نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۳۶۴ مطلب با موضوع «حجاب» ثبت شده است

۱

پنجشنبه فیروزه‌­ای

کتابخانه اسلامی حجاب سبک زندگی اسلامی

پنجشنبه فیروزه‌­ای

پنجشنبه فیروزه‌­ای

مؤلف: سارا عرفانی
ناشر: کتاب نیستان

رویدادهای داستانی «پنجشنبه فیروزه‌­ای» به شدت امروزی است. اگرچه یک رمان دینی است اما از آنجا که روایت دینی این رمان در ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترسی زندگی امروزین همه ماست می توان گفت در زمره آثار آپارتمانی و لوکس و شبه ­‌روشن فکرانه است و نه آثاری که به تمامی در مسجد و مکان­‌های مذهبی می‌گذرد. شخصیت غزاله در «پنجشنبه فیروزه‌ای» بسیار چشمگیر و جلب توجه کننده است. او دختری دانشجو و دم بخت است و در عین حال باورهای مذهبی عمیقی دارد اما از افعال دخترانه نیز دور نیست. این شخصیت به شدت رئال و واقعی تصویر شده و خواننده احساس نمی‌کند که وصله‌ای نچسب به بدنه رمان است و آن را در بستر جامعه پیدا می‌کند.
در بخشی از رمان می ­خوانیم:
یکی از دختر‌ها به طرفش آمد و گفت: «صبر کن!» جلوتر آمد. به جزوه‌ای که دستش بود اشاره کرد و گفت: «بابا چقدر همه چی رو می‌نویسی! هر چی نگاه کردم دیدم کم مونده سرفه‌های استادم بنویسی.» خندید.
پسر هم خندید. نفس عمیقی کشید و گذاشت بوی گرم و شیرین ادکلن تمام ریه‌ا‌ش را پر کند. گفت: «مگه یادت نیست؟ جلسه اول گفت توی امتحان از حرفای کلاس سؤال می‌ده.»

۱

چی شد چادری شدم

کتابخانه اسلامی حجاب

چی شد چادری شدم

کتاب چی شد چادری شدم

تالیف و گرد آوری: عالیا نراقی عراقی
ناشر: انتشارات نوای دانش

خانم عالیا نراقی با راه انداختن یک وبلاگ خاطرات افراد مختلف درباره چرایی چادری شدنشان را جمع و منتشر کرده است. این خاطرات علاوه بر اینکه تبدیل به نمایشگاه پوستر شده، به صورت کتاب هم به دست مخاطبان رسیده است. فراخوانی نیز در این زمینه در وبلاگ “چی شد چادری شدم” صورت گرفته با عنوان:
فراخوان وبلاگی من و چادرم: «چی شد چادری شدم؟»
عالیا نراقی در مقدمه کتاب آورده است:
«همیشه با خود فکر می‌کردم‌ ای کاش همه آن‌ها که قدر چادر خود را می‌دانند و عاشقانه دوستش دارند از خاطره انتخاب خود بگویند تا هر کس در هر شرایطی که هست، یک نفر را هم شرایط خود ببیند که در این مسیر و برای این انتخاب حرکت کرده و به جوابی که برای او قانع کننده بوده، رسیده است. آرزو داشتم این دلایل را همه بشنوند: افرادی که قدر چادر خود را نمی‌دانند، افرادی که در انتخاب حجاب بر‌تر مرددند، افرادی که در این باره دچار سوء تفاهم شده‌اند، خانواده‌هایی که می‌خواهند برای این انتخاب به فرزندان خود کمک کنند و…»

۰

بهم میاد

کتابخانه اسلامی حجاب

بهم میاد

کتاب بهم میاد

نویسنده: رنده عبدالفتاح
مترجم: محسن بدره
ناشر: نشر آرما

در رمان خواندنی و زیبای خانم رنده عبدالفتاح با نام اصلی «آیا سرم با این گنده می‌شه؟» یک دختر مسلمان استرالیایی که از پدر و مادری فلسطینی زاده شده است و در حومه ملبورن زندگی می‌کند، بزرگ‌ترین تصمیم زندگی‌اش را می‌گیرد. «أمل» دختری پرشور، با هوش و پر هیجان که در بحرانی ترین سنین زندگی عظیم ترین تصمیم خود را مبنی بر اتخاذ حجاب به صورت دائم (یا به قول خودش فول تایم) می گیرد.

