نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۳ مطلب با موضوع «شهیدسلیمانی» ثبت شده است

۰

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

معروف نیوز شهیدسلیمانی

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ، تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت اول

سران جنایتکار کشور امریکا و اتاق فرماندهی پنتاگون که در مقابل ژنرال شهید حاج قاسم سلیمانی کم آورده و احساس حقارت می کردند، برای سرپوش گذاشتن بر بی عرضگی خود، سرانجام تصمیم به حذف فیزیکی این قهرمان بلندمرتبه نمودند و در صبحگاه 13 دی سال 98 ماشین حامل وی و همزرمش، ابو مهدی المهندس را با موشک درفرودگاه بغداد عراق مورد هدف قرار داده و به شهادت رساندند.
ولی برخلاف محاسبه سران آمریکا نه تنها سپهد شهید با این ترور جنایتکارانه حذف نشد؛ بلکه به تعبیر رهبر معظم انقلاب، آیه الله خامنه ای، شهادتش به (فرهنگ ومکتب) همیشه ماندگار تاریخ تبدیل شد.، سالگرد این شهید بلند مرتبه فرصتی است برای همه ما که به تأمل وتدبر درویژگی وی به پردازیم تا به راز وسراسمانی شدن سردار سلیمانی پی ببریم وان را الگو ودرس زندگی خود قرار دهیم ازهمین رو بابیان دو نکته به تحلیل همه جانبه (مکتب سلیمانی )خواهیم پرداخت:

*******

خصوصیت اول: تعریف مکتب سلیمانی
مقصود ازمکتب سلیمانی این نیست که وی فقیه، فیلسوف، کلامی، اصولی است و در نظریه پردازی صاحب مکتب وسبک است؛ بلکه مقصود از ((مکتب سلیمانی)) این است درسلوک 60 ساله از حیات نظری و عملی، این ژنرال شهید دقایق، و ظرافت‌ و استثنائیاتی وجود دارد که اگر درست شناسانده شود می تواند ورودی های در این مکتب را آنچنان از نظر رفتار عملی و نظری متحول نماید که سلیمانی های فراوانی ازاین مکتب تولید ومتکثر شوند.

*******

خصوصیت دوم: ویژگی های مکتب سلیمانی
هرچند مکتب سلیمانی ویژگی و شاخص های فراوانی دارد که هرکدام می تواند الگو برای رهروان این شهید والامقام باشد؛
ولی ازباب ((مالایدرک کله، لایترک کله)) اهم از این ویژگی هارا مورد شرح وتفسیر قرار می دهیم؛

1-(( معنویت گرایی))
نخستین ویژگی مکتب سلیمانی ((معنویت گرایی)) است.
به این معنا سپهد شهید حاج قاسم سلیمانی در برنامه معنویش:
اولا: سخت مداومت درانجام ((نافله، شب، سحر خیزی، شب زنده داری)) داشت.
ثانیا: نافله خوانی و شب زنده داری را با ((ابتهال تضرع، سوز و گداز)) آمیخته می کرد، تا برای وی عادت نشود، بلکه حضور ((عند رب الارباب)) باشد، و شور و شوق و عطش عبادت در جانش شعله ور گردد، چراکه دریافته بود (( نوافل)) تضمین کننده ((فرائض)) است؛ نمی شود کسی مداومت در نوافل داشته باشد ولی فرائض را ترک کند.
 همچنین به این باور رسیده بود که تفاوت ((نوافل)) و((فرائض)) در این است که در فرائض، خدای متعال است که با واجب کردن آن بنده را به سوی خود می خواند، ولی در نوافل این بنده است که خدای خود را به سمت خود می کشاند، و خداوند نیز به چنین بنده ای که عاشقانه وی را می خواند مقام ((محمود)) به وی عنایت می کند((اسراء، آیه 98)۰در راستای همین مداومت بر نافله شهید است که سردار معروفی همرزم سال های طولانی می گوید:
" بارها گفتم طی سال‌ها رفاقت با حاج قاسم هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود. آن هم نه نماز شبی عادی، نماز شب‌های او همیشه با ناله و اشک و اندون به درگاه خدا بود.
من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزل‌شان خوابیدم، اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت؛ اما من با اشک‌ها و صدای ناله‌های او برای نماز بیدار می‌شدم."نصر الله جهانشاهی، راننده سپهد شهید می گوید:
"هر شب نماز شب می‌خواند، آن هم با ناله و گریه و نجوا. من خودم شاهدم؛ چون در همه مأموریت‌ها من با حاجی بودم.
 اگر خیلی خسته هم بود باز یک ساعت می‌خوابید، بیدار می‌شد و بعد شروع می‌کرد به نماز. واقعاً این صحنه عشق‌بازی و نجواهای حاجی در نماز شب‌هایش تماشایی بود.
ما هم که می‌خواستیم نماز بخوانیم در مواجهه با این حال حاجی از خود بیخود می‌شدیم و دیگر نمی‌توانستیم نماز بخوانیم و فقط مبهوت حاجی بودیم.
باید در آن صحنه باشید تا متوجه حرف من بشوید."
چون سردار شهید خود لذت معنویت نافله شب راچشیده و تجربه کرده بود، در توصیه به برادرزاده اش می نویسد:
"عمو جان! تمام کسانی‌که به کمالی رسیدند، خصوصاً کمالات معنوی که خود منشأ و پایه دنیوی هم می‌تواند باشد، منشأ همه آنها سحر است.
سحر را دریاب.
نماز شب در سن شما تأثیری شگرف دارد اگر چند بار آن را با رغبت تجربه کردی، لذت آن موجب می‌شود به آن تمسک یابی"
معنویت گرایی،
مداومت به نمازشب،
شب زنده داری از سپهد شهید عارف و سالک با سیمای نورانی و پرجذبه معنوی فوق العاده و استتنایی ساخت که هر کسی با او روبرو می شد، یا تصویرش را می دید ژنرال نظامی در مقابل خود نمی دید؛ بلکه عارف با سیمای نورانی مشاهده می کرد که پیش از آنکه کسی را متوجه خود نماید متوجه خدای خود می کرد.
پیام (معنویت گرایی شهید) به این نسل و نسل آینده این است که می توان از دل روستای کرمان بیرون آمد و فرمانده جنگ با جبهه های باطل عفلقیان عراق، وداعشی ها تکفیری شد؛
 ولی هر روز رشد معنوی پیدا کرد و از دل آتش جنگ عارف، سالک، واصل الی الله شد تاجایی که پس از شهادت هم به روایت دکتر قالیباف:
"با عبای رهبر انقلاب که 14سال نماز شب خواند، و انگشتری که حاج قاسم با آن نماز شب می‌خواند و تربت کربلا مدفون شد"

2-((متشرع بودن سلیمانی))
دومین ویژگی مکتب سلیمانی که وی را کانون توجه همگان قرار داد و تبدیل به اسطوره نمود ((متشرع بودن)) در دل دود و آتش جنگ بوده است.
به این معنا ((تقوا واراستگی درونی)) سه مرتبه دارد:

مرتبه اول:
و در عین حال سخت ترین مرتبه از تقوا و آراستگی درونی به این است که شخص آنچنان روی خودش کارکرده، ریاضت نفسانی نموده، و بر تمایلات درونی خود فائق آمده باشد و قوه و قدرت روحی پیدا نماید که اگر دربرابر حرام بین قرار بگیرد کم نیارد و نلغزد.

مرتبه دوم:
شخص آنچنان خودش را ساخته و به مرتبه ای از قوه و قدرت روحی رسیده باشد که اگر در برابر(امر مشتبه بین حرام وحلال) قرار بگیرد که با آن معامله حرام نموده و بنام حلال مرتکب امر مشتبه هم نشود، بلکه احتیاط بکند.
 چراکه رسول الله صلی الله علیه وآله فرمودند:
"حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ تَتَرَدَّدُ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُ" (بحارالأنوار ج۲ ص ۲۲۰ باب ۲۹)
امور سه گونه است: حلال واضح و روشن و حرام آشکار و بدون ابهام و اموری که مردد میان این دو است. هر کس شبهات را ترک کند از محرمات نجات می یابد و هر کس به شبهات اقدام کند مرتکب محرمات می شود و ندانسته هلاک و نابود می گردد.

مرتبه سوم:
شخص در مرتبه و درجه ای از سلوک معنوی برسد که بتواند برای رسیدن به مرتبه بالاتر از کمالات معنوی از مباحات هم بگذرد و عبور نماید.

سبک زندگی سپبهد شهید سلیمانی به شهادت همرزمانش گواه این معنای از سلوک است که با وجود مشکلات جنگ با عفلقیان عراق و داعشی های تکفیری وهابی آنچنان این شهید بلند مرتبه، خود را منضبط به رعایت حرام و حلال و متشرع به چارچوب های دستورات دینی می نمود که خروج از آن امکان پذیر نمی شد، چراکه:

اولا: با وجود اینکه جنگ شرایط خاص خودش را دارد و به دلیل اضطرار خیلی حرام ها رنگ حلال بخودش می گیرد، تا برسد به امر مشتبه بین حرام و حلال، شهید بلند مرتبه به دلیل وارستگی درونی و قوت و قوه باطنی و روحی که داشت متشرع به رعایت حرام و حلال بود، نه تنها ازمحرمات، بلکه به شدت از مشتبهات اجتناب می کرد.
ازهمین رو رهبر انقلاب «مراقبت از حدود شرعی» را در همه شرایط حتی در میدان جنگ، از دیگر خصوصیات حاج قاسم برشمردند و فرمودند:

 "او فرماندهی جنگاور و مسلط بر عرصه نظامی بود اما در میدان جنگ نیز حدود شرعی را کاملاً رعایت می‌کرد تا به هیچ کس ظلم و تعدی نشود، آن‌هم درحالی که خیلی‌ها در عرصه نظامی اهل احتیاط و رعایت حدود شرعی نیستند." (18دی98)
به دلیل همین روحیه متشرع بودن، ورعایت حرام و حلال و اجتناب از مشتبهات است، که نامه ای به صاحب خانه داعشی در جنوب‌شرق سوریه نوشته که نیروهای مقاومت از خانه آنها در عملیات آزادسازی منطقه «البوکمال» به عنوان قرارگاه فرماندهی استفاده کرده بودند:

"خانواده عزیز و محترم، سلام علیکم. من برادر فقیر شما، قاسم سلیمانی هستم. شما من را مطمئناً می‌شناسید. من شیعه هستم و شما اهل سنت هستید. البته ما هم به شکلی سنی هستیم چون معتقد به سنت رسول‌الله هستیم و ان‌شاءالله تلاش می‌کنیم به شیوه ایشان عمل کنیم و شما هم به شکلی شیعه هستید چون اهل بیت(ع) را دوست دارید... از شما عذرخواهی می‌کنم که بدون اجازه از خانه‌تان استفاده کردیم. اگر خسارتی به خانه شما وارد آمده، آماده پرداخت بهای آن هستیم. این شماره تلفن منزل من در ایران است. اگر فکر می‌کنید دینی به گردن ماست، لطفاً تماس بگیرید، من آماده‌ام هر کار بخواهید انجام دهم."

