نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۲

عشق زیر روسری

کتابخانه اسلامی حجاب

عشق زیر روسری

عشق زیر روسری

داستان‌هایی از این دست، ناشنیده مانده‌اند و یا جرأت بازگو کردن نیافته‌اند. داستانی که نشان می‌دهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دل‌های تپنده‌ هست و رؤیاهایی از عشق». این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربه‌ی یک زن مسلمان، روزنامه‌نگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعه‌ی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد.
«کارت روز ولنتاین را که صبح زود بر در اتاقش در خوابگاه چسبانیده‌اند را بر می‌دارد، با ولع تمام، پاکت را پاره می‌کند، داخل آن یک شعر دستنویس با خط خوش است. بی‌آنکه اسمی پای آن ببیند پی‌می‌برد متعلق است به… فرستنده‌ی کارت را همان روز می‌بیند. نوجوان رمانتیک درونش، حسب زنانگی‌اش می‌پرسد: آیا تو به من علاقه‌مندی؟ آخر آن پسر، مسلمان نبود! یعنی مسلمان می‌شود؟»
عشق آمده ما را رهنمون سازد به سمت نوع ازلی و ابدیش، و چه زیباست دیدن این عشق در پس همه‌ی ناخوشایندی‌ها و نرسیدن‌ها، در پس همه‌ی تندی‌های «شلینا» برای یافتن شاهزاده‌ی افسانه‌ای خود. او به دنبال آن نیمه‌ی گمشده می‌گردد تا قرارگاه امنی بیابد و در آن آرام گیرد و خداوند عزوجل این کشش و کوشش را در وجود زن و مرد به ودیعت نهاده است. عشقی که گاه نمود آن را قهرمان داستان در روز ولنتاین می‌یابد و همین چه ساده‌لوحانه می‌تواند روح والای انسانی او را به سخره گیرد. اما عشق حقیقی در وجود اوست و نمود آن در در پس روسری او جا گرفته است و شلینا را از رازهای پس پرده به سمت حقیقتی همیشه زنده رهنمون می‌کند. بی‌آنکه خود بداند.
کتاب «عشق زیر روسری» داستان سفرهای عاطفی و احساسی دختری مسلمان و ساکن لندن است به نام شلینا (زهرا) جان‌محمد. او تحصیل‌کرده‌ی دانشگاه آکسفورد است. دختری مسلمان با فرهنگ غربی-آسیایی-اسلامی که سعی دارد یار و همراه خود را بیابد. آیا روسری‌اش که همان مسلمانی اوست پس معرکه می‌ماند و بی‌خیال عشق گمشده‌ی خود می‌شود؟ «عشقی که دیری است از نسل ما رفته، آبکی شده و به دلربایی کردن و قصه و خیال عاشقانه رنگ باخته»، و اگرچه لندنی است اما با رسوخ تفکر اسلامی در آن حیات گرفته است.
داستان‌هایی از این دست، ناشنیده مانده‌اند و یا جرأت بازگو کردن نیافته‌اند. داستانی‌هایی که نشان می‌دهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دل‌های تپنده‌ هست و رؤیاهایی از عشق» در حالی که «اغلب افراد، زنان مسلمان را موجوداتی تک‌بعدی و نهفته در پس حجاب‌های ماتشان می‌دانند». اما حقیقت چیز دیگری است. این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربه‌ی یک زن مسلمان، روزنامه‌نگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعه‌ی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد. کارهای شلینا و ماجراهایش در جهت اثبات انسانیتی فراتر از جنسیت اوست؛ چیزی که در غرب یافت نمی‌شود. او به دنبال اثبات منیت‌های خود نیست بلکه قدم در راهی گذاشته تا انسانیت را در معدن ظلم و اباحه‌گری به عرصه‌ی نمایش بگذارد.
از زاویه‌ی دیگر او قد علم می‌کند، در نظر تمام «خاله خان‌باجی‌ها»یی که فکر می‌کنند دختر نباید هر کاری که دلش می‌خواهد بکند، در عین آداب و پای‌بندی‌اش به اصول و فرهنگ خانوادگی و اسلامی. او تصمیم می‌گیرد تا پای اراده‌اش را قوی کند با فتح یک قله، قله‌ای بسیار بلند، کلیمانجارو! هیچ تردیدی ندارد که عشق تجربه‌ای شورانگیز و متحول‌کننده است. تجربه‌ای که باید رام شود و در مسیر خودش که همان ازدواج است قرار بگیرد، تمام موقعیت‌های موجود برای ازدواج، مثل بنگاه‌های ازدواج و همسریابی سریع، اینترنتی و… را جستجو می‌کند. اما می‌بیند که…
شلینا مسلمان‌زاده است اما خودش تصمیم می‌گیرد که مسلمان باشد. «در جهانی که گیج‌کننده و توان‌فرسا است.» او دریافته است که اسلام است که راه را به او نشان می‌دهد.
عشق و روسری شلینا همسفران غریبی هستند بعد از ماجراهای برج‌های دوقلو و هجمه‌هایی که رنگ او، او و روسری او را نشان می‌کرد که برچسب تروریست بخورد. اما این شلینا بود که محکم‌تر و مقاوم‌تر از قبل به راه خود و ادامه‌ی فعالیت‌های اجتماعی‌اش علی‌رغم بدبینی‌هایی که بود ادامه می‌دهد. در آن فضا پوشیدن روسری کار ساده‌ای نبود. برای او پوشیدن روسری تصمیم سیاسی یا گونه‌ای ابراز عقیده‌ی عمومی نبود، فقط بخشی از لباسی بود که هر روز می‌پوشید و گمان نمی‌کرد که در آن روزها این پوشش اینقدر ناراحت‌کننده باشد.
شلینا برای پیدا کردن یار و همدل خود سفرهایی به مصر و اردن داشت، او به ۱۰ زبان صحبت می‌کرد و حتی تا جایی پیش‌ رفت که خاله خان‌باجی‌ها پیشنهاد کردند برای یافتن نیمه‌ی گمشده‌اش، حجابش را کنار بگذارد؛ این جستجو تا جایی پیش رفته بود که حواس او را از کاوش دنیای درونی‌اش پرت کرده بود. اما مصمم‌تر از قبل، نماد مسلمانیش را حفظ کرد. او در ملاقات‌هایی که با خواستگارانش داشت متوجه هدف نهفته در ازدواج شد، انسانیت. شلینا عشق را زیر روسری پنهان نکرد بلکه او را چونان درختی پرثمر پروراند و ساخته و پرداخته کرد برای بودن در میان معرکه‌ی این جهانِ پر از فریب و نیرنگ.
کتاب «عشق زیر روسری» اولین بار در سال ۲۰۰۹ در انگلیس چاپ شد و سپس در ایالات متحده و هند نیز طبع و پخش گردید. همچنین ترجمه‌های آلمانی، هلندی، اندونزیایی و عربی آن نیز تاکنون منتشر شده است.

