نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۶ مطلب با موضوع «کتابخانه اسلامی» ثبت شده است

۱

چند منبع معتبر برای کودکان و نوجوانان در مورد پیامبران و امامان

کتابخانه اسلامی قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی پرسش وپاسخ

چند منبع معتبر برای کودکان و نوجوانان در مورد پیامبران و امامان

هر فرد مسلمان باید در طول زندگی، مطالعه برخی کتب را به عنوان برنامه دائمی خود داشته باشد. مانند مطالعه قرآن که کلام الهی و منبع بزرگ معارف و علوم اسلامی است. و مطالعه رهنمودهای معصومین و احادیث نقل شده از ایشان که حاوی ارزنده ترین مطالب و معارف است و دنیا و آخرت انسان را می سازد. و مطالعه دعاهای نقل شده از معصومین که در موارد و مناسبت های مختلف وارد شده است، و در کتاب هائی نظیر مفاتیح الجنان نقل گردیده است.

برخی از این کتاب ها که در خصوص پیامبران هستند، عبارتند از :
1. قصه های قرآن به قلم روان، نوشته: محمد محمدی اشتهاردی.
2. تاریخ انبیاء، نوشته: سید هاشم رسولی محلاّتی.
3. تاریخ انبیاء، نوشته: حسین عماد زاده.
4. شیخ الانبیاء (زندگی نامه حضرت ابراهیم از تولد تا وفات)، نوشته: علی نیک زاد.
5. ایمان درباره حضرت نوح، نوشته: حمید گروگان.
6. داستانهایی آموزنده از حضرت یوسف، نوشته: قاسم میر خلف زاده.
7. به خاطر محمد داستانهایی از زندگی پیامبر اسلام، نوشته: مجید ملا محمدی.
8. راز بزرگ (برای کودکان) انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
9 مجموعه داستانهای قرآن که به صورت مصور و با عکسهای رنگی از زندگی پیامبر، داستان هایی ذکر کرده است.
برخی از این کتاب ها در خصوص امامان و پیامبر اسلام که عمدتا برای بزرگ تر ها نوشته شده اند، عبارتند از :
1. سیره پیشوایان نوشته: مهدی پیشوایی.
2. پیشوایان معصوم، مؤسسه در راه حق که با قلم ساده نوشته شده.
3. زندگانی چهارده معصوم از گفتار نراقی، نوشته: علی محمد حیدری نراقی.
4. زندگانی چهارده معصوم، نوشته: محمد انور صادقی.
5. منتهی الآمال که به صورت ساده بازنویسی شده، و در جلدهای کوچک با عکسهای رنگی چاپ شده، نوشته: شیخ عباس قمی.
6. سیمای پیشوایان (زندگی اجتماعی سیاسی فرهنگی امامان)، نوشته: مهدی پیشوایی.
این کتابها زندگی امامان و معصومین ـ علیهم السّلام ـ را از تولد تا وفات مورد مطالعه قرار داده و فرازهای بلندی از زندگی ایشان و سیره آن بزرگواران نقل کرده اند. امّا برخی کتب اختصاصی مانند:
1. تاریخ اسلام (زندگی پیامبر اسلام)، نوشته: حسین عماد زاده.
2. زندگی امام علی ـ علیه السّلام ـ ، نوشته: سید جعفر شهیدی.
3. جاذبه و دافعه علی، نوشته: شهید مطهّری.
4. زندگانی امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ، نوشته: سید هاشم رسولی محلاّتی.
5. زندگی علی بن الحسین، نوشته: سید جعفر شهیدی.
6. امام سجاد الگوی زندگی، نوشته: حبیب الله احمدی.
7. آشنایی با زندگی پیشوایان، نوشته: یعقوب جعفری، انتشارات شفق.
8. زندگانی فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ، نوشته: سید جعفر شهیدی.
9. آشنایی با پیشوایان اسلام، نوشته: محمد حسین زندی ادیب.
10. زندگانی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ، نوشته: سید هاشم رسولی محلاّتی.
11. زندگانی امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، نوشته: سید جعفر شهیدی.
12. اعجوبه اهل بیت (شرحی جامع بر زندگی امام جواد ـ علیه السّلام ـ)، نوشته: مهدی اسماعیلی و سید ابوالفضل طباطبایی.
13. زندگی امام حسن عسگری، نوشته: محمد جوداد طبسی.
14. خلاصه ای از زندگی پیشوایان بزرگ اسلام، نوشته: محمد علی انصاری اراکی.