ثانیا: حقوق و مزایای تعریف شده حق هرکارگزاری است که می تواند ازآن استفاده کند، ولی سردار شهید، آن چنان خودش را تربیت و رشد معنوی داده بود، درسختی معیشت و تنگنای اقتصادی قرار می گرفت؛ ولی از حق مباح و قانونی خودش می گذشت و استفاده نمی کرد.

ازهمین روست حجه الاسلام شیرازی، نماینده ولی فقیه در سپاه قدس که سی سال همکاری نزدیک با سلیمانی داشت می گوید:
"حاج قاسم با اینکه بیشتر از خیلی از نیروهای سپاه مأموریت می‌رفت، هیچ‌وقت حق مأموریت نگرفت. بعد از شهادتش هم مسئول نیروی انسانی نیروی قدس گفت، حاج قاسم حقوق عادی خود را بدون اضافه کار و حق مأموریت می‌گرفت. خودش هم به من گفت من برخی مواقع در اداره زندگی می‌مانم. به‌تازگی که بحث ازدواج پسرش بود، می‌گفت برای هزینه خرید ازدواج پسرم (انگشتر و...) مشکل دارم، بعد گفت فعلاً حل‌ شد"

این نوع از روحیه متشرعانه و احتیاط و گذشت درحالی از این ژنرال بی ادعا صورت می گرفت، بودند کسانی که با کمترین زحمت از صندوق بیت المال مسلمین حقوق نجومی دریافت می کردند!!

این هم درس دیگری بود که حاج قاسم در مکتب خود به رهروانش آموخت که چگونه می توان به ((حیات طیبه)) رسید و ماندگار همیشه تاریخ شد.

*******

خصوصیت سوم: احترام به والدین در مکتب سلیمانی
سومین خصوصیت فوق العاده مکتب سلیمانی ((احترام به والدین)) است.
تبیین درست این خصیصه دقت و توجه به دو نکته را لازم دارد:

نکته اول: (آداب احترام به والدین)
هرچند درفرهنگ منحط وماشینی غرب و اروپا روابط خانوادگی از هم گسسته شده است؛ ولی کشورهای اسلامی و به ویژه ایران اسلامی، به دلیل تاثیر پذیری از آموزه های قرآنی روابط خانوادگی به ویژه روابط فرزندان با پدر ومادر استحکام لازم دارد.
از همین رو در آیه (23و24) سوره (اسراء)، وظایف و تکالیفی را در جهت احترام به والدین به عهده فرزند گذاشته است و آن این که:

اولا: در قرآن کریم خدمت و احترام و احسان به والدین در طول پرستش و عبادت حق تعالی دانسته شده و فرموده است:"وقَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا"
و پروردگارت فرمان داده است: جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.

ثانیا: در انجام این تکلیف احسان و خدمت به والدین هیچ تفاوتی بین پدر و مادر نگذاشته است؛ بلکه به وظیفه فرزندان نهاده است که بطور یکسان به والدین احسان وخدمت نمایند:
"إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما ریمًا"
هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها به پیری رسیدند.

ثالثا: فرزندان را مکلف کرد که مواظب باشند که رفتارشان کوچک ترین لرزش غم آلودی در قلب والدین به وجود نیاورد.
 این مطلب را قرآن با انتخاب یک نمونه بیان می کند و می فرماید:
 «به آن دو اف نگو.»
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«اگر خداوند کلمه ای کمتر از اف سراغ داشت،از گفتن آن نهی می فرمود».
ازهمین رو خطاب به فرزندان می فرماید:
"فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما"
کمترین اهانتی به آنها روا نداشته و بر آنها فریاد مزن و گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه به آنها بگو.

رابعا: فرزندان را موظف می کند در معاشرت و سخن گفتن با والدین از کلمات فاخر و پسندیده استفاده کنند و می فرماید:
"وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کریما"
و گفتار سنجیده و لطیف و بزرگوارانه به آنها بگو.

خامسا: هرچند خود را شکستن جز در برابر حق تعالی امر پسندیده ای نیست و اسلام آن را منع کرده؛ ولی در برابر والدین فرزند را مکلف نموده است که باید در معاشرت و گفتگو با پدر و مادرش طوری رفتار کند که پدر و مادر تواضع و خضوع او را احساس کنند و بفهمند که او خود را با اظهار محبتش در برابر آنها خوار می‌کند و می شکند.
ازهمین رو می فرماید:

"وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَّبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرًا"
و بال‌های تواضع خویش را خاضعانه در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا، همان گونه که مرا در کودکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.
آنکه این را به حاج قاسم گفتم، شروع به گریه کرد و بعد از گریه گفت: درست است من هر روز یا یک روز در میان، زنگ می‌زدم و احوال پدرم را می‌پرسیدم.

این دفعه یک عملیات سختی بود و داعشی‌ها در املی این قدر شیعه‌ها را اذیت می‌کردند و خود و بچه هایشان را می‌کشتند که من ۴ یا ۵ روز سخت درگیر شدم و نتوانستم با پدرم تماس بگیرم.
حاج قاسم همان شب با وجود خستگی گفت: به قنات ملک برویم و حدود ساعت‌های ۱ یا ۱ و نیم شب که رسیدیم به سر مزار مادرشان رفتیم و صبح زود نیز بعد از اقامه نماز صبح، دوباره سر مزار مادرشان رفتیم."
سپهد شهید آن چنان دل بسته به پدر ومادرش بود که درآخرین وصیت نامه خود محشور شدن و دیدار ملاقات با آنان را از خداوند متعال مسئلت می کند و می نویسد:

"خداوندا ! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه می خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره مند فرما"

این مرتبه از خاکساری، دلدادگی، احسان، خدمت و ادب، همه و همه درس و پیام ((مکتب سلیمانی)) به مخاطبین در هر سن و سال، و در هر مرتبه و درجه، و در موقعیت علمی و شغلی است که بالاترین توفیق خدمت، احسان، وادب در مقابل والدین است که قبل از آخرت در همین دنیا راهگشای بسیاری از پیچیدگی های در زندگی و منشاء کسب بسیاری از توفیقات است، که بایست تا فرصت از دست نرفته و سایه بلند والدین بر سر است قدر آن را دانست.

نکته دوم: ((ژنرال تربیت شده آموزه قرآنی))

قهرمان مکتب سلیمانی نمونه ای از تربیت یافتگان آموزه های قرآنی است.
از آن روزی که نوجوان 13 ساله بوده‌ است تا آن روزی که آن چنان تعالی و ترقی پیدا کرد و به درجه سرلشکری رسید، وتا ان زمانی که برای اولین بار در نظام جمهور اسلامی به بالاترین مدال ((ذوالفقار)) نائل شد، برای والدینش همان قاسم بود، نه سردار، سرلشکر، که همیشه درخدمت، احسان، ادب، خاکسار شدن در برابر والدینش بود.
از همین روست خاطره ای از خود و پسر عموی شهیدش در سن 13 سالگی درجهت خدمت والدینش نقل می کند که:

"روزگار سختی بود.
 پدرانمان مقروض دولت بودند.
 وام کشاورزی گرفته بودند اما حالا نمی‌توانستند پس بدهند.
شب‌ها از غم این که روزی آدم‌های دولت بریزند و پدرانمان را دستگیر کنند و ببرند زندان، خوابمان نمی‌برد و یاد چنین روزی دلمان را خالی می‌کرد.
پدر من نهصد تومان بدهکار بود و پدر احمد پانصد تومان.
حال ما آمده بودیم به شهر غریب تا کار کنیم.
احمد گفت: قاسم بیا عهد ببندیم تا وقتی که یک پول درست و حسابی جمع نکرده‌ایم به ده برنگردیم!
دست همدیگر را فشردیم.
 سپس یا علی گفتیم و وسایلمان را برداشتیم و راه افتادیم.
در کوچه پس کوچه‌های خیابان ناصری اتاقی اجاره کردیم ماهی پانزده تومان.
صاحبخانه‌امان پیرزنی بود به نام آسیه.
مستأجر دیگری داشت به نام معصومه که او هم پسر کوچکی داشت به اسم مهدی.
سیزده سال بیشتر نداشتیم جثه‌هایمان آن‌قدر کوچک و نحیف بود که به هر کجا می‌رفتیم کار بگیریم قبولمان نمی‌کردند.
تا این که در خیابان خواجو که آن زمان در انتهای شهر بود، مدرسه‌ای می‌ساختند و ما را نیز به‌کار گرفتند با روزی دو تومان!
برفی که در سال پنجاه به کرمان بارید مشهور است.
تا آن روز هشت ماه بود که از آمدن ما به کرمان می‌گذشت.
حالا دیگر سیصد تومان من داشتم و سیصدوپنجاه تومان هم احمد.
گمان می‌کردیم به عهد‌مان وفا کرده‌ایم و حالا وقتش است که سری به پدر و مادرمان بزنیم.
شوق دیدار خانواده، ما را به بازار کشاند و حدود هفتاد تومان خرید کردیم.
طوری که برای همه بستگانمان یک تکه سوغاتی خریده بودیم.
سپهد شهید خود خاطره دیگری بسیار جذاب وشنیدنی بسیار آموزنده نقل می کند که:"یک زمانی وقتی می خواستم بروم((ماموریت)) گفت ننه بمون گفتم ننه کار مهمی دارم دو روزه برمیگردم. گفت هی می گویی آمریکا امریکا آمریکا، من هم مادرتم...
گفتم قول می دهم زود بر می گردم گفت ممکن است من را نبینی، خیلی باور نداشتم که مادرم رفتنی است. تصمیم گرفتم که نروم و تاخیر بیندازم. رفتم یک دوری زدم و برگشتم دیدم خواهرهایم مادرم را قانع کردند. گفت ننه می خواهی بروی برو.
سردار در ادامه اینگونه روایت می کند:
«من دم آخر چیزی در ذهنم بود و آن اینکه کف پای مادرم را ببوسم. خیلی وقت ها دلم میخواست اینکارو بکنم ولی نمی شد یا خجالت می کشیدم ...ناخودآگاه تا دم در رفتم و برگشتم و کف پای مادرم را بوسیدم. و این توفیق نصیمان شد. سرمایه بزرگی بود که از دست دادیم.»
در راستای همین خاکساری سپهد شهید نسبت به مادرش، شهریاری یکی از همراهان سال های طولانی با بیان اینکه تقریبا آخرین وداع وی با مادرش بود بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا (س) کرمان در ایام ماه مبارک رمضان، اتفاق افتاد، گفت:
"حاج قاسم آن روز از هرکس که در بیمارستان بالای تخت مادرش بود خواست، برود و گفت: امشب خودم می‌خواهم بمانم.
او با بیان اینکه حاج قاسم شب تا صبح در بیمارستان کنار مادرش ماند، افزود: ما نگران بودیم که اتفاقی برای او رخ بدهد و از طرفی می‌دیدم که او زیاد نگران است، رفتیم و سرک کشیدیم، دیدیم سردار سلیمانی کنار پای مادر نشسته و جوراب‌ها را از پای مادرش درآورده و پا‌های مادر را بر روی پیشانی و چشمانش می‌کشد و اشک می‌ریزد".

