نرم افزارهای برگزیده

احیاگر معروف

سرباز کوچک ولایت ،آمرمعروف وناهی منکر

سایت های ویژه کودک ونوجوان

جستجو

بایگانی

نويسندگان

پربحث ترين ها

آخرين نظرات

پيوندها

سرداران دفاع مقدس

پیوندهای تصویری

bayanbox.ir bayanbox.ir bayanbox.ir

تبلیغات سایت

آرشیو سایت

۲۴۰۹ مطلب توسط «سرباز ولایت» ثبت شده است

۰

آزمون صداقت

زندگی درمکتب اهل بیت ع رهبری انقلاب بانک صوت

آزمون صداقت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار در دیدار با پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، در ۹۲/۰۸/۲۹ بخش اول سخنان خود را به حماسه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) اختصاص دادند و عامل مولّد صبر زینبی را «صدق در پیمان الهی» دانستند. به  مناسبت فرارسیدن سالروز وفات حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «آزمون صداقت» را  درباره‌ی شخصیت والای حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) تهیه و منتشر کرد.


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif بخشی از سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این کلیپ صوتی می‌شنوید:

* اربعین در حادثه‌ی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیه‌ی کربلا انجام گرفت- آن فاجعه‌ی بزرگ اتفاق افتاد- حادثه‌ی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبه‌ها و افشاگریها و حقیقت‌گوئیهای حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و امام سجاد (علیه الصلاه و السلام) مثل یک رسانه‌ی پرقدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهت‌گیری را در محدوده‌ی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد.

بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان‌ شرقی - ۱۳۸۷/۱۱/۲۸

* حماسه‌ی بزرگی که عرض کردیم، حماسه‌ی زینب کبری (سلام الله علیها) است که مکمّل حماسه‌ی عاشورا است؛ بلکه به  یک معنا حماسه‌ای که بیبی زینب کبری (سلام الله علیها) به‌وجود آورد، احیاکننده و نگه‌دارنده‌ی حماسه‌ی عاشورا شد. عظمت کار زینب کبری (علیهاالسّلام) را نمیشود در مقایسه‌ی با بقیّه‌ی حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسه‌ی با خود حادثه‌ی عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یکدیگرند. این انسان باعظمت، این بانوی بزرگ اسلام بلکه بشریّت، توانست در مقابل کوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگه‌دارد؛ حتّی لرزشی هم در صدای این بانوی بزرگ از این‌همه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجهه‌ی با دشمنان، هم در مواجهه‌ی با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یک قلّه‌ی سرافراز استواری ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار کوفه، در حال اسارت، آن خطبه‌ی شگفت‌آور را ایراد کرد: «یا اَهلَ‌الکوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبکونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ التِی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنکاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محکم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مینشیند. در آن‌چنان وضعیّتی زینب کبری مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تکان داد دلها را، جانها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابن‌زیاد در کوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آن‌چنان قدرتی سخن گفت که، هم دشمن را تحقیر کرد، هم سختیهایی را که دشمن تحمیل کرده بود، تحقیر کرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب کنید، منکوب کنید، ذلیل کنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین.(۲) مجسّمه‌ی عزّت است زینب کبری، همچنان‌که حسین بن علی (علیه‌السّلام) در کربلا، در روز عاشورا مجسّمه‌ی عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [با] آن‌همه مصیبت، وقتی دشمن میخواهد او را شماتت کند، میگوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛(۳) آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود،  داغ بود، امّا در راه خدا بود، برای حفظ اسلام بود، ایجاد یک جریانی بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند که چه‌کار باید بکنند، چگونه باید حرکت کنند، چگونه باید بایستند. این کارِ بزرگِ حماسه‌ی زینبی است؛ این عزّتِ ولىّ خدا است. زینب کبری از اولیاءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز کرد، قرآن را عزیز کرد. ما البتّه آن بلندپروازی را نداریم، آن همّت را نداریم که بخواهیم بگوییم رفتار این بانوی بزرگ الگوی ما است؛ ما کوچکتر از این حرفها هستیم؛ امّا باید به‌هرحال حرکت ما در جهت حرکت زینبی باشد؛ باید همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعه‌ی اسلامی و عزّت انسان باشد؛ همان‌که خدای متعال با احکام دینی و شرایعِ بر پیغمبران، مقرّر فرموده است.
 
 آنچه در بخش اوّل عرایضم میخواهم کوتاه عرض بکنم برای شما عزیزان بسیجی و جوانان عزیز، این است که یکی از عوامل مولّد این روحیّه و این صبر در زینب کبری (سلام الله علیها) و در دیگر اولیاءاللّهی که این‌جور حرکت کردند، صدق است؛ صادقانه با پیمان خدای متعال برخورد کردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ این خیلی مهم است. در قرآن کریم این صدق را، هم برای انبیاء عظام الهی لازم میشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِیّینَ میثاقَهُم وَ مِنکَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهیمَ وَ موسی وَ عیسی ابنِ مَریَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم میثقاً غَلیظاً، لِیَسئَلَ الصَّدِقینَ عَن صِدقِهِم؛(۴) ای پیامبر ما از تو پیمان گرفتیم و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پیمان گرفتیم - از همه‌ی پیغمبران پیمان گرفتیم - و این پیمان، پیمان بسیار محکم و غلیظی است - در لِیسئَل، "لام" به تعبیر ما طلبه‌ها "لام" عاقبت است - و نتیجه‌ی این پیمان این است که این پیغمبران بزرگ مورد سؤال قرار میگیرند از صدقی که در قبال این پیمان نشان دادند و به‌خرج دادند؛ یعنی پیغمبر ما و پیغمبران بزرگ الهی باید  در پیشگاه پروردگار عَرضه کنند میزانِ صداقتی را که در مقام اِعمال این میثاق الهی به کار بردند؛ این مال پیغمبران؛ در مورد مردم معمولی و مؤمنین [هم میفرماید]: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَّن قَضی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبدیلاً، لِیَجزِىَ اللهُ الصَّدِقینَ بِصِدقِهِم و یُعَذِّبَ المُنافِقینَ اِن شاء.(۵) در مورد پیغمبران بزرگ، نقطه‌ی مقابل صادق را کافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلکفِرینَ عذاباً اَلیما.(۶) در مورد این مؤمنین، نقطه‌ی مقابل صادقین را منافقین قرار داد، که در اینها نکته‌هایی هست.از من و شما هم سؤال میکنند درباره‌ی وعده و عهدی که با خدا کردیم؛ ما با خدا معاهده داریم.
 
۱) لهوف، ص ۱۴۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۳
۲) سورهی منافقون، بخشی از آیهی ۸
۳) لهوف، ص ۱۶۰
۴) سورهی احزاب، آیهی ۷ و بخشی از آیهی ۸
۵) سورهی احزاب، آیهی ۲۳ و بخشی از آیهی ۲۴
۶) سورهی احزاب، بخشی از آیهی ۸
 بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور - ۱۳۹۲/۰۸/۲۹
۰

اولین بار که آیت‌الله خامنه‌ای شعر «علی ای همای رحمت» را شنیدند

بانک فیلم رهبری انقلاب

اولین بار که آیت‌الله خامنه‌ای شعر «علی ای همای رحمت» را شنیدند

اولین بار که آیت‌الله خامنه‌ای شعر «علی ای همای رحمت» را شنیدند

«علی ای همای رحمت» مطلع شعری به‌یادماندنی از استاد شهریار در فضیلت مولای متقیان حضرت علی علیه‌السلام است که رهبر انقلاب اسلامی، آن را از جمله برترین اشعار در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام دانسته‌اند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت ولادت حضرت علی علیه‌السلام گزیده‌ای از فیلم و متن بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی اولین مواجهه‌ی ایشان با این شعر به‌یادماندنی استاد شهریار را برای نخستین‌بار منتشر می‌کند.


اولین بار که آیت‌الله خامنه‌ای شعر «علی ای همای رحمت» را شنیدند

«علی ای همای رحمت» مطلع شعری به‌یادماندنی از استاد شهریار در فضیلت مولای متقیان حضرت علی علیه‌السلام است که رهبر انقلاب اسلامی، آن را از جمله برترین اشعار در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام دانسته‌اند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت ولادت حضرت علی علیه‌السلام گزیده‌ای از فیلم و متن بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی اولین مواجهه‌ی ایشان با این شعر به‌یادماندنی استاد شهریار را برای نخستین‌بار منتشر می‌کند.



