نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احکام» ثبت شده است

۰

انگار یکی تو گوشم گفت...!

قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر نماز

انگار یکی تو گوشم گفت...!


گرما بود، انگار از آسمان آتش می بارید… صورتش گل انداخته بود و عرق بود که مدام از سر و رویش روان بود، چادر مشکی انگار یه تیکه آتش شده بود به تنش، اما باز هم سعی می کرد خوب خودشو بپوشونه… لب های پر خنده دخترکان بی حجابی که از کنارش رد می شدند، گواهی از به سخره گرفتن پوشش او در این گرمای وحشتناک می داد، گاهی هم کسی بود که متلکی بیندازد و او را به بغل دستی اش نشان دهد

انگار یکی تو گوشم گفت...!

چادر

گرما بود، انگار از آسمان آتش می بارید…

صورتش گل انداخته بود و عرق بود که مدام از سر و رویش روان بود، چادر مشکی انگار یه تیکه آتش شده بود به تنش، اما باز هم سعی می کرد خوب خودشو بپوشونه…

لب های پر خنده دخترکان بی حجابی که از کنارش رد می شدند، گواهی از به سخره گرفتن پوشش او در این گرمای وحشتناک می داد، گاهی هم کسی بود که متلکی بیندازد و او را به بغل دستی اش نشان دهد…

گرمت نیست؟ … این چیه پوشیدی تو این گرما ؟…. کولر بدم خدمتتون ؟…

پاهایی که دیگه توان کشیدن بدنش رو نداشت و گرمایی که دیگه غیر قابل تحمل بود، انگار عرصه رو بد جور بهش تنگ کرده بود، دیگه به خونه نزدیک می شد و فکر اینکه سریع از این شرایط نجات پیدا می کنه لحظه ای رهاش نمی کرد…

در رو باز کرد، داخل شد و بعد از بستن درب خونه، چادرشو از سر برداشت، نگاهی بهش انداخت، احساس حقارت عجیبی می کرد، همون جا تو حیات چادر مشکی رو به گوشه ای پرتاب کرد، انگار چیزی رو از خودش می روند که به خاطرش خیلی زخم زبون خورده بود، به اتاق که رسید خودشو جلو کولر رها کرد، در جواب سوال مادر که پرسید چرا اینقدر خسته ای؟ گفت؟ خیلی گرمه… اما فقط گرما نبود، بار سنگین چشم های دریده دخترکان بی حجاب و لب های به سخره باز شده آنها در کوچه و خیابون، از این گرما بدتر بود…

شربت خنک رو که لاجرعه سر کشید، خودشو به خواب سپرد …

مغرب بود، از گرمای هوا به شدت کاسته شده بود و لحظه های اذان در پیش، بیدار شده بود، وضو گرفت و قرآن رو از طاقچه اتاق برداشت و باز کرد…آیه 26 سوره اعراف:

یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ

ای فرزندان آدم برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایه زینت شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خداست، باشد که متذکر شده، پندگیرند.

چه آیه زیبایی بود… انگار این آیه را قبلاً ندیده بود، یا توجهی نکرده بود، انگار امروز به چشمانش نازل شده بود و با صدای ملکوتی در وجودش شنیده بود که: “اقراء”‌ … بخوان به نام پروردگارت که تو را زیبا خلق کرد و لباس تقوی را بر تو پسندید…

انگار خدا داشت با او روبرو صحبت می کرد، می گفت: برایت چادر را فرستادم تا لباس تقوی باشد برایت و این لباس برای تو بسیار بهتر است، نکند با رفتن به سمت شجرهِ ممنوعهِ هوس، گناه و شیطان، زشتی های خود رو به نمایش در بیاری؟

کمی بیشتر توجه کرد و آیه بعدی را با دقت بیشتری خواند:

یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُۆْمِنُونَ

اى فرزندان آدم زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند و لباسشان را از ایشان برکند تا زشتی هایشان را بر آنان نمایان کند. در حقیقت او و قبیله‏اش شما را از آنجا که آنها را نمى‏بینید مى‏بینند. ما شیاطین را دوستان کسانى قرار دادیم که ایمان نمى‏آورند.

انگار خدا داشت با او روبرو صحبت می کرد، می گفت: برایت چادر را فرستادم تا لباس تقوی باشد برایت و این لباس برای تو بسیار بهتر است، نکند با رفتن به سمت شجرهِ ممنوعهِ هوس، گناه و شیطان، زشتی های خود رو به نمایش در بیاری؟

قرآن را با لذت بیشتری تورق کرد :

فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَکَرِهُوا أَنْ یجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِی الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ کَانُوا یفْقَهُونَ؛ تخلف‌جویان از مخالفت با رسول خدا خوشحال شدند؛ و کراهت داشتند که با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد کنند؛ و (به یکدیگر و به مۆمنان) گفتند: «در این گرما، (بسوی میدان) حرکت نکنید!» (به آنان) بگو: «آتش دوزخ از این هم گرمتر است!» اگر می‌دانستند! (توبة/81)

یاد کتاب تاریخ افتاد، آن قسمتش که جریان زندگی پیامبر را توضیح داده بود و منافقان زمان ایشان را. یادش آمد که ذیل این آیه در تفاسیر به برخی از منافقین اشاره می شود که ایمانشان زبانیست و در مخالفت عملی با دین خدا از هیچ چیز دریغ نمی کنند!

هرگاه دستور به انجام کاری داده می شد، آنها پرهیز می کردند و انجام نمی دادند!

نه تنها انجام نمی دادند بلکه از این رفتارشان لذت هم می بردند ! و تازه دیگران را هم به بهانه های مختلف تشویق می کردند که آنها هم با دستورات الهی مخالفت کنند!

خداوند در جواب آنها می فرماید، عذاب الهی به هیچ کدام از این بهانه ها و لذت های الکی زودگذری که دارید نمی ارزد!

با خود گفت: آیا واقعاً می توان برای خداوند متعال که به همه چیز آگاه است، بهانه آورد؟!

أَفَأَمِنُوا مَکْرَ اللَّهِ فَلَا یأْمَنُ مَکْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ؛ آیا آنها خود را از مکر الهی در امان می‌دانند؟! در حالی که جز زیانکاران، خود را از مکر (و مجازات) خدا ایمن نمی‌دانند! (أعراف/99)

حضرت آدم

اشک از چشمانش سرازیر شد، انگار این آیه، این لحظه، فقط داشت او را مخاطب خودش قرار می داد، بهش مستقیم اشاره می کرد، که ای دختر خوب، که خدا از زیبایی چیزی برات کم نذاشته، منِ خدا برات لباس تقوی را پسندیدم، نکنه لباسی رو تنت کنی که شیطون برات دوخته و باعث می شه زیبایی های که من بهت دادم، مبدل به زشتی بشه، زشتی ای که فقط چشمان شیطانی ، اونو زیبا می بینند و در اصل چیزی جز زشتی نیست…

دختر عزیز یادت باشه که اگر مسلمونی و خدارو دوست داری، به ظاهر گفتن کافی نیست و در عمل باید خودت را نشون بدی!!

با خودش گفت: واقعاً آتش جهنم هست ؟! اگر هست چگونه است؟! و در پی این سۆال قرآن را تورق کرد:

(إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا * لِّلطَّـغِینَ مَـَابًا * لَّـبِثِینَ فِیهَآ أَحْقَابًا)[ نبا آیه 21 ـ 23]; [آرى] جهنم [از دیرباز] کمین گاهى بوده [که] براى سرکشان، بازگشتن گاهى است. روزگارى دراز در آن درنگ کنند.

