جستجو
بایگانی
- آذر ۱۴۰۳ (۶)
- آبان ۱۴۰۳ (۷)
- مهر ۱۴۰۳ (۹)
- شهریور ۱۴۰۳ (۸)
- مرداد ۱۴۰۳ (۴)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲۴)
- اسفند ۱۴۰۲ (۳۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۲۵)
- دی ۱۴۰۲ (۲۶)
- آذر ۱۴۰۲ (۸)
- آبان ۱۴۰۲ (۱۴)
- مهر ۱۴۰۲ (۹)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۷)
- تیر ۱۴۰۲ (۴)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱۲)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱۴)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۷)
- بهمن ۱۴۰۱ (۲۰)
- دی ۱۴۰۱ (۲۷)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۶)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۷)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۵)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۷)
- مرداد ۱۴۰۱ (۱۰)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۱۹)
- فروردين ۱۴۰۱ (۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۰)
- دی ۱۴۰۰ (۱۱)
- آذر ۱۴۰۰ (۸)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۰)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱۰)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۹)
- فروردين ۱۴۰۰ (۹)
- اسفند ۱۳۹۹ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۴)
- دی ۱۳۹۹ (۱۷)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۰)
- مهر ۱۳۹۹ (۱۶)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۹ (۹)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۴)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۷)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱۹)
- دی ۱۳۹۸ (۴۲)
- آذر ۱۳۹۸ (۱۴)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۴)
- مهر ۱۳۹۸ (۱۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۱۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۲)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۷)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۵)
- فروردين ۱۳۹۸ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۲)
- دی ۱۳۹۷ (۲۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶)
- آبان ۱۳۹۷ (۳)
- مهر ۱۳۹۷ (۵)
- شهریور ۱۳۹۷ (۳)
- مرداد ۱۳۹۷ (۸)
- تیر ۱۳۹۷ (۱۵)
- خرداد ۱۳۹۷ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۷ (۹)
- اسفند ۱۳۹۶ (۱۰)
- بهمن ۱۳۹۶ (۲۳)
- دی ۱۳۹۶ (۷)
- آذر ۱۳۹۶ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۶ (۱۶)
- مهر ۱۳۹۶ (۵)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱۵)
- مرداد ۱۳۹۶ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۶ (۳۰)
- خرداد ۱۳۹۶ (۳۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۶ (۲۶)
- فروردين ۱۳۹۶ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۵ (۶۰)
- بهمن ۱۳۹۵ (۵۱)
- دی ۱۳۹۵ (۵۸)
- آذر ۱۳۹۵ (۴۵)
- آبان ۱۳۹۵ (۵۹)
- مهر ۱۳۹۵ (۹۳)
- شهریور ۱۳۹۵ (۷۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۷۵)
- تیر ۱۳۹۵ (۷۰)
- خرداد ۱۳۹۵ (۵۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۸۸)
- فروردين ۱۳۹۵ (۴۳)
- اسفند ۱۳۹۴ (۴۹)
- بهمن ۱۳۹۴ (۷۳)
- دی ۱۳۹۴ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۴ (۲۴)
- آبان ۱۳۹۴ (۲۵)
- مهر ۱۳۹۴ (۲)
- شهریور ۱۳۹۴ (۴)
- مرداد ۱۳۹۴ (۶)
- تیر ۱۳۹۴ (۱۲)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۳ (۲۸)
- دی ۱۳۹۳ (۱۱)
- آذر ۱۳۹۳ (۵۶)
نويسندگان
- سرباز ولایت (2408)
پربحث ترين ها
-
-
کاریکاتور:: حجاب یا بی حجاب؟
۹۳/۰۹/۱۰ -
-
نـامـه ای بـرای خـواهـرم !
۹۵/۰۱/۱۶ -
-
لطفا قیمت این تصاویر را مشخص کنید
۹۵/۰۱/۲۴ -
عملی لذت بخش اما دردناک!
۹۵/۰۱/۱۴ -
-
-
آخرين نظرات
پيوندها
۲۴۰۸ مطلب توسط «سرباز ولایت» ثبت شده است
با خواندن فقط دو سوره ی اول قرآن، ایمان به خدا را آموختم
با خواندن فقط دو سوره ی اول قرآن، ایمان به خدا را آموختم
در سال ۲۰۱۱ در برنامه ای مشترک که برای جوانان ژاپن و آسیای جنوب شرقی برگزار می شد شرکت کردم و ۵۳ روز را با ۲۰۰ نفر از اهالی آسیا گذراندم.آنجا عمیقا تحت تاثیر اسلام قرار گرفتم.همچنان با همسرم که اهل مالزی بود و تعدادی ازدوستان مسلمانم نیز آشنا شدم.در سفری که به مالزی داشتم خیلی شگفت زده بودم که می دیدم مسلمانان در صلح و صفا با یکدیگر زندگی می کنند ,خیلی خوش شانس بودم که توانستم چهره واقعی آنها را بدون هیچ پیش داوری و تصورغلطی ببینم.
برای اینکه نمی خواستم از کسانی باشم که فقط برای ازدواج مسلمان می شوند,بعد از نامزد کردن با همسرم,فرصت را غنیمت شمرده و سعی کردم درطول سه ,چهارسال رفت و آمد به کوالالامپور فرهنگ اسلامی را تجربه کرده و بیشتر درمورد اسلام فرا بگیرم.
سال ۲۰۱۵ دوران سختی برایم بود.یک عمل جراحی داشتم که بهبود کاملش یک سال زمان نیاز داشت.از نظرروحی ویران شده بودم زیرا فکر می کردم بهترین زمان برای ازدواج از دست رفته است. اما همسرم به من گفت”چیزهایی را که داری قبول کن و یقین داشته باش که بهتر خواهی شد.تمام تلاشت را بکن و من هم هرکاری بتوانم برایت می کنم.”به خاطر این کلمات و حمایت های مداومش توانستم آن دوره سخت را پشت سر بگذارم .مطمئنم کلمات او از ایمانش نشات گرفته است.به همین دلیل قرآن خواندن را شروع کردم و غرق در شگفتی شدم چون با خواندن فقط دو سوره ی اول آن قرآن به من آموخت ایمان به خدا یعنی چه !
