جستجو
بایگانی
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۱۳)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2331)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
۸۲ مطلب با کلمهی کلیدی «کتابخانه اسلامی» ثبت شده است
رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»
کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی معروف نیوز رهبری انقلاب
رونمایی از یادداشت رهبر انقلاب بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد»
در مراسم دومین پاسداشت هنر و ادبیات انقلاب اسلامی که صبح امروز (دوشنبه) در مؤسسهی پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، از یادداشت حضرت آیتالله خامنهای بر کتاب داستانی «تَن تَن و سندباد» نوشتهی آقای محمد میرکیانی رونمایی شد.
در این مراسم که از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای و با عنوان «نشست تخصصی ادبیات کودک و نوجوان از منظر رهبر انقلاب اسلامی» برگزار شد، جمعی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی حضور داشتند.
حضرت آیتالله خامنهای در این یادداشت که در آبان ماه ۱۳۷۳ به نگارش درآمده مرقوم داشتهاند:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
ـ من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخهی این کتاب را به همهی بچهها بدهم . .
*****************************************************************
گفتوگو با محمد میرکیانی، نویسنده کتاب «تنتن و سندباد»
خانوادهها باید فرزندان را هوشیار بار بیاورند
«من هم همین قصه را همیشه تعریف می کردم! حیف که خیلی ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید!» این بخشی از یادداشت کوتاهی است که رهبر انقلاب بعد از خواندن کتاب «تنتن و سندباد» در وصف این اثر نوشتهاند. تنتن و سندباد کتابی داستانی برای مخاطب نوجوان است که در ابتدای دههی هفتاد با موضوع «تهاجم فرهنگی» نگاشته شد. محتوای ارزشمند، پیرنگ داستانی قوی و زبان استعاری از ویژگیهای ممتاز این اثر ارزشمند است. در آستانهی رونمایی از یادداشت رهبرانقلاب بر این کتاب، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR گفتوگویی با نویسندهی کتاب، آقای محمد میرکیانی تریتب داده است. نویسندهای که در کارنامهی ادبی خود کتابهایی همچون «قصهی ما مثل شد»، «پهلوان حیدر» و «قند و پند» را نیز دارد.
* چه شد که شما به حوزهی داستان کودک و نوجوان علاقه پیدا کردید و به این حوزه وارد شدید؟
ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات پایهای و ریشهای است. من تقریباً از اوایل جوانی علاقهی وافری به نوشتن داشتم، بهدلیل اینکه در ایام نوجوانی، کارگر چاپخانه بودم. قدیمها کارگر چاپخانه، بعد از نویسنده یا مترجم، اولین کسی بود که متن را میخواند. از همینجا به ادبیات علاقهمند شدم. البته کار اصلیام برای نوشتن را بعد از انقلاب شروع کردم. مسجدی بود به اسم مسجد نبوی که در آنجا کار تئاتر را شروع کردم. یکی دو سال بعد، شروع به نوشتن قصه کردم. تقریباً اسفندماه سال ۱۳۶۰ بود که داستانی نوشتم به اسم «قلعهی شاه مال منه». این داستان مبنای ورودم به صداوسیما شد. اولین برنامهای هم که شروع کردم، برنامهی «قصهی ظهر جمعه» بود. در آن دوران با آقای رهگذر آشنا شدم و همان آشنایی مبنایی شد برای نوشتن در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان.
در رابطه با اینکه چرا برای این گروه سنی مینویسم، باید بگویم معمولاً هنرمندان و نویسندگان این حوزه هرکدام بهدلایلی وارد آن میشوند. اولین و مهمترین دلیلش این است که با این گروه میتوانند ارتباط برقرار کنند؛ یعنی بهراحتی میتوانند وارد فضا یا دنیای ذهنی مخاطب شوند. وقتی توانستند وارد دنیای ذهنی مخاطب شوند، میتوانند با آن حرف بزنند و ارتباط برقرار کنند و زندگی، هستی، معارف و اندیشه را برایشان تعریف کنند. علت اصلی فعالیت من در عرصهی ادبیات کودک و نوجوان هم همین بود؛ یعنی گروهی بود که میشناختمشان و میتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم. علاوه بر این، حوادث و ماجراهای دوران کودکی و نوجوانیام را خوب به یاد داشتم و اینها برای کار بهتر، به من کمک میکرد.
* نکتهی حائز اهمیت این است که ادبیات نوجوان یکی از مهمترین عرصههای ادبی است که میتواند بر هویت نسل آینده تأثیرگذار باشد. در مورد اهمیت این موضوع توضیح دهید و اینکه چرا در ایران این موضوع ضعیف است؟
دورهی نوجوانی، دورهی تفکر و یافتن فلسفهی زندگی است. دورهی بایدها و نبایدهاست. دورهی اندیشه است. دورهای است که نوجوان به من وجودی خودش و به چراها خیلی فکر میکند. زندگی چرا اینگونه است، من در آینده چرا باید آنگونه شوم، چرا اینطور فکر کنم، چرا این لباسها را بپوشم، چرا این غذاها را بخورم و... برای همین، سرمایهگذاری اصلی در دنیا، روی گروه سنی نوجوان انجام میگیرد.
فضای کار برای دوران کودکی، دورهی آموزشی است؛ یعنی در حقیقت، مخاطب شما تحتتأثیر پیامهای آموزشی مستقیم، راحتتر قرار میگیرد. روشنتر عرض کنم، خردسال و کودک راحتتر حرف نویسنده را میفهمند. دوران نوجوانی اما اینگونه نیست. دورهی نوجوانی دورهی چندوچون است. برای همین، نوشتن برای نوجوانان، بهمراتب دشوارتر از نوشتن برای کودکان است. البته من برای همهی ردههای سنی نوشتهام؛ هم برای کودک و هم برای نوجوان. منتها چون دورهی نوجوانی دورهی منطق و اندیشه و فلسفه است، فرد بهسادگی تحتتأثیر پیام یا اندیشهی نویسنده قرار نمیگیرد. به همین علت، تعداد نویسندگان نوجوان کمتر است.
