نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۸۱۷ مطلب با موضوع «رهبری انقلاب» ثبت شده است

۰

طلیعه پیروزی

معروف نیوز رهبری انقلاب

طلیعه پیروزی

طلیعه پیروزی

پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد فرار شاه از ایران در ۲۶ دی‌ماه سال ۱۳۵۷ کلیپ صوتی «طلیعه پیروزی» را منتشر می‌کند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این کلیپ صوتی با نگاهی گذرا به دوران پادشاهی محمدرضا پهلوی، مقاطعی ذلت‌بار از حکومت پهلوی را برمی‌شمارند.

سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این صوت می‌شنوید:
 

* [در شهریور ۱۳۲۰] رضا خان به وسیله‌ی حامیان قبلی خود از سلطنت عزل شد و از ایران بیرون رفت. محمد رضا را بر سر کار آوردند؛ با قرار تسلیم محض در مقابل انگلیسی‌ها! هر کاری آن‌ها می‌خواستند، انجام می‌داد؛ دیگر احتیاج به استعمار نبود! وقتی‌که یک خائن ایرانی حاضر است در مقابل کمک بیگانه، بر ملت ایران سلطنت و حکومت کند و خواسته‌ی آن بیگانه را در ایران اعمال نماید، دیگر چه لزومی دارد زحمت استعمار را به خودشان بدهند!؟ این کار را کردند.

دیدار مردم قم‌ ۱۳۷۹/۰۷/۱۴ 
 
* در اوایل رفتن رضاخان که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، سفیر انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمدرضا به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، می‌گوید که چون بر طبق اطلاعات ما، محمدرضا به رادیو برلین گوش می‌کند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی می‌گیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمدرضا می‌دهد. او هم گوش کردن به رادیو برلین را ترک می‌کند و کنار می‌گذارد! آن وقت سفیر انگلیس می‌گوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ می‌شود او را به سلطنت انتخاب کرد.» رژیم و دولتی که در راس آن کسی قرار دارد که تا این حد به یک سفارت بیگانه وابسته است که آنها برای سلطنت او شرطهای حقیر و ذلت‌آوری از این قبیل معین می‌کنند و او هم آن شرطها را می‌پذیرد و عمل می‌کند تا آنها او را به سلطنت برسانند، معلوم است که چقدر به بیرون از این مرزها و به قدرتهای خارجی وابسته است.
سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) ۱۳۷۴/۰۳/۱۴
 
* بعد از آنکه حکومت مصدق را [در مرداد سال ۱۳۳۲] سرنگون کردند البته قبلا مرحوم آیت‌الله کاشانی را با ترفندهای خودشان منزوی کردند، کنار زدند و با بی‌تدبیری‌هایی که انجام گرفت کنار گذاشتند باز سر کار آمدند و وارد ایران شدند و توانستند با نفوذ خود، با ایادی خود، با فعالیت خود، کودتای ۲۸ مرداد را به وجود آورند و محمد رضا را که از ایران فرار کرده بود، به ایران برگردانند. بیست و پنج سال بعد از آن، حکومت دیکتاتوری سیاه پهلوی ادامه پیدا کرد.
دیدار مردم قم‌ ۱۳۷۹/۰۷/۱۴
 
* [یک خصوصیّت] این رژیم خبیث، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همه‌ى دربارى‌ها و دوروبرى‌ها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرم‌آور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجى‌ها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالى‌ترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرى‌هایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگ‌ترین رشوه‌ها، بدترین دست‌اندازى‌ها، خباثت‌آلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت به‌وجود مى‌آمد. براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى به‌وسیله‌ى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران به‌وجود آمد و اتّفاق افتاد.
بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
 
* استعمارگران از قرنهای شانزده و هفده که وارد سرزمینهای شرق - از جمله سرزمینهای اسلامی - شدند، برای اینکه بتوانند کاملاً کمند اسارت را به دست و پای این ملتها ببندند و آنها را اسیر خود بکنند، شروع کردند آنها را نسبت به گذشته‌ی خود، نسبت به داشته‌های خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبین کردن. اینها عبرت‌آموز است؛ کار به جائی رسید که در زمان اوائل مشروطیت در این کشور، یک روشنفکر گفت: ایرانی باید از سر تا به پا فرنگی بشود! یعنی دینش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشته‌اش را و مفاخرش را کنار بگذارد و فراموش بکند، اما فرهنگ غربی، آداب غربی، رسوم غربی، تفکر غربی و روش و منش غربی را بپذیرد! اینجور اعلان کردند. این فریاد مذلت‌بار را در کشور ما آن کسانی که به دین پشت کرده بودند، سر دادند. معلوم است؛ وقتی یک کشوری همه چیز خود را از دست داد و از درون تهی شد، استعمار انگلیس براحتی میتواند بر همه چیز او - نفت او، ارتش او، دارائی او، دستگاه سیاسی او - تسلط پیدا کند؛ کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که شاه خائن برای اینکه فلان کس را بعنوان نخست‌وزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر انگلیس - و بعدها با سفیر آمریکا - در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشته‌ی ماست. این ضد عزت ملی است. حکومتهای دیکتاتوری وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکه‌ی عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیای او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامی در مقابل یک چنین وضعیتی قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگی انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزی رسید.
 وقتی یک چنین روحیه‌ای در میان مردمی حاکم شد، دستگاه سیاسی آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعی نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل بره‌ی رام؛ «اسد علىّ و فی الحروب نعامة». همان رضاخانی که بخصوص در نیمه‌ی دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود - که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توی خانه‌های خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد - در مقابل یک پیغام ساده‌ی انگلیسیها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیری»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضای پهلوی؛ محمد رضای پهلوی در سالهای دهه‌ی چهل و دهه‌ی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان - خشن؛ بدون اندک ملاحظه‌ای از مردم - وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است.
دیدار مردم کردستان ۱۳۸۸/۰۲/۲۲
 
* روزی که محمّدرضا از ایران فرار کرد، در واقع رژیم پادشاهی از بین رفته بود. او دید ماندنش دیگر فایده‌ای ندارد. لذا مجسّمه‌ای از فرد بیچاره بدبختِ بدنامی که بدنامتر هم شد، درست کردند تا چند روزی رژیمِ در آستانه انحلالِ کامل را نگه دارند. او سی، چهل روز بر سرِ کار ماند، تا این‌که امام آمد و با یک اشاره دستِ ایشان، همه چیز روی هم ریخت. نظام پادشاهی در ایران پوک شده بود. به خاطرِ چه؟ به خاطرِ حضور مردم. مردم به چه خاطر به میدان آمدند؟ به خاطر دین. چون شعار، شعارِ اسلامی بود؛ چون پیشوایان، پیشوایانِ اسلامی و روحانیونِ مورد اعتمادِ مردم بودند.
خطبه‌های نماز جمعه ۱۳۷۳/۱۱/۱۴

۰

مراسم بزرگداشت حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در حسینیه امام خمینی

بانک تصاویر رهبری انقلاب

مراسم بزرگداشت حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در حسینیه امام خمینی

مراسم بزرگداشت حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در حسینیه امام خمینی

مراسم ترحیم و بزرگداشت رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی (رحمة‌الله‌علیه) از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمةالله‌علیه) و با حضور ایشان برگزار شد.