ادبیات آمیخته به طنز و در عین حال روان نویسنده که گویی خاطره نویسی نوجوانی زبر دست در دفتر روزانه اش است؛ میل به ادامه را برای یافتن انتهای مسیر ماجراهای او در خواننده افزایش می دهد.
می توان گفت نویسنده به نحو مناسبی تمام احوالات یک نوجوان مانند ترس از رویارویی با قضاوت دیگران، کنش های او با والدین، میل به رجوع به فطرت و پاکی، دوستی های شیرین نوجوانی ، علاقه های آتشین به جنس مخالف، خستگی از نصیحت شنوی و گاهاً یک طرفه به قاضی رفتن را به خوبی به نمایش گذاشته؛ در عین حال بازگویی های «امل» با وجدان خود امکان نتیجه گیری های اخلاقی را در عین بی طرفی بیشتر کرده است.
شخصیت اصلی داستان دختری کاملاً معمولی است. ساعت‌ها جلوی آینه، لباس‌هایش را امتحان می‌کند و برای خریدن لباس‌های جدید، انتظار می‌کشد. موقعی که روزه می‌گیرد، دلش برای شکلات محبوبش تنگ می‌شود و چشم‌‌انتظار افطار می‌ماند. وقتی با مادرش مشکل دارد، با لطایف الحیل می‌کوشد تا سر او را کلاه بگذارد و به مقصود خود برسد و در هنگام مواجهه با هر مشکل، پیش از هر چیزی، گوشی تلفن را برمی‌دارد تا با «یاسمین» یا «لیلا» نزدیک‌ترین دوستان خود، حرف بزند.

۰

خرید کردن با رنگ و بوی حیا

حجاب سبک زندگی اسلامی

خرید کردن با رنگ و بوی حیا

خرید کردن با رنگ و بوی حیا

امروزه با وجود بازارها و مرکز خریدهای متعدد در سطح شهر و با وجود تنوع های بی شمار در کالاها، شاید بتوان گفت؛ خرید کردن به ویژه برای زنان به جزئی ضروری و جدایی ناپذیر از زندگی آنان تبدیل شده است.
حضور بیش از حد زنان در بازارها علاوه بر اینکه آسیب های مختلف مادی و معنوی را برای آنان به همراه خواهد داشت، ممکن است به کم شدن حجب و حیای زنانه نیز منجر شود.
در این نوشتار سعی شده است توصیه هایی برای یک بانوی محجبه یادآوری شود تا بتواند محجوبانه خرید کند.


برای خرید کردن دعا کنید

هنگاهی که تصمیم می گیرید برای تهیه نیاز خود به بازار مراجعه کنید، حتماً برای این کار دعا کنید و از خداوند بخواهید که در تهیه کالای مورد نظرتان شما را یاری کند تا در زمان کوتاه تر و با کیفیت و قیمت بهتر و مناسب تر این نیاز شما تأمین شود.
در حدیثی به نقل از امام صادق سلام الله علیه چنین آمده است: هرگاه خواستی کالایی بخری سه بار بگو: « الله اکبر»؛ آن گاه این دعا را بخوان :
اللَّهُمَّ إنِّی اشتَرَیتُهُ أَلتَمِسُ فِیهِ مِن فَضلکَ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ. اللَّهُمَّ فَاجعَل لِی فِیهِ فَضلَاً. اللَّهُمَّ إِنِّی اشتَرَیتُهُ أَلتَمِسُ فِیهِ مِن رِزقِکَ [اللَّهُمَّ] فَاجعَل لِی فِیهِ رِزقاً؛
بار الها! من این را خریدم و در آن، فضل و احسان تو را می طلبم، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست و برای من در آن، برکت قرار بده. (الکافی، ج۵، ص۱۵۶)