من از کجا با اسم شهریار و با شعر شهریار آشنا شدم؟ از آنجا که یک خواننده‌ی مذهبی -یعنی یک روضه‌خوان- که صدای خیلی خوشی هم داشت، در یک جلسه‌ای با آواز بسیار خوشی، شعر «علی ای همای رحمت»(۱) را خواند؛ در آن جلسه، گمانم هرکسی حضور داشت -که جلسه‌ی بزرگی هم نبود- نسبت به شاعر این شعر حسّاس شد که این شعر مال کیست؟ ما در مدح امیرالمؤمنین و از زبان گویندگان شعر زیاد شنیده بودیم، امّا این شعر یک طعم دیگری، یک فضای دیگری و یک باب تازه‌ای در این مقوله بود که قبل از آن، ما این‌جور شعری درباره‌ی امیرالمؤمنین نشنیده بودیم؛ هم لفظ زیبا بود:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه‌ی سایه‌ی هما را

 این لفظ یک لفظ شیرین و شیوا و پرکننده‌ی ذهن انسان است؛ هم مضامین مضامین جدیدی بود:
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من‌
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سرِ چشمه‌ی بقا را
 
 گفتند مال شاعری است به نام شهریار؛ یعنی بنده در سنین مثلاً چهارده پانزده سالگی، با اسم شهریار آشنا شدم و رفتم دنبال دیوان شهریار، که در کتابخانه‌ی آستان قدس این دیوان بود؛ تازه چاپ شده بود؛ به نظرم یک دیوانِ سه یا چهار جلدی بود؛ گشتم این شعر را پیدا کردم، با اشعار دیگرِ او هم آشنا شدم. خب، حالا نکته‌ی این کجا است؟ آن شعری که در فاصله‌ی نه‌چندان طولانی از سروده شدن آن‌چنان رواج پیدا کند که به زبان روضه‌خوان و مدّاح و گوینده‌ی مذهبی برسد و در مجالس خوانده بشود، شعر ممتازی است. ما همیشه در اهمّیّت شعر دعبل خزاعی این را بیان میکردیم که دعبل در مروْ قصیده‌ی معروف خودش را بیان کرد -خواند، انشا کرد و گفت- در مقابل امام رضا (علیه‌السّلام)، وقتی که از خراسان برمیگشت، در بین راه‌های این شهرهای مرکزی، نزدیک قم و آن طرفها، وقتی که دزدها حمله کردند و قافله را لخت کردند و وسایلشان را جمع کردند، رئیس دزدها که نگاه کرد و دید وسائل افراد قافله جمع شده، به یک بیت از ابیات همان قصیده‌ای متمثّل شد، که آن قصیده اندکی قبل از آن -مثلاً چند ماه قبل- در مروْ خوانده شده بود. این سرعت حرکت شعر، نشان‌دهنده‌ی قدرت شعری شاعر است که میتواند زبان را آن‌چنان استخدام کند که بتواند در محیطها رواج پیدا کند. شعر شهریار این‌جور بود.
بیانات در دیدار میهمانان شرکت‌کننده در کنگره بزرگداشت استاد شهریار ۱۳۸۵/۶/۲۶


* * *
۱) شعر استاد شهریار در مدح امیرالمؤمنین علیه‌السلام:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه‌ی هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه‌ی بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

به جز از علی که آرد پسری ابولعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

به دوچشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت
که زکوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان
که زجان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را:

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»

ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

۰

فرصت کم کردن حجاب های باطنی را در ماه رجب از دست ندهید

علمای دین سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع

فرصت کم کردن حجاب های باطنی را در ماه رجب از دست ندهید

فرصت کم کردن حجاب های باطنی را در ماه رجب از دست ندهید 

آیت الله محمد علی ناصری، پیش از ظهر امروز در جلسه درس اخلاق خود اظهار کرد: ماه رجب ماه عجیبی است. مَلکی در آسمان است که حضرت حق به واسطه آن، بندگان خویش را در این ماه دعوت می‌کند که «انا جلیس من جالسنی».
استاد اخلاق حوزه تصریح کرد: زمان، زمان بسیار مساعدی برای آشتی کردن با خدا است، ماه رجب را ماه تخلیه، ماه شعبان را ماه تهلیله و ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت می نامند.
وی بیان کرد: در یازده ماه گذشته سال همه اشتباهات، خطاها، گناهان، فراموشی‌ها و غفلت‌ها ما ثبت و ضبط شده است و هر کدام از این خطاها و اشتباهات به یک حجابی در اطراف قلب ما تبدیل شده است.
آیت الله ناصری ادامه داد: حال چه کار باید کرد؟ این حجاب‌ها شوخی نیست، اگر حتی روزی یک گناه کرده باشیم یازده ماه را در ۳۰ روز ضرب کنیم چه عددی به دست می‌آید؟! هر گناهی که سراغ ما بیاید مسافت زیادی ما را از خداوند و اهل بیت دور می‌کند.
استاد اخلاق حوزه افزود: ماه رجب، ماهی است که انسان باید حجاب‌ها را از بین ببرد، خداوند ظرف زمان را برای تخلیه گذاشته است، خداوند متعال می‌فرمایند هر خواسته ای دارید، به در خانه خودم بیایید و از من بخواهید که به تو عنایت می‌کنم(یا من ارجوه لکل خیر).
وی عنوان کرد: در این ماه قریب به پنج نوع عبارت برای استغفار از ائمه اطهار (ع) روایت شده که هر کدام یک اثر مخصوص خود دارد، البته در ماه‌های دیگر هم استغفار مورد تاکید است، البته همچنین نمازها و دعاهای این ماه هر کدام یک اثری دارد همانند میوه‌ها که هر یک برای خود اثری دارند.
آیت الله ناصری خاطرنشان کرد: اگر وقتی برای خواندن همه دعاها نمی‌کنید، روزی حداقل یک دعا از دعاهای وارده در ماه رجب را بخوانید، حیف است که این ماه بگذرد و ما از حجاب‌های باطنی خویش کم نکرده باشیم.
استاد اخلاق حوزه ابراز کرد: یکی از اهداف دعاهایی که از اهل بیت (ع) رسیده است، تعلیم ما انسان‌ها است که اگر خواستیم دعا کنیم بدانیم چگونه دعا کنیم.
وی افزود: امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه می‌فرمایند، خداوندا قدرت و تاجی به من بده که کفایت کند مرا و به دیگران محتاج نباشم، تاج، بر دو معنا است، یک معنای آن چیزی است که سلاطین از جنس طلا و نقره بر سر می‌گذارند که علامت و نشانه عظمت و بزرگی، سلطنت، حکومت و شخصیت است.
استاد حوزه اذعان کرد: معنای دوم «تاج» در کلام حضرت سجاد (ع) آمده است که ایشان می‌فرماید، خدایا قدرتی به من بده که به کمال عبودیت و بندگی رسیده و تاج بندگی بر سرم بگذار، یعنی توفیقی به من بده که به نحوی تو. را عبادت کنم ، که یکی از بنده‌های خاص تو باشم، همان طور که برای سلاطین به علامت قدرت و حکومت تاج می‌گذارند به من هم در بندگی و در عبادت کردن تو در منتها درجه بندگی و عبودیت تاج بندگی بر سر گذارم.
آیت الله ناصری در پایان گفت: ما باید از خدا بخواهیم که بنده صالح او باشیم، بنده باشیم! نه آزاد، همچنین حضرت سجاد (ع) دوستان و پیروانشان را تعلیم داده و می‌فرمایند، کاری کنید که تاج عبودیت و بندگی به سر شما گذاشته شود و انتهای درجه قرب حق را پیدا کنید، از این رو دنیا مهم نیست چرا که ما چند صباحی بیشتر در این دنیا عمر نخواهیم کرد پس سعی کنیم طبق رضایت الهی در این عمر محدود خود عمل کنیم.

منبع:سایت خبرگزاری حوزه

۰

شهید دانشمند هسته‌ای با «هدیه نجومی» خود چه کرد؟

سبک زندگی اسلامی زندگی به سبک شهدا زندگی درمکتب اهل بیت ع

شهید دانشمند هسته‌ای با «هدیه نجومی» خود چه کرد؟

شهید دانشمند هسته‌ای با «هدیه نجومی» خود چه کرد؟

«منصوره کرمی» همسر شهید هسته ای «مسعود علیمحمدی» در صحبت هایی با اشاره به مرتبه علمی شهید علیمحمدی و تصمیم وی برای تحصیل در ایران گفت: با وجودی که می توانست در بهترین دانشگاه های خارج از کشور تحصیل کند اما تحصیل در دانشگاه های ایران را ترجیح داد. به یاد دارم که در آن زمان فرزندمان تازه به دنیا آمده بود شهید بیم آن را داشت که با تحصیل در خارج از کشور هم خودش و هم فرزندمان تغییر کنند از این رو تصمیم گرفت در دانشگاه شریف تحصیل کند.

وی افزود: در مقاطع ارشد و دکترا جزو دانشجوهای ممتاز دانشگاه بود و اولین نفری بود که دکتری فیزیک را در کشور گرفت حتی آن زمان جناب آقای هاشمی رفسنجانی به همین عنوان از ایشان تقدیر کرد.

کرمی تصریح کرد: جمعی از دانشجویان دانشگاه شریف به همراه شهید علیمحمدی تصمیم گرفته بودند کاری کنند که برای کشور مثمر ثمر باشند. بعد از شهادتش یکی از اساتید دانشگاه شریف تعریف می کرد که مسعود در ابتدای دوران دانشجویی علاقه داشت روزی مقاله ای در مجلات چاپ کند، روزی که به شهادت رسید از وی 55 مقاله در نشریات معتبر خارجی به چاپ رسیده بود.

 
سرنوشت هدیه نجومی شهید هسته‌ای از زبان همسر «مسعود علیمحمدی» 

وی در بیان خاطره ای دیگر از شهید افزود: اگر در دانشگاه پنج مسئله از یک فصل به او داده می شد تا آن را حل کند وی تمام مسائل فصل را حل می کرد چون اعتقاد داشت فیزیک به این صورت نیست که با یادگیری یک مسئله باقی مسائل را هم یاد بگیریم و باید برای تسلط به موضوع همه مسائل را یاد گرفت.

همسر شهید هسته ای در ادامه با اشاره به توجه شهید علیمحمدی به موضوعات مختلف زندگی گفت: در مقطع کارشناسی به همراه شهید در شیراز زندگی می کردیم. کشور در این دوره در شرایط سخت تحریم و جنگ به سر می برد و امکانات درستی نداشتیم. اساتید دانشگاه هر چند سال یکبار برگه های امتحانی دانشجویان سال های قبل را در سطل های زباله می انداختند، شهید علیمحمدی که برای چرک نویس مطالب به کاغذ احتیاج داشت از این کاغذها استفاده می کرد.

وی بیان داشت: اینطور نبود که شهید در شرایط ایده آل درس بخواند. بعضا امروزه می بینم جوان هایی که شرایط و امکانات را دلیل عدم پیشرفتشان می دانند. اگرچه خانواده شهید علیمحمدی از شرایط مالی خوبی برخوردار بودند اما هیچ وقت ایشان به کمک خانواده تکیه نکرد و با سختی به این مرتبه علمی رسید. یکی از دانشمندان بزرگ حال حاضر کشور را می شناسم که همسرش تعریف می کرد برای تامین هزینه های تحصیل مدتی به کار بامیه فروشی مشغول بود.

کرمی با اشاره به توجه ویژه شهید علیمحمدی به مال حلال و حرام گفت: ذره ای اجازه نمی داد که مالی شبهه دار وارد زندگی اش شود. سال 87 مبلغ 30 میلیون تومان از جایی به عنوان هدیه به وی داده شد. زمانی با شهید از بانک تماس گرفتند و گفتند چرا نمی آیید هدیه خود را بگیرید. شهید تعجب کرده بود و چندباری گفت حتما اشتباه شده است چون از این هدیه اطلاعی ندارد. وقتی به بانک می رود چکی به او می دهند. وقتی به خانه برگشت گفت: حس می کنم این پول مشکوک است و نمی خواهم وارد زندگی ام شود. به دانشجویان گفت اگر در آزمایشگاه وسیله ای کم است به او اطلاع دهند. مبلغ شش میلیون از این پول را صرف خرید یکی از دستگاه های آزمایشگاهی کرد و 2میلیون را به یکی از دانشجویانی که به پول احتیاج داشت بخشید و باقی پول را پس از شهادتش به دانشگاه فیزیک اهدا کردیم.

وی افزود: زمانی که این پول را به دانشگاه اهدا کردیم همه تعجب کردند. جایگاه شهدا به خاطر همین نگاه های خالصانه شان هست که فقط خدا را در زندگی می بینند و برای رضای خدا کاری را انجام می دهند. متاسفانه ما به مسائل دینی تنها به عنوان شعار نگاه می کنیم ولی شهدا به آن عمل می کنند.

سرنوشت هدیه نجومی شهید هسته‌ای از زبان همسر «مسعود علیمحمدی» 

همسر شهید هسته ای گفت: تا آخرین روزهای زندگی با شهید زیاد به پیاده روی می رفتیم. معمولا پنجشنبه ها و جمعه ها تا امامزاده صالح(ع) پیاده می رفتیم و نماز جماعت را در امامزاده می خواندیم. یکبار به من گفت وقتی امامزاده و برگزاری نماز جماعت در آن را می بینم یاد حرم حضرت رسول و مدینه می افتم. شهید بسیار انسان معتقدی بود و اگر کاری را درست می دانست در انجام آن تعلل نمی کرد و نظراتش را به راحتی می گفت.

کرمی در خاطره ای دیگر از شهید عنوان کرد: شش ماه قبل از شهادت به تولد یکی از اساتید دانشگاه شریف دعوت شد. از من کمک خواست تا هدیه ای بگیرد. من پیشنهاد کتاب دائره المعارف را دادم که ایشان هم بسیار استقبال کرد. دو جلد کتاب دائره المعارف را خرید و کادوپیچ کرد و به مراسم رفت. پس از شهادتش دکتر اردلان به بنده گفت که هنوز این دو کتاب را دارد و هربار که به آن نگاه می کنم به یاد شهید علیمحمدی می افتم، در بین هدایایی که آورده بودند این کتاب ماندگار شد چرا که بیشتر مهمانان دسته گل هدیه آوردند که زود از بین رفت. شهید همیشه می گفت اگر به جایی رسید به خاطر وجود اساتید بزرگی بود که به ایشان درس دادند لذا باید از آنان قدردانی کنیم تا در زندگی موفق شویم.

منبع:سایت خبرگزاری دفاع مقدس

۰

تعلل در برخورد با حقوق‌های نجومی، مدیران حرامخوار را مدعی کرد

معروف نیوز

تعلل در برخورد با حقوق‌های نجومی، مدیران حرامخوار را مدعی کرد
تعلل در برخورد با حقوق‌های نجومی، مدیران حرامخوار را مدعی کرد

در نامه احمد توکلی آمده است: پدیده نامبارک دریافت‌های نجومی برخی از مدیران که اوایل سال 1395 به‌همت دلسوزان نظام و مردم برملا شد، متأسفانه امروز به یکی از مهم‌ترین مطالبات پاسخ‌نیافته مردم و رهبری تبدیل شده است. پاسخ معقول به این مطالبه، مشتمل بر دو دسته اقدام بود: دسته اول، تعیین مصادیق جرم و تخلف، برگشت اموال حیف‌ومیل‌‌شده، محاکمه و مجازات متناسب مرتکبان است و دسته دوم، اتخاذ تدابیر مناسب برای از بین ‌بردن سیستمی و نظام‌مند زمینه این ظلم‌ها و خیانت‌ها و اشرافی‌گری‌ها بوده است.
در ادامه این نامه توکلی با برشمردن اقدامات ناقص و بی‌فایده دولت و مجلس در برخورد با ظلم دریافت‌های نجومی افزوده است: اولین اشتباه دولت در برخورد با دریافت‌های نجومی، تنزیه خائنان بود تا جایی که دولت برای توجیه برخی از دریافتی‌های نامشروع مدیران آزمند، تصمیمات تازه‌ای را تصویب کرد. دومین خطای راهبردی دولت، روش انتخابی برای تشخیص مدیران خائن به آرمان‌های انقلاب اسلامی بود: برای آن‌که تعداد مدیران خائن به آرمان‌های انقلاب اسلامی مجرم کمتر بشود، سقف غیرقانونی 20 میلیون تومانی جعل شد و تنها کسانی نجومی‌بگیر شناخته شدند که بیش از این سقف گرفته باشند! با وجود این، قریب به 400 مدیر ضدارزشی، ظالم، خائن و حرام‌خوار شناسایی شدند.
توکلی در ادامه پرسیده: چه‌مبلغ از آنان باز پس گرفته شد؟ آیا حکم صریح رهبری مبنی بر عزل در مورد همه آن‌ها اجرا شده است؟ بعد از عزل، آن‌ها به کجا منتقل شدند؟ چند نفرشان غیرقانونی و چه‌تعدادشان با سوءاستفاده از قانون دست به خیانت زده بودند؟ هیچ‌کدام معلوم نیست. تنها این آشکار است که دولت برای توجیه برخی از دریافت‌های نامشروع مدیران آزمند، به‌عبارت دیگر غسل تعمید دریافتی‌های نامشروع با مصوبه مؤخر تصمیمات تازه‌ای را تصویب کرد، پرونده آن مدیر 57میلیونی در دیوان محاسبات در دادیاری دیوان خاک می‌خورد و حتی به هیئت مستشاری هم ارجاع نشده است و او به‌دست دولت به‌عنوان رئیس صندوق دیگری نصب شده است، دیوان محاسبات مجلس نیز همچون دولت برای تفکیک مدیران حرامخوار و مهاجم به ارزش‌ها و خائن به انقلاب اسلامی، از قاطبه مدیران، سقف سلیقه‌ای 20 میلیون را نصاب قرار داد. بعضی از مدیرانی که در روزهای نخست تحت فشار افکار عمومی مبالغ نامشروع دریافتی را به خزانه واریز کرده بودند، حالا مدعی شده و آن را پس می‌خواهند! و در برخی دستگاه‌های اجرایی مانند وزارت نفت از منابع عمومی دریافت‌های حرام پس داده شده تا بعداً حرامخوارها آن را قسطی بپردازند!
رئیس سمن شفافیت و عدالت در ادامه نامه خود به رئیس مجلس نوشته است:
سومین و بزرگ‌ترین خطای راهبردی دولت که قوای دیگر و همه نهادها و دستگاه‌ها در آن شریک‌اند، هدر دادن فرصتی طلایی و استثنایی برای مبارزه با فساد خانمان‌برانداز موجود است. این حادثه می‌توانست با تدبیر به یک فرصت استثنایی بدل شود چراکه در سالهای اخیر، هیچ‌گاه چنین موقعیتی پیدا نشده بود که تقریباً تمام مردم و رهبری در این سطح و شدت، بر مطالبه خاصی از قوای سه‌گانه اصرار داشته باشند، این ظرفیت کم‌نظیر، حکومت را قادر می‌ساخت با کمترین هزینه، دسته‌ای از مدیران نابکار را در این ایستگاه از قطار بیرون براند و برای خیل عظیمی که محتاطانه ولی امیدوارانه به‌سوی قطار انقلاب می‌آیند، جا باز کند.
خسران زیادی شد که از این فرصت برای حمله جانانه به فساد بهره گرفته نشد؛ چرا که نظام از پشتیبانی کامل مردم برخوردار بود؛ بلکه مردم مطالبه‌گرانه منتظر این حمله بودند. باید اینجا دادگاه‌های جمعی راه می‌انداختیم و همزمان با این دادگاهها بعد، موج دوم حمله را به تبعیض دردآور دیگر یعنی وابسته‌سالاری در انتصابات حکومتی، آغاز می‌کردیم، دریغا که با تعلل و مماشات این فرصت ذی‌قیمت از دست رفت!
توکلی در ادامه نامه با برشمردن تعلل قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی در برخورد با دریافت‌های نجومی، رد مصوبه مجلس برای تعیین سقف حقوق مقامات، مسئولان و مدیران از بیت المال در شورای نگهبان و مجمع تشخیص را خلاف دانسته و دلایل روشنی در نقد ارائه کرده است و به رئیس مجلس نوشته است: برای جبران کوتاهی و تعلل ارکان مختلف پیشنهاد می‌شود:
1.       موضوع تلاش مجلس برای تعیین سقف کل دریافتی مقامات و مدیران و مخالفت شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت با این مصوبه را رسماً به محضر رهبر معظم انقلاب گزارش بفرمایید تا در صورت صلاح‌دید توصیه‌های لازم را به شورای محترم نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام بفرمایند.
2.       رئیس محترم مجلس شخصاً با اعضای محترم این دو نهاد خطیر وارد گفتگو شود. امیدواری زیادی وجود دارد که تفاهم به دست آید. دوستانِ مشغول خدمت در این دو نهاد توجه بفرمایند که اگر هم مجاز به مصلحت‌سنجی می‌بودند، هیچ مصلحتی بالاتر از رعایت حکم مطاع ولی فقیه و تأمین خواسته قاطبه ملت نبود.
3.       اقدامات تقنینی لازم را برای پاسخ بلندمدت به مطالبه عموم مردم و رهبری بلافاصله آغاز بفرمایید که آن اقدامات، اتخاذ تدابیر مناسب برای از بین بردن زمینه این ظلم‌ها و خیانت‌ها به‌طور سیستمی و نظام‌مند است که تعیین نسبت سقف و کف از مهم‌ترین تدابیر ضروری است.
4.       بر اساس تکلیف مسلم مجلس در نظارت بر اجرای دستورات رهبری و قوانین کشور، عملکرد قوای دیگر را بررسی کنید و خلاف‌ها و تعلل‌ها را معلوم سازید تا حکمِ اجرانشده عملی گردد. بررسی عملکرد مجلس و کمیسیون اصل نود و به‌ویژه دیوان محاسبات را در دستور کار قرار دهید. دیوان در این مورد به‌جای میانداری و بی‌طرفی، جانب‌دارانه عمل کرده است.
5.       گزارش تمامی این اقدامات را شفاف و صریح در اختیار ولی‌نعمتان خویش، مردم شریف و نجیب ایران قرار دهید. مطمئن باشید که خدا و مردم و رهبری در این میدان حامی شما هستند. مشروح نامه را اینجا بخوانید.
برادر ارجمند جناب آقای دکتر علی لاریجانی
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
اعضای محترم هیئت رئیسه
سلام‌علیکم
پدیده نامبارک دریافت‌های نجومی برخی از مدیران که اوایل سال 1395 به‌همت دلسوزان نظام و مردم برملا شد و به‌حق، حساسیت زیاد مردم و رهبر انقلاب را برانگیخت، متأسفانه امروز به یکی از مهم‌ترین مطالبات پاسخ نیافته مردم و رهبری تبدیل شده است. پاسخ معقول به این مطالبه، مشتمل بر دو دسته اقدام بود:
1.       دسته اول، تعیین مصادیق جرم و تخلف، برگشت اموال حیف‌ومیل‌‌شده، محاکمه و مجازات متناسب مرتکبان است که رهبری کار آن‌ها را «هجوم به ارزش‌ها»، «نامشروع»، «غیرمنصفانه»، «ظالمانه»، «گناه» و «خیانت به آرمان‌های انقلاب اسلامی» دانسته‌اند. جرم این افراد به‌حکم ولی فقیه، حاکم شرع مطلق کشور، محرز شناخته شده و حداقل مجازات نیز در حکم ایشان چنین آمده است:
«[موضوع دیگر]، موضوع این حقوق‌ها و برداشت‌های غیرمنصفانه و ظالمانه از بیت‌المال است... این برداشت‌ها نامشروع است، این برداشت‌ها گناه است، این برداشت‌ها خیانت به آرمان‌های انقلاب اسلامی است... . این‌جور نباشد که ما سروصدا بکنیم و بعد قضایا را تمام بکنیم و به‌کلی به دست فراموشی بسپریم؛ باید دنبال بشود... باید با جدیت دنبال بشود. دریافت‌های نامشروع باید برگردانده شود و اگر کسانی بی‌قانونی کرده‌اند مجازات بشوند و اگر سوءاستفاده‌ای از قانون هم شده است بایستی این‌ها را از این کارها برکنار بکنند. این‌ها کسانی نیستند که لیاقت این را داشته باشند که در این مراکز قرار بگیرند.»، بنابراین وقوع جرم و تخلف، قطعی و حداقل مجازات برگرداندن دریافتی‌ها و عزل از سمت‌های ذی‌ربط است.
2.       دسته دوم از اقدامات برای پاسخ به آن مطالبه عمومی، اتخاذ تدابیر مناسب برای از بین ‌بردن سیستمی و نظام‌مند زمینه این ظلم‌ها و خیانت‌ها و اشرافی‌گری‌ها بوده است؛ اما قوای سه‌گانه چه کردند؟
دولت- دولت ابتدا خیلی خوب وارد صحنه شد ولی دچار خطاهای راهبردی شد. نخستین آن‌ها، تنزیه خائنان بود  تا جایی که دولت برای توجیه برخی از دریافتی‌های نامشروع مدیران آزمند، تصمیمات تازه‌ای را تصویب کرد. مانند تصمیم شورای حقوق و دستمزد در تاریخ 1395.03.25 که با مصوبه‌ای فوق‌العاده ویژه و فوق‌العاده شغلی را که قبلاً بدون طی مراحل قانونی تصویب شده بود، به‌استناد ماده 74 قانون مدیریت خدمات کشوری تنفیذ کرد؛ بدون آن‌که شرایط مذکور در ماده 74 را رعایت کند. یا مانند مصوبه شماره 44274هـ مورخ 1395.4.5 که به‌موجب آن حقوق و مزایای رئیس هیئت‌عامل، قائم‌مقام و اعضای هیئت‌عامل صندوق را افزایش داد. ملاحظه می‌فرمایید که این مصوبات درصدد قانونی کردن بخشی از دریافتی‌های مدیران متخلف یا مجرم است. سخنگوی دولت مدیر 57 میلیون تومانی را، ذخیره انقلاب نامید! و دریافت‌ها را قانونی اعلام کرد و همه تقصیرها را بر گردن خرابی قوانین انداخت.
 
دومین خطای راهبردی دولت، روش انتخابی برای تشخیص مدیران خائن به آرمان‌های انقلاب اسلامی بود: برای آن‌که تعداد مدیران مجرم کمتر بشود، سقف غیرقانونی 20 میلیون تومانی جعل شد و تنها کسانی نجومی‌بگیر شناخته شدند که بیش از این سقف گرفته باشند! با وجود این، قریب به 400 مدیر ضدارزشی، ظالم، خائن و حرام‌خوار شناسایی شدند. چه‌مبلغ از آنان باز پس گرفته شد؟ آیا حکم صریح رهبری مبنی بر عزل در مورد همه آن‌ها اجرا شده است؟ بعد از عزل، آن‌ها به کجا منتقل شدند؟ چند نفرشان غیرقانونی و چه‌تعدادشان با سوءاستفاده از قانون دست به خیانت زده بودند؟ هیچ‌کدام معلوم نیست.
سومین و بزرگ‌ترین خطای راهبردی دولت که قوای دیگر و همه نهادها و دستگاه‌ها در آن شریک‌اند، هدر دادن فرصتی طلایی و استثنایی برای مبارزه با فساد خانمان‌برانداز موجود است. این حادثه که تهدیدی جدی برای سرمایه اجتماعی کشور شده بود، می‌توانست با تدبیر به یک فرصت استثنایی بدل شود. در سال­های اخیر، هیچ‌گاه چنین موقعیتی پیدا نشده بود که تقریباً تمام مردم و رهبری در این سطح و شدت، بر مطالبه خاصی از قوای سه‌گانه اصرار داشته باشند، درست مانند مطالبات روزهای انقلاب و اوج حمایت ملی در زمان دفاع مقدس. این ظرفیت کم‌نظیر، حکومت را قادر می‌ساخت با کمترین هزینه، دسته‌ای از مدیران نابکار را در این ایستگاه از قطار بیرون براند و برای خیل عظیمی که محتاطانه ولی امیدوارانه به‌سوی قطار انقلاب می‌آیند، جا باز کند. باید اینجا دادگاه‌های جمعی راه می‌انداختیم و بعد، موج دوم حمله را به تبعیض دردآور دیگر یعنی وابسته سالاری در انتصابات حکومتی، آغاز می‌کردیم. دریغا که فرصت از کف رفت!
قوه قضائیه ــ طبق اصل 156 قانون اساسی، احیای‏ حقوق‏ عامه، نظارت‏ بر حسن‏ اجرای‏ قوانین و کشف‏ جرم‏ و تعقیب‏ و مجازات‏ و تعزیر مجرمین، ازجمله وظایف قوه قضائیه است. در موضوع دریافتی‌های نامشروع، سخنگوی قوه قضائیه که خود از قضات باسابقه و خوش‌نام کشور است، هرگاه در برابر پرسش از دریافتی‌های نجومی قرار می‌گرفت، پاسخ می‌داد "دولت اطلاعات لازم را به ما منعکس نکرده است". درباره این موضع‌گیری شگفت‌آور دو نکته قابل‌ذکر است:
·        جرم واقع‌شده از جرائم عمومی است و «تعقیب متهم و اقامه دعوی از جهت حیثیت عمومی بر عهده دادستان» گذارده شده است (ماده 11 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392). درواقع دادستان باید به‌محض افشای دریافتی‌های نامشروعِ برخی از مدیران، موضوع را به بازپرس ارجاع می‌داد و بازپرس تحقیقات مقدماتی را «به‌سرعت و به‌طور مستمر انجام» می‌داد و ایام تعطیل هم نمی‌بایست مانع ادامه کار می‌شد (ماده 94). همچنین «بازپرس باید شخصاً تحقیقات و اقدامات لازم را به‌منظور جمع‌‏آوری ادله وقوع جرمبه‌ عمل [می] آورد» (ماده 988) نه آن‌که مرتباً از عدم ارسال اسامی مجرمان و متخلفان بنالد.  فرض کنیم هیچ‌کدام از این الزامات قانونی نبود، آیا حکم صریح ولی فقیه ــ مرجعی که حجیت قضاوت قضات محترم به نصب ایشان بازمی‌گردد ــ دراین‌باره برای قوه قضائیه کافی نبود؟
نکته دوم، این پرسش است که مگر دریافتی‌های نجومی منحصر به مدیران قوه مجریه بوده است؟ در میان اصحاب قضا یا مجلسیان هیچ مصداقی از این قبیل مدیران پیدا نمی‌شد؟
البته سازمان بازرسی کل کشور گرچه با تأخیر، ولی به‌اتکای قانون معتبر موجود، نسبت یک‌به‌ده را ملاک تشخیص مدیران حرام‌خوار قرارداد و به 1500 مدیر رسید و فهرست آنان را برای تعقیب قضایی فرستاد. حالا باید دادستانی گزارش دهد چه کرده است.
مجلس ــ نخست عملکرد دستگاه نظارت مالی مجلس را نگاه کنیم. عملکرد دیوان محاسبات، عجیب و سؤال‌برانگیز بوده است. دیوان محاسبات مجلس نیز به‌پیروی از دولت برای تفکیک مدیران حرام‌خوار، از قاطبه مدیران که به این ظلم گرفتار نشده‌اند، سقف سلیقه‌ای 20 میلیون را نصاب قرار داد، درنتیجه 398 مدیر را مستحق مؤاخذه دانست، ولی از مؤاخذه طفره رفت، به‌عنوان مثال پرونده آن مدیر 57میلیونی در دیوان محاسبات در دادیاری دیوان خاک می‌خورد و حتی به هیئت مستشاری هم ارجاع نشده است و همین وظیفه‌نشناسی دادستان و رئیس دیوان، به دولت فرصت داد آن مدیر آزمند را به‌عنوان رئیس صندوق دیگری نصب کند و یا بعضی از مدیرانی که در روزهای نخست تحت‌فشار افکار عمومی مبالغ نامشروع دریافتی را به خزانه واریز کرده بودند، حالا مدعی شده و آن‌ را پس بخواهند! و در برخی دستگاه‌های اجرایی مانند وزارت نفت از منابع عمومی دریافت‌های حرام پس داده شده تا بعداً حرام‌خوارها آن را قسطی بپردازند. این‌جور حکم حاکم اسلامی را اجرا می‌کنند؟ رئیس دیوان محاسبات در دفتر دیده‌بان شفافیت و عدالت پرسش از دریافتی خود را بی‌پاسخ گذاشت. وی حتی در کمیسیون برنامه‌وبودجه که ناظر بر او است به این پرسش، پاسخ نداد.
اما درباره مجلس می‌توان با کمی تسامح پذیرفت که نسبتاً بهتر برخورد کرده است. در این راستا مجلس دو فرایند قانونی را طی کرد. یک‌قدم مثبت کوشش جدی جمعی از نمایندگان عدالت‌خواه برای شفاف‌سازی دریافتی‌های مقامات و مدیران بود که نظارت عموم مردم را در این امر خطیر تأمین ساخت. حکم ذی‌ربط که به تصویب نهایی رسیده و در ماده 299 قانون برنامه ششم آمده است، تمامی دستگاه‌های اجرایی سه قوه را به‌استثنای وزارت اطلاعات، نیروهای مسلح و سازمان انرژی اتمی، مکلف می‌کند تا کلیه پرداخت‌ها به مقامات، رؤسا و مدیران «در سامانه اطلاعاتی هر دستگاه مشخص باشد و امکان دسترسی برای نهادهای نظارتی و عموم مردم فراهم شود» این تصمیم بسیار مهم با شفافیتی که فراهم و نظارت عموم مردم را ممکن می‌سازد، صاحب‌منصبان و مدیران حکومت را تا اندازه زیادی از در غلتیدن به ورطه بی‌عدالتی حفظ می‌کند و از فساد نهادهای نظارتی نیز می‌کاهد.
فرایند دیگر، کوشش مجلس برای تعیین سقفی برای کل دریافتی مقامات و مدیران بود. برای این مقصود سقف قانونی موجود که نسبت سقف به کف را تا 10 برابر برای شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی و تا 7 برابر برای بقیه دستگاه‌ها مجاز می‌داند، به حداکثر 14 برابر افزایش داد همچنین به شورای حقوق و دستمزد اجازه داد تا با پیشنهاد رؤسای قوا، وزرا و برخی از معاونان رئیس‌جمهور، بر دریافتی متخصصان مشغول خدمت در واحدهای عملیاتی مناطق مرزی و محروم تا 30 درصد بیفزاید. با کمال تعجب مصوبه با این ایراد شورای محترم نگهبان روبه‌رو شد که «اطلاق ماده 38، در تعارض با نظام اداری صحیح است، لذا مغایر بند 10 اصل 3 قانون اساسی است». قابل‌ذکر است ایراد شورا معطوف به تبصره 1 ماده بود؛ زیرا بار اول و بار دوم اصلاح ماده در کمیسیون، هر دو بار، اصلاح صورت گرفته با حضور نماینده شورای نگهبان معطوف به تبصره 1 بود. اگر بر بخش دیگری از ماده 38 ایرادی گرفته شده بود باید معلوم می‌گشت. در آخر کار نیز مجلس بر تبصره پافشاری کرد و مصوبه را به مجمع فرستاد و صحبتی از اصل ماده 38 نبود. در این تبصره شورای نگهبان اولاً 30 درصد را کم می‌دانست و ثانیاً عدم شمول حکم به مدیران را باعث دردسر اداره‌کنندگان کشور می‌شمرد؛ یعنی به حیطه تشخیص مصلحت وارد شد. کمیسیون تلفیق با افزایش 30 درصد به 60 درصد و اضافه کردن مدیران به مشمولان حکم در تبصره 1 نظر نماینده شورا را که در کمیسیون تلفیق حضور داشت، جلب کرد و اصلاحات را به صحن گزارش داد. با این تغییرات این امکان را فراهم ساختند که مدیران بتوانند تا 25 برابر حداقل دریافتی کارکنان دولت که با ارقام امروز تا 24 میلیون تومان در ماه می‌شود، دریافتی داشته باشند. متأسفانه مجلس به آن رأی داد. این مصوبه به‌وضوح معارض مطالبه مردم و رهبری بود و اعتراض شدیدی را در جامعه برانگیخت. گرچه رئیس محترم مجلس برآشفت و به منتقدان تاخت، ولی هوشیارانه صحن را به تصمیم اول مجلس راضی کرد که سقف دریافتی مدیران شرکت‌ها و بانک‌ها را حدود 5/17 میلیون و بقیه مدیران را حدود 14 میلیون تومان قرار می‌داد و نتیجه به شورای نگهبان چنین گزارش گردید: «مجلس بر مصوبه قبلی خود در تبصره 1 ماده 38 اصرار ورزید». بدین ترتیب تبصره مزبور که مورد  اختلاف مجلس و شورا بود به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد.
مجمع تشخیص نه‌تنها مصلحت‌سنجی موردنظر در تبصره 1 را که محل اختلاف مجلس و شورای نگهبان بود و همان نیز به مجمع ارجاع شده بود نپذیرفت و جانب شورای نگهبان را گرفت، بلکه اساساً اصل ماده را حذف کرد، درحالی که اصل ماده و چند تبصره دیگر آن مورد اختلاف نبود! سرانجام تلاش مجلس برای تعیین سقف دریافتی‌های کارکنان حاکمیت که منشأ آن‌همه خسارت گردیده است، بی‌نتیجه ماند و برنامه ششم بدون تعیین تکلیف کف و سقف، نهایی و ابلاغ شد، بدین ترتیب دسته دوم از اقدامات لازم برای تأمین خواست جدی مردم و رهبری در مسیر تقنین ابتر ماند.
جناب آقای دکتر لاریجانی!
اعضای محترم هیئت رئیسه!
طبق اصل 94 قانون اساسی، شورای نگهبان مسئول تشخیص مغایرت مصوبات مجلس با شرع و قانون اساسی است، درحالی که شورای نگهبان در این مورد وارد موضوع تشخیص مدیریت صحیح شد که بنا بر فرض، اهلیت این کار را ندارد. البته بین حقوقدانان در این مورد اختلاف هست. اگر بپذیریم شورای نگهبان اجازه دارد در موضوعات متنوع اداره حکومت که حکم کلی آن در قانون اساسی آمده است وارد شود، می‌تواند هر تصمیم مجلس درباره امور اداری را به‌استناد بند 10 اصل سوم نقض مدیریت صحیح، هر سیاست ترجیحی بازرگانی را به‌استناد بند 9، مصداق تبعیض ناروا و هر مصوبه در امور اقتصادی را به‌استناد بند 12 همان اصل ناقض اقتصاد صحیح تشخیص دهد و همه این قبیل موارد را مغایر اصل سوم قانون اساسی اعلام کند. حق انحصاری شورای محترم نگهبان در تفسیر قانون اساسی به این نهاد اجازه چنین برداشتی را می‌دهد ولی در این صورت باید به لوازم منطقی آن ملتزم باشد. چنین برداشتی جایگاه شورای نگهبان قانون اساسی را به مجلس سنا نزدیک می‌کند و چون در شورا فقط فقیه و حقوقدان عضوند و علی‌القاعده و بنا بر فرض، اهلیت تشخیص مصادیق امور اداری، اقتصادی و بازرگانی خارجی و مشابه آن را ندارند، پس باید ساختاری گسترده از متخصصان رشته‌های مختلف در خدمت ایشان باشند تا با نظر کارشناسی آنان تصمیم بگیرند. جناب‌عالی به‌خوبی می‌دانید که لااقل در وضعیت فعلی چنین ظرفیتی وجود ندارد و به‌ویژه درباره تبصره 1 ماده 38 چنین مسیری طی نشده است.
موضع مجمع تشخیص مصلحت با نص آئین‌نامه داخلی‌اش مغایرت دارد و غیرقانونی است. ماده 28 این آئین‌نامه، دخالت مجمع را به موارد اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان محدود می‌کند. تنها اگر اصلاح موضوع اختلافی با اصلاح در مواد دیگر ملازمه داشته باشد، در حد ضرورت دست به اصلاح می‌زند، درحالی که متن ماده 38 درباره سقف و کف بود و تبصره 1 که محل نزاع بود درباره پرداخت اضافه بر سقف و مشمولین دریافت اضافات و ملازمه‌ای بین این دو نیست، علاوه بر آن اکتفا به اصلاح در حد ضرورت، معنایش حذف کل ماجرا است؟ در ماده 29 همان آئین‌نامه آمده است که اگر مجمع، رأی دادن به نظر مخالف شورای نگهبان را مشروط به اصلاح مواد و بخش‌هایی از مصوبه مجلس بداند که شورای نگهبان با آن مخالفت نکرده است، تنها با موافقت رهبری حق ورود دارد. اینجا هم بر شما آشکار است که این مقررات قانونی، هیچ‌کدامشان رعایت نشده است؛ بنابراین در فرض صحت مخالفت شورای محترم نگهبان با تبصره 1 ماده 38، مجمع تشخیص مصلحت نظام حق حذف ماده 38 را نداشت.
بر اساس مطالب تقدیمی، برای جبران کوتاهی و تعلل ارکان مختلف و در ایفای وظیفه‌ای که قانون آئین‌نامه داخلی مجلس بر عهده رئیس و سایر اعضای هیئت رئیسه برای «حفظ شأن و منزلت و اقتدار مجلس ...» گذارده است (بند 11 ماده 244)، پیشنهاد می‌شود:
1.      موضوع مهم موردبحث را رسماً به محضر رهبر معظم انقلاب گزارش بفرمایید تا در صورت صلاح‌دید توصیه‌های لازم را به شورای محترم نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام بفرمایند.
2.      رئیس محترم مجلس شخصاً با اعضای محترم این دو نهاد خطیر وارد گفتگو شود. امیدواری زیادی وجود دارد که تفاهم به دست آید. دوستانِ مشغول خدمت در این دو نهاد توجه بفرمایند که اگر هم مجاز به مصلحت‌سنجی می‌بودند، هیچ مصلحتی بالاتر از رعایت حکم مطاع ولی فقیه و تأمین خواسته قاطبه ملت نبود.
3.      اقدامات تقنینی لازم را برای پاسخ بلندمدت به مطالبه عموم مردم و رهبری بلافاصله آغاز بفرمایید که آن اقدامات، اتخاذ تدابیر مناسب برای از بین بردن زمینه این ظلم‌ها و خیانت‌ها به‌طور سیستمی و نظام‌مند است که تعیین نسبت سقف و کف از مهم‌ترین تدابیر ضروری است.
4.      بر اساس تکلیف مسلم مجلس در نظارت بر اجرای دستورات رهبری و قوانین کشور، عملکرد قوای دیگر را بررسی و خلاف‌ها و تعلل‌ها را معلوم سازید تا حکمِ اجرانشده عملی گردد. بررسی عملکرد مجلس و کمیسیون اصل نود و به‌ویژه دیوان محاسبات را در دستور کار قرار دهید. دیوان در این مورد به‌جای میانداری و بی‌طرفی، جانب‌دارانه عمل کرده است. نتایج باید در جهت انجام وظایف برزمین‌مانده به‌کار گرفته شود.
گزارش تمامی این اقدامات را شفاف و صریح در اختیار ولی‌نعمتان خویش، مردم شریف و نجیب ایران قرار دهید. مطمئن باشید که خدا و مردم و رهبری در این میدان حامی شما هستند.
در پایان قسمتی از سخنان ولی فقیه خیرخواه و فرزانه که حکمش به‌استناد دستور دین و قانون اساسی و عقل مطاع است، به‌عنوان حسن ختام تقدیم می‌شود (خطبه نماز عید فطر 1395 هجری شمسی، با حضور مقامات کشور و سفرای کشورهای اسلامی):
«وقتی اشرافی گری، اسراف و تجمّل در جامعه وجود داشته باشد و ترویج بشود، این قضایا به‌دنبالش پیش می‌آید و به وجود می‌آید و همه دنبال این هستند که یک طعمه‌ای به دست بیاورند و خودشان را از آن سیر کنند، شکم‌ها را از این مال‌های حرام پُر کنند. با این پدیده بایستی با جدیت مقابله بشود؛ مسئله‌ی عزل کردن و برکنار کردن و برگرداندن آنچه از بیت‌المال به‌صورت نامشروع خارج شده است، این را در دستور قرار بدهند. این وظیفه‌ی همه است؛ مردم نسبت به این مسئله اهمیت می‌دهند و اگر چنانچه این قضیّه اتّفاق نیفتد و دنبال‌گیری نشود، اعتماد مردم به نظام کاسته می‌شود که این فاجعه بزرگی خواهد بود».
 