* در سالهای اخیر، رهبر انقلاب تأکید داشتند که تولید محصولات فرهنگیمان، مخصوصاً برای کودک و نوجوان، باید افزایش پیدا کند؛ چراکه محصولات غربی در این حوزه زیاد است، اما محصولات بومی خیلی کم هستند. رفتار مسئولان را در زمینهی تولید محصولات فرهنگی برای این ردهی سنی، چگونه ارزیانی میکنید؟ چرا محصولات فرهنگی ما نسبتبه دههی شصت و هفتاد، کاهش پیدا کرده است؟
دلایل مختلفی دارد. اولاً در دههی شصت، ما در فضای تولید محصول فرهنگی، رقیب نداشتیم. شبکههای مجازی، ماهوارهها، اینترنت و... نبود. مسئولین کشور هم بهدلیل اینکه هنوز نظام تثبیت نشده بود، دائم دغدغهی فعالیتهای فرهنگی داشتند و فکر میکردند بهترین راه تثبیت نظام، تولید کالای فرهنگی است. با گذشت زمان و تصور اینکه دیگر تهدیدات فرهنگی تمام شده است، سطح تولید محصولات فرهنگی کودک و نوجوان هم کاهش یافت و در نهایت به فراموشی سپرده شد.
ثانیاً مدیریت فرهنگی ما قوی نیست. در دنیا دورهای بود که تولید محصول فرهنگی یک کار شخصی محسوب میشد، مثلاً یک نفر تابلویی برای خودش میکشید یا یک نفر برای خودش کتابی مینوشت یا شعری میگفت، ولی با گذشت زمان، برای اینکه محصول فرهنگی به دست مخاطب برسد و تکثیر شود، نیاز به مدیریت فرهنگی به وجود آمد. امروزه در دنیا، پشت هر کتاب یا فیلم خوبی که تولید میشود، یک مدیر توانمند وجود دارد. موجهای سنگین تبلیغاتی برای محصولشان ایجاد میکنند و با آدمهای مختلف راجعبه آن اثر گفتوگو میکنند و به این ترتیب، اثرشان بهعنوان یک محصول فرهنگی مطرح میشود. متأسفانه در سالهای اخیر، مدیریت فرهنگی ما ضعیف بوده است.
* شما در ابتدای دههی هفتاد، کتاب «تنتن و سندباد» را نوشتید. ماجرای نوشتن آن چه بود و چرا احساس کردید باید چنین کتابی با این مضمون نوشته شود؟
من از سال ۶۱ تا ۷۲ سردبیر و نویسندهی قصهی ظهر جمعهی رادیو بودم. خیلی از داستانها را در آن زمان من مینوشتم یا بازنویسی و تنظیم رادیویی میکردم. یکی از کارهایی که مجبور بودم برای رادیو انجام بدهم، این بود که هر هفته یک قصه بنویسم. برای این کار به متون کهن فارسی مراجعه میکردم. دربارهی فضاها، آدمها، قهرمانها، سرزمینهای دور و نزدیک و مخصوصاً فضاهای خاصی که در ادبیات کهن و عامیانهی ما راجعبه جادهی ابریشم بود، مطالعه میکردم. در اوایل دههی هفتاد که رهبر انقلاب بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، کتاب «تنتن و سندباد» را نوشتم که فکر میکنم اولین رمانی بود که راجعبه تهاجم فرهنگی نوشته شده است.
البته در این داستان همهی شخصیتها یکسان نیستند. مثلاً شخصیت تنتن که او را یک جهانگرد میشناسند (که البته از نظر من جهانگیر است، نه جهانگرد) و بچهها هم دوستش دارند و طرفدار هم زیاد دارد، نماد یکی از قدرتهای غرب است. تنتن نماد یک نوجوان آمریکایی شیرین و باهوش است. یا کاپیتان هالوک نماد قدرت نظامی آنهاست. پرفسور نماد اندیشه و فکر و فناوری آنها و سگ پشمالو نماد سبک زندگی آنهاست. ما که در زندگیمان سگ نداریم که وارد زندگیمان شود. اینها شخصیتهایی هستند که همهجای دنیا میروند. من تصور کردم که در مقابل این شخصیتها، باید شخصیتهای داستانی را قرار بدهیم که آنهم بتواند همهجای دنیا برود. دیدم شخصیتی که ما داریم، سندباد داستان «هزارویک شب» است. البته این سندباد با آن کارتونی که ژاپنیها درست کردهاند، تفاوت دارد. سندباد سفرش را از ۳۵سالگی شروع میکند، نه از نوجوانی.
* بعد از نوشتن کتاب، چه حاشیههایی به وجود آمد؟
خیلی از همکاران بنده خوششان نیامد. به نظرشان میآمد این کار، کتابسازی است. خیلی وقتها که میخواهند بگویند کاری ارزش فرهنگی ندارد، میگویند کتابسازی شده است. میگفتند میرکیانی کتابسازی کرده است و این شخصیتها را داخل داستان قرار داده است تا جذابیت ایجاد کند، درحالیکه من واقعاً نیازی به این موضوع نداشتم. هدف اصلیام این بود که تهدید فرهنگی که احساس میکردم وجود دارد، به مخاطب و جامعه منتقل کنم.
* گویا سالها گذشت تا این دوستان متوجه موضوع تهاجم فرهنگی شدند.
بله، این ما هستیم که باید هوشیار باشیم. یکی از کارهایی که غربیها برای تسلط بر دنیا انجام میدهند، «یکسانسازی فرهنگی» است. برای اینکه این کار انجام شود، باید مابقی مردم دنیا مثل آنها فکر و زندگی کنند تا از این طریق، آنها بتوانند محصولات خودشان را بفروشند. در حقیقت راه تسلط اقتصادی، تسلط فرهنگی است. تا فکر یک جامعه را تغییر ندهند، نمیتوانند محصول خود را بفروشند. این یک واقعیت است. مثلاً اینترنت که میآید، بخشی از آن، توسعهی محصولات آنهاست و بخشی دیگر، تبلیغ و ترویج فکر و اندیشهی آنها. ما هم میتوانیم از این امکان استفاده کنیم، بهشرطی که واقعیت را درک کنیم. واقعیت این است که تهاجم فرهنگی را باور کنیم. تهاجم فرهنگی وجود دارد. از قبل هم وجود داشته، منتها حالا چندلایه و پیچیده شده است.
یک زمان آنها علیه اسلام محصول تولید میکردند، بعد علیه انقلاب محصول تولید کردند و حالا علیه ایران هم فیلم میسازند، مثل فیلم «سیصد». برای اینکه فهمیدهاند اندیشهای در مقابل اندیشهی آنها وجود دارد. بنابراین ما هم باید در مقابل آنها برنامهریزی کنیم و نقاط قوت و ضعف خودمان را بهدرستی بشناسیم. همین حوزهی ادبیات کهن که بنده در آن کار میکنم، یکی از نقاط قوت فرهنگی ماست که مانع از یکسانسازی فرهنگی و تبلیغ فرهنگ غرب میشود. غرب بهشدت بهدنبال از بین بردن خردهفرهنگهاست، چون این خردهفرهنگها هستند که موجب پایداری فرهنگ و هویت میشوند. «تنتن و سندباد» هم در حقیقت برآمده از همین خردهفرهنگ شرقی و ادبیات عامه و کهن خودمان است.
ایران از آن جهت برای غرب اهمیت دارد که در چهارراه جادهی ابریشم قرار داشته و نقطهی طلایی تمدنهای بزرگ جهان است. بنابراین آنها سعی دارند بر آن تسلط پیدا کنند، چون اگر بر ایران تسلط پیدا کنند، بر کل منطقه دست پیدا میکنند. از منظر اقتصادی و سیاسی نیز اهمیت ایران قابل ملاحظه است. واضح است که همواره نمیتوانند با لشکرکشی به اهداف خود دست پیدا کنند و ایران را تحت سلطه قرار دهند. بنابراین از طریق فرهنگ این کار را انجام میدهند. محصول فرهنگی تولید میکنند و از این راه هم درآمد کسب میکنند، هم فرهنگ و فکر خود را تبلیغ میکنند و هم موجب از بین بردن فرهنگ ملی ما میشوند.
* در اوایل دههی هفتاد، در بدو ورود پدیدهای به نام ماهواره، گویا شما خیلی زودتر از برخی مدیران فرهنگی متوجه تهدید فرهنگی علیه ما شدید و شروع به نگارش کتاب «تنتن و سندباد» کردید. اگر بخواهید توصیهای برای این روزها داشته باشید، چه میگویید؟
بهترینش به نظر من، همان بصیرت است. بصیرت برای نوجوانان و خانوادههای ما حرف اول را میزند. اولاً خانوادهها باید فرزندان ما را هوشیار بار بیاورند. در سرمایهداری غرب، هیچکاری بدون هدف انجام نمیشود. به قول خودشان، برای سنتسنتشان برنامهریزی میکنند. بنابراین تولید فکر و فرهنگ، تولید فیلم و سریال و پویانمایی، راهاندازی شبکههای ماهوارهای، برگزاری جشنوارههای هنری و علمی بینالمللی، همه و همه با قصد و هدفی انجام میشود. بهترین راه مقابله آن است که ما در برابر آن هوشیار باشیم و بصیرت داشته باشیم.
دوم آنکه براساس اولویتها و نیازهای کشور و جامعه، تولید کنیم. باید قدمهایمان را حسابشده برداریم؛ یعنی اگر از ما پرسیدند که این داستان، این فیلم یا این سریال برای چه ساخته شده است، باید دلیل و هدف قانعکنندهای داشته باشیم. البته متأسفانه در حال حاضر اینگونه نیست. هر محصولی بهصرف اینکه محصولی فرهنگی است، قابل ارائه نیست. کمااینکه هر غذایی بهصرف اینکه اسمش غذاست، قابل خوردن نیست. برای غذای جسم کودکانمان تا چهاندازه اهمیت قائل هستیم، اما به غذای روح آنها اهمیت نمیدهیم. خانوادهها باید قبل از اینکه اتفاقی بیفتد، متوجه خطر فرهنگی موجود بشوند.
سوم آنکه باید به تاریخ خودمان (تاریخ ملی و تاریخ اسلامیمان)، ادبیات کهن و عامهمان و همچنین شناخت عناصر فرهنگیمان، توجه بیشتری داشته باشیم. مثلاً ما در فرهنگ ملیمان چیزی به نام «ضربالمثل» داریم. این ضربالمثلها در حقیقت امربهمعروف و نهیازمنکرند. همان سبک زندگی اسلامی-ایرانیاند. در آنها امانتداری و منظم بودن، دستدرازی نکردن به اموال غیر، آداب معاشرت درست با دیگران، رعایت حقالناس و... وجود دارد. همهی اینها امربهمعروف و نهیازمنکر هستند. گسترش همین فرهنگ و ادبیات عامه و قدیمی، موجب پایداری فرهنگی کشور میشود. متأسفانه در فیلمها و سریالهای خودمان، از این تلمیحات و اشارات خیلی کم بهره میبریم و برعکس، از تلمیحات وارداتی استفاده میکنیم. مثلاً در فلان سریال، یکی از شخصیتها به دیگری میگوید «تو فکر کردی سوپرمنی». تلمیحات در حقیقت نمک یک زبان و فرهنگ محسوب میشوند. اینها را نباید از فرهنگهای دیگر گرفت.