معتقدم هفتم نوامبر ۲۰۱۵ روز من بود.در جلسه سخنرانی یک مبلغ و عالم دینی ,با حضور ۱۲۰۰ شاهد شهادتین را بر زبانم جاری کردم.او به سوالاتم راجع به شیوه تعامل با افراد از مذاهب گوناگون در جامعه ژاپن پاسخ داد.پاسخ ایشان این بود:
“تا جایی که با فرموده های قرآن مخالفت نکنی ,هیچ مشکلی پیش نخواهد امد“.این جمله را با لبخند گرم و چشمانی روشن به من گفت.قویا معتقدم این جمله می تواند جوابی اساسی برای مشکلات مسلمانان در سراسر دنیا باشد.این آخرین سوال من پیش از مسلمان شدن بود و فکر میکنم همه چیز در آن نهفته است.بعد از شهادتین از این که جزیی از اسلام شدم و قلبم پاک شده بود احساس آسودگی خاطر عمیقی می کردم.آن روز اولین باری بود که بعد از عمل جراحی به تنهایی از خانه بیرون رفته بودم,اولین باری بود که خواهر نوراریسا مریم را ملاقات کردم که مرا به جلسه سخنرانی برد و اولین باری بود که پی بردم طیبعت مخلوق خداوند است.واقعا آن روز,روز من بود.
از خداوند و برادران و خواهرانی که شاهد شهادتین من بودند و از دوستان مسلمانم که الهام بخش من بوده و مرا به اسلام رهنمون کردند تشکر می کنم.اگرچه همسرم چون در مالزی بود نتوانست شاهد اسلام آوردن من باشد اما یقینا او شاهد زندگی من به عنوان یک مسلمان خواهد بود و ان شاالله تا بهشت باهم خواهیم ماند.
رهیافته
ما همه جا سرمان را بلند میکنیم و با افتخار میگوییم:«پدرمان شهید مدافع حرم است
محدثه باقری میگوید: ما همه جا سرمان را بلند میکنیم و با افتخار میگوییم:«پدرمان شهید مدافع حرم است
«مدافعان حرم» که این روزها نام آنها را زیاد بر سر زبانها میشنویم و هر از گاهی پیکرهای مطهر و آسمانی شده این عزیزان، فضای شهرها و روستاهای کشور را مملو از عطر خوش شهدا میکنند، هر کدام برای خانواده خود، عزیز و دوست داشتنی بودند و چه بسیار از آنها که فرزندان کوچک و نازدانههای خود را به همسران صبور و مقاومشان سپردند که کار آنها نیز همانند یک جهاد است. دل کندن از مادر، همسر و فرزند برای هر انسانی سخت است، ولی وقتی حرف از دفاع از عقاید و جلوگیری از دست درازی حرامیان به حرمهای منور حضرت زینب(س)، حضرت رقیه(س) و امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) به میان میآید، از همه این وابستگیهای دنیا دل میکنند.
«محدثه» دختر نوجوان شهید مدافع حرم «عبدالله باقری» است که با شور و حال وصف ناشدنی از خاطرههای به یاد ماندنی با پدر میگوید. محدثه از روز آخری که پدر او را به مدرسه برد و حرف های پدر و دختری آخر خود را به او زد، تعریف کرد و روح بزرگ خود را در نگاه به شهادت پدر در قالب جملات به تصویر کشید.
شهید مدافع حرم«عبدالله باقری نیارکی» متولد 29 فروردین ماه سال 61 از اعضای تیم حفاظت سپاه انصارالمهدی(ع) که داوطلبانه برای دفاع از حرم عقیله بنی هاشم به سوریه رفته و در شب تاسوعای سال گذشته به دست تروریستهای تکفیری در حومه شهر حلب به شهادت رسید. از این شهید والامقام، 2 فرزند دختر به نامهای محدثه 12 ساله و زینب 5 ساله به یادگار مانده است. گفتگوی تفصیلی تسنیم با «محدثه باقری» را در ادامه میخوانید:
* از خاطرات مشترکت با پدر و سفرها و بازیهایی که با او داشتی، تعریف کن.
سالی سه یا چهار مرتبه شمال میرفتیم. یادم هست کلاس اول یا دوم که بودم، بابا من را روی کولش بالا میبرد و از پشت پایین میانداخت که خیلی خوش میگذشت. میگفت:«خطر ندارد.» دریا که میرفتیم من را روی کولش میگرفت و در آب راه میرفتیم. خانوادگی با هم به پشت بام خانه میرفتیم. روی پشت بام آلاچیق درست کرده و تخت گذاشتهایم. آنجا شام و چای میخوردیم. چای ذغالی خیلی مزه میدهد و وقتی هوا سرد میشد، چای حسابی میچسبید. وقتی به پارک ارم میرفتیم و سوار وسایل بازی میشدیم، گاهی استرس داشتم که بابا میگفت:«نترس، اینها چیزی نیست.»
چند قدم برگشتم و پیش خودم گفتم شاید آخرین بار باشد
* میدانستی که پدر قرار است به سوریه برود؟ روز رفتن پدر، چه احساسی داشتی؟
میدانستم که پدرم میخواهد به سوریه برود. بابا همیشه من را با موتور به مدرسه میبرد، چون صبحها با موتور سریع میرسیدیم. دفعه آخر هم من را به مدرسه برد. کنار در مدرسه همیشه همدیگر را میبوسیدیم، این دفعه هم مثل همیشه او را بوسیدم و خداحافظی کردم و رفتم سمت مدرسه، ولی دوباره چند قدم برگشتم و پیش خودم گفتم شاید آخرین بار باشد. به پدرم گفتم: «یک بار دیگر هم ببوسم؟» گفت:«باشد» وقتی دوباره او را بوسیدم انگار احساسی به من میگفت که این آخرین بار است و دیگر مطمئن شدم که آخرین مرتبه است. دفعههای قبل که میرفتند این حس را نداشتم، آن حسی که آدم مطمئن باشد خیلی فرق دارد.
شب روضه حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) یاد پدر و عمویم بودم
* پدر حرف یا نصیحت خاصی داشت؟
الان که آن لحظهها را یادم میآید، احساس میکنم میخواست چیزی بگوید ولی نمیتوانست. فقط با یک حالتی میگفت: «مواظب زینب و مادر باش،» که من ترسیده بودم. سفارش و نصیحت زیاد کرد. خودش میدانسته که شهید میشود، حتی به دوستانش گفته بود:«شب تاسوعا شهید میشوم.» به من هم سفارش کرد: «درسهایت را خوب بخوان تا ببینم امتحانهایت 20 شده، مواظب زینب، مامان، مامان بزرگ و بابا بزرگ باش.» وقتی بابا این حرفها را می زد، روی موتور نشسته بود و من پیاده بودم.