15. راه و رسم پیشوایان شیعه، نوشته: فیض کاشانی، ترجمه: اسدالله ناصح.
16. مهدی موعود، نوشته: علی دوانی.
17. نشانه های ظهور او، نوشته: شیخ محمد خادمی شیرازی.
18. پیشوایان، نوشته: عبدالرحیم عقیقی بخشایشی.
19. چهارده معصوم، نوشته: حسین مظاهری.
برخی از این کتاب ها در خصوص امامان و برای کودکان نوشته شده اند که عبارتند از :1. مجموعه زندگی چهارده معصوم که در 14 جلد برای 14 معصوم نوشته شده و در هر جلد یکی از معصومین را معرفی کرده و داستانهایی از ایشان نقل می کند که توسط مهدی وحیدی صدر و انتشارات سیمای نور کوثر به چاپ رسیده است.
2. مهدی موعود کیه ـ که به زبان شعر امام زمان را معرّفی کرده و به مسائل ظهور امام عصر پرداخته است.
3. دویدم و دویدم به جمکران رسیدم ـ نوشته: حسین میرزایی (ملک) توسط انتشارات تکسوار حجاز در مشهد مقدس چاپ شده است. این کتاب با زبان شعر مسجد جمکران، مسجد سهله، مسجد نعمانیه و مسجد امام حسن عسگری قم را برای کودکان معرفی می کند.
4. مجموعه آسمان در مورد معصومین، قرآن، خدا، حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ، حضرت ابا الفضل ـ علیه السّلام ـ، و حضرت علی اصغر مطالب آموزنده و مفیدی را آورده است. نویسنده این کتابها مهدی وحیدی صدر است و هر جلد از آن نام جداگانه ای دارد و برای یک معصوم نوشته شده است. مثلاً: خنده پروانه ها (درباره خداوند)، همدم دریا (حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ)، مولود کعبه (حضرت علی ـ علیه السّلام ـ)، بارانی از ستاره (امام رضا ـ علیه السّلام ـ) و ....
5. لالایی معصومین: مجموعه ای از کتابهای کوچک برای کودکان 3 تا 7 سال که بصورت شعر لالایی معصومین را معرفی کرده و گاهی داستان هایی از زندگانی آنها را نقل می نماید. نویسنده و شاعر آن رضوان داستانپور است.
6. مجموعه حیات پاکان: نوشته مهدی محدّثی که در پنج جلد چاپ شده و داستانهایی از معصومین را برای کودکان ذکر کرده است.
7. مجموعه چهارده جلدی داستانهایی از زندگانی معصومین که توسط محمود پور وهاب و مجید ملا محمدی نوشته شده است و هر جلد نام جداگانه ای دارد و برای یکی از معصومین نوشته شده است. مثلاً: بهترین بابای دنیا (پیامبر اسلام)، پاره تن آفتاب (حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ)، چه شمشیر زیبایی (امام علی ـ علیه السّلام ـ)، آفتاب خانه ما (امام زمان ـ علیهم السّلام ـ) و ...
برخی از معتبر ترینکتاب هایی که در خصوص معاد و قیامت نوشته شده اند، عبارتند از :1. منازل الآخره، نوشته: شیخ عباس قمی.
2. دادگاه رستاخیر، نوشته: محمّد غفاری.
3. معاد، نوشته: محسن قرائتی.
4. معاد، نوشته: ناصر مکارم شیرازی.
5. معاد، نوشته: شهید مطهری.
6. معاد، نوشته: محمد تقی فلسفی.
7. معاد، نوشته: شهید دستغیب.

منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

۱

چرا همسر لوط ـ علیه السلام ـ جزو مغضوبین بود؟

کتابخانه اسلامی قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

چرا همسر لوط ـ علیه السلام ـ جزو مغضوبین بود؟

چکیده: همسر لوط ـ علیه السلام ـ نیز مانند همسر حضرت نوح ـ علیه السلام ـ از زنان بدکرداری بود که خدا در قرآن مجید از وی به سختی نکوهش کرده است. نام وی «واهله» یا «والهه» یا «والفه» بوده که در سوره های اعراف، هود، حجر... با تعبیرهای «عجوز، گرفتار در عذاب، خائن به دین، هلاک شده، پس مانده و امثال آن» یاد شده است. زن لوط هر چند همسر پیامبر اکرم و از نعمت های الهی در خانه او بهره مند بود، ولی تحت تأثیر بی دینی مردم محیط و خدانشناس بود و با شوهر خود میانه ای نداشت...

