نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت
۰

اشک‌های حاج قاسم در فراق شهید احمد کاظمی

بانک فیلم زندگی به سبک شهدا

اشک‌های حاج قاسم در فراق شهید احمد کاظمی

اشک‌های حاج قاسم در فراق شهید احمد کاظمی

سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران: از خدا می خواهم هر چه سریعتر به شهید کاظمی ملحق شوم؛ به احمد کاظمی حسودی می کنم. خدا به ما لطف کند و ما را به احمد کاظمی ملحق کند.

دانلودفیلم

۰

سیره و سبک زندگی امام هادی ع

زندگی درمکتب اهل بیت ع

سیره و سبک زندگی امام هادی ع

سیره و سبک زندگی امام هادی ع

گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز، مصطفی امیری: امام ابوالحسن علی النقی الهادی، پیشوای دهم شیعیان، مشهور به امام هادی فرزند امام جواد در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» به دنیا آمد. بیشتر سال‌های دوره امامت آن حضرت در سامرا، تحت نظارت مستقیم حاکمان بنی عباس در پادگان نظامی سامراء، سپری شد. زمان امامت این امام همام، همزمان با حکومت شش تن از خلفای عباسی از جمله متوکل، خلیفه ستمگر عباسی، بود. از امام هادی، احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر قرآن، فقه و اخلاق روایت شده است. زیارت جامعه کبیره که در بردارنده مضامین اعتقادی شیعیان و به عقیده برخی، یک دوره فشرده امام شناسی است نیز از امام هادی روایت شده است. اکنون و به مناسبت ولادت این امام همام در نیمه ماه ذی الحجۀ، گوشه های از سبک زندگی ایشان را بازگو خواهیم کرد.

سیره و سبک زندگی امام هادی

دستور به شکرانه‌ نعمتهای فراموش شده
شیخ صدوق (ره) از ابوهاشم جعفری نقل می‌کند که گفت: از نظر معاش، در تنگنای سختی و فقر قرار گرفتم، به حضور امام هادی علیه‌السلام رفتم، اجازه‌ ورود داد، وقتی که در محضرش نشستم، فرمود:

یا أبا هاشم أی نعم الله عز و جل علیک ترید أن تؤدی شکرها؟

ای ابوهاشم! در مورد کدامین نعمتی که خداوند به تو داده، می‌توانی شکرانه‌اش را به جا آوری؟

من خاموش ماندم و ندانستم که چه بگویم؟ آن حضرت آغاز سخن کرد و فرمود: «خداوند، ایمان را به تو روزی داد و به خاطر آن، بدنت را از آتش دوزخ، حرام کرد و عافیت و سلامتی روزی تو گردانید و تو را در راه اطاعتش یاری نمود و به تو قناعت بخشید و تو را از خوار شدن و رفتن آبرویت، نگهداشت. ای ابوهاشم! من در آغاز، این نعمتها را به یاد تو آوردم، چرا که گمان کردم می‌خواهی از آن کسی که این نعمت ها را به تو بخشیده به من شکایت کنی؟ و البته، بعد از یادآوری نعمت سلامتی و عافیت و نعمت ایمان، من دستور دادم که صد دینار به تو بپردازند، آن را برای خود بگیر تا تنگدستی خویش را جبران کنید.[1]

در این فراز نیز، امام هادی علیه‌السلام، هم با دست جود و کرمش، صد دینار به ابوهاشم که نیازمند شده بود، داد و هم او را به شکر مداوم دو نعمت "امنیت و سلامت" که همواره مخفی هستند، سفارش فرمود، دو نعمتی که تا شخصی خود دچار بیماری و عدم امنیت نباشد، درک نخواهد کرد؛ همچنین، تفکر در دیگر نعمت های گوناگون همچون نعمت داشتن فرزند و نعمت حفظ آبرو و غیره که شایسته نیست با اندک تنگدستی و فقر، نادیده گرفته شود و موجبات ناشکری و شکایت به درگاه الهی را فراهم آورد.