جهنم، آتش سوزانى دارد و در حالى که این آتش سوزان و شعله ور، در برابر دیدگان مجرمان قرار مى گیرد، خداوند متعال، به سوزانندگی آتش جهنم با این آیه به او نشان داد:(هَـذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ)[ یس، آیه 63]; این جهنمى است که به آن وعده داده مى شدید.

(لاَ تُبْقِى وَ لاَ تَذَرُ)[ مدثر، آیه 28]; (آتش است که) نه چیزى را باقى مى گذارد و نه چیزى را رها مى کند.[ ناصر مکارم شیرازى و همکاران، پیام قرآن، ج 6، ص 483 ـ 495; همان، ص 66 ـ 74; تفسیر نمونه، ج 23، ص 412; ترجمه المیزان، ج 17، ص 211 ـ 212]

(طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَــلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا)[ نساء، آیه 169]; راه جهنم، که همیشه در آن جاودانند.

کَلاَّ إِنَّهَا لَظَى)[ معارج، آیه 15]; نه چنین است [آتش]زبانه مى کشد. «لظى» به معناى شعله آتش خالص است.

جهنم، آتش سوزانى دارد و در حالى که این آتش سوزان و شعله ور، در برابر دیدگان مجرمان قرار مى گیرد، خداوند متعال، به آن اشاره مى کند و خطاب به مجرمان مى فرماید: (هَـذِهِى جَهَنَّمُ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ); این جهنمى است که به آن وعده داده مى شدید

(کَلاَّ لَیُنـبَذَنَّ فِى الْحُطَمَةِ)[ همزه، آیه 4]; ولى نه، قطعاً در آتش خردکننده فروافکنده خواهد شد.

(وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَ زِینُهُ * فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ)[ قارعه، آیه 8 و 9]; و امّا هر که سنجیده هایش سبک برآید، پس جایش سیاه چال [جهنم] باشد.

تُسْقَى مِنْ عَیْن ءَانِیَة)[ غاشیه، آیه 5]; از چشمه هاى داغ نوشانیده شوند.

(ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِیم)[ صافات، آیه 67]; سپس ایشان را بر سر آن، آمیخته اى از آب جوشان است.

صدای اذان بلند شد و او متوجه نماز شد، این بار انگار همه وجودش می خواست به نماز برسه و سر بر سجده در مقابل کسی بذاره که امروز لذت بندگی رو بهش چشونده بود…

چادر سفید و تمیز و خوشبو رو از جالباسی برداشت و به سرش کشید…. اما…

یادش اومد عصر چادر مشکی رو انداخته گوشه حیاط، همون لحظه ای که از دیدن چادرش احساس حقارت کرده بود…به حیاط رفت و چادرش رو از گوشه ای برداشت، خاکی شده بود، کمی خاک ها رو از چادر پاک کرد…

مادر خبر نداشت، دخترش برای نماز بیدار شده یا هنوز خستگی او رو تو خواب خوش نگه داشته…

همین طور که صداش می زد، در اتاق رو باز کرد و … تعجب کرد…

دخترش ایستاده بود به نماز… اما این بار با چادر مشکی…!!!

فرآوری: زهرا اجلال

۰

دختری 16 ساله دارم که در داشتن حجاب کامل کوتاهی می کند

حجاب احکام سبک زندگی اسلامی پرسش وپاسخ

دختری 16 ساله دارم که در داشتن حجاب کامل کوتاهی می کند

سخنان حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا مورخ 18 اردیبهشت 1390

سوال – دختری 16 ساله دارم که در داشتن حجاب کامل کوتاهی می کند . به او می گویم که موهایت را جمع کن مگر نشنیدی که در قرآن گفته که اگر موهای سرت پیدا باشد با همان مو آویخته می شوی . می گوید که بگذار موهایم بیشتر باشد تا دیرتر در آتش بیفتم . پر او به رحمت خدا رفته و من به تنهایی بار زندگی را به دوش می کشم . راهنمایی بفرمایید .

پاسخ – ادبیات برخورد در جذب افراد خیلی موثر است . این بچه که به جهنم نرفته و نمی داند که عاقبت گناه چیست . البته ما در روایت داریم که با مویش او را آویزان می کنند . این همان پایانه ی گناه است که هین الان چه زشتی هایی که در درون گناه نهفته است . اگر یک خانم می دانست که یک نخ مو را بیرون گذاشتن ، چه حوادث تلخی را در وجودش خلق می کند هیچ وقت این کار را نمی کرد . اگر همه ی دنیا را به او می دادند و می گفتند که یک نخ موهایت را بیرون بگذار این کار را نمی کرد . او نمی داند که چکار می کند . اگر می دانست که برای خودش چه حوادثی را خلق می کرد هیچ وقت این کار را نمی کرد . قبل از اینکه بترسانیم به ابعاد جذابیت دین نگاه کنیم . زیبایی بندگی خدا را برای این جوان تصویر کنیم . عشق بازی با خدای متعال را برای او تعریف بکنیم . و اینکه خداوند چه دوست دارد و تو باید چه دوست داشته باشی که با دوستی خداوند پیوند بخورد . یعنی از ابعاد زیبایی بگوییم ، در عین اینکه مواظب حرکات وحشتناک هم باشیم . با ادبیات زیبا بگوییم ، از ادبیات خشن و تند استفاده نکنیم . ما باید روح عبودیت ، سپاس ، دوستی ، طهارت و عشق به پاکی و پاکان و هم رای شدن با تائبان را در روح جوانان تربیت کنیم . این کاری که من می گویم تجربه شده و موفقیت آمیز است . مثلا جوان می آید و از گناهانش می گوید ، من می توانم بگویم که ای جوان بدبخت شدی ، دیگر امیدی به نجات تو نیست ، می ترسم من هم به آتش تو بسوزم ، بلند شو و برو . این یک نوع ادبیات است . جوان می گوید که پس کار من خراب است ، می رود و دیگر برنمی گردد . البته باید بدانیم که در پیشگاه بنده نباید گناه کرد ، باید در پیشگاه خدا اعتراف کرد ولی بعضی ها در مقام مشاوره اینها را می گویند تا راه حل پیدا کنند . گاهی جوانی به من می گوید که فلان گناه و فلان گناه را کردم بقدری این گناهان چندش آور است که من سرم درد می گیرد اما پیش خودم می گویم که باید یک جایی این حالت را استفراغ کند ، بگذار حالتهای بدش را بگوید تا مقداری آرام بگیرد . پدر و مادر باید برای بچه اش مشاور و طبیب دلسوز باشد . طبیب دلسوز این نیست که از او بترسی . ما یک بار پیش پزشک رفتیم و اولین بچه ی ما که شیرخوار هم بود بیمار بود و نزد او بردیم و مشکلش را گفتیم . دکتر گفت که خیر مشکلش این نیست بلکه چیزهای دیگری است و ما خیلی ترسیدم ، این یک برخورد غیر پزشکی است . ما پیش متخصصان دیگر بردیم و همه گفتند که بچه هیچ مشکلی ندارد . این دکتر غیر از تشخیص غلط ، برخورد غلط هم کرده بود . می توانست بگوید که این چیزی نیست و در ضمن شما باید این جور درمان را هم پیگیری کنید و اینها طبیعی است اگر چه بیماری هم مهم بود می توانست ما را نترساند و به روش بهتری به ما بگوید . شیوه ی برخورد خیلی مهم است . اگر پدر و مادر در نظر فرزندان یک عنصر خشونت و تندی شدند ، بچه دیگر می ترسد که مشکلش را با آنها در میان بگذارد . یک پدر و مادر باید جوری عمل کنند که فرزند راحت بتواند مشکلش را با آنها در میان بگذارد و او را راهنمایی کنند و اگر نمی توانند بدنبال مشاوره بروند نه اینکه اول به دنبال گزینه ی پرخاشگری و اهانت بروند .این جوان را تحویل بگیرند . در رفتار شایسته باید آنها را قبول کرد و اگر رفتار ناشایست دارد باید سراغ کارشناس بروند . وقتی با این شیوه ی اعتماد و امنیتی که او احساس کند که می تواند مطلبش را راحت بگوید ، پیگیر قضیه باشم یک تعامل قشنگی روحی و اخلاقی گره می خورد . کسی که غرق شده تا دستت را به دست او ندهی ، نمی توانی او را بالا بیاروی . کسی که در دریا غرق شده ، اگر به او لگد بزنی بدتر غرق می شود . و بعد جنازه اش روی آب است و این که بدتر می شود . سیره ی اهل بیت با گناهکاران به شیوه ی اخلاق خوب بوده است . ما باید خوش اخلاق باشیم امنیت سازی کنیم .بین گناه و گناهکار تکفیکی کنیم و گناهکار را دوست داشته باشیم تا کم کم بتوانیم آنها را تحت تاثیر روش های اخلاقی خودمان قرار دهیم . برای آنها از جذابیت و زندگی در طهارت و پاک بگوییم ، از آثار بیرون گذاشتن مو در زندگی دنیوی بگوییم ، وقتی این ترسیم های زیبا را کردیم نتیجه خواهیم گرفت .