۰

مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟

حجاب

مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟

مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟

استاد در حال صحبت بود و می‌گفت: «بچه‌ها چه موقع از انسان، چیزی کم می‌شود؟»
یکی گفت: «وقتی مثلاً رژیم بگیرد وزنش کم می‌شود.»
دیگری گفت: «وقتی مثلاً پولش را گم کند»
آن دیگری گفت: «وقتی …»
و استاد گفت: «آیا فقط در مادیات است که از انسان چیزی کم می‌شود؟»
بچه‌ها ساکت ماندند و به فکر فرو رفتند
استاد: «مثلاً آیا اگر رفتاری ناشایست و خلاف اجتماعی از ما سربزند آبرویمان کم نمی‌شود؟
اگر یکی از رازهای مهم خود را با نااهل مطرح نماییم چیزی از ما کم نمی‌شود؟
اگر دروغ بگوییم ، اگر حسادت و کبر بورزیم؛ فخر فروشی کنیم؛ خود‌ستایی کنیم؛ اگر…
آیا به نظر شما در این حالات چیزی از انسان کم نمی‌شود؟»
زمزمه‌ای عمومی شکل گرفت و تقریباً همه‌ی بچه‌ها با کلام یا علامت سر به نشانه‌ی تایید با استاد همراه شدند و اینجا بود که استاد گفت:

عزیزانم!
آن آقا پسری که با نگاه هوس آلود به دختری نگاه میکند آیا از او چیزی کم نمیشود ؟
«عزیزان! آن دخترخانمی که با ظاهری بد و با حجابی ناقص در خیابان ظاهر می‌شود و خود را در معرض نگاه‌های مسموم و هوس‌آلود قرار می‌دهد نیز در حال کم‌شدن است؛
کم‌شدنِ وقار و سنگینی، کم‌شدن عفت و پاک‌دامنی و از همه مهمتر، کم‌شدن اعتبار در نزد حضرت حق‌تعالی و …
پس چرا گاه می‌گوییم:
«مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟»
یادمان باشد:
«کم شدن» فقط کاسته شدن از وزن یا ثروتِ انسان نیست…

منبع: حجاب پیکس

۰

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

حجاب زندگی به سبک شهدا

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید:

ای شهدا کمک کنید چادر حضرت زهرا (س) را از روی سر بچه ها برندارند …

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی،   کلیک کنید

منبع مطلب :جلباب

۱

شعری زیبا از خانم "عارفه دهقانی"(چادر عبایی بر سرم دارم)