نهی شدید امام هادی از سکونت و همنشینی با گمراهان

ابوهاشم جعفری، یکی از شاگردان و اصحاب برجسته امام رضا و امام هادی علیهما ‌السلام بود، روزی امام هادی او را دید و قاطعانه و با عتاب به او فرمود: «چرا شما را می‌بینم که با عبدالرحمن بن یعقوب همنشینی هستید؟» ابوهاشم: عبدالرحمان، دایی من است. امام: «عبدالرحمن درباره‌ خدا، سخن نادرست می‌گوید و ذات پاک خدا را به صورت جسم و او را دارای نشانه‌های جسم توصیف می‌کند، یا با او همنشین مباش و ما را واگذار و یا با ما باش و او را واگذار!». ابوهاشم: او هر چه می‌خواهد بگوید، به من چه زیانی می‌رساند، وقتی که من عقیده ای به گفتارش نداشته باشم؟ و در حالیکهف من پیرو مذهب شیعه هستم؟

در پاسخ امام هادی فرمودند: آیا نمی‌ترسی که عذابی بر او فرود آید و آن عذاب، تو را نیز فراگیرد؟ آیا داستان آن شخصی را که خود از یاران موسی علیه‌السلام بود و پدرش از اصحاب فرعون بود نشنیده‌اید، آنجا که وقتی لشگر فرعون (در تعقیب سپاه موسی) به کنار دریا آمد، آن پسر، از لشگر موسی علیه‌السلام جدا شد و نزد پدر رفت تا با نصیحت کردن پدر، او را از فرعونیان جدا کند و به سوی موسی علیه‌السلام بیاورد، هنگامی که با پدرش ستیز می‌کرد و او را به راه هدایت دعوت می‌نمود، با هم کنار دریا آمدند، ناگهان عذاب الهی فرارسید و لشکر فرعون غرق شدند، آن پدر و پسر نیز که در کنار لشگر فرعون بودند، غرق شدند، این خبر به موسی علیه‌السلام رسید (که پدر مستحق عذاب بود، پسر چرا؟)، موسی علیه‌السلام فرمود:

هو فی رحمة الله، و لکن النقمة اذا نزلت لم یکن لها عمن قارب المذنب دفاع.[2]

شخص در رحمت خدا است، ولی وقتی که عذاب فرارسید، از آنکه نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود.

با الگو گرفتن از این سیره رفتاری امام معصوم، می توان چنین، نتیجه گرفت که زندگی در مناطقی که مملو از فساد و تباهی است و آثار معنویت و ارزش های دینی، کم رنگ می باشد، و امر به معروف و دعوت به ارزش ها و خوبی ها نیز بی فائده می باشد، ممکن است برای مومنین، خطرآفرین باشد و به هنگام وقوع و نزول عذاب های الهی همچون زلزله و غیره، خوب و بد، تر و خشک، با هم گرفتار عذاب الهی شوند.

امام هادی و مبارزه با خرافات، از روزگار بدگویی نکنید

حسن بن مسعود می‌گوید: یک روز به محضر امام هادی علیه‌السلام رسیدم، در آن روز بر اثر زمین خوردگی، انگشتم ضربه دیده بود و بر اثر تصادف با یک نفر سوار، کمرم نیز آسیب دیده بود، غیر از اینها، در میان ازدحام جمعیت، لباسهایم نیز پاره شده بود، از هر سو به تنگ آمده بودم، با عصبانیت گفتم: «ای روزگار، خدا شر تو را از سر من کوتاه کند، ای روز! عجب روز بدی هستی!!»

امام هادی علیه‌السلام به من رو کرد و فرمود: «تو هم با اینکه با ما رفت و آمد می‌کنی، این حرفها را می‌زنی و گناه خود را بر گردن بی‌گناهی می‌افکنی؟!» با شنیدن این سخن، عقل ام بازگشت، و فهمیدم اشتباه کرده‌ام، گفتم: «ای مولا و آقای من، از درگاه خدا استغفار و طلب آمرزش می‌کنم.» فرمود: «سوگند به خدا، این دشنام ها سودی به حال شما نمی‌بخشد، بلکه خداوند به خاطر این که بی‌گناهی را سرزنش می‌کنید، شما را مجازات خواهد کرد، ... . سپس امام هادی فرمود:

ان الله هو المثیب و المعاقب و المجازی بالاعمال ... لا تعد و لا تجعل للایام صنعاً فی حکم الله.[3]

خداوند متعال پاداش مى‏دهد و عقاب مى‏کند و تنها در مقابل رفتارها و اعمال شما، در دنیا و آخرت مجازات مى‏کند ... برای روزها، دخالت و نقشی در حکم خدا، قائل نشوید (و از روزگار، بدگویی نکنید).

حدیث سلسلۀ الذهب، تفاوت اسلام و ایمان در بیان امام هادی

امام هادی علیه‌السلام که بر اثر مسمومیت، بیمار بودند و در بستر شهادت آرمیده بود، یکی از دوستان به نام ابودعامه به عنوان عیادت به محضرش آمد و پس از احوال‌پرسی برخاست تا خداحافظی کرده و مراجعت کند، امام هادی علیه‌السلام به او فرمود: «حق تو بر من واجب شد، می‌خواهید حدیثی را برای شما نقل کنم تا شاد گردید؟» ابودعامه عرض کرد: آری، بسیار دوست دارم و به آن نیازمندم. امام هادی علیه‌السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از پدرش تا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردند اکنون بنویس. ابودعامه عرض کرد: چه بنویسم؟ امام هادی علیه‌السلام فرمود: بنویس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

بسم الله الرحمن الرحیم؛ الایمان ما و قرته القلوب و صدقته الاعمال، و الاسلام ما جری به اللسان و حلت به المناکحة.[4]

به نام خدواند بخشاینده بخشایشگر. ایمان آن است که دلها آن را با کمال احترام بپذیرد و رفتارها آن را تصدیق نماید ولی اسلام آن است که زبان به آن حرکت کند و ازدواج به آن حلال شود.

ابودعامه به امام عرض کرد: نمی‌دانم کدامیک از این دو بهتر است؛ سلسله سند حدیث (که همه از معصومان هستند) یا خود حدیث؟ امام هادی علیه‌السلام فرمود: «أنّها لصحیفة بخطّ علی بن أبی‏طالب بإملاء رسول‏ اللَّه(ص) نتوارثها صاغراً عن کابر. این حدیث در صحیفه‌ای است به خط امیرمؤمنان علی علیه‌السلام و املاء رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که به هر یک از ما امامان، به ارث رسیده است.»

این حدیث که خود سلسلۀ الذهب دیگری است و این بار در بیان این امام همام، و گویای تفاوت آشکار اسلام و ایمان که در ادامه حدیث سلسلۀ الذهب امام رضا، خطاب به اهل سنت نیشابور، بیان گردید و نیازی به شرح ندارد. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

عقیق و فیروزه شگفت انگیز، ایمنی در مسافرت و جنگ

در کتاب حلیۀ المتقین علامه مجلسی، به نقل از کتاب الامان سید بن طاووس، چنین نقل شده است که: یکى از بزرگان شیعه به نام ابومحمّد قاسم مدائنى می گوید: روزى خادم حضرت ابوالحسن، امام هادى به نام صافى، براى من حکایت کرد: در یکى از روزها خواستم به زیارت قبر امام علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللّه علیهما شرفیاب شوم، نزد مولایم امام هادى علیه السلام رفتم و از آن حضرت اجازه گرفتم .امام علیه السلام ضمن دادن اجازه، فرمود:

یَکُونُ مَعَکَ خَاتَمٌ فَصُّهُ عَقِیقٌ أَصْفَرُ عَلَیْهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ عَلَى الْجَانِبِ الْآخَرِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ فَإِنَّهُ أَمَانٌ مِنَ الْقَطْعِ وَ أَتَمُّ لِلسَّلَامَةِ وَ أَصْوَنُ لِدِینِک‏.

سعى کن انگشتر عقیق زرد رنگ همراه داشته باشى که بر یک طرف آن «ماشاءاللّه لاقوّة إلاّباللّه أستغفراللّه» و بر طرف دیگرش «محمّد علىّ» نوشته شده باشد، تا از هر حادثه اى و دزدی در أمان باشى. این انگشتر موجب سلامتى جسم و دین و دنیا خواهد بود.

پس طبق دستور حضرت امام هادی، انگشترى با همان اوصاف تهیّه کردم و براى خداحافظى نزد آن بزرگوار آمدم، وقتى از خدمت آن حضرت مرخّص گشتم و مقدارى راه رفتم، پیامى براى من آمد که برگرد. هنگامى که بازگشتم، مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اى صافى! سعى کن انگشترى فیروزه، تهیّه نمائى و همراه خود داشته باشى، چون که در مسیر راه طوس و نیشابور حیوانات درنده، سر راه قافله است و مانع از حرکت افراد مى شوند ... .

