جستجو
بایگانی
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۷)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2325)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
گوهر عفت
سبک زندگی اسلامی امربه معروف نهی ازمنکر خاطرات مدرسه
گوهر عفت
باغبان بوستان دانش، خستگی نمی شناسد و چون جان شیرین، از گلها مراقبت می کند ، در برابر هجوم تندبادها سپر محافظشان می گردد و هر آفتی که به گلها برسد، گویی خاری در دل او می خلد . او نسبت به چشمان و دستان بی رحم و نامحرم گل چینان، حساس است و نمی گذارد که هیچ تعرضی به آنها بشود.
گلهای بوستان دانش ، دانش آموزانند و باغبان این بوستان، معلم. یک معلم متعهد، از وجود و حضور آفتهای مختلف که گریبانگیر جامعه می شود و گلهای او را تهدید کرده، در معرض نابودی قرار می دهد ، افسرده می گردد و در قبال آن، احساس مسئولیت می کند. مگر نه اینکه معلمان باید چشمان بیدار جامعه باشند و چشم دانش آموزان را نیز بر روی واقعیتها ، آفت ها و خطرات بگشایند .
چند هفته ای از شروع سال تحصیلی گذشته بود و بچه ها از نظر درسی و رفتاری، تقریباً شناخته می شدند. یکی از دانش آموزانم چهره ای بسیار معصوم و نگاهی گیرا داشت ، از نظر درسی، همیشه آماده و در وضعیت خوبی بود ، در هر جلسه، داوطلب پاسخ گویی بود و از نظر اخلاقی، ساکت ، مرتب و محبوب .
روزها سپری می شد تا اینکه کم کم متوجه تغییراتی در رفتار او شدم . مدتی بود که او با مقنعه ای پس رفته و مو ی بیرون زده از جلوی سر، در کلاس حاضر می شد تا اینکه یکی از روزهای سال تحصیلی، مثل هر روز دیگر، به کلاس رفتم و پس از تدریس، شروع به بررسی تکالیف دانش آموزان نمودم. هر یک از دانش آموزان را که صدا می زدم، می آمد و دفترش بررسی می شد . نوبت او که رسید، با همان قیافه، نزدیک آمد و صفحه ای از دفترش مقابلم گشود تا تکالیفش را بررسی کنم. بعد از اینکه اشکالات نوشته هایش را بر طرف کردم و دفتر را به طرفش دراز کردم، از لا به لای برگهای آن، عکسهای کوچک و بزرگی روی میزم ریخت . برق اشک شرم و خجالت را در چشمانش دیدم و قبل از اینکه بقیة دانش آموزان بفهمند، عکسها را لای دفتر نمره پنهان کردم . با اشارة من نشست و نفر بعدی را صدا زدم ... .
زنگ خورد ، بچه ها خارج شدند، او را دیدم که نگران و مضطرب، مقابلم ایستاده تا عکس العمل مرا ببیند . گفتم: بهاره ! ... از تو توقّع نداشتم . دفتر نمره را باز کردم، عکسهای کوچک و بزرگ از هنرپیشه ها در حالتهای مختلف بود گفتم: اینها را از کجا آورده ای ؟ گفت : یکی از بچه ها داده . خانم! به خدا من نمی خواستم بگیرم، ولی عکسهای قشنگی است، وسوسه شدم و آنها را گرفتم . بعد گفت : خانم! اینها خیلی خوشبخت هستند و بعد از کمی مکث، گفت : خانم شما را به خدا اینها را به دفتر نشان ندهید . صدایش التماس آمیز و حاکی از هراس نگران کننده بود . و باز گفت : خانم! به نظر من اینها خیلی خوشبختند . ببینید چه لباس و چه خانه هایی ؟ ! و منتظر ماند گفتم : نگران نباش، فعلاً این عکسها پیش خودم می ماند، و از کلاس خارج شدم .