برای رفتن به بازار از چادر مناسب استفاده نمایید

اگر از پوشش چادر استفاده می کنید، بهتر است برای بازار رفتن از چادر های مدل دار که دست ها در آنها آزاد باشد، استفاده نمایید. این کار سبب می شود با داشتن چند ساک خرید در دست، به حجاب کامل شما خدشه ای وارد نشود و بتوانید با آرامش و با حفظ حجاب کامل به خرید خود بپردازید. همچنین استفاده از کیف مناسب که نگهداشتن آن در کنار حفظ چادر، راحت و آسان باشد و به رعایت کامل حجاب خدشه ای وارد نکند، توصیه می شود.
اگر از پوشش مانتو استفاده می کنید، به این نکته توجه داشته باشید که در بازارها به دلیل تردد زیاد افراد، بیش تر در معرض دید نامحرمان هستید علاوه بر اینکه افراد سودجو نیز بیشتر در محل های شلوغ رفت و آمد می کنند، لذا انتخاب یک مانتوی گشاد با رنگی که جلب نظر نکند، در اینگونه مکان ها بیش از پیش ضروری خواهد بود.


از بازارگردی در ساعات پر ازدحام بپرهیزید

محجبه بودن الزاماً آدابی را به همراه دارد، از آن جمله این است که یک محجبه باید تلاش کند در ساعات شلوغ و پر ازدحام که احتمال تنه خوردن به نامحرم در آن وجود دارد به بازار نرود. حتی الامکان باید تلاش کند در ساعات خلوت تر به بازار مراجعه کند تا از برخورد و تنه خوردن به نامحرم جلوگیری کرده باشد. ساعات صبح و روزهای بین هفته روزهای خلوت تری هستند و می توانید به راحتی خرید خود را انجام دهید.
امام علی علیه السلام خطاب به مردم عراق فرمودند: «ای مردم عراق؛ خبر یافتم که زنان شما در راه (بازار) پهلو به پهلوی مردان می زنند، آیا شرم نمی کنید؟ آیا شما (مردان) حیا نمی کنید و غیرت نمی ورزید؟» (کافی ط- الاسلامیه، جلد ۵، ص ۵۳۷)


با فروشندگان مرد، با حیا رفتار نمایید

این روزها بازار خرید کردن آنقدر داغ است که شاید برخی از بانوان در بین هیجان و شوق خرید کردن، از برخی ریزه کاری های مربوط به رعایت حریم محرم و نامحرم غافل شوند لذا برای یک بانوی محجبه شایسته است در گفتگو با فروشندگان مرد جانب حیا و عفاف را رعایت نمایند.
بهتر است برای خرید پوشاک زنانه به مغازه هایی مراجعه کنید که از فروشندگان خانم استفاده می کنند. البته در مواردی مانند مانتو و روسری قطعاً اشکالی ندارد که فروشنده آن آقا باشد. اما در موارد دیگر قطعا ضرورت ندارد. خوشبختانه مغازه ها و فروشگاه هایی که فروشندگان آنها خانم باشند بسیار زیادند و محدودیتی برای شما به عنوان یک خانم محجبه وجود نخواهد داشت.


با یکی از محارم خود به خرید بروید

برای برخی خریدها می توانید یکی از محارم خود را با خود همراه کنید تا در صورت لزوم او با فروشندگان مرد گفتگو کند. این کار برای حفظ حریم و حیای یک بانوی مسلمان شایسته تر است.

حریم خود را با چانه زدن خدشه دار نکنید

تخفیف گرفتن که اصلاحاً به چانه زدن معروف است، یکی از متداول ترین فرهنگ های خرید است. چانه زدن از نظر اسلام رد نشده است و حتی در مواردی هم به آن تأکید شده است که خواننده می بایست در مورد چند و چون آن تحقیق نماید، اما در مورد یک بانوی محجوب و با وقار شایسته است که در این عمل جانب حیا و تعادل را رعایت نماید. هر زنی بر اساس حیای دورنی و فطری خود می فهمد که در هر موردی که با نامحرم گفتگو می کند آیا در حد مجاز و تعادل بوده است یا نه، و بیش از آن اخلاقی نیست.
در مورد چانه زدن هم باید دقت کنید که چه حدی از آن را به کار می برید و شأن محجبه و مسلمان بودن خود را خدشه دار نکنید. به طور کلی بهتر است این کار به مردان سپرده شود و در صورت عدم حضور آنان اصراری برای چانه زدن نباشد.