منبع:سایت یامجیر

۰

یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم

قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم

آقا سیدالمظلومین امیرالمومنین حضرت على (ع) فرمود:
یکروز من و سیّده زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) بر حبیب خدا حضرت پیغمبر اسلام (ص) وارد شدیم و آن بزرگوار را در حالى دیدیم که شدیدا گریه مى کرد.
به آن حضرت عرض کردم : پدر و مادرم فدایت شوند، یارسول اللّه ، چه شده ؟! چه چیزى شما را به گریه درآورده ؟
آن حضرت فرمود: یاعلى شب معراج وقتیکه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شدید مشاهده کردم . بخاطر آن شدت عذابها گریان و نالان شده ام .
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) فرمود: مگر چه دیدید که اینقدر متأ ثر و گریان شده اید؟!
حضرت رحمه للعالمین (ص) فرمود:
1 - زنى را دیدم که بمویش آویزان کرده بودند، در حالیکه مغزش ‍ میجوشید.
2 - زنى را مشاهده کردم که به زبانش آویزانش کرده بودند، و از حمیم جهنم در حلقش مى ریختند.
3 - زنى را دیدم که به دو پستانش آویزانش کرده بودند.
4 - زنى را مشاهده کردم که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلط کرده بودند.
5 - زنى را دیدم که گوشت بدنش را با قیچى مى چیدند و مجبورش ‍ مى کردند که آن را بخورد، و آتش از زیر آن زبانه مى کشید.
6 - زنى را مشاهده کردم که به صورت کر و لال و کور است ، در حالى که در تابوتى از آتش مى باشد و مغز سرش از دماغش خارج مى شود و بدن او به صورت جذام و برص است .
7 - زنى را دیدم که به دو پایش آویزان کرده اند، در حالیکه در تنورى از آتش بود.
8 - زنى را مشاهده کردم که گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسیله مقراضهایى از آتش جدا مى کردند.
9 - زنى را دیدم که صورت و دستهایش آتش گرفته ، در حالى که روده هایش را مى خورد.
10 - زنى را مشاهده کردم که سرش مثل سر خوک ، و بدنش مثل بدن الاغ و به انواع عذابها شکنجه اش مى دادند.
11 - زنى را دیدم که به صورت سگ بود، و آتش از عقبش خارج مى شد و ملائکه با گرز آهنى از آتش ، بر سر و بدنش مى کوبند.
بى بى دو عالم فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) فرمودند: اى حبیب من و اى نور چشم من ، اى پدر بزرگوارم به من بفرمائید که این زنان چه عملى داشته اند و به چه جهت به این عذابها گرفتار شده اند و راه و روششان چه بوده که پروردگار متعال آنها را به چنین شکنجه هایى مبتلا نموده ؟!
آقا رئیس اسلام حضرت محمد (ص) فرمود:
1 - ((آن زنى را که به موهایش آویزان شده بود، آن زنى بود که موهایش ‍ را از مردان نامحرم نمى پوشانید)).
2 - آن زنى را که به زبانش آویزان کرده بودند، آن زنیست که شوهرش را با زبانش اذیت مى کرد.
3 - آن زنى را که به دو پستانش آویزان بود، آن زنى بود که از همبستر شدن با شوهرش خوددارى مى نمود.
4 - آن زنى را که دست و پایش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلّط کرده بودند، آن زنى بود که بدون اجازه شوهرش از خانه خارج مى شد.
5 - ((آن زنى را که از گوشت بدنش با قیچى مى چیدند و به او مى خورانیدند، زنى بود که خودش را براى مردان نامحرم زینت مى کرد و بدنش را به آنها نشان مى داد)).
6 - آن زنى را که کر و کور و لال بود، آن زنى بود که از راه زنا بچّه دار مى شد و به گردن شوهرش مى انداخت .
7 - آن زنى را که به پاهایش آویزانش کرده بودند، زنى بود که در حال نجاست وضو مى گرفت یعنى رعایت نجس و پاکى را نمى کرد، و در وقت جنابت و حیض غسل نمى نمود، و در نمازش سستى مى کرد.
8 - ((آن زنى را که از گوشت جلو و عقب بدنش با مقراض از آتش جدا مى کردند، زنى بود که خود را از راه نامشروع به مردان عرضه مى داشت )).
9 - آن زنى که صورت و دستهایش آتش گرفته و روده هایش را مى خورد، آن زنى بود که قوّادى مى کرد، یعنى واسطه حرام بود.
10 - آن زنى که سرش مثل سر خوک و بدنش مثل بدن الاغ بود، آن زنى بود که سخن چینى مى کرد و زیاد دروغگو بود.
11 - آن زنى که به صورت سگ بود آن زنى بود که آوازه خوان (و صدایش را براى نامحرم با ناز و کرشمه و مهیّج رها مى کرد) و حسود بود.(1)
مسیحى که مسلمان شد
یکى از علماء اسلام مى نویسد:
روزى یک زن مسیحى با شوهرش پیش من آمد و گفت : من از اسلام مسائلى را فهمیده ام و از دستورات و قوانین آن که مترقى است در شگفت و حیرتم و به آن علاقه مندم ، ولى بخاطر یکى از دستورات آن ، من هنوز به اسلام گرایش پیدا نکرده ام ، و درباره آن با شوهرم و عدّه اى از مسلمانان بحث و گفتگو نموده ام که متاسفانه پاسخ قانع کننده اى نشنیده ام ، اگر شما بتوانید مرا قانع کنید من به دین اسلام مشرف شده و مسلمان خواهم شد.
من گفتم : آن دستور کدام است ؟!
زن مسیحى گفت : دستور حجاب است . چرا اسلام حجاب را براى زن لازم دانسته ؟ و چرا به او اجازه نمى دهد که مثل مرد بدون حجاب از خانه بیرون بیاید؟ سپس بنا کرد به ایراد و انتقاد کردن ، که حجاب مانع رشد و ترقى زنان ، و سبب عقب ماندگى در جامعه است .
من پس از شنیدن ایرادها و انتقادهاى آن زن ، چنین پاسخ دادم : آیا شما تا بحال به بازار جواهر فروشى رفته اید؟
گفت : آرى ، گفتم : چرا جواهر فروشان ، طلا و سائر جواهرات گرانبهاى خود را در ویترین شیشه اى قرار داده و درب آنرا قفل میکنند؟
گفت : بخاطر اینکه دست دزدان و خیانتکاران و سارقان به آنها نرسد.
در اینجا آن عالم دینى رو کرد به زن مسیحى و اظهار داشت فلسفه حجاب نزد ما مسلمانها همین است که : زن گُلى خوشبو است ... زن گوهر و یاقوت گرانبهاست و چون جنس لطیف زن هم مانند طلا و جواهرات است ، و باید از دست خیانتکاران و دزدان عِفت و ناموس محافظت کرد، و از چشم تبهکاران و اهل فساد حفظ نمود، زیرا زن همانند مروارید است که در صندوقچه صدف باید پنهان گردد تا طعمه آنان نشود و تنها ساتر و نگهدارنده زن حجاب است و حجاب براى زنان مانند محفظه اى بر جواهرات است و اگر زنان نیز در پوشش نباشند. همیشه در معرض خطرات و تجاوزات قرار مى گیرند و به خاطر نشان دادن زیبائى ها پیوسته مورد آزار و تعدى مفسدین مى شوند.
آرى دخترم ... دستور حجاب در اسلام باین جهت است که زن از دست خیانتکاران در امان باشد. زیرا بدنش پوشیده و زینتهایش مستور است و مردم از او چیزى نمى بینند و در او طمع نمى کنند و از او دورى مى جویند و نظرشان را جلب نمى کند، بلکه از او حساب مى برند و حیا مى کنند، همه اینها به خاطر حجاب است . و شما مطمئن باش که اگر زن در پوشش ‍ حجاب نباشد، پیوسته در معرض آزار مفسدین است ، بنا بر این حجاب شرافت و بزرگوارى توست ، آرى دخترم این گوشه اى از فلسفه حجاب بوده که تذکر دادم .
پس از شنیدن این مطلب ، آن خانم مسیحى فکرى کرد... و سپس با چهره اى درخشان گفت : من تا بحال این گونه نشنیده بودم ... شما بسیار جالب بیان کردى ، و اکنون اسلام را میپذیرم .
دوشیزه مسیحى در همان جلسه ، شهادتین را بر زبان جارى کرد، و اسلام را پذیرفت .
خواننده محترم : از این گفتگوى مذهبى آشکار شد که اسلام مى خواهد شخصیت و پاکى زن را حفظ نماید، و به دنبال آن از اجتماع حمایت کند، از این رو حجاب را به عنوان شرط اساسى براى هدف مزبور لازم دانسته است . همچنین از این گفتگو روشن مى شود که اغلب بانوانیکه بى حجاب هستند از فلسفه حکیمانه حجاب اطلاع ندارند و به آثار پرسودش توجه ندارند و از مفاسد بى حجابى غافلند، تنها بوسیله حجاب ، عفت و شخصیت زن حفاظت مى شود، و از خطرات ناشى از بى حجابى در امان میمانند.(2)


1- بحارالانوار: ج 8، ص 309، روایت 75، باب 24

2- خواهرم حجاب سعادت است : 14

۰

حجاب فرمان خداست

قرآن وحدیث حجاب احکام سبک زندگی اسلامی پرسش وپاسخ

حجاب فرمان خداست

حجاب فرمان خداست و پروردگار متعال در قرآن کریم در مورد واجب بودن حجاب و حدود آن در پنچ آیه صریحا دستور فرموده ، ولى در مورد حفظ عفّت و پاسدارى از حریم آن در قرآن بیش از ده آیه وجود دارد. (که در کتاب حجاب و عفاف بحث خواهد شد، انشاءاللّه .)
آیاتى که به طور صریح اصل حجاب را براى زنها واجب و لازم و ضرورى دانسته پنج آیه مى باشند که عبارتند از آیه 30 سوره نور، و آیه 59 و 53 و 33 و 23 سوره احزاب که به ترتیب به بررسى آنها مى پردازیم .
در آیه 30 سوره نور مى خوانیم :
اى پیامبر! به بانوان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه کردن به نامحرمان ) فرو بندند و عورتهاى خود را بپوشانند، و زینت هاى خود را جز آن مقدارى که نمایان است ، آشکار نسازند و با روسرى و چادر، سر و گردن و سینه و اندام خود را بپوشانند و زینت و (برجستگیهاى اندام ) خود را هم از زیر چادر ظاهر نکنند، مگر براى شوهرانشان و پدرانشان و پدرشوهرانشان و پسرانشان و پسران همسرانشان و برادرانشان و پسر برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنانِ هم مذهبشان و کنیزانشان و مردانیکه به هر دلیل تمایلى به زن ندارند و کودکانى که از امور جنسى بى اطلاعند (غیر از ممیّزین ). و پاهاى خود را به زمین نکوبند تا زینتهاى پنهانشان ظاهر شود و همگى به سوى خدا توبه کنید اى مؤ منان ، باشد که رستگار شوید.(1)

1- سوره نور: آیه 30

۰

پرسش و پاسخ احکام/دخترکلاس پنجم

احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ خاطرات مدرسه نماز

من دختری هستم که کلاس پنجم هستم . از وقتی به سن تکلیف رسیده ام نمازهایم را کامل نخوانده ام و الان که نمازهایم را می خوانم و به سوی خدا برگشته ام نمی دانم که خدا از من راضی است یا خیر . از کجا بفهمم که خدا از من راضی است ؟

من دختری هستم که کلاس پنجم هستم . از وقتی به سن تکلیف رسیده ام نمازهایم را کامل نخوانده ام و الان که نمازهایم را می خوانم و به سوی خدا برگشته ام نمی دانم که خدا از من راضی است یا خیر . از کجا بفهمم که خدا از من راضی است ؟
پاسخ – ما از این نوع پیام ها و تلفن ها زیاد داریم . این نشان می دهد که مردم ما حتی آنهایی که سی سال نماز نخوانده اند و ارتباط شان را در قالب نماز با خدا برقرار نکرده اند اما باز این استعداد و این عشق در درون شان هنوز سوسو می زند . و این نوزانیت در وجودشان خاموش نشده است . بینندگان عزیز ، این نور ها حتی اگر کم سو هم شده ، هوای آن را داشته باشید . ببینید سی سال فاصله ، اما باز بوی ایمان نورانیت در وجودش می شود ، متوجه خلافش می شود ، برمی گردد ، این اتفاق می تواند برای همه ی ما بیفتد . بزرگترین عنصر نابود کننده و خاموش کننده ی این نورانیت ها نا امیدی ها و یأس هاست . یعنی آن شیطان خبیثی که می خواهد در وجود ما بدمد که تمام شد و همه چیز از بین رفت و آب از سرت گذشت . شما از کجا می دانی که آب از سرت گذشته است . اگر آب از سرت گذشته بود خفه شده بودی ، اگر خفه شده باشی که نمی توانی نفس بزنی . این همه ابراز عشق و علاقه به خدای متعال ، توبه کردن و برگشتن ، احساس می کنم تا به الان که سی سال خلاف کرده ام ، اینها همه آثار حیات است . این آثار ممات نیست . این احساس ها ، احساس های یک انسان مرده نیست . کسی که می گوید آب از سرم گذشته و خفه شده ام ، او که دیگر احساس قشنگی ندارد . احساس بازگشت نمی کند . امکان اینکه می توانم نسبت به حرکتهای قبلی یک بازیابی در وجود خودم بکنم و برگردم ، اصلا این احساس ها را نمی کند. اگر شخصی دارای این احساسات است بداند که آب از سرش نگذشته است . و این شیطان خبیث است که علی الدوام ناامیدی را تزریق می کند. یکی از نشانه هایی که ما ببینیم خدا از ما راضی هست یا خیر ، این است که می بینیم همان اندازه که شما خدا را قبول کردی وامر و سخن او را پذیرفته اید ، وضوء گرفته اید و رو به قبله ایستاده اید ، اینها کم نشانه هایی نیست . اینها فریادی از طرف حقیقت است که بنده ی من قبولت کردم ، اگر تو را نپذیرفته بودم این حرکت از تو صادر نمی شد . این نماز را نمی خواندی . همین احساس شرمندگی که داری نشانه ی این است که من تو را پذیرفته ام . این رویکرد عابدانه و تائبانه که به سمت عبادت می آید حتی اگر سیصدسال هم گناه کرده ، توبه می کند .توبه یعنی چه ؟ یعنی اول خدا یک سیگنال به قلب طرف می فرستد چون مستعد است بعدطرف یک پژواکی در وجودش صورت می گیرد و یک پیامی از ناحیه ی حق به قلبش می رود ، وقتی به دلش خورد یک تکانی می خورد . آخر این چه کاری است که من می کنم ؟ چرا من باید نمازم را ترک کنم ؟ چرا باید حجابم را رعایت نکنم ؟ این چراها در وجودش فعال می شود ، این نشان می دهد که پژواک عنایتی است که به قلبش شده است ، برمی گردد و می گوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه . خدایا من از کارهای زشت خودم بدم می آید . توبه ای که این شخص می کند مسبوق به توبه ی الهی است . یعنی اول خدا به او رو کرده است و دل طرف را به سمت خودش می چرخاند ، بعد که به سمت او چرخید می بیند که از گناه بدش می آید و از عبادت خوشش می آید . بعد می گوید که خدایا از کارهایم پشیمان هستم و خدا هم می گوید که من قبول می کنم . هر توبه این سه مرحله را دارد . وقتی این اتفاق افتاد شیطان به سرعت فعال می شود . این نیروی کششی از طرف حق می آید و این نیروی دفعی از ناحیه ی شیطان فعال می شود . و می گوید که کجا می خواهی بروی ؟ با کدام سابقه ؟با این همه گناه می خواهی برگردی ؟ این همه آلودگی خجالت نمی کشی ؟ اصلا رویت می شود به خدا نگاه کنی ؟ کدام خدا ؟ بااین همه خلاف کجا می خواهی برگردی ؟ یا اصل عقیده به خدا ار از او می گیرد یا اینکه می گوید که امکان ندارد که تو برگردی .خدا تا این اندازه گناه را نمی بخشد . این نیروی بازدارنده در وجود طرف فعال می شود و طرف را مایوس می کند . باز از نیروی کششی الهی پیام می آید که بیا ، نا امید مباش ، ناراحت نباش . باز شیطان می گوید که این پیام ها برای تو نیست این برای کسانی است که پاک هستند و خلاف کوچکی کرده اند ، به آنها می گویند : برگردید. تو با این سابقه می خواهی چکار کنی ؟ این همه نمازها و روزه هایی که بدهکار هستی می خواهی چکار کنی ؟ شیطان بازگشت را سخت جلوه می دهد . سیاهی هیا وجودش را بزرگنمایی و سیاه نمایی می کند و روحیه اش را ضعیف می کند تا توان بازگشت را از او بگیرد . این حرکت شیطانی است . خدا مرتب پیام می دهد بیا . همه ی اینها نشان می دهد رضایت خداوند متعال است . در روایت داریم که وقتی شما اقرا به گناه می کنید این نشانه ی این است که خدا از شما راضی است . شما امید به پروردگار دارید. یعنی وقتی می گویید به خدا امید دارم این نشان می دهد که خدا از شما راضی است

سخنان حجت الاسلام والمسلمین مهندسی در برنامه سمت خدا مورخ 4 اردیبهشت 1390

۰

گوشی تلفن، اینترنت، لاین، روزنامه، تلوزیون،...

احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

گوشی تلفن، اینترنت، لاین، روزنامه، تلوزیون،...

رهروان ولایت ـ

گوشی تلفن، اینترنت، لاین، روزنامه، تلوزیون...

در دنیای امروز درون خانه ها، پدرخانه یکطرف مشغول نگاه کردن کلیپ ها یا مشغول جواب دادن به سوالات یا پست های درون شبکه‌های اجتماعی گوشی خود است، مادر همینطور یا مشغول ور رفتن با گوشی یا تبلت خود است، بچۀ خانواده نیز مشغول نگاه کردن شبکه‌های تلوزیونی یا بازی با تبلتی هست که پدر برای او خریده، هرکدام مشغول کار خود می‌باشند، بدون هیچگونه ارتباط وصمیمیت درون خانواده، ارتباط گفتاری بین پدر وفرزند یا زن با شوهر وبرعکس...    

همۀ اینها بخاطر نداشتن یک برنامۀ منسجم درون خانه می‌باشد وقتی به سبک زندگی سفارش شده در دین مبین اسلام نگاه می‌کنیم می‌بینیم بر روی برنامه ریزی در زندگی بسیار سفارش شده است تاجایی که پیامبر(ص) که قرآن از او به الگوی نیکو [احزاب/21] نام می‌برد برای زندگی روزمرۀ خود برنامه داشتند بالاخص برای زمانی که درون خانه بودند.

امام حسین (ع) می‌فرماید: ازپدرم علی (ع) که بیش از سی سال از عمر خود را با رسول‌خدا (ص) سپری کرده و از اخلاق داخلی وخارجی حضرتش اطلاع دقیق دارد، در مورد امور رسول خدا (ص) در داخل خانه سوال کردم، ایشان فرمودند:

وقتی به خانه اش می‌رفت، اوقاتش را سه قسمت می‌کرد: یک قسمت برای خدا و یک قسمت برای خانواده‌اش ویک قسمت برای خودش.

آنگاه قسمت خودش را نیز میان خود ومردم تقسیم می‌کرد وآن را برای بستگان وبزرگان صحابه (که در منزل به خدمت او می‌رسیدند) قرار می‌داد و ذره‌ای از امکانات خود را از آنان دریغ نمی‌نمود. بلکه آنچه امکان داشت درحقشان انجام می‌داد.[1]

این روش در سیرۀ علمای ما نیز دیده می شود علاوه بر اینکه در کارهای منزل به همسرانشان کمک می‌کردند وقت برای فرزندان نیز می گذاشتند:

درمورد حضرت امام خمینی نوشته اند: آن بزرگوار در زندگی خود نظم وبرنامه ریزی ویژه‌ای داشت. کارهایشان در ساعت مقرر انجام می‌شد. یعنی خیلی مقید بود در ساعت معین غذابخورد، در ساعت معین بخوابند، و راس ساعتی خاص بلند شوند.

خانم فاطمه طباطبایی (عروس حضرت امام(ره) ) نقل می کند: همسر امام می‌گفتند: چون بچه‌هایشان شب تا صبح گریه می‌کردند و ایشان مجبور بودند تا صبح بیدار بمانند، امام شب را تقسیم کرده بودند. یعنی مثلاً دو ساعت ایشان بچه را ساکت می‌کردند و خانم می خوابیدند و بعد دو ساعت خودشان می‌خوابیدند و خانم بچه را نگه می داشتند. البته روزها که مشغول درس و بحث بودند، فرصتی برای نگهداری بچه ها نداشتند.
فرزندانشان تعریف می کنند که ایشان با آن ها بازی می‌کردند یعنی بعد از تمام شدن درس، ساعتی را به بازی با بچه ها می‌پرداختند و به این ترتیب به خانم در کار تربیت بچه ها کمک می کردند.[2]

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت:

1] سنن النبی، ص14.

2] پا به پای آفتاب، ج1، ص173.

۰

چت و گناهانی که او را همراهی می‌کنند

علمای دین احکام امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

چت و گناهانی که او را همراهی می‌کنند

پسر: سلام عزیزم، خوبی؟ می تونم چندلحظه وقتتون را بگیرم ؟

دختر: سلام، خواهش می کن، asl plz

پسر: اصفهان، حمید، ۲۶ سال،  شما چطور؟

دختر‌: اصفهان، نازنین، ۲۲

پسر: وای چه اسم قشنگی داری، من این اسم رو خیلی دوست دارم.

دختر: مرسی! اسم شما هم قشنگه، ببخشید شما مجردین؟

پسر: بله. شما چی؟ ازدواج کردین؟

دختر: نه، مجردم، راستی تحصیلاتتون چیه؟

پسر: من فارغ التحصیل رشته مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا هستم، شما چی؟

دختر: من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.

پسر: چه عالی! واقعا از آشناییتون خوشحالم.

دختر: مرسی، من هم همین طور، راستی شما کجای  اصفهان هستین؟

پسر: من بچه ارغوانیه، خیابان…… کوچه……پلاک….شما چی؟

دختر: ما هم همون خیابون هستیم و همسایه کناری، شما حمید ....نیستی؟

پسر: بله...

دختر : جدی؟ حمید تویی؟ خجالت نمی‌کشی چت می‌کنی؟ تو که امروز با زنت تو نوبت پرداخت اقساط عقب مونده خانه بودی و داشتی از بانک التماس می‌کردی برات مهلت بده.! مکانیکی را کنار گذاشتی داری چت می‌کنی؟

پسر : اِه، صغرا خانم شمائین؟ چرا از اول نگفتین؟ امروز شوهرت آمده بود می‌گفت با زنم خوشبختم!!!!

.....

این نمونه‌ای از چت بین دو جنس مخالف در اینترنت است، که البته بسیار خلاصه و با حذف کلمات زننده است، از این مدل چت‌ها و آشنایی‌ها در اینترنت فراوان است.

در این چت سه گناه بسیار مهم به چشم می‌خورد:

اولین گناه خلوت کردن با نامحرم است، که قطعا اولین گام برای انحراف است همان گونه که از امام باقر علیه السلام این گونه روایت شده که حضرت فرمودند: «وقتى نوح علیه السلام قوم خود را به درگاه خداوند عزّ و جلّ نفرین کرد، ابلیس، که لعنت خدا بر او باد، نزد وى آمد و گفت: اى نوح! ... در سه جا به یاد من باش؛ زیرا، من در یکى از این سه جا، بیش از هر زمانى به انسان نزدیکم: هر گاه خشمگین شدى به یاد من باش، هر گاه میان دو نفر داورى کردى به یاد من باش، و هر گاه با زنى «نا محرم» تنها بودى و هیچ کس با شما نبود به یاد من باش.». [1]

دومین گناهی که در این چت به چشم می‌خورد، گفتگوی با نامحرم است؛ البته صرف گفتگوی با نامحرم حرام نیست بلکه مراجع بزرگوار تقلید در این خصوص فرموده‌اند:  «حرف زدن با نامحرم به مقداری که ضرورت باشد و مفسده نداشته باشد و با قصد لذت هم نباشد، اشکال ندارد ،ولی با قصد لذت حرام است». [2]
«چت کردن با جنس مخالف اشکال دارد، و غالبا پیامدهای منفی به همراه دارد، مگر اینکه مقدمه ازدواج باشد یا ضرورت دیگری در بین باشد که در این صورت به مقداری که جهت ازدواج لازم است، و به مقداری که ضرورت باشد و مفسده نداشته باشد ،اشکالی ندارد».[3]

وقتی پسر می‌تواند با هم جنس خودش چت کند، اما باز به دنبال جنس مخالف است هدفش چه می‌تواند باشد؟ آیا هدف ازدواج است؟ آیا هدف تحصیل علم است؟ یا این که هدف شهوت‎رانی و هوس‎بازی و لذت بی‎قید و شرط است؟

با توجه به این که وقتی دو نامحرم با هم خلوت می‌کنند و مشغول گفتگو می‌شود نفر سومی که شیطان باشد نیز خودش را با عجله می‌رساند، می‌شود فهمید که احتمال این که هدف شهوت و هوس رانی باشد دور از انتظار نیست؛ چرا که شیطان برای رخنه کردن در وجود انسان از راه‌های مختلفی وارد می‌شود و برای این که دختر و پسری را به گناه بکشد اول این گونه وسوسه می‌کند که روابط فقط در حد احوال پرسی و بدون کلمات عاشقانه و شهوت رانی و هوس بازی باشد.

همان گونه که از معصوم نقل شده که فرمودند: «ابلیس به موسى علیه السلام گفت: اى موسى! با زنى که به تو حلال و محرم نیست خلوت مکن؛ زیرا هیچ مردى با زنِ نا محرم، تنها نشد، جز این که من شخصاً، و نه یارانم، با او باشم».[4]

البته ممکن است روزهای اول، چت رنگ و بوی لذت و شهوت نداشته باشد اما به مرور زمان این روابط به انحراف می‌رسد چرا که  همان گونه که حضرت علی علیه‎السلام در این خصوص می‌فرماید: «اختلاط و گفتگو مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دل‌ها را منحرف می‌سازد .»[5]

سومین گناهی که در این چت وجود دارد دروغ گویی طرفین است، هم دختر و هم پسر...

بسیاری از انحرافات، به خصوص انحرافات جنسی و آلوده شدن دختران و پسران و تباه شدن زندگی‌ها ریشه در دروغ دارد، چرا که اگر همه رذائل را در اتاقی زندانی کنند، کلیدی که همه را آزاد کرده و در صحنه احتماع و مردم پخش می‌کند دروغ گویی است همان گونه که در روایتی از وجود نازنین امام عسکری علیه السلام نقل شده که حضرت فرمودند: «زشتى‏‌ها را در خانه‌‏اى گذاشته‏‌اند و دروغ را کلید آن خانه قرار داده‌‏اند.».[6]

اگر دختر و پسری که با هم چت می‌کنند واقعیت را بیان کنند و بگویند هدف اصلی در این چت چیست، قطعا به گناه و انحراف کشیده نمی‌شود؛ اصلا سراغ چت نمی‌روند، آدمی زمانی سراغ چت می‌رود که به دروغ از شهوت به عشق تعبیر می‌کند و کلمه «دوست دارم» را وسیله‌ای جهت رسیدن به شهوت و هوس‌رانی قرار می‌دهد و در این صورت است که گناهانی مانند زنا و خیانت، و...سر و کله‌شان پیدا می‌شود.

با توجه به مطالب قوق می شود به این نتیجه رسید که انسانی که در فضای مجازی مشغول به فعالیت است باید مواظب باشد که با نامحرم وارد چت نشود مگر آن حد و اندازه حلالی که مراجع عظام تقلید بیان کرده‌اند و مواظب باشد که به دروغ و فریب کاری مبتلا نشود.

-------------------------------

منابع:

[1]. «الإمامُ الباقرُ علیه السلام : لَمّا دَعا نوحٌ علیه السلام رَبَّهُ عَزَّ و جلَّ على قَومِهِ أتاهُ إبلیسُ لَعَنَهُ اللّه ُ فقالَ : یا نوحُ... اذکُرْنی فی ثلاثةِ مَواطِنَ ، فإنّی أقرَبُ ما أکُونُ إلى العَبدِ إذا کانَ فی إحداهُنَّ : اُذکُرْنی إذا غَضِبتَ ، و اذکُرْنی إذا حَکَمتَ بینَ اثنَینِ ، و اذکُرْنی إذا کُنتَ مَع امرأةٍ خالیا لَیسَ مَعَکُما أحَدٌ.» [میزان الحمه حدیث شماره ۹۵۷۱]
[2]. .آیت الله مکارم، استفتائات جدید، ج2،سؤال 1387.
[3].  آیت الله مکارم شیرازی، بخشی از مسائل کثیر الابتلاء، مسئله 89.
[4]. «قال رسول الله قال:مَن کانَ یُؤمِنُ باللّه ِ و الیَومِ الآخِرِ فلا یَبیتُ فی مَوضِعٍ یَسمَعُ نَفَسَهُ امرأةٌ لَیست لَهُ بمَحرَمَةٍ ». [میزان الحکمه روایت شماره ۱۸۷۵۷]
[5].  وسائل الشیعه، ج 7، ص 76.
[6]. «جعلت الخبائث کلها فی بیت واحد و جعل مفتاح‌ها الکذب» [جامع الاخبار، ص 418، فصل فى الکذب و الصدق، ح 1162]

۰

الگوهای رفتاری پیامبر (ص)با کودکان

احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر پرسش وپاسخ

الگوهای رفتاری پیامبر (ص)با کودکان

رهروان ولایت ـ پرسش:چند نمونه از الگوهای رفتاری پیامبر با کودکان را بنویسید؟

پاسخ:

در آغاز بیان مقدمه‌ای را به عنوان چراغ راهنمای زندگی لازم می دانیم.

کودکان از یک سو مزرعه وسیع استعدادها و تپه‌های معادن طلا و نقره های ناب فطری و طبیعی هستند. از سویی دیگر نیازهای روحی، روانی و جسمی گوناگون و زیادی دارند. از این رو فرزندان نیازمند پدران و مادران، خانواده، معلمان و مربیانی هستند که آن استعدادها و معادن پُر قیمت و نفیس را بشناسند و هم راه رسیدن و دستیابی به آن را بَلَد باشند، و هم از چگونگی پَردازش و تحلیل و تخلیص و تربیت و رشد و تعالی آن ها سر در بیاورند،  هم از ارزش و بهای آن آگاهی لازم داشته باشند.

 قطعا تنها آفریدگار جهان و انسان است که از کم و کیف استعدادها و معادن به ودیعه نهاده شده در درون انسان آگاهی کامل دارد. راه صحیح رشد و تربیت هر چیزی را به گونه کامل می داند. بعد از خداوند جهان آفرین، خلفای او در زمین یعنی پیامبران و امامان علیهم السلام که آیینه جمال و زیبایی های خدا در جهان هستند و علوم آنان نشأت گرفته از علوم اوست، شناخت و آگاهی کاملی در مورد انسان و وسعت و تنوع استعدادهای او و چگونگی تربیت و تعالی کودکان دارند.

پس در علوم انسانی به ویژه در مسایل تربیتی تنها باید به مکتب وحی تکیه کرد. الگوهای تربیتی را باید تنها از جانشینان خدا و انبیا و ائمه(علیهم السلام) دریافت کرد.

همان گونه که قرآن کریم فرموده: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَة؛[1] همه حرف ها و خلق و خوی ها و رفتارهای پیامبر الگو و اسوه برای بشرند. ائمه اطهار (علیهم السلام) مظهر و تجلیگاه اخلاق و رفتار و سیره و سنت پیامبر اکرم هستند، زیرا آنان در واقع یک نورند در چهارده جسم مطهر. پس هر نکته ای از هر یک از آنان نقل می شود، سخن همه آنان است. الگوهایی که از پیامبر یا از هر امامی نقل می شود، همان شیوه و روش را معصوم دیگری نیز دارد.

البته در این جا تنها می توانیم به چند نمونه از آن ها اشاره کنیم.

الف- بوسیدن و محبت به فرزندان:

بی شک یکی از اساسی ترین نیازهای انسان پس از نیاز های زیستی، نیاز به محبت است به گونه ای که اگر این نیاز برآورده شود کودک تا حد بسیاری در برابر نیازهای زیستی مقاومت کرده آن را تحت تأثیر خود قرار می دهد.

«التلطف بالصبیان من عادة الرسول؛ [2] لطف و محبت کردن به کودکان یکی از عادات پسندیده پیامبر(صلی الله علیه واله و سلم) بود» زیرا نوازش و محبت به کودک به او اعتماد به نفس می بخشد. ریشه محبت را در درون شان استوار می گرداند.

ب- بازی کردن با کودکان: یکی از راه های اظهار محبت به کودکان، شرکت بزرگسالان در بازی آن ها با شیوه کودکانه است. این کار سبب فزونی شخصیت آنان می شود. رسول اکرم(صلی الله علیه واله و سلم) فرمود: آن کس که نزد او کودکی است، باید در پرورش وی کودکانه رفتار نماید. [3] حضرت نیز با نوه هایش یعنی امام حسن و امام حسین(علیه السلام)کودکانه بازی می کرد. [4]

ج- سلام کردن به کودکان:

پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همیشه به کودکان سلام می کرد. در روایتی از انس آمده است: ما در حال بازی بودیم که پیامبر (صلی الله علیه واله و سلم) از کنار ما گذشت و گفت: « السلام علیکم یا صبیان؛[5] سلام بچه ها.»

د- با احترام صدا کردن کودک:

معصومان (علیهم السلام) همواره کودکان را با احترام و نام نیک صدا می کردند. هنگام صحبت با فرزندان خویش از لفظ«یا بُنِیَّ؛‌[6] فرزند عزیزم،» استفاده می کردند.

ه- پرهیز از خشونت با کودکان:

حضرات معصومین (علیهم السلام )علاوه بر اینکه خود با کودکان خشن نبودند، اگر کسی نیز با آنها با خشونت برخورد می کرد، او را از این کار نهی می کردند. [7]

______________

پی نوشت ها:

[1]. احزاب آیه 21.

[2]. مولی محسن فیض کاشانی، المحجة البیضاء، تهران: مکتبة الصدوق، 1340ش، ج3، ص366.

[3]. محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، 1409ق، ج15، ص203.

[4]. محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، قم: دار الحدیث، 1416ق، ج10، ص701 حدیث های 22331- 22333.

[5]. سید علی حسینی زاده، تربیت فرزند، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1391 ش، چ11، ص 107.

[6]. همان، ص 109.

[7]. همان، ص111.

منبع گردآوری: نرم افزار پیامبر مهربانی،‌ مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

۰

چرا حجاب داشته باشیم؟

حجاب احکام سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

چرا حجاب داشته باشیم؟

چرا حجاب داشته باشیم؟

چکیده: عفاف، ملکه ای اخلاقی است که سبب مجموعه ای از اعمال در جهت حفظ کرامت و ارزش انسانی و قرار گرفتن نیاز جنسی در مسیر انسانی(خانواده) می شود. حجاب یکی از اصلی ترین ظهورات عفاف است که در احکام اسلامی یعنی ...

رهروان ولایت ـ

در پاسخ از چرایی احکام معمولا سوال کننده را به چرایی دین و اطاعت از خدا ارجاع می دهند، زیرا عقل بشر ناقص است و احاطه بر خلقت ندارد، برای همین سعادت را از خالق جستجو می کند و هر حکمی که از خالق صادر شده باشد، مطلوبیت دارد. اگر هم دلایلی برای برخی احکام گفته می شود صرفا از جهت فهم حِکمت است نه لزوما علت حکم، مگر اینکه شارع مقدس خود علت حُکم را بیان کند. به هر حال در برابر این سوال از یک طرف به شارع(قرآن و سنت) و از طرف دیگر به عقل(دلایل روانشناسانه و جامعه شناسانه) در جهت فهم حکم توجه می کنیم.

عفاف، ملکه ای اخلاقی است که سبب مجموعه ای از اعمال در جهت حفظ کرامت و ارزش انسانی و قرار گرفتن نیاز جنسی در مسیر انسانی(خانواده) می شود. حجاب یکی از اصلی ترین ظهورات عفاف است که در احکام اسلامی یعنی همه بدن زن موقع حضور در جامعه، مگر گردی صورت و مچ دستان (بدون آرایش و زینت) پوشیده شود.

توجه به حجاب در آیات قرآن و روایات:

در این مقاله فقط به برخی از این آیات و روایات در حد فهم کلی اشاره می شود. سه واژه «خمار»، «جلباب» و «سراویل» نقش کلیدی در فهم حدود حجاب اسلامی دارند، و از این سه با عناوین «مقنعه»، «چادر» و «شلوار» در جامعه ایران یاد می شود. ضرورت پوشیدن خمار از آیه شریفه سوره نور استفاده می شود که می فرماید: «وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ...»[1] راغب ذیل واژه خمار می نویسد: خمار در اصل به معنای پوشاندن چیزی است و در اصطلاح پارچه ای که زن سرش را با آن می پوشاند اطلاق می شود. [2] امّا نکته ای که قابل توجه است این است که کارکرد مقنعه فقط پوشاندن سر نیست؛ بلکه باید گریبان را نیز بپوشاند و این معنا از کلمه «جیوب» فهمیده می شود. [3]

 آیه ای دیگر چگونگی پوشیدن چادر را به زنان آموزش می دهد.« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لأزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»[4] کلمه «یدنین» از ریشه «دنو» به معنای نزدیک است. [5] «جلباب» جامه ای است سرتاسری که تمامی بدن را می پوشاند. [6]

وجه دیگر حجاب، دورى از تبرج یا خودنمایى است، زیرا تبرج رفتار جاهلیت است. «وَ قَرْنَ فىِ بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبرَجْنَ تَبرَجَ الْجَهِلِیَّةِ الْأُولىَ‏»[7] یعنى در جوامعى که به تمدن نرسیده اند، زنان به خودنمایى می پردازند. پس زن مسلمانی که بدون توجه به قانون الهی، خود نمایی می‎کند عمل او تبرج جاهلی است، مثلا با آرایشهای تند قسمتهایی از بدن خود را برهنه و آشکار کند.

پوشش سوم سراویل به معنای شلوار است که در روایات به آن اشاره شده است. در روایتی از امیرالمومنین علیه السلام است که می فرمایند: خدمت پیامبر اکرم در نزدیکی بقیع نشسته بودیم، زنی سوار بر الاغ از آنجا عبور می کرد که ناگهان به پا زدن الاغ از آن افتاد، پیامبر رویش را برگرداند، اصحاب گفتند: آن زن پایش پوشیده بود و پیامبر فرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُتَسَرْوِلَاتِ ثَلَاثاً أَیُّهَا النَّاسُ اتَّخِذُوا السَّرَاوِیلَاتِ فَإِنَّهَا مِنْ أَسْتَرِ ثِیَابِکُمْ وَ حَصِّنُوا بِهَا نِسَاءَکُمْ إِذَا خَرَجْنَ»[8]

خداوند بیامرزد زنانی که شلوار می پوشند. ای مردم، شلوارها را برای پوشش برگیرید زیرا آنها پوشاننده ترین لباسها است و بوسیله آن حجاب زنان خود را هنگام خروج از خانه حفظ کنید.

از کنار هم قرار دادن خمار(پوشاندن سر و گردن) و جلباب(پوشاندن سراسری بدن) و همچنین سراویل(پوشاندن کامل پاها)، به یک حجاب کامل در زن می رسیم.

توجه به عواقب و پیامدهای بدحجابی

توجه به عواقب و پیامدهای بدحجابی نیز می تواند دلیل دیگری بر انتخاب حجاب کامل باشد:

[1] برانگیختن حس شهوانی مردانی که هر لحظه شاهد پوشش بدن نمای زنان هستند و در نتیجه تولید هزاران نگاه آلوده در هر روز و هر ساعت.

[2] عدم اعتماد و بدبینی متقابل بین زن و شوهر

[3] این نوع پوشش، چراغ سبزی ناخواسته به افراد شهوت ران و سوء استفاده گر است که همواره دردسرهایی را برای دختران و زنان به همراه دارد و باعث ایجاد پریشانی فکری زیادی در آنان می شود.

[4] کاهش امنیت روانی و جسمی برای زنان و دختران

[5] دختران مجرد با این نوع پوشش بخش زیادی از طیف خواستگارها را از دست می دهند. عمدتاً پسرهای متعهد و مقید و سالم  به دنبال دختران  باحیا هستند و به سراغ دختران  بی حجاب نمی روند.

[6] تزلزل خانواده: معمولاً عواقب این پوشش، ازدواج با کسی است که برای او نگاه آلوده دیگران به همسرش بلامانع است. چنین کسی نگاه آلوده به زنان را برای خود هم بلامانع می داند. خوب در این شرایط به نظر شما میزان پایداری این ازدواج چقدر خواهد بود؟

[7] مهمترین و بدترین عقوبت بدحجابی، قهر و عذاب الهی است که اصلاً قابل مقایسه با موارد فوق نیست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پی نوشت ها :

[1] نور/31

[2] راغب اصفهانی، 1412ق، ص210

[3] مصطفوی، 1360، ج2 ص157

[4] احزاب/59

[5] راغب اصفهانی، 1412ق، ص172

[6] طباطبائی، 1417ق، ج16: 364

[7] احزاب/33

[8] نوری، 1408ق، ج3: 245

منبع:گروه اینترنتی رهروان ولایت

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)