در غرب، گاهی هزینه و زمان زیادی صرف میکنند تا یک اصطلاح جا بیفتد. مثلاً شکسپیر در نمایشنامهی «هملت» مینویسد: «بودن یا نبودن، مسئله این است.» چقدر این جمله را در آثار فرهنگی و هنری خودشان تکرار کردند تا آن را در فکر جامعه جا بیندازند. حالا دیگر ما هم این جمله را میدانیم. در ادبیات ملی ما، کلی از این عبارات حکمتآمیز و پندآموز و جملات نغز وجود دارد، خیلی بیشتر و بهتر و حکیمانهتر از جملات تمدن غرب. مثلاً «خدایا از تو میخواهم که چیزی نخواهم.» اما متأسفانه اینها در تولیدات فرهنگی ما اصلاً وجود ندارد، درحالیکه منبع اصلی تولید فکر و فرهنگ، ادبیات است. ما اگر با ادبیات غنی خودمان آشنا نباشیم، نمیتوانیم حرف بزنیم. کسی که مطالعه نداشته باشد، از دایرهی واژگانی کمی برخوردار است و بنابراین نمیتواند بهخوبی حرف بزند. حتی مدیران فرهنگی ما را هم میتوانید اینگونه امتحان کنید. مدیران فرهنگی زیادی را دیدهام که موقع سخنرانی، متنی را مثل انشای بچهدبستانیها، جلوی چشمشان میگیرند و از روی آن میخوانند. معلوم است این مدیر فرهنگی، نه از ادبیات چیز خاصی میداند و نه اینکه مطالعهی چندانی داشته است. واضح است که اساساً این فرد توانایی تأثیرگذاری بر فلان هنرمند را نخواهد داشت.
بنابراین آن چیزی که من در این کتاب دنبال آن بودهام، هوشیاری نسبتبه زندگی، ایران و اتفاقات جاری در دنیاست تا بچهها بتوانند با خواندن این کتاب، متوجه یک مسیر تاریخی درست شوند. مثلاً در جایی از این کتاب، گفتوگویی بین رستم و تارزان وجود دارد. تارزان به رستم میگوید «غریبه تو اینجا چهکار میکنی؟» رستم میگوید «آن زمانی که در مغربزمین اصلاً خبری نبود، من اینجا داشتم گورخر شکار میکردم.» هدفم این بود که با این گفتوگو نشان بدهم که تمدن ماست که پیشینهای تاریخی دارد، وگرنه از کشف آمریکا فقط سیصد سال میگذرد. نوجوان ما باید این را بداند. باید بداند که در دنیا، ما حرف برای گفتن داریم و حالا که حرف برای گفتن داریم، نباید خیلی راحت تحتتأثیر حرف دیگران قرار بگیرد. البته ما هیچگاه ستیزهجو نبودهایم. آنها همیشه ستیزهجو بودهاند و جنگها را همیشه آنها راه انداختهاند، مخصوصاً در صد سال اخیر. ما فقط در مقابل تهاجمات آنها، ایستادگی کردهایم.
* سؤال آخر اینکه کار بعدی که در دست دارید، چیست؟
مدتهاست که موضوعی برای نوشتن، ذهن من را مشغول کرده و آنهم نگارش رمانی جذاب دربارهی انقلاب اسلامی است. رمانی که جذاب باشد و مخاطبش هم کودکان باشند، کار خیلی سختی است. دوست دارم رمانی بنویسم که بچهها با آن ارتباط برقرار کنند و آن را بخوانند. دربارهی دفاع مقدس الحمدالله کارهای خوبی شده است که البته کافی نیست، اما بههرحال کارهای خوبی انجام شده، اما دربارهی انقلاب اسلامی هنوز این اتفاق نیفتاده است. انشاءالله خدا کمک کند و بتوانم این کار را انجام بدهم.
عشق زیر روسری
عشق زیر روسری
داستانهایی از این دست، ناشنیده ماندهاند و یا جرأت بازگو کردن نیافتهاند. داستانی که نشان میدهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دلهای تپنده هست و رؤیاهایی از عشق». این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربهی یک زن مسلمان، روزنامهنگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعهی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد.
«کارت روز ولنتاین را که صبح زود بر در اتاقش در خوابگاه چسبانیدهاند را بر میدارد، با ولع تمام، پاکت را پاره میکند، داخل آن یک شعر دستنویس با خط خوش است. بیآنکه اسمی پای آن ببیند پیمیبرد متعلق است به… فرستندهی کارت را همان روز میبیند. نوجوان رمانتیک درونش، حسب زنانگیاش میپرسد: آیا تو به من علاقهمندی؟ آخر آن پسر، مسلمان نبود! یعنی مسلمان میشود؟»
عشق آمده ما را رهنمون سازد به سمت نوع ازلی و ابدیش، و چه زیباست دیدن این عشق در پس همهی ناخوشایندیها و نرسیدنها، در پس همهی تندیهای «شلینا» برای یافتن شاهزادهی افسانهای خود. او به دنبال آن نیمهی گمشده میگردد تا قرارگاه امنی بیابد و در آن آرام گیرد و خداوند عزوجل این کشش و کوشش را در وجود زن و مرد به ودیعت نهاده است. عشقی که گاه نمود آن را قهرمان داستان در روز ولنتاین مییابد و همین چه سادهلوحانه میتواند روح والای انسانی او را به سخره گیرد. اما عشق حقیقی در وجود اوست و نمود آن در در پس روسری او جا گرفته است و شلینا را از رازهای پس پرده به سمت حقیقتی همیشه زنده رهنمون میکند. بیآنکه خود بداند.
کتاب «عشق زیر روسری» داستان سفرهای عاطفی و احساسی دختری مسلمان و ساکن لندن است به نام شلینا (زهرا) جانمحمد. او تحصیلکردهی دانشگاه آکسفورد است. دختری مسلمان با فرهنگ غربی-آسیایی-اسلامی که سعی دارد یار و همراه خود را بیابد. آیا روسریاش که همان مسلمانی اوست پس معرکه میماند و بیخیال عشق گمشدهی خود میشود؟ «عشقی که دیری است از نسل ما رفته، آبکی شده و به دلربایی کردن و قصه و خیال عاشقانه رنگ باخته»، و اگرچه لندنی است اما با رسوخ تفکر اسلامی در آن حیات گرفته است.