*******

خصوصیت چهارم: ولایی بودن مکتب سلیمانی
چهارمین خصوصیت مکتب سلیمانی ((ولایت مداری)) است.
برای اینکه تفسیرو برداشت دقیقی از این خصوصیت داشته باشیم، توضیح دو نکته که فهم وقرائت صحیح از ((ولایت مواری))را فراهم می کند بسیار لازم است:

نکته اول: (ولایت فقیه استمرار نبوت وامامت)
همانگونه که نبوت باطن و تجلی توحید است، و اگر نبوت نباشد خدا آنگونه که هست شناخته نمی شد و بشر به زعم خودش خدای مولود ذهن و خلق شده توهمش را می پرستید،
همانگونه که هندوها در عصر مدرن جاهلیت، گاو را مظهر تجلی خدا می دانند و می پرستند و نه خدای توصیف شده در قرآن که می فرماید:
"هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ" (حدید/3 )
امامت نیز باطن و تجلی توحید و نبوت است؛ چراکه به برکت امام علیه السلام است که رسول الله صلی الله علیه وآله با مقام عصمت علمی:
 "وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌* إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحی" (نجم، آیات 3 و 4)
و همچنین عصمت عملی:
"إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ وَیُطَهِّرَکُم تَطهیرًا"(احزاب، آیه 33) معرفی و شناسانده می شود، نه درحد مدیر اجرایی که می تواند خطاء علمی وعملی داشته باشد.
به حکم توقیع از ناحیه حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء به اسحاق بن یعقوب که نوشتند:
"وَأَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ"
واما در حوادث و رخدادهایى که پیش می آید به راویان احادیث ما، رجوع کنید ، زیرا آنان حجت من بر شما ومن حجت بر آنان هستم)) می یابیم که:
ولایت فقیه هم در تحلیل صحیح نیز باطن و تجلی نبوت و امامت است که به برکت رهبری و زعامت فقیه جامع الشرایط، تلاش و مجاهدت( 250) ساله ائمه معصومین علیهم السلام درعصر غیبت عینیت و شکل عملی می گیردو در قالب نظام اسلامی به ثمرمی نشیند.

نکته دوم: (موضع نظری، عملی، قلبی سردار شهید نسبت به ولایت فقیه)
از آغاز انقلاب کسانی که به نوعی نقش درانقلاب داشتند به دوگروه تقسیم شدند.
 اقلیت که به شخص حضرت امام علاقه مند بودند؛ ولی به اندیشه امام نسبت به اصل ولایت فقیه باور نداشتند.
پس از رحلت امام، این عده به مرور زمان ریزش کردند نه تنها رهبری آیه الله خامنه ای را به رسمیت نشناختند؛ بلکه بنا را بر مخالف گذاشتند و روبروی نظام و رهبری ایستادند؛ ولی اکثریت به همان اندازه در ده سال پس از انقلاب اسلامی، به رهبری شخص حضرت امام خمینی (ه) به عنوان فقیه جامع الشرایط باور داشتند به همان اندازه به اندیشه ولایت فقیه حضرت امام نیز باورمند بودند.
ازهمین رو پس از رحلت بنیان گذار جمهوری اسلامی و انتخاب آیه الله خامنه ای از طرف اعضای خبرگان همان باوری که به امام داشتند به معظم له باورمند شدند و در حمایت از رهبری در این سی سال از هیچ چیز دریغ نکردند.

ثانیا: از نظر مصداقی رهبر معظم انقلاب آیه الله خامنه ای را از بین فقهای موجود شایسته ترین ولایق ترین شخص برای منصب ولایت فقیه و رهبری جهان اسلام می دانست و چون به این باور داشت درهر کنگره یا سخنرانی پس از طرح نظر یه ولایت فقیه با آن صداقت ویژه اش به معرفی معظم له می پرداخت.
ازهمین رو در سخنرانی کنگره شهدای کرمان به مردم می گوید:
" از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم.
اما این را بدانید؛ والله! علمای شیعه را تماماً و از نزدیک می‌شناسم. الان ۱۴ سال شغل من همین است.
 علمای لبنان را می‌شناسم، علمای پاکستان را می‌شناسم، علمای حوزه خلیج فارس را می‌شناسم. چه شیعه و چه سنی، والله! اشهد بالله! سرآمد همه این روحانیت، این علما از مراجع ایران و مراجع غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخ یعنی «آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» است.
من با خیلی از علمای شیعه مکاتبه و از نزدیک مراوده دارم و می‌شناسم آنها را، ارادت داریم. دنبال تبعیت مردم از آنها هستیم. اما اینجا کجا، آنجا کجا؟ بین ارض و سماء فاصله داریم.
در حکمت این مرد، در اخلاق این مرد، در دین این مرد، در سیاست‌شناسی این مرد، در اداره حکومت این مرد، دقت کنیم و در بازی‌های سیاسی، مرزهای خودمان را تفکیک کنیم.
 آدم‌ها می‌آیند و می‌روند. آن چیزی که مهم است اتصال ما به ولایت است. آنچه که مهم است، حمایت ما از این نظام است". (کنگره شهدای کرمان- ۱۳۸۹)

و همچنین یادواره شهدای حرم می گوید:
"برادران، رزمندگان، یادگاران جنگ؛ یکی از شئون عاقبت به خیری «نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب» است.
والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری همین است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد.
 در قیامت خواهیم دید، مهمترین محور محاسبه این است". (17-10-96)

و در جمع فرماندهان سپاه می گوید:
"حضرت آیت الله العظمی خامنه ای از اولیاء الهی است و نزدیک ترین صفات را به ائمه اطهار دارند و ما تابع تشخیص ایشان هستیم، چون عاقبت بخیری در این است. حرف حضرت آقا بر من حجت شرعی دارد و همین که ایشان از ما راضی اند و سر ما را می بوسند به همه عالم می ارزد" (12-4-98)
ثالثا: از سال(( 1376 تا 12دی 1399)) که درسمت فرمانده سپاه قدس قرار داشتند ارتباط قلبی خاصی بین مقام معظم رهبری و سپهد شهید به وجود آمد که تبدیل به ((مراد و مریدی)) شد؛
به گونه ای که به همان اندازه سردار سپهد درملاقات ها از سر ارادت دست وصورت معظم له رامی بوسید به همان اندازه رهبر معظم انقلاب نیز باعنایت ویژه ای سروصورت این شهید بلند مرتبه را بوسیده می داد و نه تنهادر نماز جنازه مطهرش عاشقانه دل تنگی کرد و اشک ریخت؛ بلکه درزمان حیاتش می دید که این سرباز دل باخته به فیض شهادت نائل می شودو به مقام محمود می رسد و از جمله شفاعت کنندگان در عالم قیامت می گردد.

از همین رو در اردبیهشت‌ماه سال ۱۳۸۴ به‌همراه شهید حاج قاسم سلیمانی در منزل خانواده شهید محمدرضا عظیم‌پور در کرمان حضور پیدا کردند، در این دیدار جواد روح‌اللهی داماد بزرگ خانواده‌ی شهید عظیم‌پور از رهبر معظم انقلاب درخواست می‌کنند که ایشان را در قیامت شفاعت کنند، معظم له با اشاره به سردار آسمانی شهید سلیمانی می‌فرماید:
"این آقای حاج قاسم هم از آنهایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاءالله"
بنابراین یکی از درس های کلیدی و بسیار تعیین کننده ((مکتب سلیمانی)) برای این نسل و نسل های آینده همان پیام سرنوشت ساز حضرت امام خمینی است که فرمود:
"پشتیبان ولایت فقیه باشید تابه مملکت آسیب نرسد".

*******

خصوصیت پنجم: فراجناحی بودن مکتب سلیمانی
پنجمین مشخصه بسیار حساس و مهم مکتب سلیمانی ((فراجناحی بودن)) سپهد شهید بوده است.
طرح و تفسیر این مشخصه مبتنی بر توضیح دقیق دو نکته است:

نکته اول:
هرچند در تحلیل صحیح وجود دو جریان فکری بنام ((اصلاح طلب واصول گرا)) واقعیت ندارد، چراکه نمی شود اصلاح طلب درچارچوب اسلامی بود ولی اصول گرا نبود،
وهمچنین نمی توان اصولگرا وپای بند به ارزش های اسلامی وانقلابی بود ولی اصلاح طلب نبود.