خرید های خود را یادداشت کنید

برای اینکه از آسیب های بازار گردی در امام بمانید و در حد ضرورت برای تهیه نیازهای خود به بازار مراجعه نمایید، بهترین کار نوشتن اقلام مورد نیازتان است و حتی می توانید قیمت حدودی آن ها را نیز تعیین کنید تا بهتر بتوانبد هزینه هایتان را مدیریت کنید.
نوشتن خرید ها این مزیت را نیز دارد که خرید کالایی از قلم نمی افتد و هم به خاطر یک یا دو چیز کوچک دوباره به بازار نمی روید و هم از خرید کالاهای غیر ضروری و تکراری در امان خواهید بود.


از همراهانی محجوب و با وقار استفاده کنید

برای رفتن به بازار با کسانی همراه شوید که حجب و حیای لازم را رعایت کنند. از همراهی با کسانی که نه تنها پوشش مناسبی ندارند و نگاه های آلوده را به سمت خود جلب می کنند بلکه رفتارهایی دور از حیا و عفاف دارند که طمع بدلان را به خود جلب می کنند، بپرهیزید. چرا که همراهی با این افراد سبب می شود که شما نیز در معرض گمان بد دیگران قرار بگیرید.

۰

چرا مهمترین شعار اسلام در عصر معاصر حجاب است؟

حجاب

چرا مهمترین شعار اسلام در عصر معاصر حجاب است؟

چرا مهمترین شعار اسلام در عصر معاصر حجاب است؟

در عین حال که در دین ما این مقدار توصیه شده است که کار خیر را آهسته و بی سر و صدا انجام دهید و ثواب آن چند برابر است اما بعضی از اعمال را به ما گفتند آشکار انجام دهید. به آن دسته اعمال که سفارش شده آشکارا انجام دهیم شعائر دینی می گویند.

در اینجا به ۵ مورد از شعار های دینی اشاره می کنیم:

۱- بلند صلوات فرستادن: صلوات یک شعار هم است. لذا پیغمبر فرمودند: وقتی می خواهید بر من صلوات بفرستید صداهایتان را بلند کنید. این یک نشانه است و مثل پرچمی است که باید بلند شود. نشان می دهد این دین زنده است و طرفدار دارد. تاثیر تربیتی هم بربچه های ما بسیار زیاد است. نگاه کنید یک بچه سه چهار ساله وقتی می بیند بزرگتر با این اسم احترام می گذارد می فهمد این اسم مقدس است. تاثیر تربیتی بر بچه های ما خیلی زیاد است. این شعار در بین ما پررنگ است.

۲- اذان را پخش کردن: به محض اینکه صدای اذان بیاید می فهمید مسلمان هستند. این یک نشانه و نماد و پرچم است. فقها هم فتوا دادند اگر به عنوان مثال قبل از اذان قرآن بگذارند و بعد از اذان مداحی از بلندگوپخش کنند؛ اگر همسایه ها راضی نباشند نمی شود این کار را کرد. اما اذان را نمی شود همسایه ایی بیاید و بگوید من نمی خواهم بشنوم و صدایش را قطع کنید. نه خیر، اذان حق مسلمین است.

۳- انتخاب نام نیکو برای فرزندان: امام صادق فرمودند: اولین حقی که بچه به گردن پدر و مادر دارد انتخاب نام نیک است. اگر چیز مهمی نبود دشمن های اهل بیت اینقدر با اسم های مقدس مبارزه نمی کردند. معاویه در زمان خودش بخشنامه صادر کرده بود که در سرتاسر بلاد اسلامی حاکمان بلاد اگر در حوزه حکومتیشان فرزندی به دنیا آمد که نام اورا علی گذاشتند می توانید خانه را روی سر اهلش خراب کنید. با این اسم مبارزه می کردند. وقتی در یک کشور غریب می روید از نام طرف می توانید بفهمید که مسلمان است یا نه.

۴- برگزاری مجالس اهل بیت: مجالس اهل بیت نشانه زنده بودن این مذهب است. چه مجالس عذا و چه شادی اهل بیت. این مجالس خود اهل بیت هم با زبان و هم عملا خیلی توصیه می کردند که این مجالس را داشته باشید. امام صادق به یکی از شاگردانش فرمود: مجلس می گیرید و دور هم جمع می شوید راجع به دین صحبت می کنید؟ او فرمود بله. امام صادق فرمودند من این مجالس رادوست دارم. امام صادق آن هایی را که شرکت کردند دوست داد. خود حضرت خانه اش روضه می گرفت. امام صادق فرمودند تعداد ملائکه ای حضور داشتند و گریستند از تعداد انسان بیشتر بودند.

۵- یکی از نشانه های دین حفظ حجاب است

یکی از مهم ترین شعائر دینی در دنیای معاصر حجاب است. حجاب از مهم ترین شعائر دینی است. این که شعار است؛ در غرب خیلی مسلمان زندگی می کند اما روی پیشونی اش ننوشته که من مسلمانم. اسم اش را هم اگر ببرد می فهمید. فقط با یک چیز است که بدون اینکه حرف بزند می فهمیم مسلمان است. اگر ببینید در خیابان یک خانم محجبه راه می رود. لازم نیست چیزی بگویید متوجه می شوید که مسلمان است. مهم ترین شعار در دنیای معاصر حجاب است.

*چرا حجاب در زمان معاصر مهم ترین شعار دینی است؟

این که یک سره تایید می کنیم در زمان معاصر به خاطر این که در گذشته تاریخ حجاب مخصوص کشورهای اسلامی نبود. یهود، مسیح و حتی برخی از تمدن های غیر دینی زن براساس حجب و حیا ذاتی حجاب داشته است. زن پوشش اش گشاد و بلند و بدن پوش بود. حتی مرد هم همین طور بود.
در تاریخ هند، یونان و ایران باستان هم تن زن و حتی مرد لباس سه مشخصه بلند، گشاد و بدن پوش بود.
لباس هایی که عبا تن روحانیان هست و مثل کت بلند می ماند؛ این مخصوص روحانیان نبود. صد و پنجاه سال پیش کشور خودمان را نگاه کنیم همه از این کت های بلند به تن داشتند. فیلم دلیرانه تنگستان که شاید بیست و پنج سال پیش ساخته شده که اشغالگرهای انگلیسی به ایران وقتی وارد می شوند؛ تنگستانی ها و دشتستانی های بوشهر به ریاست فرمانده ای رییس علی دلواری این ها در مقابل اشغال انگلیس ها ایستادند. اگر این فیلم را نگاه کنید که بازسازی آن دوره هست. می بینید تن تنگستان ها و دشتستان های ایرانی همه اشان از این عباها است. یک شال روی کمرشان و یک کلاه هم روی سرشان است.
همین الان در بعضی جاها مانند استان خراسان و استان یزد اگر برید می بینید مسن ها کت بلند تا سر زانو به تن دارند. یا امامه سرشان است. با این که روحانی نیست و یک کشاورز است پوشیده است. در گذشته ما هم همینطوری بود.
در یکی از کشورهای اروپایی بودم یک نمایشنامه خیابانی بود که حدود صد تا صد و پنجاه سال پیش آن کشور را به نمایش می گذاشت. لباسی که آن خانم به تن داشت شبیه لباس راهبه ها بود. فقط یک پوشیه کم داشت. کاملا محجبه بود. این لباس صد و پنجاه سال پیش کشوری است که لباس به تنشان بند نیست. متاسفانه در این دهه های گذشته در غرب لذت را به لذت های تن و بدنی خلاصه کردند و هر چیزی مانع از لذت بردن است باید حذف و یا کم شود از جمله لباس که مانع لذت است. در این زمان لباس چسبان و تنگ و بدن نما در بدن مرد و به خصوص زن شد. از آن زمان به بعد حجاب مخصوص کشورهای اسلامی شد.

*خانم محجبه راه هم می رود شعار می دهد

اینقدر مبارزه با حجاب می کنند؛ چون خانم محجبه وقتی در خیابان راه می رود شعار می دهد. شعار به نفع دین می دهد. لزومی ندارد که حرف بزند پوشش اش شعار است. خود پوشش اش به نفع دین شعار دادن است. درود خدا بر خانم های باحجاب. که لحظه لحظه اشان عبادت است. چون لحظه لحظه دارند به نفع دین شعار می دهند. و از آن طرف خانم های بدحجاب بدانند یا ندانند؛ بخواهند یا نخواهند ضربه به مقاومت جبهه حق می زنند و مقاومتش را سست می کنند. خیلی از خانم هایی که بدحجاب اند می گوییم با دین هیچ عناد و دشمنی ندارند. اهل بیت و دین را دوست دارند. خیلی اندک هستند آن هایی که با دین دشمنی دارند.

*مسلمان بودن به ظواهر است؟

خیال می کند که حجاب مسئله شخصی است. مانند غذا خوردن. ولی این طور نیست در خانه هرطور بخواهی می توانی بپوشی. ولی وقتی بیرون می آیی لباس و پوشش تو یک الگو درست می کند و مدل است. کسی گمان نکند که مسلمان بودن مگر به ظواهر و اسم علی و حسین است و مگر مسلمان بودن به ریش و چادر است؟ نه تو دلت کینه نداشته باش و بااخلاق باش مسلمان بودن به این هاست و باطن آدم خوب باشد. جواب این است که می دانیم که مسلمان بودن فقط به این ظواهر نیست. خیلی ها اسم علی و حسین در طول تاریخ داشتند و تیشه به ریشه دین زدند. رضاخان اسمش رضا بود و کشف حجاب را او در ایران باب کرد. مسلمان بودن فقط به این ظواهر نیست ولی این ظواهر هم جز اش است. چون کسی که ظواهر را حفظ نکند آرام آرام محتوا را هم از دست می دهد. آن کسی که حجاب ندارد دل پاک هم برایش نمی ماند. سوره نور آیه حجاب را برایش بگویید یا سیره حضرت زهرا را بگوید می گوید حالا و زیر بارش نمی رود. قبول نمی کند و می گوید برای آن زمان بود.

۰

انگار سالهاست که با اسلام آشنایم

حجاب سبک زندگی اسلامی

انگار سالهاست که با اسلام آشنایم

انگار سالهاست که با اسلام آشنایم

به گزارش با حجاب به نقل از رهیافته، درمورد برخی از آدمها نوشتن آن قدرها هم ساده نیست، آدمهایی که احساس می کنی، جنس روحشان متعلق به این زمین مادی نیست. درست مثل «اکاترین مارازوا». او متولد روسیه است، ۲۰ سال دارد ولی ۶ سال از عمر مسلمانی اش می گذرد.

خودش می گوید : «انگار سالهاست که با اسلام آشنایم. این دین آن قدرزیبا و دوست داشتنی است که دلم نمی خواهد لحظه ای از آن غافل بمانم.»
کاترین نگاه لطیفی به اسلام و البته اعتقاد راسخی به ائمه(ع)، به خصوص حضرت ابوالفضل(ع)دارد. آن قدر ساده و بی تکلف صحبت می کند، که دوست داری ساعتها پای حرفهایش بنشینی.
او در این گفت وگو از خودش و گمشده واقعی اش اسلام می گوید و عقیده دارد این دین آسمانی، گمشده همه انسانهای ره گم کرده جهان است، اما کاترین چطور مسلمان شده و پیش از این چه دینی داشته است؟! او در این مورد می گوید: «سالهای خیلی دور که هنوز روسیه یا همان شوروی سابق کمونیستی بود، مردم اجازه نداشتند آیین خاصی را دنبال کنند؛ ولی همه اجداد من مسیحی بودند و به طور پنهانی از دین مسیحیت پیروی می کردند، تا این که کمونیست از هم پاشیده شد و مردم توانستند آزادانه درمورد دین مسیحیت و یا سایر ادیان برنامه های تبلیغی داشته باشند.

اما در میان این ادیان اسلام دیده نمی شد. من ۱۲ساله بودم که بهایران آمدم، چون پدرم کارهای تجارت و بازرگانی را دنبال می کرد، ۲ سال درسفارت روسیه درایران ساکن شدیم، در این مدت به زبان فارسی تسلط پیدا کردم و در مدارس سفارت ادامه تحصیل دادم، تا این که از سفارت بیرون آمدیم و درکنار مردم تهران در یکی از مناطق این شهر بزرگ ساکن شدیم و همه چیز از یک خواب شروع شد و من توجهم به آیین اسلام جلب شد.» در خواب اتفاقات زیادی رخ داد که بی اختیار کلماتی را تکرار کردم.

در همین شرایط از خواب پریدم و در همان حالت بیداری آن کلمات را تکرار می کردم، حتی برای مادرم آن کلمات را تکرار کردم، او هم نمی دانست چه مفهومی دارد. بعد از چند روز شروع کردم به تحقیق در مورد آن تا ببینم چه مفهومی دارد؟ تا این که متوجه شدم آن کلمات عربی شهادتین اسلام بوده اند. قبل از هرچیز رفتم سراغ کشیش و در مورد اسلام از او پرسیدم. در باب ۱۸ انجیل نوشته شده بود که : « بعد ازمن کسی خواهد آمد که دین کاملتری از مسیحیت دارد و پیروان من درمسیحیت بهاو گرایش پیدا خواهند کرد.» بعد به سراغ برخی از علمای اسلامی رفتم و سرانجام در ۱۴سالگی مسلمان شدم و از این بابت بسیار خوشحالم و خدا را شکر می کنم.»

می پرسم وقتی به دین اسلام گرایش پیدا کرد، با توجه به این که در خانواده ای مسیحی زندگی می کرد، آیا آنها مخالفتی با آیین تازه ات نداشتند؟! او در این رابطه می گوید: «نه، پدر و مادر و برادرم خیلی روشنفکر هستند و با این که چندسالی است من مسلمانم، همیشه به اسلام احترام می گذارند. من آزادانه اسلام را تا امروز دنبال کرده ام و سعی داشتم خیلی مورد تعجب دیگران نباشم. چون قبل از مسلمان شدن عقیده داشتم بدن زن بایدپوشیده باشد و فقط روسری نداشتم که پس از تشرف به اسلام از حجاب هم استفاده کردم.»

از آنجا که کاترین با یک مرد مسلمان ایرانی ازدواج کرده، می پرسم خانواده همسرش چقدر در آشنایی دادن او با اسلام همراهش بوده اند که با تأکید می گوید: «خیلی بیشتر از آنچه فکرش را بکنید، همراهم بوده اند .

او می گوید: ۴ سال است که ازدواج کرده ام و آنها دراین زمینه اطلاعات خوبی به من داده اند. هر چند کتابهای همسرم که علاقه زیادی به شهید مطهری دارد، در دسترسم بود ولی باز از طریق برخی افراد عالم بر دین اسلام به جواب بسیاری از سوالهایم رسیدم. حتی ایام سال نو در اولین سال زندگی مشترکمان به شلمچه رفتیم. در این منطقه ایستگاههایی بود که فیلمهایی را از شهید چمران و دکتر شریعتی پخش می کردند و عرفان و عقیده زلال آنها به اسلام، من را در این دین استوارتر کرد. ناگفته نماند، وقتی در روسیه بودم، در کتابخانه مدرسه مان کتاب خیلی سختی بود با عنوان یک شخصیت اسطوره ای به نام ابوالفضل که بعدها فهمیدم ایشان از بزرگان دین اسلام است. این تنها کتابی بود که در خصوص یک مسلمان در روسیه دیدم و البته لغات سختی داشت و حتی آموختن لغات آن جایزه داشت. مرور این کتاب و زندگی حضرت ابوالفضل (ع) توجهم را به اسلام بیشتر جلب می کرد.»

می پرسم چه ویژگیهایی را در شخصیت ایشان دیدی، می گوید: «ویژگی های زیبایی در شخصیت ایشان هست؛ مثل جوانمردی، ایثار، گذشت و وفاداری.

وقتی درمورد اسلام تحقیق می کردم، دیدم همه پیامبران می گفتند آخرین پیامبر، پیامبر گفت: امامان معصوم(ع) و امامان معصوم(ع) می گفتند امام حسین(ع) و امام حسین(ع) می گفت حضرت عباس(ع). پس حتماً سری در شخصیت ایشان است کهبرای ما ناشناخته مانده و به همین دلیل این همه عزت نصیب ایشان شده است.»آیا کاترین تا به حال به ایشان متوسل شده است؟! او در این مورد می گوید: « بله، بارها وقتی مشکلی داشته ام به ایشان متوسل شده ام و همیشه مشکلم حل شده است ایشان نماد بزرگواری و کرامت است و شخصیت حضرت عباس(ع) را همیشه ستایش می کنم.»

می پرسم ۶ سال از عمر مسلمانی ات می گذرد، حالاچه احساسی به اسلام داری؟!می گوید: «اسلام یک دین کامل است و درسهای انسان سازی بسیاری در آن ارائه شده است. مثلا اسلام برای زنان حرمت ویژه ای قایل شده که در سایر ادیان به چشم نمی آید. اسلام آمده تا به تکامل انسانها کمک کند و آنها را به تعالی برساند. نه این که قید و بند تازه ای برای انسانها باشد.
بسیاری از مسائل علمی که حالا دانشمندان ما به آن رسیده اند، ۱۴۰۰ سال قبل در اسلام مطرح شده و این دین آسمانی یک دین جهانی و به روز است. در حالی که در انجیل و مسیحیت هم تحریفاتی وارد شده، ولی قرآن کتاب آسمانی مسلمانان همچنان دست نخورده باقی مانده است.»

کاترین به قرآن اشاره می کند. می پرسم آیا آنچه به عنوان یک مسلمان می خواسته، در قرآن موجود است؟ می گوید: «بله، قرآن پاسخ همه سوالها رادربردارد. صحبت مستقیم خداوند با بنده اش. خیلی پیش آمده، از قرآن سوال کرده ام و به آن مراجعه کرده ام و به جواب رسیده ام. مثلا یکبار این سوال برایم پیش آمد که چرا خدا نخواسته هر کس در دین خودش باقی بماند؟چرااسلام؟ و قرآن را باز کردم. سوره آن یادم نیست ولی مضمون آیه یادم هست که اشاره می کرد به این که انسان باید در هرشرایطی به فکر رشد و تعالی باشد و فقط به عنوان یک موجود راکد در یک نقطه نماند، در حالی که اسلام آمده تاهمه ادیان را تکمیل کند. پس این دین بهترین دین خداست.»

می پرسم اگر بخواهی از احساس قلبی ات راجع به اسلام صحبت کنی، چه می گویی؟! او با حسی سرشار از لطافت و صداقت، می گوید: « همان طور که دین اسلام به همه احترام می گذارد، ما هم به آن احترام بگذاریم و از آن چیزی زیاد و کم نکنیم. قدرمسلمانی مان را بدانیم و ارزش تلاش و زحمت پیامبراسلام(ص) را در انتشار این دین آسمانی درک کنیم و از این که خداوند ما را به این آیین رهنمون شده، سپاسگزار باشیم.»

کاترین آن قدر شیرین از اسلام حرف می زند که دوست ندارم این گفت و گو تمام شود، ولی زمان می گذرد. از او می خواهم برای حرفهای پایانی هر چه دوست دارد بگوید و او از آرزوهایش می گوید: «آرزودارم به زیارت خانه خدا بروم و زیارت امام حسین(ع)، دوست دارم این دو سرزمین مقدس را ببینم، امیدوارم این آرزوها برای دیگران هم محقق شود و من هم بی نصیب نمانم.»

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)