داستانهایی از این دست، ناشنیده ماندهاند و یا جرأت بازگو کردن نیافتهاند. داستانیهایی که نشان میدهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دلهای تپنده هست و رؤیاهایی از عشق» در حالی که «اغلب افراد، زنان مسلمان را موجوداتی تکبعدی و نهفته در پس حجابهای ماتشان میدانند». اما حقیقت چیز دیگری است. این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربهی یک زن مسلمان، روزنامهنگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعهی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد. کارهای شلینا و ماجراهایش در جهت اثبات انسانیتی فراتر از جنسیت اوست؛ چیزی که در غرب یافت نمیشود. او به دنبال اثبات منیتهای خود نیست بلکه قدم در راهی گذاشته تا انسانیت را در معدن ظلم و اباحهگری به عرصهی نمایش بگذارد.
از زاویهی دیگر او قد علم میکند، در نظر تمام «خاله خانباجیها»یی که فکر میکنند دختر نباید هر کاری که دلش میخواهد بکند، در عین آداب و پایبندیاش به اصول و فرهنگ خانوادگی و اسلامی. او تصمیم میگیرد تا پای ارادهاش را قوی کند با فتح یک قله، قلهای بسیار بلند، کلیمانجارو! هیچ تردیدی ندارد که عشق تجربهای شورانگیز و متحولکننده است. تجربهای که باید رام شود و در مسیر خودش که همان ازدواج است قرار بگیرد، تمام موقعیتهای موجود برای ازدواج، مثل بنگاههای ازدواج و همسریابی سریع، اینترنتی و… را جستجو میکند. اما میبیند که…
شلینا مسلمانزاده است اما خودش تصمیم میگیرد که مسلمان باشد. «در جهانی که گیجکننده و توانفرسا است.» او دریافته است که اسلام است که راه را به او نشان میدهد.
عشق و روسری شلینا همسفران غریبی هستند بعد از ماجراهای برجهای دوقلو و هجمههایی که رنگ او، او و روسری او را نشان میکرد که برچسب تروریست بخورد. اما این شلینا بود که محکمتر و مقاومتر از قبل به راه خود و ادامهی فعالیتهای اجتماعیاش علیرغم بدبینیهایی که بود ادامه میدهد. در آن فضا پوشیدن روسری کار سادهای نبود. برای او پوشیدن روسری تصمیم سیاسی یا گونهای ابراز عقیدهی عمومی نبود، فقط بخشی از لباسی بود که هر روز میپوشید و گمان نمیکرد که در آن روزها این پوشش اینقدر ناراحتکننده باشد.
شلینا برای پیدا کردن یار و همدل خود سفرهایی به مصر و اردن داشت، او به ۱۰ زبان صحبت میکرد و حتی تا جایی پیش رفت که خاله خانباجیها پیشنهاد کردند برای یافتن نیمهی گمشدهاش، حجابش را کنار بگذارد؛ این جستجو تا جایی پیش رفته بود که حواس او را از کاوش دنیای درونیاش پرت کرده بود. اما مصممتر از قبل، نماد مسلمانیش را حفظ کرد. او در ملاقاتهایی که با خواستگارانش داشت متوجه هدف نهفته در ازدواج شد، انسانیت. شلینا عشق را زیر روسری پنهان نکرد بلکه او را چونان درختی پرثمر پروراند و ساخته و پرداخته کرد برای بودن در میان معرکهی این جهانِ پر از فریب و نیرنگ.
کتاب «عشق زیر روسری» اولین بار در سال ۲۰۰۹ در انگلیس چاپ شد و سپس در ایالات متحده و هند نیز طبع و پخش گردید. همچنین ترجمههای آلمانی، هلندی، اندونزیایی و عربی آن نیز تاکنون منتشر شده است.
زندگینامه مرشدچلویی
زندگینامه آخوندملاعباس تربتی
زندگینامه رسول ترک
پنجشنبه فیروزهای
کتابخانه اسلامی حجاب سبک زندگی اسلامی
پنجشنبه فیروزهای
مؤلف: سارا عرفانی
ناشر: کتاب نیستان
رویدادهای داستانی «پنجشنبه فیروزهای» به شدت امروزی است. اگرچه یک رمان دینی است اما از آنجا که روایت دینی این رمان در ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترسی زندگی امروزین همه ماست می توان گفت در زمره آثار آپارتمانی و لوکس و شبه روشن فکرانه است و نه آثاری که به تمامی در مسجد و مکانهای مذهبی میگذرد. شخصیت غزاله در «پنجشنبه فیروزهای» بسیار چشمگیر و جلب توجه کننده است. او دختری دانشجو و دم بخت است و در عین حال باورهای مذهبی عمیقی دارد اما از افعال دخترانه نیز دور نیست. این شخصیت به شدت رئال و واقعی تصویر شده و خواننده احساس نمیکند که وصلهای نچسب به بدنه رمان است و آن را در بستر جامعه پیدا میکند.
در بخشی از رمان می خوانیم:
یکی از دخترها به طرفش آمد و گفت: «صبر کن!» جلوتر آمد. به جزوهای که دستش بود اشاره کرد و گفت: «بابا چقدر همه چی رو مینویسی! هر چی نگاه کردم دیدم کم مونده سرفههای استادم بنویسی.» خندید.
پسر هم خندید. نفس عمیقی کشید و گذاشت بوی گرم و شیرین ادکلن تمام ریهاش را پر کند. گفت: «مگه یادت نیست؟ جلسه اول گفت توی امتحان از حرفای کلاس سؤال میده.»