ازهمین رو رهبر معظم انقلاب در تاریخ (19\2\1384) و در دیدار با دانشجویان کرمان می فرماید:
"بنده دعوای اصلاح‌طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیم‌بندی را غلط می‌دانم. نقطه‌ی مقابل اصولگرا، اصلاح‌طلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاح‌طلب، اصولگرا نیست.
نقطه‌ی مقابل اصولگرا، آدم بی‌اصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است.
 یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب می‌کند که بشدت ضد سرمایه‌گذاری و سرمایه‌داری حرکت کند، یک روز هم منافع‌اش یا فضا ایجاب می‌کند که طرفدار سرسخت سرمایه‌داری شود؛
 حتی به شکل وابسته و نابابش! نقطه‌ی مقابل اصلاح‌طلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاح‌طلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روش‌ها به صورت روزبه‌روز و نوبه‌نو"

ولی آنچه که نه قابل انکار است، ونه قابل حذف، این است عده ای موجودیت خود را در اصلاح طلب بودن می دانند و می خواهند با آرم و تابلوی اصلاح طلبی شناخته شوند، و عده دیگر موجودیت خود را در اصولگرایی می دانند.
آنان می خواهند با آرم وتابلوی اصولگرایی شناخته شوند و تازمانی که صندوق انتخابات وجود دارد این دو جریان وجود دارد و همین دو جریان عهده دار مدیریت بخشی از کشور خواهند بود؛ تنها اتفاقی که پس از هر انتخابی می افتد این است جای این دو جریان در مدیریت کلان نظام عوض می شود.

نکته دوم:
سپهد شهید در برخورد با این دو جریان سیاسی ((فراجناحی))بود، مواضع او بگونه ای بود، درقالب و ظرف اصولگرایان و اصلاح طلبان قابل تعریف نبود؛ برای اینکه :
اولا:هم به دلیل متشرع ومتعبد.بودن به دیدگاه و فتاوای حضرت امام خمینی (ه) که ورود نظامیان را به جریان سیاسی منع کرده و فرموده بود:

1-"همه دنیا که دنبال این هستند که ارتششان از امور سیاسی کنار باشد آنها یک چیزی می فهمند که می گویند این را؛
 ما که می خواهیم که سپاه و ارتش جند الله باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند؛
 برای اینکه اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم". (صحیفه امام، ج 19، ص 11)

2-"برای سپاهی ها جایز نیست که وارد بشوند به دسته بندی و آن طرفدار آن یکی، آن یکی طرفدار آن یکی، به شما چه ربط دارد که در مجلس چه می گذرد؟
 در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها باز صحبت هست، خوب انتخابات در محل خودش دارد می شود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا بکنند،
 برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز می دارد و همین طور ارتش را".(صحیفه امام، جلد 19، ص 12)

3- "باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود،که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود، جهات نظامی آن از بین می رود،
همیشه به سپاه سفارش کنید که آنان خودشان را یک جنگنده خدمتگزار مردم بدانند". (صحیفه امام، جلد 18، ص 45)

4-"از امور مهمی که باید تمام نیروهای مسلح از آن پیروی کنند و اغماض از آن به هیچ وجه نمی توان کرد و باز هم تذکر داده ام، آن است که هیچ یک از افراد نیروهای مسلح، چه رده های بالا یا پایین در حزب و گروهی با هر اسم و عنوان نباید وارد شوند،
 هر چند آن حزب و گروه صد در صد و به جمهوری اسلامی وفادار باشند و هر کس در یک حزب و گروه وارد شد باید از ارتش و سپاه و سایر قوای انتظامی و نظامی و قوای مسلح خارج شود.

و فرماندهان و مسئولان موظف هستند که هر کس در یکی از احزاب یا گروه های سیاسی یا دینی وارد شد به او تذکر دهند که از حزب و یا گروهها و یا سازمان خارج شود. و اگر تخلف کرد او را از ارتش یا دیگر قوای مسحل اخراج کنند،
و همه افراد موظفند چنین اشخاصی را به فرماندهان معرفی نمایند. و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلح در احزاب وگروهها و سازمانها، پایه قوای مسلح را متزلزل خواهد کرد و غفلت از این امر موجب پیگرد خواهد بود. (صحیفه)
 سردار سلیمانی درمدت چهل سال هرگز وارد هیچ حزب و جریان سیاسی نشد وهضم دردو جریان اصولگرا واصلاح طلب نشد و مواضعی سیاسی اوهمسوی ولی فقیه بود نه احزاب سیاسی، وبرای اینکه جریان سیاسی تکلیفشان را باوی بدانندوهیچ انتظاری نداشته باشند بطور رسمی وشفاف می فرمود:
"از من قبول کنید، من عضو هیچ حزب و جناحی نیستم و به هیچ طرفی جز کسی که خدمت می‌کند به اسلام و انقلاب تمایل ندارم"

ازهمین رو رهبر معظم در دیدار دانشجویان دانشگاه کرمان در توصیف شهید سلیمانی می فرماید:
"یک نکته مهم این است که در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح نبود لکن به شدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابی گری خط قرمز قطعی او بود. این را بعضی ها سعی نکنند کمرنگ کنند این واقعیت اوست. ذوب در انقلاب بود".

ثانیا: شهید سلیمانی به دلیل داشتن همین مرام ((فراجناحی)) اعتقاد به جذب((حداکثری)) و دفع((حداقلی)) داشت، و بر این باور بود هنر انقلابیون و حزب اللهی باید در این باشدکه معاند را به مخالف، ومخالف را به موافق تبدیل نمایند؛
نه اینکه کسی که همسوی با سلیقه و فکر آنها نیست با برچسب ضعف ولایت، اباحه گری، وضد ولایت فقیه موافق را به مخالف و مخالف را به معاند تبدیل کنند، و از اردوگاه نظام و زیر خیمه ولی فقیه خارج نمایند.

چراکه پیام قرآن این است:
"مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّاررُحَمَاءبَیْنَهُمْ" (فتح/29) محمدرسول خداست و کسانى که با او هستند، بر کفّار، سخت و در میان خودشان مهربانند.
پس بایست آیه مبارکه را نصب العین قرار داد و تاجایی که می شود و می توان هر روز افراد را جذب نظامی اسلامی کرد، وفرصت را از دشمن گرفت.

از همین رو سپهد شهید در جمع روحانیون خطاب به آنان می گوید:
 "اگر بخواهیم دائم از القاب بی‌حجاب و باحجاب یا اصلاح‌طلب و اصولگرا استفاده کنیم، پس چه کسی می ماند؟ اینها همه مردم ما هستند.
 آیا همه بچه‌های شما متدین‌اند؟ آیا همه مثل هم هستند؟ نه. اما پدر، همه این‌ها را جذب می‌کند و جامعه هم خانواده شماست.
 اینکه بگوییم من هستم و بچه‌های حزب اللهی خودم، اینکه نمی‌شود حفظ انقلاب. امام جماعت باید بتواند با حجاب و بی‌حجاب را با هم جذب کند".

و در راستای همین روحیه پرهیز از ((افراط وتفریط)) است در وصیت نامه اش، سیاسیون کشور، جناح راست و چپ، اصولگرا واصلاح طلب را دعوت به رقابت سالم در محور ولایت فقیه و نظامی اسلامی می کند و خطاب به آنان می نویسد:
"نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم:
چه آنهایی [که] اصلاح طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم.

عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛
مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است"
و با این نگاه ((جذب حداکثری)) و ((دفع حداقلی)) بود که
انگشتر عقیق زرد رنگی که از کربلا آورده بود به همسر یکی از شخصیت های متوفی داده که به هنگام دفن بر پیشانی متوفی قرار دهند.

و همچنین وقتی یکی از شخصیت ها، موضع قاطع مقابل آمریکا گرفت و تهدید کرد که اگرشما امریکائیها دست از پا خطاء کنید و امنیت ما را درخطر قرار دهید صادرات نفت از خطر خلیج فارس به رویتان خواهیم بست، سپهد شهید به وی نوشت:
"دست شما را برای ایراد این سخنرانی حکیمانه و صحیح می بوسم و برای هر سیاستی که مصلحت نظام اسلامی باشد در خدمت هستم".

درهمین راستا حجت الاسلام حاجی صادقی نماینده ولی فقیه می گوید:
"یک‌بار به او عرض کردم: حاج قاسم! شما نسبت به بعضی از مدیران این‌همه تواضع نشان می‌دهید چرا این کار را می‌کنید این سزاوار نیست.
گفت: «من برای رفع مشکلات مردم دست هرکسی را می‌بوسم.»
حاج قاسم یک‌تکه کلامی داشت که می‌گفت: «دست شما را می‌بوسم.»
 من به ایشان گفتم: «بعضی از افراد شایستگی این را ندارند که شما این جمله را به ایشان بگویید.»
گفت: «برای مردم دست هرکسی را می‌بوسم.»
و می‌گفت: «اگر دست‌بوسی من سبب شود که مسئولین به این مردم خدمت کنند باکی از این کار ندارم".

همین نجابت و روحیه جذب حداکثری داشتن، موجب شد سردار دل ها شود؛ به گونه ای که برای نخستین بار در تاریخ بشریت هفت میلیون نفر با گرایش و سلایق مختلف، مذهبی و غیرمذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، محجبه و غیر محجبه در تشییع جنازه قهرمان ملی خود، ژنرال سپهد شهید سلیمانی حضور پیداکنند و شهادت بر نام و یاد نیک او بدهند، و این پیام و درس دیگری ازمکتب سلیمانی به رهروان اوست که می شود با حفظ اصول نظام و تعبد به اصل ولایت فقیه چنین روحیه و مرام و مسلک جذب ((حداکثری)) و ((دفع حداقلی)) داشت.

تحلیل جامع ده خصوصیت ویژه مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی| قسمت دوم

۰

خط حزب‌الله ۳۷۳ | قهرمان؛ سلیمانی

معروف نیوز رهبری انقلاب شهیدسلیمانی

خط حزب‌الله ۳۷۳ | قهرمان؛ سلیمانی

خط حزب‌الله ۳۷۳ | قهرمان؛ سلیمانی

شماره سیصد و هفتاد و سوم هفته‌نامه خط حزب‌الله با عنوان «قهرمان؛ سلیمانی» منتشر شد.