لِیَکُنْ مَعَکَ خَاتَمٌ آخَرُ فَیْرُوزَجٌ ... ثُمَّ قَالَ لِیَکُنْ نَقْشُهُ اللَّهُ الْمَلِکُ وَ عَلَى الْجَانِبِ الْآخَرِ الْمُلْکُ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ فَإِنَّهُ خَاتَمُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ کَانَ عَلَیْهِ اللَّهُ الْمَلِکُ فَلَمَّا وَلِیَ الْخِلَافَةَ نَقَشَ عَلَى خَاتَمِهِ، الْمُلْکُ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ وَ کَانَ فَصُّهُ فَیْرُوزَجٌ وَ هُوَ أَمَانٌ مِنَ السِّبَاعِ خَاصَّةً وَ ظَفَرٌ فِی الْحُرُوب‏.

سعى کن نقش انگشتر فیروزه ات بر یک طرف آن «اللّه المَلِک» و بر طرف دیگرش «المُلْک للّه الواحد القهّار» باشد. و پس از آن، فرمود: نقش انگشتر امیرالمؤمنین امام علىّ علیه السلام چنین بوده است و خاصیّت چنین فیروزه ای، امنیّت و نجات یافتن از درندگان و پیروزى بر دشمن در جنگ ها، خواهد بود.

صافى گفت: بعد از آن، خداحافظى نموده و به سمت خراسان حرکت کردم و آنچه را حضرت دستور داده بود، انجام دادم و هنگامى که از خراسان مراجعت نمودم، حضور امام علیه السلام شرفیاب شدم و بعضى جریانات را تعریف کردم . حضرت فرمود: مابقى حوادث را خودت مى گوئى یا من بیان کنم؟ عرض کردم: شما بفرمائید. آن حضرت فرمود: عده ای از گروه جنیان، برای زیارت آمده بودند، وقتى نگین فیروزه منقوش به این اذکار را در دست تو دیدند، آن را گرفتند و براى مریضى که داشتند بردند و در آب شستند و آب را، مریض آشامید و سلامتى خود را باز یافت، سپس انگشتر فیروزه را برایت برگرداندند و با این که انگشتر در دست راست تو بود، در دست چپ تو قرار دادند. و وقتى از خواب بیدار شدى، تعجّب کردى که چگونه انگشتر از دست راست به دست چپ منتقل شده است؟ .پس از آن، کنار بالین خود سنگ یاقوتى را یافتى که جنّیان آورده بودند، آن را برداشتى و اکنون به همراه دارى، آن یاقوت را بردار و به بازار عرضه کن، و به هشتاد دینار خواهند خرید ... . خادم گوید: آن هدیه جنّیان را به بازار بردم و به همان مبلغى که حضرت فرموده بود، فروختم.[5]

از ذکر این داستان، علاوه بر کرامت و اعجاز امام هادی، می توان چنین برداشت نمود: ائمه، که خود عالم به محیط و حوادث بوده و هستند، سفارش ها و دستوراتی در کوچکترین امور زندگی، بیان شده است. و اسلام، تنها به نماز و روزه، ختم نمیشود و در جزئی ترین مسائل نیز برای سبک زندگی انسان، برنامه و هدف دارد. به عنوان مثال، در نقش نگین و آداب انگشتری، دستورات بسیار فراوان ذکر شده است، از جمله در این حدیث فوق، به نقل از امام هادی، برای نقش نگین عقیق، «ماشاءاللّه لاقوّة إلاّباللّه أستغفراللّه» + «محمّد، علىّ»، موجب سلامتى جسم در هنگام مسافرت و برای نقش نگین فیروزه «اللّه المَلِک» + «المُلْک للّه الواحد القهّار»، برای ایمنی از حیوانات درنده و نیز پیروزی بر دشمن (حتما بایستی فیروزه نیشابور ایرانی باشد، چناچه در حدیث دیگری به این موضوع تصریح شده است)، اگر با آداب و شرایط آن همراه باشد؛ دارای چنین آثاری خواهد بود.