چی شد چادری شدم
کتاب چی شد چادری شدم
تالیف و گرد آوری: عالیا نراقی عراقی
ناشر: انتشارات نوای دانش
خانم عالیا نراقی با راه انداختن یک وبلاگ خاطرات افراد مختلف درباره چرایی چادری شدنشان را جمع و منتشر کرده است. این خاطرات علاوه بر اینکه تبدیل به نمایشگاه پوستر شده، به صورت کتاب هم به دست مخاطبان رسیده است. فراخوانی نیز در این زمینه در وبلاگ “چی شد چادری شدم” صورت گرفته با عنوان:
فراخوان وبلاگی من و چادرم: «چی شد چادری شدم؟»
عالیا نراقی در مقدمه کتاب آورده است:
«همیشه با خود فکر میکردم ای کاش همه آنها که قدر چادر خود را میدانند و عاشقانه دوستش دارند از خاطره انتخاب خود بگویند تا هر کس در هر شرایطی که هست، یک نفر را هم شرایط خود ببیند که در این مسیر و برای این انتخاب حرکت کرده و به جوابی که برای او قانع کننده بوده، رسیده است. آرزو داشتم این دلایل را همه بشنوند: افرادی که قدر چادر خود را نمیدانند، افرادی که در انتخاب حجاب برتر مرددند، افرادی که در این باره دچار سوء تفاهم شدهاند، خانوادههایی که میخواهند برای این انتخاب به فرزندان خود کمک کنند و…»
بهم میاد
کتاب بهم میاد
نویسنده: رنده عبدالفتاح
مترجم: محسن بدره
ناشر: نشر آرما
در رمان خواندنی و زیبای خانم رنده عبدالفتاح با نام اصلی «آیا سرم با این گنده میشه؟» یک دختر مسلمان استرالیایی که از پدر و مادری فلسطینی زاده شده است و در حومه ملبورن زندگی میکند، بزرگترین تصمیم زندگیاش را میگیرد. «أمل» دختری پرشور، با هوش و پر هیجان که در بحرانی ترین سنین زندگی عظیم ترین تصمیم خود را مبنی بر اتخاذ حجاب به صورت دائم (یا به قول خودش فول تایم) می گیرد.
ادبیات آمیخته به طنز و در عین حال روان نویسنده که گویی خاطره نویسی نوجوانی زبر دست در دفتر روزانه اش است؛ میل به ادامه را برای یافتن انتهای مسیر ماجراهای او در خواننده افزایش می دهد.
می توان گفت نویسنده به نحو مناسبی تمام احوالات یک نوجوان مانند ترس از رویارویی با قضاوت دیگران، کنش های او با والدین، میل به رجوع به فطرت و پاکی، دوستی های شیرین نوجوانی ، علاقه های آتشین به جنس مخالف، خستگی از نصیحت شنوی و گاهاً یک طرفه به قاضی رفتن را به خوبی به نمایش گذاشته؛ در عین حال بازگویی های «امل» با وجدان خود امکان نتیجه گیری های اخلاقی را در عین بی طرفی بیشتر کرده است.
شخصیت اصلی داستان دختری کاملاً معمولی است. ساعتها جلوی آینه، لباسهایش را امتحان میکند و برای خریدن لباسهای جدید، انتظار میکشد. موقعی که روزه میگیرد، دلش برای شکلات محبوبش تنگ میشود و چشمانتظار افطار میماند. وقتی با مادرش مشکل دارد، با لطایف الحیل میکوشد تا سر او را کلاه بگذارد و به مقصود خود برسد و در هنگام مواجهه با هر مشکل، پیش از هر چیزی، گوشی تلفن را برمیدارد تا با «یاسمین» یا «لیلا» نزدیکترین دوستان خود، حرف بزند.
بروید با هم بسازید
کتابخانه اسلامی سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب
بروید با هم بسازید
"بروید با هم بسازید" عنوان کتابی است شامل توصیه های رهبر معظم انقلاب به زوج های جوان و همین عبارت خلاصه ی همه ی این توصیه هاست.
خواندن این کتاب ۸۰ صفحه ای که توسط محمدرضا خدادی تدوین و در انتشارات میراث اهل قلم منتشر شده باعث می شود که هرچند نتوانسته باشیم برای پیمان عقد و ازدواجمان در حضور رهبر عزیزمان باشیم اما از دم مسیحایی ایشان و توصیه های دلسوزانه و پدرانه شان بی نصیب نمانیم.
این هم جرعه ای از این چشمه ی ناب :
"اگر دیدید همسرتان عیبی دارد - هیچ انسانی بی عیب نیست - و مجبورید او را تحمل کنید،تحمل کنید. که او هم همزمان دارد یک عیب از شما را تحمل می کند. آدم عیب خودش را که نمی فهمد، عیب دیگری را می فهمد. پس بنا بگذارید بر تحمل. اگر چنان چه قابل اصلاح است اصلاحش کنید. اگر دیدید کاری نمی شود کرد، با او بسازید."
رازهای تسخیر قلب همسر
کتابخانه اسلامی احکام سبک زندگی اسلامی پرسش وپاسخ
رازهای تسخیر قلب همسر
مؤلف : مسلم داودی نژاد
ناشر کتاب : مهر فاطمه سلام الله علیها (مهر دلدار)
در 523 صفحه ، قطع رقعی ، جلد شمیز
مطالب کتاب رازهای تسخیر قلب همسر با نگارش و ویرایشی گاهاً محاوره ای ارائه شده است ، تا با ایجاد فضایی صمیمی بین نویسنده و خواننده ، سرعت انتقال مفاهیم و مطالب به مخاطب و ترغیب در اصلاح رفتارهای نادرست افزایش یابد .
بر خلاف کتاب هایی که فقط به افزایش دانش خوانندگان اکتفا می کنند ، کتاب رازهای تسخیر قلب همسر بر سه محور ، دانشی ، بینشی (بالا بردن درک افراد از آن علم) و انگیزشی (هدایت افراد به عملی کردن آموزه ها) نیز تکیه دارد ؛ از این رو در پایان هر فصل آزمونی ساده در نظر گرفته شده ، تا به این وسیله ، انگیزه ی تغییر عملی در زندگی مخاطبان فراهم شود .
