسیحی است ما و شما مسلمانیم کجای اسلام می‌گوید یک مسلمان از یک مسلمان دیگر پیش مسیحی شکایت کند، معلوم است چنین کار نمی‌کنم.

وی افزود: همین اتفاق باعث شد تا هفته‌ای یک یا دو روز فرمانده عراقی حاج آقا ابوترابی را به دفترش دعوت می‌کرد تا حاج آقا او را موعظه کند و درس اخلاق بدهد، که چقدر این کار روی اخلاقش تاثیر گذار بود.

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)