جستجو
بایگانی
- آذر ۱۴۰۳ (۷)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2409)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
۲۴۰۹ مطلب توسط «سرباز ولایت» ثبت شده است
داستان چمران
زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس
داستان چمران
۱
بعد [از قضیه کردستان] آمد تهران و وزیر دفاع شد؛ بعد که جنگ شروع شد، وزارت و بقیهی مناصب دولتی و مقامات را کنار گذاشت و آمد اهواز، جنگید و ایستاد [۴]
۶
حضور برای او یک امر دائمی بود. ما از اینجا با هم رفتیم اهواز؛ اولِ رفتن ما به جبهه، به اتفاق رفتیم. توی تاریکی شب وارد اهواز شدیم. همه جا خاموش بود. دشمن در حدود یازده دوازده کیلومتری شهر اهواز مستقر بود. ایشان شصت هفتاد نفر هم همراه داشت که با خودش از تهران جمع کرده بود و آورده بود؛ اما من تنها بودم؛ همه با یک هواپیمای سی - ۱۳۰ رفته بودیم آنجا. به مجردی که رسیدیم و یک گزارش نظامی کوتاهی به ما دادند، ایشان گفت که همه آماده بشوید، لباس بپوشید تا برویم جبهه. ساعت شاید حدود نه و ده شب بود. همان جا بدون فوت وقت، برای کسانی که همراه ایشان بودند و لباس نظامی نداشتند، لباس سربازی آوردند و همان جا کوت کردند؛ همه پوشیدند و رفتند. البته من به ایشان گفتم که من هم میشود بیایم؟ چون فکر نمیکردم بتوانم توی عرصهی نبرد نظامی شرکت کنم. ایشان تشویق کرد و گفت بله، بله، شما هم میشود بیائید. که من هم همان جا لباسم را کندم و یک لباس نظامی پوشیدم و با اینها رفتیم.
یعنی از همان ساعت اول شروع کرد؛ هیچ نمیگذاشت وقت فوت بشود. ببینید، حضور این است. [۴]
۷
تربیت و آموزشهای جنگ را مرحوم چمران درست کرد. جاهایی را معیّن کرد برای تمرین. خود ایشان، انصافاً به کارهای چریکی وارد بود. در قضایای قبل از انقلاب، در فلسطین و مصر تمرین دیده بود. بهخلاف ما که هیچ سابقه نداشتیم، ایشان سابقهی نظامىِ حسابی داشت و از لحاظ جسمانی هم، از من قویتر و کار کشتهتر و زبدهتر بود. لذا، وقتی صحبت شد که «کی فرماندهی این عملیات باشد؟» بیتردید، همه نظر دادیم که مرحوم چمران، فرماندهی این تشکیلات شود. [۲]
۸
در روز فتح سوسنگرد تلاش زیادی شد برای اینکه نیروهای ما - نیروهای ارتش، که آن وقت در اختیار بعضی دیگر بودند - بیایند و این حمله را سازماندهی کنند و قبول کنند که وارد این حمله بشوند. شبی که قرار بود فردای آن، این حمله از اهواز به سمت سوسنگرد انجام بگیرد، ساعت حدود یک بعد از نصف شب بود که خبر آوردند یکی از یگانهائی که قرار بوده توی این حمله سهیم باشد را خارج کردهاند. خب، این معنایش این بود که حمله یا انجام نگیرد یا بکلی ناموفق بشود. بنده یک یادداشتی نوشتم به فرماندهی لشکری که در اهواز بود و مرحوم چمران هم زیرش نوشت و تا ساعت یک و خردهای بعد از نصف شب ما با هم بودیم و تلاش میشد که این حمله، فردا حتماً انجام بگیرد.
صبح زود نیروهای نظامی که حرکت کردند، ما هم با چند نفری که همراه من بودند، دنبال اینها حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران کجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی که نیروهای نظامىِ منظم و مدون حرکت بکنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حرکت کرده بود و با مجموعهی خودش چندین کیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدلله این کار بزرگ انجام گرفت، و چمران هم مجروح شد.
دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. باانصاف بود، بیرودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازکمزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سختکوش بود. [۴]
۹
شلیک آر. پی. جی را که نیروهای ما بلد نبودند، به آنها تعلیم میداد؛ چون آر. پی. جی جزو سلاحهای سازمانی ما نبود؛ نه داشتیم، نه بلد بودیم. او در لبنان یاد گرفته بود و به همان لهجهی عربی آر. بی. جی هم میگفت؛ تعلیم میداد که اینجوری آر. پی. جی را بایستی شلیک کنید. حالا ببینید دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجهی عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم دهندهی عملیات نظامی، آن هم با آن احساسات رقیق، آن هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی میشود.
در وجود یک چنین آدمی، دیگر تضاد بین سنت و مدرنیته حرف مفت است؛ تضاد بین ایمان و علم خندهآور است. این تضادهای قلابی و تضادهای دروغین اینها دیگر در وجود یک همچنین آدمی بیمعنا است. هم علم هست، هم ایمان؛ هم سنت هست، هم تجدد؛ هم نظر هست، هم عمل؛ هم عشق هست، هم عقل... اینجور هم نبود که یک آدم خشکی باشد که لذات زندگی را نفهمد؛ بعکس، بسیار لطیف بود، خوشذوق بود، عکاس درجهی یک بود هنرمند بود. دل باصفائی داشت؛ عرفان نظری نخوانده بود؛ شاید در هیچ مسلک توحیدی و سلوک عملی هم پیش کسی آموزش ندیده بود، اما دل، دل خداجو بود؛ دل باصفا، خداجو، اهل مناجات، اهل معنا. [۴]
۱۰
شهید چمران شب تا ساعت یک بعد از نصف شب و بیشتر دنبال کار است، صبح زود جلوتر از همه توی جبهه است و هرجا لازم هست، حضور دارد. این حضور دائم و بهنگام در هر نقطهای که لازم است را باید تمرین کنیم. [۴] چمران یک نخبهى علمى درجهى یک بود امّا احساس کرد نیاز است که بیاید در این میدان کار کند؛ از همان استعداد، از همان توانایى، از همان همّت استفاده کرد وارد این میدان شد و کارهاى کارستانى انجام داد. [۵]
۱۱
سردار رشید اسلام، مالک اشتر زمان، چمران عزیز، مرد عمل و جهاد و شهادت، سرباز فداکار اسلام و انسانی در خط حاکمیت قرآن بود. جهاد او در خوزستان دنبالهی جهادش در کردستان و دنبالهی جهاد بزرگش در لبنان بود. در همه جا یک هدف و یک خط را تعقیب میکرد. [۱]
۱۲
مرحوم شهید چمران حقاً یک نمونه و مظهری بود از آن چیزی که انسان دوست میدارد تربیت جوانان ما و دانشگاهیان ما به آن سمت حرکت بکند... در دانشگاه پرورش انسانِ در تراز شهید چمران لازم است؛ [۴]
همرزمی که قلب شهید چمران را فتح کرد
زندگی به سبک شهدا جنگ ودفاع مقدس
همرزمی که قلب شهید چمران را فتح کرد
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، یکی از عرصههای مهم و جاودانه تاریخ ایران اسلامی، دوران هشت ساله دفاع مقدس است که در این عرصه ماندگار، مردان بزرگی سهیم بودهاند. نام شهیدان ایران اسلامی که با نثار جان خود و در اوج مظلومیت و گمنامی باعث شدند تا کشور عزیزمان قلههای ترقی و پیشرفت را یکی پس از دیگری فتح کند، همواره بر تارک پر افتخار میهن میدرخشد. شهیدان والامقامی که با تفکری دینی و اسلامی، برگرفته از مکتب امامان معصوم (ع)، باعث شدند تا سعادتی بزرگ برای کشور اسلامی ایران رقم بخورد و امروز ثمره آن خونهای پاک است که باعث شده، اقتدار نظام اسلامی در مقابل توطئه دشمنان و ددمنشان دنیا حفظ شود.
امروز گرچه چهار دهه از پایان دوران دفاع مقدس گذشته، اما به جرأت میتوان گفت هنوز گوشه کوچکی از رشادتها و دلاوریهای حماسهسازان و قهرمانان آن دوران با شکوه که خود میتواند درسی برای آیندگان و نسل امروز باشد به درستی در پیشگاه ملت ایران مطرح نشده است. از این رو بر خود تکلیف دیدیم که در این راستا گوشه کوچکی از زندگینامه و رشادتهای یکی از این قهرمانان و حماسهسازان ایران زمین، شهید سرلشکر «ایرج رستمی» را بازگو کنیم.
ایرج رستمی در شهریور سال ۱۳۲۰ در شهر آشخانه (مرکز شهرستان مانه و سملقان) از شهرهای استان خراسان شمالی متولد شد. ایرج پسری چالاک، تند و تیز، بسیار شاد و کمی شوخ طبع بود. در سال ۱۳۲۷ وارد مدرسه عنصری آشخانه شد و کلاس ششم ابتدایی را در این مدرسه به پایان رساند. ایرج در مدرسه و حتی محیط روستا حامی و مدافع خوبی برای بچههای کوچک و ضعیف بود. او یک روستازاده بود و در کارهای کشاورزی و دامداری کمک حال پدر و خانواده بود. در اوایل دهه ۴۰ به خدمت مقدس سربازی رفت و در همان دوران وارد ارتش شد. با توجه به وضعیت مناسب جسمانی و فیزیکی جزء اولین نفراتی بود که دوره چتربازی و سقوط آزاد را میگذراند. او برای یک دوره آموزشی به تهران رفت و بعد وارد یگان هوابرد شیراز شد. در شیراز به ادامه تحصیل پرداخت و در تاریخ ششم مهر ۱۳۵۴ به درجه ستواندومی رسید.
پس از پیروزی انقلاب و با گسترش دامنه آتش فتنه داخلی، در سال ۱۳۵۸ با تیپ ۵۵ هوابرد شیراز برای برقراری نظم و آرامش فتنه ضد انقلاب به کردستان رفت. به دلیل رشادتهایی که در کردستان از خود نشان دادند سه سال ارشدیت گرفت و به درجه سروانی نائل آمد و مسئول برقراری امنیت سردشت شد در آبان ۱۳۵۸ در درگیری و جنگ با کومله از ناحیه پا زخمی و حدود ۹ ماه در بیمارستان بستری شد. وی پس از بهبودی به تیپ ۵۵ هوابرد شیراز بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهههای حق علیه باطل شد.
با توجه به توانمندیها، سوابق و قابلیتهای منحصر بفرد نظامی شهید رستمی در حوزه چریکی و جنگهای نامنظم و سوابق درخشان در کردستان، توسط وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگهای نامنظم را در جبهههای جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد.
به دستور شهید چمران، مرکز آموزش نیروهای ستاد هماهنگی جنگهای نامنظم را تأسیس کرد و مسئولیت آن مرکز (در خزینه) و همچنین عملیات ستاد جنگهای نامنظم به شهید رستمی محول شد. شهید چمران و رستمی با شکلدهی ستاد هماهنگی جنگهای نامنظم و طراحی چندین عملیات در منطقه، ضربات سختی به دشمن وارد آوردند.