دو روز بعد، با همان کلاس درس انشا داشتم، ولی اتفاق آن روز، هنوز یادم بود و اینکه با دیدن آن عکسها فهمیدم این دختر محجوب و ساده، چطور تحت تأثیر آن قیافه های گریم کرده و صحنه های تجملی قرار گرفته و تغییر رفتار داده، تا حدی که روی درس و رفتار او اثر گذاشته و کاملاً محسوس است و این را کم و بیش، نه تنها در بچه های آن کلاس، بلکه در رفتار اکثر نوجوانان این سن در کوچه و خیابان می شود به وضوح مشاهده کرد .
موضوع انشا را روی تخته نوشتم :
1. به نظر شما خوشبختی چیست و خوشبخت کیست ؟
2. اگر مقابل یک دوربین مخفی قرار بگیرید، چه عکس العملی دارید ؟
گفتم : بچه ها! راجع به یکی از این دو موضوع انشایی بنویسید و برگه های خود را تا آخر ساعت تحویل دهید .
زنگ خورد، برگه ها را جمع و مرور کردم . بچه هایی که موضوع اول را انتخاب کرده بودند، هر یک، خوشبختی را به گونه ای معنی کرده بودند و آنها که موضوع دوم را انتخاب و درباره اش نوشته بودند ، عنوان کرده بودند که : اگر قبلاًمتوجه دوربین مخفی شویم، درست عمل می کنیم و اگر متوجه نباشیم، عکس العمل ما باعث خنده یا گریه می شود.
هفته بعد، در حالی که برگه های انشا را در دست داشتم به کلاس رفتم . بعد از سلام، گفتم: بچه ها! همه انشاها را خواندم، همه خوب نوشته بودید . حالا کمی فکر کنید! به نظر شما می شود این دو موضوع را به هم ربط داد؟ گفتند : نه، جواب دادم : چرا ! گوش کنید . . . و شروع کردم :
تمام این دنیا با همه بزرگی، صحنه کوچک یک نمایش است : نمایشی که هر یک از ما در آن، نقشی کوتاه یا بلند داریم و همه این صحنه، مقابل لنز یک دوربین مخفی است . دوربینی که هر یک از ما ممکن است به آن فکر نکنیم و یا اصلاً وجودش را احساس نکنیم . ولی روزی خواهد رسید که کسی به ما خواهد گفت: شما مقابل دوربین مخفی هستید . آن وقت که فیلم به عقب برگردد، باید ببینید کدام یک خندان و چه کسی گریان خواهد بود . اگر برای مدتی که در صحنة زندگی بازیگریم، الگوی درستی داشته باشیم، نقش خوبی ایفا خواهیم کرد وگر نه . . .
وقتی فیلمنامة زندگی، مشخص و شروع و انتهای آن، معلوم است، وقتی انتخاب شخصیتها به عهدة خود شماست، مسلماً شخصیتهای مثبت را انتخاب می کنید تا هم مورد تأیید تماشاگران باشید و هم وجدان خود را راضی کرده باشید . شخصیتهای مثبت این صحنه، امامان، اولیا و برای ما زنان و دختران مسلمان، حضرت فاطمه (س) است . چه لزومی دارد یک زن یا دختر که وقار و متانت، زیور اصلی و حجاب، سپر محافظ اوست، تحت تأثیر این زیبایی کاذب فریبنده و عروسکی قرار بگیرد ؟
حال به موضوع بعدی می رسیم، برای پاسخ باید ببینیم ارزشها چیست و ملاک واقعی ارزش برای ما کدام است ؟
باید بدانیم کسی که به خاطر عافیت دنیا و آخرتش، همیشه خدا را ناظر بر احوال خود می بیند، به خوشبختی خود رسیده است. اینکه زن یا دختری، زیبایی خود را به نمایش بگذارد و چشمان حریص سود جویان و فرصت طلبان را به خود جلب کند، در واقع، تمام وقار و متانت خود را به حراج گذاشته و دیگر شخصیت او دارای ارزش نیست.
مگر نه این است که هر شیء گرانبها را پیچیده و پوشیده نگه می دارند و محافظت می کنند؟ پس چرا ما گوهر عفّت خود را ارزان و رایگان می شماریم و با این کار، هم متانت و شخصیت واقعی خود را زیر سؤال می بریم و هم برای ارتکاب این گناه باید حساب پس دهیم؟
حرفم را که تمام کردم، کلاس در سکوت محض فرو رفته بود . من هم ساکت ماندم تا تأثیر حرفهای خود را در بچه ها ببینم . هفتة بعد که وارد کلاس شدم، متوجه تغییر ظاهری بچه ها شدم . لبخند رضایت و احساس شادی خود را نمی توانستم بروز ندهم. جلوتر که رفتم، روی میزم پاکت بزرگی دیدم که روی آن نوشته شده بود :
‹‹ خانم متشکریم ! این تحویل شما. ››
پاکت را باز کردم، تعداد زیادی عکس پاره شده از هنرپیشه های مختلف، داخل آن بود. نتوانستم چهرة پر از لبخندم را از آنها پنهان کنم و به آنها گفتم: بیایید حرمت این سبزی را پاس بداریم و برای سبز ماندن، از خدا بخواهیم که دستمان را آنی از دامن معرفت آموختگان عالم عشق جدا نسازد ! بیایید قبول کنیم که :
با محبت شاید گرهی بگشاییم
با خشونت هرگز
منبع:سایت ستاداحیای امربه معروف ونهی از منکرخراسان رضوی
نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۲)
- بانک تصاویر (۲۴۷)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۳)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۰۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۴)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۳۴)
- معروف نیوز (۸۰۴)
- رهبری انقلاب (۷۷۳)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۶۲)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۳)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۱۹)
- جنگ ودفاع مقدس (۳۹)
- شهیدسلیمانی (۲۰)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید
سه شنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ماجرای ساخت اولین موشک ایرانی را در این کتاب بخوانید
کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمیکرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا میگرفت.
صفرِ صفر بودیم. دقیقا ایستاده در همان نقطهای که دست از همه جا کوتاه است. چیزی شبیه حال و روز مُردهای که نه راه پس دارد و نه حتی درست و حسابی میتواند پیش برود! معلق بودیم. بین زمین و هوا. آن هم نه یک معلقِ سر به هوا که کسی کارش نداشته باشد؛ نه. یک معلق که بیشتر از ده کشور جهان دست به دست هم داده بودند تا خرد و خاکِ شیرش کنند! صدام هم پیشقراولشان شده بود. آنها موشک میدادند و اینها، ما را پشت سر هم میکوبیدند؛ با موشکهای شوروی؛ از سی و یکم شهریور ۵۹ تا مرداد سال ۶۳ که کتاب، دقیقاً از همان جا شروع میشود. آن هم با روایتی مستند و واقعی از زندگی مردی که همهی ما او را به اسم «پدر موشکی ایران» میشناسیم.
کتاب «خط مقدم»، نه پیچیدگیهای سر هم کردنِ توصیفات و رویاپردازیهای نویسندهها را دارد؛ و نه حتی قرار است شما را غرق در بازی با کلماتش کند؛ کتاب، صاف است و ساده و پر از جملههایی کوتاه که در روایتی بلند، از دو سالِ زندگی پدر موشکی ایران، به هم پیوسته شده است و خانم فائضه غفار حدادی، نویسنده کتاب، در مقدمهاش، اینطور از آن میگوید: کتاب را که نوشتم، دیدم که فقط دو سال از زندگی یک نفر نیست. داستانی است واقعی از تلاشی دستهجمعی و جهادی در روزهای ناامیدی و بحران.
ماجرای کتاب در روزهای اوج جنگ است؛ از مرداد سال ۶۳ تا دی ماه سال ۶۵. مقطعی که در آن کشته میشدیم بیآنکه دفاع درخوری از خودمان و خاکمان داشته باشیم چون موشکی نداشتیم. نداشتن دانش موشکی به نقطه ضعف ما تبدیل شده بود اما ناگهان، سر و کلهی جوانی پیدا میشود به اسم «حسن طهرانی مقدم»، که آمادگی نشان میدهد تا از این نقطهی ضعف، نقطهی عطف بسازد! و «با اینکه دو ماه از عروسیاش میگذشت، فقط دو روز با عروسش زندگی کرده بود. چون دو روز بعد از مراسم، عروسش را تنها گذاشت و برگشت اهواز. بهمن و اسفند پر شده بود از مأموریتهای مهم برای توپخانه.»
در ادامه کتاب، او را به «حسن آقا» میشناسیم. مردی که فرمانده وقتِ توپخانه جمهوری اسلامی ایران است اما ردپای خندهها و شوخیهای شیریناش در خط به خط روایت ملموس است. او، کسی است که در اوج ناامیدی، امیدوار است؛ در انتهاییترین حد شکست، مطمئنِ به پیروزی است؛ و در سیاهترین لحظات جنگ، دنبال نور میگردد و پیدایش میکند.
اوایل سال ۶۰ که برای اولین بار وارد آبادان شد، کارهای زیادی میتوانست بکند. هم از تخریب چیزهایی میدانست هم کار با اسلحه؛ جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود. اما مستقیماً رفت سراغ خمپاره. میگفت: ما از توی سوراخی کوچک این ژ۳ هیچ وقت نمیتوانیم پیروز شویم.کتاب، پر از جزئیاتی قوی و مستند از این دو سالِ پر از تلاشِ آقا حسن است؛ از روزهایی که به سوریه و لیبی رفت تا با دانش موشکی برگردد. از روزهایی که برای جنگ با دنیا در تقلا بود. او، یک نفر بود اما از تنهایی راه، وحشت نمیکرد. انگار که قدرتش را و ایمانش را از منبعی ورای تمام منابع امید در دنیا میگرفت. روی زمین بود اما اتصالی آسمانی، از او، که مجموعهای انسانی از گوشت و رگ و استخوان و خون بود، کوهی آهنین ساخته بود برای حلول در نماد قدرت و مقاومتی به نام «موشک».
او زندگی را، همسرش را، و نشستن در کنج آرام خانهاش را دوست داشت؛ در یکی از نامههایش به آدرس سفارتخانهی دمشق برای همسرش نوشته بود: نمیدانم نامههایی که فرستادهام به دستت رسیده یا نه. ولی من میدانم که تا به حال اینقدر نامه ننوشته بودم و علت آن اعتبار و علاقه و درجه محبت من به تو است. اما به سرگردان بودن در سفارتخانهها و هتلها و کشورها میبالید تا زمانِ رسیدن به دانشی که اولین موشک را برای جمهوری اسلامی ایران؛ آن هم در شرایط جنگ و زور و تحریم، بسازد.
دستور پرتاب اولین موشک جمهوری اسلامی، عصر روز یکشنبه ۱۹ اسفند به حسن آقا ابلاغ شد. حس عجیبی بود. همه چیز امتحان نشده و بکر بود. همه کسانی که به نوعی مسئول بودند، توی ذهنشان درگیر مسائل لاینحلی بودند که جوابش را فقط آینده تعیین میکرد. آیا بعد از این همه تلاش و دوندگی، واقعا ایران میتوانست موشک هوا کند؟
اضطراب، ترس و زیر ذرهبینی به وسعت جهان بودن کافی بود تا آقا حسن از آرزویی به بزرگی و دست نیافتنیِ ساخت موشک دست بکشد اما جلو ایستاد و همه با لباس سبز سپاه به او اقتدا کردند. نمازش این بار کمی بیشتر طول کشیده بود و در قنوت، راز و نیازش متفاوتتر بود: خدایا، تو شاهدی که ما برای عزت دادن به دین تو و نجات مردم بیگناه و خوشحالی امام شهدا عازم چنین ماموریتی هستیم. خدایا، دستمان را بگیر و هر آنچه خیر ماست بر ما نازل کن. ربی إنی لما أنزلت إلی من خیر فقیر.
و آیا خدا، بندههای راستینش را تنها خواهد گذاشت؟ آیا به حال خود رها خواهند شد؟ دفتر خاطرات حسن آقا؛ ۲۷ اسفند ۱۳۶۳ـ ظهر خبر رسید که موشک زمین به زمین به ساختمان جدید البنای وزارت خارجه بغداد، اصابت کرده است. صدای انفجار، مراسم جشنی را که صدامیها بابت عقبنشینی نیروهای ایرانی راه انداخته بودند به هم زده و صدای انفجار موشک همراه صدای سخنران مراسم از رادیو پخش شده.
حسن آقا موشک را میسازد. اولین موشک جمهوری اسلامی ایران و بغداد را با آن میزند؛ درست بیخ گوش صدام را. جهان شوکه میشود. صدام کپ میکند. بیشتر شبیه معجزه است. بیبیسی خبرش را منتشر میکند: یک موشک دوربرد زمین به زمین به بغداد اصابت کرد که شدت انفجار آن به حدی بود که صدای آن تا کیلومترها فاصله از محل انفجار، شنیده شده است.
ذوقزده میخوانم و می خندم و کتاب خط مقدم را ورق میزنم. دردها و رنجها و صبوریهای حسن آقا را. دلم روشن میشود از خواندنِ دو سالِ پربرکت از عمر یک مرد و آفرین میگویم به ارادهای که شبیه معجزه است. انگار که با او دوستی صمیمی شدهام. حالا در صفحه آخر کتاب ایستادهام و آخرین جملههای نامه محسن رضایی به امام را پس از شلیک موشکِ حسن آقا را آرام زمزمه میکنم: فرزندان پاسدار حضرتعالی ظرف مدت هفده روز هم سایت پرتاب موشک و هم موشکها را آماده و عملیاتی نمودند که این خود شبیه به یک معجزه است. اکثر عناصر لیبیایی که در ایران هستند و در این زمینه مسئولیت دارند، پس از شلیک موشک به برادران سپاه گفتند: «حتما یک هیئت از شوروی به اینجا آمده و این تجهیزات را راهاندازی کرده؛ امکان ندارد که خود شما توانسته باشید این کار را انجام بدهید، چرا که این کار به سالها آموزش و تجربه عملی نیازمند است.
کتاب را میبندم و روی سینهام فشارش میدهم. راستی که معجزه است. و با خودم میگویم حال من چطور میتوانم برای وطنم معجزه کنم؟ ما چطور میتوانیم برای وطنمان، مثل حسن آقای طهرانی مقدم معجزه کنیم؟ آینده، چشم به راه معجزه ماست.
آخرين مطالب
-
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۴۱ | بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
سرودهی حضرت آیتالله خامنهای که یک بیت از آن را در آستانه عملیات وعده صادق در جلسهای خواندند
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
شناسایی باندهای تجارت جنسی در طرح نور/ حرکت طرح نور به سمت هوشمندسازی
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فیلم/ گزارش میدانی از طرح نور فراجا
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
بهترین راه ترویج و تحکیم «حجاب» از نگاه امام خامنهای
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
گزارش تحلیلی خط حزبالله درباره ابعاد و پیامهای عملیات «وعده صادق» شب قدر غرب آسیا
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ یاخیرالناظرین/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ بی پناهم غرق آهم حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ با روی سیاه با گریه و آه/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
-
نماهنگ | روایت یک طوفان تاریخساز
شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ -
نماهنگ | انتظار فرج
شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ -
مستند «غیر رسمی» ۶ | روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ
جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ -
نماهنگ | پرتویی از عظمت حسینبنعلی (ع)
سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ -
نماهنگ | مبارزه هویتی انقلاب
شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ -
مستند روایت دیدار | پرچمداران تولید داخلی
جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