* چطور از شهادت پدر باخبر شدی؟
شب تاسوعا بود و ما هیئت بودیم. مداح، آن شب روضه حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) میخواند و درباره وابستگی و عشق و علاقه این دو امام میگفت. پیش خودم گفتم: «خدایا بابا و عمو مجیدم به هم وابسته هستند و مثل دوقلوها هستند.» عمو و بابا هر چی از هم میخواستند، دیگری نه نمیآورد و به هم چشم میگفتند. پیش خودم میگفتم که نکند الان دوتایی رفتهاند و یکی برگردد، خدا نکند یکی از آنها شهید شود، اگر نه، آن یکی به هم میریزد. شب که آمدم خانه، احساس خاصی داشتم و دیدم که همه ناراحت هستند. صبح ساعت 10، عمویم با مادرم تماس گرفت و گفت که پایین برود. دیدم که صدای گریه میآید، ترسیدم و دست و پاهایم یخ کرده بود و نمیتوانستم نفس بکشم. آبجی خواب بود. اول پدربزرگم بالا آمد و رفت بالا سر زینب نشست و گریه کرد. احتمال میدادم یا عمو مجید یا پدرم شهید شده، یکی از نزدیکان آمد بالا و به من گفت:«خودت میدانی چی شده» دلش نمیآمد به زبان بیاورد که پدرم شهید شده است.
میشود معجزه شود و این دفعه هم که او را میبوسم، چشمانش را باز کند؟
* وقتی پیکر پدر را در معراج دیدی، با او چگونه وداع کردی؟
همیشه هر وقت که میخواستم بابا را از خواب بیدار کنم، صورتش را میبوسیدم و بیدار میشد. معراج که رفتیم با خودم میگفتم: خدایا میشود معجزه شود و این دفعه هم که او را میبوسم، چشمانش را باز کند؟ میدانستم که نمیشود ولی خودم را آرام میکردم و میگفتم که میشود او را ببوسم، بیدار شود؟ سه مرتبه بابا را بوسیدم و آخرین بار گفتم:«خدایا خواهش میکنم آخرین بار بیدار شود.»
ما پایین ترین درجه از مصیبت حضرت زینب(س) را هم ندیدیم/یک هزارم آن سختیها را هم نکشیدیم
چند روز بعد از معراج، مادرم پرسید: «ناراحت نیستی به معراج آمدی و آن صحنهها را دیدی؟» گفتم: «ما در آن حد نیستیم که حرف حضرت زینب(س) را تکرار کنیم، چون مصیبتهایی که ایشان کشیده، اگر در بالاترین درجه باشد، ما پایین ترین درجه از آن مصیبت هم نیستیم و یک هزارم آن سختیها را هم نکشیدیم، اصلا نمیدانیم حضرت زینب(س) چه کشیده است. ولی این جمله که حضرت زینب(س) در روز عاشورا و بعد از شهادت امام حسین(ع) فرمودند: «ما رایت الا جمیلا» یعنی چیزی جز زیبایی ندیدم، برای ما هم واقعا همین بوده و همه زیبایی بوده است.»
با افتخار میگویم: پدرم شهید مدافع حرم است/آن دنیا پیش حضرت زینب(س) سرمان پایین نیست که بگوییم داشتیم و ندادیم
* از این که پدر در این راه رفت و شهید شد چه احساسی داری؟
ما همه جا سرمان را بلند میکنیم و با افتخار میگوییم:«پدرمان شهید مدافع حرم است و آن دنیا پیش حضرت زینب(س) سرمان پایین نیست که بگوییم داشتیم و ندادیم. میگوییم داشتیم و دادیم و خدا را شکر و از این بابت خیلی خوشحال هستم.»
* حالا بعد از شهادت، حضور پدر را احساس میکنی؟
احساس میکنم و حرف میزنم و مطمئن هستم که شهید زنده است. هر کجا باشیم با او حرف میزنم، میدانم که میشنود و همین آرام بخش است.
آن دنیا پارتی داریم
* بعد از شهادت پدر، خواستهای او داشتهای که اجابت کند؟
بله؛ همه چیز. مثلا گاهی پیش آمده پیش خودم میگویم یادش بخیر آن شب این را خوردم و بابا اینها را میخرید و میخوردیم، یک دفعه میبینم که یک نفرآشنا از همان خوراکیها خریده و به خانه آورده است. هر چیزی که به نظرمان میرسد را قبل از بیان کردن به ما میدهد. ما میگوییم که آن دنیا پارتی داریم. اینجا سخت است و اذیت میشویم ولی اصل، آن دنیا است. پدرم میگفت: «این دنیا فانی است، آخرش چه؟ باید برویم. یا تصادف میکنیم یا در رختخواب میمیریم.» میگفت:«شهادت خوب است.» از شهادت که میگفت، من میگفتم:«نرو؛ میروی شهید میشوی» که میگفت: «بگو ان شاالله.»
شهریور پارسال که دسته جمعی و خانوادگی به مشهد رفته بودیم، بابا گفت:«من راهی سوریه هستم» و با ما نیامد. موقع برگشت، حدود نیم ساعت مانده بود که به خانه برسیم، تماس گرفت و گفت: «کنسل شده و در راه آمدن به خانه هستم.» ما خیلی خوشحال شدیم. وقتی آمد یک لباس بنفش و شلوار آبی رنگ پوشیده بود و طبق معمول عینک آفتابی هم زده بود.
بعد از شهادت بابا، یک شب خواب دیدم و احساس کردم که بابا در یک جادهای است که دو طرف آن باغ خیلی قشنگی قرار دارد. روبروی جاده، نور بود و نور به گلها هم میرسید، ولی از شدت نور، اصلا نمیتوانستم جلو را ببینم. در این خواب بابا، همان لباس بنفش و شلوار آبی رنگ را پوشیده بود و با همان شکل دیدم. در خوابم، حسرت این چند وقت که ندیدم را در آوردم و فقط بغلش کردم. با همدیگر فاصله داشتیم که سریع دویدم و بغلش کردم و دلتنگیهایم را رفع کردم. این خوابِ خیلی خوبی بود و وقتی بیدار شدم، احساس کردم این اتفاق واقعا افتاده است و انرژی گرفتم.
منبع:فرهنگ نیوز
شهید «محمد حسین فهمیده» به روایت خواهر
شهید «محمد حسین فهمیده» به روایت خواهر
به این بهانه، با خواهر این شهید که خود از جامعه فرهنگیان کشور است، به گفت وگو نشستیم تا گوشه ای از ابعاد شخصیتی و منش معرفتی این شهید معظم را بازگو کرده و نوجوانان و جوانان این مرز و بوم با این بزرگمرد و اسطوره دفاع مقدس بیشتر آشنا شوند.
فرشته فهمیده، خواهر شهید «محمدحسین فهمیده»، با اشاره به شخصیت والای این شهید نوجوان، اظهار داشت: همه ما جمله ارزشمند رهبر معظم انقلاب را میدانیم که به سه مقوله «تحصیل»، «تهذیب» و «ورزش» تأکید کردهاند و میتوانیم از این سه کلمه بسیار زیبا به خوبی استفاده کنیم.
وی افزود: اگر نوجوانی بخواهد شهید فهمیده بوده و برای جامعه و جوانان کشور مدال آفرین و الگو باشد، باید به این سه شاخص توجه کند.