۰

نماهنگ | سال‌های همراهی

بانک فیلم رهبری انقلاب نمآهنگ

نماهنگ | سال‌های همراهی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفته و نوشتند: «فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید.»
به همین مناسبت پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR تصاویری از همراهی رهبر معظم انقلاب اسلامی و حجت‌الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی را در نماهنگ «سال‌های همراهی» منتشر می‌کند.

۰

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

معروف نیوز رهبری انقلاب

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی

رهبر انقلاب اسلامی در پیامی ارتحال آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.
بسم‌الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام می‌رسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه‌گاه مطمئنی برای همه‌ی کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار می‌آمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسه‌ی خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهره‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونه‌ی کم‌نظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج‌دیدگان این راه پر خطر و پر افتخار بود.
سال ها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پرفراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه ای مشترک و چنین دراز مدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ ساز به یاد داشته باشم.
اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
غفرالله لنا و له

۰

عزت و عظمت امام حسن عسکری علیه‌السلام

سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب ویژه نامه مذهبی

عزت و عظمت امام حسن عسکری علیه‌السلام

عزت و عظمت امام حسن عسکری علیه‌السلام

به مناسبت فرارسیدن ایام سالروز ولادت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخشی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را پیرامون آن امام بزرگوار منتشر می‌کند.

* اعتراف مخالفان به فضل و شجاعت و استقامت امام حسن عسکری (علیه‌السلام)
امامی که موافقان، شیعیان، مخالفان، غیرمعتقدان، همه، شهادت دادند و اعتراف کردند به فضل او، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختی‌ها، این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت. در تاریخ پرافتخار شیعه، این نمونه‌ها را کم نداریم. پدر امام زمان عزیز ما با آن همه فضیلت، با آن همه مقامات، با آن همه کرامات، وقتی با سم و جنایت دشمنان از دنیا رفت، فقط بیست و هشت سال داشت؛ این میشود الگو؛ جوان احساس میکند یک نمونه‌ی عالی در مقابل چشم دارد. آن امام بزرگوار، جوادالائمه (علیه‌السّلام) است که در بیست و پنج سالگی شهید شده است؛ این امام عسکری (علیه‌الصّلاةوالسّلام) است که در بیست و هشت سالگی به شهادت رسیده است؛ و این همه فضیلت، این همه مکرمت، این همه عظمت، که نه فقط ما به آنها قائلیم و مترنّمیم، بلکه دشمنانشان، مخالفانشان، کسانی که اعتقاد به امامت آنها نداشتند، همه اعتراف کردند.
بیانات در دیدار جمعی از مردم و خانواده شهدا و ایثارگران ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
 
* داعیه‌ی امامت علت دشمنی حاکمان با اهل بیت (علیهم‌السلام) بود
این بزرگواران، دائم در حال مبارزه بودند؛ مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود. زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود، مدّعی دین بود. او هم ظواهر دین را ملاحظه می‌کرد. حتّی، گاهی اوقات نظر دینی امام را هم می‌پذیرفت. (مثل قضایایی که در مورد «مأمون» شنیده‌اید که صریحاً نظر امام را قبول کرد.) یعنی ابایی نداشتند که گاهی نظر فقهی را هم قبول کنند. چیزی که موجب می‌شد این مبارزه و معارضه با اهل بیت وجود داشته باشد، این بود که اهل بیت، خودشان را «امام» می‌دانستند. می‌گفتند: «ما امامیم». حضرت باقر علیه‌السّلام، در منی که رفته بود، فرمود: «إِنَ‌ّ رَسُولَ اللهِ کانَ الْاِمامُ» و همه را یک به یک برشمرد تا به خودش رسید و فرمود: «من امامم.» اصلاً بزرگترین مبارزه علیه حکّام همین بود. چون کسی که حاکم شده بود و خود را امام و پیشوا می‌دانست، می‌دید شواهد و قرائنی که در امام لازم است، در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت، خطرناک می‌شمرد؛ چون مدّعی است. حکّام، با این روح مبارزه می‌جنگیدند و ائمّه علیهم‌السّلام هم مثل کوه ایستاده بودند. بدیهی است که در این مبارزه، معارف، احکام فقهی و خُلقیّات و اخلاقیّاتی که ائمّه ترویج می‌کردند، جای خود را دارد. تربیت شاگردِ بیشتر و ارتباطات شیعی، روزبه‌روز گسترده‌تر شد. شیعه را اینها نگهداشت. شما مرامی را در نظر بگیرید که دویست و پنجاه سال علیه آن حکومت شده است! اصلاً باید هیچ چیزیش نماند؛ باید به‌کل از بین برود؛ ولی شما ببینید الان دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده است!