* سخن‌هفته خط حزب‌الله به مناسب فرارسیدن سالروز ۹ دی ۱۳۸۸، به این سوال پاسخ داده است که نقش مردم در نقش بر آب کردن نقشه‌های دشمن در فتنه‌های مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی چیست؟

* گزارش هفته خط حزب‌الله، با عنوان «قهرمان؛ سلیمانی» در سومین سالگرد شهادت جانفدای ملت ایران، نگاهی به جهاد بزرگ حاج قاسم سلیمانی و ثمرات آن داشته است.

* شماره‌ این هفته‌ی خط حزب‌الله تقدیم می‌شود به روح مطهر شهیدان «حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، حسین پورجعفری، محمدرضا الجابری، شهروز مظفری‌نیا، محمد الشیبانی، هادی طارمی، حسن عبدالهادی، وحید زمانی‌نیا و علی حیدر» که بامداد جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸در حادثه تروریستی فرودگاه بغداد آسمانی شدند.
۰

ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد

معروف نیوز مدافعان حرم شهیدسلیمانی

ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد

ناگفته‌هایی از فرزند شهیدی که بین نماز به حاج قاسم گل اهدا کرد

محمدحسین بواس فرزند شهید مدافع حرم حسین بواس در گفت‌و‌گو با تسنیم ماجرای اهدا گل به حاج قاسم سلیمانی در هنگام نماز را روایت کرده است.

۰

ناگفته‌های سردار غیب‌پرور از تحویل پیکر حاج قاسم تا تشییع شهدا در اهواز و مشهد

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز شهیدسلیمانی

ناگفته‌های سردار غیب‌پرور از تحویل پیکر حاج قاسم تا تشییع شهدا در اهواز و مشهد

ناگفته‌های سردار غیب‌پرور از تحویل پیکر حاج قاسم تا تشییع شهدا در اهواز و مشهد/ ماجرای بازگشت دوباره شهدا به حرم امام رضا(ع)

جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی (ع) روایتی تازه از لحظه تحویل پیکر حاج قاسم تا تشییع شهدا در اهواز و مشهد را بیان کرد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از کرمان، سردار غلامحسین غیب‌پرور جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی (ع) پیش از ظهر امروز در یادواره شهدای مدافع سلامت استان کرمان که به مناسبت سومین سالگرد شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد، روایت خود را از ساعات اولیه شهادت حاج قاسم تا تشییع پیکر مطهر ایشان و همرزمان را اینگونه تعریف کرد: نیمه شب بود که در دفتر سردار سلامی جمع شدیم؛ چهار پنج نفر بودیم و لحظات خیلی سختی بود؛ نفهمیدیم که چگونه صبح شد؛ هوا که روشن شد تصمیم گرفتیم به منزل حاج قاسم برویم و این کار را کردیم.

پس از شهادت حاج قاسم ‌در دفتر سردار سلامی جمع شدیم؛ چهار پنج نفر بودیم و لحظات خیلی سختی بود؛ نفهمیدیم که چگونه صبح شد

وی با بیان اینکه پس از آن جلسه‌ای در فرماندهی کل سپاه تشکیل شد و قرار نبود که من به آن جلسه بروم، افزود: آن جلسه را سردار فدوی جانشین کل سپاه اداره می‌کردند و یادم نیست چه کسی به من گفت که به آن جلسه بروم و من رفتم.

جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی (ع) ادامه داد: در آن جلسه برنامه‌ها تشییع پیکر مطهر شهدا را تشریح می‌کردند؛ افزود: در آن جلسه گفتند که من مسئول تحویل پیکر شهدا در خوزستان و سردار نقدی مسئول تحویل پیکر شهدا در مشهد باشد، اما در همان جلسه مجدد گفتند که در مشهد هم مسئولیت با من باشد و قرار شد پیکرهای مطهر شهدا را در نجف تحویل بگیریم که موضوعی پیش آمد و این مسئله منتفی شد و من به اهواز رفتم.

‌در ‌آن جلسه ‌من مسئول تحویل پیکر شهدا در خوزستان و سردار نقدی مسئول تحویل پیکر شهدا در مشهد تعیین شد، اما همه مسئولیت با من شد

وی افزود: حوالی ساعت 2 بامداد پرواز ما در اهواز نشست، همه مسئولان آمده بودند، یادم هست حجت‌الاسلام موسوی امام جمعه اهواز حال و هوای خاصی داشت؛ وقت زیادی نداشتیم و 8 صبح قرار بود تشییع پیکر مطهر شهدا انجام شود.

سردار غیب‌پرور با بیان اینکه گروهی از پزشکان که تخصص آنها ژنتیک و DNA بود با من آمده بودند؛ پیکرها را تحویل گرفته بودیم اما مردم نصف شب اطراف فرودگاه اهواز را گرفته بودند و باید کار مدیریت می‌شد، گفت: در جلسه با مسئولان اهواز تصمیم گرفتم که مسیر کوتاه را برای تشییع شهدا انتخاب کنیم چون باید سریع‌تر به مشهد و پس از آن به تهران می‌رفتیم و چاره‌ای نبود.

حوالی ساعت 2 بامداد پرواز ما در اهواز نشست، ‌‌گروهی از پزشکان که تخصص آنها ژنتیک و DNA بود با من آمده بودند؛ پیکرها را تحویل گرفتیم.

وی با اشاره به اینکه جمعیت زیادی از موتورسوار و خودرودار و زن و مرد و کوچک و بزرگ آمده بودند؛ اصلاً صحنه‌ای شده بود، افزود: مجبور شدیم پیکرها را در ماشین دیگری گذاشته و آنها را به حاشیه شهر اهواز در مجموعه شرکت نفت ببریم.

سردار غیب‌پرور با اشاره به اینکه مراسم تشییع پیکر شهدا با چه شوری انجام شد، افزود: من نگران ازدحام جمعیت در فرودگاه اهواز در زمان برگشت بودم که همین‌طور هم شد. وارد فرودگاه اهواز که شدیم ازدحام جمعیت بود و مردم حتی تا داخل باند آمده بودند.

جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی (ع) با بیان اینکه قبل از بلند شدن پرواز، به سردار نظری، استاندار فعلی خراسان رضوی زنگ زدم و گفتم در اهواز این اتفاق افتاد، اوضاع مشهد چگونه است؟ آیا می‌توانید آنجا را مدیریت کنید؟ گفت "خیالت راحت، اینجا منظم است" ادامه داد: داخل هواپیما اصرار داشتیم که پیکرها به قسمت بار نروند؛ پیکر حاج قاسم بود و روی سر ما جا داشت و بالاخره پیکر مطهر شهدا را به قسمت بالا آوردند.

‌مراسم تشییع پیکر شهدا در اهواز با چه شوری انجام شد، ‌من نگران ازدحام جمعیت در فرودگاه اهواز در زمان برگشت بودم که همین‌طور هم شد.

وی با بیان اینکه به مشهد که رسیدیم دیدم مشهد شلوغ‌تر از اهواز است و مردم قابل کنترل نبودند، افزود: ازدحام جمعیت به اندازه‌ای بود که من تصمیم گرفتم پیکرهای شهدا وارد حرم نشود و از زیرگذرهای قبل از حرم پیکر شهدا برگردند برای همین از زیرگذر باب الجواد برگشتیم.

سردار غیب‌پرور با اشاره به اینکه در فرودگاه پیکرها را داخل هواپیما جا دادیم و کادر پرواز سوار شد، گفت: سردار فدوی به من زنگ زد و گفت که فلانی چکار می‌کنی؟ آقای مروی، تولیت آستان قدس رضوی می‌گویند در حرم منتظر هستیم؛ من گفتم اوضاع این‌طوری است؛ گفت هر چه خودت تصمیم می‌گیری. سپس سردار سلامی تماس گرفته و همان مطالب را گفتند و دوباره همان جواب را دادم، سردار سلامی هم گفت هر چه خودت تصمیم می‌گیری.

‌قبل از بلند شدن پرواز، به سردار نظری، استاندار فعلی خراسان رضوی زنگ زدم و گفتم در اهواز این اتفاق افتاد، اوضاع مشهد چگونه است؟

وی گفت: من تصمیم خودم را گرفته بودم و در باند فرودگاه قدم می‌زدم که دیدم آقای رزم حسینی، استاندار وقت خراسان رضوی و از دوستان حاج قاسم پایین هواپیما ایستاده و اشک می‌ریزد؛ به من گفت "بیا برویم حرم"‌؛ من آنجا به خودم نهیب زدم که تو که هستی داری مانع می‌شوی؟ امام رضا(ع)، حاج قاسم را می‌خواهد و حاج قاسم هم امام رضا(ع) را؛ من استغفار کردم و گفتم برگردید.

جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی (ع) با بیان اینکه این بار دیگر جمعیت کف خیابان نبود؛ باران می‌آمد و ما پیکرها را به حرم برگرداندیم، افزود: نم نم باران بود پیکرها را یادم نیست از کجا بردیم که سر از رواق امام خمینی (ره) درآوردیم؛ نگاه می‌کردم به پیکرها وقتی که خادمان تابوت حاج قاسم را به ضریح چسباندند لحظه عجیبی بود؛ چه وصال زیبایی و چه پیوند قشنگی اتفاق افتاد.

به مشهد که رسیدیم دیدم مشهد شلوغ‌تر از اهواز است؛ ازدحام جمعیت به اندازه‌ای بود که ‌تصمیم گرفتم پیکرهای شهدا وارد حرم نشود

وی در ادامه با بیان اینکه اهمیت تحلیل خوب و درست از سیره شهدا بالاتر از روایتگری از آنهاست و مهم‌تر از بهره و درسی است که ما از مکتب و راه شهدا می‌گیریم‌، گفت: یا می‌توانیم مسائل شهدا را روایتگری کنیم و یا اینکه به اوضاع نگاه تحلیلی داشته باشیم و باید از زندگی شهدا بهره‌برداری کنیم چرا که در دوران آخر الزمانی قرار داریم و این دوران حساس است حفظ دینمان تا آخر اهمیت دارد.