رشادت، از خودگذشتگی و درایت شهید رستمی از دید تیزبین دکتر چمران مخفی نماند و این امر سبب آغاز یک دوستی تا پای جان بین آن دو شد. این دو یار و همرزم دلاور در عملیاتهایی همچون هویزه در ۱۶ دی ۱۳۵۹ و عملیات فرمانده کل قوا خمینی روح خدا در ۲۱ خرداد ۱۳۶۰ همراه هم بودند. شهید رستمی به همراه شهید چمران از اولین نفراتی بودند که با همراهی سایر رزمندگان شجاع اسلام پا به ارتفاعات اللهاکبر گذاشتند در حالی که دشمن در نقاطی، سرسختانه مقاومت میکرد آنها با فداکاری و قدرت تمام تپههای شاهسوند را به تصرف درآوردند.
در جریان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم به همراه سایر نیروهای مسلح، دهلاویه را که روستایی در غرب سوسنگرد است، خط مقدم خود قرار دادند. مدافعان دهلاویه، ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا این که در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند.
پس از شکستن حصر سوسنگرد در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۵۹، جاده دهلاویه و مرز چذابه در تصرف دشمن بود. برای آزادسازی روستا و جاده دهلاویه، عملیاتی ساعت ۴:۳۰ دقیقه بامداد ۲۶ خرداد سال ۶۰ با تلاش نیروهای ستاد جنگهای نامنظم به فرماندهی ایرج رستمی و همکاری نیروهای ارتش و سپاه از دو محور روستای دهلاویه اجرا و منجر به آزادی دهلاویه و عقب راندن دشمن تا یک کیلومتری بعد از دهلاویه شد. سرانجام در بامداد ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه و جانشین شهید چمران در جریان درگیری سخت با دشمن بعثی، بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن در منطقه دهلاویه به درجه رفیع شهادت نائل شد.
متواضع و بیآلایش
«محمد نخستین» یکی از همرزمان شهید رستمی در خاطرات خود بیان میکند: «شهید رستمی فرمانده عملیات ستاد جنگهای نامنظم بود و در رشته عملیاتهای زیادی که انجام داد مانع پیشروی دشمن و حتی فرار آنان میشد. رستمی مسئول اجرایی عملیاتی بود که شهید چمران طراحی میکرد. یکی از صفات بارز شهید رستمی همان بسیجی بودن وی بود، ما و مابقی دوستان، شهید رستمی را تنها به خاطر احترام «جناب سرگرد» صدا میکردیم ولی برای وی پست، مقام و درجه هیچ اهمیتی نداشت. در دوکوهه سنگری درست کرده بودیم که اتاق شهید رستمی باشد. وی شب تا صبح برای شناسایی بیرون میرفت و نزدیکیهای صبح که برای کمی اسراحت میآمد، اتاقش پر از نیروهای بسیجی بود که خوابیده بودند لذا جایی برای خواب نداشت. شهید رستمی با یک کیسه خواب همیشه دم در سنگر میخوابید و رزمندگان که در رفت و آمد بودند باعث مزاحمت میشدند لذا من همیشه گلهمند و ناراضی بودم، اما رستمی حرفی نمیزد.»
شهید ایرج رستمی از نگاه شهید دکتر مصطفی چمران
یادداشتی که به خط شهید چمران برای شهید ایرج رستمی ارسال شده مبین سطح علاقمندی و انس و الفت میان این دو عبد صالح خداوند است. در این یادداشت چنین آمده است:
«بسم ا... الرحمن الرحیم
.. دوست عزیزم آقای رستمی قهرمان پرافتخار من، هر وقت که به تو فکر میکنم از شدت شوق قلبم میلرزد و اشک به چشمانم حلقه میزند. امیدوارم که هر چه زودتر صحت و سلامت خود را بازیابی و با هم در کوهها و دشتها و درهها و در خطرناکترین سنگرها برای پاسداری از ایران و انقلاب فداکاری کنیم...»
این چنین بود که این دو یار صدیق و فداکار بعد از شروع جنگ تحمیلی نیز در کنار یکدیگر و دوشادوش هم در برابر خصم زبون زمان جنگیدند و دلاوریها و رشادتهای فراوان از خود نشان دادند که کمترین آن آزادسازی پاوه و فتح ارتفاعات اللهاکبر، دهلاویه و... بود. سرانجام هر دو در یک روز و در فاصلهای کم به شهادت رسیدند.
در سحرگاه ۳۱ خرداد سال ۱۳۶۰ شهید ایرج رستمی به شهادت رسید و به فاصله چند ساعت بعد زمانی که شهید چمران از شهادت همسنگر و فرمانده دلاورش به شدت اندوهگین بود گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد میبرد» شهید چمران در همان مکانی که شهید رستمی به شهادت رسیده بود مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و در راه بیمارستان در نزدیکی اهواز به شهادت رسید و به دیدار معبودش شتافت و به دوست و همرزم فداکارش پیوست و چه زود خداوند درخواست دوستی او را لبیک گفت.
شهید رستمی در کلام فرماندهی معظم کل قوا (مد ظله العالی)
رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ظلهالعالی) در سفر خود به خراسان شمالی در سال ۹۱ در جمع بسیجیان و مردم شهیدپرور این خطه، با ذکر خاطرهای پیرامون مراتب مجاهدت، ایثار و شجاعت شهید رستمی فرمودند:
«معروف بود در دوران دفاع مقدس، میگفتند فلانی نوربالا میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. یعنی این نورانیت بسیجی بود. این را من خودم مشاهده کردم، نه یک بار و دو بار، یک مورد آن مربوط به همین استان (استان خراسان شمالی) شماست. بد نیست عرض بکنم. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است، «سرگرد رستمی» بود به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود، در مجموعه گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکررا او را میدیدم؛ میآمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهایی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد.
چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتا پایش گل آلود است؛ این پوتینها گل آلود، بدنش خاک آلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه این چهره میدرخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقه عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. این حضور فداکارانه، ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت در همان مجموعه بسیجیِ شهید چمران، بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلیها دیدند؛ ما هم دیدیم. دیگران هم بیشتر از ما دیدند و این ناشی از حضور فوقالعاده است.»
فرازی از نامه شهید رستمی به همسرش
شهید رستمی در آستانه اعزام به ماموریت سردشت در نامهای به همسرش چنین نوشت «خوشحالم که در این لحظات حساس و خطیر تاریخ با قلبی آکنده از نور اسلام به یاری هموطنان کردˈ میشتابم. سعی خواهم کرد که در لحظات حساس دستم به خون آغشته نشود و اگر مسئولیتی دارم و یا مسئولیتی دیگر به من واگذار شود طبق فرمان مولای متقیان (ع) که زینت بخش نهج البلاغه است عمل کنم و سعی خواهم کرد اموال بیت المال را در راه صحیح و به مصرفی معقول برسانم. ابتدا حق مستضعفان را ادا خواهم کرد و سپس برای رفاه عمومی مردم میکوشم.»
گزارش از پژوهشگر دفاع مقدس سرهنگ ستاد قاسم اکبری مقدم
ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق ع
ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام که ششمین امام معصوم است و مذهب شیعه را با نام او به عنوان مذهب جعفری می شناسند، در سال 80 یا 83 قمری در مدینه به دنیا آمد و پس از رحلت پدر، رهبری فکری و سیاسی شیعیان اصیل پیرو مذهب امامیه را بر عهده گرفت. آن حضرت تا سال 148 قمری در قید حیات بود. در این مدت هزاران شاگرد در محفل درسش حاضر می شدند و مورد ستایش تمامی عالمان عصر خویش بود. در متون دینی شیعه، چندین هزار روایت از آن حضرت در تفسیر، اخلاق و به ویژه فقه، رسیده که باعث عظمت حدیث شیعه و موجب تقویت بنیه علمی آن است.
برگی از دفتر زندگی امام صادق علیه السلام
جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) کنیه او ابو عبد الله و لقب مشهورش «صادق» است. لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقیهان و محدثان معاصر او که شیعه وی هم نبوده اند، حضرتش را به درستی حدیث و راستگویی در نقل روایت بدین لقب ستوده اند، لقب صادق شهرت یافته است.
ولادت او ماه ربیع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص)، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعض مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به دیدار پروردگار شتافت. مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است.
نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیت داشته است.
بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. جز آنکه کمی باریکتر و بلندتر بود. مردی بود میانه بالا، افروخته روی،پیچیده موی و پیوسته صورتش چون آفتاب می درخشید. در جوانی موهای سرش سیاه بود. بینی اش کشیده و وسط آن اندکی بر آمده بودو برگونه راستش خال سیاهی داشت. محاسن آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد تنک بود. دندانهایش درشت و سفید بود و میان دودندان پیشین آن گرامی فاصله داشت. بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ رخسارش زرد و سبز می شد. در پیری سفیدی موی سرش بر وقار و هیبتش افزوده بود.
اوضاع زمانه و سیره سیاسی امام صادق علیه السلام
از آغاز ولادت تا هنگام رحلت این امام بزرگوار، ده تن از امویان به نامهای: عبد الملک پسر مروان، ولید پسر عبد الملک (ولید اول) ، سلیمان پسر عبد الملک، عمر پسر عبد العزیز، یزید پسر عبد الملک (یزید دوم) ، هشام پسر عبد الملک، ولید پسر یزید (ولید دوم) ، یزید پسر ولید (یزید سوم) ، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد، و دو تن از عباسیان ابو العباس، عبد الله پسر محمد معروف به سفاح و ابو جعفر پسر محمد معروف به منصور بر حوزه اسلامی حکومت داشته اند. آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبد الملک و پایان آن، با دوازدهمین سال از حکومت ابو جعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است.
نهضت علمی امام صادق علیه السلام
اختلافات سیاسی و کشمکش های بنی امیه و بنی العباس نسیم رحمتی بود که یکباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق - علیهما السلام - با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونه ای که مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فکر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد کرده، بخش عمده ای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت. امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده کرد و جانی تازه در کالبد بی رمق دین دمید.
شیخ مفید - علیه الرحمة - می نویسد:
«آن قدر مردمان از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر گشته و کران تا کران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهل بیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازه ای که از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانه های آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن کرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است.
امام صادق علیه السلام و مرزبانی از دین
عصر امام صادق(ع) به عصر تضارب آرا و عقاید مشهور است؛ چرا که در آن زمان فرقه ها و دسته های متعدد به وجود آمد و آشوب های فکری، اندیشه های انحرافی و عقاید گوناگون ظاهر گردید. به همین جهت بسیاری از طبقات مسلمین در معرفت ذات و صفات خداوند و دیگر اصول اعتقادی و احکام عملی دین و تأویل آیات قرآن کریم و مسایلی از قبیل قضا و قدر، جبر و تفویض، مبدأ و معاد و ثواب و عقاب دچار شبهه و اختلاف شدند. به دنبال این شبهات مکتب هایی؛ همچون خوارج، معتزله، متصوفه، زنادقه، جبریه، شبهه، قصاص، تناسخیه و ... پدیدار گشت و مذاهب و فرقه های گوناگون به وجود آمد.