ماجرای عجیب مسیحی و خبر دادن امام هادی از فرزند شیعه او

هبة الله موصلی روایت می‌کند مردی نصرانی و مسیحی که به شغل کتابت (نویسندگی) اشتغال داشت و به نام «یوسف بن یعقوب» خوانده می‌شد، بین او و پدرم رابطه دوستی بود، روزی این کاتب نصرانی، نزد پدرم آمد، گفتم: برای چه به اینجا آمده‌ای؟ گفت: «به حضور متوکل (خلیفه وقت) دعوت شده‌ام ولی نمی‌دانم برای چه احضار شده‌ام و از من چه می‌خواهد؟ و من سلامتی خود را از خداوند به صد دینار خریده‌ام و آن صد دینار را برداشته‌ام تا به امام هادی علیه‌السلام بدهم.»

پدرم گفت: در این مورد، موفق شده‌ای. آن مرد نصرانی نزد متوکل رفت و پس از اندک مدتی، نزد ما آمد در حالی که شاد و خوشحال بود، پدرم به او گفت: «ماجرای خود را به من بگو.» او گفت: «به شهر سامرا رفتم، که قبلاً هرگز به این شهر نرفته بودم، به خانه‌ای وارد شدم، با خود گفتم بهتر این است که نخست قبل از آنکه کسی مرا بشناسد که به سامرا آمده‌ام، این صد دینار را به امام هادی علیه‌السلام برسانم، بعد نزد متوکل بروم، ... به خانه ابن‌الرضا (امام هادی علیه‌السلام) رسیدم. ... ناگاه خدمتکار سیاه چهره‌ای از آن خانه بیرون آمد و گفت: «تو یوسف بن یعقوب هستی؟» گفتم: آری. گفت: وارد خانه شو، من وارد خانه شدم، او مرا در دالان خانه نشاند و سپس به اندرون رفت، با خود گفتم این دلیل دیگری بر مقصود است، از کجا این غلام می‌دانست که من یوسف بن یعقوب هستم، با اینکه من هرگز به این شهر نیامده‌ام و کسی مرا در این شهر نمی‌شناسد، بار دیگر خدمتکار آمد و گفت: «آن صد دینار را که در کاغذ پیچیده‌ای و به همراه داری بده»، آن را دادم و با خود گفتم: این نیز دلیل دیگر است بر مقصود. سپس آن خدمتکار نزد من آمد و گفت: وارد خانه شو! من به خانه‌ی ابن‌الرضا علیه‌السلام وارد شدم، دیدم آن حضرت تنها در خانه‌ی خود نشسته است، تا مرا دید به من فرمود: «ای یوسف آیا وقت آن نرسیده تا رستگار شوی؟» گفتم: «ای مولای من! دلیلها و نشانه‌هایی (بر صدق شما و اسلام) برای من آشکار گردید، که برای هدایت و رستگاری من کفایت می‌کند.» فرمود:

هیهات أما انک لا تسلم، و لکن سیسلم ولدک فلان و هو من شیعتنا. فقال: یا یوسف! ان أقواما یزعمون أنا ولایتنا لا تنفع أمثالک، کذبوا والله! انها لتنفع أمثالک، امض فیما وافیت له، فانک ستری ما تحب، و سیولد لک ولد مبارک.

هیهات! تو اسلام را نمی‌پذیری، ولی به زودی پسرت مسلمان می‌شود و از شیعیان ما می‌گردد، ای یوسف! گروهی که گمان می‌کنند، دوستی ما سودی به حال امثال شما و پیروان دیگر ادیان، ندارد، ولی آنها دروغ گفتند؛ سوگند به خدا دوستی ما، به حال امثال تو (که نصرانی هستی) نیز سودبخش است.

امام هادی در ادامه فرمود: برو دنبال آن کاری که برای آن آمده‌ای، زیرا آنچه را دوست داری، به زودی خواهی دید و به زودی دارای پسر مبارک خواهی شد. آن مرد نصرانی می‌گوید: نزد متوکل رفتم، و به تمام مقاصدم رسیدم و بازگشتم. هبة الله می‌گوید: من بعد از مرگ همین نصرانی، با پسرش دیدار کردم، دیدم مسلمان است و در مذهب تشیع، استوار و محکم می‌باشد، او به من خبر داد که پدرش بر همان دین نصرانیت مرد، ولی خودش بعد از مرگ پدر، مسلمان شده است و پیوسته می‌گفت: انا بشارة مولای: من بشارت مولای خود (امام هادی علیه‌السلام) هستم.[6]

از این حدیث و اتفاقات مشابه در زمان معاصر، که پیروان دیگر ادیان الهی همچون مسیحیان، به امامان شیعه از جمله امام حسین و حضرت ابوالفضل، متوسل می شوند و دل در گرو برآورده شدن حاجت خویش دارند، می توان چنین برداشت کرد که این سنت و این توسل، قدمتی به درازای تاریخ اسلام دارد و سنتی هزارساله است که حکایت از عشق و ارادت پیروان دیگر ادیان به امامان معصوم شیعه، دارد. همچنانکه این مرد نصرانی و مسیحی، سلامتی خویش را با توسل به امام هادی، تضمین نمود. و نیز طبق نقل امام هادی، دوستی و محبت اهل بیت، گره گشایی پیروان دیگر ادیان نیز خواهد بود و دعای امامان و اهل بیت در حق ایشان و فرزندان ایشان نیز مستجاب خواهد بود، چنانکه درباره فرزند این مرد مسیحی، اتفاق افتاد و به تشیع گروید.[7]

[1] . صدوق، الامالی، ص 412.

[2] . کلینی، الکافی، ج 2، ص 374.

[3] . حرانی، تحف العقول، ص 571.

[4] . محدث قمی، تتمۀ المنتهی، ص 252.

[5] . ابن طاووس، الامان، ص 48.

[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج 50، ص 144.

[7] . محمدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم، ص 823-894.

منبع:فرهنگ نیوز

۰

نگاه زنان به حجاب قبل و بعد از ازدواج !!!

حجاب ازدواج

نگاه زنان به حجاب قبل و بعد از ازدواج !!!

نگاه زنان به حجاب قبل و بعد از ازدواج !!!

جالب است بدانیم خانم ها بعد از ازدواج، نگاهشان به پوشش تغییر میکند، اکثریت بانوان ما، به خصوص موقع تعاملات اجتماعی با خویشاوندان یا در مجامع و در ارتباطات شغلی، وقتی می بینند که یک خانم با طنازی و جلوه گری، قصد جلب توجه یک آقا که همسر یک خانم هست را دارد، بسیار حساس می شوند و با خود می گویند که چطور یک خانم زیبایی های خود را به همسر من عرضه می کند، این حریم خصوصی من است. همسر من نگاه و تلذذش باید در خانواده و برای خود من باشد. اکثر خانم های ما نگاهشان عوض می شود، و به خصوص اگر از سوی همسر و فضای خانوادگی به دلیل همین جلوه گری ها و ارتباطات، دچار خیانت شده باشند.

ایجاد شک و شبهه بین زن و شوهر:

خیلی از خانم های ما الان موبایل همسرشان را چک می کنند، که البته کار پسندیده ای هم نیست. چون قرآن می فرماید تجسس در حریم خصوصی دیگران نکنید، چیزی که نباید بدانید ندانید تا فکر شما هم مشغول نشود. اما این دغدغه برای خانم ها ایجاد شده است. این تعامل ها و روابط وجود دارد و قرآن برای این ها محدودیت تعیین می کند و می گوید با محارم خود می توانید این ارتباط آزاد را داشته باشید و بقیه را با همان محدودیت نگاه کنید.

در فضای فردی ما پوشش و حجاب امنیت خاطر می آورد،عرضه ی مساوی غیرجنسیتی برای من به همراه دارد. با علم ، مدرک تحصیلی، توانمندی ها و با شغل مناسب همراه است. باز هم تاکید می کنم، برنامه ریزی بدِ خود را برای حضور خانم ها در مجامع نادیده نگیریم، چون اصل حجاب اشکال ندارد، بلکه بر نوع تعریف آن و بر برنامه ریزی برای تشویق به رعایت آن باید کار شود و یا باید در فضاهای بین المللی تعریف داشته باشیم، منشور جامعه زن مسلمان در تعامل بین المللی ما بالاخره به تصویب برسد. و اما در فضای اجتماعی ما نیز امنیت خاطر می آورد. عدم امنیت حضور خانم ها در جامعه به دلیل عدم وجود شرایط مساوی در جامعه است، برای اینکه هنوز عرضه ی نامناسب داریم، هنوز در جامعه ما تبرج و خودنمایی وجود دارد و این تعارض ها و تزاحم هاست که دارد باب فضای نامتناسب اخلاقی و فرهنگی را ایجاد می کند.