جانشین فرمانده کل سپاه در قرارگاه امام علی (ع) با اشاره به اتفاقات سه ماه اخیر در کشور بیان کرد:  خیلی‌ها در این اتفاقات رفوزه شدند؛ البته ما منکر مشکلات اقتصادی، گرانی، بیکاری، تورم و غیره نیستیم اما راه بیان مشکلات و مطالبات، اغتشاش نیست.

وی با بیان اینکه آیا حق نظام این بود که هر کس می‌رسد یک چاقو به پیکره آن وارد کند؟، گفت: در این عرصه جنگ احزاب مدرن باید پرسید آیا دلتان برای مهسا امینی سوخت؟ آیا حق نظام این بود؟

پیکرها را به حرم برگرداندیم،‌ وقتی که خادمان تابوت حاج قاسم را به ضریح چسباندند لحظه عجیبی بود؛ چه وصال زیبایی و چه پیوند قشنگی اتفاق افتاد.

سردار غیب‌پرور با طرح این سوال که آیا پاسخ راه حاج قاسم این بود که برخی از خواص سکوت کنند، بیان کرد: دروغ، نفاق و دورویی تا کجا؟ چرا برخی خواص از ترس لطمه خوردن و آسیب دیدن دنیایشان سکوت کردند؟

وی با بیان اینکه دینداری هزینه دارد و آهسته آمد و رفتن، دینداری نیست، گفت: در آخر الزمان دو راه کفر و حق وجود دارد و هیچ راه سومی وجود نیست؛ باید دقت کنیم که راهمان را به درستی انتخاب کنیم.

۰

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

کتابخانه اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب شهیدسلیمانی

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

به مناسبت سالگرد سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی فروش ویژه بسته محصولات فرهنگی سرباز

با نزدیک شدن سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی، انتشارات انقلاب اسلامی بسته‌ی محصولات فرهنگی «سرباز» را با تخفیف ۲۰ درصدی ارائه می‌کند.

این بسته شامل دوعنوان کتاب، ۲۲ قطعه تصویر و یک قطعه پوستر است. 

اولین محصول این بسته، کتاب «یاران سلیمانی» است که بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم را در بر می‌گیرد که برخی از این بیانات برای نخستین بار منتشر شده است.

کتاب مصور «قاف»، دیگر محصول بسته‌ سرباز، شامل خاطرات حاج قاسم سلیمانی از جنگ ۳۳ روزه‌ لبنان است که درقالب داستان تصویری منتشر شده است.

۲۱ قطعه از عکس‌های شهید حاج قاسم سلیمانی همراه با بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در مورد شهید سلیمانی به چاپ رسیده است که ۴ قطعه از این تصاویر برای نخستین بار منتشر شده است. همچنین عکس ویژه‌ای که به دیدار خانواده‌ حاج قاسم سلیمانی با رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۳ اختصاص دارد، همراه با متن سخنرانی معظم‌‌له در این جلسه، برای نخستین بار منتشر شده است و پوستر «یا حسین فرماندهی از آن توست» آخرین محصول این بسته است.

بسته «سرباز» با طراحی منحصر به فرد از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) منتشر شده است و علاقمندان می‌توانند این بسته را تا 10 دی ماه با ۲۰ درصد تخفیف از سایت انتشارات انقلاب اسلامی از این نشانی تهیه نمایند.

خرید بسته فرهنگی سرباز

۰

توصیه سردار سلیمانی به خواندن یک کتاب/ چگونه معاویه با حضرت علی (ع) دشمن شد؟

معروف نیوز شهیدسلیمانی

توصیه سردار سلیمانی به خواندن یک کتاب/ چگونه معاویه با حضرت علی (ع) دشمن شد؟ 

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تاریخ همان گذشته‌ای است که امروز ما آن را می‌سازد، اهمیت مرور تاریخ و وقایع تاریخی اهمیت دنیای امروز و آینده‌ای است که رقم خواهد خورد، از این رو تفسیر و بررسی وقایع آن می‌تواند راهگشای امور و بازکننده گره‌هایی باشد که جوامع هر روزه با آن رو به رو هستند. سردار حاج قاسم سلیمانی در یکی از سخنرانی‌های خود و در بین صبحت‌هایی به این مهم اشاره کرده در خواست خواندن کتابی از امیرالمومنین را می‌کند که به در رابطه با چهار سال حکومت وی به رشته تحریر درآمده.

توصیه سردار سلیمانی به خواندن یک کتاب/ چگونه معاویه با حضرت علی (ع) دشمن شد؟

امیرالمومنین مقتدای شیعیان جهان و عدالت او منشا تفکرات و اندیشه‌های بسیاری از بزرگان تاریخ است. از این رو پرداختن به ابعاد زندگی و حکومت کوتاهش می‌تواند روشن کننده افق‌های پیش روی در زندگی اجتماعی باشد.

سردار سلیمانی در این سخنرانی می‌گوید: خواهش می‌کنم کتاب‌هایی که حول دوره چهار ساله حکومت امیرالمومنین نوشته شده است را بخوانید، امام معصوم، امام مقتدر، شجاع، توانمند، در طول تاریخ اسلام بعد از پیامبر در سابقه کسی مثلش نبود. حرف‌ها فرمایشات و بیاناتش را می‌شنویم و می‌بینیم. شما را حواله می‌دهم به کتاب پسر آقای دوانی با نام «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلام»، قطور است، اما کتاب مهمی است، خود مرحوم دوانی هم مقدمه مهمی نوشته که تاریخ نگار و تاریخ نویس مهمی بود. من با دقت این کتاب را خواندم و کتاب‌های دیگری در این موضوع مطالعه کردم.

وی افزود: چرا می‌گویم بخوانید، چون در هر جریان مهمی آفت‌های مهمی هم به وجود می‌آید، اگر از آفت‌ها مراقبت نشود آن جریان مهم و اثرگذار به دلیل اینکه مورد توجه و طمع است دچار زوال خواهد شد. در دوره معاویه او با خلفای قبل امیرالمونین کاری نداشت چرا نداشت؟ چون جنگی و اقدامی بر علیه او نمی‌کردند و توطئه‌ای انجام نمی‌دادند. چون آن‌ها کاری با او نداشتند. مثل همین وضعی که امروز در جهان داریم، بسیاری از این کشور‌ها هستند که آمریکا و رژیم صهیونیستی کاری با آنان ندارند، اما با کشور ما سر جنگ دارند و این همان اتفاقی است که نسبت امیرالمومنین را با دیگر خلفا نشان می‌دهد، یعنی نشان دهنده فاصله بین امیرالمومنین و سیاست او و تضادش با معاویه است. امام عادل نمی‌توانست در درون حکومت اسلامی یک جریان فاسق را حاکم بر بخشی از حکومت اسلامی تحمل کند، همه تضاد از اینجا شروع شد.

۰

حاج قاسم سلیمانی در وصیت‌نامه‌اش به چه موضوعاتی پرداخت؟

زندگی به سبک شهدا معروف نیوز شهیدسلیمانی

حاج قاسم سلیمانی در وصیت‌نامه‌اش به چه موضوعاتی پرداخت؟

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قاسم سلیمانی در روز ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی چشم به جهان گشود. در ۱۸ سالگی به استخدام اداره آب کرمان درآمد و در راهپیمایی‌ها و اعتصابات کرمان علیه رژیم پهلوی در زمان انقلاب مشارکت فعال داشت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۹ عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و هم‌زمان با شروع جنگ تحمیلی، چند گردان را در کرمان آموزش داده و به جبهه‌ها فرستاد. وی در دوره‌ای فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را هم بر عهده داشت و در سال ۱۳۶۰ش با حکم فرمانده وقت سپاه پاسدارن، به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله (ع) منصوب شد.

سلیمانی پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ش، به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرز‌های شرقی ایران هدایت می‌شدند و با باند‌های قاچاق مواد مخدر در مرز‌های ایران و افغانستان مبارزه می‌کرد. قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی حضرت امام خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) به فرماندهی سپاه قدس منصوب و فرماندهی محور مقاومت در مبارزه علیه داعش در عراق و سوریه را هم عهده‌دار شد. وی در بهمن سال ۱۳۸۹ش به درجه سرلشکری نائل آمد.

بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ در حمله موشکی بالگردهای آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.

وصیت‌نامه موضوعی حاج قاسم سلیمانی

•بسم الله الرحمن الرحیم

•شهادت دادن
شهید سلیمانی دراغاز وصیت خویش براساس باور‌های اسلامی واعتقادات قلبش اش موارد زیررا شهادت داده است:

•شهادت می‌دهم به:

۱) اصول دین
۲) اشهد أن لا اله الا الله
۳) و اشهد أنّ محمداً رسول الله
۴) و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب
۵) و اولاده المعصومین
۶) اثنی‌عشر ائمّتنا
۷) و معصومیننا حجج الله.

•شهادت می‌دهم که:

۸) قیامت حق است،
۹) قرآن حق است،
۱۰) بهشت و جهنّم حق است،
۱۱) سؤال و جواب حق است،
۱۲) معاد،
۱۳) عدل،
۱۴) امامت،
۱۵) نبوت حق است.

سپاس به درگاه الهی

مواردی که شهید سلیمانی لازم دانسته تا در وصیت خود شکر و سپاس گزاری کند:

•خدایا! تو را سپاس می‌گویم

۱) به‌خاطر نعمتهایت.

•خداوندا! تو را سپاس که

۲) مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی
۳) و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم
۴) و سرباز رکاب او شوم.
۵) اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی را نداشتم و اگر بی‌بهره بودم از دوره مظلومیت علی‌بن ابی‌طالب و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آن‌ها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.

•خداوندا! تو را شکرگزارم که

۶) پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.

• پروردگارا! تو را سپاس که

۷) مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونه‌های بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.

• خداوندا!‌ای قادر عزیز و‌ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر شرم بر آستانت می‌سایم که

۸) مرا در مسیر فاطمه اطهر و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی
۹) و مرا از اشک بر فرزندان علی‌بن ابی‌طالب و فاطمه اطهر بهره‌مند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرار‌ها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.

• خداوندا، تو را سپاس که

۱۰) مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت و پیوسته در مسیر پا کی بهره‌مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آن‌ها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرما.

درخواست از خدا

نجوا‌ها و درخواست‌های شهید سلیمانی از خداوند؛ درج شده در وصیت نامه اش:
۱) خدایا! به عفو تو امید دارم
۲)‌ای خدای عزیز و‌ای خالق حکیم بی‌همتا! دستم خالی است و کوله‌پشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشه‌ای به‌امید ضیافت عفو و کرم تو می‌آیم. من توشه‌ای برنگرفته‌ام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
۳) سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام که ثروت آن در کنار همه ناپاکی‌ها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه است؛ گوهر اشک بر اهل‌بیت است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
۴) خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند]و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کرده‌ام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به‌سمت تو است. وقتی آن‌ها را به‌سمتت بلند کردم، وقتی آن‌ها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ این‌ها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
۵) خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور می‌کند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم می‌لرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازک¬تر است و از شمشیر بُرنده‌تر؛ اما یک امیدی به من نوید می‌دهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پا‌ها در حَرَمت پا گذارده‌ام دورِ خانه‌ات چرخیده‌ام و در حرم اولیائت در بین‌الحرمین حسین و عباست آن‌ها را برهنه دواندم و این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن‌ها و خزیدن‌ها و به حُرمت آن حریم‌ها، آن‌ها را ببخشی.
۶) خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید به‌سر می‌برند؛
۷) یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آن‌چنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمی‌خواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
۸) خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام
۹) خداوند،‌ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آن‌ها را از یاد ببرم.
۱۰) پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
۱۱) عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است.
۱۲) چگونه ممکن [است]کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟
۱۳) خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
۱۴) عزیزم! من از بی‌جاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به‌امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم.
۱۵) کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام،
۱۶) تو خود می‌دانی دوستت دارم.
۱۷) خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم.
۱۸) مرا به خودت متصل کن.
۱۹) خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است.
۲۰) من قادر به مهار نفس خود نیستم،
۲۱) رسوایم نکن.
۲۲) مرا به‌حرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آن‌ها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به‌سویت آمدند، متصل کن.
۲۳) معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم.
۲۴) بار‌ها تو را دیدم و حس کردم،
۲۵)‌ نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس.
۲۶) مرا بپذیر، اما آن‌چنان که شایسته تو باشم.

۰

ما از تکثیر او وحشت داریم!

معروف نیوز شهیدسلیمانی

ما از تکثیر او وحشت داریم!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: امروز مستکبران از نام شهید سلیمانی وحشت دارند، ببینید در فضای مجازی با اسم او چه برخوردی دارند میکنند؛ از اسمش هم میترسند و از تکثیر او وحشت دارند. ۱۴۰۰/۱۰/۱۱
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، لوح «ما از تکثیر او وحشت داریم!» را منتشر میکند.

 

۰

جریان مقاومت به برکت خون شهید سلیمانی پر رونق‌تر از قبل است

معروف نیوز رهبری انقلاب شهیدسلیمانی

امام خامنه‌ای در دیدار با اعضای ستاد و خانواده شهید سلیمانی:

جریان مقاومت به برکت خون شهید سلیمانی پر رونق‌تر از قبل است/ حاج قاسم ملی‌ترین شخصیت دنیای اسلام بوده و هست

در دیدار اعضای خانواده و ستاد بزرگداشت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله رب العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

رحمت خدا، رضوان خدا بر شهید عزیزمان که ماجرای شهادتِ این عزیز بزرگوار یک حادثه‌ی ملّی، بلکه یک حادثه‌ی بین‌الملل اسلامی شد. و خب دوّمین سالگرد است و مردم دارند این کارهارا [در تجلیل او] میکنند که حالا من به این مسئله‌ی مردم برمیگردم. ما در حقیقت دنبال مردم حرکت میکنیم و نشست ما و حرف زدن ما و امثال اینها در واقع به دنبال آن حرکت ابتکاری مردمی‌ای است که دارد در سراسر کشور انجام میگیرد.
ما یک جمله عرض کردیم، گفتیم «مکتب سلیمانی».(۲) شهید سلیمانی یک مکتب شد یا یک مکتب بود و در مورد این مکتب، من حالا دیدم بحمدالله کتابهای متعدّدی چاپ شده که ندیده بودم این کتابها را. اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را میگذاریم «مکتب سلیمانی»، در یکی دو جمله‌ی کوتاه تبیین کنیم، باید بگوییم این مکتب عبارت است از «صدق» و «اخلاص». این دو کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایه‌ی مکتب سلیمانی است. «صدق» یعنی همان چیزی که در آیه‌ی شریفه‌ی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه»(۳) است که حالا مختصری توضیح عرض میکنم. «اخلاص» هم همین است که در آیات متعدّد قرآن از جمله این آیه‌ی شریفه «قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللهَ مُخلِصًا لَهُ الدّین» [آمده]؛(۴) این دو عنوانِ قرآنی، تشکیل‌دهنده‌ی حرکت شهید سلیمانی بود.
این حرکت بابرکت، که هم زندگیِ این مرد سرتاپا برکت شد، هم شهادت او -ما در زیارت ائمّه (علیهم السّلام) عرض میکنیم: وَ قَبَضَکَ اِلَیهِ بِاختیارِه وَ اَلزَمَ اَعداءَکَ الحُجَّة؛(۵) جان تو را خدا گرفت، قبض روح دست خدا است امّا این قبض روح موجب شد که حجّت علیه دشمنان تو و دشمنان خدا اقامه بشود؛ اینجا هم همین جور است؛ خب، جانها دست خدا است؛ همه باید از دنیا بروند و هر کسی یک جور از دنیا میرود؛ شهید هم از دنیا رفت- و کیفیّت شهادت او حجّت را تمام کرد بر دشمن و بر همه‌ی بینندگان.

خب، حالا «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه» یعنی چه؟ یعنی با هدف، با عهد الهی، با آرمانها برخورد صادقانه داشته باشند. مشکل ما این است دیگر؛ در موارد زیادی مشکل ما اینجا است که پای صدق در حرکت ما و در تعامل ما با آرمانهای اسلام و انقلاب میلنگد. این مرد به معنای واقعی کلمه صادقانه عمل کرد و عمل میکرد در زندگی‌اش، تا آنجایی که ما این زندگی را از نزدیک دیدیم و شناختیم؛ چه در دفاع مقدّس، چه بعد از دفاع مقدّس تا مسئولیّت نیروی قدس، و چه در نیروی قدس. رنج مجاهدت را در راه آرمانها بر خود هموار کردن؛ این معنای «صادقانه» است.
وفادار ماندن به اسلام و به انقلاب؛ با همه‌ی وجود به اسلام و انقلاب وفادار ماند؛ به عهدی که با خدا و با امام بسته بود وفادار ماند؛ به وظیفه‌ای که در قبال ملّت ایران داشت و در قبال امّت اسلامی داشت، با کمال دقّت در عمل و با همه‌ی وجود وفادار ماند؛ هم وظیفه در قبال ملّت ایران، هم وظیفه در قبال امّت اسلامی.

بعضی‌ها سعی میکنند یک دوگانه‌ی ملّت و امّت درست کنند؛ ریشه‌ی این کار در اختیار دشمن است و آنها دارند این کار را میکنند. البتّه بعضی‌ها هم اشتباه میکنند و غافلانه همین خط را میروند. در داخل هم گاهی اوقات می‌بینیم که آن کسی که برای امّت اسلامی کار میکند، دیگر نگاهش لزوماً به سمت ملّت ایران نیست؛ یا بعکس. شهید عزیز ما، شهید سلیمانی، ثابت کرد که هم میتوان ملّی‌ترین چهره‌ی کشور بود، هم میتوان امّتی‌ترین چهره‌ی کشور بود؛ در آنِ واحد ملّی‌ترین و امّتی‌ترین بود.

ملّی‌ترین بود؛ از کجا معلوم؟ از تشییع جنازه‌ی او! کدام اجتماع را ما در این سالهای متمادی در دوران انقلاب -که دوران اجتماعات عظیم است- داریم مثل تشییع ده‌هامیلیونیِ شهید سلیمانی؟ اینها چه کسی بودند؟ ملّت، این است دیگر. ملّت را در توهّمات که نمیشود تصویر کرد؛ ملّت این واقعیّت موجود است. ده‌ها میلیون [نفر] این مرد را بعد از شهادتش تشییع کردند؛ پس ملّی‌ترین است. امّتی‌ترین هم هست به خاطر اینکه در این دو سال، نام و یادِ روزافزون او در دنیای اسلام نفوذ بیشتری دارد پیدا میکند. مرتّباً نام شهید سلیمانی و یاد شهید سلیمانی در دنیای اسلام دارد تکرار میشود، و دائم دارد افزایش پیدا میکند؛ این را انسان دارد مشاهده میکند و میبیند. حقیقتاً مظهر صدق بود: صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه.
آن [طور] که ما از نزدیک کار او را دیدیم، واقعاً مظهر تلاش بود؛ کار خستگی‌ناپذیر؛ خستگی‌ناپذیر. گاهی اوقات که مثلاً به یک کشوری میرفت، برمیگشت و برای ما گزارش میفرستاد، من وقتی میخواندم این گزارش را، حیرت میکردم از حجم کار عظیمی که در این مثلاً چند روز اتّفاق افتاده. من از تعدادی از این گزارشها یک نسخه برداشته‌ام برای نگهداریِ پیش خودم؛ روی آن هم نوشته‌ام که این را من نگه میدارم برای اینکه در آینده دیده بشود، معلوم بشود که این مرد چقدر کار انجام میداده. الان چند نسخه -دو سه گزارش را- از این قبیل دارم. کار خستگی‌ناپذیر.

همراه با شجاعت؛ یعنی کاری که کار معمولی نیست و احتیاج به شجاعت دارد، احتیاج به شهامت دارد؛ و متّکی به عقلانیّت؛ هم شجاعت، هم عقلانیّت؛ هر دو در حدّ تحسین‌برانگیز؛ با تدبیر. هم دشمن را درست می‌شناخت، هم ابزارهای دشمن را هم میدانست؛ یعنی این جور نبود که شهید سلیمانی نداند امکانات دشمن که میشود از آن امکانات استفاده کند و ضربه بزند چیست؛ امکانات دشمن را هم کاملاً می‌شناخت امّا در عین حال با کمال شهامت و قدرت وارد میدان میشد. از دشمن بیم نداشت و راهِ‌ کار را با تدبیر انتخاب میکرد.