کتاب رازهای تسخیر قلب همسر ، حاصل تجربه و بازخورد عملی بیش از هزار پرونده ی مشاوره ای مولف در مرکز مشاوره ی ایشان می باشد ؛ از این رو حاوی راه کارهای عملی و تاثیرگذار در جهت بهبود روابط همسران است .
فهرست مطالب کتاب رازهای تسخیر قلب همسر :
فصل اول : رازی به نام گنج آرامش
گنجی به نام آرامش در خانواده
رازهای آیه ی عاشقانه و آرامش بخش قرآن
زن و شوهر نمونه
پرسش های خوانندگان درباره ی آرامش در زندگی
آزمون آرامش در زندگی
فصل دوم : رازهای تفاوت روان شناسی زن و مرد
تفاوت ها یا تفاهم
اهمیت تفاوت زن و مرد
رازهایی جذاب درباره ی تفاوت زن و مرد
نیازهای اساسی زنان در زندگی مشترک
رازهای تفاوت زن و مرد از نظر ادراک
زنگ تفریحی در تفاوت های زن و مرد
پرسش های خوانندگان در مورد تفاوت های زن و مرد
آزمون تفاوت های روان شناسی زن و مرد
فصل سوم : رازهایی از عشق و محبت
دنیای عاشقانه
رازهایی برای تسخیر قلب همسر
رازهایی در مورد معجزه زبان
معجزه ی محبت از طریق چشم
معجزه ی قلم در عشق
ابراز محبت پیامکی
معجزه ی هدیه دادن
محبت متنوع بودن زن برای مرد (محرمانه ویژه ی خانم ها)
پرسش های خوانندگان درباره ی ابراز محبت و عشق
آزمون ابراز محبت در زندگی
فصل چهارم : رازهایی در مورد ارتباط با خانواده ی همسر
آشنایان غریب
رازهایی برای ارتباط بهتر با خانواده ی همسر
پرسش های خوانندگان در مورد رابطه با خانواده ی همسر
رازهای وبالوالدین احسانا
رازهای برخورد با عروس و داماد
آزمون رابطه ی من با خانواده ی همسرم
فصل پنجم : رازهای کنترل خشم و انتقاد کردن
همسرم مرا درک نمی کند
آیا زندگی شما یک فیلم جنگی است ؟
۳۰ راز برای کنترل خشم
خواص معجزه ی کنترل خشم
ضررهای خشم غضب
رازی مهم به نام سکوت و حرف نزدن
رازهای درست انتقاد کردن
مکالمه ای به نام ازدواج
رازهایی برای پیشگیری از مشاجره
تفاوت های زنان و مردان در مساله ی ارتباط کلامی
قوانین معجزه ی گفت و گو
علل بهانه جویی و توقعات زیاد همسران
پرسش های خوانندگان درباره ی انتقاد کردن و کنترل خشم
آزمون کنترل خشم و انتقاد کردن
فصل ششم : رازی به نام اجتماعی بودن همسران
اهمیت اجتماعی بودن
اجتماعی بودن یعنی …!
زن اجتماعی از دید اسلام
رازهای اجتماعی بودن در خانواده
پرسش های خوانندگان درباره ی اجتماعی بودن
رازهایی برای جبران اشتباه های زندگی
آزمون شخصیت اجتماعی من
فصل هفتم : رازهایی مهم از زندگی همسران خوشبخت
اولین راز : خوشبخت ها همدیگر را دوست دارند
دومین راز : خوشبخت ها دوست داشتن خود را بر زبان جاری می کنند
سومین راز : خوشبخت ها شخصیت یکدیگر را تحقیر نمی کنند
چهارمین راز : خوشبخت ها می بخشند و بدی ها را فراموش می کنند
پنجمین راز : خوشبخت ها مشکلات همسر را مشکل خود می دانند
فصل هشتم : رازهایی از روابط جنسی همسران
رازی خصوصی
یک روایت : یک اندیشه
رازهایی از روابط جنسی از دریچه ی دین
ارگاسم
رازهایی برای تسخیر جسی همسرم
نکته های جسمی رابطه ی جنسی
نکته های روانی رایبطه ی جنسی
تفاوت های جنسی زن و مرد
سه راز برای جان بخشیدن به زندگی جنسی
رازهایی از علل کاهش میل جنسی
علل کاهش میل جنسی در مردان
علل کاهش میل جنسی در زنان
دلایل مشترک کاهش میل جنسی
مردانی که در سردمزاجی همسرشان موثرند
راهکارهای درمانی کاهش میل جنسی
رازهای موثر بر نیروی جنسی
رفتارهای جنسی مطلوب در روابط زناشویی
فصل نهم : رازی ترسناک به نام خیانت
رازی یواشکی به نام خیانت
رازهایی که باعث خیانت خائن ها می شود
رازهایی برای جلوگیری از خیانت از نگاه دین
خیانت ؛ آخر رابطه با همسر ؟
حرکت حساب شده
ده دلیل برای خیانت شوهر
هشت دلیل برای خیانت زن
فصل دهم : رازهایی از احکام و مسائل شرعی خانواده
چرا رازهای احکام خانواده ؟
بی دین شدن شوهر
نشان دادن عکس و فیلم مبتذل یل عروسی دیگران به همسر
داستانی به نام نفقه
حقوق زن بر شوهر
حقوق شوهر بر زن
نشو زن و مرد
روابط زناشویی و تنظیم خانواده
موارد حرام بودن آمیزش
مستحبات آمیزش و روابط جنسی
مکروهات آمیزش و روابط جنسی
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۴)
- بانک تصاویر (۲۴۷)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۰۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۴)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۳۴)
- معروف نیوز (۸۱۰)
- رهبری انقلاب (۷۷۸)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۶۲)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۳)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۱۹)
- جنگ ودفاع مقدس (۳۹)
- شهیدسلیمانی (۲۰)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
فصلهای این کتاب ۲۵۰ صفحهای، از روزگاری سخن میگویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با اینکه این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آنقدر جامعیت دارد که میتواند همچنان به تمام شبهههای ما در مسئله حجاب جواب بدهد.