خواهر شهید فهمیده ادامه داد : بسیاری از افراد را داریم که از نظر تحصیلی نخبه بوده و برای کشور افتخارآفرین هستند و در المپیادهای مختلف ارزش و شأن نظام جمهوری اسلامی را بالا میبرند.
فهمیده یادآور شد: در بحث شهادت نیز 36 هزار نوجوان شهید را داریم که امروز الگوی جوانان در کشور و حتی در سایر کشورهای جهان هستند.
وی با اشاره به الگوهای ورزشی موفق تصریح کرد: در این خصوص نوجوانی مانند «کیمیا علیزاده» را داریم که توانست برای کشورمان مدال به دست آورده و افتخارآفرین باشد.
خواهر شهید فهمیده عنوان کرد: در دنیا میتوانیم ثابت کنیم که ایرانی هستیم و یک مسلمان ایرانی میتواند در همه دنیا پرچم ایران را به اهتزاز درآورد و این به ایمان و اعتقاد یک جوان و نوجوان بستگی دارد.
فهمیده با تأکید براینکه ذات فردی درونی خودمان، ایمان، عقیده و اعتقاد است، گفت: در کنار این خصوصیات، یک جوان میتواند خیلی چیزهایی که «شهید فهمیدههای» ما داشتند و توانستند پلاک ایثار و شهادت را از رهبرشان دریافت کنند، دارا باشد.
خواهر شهید فهمیده با بیان اینکه در کشور فهمیدههای زیادی داریم که هنوز نتوانستند استعدادهای خود را شکوفا کرده و به کار گیرند، بر اهمیت نقش اعتقادات دینی در نوجوانان و جوانان تأکید کرد.
وی با اشاره به خاطرهای از شهید محمدحسین فهمیده، تصریح کرد: این شهید با توجه به سن کم، ابهت زیادی در بین اعضای خانواده داشت و ما همواره از او حساب میبردیم و سعی میکردیم همه کارها را با نظر او انجام دهیم.
وی متذکر شد: برای نمونه، اگر قصد خوابیدن داشتیم، باید تقسیم کاری که محمد در منزل کرده بود تا پدر و مادر و به خصوص مادرمان در انجام کارهای خانه اذیت نشود، را انجام میدادیم.
خواهر شهید فهمیده افزود: اگر درسهایمان را نخوانده بودیم، شهید فهمیده ما را بیدار میکرد و میگفت «باید به درسهایتان رسیدگی کنید» و همواره بر درس خواندن تأکید زیادی داشت.
فهمیده تأکید کرد: محمد حسین جسارت و شجاعت خاصی در کنار ایمان و اعتقاد داشت و این زبانزد همگان بود و این ویژگی او را در بین فرزندان دیگر متمایز کرده بود.
فهیمده در پاسخ به این پرسش که در خصوص «حذف درس شهید فهمیده از کتب درسی چه نظری دارید؟»،تصریح کرد: به عنوان یک فرهنگی به این موضوع ورود پیدا نکرده ام؛ چرا که بعد از چاپ مطلب در کتب درسی دیگر نمیتوان به آن ورود پیدا کرد و تغییری در آن ایجاد کرد.
وی اضافه کرد: شاید نگرانی و ناراحتی خیلی از افرادی که ما میگوییم به حواشی پرداختهاند، این بود که اصل مطلبی که در درس پانزدهم کتاب پایه ششم حذف شده بود، مربوط به بیان تاریخی امام خمینی (ره) در خصوص این شهید بود.
خواهر شهید فهمیده متذکر شد: بنده فکر میکنم اسم شهید فهمیده برای دیگران ملاک نبود؛ بلکه یک جمله تاریخی از امام خمینی (ره) بود و یا اینکه رهبر معظم انقلاب که در خصوص این شهید میفرمایند «شهید فهمیده حاصل تربیت صحیح اسلامی است».
فهمیده با تأکید بر اینکه این جملات تاریخی از ذهنها پاک نمیشود، افزود: جملهای که امام خمینی(ره) در وصف شهید فهمیده میگویند، نه تنها برای یک نوجوان 13 ساله مانند شهید فهمیده بود؛ بلکه این نوجوان 13 سالهای بود که «رهبر او، او را رهبر خود نامید» و جمله تاریخی امام (ره) ملاک کسانی بود که دغدغه حذف این موضوع را داشتند.
وی تصریح کرد: بحث همه ما روی بیان تاریخی امام خمینی(ره) بود که قید کرده بودند و آن حذف شده است.
خواهر شهید فهمیده خاطر نشان کرد: با توجه به صحبتهای مسئولان آموزش و پرورش، مقرر شد که سال آینده این درس مجدداً به کتابها بیاید.
منبع:پایگاه اینترنتی بسیج
حضور حاج قاسم سلیمانی در منزل سرلشکر ناصری و اهدای انگشترش به دختر شهید+عکس
حضور حاج قاسم سلیمانی در منزل سرلشکر ناصری و اهدای انگشترش به دختر شهید+عکس
سردار قاسم سلیمانی ظهر امروز با حضور در منزل سردار سرلشکر شهید ناصری با خانواده شهید دیدار کرد.
وی در دیدار و گفتوگویی صمیمی با فرزندان شهید به رشادتها و ازخودگذشتگیهای شهید ناصری اشاره کرد و گفت: باید به داشتن چنین پدری افتخار کرد و از دلاوریهای پدر الگو گرفت و راه و هدف شهید را دنبال کرد.
سردار سلیمانی به تماشای کلیپ کودکی زهرا دختر شهید ناصری در یادواره چند سال پیش شهید پرداخت و دختر شهید را به دلیل الگوگیری روحیه حقطلبی پدر تحسین کرد.
فرمانده سپاه قدس با عذرخواهی از خانواده شهید به دلیل عدم حضور در یادواره اخیر شهید ناصری ادامه داد: با اینکه نتوانستم در یادواره حضور پیدا کنم ولی دلم در مراسم بود و تماماً پیگیر اخبار یادواره بودهام.
وی در پایان این دیدار صمیمی انگشتر خود را به زهرا دختر شهید هدیه کرد.
گفتنی است شهید ناصری که مسئولیت کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف افغانستان را به عهده داشت و در راستای ایجاد انسجام و وحدت بین مسلمانان شیعه و سنی خدمت میکرد، در روز هفدهم مرداد 1377 به دست نیروهای طالبان در زیرزمین کنسولگری به طرز بی رحمانهای به شهادت رسید.
همچنین هفته گذشته اولین یادواره بزرگداشت این شهید در مشهد برگزار شد.
منبع:عمارنامه
قرآن صاعد | ۱. معرفی
زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب
قرآن صاعد | ۱. معرفی
بهمناسبت فرارسیدن شهادت حضرت امام سجاد علیهالسلام، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR با انتشار مجموعهی صوتی «قرآن صاعد» در پنج برنامه به بازخوانی و بررسی بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره ادعیهی صحیفهی سجادیه میپردازد.