این نکته را باید در اشعاری که درباره‌ی امام صادق، امام هادی و امام عسکری علیهم‌السّلام خوانده می‌شود، به خوبی دید. اینها مبارزه می‌کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند. راهی است که رو به هدفی مشخّص ادامه دارد. گاهی یکی برمی‌گردد، یکی از این طرف می‌رود؛ اما هدف یکی است.
۱۳۸۰/۶/۳۰
 
* ارتباطات شیعه در زمان حضرت جواد تا حضرت عسکری (علیهم‌السلام) از همیشه گسترده‌تر بوده است
زمان حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری، ارتباطات شیعه از همیشه گسترده‌تر بوده است. در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده است. وجود وکلا و نواب و همین داستان‌هایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل می‌کنند - که مثلاً کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد - نشان‌دهنده‌ی این معناست. یعنی علی‌رغم محکوم بودن این دو امام بزرگوار در سامرا، و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا (سلام‌الله‌علیه) به نحوی، ارتباطات با مردم همین‌طور گسترش پیدا کرد. این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده؛ منتها آمدنِ حضرت به خراسان، تأثیر خیلی زیادی در این امر داشته است. ۱۳۸۴/۰۵/۱۸
 
این‌که آن بزرگوارها در غربتِ زیادی بودند، واقعاً همین‌طور است؛ دور از مدینه و دور از خاندان و دور از محیط مألوف؛ اما در کنار این، درباره‌ی این سه امام - از حضرت جواد تا حضرت عسکری - نکته‌ی دیگری وجود دارد و آن این است که هرچه به پایان دوره‌ی حضرت عسکری جلوتر می‌رویم، این غربت بیشتر می‌شود. حوزه‌ی نفوذ ائمه و وسعت دایره‌ی شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر شاید ده برابر است؛ و این چیز عجیبی است. شاید علت این‌که اینها را این‌طور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین موضوع بود. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰

* امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در شهر سامرا با تمام دنیای اسلام رابطه برقرار کرده بود
بعد از حرکت حضرت رضا به طرف ایران و آمدن به خراسان، یکی از اتفاقاتی که افتاد، همین بود. شاید اصلاً در محاسبات امام هشتم (علیه‌السّلام) این موضوع وجود داشته. قبل از آن، شیعیان در همه‌جا تک و توک بودند؛ اما بی‌ارتباط به هم، نا امید، بدون هیچ چشم‌اندازی، بدون هیچ امیدی؛ سلطه‌ی حکومت خلفا هم که همه جا بود؛ قبلش هم هارون بود با آن قدرت فرعونی. حضرت که به‌طرف خراسان آمدند و از این مسیر عبور کردند، شخصیتی در مقابل مردم ظاهر شد که هم علم، هم عظمت، هم شکوه، هم صدق و هم نورانیت را جلوی چشم آنها می‌گذاشت؛ اصلاً مردم مثل چنین شخصیتی را ندیده بودند. قبل از آن، چقدر از شیعیان می‌توانستند از خراسان حرکت کنند و به مدینه بروند و امام صادق را ببینند؟ اما در این مسیر طولانی، همه جا امام را از نزدیک دیدند؛ چیز عجیبی بود؛ کأنّه انسان پیغمبر را مشاهده کند. آن هیبت و عظمت معنوی، آن عزت، آن اخلاق، آن تقوا، آن نورانیت و آن علم وسیع - که هرچه می‌پرسی و هرچه می‌خواهی، در دستش هست؛ چیزی که اصلاً مردم آن را ندیده بودند - ولوله‌یی راه انداخت.
امام به خراسان و مرو رسیدند. مرکز هم مرو بود، که در ترکمنستانِ فعلی واقع شده است. بعد از یکی دو سال هم که شهادت حضرت بود و مردم داغدار شدند. هم ورود امام - که نشان دادن جلوه‌یی از چیزهای ندیده و نشنیده‌ی مردم بود - و هم شهادت آن بزرگوار - که داغ عجیبی بنا کرد - در واقع تمام فضای این مناطق را در اختیار شیعه قرار داد؛ نه این‌که حتماً همه شیعه شدند، اما همه محب اهل بیت شدند...
بعد از امام رضا تا زمان شهادت حضرت عسکری (علیهم‌السّلام) چنین حادثه‌یی اتفاق افتاده. حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا، که در واقع مثل یک پادگان بود - یک شهر بزرگِ آن‌چنانی نبود؛ پایتخت نوبنیادی بود که «سُرّ من رأی»؛ سران و اعیان و رجالِ حکومت و به قدری از مردم عادی که حوایج روزمره را برطرف کنند، در آن جمع شده بودند - توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند. وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم، می‌فهمیم اینها چه‌کار می‌کردند. بنابراین فقط این نبود که اینها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاسات را جواب بدهند؛ در موضع «امام» - با همان معنای اسلامیِ خودش - قرار می‌گرفتند و با مردم حرف می‌زدند. به‌نظر من این بعد در کنار این ابعاد قابل توجه است. شما می‌بینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا می‌آورند و در سنین جوانی - چهل و دو سالگی - ایشان را به شهادت می‌رسانند؛ یا حضرت عسکری در بیست و هشت سالگی به شهادت می‌رسند؛ اینها همه نشان‌دهنده‌ی حرکت عظیم ائمه (علیهم‌السّلام) و شیعیان و اصحاب آن بزرگوارها در سرتاسر تاریخ بوده. با این‌که دستگاه خلفا، دستگاه پلیسیِ با شدت عمل بود، درعین‌حال ائمه (علیهم‌السّلام) این‌گونه موفق شدند. غرض، در کنار غربت، این عزت و عظمت را هم باید دید. ۱۳۸۲/۰۲/۲۰

۰

شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالح‌اند

بانک فیلم سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب تربیت ازدیدگاه اسلام

شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالح‌اند

شرح حدیث اخلاق | فرزندانی که برای والدین، عمل صالح‌اند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسات درس خارج فقه خود، به شرح یک حدیث اخلاقی می‌پردازند. جلسات درس خارج ایشان که از سال ۱۳۶۹ تاکنون ادامه داشته، هم‌اکنون روزهای یکشنبه، دوشنبه و سه‌شنبه‌ی هر هفته در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) برگزار می‌گردد.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR فیلم و متن شرح آیت‌الله خامنه‌ای بر حدیثی تربیتی از حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) درباره‌ی «اثر تربیت فرزند در وضعیت اخروی پدر و مادر» را منتشر می‌کند. متن بیانات معظمٌ‌له که در ابتدای جلسه‌ی درس روز دوشنبه ۱۳۹۵/۹/۱۵ ایراد شده است، به شرح زیر است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمد و آله الطاهرین لعنةالله علی اعدائهم اجمعین

عَن جابر بن یزید الجُعفی عَن ابی جعفرٍ محمدبن‌علیٍ الباقر علیه‌السلام قال مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله (۱)
[از حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) روایت شده است که: هر کس فرزندانی را تربیت کند که آنها را برای خدا به حساب بیاورد؛]

