نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴۰۷ مطلب توسط «سرباز ولایت» ثبت شده است

۰

قسمت چهارم مجموعه بازخوانی

بانک فیلم رهبری انقلاب

قسمت چهارم مجموعه بازخوانی

موضوع : ولایت فقیه

بسم الله الرحمن الرحیم تقابل اسلام حقیقی و اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) با اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی باعث به وجود آمدن مسائلی گشته است. رهبر انقلاب با بیانی زیبا به بیان اسلام حقیقی و اسلام ابوجهل ها می کنند. برای دیدن تحلیل روزانه به کانال تلگرام ما مراجعه نمایید.

۰

پیاده‌روی روزانه ۵ کیلومتری دانش آموز بسیجی برای آموزش قرآن

قرآن وحدیث سبک زندگی اسلامی

پیاده‌روی روزانه ۵ کیلومتری دانش آموز بسیجی برای آموزش قرآن

پیاده‌روی روزانه ۵ کیلومتری دانش آموز بسیجی برای آموزش قرآن

به گزارش کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، سمیه چاووشی، بانوی جوانی که سال آخر دبیرستان در رشته ریاضی و ساکن روستا اصغرآباد در شهرستان قلعه گنج استان کرمان است، از سن ۱۵ سالگی به حفظ قرآن روی‌ آورده و توانسته است ۱۰ جز از قرآن را حفظ کند، وی پس از حفظ این ۱۰ جز به دلیل حضورش در خوابگاه دبیرستان و مشکلات پیش‌رو، حفظ قرآن را متوقف کرده و پس از کنکور قصد دارد تا حفظ قرآن را ادامه دهد، این جوان روستایی در کنار درس خواندن و کمک در امور زندگی، وظیفه مهمی را نیز برگزیده است، او از سال دوم دبیرستان به نوجوانان روستا قرآن آموزش می‌دهد.



وی از کودکی به قرآن علاقه‌مند بوده و اکنون همین علاقه است که او را به اردوهای‌ جهادی و کلاس‌های قرآن می‌کشاند، سمیه چاووشی، مدرس جوان قرآن، در گفت‌وگو با کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، گفت: از کودکی به قرآن علاقه داشتم و درس قرآنم خوب بود، هر سال ماه رمضان با برنامه‌های تلویزیون قرآن را دوره می‌کردم، از سن ۱۵ سالگی حفظ قرآن را آغاز کردم و پس از کسب مهارت‌های کافی کلاس‌های قرآن را در روستا راه‌اندازی کردم.
وی در رابطه با کلاس‌های قرآن خود افزود: زمانی که دوم دبیرستان بودم، آموزش دادن قرائت و حفظ قرآن را به نوجوانان روستا آغاز کردم.


قرآن، راهی برای آرامش
این آموزگار قرآن گفت: از زمانی که حفظ قرآن را آغاز کردم، انگیزه‌ام در همه حوزه‌ها، از درس گرفته تا اردوهای جهادی، چندین برابر شده است، انگیزه‌ای که قبلٱ نداشتم و باعث می‌شود تا کسانی که در قرآن خواندن ضعیف هستند را کمک کنم و به مرحله مناسبی برسانم، همیشه در کارهایم به قرآن پناه می‌برم، مثلٱ وقتی که از درس‌ها خسته می‌شوم، قرآن می‌خوانم و توانایی‌ام را دوباره به‌دست می‌آورم.
وی قرآن را برای یادگیری درس‌ها مؤثر دانست و افزود: حفظ قرآن باعث شد تا دچار فراموشی نشوم و درس‌هایم را راحت‌تر یاد بگیرم، وقتی که قرآن می‌خوانم، راحت‌تر درس‌هایم را درک می‌کنم.


خاطرات با قرآن
آموزگار جوان روستا از سختی‌ها و خاطراتش اینچنین بیان کرد: وقتی کار حفظ را تازه شروع کرده بودیم، چند نفر بودیم که هر روز ظهر در گرمای تابستان و ماه رمضان، پیاده حدود پنج کیلومتر را طی می‌کردیم تا به روستای مجاور برویم و برنامه‌های حفظ قرآن را دریافت کنیم و خود این، برای من خاطره است.


چاووشی ادامه داد: یکی از دانش‌آموزان پایه راهنمایی، قرائت قرآن ضعیفی داشت و من به او گفتم هر زمان که خواست، می‌تواند به منزل ما بیاید و باهم قرآن کار کنیم و او هم هر روز صبح و شب به منزل ما می‌آمد، تا اینکه یک روز مادرش نیز آمد و از من خواست تا به او نیز قرآن یاد دهم.

منبع:پورتال جامع سازمان بسیج دانش آموزی

۰

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

رهبری انقلاب بانک صوت حکایت خوبان

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

دعایی که آیت‌الله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند

به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیت‌الله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدس‌الله‌نفسه‌الزکیه، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR توصیه‌ای از ایشان به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر می‌کند.
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبه‌ی حوزه علمیه قم در ذیل شرح حدیثی، توصیه‌ی مرحوم آیت‌الله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
«مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همه‌ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»

دانلودفایل صوتی

۲

عشق زیر روسری

کتابخانه اسلامی حجاب

عشق زیر روسری

عشق زیر روسری

داستان‌هایی از این دست، ناشنیده مانده‌اند و یا جرأت بازگو کردن نیافته‌اند. داستانی که نشان می‌دهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دل‌های تپنده‌ هست و رؤیاهایی از عشق». این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربه‌ی یک زن مسلمان، روزنامه‌نگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعه‌ی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد.
«کارت روز ولنتاین را که صبح زود بر در اتاقش در خوابگاه چسبانیده‌اند را بر می‌دارد، با ولع تمام، پاکت را پاره می‌کند، داخل آن یک شعر دستنویس با خط خوش است. بی‌آنکه اسمی پای آن ببیند پی‌می‌برد متعلق است به… فرستنده‌ی کارت را همان روز می‌بیند. نوجوان رمانتیک درونش، حسب زنانگی‌اش می‌پرسد: آیا تو به من علاقه‌مندی؟ آخر آن پسر، مسلمان نبود! یعنی مسلمان می‌شود؟»
عشق آمده ما را رهنمون سازد به سمت نوع ازلی و ابدیش، و چه زیباست دیدن این عشق در پس همه‌ی ناخوشایندی‌ها و نرسیدن‌ها، در پس همه‌ی تندی‌های «شلینا» برای یافتن شاهزاده‌ی افسانه‌ای خود. او به دنبال آن نیمه‌ی گمشده می‌گردد تا قرارگاه امنی بیابد و در آن آرام گیرد و خداوند عزوجل این کشش و کوشش را در وجود زن و مرد به ودیعت نهاده است. عشقی که گاه نمود آن را قهرمان داستان در روز ولنتاین می‌یابد و همین چه ساده‌لوحانه می‌تواند روح والای انسانی او را به سخره گیرد. اما عشق حقیقی در وجود اوست و نمود آن در در پس روسری او جا گرفته است و شلینا را از رازهای پس پرده به سمت حقیقتی همیشه زنده رهنمون می‌کند. بی‌آنکه خود بداند.
کتاب «عشق زیر روسری» داستان سفرهای عاطفی و احساسی دختری مسلمان و ساکن لندن است به نام شلینا (زهرا) جان‌محمد. او تحصیل‌کرده‌ی دانشگاه آکسفورد است. دختری مسلمان با فرهنگ غربی-آسیایی-اسلامی که سعی دارد یار و همراه خود را بیابد. آیا روسری‌اش که همان مسلمانی اوست پس معرکه می‌ماند و بی‌خیال عشق گمشده‌ی خود می‌شود؟ «عشقی که دیری است از نسل ما رفته، آبکی شده و به دلربایی کردن و قصه و خیال عاشقانه رنگ باخته»، و اگرچه لندنی است اما با رسوخ تفکر اسلامی در آن حیات گرفته است.
داستان‌هایی از این دست، ناشنیده مانده‌اند و یا جرأت بازگو کردن نیافته‌اند. داستانی‌هایی که نشان می‌دهد «زیر حجاب مات زنان مسلمان، دل‌های تپنده‌ هست و رؤیاهایی از عشق» در حالی که «اغلب افراد، زنان مسلمان را موجوداتی تک‌بعدی و نهفته در پس حجاب‌های ماتشان می‌دانند». اما حقیقت چیز دیگری است. این داستان افسانه نیست بلکه حکایتی واقعی از تجربه‌ی یک زن مسلمان، روزنامه‌نگار و اجتماعی است که با وجود تمام هجمه‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و گاه نژادپرستانه که در بطن جامعه‌ی غربی وجود دارد توانسته محکم و استوار باشد. کارهای شلینا و ماجراهایش در جهت اثبات انسانیتی فراتر از جنسیت اوست؛ چیزی که در غرب یافت نمی‌شود. او به دنبال اثبات منیت‌های خود نیست بلکه قدم در راهی گذاشته تا انسانیت را در معدن ظلم و اباحه‌گری به عرصه‌ی نمایش بگذارد.
از زاویه‌ی دیگر او قد علم می‌کند، در نظر تمام «خاله خان‌باجی‌ها»یی که فکر می‌کنند دختر نباید هر کاری که دلش می‌خواهد بکند، در عین آداب و پای‌بندی‌اش به اصول و فرهنگ خانوادگی و اسلامی. او تصمیم می‌گیرد تا پای اراده‌اش را قوی کند با فتح یک قله، قله‌ای بسیار بلند، کلیمانجارو! هیچ تردیدی ندارد که عشق تجربه‌ای شورانگیز و متحول‌کننده است. تجربه‌ای که باید رام شود و در مسیر خودش که همان ازدواج است قرار بگیرد، تمام موقعیت‌های موجود برای ازدواج، مثل بنگاه‌های ازدواج و همسریابی سریع، اینترنتی و… را جستجو می‌کند. اما می‌بیند که…
شلینا مسلمان‌زاده است اما خودش تصمیم می‌گیرد که مسلمان باشد. «در جهانی که گیج‌کننده و توان‌فرسا است.» او دریافته است که اسلام است که راه را به او نشان می‌دهد.
عشق و روسری شلینا همسفران غریبی هستند بعد از ماجراهای برج‌های دوقلو و هجمه‌هایی که رنگ او، او و روسری او را نشان می‌کرد که برچسب تروریست بخورد. اما این شلینا بود که محکم‌تر و مقاوم‌تر از قبل به راه خود و ادامه‌ی فعالیت‌های اجتماعی‌اش علی‌رغم بدبینی‌هایی که بود ادامه می‌دهد. در آن فضا پوشیدن روسری کار ساده‌ای نبود. برای او پوشیدن روسری تصمیم سیاسی یا گونه‌ای ابراز عقیده‌ی عمومی نبود، فقط بخشی از لباسی بود که هر روز می‌پوشید و گمان نمی‌کرد که در آن روزها این پوشش اینقدر ناراحت‌کننده باشد.
شلینا برای پیدا کردن یار و همدل خود سفرهایی به مصر و اردن داشت، او به ۱۰ زبان صحبت می‌کرد و حتی تا جایی پیش‌ رفت که خاله خان‌باجی‌ها پیشنهاد کردند برای یافتن نیمه‌ی گمشده‌اش، حجابش را کنار بگذارد؛ این جستجو تا جایی پیش رفته بود که حواس او را از کاوش دنیای درونی‌اش پرت کرده بود. اما مصمم‌تر از قبل، نماد مسلمانیش را حفظ کرد. او در ملاقات‌هایی که با خواستگارانش داشت متوجه هدف نهفته در ازدواج شد، انسانیت. شلینا عشق را زیر روسری پنهان نکرد بلکه او را چونان درختی پرثمر پروراند و ساخته و پرداخته کرد برای بودن در میان معرکه‌ی این جهانِ پر از فریب و نیرنگ.
کتاب «عشق زیر روسری» اولین بار در سال ۲۰۰۹ در انگلیس چاپ شد و سپس در ایالات متحده و هند نیز طبع و پخش گردید. همچنین ترجمه‌های آلمانی، هلندی، اندونزیایی و عربی آن نیز تاکنون منتشر شده است.

۰

مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟

حجاب

مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟

مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟

استاد در حال صحبت بود و می‌گفت: «بچه‌ها چه موقع از انسان، چیزی کم می‌شود؟»
یکی گفت: «وقتی مثلاً رژیم بگیرد وزنش کم می‌شود.»
دیگری گفت: «وقتی مثلاً پولش را گم کند»
آن دیگری گفت: «وقتی …»
و استاد گفت: «آیا فقط در مادیات است که از انسان چیزی کم می‌شود؟»
بچه‌ها ساکت ماندند و به فکر فرو رفتند
استاد: «مثلاً آیا اگر رفتاری ناشایست و خلاف اجتماعی از ما سربزند آبرویمان کم نمی‌شود؟
اگر یکی از رازهای مهم خود را با نااهل مطرح نماییم چیزی از ما کم نمی‌شود؟
اگر دروغ بگوییم ، اگر حسادت و کبر بورزیم؛ فخر فروشی کنیم؛ خود‌ستایی کنیم؛ اگر…
آیا به نظر شما در این حالات چیزی از انسان کم نمی‌شود؟»
زمزمه‌ای عمومی شکل گرفت و تقریباً همه‌ی بچه‌ها با کلام یا علامت سر به نشانه‌ی تایید با استاد همراه شدند و اینجا بود که استاد گفت:

عزیزانم!
آن آقا پسری که با نگاه هوس آلود به دختری نگاه میکند آیا از او چیزی کم نمیشود ؟
«عزیزان! آن دخترخانمی که با ظاهری بد و با حجابی ناقص در خیابان ظاهر می‌شود و خود را در معرض نگاه‌های مسموم و هوس‌آلود قرار می‌دهد نیز در حال کم‌شدن است؛
کم‌شدنِ وقار و سنگینی، کم‌شدن عفت و پاک‌دامنی و از همه مهمتر، کم‌شدن اعتبار در نزد حضرت حق‌تعالی و …
پس چرا گاه می‌گوییم:
«مگه با نگاه مردم چه چیزی از ما کم می‌شود؟»
یادمان باشد:
«کم شدن» فقط کاسته شدن از وزن یا ثروتِ انسان نیست…

منبع: حجاب پیکس

۰

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

حجاب زندگی به سبک شهدا

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید+تصویر

دعایی نوشته بر تابوت شهید:

ای شهدا کمک کنید چادر حضرت زهرا (س) را از روی سر بچه ها برندارند …

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی،   کلیک کنید

منبع مطلب :جلباب

۱

شعری زیبا از خانم "عارفه دهقانی"(چادر عبایی بر سرم دارم)

حجاب

شعری زیبا از خانم "عارفه دهقانی"(چادر عبایی بر سرم دارم)

شعری زیبا از خانم "عارفه دهقانی"

چادر عبایی بر سرم دارم
با روسری سبک لبنانی
رنگ جماعت نیستم…اصلا!
رنگ تو هستم! خوب میدانی
من قرص ماهم را نمیخواهم
جز تو کسی دیوانه اش باشد
اصلا نباید ابروانم هم
پیدا شود از زیر پیشانی
عاشق ترت هستم زمانیکه
حتی شده یک تار مویم را
که سرزده از روسری,…آرام
با دستهای خود بپوشانی
تو ریش را با ریشه اش داری
هم ظاهر و هم باطنت ناب است
کم کم مرا با خود یکی کردی
ای عشق تدریجی و طولانی
ما بیت ناب مذهبی هستیم
من، فاطمی…تو، حیدری…آری
ای کاش روزی کربلا باشیم
یک نیمه شب…با چشم بارانی!

منبع مطلب : جلباب

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)

شبکه های اجتماعی