حضرت لوط یکی از پیامبران بزرگی است که معاصر حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ بود. نام وی بیست و هفت بار در قرآن مجید ذکر شده است.(1) وقتی که حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ در سرزمین بابل مردم را به یکتا پرستی دعوت نمود، لوط ـ علیه السلام ـ نخستین مردی بود که در آن شرایط سخت به وی ایمان آورد و همواره در کنار وی بود تا این که برای هدایت مردم شهر «سدوم» ـ در سرزمین اردن ـ به این شهر آمد. چون مردمان این شهر گرفتار عادات ناپسند و انحرافات جنسی شده بودند.(2)

مردم بی بند و بار سدوم چنان در فساد فرو رفته بودند که دست به هر کاری می زدند و از هیچ عملی روی گردان نبودند، آنان بی شرمی و رسوایی را به جایی رساندند که مردان(3) را به جای زنان مورد عمل نامشروع قرار می دادند و از زنان فاصله گرفته و از ازدواج با آنان خودداری می کردند.
کار رسوائی قوم لوط به جایی رسید که اگر مردی از قلمرو آنان می گذشت، سخت در معرض خطر قرار می گرفت و آبرویش را از دست می داد.
لوط ـ علیه السلام ـ سال ها میان قوم ماند و آنان را دعوت به پاکی و دوری از گناه و ایمان به خدا و روز جزا نمود.
لوط، قوم را از کیفر الهی بیم داد و یاد آور شد که چگونه اقوام پیشین بر اثر نافرمانی خداوند و کجروی ها مورد قهر الهی قرار گرفتند و به سرنوشت دردناکی مبتلا گشتند، ولی آنان چنان در فساد و خوشی و لذت دروغین و لجام گسیختگی فرو رفته بودند که گوش شنوایی برای شنیدن نصایح مشفقانه حضرت لوط ـ علیه السلام ـ نداشتند.
همسر لوط ـ علیه السلام ـ نیز مانند همسر حضرت نوح ـ علیه السلام ـ از زنان بدکرداری بود که خدا در قرآن مجید از وی به سختی نکوهش کرده است. نام وی «واهله» یا «والهه» یا «والفه» بوده که در سوره های اعراف، هود، حجر... با تعبیرهای «عجوز، گرفتار در عذاب، خائن به دین، هلاک شده، پس مانده و امثال آن» یاد شده است. زن لوط هر چند همسر پیامبر اکرم و از نعمت های الهی در خانه او بهره مند بود، ولی تحت تأثیر بی دینی مردم محیط و خدانشناس بود و با شوهر خود میانه ای نداشت و در افشای رازهای دینی و اجتماعی که در خانه نبوت صورت می گرفت دریغ نمی کرد و از این طریق به آیین و اهداف مقدس شوهر صدمه می زد و از گسترش آن جلوگیری می نمود.(4)
در حقیقت گناه همسر لوط که موجب دوری او از رحمت خدا و هلاکت او شد، همان بیرون بردن اسرار خانه و قیام او بر ضد شوهرش بود. به عبارت دیگر گناه وی همکاری با دشمنان پیامبر اکرم و رساندن اسرار خانه لوط ـ علیه السلام ـ به دشمن بود.(5)
از جمله همکاری همسر لوط با قومش افشای حضور فرشتگان ـ که به صورت جوانان زیبا آمده بودند ـ در منزل لوط است. وقتی که فرشتگان برای عذاب قوم لوط وارد منزل حضرت لوط شدند، وی نزد همسر آمد و از او خواست که ورود مهمانان را به منزلش، از قوم خویش پنهان نگاه دارد، او به ظاهر این تقاضا را پذیرفت ولی در باطن در صدد رساندن این خبر به قوم و مردمان این شهر بود.
علامت و رمز میان زن لوط و قومش در این بود که هر گاه گروهی به مهمانی لوط می آمدند، چنانچه در روز بوده این زن بر فراز پشت بام خانه اش دودی را به هوا بلند می کرد و در شب نیز با افروختن آتش خبر از وجود اشخاصی در خانه خویش می داد.(6)
همسر لوط بعد از آمدن مهمانان به پشت بام خانه اش رفت و به نشانه رسیدن مهمانان جوان و زیبا که طعمه خوبی برای قوم بود، با روشن نمودن آتش مردم را با خبر نمود.
سرانجام قوم لوط از هر سو به سرعت به خانه لوط هجوم آورده و خواستار انجام عمل ناروا با مهمانان او شدند حضرت لوط تلاش نمود که آنان را از کار زشت شان منصرف کند ولی آنها همچنان اصرار می ورزیدند.
فرشتگان به لوط گفتند نگران نباش ما برای هلاکت و نابودی قوم تو مأموریت یافته ایم. سپس فرشتگان به لوط ـ علیه السلام ـ گفتند که به همراه خانواده اش از شهر خارج ولی همسرش را که به او خیانت ورزیده با خود نبرد.(7) سرانجام شهر قوم لوط با عذاب الهی، زیر و رو شد و آنان با بدترین وضع هلاک و نابود شدند.(8)