«یَحتَسِبُهُم عِندَالله» یعنی جوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعاً فرزندی را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد که او تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدیّن باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این [فرزند] را انسان میتواند به حساب خدا بگذارد و الّا اگر یک فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد -کمااینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت میکنند؛ از اوّل این بچّه را اهل دنیا و اهل اشرافیگری و اهل شهوات و اینها بار می‌آورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشیشان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچّه بد بار می‌آید. فرض کنید پدر و مادر متقلّب [باشند]، دروغگو [باشند]، به همدیگر رحم نمیکنند، به همدیگر خیانت میکنند؛ اینها را هم بچّه میبیند جلوی چشمش؛ [پدر و مادر] به مسائل دینی اهمّیّت نمیدهند؛ به فرائض، به نماز، به روزه. بچّه [هم] همین‌جور بار می‌آید. این تربیت بد است- [یا] گاهی هست که انسان تربیت بد هم نمیکند بچّه را، لکن رها میکند، رها میکند؛ خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچّه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش میکنیم؛ احساس مسئولیّتی کَأنّه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت میکنیم اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدنش با قرآن، با مسائل دینی، نه، هیچ انسان وقتی نمیگذارد. این رها کردن بچّه است. اینها را نمیشود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچّه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمیشود.

آن فرزندی را میشود انسان به حساب خدا بگذارد که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند. البتّه توجّه داشته باشید و توجّه دارید که تربیت فرزندان این‌جور نیست که انسان هر یک‌یک بچّه‌ها را بخواهد [که] مثل یک شاگرد معیّنی جلو [بیایند]، دعوتشان کند، بهشان حرف بزند [و] تربیتشان کند؛ نه. بعضیها میگویند که شما میگویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمیتوانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تک‌تک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمیکند، خوب تربیت میشوند. به‌طور طبیعی، به‌طور غالب خوب تربیت میشوند.

پس بنابراین «یَحتَسِبُهُم عِندَالله» که در این حدیث شریف هست، معنایش این است که بچّه را جوری تربیت کند که بتواند او را پای خدا حساب کند.
حالا، اگر «مَن قَدَّمَ اَولَاداً یَحتَسِبُهُم عِندَالله»، اگر [انسان] تقدیم کند اولادی را -تقدیم کند یعنی بار بیاورد، پرورش بدهد، ارائه بدهد فرزندانی را- که بتواند آنها را پای خدا حساب بکند،

حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل
این فرزندان، او را از آتش الهی، از عذاب الهی دور نگه میدارند، مانع میشوند. این یکی از این چیزهای مهم است. خدای متعال به ما میگوید که عمل صالح کنید تا پیش خدای متعال مأجور باشید، از عذاب الهی مأمون باشید؛ اما به این اکتفا نمیکند؛ میفرماید اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم یک حسنه‌ای است، یک عمل صالحی است که میتواند شما را حاجب از آتش باشد.

۱) الامالی شیخ صدوق، صفحه‌ی ۶۳۴

۰

زندگی بهشتی، زندگی با لبخند

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

زندگی بهشتی، زندگی با لبخند

زندگی بهشتی، زندگی با لبخند

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif «لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است.» ۱۳۷۱/۱۰/۰۱ این مسأله در نگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است اما برای برنامه‌هایی که از سوی رسانه‌ها درباره شادی ساخته می‌شود، الزاماتی بیان کرده‌اند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR اهمیت شادی و الزامات ساخت برنامه‌های سرگرمی را براساس نظرات رهبر انقلاب اسلامی مرور می‌کند.
 
* ضروری بودن لبخند و شادی برای جامعه
یکی از مقوله‌های بسیار مهم و یقیناً یکی از ضرورتهای جامعه، لبخند است. لبخند یکی از نیازهای زندگی انسان است. زندگىِ بیشادی و بی‌لبخند، زندگی دوزخی است. زندگی بهشتی، زندگی با لبخند است. حضرت علی فرمود: «المؤمن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه»؛ اگر غصه‌یی دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن این‌طوری است. لبخند و شادی مؤمن در چهره‌ی اوست. اصلاً چهره‌ها باید شاد باشد. اگر با چهره‌ی خودتان میتوانید به جامعه شادی بدهید، باید این کار را بکنید.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
 
* جهنم شدن زندگی درصورت نبودن تفریح سالم
راجع به موضوع تفریحات، چیزی که می‌توانم بگویم این است که موضوعی بسیار مهم و اساسی است. اگر چه در جامعه، خیلیها هستند که ممکن است آن را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی جامد و خشک و بی‌انعطاف و بی‌لبخند، می‌تواند زندگی موفقی باشد. اما چنین نیست. اگر در زندگی تفریح سالم نباشد؛ اگر آن لبخند طبیعی که ناشی از نشاط است بر لب انسان ننشیند، زندگی برخود انسان و بر معاشران او، جهنم خواهد شد. مادیات، مقدمه‌ی زندگی خوبند؛ و تفریح، عنصر اساسی زندگی خوب است.
فرض کنیم کسی در آمدهای مالی بسیار کلانی داشته باشد، اما در زندگی دل خوشی نداشته باشد. این، زندگی نیست که دارد! تفریح، از باب تفعیل است؛ یعنی فرح آوردن؛ یعنی ایجاد فرح. اگر فرح و شادمانی در انسانی نباشد، ولو خیلی هم در آمد داشته باشد؛ مقام بسیار عالی داشته باشد یا نفوذ اجتماعی داشته باشد، این اصلاً برای او زندگی نیست و حتی نمی‌شود با او زندگی کرد.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
 
* غلط بودن تصوّر چهره‌ی اخمو و بداخلاق از اسلام
تفریح، یک کار اسلامی است. من قبول ندارم کسی چهره‌ی اسلام را یک چهره‌ی خشمگین و اخمو و بد اخلاق تصور کند. به‌هیچ‌وجه، اسلام این نیست. چهره‌ی اسلام، چهره‌ی یک انسان جدی است؛ یک انسان متین. یک چهره‌ی جدی و متین را شما تصور کنید! این، چهره‌ی اسلام است. یک چهره‌ی جدی، در هر جای زندگی، آن کار بایسته را انجام می‌دهد. یک جا باید شادمانی کرد؛ یک جا باید تلخی نشان داد؛ یک جا انسان با دشمن روبه‌روست؛ یک جا با غریبه روبه‌روست؛ یک جا با خودی روبه روست و یک جا با یک مشتاق و دوست رو به روست. اینها با هم فرق می‌کند. یک انسان متین، چهره‌اش همه جا یکسان نیست. آن‌جا که با یک دشمن روبه‌روست، طبیعی است که چهره‌ی دیگری خواهد داشت. آن‌جا که با یک انسان غریبه رو به روست - که دشمن هم نیست، اما غریبه است - یک‌طور روبه‌رو می‌شود، و با یک دوست و محبوب و عزیز و نزدیک و دلسوز، یک طور دیگر روبه رو می‌شود. اسلام این‌گونه است و هر جایی یک برخورد دارد.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
 