اولین برنامه از این مجموعه شامل نوشتاری از حضرت امام خمینی رحمةاللهعلیه دربارهی صحیفهی سجادیه و بیانات رهبر انقلاب اسلامی پیرامون انس با این کتاب گرانبهاست.
* نوشتاری از حضرت امام خمینی
این متن در صحیفهای که ایشان به نوهشان اهدا کردهاند نوشته شده است.
بسمه تعالی
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی / از خم دوست جوانم به خم موی علی
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست / یاد آرم به خرابات چو ابروی علی
صحیفه کامله سجادیه، نمونه کامل قرآن صاعد است و از بزرگترین مناجات عرفانی در خلوتگاه انس است که دست ما کوتاه از نیْل به برکات آن است؛ آن کتابی است الهی که از سرچشمه نورالله نشأت گرفته و طریقه سلوک اولیای بزرگ و اوصیای عظیم الشأن را به اصحاب خلوتگاه الهی میآموزد. کتاب شریفی است که سبک بیان معارف الهیه اصحاب معرفت را چون سبک قرآن کریم بدون تکلف الفاظ در شیوه دعا و مناجات برای تشنگان معارف الهیه بیان میکند. این کتاب مقدس چون قرآن کریم سفره الهی است که در آن، همه گونه نعمت موجود است و هرکس به مقدار اشتهای معنوی خود از آن استفاده میکند. این کتاب همچون قرآن الهی ادقِّ معارف غیبی که از تجلیات الهی در ملک و ملکوت و جبروت و لاهوت و مافوق آن حاصل میشود در ذهن من و تو نیاید و دست طلبکاران از حقایق آن کوتاه است، به شیوه خاص خود قطراتی که از دریای بیکران عرفان خود میچشاند و آنان را محو و نابود میکند:
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم انا الیه راجعون.
پس توای نویسنده محروم از همه معارف و بیخبر از کون و مکان، قلم را بشکن و صحیفه را ببند و از حدّ خود که هواهای نفسانی چون تار عنکبوت بر سراسر وجودت پیچیده و هر روز و شب افزون میگردد به فضل لایزال الهی پناه ببر «انّه ذو رحمة واسعة».
و من این کتاب بزرگ را به فرزند عزیزم که در جبهه او نور و نورٌ عَلی نُور میبینم و آن عزیز که یادگار احمد و از سلاله پاک ائمه اطهار - علیهم سلام الله - و پرورده دامن پاک مادر عزیزش که سلاله پاک ائمه اطهار و از طباطباییها که افتخار فرزندی حسنین را دارند اهدا کردم و امیدوارم او از علمای برجسته و فقهای متعهد و از عرفای مجاهد فی سبیل الله در دو جبهه ظاهر و باطن شود و از این کتاب مقدس بهطور شایسته بهره مند گردد و پدر پیر خود، خمینی را که عمری با هوای نفس و عصیان و ناسپاسی گذرانده و اکنون با روی سیاه و کوله باری از معصیت بدون هیچ امید - مگر به فضل خدای رحمان - از ایندار و دیار بهدار و دیار دیگر میرود از طلب رحمت و دعایی و بخشش گناهان بر او منت نهد.
خداوندا، این عائله را به تو سپردم و از هیچ کس امیدی ندارم؛ تو خود با عنایات خویش آنان را تحت تربیت خویش قرار ده.
به تاریخ شب سه شنبه ۲۲ آذرماه ۱۳۶۷ / سوم جمادی الاولی ۱۴۰۹
بنده عاصی خدا
روح الله الموسوی الخمینی
* سخنان رهبر انقلاب
من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آنجا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفتهاند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمههای معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علمالنّفس است، هم درس امور اجتماعی است...
شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز میکنید، از جمله چیزهایی که میخواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعهای که حداقل مجموعه بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعهای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد.
۱۳۷۶/۰۹/۱۳
در این برنامه حجتالاسلام و المسلمین احمد غلامعلی به شرح فرازهایی از صحیفهسجادیه میپردازند.
روایت مقام معظم رهبری از حضور آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی در جبهه
روایت مقام معظم رهبری از حضور آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی در جبهه/ شهید برونسی چه دستوری به میرزا جواد آقا داد؟
به گزارش دفاع پرس از خراسان رضوی، حاج میرزا جواد آقاى تهرانى، یکی از بزرگترین مفسران قرآن در تاریخ علمی تشیع است؛ که در فقه و اصول نیز از جایگاهی فرهیخته برخوردار است.
این سالک وارسته و عالم ربانی در سال۱۲۸۳ شمسی در تهران متولد شد.
میرزا جواد آقا، تحصیل خود را در تهران آغاز کرد و بعد از دریافت گواهی سیکل، برای فراگیری علوم دینی رهسپار قم و حضور در حوزه علمیه آن شد. پس از چند سال سکونت و گذراندن مقدمات و بخشی از دروس سطح علوم حوزوی، عازم نجف شد و به مدت دو سال به کسب معارف در محضر اساتید بزرگ آن دوره پرداخت. پس از این مدت به توصیه مادرش به تهران بازگشت و تشکیل خانواده داد. در همان ایام به مشهد عزیمت کرد و در جوار حرم رضوی اقامت گزید.
در مدت ۵۶ سال اقامت در مشهد مقدّس در بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۶۸ شمسی و بهرهمندی از کلاسهای درس اساتید، عهدهدار کرسی تدریس در زمینه فقه، اصول، معارف و تفسیر به مدت ۴۵ سال شد.
ایشان انسانی وارستهای بود که حتی دانش بالایش او را عاملی برای جدا دانستن خود از شاگردانش نمیدانست؛ به همین علت در جلسات تدریس همسطح با شاگردانش مینشست. هیچگاه به کسى، حتى به فرزندانش دستور نمىداد.
از این که او را با عنوان «آیتالله» خطاب کنند، پرهیز میکرد. حتی روزى به خانه واعظى که در منبر از ایشان تجلیل کرده و از او به عنوان آیتالله نام برده بود رفت و از وى خواست که دیگر در منبر از ایشان نام نبرد. اجازه دستبوسی به کسی نمیداد و اگر کسى بىاطلاع از این روحیه و یا ناگهانى دستش را مىبوسید، سخت آزرده مىشد. مهربان و خوشرفتار بود و هرگز کسی را آزرده نکرد. هرگز از کسى به بدى یاد نکرد و به هیچ شخصی رخصت غیبت نمىداد. حتىالامکان همردیف شاگردان بر زمین مىنشست و براى خود جاى مخصوص و ممتازى درنظر نمىگرفت.