به چاپ صد و سی و چندم رسیده است. کتاب را میگویم. تنها یکی از کتابهایشان را. همان که وقتی صفحاتش را ورق بزنی، صدایی مهربان اما رسا و مطمئن، دستت را میگیرد و تو را به مکانهایی میبَرَد که حضورِ همزمانِ این جسمِ مادیِ فانیات در آنجا، خارج از حد تصور است و حتی شاید ممکن نیست. کتابی که حرف حق را نه با نیش و کنایه، که شیرین و عاقلانه، با تو میزند و تو با لبخندی آغشته به شگفتزدگی، به کلماتی خیره میشوی که انگار از دهان پدری مهربان، به مقصدِ نشستن در سینه غمزده تو، بیرون زدهاند.
زمان را بیش از این برای معرفی نمیگیرم. اسم این نویسنده، استاد، معلم، روحانی، طلبه، دانشمند، فیلسوف و... مرتضاست. اما همه ما او را به «شهید مطهری» میشناسیم. به عظمت تلفیق خون و جانش در تیررس گلوله. او را همه ما میشناسیم اما نه به اسم یک روحانیِ متحجرِ تکفیرکننده خودرأیِ دیگران بدانگار. او، به معنای واقعی کلمه، اندیشهای داشت به عظمت جهان و به وسعت آسمان. و چه چیزیاست که بتواند این اندیشه آبی و زلال را در خودش محصور کند و فکرهای بسته افراطی از آن بیرون بکشد؟
حالا، و در این روزگارِ آشفتهحالِ بیسر و سامان، دوباره دست به دامان کتابی از مجموعه کتابهای این شهیدِ راه احیای اندیشه صحیح اسلامی و انسانی شدهایم تا شاید ما را به فطرت خویشتنمان بازگردانَد. کتابی به نام «مسئله حجاب» که بهراستی مسئلهایاست به قدمت طولانی تاریخ بشر. با ابعادی شگرف از وجود و توسعه و شکلهایی مختلف که در آیینهایی گوناگون، به انتخاب زنان و حتی مردان درآمدهاند. فصلهای این کتاب ۲۵۰ صفحهای، از روزگاری سخن میگویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با اینکه این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آنقدر جامعیت دارد که میتواند همچنان به تمام شبهههای ما در مسئله حجاب جواب بدهد. کافیاست سوالاتت را روی کاغذ بنویسی و ببینی چه میشود: «چرا حجاب کنیم؟» «حجاب را مسلمانها وارد ایران کردند؟» «بقیه دینها هم حجاب دارند؟» «چرا مردان حجاب ندارند؟» «محدوده حجاب چیست؟» «غرب و شرق و گذشته درباره حجاب چه میگوید؟» «تفاوت عشق و هوس چیست؟» «آیا حجاب با اصل آزادی منافات ندارد؟» «چه چیزی موجب انحراف جنسی میشود؟» «کیفیت حجاب و پوشش باید چگونه باشد؟» «آیا پوشش چادر اجباری است؟» و هزاران سوال دیگر.
کافیاست روی کاغذ گرههای ذهنیات در مسئله حجاب را بنویسی و بعد کتاب را باز کنی: «آنچه مسلم است، این است که قبل از اسلام، حجاب در جهان وجود داشته و اسلام مبتکر آن نیست، اما ...» اما چه؟ شهید مطهری، با صبر و حوصله و دقت، فصلبهفصل و صفحه به صفحه و پاراگراف به پاراگراف به تو جواب میدهد تا بتوانی درستترین تصمیم را در سختترین زمانه بگیری. تصمیمی بر مبنای عقل و اندیشه و تحقیق، نه براساس تماشا و تلقین و احساس. کافیاست این کتاب را انتخاب کنی. کتابی که نویسندهاش زنده نیست اما صفحاتش همچنان زنده است و چشم به راه چشمهای توست تا خوانده شود.
آخرين مطالب
-
منطق قرآنی برائت به دنیای اسلام منتقل شود/ حوادث غزه شاخصی ماندگار برای تاریخ است
دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
امام خامنهای دردیدارجمعی ازمعلمان:جوانان بایدمنطق شعارمرگ برآمریکا ومرگ بر رژیم صهیونیستی رابدانند
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
گزارشی ازمراودات علمی آیتالله خامنهای و شهیدمرتضی مطهری؛ما کمتر نمونه ارزندهای چون خامنهای داریم
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
اطلاعنگاشت | کتاب جذاب و تمدنساز
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
رکن جهش تولید کارگر است/ با جهش تولید، کشور و آحاد مردم ثروتمند میشوند
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۴۱ | بیسابقه، تحقیرکننده و تغییردهنده محاسبات
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
سرودهی حضرت آیتالله خامنهای که یک بیت از آن را در آستانه عملیات وعده صادق در جلسهای خواندند
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
شناسایی باندهای تجارت جنسی در طرح نور/ حرکت طرح نور به سمت هوشمندسازی
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ یاخیرالناظرین/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ بی پناهم غرق آهم حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ با روی سیاه با گریه و آه/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
-
نماهنگ | روایت یک طوفان تاریخساز
شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ -
نماهنگ | انتظار فرج
شنبه ۵ اسفند ۱۴۰۲ -
مستند «غیر رسمی» ۶ | روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ
جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ -
نماهنگ | پرتویی از عظمت حسینبنعلی (ع)
سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ -
نماهنگ | مبارزه هویتی انقلاب
شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ -
مستند روایت دیدار | پرچمداران تولید داخلی
جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