* شاد بودن محیط زندگی در زمان پیغمبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله)
محیط زندگی پیغمبر، محیط شادی هم بود؛ با افراد شوخی میکرد، مسابقه میگذاشت و خودش هم در آن شرکت میکردآن مردمی که ده سال با او زندگی کردند، روزبه‌روز محبت پیغمبر و اعتقاد به او در دلهایشان عمیقتر شد. وقتی در فتح مکه، ابوسفیان مخفیانه و با حمایت عبّاس - عموی پیغمبر - به اردوگاه آن حضرت آمد تا امان بگیرد، صبح دید که پیغمبر وضو میگیرد و مردم اطراف آن حضرت جمع شده‌اند تا قطرات آبی را که از صورت و دست ایشان میچکد، از یکدیگر بربایند! گفت: من کسری و قیصر - این پادشاهان بزرگ و مقتدر دنیا - را دیده‌ام؛ اما چنین عزّتی را در آنها ندیده‌ام.
بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ ۱۳۸۰/۰۲/۲۸
 
* سعی دشمن در وارد کردن تفریح‌های منحرف در کشور
درس خواندن، پاکدامنی و پرهیزِ از سرگرمیهای عاطل و باطل، جزو وظایف جوانهاست. البته من با سرگرمی و تفریح و شادی جوانها خیلی موافقم؛ اما بعضی از سرگرمیها و تفریح‌های منحرف را دشمن به قصد غافل کردن ما و جوانان عمداً وارد جامعه‌ی ما میکنداین، مخصوص جامعه‌ی ما نیست؛ در خیلی جاهای دیگر هم این کار را میکنند. در یکی دو سال گذشته خبرهای متعددی داشتیم که در کشورهای مختلف آسیایی - مثل مالزی و چین و ... - و حتّی کشورهای اروپایی، سیدیهایی که به صورت قاچاق وارد کشورشان شده بود و آنها برای جوانها گمراه‌کننده و مضر تشخیص داده بودند، جمع‌آوری و منهدم کردند. در واقع با این سیدیها مثل مواد مخدر - که دوروبر اینها گشتن، برای جوانها گناه است - برخورد کردند. کسانی هم که این محصولات را قاچاق میکنند، غالباً صهیونیست‌های خبیث هستند؛ اینها عامل گمراهی و فساد جوانها در خیلی از کشورها، بخصوص در کشورهای اسلامی، و به‌طور ویژه در ایران هستند. چرا؟ چون از آینده‌ی ایران میترسند.
بیانات‌ در دیدار جمعی از اعضای انجمن‌‌های اسلامی دانش‌آموزان‌ ۱۳۸۳/۱۲/۲۴
 
* عبادت بودن ساخت برنامه تفریحی برای مردم
در چهره‌ی اسلام، تفریح و ادخال سرور - دیگران را مسرور کردن، خشنود کردن، خوشحال کردن، شاد کردن و امیدوار کردن - جای بسیار حساسی دارد. بنابر این، شما همین‌طور که یک کار تفریحی را انجام می‌دهید، یک نمایش اجرا می‌کنید، یک ماجرای طنزآمیز را بیان می‌کنید، یک شعر اجرا می‌کنید و می‌خوانید یا یک مسابقه اجرا می‌کنید، در همان حال احساس کنید که یک عبادت انجام می‌دهید. مثلاً وقتی آقای شیشه گران مطلبی می‌نویسند، باید احساس کنند که یک عبادت انجام می‌دهند. حقیقتاً همین است. این یک واقعیت است. احساس کنید که بخشی از آن مجموعه‌ای را که زندگی اسلامی برای انسانها در نظر گرفته، متعهد می‌شوید و انجام می‌دهید.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
 
الزامات برنامه‌های تفریحی:
۱) حفظ جهت‌گیری ارزشهای اسلام و انقلاب
باید نگاه کنید ببینید ارزشهای اسلام و انقلاب چیست؛ این ارزشها را به‌دست بیاورید؛ شوخی و خنده‌مان هم باید در این جهت باشد؛ سرگرمی و تفریحمان هم بایستی در این جهت باشد؛ کار روی افکار عمومی مردم همه باید در این جهت باشد. باید مراقب باشیم که اشتباه نکنیم. مثلاً فرض بفرمایید ما سوار ماشینی شده‌ایم و داریم راهی را میرویم و به سمتی حرکت میکنیم؛ خیلی خوب، قهوه‌خانه است؛ آدم پیاده میشود و چای میخورد، یا تفریحی میکند؛ یک وقت هم مثلاً پا را روی گاز میگذارد و با سرعت صد و چهل کیلومتر میرود؛ یکجا انسان کند میکند؛ یکجا سنگین است، بارها را یک خرده پایین میآورد؛ یکجا یک نفر پیاده دارد میرود، انسان سوار میکند؛ شکلها و نحوه‌های گوناگونی هست؛ اما آنچه که هرگز گم نمیشود، این است که ما داریم به کجا میرویم. ممکن است در جایی به طور طبیعی جاده پیچ بخورد؛ مثلاً طرف شرق داریم میرویم، اما این جاده به طرف شمال میرود؛ حتّی طرف غرب میرود - یعنی علیالظاهر در خلاف جهت داریم حرکت میکنیم - اما آن چیزی که در متن و بطن کار مضمَر است، این است که ما داریم به طرف شرق میرویم؛ به همان طرفی که مورد نظرمان است؛ این باید گم نشود؛ این در همه‌ی برنامه‌هاست؛ فرق هم نمیکند؛ این از آن چیزهایی است که نسبت به آن با هم رودربایستی نداریم؛ نه من با شما رودربایستی دارم، نه شما باید با من رودربایستی داشته باشید.
بیانات در دیدار اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران‌۱۳۷۰/۱۱/۲۹
 
۲) اصل بودن شادی در برنامه‌ها
نباید نمایشنامه‌هایی پخش کنید که فضای زندگی را تلخ می‌کند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی ندارد... ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد داریم. تلویزیون را باز می‌کنیم، می‌بینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا می‌کنند. شما در خانه‌تان هم که نشسته باشید، اگر از خانه‌ی همسایه‌تان صدای دعوا بیاید، ناراحت نمی‌شوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟ فیلم، طبیعتش این است که انسان را در فضای حادثه ببرد؛ والّا فیلم نیست. وقتی انسان می‌رود در آن فضا، می‌بیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا می‌کنند. این را چرا منتقل می‌کنید؟... از هر چیزی که مأیوس کننده است، باید به کلی پرهیز شود. برنامه‌ها باید شاد باشد. شادی را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهید. هر پیامی هم که می‌خواهید بدهید، در لابه‌لای این شادی بیاید. چرا پیامها در لابه لای موضوعی ناامید کننده باشد؟
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا ۱۳۷۱/۱۰/۰۱
 
۳) آسایش و آرامش به روح، مقصود خنداندن مردم
این نکته‌ی بسیار مهمی است که اصلاً از تفریح مقصودمان چیست؟ شما انسانهای برگزیده‌ای هستید. آن‌جا ننشسته‌اید که فقط مردم را بخندانید. فقط خنده که نیست. مقصود این است که این خنده، آسایش به روح بدهد و آرامشی ببخشد. همان‌طور که گفتیم، جامعه مثل کارخانه‌ی عظیمی که از فولاد درست شده و یک میلیون قطعه فولاد را حرکت می‌دهد؛ سایش دارد، استهلاک دارد، لذا گاهی مقداری روغن لطیف و خوشرنگ، تمام سایشها را از بین می‌برد و کار، تندتر، روانتر و بهتر انجام می‌گیرد. تفریح، چنین نقشی دارد و باید به حرکت کلی جامعه کمک کند. شما باید با برنامه‌های تفریحی‌تان، امید ببخشید. اگر مجموعه‌ی کار شما، از اول تا آخر ناامید کننده باشد، از ارزش ساقط خواهد شد؛ یعنی همه‌ی آن چه که انجام شده، هیچ می‌شود. مثل این‌که شما با بهترین ابزارهای نقاشی، یک تابلو بد بکشید.
ما باید کاری کنیم که در دل مردم، نور امید بدرخشد. انتقاد و طنز، همه‌اش خوب است؛ تا این حد اثر دارد و شما می‌توانید کار را به این شکل هدایت کنید. باید امید ایجاد شود و نور امید در دلها بدرخشد...
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱
 
۴) پرهیز از تضعیف ایمان مردم
بعضى‌ها خیال کرده‌اند براى اینکه حالت افسردگى را در این مردم از بین ببرند، باید به اینجا بیایند و سازوآواز و بزن و بکوب راه بیندازند؛ این اشتباه است؛ گره‌ها و عقده‌هاى روانى را باید باز کرد. اگر گرهى افتاده باشد، با این چیزها باز نمى‌شود؛ جز اینکه مردم و جوان‌ها همان مایه‌ى ایمانى هم که در مصیبت‌ها سنگر و تکیه‌گاه آن‌هاست، از دست مى‌دهند. بنده با هر کارى که ایمان جوان‌ها را در تهدید کند، بجد مخالفم. نباید سرمایه‌ى ایمان و روحیه‌ى دینى مردم را با خوش‌خیالى دست کسانى سپرد که به اینجا بیایند و آن را غارت یا تهدید کنند. هرچه مى‌توانید، ایمان مردم را زیاد کنید. گاهى اوقات غصه‌ى دل با خنده برطرف نمى‌شود؛ با گریه خیلى بهتر برطرف مى‌شود. البته نمى‌گوییم مردم را وادار کنید همیشه گریه کنند- دوستان سلیقه‌ى بنده را مى‌دانند- اما این هم که بیایند به عنوان بازسازىِ روحیه‌ى مردم، مایه‌هاى ایمانى آن‌ها را تضعیف و یا تهدید کنند، مطلقاً کار شایسته و درست و بحقى نیست. البته بخشى از بازسازى روحیه‌ى مردم به عهده‌ى بهزیستى است؛ بخشى هم به‌عهده‌ى دستگاه‌هاى فرهنگى است.
بیانات در دیدار مسئولان بازسازى شهرستان بم ‌۱۳۸۴/۰۲/۱۳
 
۵) پرهیز از ابتذال برای شادی دادن به مردم
شادی لازم است و باید آن را برای مردم تأمین کرد؛ منتها این کار برنامه‌ریزی میخواهد... مراقب باشید شادی در مردم با لودگی و ابتذال و بیبندوباری همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادی داده نشود. همه‌جور میشود به مردم شادی داد؛ از نوع صحیح آن شادی داده شود. گاهی اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال میکند؛ گاهی هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آن‌طور شادی را ایجاد کند. شادی کردن و شادی دادن به مردم، به‌معنای لودگی نیست... طنز فاخر و برجسته، یکی از هنرهاست. طنز، هنر خیلی بزرگی است... طنازهای واقعی را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنز بیاورند. طنز، یعنی مطلب مهمِ جدی که با زبان شوخی بیان میشود؛ محتوا و معنایی در آن هست، منتها به زبان شوخی.
بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما‌‌۱۳۸۳/۰۹/۱۱
 
۶) رعایت متانت و پرهیز از کارهای سبک
یک نکته موضوع متانت است. یک برنامه‌ی شوخی و تفریح سبک، با یک شوخی و تفریح متین و سنگین فرق می‌کند. هر دو هم می‌تواند شوخی یا تفریح باشد. هر دو می‌تواند در درجات مختلفی از شوخی و تفریح و مزاح باشد. این‌طور نیست که یک تیپ متین، حتماً مایه‌ی تفریحی و شوخی کمتری داشته باشد، یا یک تیپ سبک، حتماً مایه‌ی تفریحی و شوخی بیشتری داشته باشد؛ نه. مواظب باشید در برنامه‌های تفریحی، کارهای سبک، انجام نگیرد. از قهقهه‌های مستانه و صداهای مستانه در همخوانیهای جمعی، به کلّی جلوگیری کنید. گاهی اتفاق می‌افتد که با هم شعری را می‌خوانند و حرکت مستانه‌ای انجام می‌دهند که سبک است و لزومی ندارد... تشخیصم این است که هیچ کار هنری، در هر رتبه‌ای از هنر که باشد، با متانت هیچ منافاتی ندارد و نقشهای مختلف می‌تواند با متانت همراه باشد، که بسیار مهم است.
بیانات در دیدار گروه «ورزش و سرگرمى» صدا۱۳۷۱/۱۰/۰۱

۰

دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدال‌آور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب

رهبری انقلاب

دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدال‌آور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب

دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدال‌آور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) با جمعی از نخبگان و مدال‌آوران علمی دانشگاه صنعتی شریف دیدار کردند و در این دیدار، مدال‌های کسب‌شده از سوی نخبگان در مسابقات و المپیادهای کشوری و جهانی به رهبر معظم انقلاب اسلامی اهدا شد.

رهبر انقلاب اسلامی، دیدار با جمعی از نخبگان جوان علمی کشور را، باز شدن پنجره‌ای به سوی یک باغ دلگشا و ورود هوای تازه، و فروزان‌تر شدن امیدها به تحقق اهداف والای نظام و کشور، توصیف کردند و گفتند: من شکرگزار خداوند متعال به سبب وجود جوان‌های خوب، صالح و نخبه‌ی کشور هستم و این جوانان نیز باید شکرگزار نعمت نخبگی و ظرفیت‌ها و استعدادهای بالای خود باشند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مطالب مطرح‌شده از جانب نخبگان علمی را مطالبی پخته، صحیح، دقیق و منطبق با آرمان‌ها خواندند و تأکید کردند: هسته‌های نخبگی که همچون گلخانه‌هایی در سراسر کشور پراکنده هستند، قطعاً آینده‌ی کشور را سرشار از عطر علم و تجربه و استعداد و تدین و انقلابی‌گری خواهند کرد.

ایشان با اشاره به فراگیر شدن گفتمان تولید علم در کشور و پدیدار شدن نتایج عملی آن، افزودند: تلاش و حرکت علمی در کشور به‌هیچ‌وجه نباید کُند یا متوقف شود بلکه باید با شتاب بیشتری ادامه یابد.

رهبر انقلاب اسلامی مدال‌های نخبگان علمی را بسیار باارزش و نماد استعداد درونی و هویت والای این جوانان دانستند و خاطرنشان کردند: ارزش معنوی این مدال‌ها بسیار بالاتر از ارزش مادی آن است و به همین دلیل من مدال‌های اهدایی جوانان نخبه را با کمال میل و با افتخار می‌پذیرم اما بعد به خود آنان باز خواهم گرداند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، موضوعِ تعهد دینی و انقلابی را در کنار تلاش علمی، بسیار مهم ارزیابی و تأکید کردند: پیشرفت علمی، به‌تنهایی، یک ملت و کشور را سعادتمند نخواهد کرد بلکه همراه شدن حرکت علمی با آرمان‌های والای معنوی و انقلابی، زمینه‌ساز به سامان رسیدن مسائل کشور و الگو شدن آن برای منطقه و دنیای اسلام و جهان خواهد بود.

ایشان دلیل شکاف‌ها، کمبودها و سستی‌های کنونی بنیان تمدن غرب را با وجود پیشرفت‌های فراوان مادی آن، نبود معنویت و آرمان‌های الهی دانستند و گفتند: انحراف‌های گوناگون فکری، عملی و اخلاقی، متلاشی شدن بنیان خانواده، خشونت روزافزون، فساد اخلاقی و خودکشی‌ها در جوامع غربی به‌ویژه آمریکا، ناشی از همین موضوع است؛ برخی از متفکرین و اندیشمندان آمریکایی صراحتاً به این شکاف‌ها و آسیب‌ها و نبود اخلاق، اذعان می‌کنند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به خشونت‌های روزافزون در جامعهی آمریکا و کشتار به‌وسیله‌ی سلاح، افزودند: آدمکشی و رواج اسلحه در آمریکا به یک مشکل جدی تبدیل شده است که علاج آن، توقف استفاده از سلاح در میان مردم است اما به‌دلیل سلطه‌ی مافیای کمپانی‌های اسلحه‌سازی در آمریکا، هیأت حاکمه‌ی این کشور جرئت غیرقانونی کردن استفاده از سلاح را ندارد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، «اهتمام جدی به آرمان‌های دینی و الهی و تعهد انقلابی» را لازمه‌ی پیشرفت واقعی کشور دانستند و تأکید کردند: این موضوع باید در همه‌ی عرصه‌های کشور اعم از اقتصاد، سیاست، کار علمی، اداره‌ی کشور و گزینش مدیران مورد توجه ویژه قرار گیرد.

ایشان سومین عامل برای پیشرفت کشور را، «ثبات و ایستادگی در راه دین و انقلاب» برشمردند و گفتند: انجام کارهای بزرگ همچون پیروزی انقلاب اسلامی و یا موفقیت در هشت سال دفاع مقدس و همچنین مقابله با فشارها و تعارض‌ها علیه نظام اسلامی، به‌دلیل انسان‌هایی بوده است که دارای ثبات قدم و ایستادگی بودند و در مسیر دین و انقلاب دچار انحراف و تزلزل نشدند و از افراد متزلزل در راه دین و انقلاب باید حذر و پرهیز کرد.

رهبر انقلاب اسلامی، «حضور جهادی» در عرصه‌های گوناگون، خصوصاً میدان‌های تأثیرگذار برای آینده‌ی کشور را از دیگر عوامل موفقیت و پیشرفت دانستند و افزودند: اقدام جهادی به معنای خسته نشدن در مقابل سختی‌ها و موانع، ایمان به مسیر و حرکت بر اساس فکر و منطق است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نسل جوان کنونی را بسیار توانا‌تر، آگاه‌تر و هوشمندتر از نسل اول انقلاب برشمردند و با اشاره به جنبش دانشجویی تأکید کردند: جنبش دانشجویی به معنای حرکت جهادی در مسیر و در خدمت آرمان‌های انقلاب است و نه بر ضد آرمان‌ها سخن گفتن.

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: من جوان‌های مؤمن و انقلابی را بسیار دوست دارم و از آنها، در هر کجا باشند پشتیبانی می‌کنم و وظیفه‌ی رؤسا و مسئولین دانشگاه‌ها و وزرای مربوطه، حمایت مضاعف از جوانان مؤمن و انقلابی در دانشگاه‌ها است.

ایشان همچنین با اشاره به سخنان یکی از دانشجویان نخبه درخصوص ایجاد شرایط لازم برای بانوان نخبه خاطرنشان کردند: مسئولان دانشگاه‌ها باید تسهیلات و شرایطی را فراهم کنند که زنان دانشجو و محقق، علاوه بر انجام کارهای علمی خود، بتوانند وظیفه‌ی همسرداری و نگهداری از فرزندان را نیز انجام دهند و مجبور به کنار گذاشتن مسیر علمی خود نشوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به سخنان یکی از نخبگان علمی درخصوص اقتصاد مقاومتی اشاره کردند و گفتند: اقتصاد مقاومتی یک اندیشه‌ی تجربه‌شده در دنیا است و فقط اختصاص به ما ندارد.

ایشان چگونگی بهره‌برداری از اقتصاد مقاومتی را منوط به اهداف کشورها دانستند و افزودند: جدای از نحوه‌ی جهت‌گیری و بهره‌برداری، این موضوع که اقتصاد مقاومتی، کشور را در برابر تکانه‌های گوناگون جهانی اعم از بدخواهانه یا غیر بدخواهانه حفظ خواهد کرد یک اصل پذیرفته‌شده است.

رهبر انقلاب اسلامی دلیل پیشرفت‌های علمی و صنعتی آمریکا در ۱۵۰ سال گذشته را، به‌کارگیری اقتصاد مقاومتی دانستند و خاطرنشان کردند: البته آمریکایی‌ها این اندیشه را در جهت مادی‌گری و پول به‌کار گرفتند اما همین تجربه‌ی پذیرفته‌شده‌ی جهانی را می‌توان با جهت‌گیری متعالی‌تری به‌کار گرفت.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امکانات و ظرفیت‌های طبیعی کشور را بسیار متنوع و گسترده و البته ناشناخته خواندند و تأکید کردند: وجود چنین ظرفیت‌هایی، یک اقبال بلند برای نسل جوان است که با بهره‌گیری از آنها، کشور را به پیشرفت هم‌زمان مادی و معنوی برسانند.

پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، دکتر فتوحی رئیس دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به نقش برجسته‌ی این دانشگاه در پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و اقتدار و شکوفایی علمی کشور و با بیان گزارشی از دستاوردها و برنامه‌های دانشگاه صنعتی شریف گفت: دانشگاه صنعتی شریف تلاش دارد در پیشرفت و ارتقای علمی پایدار و درون‌زای کشور و مشارکت در حل مسائل ملی، نقش مؤثر داشته باشد.

در ابتدای این دیدار نیز آقایان:
- مرتضی حسنی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف و دارنده‌ی مدال برنز المپیاد فیزیک کشوری
- محمدسعید سرافراز، دانشجوی دکترای مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف و دارنده‌ی مدال طلای المپیاد ریاضی کشوری
- مهدی یوسفی، برگزیده و فعال اقتصادی جهان اسلام
و خانم سارا مشحون، دانشجوی دکترای نانوفناوری و دارنده‌ی مدال طلای المپیاد نجوم کشوری و نیز تعداد دیگری از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، دیدگاه‌ها و دغدغه‌های خود را بیان کردند.

مهم‌ترین محورهای سخنان دانشجویان به این شرح است:
- انتقاد از تعارض ساختارهای علمی کشور با جهت‌گیری توحیدی انقلاب اسلامی و لزوم قرار گرفتن حداکثری دانشگاه بر روی ریل انقلاب اسلامی
- امکان‌پذیر بودن تحول در دانشگاه با تکیه بر هسته‌های خودجوش انقلابی و ضرورت اعتماد به جوانان مؤمن
- انتقاد از میدان ندادن به جوانان انقلابی توسط مسئولان
- لزوم اتحاد کشورهای اسلامی و کاهش اتکا به نظام سلطه با اشتراک‌گذاری مدل اقتصاد مقاومتی
- لزوم انعطاف‌پذیری بیشتر نظام دانشگاهی در رابطه با دانشجویان متأهل و ضرورت فراهم آوردن زمینه‌های تحصیل و اشتغال این دسته از دانشجویان
- ضرورت برنامه‌ریزی برای ارائه‌ی آموزش‌هایی که دانشجویان را برای زندگی توانمند می‌کند
- انتقاد از عدم توازن در انتخاب رشته و ضرورت برگزاری المپیادهای معتبر در همه‌ی رشته‌ها
- پیشنهاد راه‌اندازی دانشگاهی در تراز انقلاب اسلامی
- ضرورت اصلاح و تجدیدنظر در برخی ساختارها و مبانی برنامه‌ریزی کشور

۰

نماهنگ | خدا با ماست

بانک فیلم رهبری انقلاب نمآهنگ

نماهنگ | خدا با ماست

نماهنگ | خدا با ماست

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه ۱۳۹۵/۰۶/۲۸ نماهنگ «خدا با ماست» را منتشر می‌کند.

*حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: موسی به قوم خودش گفت که: «اِسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا»(۱)؛ «فَلَمَّا تَرَٰءَا ٱلْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»(۲) وقتی که [قوم موسی] داشتند میرفتند، از دور، مجموعه‌ی فرعونی هم دیده شدند که دارند می‌آیند [به سمت اینها]، اصحاب موسی (علیه‌السلام) گفتند «إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»، ما گیر افتادیم؛ «قَالَ کَلَّآ»(۳) حضرت موسی فرمود ابدا، «کَلّآ»؛ «کَلَّآ إِنَّ مَعِىَ رَبِّى سَیَهْدِینِ»(۴) او هدایت میکند، میگوید چه‌کار کنید، کجا بروید. من به شما عرض بکنم «إِنَّ مَعِىَ رَبِّى»، بدانید خدا با ما است؛ اگر ما خودمان، انگیزه‌مان، ایمان و عزم راسخمان را حفظ کنیم، عقلمان را به کار بیندازیم، تدبیر درست بکنیم، ما بر تمام این ترفندهایی که دشمنان از جبهه‌های مختلف و از جهت‌های مختلف به کار میبرند و حملاتی که میکنند -که بعضی خیال میکنند ما محاصره شدیم-، بر همه‌ی اینها فایق خواهیم شد و همه را ان‌شاءالله به خاک خواهیم نشاند.
۱) بخشی از آیه‌ی ۱۲۸ سوره‌ی مبارکه‌ی اعراف
۲) آیه‌ی ۶۱ سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا
۳) بخشی از آیه‌ی ۶۲ سوره‌ی مبارکه‌ی شعرا
۴) همان

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)