حجاب

شعری زیبا از خانم "عارفه دهقانی"(چادر عبایی بر سرم دارم)

شعری زیبا از خانم "عارفه دهقانی"

چادر عبایی بر سرم دارم
با روسری سبک لبنانی
رنگ جماعت نیستم…اصلا!
رنگ تو هستم! خوب میدانی
من قرص ماهم را نمیخواهم
جز تو کسی دیوانه اش باشد
اصلا نباید ابروانم هم
پیدا شود از زیر پیشانی
عاشق ترت هستم زمانیکه
حتی شده یک تار مویم را
که سرزده از روسری,…آرام
با دستهای خود بپوشانی
تو ریش را با ریشه اش داری
هم ظاهر و هم باطنت ناب است
کم کم مرا با خود یکی کردی
ای عشق تدریجی و طولانی
ما بیت ناب مذهبی هستیم
من، فاطمی…تو، حیدری…آری
ای کاش روزی کربلا باشیم
یک نیمه شب…با چشم بارانی!

منبع مطلب : جلباب

۰

میثاق طلبگی | روایتی از زندگی طلبگی آیت‌الله خامنه‌ای

علمای دین سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب سخن نگاشت

میثاق طلبگی | روایتی از زندگی طلبگی آیت‌الله خامنه‌ای

میثاق طلبگی | روایتی از زندگی طلبگی آیت‌الله خامنه‌ای

رهبر انقلاب اسلامی در یکی از دیدارها با مسئولان وزارت علوم در پاسخ به پیشنهاد اعطای دکتری افتخاری به ایشان گفتند: «مسئله‌ی دکتری افتخاری؛ خوب، البته این یک افتخار است که این دانشگاه این اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکتری نیستم؛ همان طلبگی ما کافی است. اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم -که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم- اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم. شما لطف کردید و این برای ما هم مایه‌ی مباهات است، لیکن من پیشنهاد شما را قبول نمیکنم.»
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR برش‌هایی از زندگی علمی و طلبگی آیت‌الله خامنه‌ای از سال ۱۳۳۰ تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی را در تصویر زیر مرور می‌کند.

۰

آموزش احکام کاربردی امر به معروف - جلسه سوم

بانک فیلم امربه معروف نهی ازمنکر

 آموزش احکام کاربردی امر به معروف - جلسه سوم

با سخنرانی استاد تقوی مدرس حوزه و دانشگاه کارشناس معارف اسلامی مدیر مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده 

۰

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالحمید سالاری

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

مستند ملازمان حرم - شهید عبدالحمید سالاری

آذرماه سال گذشته بود که خبر شهادت عبدالحمید سالاری به گوش مردم هرمزگان رسید؛ مردمی انقلابی که در دوران دفاع مقدس هم شاهد حضور پیکر مطهر شهدای جنگ تحمیلی بودند و این بار، یکی دیگر از فرزندان آنها در دفاع از اسلام و حرم زینب کبری(س) در خون خود غلطیده بود.

شهید عبد الحمید سالاری متولد ۱۳۵۸ در روستای سیرمند از توابع شهرستان حاجی آباد در یک خانواده مذهبی بود که ۱۲ آذر ماه سال جاری و در مبارزه با تکفیری های داعشی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مجموعه «ملازمان حرم» که به گفت وگو با همسران شدای مدافع حرم اختصاص دارد، این هفته با حضور همسر این شهید والامقام به روی آنتن شبکه افق می رود.

دکتر شهره پیرانی همسر شهید رضایی نژاد به عنوان مجری برنامه با همسر شهید سالاری به گفت وگو می نشیند و از او در مورد اهداف و آرمان های شهید می پرسد.

۰

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

حجاب سبک زندگی اسلامی زندگی به سبک شهدا

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

زندگی نامه و خاطرات شهیده رقیه رضایی ( شهید مکه )

شهیده رقیه رضایی لایه
نام: رقیه
نام خانوادگی: رضایی لایه
نام پدر: محمد علی
نام مادر: سکینه
محل تولد: قزوین
تاریخ تولد: 22/1/1344
تاریخ شهادت: 9/5/1366
محل شهادت: مکه
نحوۀ شهادت: توسط عوامل رژیم سعودی در مراسم برائت از مشرکین
محل دفن: گلزار شهدای قزوین


زندگی نامه:
نگاهی به زندگی معلم شهید رقیه رضایی لایه، جوان ترین شهید جمعه خونین مکه سال 66‏ وصالی به شایستگی و زیبایی معلمی فداکار‎
منیره غلامی توکلی‎ ‎

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی