نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴۰۸ مطلب توسط «سرباز ولایت» ثبت شده است

۰

راز جوان شدن و ازدواج زلیخا با حضرت یوسف(ع)

سبک زندگی اسلامی

راز جوان شدن و ازدواج زلیخا با حضرت یوسف(ع)

راز جوان شدن و ازدواج زلیخا با حضرت یوسف(ع)

آیت‌ا‌لله روح‌الله قرهی از اساتید بزرگ علم اخلاق و مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران درجلسه ای با عنوان «خطورات و مراقبه» به بررسی مبحث حیا پرداختند، که شما را به خواندن این سخنرانی شیرین دعوت می کنیم.

کلید همه‌ی خوبی‌ها

امیر المومنین علی (ع) می فرمایند : «الْحَیَاءُ مِفْتَاحُ کلّ‏الْخَیْرِ، کلید همه‌ی خوبی‌ها، حیاست. وقتی انسان، بی‌حیا شد؛ چشمش بد می‌شود و به هر طرف دلش خواست می‌چرخد. وقتی بی‌حیا شد، زبانش بد می‌شود و هر طوری دلش خواست، حرف می‌زند. وقتی بی‌حیا شد، گوشش هر چه دلش خواست، می‌شنود. وقتی بی حیا شد، دستش هر چه دلش خواست می‌نویسد. این نوشتن حتماً به قلم نیست، گاهی در همین فضای مجازی رفتن، اینترنت و … را هم شامل می‌شود. هر چه دلش خواست به دوستش می‌دهد و این همان بی‌حیایی است.

این که تبیین می‌شود: کلیدهمه‌ی خوبی‌ها، حیاست، نشان می‌دهد که اگر بی‌حیا شود، بدبخت می‌شود. وقتی هم که خوب بود، همین است، دستش هم خوب می‌شود. وقتی حیا داشت، دستش جز خیر، جای دیگری نمی‌رود، به بدی اصلاً کار نمی‌کند. زبانش اصلاً به بدی کار نمی‌کند. طرف مقابل نعوذبالله فحّاشی کند و فحش بدهد، او چون حیا دارد، فحش نمی‌دهد و بی‌ادبی نمی‌کند. لذا این به این معنا نیست که او نمی‌تواند. یک چیزی نمی‌گذارد که او هم چنین کاری انجام دهد که آن، حیای اوست. حیای او اجازه نمی‌دهد زبان او به بدی، غیبت، تهمت، افترا و زشتی باز شود. یا چشم او حیا دارد.

حتّی وقتی تنهاست و هیچ کس دیگری نیست، با این که به راحتی در یک فضای مجازی هم می‌تواند هر چیزی را ببیند وبه فرض هیچ فیلتری هم نیست، چه چیز باعث می‌شود که انسان به سمت بدی‌ها نرود؟ حیا
قلبی که حیا دارد، اصلاًخودش به سمت بدی نمی‌رود. با این که برایش مهیّاست، امّا نمی‌رود.



چرا زلیخا مجدّد جوان شد و به یوسف صدّیق رسید؟

یک مطلب بیان کنم که خیلی جالب است و بزرگان و اعاظم ما حسب روایات شریفه، بیان کردند. آیت‌الله العظمی بهاءالدّینی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌فرمودند: این که زلیخا با این که یوسف صدّیق، نبیّ خدا (علی نبیّنا و آله و علیه الصّلوه و السّلام) را اذیّت کرده بود و او را زجر داده بود و به زندان افکنده بود، امّا پروردگار عالم کاری می‌کند که او مجدّد جوان می‌شود و به یوسف می‌رسد، به دلیل حیای او بود.
چه حیایی؟! اتّفاقاً او که به صورت ظاهر، بی‌حیایی کرد!!
یوسف را می‌خواست، امّا او را در تنهایی برد. فرمودند: حیایش، آن‌جا بود که وقتی آن بت را دید، بر روی آن پارچه‌ای قرار داد ،آن بت به صورت ظاهر نظاره‌گر او نباشد. بت نمی‌دید، امّا زلیخا از او به عنوان خدای خودش، حیا می‌کرد. این حیای در خلوت بود، چون فقط خودش بود و یوسف صدّیق. شاید اگر حضرت یوسف فرار نمی‌کرد، خیلی‌ها متوجّه نمی‌شدند. لذاخلوت بود، امّا در همان خلوتش وقتی از این که یک جسم ساخته شده به نام بت او راببیند، حیا می‌کند و پارچه‌ای بر روی آن می‌اندازد، می‌فرمایند: همین، باعث شد که مجدّداً برگردد.

معلوم می‌شود حیا خیلی عالی است، «الْحَیَاءُ مِفْتَاحُ کلّ‏ الْخَیْرِ» . کلید همه خوبی‌ها، حیاست و یکی از خوبی‌ها، این بود که او به یوسف پیامبر برسد. یکی از خوبی‌ها این است که جمال حقیقی در وجود مقدّس ذوالجلال والاکرام است. لذا حتّی بعد دارد که وقتی متوجّه شد، گفت: من دیگر شما را نمی‌خواهم، شما به من صاحب جمالی را معرّفی کردی که دیگر همه چیز را فهمیدم. خطاب رسید: این دیگر امر الهی است. وقتی حال او، حال الهی شد، دیگر لذایذ و ظواهر دنیا در نظر اومعنا ندارد. چون خودش هم فهمید که یک زمانی زیبا بود، امّا دیگر چهره‌ی او افتضاح شد، صورتش چروک شد و … . این زیبایی‌ها زودگذر است، امّا او آن زیبایی حقیقی رادرک کرد و فهمید چیست.

این زیبایی‌ها می‌گذرد وچند صباحی است. چه پیرمردها و پیرزن‌هایی که وقتی عکس‌های جوانی آن‌ها را می‌بینی، می‌بینی که به صورت ظاهر عجب! جمالی داشتند، امّا امروزه چروک هستند و برخی مواقع اصلاً انسان نمی‌تواند به چهره‌شان نگاه بیاندازد. جز متّقین که ما در باب برخی از بزرگان و علمای ربّانی خود داریم که هر چه بر سنّشان افزوده می‌شود، بر جمال وکمالشان هم افزوده می‌شود و آن، به دلیل تقوایشان است که جمال معنوی می‌شود.

وقتی در جامعه، بی‌حیایی به وجود آمد، ولو ازطریق محرم، جامعه به سمت بدی‌ها خواهد رفت!


علی ایّ حال این حیا عجیب است که اگر خواستیم این خطورات نفسانی را کنترل کنیم، باید دائم الذّکر باشیم. چگونه باید این حالت را داشته باشیم؟ همان‌طور که بیان کردیم باید اعضاء و جوارحش در ذکر خدا باشد، نه فقط فکر. ذکر این اعضاء و جوارح چیست؟ گفتیم وجود مقدّس باقرالعلوم فرمودند که هر کدام ذکری دارند که تا به این ذکر عقل رسیدیم، « وَ ذِکْرُ الْعَقْلِ التَّعْظِیمُ وَ الْحَیَاءُ»

وقتی انسان، حیا داشت، همه‌ی خوبی‌ها می‌آید، امّا آن‌ها که بی‌حیا هستند، بدانند که بیچاره می‌شوند. لذا خیلی جالب است، تا موقعی که اتّفاقاً حیا در هر جامعه‌ای هست، اگر خدای ناکرده چندصباحی هم گناه، خطا و مطلبی هم به وجود بیاید، چون حیا هست، برمی‌گردند. طبق روایات، شیطان اوّل کاری هم که در یک جامعه می‌کند، این است که حیا را برمی‌دارد. در جوامع غربی نگاه کنید، وقتی بی‌حیایی آمده، دیگر برایشان عادی شده است.

تا حیا هست، اگر انسان یک لحظه فریب شیطان ملعون و نفس دون، اعدی عدوّ «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک» را بخورد و نعوذبالله گناه یکند، سریع برمی‌گردد، از خودش بدش می‌آید. امّا اگر در جامعه‌ای، انسان، بی حیا شد، به راحتی در جمع هم گناه می‌کند. لذا وقتی حیا باشد، در صورت گناه هم جلوی دیگران گناه نمی‌کند. امّا آن که بی‌حیا شد، می‌گوید: مهم نیست، بگذار ببینند، لذا بی‌حیایی می‌کند.

بی حیایی در جامعه از طریق محارم

این که می‌گویند: مراقبت کنید، اتّفاقاً فرمودند: در خانه بین زن و شوهر باید خیلی چیزها برداشته شود. باید برای هم باشند. عبارت «هنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ» چند معنا دارد که یکی این است که عیوب همدیگر را بپوشانند. امّا یکی این است که دیگر لباس‌های ظاهری می‌رود و خودتان لباس همدیگر می‌شوید. معانی مختلف دارد، از جمله افشا نکردن عیوب یکدیگر و … . امّا این که بیان می‌شود: حالا که در خیابان هستید، چه نیاز دارد دست در دست همدیگر، دست در گردن یکدیگر بگذارید و…، به این علّت نیست که اسلام، دگم است و … . دلیل این است که وقتی در جامعه،بی‌حیایی به وجود آمد، ولو از طریق محرم، جامعه به سمت بدی‌ها خواهد رفت.

حتّی فرمودند: اگر انسان جلوی پدر و مادر خودش، حتّی پایش را هم دراز کند، بی‌حیایی کرده است و آرام آرام حیا از بین می‌رود. عجیب و خیلی ظریف است. جلوی پدر و مادرت با همسرت طوری برخوردکنی که باید در خلوت این‌گونه باشد، مناسب نیست. چون فرمودند: اگر بی‌حیایی آمد،دیگر تمام است و راه برای همه‌ی مطالب باز می‌شود.
لذا پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ یُحِبُ‏ الْحَیِیَّ الْحَلِیمَ الْعَفِیفَ الْمُتَعَفِّف.»
_ خدا انسان باحیای بردبار پاک‌دامن را که پاک‌دامنی می‌ورزد_ یعنی پاک‌دامنی اونشان داده می‌شود، دوست دارد. آن کسی که پاک‌دامنی و عفّت را با عملش نشان می‌دهد.

مردان هم باید حیا داشته باشند

این که یک موقعی بیان می‌شود حتّی مرد هم حجاب و عفّت دارد و این فقط برای زنان نیست، برای همین است که حیا از بین نرود. و إلّا امکان دارد یکی بگوید: از لحاظ شرعی چه اشکالی دارد که من با یک شلوار کوتاه، از این شلوارک‌ها بیرون بیایم و حتّی پیراهن هم نپوشم. چه اشکالی دارد؟! یا لباسی چنین و چنان بپوشم، مثلاً زیبایی اندام و … رفتم، بدنم را به رخ بکشم و … . ای بسا شرعی اشکال ندارد، امّا همین عامل برای از بین رفتن عفّت و پاک‌دامنی می‌شود، چون بی‌حیایی می‌آورد.

لذا می‌بینید که در اروپا همین‌طوری بیرون می‌آیند. می‌گویند: شما دگم و بسته هستید، چه اشکالی دارد؟! درحالی که این بی‌حیایی عامل برای از بین بردن عفّت و پاک‌دامنی می‌شود. لذا چه بسا خیلی‌ها در آن‌جا این قضیّه را دارند، به صورت ظاهر با هم زندگی می‌کنند، در حالی که حال آن‌ها حال طلاق است، با هم کاری ندارند و فقط زیر یک سقف هستند. این نعوذبالله دوستی برای خودش دارد و او هم برای خودش دوستی دارد، نه فرزندی، نه مطلبی و … . گاهی هم که بخواهند، اصلاً معلوم نیست که برای کیست. گاهی مع‌الأسف از بس تنها می‌شوند، با حیوانات خودشان بیشتر مأنوس هستند و آن‌ها را نسبت به انسان‌ها باوفاتر می‌دانند. به ظاهر زندگی است، امّا در اصل، طلاق توافقی است وفقط زیر یک سقف هستند. هر کسی برای خودش کاری دارد و این‌طور است که احساس می‌کنندحریّت دارند، من برای خودم کارهایم را انجام می‌دهم و او هم برای خودش. اتّفاقاً خیلی جالب است که شیطان ملعون هم چقدر جالب آن‌ها را فریب می‌دهد که حتّی به لفظ هم به هم عزیزم و … می‌گویند. امّا او برای خودش کس دیگری را دارد و این هم همین‌طور. بی‌حیایی در این حد است.

لذا اگر حیا بود، قلب صفا هم پیدا می‌کند. روح انسان جلا می‌گیرد و روح الهی می‌شود. پروردگار عالم فرمود: «نفخت فیه من روحی» ، من این انسان را از نفخه‌ی روح خودم خلق کردم. این‌جاست که دیدگاه دین و غیر دین تفاوت دارد و إلّا اسلام که دگم نیست، می‌خواهد من و تو زندگی خوبی داشته باشیم، «ربّنا آتنا فی الدّنیا حسنه و فی الآخره حسنه» . نفرمود: فقط آخرت، اتّفاقاً اسلام می‌خواهد که دنیایمان هم دنیای خوب و حسنه‌ای باشد. دنیای خوبی‌ها، رأفت و مهربانی باشد. دنیای عدالت، مساوات و … باشد. آن‌ جنّت الصّغری‌ای که بیان کردم در زمان آقا جان، حضرت حجّت به وجود می‌آید، شود. یک بهشت کوچک! منتها این‌ها به وجود نمی‌اید إلّا به حیا.


تحریریه سایت با حجاب

۰

انتصاب سردار غیب‌پرور به ریاست سازمان بسیج

معروف نیوز بسیج

انتصاب سردار غیب‌پرور به ریاست سازمان بسیج

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده معظم کل قوا با صدور حکمی، سردار سرتیپ پاسدار غلامحسین غیب‌پرور را به سمت «رئیس سازمان بسیج و جانشین فرمانده کل سپاه در امور بسیج» منصوب کردند.
متن حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
 
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

سردار سرتیپ پاسدار غلامحسین غیب‌پرور

نظر به انتصاب سردار سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی در سمت «معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و بنا به پیشنهاد فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تعهد و شایستگی و تجارب ارزنده، شما را به سمت «رئیس سازمان بسیج و جانشین فرمانده کل سپاه در امور بسیج» منصوب می‌کنم.

ارتقای حضور سازمان‌یافته‌تر مردم (بویژه جوانان عزیز) و اعتلای بسیج در عرصه‌های مورد نیاز انقلاب اسلامی (مثل علم، فرهنگ، دفاع و خدمات‌رسانی)، ایجاد و ساماندهی مجموعه‌های اندیشه‌ورز و رصدگر در تمام سطوح به‌خصوص در ستاد بسیج برای راهبردنگاری و رصد فعالیت‌ها و جلوگیری از نفوذ دشمن، ایجاد سازوکار قطعی برای تقویت هم‌افزایی اقشار و همکاری و هماهنگی با دستگاههای ذی‌ربط، مورد انتظار است.
 
از زحمات و تلاشهای مؤثر و مخلصانه‌ی سردار سرتیپ بسیجی محمدرضا نقدی در دوره تصدی این مسئولیت تشکر و قدردانی می‌کنم. توفیقات همگان را از خداوند بزرگ مسئلت دارم.

۱

ازدواج به سبک اسلامی؛گمشده نسل امروز

سبک زندگی اسلامی ازدواج

ازدواج به سبک اسلامی؛گمشده نسل امروز

ازدواج به سبک اسلامی؛گمشده نسل امروز

گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز،نگرش اسلام به خانواده، برخلاف نگاه تک بعدی برخی از مکاتب و دیدگاه هاى غیراسلامى، بسیار عمیق و همه جانبه است. نحله هاى غیر دینى، خانواده را از زاویه خاصى مورد توجه قرار مى دهند، غافل از اینکه باید به جوانب گوناگون خانواده، به عنوان یکى از بنیادى ترین نهادهاى اجتماعى که در تمامى عرصه هاى زندگى بشر حضور دارد، توجه شود. از نظر اسلام، ازدواج عامل تکامل انسان است و در سایه چنین امری، هریک از زن و مرد به استقلال رسیده و به جایگاه واقعی خود دست می یابند و زمینه برای پیدایش ارزش هایی چون دستیابی به وحدت، ارزش یافتن زندگی، ارزش یافتن عبادات و...، که تاکنون مطرح نبوده است، فراهم می شود.

دومین نقش یک زن(نقش اول او فرزندی برای والدین است)، نقش همسر داری است.با نگاهی به سیره و منش پیامبر(ص) شاهد هستیم که با ظهور دین اسلام در امر خانواده یک انقلاب بسیار مهم فرهنگی رخ داد. در سیره پیامبر اسلام شاهد یک سری الگوها و تدابیری هستیم که از یک سو به منظور اصلاحات فرهنگی در قالب بیان اهمیت ازدواج، نفی تک زیستی و عزوبت، تقویت ایمان به حمایت الهی و افزایش امید به آینده و کم کردن نگرانی‌های اقتصادی جوانان دنبال می‌شود، از سوی دیگر خانواده‌ها و اولیای امور به زمینه‌سازی ازدواج جوانان فراخوانده می‌شوند و مهمترین نکته اینکه به آسان‌سازی ازدواج تأکید می‌گردد. نوشتار پیش رو، موضوع تشکیل خانواده را با نگاهی به الگو برداری برای زنان امروز از سنت پیامبر اسلام(ص) مورد بررسی قرار می دهد.

با نگاهی موشکافانه به سطور فوق کاملا واضح و مشخص است که در مسئله تشکیل خانواده سه مسئله اساسی و راهبردی مورد توجه دین قرار گرفته است:

-فرهنگ سازی برای ازدواج و نفی تجرد

-نفی نگرانی های اقتصادی جوانان در امر ازدواج

-تاکید بر خانواده بر آسان گیری ازدواج

امروزه با نگاهی به چگونگی شکل گیری ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی در جوامع اسلامی از یک سو وافزایش سن ازدواج دختران و پسران، طرح مشکلات اقتصادی بواسطه خواسته های نابجا و سختی گیری خانواده ها در امر ازدواج از سویی دیگر، به این رهیافت میرسیم که این امرناشی از عدم توجه نهادهای تاثیر گذار از جمله نهاد خانواده ها به آموزه های دینی و سیره نبوی و خاندان اهل بیت(ع) می باشد. امروزه که جوامع اسلامی با ناهنجاریهای اخلاقی مواجه می باشند لازم است بار دیگر این آموزه ها را مورد توجه قرار دهد و از آن الگو برداری کنند.در ادامه بر اساس شاخص های مطرح شده در سیره پیامبر(ص) برای ازدواج، بحث فوق را مورد بررسی قرار می دهیم؛

1- فرهنگ سازی و توجه به امر مقدس تشکیل خانواده

از پیامبر(ص) روایت شده است که «در اسلام هیج بنیانی در نزد خداوند دوست داشتنی‌تر از تزویج نیست.» و یا در جای دیگر می فرمایند«هرکس که دوست دارد خداوند را در حالی که پاک و مطهر است ملاقات کند باید در حالی که زوجی اختیار کرده است به ملاقات خداوند بشتابد.» احادیث بی شماری درباره اهمیت این موضوع وجود دارد.اما آنچه بسیار قابل توجه و تامل است اینکه دختران در انتخاب شریک زندگی خود به دنبال چه معیارهای باید باشند؟ زیبایی، ثروت، شغل های بسیار مهم...معیارهای نیستند که در اسلام و سیره نبوی بدانها به عنوان معیار توجه شده باشد. گرچه ثروت و شغل ...برای گذران زندگی و تامین مایحتاج ضروی می باشد ولی جز اساس انتخاب همسر نیست. در نگاه و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت (ع)معیارها چیست؟ ملاک مورد توجه دین، نجابت و دیانت است.قرآن کریم در اهمیت این مسئله می فرماید: وَ لَا تَنکِحُواْ الْمُشْرِکَاتِ حَتىَ‏ یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لَا تُنکِحُواْ الْمُشْرِکِینَ حَتىَ‏ یُؤْمِنُواْ وَ لَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُوْلَئکَ یَدْعُونَ إِلىَ النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُواْ إِلىَ الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَینُ ءَایَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُون (بقره/221)؛ و با زنانِ مشرک ازدواج مکنید، تا ایمان بیاورند. قطعاً کنیزِ باایمان بهتر از زنِ مشرک است، هرچند [زیبایى‏] او شما را به شگفت آوَرَد. و به مردانِ مشرک زن مدهید تا ایمان بیاورند. قطعاً برده باایمان بهتر از مردِ آزاد مشرک است، هرچند شما را به شگفت آوَرَد. آنان [شما را] به سوى آتش فرا مى‏خوانند، و خدا به فرمان خود، [شما را] به سوى بهشت و آمرزش مى‏خواند، و آیات خود را براى مردم روشن مى‏گرداند، باشد که متذکر شوند. امام صادق (ع) نیز در این باره می فرمایند: هر گاه کسی زنی را برای حسن جمال یا از برای مال بخواهد، از هر دو محروم بماند و اگر برای دین داری و صلاح او را بخواهد، حق تعالی مال و جمال را روزی او می کند

براساس چنین نگاهی است که حضرت رسول در این باره می فرمایند: «هرگاه کسی که از اخلاق و دینش رضایت دارید برای ازدواج به درگاهتان آمد به وی همسر دهید و گرنه (سخت‌گیری در ازدواج) سبب فتنه و فسادی بزرگ در زمین خواهد شد.» یا در جایی دیگر می فرمایند: «برای نطفه‌های خویش فردی مناسب اختیار کنید؛ به هم شأن خود دختر دهید و از آنان دختر بگیرید.»

2-تشکیل خانواده و افزایش روزی

در عصر پیامبر(ص) عده ای به علت فقر اقتصادی از ازدواج کردن کناره گیری می کردند مسئله ای که امروزه ای یکی از دلایل اصلی جوانان برای دوری از ازدواج می باشد.خداوند در قرآن می فرماید: ازدواج کنید و اگر فقیر باشید، خداوند شما را از فضل خود بی نیاز می سازد: وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (نور/ 32)؛ بى‏همسران خود، و غلامان و کنیزان درست کارتان را همسر دهید. اگر تنگ دستند، خداوند آنان را از فضل خویش بى‏نیاز خواهد کرد، و خدا گشایشگر داناست (نور/32)در این باره روایاتی از حضرت وجود دارد که گویا پیامی برای جامعه امروز ما می باشد: «کسی که ازدواج را به خاطر ترس از تنگدستی ترک کند به خداوند سوءظن نموده است چرا که خداوند می فرماید: اگر فقیر باشند از فضل خود بی‌نیازشان خواهم نمود.» «خانواده تشکیل دهید که موجب افزایش روزی است.»

در این باره مصادیق بی شماری در تاریخ وجود دارد از جمله اینکه زمانی که حضرت زینب با عبدالله ازدواج کرد، عبدالله از لحاظ اقتصادی وضع بهتری داشت اما در عین حال دست کرم و بخشش بسیار داشت که در این باره روایت ها و گزارش های بسیاری وجود دارد. نکته جالبتر در این مسئله این است که با ازدواج ایشان با حضرت زینب(س) نه تنها اوضاع اقتصادی و مالی ایشان بدتر نشد بلکه با حضور مبارک حضرت زینب(س) روز به روز نیز بهتر و پر رونق تر گردید.چرا که حضور یک فرد دیگر در زندگی منجر به تلاش و اهتمام پیشتر برای ساختن یکزندگی بهتر می گردد.

3-تشویق وکمک در امر تشکیل خانواده

اقدام های خیر و نیکوکارانه همواره در تمام جوامع حتی جوامع غیر دینی مورد تحسین قرار می گیرد و کمک به شکل گیری بنیان خانواده که خود عامل بسیاری مهمی در جلوگیری از بزهکاری ها می باشد در موارد مختلفی در سیره پیامبر(ص) بازگو شده است.خوشبختانه امروزه در جامعه اسلامی خودمان نیز کسان بیب شماری یافت می شوند که از سرمایه های مادی و معنوی خود در راستای این سنت نیکو استفاده می کنند، با این حال همچنان نیازمند توجه های بیشتری به این موضوع است.

4- مهریه های سبک

مهریه حق زن می باشد و در اصل آن هیچ مشکلی وجود ندارد و اسلام بر این حق صحه می گذارد. ولی نکته ای که باید بدان توجه کرد این است که آیا در تعیین مهریه باید به توان مالی شوهر توجه کرد یا نه؟ آیا مهریه های سنگین که امروزه در جامعه مرسوم شده تضمینی برای بنیان خانواده و تداوم آن می باشد. پیامبر(ص) با بهترین و کوتاه ترین جمله به این مسئله واکنش نشان می دهند و می فرمایند: «بهترین زنان آنست که مهریه‌اش سبک‌تر باشد.»

چگونگی حفظ کیان خانواده

اختلاف نظر و سلیقه همواره امری طبیعی در درون خانواده ها می باشد؛ با این حال باید دقت کرد که این اختلاف ها افزایش و منجر به تنش های عمیق در درون خانواده و در ارتباط بین زن و شوهر نگردد و این مسئله ای است که دین مبین اسلام بدان توجه کرده و الگوهای عملی و رفتاری بسیاری را می توان در این باره مشاهد کرد که زندگی حضرت زینب(س) نمونه بارز آن می باشد.

آنچه در این باره بسیار مهم می باشد این است که زن در کنار مرد باید تلاش کند که تنش های موجود را که بینان خانواده را نشان گرفته به حداقل برساند، و مانع از این بشود که امر طلاق رخ دهد. با نگاهی به سیره زینب(س) و الگوهای رفتاری حضرت مشاهد می کنیم که تقویت بنیان‌های اخلاقی مهمترین عامل در حفظ کیان خانواده را از سوی طرفین می باشددر ادامه به نمونه های از سیره پیامبر(ص) در این باره اشاره خواهیم کرد. نمونه های که اگر زنان و مردان جامعه در دنیای امروز هم بدان تمسک جویند خواهند دید که چگونه آموزه ای دینی که در سیره عملی و رفتاری پیامبر(ص) متجلی شده بنیان خانواده آنها را مستحکم خواهد ساخت.

1. مدارا به جای سخت گیری

پیامبر(ص)، زنان و مردان را سفارش می کند که در رفتار و برخورد با یگدیگر سعه صدر داشته و با مدارا با یکدیگر برخورد و رفتار کنند: «هرکس که با تساهل، نرمی و راحتی رفتار نماید خداوند بر آتشش حرام گرداند.»

2.درک شرایط موجود

به دنبال هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه، برخی از مهاجرین با مشکلات مالی بسیاری مواجه شده بودند و در برخی موارد نمی توانستند نیازهای خانواده خود را تامین کنند. امروزه هم به علت مشکلات اقتصادی بسیاری از مردان در تامین و خواسته های همسرانشان با مشکلات زیادی رویرو می گردند که همه تلاش خود را به کار می برند ولی گاهی مواقع به علت ناتوانی در مقابل اهل خانه سرخورده و شرمنده می شوند. پیامبر(ص) با درک این پدیده در دوره خود و برای آیندگان در این باره در حدیثی ارزشمندی به دختر خود سفارش می کند:«دخترم، از همسرت چیزی مخواه مگر آنکه او خود برای تو آماده کند»

3. بخشنده گی و گذشت

بخشنده گی و گذشت یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در سیره پیامبر(ص) برای استحکام خانواده بیان شده است. در این باره تاکید پیامبر(ص) بر این است که گذشت را در سرلوحه کارهای خود قرار دهید و با کمترین اختلافی بنیان خانواده را از هم نپاشید چیزی که امروزه خانواده ها باید بدان توجه زیادی داشته باشند. «بدترین زنان شما کسانی‌اند که... هیچ عذری را از همسر نمی‌پذیرند و خطایی از وی را نمی‌بخشند»...

پی نوشت ها:
پایدار، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه «مجموعه کلمات قصار حضرت رسول اکرم6»، سازمان انتشارات جاویدان، تهران، چاپ دوم، 1376، ح 1131 ؛ ح 1132

علامه مجلسى‏، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، اسلامیة، 1363 ، ج 43، ص 31 ؛ حرعاملی، همان، ح 25463

حرانی، ابی محمد علی بن حسین بن شعبه، تحف العقول،احمد جنتی عطایی، [بی جا]، انتشارات علمیه اسلامیه بازار شیرازی، [بی تا] ، ص65

حر‌عاملی، محمد‌بن‌الحسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1374، ح 24901

نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، مؤسسة آل البیت:، لاحیاء التراث، بیروت، 1408 ، ج 14، ص 162

۰

مراقب باشید در فضای مجازی غرق نشوید

رهبری انقلاب فضای مجازی

مراقب باشید در فضای مجازی غرق نشوید

رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم: در فضای مجازی اگر آدم درست وارد بشود، خوب است. اما اگر برود غرق بشود نه خوب نیست. جای خطرناکی است. خیلی باید آدم مراقب باشد. ۹۵/۹/۱

۰

سه توصیه رهبر انقلاب به زوج‌های جوان

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

سه توصیه رهبر انقلاب به زوج‌های جوان

توصیه رهبر انقلاب به زوجهای جوان در جریان دیدار خانواده شهدای مدافع حرم: «بچه دار شوید، درس بخوانید و هرچقدر میتوانید زندگی‌تان را شیرین کنید.»
رهبر انقلاب ۱۳۹۵/۹/۱

۰

توصیه رهبر انقلاب به دختران شهدا

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

توصیه رهبر انقلاب به دختران شهدا

در جریان دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم، رهبر انقلاب در پاسخ به درخواست یکی از فرزندان شهدا برای توصیه‌ای به دختر وی، فرمودند: «خوب درس بخواند و در خودش این روحیه‌ی پدربزرگ را تقویت کند. اینها فردا شیرزنان آینده‌ی کشورند. کشور به این شیرزنان احتیاج دارد. خودش را بسازد».۹۵/۹/۱

۰

با این ستاره‌ها

سبک زندگی اسلامی رهبری انقلاب

با این ستاره‌ها

جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام روز دوشنبه اول آذرماه سال جاری با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR گزارش کاملی از دیدار این هشت خانواده با رهبر انقلاب را منتشر می‌کند.
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif
بهش می‌آید چهار پنج ساله باشد؛ مدام تلاش می‌کند جلو برود و آخر سر هم می‌رود.
آقا می‌گوید: «بذار جلوتر بیاد اگر می‌خواد...»
می‌رود و می‌ایستد جلوی آقا؛ حرف‌هایش نامفهوم است. اطرافیانش می‌گویند می‌خواهد سلام نظامی بدهد.
- «ماشاءالله! داری چی کار می‌کنی؟ می‌خوای احترام بگذاری؟»
آقا این را می‌گوید و می‌خندد و بعد اسم کودک را می‌پرسد. کودک به‌درستی نمی‌تواند تلفّظ کند. محمدرضا؟! مادرش سریع می‌گوید معین‌رضا.