من در جمع بعضی از مسئولین سطح بالای کشور که خود شهید هم بود -هم در حضور خودش، هم در غیاب خودش- چند بار این حرف را زدم که کار را با تدبیر انجام میداد. شجاعتش یک جور، که قضایای کارهای شجاعانه‌ی او حالا میبینم سر زبانها است؛ کارهایی را که با تدبیر انجام میداد، با دقّت [بود]! «صدق» این است؛ «صَدَقوا ما عاهَدُوا الله» یعنی اینها.
 
امّا اخلاص او؛ صدق و اخلاص. اگر اخلاص نباشد کار بی‌برکت میشود؛ اینکه می‌بینید کار برکت پیدا میکند، به خاطر اخلاص است. اخلاص او را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ یک ذرّه‌ای هم از دیده شدن فرار میکرد. او از دیده شدن فرار میکرد، حالا جوری شده که همه‌ی دنیا دارند او را می‌بینند؛ همه‌ی دنیا دارند او را می‌بینند. کار را برای خدا میکرد، تظاهر نداشت، لاف‌زنی نداشت؛ اوّلین پاداش دنیایی‌ای که خدای متعال به این اخلاص او داد، همین تشییع دَه‌ها میلیونی بود. این تشییع، اوّلین جزای اخلاص او در دنیا بود؛ حالا جزای آخرت که به جای خود محفوظ؛ این رواج اسم شهید سلیمانی و رواج شخصیّت او، یاد او و نام او در دنیا، جزای دنیوی [او بود]. در این دو سال هزاران هزار بار نام شهید سلیمانی بر زبان افراد، ‌بر قلم افراد جاری شده. امسال هم مردم به طور خودجوش دارند بزرگداشت درست میکنند -که گفتم به آن برمیگردم- این بر اثر اخلاص این عزیز است.

شهید سلیمانی الگو شد؛ یکی از حقایق بسیار برجسته این است که شهید سلیمانی تبدیل شد به یک الگو. امروز بسیاری از جوانان در دنیای اسلام -بخصوص در این منطقه، آنچه من اطّلاع دارم مربوط به این منطقه است- تشنه‌ی حضور قهرمانهایی مثل شهید سلیمانی‌اند؛ امروز تشنه‌اند. هر چه یاد سلیمانی بیشتر منتشر میشود، علاقه‌ی اینها، تشنگی اینها به حضور قهرمانهایی از این قبیل در کشورهای خودشان بیشتر میشود. امروز شهید سلیمانی در منطقه‌ِی ما نماد امید و اعتماد به نفْس است،‌ نماد رشادت است، رمز استقامت و پیروزی است. این کارها را خدا میکند؛ اینها دست کسی نیست؛ با هیچ تدبیری ماها بلد نیستیم از این جور کارها بکنیم. این کارها، کار خدا است.

 یک نفری گفته بود که شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناک‌تر از سردار سلیمانی است؛ درست فهمیده بود؛ واقعاً‌ همین ‌جور است. آنهایی که دو سال پیش شهید سلیمانی را و شهید ابومهدی عزیز را و دیگر همراهانشان را به شهادت رساندند، فکر میکردند کار تمام شد؛ فکر میکردند که زدیم اینها را و تمام شد، خلاص شد. امروز وضع آنها را نگاه کنید ببینید در چه وضع و وضعیّتی‌اند. وضع آمریکا را ببینید! از افغانستان آن جور فرار میکند و در عراق ناچار است که تظاهر به خروج کند -البتّه باید برادران عراقی هوشیارانه مسئله را دنبال کنند- مجبور است که بگوید که من بعد از این نقش مستشاری ایفا خواهم کرد؛ یعنی اقرار کند به اینکه آنجا حضور نظامی نمیخواهد داشته باشد و نمیتواند داشته باشد. مسئله‌ِی یمن را ملاحظه کنید، مسئله‌ی لبنان را نگاه کنید.
 
جریان ضدّاستکباری در منطقه، جریان مقاومت در منطقه، امروز از دو سال پیش، پُررونق‌تر و شاداب‌تر و امیدوارتر دارد حرکت میکند و کار میکند. در سوریه هم اینها زمین‌گیر شدند، در سوریه هم هیچ امیدی برای آینده‌شان نیست؛ اینها برکات این خون عزیز و خون مظلومانه است.

از قول شهید نقل شد، در یک سخنرانی گفته بود که کسی که شهید زندگی کند، شهید میشود؛ و آن جور زندگی کرد؛ واقعاً شهید زندگی کرد؛ شهیدانه زندگی کرد. برخی از خصوصیّات اخلاقی شهید هم [قابل توجه است]. من حالا یک کتابی را دارم میخوانم در همین شرح وضع اخلاقی و زندگی شهید -«سلیمانی‌ای که من می‌شناسم»؛(۶) به نظرم یک چنین عنوانی [دارد]- که یک چیزهای جالبی آنجا هست. از قول یکی از دوستان قدیمی ایشان نوشته که نوه‌ی یکی از دوستان شهیدش را میخواستند عمل جرّاحی کنند،(۷) رفت داخل بیمارستان و ایستاد تا عمل تمام بشود. مادر آن بچّه گفت که خب حاج آقا عمل تمام شد، دیگر بروید به کارتان برسید؛ گفت نه، پدر تو -یعنی پدربزرگ این بچّه- به جای من رفت شهید شد، من هم حالا به جای او اینجا می‌ایستم؛ ایستاد تا بچّه به هوش آمد، خاطرش که جمع شد، بعد رفت. رفتارش با خانواده‌ی شهید این جوری است، رفتارش با اشرار و با مفسدین هم آن جوری است؛ در بیرون کشور یک‌ جور، در داخل کشور یک ‌جور، در جنوب کرمان و آن منطقه‌ی جیرفت و آن کارهایی که آن سالها انجام داد یک ‌جور.(۸) آن قدرتی که نشان میداد و حرکت قاطع و پُرشدّتی که انجام میداد، جوری بود که وقتی به یک جایی وارد میشد و میفهمیدند که آمده، خودِ ورود او روحیه‌های دشمن را ضایع میکرد، زایل میکرد.

امروز هم مستکبران از نام او وحشت دارند، از یاد او وحشت دارند؛ ببینید در فضای مجازی ــ لابد بیشتر از من ‌اطّلاع دارید دیگر؛ ــ با اسم او چه برخوردی دارند میکنند؛ این هم یک تنبیه دیگری است، تنبّه بیشتری است برای ما و مسئولین فضای مجازی کشور که بفهمند چه کار باید بکنند، تا دشمن نتواند هر جور دلش میخواهد، با هر جایی که دلش میخواهد رفتار کند. و خب فضای مجازیِ موجود دنیا زیر کلید مستکبران است دیگر؛ از اسمش هم میترسند و از تکثیر او وحشت دارند؛‌ الگو یعنی این؛ میترسند که تکثیر بشود.

به‌ هر حال شهید سلیمانی ماندنی است، تا ابد زنده است؛ آنهایی که او را شهید کردند ــ ترامپ و امثال او ــ جایشان زباله‌دان تاریخ است و جزو فراموش‌شدگان تاریخ خواهند بود در زباله‌دان، امّا او تا ابد زنده است؛ شهید این جوری است و دشمنان او گم و گور خواهند شد. البتّه ان‌شاءالله بعد از آنکه تقاص دنیوی‌شان را بدهند، گم و گور خواهند شد.

شماها هم، هم خانواده‌ی محترمشان،‌ هم دوستان و هم‌رزمانشان، هم آقای سردار قاآنی،(۹) که الحمدلله ایشان خیلی خوب دارد کار میکند، حرکت میکند، همه‌ی شما ان‌شاءالله این خط را دنبال کنید، پیش بروید. و خدای متعال به ما وعده‌ی پیروزی داده: اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا؛(۱۰) وعده‌ی دفاع داده. خب ما داریم در راه اراده‌ی الهی و اهداف الهی حرکت میکنیم و ملّت برای اسلام کار میکند؛ این دفاع، بعد هم نصرت: لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه؛(۱۱) اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم.(۱۲)

امیدواریم ان‌شاءالله همه‌ی شما موفّق و مؤیّد باشید. کارهایی هم که این خانم ذکر کردند، کارهای خوبی است؛ ان‌شاءالله که به بهترین وجهی همه‌ی اینها ادامه پیدا کند.

والسّلام‌علیکم‌ورحمةالله‌وبرکاته


 در ابتدای این دیدار، خانم زینب سلیمانی (دختر شهید سلیمانی) و سرلشکر حسین سلامی (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) مطالبی بیان کردند.
 خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران (۱۳۹۸/۱۰/۲۷)
 سوره‌ی احزاب، بخشی از آیه‌ی۲۳؛ «از میان مؤمنان مردانى‌اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند ...»
 سوره‌ی زمر، آیه‌ی ۱۱؛ «بگو: من مأمورم که خدا را- در حالى که آیینم را براى او خالص گردانیده‌ام- بپرستم.»
 مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ج ۲، ص ۷۳۸
 «حاج قاسمی که می‌شناسم»، کتابی است با خاطرات و روایتهایی از حجّت‌الاسلام علی شیرازی.
 گریه‌ی معظّمٌ‌له
 شهید سلیمانی پس از دفاع مقدّس و در مقام فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله (که متشکل از نیروهای استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان بود)، مسئولیّت تأمین امنیّت جنوب شرقی کشور و مبارزه با اشرار و قاچاقچیان موادّ مخدّر در این مناطق را عهده‌دار بود که توانست امنیّت را در آن مناطق برقرار سازد.
 سرتیپ اسماعیل قاآنی (فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
(۱۰ سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۳۸؛ «قطعاً خداوند از کسانى که ایمان آورده‌اند دفاع میکند ...»
(۱۱ سوره‌ی حج، بخشی از آیه‌ی ۴۰؛ «... و قطعاً خدا به کسى که [دین] او را یارى میکند، یارى میدهد ...»
(۱۲ سوره‌ی محمّد، بخشی از آیه‌ی ۷؛ «... اگر خدا را یارى کنید یاری‌تان میکند و گامهایتان را استوار میدارد.»

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)