روش صحیح فرهنگ سازی برای ایجاد حجاب و حتی علاقمند کردن زنان و دختران به حفظ آن:

باید با کمال تاسف گفت؛ عدم تبحر در فرهنگسازی اصلی ترین علت مخالفت با حجاب است که سه اصل مهم در ایجاد فرهنگ صحیح برای این مهم، را در ذیل می آوریم.

◄اول دانش و آگاهی :

علم برای انسان قطع می آورد ، یقین به همراه دارد و لذا هر قدر هم بگویند آب h2o نیست من در جواب می گویم خیر آب h2o است مگر خلاف آن ثابت شود چون از نظر علمی در آزمایشگاه ثابت کردند که همین است و غیر از این نیست. نور روشنایی می آورد این برای من از طریق علمی ثابت شده و قطع به یقین است. لذا باید کار را از ریشه شروع کرده و به جای اینکه به زنان بگوییم فقط مجاز به نمایش وجه و کفین خود هستید علت اصلی امر به حجاب و آنچه بی حجابی برای ایشان در بردارد را فصیح، جامع و کامل برایشان بازگو کنیم.

◄دوم اعتقاد قلبی:

قلب باید مایل باشد و لذا آن خانم می گوید این تاج افتخار و تاج بندگی من است چون قلبا باور کرده ام که برای خودم سودمند است، برای خانواده ام، جامعه من، برای ارتباطات، برای آرامش خود، برای آسایش و این برای من ارزشمند است.

◄سوم مهارت حفظ این جایگاه:

ما اگر باور ایجاد کنیم، علم هم داشته باشیم اما مهارت نداشته باشیم، ابزار در اختیار نداشته باشیم کارمان ناقص است و به سرانجام نمیرسد. برای دختر ۵ ساله همه ی این کارها را باید با هم برایش انجام دهیم. بعد در هفت سالگی کم کم با تشویق او را ترقیب به حجاب کنیم که تا ۹ سالگی دیگر این امر برایش حل شده باشد و با مهارت کافی به حفظ این امر بپردازد نه اینکه تازه شروع به آموزش فلسفه ی حجاب کند.

نتیجه:
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت نخوانی

بخشی از افسردگی ها ، نارضایتی ها از همین شرایط نامناسب اجتماعی هست که ناشی از عدم رعایت این قوانین است. قوانینی که فقط راجع به چادر و پوشش مو گفته نشده است. تمام آن قوانین مثل نوع صحبت کردن، نوع نگاه ، رعایت کردن حریم ها و مباحثی که پیرامون آن وجود دارد.

هر آنچه درفطرت ما هست مثل علاقه به زیبایی ها، گرسنگی ، تشنگی ، علاقه به تنوع در رنگ ها گفته شد، پوشیده بودن و این که انسان خود را به راحتی در اختیار دیگران قرار بدهد و ارزان فروشی؛ همگی بر خلاف فطرت پاک انسانی است.همان گونه که انسان برای علم خود ارزش قائل هست برای جمال خود نیز ارزش قائل می شود.

اصل اسلام بر این تعریف است که تلذذ و ارتباط را در فضاهای تعریف شده داریم. این فضاها هیچ محدودیت و ممنوعیتی ندارند. و همان گونه که ما برای خوردن و آشامیدن و تفریحات سالم برنامه ریزی می کنیم، برای لذت های خاص خود نیز باید برنامه ریزی داشته باشیم، و این که همه جا و در هر زمان می توانیم لذتهای جنسی و جنسیتی داشته باشیم، بر خلاف فطرت انسانی است، قانون مند ، تعریف شده و برای پایداری و ثبات خانواده و سلامت جامعه و رشد و بهرمند شدن از استعدادها و ظرفیت های اجتماع لازم است و بدانید کشورهایی که با تولید فکر غیر اخلاقی در جوامع در حال توسعه فعالیت می کنند دشمن هستند و این موضوعات در کشور خودشان تعریف شده است. در این حد که ساعت ورود به تفریحات خاص برای آنها تعریف شده.