معین‌رضا با جنب‌وجوش و شیطنت‌هایش و لباس و سلام نظامی‌اش به آقا، می‌شود مطلع این دیدار؛ قبل از این کارِ معین‌رضا هر کسی مشغول خودش بود. از گوشه و کنار صدای گریه می‌آمد؛ شاید از سر دلتنگی خانواده برای شهیدشان. بعد که آقا آمدند و گفتند خانم‌ها جلوتر بیایند. بعدش هم که معین‌رضا و سلامش، اشک‌ها و لبخندها را مخلوط کرد.
 
* * *
زمانی از صداوسیما شعر و نوایی از آهنگران پخش می‌شد که با سوز و گداز می‌خواند: "مرا اسب سپیدی بود روزی * شهادت را امیدی بود روزی". بقیه‌ی مصرع‌ها هم بوی گله داشت و حسرت تا جایی که  می‌رسید به "حبیبم قاصدی از پی فرستاد" و مژده‌ی "در باغ شهادت باز باز است". وقتی آهنگران این شعر را بار اول می‌خوانده، پدربزرگ معین‌رضا یک جوان رعنا بوده. لابد او این مژده را باور کرده و بعدها وقتی "خبر بد" را شنیده، بند پوتینش را محکم بسته و همراه عد‌ه‌ای رفته.

خبر پر از بغض بوده: عصر روز دهم عاشورای ۶۱ سرها بر نیزه شد و بعد نوبت به خیمه‌های حرم رسید. هزار و اندی سال بعد دوباره همین اتفاق تکرار می‌شود که باز نوبت خیمه‌ها رسیده و تکفیری‌ها دارند سمت حرم می‌تازند. پدربزرگ معین‌رضا هم همراه عده‌ای می‌رود که روضه‌ها دوباره اتفاق نیفتند.

از پدربزرگ معین‌رضا و همراهانش، مانده خانواده‌ای سینه‌سوخته که البته راضی‌اند؛ عده‌ای‌شان هم امروز اینجا هستند برای دیدار. به قول برادر یکی‌شان دلتنگند و مشتاق دیدار رهبر؛ بعد هم اضافه می‌کند دلتنگ "آقا"؛ انگار دومی بیشتر به جانش می‌نشیند.
 
* * *
آقا روی درجه‌های نظامی معین‌رضا می‌زند: «ماشاءالله! چه افسری! ان‌شاءالله از افسرهای آینده‌ی اسلام بشی!«
و رو به جمع می‌گوید:
- «خیلی خوش آمدید برادران و خواهران خانواده‌ی عزیز شهید حرم؛
کسانی که داوطلبانه به این میدان می‌روند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است. یکی این است که اینها غیرت و تعصب دفاع از حریم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را دارند»

ا» -ذیّتش نکن؛ بذار راحت باشه.»
آقا این را خطاب به محافظی می‌گوید که سعی دارد معین‌رضا را از نزدیک آقا دور کند و ادامه می‌دهد:

- «اینهایی که می‌روند، یکی از احساسات و روحیه‌شان همین است که می‌خواهند از حریم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دفاع کنند. پدرها و مادرهایشان هم همین‌طور. در اظهاراتی که یکی از مادران شهدا خطاب به حضرت زینب داشت این بود که: "من محمدحسین خودم را دادم به شما!" این خیلی باارزش است؛ آن غیرتی که نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد«.

- «دوّمین خصوصیّت بصیرت است. کسانی که این بصیرت را ندارند با خودشان می‌گویند: اینجا کجا، سوریه و حلب کجا؟ این بر اثر بی‌بصیرتی است. [حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام] فرمود که فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا.»(۱) نباید منتظر ماند که دشمن بیاید داخل خانه‌ی آدم، بعد آدم به فکر دفاع از او و خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد.

افتخار جمهوری اسلامی، امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی و بالاسر آنها نیروهای حزب‌الله یا نیروهای مقاومت یا نیروهای اَمَل را داریم. اینکه اینها این‌قدر ناراضی هستند و میگویند جمهوری اسلامی چرا دخالت میکند، به این خاطر است. این خیلی افتخار بزرگی برای اسلام و جمهوری اسلامی است. جوانهایی که رفتند به سوریه و عراق و عمدتاً به سوریه، این بصیرت را داشتند. یک عده‌ای امروز اینجا نشسته‌اند در خانه و نمیفهمند که قضیه چیست.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/35051/C/13950901_0535051.jpg
نکته‌ی سومی که در اینها وجود دارد، شوق شهادت است. بعد از پایان جنگ تحمیلی، مایی که در جریان کار بودیم، احساس میکردیم که یک جادّه‌ی دوبانده‌ی وسیعی جلوی رویمان بود که این بسته شد؛ جادّه‌ی شهادت! مثل یک دری که ببندند. کسانی که آن موقع، جهاد و شهادت در راه خدا را دوست داشتند، دلشان را غم گرفت. این فرزندان شما غالباً کسانی هستند که آن دوره را درک نکردند؛ در اینها هم آن احساس شوق بود که بلند شدند و رفتند.
۱

شهیدی که تصویرش در اتاق "رهبر انقلاب" است

زندگی به سبک شهدا رهبری انقلاب

شهیدی که تصویرش در اتاق "رهبر انقلاب" است

شهیدی که تصویرش در اتاق "رهبر انقلاب" است

حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس می گوید: حضرت آقا در بین صحبت هایش فرمود: "تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم."
وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.
دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت: "حتما باید شما اون عکس رو ببینید."

کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.
آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که "موسسه میثاق" منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.

عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:
"شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست ... الله اکبر ... من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم."

ناگهان یاد نکته بسیار مهمی افتادم. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و ...
به آقا گفتم: "آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند."
آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟
"این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گردوخاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است."

با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:
"الله اکبر ... عجب ... سبحان الله ... سبحان الله"

"شهید هادی ثنایی‌مقدم " ، یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود بدنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت. همرزمان او از نحوه شهادتش بر اثر اصابت مستقیم تیر می‌گویند یادآور می‌شوند که هادی به همراه تعداد زیادی از شهدا به کنار جاده انتقال داده شد. پارچه سفید به همراه چوبی در کنار او قرار داده شد تا آمبولانس‌ها راحت او را پیدا کنند و به عقب برگردانند. آنها از آن محل دور شدند، آمبولانس‌ها تعدادی از شهدا را به سمت پشت خط آورد ولی خبری از پیکر هادی نبود.

تا به امروز کسی نفهمیده است بر سر پیکر شهید هادی ثنایی‌مقدم چه آمده است؟ عده‌ای می‌گویند احتمال دارد گلوله خمپاره‌ای به کنار پیکرش خورده و او را در زیر خاک پنهان کرده و همین امر باعث شده است که آمبولانس‌ها او را پیدا نکنند.

سال‌ها از این ماجرا گذشت و از هادی تنها یک مزار خالی در شهرمان باقی ماند. در یکی از روزها مادر شهید به زیارت مزار فرزندش به گلزار شهدا می‌رود و پس از دعا و فاتحه از جای خود بلند می‌شود. ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است.

مادر شهید ثنایی‌مقدم به تصاویر شهدا نگاه می‌کند و به یک عکس خیره می‌شود و ناگهان فریاد می‌زند این هادی منه.... این هادی منه... .

خانواده‌های شهدای حاضر در گلزار شهدا دور او جمع می‌شوند. کسی نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده است. مادر شهید به سمت مسئول نمایشگاه می‌رود و می‌گوید این عکس را از کجا آورده‌اید؟ چه کسی این عکس را گرفته است؟ آنها نمی‌دانستند صاحب این عکس و عکاس آن کیست. اما مادر شهید می‌گوید:

- این هادی منه... من با دستان خودم این کلاه را برای او بافتم. این هادی منه...

*مشرق

۰

چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم و مشاجرات را کم کنیم

سبک زندگی اسلامی تربیت ازدیدگاه اسلام

چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم و مشاجرات را کم کنیم

چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم و مشاجرات را کم کنیم

زمانه عوض شده و تغییرات آنقدر عمیق و سریعند که گاهی تا چشم باز کنی، می‌بینی از دنیا عقب افتاده‌ای.

پیشرفت روزانه تکنولوژی و علم هم به این تغییرات، شتاب فزاینده‌ای داده است. در چنین شرایطی، اگر دختر یا پسری نوجوان در خانه داشته باشید، خواه‌ناخواه، این تغییرات بیشتر به چشم‌تان می‌آید چون نوجوان، خواسته‌ها، دغدغه‌ها، سرگرمی‌ها و دانسته‌هایش به هیچ‌عنوان قابل قیاس با زمان ما نیست.

آنها در دنیایی زندگی می‌کنند که مختصاتش با دنیای نوجوانی ما زمین تا آسمان فرق دارد. همین مسئله، شکاف بین نسل‌ها را بیشتر و عمیق‌تر می‌کند. در چنین شرایطی است که نوجوان انگار زبان والدینش را نمی‌فهمد و والدین به هیچ عنوان حرف‌ها و دغدغه‌های نوجوان برایشان قابل درک نیست.
همین می‌شود که بگومگوهای طولانی و مدام، راهشان را به خانه‌ها باز می‌کنند. با این بحث‌ها و مشاجرات و بگومگوهای کسالت‌بار و تشنج‌آفرین که انگار سر تمام شدن ندارند، چه باید کرد؟

من درس نمی‌خوانم؛ زندگی خودم است

یکی از بگومگوهای معروف در خانه‌هایی که نوجوان دارند، بحث بر سر «بشین سر درست» است. پدر و مادر نگران آینده تحصیلی و شغلی فرزند هستند و نوجوان حواسش بیش از قبل پی هر چیزی است به جز درس خواندن؛ ترجیح می‌دهد به جای درس خواندن با دوستانش معاشرت کند، گوشی هوشمند احتمالی‌اش را دستش بگیرد و در شبکه‌های مجازی بچرخد، روی تختش ولو شود و ساعت‌ها خیره به سقف باقی بماند یا… .

تمرکز روی مطالعه و درس خواندن در دوران نوجوانی که صدها دغدغه متفاوت با خود به همراه دارد، کار آسانی نیست. این در حالی است که والدین متوجه سختی این مسئله نیستند و توقع دارند نوجوان از مدرسه که می‌رسد مرتب و منظم تکالیفش را انجام دهد، چند ساعتی استراحت کند و دوباره کتابش را دستش بگیرد.

بله، شاید نوجوان‌های فامیل و همسایه، چنین باشند اما مطمئن باشید که آنها هم بدقلقی‌های خودشان را دارند. در چنین شرایطی بگومگو بر سر «چرا درس نمی‌خونی؟» کاملا بی‌فایده است چون هرچه بیشتر اصرار کنید، نتیجه کمتری خواهید گرفت.

راهکارش این است که درکش کنید، با او راه بیایید، برایش زمان بگذارید و توقع نداشته باشید تمام ساعات روزانه‌اش را مطابق میل شما رفتارتان کند. هیچ‌وقت بر سر درس خواندن دعوا و مرافعه راه نیندازید که جز عمیق شدن شکاف بین‌تان، چیزی عاید نمی‌شود.

همین درک ساده

در قدم اول، نمی‌خواهیم بگوییم لازم است تمام و کمال نوجوان و اقتضائات زمانه‌اش را درک کنید. اما لااقل در مورد نوجوانی – که به «سرزمین طوفان‌ها» معروف است – کمی بدانید؛ یعنی حواستان باشد که در این سنین یعنی حدود ۱۲تا ۱۸سالگی، در سرزمین نوجوان، هیچ‌چیز سر جای واقعی‌اش نیست بلکه همه عناصر دارند تلاش‌شان را می‌کنند تا جای اصلی خودشان را پیدا کنند.

این جابه‌جایی و تکاپو، این رشد ناگزیر و مدام، انرژی زیادی از نوجوان می‌گیرد و او را دچار سردرگمی و بی‌حوصلگی می‌کند. در این دوران، هورمون‌ها بیش و پیش از گذشته مشغول کارند. ذهن و عقل در حال تکامل هستند، هویت درحال شکل‌گیری است و جسم، در جاده بزرگ شدن و رشد، آنقدر تغییر می‌کند که خود نوجوان هم وقتی مقابل آینه قرار می‌گیرد از این همه تغییر، سرگیجه می‌گیرد.

بنابراین اگر خودتان را جای او بگذارید، یا نوجوانی خودتان را به یاد آورید و سعی کنید که این دوران را درک کنید، بی‌حوصلگی، پرخاشگری، کم‌طاقتی، استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی و خیلی دیگر از احساسات منطقی و غیرمنطقی نوجوان را بهتر درک خواهید کرد.

دور تسلسل

متأسفانه بگومگو با نوجوان از آن چیزهایی است که اگر شروع شود، تمام شدنش کار آسانی نیست، یا لااقل نمی‌توان این اطمینان را داد که ختم به‌خیر می‌شود.

اغلب والدینی که درگیر بحث و مشاجره با نوجوان می‌شوند، کسانی هستند که در زندگی زناشویی‌شان هم اهل بحث‌های طولانی و بگومگوهای بی‌فایده‌اند؛ بنابراین آموختن مهارت راه بردن بگومگو را بیاموزید؛ یعنی بدانید که گاهی لازم است بدون پذیرفتن حرف طرف مقابل و زیر بار رفتن، سکوت کرد و گذشت؛ گاهی باید عذرخواهی کرد، گاهی نیاز است که با محبت و مهربانی، عوض داد کشیدن و تهدید و تنبیه، ماجرا را تمام کرد.

خلاصه اینکه اگر قرار باشد بگومگو را ادامه دهید تا حرفتان به کرسی بنشیند، مطمئن باشید نه‌تنها نوجوان حرف شما را نمی‌پذیرد و کوتاه نمی‌آید بلکه این بحث تا زمان از هم گسستن رشته‌های اعصابتان پیش خواهد رفت؛ پس مهارت گفت‌وگوی درست با نوجوان را بیاموزید.

برخودتان آگاهانه مسلط باشید

می‌دانیم که داشتن یک نوجوان و سروکله زدن با او بر سر هزار و یک مسئله غیرقابل‌پیش‌بینی که به ذهنتان هم نمی‌رسیده و پیش آمده، کار ساده‌ای نیست و شما هم آدم هستید و ممکن است از کوره دربروید یا اعصابتان به هم بریزد و کلافه و بی‌حوصله شوید. در چنین شرایطی سعی کنید بحث را تمام کنید و به هیچ عنوان ادامه‌دهنده نباشید.

اگر می‌توانید، از محیط دور شوید. مطمئن باشید اثر این بگومگو کمتر از درس نخواندن، مهمانی رفتن، لباس نامناسب پوشیدن و… نیست. اجازه بدهید فضا کمی آرام شود تا شما و فرزند نوجوانتان انرژی از دست رفته را بازیابید و سر فرصت و در شرایط مناسب و آرام، گفت‌وگو را بدون مشاجره آغاز کنید.

سخت نگیرید

همانقدر که باید حواستان جمع باشد، چون تربیت یک نوجوان به هیچ عنوان کار ساده‌ای نیست، نباید سختگیر و محدودکننده باشید. آنقدر «نه» نگویید که درمواقعی که نیاز به یک «نه» قاطع دارید، حرفتان خریدار نداشته باشد! بدانید که نوجوان نیاز به آزادی دارد. نیاز دارد که خودش لباس‌هایش را انتخاب کند و اگر مطابق میل شما نیست، نبایدچیزی را به او تحمیل کنید بلکه صحبت کرده و حدود را مشخص کنید.

او نیاز دارد ساعاتی را تنها باشد، با دوستانش وقت بگذراند، حریم خصوصی‌اش برایش مهم است و… . شما فقط باید امنیت را فراهم آورید و کنترل غیرمستقیم داشته باشید، محدودکردن و مخالفت و بیش از حد «نه» گفتن فقط میزان مشاجرات خانگی را بیشتر می‌کند.

زمان بگذارید

نوجوانی که با مادر یا پدرش به پارک و مسافرت و سینما می‌رود، فوتبال بازی می‌کند، به خرید و پیاده‌روی می‌رود و در یک کلام روابط همدلانه و درک متقابل را تجربه می‌کند، کمتر به دام مشاجره و بگومگو می‌افتد.

نوجوانان از جدی گرفته شدن توسط بزرگ‌ترها لذت می‌برند و اگر همراهی‌شان نکنید و آزادی انجام این سرگرمی‌ها را از آنها بگیرید، دل به هیچ مسئله جدی دیگری نخواهند داد و برای رسیدن به ممنوعیاتی که شما وضع کرده‌اید، اصل زندگی را قربانی خواهند کرد. با نوجوانتان علاوه بر همدلی و آموزش، وقت‌گذرانی، خوشگذرانی و تفریح کنید و اثر آن را بر کاهش بگومگوها ببینید.

به گفت‌وگو اهمیت بدهید

گفت‌وگو کردن را دست‌کم نگیرید؛ یعنی نگویید: «این بچه اصلا حرف حالیش نمی‌شه، آخرش هم کار خودش رو می‌کنه»، ضمن اینکه گفت‌وگو کردن با نوجوان هم راه و روش‌های خودش را دارد؛ مثلا نباید در کلام‌تان سرزنش یا مقایسه باشد، نباید ساعات گفت‌وگو آنقدر طولانی شوند که خمیازه تحویل بگیرید. مهربان، همدل و سریع، حرف‌هایتان را بگویید.

منبع:مجله بنیانا

گردآوری : مریم کمالی نژاد (همشهری دو)

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)