احمد توکلی
رئیس هیئت‌مدیره سازمان مردم‌نهاد
«دیده‌بان شفافیت و عدالت»
 
رونوشت: 1. مقام معظم رهبری جهت استحضار
   2. رئیس‌جمهور محترم برای تکمیل یا اصلاح اقدامات و انجام وظائف زمین‌مانده
   3. رئیس محترم قوه قضائیه برای تکمیل اقدامات یا انجام وظائف مربوط
منبع:عمارنامه
۰

آیت الله حائری شیرازی: هرچه با محارم خود زنا کردید دیگر بس است!!

علمای دین بانک فیلم سبک زندگی اسلامی

آیت الله حائری شیرازی: هرچه با محارم خود زنا کردید دیگر بس است!!

حائری شیرازی خطاب به مسئولین: هرچه زنا با خواهر و مادر خود کردید دیگر بس است!!
شما نمی‌دانید در بانک‌ها چه‌خبر است.

منبع:سایت روشنگری

۰

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

قرآن وحدیث احکام سبک زندگی اسلامی زندگی درمکتب اهل بیت ع تربیت ازدیدگاه اسلام ویژه نامه مذهبی

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

تاکیدی که اهل بیت(‌ع) در ماه رجب به ما داشتند این است که در این ماه تمرین تواضع و خشوع و سکوت کنید. سه دستوری که اهل بیت(ع) در ماه رجب به ما دادند در واقع سه بحث است. یکی تواضع، یکی خشوع و یکی سکوت .سکوت به معنای سکوت در جایی که از منشاء غضب یا از منشاء شهوت یا از منشاء هوای نفس قرار است حرفی زده بشود، گفته اند این ماه ماهی است که شما تخصصاً در ماه رجب بر روی این سه گزینه باید کار کنی و می‌توانی، چون خداوند در ماه رجب برنامه را به گونه ای تنظیم کرده که شما این سه گزینه را خوب بتوانید کنترل کنید چرا که این ماه را ماه بندگان افسرده و نا امید از همه جا برای پناه بردن به آغوش خالق مهربان و گرفتن حاجات و همچنین ماه بندگان زرنگ خدا که به خوبی از این ماه برای رسیدن به قرب الهی استفاده می کنند، قرار دادند.

 

رجب،شعبان،رمضان سه قلو های معنوی

رجب و شعبان و رمضان برادران سه قلوی معنوی الهی هستند، یعنی این ها به گونه ای هستند که برادر کوچکتر انسان را در ماه رجب به سمت برادر وسط یعنی شعبان و برادر وسط به سمت برادر بزرگ تر یعنی رمضان هدایت می‌کند و کار تقسیم میراث امامت، نبوت و میراث الهی در این سه ماه ، ماه رجب ماه آقا امیرالمومنین(علیه‌السّلام) توسط برادر کوچکتر، ماه شعبان ماه پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) توسط برادر وسطی و ماه رمضان ماه خدا تقسیم میراث به عهده برادر بزرگ است. بنابراین وقتی ما می‌خواهیم به ماه شعبان ورود پیدا کنیم مقدمه و قدم اول این است که در ماه رجب پیش نیازها را رد کرده باشیم و اگر هم رد نکرده باشیم الان هم ملتفت بشویم می‌توانیم برنامه ریزی کنیم، ضمن اینکه به ماه شعبان توجه می‌کنم گذشته‌ی قضا شده‌ی پیش نیازی ماه رجب را هم قضا می‌کنم، روی خودم کار می‌کنم، روی خشوع، تواضع، سکوتم کار می کنم وقتی این سه پایه کاملاً استوار می‌شود آن وقت شما می‌توانی خودت را در ماه شعبان به خدا نزدیک تر احساس کنی لذا در ماه رجب می‌گویی: “یا مَنْ أرجوهُ لکلّ خَیْر”، ای کسی که أرجوهُ، امیدواران امید دارند، یعنی چه؟ یعنی راجع به یک خدایی صحبت می‌کنی که دور است. “یا مَنْ”، ای کسی که. ای کسی که برای چه کسی می‌گویند؟ برای کسی که یا غایب یا دور است.

در ماه رجب این گونه شروع می‌کنی ولی وقتی به ماه شعبان می‌رسی این گونه شروع می‌کنی؛ “اللّهمّ صَلّ عَلی مُحَمد و آل مُحَمد، واسْمَعْ دُعائی”. فرق واسْمَعْ دُعائی با واسْمَعْ دُعائَنا چیست؟ واسْمَعْ دُعائی یعنی من و تو تنها هستیم. وقتی که ما به خدا نزدیک می‌شویم ادبیات معصوم در گفتمان و صحبت با خدا تغییر می‌کند. وقتی که به اینجا می رسد می گوید: واسْمَعْ دُعائی، خدایا گوش کن. چرا گوش کنم؟ برای اینکه من در ماه رجب یا همین الان یا در برنامه ریزی زندگی ام بر روی سه صفت به شدّت مهم الهی کار کردم. یعنی تواضع کار هر کس نیست، خشوع ابداً کار هر کس نیست، سکوت که اصلاً جزء محالات است؛ یعنی وقتی انسان به نقطه سکوت می رسد، عرفای ما سکوت را جزء قدم‌های آخر عرفان می‌دانند.

 

 

این روزها حواستان به سه قلوهای معنوی باشد

 

کسی که بتواند خودش را جمع کند، کنترل کند، حرف نزند، خیلی سخت است. شما یک وقتی امتحان کنید، می‌توانید سی نفر بشوید و یک آدم خیلی حَلیمی را گیر بیاورید، رد بشوید و ناسزا بگویید. یکی اولی، یکی دومی، یکی سومی و… فکر می‌کنید چقدر می‌تواند تحمل کند؟ با اینکه این ناسزا هیچ سیخی به این شخص نمی‌زند، همین آدم ممکن است اگر هر کسی رد بشود یک سوزن به او بزند ضمن اینکه تحمل می‌کند، اثر دردِ سوزن‌های بعدی کمتر هم می شود ولی شنیدن یک ناسزا و حلم ورزیدن سخت است. جزء افتخارات اهل بیت(ع) ما این بود که می‌گفتند ما حَلیم هستیم و جزء افتخارات امیرالمومنین(علیه‌السّلام) این است که من حلیم هستم و اگر می‌خواهید مانند من باشید، یاد بگیرید سریع جواب ندهید، هرچه به دهنتان آمد نگویید، یاد بگیرید زود عکس العمل نشان ندهید، یاد بگیرید روی نفستان کنترل داشته باشید.

 

سکوت قدم آخر

 

سکوت جزء قدم‌های آخر است، بنده‌ای که به این نقطه می‌رسد خداوند وقتی می‌بیند بنده به درجه‌ای از معنویت و الوهیت رسیده و به درجه تقربش به خدا نزدیک شده که این بنده دارای چیست؟ دارای شرح صدر است یعنی کاملاً در اختیار خودش است. کجا می‌توانم بگویم، باید بگویم. کجا نمی‌توانم، نمی‌گویم. کجا اذیت می‌شوم نمی‌گویم، حرف نمی‌زنم، سکوت می‌کنم. وقتی می‌بیند به این جا می‌رسد می‌گوید این بنده الان لیاقت دارد که ما یک گفتمان دو نفره با هم داشته باشیم.

بنده من می‌خواهی دعا بکنی این گونه شروع کن: “واسْمَعْ دُعائی إذا دَعَوْتُک، خدایا بشنو، دارم با تو حرف می‌زنم. این معنی فارسی است. “واسْمَعْ ندایی إذا نادَیْتُک” صدات که می‌زنم سریع جواب بده .این خودمانی شدن من و شما در ماه شعبان، اگر ابتدایی باشد، استارتی باشد یعنی من و شما دینداری را از ما شعبان شروع کنیم، سودی ندارد. باید برگردی اول ماه رجبت را قضا کنی، دینداری از وسط راه سود ندارد لذا ماه شعبان ماه وسط است.

عده‌ای هستند در ماه سوم که ماه آخر است تا شب نوزدهم متوجه خدا نیستند! ما نگفتیم خدا در را بسته است، داریم راجع به یک تقرب، یک سلوک، یک بچه حزب الّلهی که همیشه پای کار خداست صحبت می‌کنیم نه برای کسی که یک شب قدر یک دفعه یادش می آید که شب قدر شد به مسجد برویم! خدا به این هم یک لطفی می‌کند اما کسانی که یک عمر دوست دارند با خدا و با حسین(علیه‌السّلام) و با اهل بیت(علیهم‌السّلام) باشند، این ها آدم‌هایی هستند که مقداری راجع به اوقات معنوی و تقویم‌های معنویشان بیشتر دقت می‌کنند.

چند سال پیش کتاب تقویم معنوی از کارهای آستان قدس رضوی را خدمتتان معرفی کردم، الان هم فکر می‌کنم چاپ پنجاه، شصتم آن است که البته یک نگاهی هم به رساله لقاء الله آمیرزا جواد آقا دارد. تقویم معنوی شیعه را در آورده است، برای تمام روزهای قمری و سال شما یک تکالیفی است که بعضی از روزها ده دقیقه است، بعضی از روزها پنج ساعت است قرار نیست هر پنج ساعتش را انجام بدهی ولی اینکه من مثل دیشب پریشب باز کنم ببینم شب جمعه آخر، شب جمعه اول ماه شعبان، شب جمعه آخر ماه رجب، این یک فرق‌هایی دارد و ملتفت این قضیه باشند خیلی مهم است.

 

نماز شب خواندن را برای خودتان غول نکنید

یکی از دوستان سه شنبه، چهارشنبه به من می‌گفت، سیستم کاری من طوری است که شب ها بیدارم، شیفت کاری من این است که شب ها بیدارم، الحمدلله خدا توفیق داده همیشه نماز صبح را اول وقت می‌خوانم و می‌خوابم، همین توفیق باعث شده بقیه نمازهایم را هم، اول وقت بخوانم. بعد چیزی در ذهنم گذشت و به نظرم رسید که یک جوری به این شخص باید برسانم، به هر حال آدم وظیفه دارد، الان هم در جلسه نشسته، گرچه این جمع الحمدلله رب العالمین اغلب شب ها بیدارند، گفتم که یک زمانی می آید نمی‌توانی شب ها بیدار باشی، نمی‌توانی چون زندگی ات اجازه نمی دهد، الان زندگی ات به گونه ای تنظیم شده که شب ها بیدار بمانی، یک زمانی نمی‌توانی بیدار باشی و بعد چقدر غصه می‌خوری شب هایی که بیدار بودی و یک شبش نماز شب نخواندی! برای یک شبش چقدر غصه می‌خوری که توفیق بود بیدار بمانی، سر کار بودم روی بلدوزر بودم، پشت تریلی بودم، در قایق و ناوگان بودم، ارتش و…، مگر نماز شب خواندن چیست؟ مگر برای خواندن نماز شب باید رو به قبله بایسی؟ مگر برای خواندن نماز شب باید وضو داشته باشی، با تیمم بر روی لباست هم می‌توانی ولی یک زمانی می آید بابت یک شبی از آن شب‌ها که نماز شب نخوانده بودی به فرض  اینکه همه را خوانده ای، آن یک شب را شما خیلی اذیت می شوی.

 

 

این روزها حواستان به سه قلوهای معنوی باشد

 

بعضی‌ها برای نماز شب اینقدر آداب راه انداخته اند که آخر هم نمی توانند انجام بدهند، باید بلند بشوم، قطر جانمازم چهار سانت باشد، رو به قبله باشم، گل یاس آن روز را باید داشته باشم، تسبیح فلان داشته باشم و… در صورتی که همان جایی که نشستی، موقع راه رفتن، گشتن می‌توانی نماز شبت را بخوانی. موضوع چیست؟ موضوع این است که آدم چند درصد از آن بهره وری لازم را می تواند ببرد؟ برخی این گونه اند؛ نجف یا کربلا باشم، نصف شب حرم بروم، قبل از اذان صبح باشد، همزمان با نماز شب امام زمان(عج) باشد، یازده رکعتش کامل باشد، قنوتش چهل و پنچ دقیقه طول بکشد، غسل زیارت کرده باشم یا این صد در صدی را می‌خواهد یا اصلا نمی‌خواند!

نمی توانی نماز شب ده درصدی، بیست درصدی بخوانی؟! مرحوم آیت الله شاه آبادی می‌فرمودند: البته این مربوط عرف آن زمان است، نمی توانی شب بلند بشوی و بگویی: یا الله؟ مثلاً یک یا الله بگویی و بعد به هوای چاق کردن قلیان بلند شوی، در مسیرش دو رکعت با خدا حرف بزنی؟

یعنی وقتی ما می‌خواهیم با خدا دو نفره صحبت بکنیم اول خدا از ما سؤال می‌کند بنده من تکلیف ارتباط عشقی و محبتی من و تو، در ایام مختلف سال چیست؟ من از تو این توقع را ندارم که همیشه سه شبانه روز اعتکاف کنی، من از تو این توقع را دارم که در روز حواست باشد امروز با من چه ارتباطی داشتی بعد می‌توانی با خدا خودمانی بشوی.

 

رعشه از ارتباط نزدیک با خدا

 

خدا همه شهدا را رحمت و درجاتشان را متعالی کند، در دست نوشته‌های شهید هادی اخباری، تکرار مکررات است اما باید گفته بشود تا در اذهان حک گردد، بعد از شهادتش نوشته بود از وقتی به جبهه آمدم، فهمیدم مفاتیح الجنانی است و مناجات شعبانیه‌ای دارد که امام توصیه کرده نه ماه شعبان بلکه فرموده اند هر سه‌شنبه بخوانید، بچه‌های جبهه هم مقید بودند و می‌خواندند، به دلم مانده یک بار بتوانم مناجات شعبانیه را کامل ختم کنم! اینقدر این مناجات سنگین است که اصلاً نمی‌توانم آن را هضم کنم. یک مرتبه یادم است صفحه دوم مناجات این بزرگوار غش کرد و او را بردند، اینقدر گریه می‌کرد که می‌افتاد. چرا؟ برای اینکه وقتی می‌گوید”واسْمَعْ دُعائی إذا دَعَوْتُک، واسْمَعْ ندایی إذا نادَیْتُک و أقْبِل عَلیّ” وقتی می گوید من را بغل کن، آدم از فکر اینکه خداوند تبارک و تعالی اینقدر به ما نزدیک شده، رعشه به تنش می‌افتد.

 

 

این روزها حواستان به سه قلوهای معنوی باشد

 

باور کنید خیلی از ما اگر نزدیکی به خدا را در خواب ببینیم یعنی در خواب احساس کنیم به خدا نزدیکیم نمی توانیم تحمل کنیم. خواب حجت نیست، قبل از اینکه خواب ببینم داشتم به جملات اول کتاب سیاحت غرب فکر می‌کردم که چرا مرحوم آقای قوچانی این گونه شروع کرده: بسم الله الرحمن الرحیم و من مُردم! گفتم یعنی اینکه اینقدر مُردن ناگهانی است که آقای قوچانی نمی‌گوید و من مریض شدم، حواسم جمع شد که شاید بمیرم، بعد افتادم و خانواده آمدند، دکتر رفتیم و… یعنی اگر سرطان هم داشته باشم، پای مرگ هم باشم آدم اصلاً فکر نمی‌کند الان می خواهد بمیرد و من مُردم!

دیروز از راننده شهید حاج عبدالله اسکندری شنیدم که وسط این هیر و بیری که معلوم نیست چه خبر است، معلوم نیست امن است یا نه، صبح به راننده اش می گوید من امروز شهید می شوم! این یعنی چه؟ مگر می شود؟! آقای نجفی قوچانی می گوید: و من مُردم بعد یک جوان، یک رزمنده، صبح، فردا صبح، پس فردا صبح خبر می دهد من دارم شهید می‌شوم! این ها حجاب‌های نورانی از جلوی چشمشان کنار رفته است.

 

شروط خودمانی شدن با خدا 

شرط اولش این است که آدم اول ثابت کند ما با خدا پسرخاله هستیم، وقتی پسرخاله گی اثبات شد، ادبیات آدم ها فرق می کند. داستانی که مولوی به اسم موسی و شبان می گوید، این داستان که اصالت ندارد، در ذهن مولوی گذشته و داستان موسی و شبان را اختراع کرده است یعنی این داستان هیچ سندیت روایی، حدیثی ندارد ولی درست است. می گوید: تو کجایی که شوم من چاکرت، چارقت دوزم کنم شانه سرت، این ادبیاتش با ادبیات من با خدا فرق می کند. بعضی‌ها به یک درجه‌ای می رسند که ما درون را بنگیریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را. یعنی چه؟ یعنی این درونش به یک جایگاهی رسیده که این ادبیاتش با من هر چه باشد زیاد فرق نمی‌کند لذا معصومین(ع) خیلی مواقع در ادبیاتشان با خدا ضمیر مفرد به کار می برند، خیلی راحت برای اینکه می گویند اینجا می شود این کار را انجام داد.

– شرط بعدی این داستان چیست؟ شرط این نزدیکی و خودمانی بودن با خداوند تبارک و تعالی در عبارات بعدی مشخص‌تر می‌شود، “فَقَدْ هَرَبْتُ الیْک”. چرا در خانه خدا آمدی؟؟ این چرایی آمدن خیلی در نحوه ارتباطی من و شما و خداوند تبارک و تعالی تأثیر دارد. چرا امشب آمدی؟ خانه بودیم، هیچ خبری نبود، فوتبال هم که نداشت، جام جهانی هم که شروع نشده، سریال هم ندارد، پدر هم که اذیتمان کرده، مادر هم که گیر داده، الان اگر نیایم باید به خانه عمه بروم، حوصله هم ندارم اصلاً اوضاع مناسب نیست، دوستان هم که هستند پس کانون برویم، شاهچراغ برویم، برویم یک دوری بزنیم. بعضی از ارتباط‌های ما با خداوند تبارک و تعالی، توفیق‌های اجباری است که بسیار هم شاکریم ولی این ارتباط از این ارتباط‌های نزدیک پسرخاله گی نیست.

یک عده‌ی دیگر فقط و فقط در اوقاتی که احساس می‌کنند به خداوند تبارک و تعالی نیاز دارند می روند، باز از این هم شاکریم. که می گوید: ” انتم الفقراء الی الله”. من وقتی فقر  را احساس می‌کنم، به سمت خدا احساس نیاز می‌کنم که خیلی خوب است. خوب است از آن جهت که وقتی کارمان گیر می‌کند، جای دیگری را در نمی زنیم.

 

سخنرانی‌ حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
شرح مناجات شعبانیه – ۳/۱۰/۹۳

منبع:سایت باحجاب

بانک فیلم

نرم افزارهای مذهبی موبایل

تصاویربرگزیده

سبک زندگی اسلامی (لطفا برای نمایش تصاویرباکیفیت برروی تصویرموردنظرکلیک کرده وتصویررا در رایانه تان ذخیره کنید)