همچنین میرزا جوادآقا تهرانی، در راستای پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی، در سال های آخر زندگی و با همان قدّ خمیده و کمانی، چهار بار در جبهه نبرد حاضر شد و لباس بسیجی به تن کرد. ایشان روزی چهارده گلوله خمپاره به نام چهارده معصوم شلیک می کرد که کاملاً به هدف اصابت میکرد. خود مرحوم میرزا جوادآقا نقل کرده است: «روزی قرار شد خمپاره بزنم. مجبور شدند به علت خمیدگی پشتم، چهار پایه ای بیاورند و من روی آن قرار گرفتم و یک نفر هم از پشت دو گوش مرا گرفت و من گلوله را در لوله آن انداختم».
آری، به جبهه رفتن بنده صالحی مانند آیت اللّه تهرانی، صدها معنا داشت و چه بسیار، اشکالات واهی را جواب می داد و چه شک و تردیدها را برطرف می نمود و چه آثار خوبی برای رزمندگان به جا می گذاشت.
میرزا جواد آقای تهرانی از عالمان بزرگی است که به حق میتوان او را «فقیه عارف» نامید. مرحوم میرزا جواد آقا گرچه از نظر فلسفی و عرفانی مشرب خاصی داشت و به حکمت متعالیه و عرفان ابن عربی نقدهایی وارد میدانست و حتی در کتاب «عارف و صوفی چه میگویند؟» به نقد آرای فیلسوفانی مثل ملاصدرا پرداخت، ولی هیچگاه از کار فلسفیدن و تفکر فلسفی و بهره بردن از استدلال عقلی فاصله نگرفت.
آیتالله حاج میرزا جواد آقاى تهرانی، روز شنبه ۲ آبان ۱۳۶۸ مطابق 23 ربیع الاول 1410 چهره بر نقاب خاک کشید و دوستداران و ارادتمندان اولیای الهی را در ماتمی عظیم فرو برد. قبرستان بهشت رضای مشهد، مدفن این عالم برجسته ی شیعی است.
خاطرات
الله اکبر میرزا جواد آقا تهرانی پای خمپارهانداز
گاهی یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان میشناسند، آقای حاجمیرزا جوادآقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشتخمیدهی با عصا، ایشان چند بار جبهه رفته.
یکبار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، میرفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند. خدمت امام رسیدند به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچهها من را به چشم یک پیرمرد نگاه میکنند، گفتم نخیر از من هم کار بر میآید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقامیرزا جوادآقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلولهی خمپاره را میانداختند توی خمپاره و پرتاب میشد و میخورد به دشمن. خب خمپارهانداز، خوب است دیگر. خمپارهزنی، یک کار رزمی، شما ببینید چقدر در روحیهی این جوانها اثر میکند، چه جانی به اینها میدهد.
آن جوانی که میبیند این پیرمرد ۸۰ ساله با محاسن سفید، پشتِ خمیده، عصا بهدست آمده پای خمپاره ایستاده و خمپاره میزند، این جوان دیگر ممکن نیست که از مقابل دشمن برگردد عقب و احساس ترس بکند. آقایانی که بودند میدانند دیگر، چون خمپاره صدا دارد و معمولاً آن کسی که خودش خمپاره را میاندازد سرش را میبرد عقب و گوش ها را میگیرد، ایشان میگفت خمپاره را که میزدم، برای اینکه صدای خمپاره توی گوشم نپیچد، وقتی گلوله خمپاره میخواست بیرون بیاید فریاد میزدم اللهاکبر. منظره را مجسم کنید یک پیرمردِ عالمِ محاسنسفیدی، پای خمپاره ایستاده هی خمپاره میزند، هی میگوید اللهاکبر.
از بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 1366/8/26
من هم می خواهم در صف ابراهیمیان باشم
هنگامی که برای عزیمت به جبهههای جنگ به ایشان گفته شد که آقا حال شما مساعد نیست و کهولت سن اجازه نمیدهد که در صف رزمندگان اسلام باشید، در پاسخ گفتند: به این مسئله واقف هستم اما می خواهم مثل آن پرستویی باشم که موقع پرتاب حضرت ابراهیم (ع) به طرف آتش، یک قطره آب به منقار خود گرفته بود، به او گفتند کجا می روی؟ گفت: می روم این قطره آب را روی آتش بریزم!
گفتند: این قطره آب که در این انبوه آتش اثر نمیگذارد، پرستو گفت: من هم میدانم تأثیر ندارد، اما میخواهم ابراهیمی باشم.
سپس اضافه میکردند. من هم میدانم که در جبهه تأثیر چندانی ندارم اما منهم میخواهم در صف ابراهیمیان زمان باشم.
یکبار هم که روی یک بلندی ایستاده بودم. دیدم از طرف تلویزیون با دستگاه ضبط و فیلم به نزد من آمدند گفتم چرا آمدید؟
لابد می خواهید بپرسید من کی هستم ولی من خود را معرفی نمی کنم شما بی جهت خود را معطل نکنید!!
شفاعت میرزا جواد آقا شرط گرفت عکس
در جبهه یک نوجوان بسیجی خدمت ایشان رسید و گفت آقا بیائید با هم یک عکس بگیریم، ایشان فرمایند: من به شرطی با شما عکس میگیرم که یک قول به من بدهید؛ قول بدهید وقتی فردای قیامت دست جواد را میگیرند که به طرف جهنم ببرند، بیائید و مرا شفاعت کنید!
آن جوان قول داد و بعد آقا با او عکس گرفت.
دستور شهید برونسی به میرزا جواد آقا
مرحوم علامه میرزا جواد آقا تهرانی به منطقه والفجر مقدماتی آمده بودند، به دلیل تواضع زیادشان امام جماعت نمی شدند مگر به زور.
ایشان به ما می فرمود: شما از من جلوتر هستید. خیلی اعتقاد و احترام عجیبی به رزمنده ها داشت.
یک شب ایشان به تیپ امام جواد(ع) آمدند و سخنرانی کردند. بعد که سخنرانی تمام شد، موقع نماز بود، اما قبول نمی کردند بروند جلو و امام بایستند. آقای برونسی گفت: آقا! بروید و امام باشید. علامه فرمود: شما دستور می دهی؟
آقای برونسی گفت: من کوچکتر از آنم که دستور بدهم، ولی خواهش می کنم. علامه گفت: نه پس خواهش را نمی پذیرم.
بچه ها گفتند: خوب آقای برونسی! مصلحتا بگوئید دستور می دهم تا بپذیرند. ما آرزو داریم پشت سر این عارف بزرگ نماز بخوانیم.
شهید برونسی هم، همین کار را کرد و علامه در جواب فرمود: چشم فرمانده عزیز.
بعد از نماز، علامه حال عجیبی داشت، شهید برونسی را کنار کشیده بود و اشک می ریخت، می فرمود: دوست عزیزم از جواد فراموش نکنی و حتماً ما را شفاعت کن.
شلیک گلوله با خرج ذکر توسط میرزا جواد اقا
روز اولی که میرزا جواد آقا تهرانی، عضو مجلس خبرگان رهبری به جبهه آمده بودند، من ایشان را شناختم. دیگران فکر می کردند ایشان یک روحانی پیر معمولی است که به اهواز آمده و با آن قد خمیده، عصازنان به رزمنده ها پیوسته است! یکی دو نفر هم همراهشان بودند.
یک روز بعد از نماز گفتند حاج آقا می خواهند بروند خط! من گفتم: با من بیایید! فرمانده اجازه داد و ما عازم خط شدیم. من ایشان را به سنگری که خودم ساخته بودم بردم. سنگر هم با فاصله از قبضه بود. چرا که پس از آنکه ما ده تا گلوله می زدیم، عراقی ها دویست تا گلوله در همان جا خالی می کردند! برای همین پای قبضه با بلوک سنگر یک نفره ای ساخته بودیم که به محض شروع آتش باران عراق، توی آن جاگیر می شدیم و دیگر امکان هیچ تحرکی هم نداشتیم!
میرزا جواد گفتند من هم می خواهم شلیک کنم! گفتم: شما همین جا باعث تقویت روحیه ما هستید و همین جنگ است!
ایشان گفت: نه سلاح کو؟ کو دشمن؟ ایشان را پای قبضه بردیم. به بچه ها سپردم که ده پانزده تا گلوله با ایشان بزنیم و فوراً ایشان را به عقب منتقل کنیم.
جلوتر از ما، در نزدیکی دشمن، یک نفر دیده بان مستقر بود و به ما تصحیح تیر می داد. حاج آقا گفتند: من می خواهم گلوله را بیاندازم! گلوله ها هم سنگین بود و برایشان مشکل بود. لذا کمک کردیم و گلوله را تا کمر وارد لوله خمپاره کردیم و بعد تحویل حاج آقا دادیم. ایشان چند ثانیه گلوله را نگه داشتند و این دعا را زمزمه کردند: « یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان وانصرانی ...» منتظر ماندیم که صدای دیدهبان از بیسیم بیاید و تصحیح بدهد که گفت: "اوه ! اوه ! امروز چه کار دارید می کنید؟" ایشان نمی دانستند که میرزا جواد آقا آنجا هستند. خمپاره اول به یک انبار مهمات خورده بود! دومی و سومی و چهارمی و پنجمی هم به همین طریق، همگی به اهداف مهمی برخورد کردند که دیده بان به ما خبر می داد.
منبع کتاب آیینه اخلاق
راهکارهای عملی برای تربیت پسران باغیرت
سبک زندگی اسلامی تربیت ازدیدگاه اسلام سخن نگاشت
راهکارهای عملی برای تربیت پسران باغیرت
در سال های اخیر همزمان با دغدغه هایی که برای حجاب دختران به وجود آمده است، نگرانی هایی مبنی بر کمرنگ شدن غیرت مردان در جامعه اسلامی مان به وجود آمده است. وجود غیرت دینی در پسران، عاملی اساسی برای عفیف بودن و تشکیل زندگی مشترک است که در سعادت دنیا و آخرت آنان می تواند بسیار اثرگذار باشد. در حدیثی از رسول خدا صلوات الله علیه می خوانیم: هنگامی که زنی آرایش کرده و معطر از خانه خارج شود و شوهرش نیز به این کار راضی باشد به ازای هر قدمی که بر می دارد خانه ای در آتش برای شوهرش بنا می شود. (بحار الانوار،ج ۱۵۳،ص ۲۴۹/ جامع الاخبار، ص ۱۰۸) بدیهی است که ضعیف شدن حیا در زنان با سست شدن غیرت در مردان رابطه مستقیم دارد، از این رو توجه به تربیت پسران بر مبنای غیرت و مردانگی در کنار تربیت دختران با حیا، بیش از پیش ضروری به نظر می رسد. در این اینفوگرافی سعی شده است، نکات و راهکارهای عملی برای تربیت پسران زیر ۷ سال بر مبنای غیرت مردانگی، به والدین ارائه شود.
پویش مردمی "من بسیجی ام" آغاز به کار کرد
پویش مردمی "من بسیجی ام" آغاز به کار کرد
به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، پویش مردمی من بسیجی ام به همت بسیجیان منطقه 17 تهران، همزمان با هفته دفاع مقدس از نمایشگاه فرزندان روح الله (ره) در جوار مزار پنج شهید گمنام بوستان ابوذر دارالشهدای تهران شکل گرفته و تا هفته بسیج ادامه دارد.
ثنایی دبیر این پویش گفت: پویش مردمی من بسیجی ام لبیک به ندای سردار سلیمانی است که ۲۵ شهریور امسال خود را "سرباز صفر ولایت و نظام جمهوری اسلامی و ملت شجاع و عزیزتر از جان" معرفی کرده است. این حرکت لبیک به مظلومیت شیخ زکزاکی در زندان های نیجریه، همدردی با کودکان و نوجوانان و مردم مظلوم یمن و عراق و سوریه و لبیک به تمام مستضعفان جهان و لبیک به ندای ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای (مدظله العالی) است که تا آخرین قطره خون و آخرین فشنگ سلاح و قلم خود پای آرمان های انقلاب و امام و رهبری خواهیم ایستاد.
وی گفت: در این راه سعی خواهیم کرد بر مفاهیم بنیادین یک بسیجی تکیه کرده و با این مفاهیم غنی و استوار در جهت تربیت و آموزش و ارتقاع جوانان و نوجوانان تاثیر گذار باشیم. در پویش مردمی من بسیجی ام سعی شده بدون در نظر گرفتن تفاوت های قومی و زبانی و حتی جناح بندی های سیاسی حداکثر افراد جامعه در بر گرفته شود و علاقه مندان می توانند به این پویش بپیوندند.
منبع:پایگاه اینترنتی بسیج
سنگی که بعد از ۱۳ هزار سال به پایان جهنم رسید!
سنگی که بعد از ۱۳ هزار سال به پایان جهنم رسید!
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله):
روزی جبرئیل امین برای ادای وحی به نزد من آمد.
هنوز تمامش را نخوانده بود که ناگهان آوازی سخت و صدایی هولناک به گوش رسید؛ به گونه ای که چهره فرشته وحی تغییر کرد.
پرسیدم این چه صدایی بود؟
گفت:ای پیامبر! خدای تبارک و تعالی در دوزخ چاهی قرار داده،سنگ سیاهی در آن انداختند،اکنون بعد از سیزده هزار سال آن سنگ به ته چاه رسید.
پرسیدم:آن چاه جایگاه چه کسانی است؟
گفت:
« جایگاه بی نمازان و شرابخواران»
[اسرار الصلاه شیخ عبدالحسین تهرانی؛ صفحه : ۳۱]
منبع:گناه شناسی
یار صادق
به مناسبت سالروز درگذشت عالم مجاهد و پارسا حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمدرضا مهدوی کنی، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR نماهنگ «یار صادق» را تهیه و منتشر کرد. در این نماهنگ فیلمهایی از دیدارهای رهبر انقلاب اسلامی و مرحوم حضرت آیتالله مهدوی کنی برای اولین بار در فضای مجازی منتشر شده است.
لینک های تصویری
طبقه بندی موضوعی
- کتابخانه اسلامی (۸۶)
- بانک تصاویر (۲۴۸)
- علمای دین (۱۰۳)
- قرآن وحدیث (۹۸)
- حجاب (۳۶۴)
- احکام (۸۳)
- نرم افزارهای مذهبی (۴۴)
- بازی های مذهبی (۲)
- قرآن (۲)
- بانک فیلم (۴۱۷)
- سبک زندگی اسلامی (۴۸۶)
- امربه معروف نهی ازمنکر (۱۶۱)
- پرسش وپاسخ (۶۹)
- زندگی به سبک شهدا (۱۹۹)
- من حضرت محمد (صلی الله علیه و آل (۱۴)
- خاطرات مدرسه (۱۶)
- زندگی درمکتب اهل بیت ع (۲۴۴)
- معروف نیوز (۸۸۵)
- رهبری انقلاب (۸۳۷)
- استکبار ستیزی از منظر رهبری انقلاب (۳۵)
- نماز (۳۱)
- بشقاب های توخالی (۲۹)
- فضای مجازی (۳۴)
- تربیت ازدیدگاه اسلام (۶۶)
- نرم افزاراندرویدی (۱۲)
- قرآن (۲)
- ویژه نامه مذهبی (۱۶۲)
- ماه مبارک رمضان (۳۲)
- ماه محرم (۲۶)
- ماه شعبان (۱۲)
- ماه صفر (۸)
- ماه رجب (۹)
- ماه ذی الحجه (۳)
- بسیج (۲۸)
- بانک صوت (۱۰۰)
- سخن نگاشت (۴۱)
- محرم وامام حسین ع (۱۰۵)
- حاج محمودکریمی (۲۷)
- حاج منصورارضی (۱۴)
- نزار قطری (۲)
- دهه فاطمیه (۷۰)
- سرِّ قَدر (۶)
- آموزش (۱۵)
- معرفی سایت های مذهبی (۸)
- سبک زندگی غربی (۳۸)
- حکایت خوبان (۴۱)
- مدافعان حرم (۴۴)
- نیاک از نگاه دوربین (۸)
- داستان های صوتی (۱۰)
- درمسیر بهشت (۳)
- ازدواج (۲۲)
- دانستنی های حقوقی وقضایی (۲)
- گناه (۶)
- مجموعه دروس عرفان دروادی عمل (۲۲)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- رسالة الولایة (۲)
- لغت موران شیخ اشراق (۲)
- اسرارنماز (۴)
- اشارات بوعلی(نمط8) (۲)
- دهه فاطمیه (۱۰)
- استادسیدیدالله یزدان پناه نیاکی (۲۲)
- نمآهنگ (۱۰۷)
- کودکانه (۷)
- سیاسی (۲۶)
- ماه مبارک رمضان (۸)
- غدیرخم (۶)
- حدیث (۲)
- معرفی سایت (۳)
- امام خمینی ره (۲۰)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۰)
- شهیدسلیمانی (۲۱)
کلمات کلیدی
يادداشت ویژه
-
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
ایران همدل
حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند. و کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب آنان را یاری کنند.
رهبر انقلاب اسلامی | ۱۴۰۳/۷/۷ و ۱۴۰۳/۷/۴
آخرين مطالب
-
خط حزبالله ۴۷۱ | سلاحی اختصاصی در دست جبهه حق
يكشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ -
امام خامنه ای:مخالفت باتحول حوزه علمیه،مخالفت باپیشرفت دین درکشوراست
پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ -
-
-
-
-
آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ -
ایران همدل (پویش کمک به مردم مظلوم فلسطین ولبنان)
يكشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۳ -
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳
پیوندهای روزانه
خلاصه آمار
بانک فیلم
-
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مثل خورشید
يكشنبه ۸ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | مقاومت فلسطین پیروز است؛ حزبالله پیروز است
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید
يكشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پرچمدار نجات منطقه
سه شنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری:اول افزایش مشارکت،بعدانتخاب خوب
يكشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ -
اقامه نماز رهبر انقلاب بر پیکر رئیسجمهور شهید و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | پیام رهبر انقلاب در پی شهادت رئیسجمهور و همراهان گرامی ایشان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۳ -
نماهنگ | ایران، ایران امام رضاست
دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ | کربلای ری
سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
نماهنگ خصوصیات حکومتی امیرالمؤمنین (ع)
دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۳ -
-
گفتوگوی قرآنی رهبر انقلاب با دو دختر خردسال حافظ کل قرآن برنامه محفل
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای افتتاح
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ دعای سحر
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ مناجات اگر چه در بدر کوچه ی خطا شده ام/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ -
کلیپ عبدگنه کارت دلش بی قراره/حاج محمودکریمی
دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲
نرم افزارهای مذهبی موبایل
-
نرم افزار خواص بی خواص/محرم 1399
پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ -
مسابقه فرهنگی بچه های عاشورا
شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ -
نرم افزارقرآنی کوثرتشنه کامان
چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ -
نرم افزارختم جزءسی قرآن مجید همراه با زندگینامه سرداران دفاع مقدس وشهدای نیاک
شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ -
ویژه نامه شورعشق
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
ویژه نامه خون خدا
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۶ -
نرم افزارتقویم سرداران دفاع مقدس1396
سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶ -
نرم افزارتحت وب خط امام خمینی(ره)
يكشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ -
مجموعه چندرسانهای «عبد صالح
جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ -
کلیدسعادت
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
ویژه نامه ماه مبارک رمضان (نرم افزارتحت وب)
جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارادعیه های ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ -
نرم افزار جامع راهیان نور رونمایی شد +لینک دانلود
دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۵ -
بازی محرم ونامحرم(احکام ویژه پسران)
يكشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی زیارت عاشورا
يكشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارصوتی کاروان عشق 3 ( حاج محمودکریمی )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارکاروان عشق 2 ( ویژه محرم )
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای تحت وب خون خدا(ویژه محرم)
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۵ -
نرم افزارچندرسانه ای غدیرخم
يكشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