پاورقی:

1. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1372ش، ج6، ص215.
2. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج12، ص155 ـ 160.
3. به خصوص پسران جوان.
4. رسولی محلاتی، ریاحین الشریعه، ج5، ص283 ـ 284.
5. جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج24، ص301.
6. تفسیر قمی، ج1، ص332 ـ 340.
7. تاریخ انبیاء، رسولی محلاتی.
8. هود : 81.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

۰

توجه عاطفی به دختر در اسلام

کتابخانه اسلامی علمای دین قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی

توجه عاطفی به دختر در اسلام

اسلام بین دختر و پسر تفاوت نمی‌گذارد و ملاک برتری را در «تقوا‌» می‌داند؛ چرا که پسر شدن نوزاد، در اختیار کسی نیست و خداوند است که به هر کس بخواهد، دختر و به هر کس که خواست، پسر می‌دهد. مهم، این است که فرزند، «سالم و صالح‌» باشد. قرآن کریم می‌فرماید:
«یهَبُ لِمَنْ یشاءُ إِناثاً وَ یهَبُ لِمَنْ یشاءُ الذُّکُورَ أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یجْعَلُ مَنْ یشاءُ عَقیماً إِنَّهُ عَلیمٌ قَدیرٌ»؛ ۱«خداوند به هر که بخواهد، دختر و به هر که بخواهد، پسر می‌دهد و یا پسر و دختر را با هم به وی عطا می‌کند و آن که را بخواهد، نازا می‌کند. به درستی که او دانای تواناست.»
اسلام شدیداً سنّت ناپسند و جاهلی اکراه از دختر داشتن را رد می‌کند و بر خلاف افکار ظاهربین که پسر را بیشتر دوست می‌دارند، در بعضی از موارد، دختر را برتر از پسر قلمداد می‌کند و دلیل آن را وجود پاره‌ای از ویژگیهای ذاتی که در درون آنهاست، تلقی می‌کند. رسول خداصلی الله علیه وآله در این باره می‌فرماید:
«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤْنِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ مُفَلِّیاتٌ؛ ۲دختران چه فرزندان خوبی هستند! مهربانی کنندگان، آماده به خدمت رسانی، یار و غمخوار [اعضاء خانواده] ، با برکت و پاکیزه کننده [در خانواده برای پدر و مادر] .»
و نیز فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَی الْإِنَاثِ أَرَقُّ مِنْهُ عَلَی الذُّکُورِ؛ ۳خداوند متعال بر دختران مهربان‌تر است تا پسران.»
این مطلب از آن جهت است که روحیات آنان، لطیف‌تر و شکننده‌تر است.
همچنین روایت کرده اند: امام صادق علیه السلام به شخصی که در مدینه ازدواج کرده بود، فرمود: ازدواج خود را چگونه دیدی؟ پاسخ داد: هیچ مردی هیچ گونه خوبی در زنی نیافته مگر آنکه من همه آن را در همسر خود دیده‌ام؛ جز اینکه او در کاری به من خیانت کرده است.
امام پرسید: چه خیانتی؟ پاسخ داد: دختر به دنیا آورده. امام پرسید:
مگر تو از داشتن دختر ناراحتی؟ به درستی که خداوند بلند مرتبه و بزرگ فرمود: «نمی دانید که کدام یک از پدران و پسرانتان سودشان به شما نزدیک‌تر است [و بیشتر به نفع شما هستند] .‌» ۴
در برخی موارد، دختران برتری نیز دارند. امام صادق علیه السلام فرمود: «الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ الْبَنُونَ نِعْمَهٌ وَإِنَّمَا یثَابُ عَلَی الْحَسَنَاتِ وَ یسْأَلُ عَنِ النِّعْمَهِ؛ ۵دختران، نیکی و پسران، نعمت اند و همانا بر نیکیها، پاداش و از نعمتها، سؤال می‌شود.»
همچنین به مردی که از دختردار شدن خود ناراحت بود، فرمودند:
«به من خبر رسیده خدا به تو دختری داده، ولی موجب خشم و ناراحتی تو شده است. از او به تو زیانی نخواهد رسید. او گلی است که تو آن را می‌بویی و خدا روزی‌اش را خود فراهم می‌کند [و تو برای مخارج او به زحمت نمی‌افتی و روزی‌اش را با خود می‌آورد] و بدان که رسول خداصلی الله علیه وآله هم پدر دختران بودند [و بیشتر دختر داشتند] .‌» ۶
اسلام با نظر به روحیات لطیف دختر، به والدین دستور داده که در برخی از رفتارهای خانوادگی مانند تقسیم هدایا، دختران را مقدم شمارند. رسول خداعلیه السلام فرمودند:
«کسی که به بازار برود و برای خانواده‌اش چیزی به عنوان هدیه یا سوغات بخرد، همانند کسی است که به مستمندان صدقه می‌دهد [و اجری برابر آن می‌برد] ؛ اما باید [به جهت رعایت روحیه لطیف دختر] ابتدا هدیه یا سوغاتی را به دختر بدهد؛ زیرا هر کس دخترش را شاد کند، گویی فردی از فرزندان اسماعیل علیه السلام را از بند رهانیده است.‌» ۷

پی نوشت:

۱) شوری / ۴۹.
۲) مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، چاپ دوم، ۱۴۰۸ ق، ج ۱۵، ص ۱۱۵؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰۰؛ الفروع من الکافی، ج ۲، ص ۸۲.
۳) وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰۴، الفروع من الکافی، ج ۲، ص ۸۲.
۴) نساء / ۱۱. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰۱؛ الفروع من الکافی، ج ۲، ص ۸۲.
۵) وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰۴؛ الفروع من الکافی، ج ۲، ص ۸۲.
۶) وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۰۲؛ الفروع من الکافی، ج ۲، ص ۸۲.
۷) بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۱۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۱۸.

منبع:پایگاه فرهنگی مردان ناب

۰

داستانی زیبا در مورد امر به معروف ونهی از منکر

کتابخانه اسلامی قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

داستانی زیبا در مورد امر به معروف ونهی از منکر

داستان برزگر

روزی عیسی علیه السلام از خانه خارج شد و به کنار دریا رفت، که چیزی نگذشت که مردم زیادی دور او جمع شدند او هم سوار قایق شد و شروع کرد به تعلیم دادن مردمی که در ساحل جمع شده بودند، در حین صحبت حکایت های زیادی برای آنها تعریف کرد که یکی از آنها چنین بود:

یک کشاورز در مزرعه اش تخم می کاشت،همینطور که تخم ها را به اطراف می پاشید؛بعضی در گذرگاه کشتزار می افتادند و پرنده ها می آمدند و آنها را می خوردند،بعضی نیز روی خاکی افتاد که زیرش سنگ بود، که تخم ها روی آن خاک کم، خیلی زود سبز می شدند،ولی وقتی  خورشید سوزان روی آنها می تابید همه می سوختند و از بین می رفتند،زیرا ریشه عمیقی نداشتند.بعضی از تخم ها لابه لای خارها افتاده و خارها و تخم ها با هم رشد می کردند و ساقه های جوان گیاه زیر فشار خارها خفه می شدند،ولی مقداری از این تخم ها روی خاک خوب افتاده و از هر تخم ،سی، شصت و حتی صد تخم دیگر بدست می آمد.در این موقع شاگردانش پیش عیسی علیه السلام آمدند و پرسیدند،چرا همیشه حکایت هایی تعریف می کنید که فهمیدنش سخت است؟بعد به آنها گفت:گذرگاه کشتزار که تخم ها روی آن افتاده،دل سخت ِ کسی را نشان می دهد، که گرچه مژده ی سلطنت خداوند را می شنود ولی آن را نمی فهمد، بعد شیطان سر می رسد و تخم ها را از قلب او می دزدد.خاکی که زیرش سنگ بود، دل کسی را نشان می دهد که تا پیغام خدا را می شنود فوری با خوشحالی آن را قبول می کند،ولی چون آن را سرسری می گیرد،این پیغام در دل او ریشه ای نمی دواند و تا آزار و اذیتی بخاطر ایمانش می بیند شور و حرارتش را از دست می دهد و از ایمان بر می گردد.زمینی که از خارها پوشیده شده بود حالت کسی را نشان می دهد که پیغام خدا را می شنود ولی نگرانی های زندگی و عشق به پول، کلام خدا را در او خفه می کنند و او خدمت موثری برای خدا نمی کند.و اما زمین خوب دل ِ کسی را نشان می دهد که به پیغام خدا گوش می دهد و آن را می فهمد و این پیغام را به دیگران نیز می رساند،و سی، شصت و حتی صد نفر به آن ایمان می آورند.

 نتیجه گیری:

  ملاحظه می فرمائید که از راه مثل و حکایت، چگونه مردم را از «آنچه درست نیست» بر حذر می دارد، و روشن می کند که این ایمان قوی و ریشه دار است که کار ساز است و انسانی که چنین ایمانی دارد می تواند با دعوت و تبلیغ خود، با امر به معروف و نهی از منکر خود، دیگران را نیز به سَمت ایمان واقعه ای هدایت و راهنمایی کند.

«ایمان واقعی داشته باشید»

منبع:وبلاگتوشه آخرت

۱

مسابقه زیباترین زن

کتابخانه اسلامی قرآن وحدیث حجاب سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر

مسابقه زیباترین زن

مسابقه زیباترین زن

رهروان ولایت ـ زیر بار شوهر کردن نمی رفت. می گفت مرد، پیری زودرس و مرض اعصاب می آورد. بعد هم که با مصیبتی راضی به ازدواج شد، از شوهرش قول گرفته بود...
کفش قرمز

جمعیت زیادی آمده بود. هر کاندید، طرفدارانش دورش حلقه زده بودند. سارا هنوز نیامده بود. خیلیها منتظرش بودند. چند عکاس هم مسیر آمدنش را دید میزدند. درشکهای اشرافی کنار جمعیت ایستاد. سارا از درشکه پیاده شد. کفش پاشنه بلند قرمزش را زمین گذاشت. کفشش چشمم را گرفت. کفشی ظریف بود که با طرحی توری صورتی و چند لایه، رویش کار شده بود. همان ابتدا فهمیدم که این سارا با سارای خوابگاه دبیرستان هوستون خیلی فرق دارد. برای پیاده شدن، دستش را گرفتم. چه دست لطیفی داشت. انگشتانش ظریف و کشیده بود. ناخن هایش را بلند نگه داشته بود. برق انداخته بود و سوهان زده بود. یادش بخیر. خوابگاه که بودیم اتاقمان را پر کرده بود از ژورنال لباس و عکسهای فشن. عاشق « beautiful women match» بود.

به پیتزا و هله هوله و این زهر ماریها لب نمیزد. میگفت هیکلم به هم میخورد. کمتر غذایی را دوست داشت. برنامه غذاییش با توجه به هیکلش بود. گاهی در خوابگاه هوس سینه مرغ میکرد. بعدها فهمیدم که سینه مرغِ بدون پوست برای محکمی ناخنها خوب است. پوست روشنی داشت. بعضی از غذاها را نمیخورد. میگفت بریتس پوستش میاید پایین. هنوز هم مطمئن نیستم ولی فکر کنم منظورش همان شفافیت بود. خیار دوست داشت. میگفت مرطوب کننده پوست است. بادام میخورد اما خیلی کم؛ میگفت نرم کننده است اما کالریاش بالاست. بارها پیش آمده بود که در مهمانی قهوه یا چای را ردّ میکرد. نمیخواست دندانهایش لکهدار شود. وقتی لبخند میزد برق و سفیدی دندانهایش پیدا میشد. سیب و کرفسش به راه بود برای همین لبخند که میزد، دندانهای سفیدی میدرخشید.

زیر بار شوهر کردن نمیرفت. میگفت مرد، پیری زودرس و مرض اعصاب میآورد. بعد هم که با مصیبتی راضی به ازدواج شد، از شوهرش قول گرفته بود که بچه دار نشوند تا بدنش خراب نشود. موهایش طلایی و مجعّد بود و پیشانیش پهن. لب کوچکش به بینی قلمی و کشیدهاش میآمد. لباسی زیبا پوشیده بود. گفت طراحی و دوختش از خیاطی نایس است؛ خیاطی مشهوری در فیلادلفیا. رنگ لباسش مثل چشمانش آبی بود؛ البته آبی کم رنگ که گلهای پیچک، دامنش را حاشیه زده بود. چند تار از زلفش را استادانه از کنارههای گوشش با پیچ و تابی رها کرده بود کنار گوشواره اش. 

امروز هم آمده بود « beautiful women match». مسابقه زیباترین زن که چهار سال یکبار برگزار میشد. آمده بود تا آرزوی دیرینهاش را محقق کند. خیلیها روی او شرط بندی کرده بودند. خیلی از این خر پولها. میگفتند او یک سر و گردن از بقیه بالاتر است. قطعا اول است. بهش گفتم اینقدر احتیاط کردی و خراب نشدی تا ملتی خرابت شدند. با افتخار به طرف سِن همراهیاش میکردم. ناگهان صدای جیغش بلند شد. زنبوری بینیاش را نیش زد و رفت. پزشک سیار آمد سراغش. پمادی به او داد و شربتی؛ اما فایده ای نداشت. بینی و کنار صورتش مثل سیب زمینی بالا آمد. شرکتش در مسابقه منتفی شد. چند روز بعد صورتش خوب شد. اما الان دو ماه است که گوشه ای می نشیند و با کسی حرف نمیزند.

 

حاشیه:
خدا اگر بخواهد آتش سوزان، سرد و سالم می شود.[1] گاهی انسان خیال میکند برنامه عالم دو دو تا چهارتاست. فکر می کند هر چه را تلاش کند حتما به دست میآورد و خواست خدا را فراموش میکند. در صورتی که طبق قرآن خواسته هیچ کس بدون خواست خدا تحقق نمییابد[2]؛ برخی استثنا (ان شاء الله) را ترک کردند و با خوش خیالی سراغ زراعتشان رفتند. ولی جز خاکستری نیافتند.[3] البته انسان باید تلاش خود را انجام دهد ولی بداند که نتیجه به دست خداست. (گر چه وصالش نه به کوشش دهند/ هر قدر ای دل که توانی بکوش.) 

پی نوشت :
1-    «قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهیمَ.[ الأنبیاء/ 69] گفتیم: اى آتش، بر ابراهیم سرد و سلامت باش.»
2-    «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ.[التکویر/29] و نمیخواهند جز آن که خدایی که پروردگار جهانیان است، بخواهد.»
3-    [قلم/ 17-27]

منبع:سایت گروه اینترنتی رهروان ولایت

۱

کتاب واجب فراموش شده +دانلود

کتابخانه اسلامی

کتاب واجب فراموش شده +دانلود

کتاب واجب فراموش شده +دانلود

بزرگترین حربه در مقابل گناهکار، گفتنکتاب واجب فراموش شده و تکرار کردن است. اینکه یک نفر بگوید اما ده نفر ساکت بنشینند و تماشا کنند، نمی ‏شود. اگر یکى دچار ضعف نفس بشود، یکى خجالت بکشد و یکى بترسد، اینکه نهى از منکر نخواهد شد.

چرا کسانى از گفتن ابا می ‏کنند؟ یک عده بر اثر ضعف نفس از گفتن ابا می ‏کنند، یک عده هم خیال مى‏کنند که گفتن فایده‏ اى ندارد؛ باید با دست جلو بروند! نه، زبان از دست خیلى مهم‏تر است.

چرا این واجب امر به‏ معروف‏، امر به کارهاى خوب در جامعه‏ى اسلامى هنوز اقامه نشده است؟ نگویید به من چه؛ او هم نمی ‏تواند بگوید به تو چه؛ اگر هم گفت، شما اعتنا نکنید.

اما همه نمی ‏کنند. همه تجربه نمی ‏کنند، می ‏گویند آقا چرا اثر نمی ‏کند؛ تجربه کنید. منکرى را که دیدید، با زبان تذکّر دهید.

دانلودکتاب واجب فراموش شده

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)