وجود انحرافات عقیدتی از یک سو و فراهم شدن فضای مناسب برای بیان معارف دینی از سوی دیگر سبب شد تا امام صادق(ع) حرکتی عظیم را برای اعتلای معنوی و دینی مسلمانان آغاز کند. می توان موارد زیر را از جمله مهم ترین فعالیت های آن حضرت در مبارزه با انحرافات برشمرد:
1.بیان و شرح اصول اعتقادی صحیح؛ 2.پاسخ به شبهات و سؤالاتی که از ناحیه مسلمانان و شیعیان مطرح می شد،3.جلسات درس، یا دانشگاه بزرگ جعفری 4.تعلیم و تربیت شاگردان متخصص 5.مناظرات علمی امام جعفر صادق(ع)
امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب شیعه
در زمان امام صادق (ع) فضای باز علمی به وجود آمد به گونه ای که مذاهب مختلفی در جامعه ایجادشده و راه ها و مسلک های گوناگونی طی شد، در چنین شرایطی حضرت صادق (ع) یکی از ارکان بودند و وقتی به امام صادق(ع) و شیعیان امامیه می رسیدند، در رأس آن ها، رهبر آن ها و خط دهنده امامیه و شیعه حضرت صادق(ع) بود و در همه زمینه ها حضرت برای گفتن حرف های فراوانی داشتند و برای اشکال جواب داشت و بهترین موضع گیری ها در میان امت اسلامی در جهات مختلف را حضرت جعفر بن محمد الصادق عرضه می کردند به این ترتیب ایشان به عنوان یک شاخص در میان امت درآمدند و علامت و مشخصه ممیزه امامیه، در وجود نازنین حضرت صادق (ع) تبلور پیدا کرد و در این برهه تاریخی تا امروزه، ما را جعفری می نامند که حضرت جعفر الصادق(ع) ازنظر ما به عنوان نماینده پیامبر(ص) و ائمه(ع) قبل و بعد از خودشان معرفی شدند و این مذهب را مذهب جعفری نامیدند. این جهت تاریخی نام گذاری مذهب بود.
امام صادق علیه السلام، آبشار فضل و دانش
روزی جعفر صادق(ع) در محضر پدرش محمدباقر(ع) به این قسمت از فیزیک ارسطو رسید که در جهان بیش از چهار عنصر وجود ندارد که عبارت است از: خاک، آب، باد و آتش.
جعفر صادق(ع) ایراد گرفت و گفت: «حیرت میکنم که مردی چون ارسطو چگونه متوجه نگردیده که خاک یک عنصر نیست، بلکه در خاک عناصر متعدد وجود دارد و هر یک از فلزات که در خاک است یک عنصر جداگانه به شمار میآید.»
از زمان ارسطو تا دورهی جعفر صادق(ع) تقریباً هزار سال گذشته بود و در اندیشهی هیچ کس خطور نمیکرد که با آن عقیده مخالفت نماید. بعد از هزار سال یک پسر که هنوز دوازده سال از عمرش نمیگذشت، گفت که خاک یک عنصر نیست، بلکه متشکل از عناصر متعدد است. همین پسر بعد از این که خود شروع به تدریس کرد، عنصر دیگر را هم از لحاظ بسیط بودن تخطئه نمود و گفت: «باد یک عنصر نیست، بلکه متشکل از چند عنصر است.»
اگر در مورد خاک میپذیرفتند که یک عنصر نیست و چند عنصر است، در مورد باد کسی از لحاظ اینکه یک عنصر است، تردید نداشت. (مغز متفکر جهان شیعه- مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ)
سیره های اخلاقی و تربیتی امام صادق علیه السلام
امام صادق(ع) از اعاظم عباد و اکابر زهاد بود. از سه حال خارج نبود: یا روزه داشت، یا نماز می خواند و یا ذکر می گفت.
چون نیمه شب برای خواندن نماز شب بر می خاست با صدای بلند ذکر می گفت و دعا می خواند تا اهل خانه بشنوند وهرکس بخواهد برای عبادت برخیزد. هنگامی که ماموران حکومت برای دستگیری وی شبانه از دیوار منزلش وارد می شدند، او را درحال راز و نیاز با توانای بی همتا یافتند. آن گرامی ذکر رکوع وسجود را بسیار تکرار می کرد.
هشام بن سالم می گوید: امام صادق علیه السلام هنگامی که تاریکی شب فرا می رسید، انبانی از نان و گوشت و پول را بر می داشت و بردوش می نهاد و به سوی نیازمندان شهر مدینه می شتافت و آن ها را میانشان تقسیم می کرد.آن ها او را نمی شناختند. زمانی که امام صادق علیه السلام رحلت کرد و آن انفاق های شبانه ادامه پیدا نکرد، نیازمندان فهمیدند که چه کسی هرشب به آن ها غذا و پول می داد.
امام صادق علیه السلام - در ایام قحطی - دستورمی داد برای تهیه آرد گندم را با جو مخلوط کنند و می فرمود: من می توانم برای خانواده ام آرد گندم خالص تهیه کنم ولی دوست دارم در زندگی اندازه و حساب و کتاب را خوب رعایت کنم.
جرعه هایی از زلال کلمات امام صادق علیه السلام
امام صادق(ع) فرمودند: «در شگفتم از کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱. در شگفتم از کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حَسبُناالله و نِعمَ الوَکیل...» (سوره آل عمران، آیه ۱۷۱) پناه نمی برد.
در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یادشده فرموده است:
«پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسّک جستند)، همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند و هیچ گونه بدی به آنان نرسید.»
۲. در شگفتم از کسی که اندوهگین است، چگونه به ذکر «لااله الّا أنت سُبحانَک أنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین» (سوره انبیاء، آیه ۸۷) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است:
«پس ما یونس را در اثر تمسّک به ذکر یادشده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنان را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء، آیه ۸۸)
۳. در شگفتم از کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِیرٌ بِالْعِباد» (سوره غافر، آیه ۴۴). .. پناه نمی برد؛ زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است:
«پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یادشده) از شرّ و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵)
۴. در شگفتم از کسی که طالب دنیا و زیبایی های دنیاست، چگونه به ذکر «ماشاءَ اللهُ لاقُوَّةَ إِلَّا بِالله » (سوره کهف، آیه 39) پناه نمی برد؛ زیرا خداوند بعد از ذکر یادشده فرموده است:
«(مردی که فاقد نعمت های دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمت ها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی، امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد.»( الأمالی صدوق، ص 6؛ بحارالانوار، ج 90، ص 184-185، به نقل از موعود، شماره 167)
داستان هایی از امام صادق علیه السلام
ابوجعفر خثعمی که یکی از اصحاب امام جعفر صادق (ع) است حکایت کند:
روزی حضرت صادق (ع) کیسه ای که مقدار پنجاه دینار در آن بود، تحویل من داد و فرمود: این ها را تحویل فلان سید بنی هاشم بده؛ و به او نگو توسّط چه کسی ارسال شده است.
خثعمی گوید: هنگامی که نزد آن شخص تهی دست رسیدم و کیسه پول را تحویل او دادم، پرسید: این پول از طرف چه کسی برای من فرستاده شده است؟
و سپس گفت: خداوند جزای خیرش دهد. صاحب این کیسه، هرچند وقت یک بار، مقدار پولی را برای ما می فرستد و ما زندگی خود را با آن تامین و سپری می کنیم، ولیکن جعفر صادق با آن همه ثروتی که دارد، توجّهی به ما ندارد و چیزی برای ما نمی فرستد، و هرگز به یاد ما فقراء نیست!!
آثاری از امام صادق علیه السلام
سخنان امام صادق علیه السلام سرشار از آموزه های عرفانی است؛ چنانکه بسیاری از موضوعاتی که ایشان بیان فرموده، در روزگاران بعد، از سوی عارفان بزرگی چون خواجه عبدالله انصاری در کتاب های منازل السایرین و صد میدان؛ عزالدین محمود کاشانی در کتاب مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه؛ ابوالقاسم قشیری در الرسالة القشیریه؛ خواجه نصیرالدین طوسی در اوصاف الاشراف تحریر شد.
همچنین، امام صادق علیه السلام، خود نیز افزون بر اینکه در کتاب مصباح الشریعه آشکارا از عارف و عرفان و معرفت سخن گفته، در پرداخت برخی موضوعهای اخلاقی در این کتاب، چاشنی و رنگ معرفت و عرفان نیز به آن افزوده است.
ادب آموزان مکتب امام صادق علیه السلام
تعدادشاگردان امام صادق علیه السلام را عده ای از محققان و دانشمندان شیعه چهار هزارتن دانسته اند و تنها از جواب سوالهایی که از آن حضرت می شد، چهار صد رساله نگارش یافته است. بعضی از شاگردان امام صادق(ع) دارای آثار علمی و شاگردان متعددی بودند، به عنوان نمونه هشام بن حکم سی و یک جلد کتاب نوشته و جابربن حیان نیز بیش از دویست جلد کتاب در زمینه های گوناگون به خصوص رشته های علوم عقلی، طبیعی، فیزیک و شیمی تصنیف کرده بود. ابان بن تغلب در مسجدالنبی جلسه درس داشت و آنگاه که وارد مسجدمی شد ستونی را که پیامبر(ص) تکیه می داد، برای او خالی می کردند.
شاگردان امام صادق(ع) منحصر به شیعیان نبودند، بلکه پیروان سنت و جماعت نیز از مکتب آن حضرت برخوردار می شدند؛ پیشوایان چهارگانه اهل سنت بلاواسطه یا با واسطه شاگرد امام صادق(ع)بودند. ابوحنیفه در راس این پیشوایان قرار دارد که به گفته خودش، دو سال شاگرد امام بوده و اساس علم و دانشش از این دوسال است.
شهادت امام صادق علیه السلام
در فصول المهمه و مصباح کفعمی (به نقل مجلسی در بحار) نیز در کتابهای دیگری آمده است: امام را زهر خوراندند.
ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است ابو جعفر منصور او را زهر خورانید، زیرا با کینه ای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده نمی نشست.
ابن فضال روایت کند: نزد ام حمیده رفتم تا او را به رحلت امام تعزیت دهم. گریست و من از گریه او به گریه در آمدم. پس گفت: اگر ابو عبد الله را هنگام مرگ می دیدی چیزی شگفت مشاهدت می کردی. چشم خود را گشود و گفت: هر کس را با من خویشاوندی دارد گرد آورید. همه را گرد آوردیم. بدانها نگریست و گفت: شفاعت ما به کسی نمی رسد که نماز را سبک بدارد.
کلینی به روایت خود از امام موسی بن جعفر روایت کند: من پدرم را در دو جامه شطوی کفن کردم که آن دو، جامه احرام او بود و در جامه ای از جامه هایش و عمامه ای که از علی بن الحسین بود برای آنکه آن را به چهل دینار خریده بود.
مسعودی در مروج الذهب می نویسد: در سال 148 هجری ده سال از خلافت منصور گذشته بود که ابو عبد الله جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب وفات یافت وی در قبرستان بقیع و در کنار پدر و جدش به خاک سپرده شد. به هنگام وفات 65 سال داشت و گفته شده که او را مسموم کرده بودند.
اشکهایی در غربت و فراق امام صادق علیه السلام
زمین با گردش خود، رسیده است به کتاب امامت؛ فصل ششم، سطرهای اندوه مدینه. روزگاری بود که آن سوتر از ستیز بیهوده بنی امیه و بنی عباس، تنها فاتح میدان های فضیلت، صادق آل رسول صلی الله علیه و آله بود که در امنیتی مغتنم، تشنگان معارف را سیراب می کرد. امروز اما از این ماتم جانکاه، در سینه های منبر و قلب کرسی تدریس، خاکستر خاکستر حسرت می روید. آه! پرفریب تر از منصور، شیطانی نیست که زهر خود را چنین بریزد و لعنت های همیشه را برای خود گرد آورد. تاریخ، ارجمندتر از مکتب صادق علیه السلام سراغ نداشت. ستارگان فقاهت، تفسیر، کلام و طب، تابندگی خویش را مدیون ششمین پیشگام روشنگری اند.
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک. مدینه، جهان را از شیون اکنون خود پر کرده است. امروز بقیع در لباس سوگ، چکیده اشک های غربت شیعیان است و دانش، بحارالانوار اشکی است که به تمامی برگ های زرین احادیث، تسلیت می گوید.
امام صادق علیه السلام در کلام دیگران
امام صادق(ع) از جهت علم و فقه و حسب و نسب و عبادت و سیر و سلوک معنوی و مکارم اخلاق، بزرگترین و معروف ترین شخصیت عصر خویش بود. جمعی از دانشمندان، بدین امر شهادت داده اند.
مالک بن انس، فقیه «مدینه»، درباره آن حضرت گفته است: گاهی که بر جعفربن محمّد صادق(ع) وارد می شدم، به من احترام می کرد، برایم مخدّه می انداخت و می فرمود: «مالک! تو را دوست دارم.» من از این رفتار خشنود می شدم و خدا را سپاس می گفتم. حضرتش از یکی از این سه حال خارج نبود: یا روزه دار بود یا در حال نماز یا در حال ذکر. از بزرگترین عبادت کنندگان و زاهدان و خداترس ترین مردم بود. کثیر الحدیث و خوش جلسه و پرفایده بود. هرگاه که از رسول خدا(ص) حدیث می کرد، رنگ صورتش سبز یا زرد می گردید؛ به گونه ای که شناخته نمی شد.
یک سال برای انجام مراسم حجّ، خدمت آن حضرت بودم. هنگامی که خواست برای احرام تلبیه بگوید، صدا در گلویش قطع می شد و نمی توانست تلبیه بگوید و نزدیک بود از روی مرکبش به زمین بیفتد. عرض کردم: یا ابن رسول الله! ناچار باید تلبیه بگویی! فرمود: «یا ابن عامر! با چه جرئتی بگویم: لبّیک! اللّهم لبّیک! در حالی که می ترسم خدای عزَّ و جلَّ به من بگوید: «لا لبّیک و لا سعدیک!»
منبع : شبکه قرآن
خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیهالسلام
زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب
خطوط اصلی زندگی حضرت امام صادق علیهالسلام
بهمناسبت سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشهایی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای را درباره حیات نورانی این امام معصوم که ۳۳ سال پیش در ۱۳۵۸/۳/۲۱ انجام شده است، منتشر میکند.
* نقشهی امام صادق علیهالسلام
وقتی امام باقر علیهالسلام از دنیا میرود بر اثر فعالیتهای بسیاری که در طول این مدت خود امام باقر علیهالسلام و امام سجاد علیهالسلامانجام داده بودند اوضاع و احوال به سود خاندان پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بسیار تغییر کرد؛ نقشهی امام صادق علیهالسلام این بود، که بعد از رحلت امام باقر علیهالسلام کارها را جمع و جور کند، یک قیام علنی به راه بیندازد و حکومت بنیامیه را -که هر روزی یک دولتی عوض میشد و حاکی از نهایت ضعف دستگاه بنیامیه بود- واژگون کند و از خراسان و ری و اصفهان و عراق و حجاز و مصر و مراکش و همهی مناطق مسلماننشین که در همهی این مناطق شبکهی حزبی امام صادق علیهالسلام -یعنی شیعه، شیعه یعنی شبکهی حزبی امام صادقعلیهالسلام- شبکهی امام صادق علیهالسلام همه جا گسترده بود، از همهی آنها نیرو بیاید مدینه و امام لشکرکشی کند به شام، حکومت شام را ساقط کند و خودش پرچم خلافت را بلند کند و بیاید مدینه و حکومت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله را به راه بیندازد؛ این نقشهی امام صادق بود. لذا وقتی که در خدمت امام باقر علیهالسلام در روزهای آخر عمرش صحبت میشود و سؤال میشود که قائم آل محمد کیست، حضرت یک نگاهی میکنند به امام صادق علیهالسلام میگویند که گویا میبینم که قائم آل محمد این است. البته میدانید که قائم آل محمد یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولیعصر صلواتاللَّهعلیه نیست. حضرت ولیعصر صلواتاللَّهعلیه قائم نهایی آل محمد است، اما همهی کسانی که از آل محمد صلیاللهعلیهوآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که میگوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را میکند، این کارها را میکند، این رفاه را ایجاد میکند، این عدل را میگستراند، منظور حضرت ولیعصر عجاللهتعالیفرجهالشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود.
کار پنهانی و تشکیلاتی بهطور معمول در صورتیکه با اصول درست پنهانکاری همراه باشد، باید همواره پنهان بماند. آن روز مخفی بوده، بعد از آن نیز مخفی میماند و رازداری و کتمان صاحبانش نمیگذارد پای نامحرمی بدانجا برسد. هرگاه آن کار به ثمر برسد و گردانندگان و عاملانش بتوانند قدرت را در دست گیرند، خود، دقایق کار پنهان خود را برملا خواهند کرد. به همین جهت است که اکنون بسیاری از ریزهکاریها و حتی فرمانهای خصوصی و تماسهای محرمانهی سران بنیعباس با پیروان افراد تشکیلاتشان در دوران دعوت عباسی در تاریخ ثبت است و همه از آن آگاهند.
بیگمان اگر نهضت علوی نیز به ثمر میرسید و قدرت و حکومت در اختیار امامان شیعه یا عناصر برگزیدهی آنان در میآمد، ما امروز از همهی رازهای سربهمهر دعوت علوی و تشکیلات همهجاگسترده و بسیار محرمانهی آن مطلع میبودیم.
تنها راهی که میتواند ما را با خط کلی زندگی امام آشنا سازد، آن است که نمودارهای مهم زندگی آن حضرت را در لابهلای این ابهامها یافته، به کمک آنچه از اصول کلی تفکر و اخلاق آن حضرت میشناسیم، خطوط اصلی زندگینامهی امام را ترسیم کنیم و آنگاه برای تعیین خصوصیات و دقایق، در انتظار قرائن و دلایل پراکندهی تاریخی و نیز قرائنی بهجز تاریخ بمانیم.
نمودارهای مهم و برجسته در زندگی امام صادق علیهالسلام بدین شرح است:
1. تبیین وتبلیغ مسألهی امامت.
2. تبلیغ و بیان احکام دین به شیوهی فقه شیعی و نیز تفسیر قرآن به روال بینش شیعی.
3. وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک–سیاسی.
* تبیین وتبلیغ مسألهی امامت
امام صادق علیهالسلام نیز مانند دیگر امامان شیعه، محور برجستهی دعوتش را موضوع «امامت» تشکیل میداده است. برای اثبات این واقعیت تاریخی، قاطعترین مدرک، روایات فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام صادق علیهالسلام به روشنی و با صراحت تمام نقل میکند. امام در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب، خود را در مرحلهای از مبارزه میدیده است که میبایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی کند و خویشتن را به عنوان صاحب حق واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی نماید؛ و قاعدتاً این عمل فقط هنگامی صورت میگیرد که همهی مراحل قبلی مبارزه با موفقیت انجام گرفته، آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در قشر وسیعی پدید آمده، آمادگیهای بالقوه در همهجا احساس شده، زمینههای ایدئولوژیک در جمع قابل توجهی ایجاد گردیده، لزوم حکومت حق و عدل برای جمعی کثیر به ثبوت رسیده و بالاخره رهبر تصمیم راسخ خود را برای مبارزهای نهایی گرفته است. بدون این همه، مطرح کردن نام یک شخص معین به عنوان امام و زمامدار محق جامعه، کاری عجولانه و بیفایده خواهد بود.
نکتهی دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که امام در مواردی به این بسنده نمیکند که امامت را برای خویش اثبات کند؛ بلکه همراه نام خود، نام امامان بحق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد میکند و در حقیقت سلسلهی امامت اهلبیت علیهمالسلام را متصل و جداییناپذیر مطرح میسازد. این عمل با توجه به اینکه تفکر شیعی، همهی زمامداران نابحق گذشته را محکوم کرده و آنان را «طاغوت» بهشمار میآورده، میتواند اشاره به پیوستگی جهاد شیعیان این زمان بهزمانهای گذشته نیز باشد. در واقع امام صادق علیهالسلام با این بیان، امامت خود را یک نتیجهی قهری که بر امامت گذشتگان مترتب است، میشمارد و آن را از حالت بیسابقه و بیریشه و پایه بودن؛ بیرون میآورد و سلسلهی خود را از کانالی مطمئن و تردیدناپذیر به پیامبر بزرگوار صلیاللهعلیهوآله متصل میکند.
روایت «عمروبنابیالمقدام» منظرهی شگفتآوری را ترسیم میکند: روز نهم ذیحجه روز عرفه است. محشری از خلایق در عرفات برای ادای مراسم خاص آن روز گردآمدهاند و نمایندگان طبیعی مردم سراسر مناطق مسلماننشین، از اقصای خراسان تا ساحل مدیترانه، جمع شدهاند. یک کلمه حرف بهجا در اینجا میتواند کار گستردهترین شبکهی وسایل ارتباطجمعی را در آن زمان بکند. امام، خود را به این جمع رسانده است و پیامی دارد. میگوید: دیدم امام در میان مردم ایستاد و با صدای هر چه بلندتر – با فریادی که باید در همهجا و در همهی گوشها طنین بیافکند و بهوسیلهی شنوندگان به سراسر دنیای اسلام پخش شود- پیام خود را سه مرتبه گفت. روی را به طرف دیگری گرداند و سه مرتبه همان سخن را ادا کرد. باز روی را به سمتی دیگر گرداند و باز همان فریاد و همان پیام. و بدین ترتیب امام دوازده مرتبه سخن خود را تکرار کرد. این پیام با این عبارات ادا میشد: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللهِ (ص) کَانَ الْإِمَامَ- ثُمَّ کَانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (ع) ثُمَّ الْحَسَنُ(ع) ثُمَّ الْحُسَیْنُ(ع)- ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ(ع) ثُمَّ . . . »1
حدیث دیگر از ابیالصباحکنانی است که در آن، امام صادق علیهالسلام خود و دیگر امامان شیعه را چنین توصیف میکند: «ما کسانی هستیم که خدا اطاعت ما را بر مردم لازم ساخته است. انفال و صفوالمال در اختیار ماست».
صفوالمال، اموال گزیدهای است که طواغیت گردنکش به خود اختصاص داده و دستهای مستحق را از آن بریده بودند و هنگامیکه این اموال مغصوب، با پیروزی سلحشوران مسلمان از تصرف ستمگران مغلوب خارج میشود، مانند دیگر غنایم تقسیم نمیشود تا در اختیار یک نفر قرار گیرد و به او حشمتی کاذب و تفاخری دروغین ببخشد، بلکه به حاکم اسلامی سپرده میشود و او از آنها در جهت مصالح عموم مسلمانان استفاده میکند. امام در این روایت، خود را اختیاردار صفوالمال و نیز انفال - که آن نیز مربوط به امام است - معرفی میکند و با این بیان، به روشنی میرساند که امروز حاکم جامعهی اسلامی اوست و این همه باید به دست او و در اختیار او باشد و به نظر او در مصارف درستش به کار رود.
امام در حدیثی دیگر، امامان گذشته را یکیک نام میبرد و به امامت آنان و اینکه اطاعت از فرمانشان واجب و حتمی است، شهادت میدهد و چون به نام خود میرسد، سکوت میکند. شنوندگان سخن امام به خوبی میدانند که پس از امام باقر علیهالسلام میراث علم و حکومت در اختیار امام صادق علیهالسلام است. و بدین ترتیب، هم حق فرمانروایی خود را مطرح میسازد و هم با لحن استدلالگونه، ارتباط و اتصال خود را به نیای والامقامش علیبنابیطالب علیهالسلام بیان میکند. در ابواب «کتاب الحجه» از کافی و نیز در جلد 47 بحارالانوار از اینگونه حدیث که به صراحت یا به کنایه، سخن از ادعای امامت و دعوت به آن است، فراوان میتوان یافت.
مدرک قاطع دیگر، شواهدی است که از شبکهی گستردهی تبلیغاتی امام در سراسر کشور اسلامی یاد میکند و بودن چنین شبکهای را مسلم میسازد. این شواهد، چندان فراوان و مدلل است که اگر حتی یک حدیث صریح هم وجود نمیداشت، خدشهای بر حتمیت موضوع وارد نمیآمد. مطالعهگر زندگینامهی مدون ائمه علیهمالسلام از خود میپرسد: آیا امامان شیعه در اواخر دوران بنیامیه، داعیان و مبلغانی در اطراف و اکناف کشور اسلامی نداشتند که امامت آنان را تبلیغ کنند و از مردم قول اطاعت و حمایت برای آنان بگیرند؟ پس در این صورت، نشانههای این پیوستگی تشکیلاتی که در ارتباطات مالی و فکری میان ائمه و شیعه به وضوح دیده میشود، چگونه قابل توجیه است؟ این حمل وجوه و اموال از اطراف عالم به مدینه؟ این همه پرسش از مسائل دینی؟ این دعوت همهجاگستر به تشیع؟ و آنگاه این وجهه و محبوبیت بینظیر آلعلی علیهالسلام در بخشهای مهمی از کشور اسلامی؟ و این خیل انبوه محدثان و راویان خراسانی و سیستانی و کوفی و بصری و یمانی و مصری در گرد امام؟ کدام دست مقتدر، این همه را به وجود آورده بود؟ آیا میتوان تصادف یا پیشامدهای خودبهخودی را عامل این پدیدههای متناسب و مرتبط به هم دانست؟
با این همه تبلیغات مخالف که از طرف بلندگوهای رژیم خلافت اموی بیاستثناء در همهجا انجام میگرفت و حتی نام علیبنابیطالب علیهالسلام به عنوان محکومترین چهرهی اسلام، در منابر و خطابهها یاد میشد، آیا بدون وجود یک شبکهی تبلیغاتی قوی ممکن است آلعلی علیهالسلام در نقاطی چنان دوردست و ناآشنا، چنین محبوب و پرجاذبه باشند که کسانی محض دیدار و استفاده از آنان و نیز عرضه کردن دوستی و پیوند خود با آنان، راههای دراز را بپیمایند و به حجاز و مدینه روی آورند؛ دانش دین را که بنا بر عقیدهی شیعه، همچون سیاست و حکومت است، از آنان فراگیرند و در موارد متعددی بیصبرانه اقدام به جنبش نظامی -و به زبان روایات، قیام و خروج- را ازآنان بخواهند؟ اگر تسلیحات شیعه فقط در جهت اثبات علم و زهد ائمه علیهمالسلام بود، درخواست قیام نظامی چه معنایی میتوانست داشته باشد؟ ممکن است سؤال شود اگر بهراستی چنین شبکهی تبلیغاتی وسیع و کارآمدی وجود داشته، چرا نامی از آن در تاریخ نیست و صراحتاً ماجرایی ازآن نقل نشده است؟ پاسخ بهطور خلاصه آن است که دلیل این بینشانی را نخست در پایبندی وسواسآمیز یاران امام به اصل معتبر و مترقی «تقیه» باید جست که هر بیگانهای را از نفوذ در تشکیلات امام مانع میشد، و سپس در ناکام ماندن جهاد شیعه در آن مرحله و به قدرت نرسیدن آنان، که این معلول عواملی چند است. اگر بنیعباس نیز به قدرت نمیرسیدند، بیگمان تلاش و فعالیت پنهانی آنان و خاطرات تلخ و شیرینی که از فعالیتهای تبلیغاتی داشتند، در سینهها میماند و کسی از آن خبر نمییافت و در تاریخ نیز ثبت نمیشد.
* تبلیغ و بیان احکام دین و نیز تفسیر قرآن به شیوهی فقه و بینش شیعی
این نیز یک خط روشن در زندگی امام صادق علیهالسلام است. به شکلی متمایزتر و صریحتر و صحیحتر از آنچه در زندگی دیگر امامان میتوان دید؛ تا آنجا که فقه شیعه «فقه جعفری» نام گرفته است و تا آنجا که همهی کسانی که فعالیت سیاسی امام را نادیده گرفتهاند، بر این سخن همداستان هستند که امام صادق علیهالسلام وسیعترین- یا یکی از وسیعترین- حوزههای علمی و فقهی زمان خود را دارا بوده است.
مقدمتاً باید دانست که دستگاه خلافت در اسلام، از این جهت با همهی دستگاههای دیگر حکومت متفاوت است که این فقط یک تشکیلات سیاسی نیست؛ بلکه یک رهبری سیاسی- مذهبی است. نام و لقب «خلیفه» برای حاکم اسلامی، نشاندهندهی همین حقیقت است که وی بیش از یک رهبر سیاسی است؛ جانشین پیامبر صلواتاللَّهعلیه است و پیامبر صلواتاللَّهعلیه، آورندهی یک دین و آموزندهی اخلاق و البته در عین حال حاکم و رهبر سیاسی است. پس خلیفه در اسلام، بهجز سیاست، متکفل امور دینی مردم و پیشوای مذهبی آنان نیز هست.
با این آگاهی، بهوضوح میتوان دانست که فقه جعفری در برابر فقه فقیهان رسمی روزگار امام صادق علیهالسلام فقط یک اختلاف عقیدهی دینی ساده نبود؛ بلکه در عین حال دو مضمون متعرضانه را نیز با خود حمل میکرد: نخست و مهمتر، اثبات بینصیبی دستگاه حکومت از آگاهی دینی و ناتوانی آن از ادارهی امور فکری مردم و دیگر، مشخص ساختن موارد تحریف در فقه رسمی که ناشی از مصلحتاندیشی فقها در بیان احکام فقهی و ملاحظهکاری آنان در برابر تحکم و خواست قدرتهای حاکم است.
امام صادق علیهالسلام با گستردن بساط علمی و بیان فقه و معارف اسلامی و تفسیر قرآن به شیوهای غیر شیوهی عالمان وابسته به حکومت، عملاً به معارضهی با آن دستگاه برخاسته بود. آن حضرت بدین وسیله تمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را که یک ضلع مهم حکومت خلفا به شمار میآمد، تخطئه میکرد و دستگاه حکومت را از بعد مذهبیاش تهیدست میساخت.
نخستین حکمرانان بنیعباس که خود در روزگار پیش از قدرت، سالها در محیط مبارزاتی علوی و در کنار پیروان و یاران آلعلی علیهالسلام گذرانیده و به بسیاری از اسرار و چموخمهای کنار آنان بصیرت داشتند، نقش متعرضانهی این درس و بحث و حدیث و تفسیر را پیش از اسلاف اموی خود درک میکردند. گویا به همین خاطر بود که منصور عباسی در خلال درگیریهای رذالتآمیزش با امام صادق علیهالسلام مدتها آن حضرت را از نشستن با مردم و آموزش دین به آنان، و نیز مردم را از رفتوآمد و سؤال از آن حضرت منع کرد؛ تا آنجا که به نقل از «مفضلبنعمر» - چهرهی درخشان و معروف شیعی - هرگاه مسألهای در باب زناشویی و طلاق و امثال اینها برای کسی پیش میآمد، به آسانی نمیتوانست به پاسخ آن حضرت دست یابد.
* وجود تشکیلات پنهانی ایدئولوژیک-سیاسی
امام صادق علیهالسلام در اواخر دوران بنیامیه، شبکهی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعهی امامت آلعلی علیهالسلام و تبیین درست مسألهی امامت بود، رهبری میکرد؛ شبکهای که در بسیاری از نقاط دوردست کشور مسلمان، به ویژه در نواحی عراق و خراسان، فعالیتهای چشمگیر و ثمربخشی دربارهی مسألهی امامت عهدهدار بود، ولی این تنها یک روی مسأله و بخش ناچیزی از آن است. موضوع تشکیلات پنهان در صحنهی زندگی سیاسی امام صادق علیهالسلام و نیز دیگر ائمه علیهمالسلام، از جمله مهمترین و شورانگیزترین و در عین حال مجهولترین و ابهامآمیزترین فصول این زندگینامهی پرماجراست.
برای اثبات وجود چنین سازمانی نمیتوان و نمیباید در انتظار مدارک صریح بود. نباید توقع داشت که یکی از امامان یا یکی از یاران نزدیکش صراحتاً به وجود تشکیلات سیاسی - فکری شیعی اعتراف کرده باشد؛ این چیزی نیست که بتوان به آن اعتراف کرد. انتظار معقول آن است که اگر روزی هم دشمن به وجود تشکل پنهانی امام پی برد و از خود آن حضرت یا یکی از یارانش چیزی پرسید، او بهکلی وجود چنین چیزی را انکار کند و گمان آن را یک سوءظن یا تهمت بخواند. این، خاصیت همیشگی کار مخفی است.
باید در پی قرائن و شواهد و بطون حوادث ظاهراً سادهای بود که اگرچه نظر بینندهی عادی را جلب نمیکند، ولی با دقت و تأمل، خبر از جریانهای پنهانی بسیاری میدهد. اگر با چنین نگرشی به سراسر دوران دو قرن و نیمی زندگی ائمه علیهمالسلام نظر شود، وجود یک تشکیلات پنهان در خدمت و تحت فرمان ائمه علیهمالسلام تقریباً مسلم میگردد.
حساسیت امام خمینی نسبت به بیتالمال/ صرفهجویی در هزینههای زندگی شخصی
سبک زندگی اسلامی حکایت خوبان امام خمینی ره
حساسیت امام خمینی نسبت به بیتالمال/ صرفهجویی در هزینههای زندگی شخصی
به گزارش گروه اخبار داخلی دفاعپرس، امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی توجه بسیار زیادی به هزینههای بیتالمال داشته و از سوءاستفادهها در این زمینه جلوگیری میکردند.
مرحوم میریان از اعضای بیت امام در خاطرات خود در اینباره میگوید: «حساب و کتابهای منزل امام دست من بود. بچهها هر چه برای منزل میگرفتند، صورت میآورند من مینوشتم، بعد صورت حساب را میدادم دست آقای صانعی، پولش را میگرفتم، چون حضرت امام ماه به ماه خرج خانهشان مشخص بود. یک مقدار مشخصی برای منزل خودش گذاشته، همیشه و آن حد باید خرج بشود اگر زیادتر میشد از ماه آینده باید کم شود. دو قلم جنس بود که مال دو تا از دخترهای امام بود، خرج منزلشان را من داده بودم، یکی منزل آقای بروجردی یکی هم ماشین آقای انصاری.
خوب چون اوایل کار بود و من رویم نشده بود که مثلاً به منزل آقای بروجردی بگویم آقا پول بده، من آنقدر جنس برایتان گرفتم. من آمدم و این دو قلم جنس را بعد از مدتی که مانده بود نوشتم توی صورت حساب آقا، دادم آقای صانعی و آقای صانعی هم به من پولش را دادند بعد صورت حساب رفت دست امام.
امام نگاه میکردند، کنترل میکردند اگر ایراد و اشتباهی داشت بلافاصله خبر میدادند. صورتحساب رفت نزد حضرت امام. ایشان یک مطالعهای کرده بود گفته بود این دو تا قلم نباید در این صورت میآمد. فوراً حاج احمد آقا را خواسته بود با ناراحتی که این دو قلم چی بوده؟ دیدم حاج احمد آمد دفتر و گفت میریان گفتم بله! گفت این پولها را شما گرفتهاید؟ گفتم بله، گفت این دو قلم چیه؟ گفتم آقا این دو قلم مربوط به خواهرتان است و آن یک قلم هم مربوط به آقای انصاری در حال مأموریت بوده خرج ماشینش بوده، گفت امام فرموده حق ندارید یک قران برای فامیل و دختر من از بیتالمال خرج کنید، هر کسی را باید خرجش را از خودش بگیرید و امام خیلی ناراحت شدند. حتی من که پسر امام هستم صورت حساب من را باید جداگانه بدهی، حتی نان که برای من میگیری نان آقا باید مشخص باشد، نان دختر مشخص باشد. نان منزل من هم باید مشخص باشد و پولش را از من بگیری نکند از آقا بگیری، آقا گفته است که از این به بعد حق اینکه یک قران از بیتالمال یا دفتر بخواهی خرج اینها بکنی نداری، گفتیم چشم آقاجان.
حضرت امام خدمهای داشتند در منزل که سید بود و از قدیم هم با آقا بود، چند سالی بود خانه آقا بود او یک کیلو سبزی خوردن گرفته بود، وقتی آورده بود برود توی حیاط، آقا که قدم میزد سبزیها را دید یک کیلو گرفته بود. باید نیمکیلو میگرفت، آقا فرموده بودند چقدر گرفتهای؟ گفت یک کیلو، گفت مصرف ما چقدر است؟ گفت نمیدانم آقا، گفت مصرف ما نیمکیلو است. نیمکیلویش را یا برگردان دفتر، یا برو پس بده. فوراً نصف کرده بودند نصفش را آورده بودند اینجا. گفتند بعد از این هم نیمکیلو، چون مصرف ما نیمکیلو است نباید و یک جمله که بعضی وقتها فکر میکنم امام همین بعد را داشته بعد، نه این بعد را نداشته میگویند آن زمانی که میدانست باید نیمکیلو سبزی مصرف شود نیمکیلو سبزی مصرف میشد، زمانی که میدانست باید یک کیلو مصرف بشود یک کیلو مصرف میشد.
زمانی که میرفت نماز شب بخواند با یک لامپ 25 آمپر زندگی میکرد یک نماز میخواست بخواند. چون نور همان قدر بس است. زمانی که میخواست مطالعه بکند یک لامپ 200 مصرف میکرد یعنی دست عدل حضرت علی، همین طور است که هر چیز را به جای خودش مصرف میکند. لامپ 25 آمپر همیشه باشد نه. زمانی که میخواستند قرآن بخوانند لامپ 200 مصرف میکردند، روشنایی باید کافی باشد، زمانی هم که میخواهد از اتاق پایش را بگذارد بیرون، خاموش میکرد.»
کلیپ شهدای نیاک/ درآرزوی شهادت
بانک فیلم زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب نمآهنگ جنگ ودفاع مقدس
کلیپ شهدای نیاک/ درآرزوی شهادت
مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده» آن بود!
زندگی به سبک شهدا معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس
مشق رزم «حاج قاسم» در گود زورخانه/ باشگاهی که تفنگها «میل» و قبضه آر.پی.جی «کباده» آن بود!
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، هر چند معلوم نیست از چه زمانی فرهنگ پهلوانی و قهرمانی به فرهنگ ایرانی پیوند خورد، اما این موضوع واضح و روشن است که پهلوانی و بزرگمردی در ایران قدمتی دیرینه دارد و اگر از تعاریف و نوشتههای اساطیری و ادبی عبور کنیم این فرهنگ در ادامه راه خود با تائید از سوی فرهنگ دینی توانست بیش از گذشته در جامعه باقی بماند تا امروز که هم با حفظ اصالت گذشته، طرفداران خود را دارد.
پهلوانان، همان قهرمانانی بودند که در مقامی بالاتر قدم در راه خیر گذاشتند و با شکستن غرور و تکبر خود و کسب معنویت در وهله اول، با پیروزی بر نفس خویش به پهلوانی رسیدند. بعدها با ورود اسلام به ایران ورزش زورخانهای با فرهنگ دینی پیوند خورد و با گرفتن رنگ و بوی دین بر ارزش و قدر آن افزوده شد. از این رو هر سال سالروز جنگ حضرت علی (ع) با عمرو بن عبدود در غزوه خندق مصادف با ۱۷ شوال، در تقویم کشور به نام روز «فرهنگ پهلوانی» و «ورزشهای زورخانهای» نامگذاری شده است تا یادگاری از پیوند مبارک قهرمانی و پهلوانی باشد.
پهلوانان وطن، از «پوریای ولی» تا «حاج قاسم سلیمانی»
نام قهرمانان زیادی در طول تاریخ به نام پهلوانی گره خورده است، قهرمانانی که با رعایت اخلاق و خیر رساندن به مردم، نام خود را بالاتر از قهرمان ورزشی به پهلوان تغییر دادند، اتفاقی مبارک که نام آنان را نه فقط به عنوان یک قهرمان ملی و میهنی که به عنوان الگویی از اخلاق و بزرگمنشی بر سر زبانها انداخت و اگرچه از زمان حیات برخی از آنان صدها سال گذشته، اما همچنان نام و یادشان در تاریخ و فرهنگ ما به وضوح زنده است. از پوریای ولی که گفته میشود اولین طراح و معمار زورخانه است تا تختی که اگرچه عناوین قهرمانی متعددی در رشته کشتی دارد، اما نامش بیش از یک قهرمان به پهلوان شهرت دارد تا حاج قاسم سلیمانی فرمانده بزرگ مقاومت که کمتر کسی از پهلوانی او در گود زورخانه با خبر است، همه افراد تاثیرگذار ورزشهای زورخانهای و پهلوانی هستند.
باز شدن پای رزمندهها پیش از میدان جنگ در گود زورخانه
کم نبودند شهدایی که پیش از حضور در میدانهای رزم علیه دشمن پایشان به گود دیگری از مبارزه باز شد. قهرمانان وطن قبل از اینکه اسلحه به دست بگیرند در جایی چون زورخانه با امیال و هواهای نفسانی خود مبارزه کردند و اگر به مقامی رسیدند نه به واسطه زور بازو که به خاطر صفات نیکی بود که در درونشان ریشه دوانده بود.
پهلوان شهید کوچولو
«سعید طوقانی» در زمان شهادت ۱۶ سال سن بیشتر نداشت، آنقدر شناسنامهاش را دستکاری کرده بود تا بتواند به جبهه برود تا اینکه بالاخره به جبهه رفت و در سال ۱۳۶۳ در شرق دجله به شهادت رسید. سعید از کودکی باستانیکار بود، قهرمان کوچکی که تصاویر و پوسترهایش زینتبخش زورخانه و نشریات کشور بود. از چهار سالگی به ورزش زورخانهای علاقهمند شد و خیلی زود توانست در این رشته پیشرفت کند و نامش به «پهلوان کوچولو» شهرت بیابد. پیش از انقلاب به واسطه ستم شاه بر مردم که با مرام سعید فاصله داشت، در نامهای اعتراضی به امام، نوشت که از ورزش باستانی دست میکشد. پس از انقلاب در سال ۱۳۵۸ در حکمی سرپرست نوجوانان باستانیکار کشور شد، اما سعید میدان اصلی پهلوانی را در جای دیگری یافته بود. او مدتی بعد از حضور در جبهه زورخانه پادگان دوکوهه را تاسیس کرد.
روزخانهای با هفت شهید
زورخانهها علاوه بر قهرمانسازی، محل پرورش فرهنگی جوانانها نیز بودند. کلاس درسی بودند برای خودآموزی و توجه به ویژگیهای انسانی که آدمی را به انسانیت نزدیک میکند. بوده و هستند زورخانههایی که گوی سبقت را از دیگر زورخانهها ربودند و با پرورش قهرمانان پهلوان و نامدار، پهلوانپرور شدند. مثلا زورخانهای در شهر ساوه اراک وجود دارد که محل پرورش هفت شهید دوران دفاع مقدس است که تنها سه شهید از یک خانواده، شهیدان «اسماعیل شعبانی»، «مسلم شعبانی» و «حسین شعبانی» به ورزش در این زورخانه مشغول بودهاند.
فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، باستانی کار دوران جوانی
زورخانه عطاییشهر کرمان واقع در خیابان شهید چمران، روزی پاتوق شهید حاج قاسم سلیمانی در ایام جوانی بود. با وجودی که سردار دلها بعدها برای ورزیده کردن بدنش به سراغ ورزش پرورش اندام رفت، اما معتقد بود در ورزش پهلوانی و زورخانهای فضای معنوی حاکم است که انسان را به حال و هوای مردانگی میبرد و لازم است برای تکمیل بُعد جسمانی ابتدا به بُعد معنوی توجه شود از این رو هم به باشگاه پرورش اندام میرفت و هم به زورخانه. روحیه پهلوانی حاج قاسم و ظلمستیزی و عدالتخواهی او از کودکی همراهش بوده است، در جانش ریشه دوانده و تا پایان عمر او را همراهی کرده، بیربط نیست که همین روحیه باعث شده بود تا در جوانی به میدان ورزشی پا بگذارد که بیش از جسم به روح و روحیه حقجویی وابسته است.
تفنگ جای میل و قابلمه جای ضرب!
ابتکارات رزمندهها در جبهه کم نبود، اوقات فراغت رزمندهها در عقبه پر بود از شادی، معنویت، زمانهای خالی گاهی با دعا و مناجات پر میشد، گاهی با ورزش و بازی و شوخی. یکی از نوآوریهای بچههای رزمنده در جبهه برگزاری ورزش زورخانهای با ادوات جنگی بود. بعضیها که باستانیکار بودند فضا را مغتنم شمرده و از تفنگ به عنوان میل و تخته شنا و از قبضه و آر.پی.جی به عنوان کباده استفاده میکردند. گود زورخانه درست میکردند و عدهای هم برای تماشای حرکات، دور آنها مینشستند به تماشا.
یکی از رزمندگان در خاطرهای از شهید اصغر وصالی تعریف میکند که: «اصغر وصالی یکی از ساختمانهای پادگان ابوذر را برای نیروهای داوطلب و رزمنده آماده کرده بود و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسیم آنها نظم خاصی در شهر ایجاد کرد. وقتی شهر کمی آرامش پیدا کرد، ابراهیم به همراه دیگر رزمندهها ورزش باستانی را بر پا کرد. هر روز صبح با یک قابلمه ضرب میگرفت و با صدای گرم خودش میخواند. اصغر هم میاندار ورزش شده بود. اسلحه ژ۳ هم شده بود میل! با پوکه توپ و تعدادی دیگر از سلاح ها، وسایل ورزشی را درست کرده بودند.»
رشادت شهید چمران در عملیات شکست حصر سوسنگرد
زندگی به سبک شهدا معروف نیوز جنگ ودفاع مقدس
رشادت شهید چمران در عملیات شکست حصر سوسنگرد
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: هنوز چند سالی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که رژیم صدام با حمایت بیش از ۸۰ کشور خارجی جنگی نابرابر و ظالمانهای را علیه جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد و در آن دوران که کشور ما با تحریمهای ظالمانه دست و پنجه نرم میکرد، باید در مقابل دشمن بعثی نیز مقاومت و ایستادگی میکرد، لذا رزمندگان با همه مشکلات و کمبودها با روحیه ایثار و شهادت به جنگ با دشمن بعثی رفتند. بهدلیل همین کمبودها و پایین بودن تعداد نیروها در روزهای آغازین جنگ برخی از مناطق جنوبی کشور در همان روزهای اولیه دوران دفاع مقدس به تصرف دشمن بعثی درآمد.
منطقه دهلاویه یکی از همان مناطقی است که در سال ۱۳۵۹ و تقریباً ۲۵ روز بعد از آغاز جنگ تحمیلی به اشغال نیروهای بعثی درآمد و هدف عراقیها با تصرف دهلاویه، حرکت به سمت سوسنگرد و اشغال آن بود که به این هدف نیز رسیدند.
البته اینطور نبوده که دشمن بعثی بهراحتی موفق به تصرف دهلاویه شده باشد بلکه مردم این روستای کوچک حدود ۲۵ روز با اینکه تعداد آنها نسبت به دشمن بعثی قابل ملاحظه نبود مقاومت کردند، اما بعد از گذشت مدتی با هدف دفاع از شهر سوسنگرد به سمت سوسنگرد رفتند و اینگونه بود که دهلاویه به دست نیروهای عراقی افتاد.
دهلاویه روستای کوچکی در استان خوزستان و دشت آزادگان و کنار جاده سوسنگرد- بستان واقع شده است و به همین دلیل در خط مقدم دفاع از سوسنگرد قرار داشت. مدافعان دهلاویه با مشاهده حمله نیروهای عراقی با اینکه حتی از لحاظ تأمین غذا و آب نیز با مشکل مواجه بودند، به مقاومت پرداختند و در این راه تعدادی نیز شهید شدند. در جریان درگیری بین نیروهای خودی با دشمن بعثی بود که بیش از ۵۰ رزمنده تبریزی برای کمک به مدافعان دهلاویه به منطقه رفتند و همین اقدام منجر به روحیه گرفتن نیروهای مردمی و رزمندگان شد، اما با همه این تفاسیر این روستای کوچک و البته استراتژیک به دست عراقیها افتاد.
همانطور که گفته شد دشمن بعثی با تجهیزات پیشرفته و تانک به سمت سوسنگرد آمد، بهطوری که این شهر از سه جهت محاصره شد.
در این حین مصطفی چمران که متخصص در جنگهای نامنظم بود با توجه به فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر شکست حصر سوسنگرد به همراه رزمندگان کارکشته سپاهی و ارتشی و البته نیروهای مردمی برنامهای جامع را برای اجرای عملیات شکست حصر سوسنگرد برنامهریزی کرد و وضعیت طوری بود که محاصره این شهر در ۲۶ آبان ۱۳۵۹ شکست و نیروها تصمیم گرفتند تا آب کارون را در دشتهای خوزستان رها کنند. همین کار موجب سردرگمی دشمنان شد.
چمران که بهعنوان فرمانده ستاد جنگهای نامنظم در دوران دفاع مقدس مطرح بود، بهشدت از سنگاندازی ابوالحسن بنیصدر در جبهههای جنگ ناراحت بود و وقتی که بنیصدر از سوی امام راحل از فرماندهی کل قوا عزل شد، چمران به فکر حمله به ارتفاعات بستان افتاد تا از آن طریق ارتباط شمالی و جنوبی نیروهای عراقی را قطع کند، اما در این عملیات بستان آزاد نشد، لذا مصطفی چمران و همرزمانش به فکر طراحی عملیاتی برای آزادسازی دهلاویه افتادند.
فتح دهلاویه در نوع خود عملیاتی جسورانه و غرورآفرین بود، بهطوری که رزمندگان در ستاد جنگهای نامنظم با نصب پلی روی رودخانه کرخه به مواضع دشمن حمله کردند و تلفات سنگینی را به آنها وارد کردند و باقی مانده نیروهای دشمن نیز وقتی عزم رزمندگان در آزادسازی دهلاویه را دیدند، عقب نشینی کردند و اینطور بود که دهلاویه آزاد شد. این عملیات اولین پیروزی در دوران دفاع مقدس بعد از عزل بنیصدر بود که موجب شادی مردم شد و روحیه دوچندان را به سایر رزمندگانی که در مناطق دیگر مشغول نبرد با دشمن بودند، داد.
طرح آزادسازی دهلاویه در بامداد ۲۶ خرداد سال ۱۳۶۰ پایهریزی شد و خود دکتر چمران نیز که برای بررسی موقعیت منطقه عملیاتی به خط مقدم رفته بود بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید، اما تلاشها برای آزادی این منطقه ادامه داشت تا اینکه در عملیات شهید مدنی در ۲۷ شهریور ماه سال ۱۳۶۰ منطقه دهلاویه بهطور کامل آزاد شد.
درحال حاضر نیز در محل شهادت مصطفی چمران یادمانی در منطقه دهلاویه ساخته شده است که زائران وقتی در قالب سفرهای راهیان نور به مناطق جنگی میروند با حضور در این یادمان با رشادتهای شهید چمران در آزادسازی دهلاویه و سایر همرزمانش در ستاد جنگهای نامنظم آشنا میشوند.
رشادت و شجاعت یاران شهید چمران در بازپسگیری منطقه دهلاویه در آن دوران بسیار حائز اهمیت بود، چراکه اگر این منطقه در دست عراقیها باقی میماند، امکان حمله مجدد آنها به شهر سوسنگرد وجود داشت، البته که دشمن بعثی بعد از شکست حصر سوسنگرد و آزادسازی دهلاویه چندین پاتک و اقدام برای اشغال دوباره این مناطق انجام داد که با پاسخ کوبنده رزمندگان مواجه شد.
یادداشت روزانه رهبر انقلاب پس از دیدار با امام خمینی(ره) در روز ۱۴ فروردین ۱۳۶۵
یادداشت روزانه رهبر انقلاب پس از دیدار با امام خمینی(ره) در روز ۱۴ فروردین ۱۳۶۵
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانهی سالروز ارتحال امام خمینی رحمهالله، یکی از روزنوشتهای حضرت آیتالله خامنهای که به روایت عیادتشان از امام راحل در فروردین سال ۶۵ اختصاص دارد را به همراه دستخط ایشان، برای نخستین بار منتشر خواهد کرد.
متن کامل و تصویر دستخط رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.
پنجشنبه؛ ۱۴ فروردین ۱۳۶۵
امروز به زیارت امام رفتم؛ آقای هاشمی را خبر کردم و با هم رفتیم. امام عزیز هنوز اجازهی فرودآمدن از تخت را ندارد. به دستهای او -هر یک- چیزی از سرُم و باتری وصل است. دست چپ امام را که بخاطر تَرک برداشتن سرانگشتان، در دستکش سفیدی پوشیده بود مشتاقانه بوسه زدم. چهرهی خندان و مهربانش اندکی خسته و بیمارگونه است اما سعی میکند نشانهئی از افسردگی در آن نباشد. بلافاصله خطاب به من میگوید: از شما تقلید میکنم (دست دادن با چپ)! من گفتم: بحمدالله حالتان خیلی خوب است. با لحنی که مینماید به این اهمیت نمیدهد میگوید: شما خوب باشید من هم خوبم. بعد رو به هاشمی که پرسیده است آیا چیز فوقالعادهئی هست؟ با لحن رضامند و محکم میگوید: هیچ چیز نیست غیر از پیری، و نسبت به همسنهای خود خیلی خوبم؛ آنها بعضی زیر خاکاند و بعضی در خانهی خود خوابیدهاند. از اوضاع جاری و جنگ مسئولانه میپرسد و به جوابها با دقت گوش میدهد. سمینار دیروز را گفتم. معلوم شد خبرهای آن را از رادیو شنیده و در جریان است. این روح بزرگ، این انسان فوقالعاده، این دل مطمئن و متوکّل و این عقل قوی و راسخ در همهی حالات خود حتی در هنگامیکه نیمی از قلب او از کار افتاده است، با همهی شخصیّتش زندگی میکند: «رُهبانُ اللّیل و اسد النهار».
«یادداشتهای روزانه» حضرت آیتالله خامنهای که در برگیرنده واقعیت هایی از مقاطع حساس انقلاب است، به عنوان بخش مهمی از اسناد تاریخ انقلاب و نظام جمهوری اسلامی در مرکز اسناد دفتر حفظ و نشر آثار معظمله نگهداری میشود.
این دستنوشتهها که به صورت روزانه نوشته میشود، غالباً مربوط به امور کشور و بیان واقعیتهای گذشتههای دور و نزدیک در کوران حوادث و گاهی دربرگیرندهی شرح جلساتی است که از سالهای اول پس از پیروزی انقلاب در بالاترین سطح کشور تشکیل شده است.
پیش از نیز این یک بار در سال ۱۳۸۸، بخشی از یکی از یادداشتهای روزانه حضرت آیتالله خامنهای از جلسات سران قوا در تاریخ چهارشنبه ۱۳۶۵/۵/۲۲ منتشر شده بود.
جامعه توحیدی و غیرتوحیدی از منظر امام خمینی (ره)
سبک زندگی اسلامی امام خمینی ره
جامعه توحیدی و غیرتوحیدی از منظر امام خمینی (ره)
به گزارش گروه اجتماعی دفاعپرس، طبق دیدگاه تضاد، ثبات اجتماعی از طریق گروههای متعدد، مستقل و رقیب و برخورد دیدگاهها حاصل میشود. طبق این دیدگاه، کشمکش و تضاد، قوه محرک روابط انسانی است و توزیع نابرابر منابع ارزشمند مانند پول، قدرت، حیثیت و فرصتهای شغلی، باعث ایجاد تضاد و سبب بروز جرائم، آشوبها، اعتراضات و نهضتهای اجتماعی میشود.
مفهوم جامعه از دیدگاه امام
میتوان گفت دیدگاه امام به جامعه به پارادایم نظم نزدیکتر است با این تفاوت که افراد جامعه دارای اختیار و آگاهی هستند و می توانند سرنوشت خودشان را رقم بزنند.
در ادامه به بعضی از نکات برجسته اندیشه امام پیرامون جامعه می پردازیم:
1- اصالت فرد و جامعه
از دیدگاه امام، جامعه چیزی سوای افراد نمی باشد و افراد هستند که موجبات تشکیل جامعه اسلامی را فراهم می آورند. ولی در عین حال برای جامعه وجودی مستقل قایل است که ماهیتی مستقل برای خود دارد. امام فطرت اجتماعی انسان را علت اصلی تشکیل جامعه می داند و یادآور می شود که نوع انسان در دنیا قادر به زندگی انفرادی نیست.
«زندگانی انفرادی [در دنیا] برای هیچکس میسور نیست، مگر آنکه از جامعه بشریت خارج شده به حیوانات وحشی ملحق گردد؛ و زندگانی اجتماعی چرخ بزرگش بر اعتماد مردم به یکدیگر می چرخد.»
امام در جای دیگر افراد جامعه را به قطرات باران و خود جامعه را به نهر ها، سیل و دریا تشبیه می کند و تصریح می کند که «هر قطره ای تا اجتماعی نباشد کاری از آن نمی آید... اینها با هم که مجتمع شدند این ضریب آن قطرات است.»
با توجه به مطالب گفته شده می توان گفت که امام دیدگاه تلفیقی نسبت به اصالت جامعه وفرد دارد زیرا ضمن اینکه برای فرد اصالت قائل است ولی تصریح مـی کند که فرد به تنهایی قـدرتی ندارد و تا اجتماعی نباشد قادر به انجام کاری نیست.
2- اختیار و اجبار
در قرائت امام، هر نوع جبری، اعم از جغرافیایی، تاریخی، ساختاری و اجتماعی، نفی میشود. ضمن آنکه ایشان هرگز از تأثیر و تأثر عوامل محیطی و اجتماعی و تاریخی بر انسان و اجتماع انسانی غفلت نمیکنند. بنابراین، تعامل میان جامعه و فرد برقرار میشود، اما اصالت به انسان داده میشود؛ زیرا انسان در اندیشه ایشان، فاعل مختار است.
3- تشبیه جامعه به ارگانیسم
در جامعه ارگانیکی همبستگی ارگانیک نه از همانندی های جامعه بلکه از تفاوت هایشان پرورش می یابد. این گونه همبستگی فرآورده تقسیم کار است. هرچه کارکردهای یک جامعه تفاوت بیشتری یابند، تفاوت میان اعضای آن نیز فزون تر خواهد شد. اعضای این جامعه به وظایف و نقش های تمایز یافته به شدت وابسته هستند. وابستگی متقابلشان بیشتر است و کمتر به باورهای مشترک می رسند. خصلت ارگانیسم موجود زنده این است که اعضا در عین تفاوت با هم، هرکدام وظیفه مشخص و متمایزی به عهده دارند و به سوی یک هدف مشترک تلاش می کنند.
دیدگاه امام نسبت به جامعه دیدی ارگانیکی است و در سخنان خود جامعه را به ارگانیسم موجود زنده تشبیه نموده است.
در نگرش امام، جامعه بشری همانند افراد انسانی، مبتلا به نقایص، گرفتاری ها و بیماری هایی می شود و لذا باید در صدد درمان و اصلاح خویش برآید.
4- تعامل فرد و جامعه
از دیدگاه امام خمینی، همواره میان فرد و جامعه تعامل برقرار است. به عبارت دیگر، ایشان شکل گیری و رشد اجتماعی و فردی رفتارهای انسانی را در ارتباط متقابل روانشناختی و جامعه شناختی می دانند. این در حالی است که مارکسیست ها بر تأثیر جامعه شناختی تأکید می ورزند و لیبرالیست ها بر بعد روانشناختی انگشت می گذارند.
ایشان در زمینه تأثیر جامعه بر فرد معتقدند:
«انسان در اجتماعات بزرگ، نظیر راهپیماییها تحت تأثیر واقع می شود و چه بسا که از خود بیخود شود و از یک شعار و فریاد بی توجه تبعیت کند.»
وقتی یک جامعه ای راه افتاد، آن هم که نخواهد، قهراً کشیده می شود... وضع جامعه و اجتماع اینطوری است.»
امام درباره تأثیر فرد بر جامعه بر این باورند:
«عمل یک شخص در یک جامعه اثر دارد... عمل هر یک از شما تأثیر دارد، وقتی شما یک عمل زشتی کردید، دیگران هم که می بینند در آنها تأثیر می کند. وقتی شما یک عمل صالحی انجام دادید، دیگران هم وقتی که می بینند در آنها تأثیر می کند».
«کسی که به یک ملتی سلطه دارد، به یک ملتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند، قهراً به عدالت گرایش پیدا می کنند.»
جامعه مطلوب از دیدگاه امام خمینی
مواضع و دیدگاههای امام در قبال جامعه، مانند هر متفکر دیگری، تحت تاثیر مبانی کلی تری قرار دارد که بدون شناخت و توجه به آنها، فهم مواضع ایشان دشوار خواهد بود. یکی از مهم ترین این مبانی اسلام و قرآن است که به نظر امام در هر عصر و زمان و متناسب با هر سطح پیشرفت، امکان تمسک به آن وجود دارد.
امّت از نظر قرآن همان جامعه مطلوبی است که مسلمانان به دنبال آن هستند و در پی تحقق این جامعه است که مدینه فاضله برای انسانی که قصد رشد در این جهان را دارد ظهور می یابد. این جامعه که صفت واحد برای آن ذکر شده در پناه یک پروردگار یگانه و هدف مشخص شکل می گیرد که دارای برنامه ای دقیق و حساب شده است. به وضوح می توان دریافت که جامعه مطلوب در قرآن جامعه ای است که بر اساس احکام اسلام بنا نهاده شده است.
امام خمینی جامعه را در طول نظام هستی تفسیر و تأویل میکنند؛ یعنی آفریننده و پروردگار هستی برای هدایت جامعه توسط انبیای الهی، برنامه و دستورالعملهای سعادت بخش و تکامل بخش فرستاده و در اختیار انسان ها گذاشته و انسان ها را به پیمودن راه کمال و سعادت دعوت کرده است.
امام انواع جامعه بشری را قابل تفکیک می داند که برخی از انواع آن به اختصار عبارتند از: جامعه عدل، جامعه زنده، جامعه سالم، جامعه مترقی، جامعه آزاد، جامعه توحیدی، جامعه اسلامی، جامعه انقلابی، جامعه حیوانی، جامعه مصرفی و جامعه سفیه.
امام خمینی (ره) به طور کلی جوامع را به لحاظ نظری به دو گونه کلی جامعه توحیدی و جامعه غیرتوحیدی تقسیم می کند.
جامعه توحیدی از منظر امام، همانند یک انسان کامل و متعادل است که همه ارکان، عناصر و اعضای جسمی و روحی آن با نظم و هماهنگی با یکدیگر و به صورتی صحیح و تربیت یافته، بدون مداخله در وظایف هم، با حسن انجام وظیفه و با مشارکت و همدردی، به سوی مقصد متعالی خویش در حرکت است.
جامعه توحیدی معنایش این است که همه اینها به خدا فکر کنند، توجه به خدا داشته باشند نه هرج و مرج باشد... یعنی همه آمدند با هم به طور وحدت کلمه، وحدت فکر... اما چنانچه انسجام پیدا بکنیم، همه گروهها پشتیبان هم باشند. جامعه توحیدی به این معنا پیدا بشود که همه پشتیبان هم و همه با وحدت کلمه و با وحدت نظر، بدون اینکه یکی بگوید نه، یکی بگوید آری، اگر این طور بشویم انشاءالله پیروز هستیم.»
با توجه به اندیشه و سخنان امام و از آنجایی که اسلام کاملترین دید را از توحید ارائه داده است، جامعه اسلامی را می توان مصداق جامعه توحیدی و جامعه مطلوب امام خمینی دانست.
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۱۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۶)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۴۴)
- معروف نیوز (۸۸۶)
- رهبری انقلاب (۸۳۸)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۹)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۰)
- سرِّ قَدر (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۷)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۰)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۱)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
-
خط حزبالله ۴۷۱ | سلاحی اختصاصی در دست جبهه حق
يكشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای:مخالفت باتحول حوزه علمیه،مخالفت باپیشرفت دین درکشوراست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
-
-
آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ -
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ -
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ -
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پیام رهبر انقلاب در پی شهادت رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ایران، ایران امام رضاست
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