منبع :جلسه هم اندیشی خانم ظهیری کارشناس مسائل زنان
ندا طباخیان_ تحریریه سایت با حجاب

۱

حمله زن آمریکایی به زنان مسلمان و نوزادانشان

حجاب معروف نیوز

حمله زن آمریکایی به زنان مسلمان و نوزادانشان

حمله زن آمریکایی به زنان مسلمان و نوزادانشان

به گزارش فرهنگ نیوز، مقام های آمریکایی اعلام کردند که یک زن اهل نیویورک با نزدیک شدن به دو زن مسلمان در منطقۀ بروکلین در حالی که فحاشی می کرد، به سر یکی از آن دو زن ضربه زد و بر سر او فریاد کشید که باید آمریکا را ترک کند.

رویترز نوشت این زن آمریکایی در حالی که یکی از کالسکه ها را روی زمین انداخته بود، سعی داشت کالسکه ای را که زن دوم حمل می کرد، برباید.

این زن آمریکایی که به جرم تعدی به شهروندان و در معرض خطر قرار دادن جان نوزاد یکی از زنان مسلمان بازداشت شده است تا زمانی که یک وثیقۀ مالی 50 هزار دلاری یا 25 هزار دلار نقد به دادگاه ارائه نکند، در بازداشت خواهد ماند.

منبع:فرهنگ نیوز

۱

دعای عرفه فرهنگ سازندگی برای جامعه بشری است

معروف نیوز

دعای عرفه فرهنگ سازندگی برای جامعه بشری است

دعای عرفه فرهنگ سازندگی برای جامعه بشری است

به گزارش خبرگزاری فارس از نطنز ،حجت الاسلام شیخ عبدالجواد عبداللهی ظهر در جلسه ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر شهرستان نطنز با تبریک فرارسیدن ایام پرفیض دعای عرفه این دعا را یک عالم حقیقت و عرفان، توحید و تسلط بر اسرار نظام هستی برشمرد و اظهار کرد: امام حسین(ع) با قرائت این دعا ثابت کرد که اگر نمی‌توان از منکر جلوگیری کرد، اما می‌توان با شهادت در این راه فرهنگ اسلام و امر به معروف و نهی از منکر را زنده کنیم.

دبیر ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان گفت:جملات و کلمات گهر بار حضرت امام حسین در دعای عرفه برای جامعه بشری فرهنگ سازندگی است و همه معارف اسلامی در دعای عرفه موجود است.

وی افزود: امام حسین (ع) با تمام هستی به کوفه و جنگ با لشکر کفر رفت و ما نیز امروز باید در جامعه اسلامی از این فرهنگ پیروی کنیم تا امر به معروف و نهی از منکر احیا شود.

دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان با تاکید بر ترویج و نهادینه کردن فرهنگ احیای امر به معروف و نهی از منکر تصریح کرد: این فریضه الهی برای تمام مسلمانان در هر لباس و مقامی واجب و منجر به افزایش رزق و روزی حلال آنها می‌شود.

وی به بحث و بررسی مشکلات و معضلات مشهود و غیر‌مشهود در سطح جامعه پرداخت و از نیرو‌های آموزش‌دیده در اجرای طرح تذکر لسانی، تلاش مستمر و بهتری را خواستار شد.

عبداللهی تاکید کرد: از سوی دیگر رواج مفاسد و زمینه‌های آن در سطح جامعه دارای آثار جبران‌ناپذیری بوده و با توجه به این موضوع از لحاظ عقلی مبارزه با آنها واجب است و آیات و روایات نیز این وجوب را تایید می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه امر به معروف و تذکر لسانی وظیفه افراد خاصی نیست، اضافه کرد: تمام افراد موظف هستند برای گسترش این موضوع در جامعه تلاش کنند، چرا که قوام دین به اجرای امر به معروف و نهی از منکر است و هرچه نسبت به اجرای این فریضه اهتمام ورزیم، به همان نسبت شاهد سلامت فردی و اجتماعی در جامعه هستیم.

دبیر ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر استان اصفهان گفت: این فریضه الهی باید آن چنان در جامعه نهادینه شود که تمام افراد جامعه خود را مسئول اجرای آن بدانند و برای پیش بردن این امر حیاتی و ضروری در جامعه تلاش کنند و در حقیقت با اجرای درست و کامل این فریضه به جامعه‌ای ایده‌آل، پویا و بالنده دست پیدا می‌کنیم.

منبع:خبرگزاری فارس

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی